[1]
- یاسمین← یاسمن . [ س َم َ ] (اِ) درختچه ای از تیره ٔ زیتونیان
که دارای گونه های برافراشته و یا بالارونده است . گلهایش درشت و معطر و به رنگهای
سفید یا زرد و یا قرمز میباشد. گلهایش گاهی منفرد و گاهی به صورت آرایش گرزن در انتهای
شاخه قرار می گیرند. در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده که غالباً از گلهای گونه
های معطر آن در عطرسازی استفاده میکنند از شاخه بالنسبه جوان یاسمن سفید جهت ساختن
پیپ استفاده میکنند. (بعلت معطر بودن چوب آن ). یاسمین . یاسمون . ظیان . گل هاشم
. سجلاط. سمن . یاس گلدانی . شرخات . و آن رایاسمین هم گویند گلیست خوشبو که زرد و
کبود شود. بهندی آن را چنبلی نامند. مصلح آن کافور است و بدل آن نرجس و نسرین یا زنبق
یا سوسن است . (الفاظ الادویه ص 286). چیچک . چنبیلی . جنبیلی . یاس . یاسمی.
سجلاط. [ س َ ج ُ /
س ِ ج ُ ] (اِ) به لغت یونانی یاسمین را گویند که یاسمن زرد و یاسمن سفید باشد. (برهان
) (الفاظ الادویه ). در المعرب جوالیقی ص 184 سطر 6 و در منتهی الارب بدین معنی بکسر
اول و دوم و تشدید سوم آمده است . رجوع به سجلات شود.
/////////////////
یاسمون. یاسمن است و سجلاط نیز گویند و بشیرازی گل یاسم
خوانند و آن سفید بود و زرد بود و گویند ارزق نیز بود و عیسی بن ماسویه گوید دو نوع
است زرد و سفید اما سفید بقوتتر بود در حرارت و یبوست و خوشبویتر و مسیح گوید طبیعت
وی گرم و خشک بود در آخر درجه دوم و اول و سیم ملطف رطوبات بود و کلف را زایل کند و
صداع بلغمی را نافع بود و بوئیدن او ریاح غلیظ که در دماغ بود تحلیل دهد و مقوی دماغ
بود و اصحاب لقوه و فالج را نافع بود و مفتح سده بود و عرق النسا را نافع بود و نوع
زرد وی محلل و مسخن هر عضو سرد بود و زکام را نافع بود و محروریمزاج را صداع آورد
و مصلح وی روغن گل و سرکه بود و دیسقوریدوس گوید کرم که در روده بود و حب القرع و حیات
بیرون آورد و چون خشک کرده سحق کنند و بر موی سیاه پاشند سفید گرداند
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: یاسمون را
بشیرازی گل هاشم و بهندی چنبیلی گویند
لاتین JASMINUM OFFICINALIS فرانسهJASMIN BLANC انگلیسیJESSAMINE
اختیارات بدیعی
////////////////
یاسمین
بفتح یا و سکون الف و فتح سین و کسر میم و سکون یا و نون
و آن را یاسمون بواو بجای یا و بضم میم نیز و سجلاط نیز و بشیرازی کل هاشم و بهندی
چنبیلی نامند
ماهیت آن
کلی است خوش بو و سفید و زرد و کبود و بعضی را پشت کل
بنفش و هریک سوای زرد بستانی و بری و جبلی می باشد و سفید آن خوش بو و کثیر الوجود
و کبود آن کم یاب و نبات آن ما بین شجر و یقطین یعنی نه مانند درخت ایستاده است و
نه مانند یقطین بر زمین مفروش خصوص سفید آن و نیز زرد و کبود آن شجریت غالب و در
بعضی بلاد درخت آن عظیم می کردد و ساق سفید آن اندک پیچدار و برکهای آن اندک ریزه
طولانی و مشرف و بر دو جانب شاخۀ آن رسته و خوش منظر و کل آن خوش بو با ساقۀ باریک
مجوفی و بر سر آن برکهای ریزه پیوسته بان ساق و در هنکام غنچکی طولانی امرودی شکل
و بعضی سفید آن را زنبق دانسته و کفته اند از روغن زنبق مراد روغن این است و سوسن
آزاد را مخصوص بدین و سوسن سفید نزد اکثر اطبا مفقود الخاصیت و این از جهت اشتباهی
است که ایشان را رو داده و در سوسن مذکور شد و بری راظیان نامند و جبلی آن یاسمین
هندی است
ص: 1722
جمهور اطبا در ماهیت آن
نوشته اند که درخت آن مانند درخت مورد و از ان سبزتر و
املس و بزرکتر و برک آن پهن تر و نرم تر و بسطبری برک مورد نیست و درخت قسم سفید
آن ضعیف تر و کل آن سفید و با شائبۀ سرخی و بعضی بی سرخی و بسیار خوش بو و از حمل
تا عقرب کل می دهد و در بلاد حاره همیشه و درخت نوع زرد آن ازین عظیم تر و چتری و
مانند درخت مورد است و نزد بعضی قسم زرد آن مسمی بزنبق است
و بالجمله طبیعت آن
در دوم کرم و خشک و تا سوم نیز
کفته اند
افعال و خواص آن
مفرح و مفتح سدد و مسمن بدن اعضاء الراس و العصب و الغذاء
و النفض بوئیدن آن جهت تقویت دماغ و درد سربارد و رفع ریاح دماغ و مشائخ و مبرودین
