۱۳۹۵ تیر ۲۱, دوشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (سوم) 2

ادرک . [ اِ رِ ] (اِ) آلوی کوهی . آلوچه  کوهی . آلوی زرد و تلخ . نلک . (زمخشری ) (السامی ).ادرک عربی است ، بفارسی آلوچه  سلطانی نامند. در اول سرد و رسیده  او در دوم تر و مسکن حدت صفرا و ملین طبع و رب او قابض و آب برگ او کشنده  کرم معده و نارس او مسهل بعصر و قاطع قی و نفاخ و مفسد معده و مصلحش گلقند و آب آلوچه  رسیده جهت سرفه  حارّ و صاحب دق بغایت نافع است . (تحفه  حکیم مومن ). آلوچه را گویند و آنرا آلوی گیلی و جیلی و آلوی کشته [ کذا ] نیز خوانند. سرد و تر است و مسهل صفرا و تشنگی را فرونشاند. (برهان قاطع). نیسوق* است . بپارسی آلوچه و آلوی جیلی و آلو کشته [ کذا ] نیز گویند، طبیعت آن سرد و تر است در اوّل . مسکن حرارت و مسهل صفرا باشد اما مُرخی معده بود و مصلح وی قند است . (اختیارات بدیعی ).
* نیسوق . [ ن َ ] (اِ) به لغت یونانی ، آلوچه . (از برهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). نوعی از آلو. آلوی طبری . (فرهنگ فارسی معین ). ظاهراً معرب نیشو است . (یادداشت مولف ). رجوع به نیشو و نیشه شود.
////////////
ادرک
بفتح همزه و سکون دال مهمله و فتح رای مهمله و کاف لغت عربی است بفارسی آلوچۀ سلطانی نامند و کویند نیشوق
اینست
طبیعت آن
در اول سرد و رسیدۀ آن در دوم تر
افعال و خواص آن
مسکن حدت صفرا و رسیدۀ آن ملین طبع و نارس آن مسهل بعصر و قاطع قئ و آب رسیدۀ آن جهت سرفۀ حار و صاحب دق بغایت مفید و آب برک آن کشندۀ کرم معده و نفاخ و مفسد معده مصلح آن کل قند است.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
ادلک‌.  بنشوق (کذا) (نیسوق!) است و بپارسی آلوچه گویند و آلوجبلی و آلوکشته نیز گویند طبیعت آن سرد و تر است در درجه اول مسکن حرارت بود و مسهل صفرا اما مرخی معده بود و مصلح وی قند است
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: ادرک بفتح همزه و سکون دال و فتح را لغت عربیست بفارسی آلوچه سلطانی نامند و گویند نبشوق (نیسوق) است‌
اختیارات بدیعی
//////////////
آلوچه (نام علمی:Prunus cerasifera) میوه ایست از خانواده آلوها[۱] که بومی اروپا[۲] و آسیا می‌باشد.[۱]

گونه‌های وحشی آن دارای شاخه های بلند و درختهای کوچک هستند که بلندی آنها به ۶ تا ۱۵ متر می‌رسد. درخت آلوچه خزان پذیر است. طول برگ‌های درخت آلوچه به ۴ تا ۶ سانتیمتر می‌رسد. این درخت یکی از نخستین درخت‌هایی است که در فصل بهار در اروپا و خاورمیانه شکوفه می‌دهد. آغاز شکوفایی این درخت در ایران تقریباً اوائل اسفند ماه است. شکوفه‌های این درخت سفیدرنگ و پنج پر هستند که قطر آنها ماگزیمم به ۲ سانتیمتر می‌رسد. میوه این درخت، آلوچه، دارای هسته است و قطر میوه به ۲ تا ۳ سانتیمتر می‌رسد و رنگ آن زرد یا قرمز است و خوراکی می‌باشد. میوه درخت آلوچه در ایران در اواخر خرداد ماه کاملاً رسیده می‌شود.

درخت آلوچه به صورت وحشی بسیار دیده می‌شود.[۳][۴] برخی از انواع این درخت دارای میوه‌های شیرین و برخی دیگر دارای میوه‌های ترش هستند.

درخت آلوچه درخت تزئینی پرطرفداری برای باغهاست[۵][۶] و از میوه آن در اروپا برای درست کردن مربا بهره برداری می‌شود. در ایران این میوه کمتر به صورت خام و فرآوری نشده مصرف می‌شود، بلکه انواع ترش آن را له و خشک کرده و به صورت فراورده‌های غذایی ترش مزه به بازار عرضه می‌کنند.

منابع[ویرایش]
↑ پرش به بالا به: ۱٫۰ ۱٫۱ UConn Horticulture
پرش به بالا ↑ Jepson Manual Treatment
پرش به بالا ↑ Washington Burke Museum
پرش به بالا ↑ CalFlora
پرش به بالا ↑ NC State
پرش به بالا ↑ Pissard Plum Fact Sheet
/////////////
الخوخ الكرزي أو الجانيرك (باللاتينية: Prunus cerasifera) أو البرقوق الجبلي (باللاتينية: Prunus monticola) هو أحد أنواع جنسالخوخ من الفصيلة الوردية. يعد من أنواع اللوز البري.
الموئل والانتشار[عدل]
الوصف النباتي[عدل]
Prunus cerasifera0.jpg
مراجع[عدل]
1.     ^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Prunus cerasifera في موسوعة الحياة"eol.org. اطلع عليه بتاريخ 3 يوليو 2016.
/////////
Cherry plum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cherry plum
Prunus cerasifera JPG1a.jpg
Wildpflaume Althof-2.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Subgenus:
Prunus
Section:
Prunus
Species:
P. cerasifera
Prunus cerasifera
Ehrh. 1784 not Popov 1929 nor Lecoq & Lamotte 1848
List[show]
Prunus cerasifera is a species of plum known by the common names cherry plum and myrobalan plum.[2]It is native to Europe[3][4] and Asia[2][5] and naturalized in scattered locations in North America.[6][7][8]
Wild types are large shrubs or small trees reaching 6–15 m (20–50 feet) tall, with deciduous leaves 4–6 cm (1.6–2.4 inches) long. It is one of the first European trees to flower in spring, often starting in mid-February. The flowers are white and about 2 cm (0.8 inches) across, with five petals. The fruit is a drupe, 2–3 cm in diameter, and yellow or red. It is edible, and reaches maturity from early July to mid-September.
Cultivated cherry plums can have fruits, foliage, and flowers in any of several colors. Some varieties have sweet fruits that can be eaten fresh, while others are sour and better for making jam.
Cherry plums are a key ingredient in Georgian cuisine where they are used to produce tkemali sauce, as well as a number of popular dishes, such as kharcho soup and chakapuli stew.
The cherry plum is a popular ornamental tree for garden and landscaping use, grown for its very early flowering. Numerous cultivars have been developed, many of them selected for purple foliage, such as 'Atropurpurea'.[9][10] These purple-foliage forms (often called purple-leaf plum), also have dark purple fruit, which make an attractive, intensely coloured jam. They can have white or pink flowers. The cultivar 'Thundercloud' has bright red foliage which darkens purple.[11] Others, such as 'Lindsayae', have green foliage. Some kinds of purple-leaf plums are used for bonsai[10] and other forms of living sculpture.
The variety 'Nigra' with black foliage and pink flowers, has gained the Royal Horticultural Society's Award of Garden Merit.[12]
The cherry plum has been listed as one of the 38 plants that are used to prepare Bach flower remedies,[13] a kind of alternative medicine promoted for its effect on health. However, according to Cancer Research UK, "there is no scientific evidence to prove that flower remedies can control, cure or prevent any type of disease, including cancer".[14]
Images of cherry plums
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/60/Cherry_plums.jpg/180px-Cherry_plums.jpg
Ripe fruit 

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/03/Aluche_ye_kaal.jpg/180px-Aluche_ye_kaal.jpg
Unripe fruit 

