اکتمکت
بفتح همزه و کسر کاف و سکون تای مثناه فوقانیه و فتح میم
و کسر کاف و تا عوام فارس خایۀ ابلیس نامند و درخت آن را در کنار بعضی باغات و
مزرعها می نشانند بجهت آنکه بسبب خار بسیار آن کسی و جانوری داخل آنها نمی تواند
شد و بهندی آن را کرنجوه و کرنج بفتح کاف و رای مهمله و سکون نون و جیم در آخر و بلغت
سانس کرت ها گرگهوله نامند
ماهیت آن
ثمر درختی است پر خار فی الجمله شبیه بدرخت انار و شاخهای
آن پراکنده و برکهای آن ریزه از برک انار در طول کمتر و در عرض زیاده و بی تشریف و
نوک ندارد و بر هر شاخی برکهای آن بسیار و از هر دو طرف محاذی هم رسته و تمام
شاخها و ساق آن پرخار و غلاف ثمر آن شبیه بغلاف استۀ انبه و پر خار و در جوف بعضی
از ان دو دانه و بعضی سه دانه مثلث شکل زیتونی و فادزهری رنک صلب و بر سر آن اندک
نشان نقطه برآمده و در جوف آن مغزی سفید فی الجمله شبیه بمغز فندق و دو پارچه و بی
دهنیت و بسیار تلخ و برک و شکوفۀ آن نیز تلخ و صغیر و کبیر می باشد صغیر آن سبز
رنک و کبیر آن اندک سفید رنک و هر دو در خواص قریب بهم اند و ثمر آن چون خشک شود و
حرکت دهند مغز آن در ان حرکت می کند و چون صلب می باشد پوست آن صدا می کند و لهذا
اکثری شبه نموده آن را سنک دانسته و کفته اند هو حجر فی حجر
ص: 301
طبیعت آن
در سوم سرد و خشک و کرم و خشک نیز کفته اند و شاید این
قول اقوی باشد
افعال و خواص آن
محلل اورام و حابس نزف الدم و خوردن آن مانع تاثیر هوای و
بائی و نصف دانۀ آن با چند دانۀ قرنفل سائیده جهت تسکین وجع قولنج ریحی مجرب و با
دارفلفل و عسل سرشته بمقدار بزرکی ثمر آن جهت حمیات مزمنۀ عتیقه نافع و حمول آن با
شیر دختران سائیده جهت حامله شدن زنان عقیمه موثر و تعلیق آن با ریسمان سرخ بسته
جهت حفظ جنین و بر درخت مثمر جهت منع ریختن ثمر آن موثر کفته اند و اکثر اطبا متفق
اند بر آنکه مسهل ولادت است و چون تا یک هفته و زیاده بر ان روزی سه دانۀ ثمر آن
را در زیر خاکستر کرم نمایند تا پخته کردد پس برآورده مقشر کرده نرم بکوبند و به
آب بخورند جهت نزول آب در کیستین مفید است و حکمای هند آن را دو قسم نیز کفته اند
یکی کبیر و یکی صغیر و کبیر آن را سفید و هر دو در خواص و منافع قریب بهم و کرم و
خشک دانسته می کویند جهت قوت باصره و دفع ریاح و روغن تخم آن را چون بر بدن بمالند
نورانی کرداند و رونق دهد آن را و دانهای جرب را خشک کرداند و بالخاصیه دافع امراض
فرج زنان و جذام و ریاح غلیظه و محتبسه در معده و امعا است و جهت دفع کرم
شکم و بواسیر و فساد قموم و ورم اعضا و برک آن جهت فساد
بلغم و سودا و خون مفید کفته اند و چون مغز آن را در هموزن آن روغن کنجد بجوشانند
که سوخته مانند زغال کردد پس آن روغن را صاف کرده در شیشۀ نکاه دارند و قدری آن را
در زخمهای غائر بچکانند پر و ملتحم سازد و چون سفوف نمایند مغز آن را و بر برک بید
انجیر بپاشند و بر ورم بیضۀ حادث از نزول ماء ببندند مکرر تحلیل دهد آن را اکر
ماده بسیار غلیظ و متوجه جانبی باشد از ان جانب آن را منفجر کرداند و دفع نماید
بدون الم و اذیتی
ص: 302
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
اکتمکت
صاحب منهاج گوید چوبی است هندی و همو گوید
بندق هندی است و گویند اطموط بود و این قولهای صاحب منهاج همه سهو است و خطا و قول
صاحب جامع در آنجا معتبر بود که آن را حجر العناب و حجر السرو و حجر الولاده خوانند
و بیونانی اناطیطس و معنی آن اسم سنگی است که زائیدن آسان میکند مؤلف گوید مانند حجری
بود بمقدار جوزبوا تیرهرنگ بود و چون بجنبانند مغزی در اندرون وی بجنبد و بغایت املس
و صلب بود و دشوارشکن باشد چنانچه پنداری که سنگی است و سبک بود و چون بشکنند مغزی
سفید تلخطعم در اندرون وی بود و بشکل شاهبلوط بود و بزبان شیرازی گند ابلیس خوانند
یعنی خصیه ابلیس منفعت وی آنست که زنان آبستن و مجموع حیوانات چون در شیب ایشان نهند
آسان بزایند و اگر در صره به بندند و بر ران زن آبستن بندند زود بزاید و از خواص وی
آنست که چون در ادیم بندند و بر ساق چپ بندند آسان بزایند و اگر سحق کنند با شیر زنان
و پشم را بدان بیالایند و زنی که عاقره باشد بخود بگیرد بفرمان خدای تعالی آبستن گردد