را نافع و نطول طبیخ آن جهت صداع و دردهای بارد و آشامیدن آن مسهل بلغم و سودا و
ماء اصفر و رافع سدد و ریاح غلیظه و فالج و لقوه و خدر و اوجاع مفاصل و مفرح و
محرک باه و مخرج اقسام کرم معده و امعا و مدر بول و حیض و چون آن را در شراب
اندازند اندک آن سکر بسیار آورد و آشامیدن آب کل آن سه روز هر روز ده درم قاطع نزف
الدم و مضمضه به آب مطبوخ برک آن جهت درد دندان و قلاع دهان و جوشش آن و لثه و
ضماد آن بر پشت و قضیب معین بر نعوظ و بزرک کنندۀ آن السموم آشامیدن آن مقاوم همه
سموم و بدستور ضماد آن الزینه ضماد آن جهت رفع کلف و سرخ کنندۀ رخسار و بدستور غسل
آن در حمام و در سفید کردن موی مؤثر حتی ذرور آن المضار مصدع محرورین و اکثار
بوئیدن آن باعث زردی رنک رخسار مصلح آن بنفشه و کل سرخ و سرکه مقدار شربت از جرم
آن تا سه درم و از آب آن تا ده درم بدل آن یاسمین زرد و در تسخین بدن و سفید کردن
موی زرد آن اقوی و بدل هر دو یاسمین بری است و روغن آنکه مانند روغن کل مرتب
نمایند و یا کنجد مقشر در ان مکرر پرورده نمایند تا رنک کنجد سرخ کردد پس سائیده
از ان روغن نمایند بسیار خوش بو و معطر می باشد
ص: 1723
طبیعت آن
کرم و تر
افعال و خواص آن
مفتح و محلل و نرم کنندۀ جلد و جهت امراض باردۀ عصبانیه و
مشائخ نافع و در جمیع افعال مذکوره اقوی مقدار شربت آن از سه درم تا پنج درم است و
بوئیدن آن مصدع و باعث رعاف محرورین و کل یاسمین زرد در ایران و دکهن و شاه جهان
آباد و در بعضی بلاد هند کثیر الوجود و کفته اند چون آن را در جوف حنظل سبز مهرا
پخته یک درم از ان را با یک اوقیه عسل چند روز بخورند و مداومت بر ان نمایند جهت
رفع استسقا و درد کمر و مفاصل مجرب است.
مخزن الأدویه عقیلی خراسانی
/////////////////
یاسمون:
یاسمن است و سجلاط نیز گویند و به شیرازی گل یاسم خوانند
و آن سفید بود و زرد بود و گویند ارزق نیز بود و عیسی بن ماسویه گوید دو نوع است زرد
و سفید، اما سفید بقوتتر بود در حرارت و یبوست و خوشبویتر. (اختیارات ص 454). یاسمین
به لغت عرب «یاسمین» گویند و لیث گوید «سمسق» و سجلاط عرب «یاسمین» را گویند و روغن
«یاسمین» را زنبق گویند و رازقی «دهن الیاسمین» را گویند که لون او اکحل باشد، یعنی
سرمه رنگ و روغنی که از او سازند به لون کراثی و جوهر آبگینه را «کحل زنبقی» گویند
و به طریق تشبیه و به پارسی او را «کبود یاسمین» گویند و یک نوع از «یاسمین» سپید است
و نوعی دیگر زرد و یاسمین سپید را رازقی گویند و آنچه نیکوتر است از «رازقی» که از
دارابجرد آرند. (صیدنه ص 729).
یادگار
////////
یاسمن سفید
اشاره
در شیراز به «گل هاشم» معروف است. در سایر
نقاط کشور به آن «یاسمن»، «یاسمن سفید» و «یاس گلدانی» گویند. در کتب طب سنتی با نامهای
«یاسمین بستانی»، «یاسمون بوّا»، «سجلاط»، «شرخات» و «عریف» [شرح اسماء] آمده است.
به فرانسویJasmin blanc وJasmin officinale و به انگلیسیJessamine ,Jasmine وCommom white
jasmine گفته میشود. گیاهی است از خانواده زیتونOleaceae نام علمی آنJasminum officinale
L
. و مترادفهای آن
Jasminum affine, Jasminum
viminale Salisb., Jasminum poeticum Hort. Royle
و ... میباشد.
مشخصات
این درختچه گاهی در جنگلها مانند طناب
به دور درختان دیگر میپیچد و آنها را از رشد بازمیدارد، برگهای آن متقابل، مرکب و
دارای 9- 3 برگچه بیضیشکل مثلثی است، یک طرف دمبرگ پهن و در طرف دیگر آن نوکتیز شبیه
مثلث است. برگهای آن صاف عاری از کرک و گلهای آن سفید معطّر است و در اواخر بهار و
اوایل پاییز ظاهر میشود.
این درختچه در سواحل مدیترانه، قفقاز تا
هیمالیا و ایران انتشار دارد. در ایران در شمال در جنگلهای جلگهای و میانبند مرطوب
شمال ایران میروید. تکثیر یاسمن
معارف گیاهی، متنج7، ص: 104
سفید از طریق قلمه ساقه نیمه چوبی آن انجام
میشود.
ترکیبات شیمیایی
در گلهای یاسمن سفید اسانس آلکالوئید جاسمینین
131] یافت میشود.
خواص- کاربرد
اسانس گل یاسمن سفید در عطرسازی نقش وسیعی
دارد. در هند از ریشه آن برای رفع رینگ ورم 132] مصرف میشود. رینگ ورم بیماری قارچی
پوستی است که با بروز آن حلقههایی روی پوست دیده میشود.
