آب کمه
بسکون ثالث و ضم کاف و فتح میم آبی است خاکستری رنک و
بغایت کنده و بدبو که از شکم نوعی ماهی کیرند که در بحر چین و هرموز بهم می رسد و
بعربی آن را ماء الجمه خوانند و چون جهت هر عضوی که بشکند مقدار دو مثقال از ان را
بخورند به نحوی که بدندان نرسد عضو شکسته را درست کرداند.
&&&&&&&
ابازیر: ( Aromatics; spices : condiments)
بر وزن افاعیل ادویه و مصالح طعام است و بعضی کفته اند که
اعم است از ادویه و مصالح و توابل و حوایج طعام و بقول و این قول اقرب بصواب است و
مولانا قطب الدین کفته که فرق میان ابازیر و توابل بآن است که توابل خشک و تر
می باشد بخلاف ابازیر که خشک می باشند و سبب انداختن
توابل و ابازیر در طعامها و دیکها یکی از پنج امر است یا نفاست طعام است تا آنکه
بکرداند آن را صاحب طعمی که قبول کند طبیعت آن را و میل کند بسوی آن و هضم نماید
آن را زیرا که پلاو مرکب است از کوشت و برنج و روغن و این هر سه می باشند قفه و بی
رایحه پس چون ابازیر در ان اندازند و طعم و رایحه بهم رساند قبول می کند آن را
طبیعت و رو می آورد بسوی آن و هضم می کرداند آن را و سبب انداختن آن در طعام زهومت
و کراهت رائحه طعام است تا آنکه بکرداند رائحۀ آن را طیب و بکرداند آن را بحیثیتی
که دوست دارد طبیعت آن را و یا برودت مزاج طعام است و داخل کرده می شود در ان
ابازیر حاره از برای تعدیل مزاج و اصلاح آن و میل دادن آن را بسوی اعتدال و یا
غلظت و دشواری هضم آنست تا آنکه بکرداند آن را لطیف و آسان کردد هضم آن و یا آنکه بکرداند
طعام را لطیف و ملطف و مفتح مجاری و جالی معده و مجاری و صالح است از برای کسی که
جمع آمده باشد در بدن او فضول بلغمی غلیظ لزج خام پس باین اسباب خمسه سزاوار است
استعمال ابازیر در اطعمه اما باید که اکثار در انها ننمایند بجهت آنکه هرکاه بسیار
کرده شود می کزد آلات غذا را آن آلاتی که مرور می کند غذا برانها و نیز بسیاری
ابازیر احداث می کند در کیموس کیفیت حادۀ حریفه و بسا باشد که بکردند سبب قروح و
اورام و امراض صعبه و ازین سبب می باشند مضار کیفیت خون بسبب کردیدن از کیفیت
طبیعی نسبت بمزاج آن شخص زیاده از مضار آن بزیادتی کمیت پس اصلح آن است که در غذا
داخل کوده نشود مکر مقداری که حاصل کردد بآن اغراض مذکوره و غرض آخو از غرضهای
خمسه اشبه بعلاج است زیرا که کسی که موافق باشد او را اغذیۀ ملطفۀ سرفه او اشبه
است ببیمار از اصحا پس ازین جهت استعمال ابازیر حاره درین غرض می باید که زیاده از
غرضهای دیکر باشد و اما ابازیر معروفه نزد اطبا و طباخین نمک است و سرکه و آبکامه
و فلفل و دار فلفل و دارچینی و قاقله و خولنجان و زیرۀ کرمانی و کشنیز خشک و کرویا
و صعتر و انجدان و کاشم و نانخواه و بادیان و شبت و زعفران و اشترغار و زنجبیل و قرنفل
و شونیز و ساذج هندی و امثال اینها و ماهیت و مزاج و افعال و خواص و مضار هریک در
موضع خود ذکر کرده می شود ان شاء اللّه تعالی و اما ابازیر و افاویه که بجهت امر
باه در اغذیه داخل کرده می شود پس آن جرجیر و تخم شلغم و تخم کتان و حرف بابلی و
حب الرشاد و زعفران و زنجبیل و دارچینی و بوزیدان و لسان العصافیر و تودری سرخ و
قودری زرد و بهمن سرخ و بهمن سفید و خولنجان و لب حب القرطم و مغز حب القطن است و
می باشند محتاج بخلط این ادویه در اغذیۀ باهیه از برای ادرار منی.
&&&&&
ابراهیمیه:
ماهیت آن
آشی است مرکب مانند زیرباج که حوائج آن ادویۀ حاوه و قدری
عود باشد که در کرپاسی بندند و در دیک اندازند و تند و بادام با کلاب حل کنند و در
ان ریزند و بجای سرکه درین آب غوره داخل نمایند یا سرکۀ مصعد مقطر و تند زیاده
باشد
طبیعت آن
معتدل
خاصیت آن
مفرح و مقوی و موافق معده و جکر حار است و در قرابادین
نیز ذکر یافت
&&&&&&&&
اِبرِيسم (ابريشم) : (Bombix mori Silk pod)
ماهیت آن
آشی است مرکب مانند زیرباج که حوائج آن ادویۀ حاوه و قدری عود باشد که
در کرپاسی بندند و در دیک اندازند و تند و بادام با کلاب حل کنند و در ان ریزند و بجای
سرکه درین آب غوره داخل نمایند یا سرکۀ مصعد مقطر و تند زیاده باشد
طبیعت آن
معتدل
خاصیت آن
مفرح و مقوی و موافق معده و جکر حار است و در قرابادین نیز ذکر یافت
ابریسم
بکسر اول و سکون بای موحده و کسر رای مهمله و سکون یای مثناه تحتانیه
و فتح سین مهمله و بضم نیز آمده و میم در آخر بیونانی برنی و بعربی قز و بسریانی شتاریه
و بترکی ایپک و بفارسی ابریشم بشین معجمه و بهندی ریشم بحذف همزه نامند
ماهیت آن
پیله های کرمی است خاص و بتربیت و خورانیدن برک توت ریزه کرده نتاج از
ان می کیرند و آن را از لعاب دهن خود بر خود پیله می تند و آنچه بر سر خود بدون پرورش
بر درخت توت یا کنار یا غیر آن هر دو پیله تند آن را ابریشم نمی نامند و بهترین آن
پیله های بزرک بالیدۀ زردرنک پر ابریشم بشکل رطب کوچک فربهی است که کرمهای درون آنها
آنها را سوراخ نکرده باشند و در کیلان و مازندران شنیده شده که پیله آن بزرک و بالیده
و رنکین تر از جاهای دیکر می شود و مختار و مستعمل
اطبا این پیله است و بعد از ان سوراخ کرده کرمها بذر رفتۀ آن و ابریشم
خام عبارت ازین هر دو پیله است و آنچه را جوشانیده و نخ برآورده مستعمل نیست مکر آنکه
پیلۀ خام آن بدست نیاید اما باید که رنک ناکردۀ آن باشد و بعضی کفته اند که قز که بفارسی
کج نامند پیله ها است که بر درخت توت و کنار و غیرها تنیده باشند و آنچه را کرمها سوراخ
کرده باشند چون جوش دهند نخهای طولانی از انها برنمی آید و لهذا بعد اتمام تنیدن پیله
ها معمول است که اکثر آنها را در آفتاب خشک می نمایند که کرمها در انها بمیرند و آنها
را سوراخ نکنند که بدر روند و چون کرمها بعضی پیله ها را که برای نتاج کذاشته اند سوراخ
کرده بدر رفتند بزرک و بالیده شده پر برمی آورند و بهیأت جانور کوچک پردار می کردند
و شروع می کنند بتخم دادن و تخم بسیاری می دهند هریک تا چهارصد عدد و بمقدار دانۀ ماشی
بسیار کوچک و سفیدرنک و پوست آن صلب و اکثر آن تخمها بتاری پیوسته و چون آنها را در
جای کرمی مانند زیر بغل و غیر آن نکاهدارند چند روز پوست آن تخمها شکافته از میان آن
بچه برمیآید پس آنها را تربیت می نمایند که بر پارچۀ نرم نازکی می کذارند و برک توت
را بسیار ریزه کرده نزد آنها می پاشند آنها می خورند و چون اندک بزرک شدند برکها را
اندک درست تر می نمایند و همچنین تا آنکه برکهای درست پس شاخهای توت و چون بزرک شدند
شروع می کنند ابریشم بر خود تنیدن تا آنکه بانتها می رسد تنیدن آنها که اکر دیکر بکذارند
پیله ها را سوراخ کرده بیرون می روند و لهذا چنانچه ذکر یافت آنها را خشک می کنند که
بمیرند و بدر نروند و ابریشم در کیلانات ایران و مازندران و ملک چین و بنکاله و بعض
جاهای دیکر نیز بهم می رسد و لیکن در بنکاله بسیار و وافر و از انجا باطراف و ممالک
دیکر می برند و اما آنچه در ایران می شود مستحکم و آنچه در چین می شود بسیار نرم و
ملایم و کم ثبات و آنچه در بنکاله می شود نیز سست و کم ثبات و بملایمت آن نیست و بیان
کیفیت تکوین و پرورش کرم آن و بهم رسیدن پیله در فصول سنه طولی دارد و محل کنجایش آن
ندارد و مستعمل مقرض و مطبوخ آن است
ص: 17
طبیعت خام
آن کرم و خشک در اول و بعضی معتدل در خشکی و تری و نخ جوش دادۀ آن را
مائل بخشکی کفته اند
افعال و خواص و منافع آن
مفرح روح دماغی و قلبی و کبدی که عبارت از روح نفسانی و حیوانی و طبیعی
باشد و مقوی آنها و قوت حافظه و ذهن و رافع امراض عین و خفقان و ضعف رئه و صلابت آن
و ضعف معده و مسمن بدن و مقوی باه و مفتح سدها است و با قوت تلطیف و تنشیف و نیکو کردانندۀ
رنک رخسار و هریک از افعال مذکوره بسبب خاصیتهای متعددۀ آنست زیرا که معین است بر خاصیت
و تفریح آن حرارت و یبوست معتدلۀ آنکه باعث تلطیف و نشف رطوبات روح است پس روح را نورانی
و مستعد فرح می سازد و همچنین افعال و خواص دیکر آن
امراض الراس
و القلب کویند چون پارچه حریر محض قرمزی را بخون رعاف تر کرده خشک نموده
بسوزانند و خاکستر آن را در بینی دمند رعاف را باز دارد و شراب آنکه پیلۀ خام آن را
در آب پخته و مالیده و صاف کرده با قند سفید بقوام آورده باشند مفتح سده ها و مقوی
قلب و مفرح و نیکو کنندۀ رنک رخسار است و محرق آن قرحه و دمعه و سلاق و جرب چشم را
نافع چون از ان کحلی سازند و در چشم کشند و پوشیدن لباس حریر محض ملایم و کرم و نرم
و لطیف و موجب سرور و تسمین بدن و مانع تولید سپش است و لیکن پوست بدن را رقیق می کرداند
و اصلاحش آن است که با ریسمان پنبه آمیخته بافته بپوشند و بافتۀ ممزوج با ریسمان را
بعربی قطنی خوانند که در هند مشهور بمشروع است و بفارسی الجه و بهندی سوتی نامند و
اقسام آن بسیار است محمد بن زکریا کفته لباس ابریشمی کرم تر از کتان است و موجب صلابت
بشره است و لباس کتان بالعکس این است و ثیاب قزکه آن را کرم سوت نامند حار و لطیف است
پوشیدن آن و پیران و صاحبان مزاج سرد را و در هواهای سرد و زنان را نافع و خون را کرم
کرداند و اصلاحش نیز آنست که با خیوط
ص: 17
پنبه بافته لباس سازند و بدانکه ابریشم محرق ضعیف تر از مقرض آنست در
اشربه و لیکن برای امراض عین نافع است چنانکه ذکر یافت مقدار شربت آن از یکدرهم تا
سه درهم بدل آن مروارید محرق مغسول است و دستور تقریض و احراق و تراکیب آن از خمیره
و سفوف و شراب و غیرها در قرابادین ذکر یافت.
