۱۳۹۵ تیر ۲۷, یکشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (چهارم) 1

ارقیطون . [اَ ] (معرب ، اِ) (از لاطینی آرکتولاپا) آراقیطون . اراقیطون . ارقطیون . باباآدم* .مولف تحفةالمومنین گوید: معرّب از ارقیثون یونانی و آن نباتیست مزغّب ، ساقش مربع و سست و قریب بذرعی و برگش مایل به استداره واکلیل او مایل بسرخی و تخمش بقدر زیره و از آن کوچکتر و سیاه و تندطعم و بیخش نرم و سفید و شیرین . در دوم گرم و خنک و لطیف و جالی و مجفف و در امراض دهان و دندان و درد سینه و نفث مده و تسکین درد مفاصل بی عدیل و نیم رطل از طبیخ او جهت عسرالبول و عرق النسا (نسا) و ضماد او جهت سوختگی آتش و مفاصل و شقاق و قرحه  سرانگشتان که از برودت باشد نافع و مضر کلیه و مصلحش روغنها و قدر شربتش تا شش درهم و بدلش شیح است ومولف مالایسع گوید که : صنف دیگر از او میباشد برگش شبیه به برگ کدو و از آن بزرگتر و صلب و مایل بسیاهی و مزغّب و بیخش بزرگ و سفید مجفف با قبض و محلل و ذرور برگ او جهت قروح خبیثه نافع و بدستور ضماد تازه او و طلاء مدقوق او جهت درد مفاصل که باحکه ای باشد بی عدیل و چون دو درهم بیخ او را با مثل او حب صنوبر بنوشند جهت تنقیه  چرک شش نافع است . و رجوع به ارقطیون و اراقطیون و تذکره  ضریر انطاکی (ارقیطون ) شود.
* باباآدم . [ دَ ] (اِ مرکب ) (ریشه ...) گیاهی است با برگی سخت پهن و سطبر. آراقیطون . ارقیطون . مندوس . || نوع دیگر آن غیردیواری و غیر ریشه  بابا آدم است که آنرا قلقاس گویند. || نوع دیگرآن دیواری است و برگهای آن با ریشه هائی که داردبه دیوار می چسبد و دارای برگهای بزرگ و مشبک است .
///////////
ارقِیطون
بفتح اول و سکون رای مهمله و کسر قاف و سکون یای مثناه تحتانیه و ضم طای مهمله و سکون واو و نون معرب ارقیسون یونانی است و قروسوقیون نیز نامند
ماهیت آن
دیسقوریدوس کوید نباتی است برک آن شبیه ببرک کدو و از ان بزرکتر و صلب تر و مزغب و بی ساق و رنک آن مائل بسیاهی و بیخ آن بزرک و سفید انطاکی کفته نباتی است مزغب و ساق آن مربع کمتر از یک ذرع و آن را اکلیلی سرخ رنک و تخمی بمقدار زیرۀ سیاه است و بهترین آن تازه حریف آن است و صاحب تحفه کفته بیخ آن نرم و سفید و شیرین است
ص: 219
طبیعت آن
کرم و خشک در دوم و در سوم نیز کفته اند
افعال و خواص
و منافع آن
جالی و مجفف و محلل و با قوت قابضه جهت امراض دهان و دندان و سینه و نفث المده و مفاصل و عرق النسا و شقاق و قرحۀ سر انکشتان حادث از برودت و عسر البول و حرق النار و قروح بیخ ناخنها نافع مضمضه بطبیخ بیخ آن و نکاهداشتن
آن در دهان مسکن اوجاع دندان و ریختن طبیخ آن بر شقاق عارض از سردی و سوختکی آتش و آشامیدن یکدرهم آن با حب الصنوبر جهت اوجاع صدر و نفث المده و چرک کائن در سینه و نیم رطل از طبیخ آن جهت عسر البول و عرق النسا و درد مفاصل و ضماد تازۀ آن جهت شقاق و قرحۀ سر انکشتان و اوجاع مفاصل و سوختکی آتش و ذرور برک آن جهت قروح خبیثۀ کهنه نافع مضر کرده مصلح آن روغنها مقدار شربت آن تا شش درم بدل برک آن بیخ آن است.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
آراقیطون (بابا آدم)

اشاره

به فارسی به آن «بابا آدم» و «فیل گوش» گویند و در کتب طب سنتی با نامهای «لوف کبیر»، «آراقیطون» و «فیلجوش» آمده است. به فرانسوی‌Bardane وGlouteron وGratteron و"Greatteau " و"Herbe aux teigneux " زیرا سابقا از برگ و عصاره برگ آن در فرانسه برای معالجه کچلی استفاده می‌شده است و به انگلیسی‌Burdock وCockle -bur گفته می‌شود. گیاهی است از خانواده‌Compositae تیره فرعی‌Tubuliflorae نام علمی آن‌Arctium lappa L . و مترادف آن‌Lappa major Gaertn . وArctium majus Bernh . می‌باشد.

مشخصات

بابا آدم گیاهی است علفی دوساله به ارتفاع 120- 60 سانتی‌متر دارای ساقه‌های منشعب و مانند پوست مار ابلق و پوشیده از کرکهای زبر و خشن است. برگهای آن پهن موج‌دار بزرگ. گلهای آن قرمز به صورت کاپی‌تول کروی که پوشیده از فلس‌هایی است که به قلابهای کوچکی ختم می‌شود و به همین علت برگ و میوه آن به لباس اشخاصی که از کنار گیاه عبور می‌کنند و همچنین به پشم گوسفندانی کهن در اطراف گیاه چرا می‌نمایند، می‌چسبد. ریشه گیاه دراز کمی ضخیم در حد ضخامت انگشت دست دوکی‌شکل و دارای مقدار زیادی کربنات دو پتاس و نیترات دو پتاس است، پوست آن قهوه‌ای و مغز آن سفید و طعم آن کمی شیرین و بوی آن تهوع‌آور
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 153
است. میوه آن پس از رسیدن به صورت فندقه چندوجهی درمی‌آید و پس از اینکه کاملا رسید رنگ آن زرد و حنایی می‌شود. در بالای میوه دسته‌ای تار زردرنگ دیده می‌شود که چسبناک است و به پشم گوسفندان در موقع عبور می‌چسبد و موجب پخش تخم و گسترش گیاه می‌شود. تکثیر بابا آدم از طریق کاشت تخم آن در شهریورماه و برداشت محصول در اسفند یا اردیبهشت‌ماه سال دوم انجام می‌گیرد.
ریشه و برگ گیاه موارد استعمال درمانی دارد.
این گیاه در اروپا و آسیا انتشار دارد. در ایران در اطراف تهران، دامنه‌های البرز، چالوس، رودبار، زیر درختان زیتون، ولی‌آباد، کوهستانهای خراسان، کرمان، تفرش و در آذربایجان در قره‌داغ حسن بیگلو، نعمت‌آباد نزدیک تبریز، در همدان، اراک، در مازندران و گرگان به‌طور خودرو دیده می‌شود.