اسانس یاسمن سفید و گل آن از نظر طبیعت
طبق نظر حکمای طب سنتی گرم و خشک است و عدهای آن را خیلی گرم و خشک میدانند. خواص
آن فرحآور و بازکننده گرفتگیها و انسداد مجاری میباشد. بوییدن آن برای تقویت دماغ
و تسکین سردرد سرد و رفع بادهای دماغ برای سردمزاجان و پیران مفید است. خوردن گل آن
مسهل بلغم، سودا و زردآب، دفعکننده گاز و بادهای غلیظ است و همچنین برای فلج، لقوه،
خواب رفتن اعضا و درد مفاصل نافع است. نیروی جنسی را افزایش میدهد و اقسام کرم معده
و روده را خارج میسازد. مدّر و قاعدهآور میباشد. خوردن گل آن در مدت 3 روز و هر
روز 40 گرم قاطع خونریزی است و مضمضه با آب دمکرده برگ آن برای درد دندان، زخمهای
دهان و استحکام لثه مفید است. ضماد آن بر آلت تناسلی مرد منعّظ است و خوردن برگ آن
مقاومت خاصی در مقابل سموم ایجاد میکند. برای گرممزاجان مضرّ است و اسراف در بوییدن
آن موجب زردی رنگ میشود، از این نظر گرممزاجان باید آن را با بنفشه، سرکه و گل سرخ
بخورند. مقدار خوراک از جرم گل آن تا 12 گرم و از آب آن تا 40 گرم و جانشین آن از نظر
خواص یاسمن زرد است. از چوب یاسمن سفید برای ساختن بعضی از پیپها استفاده میشود، چون
چوب معطّری است.
گونههای دیگری از یاسمن در ایران میرویند
که از نظر خواص دارویی کموبیش مشابه یاسمن سفید و برخی از آنها حتی قویتر است، که
عبارتاند از:
معارف گیاهی، متنج7، ص: 105
یاسمن سفید
1. «یاسمن چمپا» که باغبانها به آن «یاس
چمپا» نیز میگویند.
اشاره
به انگلیسیJasmine ,Catalonian
,Spanish jasmine
و به فرانسویJasmin de Catalogne وJasmin d'Espagne و به هندی «چمبلی» گفته میشود. نام علمی آنJasminum
grandiflorum L
. و مترادفهای آنJ .officinal L .var grandiflorum Bailey .،J .aureum D .Don . و ... میباشد.
این یاسمین بومی هند است و تا دامنههای
هیمایا انتشار دارد. گل آن درشتتر، سفید و بسیار معطّر است. گیاهی است بوتهای برگهای
آن متقابل مرکب از 11- 7 برگچه لوزی، دراز و نوکتیز. طول برگها 12- 5 سانتیمتر و
برگچهها به طول 3- 2 سانتیمتر و پهنای 5/ 1- 1 سانتیمتر است. این یاسمین در باغها
و باغچهها و در گلدان در ایران کاشته میشود. در نقاط سردسیر در زمستان باید در پناه
سرما نگهداری شود.
معارف گیاهی، متنج7، ص: 106
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در برگهای آن علاوه
بر آلکالوئید مادهای به نام سالیسیلیک اسید[133] وجود دارد. در گلهای آن اسانس یافت
میشود و ماده عامل گلهای آن بنزیل استات است.
خواص- کاربرد
گلهای آن تلخ و قیآور است. در هند لهشده
گلهای آن را برای درمان بیماریهای پوستی، نظیر جرب، رفع سردرد، افزایش دید چشم و عقربگزیدگی
روی موضع میگذارند. برای تمامی گیاه اثر ضد کرم، مدّر و قاعدهآور قائل هستند.
جویدن برگهای آن برای التیام زخمها و تاولهای
دهان مفید است. شیره تازه برگها را روی میخچه یا قسمتهایی از پوست که سفت و دردناک
شده باشد، میگذارند. با شیره برگها روغنی تهیه میکنند و در موارد ترشحات گوش
134] در گوش میریزند. ریشه گیاه مسهل است و برای تسکین سردرد، درمان فلج و روماتیسم
تجویز میشود
2. گل رازقی.
اشاره
به فارسی «گل رازقی» و «رازقی» و به عربی
«راسقی»، «فل» و «سمن» نامیده میشود. به فرانسویJasmin sambac وJasmin arabe و به انگلیسیArabian jasmine وSumbac jasmine وTuscan jasmine گفته میشود. نام
علمی آنJasminum sambac Ait . و مترادف آنNictanthes sambac L . میباشد.
مشخصات
گل رازقی درختچه کوچک یا بوتهای است.
برگهای آن نازک و متقابل، تخممرغی، برخی از برگها نوکتیز و برخی نوک قوسی است. گلهای
سفید پرپر و بسیار معطّر دارد. این گل در جنوب ایران در هوای آزاد کشت میشود ولی در
مناطق سرد باید زمستان در داخل ساختمان و محفوظ باشد. بومی مناطق گرم و حارّه آسیا
است. در سرتاسر هند نیز به عنوان گل زینتی کاشته میشود.
معارف گیاهی، متنج7، ص: 107
ترکیبات شیمیایی
در گلهای رازقی اسانس بسیار معطّری یافت
میشود. اسانس رازقی دارای فورمیک اسید، بنزوئیک اسید[135] و استیک اسید است و به علاوه
دارای آنترانیل اسید- متیل استر[136]، سسکیترپن و سسکیترپن الکل 137] میباشد [کاریونه
و کیمورا].
استوارت معتقد است که اسانس یاسمن که از
گلهای یاسمن سفید و یاسمن چمپا و گل رازقی گرفته میشود، دارای خواص دارویی مشابهی
هستند.