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4d/Prunus_cerasifera_LC0385.jpg/180px-Prunus_cerasifera_LC0385.jpg
Flowers 
See also[edit]
·         List of plum dishes
References[edit]
1.     Jump up^ "The Plant List: A Working List of All Plant Species". RetrievedJanuary 27, 2014.
3.     Jump up^ Altervista Flora Italiana, Prunus cerasifera Ehrh. includes photos and European distribution map
9.     Jump up^ "Gardening". ncsu.edu.
12.  Jump up^ "RHS Plant Selector Prunus cerasifera 'Nigra' AGM / RHS Gardening". Apps.rhs.org.uk. Retrieved 2012-11-26.
13.  Jump up^ D. S. Vohra (1 June 2004). Bach Flower Remedies: A Comprehensive Study. B. Jain Publishers. p. 3. ISBN 978-81-7021-271-3. Retrieved2 September 2013.
14.  Jump up^ "Flower remedies"Cancer Research UK. Retrieved September 2013.
&&&&&&&&&
اذاراقی . [ اَ ] (اِ) اَداراقی . اَزاراقی . کلمه  سریانی است و بفارسی کچوله گویند و در تنکابن ومازندران کلاج دارو نامند. بیخیست مدور و پهن و بسیارتلخ ، و خشک او بغایت صلب ، بعد از آنکه در آب خیسانیده پوست او را گرفته باشند بسوهان ریزه باید کرد، برگش از برگ بنفشه سبزتر و سطبرتر و گلش مثل بنفشه و در غایت سرخی و ساقش از ساق بنفشه سطبرتر و سرخ و در آخر سیم گرم و خشک و سم ّ حیوانات دُم دار و بالخاصیة مبدل مزاج بسیار سرد است بمزاج طبیعی بدون احتراق خلط و جهت فالج و درد کمر و امراض بارده  عصبانی مجرب است و ضماد او جهت کلف و جرب و قوبا و عرق النساء و مفاصل و امراض بارده مفید و مشوش ذهن و مصلحش شکر و ادویه  خوشبو و قدر شربتش از یک دانگ تا دو دانگ و یک مثقال او کشنده است و در کتب هند از خواص او بسیار ذکر کرده اند و چون بصحت نپیوسته بود ذکر ننموده و حقیر معجونی از او ترکیب نموده در دستور ثانی مذکور است و در رفع فالج و استرخا و دردهای بارد مجرب و بیعدیل است . (تحفه  حکیم مومن ). بعضی گویند این لغت یونانیست و بعضی دیگر گویند رومیست و آن دوائی باشد که بفارسی کچله گویند و از جمله  سموم است خصوص گرگ و سگ را در حال میکشد و در عربی خانق الکلب و قاتل الکلب گویند. (برهان قاطع). و شیخ داود ضریر انطاکی گوید: تلخص عندی انه مجهول لان الشیخ یقول ان شجره کالکبر له ثمر فی غلاف و قال بعضهم اَغفله فی المقالات و قال قوم ذکره فیها کزبدالبحر و قیل شی  ازرق یلصق بالقصب بارد یابس فی الثالثة و قیل حار سمّی یحلل طلاء و یسکن الاوجاع المزمنة. (تذکره  انطاکی جزء اول ص 41) . رجوع به جوزالقی شود.
* کُچوله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) اسم فارسی اذاراقی است . (تحفه  حکیم مومن ). قاتل الکلب . (بحر الجواهر). خانق الکلب . کُچُلَه . (یادداشت مولف ). کچلا. کوچوله . ازاراقی . (فرهنگ فارسی معین ). گیاهی است از تیره  خرزهره که چندین گونه دارد و همه قی آور و ملین هستند. در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا می روید از این گیاه گلوکوزیدی به نام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها وگلبرگهای آن هریک پنج عدد است ؛ میوه اش مرکب از دو برگه  طویل است و دانه ها دارای طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت می شوند. (فرهنگ فارسی معین ) .
/////////////
اذاراقی‌.  دوائی هندی است و از جمله سموم است در طلاها استعمال کنند مانند کلف و جرب و قوبا و اگر بر عرق النسا ضماد کنند نافع بود و بعضی در قولنج ریحی استعمال کنند و طبیعت آن بغایت گرم است و سم مجموع حیواناتست که دنبال دارد و بپارسی و بهندی کچله خوانند و اگر کسی بخورد مداوای آن به قی و شیر تازه و روغن بادام کنند و مرق اسفید باج چرب و لعابات و روغن گل سرخ نافع باشد و جهت قلقنه اسب مفید است
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: اذاراقی بفتح همزه و دال معجمه و فتح را و کسر قاف لغت سریانی است و بعربی قاتل الکلب و حب الغراب و خانق الکلب بفارسی کچله و کچوله و بهندی نیز بهمین نام مشهور است
صاحب تحفه می‌نویسد: اذاراقی را در تنکابن و مازندران کلاج‌دارو نامند و بیخی است مدور و پهن و بسیار تلخ
اختیارات بدیعی، ص: 22
///////////
درخت استریكنین (Strychnos nux-vomica) در Pen ts‛ao kan mu با نام   2853  fan mu-pie      )’’mu-pie بیگانه ،‘‘  Momordica cochinchinensis، گیاهی از تیره خیاریان( همراه با همبرابرهای   2854 ma ts‛ien-tse (’’ اسب سکه‘‘، اشاره به سكه‌های روی افسار اسب، كه واژه ژاپنی mačin هم از همان است)،  2856  2855  k‛u ši pa tou (’’pa-tou تلخ میوه Croton tiglium] / دند، بید انجیر ختائی[)1 و 2857   hwo-ši-k‛o pa-tu آمده است.  نام دومی، كه بی‌ چون و چرا  خاستگاه  بیگانه دارد، هنوز شناسایی نشده؛ اگر هم چنین کوششی بشود بیهوده است زیرا آوانگاری اش درست نیست.  فرونگاشت درست این واژه كه در Čo ken lu2، از سال 1366، ارائه شده اص26 hwo-ši-la است كه آشكارا آوانگاشت کچوله* kučla یا kučula  فارسی (درخت استریكنین) است كه در كشور هند (و در نتیجه در زبان هندوستانی) (نیزهمین نام رایج  است و در زبان بنگالی هم به صورت kučila به كار می‌رود).  جزء دوم یعنی pa-tu نه فارسی است و نه عربی و به عقیده من باید آن را بر پایه  واژه چینی pa-tou (Croton tiglium) توضیح داد.
در Čo ken lu چنین آمده است؛ ’’و اما hwo-ši-la pa-tu گیاهی دارویی است كه در كشورهای اسلامی می‌روید.  از نظر ظاهر به mu-pie-tse ] Momordica cochinchinensis)، خرخیار كوشن‌شینی[) می‌ماند، اما كوچكتر از آن است.  درمان یكسد وبیست درد است؛ برای هر دردی تركیب و دستوری ویژه دارد." کهن ‌ترین اشاره به این گیاه دارویی كه در زبان چینی یافته‌ام همین است؛ و از آنجا كه حتی در Čen lei pen ts‛ao از سال 1108، كه كتاب مرجع مفردات دارویی دوره سونگ است نیامده شاید این نتیجه گیری درست باشد که تازه در دوره مغولان در طی سده چهاردهم وارد چین شده است.  شكل آوانگاشت آن نیز گواه دیگری است تأیید این نتیجه‌گیری را، زیرا با قواعد جاری آن روزگار برای آوانگاری واژه‌‌های بیگانه می خواند.  Kwan k’ün fan p‛u3 منبعی جز Pen ts‛ao kan mu در این مورد نام نبرده و در واقع گویا نخستین و تنها گیاهنامه‌ای است كه از این گیاه یاد كرده است.  بر این نكته تاكید شده كه این دارو را در سگ کشی کار گیرند.  این گیاه اینک  در سه‌ـ‌ چوان می‌روید.
در سنسكریت  درخت استریكنین را کوپیلو، kupīlu می‌نامند كه نامهای تبتی go-byi-la یا go-bye-la1 بر گرفته از آن است.  دومی آوایش  go-ji-la دارد و از همین رو مغولان آن را به شكل gojila اقتباس كرده‌اند.  نمی‌توان با بی گمانی گفت كه نام سنسكریت ارتباطی با kučla ی فارسی دارد یا نه.
به گفته فلوكیگر و هانبری2، این درخت بومی بیشتر  نقاط هند بویژه دریا بارهاست  و در برمه، سیام، كوشن‌ـ ‌شین و شمال استرالیا یافت می‌شود.
به هر روی، کار گیری این دارو نباید پیشینه  درازی داشته باشد و بسا که مسلمانان کار برد آن را را به هندیان آموخته باشند.  در دارونامه فارسی ابومنصور (مطلع  113) زیر نام عربی جوزالقی*، Jauz-ul-qei  آمده است. 3 شلیمر نامهای ازارقی azaragi  و قاتل الكلب/ سگ‌كش،  gatel el-kelbe  را نیز فرونگاشته و ‌گوید:
"Son emploi dans la paralysie est d'ancienne date, car Pauteur
du Mexzen el-Edviyeh en parle deja, a j out ant en outre que la noix vo- mique est un remède qui change le tempérament froid en tempérament chaud; le merae auteur recommande les cataplasmes avec sa poudre dans la coxalgie et dans les maladies articulaires."

عربها كه می‌گویند این درخت تنها در سرزمین های  دور از دریای یمن می‌روید، بخوبی با خواص دارویی اش آشنا بودند. 5 درخت استریكنین در هندو‌چین نیز شناخته شده است (salain وphun akam در زبان چامی، slê  در زبان خِمِری؛ ku-či  در زبان آنامی.  شاید آخری آوانگاشت kučila ]كوچلا [باشد. 6
در خبر‌نامه كیو از سال 1917 (ص 341) شرح زیر درباره Strychnos nux-vomica در كوشن‌ـ ‌شین آمده است: ’’ در خبرنامه كیو‌، 1917 (صص 184، 185)، گواهانی  نمایانگر وجود این‌گونه به صورت خودرو در كوشن‌ـ ‌شین ارائه شده است.  از   نوشتن این گزارش، نامه‌ای همراه با یك بسته حاوی دانه‌هایی كه بی‌ چون و چرا  دانه درخت استریكنین است از مدیر امور زراعی و بازرگانی كوشن ـ شین دریافت شد، همراه با این اطلاعات كه دانه‌های ارسالی از درختانی به دست آمده‌اند كه در آن كشور خودروست.  كنسول بریتانیای كبیر در سایگون نیز اطلاعات زیر را درباره درخت استریكنین در كوشن ‌ـ‌ شین فرستاده است؛ ایشان این اطلاعات را از آقای مورانژ، مدیر امور زراعی و بازرگانی كوشن‌ ـ ‌شین دریافت كرده و نمونه‌ای از دانه آن را نیز از یك صادر‌كننده چینی گرفته است.  این درخت دراستان های خاوری كوشن‌ـ شین و بیشتر  در جنگلهای باریا می‌روید.  چینی‌ها دانه‌های درخت را از قبایل وحشی بنام موآ می‌خرند؛ این افراد در جنگل دانه این درختان را جمع‌آوری کرده به چین فرستاده یا به شركتهای صادر‌كننده به اروپا می‌فروشند.  در ماههای نوامبر و دسامبر میوه می‌آورد.  به نظر آقای مورانژ، بی گمان بومی كوشن ‌ـ ‌شین است و بازرگانان اولیه آن را وارد این سرزمین نكرده‌اند." چنانچه بومی كوشن ‌ـ ‌شین باشد، چینی‌ها بی گمان از دوره مغول آن را یافته اند.  متر1 در پژوهش زهری كه قبایل موآ به نوك پیكانهای خود می زنند به این نتیجه رسیده كه این زهر را از درخت توت زهرناک* (Antiaris) می‌گیرند.  وی نامی از Strychnos ]درخت استریكنین[ به میان نیاورده است.

///////////
اذاراقی
بفتح همزه و ذال معجمه و الف و فتح رای مهمله و الف و کسر قاف و یا لغت سریانی است و بعربی قاتل الکلب و حب الغراب و خانق الکلب و بفارسی کچله و کچوله نامند و بهندی نیز بدین نام مشهور است
ص: 207
ماهیت آن
تخم ثمر درختی است هندی بمقدار نارنجی بزرک و پوست آن سرخ رنک و بی بو و لحمی چندان ندارد و دانهای پهن مدور بسیار صلب و تلخ در میان آن می باشد مانند تخم برهل که نیز ثمری است هندی در جوف برهل و هر دانه در غلافی علئحده و تخم برهل کوچک است و لحم آن ماکول بخلاف تخم اذاراقی که بزرک و پهن و مدور و سمی غیر ماکول است و درخت آن بزرکتر از درخت نارنج و بمقدار درخت بیل هندی و برک آن نیز اندک شبیه بآن و کوچکتر و عریضتر از برک نارنج و مستعمل تخم آن است بدین نحو که در آب می خیسانند و پوست آن را جدا کرده بسوهان براده نموده بکار می برند و آنچه صاحب تحفه نوشته که آن بیخی است و در تنکابن و مازندران کلاج دارو نامند و برک آن از برک بنفشه سبزتر و کل آن مثل بنفشه و در غایت سرخی و ساق آن از ساق بنفشه سطبرتر و سرخ اشتباهی خواهد بود و شاید بیخی دیکر شبیه بآن باشد نه آن
طبیعت آن
در آخر سوم کرم و خشک در سوم
افعال و خواص و منافع آن
هم حیوانات دمدار است و بالخاصیه مبدل مزاج بسیار سردردی فاسد بسوی مزاج حار جید صالح و لیکن باید که جرأت بر خوردن آن ننمایند مکر نزد حاجت قوی شدید با مصلحات آن و جهت فالج و استرخا و سائر امراض عصبانی و درد کمر و وجع مفاصل مجرب دانسته اند ضماد آن جهت کلف و جرب و قوبا و عرق النسا و امراض مفاصل و امراض بارده رجوب متفرح و بثور لبنیه نافع المضار مسکر و مشوش ذهن و یک مثقال آن کشنده مصلح آن شکر و ادویۀ خشبو و قئ فرمودن بشیر تازه دوشیده و آشامیدن امراق و اسفید باجات دسمه بروغن بادام و لعابات با روغن بادام شیرین مقدار شربت آن از یک دانک تا دو دانک و حب و معاجین آن در قرابادین ذکر یافت و اطبای هند برای آن خواص بسیاری بیان می نمایند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی، ص: 208
//////////////
درخت استریکنین

اشاره

در کتب طب سنتی تخم یا دانه آن که دارای ماده عامل سمی معروف «استریکنین» است، با نامهای «اذارقی»، «قاتل الکلب» آورده شده است. به فارسی «کچوله» نامیده می‌شود و به هندی کوچلا گویند. به فرانسوی‌Noix vomique وStrychnos وVomiquier و به انگلیسی‌Nux -vomica وNux vomica tree گویند.
درخت استریکنین از خانواده‌Loganiaceae و نام علمی آن‌Strychnos nux -vomica می‌باشد. پوست درخت به عنوان دارو در بازار بین‌المللی به نام‌False angostura lark عرضه می‌شود.

