افیون . [ اَف ْ ] (معرب ، اِ) تریاک . (یادداشت مؤلف ). شیره ٔ منجمد خشخاش که تریاک نیز گویند. این لفظ چنانکه گمان کرده اند مأخوذ از یونانی نیست بلکه مأخوذ از افینا می باشد که در زبان سانسکریت بمعنی شیره ٔ خشخاش است و آنرا هبیون و هپیون نیز گویند. (ناظم الاطباء). تریاک باشد که بعربی لبن الخشخاش گویند. اگر قدری از آن بخود بگیرند زحیر را سود دهد. (برهان ). از یونانی اپیون مبدل اپس ، لاتینی اپیوم ، بمعنی مایع. و آن شیره ٔ بسته ٔ تخمدانهای نارس خشخاش است . (حاشیه ٔ برهان چ معین از دائرةالمعارف اسلام ). شیره ٔ مخدر و منوم که از پوست خشخاش گیرند. اپیون . ابیون . هپیون . تریاک . مخفف آن ، پیون . و آن معرب یونانی اپیون است . (فرهنگ فارسی معین ). همان اپیون است که تعریب آن است . (شرفنامه ٔ منیری ). شیر خشخاش . (منتهی الارب ). عصاره ٔ خشخاش سیاه مصری است و آنرا لبن الخشخاش گویند...
و رجوع به ترجمه ٔ صیدنه و اختیارات بدیعی و دزی و تحفه ٔ حکیم مؤمن و تذکره ٔ داود ضریرانطاکی ص 53 و قانون ابن سینا ص 161 و ابیون و اپیون و پیون و تریاک در همین لغت نامه شود. || کنایه از سیاه باشد. (برهان ) (آنندراج ).
//////////
تریاک . [ ت َ / ت ِرْ ] (اِ) بمعنی پادزهر است . (فرهنگ جهانگیری ). معجونی است که معربش تریاق است . و مطلق پازهر را گویند. (فرهنگ رشیدی ). پازهر را گویند و معرب آن تریاق است . (برهان ). پازهر بتازیش تریاق و دریاق گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). معجونی معروف که دفع زهر کند... و مطلق پادزهر را تریاک گویند و تریاق معرب آن است . (انجمن آرا). مطلق پادزهر و پازهر بزی که حجرالتیس باشد. (ناظم الاطباء) : و اندر بوشنگ [ بخراسان ] گیاهی است که شیر او تریاک است زهر مار و کژدم را. (حدود العالم )....
و رجوع به تریاق شود. || و در این روزگار افیون را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). و افیون را نیز تریاک خوانند. (برهان ). بمعنی افیون مستحدث است و در قدیم نبود. (فرهنگ رشیدی ). و معنی افیون لغتی است مستحدث و آن خود زهر و نام پارسی آن «؟» هپیون است ... (انجمن آرا). بمعنی افیون اصطلاح جدید افیونیان است که شهرت گرفته . (غیاث اللغات ). مهابل و اپیون . (ناظم الاطباء).
تریاک یا افیون را از خیلی قدیم می شناخته اند بقراط و معاصرین او ذکر از آن نموده و پزشکان یونانی و رومی آن را بکار می برده اند ابوعلی سینا و رازی اولین پزشکانی هستند که افعال و خواص تریاک را بوجه کاملی تعریف و تفسیر نموده و این دارو را وارد «تراپوتیک » نموده اند و در تمام کتب طب قدیم ایران فصول جامعی از خواص تراپوتیکی و فرمول معجونهای گوناگون این دارو می توان یافت که بعنوان مسکن قوی بکار می رفته است .
معجون برشعسا را قدما بعنوان آرام کننده درد و دافع سرعت انزال بکار می برده اند از این معجون ترکیبی است از فلفل سفید و بزرالبنج هر کدام 20 قسمت ، تریاک 10 قسمت ، زعفران 5 قسمت فرفیون و سنبل الطیب و عاقرقرها از هر کدام یک قسمت ، عسل 150 قسمت . مقدار خوراک این معجون 20 تا 60 سانتی گرم (1- 3 نخود) است . تریاک شیره ای است که در پوست کوکنار وجود دارد. در آخرین روزهایی که هنوز این پوست سبز و تازه است به آن تیغ می زنند، تریاک بصورت شیره ٔ سیال که سفید مایل به زرد است از آن خارج شده وپس از اینکه مدتی در هوا ماند منعقد و تیره رنگ می گردد. ارزش دارویی تریاک بسته به میزان مرفین آن است . تریاک افیسینال تریاک ازمیر است که 10 - 12 درصد مرفین دارد. میزان مرفین تریاک سایر نقاط آسیای صغیر و اسلامبول بین 7 - 12 درصد است . تریاک مصر 6 - 7 درصد مرفین دارد... ترکیب شیمیایی تریاک بسیار غامض و در حدود 18 آلکالوئید از آن بدست آمده و از آنها خواص و آثار الکالوئیدهای زیر کاملا شناخته شده است : مرفین 210 - 1 درصد. نارکوتین 6 - 7 درصد. پاپاورین 1 درصد. تبائین 15 - 0/5 درصد. کدئین 7% - 0/50 درصد. نارسئین /10 - 0/50 درصد. آثار و خواص این آلکالوئیدها با یکدیگر مختلف است ولی چون مقدار مرفین از همه بیشتر است تریاک نیز از حیث خواص با آن مشابه یعنی آرام کننده ٔدرد و خواب آور است . با وجود این همیشه نمی توان مرفین و تریاک را بجای یکدیگر بکار برد مثلاً اثر مرفین در اسهال به هیچوجه قابل مقایسه با آثار جالب توجه تریاک نیست .
جذب و دفع - تریاک بسهولت از راههای معدی و معوی و زیر جلدی جذب می شود ولی از راه جلد جذب آن بمقدار بسیار ناچیز و با نهایت اشکال صورت می گیرد. تریاک در درجه ٔ اول بوسیله ٔ مدفوع و ادرار و تااندازه ای هم از راه تنفس و شیر دفع میشود. و رجوع به درمان شناسی دکتر غربی ج 1 صص 75 - 101 شود.
////////
افیون. عصاره خشخاش مصری است سیاه و آن را لبن الخشخاش خوانند و باید که در آب گرم اندازند و زود حل شود و در آفتاب گرم نهند نرم شود و آنچه مغشوش بود آب را زرد کند و درست بماند و غش وی به مامیشا و لبن خس بری کنند و آنچه بغایت تریاق بورغش آن جمع کنند طبیعت آن سرد بود در چهارم و خشک است در سیوم اسحق گوید سرد و خشک است در چهارم منفعت وی آنست که مخدر و مسکن همه دردها بود چون طلا کنند و چون بیاشامند شربتی از وی دانگی و از دودانگ زیادت بکشد و سودمند بود جهت ورمهای گرم و ریشها خشک گرداند و اگر با روغن و گل زعفران در گوش چکانند درد گوش و اگر با شیر زنان در چشم کشند درد را زایل کند و اگر با زرده تخممرغ بریان کرده بر نقرس طلا کنند درد ساکن کند و خواب آورد و اگر بخود برگیرند تزجر را سود دهد و اگر با روغن گل در سر مالند صداع زایل کند و جهت سجح و حبس اسهال نافع بود و دو درم از وی کشنده بود و مصلح وی فلفل است و دارچینی و جندبیدستر و فرفیون و بعد از آن قی و حقنه شراب کهن بسیار و بعد از آن حمام و بعد از حمام آشهای چرب و صاحب تقویم گوید مصلح وی عود هندی بود یا عود الوج و بدل آن سه وزن آن بزر البنج و یک وزن آن تخم لفاح
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: افیون معرب اپیون یونانیست و معنی آن مسبت است یعنی خواب غرق آورنده و بعربی لبن الخشخاش و مرقد و به بربری تریاق و بسریانی دعیامینون و شقیقل بمعنی میراننده اعضا و بفارسی تریاک گویند
به لاتینP APAVERSOMNIFERUM بفرانسهPAVOT SOMNIFERR بانگلیسیOPIUM POPPY
اختیارات بدیعی، ص: 39
/////////
افیون
بفتح همزه و سکون فا و ضم یای مثناه تحتانیه و سکون واو و نون مغرب ابیون یونانی است و معنی آن مسبت است یعنی خواب غرق آورنده و بعربی لبن الخشخاش و مرقد و ببربری تریاق و بسریانی دهیا مینون و شقیقل بمعنی میرانندۀ اعضا و بفارسی تریاک و کویند تریاکی که رستم از کیکاؤس طلبیده که بسهراب خوراند افیون بوده زیرا که نیست دوائی در اوجاع شدیده مسکن و حائل میان مریض و موت سوای آن و چون در ان قوت سمیت است و با آنکه دوائی سمی و شدید الغایله است و اطبا باعتبار چنان نفعی محتاج بوده اند باستعمال آن و نداشته اند چاره از ان لهذا ترکیب نموده اند آن را با مصلحات آن مانند زعفران و جندبیدستر و مشک
ماهیت آن
بدانکه اطلاق می نمایند آن را بر سبیل اشتراک بز سه چیز اول بر لبن خشخاش مطلقا خواه خشخاش مفید باشد و خواه سیاه و اهل مشرق و مغرب برین متفق اند دوم بر لبن خشخاش سیاه و این نزد قدمای اطبا است جهت آنکه در ان زمان زرع خشخاش سفید نبوده و از خشخاش سیاه صحرائی
١لبن میکرفتنداند و بستانی آن بسیار کم بوده مکر در مصر تنها خاصه در موضعی از ان معروف باسیوط و از انجا باطراف می برده اند سوم بر عصارۀ خشخاش سیاه که بآفتاب خشک نمایند چنانچه دیسقوریدوس و شیخ الرئیس فرموده اند و از کاهو صحرائی نیز افیون می سازند و این نیز مخدر است اما ضعیف العمل و از شقایق النعمان نیز بدستور خشخاش لبن می کیرند و این بسیار کم بعمل می آید و لیکن بسیار قوی است طریقۀ اخذ آن آنست که چون برکهای کل خشخاش ریخت و کوزۀ آن بزرک شد و دانها آن بسته کردید و قریب بآن رسید که رطوبت و طراوت آن کم شود و خشک کردد اطراف ظاهر آن را آخر روز سه چهار تیغ طولانی غیر آنکه غایر باشد و با اندرون آن برسد و سوراخها کند زده شب می کذارند تا شیر و رطوبتی که درون آنست از ان موضع بیرون آید و بسبب سردی هوا فی الجمله جمودی و انعقادی بهم رساند پس صبح زود که آفتاب خوب طلوع نکرده و هوا کرم نشده باشد آنها را با انکشت می کیرند و بر کنارۀ صدفی یا بپالۀ چینی یا شیشه جمع می نمایند و زمانی صبر می کنند تا آنچه باز تراوش نماید و از انها برآید نیز می کیرند و همچنین روز دیکر و کاه مرتبۀ دیکر نیز تیغ می زنند و لبن آن را بدستور برمیدارند و بعضی مردم لبن آن را از صدقه یا از پشت کاردی جمع می نمایند و بانکشت بهتر است زیرا که در ان صورت البته قدری از پوست رقیق و اجزای کثیفۀ خشخاش خراشیده داخل آن می کردد پس بعد از اتمام اخذ تمامی لبن آن را بر روی حنک نیکو صلایه می کنند و بدست می مالند تا بعضی از رطوبات آن بتحلیل رود و غلیظ کردد قرصها و یا فتیله و یا قلمهای پهن سازند اما طریق اخذ عصارۀ آن آنست که سر خشخاش و پوست و اوراق آن را می کوبند و آب آن را فشرده می کیرند و در آفتاب می کذارند تا غلیظ کردد و بدستور بر سنک صلایه می سایند و بدست می مالند و اقراص می سازند و این را افیون سفونیون می کویند و بهترین آن افیون متخذ از خشخاش سیاه است و بعد از ان از خشخاش سفید و از شقایق النعمان از همه باعتباری بهتر و اقوی و زبون آن ماخوذ از عصارۀ آن است و از ان زبونتر ماخوذ از کاهوی صحرائی و علامت جودت آن تندی بو و تلخی طعم و قبوضت و ملامت جرم و جوهر و در آب کداخته شدن و اجزائی محلول آن متشابه و متساوی بودن که دردی در ان نباشد و چون صاف نمایند ثفلی از ان نماند و بوئیدن آن خواب آورد و چون قطعۀ آن را بشکنند رنک آن سفید مائل بسرخی و سنکین باشد و چون در آفتاب کذارند نرم و کداخته کردد و چون در آتش اندازند و یا بنزدیک چراغ بدارند زود مشتعل و افروخته کردد و از ان جرم بسیاری نماند و شعلۀ آن صافی باشد و کدر و تیره نباشد و چون آن را خاموش کنند بوی آن تند و قوی باشد و مغشوش آن بخلاف اوصاف مذکوره است و آن را غش بمامیثا یا عصارۀ خس بری می کنند و عدس و صبر و مر نیز داخل آن می نمایند و علامت هریک از طعم و رائحه و حل نمودن در آب معلوم می کردد
ص: 290
طبیعت آن
بدانکه در مزاج آن اختلاف بسیار شده است جمهور اطبای یونان آن را سرد و خشک و برودت آن را در نهایت مراتب می دانند که چهارم است و در ان نیز اختلاف است بعضی در اول چهارم و بعضی در اوسط و همچنین است قول در یبوست آن بعضی کفته اند که یابس است در سوم و بعضی کفته اند یبوست آن قوی است و جملۀ اطبای هند آن را کرم و خشک و متأخرین اطبای فارس که تابع اطبای یونان اند اکثری آن را سرد می دانند و بعضی کرم و آنچه بالفعل مشهور میان اطبا است متخذ از خشخاش سیاه بری بارد یابس است در چهارم و متخذ از خشخاش سیاه بستانی بارد یابس در آخر هوم و از خشخاش سفید بستانی بارد یابس در اول سوم و متخذ از کوزۀ شقایق النعمان اکثری آن را کرم می دانند و بعضی سرد و مؤلف را عقیده آن است که افیون با وجود برودت مرکب القوی است یعنی در ان دو جزو است جزو حار لطیف هوائی و جزو بارد کثیف ارضی اما این غالب است
و تلخی طعم و حدت رائحه بسیار و سرعت اشتعال بنار و صدور افعال حرارت از ان در بدن بعد ورود در ان و فعل و انفعال باهم بسبب جزو حار آنست و لیکن چون بسیار لطیف و قلیل است زود بتحلیل می رود و زائل می کردد و افعال برودت آن بسبب جزو کثیف ارضی آنست و چون بسیار است باقی می ماند و ازین است که در اوائل هنکام استعمال و ورود آن در بدن باطنا و ظاهرا شربا و ضمادا و طلاء بسبب تخدیر و سد مسام و اجتماع حرارت در باطن قوی را برمی انکیزاند و ظاهر بدن را کرم می سازد و اشتها را زیاده می کرداند و رفته رفته بالعکس بدن را ضعیف و لاغر و رنک رو را زرد و بی رونق می سازد بسبب ضدیت و افنا و اماتت حرارت غریزی و قوی و ارواح
ص: 291
افعال و خواص و منافع آن
مخدر و قابض و مسدد و منوم و محلل و مسکن اوجاع و مانع تعفن اخلاط و فساد آنها و حافظ ادویه و تراکیب و بجهت اکثر امراض راس و اعصاب و نزلات و امراض چشم و کوش و سرفه و ربو و ضیق النفس که از حرارت باشند و تپهای مزمنۀ قدیمه و نایبه نافع و در تسکین اوجاع و منع تعفن اخلاط و تحلیل روح حیوانی و رفع اسهال و سحج و قرحۀ امعا مانند آن دوائی نیست و چون در سفرها و هنکام تعب و غم و هم و اندوه و ضعف قلب و کرسنکی و نیافتن طعام در ایام قحط و غلا و سرمای شدید و ایام روزه و وقت قلع اسنان و حرقت بول و سوزش آن و حدت منی و سرعت انزال و شدت قوت باه و وجع قولنج اندکی از ان بخورند مفید و سودمند است بجهت افعال مذکوره و خاصیت آن امراض الراس طلای قلیلی از ان با مصلح آن بتنهائی و یا با ادویۀ مناسبۀ دیکر بر پیشانی و شقیقه جهت صداع حار خورانیدن مقدار ثمن درمی بتدریج تا ربع درمی با ماء الشعیر بصاحب قرانیطس نافع و موجب رستکاری او و تنویم صاحب سرسام صفراوی و صبار او قطرب و جنون اکرچه بمالیدن افیون باشد بر شقیقه و پیشانی و بینی اکر قوت او قوی باشد و الا کمال پرهیز نمایند از استعمال آن و همچنین استشمام آن با شمۀ از زعفران حل کرده در لخالخ منومه و خورانیدن مقدار یک قیراط و کمتر از ان بصاحب سهر مفرط جهت تنویم آن مفید و نیز مسکن اوجاع است در هر عضو که باشد و همچنین بوئید آن و مالیدن آن بر جبهه و یا با ماء العشیر خوردن و یا برداشتن فتیله آلوده بدان بر مقعده و نیز مسکن افکار ردیۀ صاحب قطرب است استعمال مقدار قلیلی از ان با افلونیا خواه بخورد و خواه ببوید خصوصا وقتی که با اندکی زعفران در روغن کل حل کرده باشند و خورانیدن نیم درهم افیون با ماء الشعیر نزد قوت اختلاط عقل و غلبۀ حرارت نافع است صاحب داء الکلب و مانیا را خواب آورد و سعوط قلیلی از ان باندکی زعفران جهت زکام و نزله در انتهای علت مفید و بعضی با زنجبیل کفته اند و در اصلاح ضرر آن بدماغ هیچ چیز مانند جدوار و زعفران و مشک نیست امراض العین مالیدن آن با مصلح آنکه زعفران است و یا زردچوبه و شیافات و اضمده و اطلیۀ افیونیه بر دور چشم صاحب رمد و اوجاع چشم در انتهای علت نافع و همچنین باندکی زعفران و شیر دختران امراض الاذن چکانیدن اندکی افیون محلول در روغن بادام تلخ و یا روغن خلوق که دهن الزعفران است جهت تسکین درد آن و همچنین به دو حبه جندبیدستر محلول در شیر دختران و یا روغن بادام تلخ و مر و زعفران جهت درد کوش و استعمال رماد آن با جندبیدستر جهت تسکین اوجاع کوش و قرحۀ آن نافع و قطور آن با بز و البنج سفید هر دو متساوی بقدر عدسه محلول در روغن بنفشه جهت وجع حادث از حرارت و یک قیراط آن در شیر تازۀ دوشیدۀ حل کردۀ نیمکرم جهت بثور آنکه با ضربان باشد اما وقتی باید استعمال قطورات افیونیه در کوش نمود که از شدت وجع خوف تشنج و اختلاط عقل و غشی باشد و با وجود اینها مداومت بآن جائز نیست زیرا که موجب ثقل سامعه است و در غیر این حالات بطریق اولی و ضماد آن جهت تجفیف قروح و ورمهای حاره و با زردۀ تخم مرغ ناپخته و زعفران جهت حمره بضم حای مهمله که باد سرخ
ص: 292
١٧نامند و خراجات بضم خای معجمه و با شیر دختران و زعفران جهت نقرس حار و فتیلۀ آن با مرمکی و زعفران بالسویه جهت زحیر مجرب و با موم و روغن جهت حکه و جرب نافع و در معاجین و ادویۀ مرکبه حافظ قوت آنها است مضر قوای باطنیه و ظاهریه و حس و ادراک و ارواح و محدث کزاز و دق و شیخوخت و لاغری بدن و زردی رخسار و تقلیل فهم و فکر و کج خلقی و اکثر اوقات مغموم و محزون بودن و باندک چیزی خائف و هراسان شدن و ضعف قوت باصره و سامعه و شامه و ذائقه و قلب و کبد و معده و کرده و مثانه و باه و احداث نفخ و قولنج و عسر البول و غیر اینها است بسبب مضرت آن باین اعضا مصلح آن جندبیدستر و زعفران و دارچینی و فرفیون و زنجبیل و جدوار و فلفل مقدار شربت آن از یک عدس تا چهار قیراط و زیاده از یک دانک آن ممنوع و دو درهم آن کشنده بدل آن سه مثل آن بزر البنج و بوزن آن تخم لفاح یا پوست بیخ آن یا عصارۀ آن و در حبس الدم طباشیر و طین مختوم و کافور و کهربا است و بعضی بدل آن بوزن آن تودری سفید کفته اند در مدت عمر و بقای قوت آن را مانند سقمونیا پنجاه سال کفته اند و باید که آن را محفوظ دارند از رسیدن کیفیات غالبۀ اربعه یعنی حرارت و برودت و رطوبت و یبوست و از کردوغبار و آمیزش اشیای غریبه و غیرها که آن را از صورت نوعیۀ خود نکرداند و ضعیف و فاسد نسازد و هرکه زیاده از مقدار شربت آن بخورد او را خدر و افسردکی اخلاط و ارواح و فواق و ظلمت بصر و پراکندکی حواس و تنکی نفس و کرفتکی زبان و سبات مفرط و خارش بدن و فرورفتن چشمها و کزاز و عرق سرد و آمدن رائحۀ افیون از دهان و نفس و بدن خصوص که در وقت خاریدن و کمودت ناخنها عارض کردد پس اهلاک مداوای آن و آنچه بدان ماند قئ کردن بماء الشبت و فجل و عسل و نمک هندی و تحقین بحقنۀ حاره و آشامیدن شرابی که در ان دارچینی سوده و عاقرقرحا و جندبیدستر داخل کرده باشند و کرم کردن سر بتکمید و عطسه فرمودن و در میان آب کرم نشانیدن و خورانیدن تریاق فاروق و سنجرنیا و تریاق اربعه و تریاق لطین و مثرودیطوس و فادزهر فایق و مقدار بندقه جندبیدستر و مشک و فلفل و حلتیت و جدوار مجرب و دارچینی و ابهل سائیده با عسل سرشته و اکر قلیلی فرفیون و زعفران نیز اضافه نمایند بد نیست و خورانیدن روغن کاو و آب کرم و بوره و نمک و یا شیر تازه دوشیده با نارجیل دریائی و مکرر قئ کردن و بعد از ان عسل و چیزهای چرب و شیرین و حسوهای چرب و شیرین خوردن و بوئیدن مشک و جندبیدستر و زعفران و خوردن اینها باهم و غذاها و طعامهای چرب شیرین و شیربرنج و شبر و سیر و جوزلیز موثر است و خوردن جندبیدستر بقدر آنچه که افیون خورده و آشامیدن سکنجبین با افسنتین و نکذاشتن که بخواب رود نیز مؤثر است و اکر از عقب آن روغن کنجد و با سرشف بخورد کفته اند که معالجه پذیر نیست و ترشیها و سرکه و ماست بالای آن مضر و باعث قولنج صعب است و اکر احتیاج بحقنه شود تحقین فرمودن بحقنهای مناسبه و بعد از فراغ از حقنه شراب افسنتین ساعت بساعت دادن و در بزر البنج و شوکران احتیاج بتحقین زیاده است از افیون و بیلن افیون و طریقۀ اخذ و منافع و مضار و دفع مضار و تراکیب افیونیه باندک تفصیل و بسطی در قرابادین ذکر یافت
ص: 293
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
خشخاش، کوکنار یا تریاک (نام علمی: Papaver somniferum) گیاه علفی یکسالهٔ گلداری است. گیاه خشخاش ازتیر تا مرداد گل میدهد. بخشهای مختلف خشخاش به ویژه شیرهٔ خشکشدهٔ کاسبرگ آن که به تریاک معروف است خاصیت آرامبخش، ضد درد و ضد اسهال دارد.