&&&&&&&
ابرون، هميشه
بهار: Sempervivum tectorum (common houseleek)
ابرون
بفتح همزه و سکون بای موحده و ضم رای مهمله و سکون واو و
نون لغت یونانی بمعنی دائم الحیوه است و آن را خزان نمی باشد و بعربی حی العالم و
بفارسی همیشه بهار نامند
ماهیت آن
از جملۀ ریاحین است و لیکن همیشه بهار سبز و تر و تازه می
باشد و کبیر و صغیر و بستانی و بری منبت کبیر آن بیشتر کوهها و ساق آن بقدر ذرعی و
زیاده از ان نیز بسطبری انکشتی مهین و با رطوبتی لزج که بدست می چسپد و برک آن
شبیه بزبان و باریکتر از ان و با رطوبت و کل آن ما بین زردی و سفیدی و بستانی آن
بهتر از کوهی آنست و صغیر آن را منبت سنک لاخها و محوطها و پای دیوارها و مواضع
سایه باشد و شاخهای آن ریزه و از یک جا برآمده و پربرک و ریزه و پرآب و بلندی آن
بقدر شهری و کل آن کوچک و زرد و مائل بسرخی و تخم آن مانند تخم خبازی و در اکثر
بلاد ایران بسیار است و دیسقوریدوس کفته که نوعی دیکر از حی العالم می باشد که آن
را طیلافیون نامند در قد و برک شبیه بخرفه و زغب دار و غبارآلود
ص: 177
طبیعت آن
در آخر دوم کرم و در اول خشک و با قوت قابضه و دیسقوریدوس
نوع صغیر آن را کرم و کبیر آن را سرد کفته و صاحب اختیارات سرد در دوم و خشک در
اول و ابن بیطار از جالینوس نقل می نماید که در سابعه نوشته که نوع اول و دوم آن
با قوت تجفیف و برودت بسیار است تا سوم و آنچه دیسقوریدوس کفته در نهایت کرمی است
افعال و خواص و منافع آن
مفتح سدۀ کبد و طحال و رادع جهت درد سر و رمد و اورام چشم
و درد کوش و سرفه و تقویت معده و اسهال صفراوی و قتل دیدان معده و امعا و منع نزف
الدم و سحح و قطع رطوبات سائلۀ رحم و رفع باد سرخ و نقرس و سپرز و اوجاع مفاصل و
قروح و جروح و خنازیر و رتیلا نافع
امراض الراس
آشامیدن آب آن مقدار پنج درهم و نطول عصارۀ آن با روغن کل
سرخ بتنهائی و با خل خمر نیز جهت درد سر حار نافع
امراض العین
ضماد آن با آرد جو جهت ورم چشم و اکتحال عصارۀ آن رمد را
مفید
الاذن
چون عصارۀ برک آن را با روغن زیتون بجوشانند و در کوش
بچکانند وجع حار آن را نافع باشد
الصدر
آشامیدن عصارۀ آن سرفۀ دمویه را بسیار مفید و ضماد آن بر
صدر حار مسکن التهاب آنست
اعضاء الغذاء و نفث الدم
آشامیدن بیست درهم از آب آن سدۀ جکر و مراره را بکشاید و
مسهل بود و مبرد یک اوقیه از آب تازۀ آن مقوی معدۀ حار و نافع نزف الدم و جهت
اسهال و سحج و با شراب جهت اخراج کرم معده نافع و شرب برک سائیدۀ آن جهت رفع اسهال
مرضی مجرب دانسته اند و ضماد آن بر کبد و معدۀ حار مسکن کرمی و التهاب صفرا است
ص: 178
الاورام و البثور و القروح و الجروح و المفاصل و حرق
النار و غیرها
ضماد آن با آرد جو جهت جروح خبیثه و زخمهای کهنه و اورام
حاره و قروح ساعیه و وجع مفاصل و نمله و نقرس و سوختکی آتش و جهت باد سرخ که تیغ
زده خون از ان موضع برآورده بران ضماد نمایند مجرب و باحنا جهت خارش بدن نافع نطول
عصارۀ آن کزیدن رتیلا و همچنین شرب بیست درهم از آب آن و حمول آن جهت قطع رطوبات
سائلۀ رحم بدستور فوزجۀ برک آن جهت سیلان رحم مفید
مقدار شربت
از عصارۀ آن سه مثقال و نیم و تا هفت مثقال و از برک آن
تا پنج مثقال بدل آن کاهو است و کویند مضر سپرز و مصلح آن کل ارمنی است قولس کوید
پنج درهم از آب آن با سکنجبین حدت دم و صفرا را فرو نشاند و تقویت بدن نماید و
ضماد نوع سوم که دیسقوریدوس کفته با شحم علیق محلل خنازیر است
///////////////
ابرون کبیر (نام علمی: Sempervivum tectorum)
نام یک گونه از سرده همیشگی است.
* همیشگی (نام علمی: Sempervivum) نام یک سرده از تیره گلنازیان**
است.
** گلنازیان یا خانواده ابرون، گیاهانی هستند
که آب را در برگهای گوشتیشان ذخیره میکنند و معمولاً در جاهای کمآب یا سرد که آب
به سختی پیدا میشود، در نیمکره شمالی و جنوب آفریقا رشد میکنند. این خانواده شامل
۱۴۰۰ نوع در ۳۳ سرده است.[۱]
گونهها[ویرایش]
کراسولا
منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ ویکیپدیا انگلیسی
Urs Eggli,
ed. Illustrated Handbook of Succulent Plants: Crassulaceae (Springer, 2003)
ISBN 3-540-41965-9
//////////////
حرشف السطوح (الاسم العلمي: Sempervivum
tectorum)، هو نبات ينتمي إلى مخلدية
(فصيلة: Crassulaceae).
////////////
Sempervivum tectorum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Common houseleek
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
S. tectorum
|
Sempervivum
tectorum (common
houseleek)[1] is a species of flowering plant in the family Crassulaceae, nativeto the mountains of
southern Europe.
Contents
Growing
to 15 cm (6 in) tall by 50 cm (20 in) broad, it is a
rosette-forming succulent evergreen perennial, spreading by offsets. It has grey-green,
tufted, sessile
leaves,
4–10 cm (2–4 in) in diameter, which are often suffused with rose-red.
In summer it bears clusters of reddish-purple flowers, in multiples of 8-16, on
hairy erect flat-topped stems.[2][3][4][5] The species is
highly variable, in part because hundreds of cultivars have been propagated,
sold, and traded for nearly 200 years.[5]
Sempervivum
tectorum was
described in 1753 by Linnaeus, who noted that its
leaves are ciliate, that is, fringed with
hairs.[3]
This
plant has been known to humans for thousands of years, and has attracted many
common names and traditions. In addition to common houseleek, names
include variations of the following:-
·
bullock's
beard
·
devil's
beard
·
earwort
·
fuet
·
healing
blade
·
homewort
|
·
imbroke
·
Jove's
beard
·
Jupiter's
eye
·
poor
Jan's leaf
·
red-leaved
houseleek
·
roof
foil
|
·
roof
houseleek
·
St.
