اقط. [ ا / اِ / اُ / ا ق / ا ق ِ
/ اُ ق ُ / اِ ق ِ ] (ع اِ) کشک و پینو و قروت و دوغ منجمد از شیر گوسپند و جز آن
پس از رفع مائیت خشک کرده باشند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (منتهی الارب ). ج
، اُقطان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). اقط بکسر و بکسرتین بمعنی پنیر که آنرا
قرت و کشک نیز گویند و آن ماست و جغرات خشک کرده شده است که آنرا نانخورش سازند.
(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (شرح نصاب ). کشک در هم . (مهذب الاسماء). ماستینه .
(تفلیسی ).
کشک . [ ک ] (اِ) دوغ خشک کرده باشد که به ترکی قروت خوانند. (از برهان ). دوغ
خشک کرده پس از آنکه روغن آن گرفته باشند و آن را بیشتر به شکل گلوله به اندازه گردوئی و بزرگتر و در کرمان چون قلمی کنند. اقِط. پینو. بینو. (یاد پینو.
(اِ) ماستینه . (خلاص ). دوغ ترش بود که خشک کرده باشند یعنی کشک . (فرهنگ اسدی
نخجوانی ). بینو. کشک . قروت . ترف . پینوک . کریز. عبیثة. غبیثة. صنقعر. (منتهی
الارب )داشت مولف )
پینو. (اِ) ماستینه . (خلاص ). دوغ ترش بود که خشک کرده باشند یعنی
کشک . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). بینو. کشک . قروت . ترف . پینوک . کریز. عبیثة.
غبیثة. صنقعر. (منتهی الارب )
//////////
اقط
بفتح اول و کسر قاف و طای مهمله بفارسی کشک پپنو و اهل روستاق و
اعراب بادیه حصاه نامند و بترکی قروط
ماهیت آن
روغنی است که بطبخ و جدا کردن مائیت از جبنیت را با نمک سرشته منعقد
و خشک نموده باشند و صنعت آن در قرابادین مذکور شد
ص: 298
طبیعت آن
سرد و خشک در دوم
افعال و خواص آن
قابض و مبرد و مسکن حدت صفرا و دم و بریان کردۀ آن جهت رفع اسهال
مزمن بغایت موثر و ضماد سوختۀ آن جهت داء الثعلب و رفع نزف الدم و بواسیر و با پشم
سوخته و جو سوخته بالسویه جهت خزاز مجرب که اول سر را بروغن کل سرخ چرب کنند و بعد
از ان بر ان طلا نمایند المضار دیرهضم و مولد ریاح و بلغم غلیظ و خام و مسدد خصوص
از امزجۀ باردۀ رطبه مصلح آن جوارشات و کل قند است بن الیاس کفته هر کاه صرع بسبب
دیدان بود و خورده شود ادویۀ قاتل دیدان و از برای رفع سبب آن می باید که بوده
باشد غذا در ان روز ماء الاقط با ثوم بسیار و اقط فرا کرفته شده از رایب می باشد
در ان قوت محلله زیاده و ضررش معده کمتر از فرا کرفته از جبنیت و این را بترکی
قراقروط نامند و از جبنیت را قروط چنانچه ذکر یافت.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
بپارسی کشک گویند و پپنو گویند و ابن مؤلف گوید روستائیان شیراز آن
را حصات خوانند طبیعت آن سرد و خشک است شکم ببندد خاصه بریان کرده اما دیرهضم شود
و معده را بد بود و مصلح آن بعد از خوردن گلنگبین بود
صاحب مخزن الادویه مینویسد: اقط بفارسی کشک پپنو و اعراب بادیه حصات
و بترکی قروط گویند
اختیارات بدیعی
///////////
مصل:
عصاره «اقط» را گویند. چون او را بپزند و آب او بیرون کنند او را
«مصل» گویند و «مصاله» نیز گویند و «اقط» را پارسیان «بلوا» ترجمه کردهاند و بعضی
«پنیر» گفتهاند.
(صیدنه ص 660). لغت عربی است. به اصفهانی قارا و به ترکی قراقروط
نامند و از جوشاندن دوغ و تبخیر آب آن به دست میآید. (مخزن ص 837).
یادگار
&&&&&&&
اقلیمیا. [ ا ] (معرب ،
اِ) خلطی باشد که بعد از گداختن طلا و نقره و دیگر فلزات در خلاص میماند و آن به
انواع باشد: فضی و ذهبی و نحاسی و معدنی . و اقلیمیای عملی هم هست از نقره و
مرقشیشا که یکی از اجزای گیرنده داروی چشم است و آنراحجرالنور گویند
گیرند. (برهان ). دود سیم و زر که وقت گداختن بالا برآید. (منتهی الارب ). چرک زر
و ریم سیم و نحاس که بعد گداختن بماند. (آنندراج ). آنرا از دود مس و نیز دود
حجاره فضه سازند و کانی و طبیعی آن نیز یافت شود. (مفاتیح العلوم خوارزمی
)
///////////
قلمیا
اقلمیا گویند و آن انواع است فضی و ذهبی و نحاسی و معدنی و عملی بود
از زر و نقره و مس و مرقشیشا گیرند و نیکوترین آن بود که از جزیره قبرس آورند و آن
را در آب یابند بعد از آن معدنی بود که لاجوردیرنگ بود و طبیعت آن معتدل بود در
حرارت و برودت و خشک است در سئوم و آنچه عملی بود از دود زر و نقره و ثفلی آن بود
و اولی آنست که بسوزانند چون در داروهای چشم کنند و صفت سوختن وی آنست که آن را در
کوزهای کنند کواری نو و سر آن بگل بگیرند و در تنور نهند و اقلیمای نقره سردتر از
اقلیمای زر بود و در وی تجففی و جلائی معتدل بود و فعل وی همچنین در ابدان معتدل
بود در گوشتهای صلب و جرب و ریشهای تر که در بدن و چشم بود ذرور کردن سودمند بود و
چون در مرهمها استعمال کنند گوشت بر جراحت رویاند و اقلیمای زر لطیفتر از اقلیمای
نقره بود و همچنین مغسول وی و صفت سوختن وی مانند اقلیمیای نقره بود جهت ابتدا آب
نزول و سفیدی و ریش چشم مفید و آن را زایل کند و بدل اقلیمیای زر و نقره مردار سنگ
سفید بود و صفت غسل وی آنست که به آب سحق کنند و آب از وی بریزند تا آن زمان که بر
سر آب هیچ چرک نماند بعد از آن بدست جمع کنند و بردارند و استعمال کنند.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
قلمیا
اقلمیا گویند و آن انواع است فضی و ذهبی و نحاسی و معدنی و عملی بود
از زر و نقره و مس و مرقشیشا گیرند و نیکوترین آن بود که از جزیره قبرس آورند و آن
را در آب یابند بعد از آن معدنی بود که لاجوردیرنگ بود و طبیعت آن معتدل بود در
حرارت و برودت و خشک است در سئوم و آنچه عملی بود از دود زر و نقره و ثفلی آن بود
و اولی آنست که بسوزانند چون در داروهای چشم کنند و صفت سوختن وی آنست که آن را در
کوزهای کنند کواری نو و سر آن بگل بگیرند و در تنور نهند و اقلیمای نقره سردتر از
اقلیمای زر بود و در وی تجففی و جلائی معتدل بود و فعل وی همچنین در ابدان معتدل
بود در گوشتهای صلب و جرب و ریشهای تر که در بدن و چشم بود ذرور کردن سودمند بود و
چون در مرهمها استعمال کنند گوشت بر جراحت رویاند و اقلیمای زر لطیفتر از اقلیمای
نقره بود و همچنین مغسول وی و صفت سوختن وی مانند اقلیمیای نقره بود جهت ابتدا آب
نزول و سفیدی و ریش چشم مفید و آن را زایل کند و بدل اقلیمیای زر و نقره مردار سنگ
سفید بود و صفت غسل وی آنست که به آب سحق کنند و آب از وی بریزند تا آن زمان که بر
سر آب هیچ چرک نماند بعد از آن بدست جمع کنند و بردارند و استعمال کنند
اختیارات بدیعی
&&&&&&
اکارع . [ ا رِ ] (ع اِ)
ج ِ کراع . پاچه های گاو و گوسفند. (از فرهنگ فارسی معین ). (ناظم الاطباء) (اقرب
الموارد) (غیاث اللغات ) (از صراح اللغة) (آنندراج ). ج ِ کراع و بفارسی پاچه
نامند و بهترین آن پاچه گوسفند و بز یکساله است لزج و دیرهضم و بعد از
هضم مولد خلط صالح رقیق و معتدل الغذاء. (از تحفه حکیم مومن ) (از
تذکره داود ضریر انطاکی ). || اکارع الارض ؛ کرانه های بعید و منتهای
زمین . حدیث : کانوا یکرهون الطلب فی اکارع الارض ؛ یقال : المراد به شدةالحرص فی
طلب الرزق فی اقطارالارض . (ناظم الاطباء). کرانه های زمین . (مهذب الاسماء). ||
مردمان دون و فرومایه . (ناظم الاطباء). و رجوع به کراع شود.