از این گونه آلکالوییدهایی استخراج میشود که مصارف دارویی و صنعتی بسیاری دارد از جمله مورفین، تبایین، کدیین، نارسیین و چند آلکالویید مهم دیگر. همچنین این گونه واریته و کولتیوارهای زیاد و گوناگونی نیز دارد. پس از رسیدن میوه که به صورت کپسول است با خراشیدن آن شیرابه سفیدرنگی بدست میآید که با خشک کردن آن (آب آن گرفته شود) مادهای قهوهای رنگ به نام تریاک حاصل میشود.
محتویات
استفاده از روغن خشخاش به دوران کهن باز میگردد. گیاه خشخاش در حدود ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد در میانرودانکشت میشده است.[۲] تصاویر روغن خشخاش در آثار باقیمانده از سومریان یافت شدهاند. سومریان خشخاش را گیاه شادی (Hul Gil) مینامیدند.[۳] ساخت و استفاده از اپیوم در دوران مینوسیها شناسائی شده است. یونانیهای باستان آن را اپیوم نامیدند.
موارد مصرف: عمدتاً مصرف خوراکی دارد و دارای مزهای تلخ که بر گرفته از طبیعت سرد و خشک آن است. در داروسازی نیز طیف مصرفی وسیعی دارد و به صورت استعمال بر اندامهای خارجی نیز کاربرد دارد.
- درمان سردرد و آبریزش بینی
- کاهنده اشتها و کند کننده هاضمه
- کاهنده میل جنسی و شل کننده عضو مورد نظر (به صورت مالیدن بر روی آن)
استفاده دارویی - روغن خشخاش (کاربرد در پزشکی)
استرالیا، ترکیه و هندوستان تولید کنندگان عمده خشخاش برای اهداف پزشکی و داروهای ساخته شده بر اساس خشخاش میباشند، از قبیل مرفین و کدئین. ایالات متحده آمریکا سیاست ذخیرهسازی ۸۰٪ از مواد خام نارکوتیک خود از تولید کنندگان تجاری اش، هندوستان و ترکیه را در پیش روی دارد.
در صورت مداومت استعمال بر ناحیه پشت گردن باعث کند شدن فعالیت عصبی و کاهش حافظه میشود.
3. پرش به بالا↑ “Cannabis, Coca, & Poppy: Nature’s Addictive Plants”. Drug Enforcement Administration Museum. Retrieved 10 September 2013.
- Sneader, Walter. Drug Discovery: A History. John Wiley & Sons, 2005. ISBN 978-0-470-01552-0. Retrieved 2013-09-10.
- دانشنامه آزاد و جامع داروسازی انجمن داروسازان ایران
////////////
به عربی:
الخشخاش المنوم (بالإنجليزية: Opium poppy) هو نوع نباتي ينتمي إلى جنس الخشخاش في الفصيلة الخشخاشية. وتعتبر زراعة هذا النبات من الزراعات الممنوعة (إلّا لإغراض طبية مرخصة) حيث أنه مصدر للمواد المخدرة مثل الأفيون والهيروين والمورفين.
محتويات [أظهر]
الوصف النباتي[عدل]
يمتلك ساقاً منتصبةً يصل طولها إلى ما يزيد عن المتر الواحد، تتميز ساقه بقلة التشعبات الغصنية فيها. الأوراق بيضوية متطاولة بحواف غير منتظمة وبلون أخضر يميل إلى الزرقة، أزهاره تكون وحيدة solitary (أي أنها لا تتواجد على شكل تجمعات زهرية) تمتلك سبلتين متساقطتين وأربعة بتلات بيضاء أو زهرية اللون ولها بقعة بنفسجية في قاعدتها. الثمرة تكون على شكل كبسولة، إذا ما قمنا بإجراء شقوق قليلة العمق فيها سال سائل نباتي أبيض اللون والذي سرعان ما يتخثر متحولاً إلى أفيون.
مناطق زراعته[عدل]
مناطق زراعة الخشخاش هي دول المثلث الذهبي (تايلاند، لاوس، ميانمار " بورما ") والهلال الذهبي (باكستان، أفغانستان، إيران) والممر الذهبي (دول آسيا الوسطى)، المكسيك، الهند، لبنان، كولومبيا، وقد زادات المساحات المنزرعة بالخشخاش في البلد الأخير على حساب زراعة نبات الكوكا في كولومبيا.
الدورة الزراعية[عدل]
وتبدأ الدورة الزراعية للنبات في أواخر الصيف وبعد ثلاثة أشهر ينضج النبات المكون من سيقان خضراء يعلوها زهور الخشخاش ثم تسقط الأوراق لتظهر الكبسولة.
Papaver somniferum Lilamohn.JPG
طالع أيضاً[عدل]
الخشخاش
قائمة أنواع الخشخاش
خشخاش منثور
شقيقة النعمان
مراجع
///////////////
به عبری هِلِگ ها اوپیوم:
פרג פרג האופיום, פרג תרבותי או פרג מרדים (שם מדעי: Papaver somniferum) הוא מין של פרג. הצמח גדל באזורים ממוזגים, מוצאו בסביבות אגן הים התיכון ומשם התפשט לאזורים אחרים. השרף שלו הוא הסם אופיום, אשר מכיל את האלקלואידים מורפין, קודאין, פאפאוורין,אוריפאווין, תבאין ועוד. גרעיני הפרג משמשים גם למאכל ולהפקת שמן.
////////////
به پنجابی پوست:
پوست پوپی ٹبر دا اک بوٹا تے پھل اے جیدے توں افیم بنائی جاندی اے۔ ایس توں ہیروئن تے مارفین ورگیاں نشے والیاں دوائیاں وی بندیاں نیں۔
/////////////
به اردو پوست:
پوست ایک ایسے پودے کا نام ہے جس سے ایک نشہ آور شے افیم بنتی ہے۔ اس کے نباتاتی نام کا مطلب ہے نیند لانے والی پوپی۔ اس کا پھول خوبصورت ہوتا ہے اور اسکی کئی اقسام ہیں۔ اس کو افیم کے علاوہ سجاوٹ کے ليے بھی اگایا جاتا ہے۔ افغانستان اس کی کاشت کا سب سے بڑا مرکز ہے۔ اس کے بیج کو خشخاش کہتے ہیں جو کھانوں اور ادویات میں استعمال ہوتا ہے۔
///////////////
به آذری:
Yuxu xaşxaşı (lat. Papaver somniferum)[1] - xaşxaşkimilər fəsiləsinin lalə cinsinə aid bitki növü.[2[
/////////////
به ترکی حشاش:
Haşhaş (Papaver somniferum), gelincikgiller familyasından Papaver cinsinden bir bitki türü. Haşhaş, yazların sıcak geçtiği, orta derecede yağış alan yerleri sever. Anavatanı Doğu Akdeniz'dir. Hindistan ve Anadolu'da çok eskiden beri tarımı yapılmaktadır.
Haşhaşın kapsülünden afyon adlı uyuşturucu, tohumlarından da haşhaş yağı adı verilen yenilebilir yağçıkarılır.
Bitkinin meyvesi olan kapsülde, çok sayıda tohum bulunur. Haşhaş yağı, tohumların %40-45'ini meydana getirir. Haşhaş yağı, kaliteli, yemeklik, bitkisel bir yağdır. Tohumların yağı çıkartıldıktan sonra kalan küspe hayvan yemi olarak kullanılır ve hayvanın sütündeki yağ oranını arttırır. Meyve kabuğundan 20 kadaralkaloid elde edilir. Bunlar, afyon türevleri olan, morfin, kodein, narkotin, papaverin gibi uyuşturucu olarak ve tıpta da kullanım alanı olan maddelerdir.
/////////////
Papaver somniferum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Papaver somniferum
| |
Papaver somniferum
| |
Kingdom:
| |
(unranked):
| |
(unranked):
| |
Order:
| |
Family:
| |
Genus:
| |
Species:
|
P. somniferum
|
Papaver somniferum, the opium poppy,[2] is a species of flowering plant in the family Papaveraceae. It is the species of plant from which opium and poppy seedsare derived and is a valuable ornamental plant, grown in gardens. Its native range is probably the eastern Mediterranean, but is now obscured by ancient introductions and cultivation.
The opium poppy is the only species of Papaveraceae that is grown as an agricultural crop on a large scale. Other poppy species, such as Papaver rhoeasand Papaver argemone, are important agricultural weeds, and may be mistaken for the crop.
Contents
Papaver somniferum flower
Papaver somniferum is an annual herb growing to about 100 cm. All parts of the plant are strongly glaucous, giving a greyish-green appearance, and the stem and leaves are sparsely covered with coarse hairs. The leaves are lobed and clasp the stem at the base. The flowers are up to 120mm diameter, normally with four white, mauve or red petals, sometimes with dark markings at the base. The fruit is a hairless, rounded capsule topped with 12–18 radiating stigmatic rays. All parts of the plant exude white latex when wounded. The annual habit in combination with stem-clasping, glaucous, glabrous (or almost so) leaves are diagnostic for the species.[3]:87[4]:32
Papaver somniferum has many subspecies or varieties and cultivars. Colors of the flower vary widely, as do other physical characteristics, such as number and shape of petals, number of flowers and fruits, number of seeds, color of seeds, production of opium, etc.[citation needed]
Papaver somniferum Paeoniflorum Group (sometimes called Papaver paeoniflorum) is a subtype of opium poppy whose flowers are highly double, and are grown in many colors. P. somniferum Laciniatum Group (sometimes calledPapaver laciniatum) is a subtype of opium poppy whose flowers are highly double and deeply lobed, to the point of looking like a ruffly pom-pom.
A few of the varieties and cultivars, notably the cultivars "Norman" and "Przemko",[5] have low morphine content (less than 1%), and much higher concentrations of other alkaloids. Most varieties, however, including those most popular for ornamental use or seed production, have a higher morphine content, with the average content being 10%.[6]
The native range of opium poppy is probably the Eastern Mediterranean, but extensive cultivation and introduction of the species throughout Europe since ancient times have obscured its origin. It has escaped from cultivation, or has been introduced and become naturalized extensively in all regions of the British Isles, particularly in the south and east[7] and in almost all other countries of the world with suitable, temperate climates.[8]
Dried poppy seed pods and stems (plate), and seeds (bowl)
The opium poppy is, as its name indicates, the root source of all opiates.Morphine is the predominant alkaloid found in the varieties of opium poppy plant cultivated in most producing countries.[9]
The seed pod of the opium poppy is the principal source of most naturally occurring μ-opioid receptor agonist opioids. Incisions are made on the green seed pods, the latex which oozes from the incisions is collected, and dried to produce "raw opium". Opium is about 8–14% morphine by dry weight, although specially bred cultivars reach 26%.[10]
Poppy straw is the dried mature plant except the seeds, harvested by mowing.
Opiates such as morphine, thebaine, codeine, and oripavine are extracted from both the opium and the straw. Opium is the source of many drugs, includingmorphine (and its derivative heroin), thebaine, codeine, papaverine, andnoscapine. The Latin botanical name means the "sleep-bringing poppy", referring to the sedative properties of some of these opiates.
Polish makowiec, a nut roll filled with poppy seed paste, used commonly in Germany, Austria, Czech Republic and Slovakia
Poppy seeds from Papaver somniferum are an important food item and the source of poppyseed oil, an edible oil that has many uses. The seeds contain very low levels of opiates and the oil extracted from them contains even less.[11] Both the oil and the seed residue also have commercial uses.
Poppy seeds are used as a food in many cultures. They may be used entire by bakers to decorate their products or milled and mixed with sugar as a sweet filling.[12] They have a creamy and nut-like flavor, and when used with ground coconut, the seeds provide a unique and flavour-rich curry base. They can be dry roasted and ground to be used in wet curry (curry paste) or dry curry.[13]
Use of the opium poppy predates written history. Images of opium poppies have been found in ancient Sumerian artifacts (circa 4000 BC). The making and use of opium was known to the ancient Minoans.[14] Its sap was later named opion by the ancient Greeks, from whence it gained its modern name of opium.
The First and Second Opium Wars among China, the British Empire and France took place in the late 1830s through the early 1860s, when the Chinese attempted to stop western traders from selling and later smuggling opium into their country from the large crops grown in India. The British in particular had a deep trade deficit with China, and the sale of British-owned Indian opium helped balance it.
Many modern writers, particularly in the 19th century, have written on the opium poppy and its effects, notably Thomas de Quincey in Confessions of an English Opium Eater.
The French Romantic composer Hector Berlioz used opium for inspiration, subsequently producing his Symphonie Fantastique. In this work, a young artist overdoses on opium and experiences a series of visions of his unrequited love.
Dried poppy seed pods next to glass jars of blue, gray, and white poppy seeds used for pastries in Germany.
White poppy seeds, close up.
12,814
| |
7,000
| |
4,698
| |
3,844
| |
3,200
| |
3,000
| |
2,600
| |
2,350
| |
1,509
| |
1,098
| |
1,000
| |
400
| |
296
| |
91
|
· In most of Central Europe (Austria, Croatia, Czech Republic, Germany, Hungary, Poland, Serbia, Slovakia, Slovenia, Switzerland) poppy seed is commonly used for traditional pastries and cakes. It is legal to grow poppies in all of these countries, though Germany requires a licence.
· The United Kingdom does not require a licence for opium poppy cultivation, but does for extracting opium for medicinal products.[16]
· Canada forbids possessing, seeking or obtaining opium poppy (Papaver somniferum), its preparations, derivatives, alkaloids and salts, although an exception is made for poppy seeds.[17]
· Italy forbids cultivation of P. somniferum to extract the alkaloids, but small numbers of specimens can be grown without special permits for purely ornamental purposes.[citation needed]
· In Australia P. somniferum is illegal to cultivate. 100 plants are required for determining a court of trial and 25 plants is considered intent to sell and supply.[18]
· United Arab Emirates: cultivation of the opium poppy is illegal, as is possession of poppy seeds. At least one man has been imprisoned for possessing poppy seeds obtained from a bread roll.[19]
· In New Zealand it is legal to cultivate opium poppy as long as it is not used to produce banned drugs.[20]
· Burma bans cultivation in certain provinces. In northern Burma bans have ended a century-old tradition of growing opium poppy. Between 20,000 and 30,000 former poppy farmers left the Kokang region as a result of the ban in 2002.[21] People from the Wa region, where the ban was implemented in 2005, fled to areas where growing opium is still possible.
· In the United States cultivation of poppies for food is illegal. However, this is not typically enforced for poppies grown or sold for food or ornamental purposes.[12][unreliable source?] In addition, "Opium poppy and poppy straw" are also prohibited.[22] As the opium poppy is legal for culinary or esthetic reasons, poppies were once grown as a cash crop by farmers in California. The law of poppy cultivation in the United States is somewhat ambiguous.[23] The reason for the ambiguity is because the Opium Poppy Control Act of 1942 (now repealed)[24][25][26] stated that any opium poppy should be declared illegal, even if the farmers were issued a state permit.[27] § 3 of the Opium Poppy Control Act stated:
It shall be unlawful for any person who is not the holder of a license authorizing him to produce the opium poppy, duly issued to him by the Secretary of the Treasury in accordance with the provisions of this Act, to produce the opium poppy, or to permit the production of the opium poppy in or upon any place owned, occupied, used, or controlled by him.
This led to the Poppy Rebellion, and to the Narcotics Bureau arresting anyone planting opium poppies and forcing the destruction of poppy fields of anyone who defied the prohibition of poppy cultivation.[28][29] Though the press of those days favored the Federal Bureau of Narcotics, the state of California supported the farmers who grew opium poppies for their seeds for uses in foods such as poppyseed muffins. Today, this area of law has remained vague and remains somewhat controversial in the United States.[30] The Opium Poppy Control Act of 1942 was repealed on 27 October 1970.[31][32]
Australia (Tasmania), Turkey and India are the major producers of poppy for medicinal purposes and poppy-based drugs, such as morphine or codeine.[33] The USA has a policy of sourcing 80% of its narcotic raw materials from the traditional producers, India and Turkey.[34]
A recent initiative to extend opium production for medicinal purposes called Poppy for Medicine was launched by The Senlis Council which proposes that Afghanistan could produce medicinal opium under a scheme similar to that operating in Turkey and India.[35] The Council proposes licensing poppy production in Afghanistan, within an integrated control system supported by the Afghan government and its international allies, to promote economic growth in the country, create vital drugs and combat poverty and the diversion of illegal opium to drug traffickers and terrorist elements. Senlis is on record advocating reintroduction of poppy into areas of Afghanistan, specifically Kunduz, which has been poppy free for some time.
The Senlis proposal is based in part on the assertion that there is an acute global shortage of opium poppy-based medicines some of which (morphine) are on the World Health Organisation's list of essential drugs as they are the most effective way of relieving severe pain. This assertion is contradicted by the International Narcotics Control Board (INCB), the "independent and quasi-judicial control organ monitoring the implementation of the United Nations drug control conventions". INCB reports that the supply of opiates is greatly in excess of demand.[36]
In March 2010, researchers from the Department of Biological Sciences at the University of Calgary published an article inNature Chemical Biology about their discovery of two enzymes and their encoding genes, thebaine 6-O-demethylase (T6ODM) and codeine O-demethylase (CODM), involved in morphine biosynthesis derived from the opium poppy.[37] The enzymes were identified as non-heme dioxygenases, and were isolated using functional genomics.[37] Codeine O-demethylase produces the enzyme that converts codeine into morphine.[38]
In late 2006, the British government permitted the pharmaceutical company Macfarlan Smith (a Johnson Mattheycompany, FTSE 100) to cultivate opium poppies in England for medicinal reasons[39] after Macfarlan Smith's primary source, India, decided to increase the price of export opium latex. This move is well received by British farmers,[citation needed] with a major opium poppy field based in Didcot, England. As of 2012, they were growing in Dorset, Hampshire, Oxfordshire and Lincolnshire as a spring-sown breakcrop recognised under the single payment scheme farm subsidy.[40] The Office of Fair Trading has alerted the government to their monopoly position on growing in the UK and worldwide production of diamorphine and recommended consideration.[39] The government's response advocated thestatus quo, being concerned interference might cause the company to stop production.[41]
A red opium poppy flower used for ornamental purposes
Once known as the "common garden poppy",[citation needed] live plants and seeds of the opium poppy are widely sold by seed companies and nurseries in most of the western world, including the United States. Poppies are sought after by gardeners for the vivid coloration of the blooms, the hardiness and reliability of the poppy plants, the exotic chocolate-vegetal fragrance note of some cultivars, and the ease of growing the plants from purchased flats of seedlings or by direct sowing of the seed. Poppy seed pods are also sold for dried flower arrangements.
Since "opium poppy and poppy straw" are listed in Schedule II of the United States' Controlled Substances Act, a DEA license may be required to grow poppies in ornamental or display gardens. In fact, the legal status of strictly ornamental poppy gardens is more nuanced, and destruction of ornamental poppy installations or prosecution of gardeners (except those caught extracting opium via capsule scarification or tea extraction) are virtually unheard of.[citation needed] During the summer, opium poppies can be seen flowering in gardens throughout North America and Europe, and displays are found in many private plantings, as well as in public botanical and museum gardens such as United States Botanical Garden, Missouri Botanical Garden, and North Carolina Botanical Garden.
Many countries grow the plants, and some rely heavily on the commercial production of the drug as a major source of income. As an additional source of profit, the seeds of the same plants are sold for use in foods, so the cultivation of the plant is a significant source of income. This international trade in seeds of P. somniferum was addressed by a UN resolution "to fight the international trade in illicit opium poppy seeds" on 28 July 1998.
In the 19th century Thomas de Quincey wrote Confessions of an English Opium-Eater (1821). A book on Opium and allegedly the first book in the series of drug-addiction literature.
Recently, a feature film entitled The Opium Eater was released exploring the life of Eric Detzer and how he would go about acquiring opium poppies from flower shops and gardens in the Pacific Northwest (north of Seattle) to feed his addiction. This true story is based on an autobiography, Poppies: Odyssey of an Opium Eater written by Detzer, and starring David Bertelsen. Since the festival release of this film in Breckenridge, CO, eBay has stopped allowing the sale of opium poppy pods on their auction site. This may also be attributed to the death of a Colorado teen, who overdosed on opium tea around the same time.
What may be the most well known literary use of the poppy occurs both in L. Frank Baum's The Wonderful Wizard of Ozand in MGM's classic 1939 film based on the novel.
In the novel, while on their way to the Emerald City, Dorothy, the Scarecrow, the Tin Man, and the Cowardly Lion walk through a field of poppies, and both Dorothy and the Lion mysteriously fall asleep. The Scarecrow and the Tin Man, not being made of flesh and blood, are unaffected. They carry Dorothy to safety and place her on the ground beyond the poppy field. While they are considering how to help the Lion, a field mouse runs in front of them, fleeing a cougar. The Tin Man beheads the cougar with his axe, and the field mouse pledges her eternal gratitude. Being the Queen of the Field Mice, she gathers all her subjects together. The Tin Man cuts down several trees, and builds a wagon. The Lion is pushed onto it, and the mice pull the wagon safely out of the poppy field.
In the 1939 film, the sequence is considerably altered. The poppy field is conjured up by the Wicked Witch of the West, and it appears directly in front of the Emerald City, preventing the four travelers from reaching it. As in the novel, Dorothy and the Cowardly Lion fall asleep, but in a direct reversal of the book, the Scarecrow and the Tin Man are unable to carry Dorothy. Glinda, who has been watching over them, conjures up a snowfall which kills the poppies' narcotic power and enables Dorothy and the Lion to awaken. Unfortunately, the Tin Man has been weeping in despair, and the combination of his tears and the wet snow has caused him to rust. After he is oiled by Dorothy, the four skip happily toward the Emerald City.
In Baum's other Oz books, Oz's ruler, Princess Ozma, is often shown wearing poppies in her hair as decoration.
In George R. R. Martin's A Song Of Ice And Fire book series and its TV adaptation Game of Thrones there is a medicine called "milk of the poppy", which is made from crushed poppies and used as a painkiller and sedative. It may well refer to the milky sap, or latex that exudes from the plant when damaged.
After the ousting of the Taliban from the town of Marja in the southern Afghan province Helmand by Operation Moshtarak, American and NATO commanders were confronted with the dilemma of, on the one hand, the need to "win the hearts and minds" of the local population and, on the other, the need to eradicate poppy fields and destroy the opium economy that allegedly financed the Taliban insurgency. It has been speculated that US Marines were initially ordered to ignore the crops to avoid trampling the local farmers' livelihood, and that this might have been because there were no significant poppy fields there before the first US forces arrived.[42][43]
2. Jump up^ "BSBI List 2007". Botanical Society of Britain and Ireland. Archived from the original (xls) on 2015-02-25. Retrieved 2014-10-17.
3. Jump up^ Stace, C.A. (2010). New flora of the British isles (Third ed.). Cambridge, U.K.: Cambridge University Press.ISBN 9780521707725.
4. Jump up^ Blamey, M.; Fitter, R.; Fitter, A (2003). Wild flowers of Britain and Ireland: The Complete Guide to the British and Irish Flora. London: A & C Black. ISBN 978-1408179505.
5. Jump up^ US 6067749 - Papaver somniferum strain with high concentration of thebaine and oripavine
6. Jump up^ Ayatollah (2006-02-25). "How potent are the major culinary (spicerack) varieties such as McCormick?".Poppies. Retrieved 2009-09-02.
7. Jump up^ "BSBI Distribution Maps, Papaver somniferum". London, U.K.: Botanical Society of Britain and Ireland.
8. Jump up^ . Copenhagen, Denmark: Global Biodiversity Information Facility, GBIF.org http://www.gbif.org/species/2888439.Missing or empty |title= (help)
9. Jump up^ "International Narcotics Control Bureau, Technical Reports, 2008, Part IV, Statistical information on narcotic drugs" (PDF). Retrieved 30 December 2011.
10. Jump up^ Kapoor L (1995). Opium Poppy: Botany, Chemistry, and Pharmacology. United States: CRC Press. p. 164. ISBN 1-56024-923-4.
