اتنگن . [ ] (هندی ، اِ) بهندی انجره* است .
* انجره . [ اَ ج َ رَ / رِ ] (اِ) گزنه . (ناظم الاطباء). نباتی
است که آنرا نبات النار گویند و تخم آنرا قریض خوانند و تخم آن مستعمل است . سه درم
آنرا با شیرتازه بخورند قوت باه دهد و بکوبند و با عسل بر قضیب مالند سطبر گرداند.
(برهان قاطع) (آنندراج ). گیاهی است تند که چون بعضوی رسد بگزد و بلغت دری طبری آنراگزنه
گویند یعنی میگزد و در آن ولایات بسیار است . (انجمن آرا). ارباسیوس گوید انجره اقالیقی
گویند و به تازی او را قریض گویند... در نواحی جرجان بر لبهای جو بسیار بود و هرگاه
عضوی بدان سوده شود خارش و سوزش در آن عضو افتد و اهل جرجان از آن نوعی طعام سازند
و قسیطا گوید اگر کسی به افراط انجره را بر اعضا بمالد بمیرد و تخم انجره خرد باشد
و پهن و صیقل و ازرق باشد و بعضی آنرا بتخم کتان تشبیه کرده اند... مقوی باه بود و
بلغم براند و بروسینه را از اخلاط پاک سازد.(ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی
نسخه خطی ). بعربی قریض و بلغت دارالمرز گزنه و بترکی کجیت و بهندی اتنکن و بلاتینی
ارتیک پریوم و بلغت گیلان هرتیکه گویند. نباتی است بر آن پرتشریف انبوه و پرخار و ریزه
و خارهای ساق آن ظاهرتر و چون ملاصق بدن شود باعث حمرت و سوزش و خارش گردد گل آن زرد
و تخم آن نرم و براق و با اندک پهنی و مایل بتیرگی است ... (از مخزن الادویه ). قریص
. حریق . (لکلرک ). حریق . قریس . (یادداشت مؤلف ).
///////////
بزر الانجره. قریض و ساسارکشت گویند و آن تخم گزنه است طبیعت
وی گرم و خشک است در دویم و بهترین وی آنست که فربه بود و در وی تلطیفی هست و گویند
تر است ورمهای صلب که در بن گوش حادث بود نرم گرداند و باه زیادت کند چون با مثلث یا
با شیر گاو تازه بیاشامند و این مجرب است و چون بکوبند و بر ریشهای خورنده و سرطان
فشانند نافع بود و چون بیاشامند صفرا و بلغم و قولنج و استسقا را نافع بود مقدار نیم
مثقال به آب گرم و عسل و اگر بکوبند و مقدار سه درم با شراب یا شیر تازه بیاشامند مجامعت
زیادت کند شریف آورده است که چون بکوبند و با عسل بیامیزند و بر قضیب طلا کنند قضیب
را ستبر کند زیاده و اگر با سکنجبین بیاشامند سپرز و درد گرده را نافع بود و اگر بکوبند
و با عسل بیامیزند و لعق کنند عسر النفس را نافع بود و وی مقرح گرده بود و مصلح آن
صمغ عربی و کثیرا بود و بدل آن حرف است و قرومانا و گویند بدل آن بزرکراث است و گویند
بزر جرجیر و بسیار خوردن وی سرفه پیدا کند و مداوای آن شراب بنفشه و جوآب بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: انجره لغت
فارسی است بعربی قریض و بلغت دار المرز کرنه و بترکی کجیت و بهندی اتنکن و به لاتینی
ارتیکپریم و بلغت گیلان هرتیکه گویند و آن نباتیست پرتشریف و انبوه و پرحار و مستعمل
تخم آنست
لاتینURTICA DIVICA فرانسهORTIC انگلیسیMALE NETTLE
اختیارات بدیعی
/// بضم همزه و فتح تای چهار نقطۀ فوقانیۀ هندی و سکون
نون و فتح کاف فارسی و نون در آخر اسم هندی انجره* است و خواهد آمد.
* انجره
بفتح همزه و سکون نون و ضم جیم و فتح راء مهمله و ها لغت
فارسی است بعربی قریض و بلغت دار المرزکرقه و بترکی کجیت و بهندی اتنکن و بلاطینی
اوتیک پریم و بلغت کیلان هرتیکه کویند
ماهیت آن
نباتی است برک آن پر تشریف و انبوه و پرخار و ریزه و
خارهای ساق آن ظاهرتر و چون ملاصق بدن شود باعث حمرت و سوزش و خارش کردد و کل آن
زرد و تخم آن نرم و براق و با اندک پهنی و مائل بتیرکی از کنجد بزرکتر فی الجمله شبیه
ببزر کتان و مستعمل تخم آن و بهترین آن سنکین مائل بسیاهی آنست
طبیعت آن
در اول سوم کرم و خشک و در دوم کرم کفته اند
افعال و خواص آن
ملطف اخلاط لزجه و جاذب و مقرح اعضا و محلل اورام صلبه و
مدر بول و حیض و شیر و عرق و مبهی و منقی سینه و شش و معده و مفتح فم رحم و سدۀ
جکر و سپرز و آشامیدن آن و آشامیدن برک مطبوخ آن با ماء الشعیر جهت امراض صدر
مانند ربو و نفس الانتصاب و تنقیۀ سینه از اخلاط لزجۀ غلیظه و کذاشتن برک کوبیدۀ
آن در بینی قاطع رعاف و حمول نیم مثقال آن بامر بالمناصفه بغایت مدر حیض و ضماد
برک تازۀ آن جهت حبس رعاف و برآمدکی رحم و تحلیل دبیله و کشودن دمل و قطع ثآلیل
خصوصا با عسل و جهت التوای عصب و با نمک جهت جراحت سک دیوانۀ کزیده و با موم روغن
جهت سپرز و پختۀ آن با روغن زیتون جهت ورم بناکوش و ضماد رماد آن با نمک جهت قروح
و بیخ آن با ماء الشعیر جهت تنقیۀ سینه و شش و تخم آن جهت ربو و سرفه و آلات تنفس
و استسقا و اخراج مای اصفر و بلغم لزج و علل طحال و کرده و تقویت باه و با سکنجبین
جهت تسکین وجع طحال و پهلو و کرده در ساعت و طبیخ آن با اصل السوس جهت تنقیۀ مثانه
از چرک و آشامیدن آن با تخم کرفس و شیر کوسفند بغایت مهیج باه و با شراب مسهل بلغم
باعتدال و بدستور برداشتن فتیلۀ آن با عسل و حمول آن مدر طمث و ضماد آن با عسل جهت
بزرک کردن قضیب و با مراهم جهت قروح و سرطان و بتنهائی جهت تحلیل اورام و بدستور
ضماد برک آن و طلای آن با عسل بر قضیب و کنج ران محرک باه و مضمضۀ عصارۀ آن محلل
ورم لهاه و ذرور تخم و برک خشک آن جهت تجفیف زخمهای متاکل و سرطان متقرح نافع بی
لذع و حدتی مضر کرده و امعا مصلح آن صمغ عربی و کثیرا و مصلح آن عناب مقدار شربت
آن تا سه درهم زیاده بر ان مهلک مصلح آن آشامید اشربه مبروده و آب میوه های بارده
و چیزهای لعابی مغری بدل آن قردمانا است یا حرف و دهن آن در افعال مذکوره خصوص
تقویت باه اقوی از بزر آنست و همچنین در امر اسهال و در قرابادین در ادهان ذکر
یافت.
مخزن الادویه، عقیلی خراسانی
//////////////
گزنه دوپایه [۱] یا گزنه معمولی (نام علمی: Urtica
dioica) نام یک گونه از سرده گزنه است.
////////////
به پشتو:
نېښ لرونکي بوټي (په لاتين:
Urtica dioica) یو درملی بوټي دی چی په شمالي
آمریکا او اروپا کی شنه کېږي. خو نوموړي بوټي تر اوسه پورې سهيلی آمريکا
ته هم پراخ شوي دی. دغه بوټي په اروپا کی بتو ته
هم ورکول کېږي.
/////////////
به عربی:
القراص الكبير (باللاتينية: Urtica
dioica) نوع نباتي يتبع جنس القراص من الفصيلة القراصية.
موطنه أوروبا وآسيا، وينتشر في معظم أنحاء العالم.[2]
الوصف النباتي[عدل]
نبات عشبي معمر ثنائي الجنس تغطيه شعيرات حارقة، وله جذور
قصيرة، والساق طويلة يصل طولها إلى متر أو أكثر، بسيطة أو متفرعة، قائمة، رباعية الزوايا،
الأوراق متقابلة طولها 4 ـ 10 سم، رمحية متطاولة، وحادة النهاية وحافتها مسننة، وقاعدتها
شبه قلبية، ونصل الأوراق كافة أطول من المعلاق، والزهور الذكرية والأنثوية على شكل
عنقود متفرع في إبط الأوراق وتوجد على نباتات مختلفة، والبذور صغيرة بيضويه طولها
1 مم. يزهر النبات في نيسان ـ أيلول. النبات عالي السمية.[3]
نبات عشبي حولي له اوراق معنقة ولا يزيد ارتفاعه عن 50 سم
ويغطي الأوراق شعيرات تحدث تهيجا للجلد عند ملامستها اياه، يقول التقليد ان جنود يوليوس
قيصر ادخلوا القراص الروماني إلى بريطانيا لاعتقادهم انهم سيحتاجون إلى ضرب انفسهم
بالقراص ليحصلوا على الدفء. وحتى وقت قريب كان التقريص أو الضرب بالقراص علاجا شعبيا
نموذجيا لالتهاب المفاصل ولا يزال القراص إلى اليوم يستعمل في الطب وهو مقو ومنظف مناسب
لفصل الربيع.
مصادر[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Urtica
dioica
في موسوعة الحياة". eol.org.
اطلع عليه بتاريخ 8 يوليو 2016.
^ المرفق العالمي لمعلومات التنوع الحيوي. القراص الكبير
(بالإنكليزية). تاريخ الولوج 16 أيار 2011.
^ موقع هيئة الطاقة الذرية في سورية. النباتات السامة في سورية.
تاريخ الولوج 17 أيار 2011.
/////////////
İkievli
gicitkan (lat. Urtica dioica)[1] — gicitkan cinsinə aid bitki növü.[2]
///////////
Urtica dioica
From Wikipedia, the free encyclopedia
Urtica dioica
|
|
Urtica dioica subsp. dioica
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
U. dioica
|
Urtica
dioica,
often called common nettle or stinging nettle (although
not all plants of this species sting), is a herbaceous perennial flowering plant in the family Urticaceae. It is native to Europe, Asia, northern Africa, and western North America,[1] and introduced
elsewhere. It is the best-known member of the nettle genusUrtica. The species is divided
into six subspecies, five of which have many
hollow stinging hairs calledtrichomes on the leaves and
stems, which act like hypodermic needles, injecting histamine and other chemicals
that produce a stinging sensation when contacted by humans and other animals.[2] The plant has a
long history of use as a source of medicine, food, and fibre.
Contents
Urtica dioica from Thomé, Flora
von Deutschland, Österreich und der Schweiz 1885
Urtica
dioica is
a dioecious, herbaceous, perennial plant, 1 to 2 m (3 to
7 ft) tall in the summer and dying down to the ground in winter. It has
widely spreading rhizomes and stolons, which are bright
yellow, as are the roots. The soft, green leaves are 3 to 15 cm
(1 to 6 in) long and are borne oppositely on an erect, wiry, green stem.