خواص- کاربرد
در هند از ریشه رازقی به عنوان قاعدهآور
به مقدار کم تجویز میشود، چون سمّی است. گلهای آن خاصیت بند آوردن شیر دارد و برای
این کار گلهای آن را بدون اینکه مرطوب کنند، روی پستان زنانی که به علل مختلفی از جمله
وجود آبسههای تهدیدکننده نمیخواهند شیر ترشح شود، میگذارند و با این کار ترشح شیر
قطع میشود. برگهای خشک آن را نیز در آب خیس کرده و لهشده آن را مانند ضماد روی زخمهای
دردناک میگذارند، بسیار مفید است.]G .I .M .P[ .
در چین معمول است گلهای آن را با چای مخلوط
میکنند و به این ترتیب به چای عطر دلپذیری میدهد [روا]. تنطور ریشه بسیار سمّی رازقی
یک مسکّن خیلی قوی و بیحسکننده و دارای خاصیت ضد عفونی و التیام زخم میباشد [استوارت
. سابقا در چین از خاصیت بیحسکننده آن استفاده میکردند و آن را به بیمارانی که میبایست
تحت عمل جراحی قرار گیرند به مقدار مجاز میدادند [پنتسائو]. در هند و چین شیره برگهای
رازقی را با سفیده تخممرغ مخلوط کرده برای تحلیل ورم و التهاب روی مژهها میاندازند
[کروست و پتلو]. از گلهای آن مخلوط با اجزاء دیگر محلولی درست میکنند و برای آرام
کردن خارش شدید تبهای تاولی به روی مواضع میمالند.
در شبهجزیره مالایا برای قطع ترشح شیر
گلهای آن را له کرده و روی پستان زنان میگذارند. در اندونزی و فیلیپین از لهشده برگهای
آن هم مانند گل برای قطع ترشح
معارف گیاهی، متنج7، ص: 108
استفاده میکنند. به علاوه از لهشده برگها
برای رفع ناراحتیهای پوست و التیام زخم به شکل ضماد میاندازند و از جوشانده آن به
عنوان تببر تجویز میشود [برکیل .
ریشه تازه آن را برای معالجه بیماریهای
آمیزشی میخورند [برکیل و هانیف . ولی استوارت نظر موافقی با کاربرد ریشه ندارد. در
اندونزی از تمام قسمتهای گیاه به عنوان مبرّد و خنککننده برای کاهش تب مصرف میکنند
[رمفیوس .
3. یاس رازقی،
نام علمی آن
Jasminum sambac( Soland.
)Ait. var trifoliata Hort.
و مترادف آنJasminum trifoliatum Hort . میباشد.
درختچهای است بالارونده. گلهای درشت سفید
بسیار معطّر دارد. بومی هند است و سرما را تحمل نمیکند. و در زمستانهای سرد باید در
گلخانه باشد. در سواحل دریای خزر آن را در هوای آزاد میکارند. در تیس به آن «یاس»
گفته میشود. خواص دارویی آن شبیه گل رازقی است.
4. یاسمن زرد،
اشاره
به فارسی «یاسمن زرد» و «یاس زرد» (در
جنگلهای شمال ایران) و در ارسباران «شوران» و در کتب طب سنتی با نامهای «ظیّان» و
«یاسمن البر» آمده است. به فرانسوی به آنJasmin jaune و به انگلیسیWild jasmine وCommon yellow
jasmine گفته میشود. نام علمی آنJasminum fruticans L . و مترادف آنJasminum syriacum Boiss .et
Gaill
. میباشد.
توضیح: در برخی مدارک از جمله در قرابادین
کبیر ظیّان را برای یاسمن برّی آورده که آن را یاس سفید مینامد.
مشخصات
یاسمن زرد درختچهای است همیشه سبز و شاخههای
آن خزنده و نسبتا سخت.
برگهای آن متناوب و غالبا دارای سه برگچه
کوچک است، هر برگچه تخممرغی کوچک به طول 2- 1 سانتیمتر و به رنگ سبز تیره است. گلهای
آن در انتهای شاخه گلدهنده به صورت مجموعه 5- 2 گلی ظاهر میشود و جام قیفیشکل آنها
زردرنگ است.
این درختچه بومی مناطق مدیترانهای است.
در ایران در اغلب قسمتهای جنگلهای شمال در میان دربند، دره هراز، چالوس، رودبار، لوشان،
ارسباران، در خراسان و
معارف گیاهی، متنج7، ص: 109
اطراف تهران در دربند نیز دیده میشود.
خواص- کاربرد
یاسمن زرد از نظر خواص خیلی قویتر از
یاسمن سفید است. از نظر طبیعت خیلی گرم و خشک است و چون خوردن آن ممکن است ایجاد مسمومیت
کند اصولا چندان تجویز نمیشود. پوست را تحریک میکند و در مخاطها اثر بسیار شدید میگذارد
و در اسناد طب سنتی آمده است که خوردن 5 گرم آن ممکن است کشنده باشد. بنابراین مصرف
آن تقریبا متروک شده است. در کتب طب سنتی خواص آن را شبیه و خیلی قویتر از یاسمن سفید
میدانند.
5. گونه دیگری یاسمن زرد به نام علمیJasminum revolutum وجود دارد.
به انگلیسی این گونهYellow jasmine وItalian yellow
jasmine گفته میشود.
گیاهشناسان آن را شکل خاصی از گونهJ .humile میدانند.
برگهای آن سبز تیره با 7- 5 برگچه و گلهای
آن زرد تیره معطّر میباشد.
درختچهای است کوچک و همیشه سبز که در
تابستان گل میکند و بیشتر در گلکاریها مورد توجه است. از نظر خواص درمانی به علت
سمیت و خشکی و گرمی زیاد آن مانند گونه قبلی مصرفی ندارد. معمولا روی گونهJ .fruticans که چوبیتر و سختتر
است پیوند میشود.
