[1]
- هشفیفل . [ هََ فی ف ُ ] (اِ) اشقاقل . (فهرست مخزن الادویة). زردک
صحرایی را گویند که شقاقل باشد. قوت باه دهد و شیر زنان را زیاد کند. (برهان ). شقاقل*
است . (فهرست مخزن الادویة). محتمل است که هشقیقل باشد با دو قاف به جای دو فاء که
در آن صورت تلفظ لهجه ای است از شقاقل . و صاحب مخزن الادویه به دو قاف هم ضبط کرده
است . رجوع به هشقیقل شود.
* شقاقل . [ ش َ ق
ُ ] (اِ) گزر صحرایی و هشفیفل . (ناظم الاطباء). اشقاقل . شقیقل . هشقیقل . ششقاقل
. گزر بری . ریشه ٔ گزر بری . (فرهنگ فارسی معین ). زردک صحراییست و بهترین آن سطبر
و سنگین و به زردی مایل باشد، اگر زن به خود گیرد بچه بیندازد و آنرا جزر اقلیطی خوانند.
(برهان ) (آنندراج ). حشفیفل . صاحب مالایسع گوید: کلمه ٔ شقاقل نبطی باشد. اشقاقل
. زردک ریگی . ششقاقل . درختی هندی است و در داروها بکار برند. (یادداشت مؤلف ). گزر
دشتی . بیخش را بهمن خوانند. (نزهةالقلوب ) (از صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ). اشقاقل
، آن تخم گزر بری است . (بحر الجواهر). اشقاقل است .(ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بیخی است
پرگره و باقروحه و اندک شیرینی و به سطبری انگشتی و دراز و ساق گیاه او پرگره و در
هر گرهی برگی رسته و ثمرش بقدر نخود سیاه و مملو از رطوبت و گلش بزرگتر از بنفشه و
منبتش در زیر اشجار متراکم و مکان نمناک . و مستعمل ، بیخ او. قوتش تا چهار سال باقی
است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- مربای شقاقل ؛ شقاقل
که در شکر پزند و چون به غلظت رسید بکار برند و از خوشمزه ترین مرباهاست .
|| (اصطلاح گیاه شناسی
)شش شاخ است که گونه ای از گیاهان خاردار از تیره ٔ چتریان است و قرصعنه و قرسعنه و
شوکه ٔ ابراهیم و قرصنه و شغذاب و ارینجیون و ارنجیون و ایرنج و کمافیطوس نیز نامند.
(از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شش شاخ و مترادفات دیگر شود. || جنسی از ماهی ریزه
.(ناظم الاطباء). جنسی از ماهی ریزه که بجهت قوت باه خورند. (برهان ) (آنندراج )
/////////////////
اشقاقل
شقاقل و ششقاقل و شقیقل نیز گویند و آن
جزر اقلیطی بود بپارسی گرز البر خوانند بهترین آن ستبر بود که لون آن بزردی زند و بوزن
سنگین بود طبیعت آن جالینوس گوید گرم و تر است در سیوم و گویند گرم و خشک است و گویند
گرم است در سیوم و خشک است در دویم منفعت وی آنست که باه را زیادت کند و قضیب را قوت
دهد و ادرار بول کند و زنان را فربه
اختیارات بدیعی، ص: 33
کند و شیر را زیاده گرداند و اگر زن حامله
بخود برگیرد بچه بیندازد و اگر ورق آن بکوبند و بعسل بیامیزند و به ریشخوره نهند پاک
گرداند و شربتی از وی سه درم بود و گویند مضر است بشش و مصلح آن عسل بود و بدل آن جلغوزه
با بوزیدان و باقی منفعت وی در ششقاقل گفته شود
______________________________
صاحب مخزن الادویه تحت عنوان شقاقل مینویسد:
آن را ششقاقل و حشقاقل و شقیقل و هشقیقل نیز گویند و بهندی ستالی و سوالی و دردهالی
و کاکول و ستاور نیز نامند و ماهیت آن بیخی است پرگره با لزوجت و اندک شیرینی و به
سطیری انگشتی دراز و سفیدرنگ و ساق گیاه آن پرگره و بر هر گرهی برگی
//////////////////
شقاقل
اشاره
در کتب فارسی با نامهای «هویج وحشی»،
«هشفیفل»، «اشقاقل»، «هشقیقل»، «ششقاقل»، «گزربری»، «ریشه گزربری»، «زردکریگی»، «شقاقل»
آمده است. به فرانسویPanais
وPanais cultiv'e «نوع مزروع آن» وPanais checacul «نوع صحرایی آن» و به انگلیسی نوع مزروع آن راParsnip و نوع وحشی آن راWild Parsnip گویند.
گیاهی است از خانوادهUmbelliferae و نام علمی نوع وحشی
آنکه ریشه آن شقاقل مرباستMalabaila Schekakul Boiss و مترادف آنPastinaca secacul Russ . وTordylium sekakul
Mill
. میباشد.
شقاقل گیاهی است دوساله شکل ظاهری آن شبیه
گیاه هویج برگهای آن دارای بریدگی و درعینحال دندانهدار، ساقههای آن گوشهدار است.
ریشه آنکه برای تهیه مربا مصرف میشود نسبتا ضخیم و ضخامت آن در حد یک انگشت، پرگره
و کمی شیرین است. میوه آن در ابعاد یک نخود برنگ تیره و گلهای آن به صورت چتر مرکب
در انتهای شاخه گلدهنده ظاهر میشود. گیاه شقاقل مربا در ماسههای مرطوب و حاشیه جنگلهای
متراکم انتشار دارد. در ایران در دماوند، شمال ایران و شیراز در کوه برفی میروید.