ترکیبات شیمیایی

در ریشه گیاه در حدود 45 درصد ماده اینولین 218] وجود دارد. برگها و ریشه آن دارای اسانس روغنی فرّار است. در دانه‌های آن گلوکوزید آرکتی‌ئین 219] مشخص شده است و به علاوه دانه آن دارای 20- 16 درصد روغن ثابت به رنگ زرد با طعم تلخ است که شامل مقدار زیادی حدود 60 درصد لینولئیک اسید و کمی یعنی حدود 10 درصد اولئیک اسید است.
در گزارش دیگری آمده است که ریشه بابا آدم دارای مقدار زیادی کربنات دو پتاسیم و نیترات دو پتاسیم، رزین، و یک گلوکوزید به نام لاپین 220] است.

خواص- کاربرد

در هندوستان از ریشه بابا آدم برای تصفیه خون، به عنوان مدّر، معرّق و آنتی‌فلوژیستیک 221] مصرف می‌شود. و از نظر طبیعت بابا آدم طبق رأی حکمای طب سنتی گرم و خشک است. در چین و ژاپن از تخم، ساقه و ریشه آن به عنوان مقوی، نیرودهنده، تصفیه‌کننده خون، زیادکننده ترشح عرق و مدّر استفاده می‌شود. از تخم
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 154
آن در جوشانده‌ها با عسل و یا با سرکه رقیق مصرف می‌کنند و از ریشه و ساقه آن نیز در جوشانده و یا در تنطورها استفاده می‌شود [استوارت . از جوشانده ساقه‌های پربرگ آن برای معالجه سرگیجه و روماتیسم و اگر کمی شکر قهوه‌ای به آن اضافه شود، برای معالجه سرخک استفاده می‌شود [هو]. در سایر مناطق بیشتر از تخم آن استفاده می‌شود و از آن به عنوان ضد عفونی و مدّر [موزیگ و شرام . و برای معالجه نوعی استسقا که مایع سروز در حفره‌ها و بافتهای بدن جمع می‌شود، [روا] و به عنوان داروی ضد کرم روده و همچنین برای رفع جوش و دانه‌هایی که در صورت می‌زند [لوئی استفاده می‌شود. ضمنا در معالجه ذات الریه [لو]، برای آبسه‌های چرکی و ناراحتی‌های گلو و حلق [روا]، به عنوان تریاق و در موارد نیش زدن جانوران سمّی و مار [کاریونه و کیمورا]، انفلوانزا و تبهای مخملک، آبله، خنازیر [لو]، یبوست و سرخک [چیو] آن را مفید می‌دانند.
برگ بابا آدم برای پایین آوردن قند خون مفید است. مالیدن دم‌کرده برگ آن برای ناراحتی‌های جلدی بخصوص برای پوست سر و کچلی نافع است. مرهمی که از یک واحد عصاره برگ بابا آدم و یک واحد روغن زیتون حاصل می‌شود برای مالیدن و التیام جراحات و زخم خیلی مفید است. مقدار خوراک از برگ یا گرد ریشه بابا آدم تا 4 گرم است و در دم‌کرده‌ها 50- 30 گرم برگ در هزار گرم آب جوش مصرف می‌شود که در 24 ساعت بتدریج فنجان فنجان میل کنند. در مورد ترکیب دارویی برای رویش مو به بخش گزنه مراجعه فرمایید.
در فرانسه معمول است از جوشانده 100- 60 گرم ریشه بابا آدم در یک لیتر آب در استعمال خارج برای بیماری‌های پوست مصرف می‌کنند و منظما تا مدتی صبح و عصر روی پوست عضو مورد نظر می‌مالند.
عصاره ریشه بابا آدم: ریشه بابا آدم 1 واحد، آب مقطر 8 واحد. ریشه را قطعه قطعه کرده و مدت 12 ساعت در 5 واحد از آب می‌خیسانند و با فشار صاف می‌کنند و تفاله را در ما بقی آب می‌خیسانند و با فشار صاف می‌کنند و دو صاف‌شده را مخلوط کرده، می‌گذارند ته‌نشین شود و صاف روی آن را با انحراف برداشته در حمام ماریه به قوام عصاره نرم تبخیر می‌کنند. این عصاره از عوامل مقوی است و مقدار خوراک آن 10- 1 گرم می‌باشد.
دم‌کرده ریشه بابا آدم برای تصفیه خون: ریشه بابا آدم 30 گرم، مغز ریشه شیرین‌بیان 30 گرم، ریشه تاج‌ریزی 30 گرم، آب جوش 1000 گرم. مخلوط اینها را
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 155
در آب در حدود نیم ساعت دم می‌کنند و بیش از نصف آن را در روز میل می‌نمایند.
جوشانده ریشه بابا آدم برای رفع سوداوی: ریشه بابا آدم را با هم‌وزن آن ریشه راسن جوشانده و پس از خنک شدن روی پوست می‌مالند خارش خیلی زود رفع می‌شود.
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 156
/////////////
بابا آدم که باردان، فیلگوش و آراقیطون (Arctium) نیز نامیده می‌شود گیاهی است علفی و دوساله از تیره گل‌ستاره‌ای‌ها (Asteraceae). گیاهی است که به اندازه یک متر و نیم تا دو متر ارتفاع رشد می‌کند. با برگهای درشت و خشن و سبز رنگ با گلهای توب مانند و به اندازه فندق یا بزرگتر از آن در باغچه و کنار آبها و یونجه زارها مراتع و مزارع می‌روید.