و ابن مؤلف گوید روغن مغز وی درد زهار و خصیه کودکان را نافع بود و شریف در خواص آورده
است که چون در دست گیرند و با کسی مخاصمه کنند غالب آیند و اگر بر درختی بندند که برمیاندازد
دیگر برنیندازد و ابن ماسویه گوید بدل آن فاوانیا است و گفتهاند که اکتمکت چوبی است
که بیخ او را در اول شب پائیز میکنند مانند پنیر تر است و چون شب برابر قطب نهند سخت
میشود مانند سنگ و اگر در تازگی بر دست بمالند فی الحال سوراخ کند و چون سخت شود هرکه
را شبکوری باشد بشیر دختران بسایند و در چشم کشند نافع بود و اگر بر گردن اسب بندند
هیچ اسب در دویدن از او نتواند گذشت
صاحب مخزن الادویه مینویسد: اکتمکت بفتح
همزه و کسر کاف و سکون تا و فتح میم و کسر کاف عوام فارس خایه ابلیس نامند و درخت آن
را در کنار مزارع مینشانند بجهت آنکه بواسطه خار زیاد از ورود جانوران جلوگیری میکند
و بهندی آن را کرنجوه و کرنج و ساگرگهوله نامند و آن ثمر خارناک درختی پرخار است ثمر
آن شبیه بغلاف دسته انبه و پرخار و در جوف آن دو یا سه دانه مثلثیشکل است ...
اختارات بدیعی
//////////
اكتمكت (سنگ عقاب):
دارويى است هندى كه كار فاوانيا (عود الصليب) را
انجام مىدهد. اندامان سر: جاى بالا آمدن بخار را بدان اندايند
در منع صر سودمند باشد.
/////////
/////////
Nickernut
From Wikipedia, the free encyclopedia
Nickernuts in fruit from C. bonduc
Nickernuts or nickar
nuts are smooth, shiny seeds from tropicalleguminous shrubs, particularly Caesalpinia bonduc and C. major,[1] both known by the
common name warri tree. C. bonduc produces gray nickernuts,
and C. major produces yellow. Accordingly, these species are
locally known in the Caribbean as "grey
nickers" and "yellow nickers".
In
the Caribbean, nickernuts are used to play mancala games such asoware. The nickernut is
marble-like and good for other uses, such as forjewellery; it is also sometimes
ground up to make a medicinal tea.[1]
Caesalpinia and Merremia seeds sometimes
drift long distances. In 1693 James Wallace referred to them
being often found in Orkney: "After Storms of
Westerly Wind amongst the Sea-weed, they find commonly in places expos'd to the
Western-Ocean these Phaseoli . . . . [F]rom the West-Indies, where they
commonly grow, they may be thrown in onIreland, the Western parts
of Scotland and Orkney".[5] In 1751 Erich Pontoppidan described one found
on the coast ofNorway: "It is of the size
of a chestnut, obicular, yet flat, or as it were compressed on both sides. Its
colour is a dark brown yet in the middle, at the junction of the shells, it is
varied with a circle of shining-black, and close by that another of a lively
red, which have a very pretty effect".[6] They were known as
'sea beans' in Scandinavia, where one has been found fossilised in a Swedish
bog,[7] and 'Molucca beans'
in the Hebrides, where a visitor
to Islay in 1772 wrote of
them as seeds of "Dolichos wrens, Guilamdina Bonduc, G.
Bonducetta, and mimosa scandens . . . natives of Jamaica".[8] The 1797 Edition of
the Encyclopaedia Britannica said that they were
used only for "the making of snuff-boxes out of them";[9]however, there is a long
tradition of using them as amulets for good luck,[2] banishment of ill
luck[10] or to ease
childbirth.[11]
1.
^ Jump up to:a b "The Fabulous Nickernuts", Wayne's Word vol. 6 no.
3, Fall 1997, retrieved 1 June 2010.
3.
Jump up^ "Gray Nickarbean or
Sea Pearl". A Sea-Bean Guide. Archived from the original on December 25,
2008. Retrieved 2009-01-28.
4.
Jump up^ "Nickarbeans and Sea
Pearls". Beachbeans.com. Archived from the original on February 26,
2009. Retrieved 2009-03-23.
5.