مشخصات

درختی است بزرگ، که قطر تنه آن در برخی مناطق به چند متر نیز می‌رسد.
برگهای آن متقابل، بیضی، موجدار و نوک‌تیز است. گلهای آن سفید مایل به سبز به صورت گروهی، از کناره برگها خارج می‌شود. میوه آن گرد، گوشت‌دار به بزرگی یک نارنج می‌باشد، رنگ پوست آن ابتدا سبز و پس از رسیدن قرمزرنگ می‌شود. در هر میوه معمولا 15 عدد دانه قرار دارد. این دانه‌ها که مهمترین منبع استریکنین است در طب سنتی مصرف و کاربرد دارد. ریشه آن بسیار سخت و پوست آن فوق‌العاده تلخ است و آن هم در طب گیاهی مصرف دارد.
این درخت بومی جنوب شرقی آسیا است و در مناطق خشک هندوستان، سیلان،
معارف گیاهی، ج‌3، ص: 221
کشنشین و استرالیا نیز انتشار دارد. دانه‌های آن برای استخراج آلکالوئیدهای آن به سایر مناطق نیز صادر می‌شود.

ترکیبات شیمیایی

در برگها و پوست درخت و چوب و ریشه آن آلکالوئیدهای استریکنین و بروسین 375] وجود دارد. به علاوه سه آلکالوئید جدید به نامهای آلفا- کولوبرین 376]، بتا- کولوبرین 377] و پزودواستریکنین 378] در گیاه مشخص شده است. در قسمت گوشتی میوه گیاه تمام آلکالوئیدها به علاوه گلوکوزید لوگانین 379] وجود دارد. در دانه گیاه آلکالوئیدهای فوق و مواد دیگری از جمله یک ماده چرب، کمی قند و ... یافت می‌شود. خاصیت دارویی و شفابخشی دانه گیاه مربوط به دو آلکالوئید بروسین و استریکنین است و البته سایر مواد موجود در گیاه مانند چربی، قند و ... نیز کم‌وبیش در خاصیت دارویی گیاه سهیم می‌باشند]G .I .M .P[ .
استخراج آلکالوئیدها با کمک حلال تورپنتین 380] و تعیین بروسین و استریکنین نیز با استفاده از کاغذ کروماتوگرافی انجام می‌شود.
بررسی‌های دیگری نشان می‌دهد که در دانه اذارقی یا نواومیک 381] مواد چرب، یک گلی‌کوزید به نام لوگانیزید[382]، کلوروژنیک اسید، مانان 383]، گالاکتان 384]، آلکالوئیدهای استریکنین، بروسین و چند کولوبرین و پزودواستریکنین، استروکسین 385] و سرانجام مس وجود دارد [روا].
معارف گیاهی، ج‌3، ص: 222

خواص- کاربرد

دانه‌های درخت استریکنین مهمترین منبع آلکالوئید استریکنین است. استریکنین آلکالوئید بسیار سمی است و به صورت دانه‌های متبلور بی‌رنگ از دانه میوه درخت استریکنین جدا می‌شود. بروسین از نظر نوع سمیت شبیه استریکنین است ولی با مقدار سمیت خیلی کمتر (10 مرتبه ضعیف‌تر).
میوه درخت استریکنین کروی به حجم نارنج، داخل آن گوشتی آبدار است و 15- 10 عدد دانه در آن قرار دارد. دانه‌ها مدور- مسطح شبیه دکمه‌های پولکی، رنگ آنها خاکستری پرزدار و سخت است. مغز دانه عموما سفید و نیمه‌شفاف و گاهی سیاه و کثیف است. در این دانه‌ها معمولا دو آلکالوئید عمده به نام استریکنین و بروسین وجود دارد که قسمت عمده یعنی حدود 45 درصد مجموع دو آلکالوئید را استریکنین تشکیل می‌دهد.
تجربه نشان داده است که مقدار آلکالوئیدهای دانه در اثر ماندن مدت طولانی در انبار تغییری نمی‌کند و اگر در مواردی مشاهده شده است که دانه‌های استریکنین بی‌اثر بوده است و آلکالوئیدهای آنها از بین رفته است به علت تقلب و مخلوط کردن با دانه‌های گیاه‌Strychnos blanda که نوع دانه‌های بدون استریکنین است به جای‌S .nux vomica می‌باشد.
استریکنین از سموم قتاله قوی است و سمیت استریکنین از اغلب سموم دیگر بیشتر است و خوردن 05/ 0 گرم آن ممکن است که شخص را هلاک کند. علایم مسمومیت با استریکنین به‌طور خلاصه عبارت است از:
مدت کمی پس از هضم سم شخص احساس سرگیجه می‌کند و نمی‌تواند با اطمینان راه برود و کمی بعد درد خفیف و حالت عدم فرمان‌برداری در عضلات گردن و فکین ظاهر می‌شود و شخص در حلق احساس تنگی می‌کند. عضلات شکم و سینه مانند حالت طبیعی انعطاف‌پذیر نیستند و جمود و بی‌حرکتی در آنها احساس می‌شود.
این ناراحتی‌ها بتدریج شدت می‌یابد و کم‌کم بیمار احساس خلجان و حرکات ناگهانی و بی‌ارادی و کزازی که چندان دردناک نیستند، می‌کند ولی پس از مدت کوتاهی برطرف می‌شود و مجددا ظاهر می‌شود و این قطع و ادامه ناراحتی مکرر اتفاق می‌افتد و هربار شدیدتر می‌شود و سرانجام خیلی شدیدتر شده و تشنجات در قلب بروز می‌کند و اختلال در نبض و قلب منجر به حالت سستی و بی‌حسی و مرگ
معارف گیاهی، ج‌3، ص: 223
می‌شود.
پادزهر خیلی مؤثری ندارد. در این قبیل موارد ضمن اینکه فورا باید در صدد مراجعه به پزشک بود، باید کوشش کرد که قی آورده شود.
در مغولستان از تخم و دانه‌های استریکنین برای کشتن انگلها استفاده می‌شود. این دارو زخمهای کوچک را جمع کرده و حالت تب معده را شفا می‌بخشد [هوبوتر]. در چین دانه‌های درخت استریکنین برای معالجه تب و ناراحتی‌های گلو [روا]، ورمهای کمر و پشت [استوارت و در مورد بیماری‌های چشم [فورد]، تب حصبه و سردرد [ایشی‌دویا] تجویز می‌شود.
گرد تخم استریکنین به صورت پماد برای التیام زخم و رفع ناراحتی‌های پوستی، به صورت استعمال خارجی، به کار می‌رود.
در برخی موارد برای سقط جنین به کار می‌رود [فورد]. استریکنین در اعضای حسی اثر کرده و آنها را بیشتر حساس می‌کند. اعضای داخل شکم و مجاری تناسلی و ادرار را تحریک می‌کند. در استعمال داخلی برای معالجه نوراستنیا[386] یا بیماری روانی عصبی که با پیدایش خستگی غیر طبیعی مشخص می‌شود، به کار می‌رود و برای تقویت نیروی جنسی تجویز می‌شود [چیو]. در تایوان به عنوان تونیک و مقوی معده مصرف می‌شود [لیو]. در هند و چین به مقدار خیلی کم در استعمال داخلی از دم‌کرده آن برای معالجه صرع مصرف می‌شود [پتلو].
استریکنین یک مقوی قلبی است که مصرف مجاز آن موجب ایجاد هیجان و تحرک در مراکز وازوموتور[387] می‌شود [جومل .
دانه درخت استریکنین از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی خیلی گرم و خیلی خشک است و سم قوی برای حیوانات دمدار است. از نظر خواص مصرف داخلی آن جز در موارد بسیار ضروری که معالجه منحصر به آن باشد، توصیه نمی‌شود و در این قبیل موارد نیز باید طبق تجویز و زیر نظر پزشک باشد و قطعا باید توأم با چیزهای دیگری که مصلح آن بوده و جبران سمیت شدید آن را بنماید، مصرف شود. استعمال داخلی آن را به مقدار کم برای فلج و سستی اعضا و بیماری‌های عصبی و درد کمر و درد مفاصل مؤثر می‌دانند. ضماد آن برای جرب و
معارف گیاهی، ج‌3، ص: 224
شاخه گلدار درخت استریکنین
1. گل 2. میوه
ناراحتی‌های پوست و سیاتیک و بیماری‌های مفاصل و امراض سرد و ناراحتی‌های پوستی توأم با جراحت نافع است.
مضار آن: سکرآور است و ایجاد تشویش می‌نماید و خوردن 5 گرم آن کشنده است و مصلح آن یعنی برای کاهش مسمومیت آن حتی در مواردی که بسیار کم خورده می‌شود، شکر و ادویه خوش‌بو و خوردن شیر برای قی کردن و خوردن روغن بادام شیرین و نظایر آن است. مقدار خوراک از دانه آن 1- 5/ 0 گرم است و برای اطفال حد اکثر تا 3/ 0 گرم در روز و برای اشخاص بزرگسال برحسب کمی یا زیادی قدرت بدنی تا 01/ 0 گرم برای هر سال عمر می‌باشد که به صورت گرد دانه و به شکل حب خورده می‌شود.
ماده عامل استریکنین را نیز به صورت ملح سولفات مستقیما ممکن است با تجویز پزشک خورد و حد اکثر مصرف آن در حدود 18- 15 میلی‌گرم برای اشخاص بزرگسال در 24 ساعت می‌باشد.
تهیه گرد اذارقی (تخم استریکنین یاNoix vomique ): مقدار مورد نظر از دانه
معارف گیاهی، ج‌3، ص: 225
استریکنین گرفته با آب سرد خوب بشویند و روی الک داروسازی بریزند و بخور آب جوش روی آن وارد کنند پس از آن خرد کرده در هاون آهنی یا آسیای کوچک دستی که برای نرم کردن قهوه به کار می‌رود آن را نرم کنند و در گرم‌خانه بخشکانند و از الک رد کنند. این گرد تلخ و مقوی و محرک است و ضمنا از سموم بسیار قوی است. مقدار خوراک آن از 25/ 0- 02/ 0 گرم است یعنی از دو سانتی‌گرم تا 25 سانتی‌گرم می‌باشد که به صورت حب یا به صورت گرد در یک کاشه زیر نظر و با دستور پزشک برای موارد بیماری مورد نظر مصرف شود.
تنطور اذارقی: اذارقی خردکرده 1 واحد، الکل 80 درجه 5 واحد. اذارقی را در الکل ریخته مدت 10 روز بخیسانند و با فشار از پارچه‌ای رد کنند و با کاغذ صاف نمایند. این تنطور به مقدار 10- 5 قطره مخلوط با یک پوسیون مطبوع برای تقویت معده و در موارد تکرر ادرار مصرف می‌شود.
گرد تلخ در موارد تب تیفوئیدی: گرد اذارقی 5 سانتی‌گرم، قند شیر یا لاکتوز 5 گرم. این دو را مخلوط کنند و در 16 بسته تقسیم نمایند و در تبهای حصبه‌ای هر سه ساعت یک بسته بخورند و در موارد درد معده با هر غذا یک بسته بخورند.
عصاره الکلی اذارقی: اذارقی نیم‌کوب 1 واحد، الکل 80 درجه 8 واحد. مدت سه روز اذارقی را در 6 واحد از الکل بخیسانند و با فشار از پارچه رد کنند و با کاغذ صاف کنند و تفاله را در 2 واحد باقیمانده الکل مدت سه روز بخیسانند و از پارچه رد کنند و با کاغذ صاف کنند. دو صاف‌شده را باهم مخلوط نمایند و در حمام ماریه تقطیر نموده تا الکل خارج شود و بعد در همان حمام ماریه آن را در حد غلظت عصاره تبخیر نمایند. از این عصاره از 2- 1 سانتی‌گرم، مانند داروهای تلخ مقوی مصرف می‌شود و به عنوان عامل محرک در موارد فلج که علت آن اختلال مراکز اعصاب نباشد می‌توان از 2 سانتی‌گرم تا 2 دسی‌گرم آن به صورت حب مصرف کرد.
به‌هرحال توجه شود که همواره نظر پزشک درباره مصرف آن جلب شود.
از گونه‌های دیگری از جنس‌Strychnos مانند:Strychnos crevauxii G .Planch . وS .toxifera Shomb . وS .castelnaei Wedd . وS .gubleri G .Planch . وS .curare H .Baill . وS .cogens Benth . و چند گونه دیگر که معمولا در مناطق امریکای جنوبی می‌رویند مواد سمی می‌گیرند که مقدار سمیت آنها بسته به نوع گیاه و محل رویش، کم‌وبیش متفاوت است. این نوع سمها را در اصطلاح بین‌المللی
معارف گیاهی، ج‌3، ص: 226
«کورار»[388] می‌نامند. بین گیاهان یادشده سه گونه اول مولد کورارهای با سمیت شدید و چهار گونه آخر مولد کورارهای ضعیف‌تر می‌باشند.
کورارها مصارف طبی دارویی چندانی ندارند و در روزگاران کهن سرخپوستان امریکا نیزه‌ها و شمشیرهای خود را با این سموم نباتی آلوده کرده و در شکار حیوانات بزرگ وحشی به کار می‌برده‌اند.
در برخی مناطق بومیان برای تهیه کورارهای خیلی سمی از مخلوطی از دو یا چند گیاه استفاده می‌کردند، مثلا نوعی کورار را که به نام پروتوکورار نامیده می‌شود از گیاه‌S .crevauxii مخلوط با گیاهان دیگری نظیرCocculus toxiferus Wedd . از خانواده‌Menispermaceae وDieffenbachia seguine Schott . از خانواده‌Araliaceae و یا گیاهان سمی دیگری تهیه می‌کنند.
کلیه انواع کورارها به صورت عصاره جامد و قهوه‌ای مایل به قرمز هستند و پس از گرد شدن به رنگ زرد درمی‌آیند. در آب حل می‌شوند و مایع قرمزرنگ ایجاد می‌کنند و طعم بسیار تلخ دارند.
در انواع مختلف کورارها به‌طور کلی دو دسته آلکالوئید عمده به نام کورین 389] و کورارین 390] یافت می‌شود.
از کورارها در بررسی‌ها و تحقیقات فیزیولوژیکی و بیولوژیکی در آزمایشگاهها