این گیاه در اطراف تهران، البرز، راه چالوس، خراسان، کرمان، رودبار، تفرش، اروپا، شمال آمریکا می‌روید و در بعضی نقاط پرورش داده می‌شود.

این سرده در ایران ۴ گونه علفی چند ساله دارد، بابا آدم (گیاه) «Arctium lappa»، بابا آدم صغیر «Arctium minus» و دو گونه بابا آدم خویی «Arctium palladinii» و بابا آدم برگه پهن «Arctium platylepis» که علاوه بر ایران در شرق اروپا، آناتولی، قفقاز، ماورای قفقاز و ترکمنستان نیز می‌رویند.[۲]

محتویات  [نمایش]
ترکیب شیمیایی[ویرایش]
از تجزیهٔ شیمیایی ریشهٔ بابا آدم مواد زیر بدست آمده‌است: اینولین، پلی استیلنها، آرکتیک اسید، پروپیونیک اسید، بوتیریک اسید، لوریک اسید، استئاریک اسید، پالمیتیک اسید، هورمون‌های گیاهی، تانن و پلی فنولیک اسید. از تجزیهٔ شیمیایی تخم بابا آدم موارد زیر بدست آمده‌است: یک گلوکزید تلخ بنام Arctin، کلروژنیک اسید، لاپائول A,B، ژرماکرانولید.

از تجزیهٔ شیمیایی برگهای بابا آدم موارد زیر بدست آمده‌است: آرکتیول، فوکینون، فوکینانولید، بتا- ئودسمول، پتازیتولون، اِرِموفیلن، تاراکساسترول. بطور کلی دم کرده یا جوشانده برگ، ریشه و تخم بابا آدم خاصیت ضد میکروبی و آنتی تومور دارد.

کاربرد درمانی[ویرایش]
ریشه، برگ تخم و میوه بابا آدم برای درمان سرطان‌ها، رماتیسم، نقرس، ناراحتی‌های معده، کلیه، بیماری‌های پوستی حتی ریزش موواگزما، گلو درد، ورم لوزه‌ها، سرفه، سرخک، بر زخم‌ها و آبسه‌ها و مرض قند کاربرد دارد.

جستارهای وابسته[ویرایش]
دم‌نوش
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا "tribe Cynareae". Flora of North America. Retrieved 2008-01-04.
پرش به بالا مظفریان، فرهنگ نام‌های گیاهان ایران، ۵۲.
منابع[ویرایش]
مظفریان، ولی‌الله. فرهنگ نام‌های گیاهان ایران: لاتینی، انگلیسی، فارسی. تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۷۵. شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۰-۴.
دکتر محمد صادق رجحان. درمان بوسیله گیاهان دارویی. چاپ دوم. مرکز فرهنگی آبا، ۱۳۷۷.
////////////////
به عربی ارطیقون از Arctium:
الأرقطيون[بحاجة لمصدر] (الاسم العلمي:Arctium) هي جنس نباتي يتبع فصيلة النجمية من رتبة النجميات[2][3][4][5] .
من أنواعه الواطنة في الوطن العربي[عدل]
الأرقطيون الأطلسي (باللاتينية: Arctium atlanticum) في المغرب العربي
الأرقطيون الصغير (باللاتينية: Arctium minus) في بلاد الشام وأوروبا
انظر أيضاً[عدل]
قائمة أنواع الأرقطيون