در اروپا بخصوص در فرانسه از نوع مزروع
آن غذایی قدیمی دارند به نامPot -au -feu که از گوشت گاو پخته و شقاقل مزروع و انواع سبزیجات
بخصوص تره
معارف گیاهی، ج1، ص: 137
درست میکنند و چاشنیهایی که میزنند
نسبتا خوشمزه میشود.
در اروپا و امریکای شمالی به عنوان سبزی
و همچنین علوفه به کار میرود.
خواص- کاربرد
ریشه گیاه شقاقل از نظر طبیعت طبق نظر
حکمای طب سنتی کمی گرم و تر میباشد و از نظر خواص معتقدند که بازکننده انسداد مجاری
عروق، مبهی و گرمکننده میباشد و برای گرم کردن معده و کلیه و کبد تأثیر بسزایی دارد.
اشتها را کاهش میدهد و ممکن است ایجاد سردرد نماید از این نظر باید با عسل خورد و
مربای آن با با عسل مضار آن را برطرف میکند.
شقاقل
مقدار خوراک آن تا 20 گرم است. خواص دارویی
آن تا 4 سال باقی میماند.
ترکیبات شیمیایی
در هریک صد گرم نوع اهلی شقاقل خام مواد
زیر وجود دارد:
آب 79 گرم، پروتئین 7/ 1 گرم، چربی 5/
0 گرم، هیدراتهای کربن (قند و نشاسته) 15 گرم، کلسیم 50 میلیگرم، فسفر 77 میلیگرم،
آهن 7/ 0 میلیگرم، سدیم 12 میلیگرم، پتاسیم 541 میلیگرم، ویتامینA 30Iu تیامین 08/ 0 میلیگرم،
رایبوفلاوین 09/ 0 میلیگرم، نیاسین 2/ 0 میلیگرم و ویتامینC 16 میلیگرم.
در هریک صد گرم نوع اهلی شقاقل پخته کمآب
مواد زیر وجود دارد:
آب 82 گرم، پروتئین 5/ 1 گرم، چربی 5/
0 گرم، هیدراتهای کربن (قند و)
معارف گیاهی، ج1، ص: 138
(نشاسته) 13 گرم، کلسیم 45 میلیگرم، فسفر
62 میلیگرم، آهن 6/ 0 میلیگرم، سدیم 8 میلیگرم، پتاسیم 379 میلیگرم، ویتامینA 30Iu ، تیامین 07/ 0 میلیگرم،
رایبوفلاوین 08/ 0 میلیگرم، نیاسین 1/ 0 میلیگرم و ویتامینC 10 میلیگرم.
معارف گیاهی، ج1، ص: 139
////////////////
هویج1 (Daucus
carota) ، hu lo-po (ninjin ژاپنی) (’’شلغم ایرانی‘‘)، از گیاهان
بومی شمال اروپا، نخستین بار در فرمانروائی دودمان یوآن (1367ـ1260 م) به چین رسید.
این نظر لیشی ـ چن است كه میگوید
این گیاه نخستین بار در دوره یوان و از سرزمین مردمان هو وارد چین شد؛
در Kwan k‛ün fan p‛u2 نیز گفته شده است كه هویج نخستین بار از ورا
مرز به چین
رسید. نوشته ای ندانم كه بیش از این
درباره ورود این گیاه به چین سخن گفته یا از خاستگاه آن یاد کرده باشد. با این همه چه بسا خاستگاهش یكی از سرزمینهای
ایرانی باشد. لیشی ـ چن میگوید كه در
روزگار او بسا هویج که در شمال چین و شان ـ تون (Šan-tun) و نیز در
بخشهای میانی چین میكاشتند. 3
تاریخچه
هویج كه وات4 به پیروی از
بردوود (G. Birdwood) پیش
گذارده پر لغزش است. سخت بیراه میگوید:
’’در واقع از گواهان موجود در مورد كشت هویج به چنین بر می آید كه از آسیای مركزی به اروپا دامن کشید و در این
صورت میتوان ریشه نامهای اروپایی آن را در نامهای هندی و فارسی یافت." برعكس،
هویج از گیاهان بومی بسیار كهن اروپاست كه به هیچ روی از خاور نیامده است.
در ماندگاههای الواری روبِنهاوزن
هویج یافت شده است. 5 این گفته وات و بردوود نیز بجاست كه: ’’در واقع
گویا هویج در هند کشت و خورده میشده، در حالی كه در اروپا عموماً آن را گیاهی
خودرو میدانستند." آنگلوساكسونها
هویج را روزگاری در ماندگاه اولیه خویش در
شلزویگـ هولشتاین كشت میكردند كه
از دید من هنوز هویج در هند كشت نمیشد؛ و در
انگلستان هم به كشت آن ادامه دادند. 6 افزون بر این، هویج در بریتانیا
وبطور كلی در منطقه معتدل شمالی اروپا و آسیا خودروست و بی چون و چرا همان
نیای هویج بستانی است كه میتوان آن را پس از چند پشت از هویج خودرو به دست آورد. 7
بهیچ روی نمیتوان واژه آنگلوساكسون moru را (و نه mora كه وات گفته است) با mūla یا mūlaka سنسكریت مرتبط
دانست. او هیچ سندی در اثبات این ادعای
جسورانه خود كه ’’گویا هویج از دورانهای کمابیش دور پیوسته در هند خورده میشده."