/////////
اکارع
بفتح همزه و کاف و الف و کسر را و سکون عین مهملتین جمع کراع بضم کاف
است و آن را بفارسی پاچه نامند بهترین آن پاچۀ کوسفند و بز یکساله است
افعال و خواص و منافع آن
آن لزج و دیرهضم و بعد از انهضام مولد خون صالح رقیق و معتدل الغذا و
جهت ناقهین و صاحب بواسیر و سودای محترقه و سحج و خشونت حلق و سینه و شقاق لب و
زبان و کوفتکی آواز و سرفۀ یابس و سل و دق و نفث الدم و عسر البول و هزال مفرط و
التیام زخمهای باطنی و التیام شکستکی استخوان و با صمغ عربی جهت پیچش و اسهال
مراری و متع لذع مواد حاره و دفع مضرت دوای حار مشروب و آب پاچه جهت سرفۀ حار و
تلیین طبع یابس المزاج و حقنه بآن جهت مغص و زحیر سددی مجرب و نطول آن جهت یبوست
دماغ و تحلیل خنازیر و اورام صلبه و طلای روغن اندرون پاچه با فرفیون و روغن کل
جهت تسکین درد سر و ضربان مفاصل حار مجرب مولد قولنج مصلح آن شراب کهنه و سرکه و
عسل و پختن آن با کرفس و دارچینی و مانند اینها و استخوان سوختۀ آن جهت رفع نزف
الدم جراحات و با صبر جهت اسقاط دانۀ بواسیر موثر است.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
اکتمکت← حجرالولادة. [ ح ج رُل ْ وِ د ] (ع اِ مرکب )
حجرالعقاب . اکتمکت . گن ابلیس . حجرالنسر. حجر البحری . حجرالبهت . حجرالنسا.
حجرالماسکة. حجرالیسر. ایاطیطس .صاحب تحفه در ذیل کلمه حجرالیسر گوید:
سنگی است سفید و مدور و صاف و از حجاز خیزد و قسمی از اکتمکت است و حجرالنسر و
حجرالعقاب نیز گویند چه در آشیان نسرو عقاب یافت میشود و امین الدوله قائل این
کلام است ومولف تذکرة او را اکتمکت دانسته و ظاهر آن است که قسمی از او باشد چه
اکتمکت چهار قسم است دو قسم او سیاه و در حرف الف مذکور شد و دو قسم سفید بالجمله
آشامیدن قلیل او مدر بول و مفتت حصاة و تعلیق او مقوی دل و بر مثانه مدر بول است
-انتهی . و باز صاحب تحفه در کلمه اکتمکت گوید: اکتمکت بلغت هندی سنگی
است بقدر مازو و مستدیر و سیاه و سبک و قسمی مایل بطول بقدر بلوط و چون حرکت دهند
آوازی از جوف آن مسموع میشودو در جوف او سنگی کوچک موجود است و قسمی انطاکی و
مستدیر و کوچکتر و قسمی دیگر شبیه به او و بزرگتر و سفید و در جوف هردو چیزی سفید
مثل ریگ . در سیم سرد و خشک و محلل اورام و حابس نزف الدم و چون در پوستی بسته بر
پای چپ زنان بندند جهت عسر ولادت بغایت آزموده و تعلیق او با ریسمان سرخ جهت حفظ
جنین و منع اسقاط و نگاه داشتن او در دست راست جهت غالب شدن بر خصم و تعلیق او بر
درخت جهت منع ریختن ثمر آن و حمول او که با شیر دختران ساییده باشند جهت حامله شدن
زنان عقیم بسیار موثر است و مراد از اکتمکت دو قسم سیاه است و دو قسم سفید، در
احجار مذکور میشود -انتهی . و صاحب اختیارات بدیعی آرد: صاحب منهاج گوید چوبی است
هندی و همو گوید بندق هندی است و گویند اطموط (اطسموط) است و این قولهای صاحب
منهاج همه سهو است و خطا و قول صاحب جامع در اینجا معتبر است که آنرا حجرالعقاب
وحجرالنسر و حجرالولادة و بیونانی اناطیطس خوانند و معنی این اسم آن است که آن
سنگی است که زائیدن را آسان میکند و مولف گوید مانند حجری است بمقدار جوزبوا تیره
رنگ بود و چون بجنبانند مغزی در اندرون وی بجنبد و به غایت املس و صلب بود و
دشخوارشکن باشد چنانکه پندارند که سنگ است و سنگ نبود و چون بشکنند مغزی اندرون وی
بود سفید بطعم تلخ بشکل شاه بلوط و بشیرازی آنرا گن ابلیس یعنی
خصیه ابلیس خوانند منفعت وی آن است که زنان آبستن و مجموع حیوانات چون
در شیب ایشان نهند آسان بزایند و اگر در صره ای بندند و بر ران زن آبستن بندند
آسان و زود بزایند و از خواص وی آن است که چون در ادیم گیرند و بر ساق چپ زن بندند
آسان بزاید و اگر سحق کنند و با شیر زنان پشم را بدان بیالایند و زنی که نزاید
بخود برگیرد بفرمان خدای تعالی آبستن گردد و شریف در خواص آورده است که چون در دست
راست گیرند و با کس مخاصمت کنند خصم بر وی غالب نیاید و اگر بر درختی بندند که بر،
می اندازد دیگر بر، نیندازد. ابن ماسویه گوید بدل آن فاوانیا است -انتهی . و داود
ضریر انطاکی در تذکرةآورده است : اکتمکت هو اناطیطس و حجرالولادة و الماسکة و هو
مستدیر کالعفص و الی طول کالبلوط و کلاهما فی داخله حجر یسمع اذا حرک ویجلب من
الیمن و منه ابیض داخله کالرمل یقال انه من بلدتنا انطاکیة و لم اره قط والذی رایت
من هذا الحجر هو النوع الاول جلبه الی ّ شخص من الصعید الاعلی ممایلی بئرالزمرد، و
لکنه قدرالرمان و فتحناه فوجدنا فیه کالرمل الاحمر. و بالجملة فهذا الحجر بارد
یابس فی الثالثة یحلل الاورام و یحبس الدم و یحمل فیمنع الاسقاط فاذا جاء وقت
الولادة سهلها سواء کان فی جلد خروف او غیره و لایختص بالحیوان بل یمنع انتشار
زهرالشجر ایضا. و یقوی نضاجه . قالوا و اذا امسک فی الید الیمنی شجع و غلب -انتهی
. و ابن بیطار در مفردات گوید: اکتمکت فی کتاب المنهاج فی هذا الدواء تخبیط
فلایعول علی نقله فی حقیقته البتة و هذا حجر یعرف بحجر الولادة ویسمی حجر العقاب و
حجرالنسر. قال ارسطاطالیس : هذا حجر هندی اذا حرکته سمعت بحجر آخر فی جوفه یتحرک و
یسمی بالیونانیة: اناطیطس و تفسیره حجر تسهیل الولادة. و انما وقفوا علی هذه
الخصوصیة منه من قبل النسور و ذلک ان الانثی منها اذا ارادت ان تبیض واشتد ذلک