Patrick's cabbage
·
sengreen
·
Thor's
beard
·
thunderplant
|
The specific
epithet tectorum means
"of house roofs", referring to a traditional location for these
plants.[10]
S. tectorum is one of several
houseleek species to be cultivated. It is valued as groundcover for hot, dry
places. It has gained the Royal Horticultural Society's Award of Garden Merit.[11]
The
plant has been traditionally thought to protect against thunderstorms, and
grown on house roofs for that reason,[12] which is why it is
called House Leek.[6] Many of its popular
names in different languages reflect an association with the Roman
thunder-god Jupiter, notably the Latin barba Jovis (Jupiter's
beard), referred to in the Floridus traditionally attributed
to Aemilius
Macer,[13] and its French
derivative joubarbe, which has in turn given rise to jubard andjo-barb in
English; or with the Norse thunder-god Thor as in German Donnerbart.[14] It is also called
simply thunder-plant.[15] Anglo-Saxon þunorwyrt[16][17]may have either meaning.
However, the association with Jupiter has also been derived from a resemblance
between the flowers and the god's beard; in modern times, it has also been
called St. George's beard.[6]
Other
common names, such as Anglo-Saxon singrēne, Modern English sigrim, sil-green,
etc. and aye-green,[15][18] refer to its
longevity. William Fernie tells a tale in support of this:
History
relates that a botanist tried hard for eighteen months to dry a plant of the
House Leek for his herbarium, but failed in this object. He afterwards restored
it to its first site when it grew again as if nothing had interfered with its
ordinary life.[6]
It
has been believed to protect more generally against decay and against
witchcraft.[6] Jacob Grimm quotes a
Provençal troubadour: "e daquel erba
tenon pro li vilan sobra lur maiso" — "and that plant they keep
against evil atop their house."[19] In his Capitulare de villis vel
curtis imperii, Charlemagnerecommended it be grown
on top of houses.[20] In some
places, S. tectorum is still traditionally grown on the roofs
of houses.[21][22]
The
juice has been used in herbal medicine as an astringent and treatment for skin
and eye diseases, including by Galen and Dioscorides, to ease inflammation
and, mixed with honey, to treat thrush; however, large doses
have an emetic effect.[23] Pliny also mentions it,
and Marcellus Empiricus listed it as a
component in external treatments for contusions, nervous disorders, intestinal
problems and abdominal pain, and mixed with honey, as part of theantidotum
Hadriani (Hadrian's antidote), a broad-spectrum palliative for
internal complaints.[24]
Sempervivum tectorum
Sempervivum tectorum boutignyanum in flower
Rosette with drops of dew
Illustration from Otto Wilhelm Thomé, Flora
von Deutschland, Österreich und der Schweiz, 1885
Sempervivum tectorumwith flowers in Uppsala
Botaniska Trädgården
Flower of cultivated variety, photographed
in Spain
2.
Jump up^ Brickell, Christopher,
ed. (2008). The Royal Horticultural Society A-Z Encyclopedia of Garden
Plants (3rd ed.). London: Dorling Kindersley. p. 1136.ISBN 1405332964.
3.
^ Jump up to:a b Linnæus, Carl
von (1753), "Sempervivum", Species plantarum 1, Holmiae,
p. 464, retrieved 6 July 2011
5.
^ Jump up to:a b Linnaeus
(1753). "Species
Plantarum" 1. Flora of North America:
464. Retrieved 6 July 2011. |contribution= ignored (help)
6.
^ Jump up to:a b c d e f William Thomas
Fernie, Herbal Simples Approved for Modern Uses of Cure, 3rd
enlarged ed. Bristol: Wright, 1914, repr. Teddington: Echo Library, 2008, ISBN 978-1-4068-7552-2, p. 189.
7.
Jump up^ Watts, Donald
(2007). Dictionary of Plant Lore. Elsevier. p. 202.ISBN 978-0-12-374086-1.
10.
Jump up^ Harrison,
Lorraine (2012). RHS Latin for gardeners. United Kingdom: Mitchell
Beazley. p. 224. ISBN 9781845337315.
12.
Jump up^ Cockayne, Oswald
(1866), "Hamƿyɼꞇ", Leechdoms, Wortcunning, and Starcraft of
Early England: Being a Collection of Documents, for the most part never before
printed, illustrating the History of Science in this Country Before the Norman
Conquest, Rerum Britannicarum Medii Aevi Scriptores or Chronicles and Memorials
of Great Britain and Ireland During the Middle Ages [The Rolls Series] 3 (35),
London: Longman, p. 329
13.
Jump up^ In Fernie,
p. 189, Quem sempervivam dicunt quoniam viret omni Tempore—'Barba
Jovis' vulgari more vocatur" – "Which they
call semperviva because it will live for all time—'beard of Jove' it
is called by vulgar custom" Missing or empty |title= (help).
14.
Jump up^ Grimm, Jacob (1882), Teutonic Mythology 1, tr. James
Steven Stallybrass, London: Bell, p. 183; however, Grimm
(1883), Teutonic Mythology 4,
p. 1672states
that Donner-bart is sedum telephium.
15.
^ Jump up to:a b Britten, James;
Holland, Robert (1878), A Dictionary of English
Plant-Names, English Dialect Society, London: Trübner,
p. 610 and individual listings.
17.
Jump up^ Toller, T.
Northcote, ed. (1973) [1898], "þunor-wyrt", An Anglo-Saxon Dictionary: Based on the
Manuscript Collection of the late Joseph Bosworth, Oxford: Oxford
University,
glossing it as "Thunder-plant".
18.
Jump up^ Cockayne,
p. 344 Missing or empty |title= (help), glosses sinȝrene simply
as "sedum"; Bosworth-Toller, "sin-gréne",http://bosworth.ff.cuni.cz/finder/3/singrene Missing or empty |title= (help), as sempervivum
tectorum but notes it is also used of other plants.
20.
Jump up^ The Capitulare de Villis,
Carolingian Polyptiques (in Latin), University of Leicester,
January 2008, retrieved 5 July 2011, Et ille hortulanus habeat
super domum suam Iovis barbam — English, And the gardener
shall have house-leeks growing on his house.; however, "Barba
Iovis", in August Friedrich von Pauly and Georg Wissowa, Paulys
Real-Encyclopädie der classischen Altertumswissenschaft, volume 2, rev. ed.
Stuttgart: Metzler, 1896, p. 2818(German) says he recommended
including it in the garden as a domestic remedy.
22.
Jump up^ "Pale Green
Sempervivum tectorum Hen & Chicks". Paghat. Retrieved7
July 2011. In Slavic nations, the tradition of roof-top houseleeks is
still practiced.
&&&&&&&&
ابزار. [ اَ ] (اِ) افزار. اوزار. ادات . آلت . وسیله . مایه . || آنچه
در دیگ کنند پختن را. دیگ افزار. || آنچه بدان طعام خوشبو کنند. و فرق ابزار با توابل
آن است که ابزار از ترینه باشد و توابل از ادویه ٔ یابسه . و بجای یکدیگر نیز استعمال
شوند. بهارات . و اینکه لغویین عرب این کلمه را جمع بزر گویند غلط است ، چه این کلمه
فارسی است و اسم جنس است نه جمع،چنانکه افزار و اوزار صورت دیگر آنست . ج ِ عربی آن
ابازیر است . || در اصطلاح بنایان ، کشو که زیر سقف از گچ بر گیلوئی کنند. || در کلمات
مرکبه همیشه به معنی آلت و وسیلت و مایه باشد، چون دست افزار و پاافزار و دیگ افزار
و بوی افزار و جز آن .
////////////////
ابزار
بفتح اول و سکون بای موحده و فتح زای معجمه و بمهمله نیز
آمده و الف و رای مهمله و نزد عوام معروف ببزار است
ماهیت آن
نباتی است ربیعی و ساق آن تر و تازه و زودشکن و در انتهای
ساق آن برکها بهم پیچیده بجای کل آن و با حدت و تلخی و لذع و در هیأت شبیه بهلیون
و در بغداد و موصل در شیر پخته می خورند و منبت آن بلاد سرد و مواضع برف نشین
طبیعت آن
در دوم کرم و خشک
ص: 179
افعال و خواص آن
مشهی و دیرهضم و ثقیل و عصارۀ آن جهت اورام رخوه و ریحیه
و مرکبه نافع و چون با آب و نمک بخیسانند تا تندی و تلخی آن زائل کردد بغایت محرک
باه مصلح ثقل آن نعناع و شونیز و کرویا و سرکه است.
&&&&&&&
ابقر. [ اَ ق َ ] (اِ) شوره* . ربع درهم آن تا دو درهم با شکر جهت احتباس
بول نافع و از خواص آن سرد کردن آب است بعمل مخصوص که آب را در ظرفی از روی توتیا کرده
در آب شوره بجنبانند و ابقر جزء اعظم بارود است .