1. این نام بر‌خلاف ادعای استوارت (Chinese Materia Medica, p. 425) به معنای ’’لوبیای تلخ‌دانه ایرانی‘‘ نیست. استوارت (همان، ص 132) می‌گوید Croton tiglium را در عربی ’’باتو (batoo) ]می‌نامند[ كه احتمالاً بر گرفته از نام چینی pa tou     بوده است.‘‘ درست است كه اعراب این گیاه را وارد شده از چین می‌دانند (L. Leclerc, Traité des simples, Vol. II, p. 95)، اما آن را تنها به نام دند، dend می‌شناسند. در هیچ فرهنگ عربی یا در نوشته های  ابن‌بیطار واژه باتو، batu را نیافته‌ام.
* کچوله . [ ک ُ ل َ / ل ِ ] (اِ )  اسم فارسی اذاراقی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). قاتل الکلب . (بحر الجواهر). خانق الکلب . کُچُلَه . (یادداشت مؤلف ). کچلا. کوچوله . ازاراقی . (فرهنگ فارسی معین(..   لغت نامه دهخدا.

2. Ch. 7, p. 5b؛ رك: ص      کتاب پیش رو .
3. Ch. 6, p. 7.
1. Cf. Loan-Words in Tibetan, No. 50 (T‛oung Pao, 1916, p. 457).
2. Pharmacographia, p. 428.
* جوزالقی ٔ. [ ج َ زُل ْ ق َی ْءْ ] (ع اِ مرکب ) ثمر شجری است مخصوص بلاد یمن بقدر فندقی و جوف او مشتمل بر پرده ها و مابین پرده ها و دانه ٔ او بقدر مغز چلغوزه و با اندک بدبوئی در دوم گرم و خشک و مقیی ٔ بلغم و مسهل و جهت امراض بارده ٔ دماغی و عصبانی نافع وقدر شربتش تا یک درم است با یک مثقال رازیانه و آب گرم و عسل و هرگاه بیست درهم شبت را در یک رطل آب بجوشانند تا بنصف رسد و جوزالقی و همچنین سایر مقیئات را با قدری نمک ساییده بعسل سرشته با مطبوخ شبت و بقدر احتیاج آب گرم و قدری عسل بنوشند بغایت مقیی ٔ و بیفایده است . جوز کوثل.  ) تحفه حکیم مؤمن).  جوزبوا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به جوزبوا شود.  لغت نامه دهخدا.

3. آخوندف، ابو‌منصور، ص 43.
4. Terminologie, p. 402.
5. L. Leclerc, Traité des simples, Vol. I, p. 380.
6. Cf. E. Perrot and P. Hurrier, Matière médicale et pharmacopée sino-annamites, p. 171;
چون روز روشن است كه چینی‌ها و آنامی‌ها بر‌خلاف نظر این نویسندگان ’’ ازروزگاران بسیار دور‘‘این دارو را کار نمی گرفتند. نیز نک :      (ص.    ) C. Ford. China Review, Vol. XV, 1887, p. 220 .
*  ’’نوعی ماده زهری كه اهالی جزیره سوند تیرهای خود را بدان مسموم می‌كنند و به درجه‌ای سمیت دارد كه مقدار بسیار كمی از آن فوراً موجب هلاكت می‌گردد و آن را افعی‌چوبه نیز گویند‘‘ (ناظم‌الاطباد). «از تیره توتها، شیره سمی سفید رنگ آن را برای زهرآلود كردن تیر به كار می‌برند» (دایره المعارف فارسی و لغت‌نامه دهخدا).
استفاده می‌شود. در شکار با آلات آلوده به کورار سم از راه خراش زخم وارد خون شکار شده سریعا اثر می‌کند و کشته می‌شود، ولی گوشت شکار قابل خوردن است.
معارف گیاهی، ج‌3، ص: 227
/////////////
کچوله یا جوزالقی (نام علمی: Strychnos nux-vomica) نام یک گونه از تیره دم‌موشیان است. این گیاه سمی است و کاربرد دارویی دارد.

کچوله تخم رسیده و خشک شده گیاه استریکتوزنوکس و میکاکه به‌صورت تنتور است. اکستره با شیرابه آن به خاطر خواص تونیک قوی و تحریک‌کنندگی شدیدش مصرف می‌شود و استریکتین از آن به‌دست می‌آید.[۱]