علیها اتی الذکر بهذاالحجر وجعله تحتها فیسهل خروج البیض منها و یذهب الوجع عنها و
کذلک یفعل بالنساء و بسائر اناث الحیوان اذا وضعتحتهن سهل الولادة علیهن و قال
الرازی فی کتاب ابدال الادویة هو دواء هندی یشبه البندق الا ان فیه تفرطحاًقلیلاً
الی الغبرة ماهو. و اذا حرکته تحرک فی وسطه لبّاً و اذا کسرته انفلق عن لب شبیه
بلب البندق الا انه یمیل الی البیاض قلیلا. و وجدت فی بعض الکتب الهندیة انه ان
جعل فی صرة و شد و علق علی فخذ المراءة الحامل اسرعت الولادة و قد جربته فوجدته
صحیحاً. و قال فی کتاب خواصه : اکتمکت هو شی یشبه بیضة عصفورة و یشبه
حجراً فی جوفه حجر یتحرک و قد اجمع الناس علی انه نافع لعسر الولادة اذا علق علی
فخذ المراءة. قال و اصبت فی جامع ابن ماسویة انه یصلح بدلاً من الفاوانیا اذا سحق
بماء و طلی علی الموضع الذی یرتفع منه بخار المرة السوداء و قال الغافقی قال
کسوفراطیس ان الحجر المسمی اناطیطس اربعة انواع احدها الیمانی والثانی القبرسی و
هو الذکر منها و الثالث من لوینة والرابع من انطاکیة فاما الیمانی فانه شبیه فی
عظمه بالعفصة اسود خفیف یحمل فی داخله حجراً حاسیاً. والقبرسی شبیه بالیمانی الا
انه اعرض و الی الطول ماهو. و ربما وجد کهیئة البلوط و هو ایضاً یحمل حجراً فی
داخله . و ربما حمل رملاً او حصاً و هو لین جداً ینفرک بالاصابع و اما المجلوب من
لونیة فانه صغیر لین لونه کلون الرمل یحمل فی داخله حجراً ابیض لطیفا یتفتت
سریعاً. و اما الذی بانطاکیة الموجود عند الساحل فانه یشبه الرمل و هو ابیض مدور،
والنسور تحمله الی اوکارها توقیة لفراخها و لذلک سمی اناطیطس و تفسیره النسری . و
خاصته انه نافع لتسهیل الولادة یعلق فی جلد ادیم و یشد علی الساق الیسری ، و یسحق
ایضاً و یطرح فی لبن النساء و تغمس فیه صوفة و تحملها المراءة التی لاتحبل فتحبل
باذن اﷲ تعالی . و یربطایضاً بخیط احمر و یعلق علی الحوامل فینفعهن و یمنعمع ذلک الاسقاط
و خروج الاجنة قبل کمالها. و یجعل فی جلد خروف رائحته ذکیة و یلزم العانة به و
الحقوین الی وقت الولادة. فاذا کان حین المخض و الطلق یحاد عن المراءة فانه ان ترک
بحاله انصدعت المراءة فی الولادة.و کذا یصلح لسائر الحیوان . و قال الشریف من خواص
هذا الحجر انه اذا امسکه مخاصم فی یمینه لم یغلبه خصم ، و ان علق فی شجرة یسقط
حملها لم یسقط -انتهی . و ابوریحان بیرونی در الجماهر در ذیل
کلمه الماس آرد: و من امثال هذه الهمیز امر حجر البهت الذی زعموا ان
الناظر الیه یتحیر و یبهت و ان الاسکندر بنی منه مدینة باللیل حتی لایبهت الفعلة .
(ص 101). و باز داود ضریر انطاکی در شرح کلمه حجرالنسرگوید: حجرالنسر و البهت
والاطموط والبسر الا کتمکت .
حجرالنسر. [
ح ج رُن ْ ن ] (ع اِ مرکب ) حجرالعقاب . اکتمکت
. حجرالماسکة. ایاطیطس اطسموط. حجر الولادة. حجر البهت . یسر. گن ابلیس . (برهان
قاطع). صاحب تحفه حکیم مومن در ذیل کلمه حجرالیسر گوید:
سنگی است سفید و مدور و صاف و از حجاز خیزد و قسمی از اکتمکت است و حجر النسر و
حجر العقاب نیز گویند. (تحفه حکیم مومن ). و صاحب اختیارات بدیعی گوید:
حجرالعقاب و حجر الیسر نیز خوانند و آن اکتمکت است و داود ضریر انطاکی در تذکره
گوید: حجرالنسر و البهت و الاطسموط والیسر، الاکتمکت . ابن البیطار گوید: حجرالنسر
و حجر العقاب هو اکتمکت و سمی حجر النسر لانه یوجد کثیراً فی اوکار النسور و
العقبان منهم من یقول حجرالبشر من اجل انه یسهل الولادة و قد ذکرت الاکتمکت فی حرف
الالف . رجوع به حجرالعقاب و حجرالولادة شود.
اطموط*. [ ا ] (ع اِ) اسم
بربری رته است و فوفل را نیز نامند. (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه حکیم
مومن ). کشت بر کشت را گویند. (تحفه حکیم مومن ) (قرابادین )(قانون
ابوعلی چ تهران ص 14). بمعنی اطماط است که بندق هندی باشد. (برهان ) (از آنندراج )
(هفت قلزم ). رته یعنی بندق هندی و بر فوفل نیز اطلاق شود. (از
تذکره داود ضریر انطاکی ). لفظ مذکور معرب از زبان بربری است . (فرهنگ
نظام ). و در ترجمه صیدنه آمده است : رازی گوید او را اطماط گویند و
بعضی گویند او دارویی است که منبت او روم است و بعضی گفته اند باقلای هندی است وبر
وی نقطه های سیاه باشد و جرم او سخت باشد شبیه به سنگی که در رومی او را اکتکمت
گویند و هم او گوید داروی هندی است و قوت او چون قوت بوزیدان است و دیگری گوید:
گرم است در دوم و تر است در اول و قوت او بقوت بوزیدان ماند و در بهق سیاه استعمال
کنند و قوه باه را زیاده کند. (از ترجمه صیدنه ). و در
اختیارات بدیعی آمده است : صاحب جامع گوید: اطموط و اطماط و اطبوط هر سه بندق هندی
است که آن را رته خوانند و صاحب منهاج گوید: دوایی هندی است بقوت بوزیدان و همو
گوید که : [ برخی ] گویند اکتکمت است و این سهو است و خطا. و صاحب جامع گوید: بعضی
گویند فوفل است . و همو گوید که خطا است و مولف گوید: آنچه محقق است نوعی از
باقلای هندی است . سخت بود و نقطه های سیاه بر وی و بصلبی شبیه بود به بندق هندی
... (از اختیارات بدیعی ).
فاوانیا. (اِ) عودالصلیب
. بوزیدان . عودالکهینا. کهیانیا. نارمشک . رمان مصری . عودالریح . (یادداشت بخط
مولف ). درخت عودالصلیب باشد. بجهت دفع نقرس و صرع و کابوس نگه دارند و دخان کنند.