12. ^ Jump up to:a b c http://www.amazon.com/Solo-Poppy-Seed-Pastry-Filling/dp/B004LKC2CO/ref=sr_1_8_s_it?s=grocery&ie=UTF8&qid=1458304459&sr=1-8&keywords=poppy+seed+for+food
14. Jump up^ Askitopoulou, Helen; Ramoutsaki, Ioanna A; Konsolaki, Eleni. "Archaeological evidence on the use of opium in the Minoan world". International Congress Series(ScienceDirect) 1242: 23–29. doi:10.1016/S0531-5131(02)00769-0.
16. Jump up^ Phillip, Rhodri, & Barry Wigmore (2007-07-14). "The painkilling fields: England's opium poppies that tackle the NHS morphine crisis". Evening Standard. Retrieved2009-09-02.
17. Jump up^ Controlled Drugs and Substances Act 1996 http://laws-lois.justice.gc.ca/eng/acts/c-38.8/
18. Jump up^ Misuse of Drugs Act 1981 (2015)http://www.slp.wa.gov.au/pco/prod/FileStore.nsf/Documents/MRDocument:28280P/$FILE/Misuse%20Of%20Drugs%20Act%201981%20-%20%5B06-e0-00%5D.pdf?OpenElement
19. Jump up^ McGrath, Ginny (2008-02-08). "Travellers who 'smuggle' poppy seeds face Dubai jail". The Times (UK). Retrieved2009-09-02.
20. Jump up^ Section 9(4) of the Misuse of Drugs Act states, "It shall be a defense to a charge under subsection (1) [Cultivation of prohibited plants] if the person charged proves that the prohibited plant to which the charge relates was of the species Papaver somniferum, and that it was not intended to be a source of any controlled drug or that it was not being developed as a strain from which a controlled drug could be produced.""New Zealand Legislation: Misuse of Drugs Act 1975". Retrieved 7 July 2012.
26. Jump up^ "21 U.S.C. § 188 : US Code – Section 188 TO 188N: Repealed. Pub. L. 91-513, title III, Sec. 1101(a)(7), Oct. 27, 1970, 84 Stat. 1292". Codes.lp.findlaw.com. Retrieved30 December 2011.
31. Jump up^ "United States Code: Title 21,188 to 188n. Repealed. Pub. L. 91–513, title III, 1101(a)(7), Oct. 27, 1970, 84 Stat. 1292 | LII / Legal Information Institute". Law.cornell.edu. Retrieved 30 December 2011.
32. Jump up^ "21 USC CHAPTER 6 – NARCOTIC DRUGS 01/03/2007". Joffelaw.com. Retrieved 30 December2011.
33. Jump up^ Dicker, Jason. "The Poppy Industry in Tasmania".University of Tasmania. Retrieved 2009-09-02.
34. Jump up^ Braund, Claire (2001). "Research driving the Tasmanian poppy industry". Australian Society of Agronomy. Archived from the original on 29 July 2009. Retrieved2009-09-02.
36. Jump up^ International Narcotics Control Board, 2004, Report 2004, Vienna: International Narcotics Control Board: 23.
37. ^ Jump up to:a b Jillian M Hagel & Peter J Facchini (2010-03-14)."Dioxygenases catalyze the O-demethylation steps of morphine biosynthesis in opium poppy". Nature Chemical Biology (Nature Publishing Group) 6 (4): 273–5.doi:10.1038/nchembio.317. PMID 20228795. Retrieved 2010-03-15.
38. Jump up^ "Genetic secrets of poppies' painkillers unlocked". The Canadian Press, Toronto Star. 2010-03-15. Retrieved2010-03-15.
39. ^ Jump up to:a b "Review of undertakings by Macfarlan Smith Limited". Department for Business, Innovation and Skills. March 2006. Retrieved 2009-09-02.
41. Jump up^ "Opium derivatives - Government response to OFT review of undertakings by Macfarlan Smith Limited (MSL)" (PDF). Department for Business, Innovation and Skills. March 2006. Retrieved 2012-10-03.
42. Jump up^ Nordland, Rod (20 March 2010). "U.S. Turns a Blind Eye to Opium in Afghan Town". The New York Times. Afghanistan;Marja (Afghanistan). Retrieved 30 December2011.
43. Jump up^ "Afghan drug cartels squeeze poppy farmers". Bangkokpost.com. 21 March 2010. Retrieved 30 December2011.
Bibliography
· Opium Poppy Cultivation and Heroin Processing in Southeast Asia from the School of Pacific and Asian Studies
· Chouvy P.A., 2009, "Opium. Uncovering the Politics of the Poppy", London, I.B. Tauris (Cambridge, Harvard University Press: 2010)
· Rätsch,Christian "The Encyclopedia of Psychoactive Plants, Enthnopharmacology and Its Applications" 1998/2005, Rochester, Vermont, Park Street Press, ISBN 978-0-89281-978-2
&&&&&&&&
اقاقیا. [ اَ ] (معرب ، اِ) مأخوذ از یونانی ، عصاره ٔ خاری است که پوست را بدان دباغت کنند و آن صلب و سیاه رنگ میباشد و بعضی گویند صمغ خار مغیلان است ، اگر بخودبرگیرند قطع خون رفتن کند. (آنندراج ) (برهان ). عصاره ٔ قرظ (سَنْط)، آن را خشک کنند و قرص از آن سازند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (قانون بوعلی سینا مقاله ٔ ثانیه از کتاب ثانی ص 156). صمغ قرظ. (الابنیه عن حقایق الادویه ). دو قسم عصیر منجمد را بنام اقاقیا می نامند، یکی اقاقیای صادق که اقاقیای مصری نیز گویند و عبارتست از عصاره ٔ غلافهای سبز میوه ٔ مغیلان و بشکل قطعاتی است که تقریباً از 25 تا 30 مثقال وزن هر یک از آنها میباشد و سیاه رنگ و طعمشان عفص است و دیگری اقاقیای کاذب که از عصیر بعضی میوه ها مانند آلوچه و برخی دیگرمیوه های طایفه ٔ روزاسه درست مینمایند و رنگ این قسم سرخ قهوه ای و مزه ٔ آن مانند مزه ٔ آلوی نارس است و در فرنگ بخصوص در آلمان این قسم اقاقیا را می سازند و اکنون در تهران یک نوع درختی که دارای گلهای خوشه ٔ سفیدی است و از همان طایفه ٔ مغیلان است به اسم درخت اقاقیا موسوم مینمایند. (ناظم الاطباء): قَرَظ؛ بار درخت سَنْط که از عصاره ٔ آن اقاقیا برآید. (منتهی الارب ). و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و ترجمه ٔ صیدنه شود.
- اقاقیای پیچ ؛ اقاقیای بنفش . (یادداشت مؤلف ).
- اقاقیای زرد ؛ اقاقی زرد. (یادداشت مؤلف ).
- اقاقیای سرخ .
- اقاقیای هندی ؛ عصاره ای که از اقاقیا گرفته میشود و آنرا بندرت و کم یابی مثل زنند. (یادداشت مؤلف ).
////////////
اقاقیا
بفتح همزه و قاف و الف و کسر قاف و فتح یای مثناه تحتانیه و الف بلغت یونانی اسم عصارۀ قرظ است و قرظ ثمر سنط است که از ان صمغ عربی بعمل می آید و بهندی کیکر و ثمر آن را کیکرکارس و بفرنکی اکاکیا نامند
ماهیت آن
باصح اقوال عصارۀ نوعی از امغیلان است که قرظ نامند آنچه قبل از رسیدن آن کوبیده کرفته باشند قبل از جفاف سرخ یاقوتی رنک و بعد از خشکی سبز مائل بسرخی و سیاهی و آنچه بعد از رسیدن اخذ نموده باشند سیاه می باشد مختار و مستعمل نوع اول است که طیب
١٨الرائحه سبز مائل بسیاهی سنکین و صلب باشد
طبیعت
غیر مغسول آن سرد در اول و خشک در اول سوم و مغسول آن سرد و خشک در دوم
افعال و خواص و منافع آن
مجفف و رادع و قابض و قاطع نزف الدم و نفث الدم و مقوی معده و کبد و حابس نزلات حاره و اسهال دموی و جهت استرخای مقعده و رحم شربا و ضمادا طلای آن مسکن رمد حار و مقوی بصر و ملطف رطوبات و زائل کنندۀ سرخی آن و داخل کرده می شود در ادویۀ ظفره و طلای آن بر اورام حاره محلل و مانع انصباب مواد است بسوی آنها و جهت داخس و شقاق حادث از سرما و استرخای مفاصل و بروز ناف اطفال و مقعده و بر مو سیاه کنندۀ آن و با برک مورد و کل سرخ جهت قطع ادرار عرق و بدبوی آن و بر بدن و رخسار باعث نیکوئی رنک و با سفیدۀ بیضۀ مرغ جهت سوختکی آتش و منع آبلۀ آن و بدستور با موم روغن جهت سوختکی آتش و داخس مفید و ذرور آن جهت قطع نزف الدم از هر عضوی که باشد و چون در آب بجوشانند و بر مفاصل مسترخیه بریزند نافع و مانع ریختن مواد است بسوی آنها و احتقان بدان مانع سحج و اختلاف الدم و مقوی امعا است و در رحم باعث نشف رطوبات مسترخیۀ آن و حمول و فرزجۀ آن مانع نزف الدم و خروج مقعده و رحم و استرخا و سیلان آن و ضماد آن جهت برآمدکی حدقه و ورم حار و باد سرخ و ورم مقعده و رحم و بر کبد ضعیف باعث تقویت آن و چون در آب حل کنند و سر را بآن بشویند موی را سیاه کرداند و مانع آید از افتادن آن و بالادن و روغن کل جهت قطع اسهال اطفال مجرب مورث سده مصلح آن روغن بادام مقدار شربت آن تا یکدرهم بدل آن بوزن آن عدس و صندل و کویند حضض است و این انسب می نماید و دستور کرفتن آن آنست که بکیرند ثمر درخت آن را هنکام نضج و رسیدکی و بکوبند و صاف نمایند و بآتش ملایم جوش دهند تا بسرحد انعقاد رسد و در قالبها ریزند و بکذارند تا خشک شود و بکار برند و اکثری آب برک آن را نیز داخل می نمایند و کفته اند اکر بآفتاب منعقد سازند بهتر است و طریقۀ غسل آن آنست که به آب بسایند آنچه بر بالای آب ایستد بردارند و قرصها سازند و خشک نمایند و عند الحاجه بکار برند بدانکه اقاقیا مرکب است از دو جوهر جوهر لطیف حار حاد لذاع و غایص و جوهر کثیف ارضی قابض مسدد و چون غسل نمایند آن را جوهر لطیف صاحب آن افعال زائل کردد و جوهر کثیف ارضی آن بماند و لهذا در بعضی مواضع استعمال غیر مغسول آن مانند اورام و در بعضی جاها مغسول آن مانند امراض چشم باید
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
اقاقیا
عصاره قرط است و قرط تخم خاری است که ادیم بوی دباغت کنند و جالینوس گوید صمغ وی بود و بعضی گویند رب شجره خرنوب است و گویند عصاره پوست انار است و این قولها خلاف است و آن عصاره قرط بود و در مصر سط و صنط خوانند و قرط را بپارسی کره خوانند و آن مصری بود و قلقل نیز خوانند و طبیعت وی سرد بود در دویم و مجفف بود در سیم و عیسی گوید سرد بود در اول و خشک بود در دویم و بهترین وی آن بود که صلب و سبز و سیاهرنگ بود منفعت وی آنست که چون بخود برگیرند قطع خون رفتن بکند و چون بیاشامند جهت سجح نافع بود و اسهال دموی و استرخا مقعد و رحم را سود دارد و شکم به بندد و حقنه کردن و خوردن جهت آبله چشم نافع بود و اگر با داروها بود روشنائی چشم بیفزاید و در طلاها جهت شکستگی اعضا نافع بود و اگر بر ورمهای گرم طلا کنند سودمند بود و بدل وی حضض بود یا صندل و عدس مقشر بوزن آن
______________________________
صاحب مخزن الادویه میگوید: اقاقیا بفتح همزه لغت یونانیست و اسم عصاره قرظ است و قرظ ثمرسنط است که از آن صمغ عربی بعمل میآید و بهندی کیکر و ثمر آن را کیکرکارس و بفرنگی اکالیا نامند
لاتینACACIA ARABIA WILLD
اختیارات بدیعی
///////////
صمغ عربی، که از درختی به نام صمغ سنگالی بدست میآید، سفید رنگ و محلول در آب است و عمدتاً شامل هیدراتهای کربن است. صمغ عربی یا صمغ آکاسیا صمغی طبیعی است که از دو گونه آکاسیا به نامهای Acasia senegal،Acasia seyal استخراج میشود.
از صمغ عربی در صنایع غذایی به عنوان «پایدارکننده» و در صنعت چاپ به عنوان روانکننده در انواع خاصی از جوهر برای چاپ استفاده میشود.
از این صمغ در گذشته استفادههای زیادی میشدهاست از جمله آن به عنوان تغییر میزان گرانروی جوهر مرکب. صمغ عربی ترکیب پیچیدهای از ساکاریدها و گلیکوپروتئینها میباشد که مهمترین خواص صمغ از این ترکیبها میباشد.این صمغ خوراکی میباشد.
صمغ عربی یکی از ترکیبات مهم شربت نوشابه میباشد.
در کوکا کولا .
همچنین در آب نبات و البته در آدامس.
در نقاشی از آن به عنوان یک ماده چسبنده در آبرنگ استفاده میشود.
در صنعت چاپ و داروسازی و لوازم آرایشی نیز از آن استفاده میشود.
یکی از ترکیبات مهم واکس نیز صمغ عربی میباشد.
ماده چسبنده تمبرهای پستی نیز از این صمغ میباشد.
در سیگارسازی نیز به عنوان چسبنده کاغذ سیگار میباشد.
۸۰ درصد صمغ عربی در سودان تولید میشود؛ که بخش مهمی آز آن از داراییهای اسامه بن لادن بودهاست.[نیازمند منبع]
منابع[ویرایش]
http://en.wikipedia.org/wiki/Gum_arabic
///////////////
به عربی:
الصمغ العربي الاسم العلمي : (Sengalia Senegal ) هو عصير شجرة السنغال 2/12 m. أكاسيا سينغال (Acacia senegal) أو أكاسيا سيال (Acacia seyal) وهو بوليسكاريد طبيعي لا لون له حتى اللون البني لا رائحة له يذوب في الماء الحار يكون خيوط لزجة طعمها حامض خفيف لا تذوب بالكحول. تتكون من ل-ارابينوزه د-جالاكتوزه ل-راهمنوزه ود-جلوكورونحامض بنسبة 3:3:1:1 L-Arabinose, D-Galactose, L-Rhamnose und D-Glucuronsäure يتم حصاد الصمغ من الأشجار البرية تجاريا في جميع أنحاء الساحل من السنغال و السودان إلى الصومال، على الرغم من أنه قد تم زراعتها تاريخيا في السعودية وغرب آسيا.
الصمغ العربي هو خليط من بروتين سكري و سكريات متعددة. وهو مصدر لسكريات أرابينوز و الريبوز، وكلاهما تم اكتشافه لأول مرة وفصله من الصمغ العربي، وتمت تسميتهما به.
السودان[عدل]
يعتبر السودان المصدر الأكبر عالمياً للصمغ العربي بإنتاجيته التي تجاوزت 80 % من الإنتاج العالمي للصمغ منذ خمسينيات وحتي تسعينيات القرن الماضي ، ورغم ان إنتاجه اليوم لا يزيد عن 50 % [1] من الإنتاج العالمي لايزال السودان المصدر الأكبر لهذا المنتج، ويعتمد مئات الالاف من السودانيين علي الصمغ كمصدر رئيسي للكسب وتسيطر الحكومة علي تجارته..[2]
وساهمت هجمات 11 سبتمبر في ابراز الصمغ في دائرة الضؤ حيث نشأت أسطورة حضرية في الغرب تفيد بأن أسامة بن لادن هو المسيطر الفعلي علي تجارة الصمغ في العالم عبر الحكومة السودانية ونادي بعض السياسيين بضرورة مقاطعة الصمغ العربي .[3] ، وعلي الجانب الاخر هدد السفير السوداني في الولايات المتحدة جون يوك لوث في مؤتمر صحفي عقد في واشنطن يوم 30 مايو 2007 م بحرمان الغرب من الصمغ العربي اذا ما استمر في فرض عقوبات علي السودان ، وقد ظهر السفير جون يوك لوث اثناء الموتمر محاطاً بمنتجات الكوكاكولا والعديد من منتجات الصودا الاخري التي تعتمد بشكل كلي الصمغ العربي في منتجاتها وقد صرح قائلاً : يمكننا ايقاف الصمغ وعندها سوف نفقد جميعاً هذا واشار لمنتجات الكولا.[4]
الاستخدام[عدل]
ويستخدم الصمغ العربي في المقام الأول في الصناعات الغذائية
الاستخدام الصيدلاني :
يُستخدم كعامل مستحلب و معلق و مثبت في المستحلبات و عامل رابط في المضغوطات و عامل رافع للزوجة . يستخدم غالباً في الأشكال الصيدلانية الفموية و الأشكال ذات التطبيق الوضعي كعامل معلق أو مستحلب ، و غالباً ما يكون ذلك بالمشاركة مع صمغ الكثيراء tragcanth كما يُستخدم في تحضير الحبوب lezenges و الحبيبات pastilles و كعامل رابط في المضغوطات بالرغم من أن استخدامه غير الدقيق يقود إلى الحصول على مضغوطات ذات زمن تفتت أطول من المطلوب . كما يستخدم الصمغ العربي في صناعة مستحضرات التجميل و صناعة الحلويات و المنتجات الغذائية الأخرى .
كما يستحدم كمثبت كيميائي . الصمغ العربي هو عنصر أساسي تقليدي في الطباعة الحجرية
ويستخدم في طباعة وإنتاج الطلاء، والغراء، ومستحضرات التجميل والتطبيقات الصناعية المختلفة.
و ذلك لاللزوجة في صناعة الحبر والصناعات النسيجية ،يقوم بهذه الأدوار بأقل تكلفة مواد.
يستعمل في المواد الغذائية والمشروبات كمحلي وكذلك في الدواء.
يستعمل أيضا في صناعة الألوان كرابط وكذلك الورق كمغلف ويستعمله الرسامون لخلط الألوان.
يستخدم في حالات الفشل الكلوي غسيل الكلى كمحلل اصطصفاء.
يستخدم في صناعة ملمعات الاحذية.
يستعمل كمادة لاصقة في الطوابع البريدية..[5]
التأثير على صحة الجسم : رغم أن الصمغ العربي يُعد مادة غير سامة إلا أنه سجل عدداً محدداً من حالات فرط التحسس لهذه المادة و ذلك بعد استنشاقه أو تناوله . و قد أدى وجوده في المستحضرات الزرقية إلى حدوث تفاعلات تأقية شديدة و لذلك لم يعد يستخدم في هذا المجال . إن منظمة الصحة العالمية لم تحدد المقدار المسموح يومياً منه كمادة مضافة للأغذية حيث أن الكميات الضرورية منه لتحقيق الغرض المطلوب لا تمثل أي خطورة على صحة الإنسان : LD50 (rubbit,oral) = 8,0 g/kg[6]
سلامة الاستعمال : تختلف الاحتياطات المتبعة أثناء التعامل مع المادة باختلاف الكمية و ظروف التعامل معها. و قد يسبب تهيج للعين و الجلد و إذا تم استنشاقه فإنه يخرش الجهاز التنفسي و لذلك يوصى باستعمال القفازات و الكمامة الواقية من الغبار المتناثر و حماية الأعين .[6]
التنافرات : إن الأكاسيـا تتنافـر مـع عـدد من المواد المتضمنة – أميدوبيرين – كريزول – إيتانول 95% - المورفين – الفيتول – فيسوستغمين – التيمول و الفانيلين .[6]
المراجع[عدل]
^ See page 4 of the World Bank Policy Note, Export Marketing of acacia gum from Sudan, March 2007 - http://siteresources.worldbank.org/INTAFRMDTF/Resources/Gum_Arabic_Policy_Note.pdf
^ James Gerstenzang and Edmund Sanders (2007-05-30). "Impact of Bush's Sudan sanctions doubted". Los Angeles Times. اطلع عليه بتاريخ 2007-06-01.
^ "Urban Legends Reference Pages: Rumors of War (Buy Gum!)". Snopes. 2001-09-19. اطلع عليه بتاريخ 2007-06-01.
^ اكتب عنوان المرجع بين علامتي الفتح <ref> والإغلاق </ref> للمرجع washingtonpost
^ Smolinske، Susan C. (1992). Handbook of Food, Drug, and Cosmetic Excipients. صفحة 7. ISBN 0-8493-3585-X, 9780849335853 تأكد من صحة |isbn= (مساعدة).
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ت Handbook of Pharmaceutical Excipients SIXTH EDITION Edited by Raymond C Rowe BPharm, PhD, DSC, FRPharmS, FRSC, CPhys, MInstP Chief Scientist Intelligensys Ltd, Stokesley, North Yorkshire, UK Paul J Sheskey BSc, RPh Application Development Leader The Dow Chemical Company, Midland, MI, USA
//////////////
به ترکی:
آغ ساققیز، آغ ساققیز آغاجینین آغ رنگده اولان طبیعی و یئملی کیتیرگهسیدیر. غذایی صنعتلرده و چاپ و باسما صنعتینده ایشلنیلیر.
آغ ساققیز نوشابهنین مهم ترکیبلریندندیر.
کوکا کولادا.
آبناباتدا ساققیزلاردا ایشلنیلیر.
نقاشلیقدا یاپیشدیریجی اوچون ایشلنیلیر.
چاپ و داوا دوزتمه و بزَک وسایلینده ده ایشلنیلیر.
واکسین دا مهم ترکیبلریندندیر.
پوست تمبرلرینده یاپیشدیریجی اوچون ایشلنیلیر.
سیقار دوزتمه ده سیقار کاغاذلارینی یاپیشدیرماق اوچون ایشلنیلیر.
یوزده ۸۰-ی سودان-دا تولید اولونور.
////////////
به عبری آوه خاله:
גומי ערבי או "גאם ערביק" כפי שהוא לעתים מכונה בישראל (משווק בישראל גם תחת הכינוי "אקציה גם"), הוא סוג של שרף המופרש מקליפת עץ שיטה הצומח באפריקה - Acacia Senegal (שיטת סנגל). זהו עץ שיטה נשיר קטן שמוצאו באזורים מדבריים למחצה באפריקה שמדרום לסהרה. מכל עץ מופקים 200-300 גרם שרף על ידי חיתוך בקליפה. השרף הוא תערובת של רב-סוכרים וגליקופרוטאינים. גומי ערבי מסיס מאוד במים וניתן להגיע לתמיסה בריכוז משקלי של 55%, בניגוד לשרפים אחרים החומר מסיס גם במים קרים. החומר הגולמי שקוף או צהוב בהיר. איכות החומר משתנה בין זנים שונים של עצי השיטה ואפילו בין עצים שונים מאותו זן. האיכות תלויה גם בתנאי מזג האויר, הקרקע ואופן ההפקה[1].
//////////////
Gum arabic
From Wikipedia, the free encyclopedia
The Acacia senegal, pictured in a medicinal handbook: Franz Eugen Köhler, Köhler's Medizinal-Pflanzen(1887)
Acacia gum, pieces and powder
Gum arabic, also known as acacia gum, chaar gund, char goond, or meska, is a natural gum made of the hardened sap of various species of the acacia tree. Originally, gum arabic was collected from Acacia nilotica which was called the "Gum arabic tree";[1] in the present day, gum arabic is predominantly collected from two related species, namely Acacia senegal[2] and Vachellia (Acacia) seyal. Producers harvest the gum commercially from wild trees, mostly in Sudan (80%) and throughout the Sahel, from Senegal to Somalia—though it is historically cultivated in Arabia and West Asia.
Gum arabic is a complex mixture of glycoproteins and polysaccharides. It is the original source of the sugars arabinose and ribose, both of which were first discovered and isolated from it, and are named after it.