Jump up^ James
Wallace, A Description of the Isles of Orkney, 1693, 2nd ed. ed.
John Small, Edinburgh: William Brown, 1883, OCLC 4383160, p. 183.
6.
Jump up^ Cited in Jack D.
Forbes, The American Discovery of Europe, Urbana: University of
Illinois, 2007, ISBN 0-252-03152-0, p. 29.
10.
Jump up^ Forbes, pp. 29-30: tied around children's
necks in the Hebrides around 1700, the white ones used as talismans as late as
1948 and called "St. Mary's beans".
11.
Jump up^ Audrey Meaney,
"Drift Seeds and the Brísingamen",Folklore 94.1 (1983)
33-39, p. 33. In addition to
'sea-beans' they are called lausnarsteinar, 'birth stones', Icelandand vettenyrer,
'wight kidneys', in
the Faroes and Norway.
·
E. Charles Nelson and P.
H. Oswald. Ed. Wendy Walsh. Sea Beans and Nickar Nuts: A Handbook of
Exotic Seeds and Fruits Stranded on Beaches in North-Western Europe.
Botanical Society of the British Isles, 2000. B.S.B.I. Handbooks for Physical
Identification 10. ISBN 0-901158-29-1
//////////////
Caesalpinia bonduc
From Wikipedia, the free encyclopedia
Caesalpinia bonduc
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. bonduc
|
Caesalpinia bonducella (L.) Fleming
Caesalpinia crista auct. Amer. Guilandina bonduc L. Guilandina bonducella L.[1] |
Caesalpinia
bonduc,
commonly known as Gray Nicker, is a species of flowering plant in the senna family, Caesalpiniaceae,[1] that has a pantropical distribution.[2]It is a vine-like shrub
that reaches a length of 6 m (20 ft) and scrambles over other
vegetation. Stems are covered in curved spines.[3] Its 2 cm
(0.79 in) gray seeds,[4]known as nickernuts,[5] are buoyant and
durable enough to be dispersed by ocean currents.[2]
Caesalpinia bonduc leaves
seeds
1.
^ Jump up to:a b "Taxon: Caesalpinia bonduc (L.) Roxb.". Germplasm
Resources Information Network. United States Department of Agriculture.
2006-10-26. Retrieved2010-12-06.
2.
^ Jump up to:a b Cody, Martin L.
(2006). Plants on Islands:
Diversity and Dynamics on a Continental Archipelago. University of
California Press. p. 161. ISBN 978-0-520-24729-1.
3.
Jump up^ Oudhia, P., 2007.
Caesalpinia bonduc (L.) Roxb. [Internet] Record from PROTA4U. Schmelzer, G.H.
& Gurib-Fakim, A. (Editors). PROTA (Plant Resources of Tropical Africa /
Ressources végétales de l’Afrique tropicale), Wageningen, Netherlands.
4.
Jump up^ Nelson, Gil
(1996). The Shrubs and Woody
Vines of Florida: a Reference and Field Guide. Pineapple Press Inc.
pp. 177–178. ISBN 978-1-56164-110-9.
5.
Jump up^ "Gray Nickarbean or
Sea Pearl Caesalpinia bonduc". A Seabean Guide.
seabean.com. Retrieved 2010-12-07.
Media related
to Caesalpinia bonduc at Wikimedia
Commons Data related toCaesalpinia bonduc at Wikispecies
·
Dressler, S.; Schmidt, M.
& Zizka, G. (2014). "Caesalpinia
bonduc". African plants – a Photo
Guide.
Frankfurt/Main: Forschungsinstitut Senckenberg.
///////////
Aetites
From Wikipedia, the free encyclopedia
In
the magico-medical tradition
of Europe and the Near East, the aetites (singular
in Latin) or aetite (anglicized) is a stone used to
promote childbirth. It is also called
an eagle-stone,[1] aquiline,
or aquilaeus. The stone is said to preventspontaneous abortion and premature delivery, while shortening labor and parturition for a full-term
birth.[2]
From Theophrastus onwards, the belief
is also recorded that the stone had the ability to "give birth" to
other stones, based on the crystals found within. This fed into the belief that
at least some minerals could be gendered into male and female forms.[3]
Contents
The
aetites is a type of hollow geode; inside, small loose
pieces rattle when shaken.[4] An official
publication of the United States Bureau of Mines in 1920 defined an
aetite as:
A
nodule consisting of a hard shell of hydrated oxide of iron, within which the yellow
oxide becomes progressively softer toward the center, which is sometimes quite
empty.