مراجع[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Arctium في موسوعة الحياة". eol.org. اطلع عليه بتاريخ 11 يوليو 2016.
^ موقع لائحة النباتات أنواع الأرقطيون تاريخ الولوج 29 سبتمبر 2012
^ موقع - zipcodezoo.com - جنس الأرقطيون تاريخ الولوج 29 سبتمبر 2012
^ نظام المعلومات التصنيفية المتكامل جنس الأرقطيون تاريخ الولوج 29 سبتمبر 2012
^ المركز الوطني للمعلومات التقنية الحيوية جنس الأرقطيون تاريخ الولوج 29 سبتمبر 2012
///////////
به کردی گلا فیشک:
Gula fişek (bi latînî, Arctium tomentosum) riwekek e ji famîleya Asteraceae, wek kereng û givzonikan. Koka wê tê xwarin.
///////////
به آذری:
Atpıtrağı (lat. Arctium)[1] - çobanyastığıkımılər fəsiləsinə aid bitki cinsi.
////////////
Arctium
From Wikipedia, the free encyclopedia
"Burdock" redirects here. For other uses, see Burdock (disambiguation).
burdock
Villtakjas 2008.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Tribe:
Genus:
Arctium
L. 1753 not Lam. 1779
·         Arcium Rupr.
·         Arcion Bubani
·         Lappa Tourn. ex Scop.
·         Bardana Hill
·         Anura (Juz.) Tschern.
Arctium is a genus of biennial plants commonly known as burdock, family Asteraceae.[3] Native to the Old World, several species have been widely introduced worldwide.[4]
Contents
  [show
Description[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/ca/ArctiumLappa1.jpg/220px-ArctiumLappa1.jpg
Arctium lappa (greater burdock)
Plants of the genus Arctium have dark green leaves that can grow up to 70 cm (28 in) long. They are generally large, coarse and ovate, with the lower ones being heart-shaped. They are woolly underneath. The leafstalks are generally hollow. Arctium species generally flower from July through to October. Burdock flowers provide essential pollen and nectar for honeybees around August when clover is on the wane and before the goldenrod starts to bloom.[5]
The roots of burdock, among other plants, are eaten by the larva of the ghost moth (Hepialus humuli). The plant is used as a food plant by other Lepidoptera including brown-tailColeophora paripennella,Coleophora peribenanderi, the Gothiclime-speck pug and scalloped hazel.
The prickly heads of these plants (burrs) are noted for easily catching on to fur and clothing. In England, some birdwatchers have reported that birds have become entangled in the burrs leading to a slow death, as they are unable to free themselves.[6] Burdock's clinging properties, in addition to thus providing an excellent mechanism for seed dispersal,[4] led to the invention of Velcro.[7]
A large number of species have been placed in genus Arctium at one time or another, but most of them are now classified in the related genus Cousinia. The precise limits between Arctium and Cousinia are hard to define; there is an exact correlation between their molecular phylogeny. The burdocks are sometimes confused with the cockleburs (genus Xanthium) and rhubarb (genus Rheum).
Uses[edit]
Food and drink[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/78/Burdockgobo.jpg/220px-Burdockgobo.jpg
A dish containing a Japanese appetizer, kinpira gobō, consisting of sautéed burdock root and carrot, with a side of sautéed dried daikon
The taproot of young burdock plants can be harvested and eaten as a root vegetable. While generally out of favour in modern European cuisine, it remains popular in Asia. Arctium lappa is known as "niúbàng" (牛蒡) in Chinese, which was borrowed into Japanese as gobō, and is still eaten in both countries. In Korea burdock root is called "u-eong" (우엉) and sold as "tong u-eong" (통우엉), or "whole burdock". Plants are cultivated for their slender roots, which can grow about one metre long and two centimetres across. Burdock root is very crisp and has a sweet, mild, and pungent flavour with a little muddy harshness that can be reduced by soaking julienned or shredded roots in water for five to ten minutes.
Immature flower stalks may also be harvested in late spring, before flowers appear; their taste resembles that of artichoke, to which the burdock is related. The stalks are thoroughly peeled, and either eaten raw, or boiled in salt water.[8] Leaves are also eaten in spring in Japan when a plant is young and leaves are soft. Some A. lappa cultivars are specialized for this purpose. A popular Japanese dish is kinpira gobō (金平牛蒡), julienned or shredded burdock root and carrot, braised with soy saucesugarmirin and/or sake, and sesame oil. Another is burdock makizushi (sushi filled with pickled burdock root; the burdock root is often artificially coloured orange to resemble a carrot).
In the second half of the 20th century, burdock achieved international recognition for its culinary use due to the increasing popularity of themacrobiotic diet, which advocates its consumption. It contains a fair amount of dietary fiber (GDF, 6g per 100g), calcium, potassium, amino acids,[9]and is low in calories. It contains a polyphenol oxidase,[10] which causes its darkened surface and muddy harshness by forming tannin-ironcomplexes. Burdock root's harshness harmonizes well with pork in miso soup (tonjiru) and with Japanese-style pilaf (takikomi gohan).
Dandelion and burdock is today a soft drink that has long been popular in the United Kingdom, which has its origins in hedgerow mead commonly drunk in the mediæval period.[11] Burdock is believed to be a galactagogue, a substance that increases lactation, but it is sometimes recommended to be avoided during pregnancy based on animal studies that show components of burdock to cause uterus stimulation.[12]