Gum arabic is used primarily in the food industry as a stabilizer. It is edible and has E number E414. Gum arabic is a key ingredient in traditional lithography and is used in printing, paint production, glue, cosmetics and various industrial applications, including viscosity control in inks and in textile industries, though less expensive materials compete with it for many of these roles.
While gum arabic is now produced throughout the African Sahel, it is still harvested and used in the Middle East. For example, Arab populations use the natural gum to make a chilled, sweetened, and flavored gelato-like dessert.
Contents
Gum arabic was defined by the 31st Codex Committee for Food Additives, held at the Hague, Holland, from 19–23 March 1999, as the dried exudate from the trunks and branches of Acacia senegal or Vachellia (Acacia) seyal in the family Leguminosae (Fabaceae)”.[3]:4
Gum arabic's mixture of polysaccharides and glycoproteins gives it the properties of a glue and binder that is edible by humans. Other substances have replaced it where toxicity is not an issue, as the proportions of the various chemicals in gum arabic vary widely and make it unpredictable. Still, it remains an important ingredient in soft drink syrups, "hard" gummy candies such as gumdrops,marshmallows, M&M's chocolate candies—and edible glitter, a popular modern cake-decorating staple. For artists, it is the traditional binder in watercolor paint, in photography for gum printing, and it is used as a binder in pyrotechniccompositions. Pharmaceutical drugs and cosmetics also use the gum as a binder, emulsifying agent, and a suspending or viscosity increasing agent.[4] Wine makers have used gum arabic as a wine fining agent.[5]
It is an important ingredient in shoe polish, and can be used in making homemade incense cones. It is also used as a lickable adhesive, for example on postage stamps, envelopes, and cigarette papers. Lithographic printers employ it to keep the non-image areas of the plate receptive to water.[6] This treatment also helps to stop oxidation of aluminium printing plates in the interval between processing of the plate and its use on a printing press.
Also called acacia after the original source, gum arabic is used as an emulsifier and a thickening agent in icing, fillings,chewing gum and other confectionery treats.[7]
Powdered gum arabic for artists, one part gum arabic is dissolved in four parts distilled water to make a liquid suitable for adding to pigments.
Gum arabic is used as a binder for watercolor painting because it dissolves easily in water. Pigment of any color is suspended within the acacia gum in varying amounts, resulting in watercolor paint. Water acts as a vehicle or a diluent to thin the watercolor paint and helps to transfer the paint to a surface such as paper. When all moisture evaporates, the acacia gum typically does not bind the pigment to the paper surface, but is totally absorbed by deeper layers.[8]
If little water is used, after evaporation the acacia gum functions as a true binder in a paint film, increasing luminosity and helping prevent the colors from lightening. Gum arabic allows more subtle control over washes, because it facilitates the dispersion of the pigment particles. In addition, acacia gum slows evaporation of water, giving slightly longer working time.
The addition of a little gum arabic to watercolor pigment and water allows for easier lifting of pigment from paper and thus can be a useful tool when lifting out color when painting in watercolor.[8]
Gum arabic has a long history as additives to ceramic glazes. It acts as a binder, helping the glaze adhere to the clay before it is fired, thereby minimising damage by handling during the manufacture of the piece. As a secondary effect, it also acts as a deflocculant, increasing the fluidity of the glaze mixture but also making it more likely to sediment out into a hard cake if not used for a while.
The gum is normally made up into a solution in hot water (typically 10–25 g/litre), and then added to the glaze solution after any ball milling in concentrations from 0.02% to 3% of gum arabic to the dry weight of the glaze.[9] On firing, the gum burns out at a low temperature, leaving no residues in the glaze. More recently, particularly in commercial manufacturing, gum arabic is often replaced by more refined and consistent alternatives, such as CMC.
The historical photography process of gum bichromate photography uses gum arabic mixed with ammonium or potassium dichromate and pigment to create a coloured photographic emulsion that becomes relatively insoluble in water upon exposure to ultraviolet light. In the final print, the acacia gum permanently binds the pigments onto the paper.
Gum arabic is also used to protect and etch an image in lithographic processes, both from traditional stones and aluminum plates. In lithography, gum by itself may be used to etch very light tones, such as those made with a number five crayon. Phosphoric, nitric or tannic acid is added in varying concentrations to the acacia gum to etch the darker tones up to dark blacks. The etching process creates a gum adsorb layer within the matrix that attracts water, ensuring that the oil based ink does not stick to those areas. Gum is also essential to what is sometimes called paper lithography, printing from an image created by a laser printer or photocopier.
Gum arabic is the most commonly used form of adhesive for rolling papers used in cigarettes.
Arabinogalactan is a biopolymer consisting of arabinose and galactose monosaccharides. It is a major component of many plant gums, including gum arabic. 8-5' Non cyclic diferulic acid has been identified as covalently linked to carbohydrate moieties of the arabinogalactan-protein fraction.[10]
Acacia gum reduces the surface tension of liquids, which leads to increased foaming in carbonated beverages. This can be exploited in what is known as a Diet Coke and Mentos eruption.
Acacia senegal from Paul Hermann Wilhelm Taubert's Leguminosae, in Engelmann (ed.): Natürliche Pflanzenfamilien. Vol. III, 3., 1891
Vachellia seyal from Paul Hermann Wilhelm Taubert's Leguminosae, in Engelmann (ed.): Natürliche Pflanzenfamilien. Vol. III, 3., 1891
While acacia gum has been harvested in Arabia, Sudan, and West Asia since antiquity, sub-Saharan acacia gum has a long history as a prized export. The gum exported came from the band of acacia trees that once covered much of theSahel region: the southern littoral of the Sahara Desert that runs from the Atlanticto the Red Sea. Today, the main populations of gum-producing Acacia species are harvested in Mauritania, Senegal, Mali, Burkina Faso, Niger, Nigeria, Chad,Cameroon, Sudan, Eritrea, Somalia, Ethiopia, Kenya and Tanzania. Acacia senegal is tapped for gum by cutting holes in the bark, from which a product called kordofan or Senegal gum is exuded. Seyal gum, from Acacia seyal, the species more prevalent in East Africa, is collected from naturally occurring exudations on the bark. Traditionally harvested by seminomadic desert pastoralists in the course of their transhumance cycle, acacia gum remains a main export of several African nations, including Mauritania, Niger, Chad, andSudan. The hardened exudations are collected in the middle of the rainy season (harvesting usually begins in July), and exported at the start of the dry season (November). Total world gum arabic exports are today (2008) estimated at 60,000 tonnes, having recovered from 1987–1989 and 2003–2005 crises caused by the destruction of trees by the desert locust. Sudan, Chad, and Nigeria, which in 2007 together produced 95% of world exports, have been in discussions to create a producers' cartel.[11]
In 1445, Prince Henry the Navigator set up a trading post on Arguin Island (off the coast of modern Mauritania), which acquired acacia gum and slaves for Portugal. With the merger of the Portuguese and Spanish crowns in 1580, the Spaniards became the dominant influence along the coast. In 1638, however, they were replaced by the Dutch, who were the first to begin exploiting the acacia gum trade. Produced by the acacia trees of Trarza and Brakna, and used in textile pattern printing, this acacia gum was considered superior to that previously obtained in Arabia. By 1678, the French had driven out the Dutch and established a permanent settlement at Saint Louis at the mouth of the Senegal River, where the French Company of the Senegal River (Compagnie Française du Sénégal) had been trading for more than fifty years.[12]
Moorish tribes meet to trade gum arabic at Bakel on the Senegal River, 1890 (illustration from "Côte occidentale d'Afrique du Colonel Frey", pl. en reg. p. 100)
For much of the 19th century, gum arabic was the major export from French and British trading colonies in modern Senegal and Mauritania. France in particular first came into conflict with inland African states over the supply of the commodity, providing an early spur for the conquest of French West Africa. As the Atlantic slave trade weakened in the early 19th century, The Emirate of Trarza and its neighbors, in what is today southern Mauritania, collected taxes on trade, especially gum arabic, which the French were purchasing in ever-increasing quantities for its use in industrial fabric production. West Africa had become the sole supplier of world acacia gum by the 18th century, and its export at the French colony of Saint-Louis doubled in the decade of 1830 alone. Taxes, and a threat to bypass Saint-Louis by sending gum to the British traders at Portendick, eventually brought the Emirate of Trarza into direct conflict with the French. In the 1820s, the French launched the Franco-Trarzan War of 1825. The new emir, Muhammad al Habib, had signed an agreement with theWaalo Kingdom, directly to the south of the river. In return for an end to raids in Waalo territory, the Emir took the heiress of Waalo as a bride. The prospect that Trarza might inherit control of both banks of the Senegal struck at the security of French traders, and the French responded by sending a large expeditionary force that crushed Muhammad's army. The war incited the French to expand to the north of the Senegal River for the first time, heralding French direct involvement in the interior of West Africa.[13] Africa continued to export gum arabic in large quantities—from the Sahel areas of French West Africa (modern Senegal, Mauritania, Mali, Burkina Faso, and Niger) and French Equatorial Africa (modern Chad) until these nations gained their independence in 1959–61.
Although from the 1950s to the early 1990s, Sudan accounted for roughly 80% of gum arabic production, today, that figure is under 50%.[14] Hundreds of thousands of Sudanese are dependent on gum arabic for their livelihoods. It is, however, still the world's largest single producer, and the production of gum arabic is heavily controlled by the Sudanese government.[15]
The connection between Sudan and Osama bin Laden brought the otherwise innocuous gum to public consciousness in 2001, as an urban legend arose that bin Laden owned a significant fraction of the gum arabic production in Sudan, and therefore one should boycott products using it.[16]
This story took on somewhat significant proportions, mostly due to an article in The Daily Telegraph a few days after the11 September attacks, which echoed this claim. Eventually, the State Department issued a release stating that while Osama bin Laden had once had considerable holdings in Sudanese gum arabic production, he divested himself of these when he was expelled from Sudan in 1996.[17]
In a press conference held at the Washington Press Club on 30 May 2007, John Ukec Lueth Ukec, Sudan's ambassador to the United States, threatened to stop exportation of gum arabic from his country if sanctions were imposed. The sanctions proposed by the United States were a political response from the United States to the alleged connection between the government of Sudan and the Janjaweed militia group. Ukec made his speech surrounded by Coca-Cola products, although other sodas use acacia gum as an emulsifier, as well.[18]
Ukec was quoted at the Washington press conference, "I want you to know that the gum arabic which runs all the soft drinks all over the world, including the United States, mainly 80 percent is imported from my country," which he said after raising a bottle of Coca-Cola. According to the Washington Post, a reporter then asked if Sudan was threatening to "stop the export of gum arabic and bring down the Western world." To which Ukec replied, "I can stop that gum arabic and all of us will have lost this," and gestured to the Coke bottle.[18]
This section does not cite any sources. Please help improve this section byadding citations to reliable sources. Unsourced material may be challenged andremoved. (March 2013) (Learn how and when to remove this template message)
|
There are two main types of gum arabic used as hydrocolloids: Acacia Senegal and Acacia Seyal. Senegal grade is an emulsifier, much used in beverage emulsions. Seyal grade is used in confectionery, coatings and as a soluble dietary fiber.
1. Jump up^ "Acacia nilotica (gum arabic tree)". Invasive species compendium. Centre for Agriculture and Biosciences International. Retrieved 24 January 2016.
3. Jump up^ "Production and marketing of gum arabic" (PDF). Nairobi, Kenya: Network for Natural Gums and Resins in Africa (NGARA). 2004.
4. Jump up^ Smolinske, Susan C. (1992). Handbook of Food, Drug, and Cosmetic Excipients. p. 7. ISBN 0-8493-3585-X.
5. Jump up^ Vivas N; Vivas de Gaulejac N; Nonier M.F; Nedjma M (2001). "Effect of gum arabic on wine astringency and colloidal stability". Progres Agricole et Viticole (in French) 118 (8): 175–176.
7. Jump up^ Laura Halpin Rinsky; Glenn Rinsky (2009). The Pastry Chef's Companion: A Comprehensive Resource Guide for the Baking and Pastry Professional. Chichester: John Wiley & Sons. pp. 1, 134. ISBN 0-470-00955-1. OCLC 173182689.
8. ^ Jump up to:a b D. Kraaijpoel & C. Herenius. (2007) Het kunstschilderboek — handboek voor materialen en technieken, Cantecleer, p. 183
9. Jump up^ Parmalee, Cullen W.; Harman, Cameron G. (1973). Ceramic Glazes (3rd ed.). Cahners Bookj. pp. 131–133, 145, 589. ISBN 0-8436-0609-6.
10. Jump up^ Renard, D; Lavenant-Gourgeon, L; Ralet, MC; Sanchez, C (2006). "Acacia senegal gum: Continuum of molecular species differing by their protein to sugar ratio, molecular weight, and charges". Biomacromolecules 7 (9): 2637–49.doi:10.1021/bm060145j. PMID 16961328.
11. Jump up^ Navarro, Alain (10 July 2008) Sudan's manna from heaven and strategic weapon, AFP. Archived 28 May 2013 at theWayback Machine.
13. Jump up^ Webb, James L. A. (2009). "The Trade in Gum Arabic: Prelude to French Conquest in Senegal". The Journal of African History26 (2–3): 149. doi:10.1017/S0021853700036914. JSTOR 181721.
15. Jump up^ Gerstenzang, James; Sanders, Edmund (30 May 2007). "Impact of Bush's Sudan sanctions doubted". Los Angeles Times. Retrieved 1 June 2007.
16. Jump up^ "Urban Legends Reference Pages: Rumors of War (Buy Gum!)". Snopes. 19 September 2001. Retrieved 1 June 2007.
17. Jump up^ Bowman, Tom; LoLordo, Ann (15 September 1998). "Sanctions on Sudan bend for gum supply…". The Sun – Baltimore, Md. Retrieved 21 February 2008.
18. ^ Jump up to:a b Milbank, Dana (31 May 2007). "Denying Genocide in Darfur – and Americans Their Coca-Cola". The Washington Post. Retrieved 1 June 2007.
/////////////
کرت، سلم، چِش، صمغ عربی ( استان هرمزگان ) یا چش ( استان سیستان و بلوچستان ) نام درختی است که در استانهای ساحلی جنوب ایران میروید. این درخت گونهای اقاقیا است و بومی شبه قاره هند، جنوب ایران، شبه جزیره عربستان و بخشهایی از آفریقا می باشد. نام این درخت احتمالاً هندی است، زیرا در هند نیز «بابول» (Babul - Babool) نامیده میشود. نام علمی این درخت Acacia nilotica است و نام علمی مترادف آن Acacia arabica می باشد . عمر این درخت بسیار طولانی است و به صدها سال میرسد. بلندی درخت معمولاً حدود ۱۰ متر است، ولی مواردی هم وجود دارند که ارتفاعشان تا ۲۰ متر هم می رسد. درخت تاج گرد و پرپشتی ایجاد میکند. پوست تنه آن بسیار تیره و تقریباً سیاه رنگ و چاک چاک است. میوه ی قابل خوردن ندارد و برگهای آن شانهای و ریز است و دانههای آن در یک غلاف بلند قرار دارند.
سودمندی ها[ویرایش]
بابل درختی سایه دار است . این درخت با درختانی که صمغ عربی تولید میکنند (مانند Acacia senegal & Acacia seyal)، از یک خانوادهاست، ولی صمغ بابل کم ارزش است، هر چند که مصارف محلی دارد. چوب آن سرخ تیره مایل به قهوهای است و بسیار سخت و چگال است و در برابر آب به خوبی پایداری میکند. به همین خاطر در جنوب ایران از گذشته تا به حال چوب بابل یکی از چوبهای اصلی برای ساخت لنج به شمار میرفته است. برگها و غلاف دانههای این درخت، خوراک خوبی برای چارپایان به ویژه گاو است.
منابع[ویرایش]
Acacia-nilotica.jpg
«ویکیپدیای انگلیسی». بازبینیشده در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۰.
فرهنگ بزرگ مواد . نوشته مهندس پرویز فرهنگ، چاپ اول ، ۱۳۷۹، انتشارات سپیده سحر
////////////
به عربی:
السنط النيلي أو السنط العربي أو الشَوْكَة المِصْرِيَّة[1] شجر شوكي اسمه العلمي (.Acacia arabica (Lam.) Willd أو Acacia nilotica (L.) Willd. ex Delile أو Acacia scorpioides W.Wight أو .Mimosa arabica Lam أو .Mimosa nilotica L أو .Mimosa scorpioides L)، وهو نوع من السنط من الفصيلة البقولية.
أنظر أيضا[عدل]
السنط.
المراجع[عدل]
^ ابن البيطار المالقي. تفسير كتاب دياسقوريدوس في الأدوية المفردة. تحقيق إبراهيم بن مراد. بيت الحكمة، قرطاج (تونس) 1990.
////////////
به اردو:
کیکر ایک درخت ہے جو پاکستان اور خصوصاً پنجاب میں بکثرت پایا جاتا ہے۔ یہ بھارت میں بھی موجود ہے۔
ماہرین نباتیات کے مطابق یہ Fabaceae خاندان سے تعلق رکھنے والے درخت یا جھاڑیاں ہیں۔ یہ درخت چھال دار ہوتے ہیں اور جب یہ چھال اُتاری جاتی ہے تو اس سے رس دار کیمائی مادّہ نکلتا ہے۔ اس درخت کی ایک تاریخ ہے اور انکی زیادہ تر انواع دوا سازی اور مختلف اشیاء کو محفوظ رکھنے میں استعمال ہوتی ہیں۔[1]
/////////////
به سندی ییر:
ٻٻر (Acacia Arabica/ nilotica ) ھڪ عام مشھور وڻ، جنھن ۾ ڪنڊا ٿين، پن سنھڙا، گل ڦڪا، ڦر پلڙا، جن ۾ چيچڪا ٿين. ٻج ڪاري رنگ جو، چيچڪن وارو ٿئي. ھيءُ وڻ گرم علائقن ۾ ٿيندو آھي. سنڌ بہ گرم خطي ۾ آھي، تنھنڪري ھتي ٻٻر جو وڻ عام جام ٿئي ٿو. درياهه جي ڪچي وارن حصن ۾ تہ ھيءُ وڻ بي انداز ٿيندو آھي. ٻٻر خاص ڪري سخت گرمين ۾ ٿيندو آھي. ٿر جي ڪن علائقن، جھڙوڪ ننگرپارڪر، ڏونگري، موندي ۽ آڌيگام جي وچ، ڏيپلي ۽ مٺيءَ جي ڀرپاسي ۽ ڇاڇري جي پاسي، جتي پڪي زمين آھي، اتي به ھيءُ وڻ ٿئي ٿو، نہ تہ عام طور ٿر ۾ ”ٻائريءَ“ جو وڻ ٿئي. سنڌ ۾ ڪن جاين تي ٻٻرن جون ھڙيون ڏسجڻ ۾ اچن ٿيون. ھن وڻ جي ٽارين ۾ اڇي رنگ جا وڏا ڪنڊا ٿين ٿا، جن کي ٿري ماڻھو ”سول“ ۽ سڄيءَ سنڌ ۾ عام طرح ”سيلهہ“ چوندا آھن، ھيءُ وڻ قد جي لحاظ کان تمام وڏو ۽ اوچو ٿيندو آھي، انھيءَ ڪري ھن ۾ ڇانوَ بہ وڌيڪ ٿيندي آھي. ھيءُ وڏو ۽ مضبوط وڻ آھي. ھيءُ وڻ لڳ ڀڳ 40 فوٽ اوچو ٿئي ۽ ان جي ٿڙ جو گھيرو وڌ کان وڌ ٽن فوٽن تائين ٿئي ٿو. عام طرح ٻٻر ٽن قسمن جو ڏسڻ ۾ ايندو آھي، سنڌي ٻٻر، ڍليار ٻٻر ۽ ڪابولي ٻٻر، ڍليار، سنڌي -ٻٻر- کان ڏهہ فوٽ کن ڊگھو ٿيندو آھي، پر سندس ٿڙ وارو گھيرو قدري ننڍو ٿئي ٿو. ڪابولي ٻٻر سڌو ٿيندو آھي ۽ ان جون ٽاريون به ٿڙ سان گڏ سڌيون ۽ اڀيون ٿين ٿيون. هي ٻٻر ٻور ۽ پلڙا ڪونه جهلي. شاعر قد لاءِ ’ڪابولي ٻٻر‘ جي تشبيهہ به ڏيندا آھن. ٻٻر جي ٽاري ھر قسم جو مال کائيندو آھي. البت ٻڪريون ۽ رڍون ان کي وڏي چاهہ سان کائينديون آھن. ٻٻر جو پلڙو ٽاريءَ کان به وڌيڪ طاقتور آھي ۽ مال جي کير وڌائڻ جو ذريعو پڻ آھي. خالي ۽ سڪل ٽارين کي ”ڍينگھر“ چئجي ٿو، جن سان گھرن ۽ ٻنين وغيره جي حفاظت لاءِ لوڙھا ڏبا آھن. ٻٻر جا پن، پلڙا ۽ ٻوري، اٺ ۽ ٻڪريون جام کائينديون آھن. ھيءُ وڻ پاڙن کان وٺي ٻور تائين تمام ڪمائتو آھي. ھن وڻ جون طبي خاصيتون ھيٺ ڏجن ٿيون. حڪيمن جي چوڻ موجب ٻٻر جي پنن مان ٺاھيل عرق، ٻٻر جا ڇوڏا، گل ۽ پن ۽ کئونر کي استعمال ڪرائيندا آهن تہ شفا ٿيندي آهي. ٻٻر جو ڏندڻ، ڏندن جي صفائيءَ ۽ مضبوطيءَ لاءِ تمام سٺو سمجهيو ويندو آھي. ڏندن کي مضبوط ڪرڻ لاءِ ٻٻر جي ڏندڻ جھڙو ٻيو ڪو ڏندڻ آھي ئي ڪو نہ. ھن وڻ جا پن، گلڙا، کل، ڇوڏا، کئونر ۽ ڪاٺيون دوائن ۾ استعمال ٿين ٿيون. ھن جا پلڙا بہ حڪيم استعمال ڪندا آهن . ٻٻر تمام ڪارائتو وڻ آھي. ھن جي قيمتي ڪاٺ مان ھر قسم جو فرنيچر ٺھندو آھي. عمارتي ڪمن ۾ ڪامن، داسن، پٽين، ٿنڀن ۽ ٿوڻين ۾ بہ گھڻو ڪم ايندو آھي. ٻبر جي ڇوڏيءَ کي چمڙي رڱڻ جي صنعت ۾ بہ استعمال ڪيو ويندو آھي. ان جي اڱرن کي ٻارڻ واري توانائيءَ جي ھڪ وسيلي طور ۽ ڪاربان کي مختلف ڪيميائي مرڪبن ٺاھڻ لاءِ ڪتب آندو ويندو آھي. ٻٻر مان حاصل ٿيندڙ کئونر ڪارائتو آھي. جڏھن ته لاک بہ ٻٻر مان حاصل ٿئي ٿي. ٻٻر جو رس، رنگن کي پختو ڪري ٿو، انڪري ڪپڙي رڱڻ لاءِ ھن جو رس ڪتب آندو ويندو آھي. ٻٻرن جي ڇوڏي مان سنڌ اندر وڏي عرصي کان شراب ٺھندو اچي ٿو ۽ اھو سلسلو اڄ بہ قائم آھي. ھن وقت تائين ٻٻر جا عام مشھور ٽي قسم ڳڻبا آھن پر ماھرن سنڌ ۾ ٻٻرن جا ڇٽيهہ قسم ڄاڻايا آھن .[1]
///////////
به آذری:
Ərəbistan akasiyası (lat. Acacia arabica)[1] — paxlakimilər fəsiləsinin akasiya cinsinə aid bitki növü.[2]
////////////
Vachellia nilotica
From Wikipedia, the free encyclopedia
Vachellia nilotica
| |
Kingdom:
| |
(unranked):
| |
(unranked):
| |
(unranked):
| |
Order:
| |
Family:
| |
Genus:
| |
Species:
|
V. nilotica
|
Range of Vachellia nilotica
| |
· Mimosa arabica Lam.