The American Geological Institute defines the
eaglestone as "a concretionary nodule of clay ironstone about the size of
a walnut that the ancients believed an eagle takes to her nest to facilitate
egg-laying."[6]
According
to Dioscorides (5.160), the aetite
should be fastened to the left arm to protect the fetus; at the time of birth,
it should be moved to the hip area to ease delivery.[7] He also recommends
them for the treatment of epilepsy, and says that when
mixed with meat they will "betray a thief".[8] Pliny describes four types
of aetites in his Natural History[9] and outlines their
magico-medical use:
Attached to pregnant women or to cattle, in
the skins of animals that have been
sacrificed,
these stones act as a preventive of abortion, care being taken not to remove
them till the moment of parturition; for otherwiseprocidence of the uterus is the result. If,
on the other hand, they are not removed at the moment when parturition is about
to ensue, that operation of Nature cannot be effected.[10]
The
4th-century A.D. magico-medical text Cyranides also claims that
the aetite worn as an amulet can prevent
miscarriage caused by female demons such as Gello.[11]
Jewish women used birthing
stones, and the Talmud refers to the
"preserving stone," worn as an amulet even duringShabbat to prevent
miscarriage.[12] Although medieval sources point to
the eagle-stone, the identification is not certain.Rabbis in medieval France and Germany, and a Polish talmudist in the
16th century, describe the stone as hollow, with a smaller stone inside:
"the stone within a stone represented a fetus in the womb." One
medieval French source says that the stone "is pierced through the middle,
and is round, about as large and heavy as a medium sized egg, glassy in appearance,
and is to be found in the fields."[13]
The
aetite, to be carried by pregnant women on their
right side, is mentioned by Ruberto Bernardi in his 1364 book of
popular medical lore. The Italian Renaissance philosopher Ficino ascribes the
aetite's ability to ease childbirth to theastrological influences of the planet Venus and the Moon.[4] In 1494, Isabella d'Este, the marchesa of Mantua, expressed her
confidence in the power of these stones. The aetite appears in a Spanish work
on natural magic by Hernando Castrillo, first published in
1636.[14] Alvaro Alonso Barba's work on metallurgy (Madrid, 1640)
touts the efficacy of theaetites, advising that the stone be tied to the
left arm to prevent spontaneous abortion, and to the right arm for the opposite
effect. The work was widely reviewed, reprinted and translated.[15]
The
1660 book Occult Physick said the aetite
is
white and round like a Tennis-ball, and hath a stone that shaketh within it.
Being worn it delivereth women in their extremity, but at any other time it is
not to be used by them that are with Child. It is good to be worn for the Stone
… Feavers and Plague. It doth also dissolve the knobs of the Kings Evil (i.e.,
scrofula), being bound to the place grieved.
Aetite,
along with bloodstone[17] (hematite), was the subject of a
1665 book by J.L. Bausch, municipal physician ofSchweinfurt and founder of
the Academy of the Curious as to Nature. Bausch, however,
cautions that empty promises of the stone's powers exceed the limits of both
medicine and nature.[18] Thomas Browne affirmed the
stone's application toobstetrics in his Pseudodoxia Epidemica (1672), but doubted
the story about eagles.[19]
·
Harris, Nichola
Erin, The idea of lapidary medicine, 2009, Rutgers University, Ph.D. dissertation
(book forthcoming),available online as PDF
1.
Jump up^ The eagle-stone is
defined as "the common name of the aetite" by Thomas Wright, Dictionary
of Obsolete and Provincial English (London, 1886), p. 414 online.
2.
Jump up^ Sarah Iles
Johnston, Restless Dead: Encounters Between the Living and the Dead in
Ancient Greece (University of California Press, 1999), p. 167 online.
4.
^ Jump up to:a b Jacqueline Marie
Musacchio, The Art and Ritual of Childbirth in Renaissance Italy (Yale
University Press, 1999), p. 140online.
5.
Jump up^ Albert H.
Fay, A Glossary of the Mining and Mineral Industry (Washington
Government Printing Office, 1920), p. 18 online.
6.
Jump up^ American Geological Institute, Dictionary of
Mining, Mineral, and Related Terms (Birkhäuser, 1992, 2nd ed. 2003),
p. 179 online.
13.
Jump up^ Stol, Birth
in Babylonia and the Bible, p. 51; Michele Klein, A Time to Be
Born: Customs and Folklore of Jewish Birth (Jewish Publication
Society, 2000), p. 38 online.
15.
Jump up^ Full title Arte
de los metales en que se enseña el verdadero beneficio de los de oro y plata
por açogue. El modo de fundir los todos y como se han de refinar y apartar unos
de ostros. Thorndike, pp. 258 and 260.
16.
Jump up^ William Williams
"Philosophus", Occult Physick (London, 1660), p. 94,
quoted in Thorndike, p. 321 online.
17.
Jump up^ The word
"hematite" derives from Greek hema-, "blood";
but in modern usage, bloodstone may refer to heliotrope.
18.
Jump up^ Full title in Latin Scediasmata bina
curiosa de lapide haematite et aetite ad mentem Academiae Naturae Curiosorum
congesta. Lynn Thorndike, A History of Magic and Experimental
Science, p. 262 online.
19.