In Europe, burdock root was used as a bittering agent in beer before the widespread adoption of hops for this purpose.
Traditional medicine[edit]
Folk herbalists considered dried burdock to be a diureticdiaphoretic, and a blood purifying agent[citation needed]. The seeds of A. lappa are used intraditional Chinese medicine,[citation needed] under the name niubangzi (Chinese牛蒡子pinyinniúbángzi; Some dictionaries list the Chinese as just 牛蒡 niúbàng.)
Burdock is a traditional medicinal herb used for many ailments. Burdock root oil extract, also called Bur oil, is used in Europe as a scalp treatment.[citation needed] Modern studies indicate that burdock root oil extract is rich in phytosterols and essential fatty acids (including rare long-chain EFAs).[13][unreliable medical source?]
The green, above-ground portions may cause contact dermatitis in individual with allergies as the plant contains lactones.
Magical protection[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/17/Burdock_Kilim_Motifs.jpg/220px-Burdock_Kilim_Motifs.jpg
Burdock Kilim motifs
In Turkish Anatolia, the burdock plant was believed to ward off the evil eye, and as such is often woven into kilims a for protection. With its many flowers, the plant also symbolizes abundance.[14]
Burdock and Velcro[edit]
After taking his dog for a walk one day in the late 1940s (1948), George de Mestral, a Swiss inventor, became curious about the seeds of the burdock plant that had attached themselves to his clothes and to the dog's fur. Under a microscope, he looked closely at the hook system that the seeds use to hitchhike on passing animals aiding seed dispersal, and he realized that the same approach could be used to join other things together. The result of his studies was Velcro.[7]
"Black from dust but still alive and red in the center. It reminded me ofHadji Murad. It makes me want to write. It asserts life to the end, and alone in the midst of the whole field, somehow or other had asserted it."
Russian author Leo Tolstoy, in his journal (July, 1896) of a tiny shoot of burdock he saw in aploughed field
The Serbo-Croatian language uses the same word, čičak, for burdock and velcro;[15] Turkish does the same with the name pitrak, while in the Polish language rzep means both burr and velcro. The German word for burdock isKlette and velcro is Klettverschluss (= burdock fastener).
Species[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/67/BurdockLeafInHand.gif/170px-BurdockLeafInHand.gif
The man holding this burdock leaf is 180 centimetres (71 in) tall
Accepted species[2]
1.   Arctium atlanticum (Pomel) H.Lindb. - Algeria, Morocco
2.   Arctium debrayi Senay - France, Belgium
3.   Arctium lappa L. - much of Europe + Asia; naturalized in North America, Australia, New Zealand
4.   Arctium leiobardanum Juz. & C.serg. ex Stepanov - Siberia
5.   Arctium minus (Hill) Bernh. - Europe + southwestern Asia; naturalized in North and South America, Australia, New Zealand
6.   Arctium nemorosum Lej. - Europe, Caucasus, Greenland
7.   Arctium neumani (Rouy) Rouy - central + eastern Europe
8.   Arctium nothum (Ruhmer) J.Weiss - central + eastern Europe
9.   Arctium palladini (Marcow.) R.E.Fr. & Söderb. - Turkey, Iran, Caucasus
10. Arctium palladinii Grossh. - Iran, Caucasus
11. Arctium platylepis (Boiss. & Bal.) Sosn. ex Grossh. - Turkey, Iran, Caucasus
12. Arctium pseudarctium (Bornm.) Duist. - Afghanistan, Tajikistan
13. Arctium sardaimionense Rassulova & B.A.Sharipova - Tajikistan
14. Arctium scanicum (Rouy) Rouy - France, Belgium
15. Arctium tomentosum Mill. - northern and eastern Europe, Turkey, Iran, Caucasus, Siberia, Xinjiang; naturalized in North America
References[edit]
1.     Jump up^ "tribe Cynareae". Flora of North America. Retrieved2008-01-04.
4.     Jump up to:a b "Arctium". Flora of North America. Retrieved2008-01-04.
5.     Jump up^ "Don't Cut Your Burdock Down!". Vermont: Calidonia Spirits. August 2015.
6.     Jump up^ "Chapter Begins Burdock Removal Project". Greater Bozeman, MT: Sacajawea Audubon Society. August 2012. Retrieved December 13, 2012.
7.     Jump up to:a b Strauss, Steven D. (December 2001). The Big Idea: How Business Innovators Get Great Ideas to Market. Kaplan Business. pp. 15–pp.18. ISBN 0-7931-4837-5. Retrieved 2008-05-09.
8.     Jump up^ Szczawinski, A.F.; Turner, N.J. (1978). Edible Garden Weeds of Canada. National Museum of Natural Sciences.
10.  Jump up^ Extraction, Partial Characterization, and Inhibition Patterns of Polyphenol Oxidase from Burdock (Arctium lappa). Mie S. Lee-Kim, Eun S. Hwang and Kyung H. Kim, Enzymatic Browning and Its Prevention, Chapter 21, pp 267–276, doi:10.1021/bk-1995-0600.ch021
11.  Jump up^ "Mead Recipes: Dandelion and Burdock Beer". Dyfed Lloyd Evans. Retrieved 2011-12-17.
12.  Jump up^ "Burdock (Arctium lappa): MedlinePlus Supplements". Nlm.nih.gov. 2010-07-20. Archived from the original on July 17, 2010. Retrieved 2010-09-12.
13.  Jump up^ Burdock Root For Acne. Livestrong.Com. Retrieved on 2013-08-22.
14.  Jump up^ Erbek, Güran (1998). Kilim Catalogue No. 1. May Selçuk A. S. Edition=1st. pp. 4–30.
15.  Jump up^ "čičak (Hrvatski jezični portal)" (in Croatian). Novi Liber. Retrieved 17 September 2013.
External links[edit]
