ذبل
بفتح ذال و سکون باء موحده و لام بلغت رومی سیلوبان و بفارسی و
بهندی نیز کچکره نامند
ماهیت آن
پوست سلحفاه یعنی سنک پشت هندی است و کویند استخوان آنست بغایت
سیاه و بعض اجزای آن مایل بزردی و براق و صلب و از ان دستۀ کارد و قلم تراش و پلندان
و قلمدان و غیرها می سازند و ابلق زرد و سیاه مایل بسرخی می باشد و شنیده شده که آن
را بنحو خاص طبخ می دهند نرم مانند خمیر می کردد پس از ان بهر شکل آنچه می خواهند می
سازند
طبیعت آن
سرد و خشک
افعال و خواص آن
جالی و بغایت قابض آشامیدن محکوک آن مسقط دانۀ بواسیر و با عسل
جهت التحام قصبۀ رئه و نفث المده و تپ ربع و ضماد آن جهت اورام و سرطان و خنازیر و
اسقاط دانۀ بواسیر و طلای سوختۀ آن با سفیدی تخم مرغ جهت شقاق کعب و شقاق رحم که از
ولادت بهم رسد و شقاق و خروج آن نافع و فرزجۀ آن مانع سیلان رحم و مسقط جنین و جهت
تسهیل ولادت مفید مضر جکر مصلح آن سیب مقدار شربت آن تا دو درهم بدل آن استخوان قنفذ
و کفته اند چون از ان شانه سازند و موی را بدان شانه کنند بالخاصیت جهت رفع نخالۀ بن
موی و تولید قمل و ریختن موی مؤثر است و نیز کفته اند چون آن را با چوب صلیبی که آدمی
را در ان از حلق کشیده باشند و قدری از خاک قبر مقتول بخور کنند در منع سحر و فتنه
مجرب دانسته اند و بدستور جهت اصلاح متباغضین مؤثر است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
*سنگ پشت . [ س َ پ ُ ] (اِ مرکب ) جانوری
است از دسته خزندگان که آنرا کشف* و باخه نیز گویند و به هندی کچهوا** نامند. (غیاث
). کشف . (فرهنگ رشیدی ). جانوری است معروف که او را لاک پشت و کاسه پشت نیز گویند.
(برهان ). خشک پشت . سلحفاة. ابوالمتجمل . باخه . ظُهرة. حَنفاء. حمسة. انقدان . (یادداشت
مولف ) :
چو گل کی دهد بار خار درشت
گهر چون صدف کی دهد سنگ پشت .
اسدی .
در آبگیری دو بط و سنگ پشتی ساکن بودند. (کلیله و دمنه ). || نوعی
از ماهی درم دار. (برهان ).
*کشف . [ ک َ ش َ ] (اِ) ۞ لاک پشت . کاسه پشت . سولاخ پا.
باخه . سلحفاة. سلحفاد. (یادداشت مولف ). سوراخ پا :
چون کشف انبوه غوغائی بدید
بانگ و ژخ مردمان خشم آورید.
رودکی .
** کچهوا कछुआ kaćhuʼā, or कछूआ kaćhūʼā, or कछवा kaćhwa کچهوا कछुआ kaćhuʼā, or कछूआ kaćhūʼā, or कछवा kaćhwā [S. कच्छ+प+कः], s.m. A tortoise, a turtle;—low land:—kaćhuʼā-ḍābar,
adj. Uneven-bottomed (a river), deep and shallow alternately; uneven (land)
with pools of water (on it);—s.f. An uneven tract of land partially flooded, or
having pools of water on it.
//////////////
ذبل . [ ذَ ب َ ] (ع اِ) پوست باخه*دریائی
یا برّی یا گوش ماهی یا استخوان پشت دابهدریائی که از آن دست برنجن و شانه ها سازند
و خاصیتش آن است که شانه کردن با آن رشگ (یعنی ) بیضه شبش و سبوسه سر را زایل گرداند.