The leaves have a strongly serrated margin, a cordate base, and an acuminate
tip with a terminal leaf tooth longer than adjacent laterals. It bears small,
greenish or brownish, numerous flowers in dense axillary inflorescences. The
leaves and stems are very hairy with nonstinging hairs, and in most subspecies,
also bear many stinging hairs (trichomes), whose tips come off
when touched, transforming the hair into a needle that can inject several
chemicals: acetylcholine, histamine, 5-HT (serotonin), moroidin,[3]leukotrienes,[3] and possibly formic acid.[4][5] This mixture of
chemical compounds causes a painful sting orparesthesia from which the
species derives one of its common names, stinging nettle, as well as the
colloquial names burn nettle, burn weed, and burn hazel.[1]
Stinging nettle plants
The taxonomy of Urtica species
has been confused, and older sources are likely to use a variety of systematic
names for these plants. Formerly, more species were recognised than are now
accepted. However, at least six clear subspecies of U.
dioica are described, some formerly classified as separate species:
·
U. dioica subsp. dioica (European
stinging nettle), from Europe, Asia, and northern Africa, has stinging hairs.
·
U. dioica subsp. galeopsifolia (fen nettle or
stingless nettle), from Europe, does not have stinging hairs.
·
U. dioica subsp. afghanica,
from southwestern and central Asia, sometimes has stinging hairs or is
sometimes hairless.[6]
·
U. dioica subsp. gracilis (Ait.) Selander
(American stinging nettle), from North America, has stinging hairs.
·
U. dioica subsp. holosericea (Nutt.)
Thorne (hoary stinging nettle), from North America, has stinging hairs.[7]
Other
species names formerly accepted as distinct by some authors but now regarded
as synonyms of one or other
subspecies include U. breweri, U. californica, U. cardiophylla, U.
lyalli, U. major, U. procera, U. serra, U. strigosissima, U. trachycarpa,
and U. viridis.
U.
dioica is
abundant in northern Europe and much of Asia, usually found in the countryside.
It is less widespread in southern Europe and north Africa, where it is
restricted by its need for moist soil, but is still common. In North America,
it is widely distributed in Canada and the United States, where it is found in
every province and state except for Hawaii, and also can be found
in northernmost Mexico. It grows in abundance
in the Pacific Northwest, especially in places
where annual rainfall is high. The European subspecies has been introduced into
North America and South America.[8][9]
In
Europe, nettles have a strong association with human habitation and buildings.
The presence of nettles may indicate the site of a long-abandoned building.
Human and animal waste may be responsible for elevated levels of phosphate[10] and nitrogen in the soil,
providing an ideal environment for nettles.
A stinging nettle growing in a field
Nettles
are the exclusive larval food plant for
several species of butterflies, such as the peacock butterfly[11]or the small tortoiseshell, and are also eaten by
the larvae of some moths including angle shades, buff ermine, dot moth, the flame, the gothic, grey chi, grey pug, lesser broad-bordered yellow underwing, mouse moth, setaceous Hebrew character, and small angle shades. The roots are sometimes eaten
by the larva of the ghost moth Hepialus humuli.
Stinging
nettle is particularly found as an understory plant in wetter environments, but
it is also found in meadows. Although nutritious, it is not widely eaten by
either wildlife or livestock, presumably because of the sting. It spreads by
abundant seeds and also by rhizomes, and is often able to
survive and re-establish quickly after fire.[12]
U. dioica close-up of the
defensive hairs
A hand with a large sting, with visible
bumps on the skin
Anti-itch drugs, usually in the form
of creams containing antihistaminics or hydrocortisone may provide relief
from the symptoms of being stung by nettles.[13] Because of the
combination of chemicals involved, though, other remedies may be
required. Calamine
lotion may
be helpful. Many folk
remedies exist
for treating the itching, including dandelion, horsetail (Equisetopsida spp.), leaf of dock
(Rumex spp.), greater plantain,jewelweed (Impatiens capensis and Impatiens pallida), the underside of a
fern (the spores), mud, saliva, or baking soda, oil and onions, lemon juice,
and topical use of milk of magnesia.[13]
In Great Britain and Ireland, the stinging nettle (U.
dioica subsp. dioica) is the only common stinging plant
and has found a place in several figures of speech in the English language. Shakespeare's Hotspur urges that
"out of this nettle, danger, we pluck this flower, safety" (Henry IV, part 1, Act II Scene 3). The
figure of speech "to grasp the nettle" probably originated from Aesop's fable "The Boy
and the Nettle".[14] In Seán O'Casey's Juno and the Paycock, one of the characters
quotes Aesop "Gently touch a nettle and it'll sting you for your
pains/Grasp it as a lad of mettle and soft as silk remains". The metaphor may refer to the
fact that if a nettle plant is grasped firmly rather than brushed against, it
does not sting so readily, because the hairs are crushed down flat and do not
penetrate the skin so easily.[15]
In
the German
language,
the idiom sich in die
Nesseln setzen, or to sit in nettles, means to get into trouble.[citation needed] In Hungarian, the idiom csalánba nem üt a
mennykő (no lightning strikes the nettle) means bad things never
happen to bad people.[citation needed] The same idiom
exists in the Serbian language неће гром у коприве.[citation needed] In Dutch, a netelige
situatie means a predicament.[citation needed] In French, the
idiom faut pas pousser mémé dans les orties (don't push
grandma in the nettles)) means that we should be careful not to abuse of a
situation. The name urticaria for hives comes
from the Latin name of nettle (urtica, from urure, to burn).
The young leaves are edible and make a very
good leaf
vegetable,
as with the purée shown in the above
image.
U.
dioica has
a flavour similar to spinach mixed with cucumber
when cooked, and is rich in vitamins A and C,iron, potassium, manganese, and calcium. Young plants were
harvested by Native Americans and used as a
cooked plant in spring when other food plants were scarce.[16] Soaking stinging
nettles in water or cooking removes the stinging chemicals from the plant,
which allows them to be handled and eaten without injury. After the stinging
nettle enters its flowering and seed-setting stages, the leaves develop gritty
particles calledcystoliths, which can irritate the
urinary tract.[16] In its peak season,
nettle contains up to 25% protein, dry weight, which is high for a leafy green
vegetable.[17] The leaves are also
dried and may then be used to make a herbal tea, as can also be done
with the nettle's flowers.
Nettles
can be used in a variety of recipes, such as polenta, pesto, and purée.[18] Nettle soup is a common use of
the plant, particularly in Northern and Eastern Europe. In Nepal (सिस्नो in Nepali) and the Kumaon andGargwal region of
northern India, stinging nettle is
known as sisnu, kandeli, and bicchū-būṭī (Hindi: बिच्छू-बूटी), respectively. It is
also found in abundance in Kashmir, where it is called soi.
Nettles
are sometimes used in cheesemaking, for example in the production of Cornish Yarg[19] and as a flavouring
in varieties of Gouda.[20]
Nettles
are used in Albania as part of the
dough filling for the börek. Its name is byrek
me hithra. The top baby leaves are selected and simmered, then mixed with
other ingredients such as herbs and rice, before being used as a filling
between dough layers.[21][22]
In
the UK, an annual World
Nettle Eating Championship draws thousands of people to Dorset,
where competitors attempt to eat as much of the raw plant as possible.
Competitors are given 60 cm (24 in) stalks of the plant, from which
they strip the leaves and eat them. Whoever strips and eats the most stinging
nettle leaves in a fixed time is the winner. The competition dates back to
1986, when two neighbouring farmers attempted to settle a dispute about which
had the worst infestation of nettles.[23][24]
Nettle
leaves are steeped in a concentrated sugar solution to extract the flavour. The
leaves are then removed and a source of citric acid (usually lemon juice) is
added to help preserve the cordial and add a tart flavour.
Commercially
produced cordials are generally quite concentrated and are usually diluted by
one part cordial to ten parts water – thus a 0.5 l
(0.11 imp gal; 0.13 US gal) bottle of cordial would be
enough for 5.5 litres (1.2 imp gal; 1.5 US gal) diluted.
The high concentration of sugar in nettle cordial gives it a long shelf life.
Also,
many recipes for alcoholic nettle beer are used, which is a countryside favourite
in the British Isles.[25]
U.
dioica herb
has been used in the traditional Austrian medicine internally (as tea or fresh
leaves) to treat disorders of the kidneys and urinary tract, gastrointestinal
tract, locomotor system, skin, cardiovascular system, hemorrhage, influenza,
rheumatism, and gout.[26]
As Old English stiðe,
nettle is one of the nine plants invoked in the pagan Anglo-Saxon Nine Herbs Charm, recorded in the 10th century.
Nettle was believed to be a galactagogue, a substance that
promotes lactation.[27]
Urtication,
or flogging with nettles, is the process of deliberately applying stinging
nettles to the skin in order to provoke inflammation. An agent thus used is
known as a rubefacient (something that
causes redness). This is done as a folk remedy for treatment
of rheumatism.[28]
Nettle fiber, stem, yarn, textile,
jewellery with glass and nettle yarn
Nettle
stems contain a bast
fibre that
has been traditionally used for the same purposes as linen and is produced by
a similar retting process.
Unlike cotton, nettles grow easily
without pesticides. The fibres are coarser,
however.[29]
Historically,
nettles have been used to make clothing for 2,000 years, and German Army
uniforms were made from nettle during World War I due to a shortage of cotton.