نیاورده است.
تنها
منابعی كه در این كتاب از آنها نقل شده اینهاست: روزنامه
بابور1 و آیین
اكبری، هر دو از سده شانزدهم م. هیچ
دلیلی درتأیید ادعای دیرپائی كشت هویج در هند نمیبینم. هیچ نام سنسكریت اصیل برای
این سبزی نیست. این گفته كه ’’واژه سنسكریت garjaru پایه زردک،
zardak فارسی و jegar ]كذا، به جای جزر*، [Jezer عربی بوده درست نیست." بوتلینگ برای garjara تنها تعریف ’’نوعی علف‘‘ را آورده است. همانطور كه
نشان خواهیم داد، اعراب بودند كه هویج را در سده دهم به ایران بردند و گمان نمیكنم
پیش از این تاریخ در هند شناخته شده بوده باشد. به گفته وات، Daucus carota بومی كشمیر و بخشهای باختری هیمالیا در
بلندای بین 1500 تا 2700 متری است؛ و در
سرتاسر هند اروپاییان غالباً با تخمی كه سالانه وارد میشود كشت میكنند؛ مردم
محلی هم آن را با کارگیری پایه بومی، و گرنه با پایه ای سازگار شده با محیط
می کارند . موكرجی2 نیز میگوید: ’’ریشه خوراكی انگلیسی كه در مواقع
قحطی ارزش خوراکی خاصی برای مردم و دام
دارد هویج است. هویج یا gajra كه از سرزمین های بالای كشور خیزد در مزه و ارزش خوراکی
به پای هویج اروپایی نمیرسد و گویا نوع سرخ مدیترانهای كه در مزرعه
آزمایشی كاونپور میروید بهتر از همه انواعی باشد كه در هند بهطور آزمایشی کشت
شده."
راكسبرگ3
درباره Daucus carota میگوید ’’گویند بومی
ایران است؛ در هند تنها به شكل بستانی یافت میشود. وی دو نام سنسكریت grinjana و gargara برای آن آورده ، اما ویراستار كتاب وی توضیح
داده كه هیچ مأخذی برای این دو نام پیدا نكرده است. در واقع این نامها و نامهایی كه وات ادعا كرده
سنسكریتاند بهیچ روی چنین نیستند بلكه تنها هندیاند (در زبان هندی، gārjara)؛ و این واژه بر گرفته
از فارسی است (نه اینكه واژه فارسی، آنطور كه
وات ادعا كرده، بر گرفته از سنسكریت باشد). تنها نامهای سنسكریت برای هویج كه من دانم اینهاست: yavana (’’سبزی یونانی یا بیگانه ‘‘) و Pttakanda (با معنای واژه به واژه
ی ’’ریشه زرد‘‘) كه تنها در Rājanighantu، کتابی از سرآغازهای سده
پانزدهم، آمده است. این ساخت بازنمایاننده
بهخوبی نشان میدهد هندوان هویج بستانی را نمیشناختند. اینزلی1 نیز
به درستی به این سخن رسیده كه ’’گویا هویج نخستین بار از ایران به هند رفته
باشد."
از گفته
های شواینفورت2 بر میآید كه Daucus carota در مصر شكلی بسیار شگفت داشته كه نشانه دیرندگی
فراوان كشت آن بوده است. این مدعا نیازمند اثبات است،هر چند بهیچ روی نمایانگر كشت
هویج در مصر باستان نیست. نه لوره (Loret) و نه وونیگ (Woenig) یادی از بودن هویج در مصر باستان نكردهاند.
هویج را
در زبان یونانی میگویند (و اصطفلین، istaflīn سریانی هم از همینجاست).
تئوفراستوس3 و پلینی4 این واژه را به كار بردهاند؛ یا نوعی هویج یا شقاقل بودكه در كرت میرویید و
کاربرد دارویی داشت، واژه یونانی نو (’’هویج‘‘) و اسپانیولی dauco از همین جا آمده است. حق
با دوكاندول5 است كه میگوید یونانیها و رومیها كمتر این سبزی را میكاشتند،
اما با پیشرفت فنون كشاورزی جایگاه مهمتری پیدا كرد.
اعراب
نوعی هویج برّی و نوعی هویج بستانی میشناختند. هویج برّی را nehšel یا nehsel،6 كه اطلاعات مربوط به آن را
دیوسكوریدس در دسترس آنان گذاشت،7 می گفتند و نوع بستانی آن را jezer ]جزر [، sefanariya (در گویش مغربی، zorudiya) و sabāhīa ]صباحیه (؟)[ مینامیدند. 8 واژههای عربی dauku یا dūqū، بر گرفته از یونانی، نام خاص تخم
هویج خودروست. 9
ژوره10 بر این رفته كه ایرانیان باستان هویج را
میشناختند. به هر روی با گواهی نه چندان
پذیرفتنی: Daucus maximus ]پنیرواش[ كه در باختر
ایران میروید تنها گونهای خودروست. این واقعیت گیاهشناختی اثبات نمیكند كه
ایرانیان باستان با Daucus carota بستانی آشنا بودهاند. از وجود نامی ایرانی
برای این گونه چیزی نمی دانیم. تازه در دوره اسلامی بود كه ایرانیان درباره آن
اطلاعاتی به دست آوردند؛ و بعد آن را با نام عربی jazar ]جَزَر[ یا jezer ]جِزِر[ شناختند كه به
هر حال احتمال دارد خود این نامها بر گرفته از گزر gazar (gezer) فارسی بوده
باشند. در دارونامه ابومنصور، كه گویا از منابع عربی گرتهبرداری كرده، هویج زیرنام عربیش آمده است. 1
همچنین از گونهای خودرو به نام šašqāqul ] ششقاقل/ شقاقل[ نام
میبرد كه به نظر ابومنصور همان Eryngium campestre است. پس چه بسا اعراب هویج را در سده دهم به ایران برده
باشند. نامهای فارسی هویج، فزون برگزر، (gezer) gazar، زردک، zardak 2 و šawandar ]شوندر/ چغندر[ است كه دومی
برای نامیدن ’’چغندرِ لبو‘‘ و ’’هویج‘‘ به كار میرود.