و آن را فاونیا به حذف الف نیز گفته اند، و عودالریح همان است . (برهان ). دو نوع
است : نر و ماده . آنچه نر است بیخی است سپید به سطبری انگشت و در طعم آن قبضی است
. آنچه ماده است بیخ او را و فرع او را شاخه های بسیار است .
(ذخیره خوارزمشاهی ). بیخ گیاهی است کمتر از ذرعی و بیخش یک عدد و بقدر
شبری و چون بشکند خط صلیبی نخ مودار گردد، لاجرم عود صلیبش خوانند. (از منتهی
الارب ). بیخ نباتی است کمتر از ذرعی و پرشعبه . قسم نر او شبیه به نبات زردک ...
و قسم ماده او بیخش هفت و هشت عدد شبیه به بلوط و جوف او خط صلیبی و
نباتش مثل کرفس بری و گلش بنفش مایل به سیاهی و غلاف ثمرش شبیه به غلاف بادام و
دانه های او مثل دانه انار بسیار سرخ و وسط دانه ها سیاه و مایل به
بنفشی و قابض . از مطلق فاوانیا مراد قسم نر است و قوتش تا هفت سال باقی ، و درآخر
دوم گرم و خشک است و تصریح نموده اند که چون آفتاب در میزان بوده او را بغیر آلت
آهنی قطع کنند بالخاصیه او موثر است والاّ منحصر است در افعالی مزاجی ،و آنچه با
خطوط صلیبی باشد در خواص بهتر از زمرد دانسته اند، و او محلل ریاح غلیظه و مُدِرّ
شروع حیض و ملطف و مجفف و با قوت قابضه و مقوی جگر و گرده و جهت صرع بغایت نافع.
حتی تعلیق آن و مطبوخ او در شراب حابس اسهال و شرب او با شراب مسکن درد معده و
بخور اوجهت اکثر امراض دماغی مفید و ضماد او جهت صرع و ضربه و سقطه و رفع آثار
بشره و نقرس نافع. و مضر معده ومصلحش کثیر او. شربتش یک مثقال و بدلش در صرع زمرد
است و در سایر امراض زرآوند مدحرج و حابس حیض و نزف الدم و جهت فالج و رعشه و صرع
و جنون و وسواس . و تا پانزده عدد او با شراب قابص جهت نزف الدم رحم و درد و سوزش
معده و سنگ مثانه اطفال و با ماءالعسل جهت کابوس و صرع و بخور ثمر او
جهت صرع و جنون و تعلیق او جهت رفع فزع اطفال و سعوط روغن ثمر او جهت صرع مفید
وداشتن صلیب او با خود که در پارچه زرد بسته باشند و به شروط مذکوره
بریده باشند جهت عسر ولادت و رفع سحر و هیبت در نظرها مجرب دانسته اند. گویند در
خانه یی که آن باشد، جن و جانوران گزنده داخل نمیشوند و چون قمر نظر تثلیث به زهره
داشته باشد در زیر سر دو خصم گذارند موجب الفت دائمی ایشان شود. (از تحفه حکیم
مومن ). بوزیدان . تیره فاوانیا که دارای برگهای بسیار ضخیم و پرچمهای
بسیار است نوع مهم آن فاوانیا یاعودالصلیب است که دانه و ریشه آن را
پزشکان در امراض کبد به کار می برده اند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 228).
* رته . [ ر ت ] (اِ) فندق هندی . (ناظم الاطباء). درختی
است در هند شبیه فندق اما کوچکتر از آن و سیاهرنگ میباشد و آن را در آب کنند و دست
بر آن زنند چون صابون کف برآورد، جامه بدان شویند، خصوصاًجامه ابریشمی
و چون با سرکه بر خنازیر طلا کنند تحلیل دهد و اگر با آب مرزنگوش در چشم کشند شب
کوری را برد، و بعربی فندق هندی خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
بندق هندی ، و به هندی آن را ریتها نامند و آنرا منافع عجیب است خاصه در چشم . (از
منتهی الارب ). فندق هندی . (ذخیره خوارزمشاهی ) (اختیارات بدیعی )
(تذکره داود ضریر انطاکی ) (مفردات ابن بیطار).اطماط. اطموط. اطبوط.
اطیوط. بندق هندی . فندق هندو.(از یادداشت مرحوم دهخدا). ابوریحان بیرونی گوید:
رازی گوید بندق هندی است و ارجانی گوید میوه ای است به اندازه فندق و
جرم او هموار باشد و نرم و مغز او سفید بود و در رنگ به نارجیل شبیه بود و پوست او
به پوست فندق ماند، گرم و خشک است . مضرت نیش عقرب را سودمند بود.
(ترجمه صیدنه ابوریحان بیرونی ). و رجوع به اطماط* و اطموت
و فندق هندی و مترادفات کلمه شود.
* اطماط. [ ا ] (ع اِ)
قسمی از جوز هندی و بندق هندی . (ناظم الاطباء). بندق هندی است که آن را رته
گویند، اگر آرد آن را با سرمه بیامیزند و در چشم کشند احولی را ببرد و بعضی گویند
باقلای هندی است و آن سخت بود و دانه های سیاه دارد. (برهان ) (هفت قلزم ). بندق
هندی است و آن را رتم گویند. (آنندراج از مخزن الادویه ). اطماط و اطموط و اطبوط
بلغت بربر. (از اقرب الموارد از ابن بیطار). و رجوع به فرهنگ نظام و اطموط و اطبوط
و حماط و جمیز و بندق هندی و رته و اضموط* شود.
* اضموط. [ ا ] (ع اِ) اطماط است که رته و بهندی ارتیهه نامند. (فهرست
مخزن الادویه ). رته است . (تحفه حکیم مومن ). و باز در فهرست مخزن
الادویه در ذیل اطماط آمده است : اطماط و اطموط و اطبوط اسم بربری رته است . و ابن
البیطار نیز در ذیل اطماط آرد: اطماط و اطموط و اطبوط بندق هندی معروف به رته است
، و برخی آن را فوفل پنداشته اند و درست نیست بلکه ارطاط جوز رته است و در بندق
هندی بیاید. (مفردات ). و داود ضریر انطاکی نیز در ذیل اطموط آرد: رته یعنی بندق
هندی و بر فوفل هم اطلاق شده است . (تذکره ). اما صاحب اختیارات بدیعی در ذیل
اضموط آرد: حماط گفته شود و حموط نیز گویند. (اختیارات بدیعی ). و در ذیل حماط
آرد: نوعی از جمیز است و گفته شد در جیم . و در ذیل جمیز آرد: نوعی از انجیر است ،
بیونانی سیقوموری و اتفاسوفاسین نیز گویند و معنی آن تین احمق است . و صاحب مخزن
الادویه نیز در ذیل جمیز آرد: بیونانی اسفومغری یعنی تین الاحمق و بهندی کوکر و
چون در جوف ثمر آن پشه می باشد لهذا آن را ثمر پشه می گویند. و در مفردات ابن
بیطار در ذیل جُمیز یونانی کلمه در متن عربی سموموری و سوفاسس (بی نقطه ) است ولی
لکلرک صحیح کلمه نخست را سیکومورن و کلمه دوم را سیکامینن
آورده است .و اما کلمه حماط که در اختیارات بدیعی بجای اطماط آمده نیز
غلط نیست و در عربی بمعنی انجیر سیاه و انجیر خرد است و گویا حماط تازی محرف
کلمه بربری اطماط است . رجوع به رته و بندق هندی و اطماط و اطموط و
اطبوط و جمیز* و حماط شود.