Jump up^ Thomas Browne, Pseudodoxia Epidemica (1672) II. v. 9, as
cited by Stol, Birth in Babylonia and the Bible, p. 50, note 15.
20.
Jump up^ Thorndike's
multi-volume classic work is available widely online, where it is often not
identified accurately by volume and year.
&&&&&&&&
اکلیل الملک . [ اِ لُل ْ م ل ِ ] (ع اِ مرکب ) نام گیاهی که آنرا بسنگ و بسیه
نیز گویند. (شرفنامه منیری ). گیاهی است .
لگومینوز و به زبان لاتینی ملیلوتوس و به فارسی ناخنک گویند. (ناظم الاطباء). رستنیی
باشد که به فارسی گیاه قیصر خوانند و آن زرد به سفیدی مایل می باشد وچون بشکافند دانه آن زرد بود. (برهان ) (از هفت قلزم ) (از تذکره صیدنه ابوریحان
بیرونی ) (از ذخیره خوارزمشاهی ). و رجوع به
ناخنک و مترادفات دیگر شود.
شاه افسر. [ ا س ] (اِ مرکب ) اسپرک را گویند و آن را بعربی اکلیل
الملک خوانند. (برهان قاطع) (از آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به شاه بسه و اکلیل الملک
شود.
اسپرک . [ اِ پ ر ] (اِ) به هندی اسم اکلیل الملک است . (تحفه حکیم مومن ). گیاهی است زرد که بدان جامه رنگ کنند
و بعربی زریر گویند. (رشیدی ) (سروری ) (غیاث ) (برهان ). رنگی است که رنگریزان جامه سبز بدان رزند. (موید الفضلاء). ورس ، و آن گیاهی
شبیه سمسم است . منبت آن بلاد یمن است و بس میکارند آنرا و تا بیست سال باقی باشد.
(منتهی الارب ). در کرمان از این گیاه برای قالی رنگ گیرند. قندید. قُرّاص . (منتهی
الارب ).حُص ّ. پشتراغ . پشترغ . بشترغ . شبرق . پشترک . اسپرک خشک . ضریع. زریر.
(تحفه حکیم مومن ) (فهرست مخزن الادویه ).
نباتی است رنگی که ساقه و برگ و گل آن استعمال میشود و این گیاه در خراسان فراوان است.
////////////
اکلیل الملک
ص: 303
بکسر همزه و سکون کاف و کسر لام و سکون یای مثناه تحتانیه
و ضم لام و الف و لام و فتح میم و کسر لام و کاف و آن را اصابع الملک نامند و ملکا
نیز و بیونانی مالینوطس و بفارسی کیاه قیصر کویند و بهندی پرنک نامند
ماهیت آن
دو صنف می باشد و کیاه هر دو صنف شبیه بهم اما ثمر یک صنف
هلالی شکل و در غلافی مانند تخم ترب و تخمهای آن مدور و ریزه تر از خردل و بعضی را
تخم شبیه بحلبه و غلاف غیر هلالی و ثمر صنف دوم باریکتر و هلالیت آن کمتر و برک آن
مدور بقدر درهمی و شاخهای آن باریک و درشت و صلب و پراکنده و بعضی منبسط بر روی
زمین و بعضی را ساق بقدر ذرعی و کل آن زرد و ریز. و بعضی را کل بنفشی و بعضی سفید
و بعضی را ورق شبیه ببرک لسان الحمل او بعضی از ان ریزتر و همچنین کیاه آن بعضی
بزرک و شاخهای آن باریک و سست و بدستور ثمر آن و بالجمله بسبب اختلاف اراضی و
بلدان و اهویه مختلف می باشد در کمر و صغر و قوت و ضعف مستعمل ثمر ان است و برک
هندی آنکه پرنک نامند در طعم و رائحه اندک مشابهتی بحلبه دارد و از برک حلبه
کوچکتر و نازکتر و مشرف چنانچه مانند حلبه پخته با روغن و پیاز بریان کرده می
خورند و در کوشت و ماهی نیز داخل می نمایند و ثمر هندی آن بسیار ضعیف و باریک و
کوچک است و بهترین اکلیل الملک صلب و تازه زردرنک مائل بسفیدی اطیب الرائحۀ آنست
که چون بشکنند تخم آن زرد باشد
ص: 30
طبیعت آن
بقول شیخ الرئیس کرم و خشک در اول و بعضی مرکب القوی و
جزو حار یابس در ان زیاده از جزو بارد کفته و دیسقوریدوس معتدل در حرارت و برودت
دانسته
افعال و خواص و منافع آن
محلل و منضج و قابض و مجفف اما قبض آن کمتر از تحلیل آن و
لهذا منضج و ملطف و مقوی اعضا و ملین اورام صلبه است
امراض الراس
جهت صداع ضماد آن با سرکه و روغن کل بر سر و همچنین نطول
آب کرم مطبوخ آن صداع و دوار و سدر و اختلاج و سکته و لقوه و استرخای حادث از بلغم
و صفرا و کرفتن بخار آن در حمام در هر روز و شب و تمریخ بدهن آن برای امراض مذکوره