جانفرایر،
كه از سال 1672 تا 1681 در هند و ایران سفر كرد، هویج را در شمار ریشههای خوراكی ایران آورده است. 3
داستان چینی راجع به ورود هویج به چین در دوره مغولان آشكارا ورود دیرهنگام این سبزی را به ایران تأیید میكند. سیر منطقی رویدادها چنین بوده است. 4
شلیمر5
مطلب زیر را در این باره آورده است:
"Ce
légume, forme en compote, est considère' par les Persans comme un excellent
aphrodisiaque, augmentant la quantité et améliorant la qualité du sperme.
L'alimentation journalière avec des carottes est fortement prônée dans les
hydropisies; les carottes cuites, conserves au vin aigre, dissiperaient
l'engorgement de la rate."
از فرغانه تنها هویج زرد با
ریشهای كوتاه و دوك مانند خیزد. 6
بهشناخت دو سویه
ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
////////////////
شَقاقُل معمولی یا زَردَک
ریگی یا زردک ریشبزی با نام علمی Malabaila secacul Boiss. یا Pastinaca sativa L. یکی از سبزیجات ریشهای از خانواده هویج است(هویج وحشی). شکل آن همانند
هویج است ولی پوست آن کمرنگتر و مزه آن قویتر است. در لهجه شیرازی به آن نرگسی گفته
و در آشپزی شیرازی از آن استفاده میشود. «نرگسی»نوعی از هویج است که فقط درفصل زمستان
قابل برداشت میباشد ،دارای اثرات ضد میکروبی قوی است و قند و آهن بیشتری نسبت به هویج
دارد. شقاقل (نرگسی) در بیشتر آسیا و اروپا میروید و از قدیم خورده میشده است. پیش
از ورود سیب زمینی از قاره آمریکا به بر قدیم، در اروپا و آسیا شقاقل بسیار خورده میشد.
مغز و ریشه آن یکنواخت
و ریشه آن سنگین و دیرهضم است ولی وقتی که با شکر و عسل به صورت مربا تبدیل شود گوارش
آن ساده است.
شقاقل (شقاقل ایرانی)
و شقاقل معمولی[ویرایش]
مهر سلیمان یا خاتم
سلیمان که به نام شقاقل (شقاقل ایرانی) معروف شده است و در حدود ۳۰ گونهٔ مختلف دارد
را نباید با شقاقل معمولی که شبیه هویج و نام علمیش Pastinaca
sativa L. است ،
اشتباه کرد.
نام علمی شقاقل ایرانی
یا همان مهر سلیمان Polygonatum orientale Desf می باشد.[۱]
منابع[ویرایش]
Wikipedia contributors، "Parsnip،" Wikipedia، The Free Encyclopedia، http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Parsnip&oldid=183624668
(accessed January ۱۷،
۲۰۰۸).
//////////////
به عربی جزر ابیض:
الجزر الأبيض . بدأت زراعة الجزر الأبيض في أوروبا
,ويتميز بلون أبيض.
محتويات [أظهر]
الأنواع والاستخدامات[عدل]
غالبا مايعد الجزر الأبيض طبقا من الاطباق الجانبية
على المائدة ,وهو لذيذ الطعم عند اضافته مع غيره من الاطعمة الأخرى ,خاصة الجزر والبصل
ويمكن تقديمه مع صلصة معدة من المرق الصافي وجذور الكوزو والزنجبيل المبشور، يمكن اعداد
الجزر الأبيض بطرق مختلفة مثل سلقه أو طهوه بالبخار أو طهوه بطريقة التقلية السريعة
أو تخليله أو اعداده بطريقة التمبورا (قليه بعد غمسه في العجين),وعادة يتم هرسه عند
طهيه مع الاطعمة الشمولية ليحضر منه عجينة للفطائر.
فوائده[عدل]
يحتوي الجزر الأبيض على كميات متوازنة من العناصر الغذائية
والطاقة التي تساهم في بناء الجسم وبوجه خاص لكل من البنكرياس والطحال والمعدة.
السعرات الحرارية[عدل]
السعرات الحرارية لكل 100 غ من الجزر الأبيض =75 سعرة
حرارية.
المصدر[عدل]
طعام المايكروبيوتك الموسع لمريم نور وكمال مزوق(بتصرف).
أيقونة بوابةبوابة مطاعم وطعام أيقونة بوابةبوابة علم
النبات
مشاريع شقيقة في كومنز صور وملفات عن: جزر أبيض
تصنيفات: تغذيةخضار جذريةنباتات طبيةنباتات مجتاحةنباتات
وصفت في 1753
///////////
به اردو: شقاقل
//////////////
به عبری:
גזר לבן (שם מדעי: Pastinaca sativa; וכן פארסניפ ובמזרח אירופה בשם פַּסטרנק) הוא ירק שורש הקרוב בוטנית
לגזר, שמקורו כנראה ברומא העתיקה.