معارف گیاهی، متنج7، ص: 110
/////////
یاسمن
18. در Nan fan ts‛ao mu čwan، کهن ترین کتاب چینی پیرامون گیاهان جنوب
چــــــــین، نــــگاشته كــــــــــی هان (Ki
Han) ، یكی از وزیران فغفور هوی (Hwei) (290 تا 309 ترسائی ) ، آمده است:1
گـــــلِ ye-si-min و گـــــــــلِ mo-li (Jasminum officinale [یاسمن سفید]) از تیره زیتونیان را مردمان
هو از سرزمینهای باختری به چین آورده در كوانـتون
(Kwan-tun) (نان هایی/ Nan
hai ) كاشتند. مردم
جنوب بوی خوشش را دوست میدارند و به همین دلیل می کارند. . . گل mo-li به گونه سفیدِ ts‛ian-mi (Cnidium
monnieri)
ماند و خوشبوتر از ye-si-min است. "
در بخشی دیگر از همین كتاب2
آمـــــــــــــــــده است كه گلِ či-kia (Lawsonia alba [حنا])،3
ye-si-min و mo-li را مردمان هو
از سرزمین تاـتسین (Ta Ts‛in)، خاورِیونان گرای، به چین آوردند.
گیاه ye-si-min را همان Jasminum officinale [یاسمن سفید] دانستهاند و گیاه mo-li را Jasminum
sambac
[رازقی]. امروزه روز در چین، هر دو گونه
را بهرِ بوی خوش گلها و روغنی كه از آنها گیرند کشت می کنند. 4
این
نوشته بر گرفته از Nan fan ts‛ao mu čwan، كه نخــــستین بـــــــار برتشنایدر5
یافت و پیش نهاد، کژ فهمی های گوناگونی در پی داشته است. هیرت6 گفته
است: "میگویند این نام بیگانه كه اینك در تمام زبانهای اروپایی هست از واژه
عربیـ فارسی jāsamīn
[بخوانید yāsmīn/یاسمن ] آمده و وجود آن در نوشته ای چینی كه
دور و بر سال 300 ترسائی نوشته شده گواهی است بردیرینگی كاربرد آن. "
واترز1 یاسمن را "یكی از کهن ترین واژههای عربی كه در زبان چینی یافت میشود"
دانسته است. گوئی این نویسندگان هیچگاه در
این اندیشه نشده اند که در باره زبان عربی یا فارسی آن روزگار چیزی نمی دانیم و
این شناسائی، حتی با آنچه در خود این کتاب
چینی آمده، نادرست است؛ در آنجا بروشنی گفته شده ye-si-min و mo-li هر دو از تا
تسین (Ta
Ts‛in)،
خاورِ یونان گرای وارد چین شدهاند. پلیو2
خاطرنشان كرده كه هیچ گاه در اصالت این كتاب چینی چون و چرا نشده، هرچند
از اینكه در آنجا یاسمن زیر نام عربی اش آمده درشگفت شده است. به هر روی روشن است که زبان عربی از زبانهای تا
تسین به شمار نمیآید. افزون بر این،
اینک، و در پی پژوهشهای آروسو3 روشن شده كتاب Nan
fan ts‛ao mu čwan
از دست بردگی های بعدی در رنج است. پس ،
بسا که این نوشته را بعدها به كتاب افزوده باشند و هرچه شده باشد نمیتوان با بکار
گیری آن اثبات كرد پیش ازسال 300 ترسائی
مردمانی از باختر آسیا در كانتون بودهاند. 4 آنچه دودلی افزاید
این ادعای كتاب چینی است كه در Nan yüe hin ki كه
منسوب به لو كیا (Lu Kia) است كه در سده های سوم و دوم پیش از میلاد زیست، از این دو گونه Jasminum یاد شده است. 5 در واقع آنچه به این
نویسنده بسته اند تنها این است كه در سرزمین نان یوئه (Nan Yüe)
پنج دانه هیچ مزه ای ندارند و گلها بی بویند و تنها این گلها
بوئی خوش دارند. او نام این گلها
را نـــــــــیاورده و كـــی هان (Ki
Han)
است كه آنها را ye-si-min و mo-li دانسته. به هیچ روی امكان ندارد كه این دو گیاه بیگانه در
زندگی لو كیا (Lu Kia) از راه دریا به جنوب چین رسیده باشند و ای بسا مراد لو كیا، چنانچه این نوشته از او باشد، گلهایی
دیگر بوده.
این واقعیت را هم نباید از یاد برد كه ادعای ورود این گلها از تا
تسین در تاریخچه های آن سرزمین نیامده و هیچ منبع از آن روزگار یا دوره های بعدی
آن را تأیید نكرده است.
كتاب Pei
hu lu2 این گل را با نامهای ye-si-mi mo-li, سفید
آورده می افزاید ایرانیان این گل را نیز چون p‛i-ši-ša یا گل اشرفی به چین بردهاند. 2
در Yu yan tsa tsu شرحی كوتاه از این گیاه آمده،3 و
گفته شده است كه زیستگاه آن فوـلین (Fu-lin) و پوـسه (Po-se)
(ایران) است. كتابهای Pen ts‛ao kan mu، Kwan k‛ün fan p‛u،4
و Hwa kin چنین آورده اند كه نخستین زیستگاه یاسمن (mo-li)
ایران بوده و از آن مرز به كوانـ تون (Kwan-tun) برده شده است.
كتاب نخست این را هم می افزاید كه امروزه (سده شانزدهم) این گیاه در یونـ نان و كوانـ
تون می کارند هرچند تاب سرما ندارد و آب و هوای چین فراخورآن نیست. از كتاب
Tan
k‛ien tsun lu
نوشته یـــــان شن (Yan
Šen) (1559ـ1488) آورده كـــه: " نام nai كه
در شمال چین به كار میرود همان است كه در سالنامههای تسین tsan nai hwa ("سنجاق
سر") نامیده شده است. 5 این گیاه از دیر
و دور به چین رسیده است. "
بدین ترتیب در منابع چینی نامهای زیر را برای
یاسمن مییابیم:6
(1) ye-si-min.