More recently, companies in Austria, Germany, and Italy have started to produce
commercial nettle textiles.[30][31]
The
fibre content in nettle shows a high variability and reaches from below 1% to
17%. Under middle-European conditions, stems yield typically between 45 and 55
dt / ha, which is comparable to flax stem yield. Due to the variable fibre
content, the fibre yields vary between 0.2 and 7 dt / ha, but the yields are
normally in the range between 2 and 4 dt / ha.[32] Fibre varieties are
normally cloning varieties and therefore planted from vegetative propagated
plantlets. Direct seeding is possible, but leads to great heterogeneity in
maturity.[33]
Nettles
may be used as a dye-stuff, producing yellow from
the roots, or yellowish green from the leaves.[34]
Fresh
leaves contain approximately 82.4% water, 17.6% dry matter, 5.5% protein, 0.7
to 3.3% fat, and 7.1% carbohydrates.[35] Despite the low fat
content, especially mature leaves contain an interesting omega-3 (n-3): omega-6 (n-6) ratio, because about 40% of the
fatty acids are α- Linolenic acid, a valuable omega-3
acid.[36] For exact fatty
acid contents see Table 1. Seeds contain much more fatty acids than leaves.[36]
Table 1: Fatty acid
content of different plant organs of U. dioica.[36]
Standard deviations are given in brackets. |
||||||
Mature Leaves
|
Young Leaves
|
Seeds
|
Stems
|
Roots
|
||
Moisture (% fresh weight)
|
72.8 (± 5.1)
|
82.0 (± 3.7)
|
47.6 (± 2.1)
|
50.1 (± 2.4)
|
40.3 (±2.8)
|
|
Saponifiable oil (% fresh weight)
|
2.1 (± 0.3)
|
3.3 (± 0.2)
|
15.1 (± 2.0)
|
1.5 (± 0.1)
|
0.1 (± 0.0)
|
|
Fatty acids (% of
saponifiable oil)
|
||||||
16:0
|
17.9 (± 1.1)
|
20.1 (± 0.9)
|
25.4 (± 1.9)
|
23.6 (± 2.1)
|
24.0 (± 0.8)
|
|
16:1n-7
|
3.0 (± 0.2)
|
3.9 (± 0.3)
|
0.7 (± 0.0)
|
0.5 (± 0.0)
|
2.6 (± 0.3)
|
|
18:0
|
1.6 (± 0.3)
|
1.9 (± 0.1)
|
2.3 (± 0.3)
|
1.8 (± 0.2)
|
1.6 (± 0.1)
|
|
18:1n-9
|
1.7 (± 0.2)
|
2.8 (± 0.2)
|
4.8 (± 0.3)
|
2.1 (± 0.2)
|
8.7 (± 0.5)
|
|
18:2n-6
|
11.6 (± 1.0)
|
18.1 (± 1.3)
|
22.7 (± 1.9)
|
33.8 (± 2.9)
|
34.3 (± 2.7)
|
|
18:3n-3
|
40.7 (± 3.2)
|
29.6 (± 2.1)
|
6.6 (± 4.9)
|
12.2 (± 1.0)
|
2.3 (± 0.1)
|
|
20:1n-9
|
0.8 (± 0.0)
|
0.7 (± 0.0)
|
2.1 (± 0.2)
|
1.5 (± 0.1)
|
1.2 (± 0.0)
|
|
22:1n-9
|
0.4 (± 0.0)
|
0.5 (± 0.1)
|
1.2 (± 0.2)
|
0.9 (± 0.2)
|
0.9 (± 0.1)
|
|
Omega-3 : Omega-6 Ratio
|
n-3/n-6
|
3.51
|
1.64
|
0.29
|
0.65
|
0.07
|
Minerals
(Ca, K, Mg, P, Si, S, Cl) and trace elements (Mn, Cu, Fe) contents depend
mostly on the soil and the season.[35]
Nettle
contains different secondary metabolites. Carotenoids can be found
primarily in the leaves, where different forms of lutein, xanthophyll andcarotene are present (Table
2). Some carotenes are precursors of vitamin A (retinol), their
retinol equivalents RE or retinol activity equivalents per g dry weight are
1.33 for mature leaves and 0.9 for young leaves.[35] Nettle contains
much less than carotenes and retinol than carrots, which contain 8.35 RE per g
fresh weight.[37] Depending on the
batch and the leave and stem content, nettle contains only traces of zeaxanthin
or between 20 – 60 mg / kg of dry matter.[35][38] Nettle contains
ascorbic acid (vitamin
C),
riboflavin (vitamin
B2), pantothenic acid, vitamin K1[35] and tocopherols (vitamin E).[38] The highest vitamin
contents can be found in the leaves.[35]
Table 2: Carotenoid
concentration of leaves of U. dioica (μg/ g dry weight).[36]
Standard deviations are given in brackets. |
|||
Mature leaves
|
Young leaves
|
||
Total identified carotenoids
|
74.8
|
51.4
|
|
Neoxanthin
|
5.0 (± 0.2)
|
2.6 (± 0.2) 0
|
|
Violaxanthin
|
11.0 (± 0.2)
|
7.2 (± 0.6)
|
|
Zeaxanthin
|
traces
|
traces
|
|
β-cryptoxanthin
|
traces
|
traces
|
|
13-cis-lutein
|
0.4 (± 0.0)
|
0.4 (± 0.0)
|
|
13’-cis-lutein
|
8.4 (± 0.4)
|
5.0 (± 0.6)
|
|
All-trans-lutein
|
32.4 (± 1.0)
|
23.6 (± 0.8)
|
|
9-cis-lutein
|
1.2 (± 0.2)
|
1.0 (± 0.2)
|
|
9’-cis-lutein
|
4.4 (± 0.4)
|
3.4 (± 0.6)
|
|
All-trans-β-carotene
|
5.6 (± 0.7)
|
3.8 (± 0.3)
|
|
β-carotene-cis-isomers
|
4.8 (± 0.2)
|
3.2 (± 0.2)
|
|
Lycopene
|
1.6 (± 0.1)
|
1.2 (± 0.1)
|
|
Retinol equivalent
|
RE / g dry wt
|
1.33 (± 0.3)
|
0.90 (± 0.3)
|
At
first, whole shoot stinging nettle was fed experimentally to broiler chicken for its
antioxidative properties. The broiler chicken fed 25 g stinging nettle per kg
feed did not have improved antioxidative meat properties, but had a yellow skin
colour.[39] Because of this
findings, which indicated a good colouring property, nettle was used in laying
hens instead. Another study that fed nettle powder (10 g / kg feed) or nettle
essential oil to broilers did not find an improvement of the broilers'
performance.[40]
In
laying hens, nettle can effectively be used as an egg yolk colorant instead of
artificial pigments or other natural pigments (derived from marigoldfor yellow). Nettle has
high carotenoid contents, especially lutein, β-carotene and zeaxanthin, of which lutein and
zeaxanthin act as yellow pigments.[38] Feeding as little
as 6.25 g dry nettle per kg feed is as effective as the synthetic pigments to
colour the egg yolk. Feeding nettle has no detrimental effect on the performance
of the laying hens or the general egg quality.[38] The nettle dosage
can be increased to 25 g per kg feed without impairing the performance.[38] Oxidation
properties of the egg yolk lipids were not affected by the nettle addition, as
the natural antioxidants (tocopherols and others) from nettle did not appear to
be transferred to the egg. Because the carotenoid content varies, which is
assumed to depend on climate, plant age and genotype, analyses of the
carotenoid contents are recommended prior to large-scale application.[38]
Nettles
do not sting only humans; animals also do not like to touch fresh stinging
nettle. If the nettle are wilted or dry, voluntary intake can be high. Dry
nettle shoots are said to be “as good as good alfalfa hay”. As with other leafy
herbs with relatively hard stems, the harvest should be done carefully to avoid
leave drop losses. Nettle can be conserved as hay or silage.
Ryegrass Silage
|
Nettle Silage
|
||
Dry matter
|
DM
|
235
|
415
|
Metabolizable energy (MJ/ kg DM)
|
ME
|
11.3
|
9.8
|
Crude Protein
|
CP
|
177
|
171
|
aNDF
|
536
|
552
|
|
Acid detergent fibre
|
ADF
|
338
|
434
|
Starch
|
-
|
-
|
|
Ash
|
113
|
118
|
Nettles
have a number of other uses in the vegetable garden, including the potential
for encouraging beneficial insects. Since nettles prefer to grow in
phosphorus-rich and nitrogen rich soils that have recently been disturbed (and
thus aerated), the growth of nettles is an indicator that an area has high
fertility (especially phosphate and nitrate), and thus is an
indicator to gardeners as to the quality of the soil.[42][43][not in citation given]
Nettles
contain a lot of nitrogenous
compounds,
so are used as a compost activator[44] or can be used to
make a liquid fertilizer, which although somewhat low in phosphate, is useful
in supplying magnesium, sulphur, and iron.[45][46] They are also one
of the few plants that can tolerate, and flourish in, soils rich in poultry
droppings.
Recent
experiments have shown that nettles are a beneficial weed, having use as a companion plant.[47]
U.
dioica can
be a troubling weed, and mowing can increase plant density.[48] Regular and
persistent tilling will greatly reduce its numbers, and
the use of herbicides such as 2,4-D and glyphosate are effective
control measures.[48]
Three
cultivation techniques can be used for the stinging nettle: 1) direct sowing,
2) growing seedlings in nurseries with subsequent transplantation and 3)
vegetative propagation via stolons or head cuttings.
1.
Direct sowing: The seedbed should have a loose
and fine structure, but should be reconsolidated using a packer roller
imminently prior to sowing.[50] Sowing time can be
either in autumn[51] or in spring.[52] Seed density should
be 6 kg/ha with row spacing of 30 cm and 42–50 cm in autumn and
spring, respectively.[50][51][53] The disadvantage of
direct sowing is that it usually leads to incomplete plant coverage.[50][53] This drawback can
be mitigated by covering the seedbed with a transparent perforated foil in
order to improve seed germination.[50][51] Further, weed
control can be problematic as the stinging nettle has a slow seedling
development time.[50]
2.
Growing seedlings: For
this technique pre-germinated seeds are sown between mid-/end-February and
beginning of April and grown innurseries. Seedlings are grown in
tuffs with 3-5 plants / tuff and a seed density of 1.2-1.6 kg / 1000
tuffs. A fastened germination is achieved by alternating high temperature during
daytime (30 °C for 8 h) and lower temperature during nighttime (20 °C
for 16 h).[50][53] Before
transplanting, the seedlings should be fertilized and acclimated to cold
temperatures.[50] Transplantation
should start around Mid-April with row spacing of 42–50 cm and plant
spacing within rows of 25–30 cm.[52][53]
3.
Vegetative
propagation: Stolons (with several buds)
of 10 cm should be planted from Mid-April in a depth of 5–7 cm.[52] Head cuttings are
grown in nurseries starting between
mid-May and mid-June. Growing tips with two leaf-pairs are cut from the mother
plant and treated with root-growth inducing hormones. Transplantation can be
delayed in comparison to the growing seedling technique.[50]
The
stinging nettle can also been grown in controlled-environment agriculture (CEA) systems, such
as soil-less medium cultivations or aeroponics.
According
to a study,[54] CEA systems can
achieve much higher yields, standardize the quality, as well as reduce
harvesting costs and contamination.
Young shoot
Flowers (male) can be yellow
Flowers (male) can be purple
Flowers (female) can be green and white
Fruits
1.
^ Jump up to:a b "Burning &
Stinging Nettles". University of California. Retrieved21
September 2013.
2.
Jump up^ Per Brodal
(2010). The Central Nervous
System: Structure and Function. Oxford University Press US.
p. 170. ISBN 978-0-19-538115-3. Retrieved 22
September 2010.
4.
Jump up^ Louis J.
Casarett; Curtis D. Klaassen; John Doull (2008). Casarett and Doull's
toxicology: the basic science of poisons. McGraw-Hill
Professional. pp. 1104–. ISBN 978-0-07-147051-3. Retrieved22
September 2010.
5.
Jump up^ Michael I.
Greenberg (4 June 2003). Occupational, industrial,
and environmental toxicology. Elsevier Health Sciences.
pp. 180–. ISBN 978-0-323-01340-6. Retrieved 22
September 2010.
6.
^ Jump up to:a b Chen Jiarui; Ib
Friis; C. Melanie Wilmot-Dear. "Flora of China
online". efloras, Missouri Botanical Garden, St. Louis, MO &
Harvard University Herbaria, Cambridge, MA.
9.
Jump up^ "Stinging
Nettle". Ohio Agricultural Research and Development Center, Ohio
State University. Retrieved 21 September 2013.
10.
Jump up^ Smith, Paul L.
(2012). Indicator Plants: Using Plants to Evaluate the Environment.
p. 47.
11.
Jump up^ Heiko Bellmann: Der
Neue Kosmos Schmetterlingsführer, Schmetterlinge, Raupen und Futterpflanzen,
pg. 170, Frankh-Kosmos Verlags-GmbH & Co, Stuttgart 2003, ISBN 3-440-09330-1
13.
^ Jump up to:a b "Urtica dioica
(Stinging Nettles)". University of Wisconsin-La Crosse.