/////////////
به آذری:
Əkin cırhavucu (lat.
Pastinaca sativa)[1] — cırhavuc cinsinə aid bitki növü.[2]
////////////
Parsnip
From Wikipedia, the free encyclopedia
Not to be confused with Cow parsnip or Water parsnip.
Parsnip
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
P. sativa
|
Pastinaca sativa fruits and seeds
Flowering parsnip, second year.
The parsnip (Pastinaca sativa) is a root vegetable closely related to
the carrot and parsley. It is abiennial plant usually grown as an annual. Its long, tuberous root has
cream-colored skin and flesh; and left in the ground to mature, it becomes
sweeter in flavor after winter frosts. In its first growing season, the plant
has a rosette of pinnate, mid-green leaves. If unharvested, it
produces its flowering stem, topped by an umbel of
small yellow flowers, in its second growing season. By this time, the stem is
woody and the tuber is inedible. The seeds are pale brown, flat, and winged.
The
parsnip is native to Eurasia. It has been used
as a vegetable since antiquity and was cultivated by the Romans, although some
confusion exists in the literature of the time between parsnips and carrots. It was used as a sweetener before the
arrival in Europe of cane sugar. It was
introduced into the United States in the 19th century.
The
parsnip is usually cooked, but can also be eaten raw. It is high in vitamins and minerals, especially potassium. It also contains antioxidants and both soluble and
insoluble dietary fiber. It
can be cultivated in deep, stone-free soils. It is attacked by the carrot fly and other insect pests,
viruses, and fungal diseases, of which canker is the most serious. Handling the
stems and foliage can cause a skin rash if the skin is exposed to
sunlight after handling.
Contents
The
parsnip is a biennial plant with a rosette of roughly hairy leaves that has a
pungent odor when crushed. Parsnips are grown for their fleshy, edible,
cream-colored taproots. The roots are
generally smooth, although lateral roots sometimes form. Most are
cylindrical, but some cultivarshave a more
bulbous shape, which generally tends to be favored by food processors as it is more resistant
to breakage. The plant's apical meristem produces a rosette of pinnate leaves, each with
several pairs of leaflets with toothed margins. The lower leaves have short
stems, the upper onesare stemless,
and the terminal leaves have three lobes. The leaves are once- or twice-pinnate
with broad, ovate, sometimes lobed leaflets with toothed margins; they grow up
to 40 cm (16 in) long. The petioles are grooved and have sheathed
bases. The floral stem develops in
the second year and can grow to more than 150 cm (60 in) tall. It is
hairy, grooved, hollow (except at the nodes), and sparsely branched. It has a
few stalkless, single-lobed leaves measuring 5 to 10 cm (2 to 4 in)
long that are arranged in opposite pairs.[2]
The
yellow flowers are in a loose, compound umbel measuring
10 to 20 cm (4 to 8 in) in diameter. Six to 25 straight pedicels are present, each measuring 2 to
5 cm (1 to 2 in) that support the umbellets (secondary umbels). The
umbels and umbellets usually have no upper or lower bracts.
The flowers have tiny sepals or lack them
entirely, and measure about 3.5 mm (0.14 in). They consist of five
yellow petals that are curled inward, five stamens, and one pistil. The fruits, orschizocarps, are oval and flat, with narrow
wings and short, spreading styles. They are coloredstraw to light brown, and measure 4 to
8 mm (0.16 to 0.31 in) long.[3]
Despite
the slight morphological differences
between the two, wild parsnip is the same taxon as
the cultivated version, and the two readily cross-pollinate.[3] Parsnip has a chromosome numberof 2n=22.[4]
Like
carrots, parsnips are native to Eurasia and have been eaten there since ancient
times. Zohary and Hopf note that the archaeological evidence for the
cultivation of the parsnip is "still rather limited", and that Greek
and Roman literary sources are a major source about its early use.[5] They warn that
"there are some difficulties in distinguishing between parsnip and carrot
(which, in Roman times, were white or purple) in classical writings since both
vegetables seem to have been sometimes called pastinaca, yet each
vegetable appears to be well under cultivation in Roman times".[5] The parsnip was
much esteemed, and the Emperor Tiberius accepted part of the tribute payable to Rome by Germany in the
form of parsnips. In Europe, the vegetable was used as a source of sugar
before cane and beet sugars were available.[6] As pastinache
comuni, the "common" pastinaca figures in the
long list of comestibles enjoyed by the Milanese given
byBonvesin da la Riva in
his "Marvels of Milan" (1288).[7]
This
plant was introduced to North America simultaneously by the French colonists in
Canadaand the British in the Thirteen Colonies for use as a root
vegetable, but in the mid-19th century, it was replaced as the main source of
starch by the potato and consequently was less widely
cultivated.[8][9]
In
1859, a new cultivar called 'Student' was developed by James Buckman at the Royal
Agricultural College in England. He back-crossed cultivated plants to
wild stock, aiming to demonstrate how native plants could be improved by
selective breeding. This experiment was so successful, 'Student' became the
major variety in cultivation in the late 19th century.[10]
Illustration from Johann Georg Sturm's
1796 Deutschlands Flora in Abbildungen
The
parsnip was first officially described by Carolus Linnaeus in his 1753 work Species Plantarum.[11] It has acquired
several synonyms in
its taxonomic history:[12]
Like
most plants of agricultural importance, several subspecies and varieties of P. sativa have
been described, but these are mostly no longer recognized as independent taxa,[12] but rather,
morphological variations of the same taxon.[3]
·
P. s. subsp. urens (Req.
ex Godr.) Čelak.