*ya-sit (sid)-min،
برابر با yāsmīn پهلوی، yāsamīn، yāsmīn، yāsmūn فارسی امروز، yasmin عربی یا
ye-si-mi، *ya-sit-mit در (Yu yan tsa tsu) برابر با *yāsmīr (؟) فارسی
میانه. 7 برپایه این گواهان زبان شناسی تاریخی و نـــــــوشته
Yu yan tsa tsu، بهتر است بپذیریم این گیاه براستی از ایران
به چین رفته است. اطلاعاتی که در كتاب Nan fan ts‛ao mu
čwan آمده جای چون و چرا بسیار دارد؛ هرچند اگر كسی بخواهد آن را بپذیرد
به ناچار باید این راهم اثبات كند که این واژه
فارسی دست کم در سده سوم ترسائی در
باختر آسیا بود ه است و اینكه واژه هندی mallikā (نک شمار ه 2)
دور و بر همان روزگار به تا تسین رسیده است. هر دو گمان ممكن است، هرچند هیچ یك از منابع
باختر آسیا آنها را تأیید نمیكند. 1 واگفت گواهان این كتاب چینی در هیچ جای دیگر نیست؛ نه این کتاب چنان مرجعیتی
دارد و نه ارتباط نوشته امروزی بانوشته اولیه از دور و بر سال سیسد ترسائی
آن چنان روشن است كه بتوان چنین نتیجه
كرد. این واژه ی فارسیـ عربی آن همه جهان شده است: تمام زبانهای اروپایی
آن را پذیرفته و اعراب آن را در كرانه
خاوری افریقا پراكندهاند (yasmini در زبان
سواحلی، و dzasimini در زبان ماداگاسكاری).
(2) یا mo-li2، *mwat
(mwal)-li=malli،
آوانگاشت واژه سنسكریت (Jasminum sambac) mallikā [رازقی]، mal-li-ka تبتی، ma-li سیامی،3 mãly یا mlih خمری، molih چامی. واژه
مالایایی melati از واژه
سنسكریتِ mālatī مشتق شده و نام Jasminum
grandiflorum [یاسمن چمپا] است. نام melirge برای یاسمن در زبان مغولی مستقل است. هـــــیرت آن را همان mo-lo در زبان
سریانی4 دانسته كه پذیرفتنی نیست.
(3) san-mo، *san-mwat (mwak در
زبـــــــــــــــــــــــان فوكیینی/Fukien). ایـــــــــــن
واژه در Nan fan ts‛ao mu čwan2 همبLawsonia
alba
[حنا] شمرده شده كه از آن حنا گیرند؛ هرچند در اینجا هم آشفتگی روی داده ، زیرا
این آوانگاشت برابر هیچ یک از نامهای بیگانه Lawsonia نیست بلكه
گویا برابر است با zanbaq [زنبق] عربی ("یاسمن ") كه نام
گیاه sambac از آن گرفته شده است. كی هان نمی توانسته با این واژه آشنا بوده باشد: بی
چون و چرا این واژه را بعدها به نوشته او افزودهاند.
(4)
چنین می نماید که man
hwa ("گلِ
man") که در نوشته های بودایی آمده كوتاه
شده واژه
سنسكریت sumanā (Jasminum grandiflorum) [یاسمن چمپا]
است كه به صورت suman یا saman فارسی شده است.
Jasminum officinale
[یاسمن سفید] در كشمیر، كابل، افغانستان و ایران یافت میشود؛ در ایران نیز
خودروست.
جستار یاسمن در نوشته های پهلوی (ص 192 كتاب
پیش رو) و در مفردات اروئی ابومنصور* به زبان فارسی آمده است. 1 چان ته
(Č‛an Te) یاسمن را در سمرقند دیده است. 2
این گل در استان فارس در ایران فراوان میروید. 3
روغن یاسمن در میان ایرانیان و اعراب بس بلند
آوازه است و در عربی آن را دهنـالزنبق [روغن زنبق] مینامند. ابنبیطار در جامعش به کوتاهی از شیوه
ساخت آن گفته است. 4 اصطخری گوید از ولایت دارابجرد ایران گونه ای روغن
یاسمن خیزد كه در هیچ جای دیگر یافت نمیشود. روغن یاسمن شابور (شاهپور امروزی
نزدیك كازرون) و شیراز نیز آوازه ای ویژه دارد. 5
در Yu
yan tsa tsu
می خوانیم روغن یاسمنِ باختر شربــــــــتی است نیروبخش. آنچه در Wei
lio6
نوشــــــــــــــته كائو سه ـ سون (Kao
Se-sun) ، كه
در واپسین سالهای سده دوازدهم و
نخســــتین سالهای سده سیزدهم میزیست،
آمده نشان می دهد این روغن در دوره سونگ
به چین رسیده است. در این كتاب می خوانیم: "گل ye-si-min گلی است از
سرزمینهای باختری به رنگ سفید برفی. مردمان هو (ایرانیان یا بیگانگان) آن را به كیائو چو و
كانتون مـــــــیآورند و همــــــــــــگان بوی خوشش را دوست داشته می کارند. Kwan
čou t‛u kin ("فرهنگ
گیتا شناسی استان كوانـ تون") ،
چنین آورده که روغن یاسمن را با كشتی به چین آرند؛ زیرا مردمان هو گلهای آن را چیده
روغنش را میگیرند كه درمان خوره را نیک باشد. 1 وقتی
این چربی را كف دست مالند، بوی خوشش به پشت دست میرسد. "
بهشناخت دو سویه
ایران و چین باستان (ساینو-ایرانیکا)
////////
یاس سفید یا یاس شاعر (نام علمی: Jasminum
officinale) این گیاه رونده و طبی دارای برگهای نسبتاً بریدگیدار و خوشههایی
از گلهای بسیار معطر و کوچک سفید رنگ، به همراه غنچه و شکوفههایی صورتی رنگ است.