Retrieved 22 September 2013.
14.
Jump up^ "The Project
Gutenberg eBook of The Æsop For Children, by Æsop". Gutenberg.org. 2
December 2006. Retrieved 5 July 2010.
15.
Jump up^ Doug (5
September 2010). "Grasping the
nettle: an empirical enquiry". Retrieved 6
September 2010.
16.
^ Jump up to:a b Gregory L.
Tilford, Edible and Medicinal Plants of the West, ISBN 0-87842-359-1
17.
Jump up^ Hughes, R.
Elwyn; Ellery, Peter; Harry, Tim; Jenkins, Vivian; Jones, Eleri (1980).
"The dietary potential of the common nettle". Journal of the
Science of Food and Agriculture 31 (12): 1279–86.doi:10.1002/jsfa.2740311210. PMID 6259444.
20.
Jump up^ "Gouda Cheese with
Stinging Nettles: Cooking Terms". RecipeTips.com.
Retrieved 5 July 2010.
22.
Jump up^ http://urban.al/index.php/kuzhine/item/1084-byrek-me-hithra Recipe: Nettles Pie
(in Albanian)
24.
Jump up^ Langley, William.
(14 June 2009) World Stinging Nettle
Eating Championship attracts record crowd. The Daily
Telegraph (London). Retrieved on 3 July 2012.
26.
Jump up^ Vogl, S; Picker,
P; Mihaly-Bison, J; Fakhrudin, N; Atanasov, AG; Heiss, EH; Wawrosch, C;
Reznicek, G; Dirsch, VM; Saukel, J; Kopp, B (2013)."Ethnopharmacological
in vitro studies on Austria's folk medicine - An unexplored lore in vitro
anti-inflammatory activities of 71 Austrian traditional herbal drugs". J
Ethnopharmacol 149: 750–71.doi:10.1016/j.jep.2013.06.007. PMC 3791396. PMID 23770053.
27.
Jump up^ Westfall R.E.
(2003). "Galactagogue herbs:
a qualitative study and review". Canadian Journal
of Midwifery Research and Practice 2 (2): 22–27.
31.
Jump up^ Flintoff, John-Paul
(20 August 2009). "Second skin: why
wearing nettles is the next big thing". The Ecologist.
32.
Jump up^ Wurl, Günter;
Graf, Torsten; Vettel, Armin; Biertümpfel, Andrea. "10 Jahre
anbautechnische Versuche zu Fasernesseln (Urtica dioica L.) in Thüringen" (PDF). Thüringer Landesanstalt
für Landwirtschaft.
33.
Jump up^ Vogl, C. R.;
Hartl, A. (2003). "Production and processing of organically grown fiber
nettle (Urtica dioica L.) and its potential use in the natural textile
industry: A review". American Journal of Alternative
Agriculture 18: 119. doi:10.1079/AJAA200242.
35.
^ Jump up to:a b c d e f Lutomski, Jerzy;
Speichert, Henryk (1983). "Die Brennessel in Heilkunde und
Ernährung". Pharmazie in unserer Zeit 12: 181–186.doi:10.1002/pauz.19830120602.
36.
^ Jump up to:a b c d Guil-Guerrero,
J. L.; Rebolloso-Fuentes, M. M.; Torija Isasa, M. E. (2003). "Fatty acids
and carotenoids from Stinging Nettle (Urtica dioica L.)". Journal of
Food Composition and Analysis 16: 111–119.doi:10.1016/S0889-1575(02)00172-2.
38.
^ Jump up to:a b c d e f Loetscher, Y.;
Kreuzer, M.; Messikommer, R. E. (13 December 2013). "Utility of nettle
(Urtica dioica) in layer diets as a natural yellow colorant for egg
yolk". Animal Feed Science and Technology 186:
158–168. doi:10.1016/j.anifeedsci.2013.10.006.
39.
Jump up^ Loetscher, Y.;
Kreuzer, M.; Messikommer, R. E. (2013). "Oxidative stability of the meat
of broilers supplemented with rosemary leaves, rosehip fruits, chokeberry
pomace, and entire nettle, and effects on performance and meat
quality". Poultry Science 92: 2938–2948.doi:10.3382/ps.2013-03258.
40.
Jump up^ Keshavarz,
Mehdi; Rezaeipour, Vahid; Asadzadeh, Sakineh (2014). "Growth Performance,
Blood Metabolites, Antioxidant Stability and Carcass Characteristics of Broiler
Chickens Fed Diets Containing Nettle (Urtica dioica. L) Powder or Essential
Oil". International Journal of Advanced Biological and Biomedical
Research 2 (9): 2553–2561. ISSN 2322-4827.
41.
Jump up^ Humphries, David
J.; Reynolds, Chris K. (2014). "The effect of adding stinging nettle
(Urtica dioica) haylage to a total mixed ration on performance and rumen
function of lactating dairy cows". Animal Feed Science and
Technology 189: 72–81.doi:10.1016/j.anifeedsci.2014.01.006.
45.
Jump up^ Pears,
Pauline, et al. HDRA Encyclopedia Of Organic Gardening,
p. 207, Dorling Kindersley Ltd, London, 2005.
47.
Jump up^ "'Stinging Nettle:
Companion Plant and Medicinal Herb'". bcliving.ca.
Retrieved 16 June 2012.
48.
^ Jump up to:a b Wood Powell
Anderson (1999). Perennial weeds:
characteristics and identification of selected herbaceous species. Wiley-Blackwell.
pp. 25–.ISBN 978-0-8138-2520-5. Retrieved 17
October 2010.
49.
Jump up^ Heyland,
Klaus-Ulrich (2006). "Ölfrüchte, Faserpflanzen, Arzneipflanzen und
Sonderkulturen". Handbuch des Pflanzenbaues (Stuttgart: Ulmer).
Band 4.
50.
^ Jump up to:a b c d e f g h Bomme, U.
(1996). "Kulturanleitung für Brennnesseln".Bayerische Landesanstalt für
Bodenkultur und Pflanzenbau, Abteilung Pflanzenbau und Pflanzenzüchtung, LBP
Freising (München).
51.
^ Jump up to:a b c Heeger, E. F.
(1956). "Handbuch des Arznei- und Gewürzpflanzenbaus". Leipzig: Deutscher
Bauernverlag.
52.
^ Jump up to:a b c Bomme U.;
Unterholzerner S (1996). "Günstigste Verfahren zum Anbau der Grossen
Brennnessel". Gemüse 3: 233–234.
53.
^ Jump up to:a b c d Dachler M.;
Pelzmann H. (1999). "Arznei- und Gewürzpflanzen.".Anbau — Ernte —
Aufbereitung. 2. Auflage (Wien: Österreichischer Agrarverlag (VUA)).
54.
^ Jump up to:a b Pagliarulo,
C.L.; Hayden, A.L.; Giacomelli, G.A. (2004). "Potential for greenhouse
aeroponic cultivation of Urtica dioica". Acta Horticulturae 659:
61–66.
·
Elliott, C. (1997).
"Rash Encounters". Horticulture 94: 30.
·
Glawe, G. A.
(2006). Sex ratio variation and sex determination in Urtica diocia. ISBN 90-6464-026-2
&&&&&&&&
اتیس
بفتح همزه و کسر تای مثناه فوقانیه و سکون یای تحتانیه و
سین مهمله لغت هندیست
ماهیت آن
بیخ کیاهی است هندی بطول یک انکشت و کوتاه تر از ان و
اندک باریک ظاهر آن اغبر و باطن آن سفید فی الجمله شبیه بزراوند طویل باریک کوچکی
و طعمی و رایحۀ غالب ندارد و بعضی آن را سه قسم کفته اند یک قسم مسمی اتیس است و
قسم دوم به پرت بهکا و قسم سوم به سیام کن و بعضی دو قسم کفته اند سفید و سیاه
طبیعت آن کرم در دوم و خشک در اول و با رطوبت فضلی
افعال و
خواص آن
مقوی باه و هاضم طعام و حابس اسهال و دافع بلغم و صفرای
فاسد و مانع فساد آن و بواسیر و استسقای زقی حادث از ان هر دو خلط را نافع
فصلالالف مع الثاء المثلثه
مخزن الادویه عقیلی علوی خراسانی
&&&&&&&
اثل
بفتح همزه و سکون ثای مثلثه و لام بلغت عربی اسم نوع بزرک
درخت کز است و بهندی جهاؤ نامند
ماهیت
آن
نباتیست ما بین شجر و کیاه و برک آن ریزه و خشن جالینوس
کفته که نوعی از طرفا است و صاحب نهایه کفته درختی است شبیه بطرفا و از ان بزرکتر
و اسحق بن عمران کفته درختی است عظیم با شاخهای بسیار و سبز ملمع بحمرت و برکهای
آن ریزۀ سبز شبیه ببرک طرفا و طعم آن عفص بی کل و ثمر آن بر کرههای شاخهای آن می
روید بمقدار نخودی رنک آن اغبر مائل بزردی و در اندرون آن دانه های ریزه بهم
چسپیده می باشد و آن ثمر را عذبه نامند و در تابستان می رسد و آن را بهندی ننهی
مائین و چهوتی مائین کویند
ص: 19
طبیعت آن
در اول سرد و در دوم خشک و با قوت قابضه و اندک ملوحت و
مرارت و ثمر آن در دوم سرد و در سوم خشک و توهم کرده کسی که آن را کرم در دوم
دانسته
افعال و خواص و منافع آن
اما برک و شاخ آن جالی و مفتح سدۀ طحال و مقوی جکر و ملین
ورم آن و جهت جذام و منع سفید شدن موی و درد دندان نافع چون مضمضه بآن نمایند و
کرفتن دود و بخار آن لقوه را نافع و آشامیدن مطبوخ بیخ و شاخ و برک آن جهت دفع سدۀ
سپرز و ورم آن و جذام و سفیدی موی نافع و طبیخ آن در سرکه و شراب جهت تقویت جکر و
تلیین ورم آن و ضماد آن جهت تحلیل ورم جکر و تدخین آن تا هفت دفع جهت لقوه و سقوط
دانه های جدری که آبله نامند و بواسیر و جوششهای ریزه که آب از ان تراوش نماید و
خاکستر و آب طبیخ آن جهت خروج مقعده و تقویت مو نافع و در قطع خون همه اعضا ذرور
خاکستر آن مجرب مقدار شربت از طبیخ آن تا چهل و پنج مثقال و از عصارۀ آن تا سی
مثقال مضعف معده مصلح آن صمغ عربی بدل آن جوز السرو است و اما ثمر آن رادع مواد و
مقوی چشم و لثه و معده و جکر و سپرز و مانع نفث الدم و سیلان خون و انصباب نزلات و
اسهال صفراوی و رطوبی و رافع یرقان و رطوبت رحم و چون در کلاب بخیسانند و صاف
نموده در چشم بچکانند جهت ردع مواد و تقویت احفان و حدت بصر مفید و مضمضه بطبیخ آن
و بدستور خائیدن آن جهت تقویت لثه و تاکل اسنان و حرکت آنها و آشامیدن آن جهت نفث
الدم و ربو و درور حیض و بواسیر و سیلان خون از هر عضو که باشد و منع انصباب نزلات
و اسهال صفراوی و رطوبی و قطع آنها نافع و طبیخ یک اوقیۀ آن و نقوع آن در آب کرم
با شکر جهت رفع یرقان و کزیدن رتیلا و جرب رطب و رطوبات رحم و در مزاج اطفال جهت
رفع رطوبات غلیظۀ متعفنه و نیکوئی رنک رخسار و فربهی بدن نافع و کویند چون نقیع آن
را سه روز یا هفت روز متوالی بیاشامند و از عقب آن اقراص مبردۀ مرطبۀ مستعمله در
زیادتی کوشت و فربهی مسلولین بخورند پس هفت روز یا زیاده دوغ با کثیرا سائیده
بیاشامند پس با کعک معمول از آرد سمید محکم الصنعه بخورند بسیار فربه می کرداند و
رنک روی را صاف و نیکو و با رونق و نضارت می کرداند
ص: 19
و دلیل منافع آن
آنست که چون بیاشامد کسی که در بدن او رطوبات فاسده باشد
دفع می کرداند و پاک می سازد و تقویت معده می بخشد و کسی که معده و بدن او پاک و
نقی باشد تقویت می بخشد
١٠و فربه می سازد بدن او را و ادرار و اسهال
مزمن رطوبی را باز می دارد و جهت قطع دم و درور طمث و بواسیر نافع است و بودادۀ آن
با کل خوردنی و بدستور با دو درهم و نیم کلنار که دو سه دفعه هر دفعه همین مقدار
بخورند جهت قطع اسهال مجرب و در حبس سیلان خون بسیار مفید و ضماد آن موجب تشدید اعصاب
مسترخیه و ضماد مطبوخ آن در سرکه و آب جهت ورم سپرز نافع و غسول آن جهت حرب رطب و
نیکو کردن رنک رخسار و رفع قمل و ذرور آن جهت قطع خون جراحات و بردن کوشت زائد و
حمول آن جهت رفع رطوبات رحم و فرج و سیلان آن نافع و بخور چوب سوزانیدۀ آن و دود
آن صاحب لقوه را نافع مضر سر مصلح آن دوقو مقدار شربت از سائیدۀ آن دو درهم تا
چهار درهم بدل آن بوزن آن عفص است یا شحم رمان و طریقۀ تشویۀ عذبه و جوارش و شراب
و طبیخ و اقراص آن در قرابادین ذکر یافت.