·
P. s. var. edulis DC.
·
P. s. var. longa Alef.
·
P. s. var. pratensis Pers.
In
Eurasia, some authorities distinguish between cultivated and wild versions of
parsnips by using subspecies P. s. sylvestris for
the latter, or even elevating it to species status as Pastinaca
sylvestris. In Europe, various subspecies have been named based on
characteristics such as the hairiness of the leaves, the extent to which the
stems are angled or rounded, and the size and shape of the terminal umbel.[3]
The etymology of the generic name Pastinaca is
not known with certainty, but is probably derived from either the Latin word pastino,
meaning "to prepare the ground for planting of the vine" or pastus,
meaning "food". The specific epithet sativa means
"sown".[13]
Parsnips
resemble carrots and can be used in similar ways, but they have a sweeter
taste, especially when cooked.[14] They can be baked,
boiled, pureed, roasted, fried, or steamed. When used in stews, soups,
and casseroles, they give a rich flavor.[6] In some cases,
parsnips are boiled and the solid portions are removed from the soup or stew,
leaving behind a more subtle flavor than the whole root, and starch to thicken the dish. Roast parsnip
is considered an essential part of Christmas dinner in some parts of the
English-speaking world and frequently features in the traditional Sunday roast.[15] Parsnips can also
be fried or thinly sliced and made into crisps. They can be made into a wine with a
taste similar to Madeira.[16]
In Roman times, parsnips were believed to be
an aphrodisiac.[17] However, parsnips
do not typically feature in modern Italian cooking. Instead, they are fed to
pigs, particularly those bred to make Parma ham.[18] In traditional
Chinese medicine, the root of Chinese
parsnipis used as a herbal medicine ingredient.[19]
Parsnip, raw
|
|
Nutritional value per 100 g (3.5 oz)
|
|
314 kJ
(75 kcal)
|
|
18 g
|
|
4.8
|
|
4.9 g
|
|
0.2 g
|
|
1.2 g
|
|
(8%)
0.09 mg
|
|
(4%)
0.05 mg
|
|
(5%)
0.7 mg
|
|
(12%)
0.6 mg
|
|
(7%)
0.09 mg
|
|
(17%)
67 μg
|
|
(20%)
17 mg
|
|
(10%)
1.49 mg
|
|
(21%)
22.5 μg
|
|
(4%)
36 mg
|
|
(5%)
0.59 mg
|
|
(8%)
29 mg
|
|
(27%)
0.56 mg
|
|
(10%)
71 mg
|
|
(8%)
375 mg
|
|
(1%)
10 mg
|
|
(6%)
0.59 mg
|
|
Other constituents
|
|
Water
|
79.53 g
|
|
|
·
Units
·
μg = micrograms • mg
= milligrams
·
IU = International units
|
|
Percentages are roughly approximated usingUS recommendations for
adults.
Source: USDA Nutrient Database |
A
typical 100-g parsnip contains 75 Calories (230 kJ) of energy. Most parsnip
cultivars consist of about 80% water, 5% sugar,
1% protein,
0.3% fat, and 5% dietary fiber. The parsnip is rich in vitamins
and minerals, and is particularly rich in potassium with 375 mg per
100 g.[20] Several of the
B-group vitamins are present, but levels of vitamin C are reduced in cooking.
Since most of the vitamins and minerals are found close to the skin, many will
be lost unless the root is finely peeled or cooked whole. During frosty
weather, part of the starch is converted to sugar and the root tastes sweeter.[21]
The
consumption of parsnips has potential health benefits. They contain antioxidants such as falcarinol, falcarindiol, panaxydiol, and
methyl-falcarindiol, which may potentially have anticancer, anti-inflammatory and antifungal properties.[22] The dietary fiber
in parsnips is partly of the soluble and partly the insoluble type and
comprises cellulose, hemicellulose, and lignin. The high fiber content of parsnips may
help prevent constipation and
reduceblood cholesterol levels.[23]
While folk etymology sometimes assumes the name
is a portmanteau of parsley and turnip, it actually comes from Middle English pasnepe, alteration
(influenced by nep, turnip) of Old French pasnaie (now panais) from Latin pastinum, a kind of fork. The word's
ending was changed to -nip by analogy with turnip because it
was mistakenly assumed to be a kind of turnip.[24]
The
wild parsnip from which the modern cultivated varieties were derived is a plant
of dry rough grassland and waste places, particularly on chalk and limestone soils.[25] Parsnips are
biennials, but are normally grown as annuals. Sandy and loamy soils are preferable
to silt, clay, and stony ground; the latter produces short, forked roots.
Parsnip seed significantly deteriorates in viability if stored for long. Seeds
are usually planted in early spring, as soon as the ground can be worked to a
fine tilth, in the position where the plants are to
grow. The growing plants are thinned and kept weed-free. Harvesting begins in
late fall after the firstfrost, and continues through
winter. The rows can be covered with straw to enable the crop to be lifted
during frosty weather.[26] Low soil
temperatures cause some of the starches stored in the roots to be converted
into sugars, giving them a sweeter taste.[27]
Parsnip
leaves are sometimes tunnelled by the larvae of
the celery fly (Euleia
heraclei). Irregular, pale brown passages can be seen between the upper and
lower surfaces of the leaves. The effects are most serious on young plants, as
whole leaves may shrivel and die. Treatment is by removing affected leaflets or
whole leaves, or by chemical means.[26]
The
crop can be attacked by larvae of the carrot fly (Chamaepsila rosae).