منابع[ویرایش]
پرش به بالا فرهنگ پزشکی دورلند. بازدید: اکتبر ۲۰۱۵.
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Strychnos nux-vomica»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۱ دسامبر ۲۰۱۴).
پیوند به بیرون[ویرایش]
          در ویکی‌انبار پرونده‌هایی درباره کچوله موجود است.
نشان خرد        این یک مقاله خرد زیست‌شناسی است. با گسترش آن به ویکی‌پدیا کمک کنید.
///////////
جوز مقيء(بالإنجليزية: Nux Vomica)) هي بذور سامة للشجرة المستديمة الخضرة استريكنوس نكس فوميكا، strychnos nuxvomica موطنها الهند وشمال أستراليا بذورها مرة الطعم جدا وسامة جدا.
يحوي العقار المستخرج من البذور الجافة قلويد الستريكنين (بالإنجليزية: Strychnine) والبروسين الشبيه بالإستركنين وهو قلوي لا لون له ويحوي بالإضافة إلى ذلك الجلوكسيد لوجانين والسكر وحمضاً وزيتاً وله أثر قوي في الحركات العضلية غير الإرداية في الأمعاء.
الإستركنين يزيد تدفق عصائر المعدة ويمتص سريعا عندما يصل الأمعاء ليعمل علي الجهاز العصبي المركزي فيجعل التنفس عميقا وبسرعة ويبطيء حركة القلب بإثارة العصب الحائر وتصبح حواس الشم والسمع واللمس والرؤية حادة ويرفع ضغط الدم.
////////////
به عبری اِگز مِنیِخ:
אגוז הקיא (שם מדעי: Strychnos nux-vomica) הוא עץ בר גדול, בעל עצה לבנה וקשה וקליפה עבה. הענפים מכוסים בקליפה לבנבנה-אפורה. העלים נגדיים, מבריקים ודמויי ביצה. הפרחים לבנים-ירקרקים והפרי (ענבה גדולה בגודל תפוח) בעל ציפה עסיסית. חמשת הזרעים הדיסקיים מרים מאוד ומכילים אלקלואידים רעילים. העץ גדל ביערות אסיה הטרופית (הודו ומלזיה).
//////////
به آذری:
Qarğabükən, qusdurucu qoz (lat. Strychnos nux-vomica)[1] - loqaniyakimilər fəsiləsinin strychnos cinsinə aid bitki növü.[2]
//////////
به ترکی:
Kargabüken (Strychnos nux-vomica), Loganiaceae familyasında sınıflanan ve ana vatanı güneydoğuAsya olan her dem yeşil bir ağaç ve bu ağacın çok zehirli bir alkaloid olan striknin eldesinde kullanılantohumlarının ortak adıdır.
Striknin ağacı (İng. Strychnine tree) ya da Nux vomica olarak da bilinen kargabükenin kabuğunda dabrusin gibi başka zehirli bileşikler bulunur.
/////////
Strychnos nux-vomica
From Wikipedia, the free encyclopedia
For the album by The Veils, see Nux Vomica.
Strychnos nux-vomica
Strychnos nux-vomica - Köhler–s Medizinal-Pflanzen-266.jpg
Illustration from Köhler's Medizinal-Pflanzen
Strychnos nux-vomica in Kinnarsani WS, AP W IMG 6021.jpg
Habitus
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
S. nux-vomica
Strychnos nux-vomica
L.
·         Strychnos nux-vomica var. oligosperma Dop
·         Strychnos spireana Dop [1]
The strychnine tree (Strychnos nux-vomica L.), also known as strychnine tree,[2] nux vomicapoison nutsemen strychnos and quaker buttons, is a deciduous tree native to India, and southeast Asia. It is a medium-sized tree in the family Loganiaceae that grows in open habitats. Its leaves are ovate and 2–3.5 inches (5.1–8.9 cm) in size.[3]
It is a major source of the highly poisonous, intensely bitter alkaloids strychnine and brucine, derived from the seeds inside the tree's round, green to orange fruit.[4] The seeds contain approximately 1.5% strychnine, and the dried blossoms contain 1.0%.[3] However, the tree's bark also contains brucine and other poisonous compounds.
Strychnos is promoted within alternative medicine as a treatment for many conditions, but the claims are not supported by medical evidence.[5]
The use of strychnine is highly regulated in many countries, and is mostly used in baits to kill feral mammals, including wild dogs, foxes, and rodents. Most accidental poisoning is by breathing in the powder or by absorption through the skin.[6]
Contents
  [show
Description and properties[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/9/99/Question_book-new.svg/50px-Question_book-new.svg.png
This section needs additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed. (October 2015) (Learn how and when to remove this template message)
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/2d/Strychnos_nux-vomica_001.JPG/220px-Strychnos_nux-vomica_001.JPG
Seeds of S. nux-vomica
Strychnos nux-vomica is a medium-sized tree with a short thick trunk. The wood is dense, hard white, and close-grained. The branches are irregular and are covered with a smooth ashen bark. The young shoots are a deep green colour with a shiny coat. The leaves have an opposite decussate arrangement, short stalked, are oval shaped, also have a shiny coat and are smooth on both sides. The leaves are about 4 inches (10 cm) long and 3 inches (7.6 cm) wide. The flowers are small with a pale green colour with a funnel shape. They bloom in the cold season and have a foul smell. The fruit are about the size of a large apple with a smooth and hard shell which when ripened is a mild shade orange colour. The flesh of the fruit is soft and white with a jelly-like pulp containing five seeds covered with a soft woolly substance.
The seeds are removed from the fruit when ripe. They are then cleaned, dried and sorted. The seeds have the shape of a flattened disk completely covered with hairs radiating from the center of the sides. This gives the seeds a very characteristic sheen. The seeds are very hard, with a dark gray horny endosperm where the small embryo is housed that gives off no odor but possesses a very bitter taste. The plant is native to southeast Asia and Australia normally in tropical and subtropical areas.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/49/Nux_Vomica_Seedling.JPG/220px-Nux_Vomica_Seedling.JPG
Seedling of nux vomica
The properties of nux vomica are those of the alkaloid strychnine. Strychnine is eliminated with a half-life of about 12 hours.[7]
Alternative medicine[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/af/Strychnos_nux-vomica_bark.jpg/220px-Strychnos_nux-vomica_bark.jpg
Bark of Strychnos nux-vomica
Strychnos is promoted within herbal medicine as being a treatment for a wide range of maladies includingcancer and heart disease.[5] There is however no evidence it is useful for treating any condition.[5] Since the seeds contain strychnine poison, conventional doctors do not recommend it as a medicine. It is on theCommission E list of unapproved herbs, because it is not recommended for use and has not been proven to be safe or effective.
In the Indian (Ayush) system of medicine, hudar is a mixture containing Strychnos nux-vomica. The seeds are first immersed in water for five days, in milk for two days followed by their boiling in milk.[8] In India, the quality/toxicity of traditional medical crude and processed Strychnos seeds can be controlled by examining the toxic alkaloids using established HPLC methods and/or HPLC-UV methods.[9]
References[edit]
1.     Jump up^ "Strychnos nux-vomica L.". The Plant List.
2.     Jump up^ "Strychnos nux-vomica"Natural Resources Conservation Service PLANTS Database. USDA. Retrieved4 December 2015.
3.     Jump up to:a b Harry L. Arnold (1968). Poisonous Plants of Hawaii. Tokyo, Japan: Charles E. Tuttle. p. 20. ISBN 0-8048-0474-5.
4.     Jump up^ Oudhia, P., 2008. Strychnos nux-vomica L. [Internet] Record from PROTA4U. Schmelzer, G.H. & Gurib-Fakim, A. (Editors). PROTA (Plant Resources of Tropical Africa / Ressources végétales de l’Afrique tropicale), Wageningen, Netherlands.
5.     Jump up to:a b c Ades TB, ed. (2009). Strychnos nux-vomica. American Cancer Society Complete Guide to Complementary and Alternative Cancer Therapies (2nd ed.) (American Cancer Society). pp. 504–507. ISBN 9780944235713.
6.     Jump up^ "Drugs and Poisons Fact Sheet: Strychnine Permits - What you need to know" (PDF). Queensland Health. December 1, 2011. Archived from the original (PDF) on March 4, 2016.
7.     Jump up^ David Michael Wood, Emma Webster, Daniel Martinez, Paul Ivor Dargan & Alison Linda Jones (2002). "Case report: survival after deliberate strychnine self-poisoning, with toxicokinetic data"Critical Care 6 (5): 456–459.doi:10.1186/cc1549PMC 130147PMID 12398788.
9.     Jump up^ Q. B. Han, S. L. Li, C. F. Qiao, J. Z. Song, Z. W. Cai, P. Pui-Hay But, P. C. Shaw & H. X. Xu (2008). "A simple method to identify the unprocessed Strychnos seeds used in herbal medicinal products". Planta Medica 74 (4): 458–463. doi:10.1055/s-2008-1034359PMID 18484543.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Strychnos nux-vomica.
·         M. Grieve. "Nux Vomica". Botanical.com, A Modern Herbal.
·         Alternative medicine
·         Medicinal plants
·         Strychnos
·         Poisonous plants
·         Plants described in 1753

///////////
Bane (plant)
From Wikipedia, the free encyclopedia
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/9/99/Question_book-new.svg/50px-Question_book-new.svg.png
This article needs additional citations for verification. Please help improve this article by adding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged and removed. (April 2013) (Learn how and when to remove this template message)
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5e/Aconitum_napellus_230705.jpg/220px-Aconitum_napellus_230705.jpg
Aconitum napellus, a member of the flowering genus Aconitum, sometimes called Wolfsbane
The term bane (from Old Englishbana, meaning "thing causing death, poison"),[1] in botany, is an archaic element in the common names of plants known to be toxic or poisonous.
In the Middle Ages, several poisonous plants of the genus Aconitum were thought to have or prophylacticqualities, repelling and protecting against that which they were banes to (e.g. HenbaneWolfsbane).
Variants[edit]
There is no single speciesgenus, or family of poisonous plant exclusively referred to as banes. Several unrelated plants bear the name.
Austrian Leopard's Bane
Doronicum austriacum, it grows between approximately 60 and 90 centimetres high with a spacing of 45 to 60 cm. It prefers full sun exposure to partial shade, requires little water, blooms in late spring to early summer, and has a bloom colour of bright yellow. The propagation for this plant would be division ofrhizomestubers, corns, or the bulbs including the off position of the seeds.
Common Dogbane
Apocynum androsaemifolium, a perennial herbaceous small shrub, growing up to one metre high, of theApocynaceae family.
Dog Bane
Plectranthus ornatus a perennial in the Lamiaceae family, said to repel dogs from gardens. Grows to a height of about 24-36 in. The plant prefers full sun exposure and not to be over watered. P. ornatus has a bloom time of late summer, early fall to mid-fall and a bloom color of light blue, violet, or lavender.
Doronicum orientale, also known as Little Leo. It grows between 40 and 46 cm high with a spacing of about 23 to 30 cm. All parts of the plant are poisonous if ingested. This plant is sensitive to the sun and over watering.
In culture[edit]
In medieval Europe, the toxic entheogen Aconitine was believed to prevent werewolves from undergoing their dire transformations.
In the Southeastern United States, sheep and cattle straying into woodland and grazing Kalmia latifolia have been known to suffer from its toxic effects.
Footnotes[edit]
1.     Jump up^ "Bane". Oxford Dictionaries. Oxford University Press. Retrieved 3 April 2013.
Disambiguation icon
This page is an index of articles on plant species (or higher taxonomic groups) with the same common name (vernacular name). If aninternal link led you here, you may wish to edit the linking article so that it links directly to the intended article.