یاس سفید گیاهی نیمه دائم سبز است که بر اثر پیچیدن خود را حمایت کرده و بالا میکشد.
به مکانی با آفتاب کامل و خاکی کاملاً قوی و با زهکشی خوب نیاز دارد. این گیاه بسیار
قوی و سریعالرشد بوده و بعد از هر دوره گلدهی باید هرس شود. با روشهای مختلفی چون
قلمه و خوابانیدن شاخه میتوان یاس سفید را تکثیر کرد. امکان دارد این نوع یاس دچار
حمله شتهها نیز بشود.[۱]
یاس سفید گل ملی کشور پاکستان است.[۲]
جستارهای وابسته[ویرایش]
دمنوش
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ بری و برادلی، گیاهان
و باغچهها، ۱۷۷.
پرش به بالا ↑ «Information
of Pakistan» (انگلیسی).
Ministry of Information & Broadcasting. بازبینیشده در ۱
آوریل ۲۰۱۲.
منابع[ویرایش]
بری، سوزان و استیو برادلی. گیاهان و باغچهها. ترجمهٔ محمدعلی فرزاد.
چاپ اول. تهران: کارنگ، ۱۳۸۵. ISBN 964-6730-74-4.
////////////
به عربی:
الياسمين الشامي أو اختصارا الياسمين (باللاتينية: Jasminum
officinale) نوع نباتي يتبع جنس الياسمين الفصيلة الزيتونية.
محتويات [أظهر]
الموئل والانتشار[عدل]
موطنه تركيا والقوقاز.[2] يزرع في الحدائق في بلاد الشام ومعظم
أنحاء الوطن العربي.
الوصف النباتي[عدل]
نبات عطري متسلق له أوراق مركبة ريشية متقابلة.
مرادفات للاسم العلمي[عدل]
(باللاتينية: Jasminum viminale Salisb.,
nom. superfl.)
(باللاتينية: Jasminum vulgatius Lam.,
nom. superfl.)
(باللاتينية: Jasminum affine Royle ex
Lindl.)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
acutum Stokes)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
affine (Royle ex Lindl.) G. Nicholson)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
argenteovariegatum Weston)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
aureovariegatum Weston)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
aureum Bean)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
bosphoricum K. Koch)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
piliferum P. Y. Pai)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
pumilum Stokes)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
tenuifolium Stokes)
(باللاتينية: Jasminum officinale var.
tibeticum C. Y. Wu)
(باللاتينية: Jasminum officinale f.
affine (Royle ex Lindl.) Rehder)
(باللاتينية: Jasminum officinale f.
aureovariegatum (Weston) Rehder)
المصادر[عدل]
^ تعديل القيمة في ويكي بيانات"معرف Jasminum
officinale في موسوعة الحياة". eol.org.
اطلع عليه بتاريخ 3 يوليو 2016.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات.خريطة انتشار
الياسمين الشامي (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 14 تشرين الأول 2012.
///////////////
به پنجابی یاسمین:
یاسمین زیتون ٹبر دا اک پھلوالا بوٹا اے۔ایہ ایشیاء دا واسی
اے۔ ایھدے پھلاں دی تیز خوشبو
ہوندی اے تے پاکستان دا
قومی پھل اے۔
//////////////
به پشتو سپین یاسمین:
سپين یاسمين (په لاتين: Jasminum
officinale) د زيتونيانو څخه یو درملي بوټي دي چې په ايران، افغانستان،
پاکستان، تاجيکستان، هندوستان او چين کې شنه کېږي.
//////////////
به آذری آق یاسمین:
Ağ jasmin
Vikipediya, açıq ensiklopediya
Ağ jasmin
|
||||||||||||||
Dərman jasmini
|
||||||||||||||
|
||||||||||||||
Elmi adı
|
||||||||||||||
Jasminum
officinale L.
|
||||||||||||||
Dərman jasmini (lat. Jasminum officinalе) Zeytun fəsiləsinin Jasmin cinsindən bitki növü. Ətirli çiçəkləri olan bu sarmaşıq kolu yabani vəziyyətdə Lənkəran dağlarında rast gəlinir.
///////////
Jasminum officinale
From Wikipedia, the free encyclopedia
Jasmine
|
|
Botanical
illustration of Jasminum officinale
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
J. officinale
|
Common (officinale) Jasmine
Jasminum officinale flower close up
Floral wreath of jasmine shrubs
representing the shield of Pakistan
Jasminum
officinale, known as the common jasmine or simply jasmine,
is a species offlowering plant in the olive family Oleaceae. It is native to the Caucasus, northern Iran,Afghanistan, Pakistan, the Himalayas, Tajikistan, India, Nepal and
western China (Guizhou, Sichuan, Xizang (Tibet),
Yunnan). The species is also widely cultivated in many places, and is
reportedly naturalized in France, Italy, Portugal, Romania, the former Yugoslavia, Algeria, Floridaand the West Indies.[1]
It
is also known as summer jasmine,[2] poet's jasmine,[3] white jasmine,[3] true jasmine orjessamine,[3] and is particularly
valued by gardeners throughout the temperate world for the intense fragrance
of its flowers in summer. It is also the National flower of Pakistan.