(منتهی الارب ). و در لغت نامه های مترجم معنی و تفسیر آن به اشکال ذیل آمده است :
پوست تمساح . استخوان پشت جانوری آبی که از آن زیور سازند. پوست باخه دریائی . گوش
ماهی . پوست کشف . استخوان ماهی که از آن دست برنجن و شانه سازند. چیزی است چون عاج
و آن کاسهسنگ پشت دریائی است که دست برنجن از آن کنند. پوست سلحفاة** بحری یا برّی
یا استخوانهای حیوانی بحری که از آن شانه و دست آورنجن کنند. سنگ پشت دریائی و آن چیزی
است مانند عاج و آن را باخه و گوش ماهی نیز گویند. کشف که از آن انگشتری سازند. مهذب
الاسماء و داود ضریر انطاکی در تذکره گوید: ذَبَل ، استخوان سلحفات هندیه باشد نه پوست
آن چنانکه بعضی گمان برده اند. و آن بسیار سیاه بود و نوعی از آن به زردی زند. و بهترین
ذبل آن است که محکم و سخت براق باشد. و آن خشک است در درجه دویم . و چون آن را سائیده
و بیاشامند بواسیر سست کند و بریزاند و همچنین ضماد آن چون بر آماسها و سرطانات و خنازیر
طلی کنند محلل بود. و شرب آن با انگبین ریشها و خستگیهای قصبه را ملتحم کندو نفث الدم
و تب ربع را قطع کند. و بخور آن با پاره چوب داری که آدمی را بر آن آویخته باشند یا
با مقدارخاک گور کشته برای منع سحر و فتنه مجرب است و نیز دشمنانگی میان دو خصم را
بدوستی و آشتی آرد. و از خواص آن آن است که شانهآن شپش و ریزش موی را منع کند.و چون
زن از آن انگشتری کند مانع اسقاط جنین بود و ولادت را آسان کند و ضماد آن از جا دررفتگی
استخوان وبروز مقعده (بیرون آمدن نشیمن ) را سود بخشد و فرزجهآن را چون زن برگیرد منع
سیلان رطوبات کند. و آن مضر کبد است و مصلح آن سیب است . و مقدار شربت آن تا نیم درهم
باشد و بدل آن استخوان خارپشت است - انتهی .
در ترجمهصیدنه ابوریحان بیرونی آمده است
: ثعلب از ابن الاعرابی روایت کند که عرب پشت سلحفاة بحری را ذبل گوید و از او دست
بندها سازند و زنان در دست کنند و ابن سمبل گوید که ذبل شاخ حیوانی را گویند که از
او دست بندها سازند ودر این معنی شعر جریر را آورده در صفت زنی :
تری العبس الحولی جونا بکوعها
لها مسلکا من غیر جاع و لا ذبل .
و به هندی او را کجو گویند و به رومی سیلویان
گویند - انتهی .
ودر اختیارات بدیعی آمده است : ذبل ، جلد
سلحفات هندی بود و گویند بحری . چون بسوزانند و خاکستر وی به سپیدهتخم مرغ بسرشند و
طلی کنند بر شقاق کعبین و انگشتان نافع بود و جهة شقاق که زنان را در نزدیک حیض آمدن
پیدا شود بغایت نافع بود - انتهی . و حکیم مومن درتحفه گوید: ذبل پوست سنگ پشت هندی
است و گویند استخوان اوست . بغایت سیاه و بعضی اجزاء او مایل به زردی وبراق و صلب
. در دوّم سرد و خشک و جالی و بغایت قابض و شرب محکوک او مسقط بواسیر و با عسل جهت
التحام قرحهقصبهریه و نفث الدم و تب ربع و ضماد او جهت اورام و سرطان و خنازیر و اسقاط
بواسیر و طلای سوختهاوبا سفیدی تخم مرغ جهت شقاق کعب و شق رحم که از ولادت بهم رسد
و شقاق مقعد و خروج آن نافع و فرزجهاو مانع سیلان رحم و اسقاط جنین و تسهیل ولادت مفید
و مضر جگر و مصلحش سیب و قدر شربتش تا دو درم و بدلش استخوان قنفذ و شانهاو بالخاصیه
، جهت رفع نخالهبن موی و تولد قمل و ریختن موی موثر است و چون او را با چوب داری که
آدمی را از گلو کشیده باشند و قدری خاک قبرمقتول بخور کنند در منع سحر و فتنه مجرب
دانسته اند و بدستور در اصلاح متباغضین موثر است - انتهی . و حسین خلف گوید:
ذبل . بکسر اول و سکون بای ابجد و لام
. پوست لاک پشت هندی باشد و بعضی گویند پوست لاک پشت دریائی است خاکستر آن با سفیدهتخم
مرغ شقاق را نافع است - انتهی . ابن البیطار گوید: (قال ) الشریف : هو جلدالسلحفاة
الهندیة اذا صنع منه مشط و مشط به الشعر اذهب نخالة الشعرو اخرج الصیبان و اذا احرق
و عجن رماده ببیاض البیض و طلی به علی شقاق الکعبین و الاصابع نفعه و نفع ایضا من شقاق
الباطن العارض للنساء عند النفاس و یذهب آثاره و قیل هو جلدالسلحفاة البحریة - انتهی
.