This pest feeds on the outer layers of the root, burrowing its way inside later
in the season. Seedlings may be killed while larger roots are spoiled. The
damage done provides a point of entry for fungal rots and canker. The fly is
attracted by the smell of bruised tissue.[28]
Parsnip
is used as a food plant by the larvae of some lepidopteran species, including the parsnip swallowtail (Papilio polyxenes),
thecommon swift moth (Korscheltellus
lupulina), the garden dart moth (Euxoa
nigricans), and the ghost moth (Hepialus
humuli).[29] The larvae of
the parsnip moth (Depressaria
radiella), native to Europe and accidentally introduced to
North America in the mid-1800s, construct their webs on the umbels, feeding on
flowers and partially developed seeds.[30]
Parsnip
canker is a serious disease of this crop. Black or orange-brown patches occur
around the crown and shoulders of the root accompanied by cracking and hardening
of the flesh. It is more likely to occur when seed is sown into cold, wet soil,
the pH of the soil is too low, or the roots
have already been damaged by carrot fly larvae.[31] Several fungi are
associated with canker, including Phoma
complanata, Ilyonectria
radicicola, Itersonilia
pastinaceae, and I. perplexans.
In Europe, Mycocentrospora
acerina has been found to cause a black rot that kills the
plant early.[32] Watery soft rot,
caused by Sclerotinia minor and S. sclerotiorum,
causes the taproot to become soft and watery. A white or buff-colored mold grows on the surface. The
pathogen is most common in temperate and subtropical regions that have a cool
wet season.[33]
Violet
root rot caused by the fungus Helicobasidium
purpureum sometimes affects the roots, covering them with a
purplish mat to which soil particles adhere. The leaves become distorted and
discolored and the mycelium can spread
through the soil between plants. Some weeds can harbour this fungus and it is
more prevalent in wet, acid conditions.[26] Erysiphe heraclei causes a powdery mildew that can cause significant
crop loss. Infestation by this causes results in yellowing of the leaf and loss
of foliage. Moderate temperatures and high humidity favor the development of
the disease.[34]
Several viruses are known to infect the plant,
including seed-borne strawberry latent ringspot virus, parsnip yellow fleck virus, parsnip
leafcurl virus, parsnip
mosaic potyvirus, and potyvirus celery mosaic virus. The latter
causes clearing or yellowing of the areas of the leaf immediately beside the
veins, the appearance of ochre mosaic spots, and crinkling of the leaves in
infected plants.[35]
While
the root of the parsnip is edible, handling the shoots and leaves of the plant
requires caution as the sap is toxic.[36] Like many other
members of the family Apiaceae, the parsnip contains furanocoumarins as a defense
against herbivory,[37] photosensitive chemicals that causes a
condition known as phytophotodermatitis.[36] The condition is a
type of chemical burn rather
than an allergic reaction, and is similar to the rash
caused by poison ivy (Toxicodendron
radicans). Symptoms include redness, burning, and blisters; afflicted areas
can remain discolored for up to two years.[38] Although some
reports of gardeners experiencing toxic symptoms after coming into contact with
foliage have been made,[39] these have been
small in number compared to the number of people who grow the crop. The problem
is most likely to occur on a sunny day when gathering foliage or pulling up old
plants that have gone to seed. The symptoms have mostly been mild to moderate.[40]
The
toxic properties of parsnip extracts are resistant to heating, or a storage
period of several months. Toxic symptoms can also affect livestock and poultry
in parts of their bodies where their skin is exposed.[41] Polyynes can be found in Apiaceae
vegetables such as parsnip, and they show cytotoxic activities.[42]
·
Root parsley, a similar-looking vegetable
3.
^ Jump up to:a b c d Cain et
al. (2010), p. 218.
4.
Jump up^ Kalloo G. (1993). Kaloo, G; Bergh,
B.O., eds. "Genetic Improvement of Vegetable Crops". Permagon:
485–486.doi:10.1016/B978-0-08-040826-2.50038-2. ISBN 978-0-08-040826-2.
5.
^ Jump up to:a b Zohary,
Daniel; Hopf, Maria (2000). Domestication of Plants in the Old
World (3rd ed.). Oxford: University Press. p. 203.
6.
^ Jump up to:a b "The Parsnip" (PDF). Towne's Harvest
Garden. Montana State University. Retrieved 2013-03-30.
7.
Jump up^ Noted by John Dickie, Delizia!
The Epic History of Italians and Their Food (New York, 2008), p. 38
(where they are identified as parsnips).
8.
Jump up^ McNeill, William H (1999). "How
the Potato Changed the World's History". Social Research 66 (1):
67–83. JSTOR 40971302.
10.
Jump up^ Stocks, Christopher (2009). Forgotten Fruits: The Stories Behind Britain's
Traditional Fruit and Vegetables. Random House. p. 133. ISBN 978-1-4090-6197-7.
11.
Jump up^ Linnaeus, Carolus (1753). Species
Plantarum (in Latin) 1. Stockholm: Laurentii
Salvii. p. 262.
12.
^ Jump up to:a b Kays,
Stanley J. (2011). "3 – Latin binomials and synonyms".Cultivated
Vegetables of the World: A Multilingual Onomasticon. Wageningen Academic
Publishers. pp. 617–708. ISBN 978-90-8686-720-2.
13.