Contents
Jasminum
officinale is
a vigorous, twining, deciduous climber with
sharply pointed pinnate leaves and
clusters of starry, pure white flowers in summer, which are the source of its
heady scent.[1]
Jasminum
officinale is
so ancient in cultivation that its country of origin, though somewhere in
Central Asia, is not certain.[4] H.L. Li, The
Garden Flowers of China,[5] notes that in the
third century CE, jasmines identifiable as J. officinale and J. sambac were recorded among
"foreign" plants in Chinese texts, and that in ninth-century Chinese
texts J. officinale was said to come from Byzantium. Its
Chinese name, Yeh-hsi-ming is a version of the Persian and
Arabic name.[6]
Its
entry into European gardens was most likely through the Arab-Norman culture of
Sicily, but, as the garden historian John Harvey has said, "surprisingly
little is known, historically or archaeologically, of the cultural life of
pre-Norman Sicily".[7] In the mid-14th
century the FlorentineBoccaccio in his Decameron describes a walled garden in which "the sides of
the alleys were all, as it were, walled in with roses white and red and
jasmine; insomuch that there was no part of the garden but one might walk there
not merely in the morning but at high noon in grateful shade."[8]Jasmine water also
features in the story of Salabaetto in the Decameron.[9] Jasminum
officinale, "of the household office" where perfumes were
distilled, was so thoroughly naturalized thatLinnaeus thought it was native to
Switzerland.[10] As a garden plant
in London it features inWilliam Turner's Names
of Herbes, 1548.
Double
forms, here as among many flowers, were treasured in the 16th and 17th
centuries.
Numerous cultivars have been developed for garden
use, often with variegated foliage.
The cultivar 'Argenteovariegatum'[11] has gained the Royal
Horticultural Society's Award of Garden Merit.
|
This section needs more medical references forverification or
relies too heavily on primary sources.Please review the contents of the
section and add the appropriate references if you
can. Unsourced or poorly sourced material may be challenged and removed.(November 2014)
|
Jasmine (Jasminum officinale)
absolute
The essential oil of Jasminum
officinale is used in aromatherapy. Jasmine absolute is known as the
'King of Oils', and its heavy, sweet scent is loved by most people. The flowers
release their perfume at dusk, so flowers are picked at night and a tiny amount
of oil is obtained by solvent extraction. The result is a very expensive oil,
but it can be used in low concentrations so it is not that uneconomic to use it
in products. The aroma of jasmine is described as calming and soothing without
being soporific,[citation needed] and is indicated
for depression and stress[medical citation needed] - as well as some
respiratory conditions.[medical citation needed] It is indicated for
sensitive skin conditions too.[medical citation needed] But mostly jasmine
has a reputation as an aphrodisiac and used for all kinds of sexual problems.[dubious – discuss][medical citation needed]
As
an herbal medicine, it is used in dermatology as either an antiseptic or anti-inflammatory agent.[12]
Jasminum
officinale L.
var. grandiflorum is a folk medicine used for the treatment of
hepatitis in south of China.[citation needed] It has shown
anti-viral activity in vitro.[13]
The
effect of an aqueous extract of fresh floral buds of Jasminum
officinale var. grandiflorum Linn. has been studied
on female fertility in rats. The extract produced a significant decrease in
serum progesterone levels.[14][non-primary
source needed]
This
oil can cause irritation in some people if used too frequently or in high
concentrations,[medical citation needed] so use with
caution, preferably in low concentrations. A major component of jasmine is benzyl acetate (~25%) which is known to
be absorbed through the skin and known to be an allergic sensitizer.[citation needed] Those who show
allergies to spicy food, perfumes
and cosmetics are most likely to react. However, the power of the scent is such
that only tiny amounts are required anyway. Jasmine is also an emmenagogue[medical citation needed] and therefore
should not be used during pregnancy.[15][non-primary
source needed]
1. ^ Jump up to:a b RHS
A-Z encyclopedia of garden plants. United Kingdom: Dorling Kindersley. 2008.
p. 1136.ISBN 1405332964.
2. Jump up^ "BSBI
List 2007". Botanical Society of Britain and Ireland. Archived
from the original (xls) on 2015-02-25.
Retrieved 2014-10-17.
3. ^ Jump up to:a b c "USDA GRIN Taxonomy". Retrieved 2
December 2014.
9. Jump up^ "They then took from the basket
silver vases of great beauty, some of which were filled with rose water, some
with orange water, some with jasmine water, and some with lemon water, which
they sprinkled upon them".
11. Jump up^ "RHS Plant Selector - Jasminum
officinale 'Argenteovariegatum'".
Royal Horticultural Society. Retrieved 20 May 2013.
12. Jump up^ Rapini, Ronald P.; Bolognia, Jean
L.; Jorizzo, Joseph L. (2007). Dermatology: 2-Volume Set. St. Louis:
Mosby. p. 2049. ISBN 1-4160-2999-0.
13. Jump up^ Zhao G., Yin Z., Dong J.
,"Antiviral efficacy against hepatitis B virus replication of oleuropein
isolated from Jasminum officinale L. var. grandiflorum Journal of
Ethnopharmacology 2009 125:2 (265-268)
14. Jump up^ Iqbal M., Ghosh A.K.M., Saluja A.K.
"Antifertility activity of the floral buds of Jasminum officinale Var.
grandiflorum in rats" Phytotherapy Research 1993 7:1
(5-8)
15. Jump up^ P. Joy and D.P. Raja.
"Antibacterial activity studies of Jasminum grandiflorum and Jasminum
sambac." Ethnobotanical Leaflets 12: 481-483. 2008. http://opensiuc.lib.siu.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1094&context=ebl
Wikimedia Commons has media
related to Jasminum
officinale.
|
·
Jasminum