·         Arctium
·         Asteraceae genera
·         Medicinal plants
·         Root vegetables
·         Stem vegetables
·         Taxa named by Carl Linnaeus
&&&&&&&&
ارقطیون . [ اَ ](معرب ، اِ) نوعی گیاه . اثوس . ارقطورون . ارقطون .
////////////////
ارقطیون
بفتح اول و سکون راء مهمله و فتح قاف و سکون طای مهمله و ضم یای مثناه تحتانیه و سکون واو و نون و آن را ارقطون نیز نامند
ماهیت آن
کیاهی است برک آن شبیه ببرک فلوس و زغب این از ان زیاده و بسیار مستدیر و بیخ آن سفید و شیرین و ساق آن رخو طولانی و تخم آن شبیه بزیرۀ کوچکی
افعال و خواص و منافع آن
بسیار لطیف و مجفف و جالی طبیخ بیخ آن و تخم آن با شراب جهت تسکین اوجاع اسنان مضمضه کردن و نکاهداشتن آن در دهان و آشامیدن آن جهت عسر البول و عرق النسا و ریختن آن بر سوختکی آتش و قروح بن ناخنها و شقاق عارض از سردی هوا نافع.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
ارماک . [ اَ ] (اِ) نوعی قرفه مانند، در یمن میباشد. (نزهةالقلوب ). شبیه به قرفةالقرنفل ، و خوشبوست و از یمن آرنذ، چوبی است شبیه بدارچینی . چوبی است که بدارچین سیاه ماند و بوی خوش دارد. (مؤید الفضلاء). پوست درخت کادی است که بهندی کیوره نامند. (فهرست مخزن الادویة). چوبی یمنی است خوش بوی و ازماک نیز گویند و مانند قرفه ای است و بهترین آن بود که بوی آن ببوی قرفه ماند و طبیعت آن شیخ الرئیس گوید گرم است در دویم و خشک در اول و ارخیجانس گوید در وی قبض و تجفیف بود. منفعت وی آنست که بوی دهان خوش کند و قوة دل و دماغ دهد و اگر بر ورمهای گرم ضماد کنند، نافع بود و خوردن آن درد چشم را نافع بود و شکم ببندد و مصلح آن جلاب با بزرقطونا بود. بدل آن چوب کادی . (اختیارات بدیعی ). رجوع به ارمال* و ارمالک** شود.
* ارمال . [ اَ ] (اِ) چوبی است که بدارچین سیاه ماند و بوی خوش دارد و منبت او یمن است . (مؤید الفضلاء). بلغت یمنی چوبی است شبیه بقرفه در غایت خوشبوئی و قرفه چوبی است شبیه بدارچین و خوردن آن درد چشم را نافع است و به این معنی بجای لام کاف هم بنظر آمده است . (برهان ) (آنندراج ). ارمال و ارمالک و بسریانی ارمالی نامند. دوای خشبی است شبیه بقرفه و با عطریة. منابت او هند و یمن و نبات او بقدر ذرعی و برگش تیره رنگ و گلش کبود و بی ثمره و مستعمل پوست اوست و مایل به زردی میباشد. در آخر دوم گرم و خشک و نائب مناب قرنفل و دارچینی و مقوی دل و احشا و معین هضم و جمیع قوتها و حابس طبع و مانع انتشار زخمها و آکله و مدرّ فضلات و ضماد او جهت بثور و اورام و اندمال قروح و مانع تعفّن اعضا و بوئیدن او جهت تقویت دماغ و مضمضه ٔ او جهت استحکام لثه و امراض دندان و طلاء او جهت اصلاح ناخن و آشامیدن او جهت قطع بخارات کریه و بوی دهان و رفع رمد بارد نافع و مصدع محرور و مصلحش کزبره و قدر شربتش دو مثقال و بدلش سلیخه و در بوی دهان کبابه . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به ارماک و ارمالک شود.
** ارمالک . [ اَ ل َ ] (اِ) ارمال . گیاهی است در جبال یمن و درخت آن بذراعی رسد. برگ آن اغبر و فروهشته و گلش آسمانگون است و میوه ندارد و مستعمل پوست آنست و نیکوترین آن مایل بزردی است و آن چه در تموز گیرند در آخر دوم گرم و خشک و نائب مناب قرنفل و دارصینی است و بدل آنها فروخته شود و مانع انتشار زخمها و آکله و ضربان مفاصل و امراض دندان است و آنرا بشرب و طلا بکار برند. جهت اصلاح ناخن استعمال شود و مدرّ فضلات است بجز شیر و بخارات کریه را قطع کند و مصدع است و مصلح آن کزبره و قدر شربت آن تا دو مثقال است مفرداً و بدل در نکهت کبابة و در غیر آن سلیخة است . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ). و رجوع به ارمال و ارماک و مخزن الادویه شود.
////////////
آرمال‌.  چوبی یمنی است خوشبوی و آرمالک نیز گویند و مانند قرفه است و بهترین وی آن بود که بوی آن به بوی قرفه ماند و طبیعت آن شیخ الرئیس گوید گرم است در دویم و خشک است در اول و ارحیجاس گوید در وی قبض و تخفیف بود صفت آن آنست که بوی دهان خوش کند و قوت قلب و دماغ دهد و اگر بر ورمهای گرده ضماد کنند نافع بود و خوردن آن چشم را سو دهد و شکم را ببندد و مصلح آن جلاب یا بزرقطونا بود و بدل آن چوبه بود
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: آرمال بفتح همزه و سکون راء مهمله و فتح میم بسریانی ارمالی نامند و آن پوست درختی است خشبی شبیه بقرفه با عطریت و رنگ آن مایل بزردی و صنفی از قرفه است.
اختیارات بدیعی
////////////
ارمال و ارمالک
بفتح همزه و سکون راء مهمله و فتح میم و الف و لام و بلغتی دیکر کاف بعد لام آمده بسریانی ارمالی نامند
ماهیت آن
پوست درختی است خشبی شبیه بقرفه با عطریت و رنک آن مائل بزردی و صنفی از قرفه است منابت آن منابت قرفه و بهترین آن تازۀ زردرنک خشبوی آن است و نواب سید علوی خان مخاطب بمعتمد الملوک قدس سره نوشته اند که پوست درخت کادی است
طبیعت آن
در آخر دوم کرم و خشک
افعال و خواص و منافع آن
نائب مناب قرنفل و دارچینی و قرفه دانسته اند و مقوی دل و احشا و معین بر هضم و جمیع فوتها و جهت استحکام لثه و امراض دندان و بوی دهان و رمد و منع انتشار زخمها و آکله و تسکین اوجاع و ادرار فضلات نافع و بوئیدن آن جهت تقویت دماغ و آشامیدن آن جهت قطع بخارات کریهه هرجا که باشد و بوی دهان و رمد بارد و ادرار فضلات و لینت طبع و مضمضۀ آن جهت استحکام لثه و امراض دندان و سنون آن جهت درد دندان و استحکام لثه و ضماد آن جهت بثور و اورام و اندمال قروح و منع تعفن اعضا و طلای آن جهت اصلاح ناخن و چون آن را کوبیده و با مثل آن آرد کندم و شکر خمیر کرده در روغن بریان نموده کرماکرم بر عضو موجع و درد چشم بارد تکمید نمایند در ساعت تسکین وجع آن نماید مصدع محرور مصلح آن کشنیز مقدار شربت آن بتنهائی تا دو مثقال بدل آن در نکهت کبابه و در غیر آن سلیخه و حکیم میر عبد الحمید در حاشیۀ تحفه نوشته که آن را بهندی لوده بضم لام و سکون واو و دال مهمله و ها در آخر نامند و شاید شبهۀ باشد ارمال غیر لوده است و یحتمل که آن نوع زبون دارچینی و بین قرفه و سلیخه باشد و لوده پوست درختی دیکر قریب النفع بدان و اهل هند در امراض مذکوره و امراض ارحام برای دفع رطوبات و درور حیض و غیرها و برای درازی موی در ادویۀ آن مستعمل دارند و این با عطریت و خوش بو نیست.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////////