* شوره
. [ رَ / رِ ] (اِ) از آن باروت سازند و به عربی ملح الدباغین گویند و معرب آن شورج
است . (برهان ) (آنندراج ). جسمی که در ساختن باروت بکار میرود و عبارت است از «آزتات
پتاس » و این جسم را در هندوستان و مصر پس از آنکه موسم باران گذشت از سطح زمین میگیرند،
ولی در ایران از کنار دیوارهای خرابه و مرطوب به دست می آورند و مخصوصاً در کرمان چندین
کارخانه ٔ شوره سازی موجود است . (ناظم الاطباء). در اصطلاح شیمی ، جسمی است سفید و
متبلور شبیه نمک که در شوره زارها حاصل شود و آن را مصنوعاً هم تهیه کنند و برای ساختن
باروت بکار رود. ازتات پتاسیم . شوره قلمی . شورج (معرب ).(فرهنگ فارسی معین ). ازتاتهای
طبیعی که در قدیم بطور کلی معروف به شوره بودند بصورت ژیزمان وجود دارند و قبل از کشف
طریقه ٔ سنتزاسید ازتیک تنها منبع تهیه ٔ این اسید بودند، فعلاً هم بعلت وجود «ید»
از استخراج ازتات سدیم ژیزمان خیلی کاسته نشده است . در بعضی نقاط دیگر مثل مصر و ایران
، سطح زمین یا دیوارها بعد از باران از یک گرد سفیدرنگی پوشیده میشود که همان ازتات
کلسیم می باشد... (شیمی عمومی معدنی فضل اﷲ شیروانی ج 1 ص 270). و نیز رجوع به کتاب
شیمی معدنی هاشم بری شود : و از او [ بخارا ] بساط و فرش و مصلی نماز خیزد نیکوی پشمین
و شوره خیزد که به جایها ببرند. (حدود العالم ).
مخزن الادویه، عقیلی خراسانی
//////////
عربها در سده سیزدهم با شوره [نیترات پتاسیم] (saltpeter) که
از چین آمده بود آشنا شدند؛ چرا که در عربی آن را طلق الصین، thelg
as-sīn
("برف چینی") و فشفشه را سهم ختائی،
sahm xatāī ("تیر چینی") مینامند. 6
بهشناخت دو سویه ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
////////////
ابقر. ابقر نقره است و گفته شد
صاحب تحفه مینویسد: ابقر بپارسی شوره
گویند و آن از بخار مائی و در زمین شورهزار بهم میرسد.
صاحب مخزن الادویه میگوید: ابقر لغت مصری
است بفارسی شوره بهندی چهاکهار و بفرنگی شلیطر گویند.
اختیارات بدیعی
///////////
شوره یا پتاسیم نیترات یک ترکیب
شیمیایی با فرمول است. این
ماده در محلهایی مانند دیوارهٔ غارها بصورت طبیعی به شکل گرد سفیدرنگی وجود دارد. نیترات
پتاسیم یک اکسید کننده تقریبا قوی است. نیترات پتاسیم آب جذب میکند بنابراین در
محصولاتی مانند باروت که از شوره استفاده میشود در صورت قرارگیری در هوای آزاد
رطوبت میگیرد و خراب میشود
یکی از واکنشهای مهم نیترات پتاسیم , نیترات پتاسیم و
شکر است که در بسیاری از سوخت موشکها استفاده میشود و همچنین به دلیل خروج H2O و N2 از این واکنش ابر دودزایی درست میکند
که به عنوان بمب دودزا استفاده میشود اما در حقیقت این واکنش نسبت دقیق دارد و
بدون داشتن نسبت درست واکنش درست عمل نمیکند.که نسبت آن 6 به 6 شکر به نیترات
پتاسیم است.
K۲CO۳ + 2 HNO۳ → 2
KNO۳ + CO۲ + H۲O
روش دیگر برای تولید پتاسیم نیترات در آزمایشگاه با
استفاده از واکنش زیر می باشد وبا سرد کردن محلول, پتاسیم نیترات رسوب میکند.
KCl(aq)+NH4NO3(aq)→ KNO3+NH4Cl
- پرش به
بالا↑ GESTIS|Name=Potassium
nitrate|ZVG=۳۶۳۰|CAS=۷۷۵۷-۷۹-۱|Date=۲۰۰۷-۰۳-۰۹
/////////////
به عربی:
نترات البوتاسيوم (KNO3) ملح يكون في هيئة مسحوق من البلورات، شفاف أو أبيض، حِرِّيف المذاق (أو ذو طعم لاذع ملحي مبرد)، سهل الذوبان فيالماء، قليله في الكحول. متوافر على سطح الأرض وعلى الصخور وفي الكهوف، [2][3]
//////////
به عبری آشلگام:
אשלגן חנקתי,
ידוע גם בשם
"סלפטר" (מלטינית, "מלח אבן",
אך ייתכן שהכוונה היא למלח של פטרה), הוא מלח המורכב מאשלגן,חנקן וחמצן.
////////////
به پنجابی پتاشیم نیترات:
پوٹاشیم نائٹریٹ اک کیمیائی کمپاؤنڈ اے جیدا فارمولا KNO3 اے۔ اے اک آئونی نمک اے جیڑا
موٹاشیم آئن تے نائٹریٹ آئن دے رلن نال بنندا اے۔
///////////
به تگالوگی (فیلیپینی):
Mula
sa Wikipediang Tagalog, ang malayang ensiklopedya
Ang salitre (Ingles: saltpeter)
ay isang uri sangkap sa pagluluto na karaniwang ginagamit na pampanitili o
preserabatibo ng mga karne.[1]
/////////////
به ترکی پتاسیم نیترات:
Potasyum
nitrat, formülü KNO3 olan
bir potasyum bileşiğidir. Güherçile olarak
da bilinen bileşik doğal haldekayaçlarda ve mağaralarda oluşan
beyaz renkli kabuksu yapıda bulunur.
Potasyum
nitrat başlıca olarak gübreler, roket itici yakıtı ve havai
fişeklerin üretiminde kullanılır; Kükürt ve odun kömürü ile belirli
oranlarda karıştırılırsa karabarutu oluşturur.
Gıda katkısı olarak kullanıldığı Avrupa Birliği normlarında E252 olarak
adlandırılır.
/////////////
Potassium nitrate
From Wikipedia, the free encyclopedia
Names
|
|||
Potassium nitrate
|
|||
Other names
Saltpetre
Nitrate of potash |
|||
Identifiers
|
|||
231-818-8
|
|||
Jmol 3D model
|
|||
TT3700000
|
|||
1486
|
|||
Properties
|
|||
KNO3
|
|||
101.1032 g/mol
|
|||
Appearance
|
white solid
|
||
odorless
|
|||
2.109 g/cm3 (16 °C)
|
|||
334 °C
(633 °F; 607 K)
|
|||
decomposes at
400 °C
|
|||
1.335, 1.5056, 1.5604
|
|||
Structure
|
|||
Thermochemistry
|
|||
95.06 J/mol K
|
|||
-494.00 kJ/mol
|
|||
Hazards
|
|||
Oxidant, Harmful if
swallowed, Inhaled, or absorbed on skin. Causes Irritation to Skin and Eye
area.
|
|||
EU classification(DSD)
|
Oxidant (O)
|
||
Non-flammable
|
|||
Lethal dose or
concentration (LD, LC):
|
|||
Related compounds
|
|||
Related compounds
|
|||
Thermodynamic
data |
Phase behaviour
solid–liquid–gas |
||
Potassium
nitrate is
a chemical compound with the chemical formula KNO3. It is an ionic salt of potassium ions K+ and nitrate ions NO3−.
It
occurs as a mineral niter and is a natural
solid source of nitrogen. Potassium nitrate is
one of several nitrogen-containing compounds collectively referred to as saltpeter or saltpetre.
Major
uses of potassium nitrate are in fertilizers, tree stump removal, rocket propellants and fireworks. It is one of the major
constituents of gunpowder (blackpowder) and
has been used since the Middle Ages as a food preservative.
Contents
Potassium
nitrate, because of its early and global use and production, has many names.
The
Greeks used the term nitron, which was Latinised to nitrum or nitrium, while
earlier Hebrews and Egyptians used words with the consonants n-t-r, which leads
some to speculate that the Latin term is closer to the original than the Greek
term. Middle English styled it nitre. Old French had niter.
By the 15th century, Europeans referred to it as saltpeter[5] and later as nitrate
of potash, as the chemistry of the compound was more fully understood.
The
Arabs called it "Chinese snow" (Arabic: ثلج الصين thalj
al-ṣīn). It was called "Chinese salt" by the Iranians/Persians[6][7][8][9][10] or "salt from
Chinese salt marshes" (Persian: نمک
شوره چيني namak
shūra chīnī).[11][12]
Potassium
nitrate has an orthorhombic crystal structure
at room temperature, which transforms to a trigonal system at 129 °C
(264 °F).
Potassium
nitrate is moderately soluble in water, but its solubility increases with
temperature (see infobox). The aqueous solution is almost neutral,
exhibiting pH 6.2 at 14 °C
(57 °F) for a 10% solution of commercial powder. It is not very hygroscopic, absorbing about 0.03%
water in 80% relative humidity over 50 days. It is
insoluble in alcohol and is not poisonous; it can react explosively with
reducing agents, but it is not explosive on its own.[2]
Between
550–790 °C (1,022–1,454 °F), potassium nitrate reaches a temperature
dependent equilibrium withpotassium nitrite:[13]
2
KNO3 ↔ 2 KNO2 + O2
The
earliest known complete purification process for potassium nitrate was outlined
in 1270 by the chemist and engineer Hasan al-Rammah of Syria in his book al-Furusiyya
wa al-Manasib al-Harbiyya (The Book of Military Horsemanship and Ingenious War
Devices).
In this book, al-Rammah describes first the purification of barud(crude
saltpeter mineral) by boiling it with minimal water and using only the hot
solution, then the use ofpotassium carbonate (in the form
of wood ashes) to remove calcium and
magnesium by precipitation of their carbonates from this solution, leaving a
solution of purified potassium nitrate, which could then be dried.[14]This was used for the
manufacture of gunpowder and explosive devices. The terminology used by
al-Rammah indicated a Chinese origin for the gunpowder weapons about which he
wrote.[15]
At
least as far back as 1845, Chilean saltpeter deposits were
exploited in Chile and California, USA.