Stub icon
This botany article is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
·         Poisonous plants
·         Toxicology
·         Botany stubs
&&&&&&&
اذارافیون . [ اَ اَف ْ ] (اِ) به اعتقاد جالینوس نوع چهارم زبدالبحر است پرسوراخ و بسیار سبک و از فرنگ آرند شبیه به زهره  اسبوس ، در افعال از زبدالبحر اقوی و از سموم قویه و قدر دو دانگ او کشنده و طلای او با آب جهت عرق النساء و ورم پستان و جرب و کلف و بثور و اکتحال او جهت رفع ناخنه و بیاض قوی چشم وآب بسیار موثر است . (تحفه  حکیم مومن ). نوعی از کف دریاست ، در زبدالبحر گفته شود انواع آن و صفت آن . (اختیارات بدیعی ). و در تحفه  حکیم مومن ذیل زبدالبحر، اذاراقیون آمده است . و رجوع به آذارافیون* شود.
* آذارافیون .[ اَف ْ ] (اِ) اَذاراَفْیون . نوعی از زبدالبحر است که آن را کف دریا گویند. (برهان ). و آن استخوان نوعی از نواعم است که در یونانی سِپیا گویند و در فرانسه آن را سِش و بیسکویت دو مِر خوانند، و این حیوان در دریا پیرامون خویش ماده  سیاهی افشاند دفاع خویش را و در چین از این سیاهی آنگاه که منجمد شود نقس و دوده  مرکب کنند و این همان مرکب معروف بچینی است .
//////////////
اذارافیون
بفتح اول و ذال معجمه و الف و کسر فا و ضم یای مثناه تحتانیه و سکون واو و نون
ماهیت آن
باعتقاد جالینوس نوع چهارم زبد البحر است که بفارسی کف دریا نامند و آن چیزی است پر سوراخ و بسیار سبک و از فرنک آورند شبیه بزهرۀ اسیوس
افعال و خواص و منافع آن
در جمیع افعال از زبد البحر اقوی و از سموم قویه و مقدار دو دانک آن کشنده و اکتحال آن جهت رفع ناخنه و بیاض چشم دواب بسیار مؤثر و طلای آن با آب جهت عرق النسا و ورم پستان و جرب و کلف و بثور نافع و یحتمل آن چیزی را که بهندی کستوری می نامند این و یا قریب بدین بوده باشد و در حرف الزای در زبد البحر ان شاء اللّه تعالی مذکور خواهد شد.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////////
Alcyonium digitatum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Alcyonium digitatum
Tote Meerhand (Alcyonium digitatum) 2.jpg
Alcyonium digitatum
Kingdom:
Phylum:
Class:
Subclass:
Order:
Family:
Genus:
Species:
A. digitatum
Alcyonium digitatum
Linnaeus1758[1]
Alcyonium digitatum or dead man's fingers is a species of soft coral in the Alcyoniidae family. It is found around the coasts of the northern Atlantic Ocean.
Contents
  [show
Description[edit]
Dead man's fingers is a colonial coral forming clumps of yellow, white or cream-coloured fleshy masses of finger-like lobes. The surface layer include many sclerites which form a crust.[2] The individual polyps are white and translucent, and project from the leathery surface when feeding, giving the colony a furry appearance.[3]
Distribution and habitat[edit]
Dead man's fingers is found along the Atlantic coasts of north west Europe from Portugal to Norway. The species also occurs in parts of Canada and the north eastern coast of the United States, the Gulf of Maineand the Bay of Fundy.[4] The polyps live in colonies attached to bedrock, boulders, stones and occasionally the shells of crabs and gastropods. They are most plentiful in areas with strong water movement and where there is insufficient sunlight for algae to predominate. They are usually found in the sublittoral zone down to about fifty metres.[1] This coral is common around the coasts of Britain and Ireland where Alcyonium glomeratum and Alcyonium hibernicum are also found but these are much rarer and misidentification is unlikely.[3]
Biology[edit]
The colonies of dead man's fingers are nearly always either male or female, although a small number of hermaphrodite colonies are found. Colony growth occurs mainly in the first half of the year with the polyps becoming inactive in late summer, and the base tissue turning reddish or brownish due to the growth of algae and hydroids on the surface. At this time the gonads are developing and spawning occurs in December and January. Populations have been found to synchronize their gametogenesis and spawning activities.[5] Fertilisation takes place externally and the embryos float for a few days before developing into free swimming larvae. Most of these soon settle on a suitable substrate and new polyps develop but a few may remain in the zooplankton for some time and disperse over a wide area. Colonies have been known to live for twenty years.[5]
The polyps feed at various times of the day with their tentacles extended. They are suspension feeders gathering plankton from the water with the help of cilia, and absorbing oxygen at the same time.[1]
References[edit]
2.     Jump up^ MarLIN
5.     Jump up to:a b [Hartnoll, R.G. (1975). The annual cycle of Alcyonium digitatumEstuarine, Coastal and Shelf Science 3: 71-78.
·         Alcyoniidae
·         Animals described in 1758
&&&&&&&
اذخر. [ اِ خ ِ ] (ع اِ) گیاهی است خوشبوی که آنرا کوم خوانند. (منتهی الارب ). دوائی است . (نزهةالقلوب ). دو گونه است : عرابی است و مرغزاری . عرابی سرخ بود و بوی ناک . و شکوفه ٔ او را فقاح اذخر گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بهندی آنرا مرچیا گویند. (غیاث اللغات ). تبن مکّی . بفارسی کاه مکه و گربه ٔ دشتی نامند. نباتیست شبیه به کولان که نوعی از اسل است ، بیخش غلیظ و بسیارشاخ و باریک و برگش ریزه تر از کولان و از آن در حجم و قد کوچکتر و مایل بسرخی و زردی و ثقیل الرایحة. و شکوفه ٔ او بسیار و انبوه و سفید و با عطریه وتندطعم و گزنده . دیسقوریدوس فرموده که قسم از او راثمری میباشد سیاه رنگ و در دوم گرم و خشک و محلل و مفتح و مدر بول و حیض و فضلات و مقطع اخلاط و منضج و مفتت حصاة و مسکّن اوجاع بارده ٔ باطنی و مقاوم سموم هوا و جهت ورم جگر و سده ٔ آن و ورم فم معده و رفع نفث الدم و بادها و جهت استسقا و علل گرده و ریه و شدخ عضل و با مصطکی جهت تنقیه ٔ فضلات دماغی و با ترنجبین جهت سپرز و یک مثقال او را با فلفل بالسویة جهت رفع غثیان مجرب دانسته اند و جهت ازاله ٔ خوف نافع و ضماد اوجهت ورم بارد جگر و مثانه و معده و سپرز و ریاح جمیع اعضاء و جلوس در طبیخ او جهت ورم رحم و درد مفاصل و مضمضه و سنون او جهت درد دندان و تقویت لثه و رفع رطوبات و مداومت آشامیدن طبیخ او جهت مفاصل بارده بغایت مفید و با سکنجبین جهت اواخر تبهای بلغمی مجرب وشکوفه ٔ او لطیفتر و در افعال ضعیف تر است و مضر گرددبسبب شدت ادرار و مضر محرور و مصدع و مصلحش گلاب و صندل و قدر شربتش از نیم مثقال تا یک مثقال و بدلش راسن و قسط و بدل فقاع او قصب الذّریره است و عرق اذخر بغایت لطیف و با قوه ٔ تریاقیة و در افعال شبیه به اواست و روغن او که شکوفه ٔ اذخر را در روغن زیتون بقدری که او را بپوشاند گذاشته باشند و دوماه تابستان در آفتاب پرورده و سه چهار مرتبه صاف نموده شکوفه را تازه کرده باشند در سیم گرم و خشک و با قوه ٔ قابضه وآشامیدن او جهت تحلیل ورم بارد باطنی و طلاء او جهت دردهای بارد و برص و رویانیدن مو و انواع خارش اعضا و رفع اعیاء و ماندگی و دلوک او جهت درد دندان و ورم لثه و جوشیدن دهان نافع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
خلال مأمون گویند و بسریانی سجلیس [ن ل : سحینوس ، سجوس ] خوانند و بیونانی سحومیش و بلفظ دیگر طوفسس و سحوفس نیز گویند و تبن مکه و گربه ٔ دشتی و کاه مکی نیز گویند و بپارسی گورگیا خوانند و بهترین آن عربی بود سرخ رنگ باریک خوشبوی و طبیعت آن گرم و خشک است در درجه ٔ اول و در همه کوهها باشد و مرغزاری باشد. طبیعت نوع اعرابی گرم است در اول و گویند در دویم . خشک است در اول . اسحق گوید گرم و خشکست در دویم . منفعت وی آنست که سنگ گرده و مثانه بریزاند و مفتّح و ملین بود و ادرار بول کند و خون حیض براندو محلل نفخ بود فقاح وی سودمند بود جهت نفث دم و درد معده و ورم آن و شش و جگر و گرده و اختناق رحم رانافع بود و در بعضی معاجین مستعمل بود اما اذخر جهت ورم صلب که در جگر و معده بود ضماد کردن نافع بود وجهت دردهای اندرونی خاصه رحم نافع بود و اگر با شراب بجوشانند بول براند و مسخن مثانه ٔ سرد بود و محلل جمیع نفخها بود که در بدن پیدا شود اما مسحوق کردن فعل او زیاده از مشروب بود اما بیخ وی سودمند بود و اگر در جلاب جهت مفاصل سرد بدهند و جهت تبهاء بلغمی باسکنجبین در آخر آن بدهند و اگر بجوشانند و در آن نشینند موافق بود ورمهای گرم [ را ] که در رحم زنان بود و در بیخ قبض زیاده تر از فقاح بود اما در فقاح تسخین زیاده بود اما قبض موجود است در همه ٔ اجزاء وی و بدل وی قصب الذریره است و گویند مُضر بود بگرده و مصلح آن گلابست و گویند مصدع بود و مصلح آن صندل و گلاب بود یا عرق نیلوفر. (اختیارات بدیعی ). و شیخ الرئیس درقانون گوید: منه اعرابی طیب الرائحة و منه آجامی و هو دقیق و هو اصلب و هو ارخی و هو لارائحة له قال دیسقوریدوس ان ّ الأذخر نوعان احدهما لاثمر له و الآخر له ثمر اسود. (قانون ج 2 ص 156 س 15 به آخر مانده ).