مخزن الادویه عقیلی علوی خراسانی
&&&&&&
اثلق . [ اَ ل َ ] (اِ) فلفل بَرّی است بلغت بربری و آن را به شیرازی
تخم دل آشوب گویند. برگ آن مانند برگ زیتون باشد و پنجنگشت همان است و آن بیشتر در
کناره های رودخانه روید، خوردن آن منی را خشک سازد و بعربی حب ّالفقد خوانند. (برهان
قاطع). علی بن حسین انصاری مشهور به حاجی زین العطار در اختیارات بدیعی آرد: اثلق ،
ارثد است و سیسبان و سرساد و اعین السراطین و سگسنبویه و سجسنبویه و اغیس [ اغنس ]
و حب ّالفقد و طاهره و فنطافلون و ذوخمسةاوراق و بفارسی پنجنگشت و فلفل برّی و به شیرازی
تخم دل آشوب گویند و در کنار رودها روید و تخم آن گرم و خشک است در سیم -انتهی . حکیم
مؤمن در تحفه آرد: اثلق به عربی اسم پنجنگشت است وبه یونانی اغیس [ اغنس ] و بمعنی
طاهر و پاک ، نبات او مابین شجر و گیاه و در مواضع صلب قریب به آنها میروید. شاخهای
او قوی و صلب و برگش از برگ زیتون ریزه تر و کم رنگ تر و بر سر هر شاخی پنج عدد شبیه
به پنج انگشت . چون بدست بمالند بوی او در عطریت شبیه به بسباسه و گلش سفید مایل بسرخی
و ازرقی . تخمش از فلفل کوچکتر و سفید و بعضی سیاه و شاخ او را نفعی نیست و مداومت
تخم او قاطع نسل و کاسر باه است . در دوم گرم و خشک و گویند در سیم خشک است و بعضی
در دوم سرد و تر دانسته اند و بعضی در دوم سرد و در اول خشک میدانند و با قوه ٔ قابضه
و محلل و ملطف و مفتح و مُدِرّ حیض و تخمش لطیف تر و پادزهر سموم و مجفف منی و شکننده
ٔ شیرو جهت گزیدن مار و هوام و سگ دیوانه و سدّه ٔ جگر و سپرز و صاحب جنون و با شراب
جهت گشودن حیض بغایت مفید و ضماد او جهت تحلیل ورم سپرز و جراحات و التوای عصب و درد
پا و دردسر رطوبی و ورمی مثل قرانیطس و لیثرغس نافع و بدستور نطول مطبوخ او در سرکه
با روغن زیتون و طلای او با آب جهت درد و شقاق مقعد و حمول بخورثمر و برگ او با مثل
آن پودنه ٔ صحرائی جهت ادرار حیض و جلوس در طبیخ او جهت ورم رحم و مقعد و مرهم او با
کره ٔ تازه و برگ رز جهت صلابت اُنثیین و فرش کردن برگ او جهت کسر قوّه ٔ باه و گریزانیدن
هوام مؤثر و بخور او نیز باعث گریختن هوام میشود. مضر گرده و مصدع و مصلحش صمغ عربی
و قدر شربتش یک مثقال و گویند بدلش دو وزن او شاهدانه است و هفت عدد از برگ او مسهل
قوی و مجرب است و گویند تکیه کردن بر چوب او و در تحت فراش گذاشتن مانع احتلام و قاطع
نعوظ است - انتهی .
///////////////
اثلق
رثد است و سپستان و سرساد و اعین السراطین
و سنکسبویه و سنجسویه و اغیس و حب الفقد و طاهره و قنطافلون و ذو خمسه اوراق این جمله
فنجنجشت و پنجنکشت نیز گویند بپارسی فلفلی بری خوانند و بشیرازی تخم دلاشوب گویند و
در کنار سیلها روید و تخم آن گرم و خشک است در درجه سیم و چوب وی باید که استعمال نکنند
و منفعت وی در باب ذال در ذو خمسه اوراق گفته شود
صاحب مخزن الادویه مینویسد: اثلق به فتح
همزه اسم عربی فنجنکشت است و ذو خمسه اجنجه نیز نامند و بیونانی اغنیس یعنی طاهر و
پاک بجهت آنکه زهاد در هنگام ربیع و در اعیاد فرش مینمایند در معابد خود بجهت آنکه
گمان بردهاند مضعف باه و شکننده شهوت است و بفارسی پنجنکشت و بهندی سنبهالو و بفرنگی
اسکینانتو و به لاتینی ویطس و ثمر آن را بعربی حب الفقد و حب النسل نامند Cinquefoil
اختیارات بدیعی
//////////////
اثلق
بفتح همزه و سکون ثای مثلثه و فتح لام و قاف اسم عربی
فنجنکشت است و ذو خمسه اوراق و ذو خمسه اجنحه نیز نامند و بیونانی اغنیس یعنی طاهر
و پاک بجهت آنکه زهاد در هنکام ربیع در اعیاد فرش می نمایند در معابد خود بجهت
آنکه کمان برده اند که مضعف باه و شکنندۀ شهوت است و بفارسی پنجنکشت و بهندی
سنبهالو و بفرنکی اسکی نان تو و بلاطینی و یطس و ثمر آن را بعربی حب الفقد و حب
النسل نامند بالعکس از قبیل نام زنکی کافور زیرا که قاطع نسل است و بفارسی فلفل
کوهی و بشیرازی دل آشوب و بهندی رینکا خوانند
ص: 197
ماهیت آن
درختی است ما بین شجر و کیاه و در مواضع صلب در کنار
رودها و غیر آن می روید و شاخهای آن صلب و قوی و برک آن از برک زیتون کوچک تر و
نرم تر و فی الجمله شبیه ببرک انار و روی برکهای آن سبزتر از پشت آنها و بر سر هر
شاخی پنج عدد برک شبیه بپنج انکشت متفرقه الاطراف متقاربه الاصول و چون بدست
بمالند بوی خوشی از ان آید و کل آن سفید مائل بسرخی و زرقت و تخم آن شبیه بفلفل
کوچکی و رنک آن مختلف بعضی سفید و بعضی سیاه و در هند درخت آن بزرکتر از جاهای
دیکر می شود
طبیعت آن
کرم و خشک در دوم و بعضی در سوم خشک و بعضی در دوم سرد و
در اول خشک دانسته اند
افعال و خواص آن
قابض و محلل و ملطف و مفتح سدۀ دماغی و کبدی و صداع رطوبی
و ورمی مانند قرانیطس و لیثرغس و جنون و خفقان و بواسیر و سدۀ سپرز و ورم رحم و
احتباس حیض و التوای عصب و شقاق مقعده و زهر مار و هوام و سک دیوانۀ کزیده و طرد
هوام نافع و برک تازۀ آن را چون بسایند بدون آب و مانند شامی کباب قرصها سازند هر
قرصی بمقدار سه ماشه و یک روی آن را بر روی تابه با روغن کاو بریان نمایند و در
عسل خالص جید تازه اندازند و تا سه روز هر روز صبح یک قرص آن را زن صاحب پرسوت
بخورد و بعد از ان اکر موافقت نمود تا دو هفته هر روز یک قرص آن را صبح و یکی را
شام اکر صحت یافت بهتر و الا ترک نماید و اکر اثری از ان مانده باشد یک هفته دیکر
نیز هر دو وقت و یا یک وقت بخورد و در ایام خوردن از لبنیات و حموضات و ماست و
بقول و اشیای رطبه و روغن بسیار اجتناب نماید و پرسوت آزاریست که بعضی زنان را بعد
از وضع حمل عارض می کردد مختلف می باشد حالات ایشان بعضی را ذرب بهم می رسد و زرد
و ضعیف و لاغر می کردند و رغبت بر غذائی نمی نمایند و چون قلیلی تناول نمایند دیر
انهضام یابد و تا باسهال مندفع نکردد آرام نمی یابند و بعضی را تب خفیفی نیز بآن
می باشد و ضماد آن جهت درد سر رطوبی و ورمی مانند قرانیطس و شرب آن جهت جنون و
تفتیح سدۀ دماغی و خفقان سوداوی و بلغمی و تفتیح سدۀ جکر و سپرز و حبس بواسیر و
کسر ریاح و زیاده کردن شیر و تجفیف منی و ادرار حیض و کزیدن مار و هوام و سک
دیوانه و با شراب جهت کشودن حیض و طلای آن باب جهت وجع شقاق مقعده و حمول و بخور
برک و ثمر آن با مثل آن پودنۀ صحرائی جهت ادرار حیض و جلوس در طبیخ آن جهت ورم رحم
و مقعده
ص: 198
١٠و درهم آن باکره یعنی مسکۀ تازه و برک تاک
جهت رفع صلابت انثیین و بخور آن باعث کریختن موم و تحلیل اورام و فرش کردن برک آن
و بران نشستن کاسرقوت باه و کریزانندۀ هوام است و بستن برک کرم کردۀ آن بر ورم
بارد و نزول آب در بیضه و کویند تکیه کردن بر چوب آنکه از ان متکا ساخته بر ان
تکیه نمایند مانع تعب و قاطع شهوت جماع است و در زیر فرش خواب کذاشتن مانع احتلام
و قاطع نعوط و تخم آن لطیف تر از برک آن مضر کرده و مصدع مصلح آن صمغ عربی مقدار
شربت آن یک مثقال و بهتر آن است که آن را بدون مصلح آنکه صمغ عربی است استعمال نه
نمایند و زیاده از یک مثقال نیز بدل آن کویند دو وزن آن شاهدانه است.