A
major natural source of potassium nitrate was the deposits crystallizing from
cave walls and the accumulations of bat guano in caves.[16] Extraction is
accomplished by immersing the guano in water for a day, filtering, and harvesting
the crystals in the filtered water. Traditionally, guano was the source used
in Laos for the manufacture
of gunpowder for Bang Fai rockets.
Perhaps
the most exhaustive discussion of the production of this material is the
1862 LeConte text.[17] He was writing with
the express purpose of increasing production in the Confederate States to support their
needs during the American Civil War. Since he was calling
for the assistance of rural farming communities, the descriptions and
instructions are both simple and explicit. He details the "French
Method", along with several variations, as well as a "Swiss
method". N.B. Many references have been made to a method using only straw
and urine, but there is no such method in this work.
Niter-beds
are prepared by mixing manure with either mortar or wood ashes,
common earth and organic materials such as straw to give porosity to
a compost pile typically 4 feet (1.2 m) high, 6 feet (1.8 m) wide,
and 15 feet (4.6 m) long.[17] The heap was
usually under a cover from the rain, kept moist with urine, turned often to
accelerate the decomposition, then finally leached with water after
approximately one year, to remove the soluble calcium nitrate which was then
converted to potassium nitrate by filtering through the potash.
LeConte
describes a process using only urine and not dung, referring to it as the Swiss
method. Urine is collected directly, in a sandpit under a stable. The sand
itself is dug out and leached for nitrates which were then converted to
potassium nitrate via potash, as above.
From
1903 until the World
War I era,
potassium nitrate for black powder and fertilizer was produced on an industrial
scale from nitric acid produced via the Birkeland–Eyde process, which used an electric
arc to oxidize nitrogen from the air. During World War I the newly
industrialized Haber
process (1913)
was combined with theOstwald process after 1915,
allowing Germany to produce nitric acid for the war after being cut off from
its supplies of mineral sodium nitrates from Chile (see nitratite).
NH4NO3 (aq) + KOH (aq) →
NH3 (g) + KNO3 (aq) + H2O (l)
An
alternative way of producing potassium nitrate without a by-product of ammonia
is to combine ammonium nitrate and potassium chloride, easily obtained as a
sodium-free salt
substitute.
NH4NO3 (aq) + KCl (aq) →
NH4Cl (aq) + KNO3 (aq)
Potassium
nitrate can also be produced by neutralizing nitric acid with potassium hydroxide. This reaction is highly
exothermic.
KOH
(aq) + HNO3 → KNO3 (aq) + H2O (l)
On
industrial scale it is prepared by the double displacement reaction between
sodium nitrate and potassium chloride.
NaNO3 (aq) + KCl (aq) →
NaCl (aq) + KNO3 (aq)
Potassium
nitrate has a wide variety of uses, largely as a source of nitrate.
Historically, nitric acid was produced by
combining sulfuric acid with nitrates such as saltpeter. In modern times this
is reversed: nitrates are produced from nitric acid produced via the Ostwald process.
The
most famous use of potassium nitrate is probably as the oxidizer in blackpowder. From the most ancient
times through the late 1880s, blackpowder provided the explosive power for all
the world's firearms. After that time, small arms and large artillery
increasingly began to depend on cordite, a smokeless powder. Blackpowder remains in
use today in black powder rocket motors, but also in combination
with other fuels like sugars in "rocket candy". It is also used
in fireworks such as smoke bombs.[18] It is also added to
cigarettes to maintain an even burn of the tobacco[19] and is used to
ensure complete combustion of paper cartridges for cap and ball
revolvers.[20] It can also be
heated to several hundred degrees to be used for niter
bluing,
which is less durable than other forms of protective oxidation, but allows for
specific and often beautiful coloration of steel parts, such as screws, pins,
and other small parts of firearms.
In
the process of food preservation, potassium nitrate has
been a common ingredient of salted meat since the Middle Ages,[21] but its use has
been mostly discontinued because of inconsistent results compared to more
modern nitrate and nitrite compounds. Even so, saltpeter is still used in some
food applications, such as charcuterie and the brine used to make corned beef.[22] When used as a food
additive in the European Union,[23] the compound is
referred to as E252; it is also approved for
use as a food additive in the USA[24] and Australia and
New Zealand[25] (where it is listed
under its INS number252).[2] Although nitrate
salts have been suspected of producing the carcinogen nitrosamine, both sodium and
potassium nitrates and nitrites have been added to meats in the US since 1925,
and nitrates and nitrites have not been removed from preserved meat products
because nitrite and nitrate inhibits the germination of C. botulinum endospores, and thus prevents botulism from bacterial
toxin that may otherwise be produced in certain preserved meat products.[26] [27]
In
West African cuisine, potassium nitrate (salt petre) is widely used as a
thickening agent in soups and stews such as Okra soup[28] and Isi ewu. It is also used to
soften food and reduce cooking time when boiling beans and tough meat.
Salt petre is also an essential ingredient in making special porridges such
as kunun kanwa[29] literally
translated from the Hausa language as 'salt petre
porridge'.
Potassium
nitrate is used in fertilizers as a source of
nitrogen and potassium – two of the macronutrients for plants. When
used by itself, it has an NPK rating of 13-0-44.[30][31]
·
Used in some toothpastes for sensitive teeth.[32] Recently, the use
of potassium nitrate in toothpastes for treating
sensitive teeth has increased and it may be an effective treatment.[33][34]
·
Used in Thailand as main
ingredient in kidney tablets to relieve the symptoms of cystitis, pyelitis and urethritis.[37]
·
Active ingredient
of condensed aerosol fire suppression systems. When
burned with the free
radicals of
a fire's flame, it produces potassium carbonate.[39]
·
Works as an aluminium
cleaner.
·
Component (usually about
98%) of some tree
stump removal
products. It accelerates the natural decomposition of the stump by
supplying nitrogen for the fungi attacking the wood of the stump.[40]
·
In heat treatment of metals as a
medium temperature molten salt bath, usually in combination with sodium
nitrite. A similar bath is used to produce a durable blue/black finish
typically seen on firearms. Its oxidizing quality, water
solubility, and low cost make it an ideal short-term rust inhibitor.[41]
·
Thermal storage medium
in power generation systems. Sodium and
potassium nitrate salts are stored in a molten state with the solar energy collected by
the heliostats at the Gemasolar Thermosolar Plant. Ternary salts, with the addition
of calcium
nitrate or lithium nitrate, have been found to
improve the heat storage capacity in the molten salts.[44]
Potassium
nitrate was once thought to induce impotence, and is still falsely
rumored to be in institutional food (such as military fare) as an anaphrodisiac; however, there is no
scientific evidence for such properties.[45][46]
1.
Jump up^ Record of Potassium nitrate in the GESTIS
Substance Database of theIFA, accessed on 2007-03-09
2.
^ Jump up to:a b c B. J. Kosanke;
B. Sturman; K. Kosanke; I. von Maltitz; T. Shimizu; M. A. Wilson; N. Kubota; C.
Jennings-White; D. Chapman (2004). "2". Pyrotechnic Chemistry. Journal of Pyrotechnics.
pp. 5–6. ISBN 1-889526-15-0.
3.
Jump up^ Kolthoff, Treatise
on Analytical Chemistry, New York, Interscience Encyclopedia, Inc., 1959.
5.
Jump up^ Spencer, Dan
(2013). Saltpeter:The Mother of Gunpowder. Oxford, UK: Oxford University
Press. p. 256. ISBN 9780199695751.
6.
Jump up^ Peter Watson
(2006). Ideas: A History of
Thought and Invention, from Fire to Freud. HarperCollins.
p. 304. ISBN 978-0-06-093564-1. The first use of a
metal tube in this context was made around 1280 in the wars between the Song
and the Mongols, where a new term, chong, was invented to describe the new
horror...Like paper, it reached the West via the Muslims, in this case the
writings of the Andalusian botanist Ibn al-Baytar, who died in Damascus in
1248. The Arabic term for saltpetre is 'Chinese snow' while the Persian usage
is 'Chinese salt'.28
7.
Jump up^ Cathal J. Nolan
(2006). The age of wars of
religion, 1000–1650: an encyclopedia of global warfare and civilization. Volume 1 of Greenwood
encyclopedias of modern world wars. Greenwood Publishing Group. p. 365.ISBN 0-313-33733-0.
Retrieved 2011-11-28. In either case, there is linguistic evidence of
Chinese origins of the technology: in Damascus, Arabs called the saltpeter used
in making gunpowder "Chinese snow," while in Iran it was called
"Chinese salt." Whatever the migratory route
8.
Jump up^ Oliver Frederick
Gillilan Hogg (1970). Artillery: its origin,
heyday, and decline. Archon Books. p. 123. The
Chinese were certainly acquainted with saltpetre, the essential ingredient of
gunpowder. They called it Chinese Snow and employed it early in the Christian
era in the manufacture of fireworks and rockets.
9.
Jump up^ Oliver Frederick
Gillilan Hogg (1963). English artillery,
1326–1716: being the history of artillery in this country prior to the
formation of the Royal Regiment of Artillery. Royal Artillery
Institution. p. 42. The Chinese were certainly acquainted with
saltpetre, the essential ingredient of gunpowder. They called it Chinese Snow
and employed it early in the Christian era in the manufacture of fireworks and
rockets.
10.