SYMPLOCOS RACEMOSA Roxb.
Family: Symplocaceae
Bengali/Vernacular Name: Lodh.
English Name: Californian Cinchona, China Nora, Lodh Tree.
Description of the Plant:
A small evergreen tree with broad crown, up to 6 m high. Leaves 9-18 cm long, elliptic-oblong or elliptic-lanceolate, apex acute obtusely-acuminate or obtuse, serrulate, obscurely crenate or rarely entire. Flowers 1-1.3 cm diam., white or fading yellow, in simple axillary pubescent racemes, 1.3-9 cm long. Drupe 1-1.3 cm long, oblong, purplish black.
Using Information:
The bark is cooling, astringent to the bowels, alexiteric, aphrodisiac and emmenagogue. Cures watery eyes and ophthalmia; good for all diseases of the eyes. Useful in dysentery, bowel complaints, inflammations, vaginal discharges, leprosy, abortion and miscarriages. The fresh bark is given in menorrhagia; a decoction is used as a gargle for giving firmness to bleeding and spongy gums.
Aquous extract of the stem bark showed CNS depressant, analgesic and antidiarrhoel effect in albino mice. The extract also caused contraction of the isolated tracheal chain preparation and slight relaxation of isolated guineapig ileum preparation (Sahriar et al., 2000).
Chemical Constituents:
Two new monomethyl pelargonidin glucosides (I and II) and pelargonidin-3-O-glucoside have been isolated from trunk bark (Rastogi & Mehrotra, 1993). Bark contains two alkaloids, loturine and colloturine (Chopra et al., 1992). 5-β-sitosterol and its glycoside, 3-O- β-D-glucopyranosyl-2-α-3- β-19- α-23-tetra-hydroxyolean-12-en-28-oic acid also have been isolated from the bark. Two new analogous glycosides have also been isolated from the bark and identified as 3, 28-O-bis- β-D-glucopyranoside of α-hydroxyarjunolic and 19- α-hydroxyasiatic acids. Three alkaloids, viz., loturine, loturidine and eloturine are present in the bark (Sahriar et al., 2000).
Distribution:
Forest of Sylhet.
///////////
&&&&&&&&
ارمنین . [ اَ م َ ] (اِ) بیونانی اسم نباتیست که بر دو نوع برّی و بستانی میباشد و بری او غیرمستعمل و بستانی او برگش شبیه ببرگ ابهل و ساقش مربع و بقدر نصف ذراع و غلاف ثمرش شبیه بغلاف لوبیا و مایل بطرف اسفل و تخمش سیاه و دراز و تخم برّی او مستدیر و اغبر، و گویند ارمنین درخت قلقلان است . در سیم گرم و محلل و جذّاب و یک درهم او با شراب بغایت محرک باه و ضماد مطبوخ او محلل اورام بلغمی و جاذب پیکان و خار از بدن و مخرج جنین و قطور او با عسل جهت قرحه ٔ چشم نافع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بلغت رومی انار صحرائی را گویند و بعربی رمان البرّی خوانند و بعضی درخت انار صحرائی را گفته اند و بعضی گویند اناردانه ٔ دشتی است که آنرا حب القلقل خوانند، قاف اول مکسور و ثانی مفتوح . (برهان ). انار برّی . (سروری ) (جهانگیری ). انار دشتی .(رشیدی ). قلقل . (اختیارات بدیعی ). انار کوهی . (شعوری ). قلقلان . قُلاقِل . حب القلقل . اناردانه ٔ دشتی . جودان . جودانه . گلنار پارسی .
////////////
ارمنین‌.  ابن جنجل گوید قلقل است و گفته شود در باب قاف‌.
حب القلقل‌.  بذر رمان بری بود و بپارسی انار دانه‌دشتی خوانند و مغاث بیخ وی است و بمقدار نزدیک بلوبیا بود و در طعم وی اندک تلخی بود و خوشبوی بود و بلون سفید بود و طبیعت وی گرم و تر بود در دوم و گویند خشک بود و قوت بدنهای مرضی بدهد و فربهی آورد و چون کنجد و عسل و طبرزد اضافه کنند باه را زیادت کند و بریان کرده نیکوتر بود و مصلح وی روغن گل و سرکه بود و اگر بسیار خورند هیضه آورد و معده را بگزد اولی آن بود که با قند یا عسل بخورند و بدل آن بوزن آن تودری سفید بود و چهار دانگ مغز آن مغز خیارزه و نیم وزن آن ابهل بود و بدل آن بوزن آن مغاث و بوزن آن حب صنوبر بود
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: قلقل بکسر دو قاف و سکون و دو لام و به ضم هر دو قاف نیز آمده لغت عربی است و آن را قلاقل و قلقلان بضم قاف اول و بزر رمان بری نیز گویند بفارسی انار دانه‌دشتی و بهندی کوارچکنه نامند و بیخ آن مغاث است و آن نباتی است شبیه به نبات قنب و ساق آن مایل بسرخی است ...
لاتین‌CASSIAE TORAE SEMINA فرانسه‌SEMENCES DE CASSE CARREE انگلیسی‌OVAL LEAVED CASSIASEEDS
////////////
ارمنین
بفتح همزه و سکون راء مهمله و فتح میم و کسر نون و سکون یای مثناه تحتانیه و نون لغت یونانی است
ماهیت آن
نباتی است بری و بستانی و هر سال می روید بری آن غیر مستعمل و بستانی آن برکهای آن شبیه ببرک ابهل و ساق آن مربع بقدر نصف ذراع و غلاف ثمر آن شبیه بغلاف لوبیا مائل بطرف اسفل و تخم آن سیاه و دراز و تخم بری آن مستدیر و اغبر و کویند ارمنین درخت قلقلان است و ابن بیطار نوشته که غیر آن است چنانچه مشهور است در زمان ما صفت آن غیر صفت قاقلان است و در حرف القاف خواهد آمد
طبیعت آن
در سوم کرم و خشک
افعال و خواص و منافع آن
محلل و جاذب آشامیدن یکدرهم آن با شراب بغایت محرک باه ضماد مطبوخ آن محلل اورام بلغمی و همچنین ضماد آن به آب و ضماد کیاه آن نیز
١١٧و تطور آن با عسل جهت ازالۀ قرحۀ چشم مسمی بارغامن و بیاض آن نافع و غیر بستانی آن درین افعال قویتر است و مخرج جنین
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
حب القلقل
اشاره
دانه گیاهی است که به فارسی در برخی کتب «انار دانه دشتی» نوشته شده و در کتب طب سنتی با نامهای «حب القلقل» و «حب القلاقل» آمده است. گیاه آن را در کتب طب سنتی «مض» و قلقل» و «رمّان برّی» ذکر می‌کنند. به فرانسوی دانه گیاه راSemence de casse carree و به انگلیسی‌Oval laeved cassiaseed و گیاه را به فرانسوی‌Cassier sauvage و به انگلیسی‌Wild senna نامند. گیاهی است از خانواده‌Leguminosae نام علمی آن‌Cassia tora L . و مترادف آن‌Cassia obtusifolia L . می‌باشد.
توضیح: گیاه‌شناسان هندی دو نام فوق را نامهای مترادف یک گیاه ذکر می‌کنند ولی گیاه‌شناسان امریکایی دو نام فوق را مربوط به دو گونه مختلف که دارای خواص دارویی مشابهی هستند می‌دانند.
مشخصات