مخزن الادویه، عقیلی خراسانی
//////////////
پنجه برگ (نام علمی: Potentilla)
نام یک سرده از زیرخانواده رزوئیده است.
////////////
عشبة القوى (الاسم العلمي:Potentilla)
هي جنس من النباتات تتبع الفصيلة الوردية من رتبة الورديات.[2]
أنواع عشبة القوى[عدل]
عشبة القوى الزاحفة
عشبة القوى الإسبانية
عشبة القوى الإنجليزية
عشبة القوى الإوزية
عشبة القوى الإيطالية
عشبة القوى الأبينينية
عشبة القوى الأدرياتيكية
عشبة القوى الأذينية
عشبة القوى الأناضولية
عشبة القوى الأوشيرية
عشبة القوى الباردة
عشبة القوى البالنسية
عشبة القوى الباميرية
عشبة القوى البرانسية
عشبة القوى البرودية
عشبة القوى البونجية
عشبة القوى البيضاء الشاحبة
عشبة القوى البيضاء الناصعة
عشبة القوى البيكية
عشبة القوى التيانشانية
عشبة القوى الثلجية
عشبة القوى الجبلية
عشبة القوى الجزرية
عشبة القوى الحادة
عشبة القوى الحريرية
عشبة القوى الخطية
عشبة القوى الدروموندية
عشبة القوى الدوفينية
عشبة القوى الدولافية
عشبة القوى الرمادية
عشبة القوى الرملية
عشبة القوى أحادية الزهرة
عشبة القوى ثنائية الألوان
عشبة القوى الرويترية
عشبة القوى الرئدية
عشبة القوى الزغابية
عشبة القوى سباعية الأوراق
عشبة القوى السوسنوفسكية
عشبة القوى السوطية
عشبة القوى الشامسوانية
عشبة القوىشبه الملساء
عشبة القوى الشتراوسية
أنظر أيضاً[عدل]
مراجع[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Potentilla في موسوعة الحياة". eol.org.
اطلع عليه بتاريخ 4 يوليو 2016.
^ موقع لائحة النباتات (بالإنكليزية) The
Plant List عشبة القوى تاريخ الولوج 30 أيلول 2015
أيقونة بوابةبوابة علم النبات
▼ ع ن ت
أنواع عشبة القوى
عشبة القوى الإسبانية
· عشبة القوى الإنجليزية · عشبة القوى
الإوزية · عشبة القوى الإيطالية · عشبة القوى الأبينينية · عشبة القوى الأدرياتيكية · عشبة القوى الأذينية · عشبة القوى الأناضولية · عشبة القوى الأوشيرية · عشبة القوى الباردة · عشبة القوى البالنسية · عشبة القوى الباميرية · عشبة القوى البرانسية · عشبة القوى البرودية · عشبة القوى البونجية · عشبة القوى البيضاء الشاحبة · عشبة القوى البيضاء الناصعة · عشبة القوى البيكية · عشبة القوى التيانشانية · عشبة القوى الثلجية · عشبة القوى الجبلية · عشبة القوى الجزرية · عشبة القوى الحادة · عشبة القوى الحريرية · عشبة القوى الخطية · عشبة القوى الدروموندية · عشبة القوى الدوفينية · عشبة القوى الدولافية · عشبة القوى الرمادية · عشبة القوى الرملية · عشبة القوى الرويترية · عشبة القوى الرئدية · عشبة القوى الزاحفة · عشبة القوى الزغابية · عشبة القوى السوسنوفسكية · عشبة القوى السوطية · عشبة القوى الشامسوانية · عشبة القوى الشتراوسية · عشبة القوى الشيربنينية · عشبة القوى الصحراوية · عشبة القوى الطوروسية · عشبة القوى العقيمة · عشبة القوى الغرفثية · عشبة القوى الغرنوقية · عشبة القوى الفرغانية · عشبة القوى القيصومية · عشبة القوى الكندية · عشبة القوى اللبنانية · عشبة القوى المايرية · عشبة القوى المائلة · · عشبة
القوى المتراكبة · عشبة القوى المترامية · عشبة القوى المتوسطة · عشبة القوى المحولة · عشبة القوى المختلطة · عشبة القوى المرقئية · عشبة القوى المروحية · عشبة القوى المسلتقية · عشبة القوى المشعرة · عشبة القوى المفصلية · عشبة القوى الملبدة · عشبة القوى المهملة · عشبة القوى النرويجية · عشبة القوى النيبالية · عشبة القوى النيفادية · عشبة القوى الهزيلة · عشبة القوى الهوكريانية · عشبة القوى الوبرية · عشبة القوى أحادية الزهرة · عشبة القوى ثنائية الألوان · عشبة القوى سباعية الأوراق · عشبة القوى شبه الملساء · عشبة القوى طويلة الساق · عشبة القوى عظيمة الأزهار · عشبة القوى فضية الأوراق · عشبة القوى قصيرة الأوراق · عشبة القوى كبيرة الأزهار ·
//////////////
به آذری قیطارما:
Qaytarma
(lat. Potentilla)[1] - gülçiçəyikimilər fəsiləsinə aid bitki cinsi.[2]
////////////
Potentilla
From Wikipedia, the free encyclopedia
Potentilla
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
Potentilla /ˌpoʊtənˈtɪlə/[1] is a genus containing over 300[2] species of annual, biennial and perennialherbaceous flowering plants in
the rose family, Rosaceae. They are usually
called cinquefoils in English.Potentilla are
generally only found throughout the northern continents of the world (holarctic), though some may even
be found in montane biomes of the New Guinea Highlands. Several other
"cinquefoils" formerly included here are now separated in distinct
genera.
Some
species are called tormentils, though this is often used
specifically for common tormentil (P. erecta).
Others are referred to as "barren strawberries", which
may also refer to P. sterilis in particular, or
to the closely related but not congeneric Waldsteinia fragarioides.
Contents
Typical
cinquefoils look most similar to strawberries, but differ in usually
having dry, inedible fruit (hence the name "barren strawberry" for
some species). Many cinquefoil species have palmate leaves. Some species have just
three leaflets, while others have 15 or more leaflets arranged pinnately. The
flowers are usually yellow, but may be white, pinkish or red. The accessory fruits are usually dry but
may be fleshy and strawberry-like, while the actual seeds – each one
technically a single fruit – are tiny nuts.
Among
the Rosaceae, cinquefoils are close
relatives of avens (genus Geum)
and roses (Rosa), and
even closer relatives of agrimonies (Agrimonia).
Yet more closely related to Potentilla are lady's mantles(Alchemilla)
and strawberries (Fragaria). Dryas is not as closely
related as long believed.
Analysis
of internal transcribed spacer DNA sequence data has yielded valuable
information on cinquefoil relationships, supporting previous hypotheses about
their relationships, but also resulting in a number of changes to the
circumscription of Potentilla.[3]
The
genera Horkelia (horkelias)
and Ivesia (mousetails) are
sometimes included in Potentilla today. The mock-strawberries
of Duchesnea have been included. Conversely, the shrubby plants previously
included in this genus are now separated in the genus Dasiphora, while some distinctive
and apparentlyprotocarnivorous[4] herbaceous
cinquefoils are placed in Drymocallis. The marsh cinquefoil is now in the
genus Comarum, and the three-toothed cinquefoil makes up the monotypic genus Sibbaldiopsis.
As already proposed by John Hill in the 18th century, the silverweeds of genus Argentina may
be distinct, but as the immediate sister genus of Potentilla,
its boundary is still unclear.
Estimates
of the number of valid species in this large genus depend on the circumscription
used, and they recently vary from "over 300"[2] to 400[5] to 500[6][7][8] to "several
hundred".[9]
"Cinquefoil"
in the Middle English Dictionary is described as
"Pentafilon – from Greek Pentaphyllon – influenced
by foil, a leaf. The European cinquefoil (Potentilla
reptans), often used medicinally."[10] The word is derived
from Old French cinc, Middle English cink and
ultimately Latin quinque – all meaning
"five" –, andfeuille and foil/foille which
mean "leaf". Formerly this term referred to five-leaved plants in
general. Inmedieval times, the word
"cinquefoil" was used almost exclusively in England. In France, the
genus was called quintefeuille, first attested in Normandy and
Brittany in the 11th century.
The scientific name seems to have been influenced by a
fusion of ancient names for these plants. Common tormentil, P. erecta,
was known as tormentilla in medieval Latin, derived from early
Spanish – literally "a little torment", meaning pain that, while not
debilitating, is unpleasant and persistent (such as a stomach ache, against
which P. erecta was used). The change from initial
"t" to "p" seems to have been influenced by terms such
as poterium – Latin for the related burnets (genus Sanguisorba) –
or propedila and similar words used for the European
cinquefoil (P. reptans) in the now-extinct Dacian language, as attested in
Latin herbals.[citation needed]
In
another medieval dictionary the French word potentille is
defined as a "wild Tansie, a silver weed",[11] a reference to
the tansy (Tanacetum
vulgare) and similar taxa of the genus Tanacetum. The related
adjective potentiel/potentiells means "strong",
"forcible", or "powerful in operation". Its origin is the
French potence ("strong", "powerful",
"mighty", or "potent"). The origin of these words is the Latin potens,
with the same meaning.
Cinquefoils
grow wild in most cool and cold regions of the world. Most species are
herbaceous perennials but a few are erect or creeping shrubs. Some are
troublesome weeds. Other types are grown
in gardens.
Cinquefoils
are a prominent part of many ecosystems. In the United Kingdom
alone, common tormentil (P. erecta) together with purple moor grass(Molinia caerulea)
defines many grassy mires, and grows abundantly in
the typical deciduous forest with downy birch (Betula
pubescens), common wood sorrel (Oxalis
acetosella), and sessile oak (Quercus petraea).
In upland pastures on calcareous soil it typically
accompanies common bent(Agrostis capillaris), sheep's fescue (Festuca ovina),
and wild
thyme (Thymus
praecox). It is most commonly seen in regions dominated by common heather (Calluna
vulgaris), including common lowland heaths with bell heather (Erica cinerea),
maritime heaths with spring squill (Scilla verna),
submontane heaths dominated by red peat moss (Sphagnum
capillifolium) and common bilberry (Vaccinium myrtillus), and the
mountain heathlands of Scotland with alpine juniper (Juniperus communis ssp. alpina).
The
leaves of cinquefoils are eaten by the caterpillars of many Lepidoptera, notably the grizzled skippers (genus Pyrgus),
butterflies of the skipper family. Adult butterflies and moths visit
cinquefoil flowers; for example, the endangered Karner blue butterfly (Lycaeides
melissa samuelis) takesnectar from common cinquefoil (P. simplex).