Jump up^ Oliver Frederick
Gillilan Hogg (1993). Clubs to cannon: warfare
and weapons before the introduction of gunpowder (reprint ed.).
Barnes & Noble Books. p. 216. ISBN 1-56619-364-8.
Retrieved 2011-11-28. The Chinese were certainly acquainted with
saltpetre, the essential ingredient of gunpowder. They called it Chinese snow
and used it early in the Christian era in the manufacture of fireworks and
rockets.
Jump up^ Partington, J. R.
(1960). A
History of Greek Fire and Gunpowder(illustrated, reprint
2.
Jump up^ Needham, Joseph;
Yu, Ping-Yu (1980). Needham, Joseph, ed. Science and Civilisation
in China: Volume 5, Chemistry and Chemical Technology, Part 4, Spagyrical
Discovery and Invention: Apparatus, Theories and Gifts. Volume 5. Contributors
Joseph Needham, Lu Gwei-Djen, Nathan Sivin (illustrated, reprint ed.).
Cambridge University Press. p. 194. ISBN 052108573X. Retrieved2014-11-21.
3.
Jump up^ Eli S. Freeman
(1957). "The Kinetics of the Thermal Decomposition of Potassium Nitrate
and of the Reaction between Potassium Nitrite and Oxygen". J. Am.
Chem. Soc. 79 (4): 838–842. doi:10.1021/ja01561a015.
4.
Jump up^ Ahmad Y Hassan, Potassium Nitrate in
Arabic and Latin Sources, History of Science and Technology
in Islam.
5.
Jump up^ Jack Kelly
(2005). Gunpowder: Alchemy,
Bombards, and Pyrotechnics: The History of the Explosive that Changed the World. Basic Books.
p. 22.ISBN 978-0-465-03722-3. Around 1240 the
Arabs acquired knowledge of saltpeter (“Chinese snow”) from the East, perhaps
through India. They knew of gunpowder soon afterward. They also learned about
fireworks (“Chinese flowers”) and rockets (“Chinese arrows”). Arab warriors had
acquired fire lances by 1280. Around that same year, a Syrian named Hasan
al-Rammah wrote a book that, as he put it, "treat of machines of fire to
be used for amusement of for useful purposes." He talked of rockets,
fireworks, fire lances, and other incendiaries, using terms that suggested he
derived his knowledge from Chinese sources. He gave instructions for the
purification of saltpeter and recipes for making different types of gunpowder.
6.
Jump up^ Major George
Rains (1861). Notes on Making Saltpetre
from the Earth of the Caves. New Orleans, LA: Daily Delta Job Office.
p. 14. RetrievedSeptember 13, 2012.
7.
^ Jump up to:a b Joseph LeConte
(1862). Instructions for the Manufacture
of Saltpeter. Columbia, S.C.: South Carolina Military Department.
p. 14. Retrieved2007-10-19.
10.
Jump up^ Kirst, W.J.
(1983). Self Consuming Paper Cartridges for the Percussion Revolver.
Minneapolis, Minnesota: Northwest Development Co.
13.
Jump up^ UK Food Standards
Agency: "Current EU approved
additives and their E Numbers".
Retrieved 2011-10-27.
14.
Jump up^ US Food and Drug
Administration: "Listing of Food
Additives Status Part II". Retrieved 2011-10-27.
15.
Jump up^ Australia New
Zealand Food Standards Code"Standard 1.2.4 –
Labelling of ingredients". Retrieved 2011-10-27.
19.
Jump up^ Marcellina
Ulunma Okehie-Offoha (1996). Ethnic & cultural diversity in Nigeria.
Trenton, N.J.: Africa World Press.
22.
Jump up^ "Sensodyne
Toothpaste for Sensitive Teeth". 2008-08-03. Archived
fromthe original on August 7, 2007.
Retrieved 2008-08-03.
23.
Jump up^ Enomoto, K; et
al. (2003). "The Effect of
Potassium Nitrate and Silica Dentifrice in the Surface of Dentin". Japanese Journal
of Conservative Dentistry 46 (2): 240–247.
24.
Jump up^ R. Orchardson
& D. G. Gillam (2006). "Managing dentin
hypersensitivity"(PDF). Journal of the
American Dental Association (1939) 137 (7): 990–8; quiz
1028–9. doi:10.14219/jada.archive.2006.0321. PMID 16803826.
25.
Jump up^ Orville Harry
Brown (1917). Asthma, presenting an
exposition of the nonpassive expiration theory. C.V. Mosby company.
p. 277.
26.
Jump up^ Joe Graedon (May
15, 2010). "'Sensitive'
toothpaste may help asthma".The Chicago Tribune.
Retrieved June 18, 2012.
28.
Jump up^ Reichert ET.
(1880). "On the physiological action of potassium nitrite". Am.
J. Med. Sci. 80: 158–180.
29.
Jump up^ Adam Chattaway;
Robert G. Dunster; Ralf Gall; David J. Spring. "THE EVALUATION OF NON-PYROTECHNICALLY
GENERATED AEROSOLS AS FIRE SUPPRESSANTS" (PDF). United States National
Institute of Standards and Technology (NIST).
30.
Jump up^ Stan Roark
(February 27, 2008). "Stump Removal for
Homeowners".Alabama Cooperative Extension System. Archived from the original on March 23, 2012.
31.
Jump up^ David E.
Turcotte; Frances E. Lockwood (May 8, 2001). "Aqueous corrosion
inhibitor Note. This patent cites potassium nitrate as a minor constituent in a
complex mix. Since rust is an oxidation product, this statement requires
justification.". United States Patent. 6,228,283.
32.
Jump up^ Elizabeth March
(June 2008). "The Scientist, the
Patent and the Mangoes – Tripling the Mango Yield in the Philippines". WIPO Magazine.
United Nations World Intellectual Property Organization (WIPO). Archived from the original
on 25 August 2012.
33.
Jump up^ "Filipino scientist
garners 2011 Dioscoro L. Umali Award". Southeast Asian
Regional Center for Graduate Study and Research in Agriculture (SEARCA). Archived from the original on 30 November
2011.
34.
Jump up^ Juan Ignacio
Burgaleta; Santiago Arias; Diego Ramirez. "Gemasolar, The
First Tower Thermosolar Commercial Plant With Molten Salt Storage System" (PDF) (Press
Release). Torresol Energy. Archived (PDF) from the original
on 9 March 2012. Retrieved 7 March 2012.
35.
Jump up^ "The Straight Dope:
Does saltpeter suppress male ardor?". 1989-06-16.
Retrieved 2007-10-19.
36.
Jump up^ Richard E. Jones
& Kristin H. López (2006). Human Reproductive
Biology, Third Edition. Elsevier/Academic Press. p. 225. ISBN 0-12-088465-8.
·
Dennis W. Barnum. (2003).
"Some History of Nitrates." Journal of Chemical Education. v.
80, p. 1393-. link.
·
David Cressy. Saltpeter:
The Mother of Gunpowder (Oxford University Press, 2013) 237 pp online review by Robert
Tiegs
·
Alan Williams. "The
production of saltpeter in the Middle Ages", Ambix, 22 (1975),
pp. 125–33. Maney Publishing, ISSN 0002-6980.
&&&&&&&&
///////////////
ابن عرس . [ اِ ن ُ ع ِ ] (ع اِمرکب ) جانوری بَرّی شبیه بموش ، سر و
پاهای آن بزرگتر و درازتر از آن ، موی دُمش افشان و در مصر بخانه ها الفت گیرد و بدانجا
به عرسه معروف است . و گویند چون طعامی زهرگین بیند موی بر اندام راست کند و فریاد
برآورد. راسو*. (خلاص نطنزی ). سرغوب . پُرسُق . موش خرما. (برهان ). ابوالحُمارِس
. عرسه . ج ، بنات عرس ، بنوعرس .
* راسو.
(اِ) جانوری است که آن را موش خرما گویند. (لغت محلی شوشتر خطی متعلق به کتابخانه مؤلف
) (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ) (از جهانگیری ). موش خرما که بتازی ابن عرس گویند.
(ناظم الاطباء). ابن عرس که خرد گوش و برگردیده پلک باشد. (منتهی الارب ). جانور معروف
، در عربی ابن عرس . (شعوری ج 2 ورق 13).ابن عرس . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). (جوهری
) (تاج العروس )(برهان ). جانور مشهور دشمن مار به هندش نیئول خوانند. (از شرفنامه
ٔ منیری ). ابوالحمارس . (یادداشت مؤلف ). پرسق . (برهان ) . شنعبه .(آنندراج ). نِمس
(برهان ). ابن عرس . نوعی راسوست که گوش خرد دارد گوئی که گوش آن بریده اند و برگشته
پلک است . (یادداشت مؤلف ). دئل ، جانوری چون راسو. (منتهی الارب ). به عربی آن را
ابن عرس خوانند اگر درون وی را پر از گشنیز کنند و خشک سازند خوردن قدری از آن گزندگی
جانوران زهردار را نافع باشد گویند اگر کعب آن را بوقتی که زنده باشد بیرون آورند و
بر پای راست زن بندند و به او جماع کنند آبستن گردد و گویند طعامی که زهر داشته باشد
همینکه ببیند موهای خود را راست کند و بفریاد آید، اگر خون او را بر مفاصل و خنازیر
طلا کنند نافع باشد. (از آنندراج ) (برهان ) (لغات محلی شوشتر) : و از سنتهای عبدالرحمان
بود که فرمود که راسو و جژ را نباید کشت تا مار همیگیرند و میخورند که بسیستان مار
بسیار است تا شر ایشان دفع باشد. (تاریخ سیستان ص 85).