و برای اختلاط ذهن و رعونت و حمق و بلادت و مالیخولیا و نسیان و خوردن دو درهم آن
با پنج درهم عسل و نطول آب مطبوخ آن بر سر صاحب وسواس سوداوی در هر سه روز یک یک
مرتبه در حمام و برای فالج و استرخا ضماد کردن آن بر مبدأ عصب عضو مسترخی و جهت
تمدد و کزاز بلغمی و نطول آب مطبوخ آن نیمکرم بر سر و معده و جهت تشنج امتلائی و
حبس نزلات نطول آب مطبوخ آن بتنهائی و یا با ادویۀ مناسبۀ دیکر مانند بابونه و
صعتر و شبت و همچنین آشامیدن آب مطبوخ آن جهت امراض مذکوره امراض المعده و غیرها
آشامیدن آب مطبوخ آن جهت درد معده و جکر و سپرز و با افسنتین جهت ورم آن هر سه عضو
و رحم و ضماد آن نیز بران مواضع و همچنین آشامیدن آب طبیخ آن جهت تحلیل فضول باطنی
خصوصا با انجیر و عسل و زیاده کنندۀ شیر و منی و دافع ضرر سموم و ادرار بول و حیض
و رطوبات و تسکین عطش بلغمی و ضماد پختۀ آن بتنهائی و با بامیپختج جهت قروح شهدیۀ
سر بتنهائی و یا با بعضی مجففات مانند مازروطین رومی و عدس و کرد آسیا و بدستور
ضماد آن با میپختج جهت اورام مرکبه و حارۀ چشم و کوش
ص: 30
١٣و مقعده و رحم و انثیین و بدستور ضماد پختۀ
آن بامیپختج جهت اورام حاره و صلبه بتنهائی و یا مخلوط با سفیدۀ بیضۀ مرغ و آرد
حلبه و بزر کتان و تخم کاسنی و خشخاش بحسب حاجت و مرض و مزاج و ارادۀ تحلیل و
انضاج و قبض و تبرید و غیرها و قطور عصارۀ تازه آن با روغن کل سرخ جهت درد کوش و
صداع بارد و آشامیدن سه درهم عصارۀ آن با تخم آن بامیپختج جهت ورم احشا و بی تخم
آن جهت تسکین اوجاع و همچنین با زعفران جهت تسکین ضربان همه اعضا و آشامیدن طبیخ
آن جهت ربو و تفتیت حصاه و حقنۀ آن جهت تقویت امعا و تنقیه و تسکین درد آن و
آشامیدن آب طبیخ برک و شاخهای آن جهت ادرار بول و طمث و اخراج جنین و استحمام به
آب طبیخ آن و سر و بدن و ابدان شستن جهت قروح شهدیه و تسکین خارش بیضتین نافع و
آشامیدن آن مضر بانثیین مصلح آن عسل و انجیر و مویز مقدار شربت آن تا دو مثقال و
از عصارۀ آن تا بیست درم بدل آن بوزن آن بابونه است و فراسیون و لبان ذکر و نیم
وزن آن برک انجیر در اضمده نیز کفته اند و دهن مطبوخ آن در قرابادین ذکر یافت.
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
اکلیل الملک. گیاه قیصر گویند بپارسی اکلیل الملک گویند و بهترین
وی آنست که تازه بود رسیده و برنگ زردی بود که بسفیدی زند و چون بشکافد دانه وی زرد
باشد طبیعت آن گرم و خشک است در اول منفعت وی آنست که محلل و ملین اورام صلب بود که
در مفاصل بود و احشا و اگر با افسنتین بورمهای جگر و سپرز و احشا ضماد کنند نافع بود
و چون با شراب بجوشانند و
بیاشامند درد معده را ساکن کند و عصاره
وی تر باشد با میپختج بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش ساکن کند و چون با سرکه و روغن
گل بر سر کنند درد ساکن کند و چون با میپختج پزند و بر ورمهای گرم که در چشم و رحم
و مقعد و انثیین ضماد کنند نرم گرداند و چون بمیپختج بیاشامند اخلاط بگدازاند و شربتی
از وی یک درم بود اما مضر بود به انثیین و مصلح وی عسل بود و بدل وی فراسیون و بوزن
آن لبان و کروبا بوزن آن با بونج و به نیم وزن آن ورق انجیر
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: اکلیل الملک
بکسر همزه آن را اصابع الملک و ملکا و بیونانی هالینوطس و بفارسی گیاه قیصر گویند و
بهندی پرنک نامند
به لاتینMELILOTUS OFFICINALIS
اختیارات بدیعی، ص: 41
///////////
اکلیل الملک
اشاره
به فارسی و در کتب طب سنتی «ناخنک» و
«اکلیل الملک» نام برده میشود، گیاهی است از خانوادهLeguminosae نام علمی آنTrigonella
grandiflora Boiss . میباشد و معمولا میوه آن را که مورد مصرف پزشکی است، اکلیل الملک
گویند.