اذخر بالمعجمة، الخلال المأمونی و بمصر حلفاء مکة و هونبات غلیظالاصل کثیرالفروع دقیق الورق الی حمرة و صفرة و حدّة ثقیل الرائحة عطری یدرک بتموز أعنی ابیب و أجوده الحدیث الاصفر المأخوذ من الحجاز ثم مصر والعراقی ردی ٔ و یغش بالکولان و الفرق صغر ورقه و یقال ان منه آجامی و انکره ُ بعضهم و هو الظاهر. حار فی الثالثة و قیل فی الاولی جلاء مفتح مقطع بحرارته و حدته یحلل الاورام مطلقا و یسکن الاوجاع من الاسنان و غیرها مضمضة و طلاء و یقاوم السموم و یطرد الهوام ولو فرشا و یدرّالفضلات و یفتت الحصی و یمنع نفث الدم و ینقی الصدر والمعدة و معالمصطکی الدماغ من فضول البلغم و بالسکنجبین الطحال و بماءالنجیل عسرالبول و لو استنجاء و معالفلفل الغثیان . مجرب و هو یضرالکلی و المحرورین و یصلحه الغسل بماءالورد و شربته الی مثقال و بدله راسن او قسط مر و بدل فقاحه قصب ذریره . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ). گیاه بوریا. فریز بوریا. کرته ٔ مریم . (محمودبن عمر ربنجنی ). تبن مکه . تبن مکی . بزبان جبل ، استوم . طیب العرب . (ریاض الأدویه ). خلال مأمونی . و آن نباتیست خوشبوی که بسرخی زند و چون بشکافی درونش فرفوری باشد. ج ، اَذاخِر.
- اذخر جامی ؛ برمکیه . بیخ والا. رجوع به برمکیه شود.
//////////
اذخر.  خلال مامونی گویند و بیونانی سخیلس و سمومیس و به لفظی دیگر طونلس و سخرفس نیز گویند و تین مکه و گزنه دشتی و کاه‌مکی هم گویند بپارسی گورگیاه خوانند و بهترین عربی بود و سرخرنگ باریک خوشبوی طبیعت آن گرم و خشک بود در درجه اول و در همه کوهها باشد و مرغزارها طبیعت نوع عربی گرم است در اول گویند در دویم و خشک است در اول و اسحق گوید گرم و خشک است در دویم و منفعت وی آنست که سنگ گرده و مثانه بریزاند و منضح و ملین بود و ادرار بول کند و خون حیض براند و محلل نفخ بود و فقاره وی سودمند بود جهت نفث دم و درد معده و ورم آن و شش و جگر و گرده و اختناق رحم را نافع بود و در بعضی معاجین کنند اما اذخر جهت ورم صلب که در معده و جگر بود ضماد کردن نافع بود و جهت دردهای اندرونی خاصه رحم نافع بود و اگر با شراب بجوشانند بول براند و مسخن مثانه سرد بود و محلل جمیع نفخها بود که در بدن پیدا شود اما فعل مسحوق خوردن وی زیاده از شرب بود اما بیخ وی سودمند بود اگر در جلاب جهت مفاصل سرد بدهند و جهت تبهای بلغمی با سکنجبین در آخر بدهند و اگر بجوشانند و در آن نشینند موافق بود ورمهای گرم که در رحم زنان بود و در بیخ او قبض زیاده از فقاح بود اما در فقاح تسخین زیاده بود اما قبض موجود است در همه اجزای وی و بدل وی قصب الزیره است و او مضر بود به گرده و مصلح آن گلاب بود و گویند مصدع بود و مصلح آن صندل و گلاب بود یا عرق نیلوفر- اذخر اهالی گرمسیر فارس بریسم گویند
______________________________
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: اذخر دو قسم بود یکی مکی و آن را بعربی تین مکه و خلال مامونی و طیب الغریب و بلغت رومی سخس و سخیس گویند و بعضی اطبا گفته‌اند سخیس یونانیست و بهندی کندهیس و کندبیل و کنتول و سوندهی و روس و سوریا و بفارسی گورگیاه و کاه‌مکه و گزنه دشتی و بیخ آن را اهل مکه غسول نامند و بآن دست می‌شویند نوع دیگر اذخر اجامی است و بعکس اذخر مکی خوش‌بو نیست و بپارسی بیخ آن را بیخ والا نامند
انگلیسی‌THE BOG -RUSH لاتین‌ANDROPOGON SCHODNANTHUS
اختیارات بدیعی، ص: 23
//////////////
اذخر
بکسر همزه و سکون ذال معجمه و کسر خای معجمه و رای مهمله
ماهیت آن
دو قسم بود یکی مکی و آن را بعربی تبن مکه و خلال مامونی و طیب الغریب و بلغت رومی سخس و سخیس نامند و بعضی اطبا کفته اند که سخیس یونانی است و بهندی کندهیس و کتدبیل و کنتول و سوندهی و روس و سوریا و بفارسی کورکیاه و کاه مکه و کزنۀ دشتی بفتح کاف و سکون زای معجمه و فتح نون و ها در آخر و تصحیف کرده کسی که آن را کربۀ دشتی بضم کاف فارسی و سکون رای مهمله و فتح بای موحده خوانده
و این صنف نباتی است با شاخهای بسیار و باریک از یک بیخ رسته و بیخ آن غلیظ و برک آن ریزه تر از کولان و از ان در حجم و قد کوچک تر و مائل بسرخی و زردی و ثقیل الرائحه یعنی تند بو و سائیدۀ آن را با بیخ آن باصطلاح اهل مکه غسول نامند و بآن دست می شویند و شکوفۀ آن بسیار و انبوه و سفید و با عطریت و تند طعم و کزندۀ زبان اما صنف دوم آن اذخر اجامی است و آن کیاهی است که از بیخ آن در هند خسخانه می سازند و مشهور بخس است و کیاه آن در شکل شبیه باذخربری است و لیکن کیاه آن خوش بو نیست مانند اذخر بری و خشن است و بیخ آن خوش بو و باریک و بسیار دراز قریب بذراعی و بفارسی بیخ و الا نامند و اما اذخر بری کویند این صنف غلیظ می باشد و تخم آن مخدر و بهتر و مختار و مستعمل بیخ و فقاح اذخر عربی مکی خوش ترکیب نیکو رائحۀ آن است که کیاه و برکهای آن بسیار بلند و صلب و خشن نباشد بلکه نرم و انبوه و کوتاه باشد و شیخ الرئیس نوشته آنچه فقاح آن مائل بسرخی و چون شکافته شود بنفش و ساق آن باریک و در خوش بوئی شبیه ببوی ورد باشد چون نرم کنند و بدست بمالند و چون بخایند زبان را بکزد و بسوزاند نکوست منفعت آن بسیار در کل و فقاح و بیخ و شاخهای آن بود و بهترین آن عربی صلب خوشبوی باریک صلب آن است طبیعت عربی مکی و آنچه قریب بدان است کرم و خشک در دوم و در سوم نیز کفته اند و اجامی آن مبرد و نزد ابن جریح همه اصناف آن بارد و بیخ آن شدید القبض و فقاح آن اندک کرم و با قبض کمی کمتر از کرمی آن
ص: 209
افعال و خواص و منافع آن
محلل و مفتح سدۀ کبد و افواه عروق و مقطع و منضج اخلاط لزجۀ غلیظه و مسکن اوجاع باردۀ باطنیه و جهت فالچ و لقوه و تشنج رطب امتلائی و استرخا و خدر و نسیان و ذکای حفظ و ازالۀ خوف و درد دندان و تقویت لثه و عمور و دفع رطوبات دهان نافع جهت آنکه منقی سر است از فضلات ردیه و رطوبات بلغمیه و جهت ورم معده و جکر و سدۀ آن و صلابت سپرز و رفع نفث الدم و بادها و استسقا و علل کرده و رئه و تفتیت حصاه و ادرار بول و حیض و فضلات و ورم رحم و اورام صلبۀ هر عضو که باشد خواه معده و یا کبد و یا کرده و غیرها و تپهای بلغمی در اواخر و شدخ عضل مفید و مقاوم سموم هوام است شربا و ضماد او طلاء
امراض الراس
خوردن بیخ آن با مصطکی منقی فضول دماغی است و خائیدن آن بتنهائی برای فالج و همچنین با مصطکی و علک البطم و آشامیدن یک مثقال آن جهت فالج و لقوه و تشنج رطب امتلائی و تنقیۀ فضول دماغی و رحم و همچنین آشامیدن ربع مثقالی از بیخ آن با فلفل جهت تشنج رطب امتلائی و با مصطکی نیز جهت تنقیۀ فضول دماغی و ضماد آن بر منبت اعصاب جهت استرخا و فالج
امراض اعضاء
الغذاء و القلب و النفض و غیرها
یک مثقال آن بتنهائی و یا با یک مثقال فلفل جهت رفع غثیان بلغمی مجرب و جهت ازالۀ خوف نافع و با ترنجبین جهت صلابت سپرز و با ادویۀ مناسبه جهت استسقا و علل کرده و رئه و ورم و تقویت فم معده و جکر و سدۀ آن و رفع نفث الدم و بادها نافع و آشامیدن طبیخ آن جهت تحلیل نفخ و ریاح و ادرار بول و حیض و مداومت آشامیدن طبیخ آن جهت مفاصل بارده و با سکنجبین در اواخر تپها نهایت مفید و مضمضه و سنون بآن جهت درد دندان و تقویت لثه و عمور و دافع رطوبات دهان نافع و نطول طبیخ آن و ضماد جرم آن جهت خدر و ضماد برک تازه تر متصل بیخ آن جهت لسع هوام و همچنین ضماد آن جهت ورم فم معده و ورم بارد جکر و سپرز و مثانه و ریاح جمیع اعضا و جلوس در طبیخ آن جهت ورم رحم و درد مفاصل و تفتیح افواه عروق و تلیین و انضاج صلابات و تسکین اوجاع باطنیه و اما نقاح آن یعنی شکوفۀ آنکه بهندی سیندیه کویند لطیفتر و در افعال بهتر از حشیش آن است و نافع است از برای لقوه و فالج و نسیان و اوجاع و اورام معده و کبد و نفث الدم و نیکو می کرداند حفظ را جهت آنکه منقی سر است از فضلات ردیه و رطوبات بلغمیه و دهن آن جهت حکه و رفع اعیاء نافع
ص: 210
و دهن آن و شراب آن و عرق آن و قرص آن و معجون آن همه نافع اند از جهت امراض مذکوره و در قرابادین بتفصیل مذکور شد با خواص و منافع و طریقۀ صنعت هریک المضار کویند بسبب شدت ادراری که دارد مضر است بکردۀ محرورین و مصدع است مصلح آن کلاب و عرق نیلوفر و صندل مقدار شربت آن از نیم مثقال تا یک مثقال بدل آن راسن و قسط و بدل فقاح آن قصب الذریره است
//////////////
گورگیاه (Andropogon spp) از گیاهان علوفه‌ای است.