گیاهی است یکساله علفی که بلندی آن کمتر از یک متر است و بویی نامطبوع دارد. برگهای آن مرکب دارای سه جفت برگچه تخم‌مرغی‌شکل است. گلهای آن به رنگ مایل به سفید یا زرد خیلی کمرنگ شبیه گل انار است. میوه آن غلافی به طول 20- 10 سانتی‌متر و قطر 5- 4 میلی‌متر که 30- 25 دانه در آن قرار دارد. دانه‌های آن که بیشتر در طب سنتی مستعمل است گرد و سیاه در ابعاد دانه فلفل و دارای
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 381
چسبندگی و شیرین می‌باشد.
این گیاه در سرتاسر هند به‌طور وحشی می‌روید و در قسمتهای حارّه چین و ژاپن و سایر مناطق حارّه خاور دور نیز انتشار دارد.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در گیاه(c .tora) امودین 551] گلوکوزید و در حدود 5 درصد نوعی روغن ثابت خوش‌بو وجود دارد]G .I .M .P[ .
در گزارش بررسی‌های دیگری آمده است که در برگهای خشک آن یک فلاوانول گلوکوزید یافت می‌شود. در دانه‌های آن یک ماده عامل اوکسی توسیک 552] وجود دارد. ماده عامل اوکسی توسیک موجب انقباض رحم و تسهیل ولادت نوزاد و وضع حمل می‌شود]S .G .I .M .P[ .
در گزارش بررسی‌های دیگری آمده است که در برگهای گیاه یک ماده مؤثر شبیه کاتارتین 553] وجود دارد. و تخم آن دارای هایدروکسی متیل آنتراکینون 554] است [آلزونا آتی‌ینزا].
خواص- کاربرد
در چین و ژاپن سابقا از تخم و دانه‌های گیاه یعنی از حب القلقل به عنوان تونیک و داروی تقویتی چشم استفاده می‌کرده‌اند [موزیگ و شرام . سابقا از این دارو برای معالجه بیماری‌های چشم و ریه و آرتروز به کار می‌رفته ولی در حال حاضر به عنوان یک ملیّن مزاج و مسهل معتدل مورد توجه است [چیو]. از این دارو برای کنترل بیماری هرپس 555] و زخمهای بدخیم نیز استفاده می‌شود [استوارت . در داروخانه‌های چین اغلب دانه‌های حب القلقل مخلوط با دانه‌های گل حلوا[556] به فروش می‌رسد [ناید هو]. و برای معالجه بیماری‌های پوست و بیماری‌های لنف مصرف می‌شود [هوبوتر].
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 382
و برای چشمهای ضعیف و مواردی که آب مروارید[557] آغاز شده است به کار می‌رود [لوئی . در هندوچین و شبه جزیره مالایا و فیلیپین از تخم قلاقل به عنوان مسهل استفاده می‌شود [برکیل . و معتقدند که کرم‌کش می‌باشد [فوکود]. در اندونزی گرد برگهای ساییده آن را روی سر می‌مالند برای رفع ناراحتی و بی‌خوابی بچه‌ها و آرام کردن آنها مفید است [هین . از جوشانده برگهای آن به عنوان مسهل و برای فرونشاندن آشفتگی، تهوع و دل‌درد و از جوشانده ریشه آن برای رفع ناراحتی‌های پس از زایمان مصرف می‌شود [برکیل .
شلیمر در یادداشتهایش می‌نویسد که استعمال خارجی دانه‌های حب القلقل به عنوان مسکّن در موارد ضرب‌خوردگی اعضا و همچنین برای تسکین دردهای روماتیسمی و درد مفاصل مفید است.
حب القلقل از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی گرم و تر می‌باشد و معتقدند برای تقویت نیروی جنسی خصوصا اگر با کنجد و عسل مصرف شود بسیار مؤثر است و برای کلیه و مثانه نافع است. مقدار خوراک آن پس از اینکه سرخ شد و بو داده شد تا 30 گرم و کوبیده آن تا 15 گرم است. اسراف در خوردن آن موجب سردرد می‌شود و مضّر معده است و برای احتراز از آن لازم است که قبل از خوردن تفت داده شود و سرخ شود و با عسل و سکنجبین یا قند خورده شود.
معارف گیاهی، ج‌5، ص: 383
//////////////
Senna hebecarpa
From Wikipedia, the free encyclopedia
Senna hebecarpa
Senna hebecarpa WFNY-104.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/50/Status_TNC_G5.svg/220px-Status_TNC_G5.svg.png
Secure
 (NatureServe)
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Subfamily:
Tribe:
Subtribe:
Genus:
Species:
S. hebecarpa
Senna hebecarpa
(Fernald) H.S.Irwin & Barneby [1]
Cassia hebecarpa Fernald
Cassia hebecarpa 
Fernald var.longipila E.L. Braun
Senna hebecarpa 
(Fernald) Irwin & Barneby var. longipila (E.L. Braun) C.F. Reed[2]
Senna hebecarpa, with the common names American senna[3] and wild senna, is a species of legumenative to eastern North America. [2][1][4] [5]
Contents
  [show
Distribution[edit]
The plant is found from the Great Lakes region and Maine southwards through the Eastern United States, in the Appalachian Mountains and Atlantic Plains, to Georgia[2][6]
It is found in moist open woodlands, and in disturbed areas.[6]
Description[edit]
Senna hebecarpa grows as a sparsely branched perennial shrub. It has axils of compound leaves[7]
Clusters of light yellow to orange flowers bloom through July and August in North America. [7]
Uses[edit]
The Native American Cherokee and Iroquois peoples used this as a traditional medicinal plant[8]
Senna hebecarpa is cultivated as an ornamental plant, for use as a perennial wildflower and flowering shrubin traditional and wildlife gardens, in natural landscaping projects, and for habitat restoration projects.[7][4][5]
It is a larval host and nectar source for the Cloudless Giant Sulphur (Phoebis sennae) butterfly.[7] It is also of special value to native bumble bees [7] [9]
References[edit]
2.     Jump up to:a b c United States Department of Agriculture(USDA) (2014): Senna hebecarpa. Retrieved 8-24-2014.
3.     Jump up^ "Senna hebecarpa"Natural Resources Conservation Service PLANTS Database. USDA. Retrieved 10 November 2015.
5.     Jump up to:a b Blanchan, N. (1917): Wild Flowers Worth Knowing. HTML or TXT fulltext at Project Gutenberg
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Senna hebecarpa.

Stub icon
This Caesalpinioideae-related article is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
·         NatureServe secure species

·         Senna
·         Flora of Connecticut
·         Flora of Illinois
·         Flora of Maryland
·         Flora of Michigan
·         Flora of New York
·         Flora of Ontario
·         Flora of Pennsylvania
·         Flora of Virginia
·         Flora of Wisconsin
·         Butterfly food plants
·         Garden plants of North America
·         Perennial plants
·         Caesalpinioideae stubs