· Mimosa nilotica L.
· Mimosa scorpioides L.
|
Vachellia nilotica (widely known by the taxonomic synonym Acacia nilotica, or the common names gum arabic tree,[5] Babul/Kikar, Egyptian thorn, Sant tree,Al-sant or prickly acacia;[6][7][8] called thorn mimosa or prickly acacia in Australia; lekkerruikpeul or scented thorn in South Africa; karuvela maram in South India) is a species of Vachellia native to Africa, the Middle East and theIndian subcontinent. It is also currently an invasive species of significant concern in Australia.
Contents
This tree was originally the type species of the genus Acacia, which derives its name from ακακία (akakia), the name given by early Greek botanist-physicianPedanius Dioscorides (ca. 40–90) to this tree as a medicinal, in his book Materia Medica.[9] The renaming of the genus to Vachellia remains controversial.[10]
The genus name Acacia derives from the Greek word for its characteristic thorns, ακις (akis, thorn).[11] The species name nilotica was given by Linnaeus from this tree's best-known range along the Nile river. The plant V. nilotica then, in turn, became the type species for the Linnaean Acacia genus (not all of which have thorns, even though they are named for them). For the ongoing reclassification of this and other species historically classified under genus Acacia, see the Acacia.
Vachellia nilotica is a tree 5–20 m high with a dense spheric crown, stems and branches usually dark to black coloured, fissured bark, grey-pinkish slash, exuding a reddish low quality gum. The tree has thin, straight, light, grey spines in axillary pairs, usually in 3 to 12 pairs, 5 to 7.5 cm (3 in) long in young trees, mature trees commonly without thorns. The leaves are bipinnate, with 3–6 pairs of pinnulae and 10–30 pairs of leaflets each, tomentose, rachis with a gland at the bottom of the last pair of pinnulae. Flowers in globulous heads 1.2–1.5 cm in diameter of a bright golden-yellow color, set up either axillary or whorly on peduncles 2–3 cm long located at the end of the branches. Pods are strongly constricted, hairy, white-grey, thick and softly tomentose. Its seeds number approximately 8000/kg.[12]
Vachellia nilotica is native from Egypt, across the Maghreb and Sahel, south toMozambique and KwaZulu-Natal, South Africa, and east through Arabian Peninsula to Pakistan, India and Burma.[13] It has become widely naturalisedoutside its native range including Zanzibar and Australia. Vachellia nilotica is spread by livestock.[13]
Seed pods
Gum Arabic exuding
In part of its range smallstock consume the pods and leaves, but elsewhere it is also very popular with cattle. Pods are used as a supplement to poultry rations inIndia. Dried pods are particularly sought out by animals on rangelands. In India branches are commonly lopped for fodder. Pods are best fed dry as a supplement, not as a green fodder.
The exudate gum of this tree is known as gum arabic and has been collected from the pharaonic times for the manufacture of medicines, dyes and paints. In the present commercial market, gum arabic is defined as the dried exudate from the trunks and branches of Senegalia (Acacia) senegal or Vachellia (Acacia) seyal in the family Leguminosae (Fabaceae).[16]:4 The gum of A. nilotica is also referred to in India as Amaravati gum.[17]
The tree's wood is "very durable if water-seasoned" and its uses include tool handles and lumber for boats.[18] The wood has a density of about 1170 kg/m3.[2]
Compound leaf, seed, flower and seed pod
1. Jump up^ Kyalangalilwa B, Boatwright JS, Daru BH, Maurin O, van der Bank M. (2013). "Phylogenetic position and revised classification of Acacia s.l. (Fabaceae: Mimosoideae) in Africa, including new combinations in Vachellia andSenegalia.". Bot J Linn Soc 172 (4): 500–523.doi:10.1111/boj.12047.
2. ^ Jump up to:a b Wickens, G.E. (1995). "Table 2.1.2 The timber properties of Acacia species and their uses". Role of Acacia species in the rural economy of dry Africa and the Near East. FAO Conservation Guide 27. Food and Agriculture Organization of the United Nations. ISBN 92-5-103651-9.
3. Jump up^ USDA, ARS, National Genetic Resources Program."Acacia nilotica". USDA Germplasm Resources Information Network (GRIN).
5. Jump up^ "Vachellia nilotica (as Acacia nilotica (L.) Willd. ex Delile)". Integrated Taxonomic Information System.
9. Jump up^ "Acacia nilotica (acacia)". Plants & Fungi. Royal Botanic Gardens, Kew. Archived from the original on 12 January 2010. Retrieved 2010-01-28.
10. Jump up^ Kull, Christian A.; Rangan, Haripriya. "Science, sentiment and territorial chauvinism in the acacia name change debate" (PDF). In Haberle, Simon P.; David, Bruno.Peopled Landscapes: Archaeological and Biogeographic Approaches to Landscapes. Terra Australis 34.
11. Jump up^ Quattrocchi, Umberto (2000). CRC World Dictionary of Plant Names. 1 A-C. CRC Press. p. 6. ISBN 978-0-8493-2675-2.
13. ^ Jump up to:a b "Prickly acacia – Acacia nilotica" (PDF). Weed Management Guide. Weeds of National Significance. 2003.ISBN 1-920932-14-3.
14. Jump up^ Saurabh Rajvaidhya et al. (2012) "A review on Acacia Arabica, an Indian medicinal plant" International Journal of Pharmaceutical Sciences and Research Vol 3(7) pp 1995-2005
15. Jump up^ A Hooda, M Rathee, J Singh (2009) "Chewing Sticks In The Era Of Toothbrush: A Review", The Internet Journal of Family Practice Vol 9(2)
16. Jump up^ "Production and marketing of gum arabic" (PDF). Nairobi, Kenya: Network for Natural Gums and Resins in Africa (NGARA). 2004.
17. Jump up^ "Acacia nilotica (gum arabic tree)". Invasive species compendium. Centre for Agriculture and Biosciences International. Retrieved 24 January 2016.
18. ^ Jump up to:a b Mueller, Ferdinand (1884). "Acacia longifolia, Willdenow". Select extra-tropical plants readily eligible for industrial culture or naturalization. G.S. Davis. p. 7.
· Carter, J.O. (1998). "7.2 Acacia nilotica: a Tree Legume out of Control". In Gutteridge, Ross C.; Shelton, H. Max. Forage Tree Legumes in Tropical Agriculture. The Tropical Grassland Society of Australia. ISBN 0-9585677-1-9.
· "Vachellia nilotica (as Acacia nilotica subsp. indica (Benth.) Brenan)". FloraBase the West Australian Flora.
· Broad bean
· Vitis vinifera
· Mimosa bark
· Myrtan or black marlock
| |||||||||||||||||||||||||||||||
· Dhawa
· Myrobalan fruit
· Valonia oak
· Tara pod
| |||||||||||||||||||||||||||||||
Other sources by organ
|
|
&&&&&&&&&&
اقحوان . [ اَ ح َ ] (ع اِ) بر وزن ارغوان معرب اکحوان است که شکوفه ٔ ریحان و بابونه باشد. احداق المرضی . خبزالغراب . شجرةالکافور. بابونه ٔ گاو. و بضم اول و ثالث هم بنظر آمده . (آنندراج ) (برهان ). از اسفرمهاست ، نوعی از گاوچشم است میان او زرد است و کناره های او سپید است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). گونه ای از آن سپید و گونه ای اشقر است نوع سپید آن قوی تر است و بو و مزه ٔ تند و تیز دارد. (قانون بوعلی سینا مقاله ٔ دوم از کتاب دوم چ تهران ص 158). بابونه . قراص . (بحر الجواهر).
اقحوان . [ اُ ح ُ ] (ع اِ) قُحوان . بابونج . بابونه . (منتهی الارب ). رجل الدجاجة. کرکاش . مقارجه . بابونک . بابونق . (یادداشت مؤلف ). شجره ٔ مریم . کافوریه . ج ِ اقاحی . اقاح . (منتهی الارب ). در تاج العروس آمده : اقحوان بابونج [ بابونه ] است نزد عجم و قُرّاص است نزد عرب . (تاج العروس ). کافور اسپرم . (مهذب الاسماء)
گاو چشم. (اِ مرکب ) اقحوان . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). آذرگون . آذریون . (صحاح الفرس ). نام گلی است که بیرونش سفید و درونش زرد میباشد و به عربی عین البقر و بهار و در مصر کرکاس و در موصل شجرةالکافور و به یونانی فربانیون گویند. طبیعت آن گرم و تر است و بابونه ٔ گاو واقحوان همان است . اگر آب آن را گرفته بر حوالی انثیین بمالند قوت مجامعت دهد و بوییدن آن سبات آورد و آن مرضی است مهلک . بعضی گویند نوعی از انگور کوهی است که به عربی عین البقر خوانند. (جهانگیری ) (برهان )
بابونج . [ ن َ ] (اِ) معرب بابونه ٔ فارسی است . قرّاص . قحوان . اقحوان . (منتهی الارب ). بابونک . بابونق . (دزی ج 1 ص 47). نورالاقحوان . (بحر الجواهر). اربیان . کافوری . رَبل . مقارجه . رجل الدّجاجه . حبق البقر. (منتهی الارب ). تفاح الارض . خامامیلن .گلش سفید و زرد میباشد. (نزهةالقلوب ). سبزه ایست که کافوری نیز گویند، بتازی اقحوان خوانند. شکوفه (این معنی در سایر فرهنگ ها ضبط نشده است ). (شرفنامه ٔ منیری ، ذیل بابونه ). رجوع به دزی ج 1 ص 47 و رجوع به بابونه شود. گیاهی است معروف که آنرا اقحوان گویند و بابونج معرب آنست . بوئیدن آن خواب آورد. اگر آب آنرا بگیرند و بر دو خصیه و ذکر بمالند قوت تمامی در مجامعت دهد و اگر در خانه بگسترند جمیع گزندگان بگریزند، و آنرا بعربی تفاح الارض خوانند. (برهان ، ذیل کلمه ٔ بابونه ).گیاهی است معروف که آنرا بعربی اقحوان خوانند، بوئیدن آن خواب آورد، اگر آب آنرا بگیرند و بر دو خصیه و ذکر بمالند قوت تمامی در مجامعت دهد و اگر در خانه بگسترند جمیع گزندگان بگریزند، و بابونه ٔ گاو با کاف فارسی به الف کشیده به واو زده گلی است بیرونش سفید و اندرونش زرد می باشد و بعربی حبق البقر و احداق المرض خوانند. (آنندراج ، ذیل کلمه ٔ بابونه ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 و شعوری ج 1 ص 189 شود. بوزن وارونه گیاهی است معروف و بابونج معرب آنست و آنرا بعربی اقحوان خوانند. بابونه ٔ گاوی گلی است بیرونش سفید و اندرونش زرد. (انجمن آرای ناصری ، ذیل بابونه ).
بابونج که بابونق و بابونک نیز گفته می شود و بیونانی اوتیتمن خوانند و نزد ما معروف به «البیون » است گیاهی است که به روی دیوارها و منازل روید و گل آن بیشتر زرد و گاهی ارغوانی و سفید است و زودتر از تمام گیاهان خشک شود و بهتر است که در ماه آذار چیده شود. گرم و خشک و محلل و تلطیف کننده است و در گشودن بینی و برطرف ساختن سردرد و اقسام تب ها و تب لرز و چشم درد خوردن و مالیدن و بخور دادن مخصوصاً با سرکه مفید است . و مقوی باه و کبد میباشد و سنگ ریزه ها را مطلقاً می شکند و مدر فضولات و پاک کننده ٔ کثافات سینه است و بثورات را از بین برد و جوشیده ٔ آن رنج و خستگی ها و صلابات و نزولات و درد رحم و مقعد را زایل کند و دود آن سموم را سودمندبود و هوام را براند، روغن آن برای کری و جراحات و درد کمر و عرق النسا و درد مفاصل و نقرس و جرب مفید است و در معالجه ٔ اشخاص محروری بهتر آنست که جو بآن اضافه کنند و با روغن زیتون کهنه اشخاص سردمزاج را تقویت میکند و بهترین راه نگهداری آن این است که بصورت قرص درآورند، و برای گلو مضر است و مصلح آن عسل است و شربت را سه مثقال و بدل آن قیصوم و مرنجاسب میباشد. (تذکره ٔ داود انطاکی ص 71). بفارسی بابونه گویند.در جمیع اجزاء مثل اقحوان است مگر در گل که کوچک تر از اقحوان است . در دوم گرم و در آخر اول خشک و لطیف و محلل بی جذب و مفتح و مدر بول و حیض و عرق و شیر و مقوی دماغ و اعصاب و باه و با تریاقیه و جهت تب بلغمی و سوداوی و مرکبه و تنقیه ٔ سینه و درد سر و نزلات وامراض دماغی و تحلیل بقایای رمد و ریاح گوش و درد جگر و احشا و مقعد و رحم و احتباس حیض و عسر بول و عسر ولادت و اخراج سنگ مثانه و تسکین دردها و ورم جگر وربو و یرقان و اعیا و عفونت سودا و بلغم و قولنج ایلاوس شرباً و ضماداً نافع و طلای او ملین اورام صلبه ونشستن در طبیخ او و به دستور نطول آن در اکثر علل مفید و مضر حلق و مصلح او عسل و شربت و انار و خائیدن او جهت قلاع و ذرورا و جهت غرب منفجر بغایت نافع و قدر شربتش تا سه مثقال و بدلش قیصوم و برنجاسف و اقحوان و بیخ او گرم و خشکتر و در افعال قوی تر از گل او و یک مثقال او با شراب العسل بسیار محرک باه است و روغن بابونه که بدستور روغن گلسرخ ترتیب دهند گرم و محلل اورام بارده و مخفف و طلاء او جهت رفع لرزتب بلغمی و سوداوی و ادرار عروق و رفع اعیا و تسدید مسام که از سرما باشد و تمدد و تحلیل ریاح اعضا و گرانی سامعه و درد کمر و مفاصل و نقرس نافع است و گویند بخور بابونج باعث گریزانیدن هوام میشود. بپارسی بابونه گویند. گرم و خشکست در اول ، محلل بلاجذب و مفتح بود و تلطف ماده کند و ورم صلب را نرم گرداند و تب بلغمی و سوداوی را سودمند آید و سنگ گرده و مثانه بریزاند و حیض و بول براند و بچه بیندازد و اعصاب و دماغ را قوت دهد و چون به آب سرکه جوشانیده در آخر رمد چشم را به بخار آن دارند از اخلاط ردیه پاک سازد و مضر است به حلق و مصلحش عسل است و شربتی ازو پنج مثقال تا سه مثقال . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). به پارسی بابونه گویند و بهترین آن بود که گل وی زرد بود و بزرگ و طبیعت وی گرم و خشک است در اول و منفعت وی آنست که مفتح و ملطف بود و محللی بی جذب بود و ورمهای صلب نرم گرداند و جهت صرع سرد نافع بود و همه ٔ تبها را خاصه که از عفونت سودا و بلغم بود و ورمهاء احشاء و اگر بجوشانند و در آب آن بنشینند سنگ گرده بریزاند و حیض و بول براند و بچه بیندازد و اگر بیاشامند بول و حیض براند و بچه در وقت بیرون آمدن سهل بیرون آید و بدن را پاک گرداند تنقیه ٔ تام و اگر بر جرب تر ضماد کنند ببرد و قوه ٔ اعصاب و دماغ بدهد و بر ورم جگر ضماد کردن نافع بود و بخار وی در آخر نزلها بغایت سود دهد و اگر بآب و سرکه بزند و در آخر رمد سر بر بخار آن دارند چشم را پاک گرداند و درد زایل کند اگر ادمان کند اگر چشم بآب بابونه تنها بشویند درد ساکن کند اما اسحاق بن حنین گوید: مضر است بحلق و مصلح آن عسل است و بدل آن در تقویت دماغ و زایل کردن صداع سرد برنجاسف است . ناظم الاطبا آرد: گیاه معطری که گل آنرا در طب استعمال میکنند و برگ تازه ٔ آن یکی از سبزیهای قرمه سبزی میباشد و نیز در آشها و پلاوها این برگ را داخل مینمایند ویک قسم از آن بابونه ٔ گاوچشم باشد بتازی اقحوان گویند. (ناظم الاطباء، ذیل بابونه ). نباتی است پربرگ ، گلش سفید است و گل وحشی آن کم پر است . نباتی است طبی و در زمینهای شن زار ایران میروید . (فرهنگ روستائی ص 229 ذیل کلمه ٔ بابونه ، از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ، ذیل بابونه گاو).
//////////////
اقحوان
بضم همزه و سکون قاف و ضم حای مهمله و فتح واو و الف و نون لغت عربی است و احداق المرضی نیز کویند و بفارسی بابونۀ کاو و بابونۀ کاوچشم نامند و بیونانی اوبیانس و اوبانیس و بعبرانی فیفایفا و بسریانی فشا و نیز فرابیون و کوکیش و کرکاو کویند و نزد بعضی کافوریه نام اقحوان است
ماهیت آن
دو قسم می باشد صغیر و کبیر صغیر را بیونانی فلیمن و بفارسی بهار کویند و این نیز دو نوع است بری و بستانی و بستانی را شاخهای باریک و برک آن شبیه ببرک کشنیز و رازیانه و کل آن زرد و مدور در اطراف آن برکهای ریزۀ سفید و از کل بابونه بزرکتر و ثقیل الرائحه و با اندک تلخی و منبت بری آن کوهستانها و صحراها و بالجمله صنفی از بابونه است و مغشوش ببابونه می نمایند و فرق آن است که بابونه تخم دارد و این ندارد و کل بابونه مجوف نیست و این مجوف است و مستعمل کل زرد آن است نه کل سرخ آن و بهترین آن آنست که برک آن سبز و بیرون کل آن سفید و اندرون آن زرد و با تلخی طعم باشد و کهنه و فاسد نباشد
طبیعت آن
در سوم کرم و در دوم خشک
افعال و خواص
و منافع آن
مسخن قوی و محلل و مفتح سدۀ جکر و افواه عروق و ملطف و محلل خون منجمد در مثانه و ورم مقعده و مدر بول و عرق و حیض و مسقط جنین و مفتت حصاه و یاقوت تریاقیت و جهت درد مثانه و ورم سپرز و استسقا و قراقر معده و قولنج و وجع
ص: 29
مثانه و نزول آب در کیستین نافع و با سکنجبین و یا با نمک مسهل سودا و بلغم و بدستور بافتیمون اعضاء الراس بوئیدن تازۀ آن خواب آورد و اکثار و مداومت آن سبات نطول آن جهت سهر پیران نافع بدین قسم که هر شب اقحوان و جو مقشر و بابونه از هریک قدری در آب شیرین بجوشانند و روغن ایرسا داخل کرده بر سر نطول نمایند خواب آورد ایشان را و در نسخۀ دیکر بجای شعیر صعتر آمده و یک جزو تمام نیز داخل دارد و چون اقحوان استفراغ سودا و بلغم می نماید لهذا استفراغ بدان بنحو مذکور نافع است برای مالیخولیا و فزع و صرع و همچنین آشامیدن هر روز یک مثقال از بیخ آن و بعضی دو مثقال کفته اند با طبخ فاوانیا تا سی روز متوالی جهت ازالۀ صرع و همچنین آشامیدن کل آن هر روز دو درم با شراب ریحانی تا بیست و پنج روز متوالی جهت صرع و ذرور خاکستر کل آن برای غرب و اکتحال خشک سودۀ آن جهت تقویت طبقات چشم و رفع ظلمت بصر و جلای آن و رفع آثار قروح و دفع نزول آب در ان و بعضی این خاصیت را بنوع صغیر آن مختص داشته اند
اعضاء النفس
و الصدر و الغذاء لعوق آن جهت ربو و سرفه و نفث الدم و آشامیدن سه درم برک خشک آن با سکنجبین و نمک جهت ربو و اسهال مرۀ سودا و تحلیل و تجفیف رطوبات متجلبه بسوی معده و تحلیل خون منجمد در ان و آشامیدن یک مثقال خشک سودۀ آن با سکنجبین جهت ربو و برانکیختن اشتها و خوش بوئی معده و آشامیدن پنج درم آن جهت ادرار عرق و رفع قولنج نافع
ص: 29
اعضاء النفض
آشامیدن مطبوخ آن با ماء العسل مدر قوی است و محلل خون منجمد در معده و مثانه و مسکن وجع آن و چون با کل آن بیاشامند تفتیت حصاه و تفتیح قولنج نماید و فقاح آن با شراب جهت ادرار بول و طمث و اسقاط جنین و نزول آب در کیستین و بدستور حمول آن ادرار حیض بقوت تمام نماید و محلل صلابت رحم و مفتح سدۀ آن و افواه بواسیر است و فرزجۀ آن مدر حیض و منقی رحم و جلوس در طبیخ آن جهت صلابت رحم و طلای آب تازۀ آن بر انثیین و قضیب و کنج ران جهت تقویت باه و جماع بغایت موثر و ضماد آن بدین قسم که به آب مطبوخ آن پارچه تر کرده بر ان کذارند جهت التوای عصب و دفع زهر جانوران سمی کزنده و با موم و روغن جهت ورم صلب ساقین و غیر آن و ضماد جمیع آن جهت باد سرخ و اورام حاره و بارده در انتها و جهت بواسیر و تقشر خشک ریشها و قروح خبیثه و جراحت قضیب و ضماد کل آن جهت تحلیل اورام غلیظه و تفتیح سدد مفید المضار اکثار آن مصدع و مثقل راس مصلح آن کل نیلوفر و سکنجبین و مکرب معده و مضر فم آن و مصلح آن بنفشه و انیسون و سکنجبین مقدار شربت آن تا دو مثقال بدل آن اکلیل الملک و بابونه است دو وزن آن نوع صغیر آن در دوم کرم و در اول خشک و در افعال ضعیف تر از اول ضماد آن با شراب جهت نیکوئی رنک رخسار و تحلیل ورم صلب نافع و روغن آنکه چهل روز کل اقحوان را که در هریک رطل از ان چهار رطل روغن زیت یا روغن کنجد تازۀ ریخته در آفتاب کذاشته باشند و قطور آن در کوش جهت رفع اوجاع آن و تدهین بآن جهت لقوه و التوای عصب و ورم اسافل بدن و مقعده و صلابت رحم و تفتیح مسامات و ادرار عرق و نضج اورام و اصلاح جراحات اعضای عصبانی شربا و تدهینا نافع و قطور آن در کوش جهت تسکین وجع آن و استنشاق آن و سعوط بان بعد استفراغ بحب ایارج از برای سهر حادث از رطوبت بورقی و سهر مشایخ و خواب آوردن ایشان و همچنین تعریق سر بآن و تمریخ آن جهت لقوه مفید و کاه ترکیب می نمایند روغن آن را با بعضی ادویۀ حارۀ عطریۀ ملطفۀ مفتحه بحسب اغراض برای زیادتی تسخین و منافع آن
ص: 297
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
اقحوان- بابونه گاوچشم:
به قول ديسقوريدوس برخى از مردم اقحوان را اماريون و برخى قورينبون و گروهى ارقسمون نامند. اقحوان دو صفت
دارد. زرد مايل به سرخى (اشقر) و سفيد. نو سفيدش قوىتر است. گياه اقحوان داراى چوبهاى نازك است، گل آن سفيد و مدور و وسطش زرد است بويى سنگين دارد و مزهاش به تلخى مىزند، گل اقحوان به گل مرو مىماند. تندمزه و تندبو است. مزاج: در سوم گرم و در دوم خشك است. خاصيت درمانى: گرمىبخش، رساننده علاج انوا انسداد است و نو سرخرنگ آن قابض و مانع سيلان است. تحليل مىبرد ليكن در گيرندگى و خشكانيدن از گدازندگى قوير است. اقحوان عرقآور است و اگر روغنش را بر اندام مالند عرق مىآورد. تحليلبرنده و لطافتبخش است و دهانه رگها را باز مىكند. اندامهاى سر: خوابآور است و بو كردن اقحوان تازه سبب خوابيدن مىشود. روغن اقحوان درد گوش را دواست. مفاصل: در مداواى پيچش پى، پارچه پشمى را در اقحوان آبپز شده مىخيسانند و بر جاى دردناك مىگذارند مفيد است. دمل و جوش: ورم گرم معده و خون بندآمده در معده را از بين مىبرد و در علاج ورمهاى سرد نيز مفيد است. زخم و قرحه: در مداواى ناصور و قرحههاى پليد )خبيثه( و بركندن خشك ريشه و علاج زخمهاى پى نافع است.