گیاهی است انبوه، گسترده و خوش‌خوراک که با چندین مرتبه رشد مجدد در سال نسبت به چرای مفرط مقاوم می‌باشد. سنبله‌های این گیاه بر روی هر گره محور اصلی سنبله به صورت بندبند قرار گرفته‌است. بعضی از این انواع دارای دم گل بلندی است که گاهی سنبله آن عقیم و پوشیده از موهای ظریف می‌باشد. ساقه‌های این نباتات سخت بوده، سنبلچه‌ها در یک سنبل مرکب قرار گرفته‌است و چنانچه این گیاه بیش از حد رشد نماید خشبی شده از کیفیت علوفه‌ای آن به میزان فراوانی کاسته می‌گردد.

این گیاه از غرب اروپا تا مرکز آسیا پراکنده می‌باشد ودر ایران نیز وجود دارد.

دوگونه از این گیاه بنام‌های A.Faveolatus و A.KellerI در سومالی مورد تغذیه شترها واقع می‌گردند.[۱]

گورگیاه گیاهی است که گورخر آن را به رغبت تمام می‌خورد، و مزه قرنفل و مصطکی می‌دهد. گورگیاه یا کاه مکی، از گندمیان صنعتی، از دسته غلات است که خوشه‌های معطر دارد.[۲]

منابع[ویرایش]
پرش به بالا مقاله گیاهان مرتعی مورد استفاده شتر تالیف دکتر احسان مقدساز انتشارات معاونت امور دام وزارت جهاد کشاورزی، تهران ، 1374
پرش به بالا گل گلاب ص ۲۹۷، در لغتنامه دهخدا
رده‌ها: ریش‌پریان گندمیان گیاگان شبه‌جزیره عربستان گیاهان علفی
///////////
به عربی:
الإذْخِر المكي أو تِبْن مَكَّة أو قَشّ مَكَّة أو حَلْفَاء مَكَّة أو السُنْبُل العَرَبِي نوع نباتي يتبع جنس الإذخر من الفصيلة النجيلية.
محتويات  [أظهر]
الموئل والانتشار[عدل]
موطن هذا النوع بلاد الشام ومصر والمغرب العربي[2] والجزيرة العربية والعراق.
مرادفات للاسم العلمي[عدل]
(باللاتينية: Andropogon schoenanthus)
(باللاتينية: Andropogon lanigerum)
(باللاتينية: Cymbopogon schoenanthus subsp. laniger)
الوصف النباتي[عدل]
نبات معمّر غليظ الأصل، يصل ارتفاعه إلى مترين، كثير الفروع، دقيق الورق ،إلى حمرة وصفرة وحده، طيب الريح، ثقيل الرائحة عطري، يدرك في تموز، وأجوده الحديث الأصفر الحجازي ثم المصري، والعراقي رديء ويغش بالكولان والفرق صغر ورقه.
الاستعمالات الطبية[عدل]
الجزء المستخدم الأوراق، والسيقان، والبذور.
طريقة الاستعمال مغلي، منقوع، مستحلب
طبيعة الاستعمال داخلي وخارجي
المواد الفعالة : زيت طيار، تانينات، أحماض
في الطب النبوي : ثبت في الصحيح :عنه-صلى الله عليه وسلم أنه قال في مكة (لا يختلي خلاها)، قال له العباس رضى الله عنه (إلا الإذخر يا رسول الله، فإنه لقينهم ولبيوتهم، فقال :(إلا الإذخر) (1)، والإذخر حار في الثانية، يابس في الأولى، لطيف مفتح للسدد، وأفواه العروق، يدر البول والطمث، ويفتت الحصى التي تتكون عادة في المراره، الكلى، المثانة ،ويحلل الأورام الصلبة في المعدة والكبد والكليتين شرباً وضماداً، وأصله يقوّى عمود الأسنان والمعدة، ويسكن الغثيان ويعقل البطن.
تركيبة علاجية لعلاج الحكة: يخلط زيت الإذخر مع زيت البابونج بنسب متساوية وخلطهما جيدا ويدهن من الخليط مكان الحكة مرتين يوميا.
المصادر[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Cymbopogon schoenanthus في موسوعة الحياة". eol.org. اطلع عليه بتاريخ 8 يوليو 2016.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات. خريطة انتشار الإذْخِر المكي (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 2 شباط 2013.
تفسير كتاب دياسقوريدوس في الأدوية المفردة - ابن البيطار المالقي.
القانون في الطب - ابن سينا.
/////////////
Cymbopogon schoenanthus
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cymbopogon schoenanthus
Andropogon schoenanthus - Val Rahmeh - DSC04440.JPG
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
C. schoenanthus
Cymbopogon schoenanthus
Spreng.
Cymbopogon schoenanthuscamel grass,[1] camel's hay,[1] fever grass,[2] geranium grass, or West Indian lemon grass[2] is a herbal plant of southern Asia and northern Africa, with fragrant foliage.
Contents
  [show
Synonyms[edit]
·         Cymbopogon schoenanthus (L.) Spreng.
·         Andropogon schoenanthus L.
·         Andropogon ivarancusa Boiss.
·         Andropogon laniger Desf. var. ivarancusa
See also[edit]
·         Cymbopogon, genus including other species of lemon grass
References[edit]
1.     Jump up to:a b Henriette's Herbal Homepage. "Cymbopogon schoenanthus". Retrieved 20 April 2010.
2.     Jump up to:a b "Herbal substances index of Common Names" (PDF). TGA Approved Terminology for Medicines.Therapeutic Goods Administration, Australia. Retrieved 11 January 2011.
External links[edit]
·         Kew GrassBase Species Profile
·         USDA Plants Profile
·         Dressler, S.; Schmidt, M. & Zizka, G. (2014). "Cymbopogon schoenanthus"African plants – a Photo Guide. Frankfurt/Main: Forschungsinstitut Senckenberg.

Stub icon
This Poaceae article is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
·         Panicoideae
·         Flora of North Africa
·         Flora of the Arabian Peninsula
·         Flora of Western Asia
·         Grasses of Africa
·         Poaceae stubs
&&&&&&&&&
اراقو. [ اَ ] (معرب ، اِ) اَراقَوا. بلغت رومی نام تخمی است بشکل مدور و برنگ سیاه و بغایت صلب و در میان گندم و عدس بسیار میباشدو آنرا بشیرازی سیهک خوانند. آرد آنرا با سرکه و آب بسرشند و بر ورمهای گرم و صلب ضماد کنند نرم سازد. (برهان قاطع). دانه ایست سیاه در میان گندم و عدس بیشتر پیدا شود. جنگلنگ (ظ: جلبنگ ). (بحر الجواهر). بیونانی تخمیست سیاه و مدور و تلخ و در میان گندم و عدس میباشد و بفارسی سیهک نامند، ملین و محلل و ضماد اوبا سرکه جهت اورام صلبه حاره و تسکین درد او نافع وردی الغذاء و نفاخ و مورث قولنج ریحی و مصلحش سرکه ٔ ممزوج بشیرینی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). تخمی است سیاه مدورشکل بغایت صلب و در میان عدس میباشد، به پارسی آنرا سیهک گویند. منفعت وی آنست که چون آرد وی با سرکه و آب بسرشند و شش ساعت در آفتاب نهند و بعد از آن با آب تنهای دیگر بسرشند نیک و بر ورمهای گرم صلب ضماد کنند نرم گرداند و درد آن زایل کند. (اختیارات بدیعی ). سیاهک . رغیدا. هر. هَربنگ . هرّه . گال بنگ .
//////////
ارقوا- اراقو.  تخمی است سیاه و در شکل بغایت صلب و در میان عدس می‌باشد و بپارسی آن را سهک خوانند منفعت وی آنست که چون آرد وی با سرکه و آب بسرشند و شش ساعت در آفتاب نهند و بعد از آن به آب تنها دگربار بسرشند و بر ورمهای صلب ضماد کنند نرم کند و درد آن زایل کند.
اختیارات بدیعی
////////////
اراقو
بفتح اول و رای مهمله و الف و ضم قاف و واو فارسی سیهک نامند
ماهیت آن
تخمی است سیاه و مدور در غلافی و در میان کندم و عدس می روید
افعال و خواص و منافع آن
ملین و محلل چون آن را آرد کنند و با سرکه و آب ممزوج خمیر نمایند و هشت ساعت در آفتاب بکذارند پس به آب خالص بسرشند و بر اورام بسیار صلب و موجع ضماد نمایند تحلیل دهد و وجع آن را زائل سازد المضار ردی الغذا و نفاخ و مورث قولنج ریحی مصلح آن سرکۀ ممزوج بشیرینی است.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
اراقو(سیهک)
http://www.peykshafa.ir/Images/Content/5526437157123622865.jpeg
http://www.peykshafa.ir/images/%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%82%D9%881.jpg

Tephrosia purpurea
به فارسی سیهک نامند؛ این گیاه دارای تخمی است برنگ سیاه و گرد که در غلافی پیچیده شده و در میان کشتزار بین گندم و عدس می روید.
خواص آن: ملین و حل کننده و آرد شده آن اگر با سرکه و آب ممزوج شود خمیر نمایند و هشت ساعت در آفتاب گذارده و با آب خالص بسرشند و آنرا بر ورم های بسیار سخت و دردناک بشکل ضماد بکار برند درد را از موضع زایل می کند خوردن آن ایجاد نفخ بسیار و مورث قولنج های بادی است و مصلح آن سرکه ممزوج به شیرینی است.
مخزن الادویه، عقیلی خراسانی
/////////////
نیلکی ارغوانی (نام علمی: Tephrosia purpurea) نام یک گونه از سرده نیلکی است.

منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Tephrosia purpurea»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۱۱ ژوئن ۲۰۱۶).
//////////
به عربی:
حويرة أرجوانية (الاسم العلمي:Tephrosia purpurea) هي نوع من النباتات يتبع جنس الحويرة من الفصيلة البقولية[2] .
انظر أيضاً[عدل]
الحويرة
قائمة أنواع نبات الحويرة
مراجع[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Tephrosia purpurea في موسوعة الحياة". eol.org. اطلع عليه بتاريخ 11 يوليو 2016.
^ موقع لائحة النباتات (بالإنكليزية) The Plant List حويرة أرجوانية تاريخ الولوج 01 أذار 2014
///////////////
Tephrosia purpurea
From Wikipedia, the free encyclopedia
Wild indigo
TephrosiaPurpurea.jpg
var. purpurea
Tephrosia purpurea (Wild Indigo) in Narshapur, AP W IMG 0765.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Tribe:
Genus:
Species:
T. purpurea
Tephrosia purpurea
(L.Pers.
Tephrosia purpurea is a species of flowering plant in the pea family, Fabaceae, that has a pantropical distribution. It is a common wasteland weed. In many parts it is under cultivation as green manure crop. It is found throughout India and Sri Lanka[1] in poor soils.
Common names include: Bengali: জংলী নীল (Jangli neel), বন নীল।
English: Fish poison, Wild indigo
Hawaiian: ʻAuhuhu, Ahuhu, ʻAuhola, Hola
Hindi name: Sarphonk, Sharpunkha
Rajasthani: Masa
Tamil: Kollukkai Velai (கொள்ளுக்காய்_வேளை)
Telugu: Vempali (వెంపలి)


Uses[edit]
Used as a fish poison; the leaves and seeds contain tephrosin, which paralyzes fish. Larger doses are lethal to fish, but mammals and amphibians are unaffected. It is also used traditionally as folk medicine. According to Ayurveda, the plant is anthelminticalexiteric, restorative, and antipyretic; it is used in the treatment of leprosy, ulcers, asthma, and tumors, as well as diseases of the liver, spleen, heart, and blood. A decoction of the roots is given in dyspepsiadiarrhea, rheumatism, asthma and urinary disorders. The root powder is salutary for brushing the teeth, where it is said to quickly relieve dental pains and stop bleeding. An extract, termed 'betaphroline' (not a systematic name) is claimed to promote release of endorphins, and finds use in certain cosmetic preparations.
References[edit]
·         Arnold, M.D., Harry L. (1968). Poisonous Plants of Hawaii. Tokyo, Japan: Charles E. Tuttle Co. pp. 57–58.ISBN 0-8048-0474-5.
·         Bishop Museum Hawaiian Ethnobotany Online Database. Downloaded on 24 September 2007.