////////////
فاوانیا
فاونیا نیز گویند و کهبانا و آن عود الصلیب بود نر و ماده دارد و
آنچه نر بود ورق وی مانند ورق جوز بود و بیخ آن ستبر بود و سفید مانند انگشتی بود
و در طعم وی قبضی بود و آنچه ماده بود کثیر الشعب بود و بیخ وی مانند بلوط و هفت
یا هشت عدد بود و نیکوترین آن ستبر رومی بود و وی فاضلتر از رومی بود و طبیعت آن
گرم و خشک بود در دویم و گویند معتدل بود در حرارت و در وی تجفیفی و قبضی با تحلیل
بود و مفتح و ملطف بود و وی آثار سیاهی از بشره ببرد و چون بر طفلان بیاویزند ما
دام که آویخته بود صرع زحمت ندهد و چون با شراب بیاشامند درد شکم و یرقان و درد
گرده و مثانه را نافع بود و چون با شراب بپزند و بیاشامند شکم ببندد و آنچه ماده
بود بر ساق وی غلافی پیدا شود مانند غلاف بادام و چون شکافته شود حبها سرخ بسیار
بود مانند خون و بشکل ناردانه بود و در میان آن حبی سیاهرنگ بود و چون از این حب
سرخ یازده حب بشراب سیاهرنگ قابض بیاشامند قطع نفث دم بکند از رحم و چون بخورند
نافع بود جهت درد معده و لذع که عارض شود در آن و چون کودکان بخورند و یا بیاشامند
در ابتدا سنگ مثانه نافع بود و آنچه حب سیاه بود چون از وی پانزده حب با شراب
بیاشامند اختناق رحم که عارض شود از درد رحم و کابوس را نافع بود خاصه ماده وی
بعضی گویند چون بآهن پاره کنند این خاصیت از وی باطل شود و نقرس را نافع بود و
ضربه و سقط و صرع را عظیم مفید بود و چون ثمر وی بخور کنند مصروع و مجنون را نافع
بود و اگر از ثمر وی گردنبندی سازند و در گردن کودکی مصروع آویزند صرع از وی زایل
شود و اگر عود وی سحق کنند و در صره بندند و مصروع دایم بوید نافع بود و ذیمقراطیس
گوید بیخ وی و ثمر وی نافع بود جهت هر مرضی که باشد دخان کردن و چون بیاویزند بر
کسی که در بیابانها رود از همه آفتها ایمن باشد و اسحق گوید عود الصلیب مضر بود
بمعده و مصلح وی کثیرا بود و بدل آن زفت بود و گویند بدل وی غاریقون و زراوند
مدحرج بود و دیسقوریدوس گوید پوست انار با ورق آن و فرسمور و سوق الغزال چون باهم
جمع کنند بدل آن فاوانیا بود و خاصیت بدهد و ابن مؤلف گوید که ابن ماسویه آورده
است که بدل فاوانیا التمکت است
صاحب مخزن الادویه مینویسد: فاوانیا آن را عود الریح و بسریانی
کهبانا و کهبنا نیز و نزد اهل مغرب معروف به عود الحمیر است و میگوید بگفته بعضی
که گفتهاند نر آن چون در جوف آن خطوط صلیبی است عود الصلیب و ماده آن را که آن
خطوط ندارد فاوانیا خوانند و این اصح اقوال است
لاتینFABARIA فرانسهORPINE
,REPINE انگلیسیORPINE
اختیارات بدیعی
//////////////
گل صدتومانی (فاوانیا،
عود الصلیب) (به انگلیسی: Paeonia) نام یک سرده و تیره از گیاهان گلدار است. تیره گُل صدتومانی تنها
یک سرده به نام گل صدتومانی دارد. این نوع گل بیشتر در آسیا، جنوب اروپا و شمال
غرب آمریکا یافت میشود. مرزهای بین گونهها
مشخص نیست. بطور تقریبی بین ۲۵ تا ۴۰ گونه دارد. بیشتر درختان آن از نوع چند ساله
هستند و بین ۵۰ سانتیمتر تا یک و نیم متر ارتفاع دارند. اما ارتفاع برخی از انواع
ممکن است تا ۱٫۵ تا ۳ متر نیز برسد. اغلب گلهای آن معطر و بزرگ است و زمان گل دهی
در اواخر بهار و اوایل تابستان است.
محتویات [نمایش]
تیره[ویرایش]
گُلصدتومانیان (Paeoniaceae) تیرهای از خاراشکنسانان
اغلب علفی چندساله با یک سرده و حدود ۳۳ گونه به ارتفاع نیم تا یکونیم متر که
برگهایشان مرکب با لپهای عمیق و گلهایشان بزرگ و اغلب معطر است که در اواخر بهار
و اوایل تابستان به رنگهای مختلف از جمله قرمز و سفید و زرد دیده میشوند.[۱]
///////////////
الفاوانيا أو عود الصليب، هو نباتٌ عشبيٌّ حوليٌ
أو مُعمّرٌ شبه متخشبٍ إلى مُتخشب، بريٌّ وزراعيٌّ يتكاثر بالبذور والعقل له
أوراقٌ خنجريّة الشكل، وأزهارٌ حمراء تشبه أزهار الورد، ويعرف علميا باسم Paeonia officinalis ويعرف باسم عود
الصليب وبوني وورد الحميد ويوجد منه ذكر وأنثى. يحتوي النبات على زيوتٍ طيّارةٍ
وجلوكوزيدات ومواد راتنجيّة ومواد عفصية وأحماض عضوية وسكاكر. وللفاوانيا
استعمالات كثيرة لكن أكثرهااستعماله كمهدئ وضد التشنج. كما يستعمل على هيئة مغلية
ويستعمل أيضا كعصير وكصبغة وله أيضا اضراره فهو إذا اخذ بجرعات كبيرة يسبب تسمما
شديدا ولذلك لا يجب استعماله الا تحت اشراف المختصين. ///////////
به آذری:
//////////////
به ترکی:
Şakayık, Paeoniaceae (Şakayıkgiller)
familyasının tek cinsi Paeonia altında yer alan türlerin ortak adı. Bu
bitkiler Asya, Güney Avrupa ve Kuzey Amerika'ya özgüdürler.
//////////
Peony
From
Wikipedia, the free encyclopedia
Peony
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
sections
|
|
· Moutan
· Onaepia
· Paeonia
and for
lower taxa see text
|
|
The range of Paeonia.
|
The peony is
a flowering plant in the genus Paeonia,
the only genus in the familyPaeoniaceae. They are native to
Asia, Europe and Western North America. Scientists differ on the number
of species that can be distinguished ranging
from 25 to 40,[2][3] although the
current consensus is 33 known species.[4] The relationships
between the species also need to be further clarified.[5]
Most
are herbaceous perennial plants 0.25–1 metre
(0.82–3.28 ft) tall, but some are woody shrubs 0.25–3.5 metres
(0.82–11.48 ft) tall. They have compound, deeply lobed leaves and
large, often fragrant flowers, in colors ranging from red to white or yellow,
in late spring and early summer.
Peonies
are among the most popular garden plants in temperate regions. Herbaceous
peonies are also sold as cut flower on a large scale, although generally only
available in late spring and early summer.[6]
Contents
All
Paeoniaceae are deciduous perennial herbs or shrubs, with thick storage
roots and thin roots for gathering water and minerals. Some species are caespitose, because the crown
produces adventitous buds, while others have stolons. They have rather large
compound leaves without glands and stipules, and with
anomocytic stomata. In the woody species the new growth
emerges from scaly buds on the previous flush. The large bisexual flowers are single at the
end of the stem, or with a few, and then in the axils of the leaves. Each
flower is subtended by a number of bracts, that may form a sort of involucre, 3-7 tough free sepals
and mostly 5-8, but occasionally up to 13 free petals. These categories however
are intergrading, making it difficult to assign some of them, and the number of
these parts may vary. Within are numerous (50–160) free stamens, with anthers fixed at their base
to the filaments, and are sagittate in shape, open with longitudal slits at the outer side and free pollen grains which have
three slits or pores and consist of two cells. Within the circle of stamens is
a more or less prominent, lobed disc, which is presumed not
to excrete nectar. Within the disk is a varying number
(1-15) of separate carpels, which have a very short style and a
decurrent stigma. Each of these develops into a dry fruit
(which is called a follicle), which open with a lengthwise suture and each
of which contain one or a few large fleshy seeds. The annual growth is
predetermined: if the growing tip of a shoot is removed, no new buds will
develop that season.[7][8]
Paeonia suffruticosa,
buds
buds
young growth of
a tree peony
a tree peony
Paeonia veitchii,
leaf
leaf
Paeonia tenuifolia,
leaves
leaves
Paeonia suffruticosa, showing the disk that
encloses the carpels
Paeonia wittmanniana,
ripe follicles with seeds
ripe follicles with seeds
Paeonia anomala,
seeds
seeds
Paeoniaceae
are dependent on C3 carbon fixation. They contain ellagic acid, myricetin, ethereal oils and flavones, as well as crystals
of calcium oxalate. The wax tubules that
are formed primarily consist of palmitone (the ketone of palmitic acid).[7][8]
The
basic chromosome number is five. About half of the species of the section Paeonia however
is tetraploid (4n=20), particularly many of those in the Mediterranean region.