////////////////
ابن عرس
بکسر همزه و سکون بای موحده و نون و کسر عین مهمله و سکون
را و سین مهمله بفارسی راسو و موش خرما و بهندی نیول و بفرنکی تنکویس نامند
ماهیت آن
حیوانی است معروف شبیه بموش و سر و پای آن درازتر از موش
و از ان بزرکتر و موی دم آن افشان و در مصر در خانها بسیار الفت می کیرد و آن را
عرسه نامند
طبیعت آن
در سوم کرم و خشک
افعال و خواص و منافع آن
صرع و استسقا و سموم بارده و نقرس و خنازیر و درد کرده و
مفاصل را نافع و مبهی و مقوی جکر و محلل ریاح و خار و پیکان را جذب نماید کویند
چون آن را ذبح نمایند و بجای نمک کشنیز بر ان پاشیده خشک نمایند و تناول کنند جهت
صرع و کزیدن هوام بهترین دوائی است و همچنین خوردن مغز سر آن یا کوشت آن را با
سرکه و یا خون آن را با آب و عسل و بدستور چشم خشک کردۀ آن و طلای خون آن جهت صرع
و خنازیر مفید و چون کوشت آن را با شیت و روغن کنجد یا روغن زیتون نارس یا ببخار
آب پخته بخورند محلل ریاح غلیظه و مقوی جکر و موافق اصحاب استسقا و بارد المزاج و
فادزهر سموم است و چون پوست آن را کنده و جونش را پاک کرده نمک اندوده در سایه خشک
کنند و دو مثقال آن را با شراب بخورند جهت سموم هوام و دفع زهر طفسیقون مفید و چون
با کشنیز و نمک انپاشته تناول نمایند جهت امراض مذکوره و باد سموم نافع و کویند
مهیج شهوت باه و دور کنندۀ برودت است و ضعف کبد را نافع و ضماد کوشت آن کرماکرم
جهت درد کمر و مفاصل و جذب سم و خار و پیکان از بدن مؤثر و حکیم میر محمد مؤمن
نوشته که کویند چون کعب آن را در زندکی آن بیرون آرند و بر ران زن آبستن تعلیق
نمایند وضع حمل کند و صاحب اختیارات نوشته که چون بر زن بندند حامله نشود و در ما
لا یسع و تذکرۀ انطاکی و جامع ابن بیطار نیز چنین است که اذا علق علی المرأه لم
تحبل و کویند چون مثانۀ آن را خشک نموده سه درهم آن را سائیده با شراب ریحانی
بخورند عسر البول را مجرب است و چون این عرس را ذبح کرده آلایش شکم آن را دور کرده
با روغن زیت یا کنجد طبخ نمایند چنانچه سوخته کردد پس صاف نموده آن روغن را
نکهدارند و عند الحاجه بر اوجاع مفاصل و نقرس و اوجاع سائر اعضا و ریاح و بواسیر
بمالند بیعدیل و مجرب است و نیز کویند چون ابن عرس طعام زهردار را بیند موهای بدن
آن ایستاده کردد و مار را چون به بیند بکشد و بخورد و ازین جهت کوشت او جاذب سم و
تریاق سموم است مضر محرورین مصلح آن سرکه و کاسنی و انار ترش و مضر با حشا و مصلح
آن در روغن زیتون و کنجد پختن آنست.
مخزن الادویه، عقیلی خراسانی
////////////
ابن عرس. بپارسی
راسو خوانند اگر اندرون وی به گشنیز بیا کنند و خشک کنند سودمند بود جهت گزندگی جانوران
زهردار و اگر نمکسود کنند و خشک کرده دو مثقال از آن دفع ضرر باد سموم کند و اگر دماغ
وی با گوشت با سرکه بخورند صرع را سود دارد و اگر گوشت وی ضماد کنند مفاصل را سود کند
و اگر خشک کنند و با شراب بیاشامند زهرها را نافع بود و اگر بسوزانند در دیگی مسین
و خاکستر آن را با سرکه بر نقرس طلا کنند سودمند بود و اگر خون وی بر خنازیر بمالند
سودمند بود و اگر چشم وی خشک کنند و به مصروع دهند نافع بود و بعضی گویند که اگر کعب
وی بیرون آورند زمانی که زنده بود و بر زن بندند آبستن نشود و رازی گوید اگر در طعامی
زهر باشد و ابن عرس بیند فریاد کند و موهای وی راست بیایستد
صاحب مخزن الادویه مینویسد: ابن عرس به
کسر عین بپارسی موشخرما و بهندی نول و بفرنگی تنکویس نامند
بانگلیسیWEASEL
اختیارت بدیعی
&&&&&&&&
ابوخلسا. [ ] (معرب ، اِ) مصحف انخسا و انخوسا.
انخسا. [ اَ خ ُ ] (اِ) انخوسا. (فرهنگ فارسی معین ). ابوجلسا. کوک که
خر بخورد و آن تره ای است که خواب افزاید. (مؤیدالفضلاء). شنجار. به ابخسا و انجوسا
و انخوسا و... تصحیف شده . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به انجوسا شود.
انجوسا. [ اَ ] (اِ) به معنی انجسا است که نوعی از سرخ مرد باشد و بعربی
شجرةالدم خوانند، خون را ببندد. (برهان قاطع) (از هفت قلزم ). ابوخلسا. (ناظم الاطباء)
.
اسپست ، علفی است که بترکی یونجه خوانند و معرّب آن فصفصه است و تخم آنرا
بذرالرطبه گویند. (برهان ). اسفست . سپست . (جهانگیری ). قَضْب . قضبه. قَت . یُنجه
: ذُرق ؛ گیاهی است که آن را حندقوق* گویند و بفارسی اسپست دشتی است . خلیط؛ گل و لای
آمیخته به کاه یا به اسپست . اذراق ؛ اسپست رویانیدن زمین . قُصاره؛ آنچه برآید از
اسپست به اول کوفتن ، قِصْری ̍
و قُصْری ̍
و قَصَر و قَصَره بهمین معنی . مَقْضَبَه؛ اسپست زار. (منتهی الارب).
نخوردی یک شکم اسپست هرگز
چراگاهت بود صحرای پرخار.
بسحاق اطعمه
* یونجه
زرد، اکلیل الملک (نام علمی: Melilotus) نام
یک سرده از تیره باقلاییان است. ویکی
////////////
ابو خلسا
بفتح همزه و ضم بای موحده و سکون واو و فتح خای معجمه و
سکون لام و فتح سین مهمله و الف اسم یونانی است و بعربی حناء الغول و خس الحمار و
اروسه و رجل الحمامه و شنجار بشین و نون و جیم و الف و رای مهمله که معرب شنکار
بکاف باشد و شیفار و بسریانی عاقر شمعا و حالوما و کحلا و کحیلا هریک بعربی اسم
نوعی از ابو خلسا است و هر قلو و هر قلوی و هیقیلوس نیز کویند و بفارسی هوجویه و
بهندی رتن جوت
ماهیت آن
کویند چهار صنف می باشد اول صنف کیاهی است و برک آن شبیه
ببرک کاهو و باریک تر از ان و با خشونت و سیاه رنک و ساق آن مزغب و شاخها بسیار
روئیده از حوالی بیخ آن و ملاصق زمین و خاردار و کل و دانۀ آن سیاه و بیخ آن بقدر
انکشتی و بسیار سرخ و این قسم را عوام بغداد عوق فالوذج و ببعضی لغات فنجیون بفا و
نون و جیم و یای مثناه تحتانیه و واو و نون و بعربی حمیرا بسبب بسیار سرخ بودن آن
نامند و قوت آن تا چهار سال باقی می ماند مالیقی کفته رنک آن در تابستان سرخ می
کردد مانند رنک خون و چون بدست برسد رنک می کرداند آن را و منبت آن زمین هائی است
که خاک ان طیب باشد
طبیعت آن
کرم و خشک است در اول درجۀ دوم
افعال
و خواص و منافع آن
آن محلل اخلاط مراری و مالح و قابض اسهال و مدر حیض او
دابغ معده و مجفف و آشامیدن عصاره
ص: 18
یا طبیخ آن با شراب مسمی بماء القراطن جهت درد سپرز و جکر
و نقرس و درد کرده و تفتیت حصاه و یرقان و تپهای کهنه و طلای آن با سرکه جهت بهق و
تحلیل خنازیر و با روغن کل جهت سوختکی آتش و جراحات و تشقق جلد و قیروطی آنکه آن
را در روغن زیت جوش دهند و روغن را صاف کرده از ان قیروطی سازند جهت سوختکی آتش و
قروح خبیثه مجرب و با آرد جو جهت حمره که بفارسی باد سرخ نامند نافع و شرب برک آن
با شراب جهت عقل بطن و حبس اسهال مفید المضار مصدع مصلح آن روغن بنفشه و روغن کدو
است مقدار شربت آن دو درهم و خمول آن و بدستور حمول بیخ آن با ماء العسل مخرج جنین
و در جمیع افعال بیخ آن قویتر از برک آنست
و صنف ثانی
را برک ریزه تر و خشن تر و عریضتر و بلندتر از برک کاهو و
برکشته بسوی بیخ و ساق آن دراز و خشن و پرشعبه هریک بقدر ذرعی و کل آن مائل ببنفشی
و ریزه و قبض آن زیاده از صنف اول و بیخ آن سرخ مانند خون و قابض تر از بیخ صنف
اول و منبت آن صحراها
افعال و خواص و
منافع آن
ضماد آن با آرد جو جهت حمره و سائیدۀ آن با روغن جهت منع
جریان عرق انفع و بسیار حابس طبع است
و صنف ثالث
را برک ریزه تر از اول و با خشونت و شاخهای ریزه و کل آن
بنفش و بیخ آن دراز و احمر قانی و تند طعم تر از همه منبت آن موضع رملیه
ص: 18
افعال و خواص و منافع ان
آشامیدن دو مثقال از بیخ آن با شراب جهت کزیدن افعی
بهترین ادویه است و ضماد آن بر موضع نهش هوام و تعلیق آن مانع کزیدن آنها است
و صنف رابع
شبیه بقسم ثالث و از ان کلش ریزه تر و بغایت سرخ
طبیعت آن
کرم و خشک است در آخر دوم
افعال و خواص و منافع
آن سعوط آن جهت تنقیۀ دماغ و رفع آثار و غلظت طبقات عین و
غرغرۀ عصارۀ آن با عسل جهت تلاع دهان و خوردن یک مثقال و نیم آن با مثل آن زوفای
خشک و قردمانا جهت حب القرع و سائر کرم امعا نهایت نافع و ضماد آن با پیه بز با
پیه خوک جهت خنازیر و نقرس و عرق النسا و اورام صلبه و حمول و جلوس در طبیخ آن جهت
ورم صلب رحم و احتباس حیض و اخراج جنین و با سرکه شربا و ضمادا جهت سپرز مفید و کل
آن در جمیع افعال قویتر از برک آنست و آشامیدن بیخ و کل آن بقدر یک مثقال جهت
ادرار حیض و اخراج جنین مرده و زنده نافع و ابو خلسا جزو اعظم بعض مراهم است و
صاحب خلاصه التجارب دم الاخوین را عصارۀ ابو خلسا نوشته و دهن و قیروطی و مراهم آن
در قرابادین ذکر یافت و جالینوس در سادسه کفته که قوت همه اصناف شنجار برابر نیست
بلکه صنفی را که ابو لوقلنا نامند بیخ آن قابض با اندک تلخی است و ازین جهت شرب آن
نافع است جهت وجع کرده و طحال و ضماد آن با آرد جو یا با سرکه حمره و بهق و تقشر
جلد را مفید و اما برک آن ضعیف تر است از بیخ آن و لیکن خالی از قبض و تجفیفی نیست
و لهذا نافع است جهت استطلاق بطن آشامیدن مسحوق آن با شراب.