Jump up^ Averill, Kristine M.; Di'Tommaso,
Antonio. "Wild parsnip (Pastinaca sativa): A troublesome species of
increasing concern".Weed Technology 21: 279–281. doi:10.1614/WT-05-186.1.
14.
Jump up^ Alleman, Gayle Povis; Webb,
Denise; Smith, Susan Male."Parsnips: Natural Weight-Loss Foods". Discovery
Health. Publications International. Retrieved 2011-03-10.
16.
Jump up^ Hopkins, Len (2012). Making Wine with Fruits, Roots & Flowers: Recipes for
Distinctive & Delicious Wild Wines. Krause Publications. p. 162. ISBN 978-1-4403-2034-7.
17.
Jump up^ Phillips, Henry (1831). The Companion for the Kitchen Garden. H. Colburn
and R. Bentley. p. 42. Dioches, Cleophantus, Philistio, and Orpheus,
as well as Pliny, all wrote on the aphrodisiac quality of the parsnip.
19.
Jump up^ "Chinese parsnip: Fangfeng". Medicinal
Plant Images Database. School of Chinese Medicine. Retrieved 2015-10-25.
20.
Jump up^ "Nutrient data for 11298, Parsnips, raw". Nutrient
Data Laboratory. USDA. Retrieved 2013-03-30.
21.
Jump up^ Hamilton, Dave; Hamilton,
Andy. "Parsnips Pastinaca
sativa".Selfsufficientish. Retrieved 2013-04-02.
22.
Jump up^ Christensen, LP (2011). "Aliphatic
C(17)-polyacetylenes of the falcarinol type as potential health promoting
compounds in food plants of the Apiaceae family". Recent
patents on food, nutrition & agriculture 3: 64–77. doi:10.2174/2212798411103010064.PMID 21114468.
23.
Jump up^ Siddiqui, I. R. (1989).
"Studies on vegetables: fiber content and chemical composition of
ethanol-insoluble and -soluble residues".Journal of Agricultural and Food
Chemistry 37 (3): 647–650.doi:10.1021/jf00087a015.
24.
Jump up^ "Historical Jottings on Vegetables: The Celery and
the Parsnip". Journal of Horticulture and Practical
Gardening 8: 282. 1884.
25.
Jump up^ McKlintock, David; Fitter, R.S.R.
(1956). The Pocket Guide to Wild Flowers. Collins. p. 102.
26.
^ Jump up to:a b c Brickell,
Christopher (ed) (1992). The Royal Horticultural Society Encyclopedia of
Gardening. Dorling Kindersley. pp. 356, 565. ISBN 978-0-86318-979-1.
28.
Jump up^ "Carrot fly". Garden Organic.
Henry Doubleday Research Association. Retrieved 2013-03-29.
29.
Jump up^ "Robinson, G.S.; Ackery, P.R.; Kitching, I.J.;
Beccaloni, G.W.; Hernández, L.M.". A Database of the
World's Lepidopteran Hostplants. Natural History Museum, London. 2010.
31.
Jump up^ "How to deal with parsnip canker" (PDF). Which? Gardening
factsheet. Pests and diseases. 2012-08-01. Retrieved 2013-03-29.
33.
Jump up^ Snowdon, Anna L. (2010). Post-Harvest Diseases and Disorders of Fruits and
Vegetables: Volume 2: Vegetables. Manson Publishing.
p. 290. ISBN 978-1-84076-598-4.
34.
Jump up^ Koike, Steven T.; Gladders, Peter;
Paulus, Albert O. (2007).Vegetable Diseases: A Color Handbook. Gulf
Professional Publishing. p. 118. ISBN 978-0-12-373675-8.
36.
^ Jump up to:a b "Wild Parsnip (Pastinaca sativa)".
Minnesota Department of Natural Resources. Retrieved 2013-03-29.
37.
Jump up^ Cox, George W. (2004). Alien
species and evolution: the evolutionary ecology of exotic plants, animals,
microbes, and interacting native species. Island Press. p. 125. ISBN 978-1-55963-009-2.
38.
Jump up^ Brenneman, William L.
(2010). 50 Wild Plants Everyone Should Know.
AuthorHouse. p. 38. ISBN 978-1-4520-4637-2.
39.
Jump up^ "Parsnips gave me blisters! Gardener covered in
sores after brushing against vegetable leaves". Mail
Online. 2010-08-27. Retrieved 2013-03-31.
40.
Jump up^ Robertson, John. "Pastinaca sativa, parsnip". The
Poison Garden Website. Retrieved 2013-03-29.
42.
Jump up^ Zidorn, Christian; Jöhrer, Karin;
Ganzera, Markus; Schubert, Birthe; Sigmund, Elisabeth Maria; Mader, Judith;
Greil, Richard; Ellmerer, Ernst P.; Stuppner, Hermann (2005). "Polyacetylenes
from the Apiaceae vegetables carrot, celery, fennel, parsley, and parsnip and
their cytotoxic activities". Journal of Agricultural and Food
Chemistry 53 (7): 2518–2523. doi:10.1021/jf048041s.PMID 15796588.
·
Cain, Nancy; Darbyshire,
Stephen J.; Francis, Ardath; Nurse, Robert E.; Simard, Marie-Josée (2010). "The
biology of Canadian weeds. 144. Pastinaca
sativa L." (PDF). Canadian Journal
of Plant Science 90 (2): 217–240. doi:10.4141/CJPS09110.
·
Rubatsky, V.E.; Quiros,
C.F.; Siman, P.W. (1999). Carrots and Related Vegetable Umbelliferae. CABI
Publishing. ISBN 978-0-85199-129-0.