مشخصات
گیاهی است با اختلافات جزئی شبیه شنبلیله
ولی برگها و گلهای آن کمی درشت و میوه آن هلالی برنگ نخودی روشن است که در داخل آن
دانههای زردرنگ و معطر قرار دارد. این دارو در بازار ایران با نام ناخنک عرضه میشود.
خواص- کاربرد
ناخنک از نظر طبیعت نظر شیخ الرئیس ابو
علی سینا گرم و خشک در مرتبه اول است، ولیDioscorides آن را معتدل در حرارت و برودت میداند. از نظر خواص
اعتدالدهنده اخلاط و مقوی بدن است و ورمهای سفت را نرم میکند. ضماد تخم آن با سرکه
و روغن گلسرخ اگر بر سر گذارده شود و یا ریختن آب دمکرده آن بر سر برای رفع سردرد،
سرگیجه، سکته مغزی، لقوه، فراموشی و مالیخولیای سبک مفید است. اگر 8 گرم آن با 20 گرم
عسل خورده شود برای فلج و سستی اعضای بدن نافع است و گرفتن بخار آن در حمام در هر روز
و شب و مالیدن روغن آن به بدن نیز برای فلج و سستی اعضا مفید است. خوردن آب دمکرده
آن بتنهایی و یا با ادویه مناسب مانند بابونه و صعتر و شبت نیز برای امراض فوق مفید
است.
خوردن آب دمکرده آن برای رفع درد معده
و کبد و طحال و رحم مفید است.
اگر آب دمکرده آن با انجیر و عسل خورده
شود برای ازدیاد ترشح شیر و اسپرم نافع و مدر است و قاعدهآور. خوردن 12 گرم عصاره
گیاه و تخم گیاه با دوشاب برای ورم آلات داخل شکم و بدون تخم آن برای رفع درد و اگر
با زعفران مخلوط شود برای
معارف گیاهی، ج1، ص: 150
تسکین ضربان همه اعضا مفید است. خوردن
دمکرده شاخه و برگ آن مدر است و قاعدهآور و برای اخراج جنین کمک میکند. مضر بیضهها
میباشد از این نظر باید با عسل و انجیر و مویز خورده شود. مقدار خوراک آن، از تخم
آن تا 10 گرم و از عصاره گیاه تا 80 گرم است. جانشین آن از نظر خواص بابونه و فراسیون
است.
توضیح: در بعضی از مدارک فنی نام اکلیل
الملک را برای (نفله) یاmelilot
آوردهاند کما اینکه این نام را برای چند گیاه دیگر نظیرAstragalus hamo'sus و یاFritillaria
imperialis
نیز گفتهاند که قطعا در این موارد نام اکلیل الملک یک توصیفی از شکل
گیاه است که مانند تاج میباشد ولی اکلیل الملک که در بازار با نام ناخنک عرضه میشود
و میوه آن به شکل هلال است همینT .grandiflora میباشد. (از یادداشتهای محقق دانشمند دکترDr .Haussknecht که در فرهنگ شلیمر
آورده شده است.)
معارف گیاهی، ج1، ص: 151
////////////////////
شاهافسر اکلیل الملک، ناخنک، بسنگ، حندقوق
طبی، اسپرک و زریر گیاهی است به رنگ کاه یا زرد مایل به سفید که درون دانه آن زرد است.
این گیاه با وجود تخلخلی که دارد تا اندازهای سخت است. شاهافسر بومی اوراسیا است
و امروزه در آمریکای شمالی، آفریقا و استرالیا هم کشت میشود. در ایران در چراگاهها
و کوهستانها به ویژه در سبلان میروید.
نامهای دیگر آن عبارتند از: شبدر شیرین،
اکلیلالملک، بسنگ، بسیه، شاهبسه، ناخنک، یونجه زرد، گیاه قیصر.
این گیاه به صورت یکساله یا دوساله کشت
میشود و ارتفاع آن بیش از یک متر میشود. مقاومت نوع گل زرد آن به خشکی بیشتر است،
اندامهای کوچکتری دارد و بوی خیلی خوبی دارد و خوشخوراک است.
گلهای شاهافسر دارای خواص تشنّج، مرهم
سینه، قبضکننده و ضد عفونی کنندهاست. بوی ادرار را از بین برده، تراوش آن را زیاد
میکند، مجاری ادرار را ضد عفونی میکند و در اسهال خونی، ورم روده و روماتیسم نیز
مصرف میشود. این گیاه چون مسکن و خوابآور است آن را در تحریکات عصبی، انواع درد عصب،
سرفههای عصبی و گاز رودهها استعمال میکنند و نیز برای درمان زکام نایژهها و ورم
عقب حلق مصرف میکنند. برای درمان ورم ملتحمه چشم خوب است. سی تا چهل گرم آن را در
یک لیتر آب باید جوشاند و مصرف کرد.