مخزن الادویه، عقیلی خراسانی
///////////
ابو خلسا. انجوساست
و خس الحمار و عاقر شمعا و شجرة الدم و رجل الحمامه و حمیرا و سوقلیوس و شفقاسی و کحلا
و کحیلا و بربانی و حالوما و بلفظ دیگر بالقس و کاهوخر نیز خوانند و این جمله شنجار
است و بپارسی شنکار و هوجویه نیز گویند و بهترینش آن بود که ورق آن سیاهرنگ بود و
بیخ آن سطبر بود و ورق آن بسیار بود و طبیعت آن گرم و خشک است در اول و در دوم منفعت
وی آن است که چون با سرکه بر بهق طلا کنند زایل کند و سپرز را نافع بود و جگر را پاک
کند و چون با سرکه بود خواه خوردن و خواه ضماد کردن بر نقرس نافع بود و چون با پیه
بز بر خنازیر نهند تحلیل یابد و ریشها را نافع بود و مرهم وی سوختگی را و شقاق مقعد
را نافع بود و چون ورق وی را بریان کنند و با شراب بیاشامند شکم را ببندد و چون بخایند
و بر گزندگان اندازند در دم بمیرند و بیخ او را زنان بر خویشتن برگیرند بچه بیندازند
و ورم صلب که در رحم بود تحلیل دهد و بخود برگرفتن و در آب آن نشستن حیض را براند بقوت
و مقدار استعمال از وی دو درم بود و بسیار مستعمل کردن صداع آورد و مصلح وی روغن بنفشه
با کدو است.
صاحب مخزن الادویه مینویسد: ابو خلسا
اسم یونانیست و بعربی حناء الغول و خس الحمار و اروسه و رجل الحمار و شنجار که معرب
شنکار باشد و شیفارو بسریانی عاقر شمعا و حالوما و کحلا و کحیلا هریک بعربی نوعی از
ابو خلسا است و هرقلو و هرقلوی و هقیلوسن نیز گویند و بفارسی هوجویه و بهندی رتن جوت
گویند.
بانگلیسی-MELILOT -BUGLOSS
اختیارات بدیعی
/////////////////
به عربی حندقوق:
الحندقوق[2] هو جنس نباتي علفي ينتمي إلى الفصيلة البقولية
أو القرنية. اسمه العلمي (باللاتينية: Melilotus).
من أنواعه الواطنة في الوطن العربي[عدل]
الحندقوق الأبيض (باللاتينية: Melilotus
albus) في بلاد الشام ومصر ومعظم مناطق أوروبا والقوقاز
الحندقوق الأنيق (باللاتينية: Melilotus
elegans) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وبعض مناطق حوض البحر الأبيض المتوسط
الحندقوق الإيطالي (باللاتينية: Melilotus
italicus) في بلاد الشام والمغرب العربي وشمال حوض المتوسط
الحندقوق الحبوبي (باللاتينية: Melilotus
segetalis) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وحوض المتوسط
الحندقوق الطبي أو إكليل الملك (باللاتينية: Melilotus
officinalis) في بلاد الشام والمغرب العربي وكل مناطق أوروبا
الحندقوق المتلم (باللاتينية: Melilotus
sulcatus) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وحوض المتوسط
الحندقوق المسيني (باللاتينية: Melilotus
messanensis) في بلاد الشام ومصر ومعظم مناطق أوروبا والقوقاز
الحندقوق الهندي (باللاتينية: Melilotus
indicus) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وبعض مناطق أوروبا
الوصف النباتي[عدل]
الحندقوق نبات ثنائي الحول. الورقة مكونة من ثلاث وريقات مسننة
الحافة بشكل كامل.
المصادر[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Melilotus في موسوعة الحياة". eol.org.
اطلع عليه بتاريخ 3 يوليو 2016.
^ أغروفوك. الحندقوق. تاريخ الولوج 20 كانون الثاني 2014.
مشاريع شقيقة توجد في ويكي أنواع معلومات أكثر حول: Melilotus
أيقونة بوابة
////////////////
به عبری:
דבשה (שם מדעי: Melilotus, מנוקד: דִּבְשָׁה) הוא סוג של צמחים עשבוניים בתת-משפחת הפרפרניים,
מהם נפוץ במיוחד המין דבשה מחורצת.
///////////
به آذری:
Xəşənbül (lat. Melilotus)[1] — paxlakimilər fəsiləsinə
aid bitki cinsi.[2]
//////////
Melilotus
From Wikipedia, the free encyclopedia
Melilotus
|
|
Melilotus officinalis
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text
|
|
Melilotus, known as melilot, sweet-clover,
and kumoniga (from the Cumans),[2] is a genus in the
familyFabaceae. Members are known as
common grassland plants and as weeds of cultivated ground. Originally from
Europe and Asia, it is now found worldwide.
This legume is commonly named
for its sweet smell, which is due to the presence of coumarin in its tissues.
Coumarin, though responsible for the sweet smell of hay and newly mowed grass,
has a bitter taste, and, as such, possibly acts as a means for the plant to
discourage consumption by animals.[3] Fungi
(including Penicillium, Aspergillus, Fusarium, and Mucor[4]) can convert coumarin
into dicoumarol, a toxic anticoagulant. Consequently,
dicoumarol may be found in decaying sweet-clover, and was the cause of the
so-called sweet-clover disease, recognized in cattle in the 1920s.[5] A few varieties of
sweet clover have been developed with low coumarin content and are safer for
forage and silage.[6]
Contents
Melilotus species are eaten
by the larvae of some Lepidoptera species, such as
those of the genus Coleophora, including C. frischella and C. trifolii.
Melilotus, often used as a green manure, can be turned into the
soil to increase its nitrogen and organic matter content. It is especially
valuable in heavy soils because of its deep rooting. However, it may fail if
the soil is too acidic. It should be turned into the soil when 8 to
10 inches tall. Unscarified seed is best sown
in spring when the ground is not too dry; scarified seed is better sown in late
fall or even in the snow, so it will germinate before competing weeds the
following spring.[7]
Blue melilot (Trigonella
caerulea) is not a member of the genus, despite the name.
1.
^ Jump up to:a b c d e Woodgate,
Katherine; Maxted, Nigel; Bennett, Sarita Jane (1996). "Genetic resources
of Mediterranean pasture and forage legumes". In Bennett, Sarita Jane;
Cocks, Philip Stanley. Genetic resources of Mediterranean pasture and
forage legumes. Current Plant Science and Biotechnology in Agriculture 33.
Norwell, MA: Kluwer Academic Publishers. p. 203. ISBN 0-7923-5522-9.
4.
Jump up^ Edwards WC, Burrows
GE, Tyr RJ: 1984, Toxic plants of Oklahoma:clovers. Okla Vet Med
Assoc 36:30-32.
5.
Jump up^ Behzad Yamini,
Robert H. Poppenga, W. Emmett Braselton, Jr., and Lawrence J. Judge
(1995). "Dicoumarol (moldy
sweet clover) toxicosis in a group of Holstein calves" (PDF). J Vet Diagn Invest
7:420-422.
6.
Jump up^ "Sweet clovers: What
is the difference between yellow sweet clover and white sweet clover?".