اندامهاى نفس و سينه: اگر اقحوان خشك شده را با سكنجبين و نمك تناول نمايند. همچنانكه افتيمون را تناول نافع است. اندامان غذا: براى فم المعده بد است ليكن چيزهايى را كه با معده ناسازگار » ربو « مىنمايند در علاج است و به سوى معده مىآيند تحليل مىبرد و مىخشكاند، و خون بند آمده داخل معده را آب مىكند. اندامان دفعى: شديدا مدر است. اگر با عسل آب باشد خون منعقد در مثانه را حل مىكند. گل اقحوان اگر با عسل آب تناول شود سنگ مثانه را خرد مىنمايد. شكوفه اقحوان و استعمال روغن آن در نزد زنان بول و حيض را ريزش مىدهد. استعمال روغن اقحوان نيز مدر است و سفتى زهدان را از بين مىبرد و آن را باز مىكند. اقحوان خشك با سكنجبين كه به اندازه افتيمون تناول گردد روغن اقحوان سودا و بلغم را بيرون دهد و در علاج ورمهاى گرم اطراف پيزى )لبه مقعد( و تركاندن بواسير نافع است و در علاج تركهاى آبريز و قولنج و درد مثانه و سفتى طحال مفيد است.
قانون (ترجمه شرفكندى)، ج 2
//////////////
اقحوان. احداق المرضی خوانند و گفته شد و در مصر کرکاس گویند و بیونانی قرقانیون در موصل شجره الکافور بپارسی گاوچشم و بعربی عین البقر و بشیرازی بابونه گاو خوانند و بهترین وی آنست که برگ وی سبز بود و بیرون گل وی سفید و اندرون زرد و در طعم وی تلخی باشد و نوعی هست که برگ سفید دارد و طبیعت وی گرم و خشک است در دویم و گویند گرم است در سیم و خشک است در دویم منفعت وی آنست که مفتح سدّه جگر بود و محلل رطوبات و مسهل بلغم سودا بود و سنگ گرده و مثانه بریزانند و عرق براند و محلل خونهای فسرده باشد و ناصور را نافع بود و صلابت رحم را تحلیل کند چون زن در آب آن نشیند و چون فرزجه از وی زن بخود برگیرد حیض بسته بگشاید و اگر همچنان خشک کرده بکوبند و با سکنجبین یا نمک بیاشامند مسهل بلغم و مره سودا بود صاحب جامع از قول شریف آورده است که آب وی چون بگیرند و بر اعضا که نزدیک انثیین و ورکین بود طلا کنند قوت مجامعت بدهد و اگر در بوئیدن مداومت کند سبات آورد و اگر تر وی ببویند خواب آورد و مقدار شربتی از وی سه درم بود و مضر بمعده و سپرز بود و مصلح وی انیسون بود و گویند گشنیز و قند
صاحب مخزن الادویه مینویسد: اقحوان بضم همزه و سکون قاف و ضم حا لغت عربیست و احداق المرضی نیز گویند و بفارسی بابونه گاوچشم نامند و بیونانی اویبانس و اوباینس و بعبرانی فیفانیا و بسریانی فشا و نیز فرابیون و کرکیش و کرکاس گویند و نزد بعضی کافوریه نام اقحون است
صاحب تحفه آن را قسمی از بابونج دانسته است.
لاتینCHRYSANTHEMUM PARTHENIUM فرانسهGRANDE CAMOMILLE انگلیسیPARTHENIUM -COMMON PILLITORY
اختیارات بدیعی
/////////////////
بابونه
اشاره
بابونه بهطور کلی به تعدادی از گیاهان گفته میشود که از خانواده گیاهیCompositae تیره فرعیRadiae ولی از جنسها و گونههای مختلف و متفاوت میباشند. از نظر شکل خارجی تا حدودی شبیه به هم هستند ضمن اینکه اختلافاتی کم و بیش در آنها وجود دارد. گونههای مختلف آنها عبارتاند ازAnthemis ،Matricaria ،Chrysanthemum وPyrethrum .
مشخصات
این گیاهان یکساله یا چندساله عموما دارای برگهایی سبز با بریدگیهای عمیق است، در بعضی از آنها بریدگی بقدری عمیق است که برگ به شکل نخهایی درآمده مانند برگ شبت نظیرMatricaria camomille . گلهای آنها عموما به شکل طبق منفرد که درMatricaire فلسی بین گلهای طبق وجود ندارد ولی در جنسAnthemis بین گلهای یک طبق فلس وجود دارد. عموما طبق آنها دارای دو نوع گل است. گلهای زبانهای سفید در اطراف طبق و گلهای لولهای زرد یا قهوهای در وسط طبق. از نظر ارتفاع گیاه، اغلب آنها کوتاه در حدود یک وجب حتی بعضی گسترده روی زمین و تکوتوک بلند و ساقه آنها تا یک متر میرسد. در کتب طب سنتی قدیم که با تقسیمبندی گیاهشناسی مدرن آشنایی نداشتهاند با توجه به مشخصات ظاهری آنها را طبقهبندی کرده و شرح میدهند و انواع آنها را با نامهای «بابونه»، «بابونه چشم گاو»،
معارف گیاهی، ج5، ص: 94
«بابونج»، «بابونه صغیر»، «بابونه کبیر»، «اقحوان»، «اقحوان متعفن»، «اقحوان تلخ»، «بابونه رومی»، «بابونه شیرازی»، «بابونه زرد» و ... نام میبرند. از نظر خواص دارویی شباهت زیادی به هم دارند و نوعا گل آنها مصرف دارویی دارد و معمول است که در بازار گل هریک بتنهایی و یا مخلوطی از گلهای چند نوع مختلف از آنها تحت نام بابونه یا گل بابونه یا سایر نامهای یادشده فروخته میشود.
در این کتاب از نظر اهمیت، به ذکر مختصری از مشخصات و خواص دارویی تعدادی از معروفترین آنها میپردازیم.
معارف گیاهی، ج5، ص: 95
بابونه کبیر
اشاره
در کتب طب سنتی با نامهای «اقحوان» و «اقحوان کبیر» و «بابونه گاوی» و «کرکاش» و «کرکیش» نامبرده میشود. به فرانسویMatricaire commune وGrande camomille وPyrethre parthenium و به انگلیسیFeverfew وParthenium وWhitewort نامیده میشود. گیاهی است از خانوادهCompositae تیره فرعیRediae نام علمی آنChrysanthemum parthenium (L .) Bernh . و مترادفهای آنPhyrethrum parthenium (L .) Sm . وMatricaria parthenium L . میباشد. در برخی مدارک گیاهشناسان انگلیسی و امریکایی گیاه را با نامTanacetum parthenium نیز ذکر کردهاند.
مشخصات
گیاهی است دوساله و چندساله. بلندی ساقها آن تا 70 سانتیمتر نیز میرسد.
معمولا به علت گلهای زیبایی که دارد در باغها کاشته میشود. برگهای آن متناوب و سبز با بریدگی شبیه برگهای داودی است و معمولا در اثر بریدگی به سه قسمت عمده تقسیم میشود. گلهای آن به صورت گروهی در یک طبق مجتمع، اطراف و دور طبق را گلهای سفید و قسمت وسط آن را به شکل دایرهای گلهای زرد طلایی بسیار زیبا تشکیل داده است.) این گیاه بومی آسیای صغیر و اروپا میباشد ولی در سایر مناطق عالم نیز وارد شده است. در ایران در مناطق شمالی در گیلان، لاهیجان و مازندران و
معارف گیاهی، ج5، ص: 96
در آذربایجان در تبریز بهطور خودرو میروید. گیاهی است که از تمام اعضای هوایی آن عطر قوی بابونه استشمام میشود. تکثیر آن از طریق کاشت بذر در بهار انجام میگیرد. گلهای آن در تابستان ظاهر میشود. برداشت گلها در تابستان و برگهای آن در هر زمان که روییده باشد، میسر است البته تا حدی که به رشد طبیعی گیاه صدمه نزند.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی تمام اعضای گیاه دارای اسانس بسیار قوی است که شامل نوعی الکل به نام بورنئول یا کامفول 150] است و به علاوه دارای مقداری از انواع ترپنها و سایر مواد میباشد که منشاء بوی قوی متصاعده از گیاه در اثر مالش است. از نظر مصارف دارویی معمولا گل آن مصرف میشود که آن را خشک کرده و نگهداری میکنند.
خواص- کاربرد
از گلهای خشک آن به عنوان ضد اسپاسم برای تسکین تب مصرف میشود و تنطور آن حشرهکش است. در دورانی در اروپا بخصوص در بازار لندن به عنوان داروی پیشگیری طاعون عرضه میشده و مصرف میشده است. گلهای گیاه بابونه کبیر از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی خیلی گرم و خشک است و از نظر خواص معتقدند که گرمکننده قوی، بازکننده گرفتگیها و انسداد مجاری کبد، دهانه عروق، رقیقکننده خون غلیظ در مثانه و تحلیلبرنده ورم رکتوم میباشد. ترشح ادرار و عرق را زیاد میکند و قاعدهآور است و برای سقط جنین مؤثر میباشد. سنگ مثانه را خرد میکند، برای درد مثانه، ورم طحال، استسقاء و رفع صدا و درد معده نافع است. بوییدن گل تازه آن خوابآور است و اگر اسراف شود خوابآلودگی ایجاد مینماید. در مورد بیخوابی پیران اگر هر شب بابونه کبیر و جو پوستگرفته را در آب بجوشانند و روغن ایرسا داخل آن نموده و به سر بمالند خواب راحتی میآورد.
مالیدن گرد آن برای تقویت طبقات چشم و جلوگیری از کاهش دید چشم و ترمیم جای زخم و رفع آب سفید در چشم مفید است. عدهای خاصیت اکتحال برای رفع آب سفید یا آب مروارید چشم را مختص بابونه صغیر میدانند. خوردن انگشت پیچ
معارف گیاهی، ج5، ص: 97
آن برای تنگی نفس، سرفه و خونروی از سینه نافع است. آشامیدن 12 گرم برگ خشک آن با سکنجبین و نمک مسهل سودا میباشد و خوردن 5 گرم آن با سکنجبین برای تقویت اشتها بسیار مؤثر است.
اگر دمکرده گل آن با عسل خورده شود مدّر قوی است و رقیقکننده خون منجمد در مثانه، معده و مسکّن دردهای آن میباشد. شیاف آن در مهبل قاعدهآور قوی و پاککننده رحم است. مالیدن آب تازه آن بر بیضهها، کنج ران و آلت تناسلی مرد برای تقویت نیروی جنسی مؤثر است. کمپرس آن به این ترتیب که پارچهای را با آب دمکرده آن خیس کرده روی موضع بگذارند برای رفع پیچیدگی عصب و رفع زهر جانوران سمّی مفید است. اسراف در خوردن آن ایجاد سردرد و سنگینی سر مینماید از این نظر باید با سکنجبین و گل نیلوفر خورده شود. مضر دهانه معده است و از این نظر باید با بنفشه و انیسون و سکنجبین خورده شود. مقدار خوراک آن تا 15 گرم است و اگر گل بابونه کبیر یافت نشود برای تمام موارد فوق میتوان از بابونه صغیر با دو برابر وزن یعنی تا 20 گرم هر خوراک استفاده کرد. برای این کار 20 گرم گیاه را در 1000 گرم آب جوش دم کرده و یک فنجان قبل از هر غذا میخورند. برای کمپرس 60- 50 گرم گیاه را در 1000 گرم آب میجوشانند.
برگ و گل بابونه اثر کرمکشی نیز دارد و در دفع کرمک مفید است چه با مالیدن دمکرده آن در مقعد و چه با خوردن آن. گذاردن ضماد گیاه روی پیشانی برای تسکین سردرد و همچنین در مورد میگرن مفید است. گرد سرشاخه گلدار گیاه و تنطور آن حشرهکش است.
مطالعات جدید علمی دانشمندان در مراکز تحقیقاتی جهان بر روی گیاه بابونه کبیر
با بررسی تاریخ تحولات گیاهدرمانی روشن میشود که گیاه بابونه کبیر تا قبل از سال 1970 در محافل علمی گیاهدرمانی اروپای شمالی و امریکا مورد توجه نبوده و اطلاعی از آثار شفابخش آن نداشتند درحالیکه از چند قرن قبل از میلاد مسیح در مدارک طب سنتی حکمای یونان و ایران و سایر مناطق خاور برای بابونه کبیر خواص درمانی زیادی نوشته شده است. پس از سال 1970 مطالعات و تحقیقات جدیدی که در مورد این گیاه در مراکز تحقیقاتی مغرب زمین به عمل آمد نشان میدهد که دانشمندان آن دیار به خواص درمانی بابونه کبیر وقوف یافته و معتقد شدند که این گیاه
معارف گیاهی، ج5، ص: 98
دارای خواص متعددی است، از جمله برای پیشگیری از میگرن آثار مفیدی دارد.
ابتدا اغلب دانشمندان و مردم تصور میکردند این گیاه تببر است و به همین علت نامFever few که به معنای تببر است برای آن برگزیده شده است و استدلال این محافل پژوهشی این بود که ریشه این کلمه از لغتFebrifugia مشتق شده که در لاتین به معنای تببر میباشد و در اثر مرور زمان کلمهFerevfew بهFebrifugia تبدیل شده است. درحالیکه این تصور و این استنباط اشتباه و غلط است. این گیاه در هیچ زمانی نامFebrifugia نداشته است، تمام حکما، پزشکان معروف روزگاران کهن از جملهDioscorides و جالینوس برای این گیاه در یادداشتهای خود نام یونانیParthenion را نوشتهاند و در شرح خواص آن مینویسند که برای رفع ناراحتیها و اشکالات عادت ماهیانه و مسائل در ارتباط با تولد نوزاد مفید است. و در هیچ کجا به تببر بودن آن اشارهای نشده است. در دوران تاریک قرون وسطی کمکم نامParthenion از خاطرهها فراموش شد و بعدا در دوران تجدید حیات تحقیقات علمی در مدارک علمی آن زمان به علت اینکه برگهای گیاه مانند پر مرغان بریدگی دارد نامFeatherfoil را برای آن برگزیدند که این نام هم به مرور زمان بهFeatherfew و سرانجام بهFeverfew درآمده است. توجیه دیگر این است که محتملاFeverfew نام بابونه رومی یا گل بابونه بوده و به اشتباه برای بابونه کبیر برگزیده شده است. تا قرنها کارشناسان گیاهدرمانی این گیاه را برای رفع سردرد نیز توصیه و تجویز میکردند. در قرن هفدهم طبیب معروف انگلیسی به نامJohn parkinson ادعا کرده است که این گیاه برای رفع انواع دردهای سر مفید است و بیش از صد سال پس از آن طبیب معروف دیگری به نامJohn Hill نوشته است در مورد سردردهای خیلی شدید اثر این گیاه سرآمد اثر داروهای شفابخش زمان است، ولی اغلب کارشناسان گیاهدرمانی کماکان همرأی با دانشمندان کهن یونان، معتقد به خواص بابونه کبیر برای رفع ناراحتیهای زنانگی بودند. دانشمند گیاهدرمان معروف قرن هفدهم انگلیس به نامNicholas culpepper این گیاه را از بهترین داروها برای سلامت و صلابت رحم میدانسته و دمکرده آن را برای رفع سرماخوردگی و ناراحتیها و التهاب سینه تجویز مینموده است. و قبل از آن در حدود هزار سال قبل شیخ الرئیس ابو علی سینا برای این گیاه خواص متعددی قائل بوده و برای رفع انسداد عروق و افزایش ترشح عرق و ادرار و رفع گرفتگی عادت ماهیانه زنان و حتی در برخی موارد برای سقط جنین، قطع سرفه و خونروی از سینه و دهها ناراحتی دیگر تجویز مینموده است
معارف گیاهی، ج5، ص: 99
اولین گروههای مهاجر اروپایی این گیاه را با خود به امریکا بردند و دانشمندان قرن نوزدهم امریکا بیشتر از این گیاه برای رفع ناراحتیهای عادت ماهیانه و معالجه هیستریهای زنان استفاده میکردند. در اواخر سال 1970 یک تصادف موجب شده است که شهرت قدیمی در مورد مفید بودن بابونه کبیر برای رفع سردرد تأیید شود و آن چنین بود:
همسر مدیر عامل بهداری کمپانی ملی زغال سنگ که از یک میگرن شدید مزمن رنج میبرد، به توصیه یکی از کارگران هر روز مقداری برگ بابونه کبیر را میجوید. با کمال تعجب متوجه شد که پس از مدتی بیماریش کمی بهتر شده و پس از 14 ماه بهبودی کامل یافت. شوهر این خانم داستان این تجربه را بهDr .E .Stewart Johnson که در کلینیک شهر لندن کار میکرد، گزارش داد. دکتر جانسون بیدرنگ خوردن برگهای بابونه کبیر را به ده نفر از بیمارهایش که مبتلا به میگرن بودند، توصیه کرد. پس از مدتی سه نفر آنها بکلی بهبود یافتند و 7 نفر دیگر گزارش دادند که بهبودی محسوسی یافتهاند. سپس دکتر جانسون این دارو را به 270 نفر دیگر از بیمارهایش که مبتلا به میگرن بودند، تجویز کرد. و نتیجه مطالعاتش نشان داد که 70 درصد آنها بهبودی محسوسی پیدا کردند. پس از آن دکتر جانسون که از این توفیق به وجد آمده بود، بررسی علمی وسیعی را طرح و آغاز کرد. در این طرح به تعداد زیادی از بیماران برگ بابونه میداد و به تعدادی نیز پلاسبو[151]، وی طوری عمل میکرد که هیچیک از بیماران داوطلب و مجریان تحقیق نمیدانستند که کدام داوطلب بابونه کبیر خورده است و کدام پلاسبو. نتیجه آزمایش نشان داد که بابونه محسوسا آثار برتر و شفابخشی نسبت به پلاسبو داشته است.
چندی بعد نتایج یک تحقیق بسیار وسیع علمی در اینباره در مجله پزشکی انگلیسیLancet انتشار یافت. در این تحقیق 72 نفر مبتلا به میگرن سخت، داوطلب آزمایش شده بودند و به عدهای از آنها که بهطور اتفاقی و تصادفی طبق روش علمی آمار انتخاب شده بودند، روزی یک کپسول محتوی پودر برگ بابونه کبیر و یا برگ منجمد خشک بابونه کبیر «معادل دو برگ متوسط گیاه» داده میشد و به عدهای دیگر از آنها روزانه یک کپسول پلاسبو که از نظر شکل ظاهری هیچ تفاوتی با کپسولهای برگ گیاه نداشتند داده میشد. بهطوریکه هیچیک از
معارف گیاهی، ج5، ص: 100
داوطلبان و پزشکان مجری برنامه نمیدانستند که کدام از داوطلبان چه خورده است، گیاه یا پلاسبو. فقط مدیر اجرای برنامه میدانست که چطور عمل کرده است. و پس از دو ماه عکس طرح اول اجرا شد، یعنی آن عدهای که پلاسبو خورده بودند، کپسول گیاه داده شد و به عدهای که گیاه خورده بودند، کپسول پلاسبو داده شد. نتیجه آزمایش بسیار جالب بود. گیاه بابونه کبیر 24 درصد از داوطلبان را به کلی شفا داده و سردرد بقیه نیز خیلی ملایمتر شده بود. و خیلی کمتر آشفتگی و قی و استفراغ داشتند.
بابونه کبیر به عنوان عامل کاهش فشار خون
در آزمایشی که در مورد اثر بابونه کبیر بر روی میگرن انجام گرفت نشان داده شد که این گیاه ممکن است برای کاهش فشار خون نیز مؤثر باشد. فشار خون بالا یکی از اختلالات جدّی است که نیاز به دقت و مراقبت شدید پزشکی دارد. مصرف بابونه کبیر هیچ عوارض جانبی نامساعدی بیشتر از داروهای شیمیایی صنعتی استاندارد فشار خون، ندارد بنابراین اشخاصی که مبتلا به فشار خون هستند به راحتی میتوانند این گیاه را امتحان کنند.
بابونه کبیر به عنوان عامل مؤثر در رفع اختلالات هاضمه
بابونه کبیر شبیه گیاه همخانوادهاش بابونه رومی محتوی ماده مؤثر شیمیایی است که عضلات نرم مجاری هاضمه را آرام میکند و اثر ضد اسپاسم دارد. بنابراین توصیه میشود اشخاصی که اختلالات سوءهاضمه دارند، خوردن بابونه کبیر را پس از هر غذا آزمایش کنند.
بابونه کبیر به عنوان عامل مؤثر در رفع ناراحتیهای زنانه
خاصیت ضد اسپاسم بابونه کبیر نه فقط عضلات نرم مجاری هاضمه بلکه عضلات نرم رحم را نیز آرام میکند. احتمالا یکی از دلایل تأثیر بابونه کبیر بر روی میگرن، توانایی این گیاه در خنثی کردن آثار زیانآور موادی است به نام پروستاگلاندین 152]. در
معارف گیاهی، ج5، ص: 101
بدن پروستاگلاندینها مواد بیولوژیکی بسیار فعالی هستند که با دردها و التهابها در قسمتهای مختلف بدن ارتباط دارند و همچنین در گرفتگی و انقباض رحم نیز نقش دارند. و خواص ضد اسپاسم و ضد پروستاگلاندین بابونه کبیر، نقش مؤثر تاریخی این گیاه را در رفع ناراحتیهای رحم تأیید میکند.
ضمنا بررسیهایی که در مورد جانوران آزمایشگاهی به عمل آمده روشنگر آثار ملایم آرامبخش بابونه کبیر است و اگر قبل از خواب خورده شود احتمالا موجب خواب عمیق میشود.
تحقیق جدید دیگری حاکی از ضد تومور بودن بابونه کبیر است ولی هنوز خیلی زود است که درباره آثار ضد سرطانی بابونه کبیر اظهارنظر شود و احتمالا در آتیه ممکن است این خاصیت گیاه نیز مورد توجه قرار گیرد.
مقدار مصرف
برای کنترل میگرن دو عدد برگ تازه متوسط بابونه کبیر و یا دو برگ منجمد آن را در روز باید جوید. و یا از کپسولی که حاوی 85 میلیگرم برگ گیاه است در روز استفاده کرد. بابونه کبیر تلخ است و لذا اغلب خوردن کپسول آماده را به جویدن برگ ترجیح میدهند.
برای استفاده از سایر خواص گیاه از جمله برای کاهش فشار خون، کمک به رفع سوءهاضمه، رفع گرفتگی رحم و اختلالات عادت ماهیانه از دمکرده برگ گیاه استفاده میشود. برای این کار نصف تا یک قاشق مربّاخوری برگ بابونه کبیر را در یک پیمانه (220 گرم) آب جوش 15- 10 دقیقه باید خیس کرد و 2 پیمانه در روز خورد.