The Polish cochineal (Porphyrophora
polonica), a scale insect once used to
produce red dye, lives on cinquefoils
and other plants in Eurasia. Some, but not all, cinquefoils are insect-pollinated, producing nectar that
lures bees, hoverflies, muscid flies, butterflies, true bugs, and ants.[2]
Sulphur cinquefoil (P. recta)
growing in a garden
Some
cinquefoils are grown as ornamental plants. These are generally
high species with bright, showy flowers, such as ruby cinquefoil (P.
atrosanguinea), Nepal cinquefoil (P. nepalensis),
and sulphur cinquefoil(P. recta). Horticultural hybrids such as Hopwood's cinquefoil (Potentilla × hopwoodiana)
and tongue cinquefoil (Potentilla × tonguei)
have been bred, and there exists a range of cultivars. Some double-floweredcinquefoils have been
bred, starting with Victor Lemoine's 'Gloire de Nancy' in
1854. Other taxa and varieties are useful for more specialized gardening
purposes, such as rock gardens or swamps. Among the former is the
hardy spring cinquefoil (P. neumanniana),
the floral
emblem of Cromartyshire.
Some
species are used in herbalism. Common tormentil (P. erecta),
for example, has been used as an herbal remedy for inflammation and gastrointestinal
disorders.[12] Research continues
to determine its safety and usefulness as an alternative medicine for such disorders
as ulcerative colitis.[13] Potentilla discolor[14] and P. multifida[15] are Chinese medicinal herbs used to treat diabetes.
In heraldry, the cinquefoil emblem or potentilla signified
strength, power, honor, and loyalty. Depiction of the five-petalled flower appears as
early as 1033, in the architecture of the church built in the village of Reulle-Vergy in Burgundy, France, two years before the
reign of William the Conqueror. The cinquefoil emblem
was used generously in the architecture of numerous churches built in Normandy
and Brittany through the 15th century.
From
the 11th to 14th century, the word potence, related to potentilla,
was used mainly in a military context and to describe the condition of
the soul. At the time of William
the Conqueror, the potentilla was used as the device of Bardolph of Brittany, who at the time of
the Norman conquest of England in 1066–1067 was
the master of William's military engineer corps.
2.
^ Jump up to:a b c Guillén, A., et al.
(2005). Reproductive biology of
the Iberian species of Potentilla L. (Rosaceae). Anales del
Jardín Botánico de Madrid 1(62) 9–21.
3.
Jump up^ Eriksson, T., et
al. (2003). The phylogeny of
Rosoideae (Rosaceae) based on sequences of the internal transcribed spacers
(ITS) of nuclear ribosomal DNA and the TRNL/F region of chloroplast DNA.International Journal of
Plant Sciences 164(2)
197–211.doi:10.1086/346163
4.
Jump up^ Spoomer, G. G.
(1999). Evidence of
protocarnivorous capabilities inGeranium viscosissimum and Potentilla arguta and other sticky plants.International Journal of
Plant Sciences 160(1)
98–101.doi:10.1086/314109
7.
Jump up^ Eriksen, B. and M.
H. Töpel. (2006). Molecular phylogeography
and hybridization in members of the circumpolar Potentilla sect. Niveae(Rosaceae). American Journal
of Botany 93(3), 460–469.
8.
Jump up^ Castagnaro, A., et
al. (1998). A new southern hemisphere
species ofPotentilla (Rosaceae). Novon 8(4),
333–336.
9.
Jump up^ Faghir, M. B., et
al. (2010). Leaf indumentum types in Potentilla[Rosaceae] and related
genera in Iran. Acta Societatis Botanicorum Poloniae 79(2),
139–145.
12.
Jump up^ Shushunov, S., et
al. (2009). Determination of acute
toxicity of the aqueous extract of Potentilla erecta (tormentil) rhizomes in rats and mice. Journal of
Medicinal Food 12(5), 1173–1176.
13.
Jump up^ Huber, R., et al.
(2007). Tormentil for active
ulcerative colitis: an open-label, dose-escalating study. Journal of
Clinical Gastroenterology 41(9), 834–838.
14.
Jump up^ Yang, J., et al.
(2010). Anti-diabetic effect of
standardized extract ofPotentilla discolor Bunge and identification of its active
components.Drug
Development Research 71(2), 127–132.
15.
Jump up^ Xue, P., et al.
(2007). Simultaneous
determination of seven flavonoids inPotentilla multifida by HPLC. Journal of
Chromatographic Science45(4), 216–219.
&&&&&&&&
اثمد. [ اَ م َ/اِ م ِ/اُ م ُ ] (ع اِ) سنگ سرمه .(منتهی الارب ). و آن
سنگی است که از مغرب و نیز از اصفهان آرند و بهترین آن سنگ سرمه ٔ اصفهان است . سرمه
ٔ صفاهان . (داود ضریر انطاکی ). کحل اصفهانی . کحول . خطاط . سرمه سنگ . حجرالکحل
. سنگ توتیا. زنگلک . سرمه . (مهذب الاسماء). کحل اسود. (نخبةالدهر). انتیمون . حکیم
مؤمن در تحفه آرد: اثمد را بفارسی سرمه نامند. سنگی است سیاه و با رصاصیت و اهل اکسیر
را اعتقاد آن است که چون چند روز با صابون سبک نمایند قلعی خوبی میشود. بهترین او اصفهانی
است که از نواحی قهپایه خیزد. در دوم سرد و در سیم خشک و گویند در چهارم خشک است و
بمراتب درجات در او اختلاف نموده اند. قابض و مجفّف قوی و با قوّه ٔ سمیّة و قاطع جریان
خون از جمیع اعضا و مقوی اعصاب و منقّی چرک زخمها و گوشت زاید و جهت تقویت باصره و
حفظ صحت چشم و رفع حرارت و رطوبت و قروح و اندمال آن و التیام سایر قروح اعضا و با
اندک مشک مقوی باصره ٔ پیران و حمول او جهت قطع جریان حیض و خروج مقعده و ضماد او بر
پیشانی و نصف سر جهت قطع رعاف که از حجب دماغ باشد. و با پیه تازه جهت سوختگی آتش و
با روغنها چون بر بدن طلا کنند جهت کشتن و رفع قمل و ذرور او جهت جراحت تازه و قطع
خون او و قروح ذکر و خصیه و طبقه ٔ قرنیه ٔ چشم بغایت مفید و محرق او که با پیه سرشته
بر آتش گذاشته باشند تا شعله ور گشته بسوزد لطیف تر و مغسول او الطف است و با مروارید
و سرگین حِردَون و شکر جهت غشاوه و بیاض چشم مجرّب و با حضض و سماق جهت دمعه و جرب
بدستور مجرب است . و مضر شش و مفاصل و خوردن او قاتل است و بدلش آبار و مصلحش شکر و
کتیرا - انتهی . مؤلف اختیارات بدیعی آرد: اثمد، سنگ سرمه . آن را بروغن گاو چرب کنند
و بسوزانند تا اندک نفطی سیاه که در آن باشد بسوزد پس بسایند وبکار برند و طبیعت آن
سرد است در اول و خشک است در دویم و گویند سرد و خشک است در دویم . اگر بچشم بکشند،
آب رفتن از چشم بازدارد و صحت چشم نگاه دارد و گوشت زیاده بخورد و اگر با پیه بر سوختگی
آتش طلا کنند نافع بود. و اگر همچنان سوده بر جراحت تازه بپراکنند سود دهد اما چون
نیک شود اثر سیاهی بماند و همچنین ریش قضیب و اعضائی که مزاج وی بخشکی گراید. و فولس
گوید چون با قلیمیا و عسل کف گرفته ٔ رقیق در چشم کنند صداع را زایل کند باید که در
جانب مصدّع کشد. و اگر زن بخود برگیرد حیض بازدارد و اگر در بینی دمند خونی که از غشاء
دماغ آید بازدارد و بدل وی آبار است و وی مضرّ بود بشش و مصلح وی شکر و کتیرا بود
- انتهی .
//////////////
اثمد
کحل اصفهانیست بپارسی سرمه اصفهانی گویند
و آن معدنی است و بهترینش آن بود که شفاف بود و بیسنگ باشد آن را بروغن گاو چرب کنند
و بسوزانند تا اندک نفطی سیاه که بر آن باشد بسوزد پس بسایند و بکار برند طبیعت آن
سرد است در درجه اول و خشک است در درجه دویم و گویند سرد و خشک است در دویم منفعت آن
آنست که اگر در چشم کشند آب رفتن از چشم بازدارد و گوشت زیاده بخورد و اگر با پیه بر
سوختگی آتش طلا کنند نافع بود و اگر همچنان سوده بر جراحت تازه پراکنند سودمند بود
بغایت اما چون نیک شود اثر سیاهی بماند همچنان ریش قضیب و اعضائی که مزاج آنان بخشکی
گراید و فویس گوید چون با اقلیمیا و عسل کف گرفته رقیق در چشم کشند صداع را زایل کند
باید که در جانب مصدع کشند و
اختیارات بدیعی، ص: 20
اگر زن بخود بردارد حیض ببرد و اگر در
بینی دمند خونی که از غشای دماغ آید بازدارد بدل وی ابار است و وی مضر بود به شش و
مصلح وی سکر و کثیرا بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: اثمد بکسر
همزه و کسر میم لغت عربی است و آن را کحل و کحل سلیمانی و اصفهانی و کحلجلا نیز گویند
و بیونانی طمساوس و به لاتینی صدیدا و برومی کوخلن و بفارسی سرمه و بهندی انجن نامند
لاتینANTIMONIUM فرانسهANTIMOINE انگلیسیANTIMONY
اختیارات بدیعی
///////////////
اثمد
بکسر همزه و سکون ثای مثلثه و کسر میم و دال مهمله لغت
عربی است و آن را کحل و کحل سلیمانی و اصفهانی و کحل جلا نیز و بیوتانی طمساوس و
بلاطینی و بسریانی صدیدا و برومی کوخلن و بفارسی سرمه و بهندی انجن نامند
ماهیت آن
سنکی است صفایحی براق و اصناف الوان می باشد صنفی سیاه