Both allotetraploids and autotetraploids are known, and some diploid species
are also of hybrid origin.[7]
The
family name "Paeoniaceae" was first used by Friedrich K.L. Rudolphi
in 1830, following a suggestion by Friedrich
Gottlieb Bartling that same year.[2] The family had been
given other names a few years earlier.[9] The composition of
the family has varied, but it has always consisted of Paeonia and
one or more genera that are now placed in Ranunculales.[3] It has been widely
believed that Paeonia is closest to Glaucidium, and this idea has been
followed in some recent works.[2][10] Molecular
phylogenetic studies, however, have demonstrated conclusively
that Glaucidium belongs in the Ranunculaceae family,
Ranunculales order,[11] but that Paeonia belongs
in the unrelated order Saxifragales.[12] The genus Paeonia consists
of about 35 species, assigned to three sections: Moutan,Onaepia and Paeonia.
The section Onaepia only includes P. brownii and P.
californicum. The section Moutan is divided into P.
delavayi and P. ludlowii, together making up the
subsection Delavayanae, and P. catayana, P.
decomposita, P. jishanensis, P. osti, P.
qiui and P. rockii which constitute the
subsection Vaginatae. P. subfruticosa is a
cultivated hybrid swarm, not a naturally occurring species.[13]
The
remainder of the species belongs to the section Paeonia, which is
characterised by a complicated reticulate evolution. Only about half of the
species is diploid, the other half tetraploid, while some species both have
diploid and tetraploid populations. In addition to the tetraploids, are some
diploid species also likely the result of hybridisation, or nothospecies. Known diploid species
in the Paeonia-section are P. anomala, P.
lactiflora, P. veitchii, P. tenuifolia, P.
emodi, P. broteri, P. cambedessedesii, P.
clusii, P. rhodia, P. daurica ssp. mlokosewitschi.
Tetraploid species are P. arietina, P. officinalis, P.
parnassica, P. banatica, P. russi, P.
peregrina, P. coriacea, P. mascula ssp. hellenica and
ssp. mascula, and P. wittmanniana. Species that have
both diploid and tetraploid populations include P. clusii, P.
mairei and P. obovata. P. anomala was
proven to be a hybrid of P. lactiflora and P. veitchii,
although being a diploid with 10 chromosomes. P. emodiand P.
sterniana are diploid hybrids of P. lactiflora and P.
veitchii too, and radically different in appearance. P. russi is
the tetraploid hybrid of diploid P. lactiflora and P.
mairei, while P. cambedessedesii is the diploid hybrid
of P. lactiflora, likely P. mairei, but possibly
also P. obovata. P. peregrina is the tetraploid
hybrid of P. anomala and either P. arietina, P.
humilis, P. officinalis, P. parnassica or less
likely P. tenuifolia, or one of their (now extinct) common
ancestors. P. banatica is the tetraploid hybrid of P.
mairei and one of this same group. P. broteri, P.
coriacea, P. clusii, P. rhodia, P. daurica ssp.mlokosewitschi, P.
mascula ssp. hellenica and ssp. mascula,
and P. wittmanniana are all descendants of hybrids of P.
lactiflora and P. obovata.[13][14]
According
to recent genetic analyses, the monogeneric family Paeoniaceae
is related to a group of families with woody species in the order Saxifragales.
This results in the following relationship tree.[12] One dissertation
suggests the sectionOnaepia branches off earliest. A later
publication of the same author and others suggests the Moutan-section
splits off first. Within that section P. ludlowii and P.
delavayi are more related to each other than to any other species.[15][16]
|
|
· subsp. coriifolia
· subsp. daurica
· subsp. tomentosa
· subsp. velebitensis
· subsp. willmottiae
· Paeonia rockii (Rock's peony or
tree peony; synonym Paeonia
suffruticosa subsp. rockii (Chinese
tree peony, known as "moutan (moutan peony)" in China))
Paeonia anomala
Paeonia broteri
Paeonia brownii
Paeonia californica
Paeonia cambessedesii
Paeonia cambessedesii
Paeonia dauricamlokosewitschii
Paeonia delavayi
Paeonia emodi
Paeonia intermedia
Paeonia ludlowii
Paeonia mairei
Paeonia mascula
Paeonia russoi
Paeonia obovata japonica
Paeonia officinalis
Paeonia ostii
Paeonia rockii
Paeonia tenuifolia
The
peony is named after Paeon (also spelled Paean), a student
of Asclepius, the Greek god of medicine and healing. When
Asclepius became jealous of his pupil, Zeus saved Paeon from the wrath of
Asclepius by turning him into the peony flower.[17]
The
genus Paeonia naturally occurs in the temperate and cold areas
of the Northern Hemisphere. The section Moutan, which includes all
woody species, is restricted in the wild to Central and Southern China,
including Tibet. The sectionOnaepia consist of two herbaceous
species and is present in the West of North-America, P. brownii between southern
British Columbia and the Sierra Nevada in California and eastward to Wyoming
and Utah, while P.
californica is limited to the coastal mountains
of Southern and Central California.
The
section Paeonia, which comprises all other herbaceous species,
occurs in a band stretching roughly from Morocco to Japan. One species of the
section Paeonia, P. anomala, has by far the largest
distribution, which is also north of the distribution of the other species:
from the Kola peninsula in North-West
Russia, to Lake Baikal in Siberia and
South to theTien Shan Mountains of
Kazakhstan. The rest of the section concentrates around the Mediterranean, and
in Asia.
The
species around the Mediterranean include P. coriacea in the Rif Mountains and Andalucia, Paeonia
cambessedesii onMajorca, P. russoi on Corsica, Sardinia and Sicilly, P. clusii on Crete, P.
rhodia on Rhodes, P.
kesrouanensis in the Western Taurus Mountains, P. arietina from the Middle
Taurus Mountains, P. broteri in Andalucia, P. humilis from Andalucia to
the Provence, P.
officinalis from the South of France, through
Switzerland to the Middle of Italy, P. banatica in western Romania,
northern Serbia and Slovenia and in southern Hungary, P. peregrina in Albania, western
Bulgaria, northern Greece, western Romania, Serbia, Montenegro and Bosnia,
while P. mascula has a large
distribution from Catalonia and southern France
to Israel and Turkey.
Between
the two concentrations, the subspecies of Paeonia daurica occur, with subspecies velebitensis in
Croatia, anddaurica in the Balkans and Crimea, while the other
subspecies coriifolia, macrophylla, mlokosewitschii, tomentosa andwittmanniana are
known from the Kaukasus, Kaçkar and Alborz Mountains.