چون بابونه کبیر عادت ماهیانه را افزایش میدهد، بنابراین زنان باردار باید از خوردن آن احتراز کنند. در برخی موارد ممکن است خوردن بابونه کبیر موجب زخم یا التهابهایی در داخل دهان شود و یا ایجاد دلدرد کند، این موارد با قطع خوردن آن رفع خواهد شد. چون بابونه کبیر ممکن است در جلوگیری از لخته شدن خون مؤثر باشد، اشخاصی که مبتلا به اختلالات خونی از جمله این اختلال هستند و از داروهای ضد لخته شدن خون استفاده میکنند، برای خوردن بابونه کبیر باید با پزشک مشورت نمایند. در مورد اشخاص مبتلا به میگرن بابونه کبیر میگرن را کاهش میدهد ولی مصرف آن در کوتاهمدت معالجه نمیکند و باید در مدت درازی مصرف شود. تا به
معارف گیاهی، ج5، ص: 102
حال عوارض جانبی برای مصرف درازمدت گیاه گزارش نشده است.
قابل ذکر است که مصرف بابونه کبیر باید در حد مقدار مجاز باشد و باستثنای زنان باردار، مادران شیرده و اشخاصی که اختلالات لخته شدن خون دارند و از داروهای ضد لخته شدن خون استفاده میکنند برای سایر اشخاص بالغ مصرف آن مجاز اعلام شده است ولی بههرحال بهتر است با نظر کارشناس گیاهدرمانی و پزشک مصرف شود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 103
بابونه رسمی
اشاره
در کتب طب سنتی با نام هانه «بابونه»، «بابونه صغیر» و «اقحوان صغیر» و در بازار به نامهای «گل بابونه» و «بابونه رسمی» و در برخی کتب با نام «بهار» معرفی شده است. به فرانسویMatricaire camomille وPetite camomille وCamomille d'allemagne و به انگلیسیWild chamomile ،Common chamomile وGerman chamomile وSpelt chamomile گفته میشود. گیاهی است از خانوادهCompositae تیره فرعیRadiae نام علمی آنMatricaria chamomilla L . و مترادفهای آنChamomilla vulgaris Gray . وChamomilla officinalis C .Koch . میباشد.
مشخصات
گیاهی است یکساله، کوتاه، بلندی آن حد اکثر تا یک متر، با برگهای سبز بریده شده، بسیار نازک شبیه برگ شبت، گلهای آن خیلی کوچک شبیه به داودیها(Chrysanthemes) و یا شبیه انواع دیگر بابونهها(Anthemis) است. که در یک طبق مدوّر کوچک قرار دارد، هر طبق دو نوع گل دارد، گلهای سفید که در قسمت خارج دایره و کمی متمایل به طرف پایین و آویزان و گلهای زرد مایل به قهوهای یا زرد که در وسط دایره مرکزی قرار دارند و بسیار معطرند. گلها در طول فصلهای بهار و تابستان میرسند و میتوان آنها را بتدریج که میرسند برای مصارف دارویی
معارف گیاهی، ج5، ص: 104
چید.
این گیاه بومی اروپاست و در سایر مناطق دنیا نیز پرورش داده میشود. در ایران در برخی مناطق شمال ایران و همچنین در جنوب در شوشتر بهطور خودرو دیده میشود و در باغچهها نیز کاشته میشود. تکثیر آن از طریق کاشت بذر آن صورت میگیرد و چون دانههای آن سخت است برای اینکه جوانه زدن آن تسریع شود معمول است که قبل از کاشتن یک روز یا یک شب بذر را در آب خیس میکنند و پس از آن از آب خارج کرده مدت کوتاهی در سایه پهن میکنند تا کمی رطوبت آن گرفته شده و در موقع کاشتن از هم جدا شوند و سپس روی خطوطی به فاصله 30- 20 سانتیمتر میکارند. معمولا در اوایل بهار کاشته میشود. گلهای آن را که مصرف دارویی دارد در تابستان برداشت و در سایه خشک میکنند.
ترکیبات شیمیایی
گیاه بابونه صغیر دارای اسانس روغنی فرّار است و در این اسانس در حدود 3 درصد از نوعی گلیکوزید وجود دارد که خاصیت ضد اسپاسم و متوقف کردن اسپاسم دارد و اگر مقدار زیادی خورده شود موجب فلج شدن عضلات نرم و صاف میشود.
اسانس بابونه همچنین وجود ماده کامازولن، آپیژنین 153]، آلفا- هتروزید[154]، سالیسیلیک اسید[155]، یک بتا- هتروزید[156] غیر متبلور و مقداری ماده آزولن خالص که عامل ضد ورم است، مشخص گردیده است G .I .M .P[ .
در گزارش مطالعات شیمیایی دیگری آمده است که در اسانس روغنی بابونه ماده عاملی به نام کامازولین 157] وجود دارد که خاصیت آنتیفلوژستیک و ضد التهاب دارو مربوط به آن میباشد. به علاوه در آن ماده کامازولن یافت میشود که از آن به عنوان دارو آنتیهیستامینیک 158] در مورد بیماران مبتلا به آلرژی استفاده میشود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 105
بابونه صغیر دارای خاصیت ضد اسپاسم است که مربوط به وجود ماده آپیژنین یا مربوط به آپیئین 159] و متوکسی کومارین 160] است که در آن یافت میشود.
حد اکثر مقدار اسانس و مقدار آزولن در آن در موقعی است که گلهای گیاه بخوبی ظاهر و باز شدهاند. در برگ و ساقههای گیاه نیز در حدود 9/ 0 درصد اسانس وجود دارد ولی عاری از ماده آزولن میباشد. مقدار اسانس و مقدار کامازولن در گیاه وحشی و در گیاه پرورشی متفاوت میباشد و یکسان نیست.
توضیح: هیستامین مادهای است که در بدن انسان وجود دارد. این ماده از اسید امینهای به نام هیستیدین 161] تولید میشود. اثر این ماده در مواردی که به نسوج بدن آسیبی برسد ظاهر میشود. لکههای ملتهب و قرمزرنگی که در مواضع سوختگی پوست بروز میکند، نتیجه تولید موضعی هیستامین در آن نقطه از بدن میباشد. در اشخاصی که جریان گردش خون آنها طبیعی و نرمال است اگر مقداری ماده هیستامین زیر پوست آنها تزریق شود ظرف چند ثانیه نقاط قرمز کوچکی روی پوست ظاهر میشود و پس از حدود یک دقیقه به حد اکثر رسیده و پس از آن به رنگ آبی درمیآید. پس از گزش پشه نیز اغلب چنین آثاری روی پوست ظاهر میشود. اگر این ماده از طریق رگ به بدن تزریق شود، ترشحات معدی را افزایش داده و دانههای قرمز در پوست ظاهر شده فشار خون پایین میآید و سردرد ایجاد میشود. این سردرد ممکن است سردرد شدیدی باشد که آن را اصطلاحا سردرد هیستامینی مینامند.
بابونهای که در لهستان روییده مورد تجزیه و بررسی قرار گرفته است و از آن در حدود 67/ 0- 46/ 0 درصد اسانس گرفته شده است که مقدار ماده آزولن محتوی اسانس 95/ 7- 52/ 4 درصد بوده است.
در گزارش مطالعات دیگری آمده است که اسانس روغنی فرّار بابونه صغیر دارای آزولن، ایزوآمیل 162]، ایزوبوتیل 163]، و ترکیبات الکلی دیگری نظیر استرهای با
معارف گیاهی، ج5، ص: 106
آنژلیک اسید[164] و تیگلیک اسید[165] میباشد و به علاوه در اسانس بابونه صغیر آنتلمیک اسید[166] و تانن و مالیک اسید[167] مشخص شده است [یونگ کن .
خواص- کاربرد
بابونه صغیر یا بابونه در اغلب مناطق چین، جاوه و ژاپن کاشته میشود و در نواحی اروپا و آسیا بهطور خودرو میروید و کاشته میشود. در چین و ژاپن گلهای خشکشده آن را با چای دم کرده و به عنوان بادشکن [کاریونه و کیمورا]. و معرّق [هین میخورند.
در هندوستان از گلهای خشک آن به عنوان محرّک، رقیقکننده، محلل ورم و تومور، بادشکن و در موارد ضعفهای اساسی نظیر ضعف هاضمه، هیستری و همچنین برای تسکین تبهای نوبهای استفاده میشود. اسانس آن در استعمال خارجی در موارد روماتیسم و همچنین برای از بین بردن نفخ و کولیک به کار میرود. خوردن دمکرده گل بابونه موجب افزایش ترشحات صفرا میشود.
بابونه صغیر از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی مانند بابونه کبیر خیلی گرم و خشک است و از نظر خواص معتقدند که تمام خواص بابونه کبیر را دارد، منتهی با قدرت کمتر و به همین دلیل مقدار خوراک آن دو برابر مقدار خوراک بابونه کبیر یعنی 20 گرم در دمکردهها برای 1000 گرم آب جوش مصرف میشود و در مورد خواص آن آمده است:
از عصاره گلهای تازه بابونه که شامل اسانس فراوانی است برای ضد عفونی کردن مخاط دهان و لثهها پس از کشیدن دندان و در موارد جرّاحیهای دهان استفاده میشود. از جوشانده گلهای آن برای شفاف کردن و طلایی کردن رنگ موهای بور و برای بور کردن رنگ موهای بلوطی استفاده میشود. در این مورد در حدود 1000 گرم گلهای خشک بازنشده گیاه را در 1000 گرم آب در حدود 20 دقیقه جوشانیده و مصرف میکنند. از ضماد آن برای نرم کردن ورمهای سفت استفاده میشود و جوشانده غلیظتر گلهای آن برای شستوشو، ضد عفونی و التیام زخم بسیار مؤثر و
معارف گیاهی، ج5، ص: 107
بابونه رسمی
A
- مقطع گل
مفید است. در استعمال داخلی از دمکرده 30- 20 گرم گل و غنچههای بابونه در یک لیتر آب جوش استفاده میشود که بتدریج ظرف روز فنجان فنجان میل شود. در برخی موارد برای اثر بیشتر ممکن است 30- 20 گرم گل بابونه را در 300 گرم آب جوش دم کرده و در 3 دفعه مصرف کنند.
برای تهیه روغن بابونه صغیر در حدود 450 گرم گل بابونه را گرفته و با حدود 2 کیلوگرم روغن زیتون یا روغن کنجد مخلوط میکنند. اگر این مخلوط را در 40 روز در آفتاب بگذارند آماده مصرف است. روش دیگر در داروسازی این است که این مخلوط را با آتش ملایم حرارت میدهند تا آب آن تبخیر شود و روغن بماند البته نسوزد. قطره این روغن در گوش برای تسکین درد گوش بسیار نافع است و مالیدن این روغن برای لقوه، پیچیدگی عصب و ورم قسمت سفلای بدن، مقعد، رکتوم و سفتی رحم و تسکین درد روماتیسم نافع است و برای نرم کردن ورمهای سخت نیز مفید است. اگر چند قطره آن در بینی ریخته شود، برای بیخوابی افراد پیر مؤثر است. سابقا
معارف گیاهی، ج5، ص: 108
در شهرهای ایران مرسوم بود که در بهار گیاه تازه بابونه به نام جزئی از سبزی صحرایی در بازار عرضه میشد و آن را مخلوط با سایر سبزیها در بعضی غذاها مصرف میکردند.
معارف گیاهی، ج5، ص: 109
بابونه وحشی
اشاره
در کتب طب سنتی با نامهای عربی آن «اقحوان» و «عین القط» آمده است.
به فرانسویCamomille sauvage وAnthemis des champs و به انگلیسیWild chamomile گفته میشود. گیاهی است از خانوادهCompositae نام علمی آنAnthemis arvensis L . و مترادف آنA .anglica Spreng . میباشد.
مشخصات
گیاهی است یکساله و کوچک. بلندی آن در حدود یک وجب. برگها مانند بابونه معمولی تقسیم شده و نواری است. در طبق گل این گیاه دو نوع گل یکی به رنگ زرد و دیگر زبانهای و به رنگ سفید وجود دارد. این گیاه در آذربایجان غربی و در جنوب غربی ایران در شهبازان و در کشور و ازنا و در دامنههای نزدیک دهلران دیده میشود. این گیاه عطر ضعیفی دارد و آشفتگی ایجاد نمیکند ولی طعم آن بسیار تلخ است.
از نظر ترکیبات شیمیایی در گلهای این گیاه ماده آنتهمیک اسید[168] مشخص شده است.
از نظر طبیعت گرم و خشک و از نظر خواص درمانی گیاهی است که برای
معارف گیاهی، ج5، ص: 110
ضد عفونی و التیام زخم مفید است و ضمنا تببر میباشد. از دمکرده گلهای آن برای شستوشوی زخم استفاده میشود و در التیام زخم تسریع میکند.
سایر تحقیقات علمی جدیدی که محققان در مراکز تحقیقاتی جهان درباره خواص درمانی بابونه انجام دادهاند.
بابونه بهطور کلی به دو نوع گیاه گفته میشود که هر دو از یک خانواده ولی از دو جنس متفاوت میباشند. در فارسی یکی را بابونه رومی یا بابونه به نام علمیAnthemis nobilis و دیگری را بابونه رسمی یا بابونه صغیر و بهطور کلی گل بابونه به نام علمیMatricaria chamomilla مینامند. و در محافل گیاهدرمانی اروپا و امریکا چون هر دو گیاه تقریبا دارای خواص مشابهی هستند، لذا بهطور کلی به هر دو بابونهChamomile گفته میشود. منتهی یکی را بابونه آلمانی یا هنگری(German chamonile) با نام علمیMatricaria chamomilla و دیگری را بابونه رومی یا انگلیسیRoman chamomile) یا(English chamomile با نام علمیAnthemis nobilis نام میبرند. هر دو گیاه دارای اسانس روغنی به رنگ آبی روشن میباشند که ترکیب شیمیایی آنها متفاوت است ولی از روزگاران کهن هر دو اسانس در درمان بیماریهای مختلف تقریبا با اثر مشابهی به کار برده میشدند. طبیب یونانیDioscorides و طبیعیدان ایتالیاییPliny بابونه را برای درمان انواع سردردها و ناراحتیهای کلیه، کبد و مثانه تجویز و توصیه میکردند. حکمای قدیمی هند روش طبی آیورودا نیز بابونه را برای درمان همین ناراحتیها مؤثر میدانستند. آلمانیها از دهها قرن پیش از بابونه برای رفع ناراحتیهای هاضمه و افزایش ترشحات عادت ماهیانه و رفع گرفتگیهای رحمی زنان مصرف میکردند. دانشمند گیاهدرمان قرن هفدهم در انگلیس به نام نیکولا کولپیر[169] بابونه را برای رفع تب، سوءهاضمه، تسکین انواع دردها، زردی، سنگ کلیه، ناراحتیهای قلبی در اثر جمع شدن مایع و برای افزایش عادت ماهیانه توصیه مینموده است. مهاجران اولیه آلمانی بابونه را با خود به امریکای شمالی بردند و در حال حاضر قسمت عمده بابونه که در امریکا میروید از نوع آلمانی است.
پزشکان قرن نوزدهم در امریکای شمالی ضماد بابونه را برای تسریع التیام زخم و
معارف گیاهی، ج5، ص: 111
جلوگیری از ایجاد قانقرایا به کار میبردند و برای رفع سوءهاضمه و درمان مالاریا و گرفتگیهای عادت ماهیانه و افزایش ترشحات عادت ماهیانه و خلاصه برای غالب ناراحتیهای زنانه در ارتباط با زایمان و جلوگیری از زایمان پیشرس و درمان زخمهای پستان و نوک پستان و درمان دلدردهای کودکان دمکرده بابونه را توصیه مینمودند. در حال حاضر بابونه در امریکای شمالی از پرفروشترین گیاهان دارویی است که به صورت بابونه خالص و یا مخلوطی از بابونه و چند گیاه مناسب دیگر در بازار عرضه میشود. اسانس خوشبو شبیه عطر سیب بابونه، برای معطر کردن اغلب کرمها و فرآوردههای دارویی پوست به کار میرود و از روزگاران کهن یعنی از دوران وایکینگها بابونه در ترکیبات مواد شستوشوی سر برای شفاف و درخشان کردن موهای بلوند زنها به کار میرفته است. کارشناسان گیاهدرمانی معاصر در اروپا و امریکا بابونه را در مصارف خارجی برای تسریع التیام زخمها و معالجه التهابها و در مصارف داخلی برای کاهش تب، اختلالات هاضمه، اضطراب و بیخوابی توصیه میکنند.
بابونه برای التیام زخمها
در آلمان که کاربرد گیاهان دارویی در حال حاضر بیشتر از سایر مناطق جهان رواج دارد یکی از کمپانیهای داروسازی، فرآورده خاصی از بابونه تهیه و به بازار عرضه کرده است به نام تجارتی کامیلوزان 170] که آلمانیها آن را به صورت مصرف خارجی برای التیام زخمها و التهابها و مصرف داخلی آن را برای رفع اختلالات هاضمه و اولسرهای هاضمه به کار میبرند. مصرف بابونه آنچنان در آلمان رواج دارد که اغلب مردم آن را با اصطلاحAlles Zutraut یعنی قابل تحمل و مفید برای همه نام میبرند. البته شاید این اصطلاح کمی اغراق باشد ولی بههرحال بابونه واقعا از گیاهان بسیار مفید است.
بابونه برای رفع اختلالات هاضمه
دهها پژوهش علمی کاربرد مفید بابونه را برای کمک به هاضمه تأیید
معارف گیاهی، ج5، ص: 112
میکنند. مواد شیمیایی متعددی از جمله ماده مفید بیزابولول 171] که در اسانس بابونه وجود دارد به نظر میرسد خاصیت آرامبخش برای عضلات نرم آستر مجاری هاضمه داشته باشد و برای آن عضلات آثار ضد اسپاسم دارد. یک پژوهش علمی جدید نشان میدهد که بابونه از نظر آرام کردن مجاری هاضمه حتی از داروی معروف پاپاورین 172] مشتق از تریاک، مؤثرتر است.
بابونه برای معالجه اولسرها
بابونه ممکن است از ایجاد اولسرهای معده جلوگیری کند و یا التیام آنها را تسریع نماید. در یک پژوهش به دو گروه جانور آزمایشگاهی مواد شیمیایی ایجادکننده اولسر معده خورانده شده و سپس جانورانی که در آنها اولسر معده ایجاد شده بوده به دو دسته تقسیم و به یک دسته از آنها مرتبا بابونه داده شده و مشاهده گردیده است که سریعا بهبود یافته و اولسر آنها رفع گردیده است.
بابونه از نظر تأمین سلامتی زنان
گیاهان ضد اسپاسم نه فقط مجاری هاضمه را آرام میکنند بلکه سایر عضلات نرم نظیر عضلات رحم نیز تحت تأثیر آرامبخشی بابونه قرار میگیرند. و خاصیت ضد اسپاسم بابونه شهرت کهن این گیاه در مورد آثار آن در آرام کردن گرفتگیهای عادت ماهیانه دردناک و کاهش احتمال زایمان نارس را تأیید مینماید. و جالب این است که در عین حال بابونه برای تحریک و افزایش عادت ماهیانه نیز به کار میرود.
علت وجود این دو خاصیت متناقض در بابونه هنوز کاملا روشن نشده است ولی دانشمندان و محققان اروپا مادهای از بابونه جدا کردهاند که موجب انقباض رحم میشود. و زنان براحتی میتوانند بابونه را برای آرام کردن گرفتگیهای عادت ماهیانه و در عین حال در موارد لازم برای باز شدن عادت ماهیانه امتحان کنند. بدیهی است زنان حامله در صورت احتیاج باید با نظر پزشک خود در حد مجاز از بابونه استفاده کنند.
معارف گیاهی، ج5، ص: 113
بابونه به عنوان مسکن و آرامبخش
شهرت تاریخی بابونه به عنوان مسکن و آرامبخش نیز مبنای علمی دارد و تحقیقات جدیدی که در اینباره انجام شده است نشان میدهد که گیاه بابونه سیستم اعصاب مرکزی را تحت تأثیر آرامبخشی قرار میدهد. و توصیه این است که هر وقت احساس اضطراب و نگرانی شدید کردید، فورا دمکردهای از بابونه را میل فرمایید و یا چند مشت گل بابونه را در آب داغ وان حمام ریخته و با آن حمام کنید و دقایقی در آن استراحت نمایید اثر آرامبخشی آن را احساس خواهید کرد.
آثار بابونه در بیماری آرتروز و دردهای مفاصل
تحقیقاتی که در مورد جانوران آزمایشگاهی به عمل آمده نشان میدهد که بابونه التهاب و ورمهای دردناک ارتروز در مفاصل را تسکین میدهد. البته نتایجی که از تحقیقات روی جانوران گرفته میشود صددرصد قابل تسری برای انسان نیست ولی بهطور سنتی قرنهاست که بابونه برای ناراحتیهای آرتروز به کار میرود. و تأثیر محسوسی داشته است. توصیه میشود اشخاص مبتلا به آرتروز آن را امتحان کنند.
اثر بابونه برای پیشگیری از عفونتها
پزشکان محقق و پیشرو امریکا حق دارند که از کمپرس بابونه برای جلوگیری از عفونت زخمها استفاده میکنند. زیرا چندین پژوهش علمی نشان میدهد که کاربرد اسانس بابونه روی پوست سوختهشده، زمان ترمیم سوختگی پوست را محسوسا کاهش میدهد. تحقیقات جدید دیگری نشان میدهد که گیاه بابونه قارچ معروف عامل عفونت جهاز تناسلی زنان به نام کاندیدا آلبیکانس 173] را از بین میبرد و در عین حال برای از بین بردن انواعی از باکتریها (استافیلوکوکوس)[174] نیز مؤثر است. بابونه همچنین برای ایجاد اختلال در تکثیر ویروس پولیو[175] مؤثر
معارف گیاهی، ج5، ص: 114
است.
برای بریدگی و خراشهای شدید و سوختگی پوست باید دمکرده غلیظی از بابونه تهیه کرده و پس از خنک شدن به صورت کمپرس روی پوست انداخت.
آثار بابونه در سیستم دفاعی بدن
تا چندی پیش روشن نبود که چرا بابونه از عفونتها جلوگیری میکند تا اینکه محققان انگلیسی کشف کردند که بابونه عامل مؤثری برای تحریک گلبولهای سفید مدافع عفونت در سیستم دفاعی بدن به نامMacrophages and B -lymphocytes میباشد. بنابراین هر وقت مبتلا به سرماخوردگی یا انفلوانزا شدید بیدرنگ از دمکرده بابونه استفاده کنید، در عین حال که هیچ ضرری ندارد به احتمال زیاد برای رفع سرماخوردگی شما مؤثر خواهد بود.
مقدار مصرف بابونه
برای استفاده از خواص درمانی بابونه میتوان از دمکرده و یا از تنطور آن استفاده کرد. برای تهیه یک دمکرده مطبوع باید 4- 2 قاشق مربّاخوری سر پر گلهای بابونه را در یک لیتر پیمانه (220 گرم) آب جوش ریخته بگذارید 20- 15 دقیقه خیس بخورد و تا 3 پیمانه در روز بخورید. در مورد تنطور نصف تا یک قاشق مربّاخوری سه بار در روز خورده شود و اگر از فرآوردههای تجارتی استفاده میکنید، طبق دستور روی بسته دارو عمل کنید.
برای رفع دلدرد کودکان زیر دو سال میتوان از دمکرده رقیق بابونه استفاده کرد.
برای کودکان بزرگتر و افراد بالاتر از 65 سال از دمکرده رقیق شروع و بتدریج تا حد مجاز اضافه شود.
برای استفاده از آثار آرامبخشی آن در حمام باید مشتی از گلهای بابونه را در پارچه نازکی ریخته و بسته را در آب داغ وان بیندازید و پس از آنکه آب داغ وان کمی ملایم و حرارت آن قابل تحمل شد، چندین دقیقه در آن دراز کشیده و استحمام کنید.
برای بریدگیها، خراشها و سوختگیهای پوست دمکرده غلیظ بابونه را تهیه کرده و به صورت کمپرس با یک پارچه تمیز روی پوست بیندازید.