منابع[ویرایش]
شاهافسر.
برهان قاطع
هفت قلزم
تذکره صیدنه ابوریحان بیرونی
ذخیره خوارزمشاهی
لغتنامه دهخدا.
پرش به بالا ↑ Faboideae
پرش به بالا ↑ Trifolieae
//////////////
به عربی حندقوق طبی:
الحندقوق الطبي أو إكليل الملك هو نوع نباتي يتبع
جنس الحندقوق من الفصيلة البقولية. اسمه العلمي (Melilotus
officinalis).
ينمو بريُا في أوروبا وآسيا والولايات المتحدة،
ويستخدم بكثرة كعلف حيواني.
الحندقوق
الاستخدامات الطبية[عدل]
كان هذا العشب قديماً يستخدم في علاج عدد من الحالات
لمفعوله كطارد للريح وللبلغم، ومضاد للتجلط، وكمضاد حيوي. وشراب الحندقوق يساعد على
الهضم، وأزهار الحندقوق تجذب النحل، ولكنها تطرد حشرة العثة.
استخدم الحندقوق كمسحوق، ويمكن أكل أوراقه مثل الخضراوات،
ولكنها مرة إلى حد ما، ويذكر "بروسبيرو" أن الحندقوق عشب مدفئ، ويستخدم ضمن
مكونات أخرى في عمل كمادات لمعالجة الحميات، كما أن بذوره تضاف إلى شراب أساسي ؛ فتخفف
الألم، وفي بردية "طبية قبطية" ذكر الحندقوق ككمون لأحد الأدوية المستخدمة
في علاج الخصيتين المريضتين.
/////////////
به آذری:
Dərman xəşənbülü, Sarı yonca (lat. Melilotus officinalis (L.) Pall.)[1] - xəşənbül cinsinə aid bitki növü.[2]
////////////
Melilotus officinalis
From Wikipedia, the free encyclopedia
Melilotus officinalis
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
M. officinalis
|
Melilotus
officinalis, known as yellow sweet clover, yellow
melilot, ribbed melilot[1] and common
melilot is a species of legume native to Eurasia and introduced
in North
America, Africa and Australia.[2]
Contents
Melilotus
officinalis can
be an annual orbiennial
plant,
and is 4–6 feet (1.2–1.8 m) high at maturity.[2] Leaves alternate on the stem and
possess three leaflets. Yellow flowers bloom in
spring and summer and produce fruit in pods typically containing one seed.
Seeds can be viable for up to 30 years. Plants have large taproots and tend to
grow in groups.[2] Plants have a
characteristic sweet odor.[2]
M.
officinalis is
native to Europe and Asia and has been introduced to North America as a forage
crop.[2] It commonly grows
in calcareous loamy and clay
soils with a pH above 6.5 and can tolerate cold temperatures and drought; it
does not tolerate standing water.[2] Common places where
it can be found include open disturbed land, prairies, and savannahs, and it
grows in full or partial sunlight. It is an invasive species in areas where it
has been introduced, especially in open grasslands and woodlands where it
shades and outcompetes native plant species.[2]
Sweet
clover contains coumarin that converts to dicoumarol, which is a powerfulanticoagulant toxin, when the
plant becomes moldy. This can lead to bleeding diseases (internal hemorrhaging)
and death in cattle. Consequently, hay containing the plant must be properly
dried and cured, especially in wet environments.[3][4]
Sweetclover
can be used as pasture or livestock feed. It is most palatable in spring and
early summer, but livestock may need time to adjust to the bitter taste
of coumarin in the plant. Prior
to World War II before the common use of commercial agricultural fertilizers,
the plant was commonly used as a cover crop to increase nitrogen content and
improve subsoil water capacity in poor soils.[4] Sweet clover is
a major source of nectar for domestic honey bees as hives near
sweetclover can yield up to 200 pounds of honey in a year.[4]
Sweetclover
has been used as a phytoremediation—phytodegradation plant
for treatment of soils contaminated withdioxins.[5]
When M.
officinalis is invasive, it can be managed by mulching, hand-pulling,
mowing, or herbicide applications such (e.g.,2,4-D) before flowering.
Prescribed burns in late fall or early spring followed by another burn in late spring
can reduce the number of plants before seed set.[2]
1.
Jump up^ "BSBI List 2007". Botanical Society of
Britain and Ireland. Archived from the original (xls) on 2015-02-25.
Retrieved 2014-10-17.
3.
Jump up^ Nicole Kresge;
Robert D. Simoni & Robert L. Hill. "Hemorrhagic Sweet
Clover Disease, Dicumarol, and Warfarin: the Work of Karl Paul Link". Retrieved2009-08-11.
4.
^ Jump up to:a b c d USDA Natural
Resources Conservation Service. "Yellow Sweetclover
& White Sweetclover" (PDF).