Paeonia emodi occurs in the
western Himalayas between Pakistan and western Nepal, P. sterniana is an endemic of
southeastern Tibet, P. veitchii grows in Central
China (Qinghai, Ningxia, Gansu, Shaanxi, Shanxi, Sichuan and the eastern rim of Tibet),
like P. mairei (Gansu, Guizhou,
Hubei, Shaanxi, Sichuan, and Yunnan), while P. obovata grows in
warm-temperate to cold China, including Manchuria, Korea, Japan, Far
Eastern Russia (Primorsky Krai) and on Sakhalin, and P. lactiflora occurs in Northern
China, including Manchuria, Japan, Korea, Mongolia, Russia (Far East and
Siberia).[14]
The
species of the section Paeonia have a disjunct distribution, with most of the
species occurring in the Mediterranean, while many others occur in eastern
Asia. Genetic analysis has shown that all Mediterranean species are
either diploid or tetraploid hybrids that resulted
from the crossbreeding of species
currently limited to eastern Asia. The large distance between the ranges of the
parent species and the nothospecies suggest that
hybridisation already occurred relatively long ago. It is likely that the
parent species occurred in the same region when the hybrids arose, and were
later exterminated by successive Pleistocene glaciations, while the notospecies
remained in refugia to the South of Europe. During their retreat P.
lactiflora and P. mairei likely became sympatric and so produced the
Himalayan notospecies P. emodi and P. sterniana.[14]
Over
262 compounds have been obtained so far from the plants of Paeoniaceae. These
include monoterpenoidglucosides, flavonoids, tannins, stilbenoids, triterpenoids, steroids, paeonols, and phenols. In vitro biological
activities include antioxidant, antitumor, antipathogenic,
immune-system-modulation activities, cardiovascular-system-protective
activities and central-nervous-system activities.[18]
Paeonia 'Sarah Bernhardt'
Ancient
Chinese texts mention the peony was used for flavoring food.Confucius (551–479 BC)
is quoted to have said: "I eat nothing without its sauce. I enjoy it very
much, because of its flavor."[19] Peonies have been
used and cultivated in China since early history. Ornamental cultivars were
created from plants cultivated for medicine in China as of the sixth and
seventh century. Peonies became particularly popular during the Tang dynasty, when they were grown in
the imperial gardens. In the tenth century the cultivation of peonies spread
through China, and the seat of theSung dynasty, Luoyang, was the centre for its
cultivation, a position it still holds today. A second centre for peony
cultivation developed in Cáozhōu, now known as He Ze during the Qing dynasty. Both cities still host
annual peony exhibitions and state-funded peony research facilities. Before the
tenth century, P. lactiflora was introduced in Japan, and over
time many varieties were developed both by self fertilisationand crossbreeding, particularly during the
eightienth to twentiest century (middle Edo to early Shōwa periods). During the 1940s
Toichi Itoh succeeded in crossing tree peonies and herbaceous peonies and so
created a new class of so-calledintersectional hybrids. Although P.
officinalis and its cultivars were grown in Europe from the fifteenth
century on, originally also for medicinal purposes, intensive breeding started
only in the nineteenth century when P. lactiflora was
introduced from its native China to Europe. The tree peony was introduced in
Europe and planted in Kew Gardens in 1789. The main
centre of peony breeding in Europe has been in the United Kingdom, and
particularly France. Here, breeders like Victor Lemoine and François Félix
Crousse selected many new varieties, mainly with P. lactiflora,
such as "Avant Garde" and "Le Printemps". The Netherlands
is the largest peony cut flower producing country with about 50 million stems
each year, with "Sarah Bernardt" dominating the sales with over 20
million stems.[6]
Too
warm circumstances during the growing season leads to abortion of the flower
buds.[6]
· herbaceous: During summer, renewal
buds develop on the underground stem (the "crown"), particularly at
the foot of the current season's annual shoots. These renewal buds come in various
sizes. While large buds will grow into stems the following growing season,
smaller buds remain dormant. The primordia for the leaves can
already be found in June, but the flower only starts differentiating in
October, as the annual shoots die-down, to be completed in December, when
sepals, petals, stamens and pistils are all recognisable.[6]
· tree: During the summer large
buds develop at the tip of the annual growth and near its foot. In the autumn,
the leaves are shed, but the stems become woody and are perennial.
· Itoh (or
"Intersectional"): In 1948 horticulturist Toichi Itoh from Tokyo used
pollen from the yellow tree peony "Alice Harding" to fertilize the
herbaceous P. lactiflora "Katoden", which resulted
in a new category of peonies, the Itoh or intersectional cultivars. These are
herbaceous, have leaves like tree peonies, with many large flowers from late
spring to early autumn, and good peony wilt resistance. Some of the early Itoh
cultivars are "Yellow Crown", "Yellow Dream", "Yellow
Emperor" and "Yellow Heaven".[20]
Six
types of flower are generally distinguished between in herbaceous peonies.
· single: a single or double row
broad petals encircle fertile stamens, carpels visible.
· Japanese: a single or double row
broad petals encircle somewhat broadened staminodes, may carry pollen along
the edges, carpels visible.
· anemone: a single or double row
broad petals encircle narrow incurved petal-like staminodes, while fertile
stamens are absent, carpels visible.
· semi-double: a single or double row
of broad petals encircle further broad petals intermingled with stamens.
· bomb: a single row of broad
petals encircles a shorter dense pompon of narrower petals.
· double: the flower consists of
many broad petals only, including those that must be altered stamens and carpels.[6]
Paeonia ×arendsii "Claire de
Lune",
single flowered
single flowered
Paeonia "Walter
Mains",
Japanese flowered
Japanese flowered
Paeonia lactiflora "Bowl Of
Beauty",
anemone flowered
anemone flowered
Paeonia lactiflora "James
Kelway",
semi-double flowered
semi-double flowered
Paeonia"Ruth Clay",
bomb flowered
bomb flowered
Paeonia lactiflora "Da Fu
Gui",
double flowered
double flowered
Herbaceous
and Itoh peonies are propagated by root division, and sometimes by seed. Tree
peonies can be propagated by grafting, division, seed, and from cuttings,
although root grafting is most common commercially.[21][22]
Herbaceous
peonies such as Paeonia lactiflora, will die back to ground level each
autumn. Their stems will reappear the following spring. However tree peonies,
such as Paeonia suffruticosa, are shrubbier. They produce permanent
woody stems that will lose their leaves in winter but the stem itself remains
intact above ground level. How you plant your peony will depend on which type
you have.[23]
The
herb known as Paeonia, in particular the root of P. lactiflora (Bai
Shao, Radix Paeoniae Lactiflorae), has been used frequently in traditional medicines of Korea, China and Japan. In Japan, Paeonia lactiflora used to be
called ebisugusuri("foreign medicine"). Pronunciation
of 牡丹 (peony) in Japan is
"botan." In kampo (the Japanese
adaptation of Chinese
medicine), its root was used as a treatment for convulsions. It
is also cultivated as a garden plant. In Japan Paeonia
suffruticosa is called the "King of
Flowers" and Paeonia lactiflora is called the
"Prime Minister of Flowers."[24]
In
China, the fallen petal of Paeonia lactiflora are parboiled
and sweetened as a tea-time delicacy. Peony water, aninfusion of peony petals,
was used for drinking in the Middle Ages. The petals may be added
to salads or to punches and lemonades.[25]
Peonies
are also extensively grown as ornamental plants for their very
large, often scented flowers.
In this
gold-engraved lacquerwarefood tray from the Song dynasty (960–1279), the two
long-tailed birds represent longevity, and the peony seen at the top center
represents prosperity
The
peony is among the longest-used flowers in Eastern culture and is one of the
smallest living creature national emblems in China. Along with the plum blossom, it is a traditional
floral symbol of China, where the Paeonia
suffruticosa is called 牡丹 (mǔdān).