معارف گیاهی، ج5، ص: 115
بحثی درباره فاکتورهای ایمنی در مصرف بابونه
چند سال قبل، در گزارشی که در مجله آلرژی و ایمنشناسی کلینیکی 176] منتشر شد، ادعا شده بود که مصرف دمکرده بابونه برای اشخاصی که به گیاه 177]Ragweed حساسیت دارند ایجاد آلرژی شدید و خطرناک مرگبار میکند، بلافاصله کارشناسان گیاهدرمانی محافظهکار اعلام کردند اشخاصی که نسبت به گیاهragweed حساسیت دارند از خوردن بابونه خودداری نمایند. ولی پس از آن برای اینکه تکلیف این اعلام خطر بهطور علمی روشن شود، محققان مطالعه وسیعی را آغاز نمودند و تمام گزارشهای پزشکی مصرف بابونه در تمام مناطق جهان از سال 1887 تا سال 1982 را با مکاتبه جمعآوری و از نظر اثر آلرژیزایی بررسی نمودند. مطالعه دقیق کلیه این گزارشها نشان داده است که هیچ حادثه مرگ در اثر خوردن بابونه گزارش نشده و فقط در تمام این دوره حدود صد سال مصرف بابونه در 50 مورد عکس العمل داشته که 45 مورد آن از بابونه رومی و 5 مورد از بابونه آلمانی که در امریکا معمولا مصرف میشود، بوده است.
نتیجه: مصرف بابونه هیچ عوارض جانبی خطرناک مغایر با سلامتی ندارد و فقط اشخاصی که قبلا در مورد گیاهragweed حساسیت داشتهاند، بهتر است در خوردن بابونه و منسوب نزدیکش بومادران دوباره فکر کنند. این نتیجه به آن معنی نیست که مصرف بابونه در هیچ شرایطی عکس العمل و عوارضی ندارد و البته خوردن مقدار زیاد دمکرده بابونه غلیظ ممکن است ایجاد آشفتگی و قی و استفراغ کند. بابونه در لیست داروها، طبق نظر سازمان نظارت بر مواد خوراکی و داروی امریکای شمالی در ردیف گیاهان بدون عوارض جانبی خطرناک منظور میباشد. باستثنای زنان باردار و زنان شیرده خوردن بابونه در حد مجاز برای همه افراد توصیه شده ولی بهتر است به هر حال با مشورت پزشک مصرف شود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 116
بابونه رومی
اشاره
در کتب طب سنتی با نامهای «بابونه»، «بابونه رومی»، «بابونه حقیقی»، «بابونج» و «بابونق» و «بابونه شیرازی» نامبرده شده است. به فرانسویCamomille odorante ،Camomille romaine ،Anthemis odorante وAnthemis noble و به انگلیسیRoman chamomile وCommon chamomile گفته میشود. گیاهی است از خانوادهCompositae تیره فرعیRadiae نام علمی آنAnthemis nobilis L . و نامهای مترادف آنOrmenis nobilis J .Gay . وAnthemis aurea DC . میباشد.
مشخصات
بابونه رومی گیاهی است پایا و کوتاه. بلندی آن از یک وجب کمتر، بسیار معطّر و در بعضی ارقام ساقه آن گسترده روی زمین است. ساقه آن به رنگ سبز مایل به سفید، برگها متناوب بسیار بریدهبریده مانند شبت ولی پوشیده از کرک است. گلهای آن مجتمع در یک طبق که بهطور منفرد در انتهای ساقه گلدهنده در تابستان ظاهر میشود. در هر طبق گلهای سفید در اطراف دایره و گلهای زرد در قسمت مدوّر و برجسته وسط طبق قرار دارند. این گیاه در اروپا و آسیا انتشار دارد. و به علت خواص دارویی معروف آن کاشته میشود. در ایران بهطور وحشی و خودرو نمیروید ولی سابقا مرسوم بود در باغچهها بهطور پرورشی کاشته میشد [شلیمر]. تکثیر آن از طریق کاشت بذر میسر است ولی اغلب از طریق کاشت قسمتی از بوته گیاه در بهار با فواصل
معارف گیاهی، ج5، ص: 117
30* 20 سانتیمتر انجام میگیرد و در آغاز کاشت پس از چند آبیاری گیاه در زمین مستقر میشود. برداشت گلها هر تابستان انجام میشود و معمولا هربار در حدود 4/ 3 گلهای بازشده را برداشت و در سایه خشک میکنند و مرتبا زیرورو میکنند تا قبل از خشک شدن تخمیر نشود. در مصارف دارویی از گلهای خشک آن استفاده میشود.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی بابونه رومی دارای اسانس روغنی آنتهمن 178]، یک گلوکوزید تلخ، آنتمیک اسید و یک آلکالوئید بنام آنتمین 179] است. بررسی دیگری نشان میدهد که در حدود 25/ 0 درصد اسانس روغنی و 19/ 0- 3/ 0 درصد سولفور در آن وجود دارد. آزمایش دیگری نشان میدهد که در گلهای آن در حدود یک درصد اسانس وجود دارد که بوی آن کافوری قوی و طعم آن تلخ و سوزاننده و معطّر است G .I .M .P[ . مطالعات دیگری نشان میدهد که حد اکثر مقدار اسانس که از گلهای بابونه رومی گرفته شده تا 25/ 5 درصد نیز رسیده است که شامل استرها، اسیدها، الکلها، آنتمول 180] و آزولنها میباشد.]S .G .I .M .P[ .
خواص- کاربرد
از نظر طبیعت گل بابونه رومی طبق نظر حکمای طب سنتی مانند سایر بابونهها گرم و خشک است و از نظر خواص معتقدند که شبیه بابونه صغیر است. لطیفکننده، تحلیلبرنده، مقوی دماغ، اعصاب و نیروی جنسی است و برای رفع تب و لرزهای تبهای نوبهای از زمان جالینوس طرف توجه بوده است. مدّر است و قاعدهآور و ترشح شیر را افزایش میدهد و برای رفع سردرد و تحلیل ورمها و خرد کردن سنگ مثانه مفید است. در موارد قطرهقطره ادرار کردن و بند آمدن و کم بودن ترشحات عادت ماهیانه نافع است. نشستن در دمکرده آن و یا ریختن دمکرده آن روی اعضای مختلف نیز در رفع ناراحتیهای فوق مؤثر است. بخور دمکرده آن با سرکه برای چشم
معارف گیاهی، ج5، ص: 118
بابونه رومی
و کاهش درد آن خوب است. جویدن آن برای التیام زخمهای دهان مفید است. دود سوخته آن برای گریز حشرات مؤثر است. مقدار خوراک آن تا 15 گرم است. برای حلق مضّر است از این نظر باید با عسل و شربت انار خورده شود. ریشه آن گرمتر و خشکتر از گل آن است و خواص آن بیشتر از گل آن میباشد. خوردن 5 گرم آن با سرکه رقیق بسیار محرک نیروی جنسی است.
برای تهیه روغن آن، گل آن را در 4 برابر وزن آن روغن کنجد ریخته و با دو برابر آن آب میجوشانند تا آب آن بکلی تبخیر شود و روغن بماند البته باید احتیاط کرد که روغن آن نسوزد. اگر گل خشک مصرف شود، نصف مقدار آن کافی است.
مالیدن روغن آن برای تحلیل ورمهای سرد و تحلیل باد و گاز در اعضای مختلف و کاهش درد کمر و درد مفاصل و نقرس نافع است و قطره آن در گوش برای کاهش درد گوش و رفع سنگینی شنوایی مفید است.
در فرانسه معمول است 20- 10 گرم گل بابونه رومی را در یک لیتر آب جوش
معارف گیاهی، ج5، ص: 119
به مدت نیم ساعت دم میکنند و آن را برای اسپاسم و تسکین دردهای عصبی میخورند.
روش تهیه گرد بابونه رومی: گل بابونه را به مقدار مورد نظر در گرمخانه 25 درجه سانتیگراد میخشکانند و نرم ساییده از الک ابریشمی نمره 120 میگذرانند. این گرد مانند تقویتکنندههای معدی است و 2- 1 گرم و در برخی موارد بیشتر مصرف میشود.
عرق گل بابونه: 1 واحد گل بابونه را در 6 واحد آب در حمام ماریه تقطیر میکنند تا 4 واحد مقطر به دست آید و این عرق اساس تهیه پوسیونهای محرک قرار میگیرد. مقدار خوراک آن 100- 25 گرم است. برای تهیه اسانس بونه نیز ضمن تهیه عرق بابونه همینکه اسانس آن جمع شد، عمل تقطیر را متوقف کرده و آن را جمعآوری میکنند. مقدار خوراک اسانس بابونه که مقوی و محرّک است 10- 1 قطره است.
دمکرده بابونه رومی: 5 گرم گل بابونه را در 500 گرم آب جوش دم کرده و صاف مینمایند. این دمکرده برای تقویت معده استعمال میشود و چون تهوعآور است برای تسهیل عمل قی کردن در مواردی که مواد قیآور استعمال شده است فنجان فنجان خورده میشود.
عصاره بابونه: گل خشک بابونه 1 واحد و آب جوش 8 واحد. گلها را نیمکوب کرده در 6 جزء آب مدت 12 ساعت دم میکنند و با فشار از پارچه میگذرانند و تفاله را در باقیمانده آب دم مینمایند و صاف میکنند و هر دو صافشده را مخلوط کرده در حمام ماریه در حد غلظت عصاره نرم قوام میآورند. این عصاره مقوی معده و قاطع تب است. مقدار خوراک آن 5- 1 گرم میباشد.
شربت بابونه: گل خشک بابونه 1 واحد، آب مقطر 15 واحد و قند به مقدار کافی. گلها را نیمکوب کرده مدت 6 ساعت در آب جوش دم میکنند و با فشار صاف مینمایند تا تهنشین شود و صاف روی آن را برداشته به نسبت 18 در 10 قند اضافه میکنند و میجوشانند تا قوام آید و حفظ میکنند.
روغن بابونه با روغن زیتون: گل خشک بابونه 1 واحد و روغن زیتون 10 واحد.
آن دو را مخلوط کرده روی آتش ملایم مدت 2 ساعت میگذارند دم بکشد و گاه به گاه به هم میزنند بعد میگذارند 24 ساعت بماند و با فشار از پارچه ردّ میکنند و با کاغذ نیز صاف میکنند تا تقریبا 6 واحد روغن به دست آید. این روغن را در موارد
معارف گیاهی، ج5، ص: 120
قولنجهای باد و نفخ روی شکم میمالند. بسیار مؤثر است.
مالیدنی برای درد مفاصل: گل بابونه خشک 1500 گرم و اسانس تربانتین 125 گرم. بابونه را خرد کرده در کمی آب باز میکنند بعد اسانس را اضافه میکنند و خوب به هم میزنند و صاف میکنند. اسانس در سطح آب قرار میگیرد آن را جدا میکنند مایعی به رنگ آبی به دست میآید که برای مالش تسکین درد مفاصل استفاده میشود.
توجه: بابونه رومی با گردو، گنهگنه، تانن، املاح نقره، املاح جیوه و سرب و سولفات آهن ناسازگار است و نباید توأما خورده شود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 121
//////////////
بابونه گاوی یا مخلصه (نام علمی: Tanacetum parthenium) یا مترادف آن (نام علمی: Matricaria parthenium) یکی از گیاهان دارویی است که در درمان میگرن و بعضی بیماریهای التهابی مورد استفاده قرار میگیرد.
این گیاه از جنس بابونههای گاوی (Tanacetum) و از تیرهٔ گلستارهایها است.
بابونه گاوی در ایران از جمله در بلندیهای بالای ۲۵۰۰ در استان کهگیلویه و بویراحمد میروید.
این گیاه فوقالعاده تب بر است. برای سردرد و میگرن خوب است.
جستارهای وابسته[ویرایش]
فهرست گیاهانبابونه گاوی در لیند سوادکوه با ۲۰۰۰ متر بالاتر از سطح دریا میروید.
منابع[ویرایش]
مرکز گردشگری علمی فرهنگی دانشجویان ایران
////////////
أقحوان زهرة الذهب أو زهر اللبن (بالإنجليزية: Feverfew) نوع نباتي ينتمي إلى جنس الأقحوان من الفصيلة النجمية.
ينتج النبات أزهاراً ذات خصائص طبية تستعمل في أمراض الجلد والجروح والدوالي والقرح والحروق والعين المسيلة للدموع وملينة ومسكنة للألم. عند غليها يستخدم المحلول في معالجة المغص والبرد والكحة والزكام والمعدة والجهاز الهضمي والكبد والكلى المثانة.
محتويات [أظهر]
أسماء أخرى[عدل]
الأقحوان معروف أيضا كالأزرارية، النبات الملطف للحمى والكينين البري والبابونج البري وتعرف أيضاً زهرة الاقحوان بالبنسلين الروسي.
ينمو على المنحدرات الصخرية والأسوار والأماكن المهملة ويزرع حالياً في أغلب بقاع الأرض، الجزء المستخدم منه الرؤوس المزهرة بعد تفتحها بالكامل.
الوصف النباتي[عدل]
نبات عشبي معمر موطنه أوروبا وجنوب غرب آسيا. يصل ارتفاع النبات إلى حوالي متر ونصف المتر وهو يشبه إلى حد ما نبات البابونج ولكنه يختلف عنه في المحتويات الكيميائية وكذلك التأثير.
الاستخدامات الطبية[عدل]
يحتوي الأقحوان على قلويدات ومن أهمها الستاكيدرون وزيت طيار ولاكتونات تربينية الأحادية النصفية وفلافونيدات وفيتامين ب.
لدى الأوراق عبير عطري منعش، الأقحوان صالح للأكل وعلاجي. كان الأقحوان معروفا للمصريين واليونانيون القدماء الذين اعتبروه علاجا ثمينا لتسكين الصداع، ألم المفاصل، أوجاع المعدة، دوار الآلام الخاص بالطمث والحمى.
و قد اُستخدم كدواء مدر للطمث أيضا لترقية التدفق الخاص بالطمث. يؤكد الباحثون الحديثون أن الأقحوان علاج أعشاب ثمين ومؤثر بخاصة في العلاج المساعد للصداع النصفي والروماتيزم.
قد اكتشف الباحثون الذين يجرون الدراسات المحكومة بالعقار أن أخذ مكملات الأقحوان اليومية تسبب في تقليل بمقدار 24 % في العدد الكلي للصّداع النصفي.
الأقحوان أيضًا مفيد في إرخاء العضلات الملساء في الرحم، الأقحوان مفيد للحيض المؤلمة.
ترقية التدفق الخاص بالطمث وإعاقة تجميع صفيحة الدم والدم الزائد الذي يتجلط.
الأقحوان أيضًا يساعد في الهضم وتحسن عمل الكبد، كما أثبتت التجارب أن أقحوان الحدائق يفيد في علاج الذبحة وان له تأثير مضاد للأحياء الدقيقة.
الفوائد الرئيسية للأقحوان مضادة للبكتيريا، مقاوم للالتهابات، مضاد للتشنج، طارد للريح، معرق، مدر للبول، دواء مدر للطمث، ملطف للحمى، ومقوي، موسع للأوعية الدموية. الأقحوان يمكن أن يعمل به حمام نصفي.
زهور الأقحوان الطازجة يمكن أن تدلك على الجلد.
الأقحوان يمكن أن يستعمل كضمادة إلى الرأس للصداع والدوار.
الأقحوان لا يجب أن يستخدم أثناء الحمل بسبب عمله المنشط على الرحم.
يمكن أن تسبب الأوراق الطازجة تقرح الفم أو الإزعاج المعدي لذا يوصِي الأشخاص الذين يأخذون الورقة الجديدة للوقاية من الصداع النّصفي ينبغي أن يأخذوه ببعض من الخبز وقد استخدم اقحوان الحدائق منذ آلاف السنين كعلاج وشراب منعش، ويعتبر من الأدوية العشبية الجيدة لعلاج الإجهاد والطريقة ان يؤخذ ملء ملعقة اكل من الأزهار في كوب ثم يصب عليها الماء المغلي وتقلب جيداً ثم تحلى بملعقة سكر ويفضل عليه العسل ويمكن الاستغناء عن التحلية في حالة مرضى السكر ويشرب هذا المشروب مرة في الصباح وأخرى في المساء ويستمر عليه الشخص لمدة أربعة اسابيع.
وقال العلماء في كلية كينجز في جامعة لندن إن النبات المعروف باسمه اللاتيني "فيرنونيا أنثلمنتيكا" يبدو مفيدا في علاج مرض الصدفية، وإنه يحتوي على حبوب تطلق مادة كيماوية تساعد في معالجة الالتهابات الجلدية.
وتستخدم زهرة الاقحوان أيضا لعلاج الفطريات وحب الشباب وتنظيف العيون. في الهند والصين يستخدم مواطنو تلك البلاد شاياً مصنوعاً من ازهار نبات الاقحوان لعلاج الصداع التوتري، حيث يؤخذ ملعقة متوسطة من الأزهار الجافة وتوضع في كأس ملئ بالماء المغلي ويغلى لمدة 10دقائق ثم يصفى ويشرب مرتين إلى ثلاث مرات في اليوم، يوجد أكياس شاي من ازهار الاقحوان تباع في أغلب مخازن الأغذية الصحية.
المراجع:
1- http://www.m3loma.com/nabat/akhwan.htm
2- http://www.sandroses.com/abbs/showthread.php?t=65869
3- http://abhath.tripod.com/ak.htm
////////////
Tanacetum parthenium
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article is about the Eurasian Asteraceae species. For the North American Asteraceae genus, see Parthenium. For the band, see The Feverfew.
Feverfew
| |
Kingdom:
| |
(unranked):
| |
(unranked):
| |
(unranked):
| |
Order:
| |
Family:
| |
Genus:
| |
Species:
|
T. parthenium
|
· Chrysanthemum parthenium(L.) Bernh.
· Matricaria parthenium L.
· Pyrethrum parthenium (L.) Sm.
|
Tanacetum parthenium, the feverfew,[1] is a traditional medicinal herb which is commonly used to prevent migraine headaches, and is also occasionally grown for ornament. It is also commonly seen in the literature by its synonyms,Chrysanthemum parthenium and Pyrethrum parthenium. It is also sometimes referred to as bachelor's buttons or featherfew.[2]
Contents
The plant is covered by flowers reminiscent of daisies and grows into a small bush[2] up to around 46 cm (18 in) high with citrus-scented leaves. It spreads rapidly, and will cover a wide area after a few years. The species grows to up to 60 cm high. The leaves are variously pinnatifid with conspicuous flowers up to 20 mm across. The outer florets are all ligulate and white. The inner florets are yellow and tubular in lax corymbs.[3][4]
A perennial herb, which should be planted in full sun, 38 to 46 cm (15–18 in) apart and cut back to the ground in the autumn. It grows up to 61 cm (24 in) tall. It is hardy to USDA zone 5 (−30 °C (−22 °F)). Outside of its native range it can become an invasive weed. Feverfew was native to Eurasia: specifically the Balkan Peninsula, Anatolia and the Caucasus, but cultivation has spread it around the world and it is now also found in the rest of Europe, North America and Chile.[5]
Leaf of feverfew
Feverfew has been used as a herbal treatment to reduce fever and to treatheadaches, arthritis[6] and digestive problems. [7][8][9]
The active ingredients in feverfew include parthenolide.[10] There has been some scientific interest in parthenolide, which has been shown to induce apoptosis in some cancer cell lines in vitro and potentially to target cancer stem cells.[11][12][13]There are no published studies of parthenolide or feverfew in humans with cancer. The parthenolide content of commercially available feverfew supplements varies substantially, by over 40-fold, despite labeling claims of "standardization". A study found that the actual parthenolide content of these supplements bore little resemblance to the content claimed on the product label.[14]
Long-term use of feverfew followed by abrupt discontinuation may induce a withdrawal syndrome featuring rebound headaches and muscle and joint pains.[15] Feverfew can cause allergic reactions, including contact dermatitis.[16]Other side effects have included gastrointestinal upset such as nausea, vomiting, abdominal pain, diarrhea, and flatulence. When the herb is chewed or taken orally it can cause mouth ulcers and swelling and numbness of the mouth.[15] Feverfew should not be taken by pregnant women.[17] It may interact with blood thinners and increase the risk of bleeding, and may also interact with a variety of medications metabolized by the liver.[15]
The word "feverfew" derives from the Latin word febrifugia, meaning "fever reducer".[15] although it is no longer considered useful for that purpose. Though its earliest medicinal use is unknown, it was documented in the first century (AD) as an anti-inflammatory by the Greek herbalist physician Dioscorides.[18]
1. Jump up^ "Tanacetum parthenium". Natural Resources Conservation Service PLANTS Database. USDA. Retrieved 8 December 2015.
2. ^ Jump up to:a b National Center for Complementary and Integrative Health. "FeverFew". Retrieved 18 July 2012.
3. Jump up^ Parnell, J. and Curtis. 2012. Webb's An Irish Flora. Cork University Press. ISBN 978-185918-4783
4. Jump up^ Clapham, A.R, Tutin, T.G. and Warburg, E.F. 1968. Excursion Flora of the British Isles. Cambridge University Press. ISBN 0-521-04656-4
5. Jump up^ Jeffrey C (2001). "Tanacetum parthenium". Mansfeld's World Database of Agricultural and Horticultural Crops.
7. Jump up^ Pittler MH, Ernst E (2004). "Feverfew for preventing migraine". Cochrane Database of Systematic Reviews (1): CD002286. doi:10.1002/14651858.CD002286.pub2.PMID 14973986.
8. Jump up^ "Feverfew". National Center for Complementary and Integrative Health. July 2010. Retrieved October 6, 2011.
9. Jump up^ Pareek A, Suthar M, Rathore GS, Bansal V (January 2011). "Feverfew (Tanacetum parthenium L.): A systematic review". Pharmacogn Rev 5 (9): 103–10.doi:10.4103/0973-7847.79105. PMC 3210009.PMID 22096324.
11. Jump up^ Guzman ML, Rossi RM, Karnischky L, et al. (June 2005)."The sesquiterpene lactone parthenolide induces apoptosis of human acute myelogenous leukemia stem and progenitor cells". Blood 105 (11): 4163–9.doi:10.1182/blood-2004-10-4135. PMC 1895029.PMID 15687234.
12. Jump up^ Guzman ML, Jordan CT (September 2005). "Feverfew: weeding out the root of leukaemia". Expert Opin Biol Ther 5(9): 1147–52. doi:10.1517/14712598.5.9.1147.PMID 16120045.
13. Jump up^ Lesiak K, Koprowska K, Zalesna I, Nejc D, Düchler M, Czyz M (February 2010). "Parthenolide, a sesquiterpene lactone from the medical herb feverfew, shows anticancer activity against human melanoma cells in vitro". Melanoma Res. 20 (1): 21–34.doi:10.1097/CMR.0b013e328333bbe4.PMID 19949351.
14. Jump up^ Draves AH, Walker SE (2004). "Parthenolide content of Canadian commercial feverfew preparations: Label claims are misleading in most cases" (PDF). Canadian Pharmacists Journal 136 (10): 23–30.
16. Jump up^ Killoran, CE; Crawford, GH; Pedvis-Leftick, A (2007). "Two cases of compositae dermatitis exacerbated by moisturizer containing feverfew". Dermatitis : contact, atopic, occupational, drug 18 (4): 225–9. PMID 18021604.
17. Jump up^ Yao M, Ritchie HE, Brown-Woodman PD (November 2006). "A reproductive screening test of feverfew: is a full reproductive study warranted?". Reprod. Toxicol. 22 (4): 688–93. doi:10.1016/j.reprotox.2006.04.014.PMID 16781113.
18. Jump up^ "Agricultural (Herbs and Spices): Feverfew Information". Government of Saskatchewan. Retrieved6 January 2012.
Johnson, E. S.; Kadam, N. P.; Hylands, D. M. (August 31, 1985). "Efficacy Of Feverfew As Prophylactic Treatment Of Migraine". British Medical Journal (Clinical Research Edition) 291: 569–573. Retrieved 29 April 2015.