تیره و صنفی اندک از ان کمتر و صنفی سیاه اندک مائل به بنفشی و صنفی سفید سرخ و
صنفی سفید نیز دیده شده و معادن آن بسیاری از بلاد است مانند اصفهان که بهترین همه
جاها است خصوص آنچه از نواح قهپایۀ آنجا آورند و بعد از ان مغرب و مصر و غیرها و
حجر آن مخلوط با سرب می باشد لهذا ملمع براق است و چون با نقره بکدازند نقره را
شکننده سازد و بهترین آن آنست که خوب سیاه و براق و خالص از آمیختکی چیزی غریب و
بی رک و کدورت باشد و بسیار صلب نباشد و زود شکسته و مفتت کردد و سفید آن قلمهای
اندک طولانی و با صفایح و براق بود فی الجمله شبیه بزرنیخ ورقی و طلق باشد و لهذا
بعضی آن را زرنیخ سفید دانسته اند و بهترین طرق استعمال اثمد آن است که ریزه ریزه
نموده بمقدار نخود و باقلا در دنبۀ کوسفند و اکر نباشد در پردۀ چربی که بالای
شکنبۀ بز و کوسفند می باشد پیچیده در ظرف آهنی یا سفالی بر آتش بسوزانند که مشتعل
کردد پس برآورده پاک شسته مدتی در یخ یا برف یا آب سرد پرورده نمایند پس با کلاب
یا عرق رازیانه یا آب برک تازۀ آن یا آب برک کشنیز تازه یا آب برک کل شقایق یا آب
خالص و بالجمله با آنچه لائق و مناسب باشد بر سنک سماق مانند هبا و غبار سوده خالص
بتنهائی و یا با آنچه مناسب دانند از احجار و ادویۀ نباتیه و مروارید و غیرها
استعمال نمایند
ص: 199
طبیعت آن
سرد در دوم و خشک در سوم و شیخ الرئیس سرد در اول و خشک
در دوم کفته و محمد بن حسن سرد و خشک در چهارم دانسته
افعال و خواص و منافع آن
قابض و مجفف بی لذع و محرق مغسول آن لطیفتر از غیر محرق
مغسول آن است و حافظ صحت چشم و مقوی اعصاب آن و مقوی باصرۀ پیران و دفع حرارت و
رطوبت و چرک و اندمال قروح آنست و جهت صداع و نزف الدم از هر موضعی که باشد و
تنقیۀ چرک زخمها و بردن کوشت زائد و جریان حیض و اندمال قروح مقعده و الصاق جراحات
و سوختکی آتش و قتل سپش مفید
العین
اکتحال آن با اندک مشک جهت تقویت باصره و اعصاب آن و رفع
وسخ آن و با مروارید و سرکین حردون و نبات سفید جهت غشاوه و بیاض چشم و با حضض و
سماق جهت دمعه و جرب چشم مجرب و چون با اقلیمیا بوزن آن نرم سوده و با عسل کف
کرفتۀ رقیق ممزوج نموده بآن اکتحال نمایند صداع را زائل سازد اکر صداع در هر دو
جانب باشد بهر دو چشم و اکر بیک جانب بچشم آن جانب و اکتحال آن با آب کشنیز تازه
خصوص که باندک کافور باشد در ابتدای احداث جدری و حصبه باعث عدم بروز دانۀ آنها
است در چشم و مسکن بخارات و کرمی و رطوبت و اندمال قروح آن و بدستور با آب انار
ترش معصور با شحم و همچنین با آب سماق و آب برک تازۀ امغیلان یا آب نقوع مازو جهت
امراض مذکوره و همچنین قطور آن در کوش و بینی و طلای آن با میاه مذکوره بر پشت چشم
و زیر آن و بره های بینی و لب و کوش و حلقوم و سینه مانع بروز آبله و حصبه است در
ان اعضا بشرط تکرار عمل و بعد بروز و ظهور آن
ص: 200
١٠با آب برک کشنیز تازه و اندک کافور و قلیلی
کلاب محلل و دافع آن و با آب سماق نیز بدستور و ضماد آن بر پیشانی و نصف سر جهت
قطع رعاف حادث از حجب دماغ خصوص با آب برک تازۀ رستۀ امغیلان و بر اورام محلل آنها
است و ذرور آن جهت تجفیف و اندمال قروح طبقۀ قرنیۀ چشم و قروح ذکر و خصیه و سائر
اعضا مفید و لیکن بعد اندمال داغ آن در عضو می ماند و همچنین جهت حبس خون و مالیدن
آن با روغنها بر بدن جهت قتل سپش مفید و با پیه تازه و سفیدآب جهت سوختکی آتش و
منع تقرح و اندمال آن و فرزجه و حمول آن جهت تلیین صلابت رحم و قطع جریان خون حیض
و قروح مقعده و بدستور با روغن آن مضر باعضای صدر و رئه و مفاصل و صوت و خوردن آن
باعث کرفتکی آواز است و کویند خوردن بسیار آن قاتل است بسبب سمیتی که دارد مصلح آن
کثیرا و شکر و روغن دنبه بدل آن در امراض چشم آبار است و دستور احراق و تشویه و
غسل و برود و جواهر سرمه و شیاف و اقراص و اکتحال آن در قرابادین ذکر یافت.
////////////
آنتیموان (سورمه، کُحل) (به انگلیسی: Antimony)
از عنصرهای شیمیایی جدول تناوبی است. نماد شیمیایی آن Sb و عدد اتمی آن ۵۱ است.[۲].این عنصر در متنهای کهن فارسی به نام روی سخته یا
روی سخته مصری نامیده شده است.[۳] نام آنتیموان از واژه یونانی "anti-monos"
گرفته شده است که معنای "غیر تنها" می دهد چرا که در گذشته تصور بر این بود
که این عنصر به صورت خالص وجود ندارد.[۴]
آنتیموان نیز همچون آلوتروپ، شبه فلزش دارای جلای فلزی سفید
مایل به آبی و بسیار شکننده است. همچنین ساختار بلورین دارد و بلافاصله پوسته پوسته
می شود. آنتیموان خالص و ترکیباتش بسیار سمی است؛ پس باید در کار با آنها احتیاط لازم
را به کار بست. منبع اصلی آنتیموان کانی به نام استیبنیت است که سولفیدی از آن عنصر
است. همچنین در کانی های دیگر از جمله آلمینیت و گهگاهی به صورت خالص یافت می شود گر
چه تا قرن هفدهم کسی نتوانسته بود آن را به شکل خالص از کانی جدا کند. آنتیموان در
دمای اتاق با هوا واکنش نمیدهد اما روی شعله بلافاصله با نور درخشانی می سوزد و مقادیر
فراوانی گاز های سفید تولید می کند. آنتیموان رسانایی ضعیف برای گرما و الکتریسیته
است و به همین دلیل جز سازنه مناسبی در مواد نیمه رسانای میکروالکترونیکهاست.
خواص فیزیکی عنصر آنتیموان[ویرایش]
عدد اتمی: ۵۱
جرم اتمی: ۱۲۱٫۷۵
نقطه ذوب : C° ۶۳۰٫۶۳
نقطه جوش : C° ۱۵۸۷
شعاع اتمی : Å ۱٫۵۳
ظرفیت: ۳و۵
رنگ: خاکستری سیاه
حالت استاندارد: جامد
رنگ: خاکستری نقرهای درخشان
نقطه ذوب: 903.78 K (1167.13 °F)
حالت: جامد
نقطه جوش: 1860 K ( 2889 °F
)
جنس : شبه فلز
شعاع اتم: Å ۱٫۵۳
کاشف: Tholden
شعاع کووالانس: 138 pm
عدد اتمی: ۵۱
شعاع الکترووالانس:
عدد جرمی:
رسانایی الکتریکی: ۲٫۸۸ * 106/m اهم
نام یا شماره گروه: 15 -VA
رسانایی گرمایی : W/m*K24.3
دور تناوب: ۵
ظرفیت گرمای ویژه: 210 J/kg*K
نام بلوک: p
حجم مولی: ۱۸٫۱۹ ש۶-۱۰متر مکعب
بر مول
آرایش الکترون: Kr4d10 5s2 5p3
الکترونگاتیوی: ۲٫۰۵ درجه پاولینگ
جرم حجمی: 6697 kg/m3
اعداد اکسایش: ±۱ اسیدی ملایم
تولید جهانی[ویرایش]
در جدول زیر اطلاعات ۵ کشور اول تولید کننده این عنصر در سال
۲۰۱۰ میلادی عنوان شده است.
تولید آنتیموان در سال 2010[۵]
کشور تن % درصد کل
چین ۱۲۰٬۰۰۰ ۸۸٫۹
آفریقای جنوبی ۳٬۰۰۰ ۲٫۲
بولیوی ۳٬۰۰۰ ۲٫۲
روسیه ۳٬۰۰۰ ۲٫۲
تاجیکستان ۲٬۰۰۰ ۱٫۵
۵ کشور اول ۱۳۱٬۰۰۰ ۹۷٫۰
تولید جهانی ۱۳۵٬۰۰۰ ۱۰۰٫۰
معنای واژهٔ «آنتیموان»
را در ویکیواژه ببینید.
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ Magnetic
susceptibility of the elements and inorganic compounds, in Handbook of
Chemistry and Physics 81st edition, CRC press.
پرش به بالا ↑ جدول تناوبی عناصر(مندلیف)
جرارد چشر انتشارات شباهنگ
پرش به بالا ↑ حبیش تفلیسی- بیان الصناعات،
تصحیح ایرج افشار در «فرهنگ ایران زمین»- سال ۱۳۳۶، ص330. + رک لغتنامه دهخدا، ذیل
«روی سخته»
پرش به بالا ↑ چشر، جرارد. جدول تناوبی
عناصر(مندلیف). انتشارات شباهنگ، ۱۳۹۱. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۱۲۷-۸۲-۱.
پرش به بالا ↑ Carlin,
Jr., James F. "Mineral Commodity Summaries: Antimony". United States
Geological Survey. Retrieved 23 January 2012.
[نهفتن] ن ب و جدول تناوبی
H
He
Li Be B C N O F Ne
Na Mg Al Si P S Cl Ar
K Ca Sc Ti V Cr Mn Fe Co Ni Cu Zn Ga Ge As Se Br Kr
Rb Sr Y Zr Nb Mo Tc Ru Rh Pd Ag Cd In Sn Sb Te I Xe
Cs Ba La Ce Pr Nd Pm Sm Eu Gd Tb Dy Ho Er Tm Yb Lu Hf Ta W Re Os Ir Pt Au Hg Tl Pb Bi Po At Rn
Fr Ra Ac Th Pa U Np Pu Am Cm Bk Cf Es Fm Md No Lr Rf Db Sg Bh Hs Mt Ds Rg Cn Uut FL Uup Lv Uus Uuo
فلزات قلیایی فلزات
قلیایی خاکی لانتانیدها اکتینیدها فلزات واسطه فلزات ضعیف شبهفلزات نافلزات هالوژنها گازهای نجیب
جدول تناوبی با جزئیات
بیشتر
///////////
به عربی اثمد:
الإِثْمِد (الأنتيمون أو الأنتيموان في الترجمات الحرفية، من الفرنسية:
Antimoine)
عنصر كيميائي في الجدول الدوري يرمز له بالرمز Sb (رمزه
الكيميائي العربي ث)، وعدده ذري 51. وهو من أشباه المعادن وله أربعة متآصلات. قديماً
كانت تستعمل أملاحه في الكحل، تسمى هذه الأملاح حجر الكحل أو حجر الإثمد.يقول عنه النبي
صلى الله عليه وسلم: (( اكتحلوا بالاثمد . فانه يجلوا البصر و ينبت الشعر.))
يمكن أن يُصادَف في الطبيعة بشكل حر ولكن على الأغلب يوجد في شكل مركبات
سولفيد أو أكسيد أو أوكسي سولفيد ومركّبه السولفيدي هو الخام الرئيسي للمعدن. وهو معدن
هشّ سريع التفتت، لامع ذو تركيب رقائقي بلون أبيض فضي.
يستخدم في :
صناعة البطاريات.
السبائك قليلة الاحتكاك.
صناعة الثقاب (عيدان الكبريت).
أغلفة التابلوات الكهربائية.
الأدوية والعقاقير.
المساند والدحرجات.
كمواد لحام وسباكة خالية من الرصاص.
للاكتحال
النظائر[عدل]
الأثمد لديه اثنين من النظائر المستقرة: 121Sb مع وفرة طبيعية
من 57.36٪ و123Sb
مع وفرة طبيعية من 42.64٪. له أيضا 35 نظير مشع، وأطول عمرا 125Sb مع عمر نصف
2.75 سنة. 29 نظير متبدل منهم (metastable). الأكثر
استقرارا هو 120m1Sb
مع عمر نصف من 5.76 أيام. النظائر التي هي أخف من 123Sb مستقرة تميل
إلى الاضمحلال بواسطة β + ، وتلك التي هي أثقل تميل إلى الاضمحلال بواسطة
β-،
مع بعض الاستثناءات.
المراجع[عدل]