It is also known as 富貴花 (fùguìhuā)
"flower of riches and honour" or 花王 (huawang)
"king of the flowers", and is used symbolically in Chinese art.[26] In 1903, the Qing dynasty declared the peony
as the national flower. Currently, the Republic of China government in Taiwan designates the plum
blossom as the national flower, while the People's
Republic of China government has no legally designated
national flower. In 1994, the peony was proposed as the national flower after a
nationwide poll, but the National
People's Congressfailed to ratify the selection. In 2003,
another selection process has begun, but to date, no choice has been made.
The
ancient Chinese city Luoyang has a reputation as a cultivation
centre for the peonies. Throughout Chinese history, peonies in Luoyang have
been said to be the finest in the country. Dozens of peony exhibitions and
shows are still held there annually.
In
the Middle Ages, peonies were often
painted with their ripe seed-capsules, since it was the seeds, not the flowers,
which were medically significant.[1]Ancient superstition dictated that great
care be taken not to be seen by awoodpecker while picking the
plant's fruit, or the bird might peck out one's eyes.[27]
In
1957, the Indiana
General Assembly passed a law to make the peony thestate flower of Indiana, a title which it holds
to this day. It replaced the zinnia, which had been the state flower since
1931.
Mischievous
nymphs were said to hide in the petals of the Peony, giving it the meaning of
Shame or Bashfulness in the Language of Flowers. While the peony takes
several years to re-establish itself when moved, it blooms annually for decades
once it has done so.[28]
Peonies
tend to attract ants to the flower buds. This is due to
the nectar that forms on the outside of the flower buds, and is not required
for the plants' own pollination or other growth.[29]
Peonies
are a common subject in tattoos, often used along with koi-fish. The popular
use of peonies in Japanese tattoo was inspired by the ukiyo-e artistUtagawa Kuniyoshi's illustrations of Suikoden, a classical Chinese
novel. His paintings of warrior-heroes covered in pictorial tattoos included
lions, tigers, dragons, koi fish, and peonies, among other symbols. The peony
became a masculine motif, associated with a devil-may-care attitude and disregard
for consequence.
Famous
painters of peonies have included Conrad Gessner (ca. 1550)
and Auguste Renoir in 1879. Paeonia
officinaliscan be found in the altar picture of Maria im Rosenhag by Schongauer in the former
Dominican Church in Colmar.[30] The Italian Jesuit,
painter and architect Giuseppe
Castiglione (1688-1766), who worked at the court of the Qianlong Emperor in the Qing dynasty, painted peonies.
1. Jump up^ Angiosperm
Phylogeny Group (2009). "bn An update of the Angiosperm Phylogeny Group
classification for the orders and families of flowering plants: APG III" (PDF). Botanical Journal
of the Linnean Society 161 (2): 105–121. doi:10.1111/j.1095-8339.2009.00996.x.
Retrieved 2013-07-06.
2. ^ Jump up to:a b c Halda, Josef J.;
Waddick, James W. (2004). The genus Paeonia. Oregon, USA: Timber Press.
3. ^ Jump up to:a b Tamura, Michio
(2007). "Paeoniaceae". In Klaus Kubitski. The Families and
Genera of Vascular Plants IX. Berlin, Heidelberg, Germany:
Springer-Verlag. pp. 265–269.
4. Jump up^ Christenhusz, M.
J. M. & Byng, J. W. (2016). "The number of known plants species in the world and
its annual increase".Phytotaxa (Magnolia
Press) 261 (3): 201–217. doi:10.11646/phytotaxa.261.3.1.
5. Jump up^ Deyuan, Hong;
Kaiyu, Pan; Turland, Nicholas J. (2001). Flora of China (PDF) 6.
pp. 127–132. Retrieved 2016-05-10.
6. ^ Jump up to:a b c d e Kamenetsky,
Rina; Dole, John (2012). "Herbaceous Peony (Paeonia): Genetics, Physiology
and Cut Flower Production" (PDF). Floriculture and
Ornamental Biotechnology 6 (Special Issue 1): 62–77.
Retrieved 2016-04-29.
8. ^ Jump up to:a b L. Watson and
M.J. Dallwitz. "Paeoniaceae Rudolphi". The families of
flowering plants. Retrieved 2016-04-26.
9. Jump up^ James L. Reveal.
2008 onward. "A Checklist of Family and Suprafamilial Names for Extant
Vascular Plants." At: Home page of James L. Reveal and C. Rose Broome.
(see External links below).
11. Jump up^ Wei Wang, An-Ming
Lu, Yi Ren, Mary E. Endress, and Zhi-Duan Chen. 2009. "Phylogeny and
Classification of Ranunculales: Evidence from four molecular loci and
morphological data". Perspectives in Plant Ecology, Evolution and
Systematics 11(2):81-110.
12. ^ Jump up to:a b Jian,
Shuguang; Soltis, Pamela S.; Gitzendanner, Matthew
A.; Moore, Michael J.; Li, Ruiqi; Hendry, Tory A.; Qiu, Yin-Long; Dhingra,
Amit; Bell, Charles D.; Soltis, Douglas E. (2008). "Resolving an Ancient, Rapid Radiation in
Saxifragales". Systematic Biology 57 (1):
38–57.
13. ^ Jump up to:a b Ji, Li Jing;
Wang, Qi; Teixeira da Silva, Jaime A.; Yu, Xiao Nan (2012). "The genetic diversity of Paeonia L.". Scientia
Horticulturae 143: 62–74. Retrieved 2016-05-04.
14. ^ Jump up to:a b c Sang, Tao;
Crawford, Daniel J.; Stuessy, Tod F. (1995). "Documentation of reticulate evolution in peonies
(Paeonia) using internal transcripted spacer sequences of nuclear ribosomal
DNA: Implications for biogeography and concerted evolution"(PDF). Proceedings of the
National Academy of Sciences of the United States of America 92:
6813–6817.
15. Jump up^ Sang, Tao
(1996). Phylogeny and Biogeography of Paeonia (PAEONIACEAE), dissertation.
The Ohio State University. cited on"Tao Sang, DISSERTATION, chapter 4". Paeon.
Retrieved 2016-05-19.
16. Jump up^ Sang, T.;
Donoghue, M.J.; Zhang, D. (1997). "Evolution of alcohol dehydrogenase genes in peonies
(Paeonia): phylogenetic relationships of putative nonhybrid species" (PDF). Molecular Biology
and Evolution 14 (10): 994–1007. Retrieved 2016-05-19.
18. Jump up^ He, C.-N., Peng,
Y., Zhang, Y.-C., Xu, L.-J., Gu, J. and Xiao, P.-G. (2010), Phytochemical and
Biological Studies of Paeoniaceae. Chemistry & Biodiversity, 7:
805–838. doi:10.1002/cbdv.200800341
19. Jump up^ Subhuti
Dharmananda. "White peony, red peony, and moutan: Three Chinese
Herbs Derived from Paeonia". Institute for
Traditional Medicine. Retrieved 2016-05-03.
20. Jump up^ Pauwels, I.;
Vervoort, G. (2009). Pioenen [Peonies] (1: in volle glorie [in full
splendor] ed.). Uitgever Lannoo Uitgeverij. p. 143.ISBN 9020965077.
24. Jump up^ Sasaki, Sanmi.
2005. Chado: The Way of Tea: A Japanese Tea Master's Almanac.
Translated from the Japanese by Shaun McCabe and Iwasaki Satoko. Boston:
Tuttle. Page 247.
26. Jump up^ Terese Tse
Bartholomew, Hidden Meanings in Chinese Art (San Francisco:
Asian Art Museum/Chong-Moon Lee Center for Asian Art and Culture), 2006.
27. Jump up^ Sowerby, James
& John Edward. 1899. Ranunculaceae to Cruciferae. London:
George Bell & Sons. Page 69.
29. Jump up^ "HPS Frequently Asked Questions: Ants of
Peonies". Heartland Peony Society.
Retrieved 2010-05-02.