از مجموع اقوال گوناگون فوق آنچه استنباط میشود این است که ذَبل
به معنی لاک و کاسهانواع سنگ پشتهای بری و بحری است و همچنین جلد شاخی یا استخوانی
یا آهکی پاره ای جانوران است ۞ و نیز به معنی پوست کرتنکله یعنی تمساح است ۞ و با ز به معنی استخوان لسان
البحر یعنی ارنب بحری و دمیاست . ۞ || اسبی باریک میان . (مهذب الاسماء).
* باخه . [ خ َ / خ ِ ](اِ) ۞ کاسه پشت را گویند. (برهان
). کاسه پشت و لاک پشت را گویند که آنرا سنگ پشت میخوانند. (آنندراج ) (انجمن آرا).
جانور آبی است که بهندی کچهوه گویند و این لفظ ترکی است . (غیاث ). جانوریست آبی در
غایت شهرت که آنرا سنگ پشت و کاسه پشت و کَشَو نیز گویند. بتازیش کشف و بهندی کجهوا
نامند. (شرفنامهمنیری ). سوراخ پا. سولاخ پا. سُلَحفات . (دهار). سلحفیّه . حنفاء.
عاج . اَنْقَد. انقدان . (منتهی الارب ). ذَبَل دریائی ، از آن دست برنجن و شانه ها
سازند پوست باخه ای . (منتهی الارب ، ذیل ذبل ). هرهیر؛ نوعی از خبیث ترین مار مرکب
میان باخه و سیاه مار که شش ماه خواب کند و گزیده اش جان برنشود. (منتهی الارب ) :
نهنگی شو که با دریا کند زور
کند زیر و زبر دریا بیک شور
نه باخه ، کش چنان برگستوانی
سر اندر سینه دزدد هر زمانی .
امیرخسرو دهلوی .
ضربت گرز نهنگان سپاهت در وغا
خصم را چون باخه سر در سینه پنهان میکند.
امیرخسرو (از آنندراج ).
بسا پردل نهنگ از تیغ کینه
که سر دزدید چون باخه بسینه .
امیرخسرو (از آنندراج ).
** سلحفات . [ س ُ ل َ ] (ع اِ) باخه
. (غیاث ) (دهار). کشف ماده . ج ، سلاحف . (مهذب الاسماء) (آنندراج ).سنگ پشت و لاک
پشت و باخه . (ناظم الاطباء) :
چون زبانی اندر آتش ، چون سلحفات اندر
آب
چون نمایم در بیابان چون بهایم در قرن
.
منوچهری .
و زهره سلحفات را که اهل خراسان کشف گویند
خاصیتی است در این باب . (ذخیرهخوارزمشاهی ).
در میان آب و آتش کاین سلاحست آن سمند
شیر مردان چون سلحفات و سمندر ساختند.
خاقانی .
|| (اِخ ) نام صورت نهم از نوزده صورت شمالی فلکی قدما که عرب آن
را نسر واقع نیز گوید و به یونانی نامش لورا (جنگ ) است . (مفاتیح العلوم ). ابوریحان
در التفهیم به این معنی کشف آورده . (التفهیم ص 92).
///////////////
&&&&&&&&&
ذراریح
بفتح ذال معجمه و دو راء مهمله و الف در اوسط و اول مفتوح و دوم
مکسور و سکون یاء مثناه تحتانیه و حاء
مهمله بترکی الاکلنک و بدیلمی دارساس و باصفهانی قسمی از سن نامند
ماهیت آن
حیوانی است و دو نوع می باشد بزرک و کوچک بزرک آن بقدر زنبور و
کوچک آن از مکس بزرکتر و پهن و بدبو بر نبات تازه می نشیند و در آنها تکون می یابد
بهترین آن بزرک طولانی آنست که در کندم تکون یابد و زرد مائل بسیاهی و سرخی و با خطوط
زرد که بعرض در پر آن باشد و آنچه سبز و سرخ و زرد و منقط بسیاهی باشد زبون و سائر
اقسام آن غیر مستعمل و چون آدمی را بکزد بی اختیار ازو بول جاری شود
طبیعت آن
در آخر سوم کرم و در دوم خشک و در سوم نیز کفته اند
افعال و خواص آن
بسیار تند و متعفن و مقرح جلد و از سموم قتاله و مقطع و مفتح و
آشامیدن محرق آن رافع سپرز و مفتت حصاه و مدر بول و حیض و نیز آشامیدن محرق آن با مرق
کوشت کاو و یا با روغن زیتون جهت رفع خوف سک دیوانه کزیده بهترین ادویه است و کویند
قطعهای خون منجمد با بول شارب آن دفع می کردد و عوام را عقیده آنست که سکهای بسیار
کوچک در جوف صاحب آن متکون می کردد و این دوا آنها را بادرار دفع می کند و در اخراج
سنک کرده و مثانه نیز موثر است و دستور احراق آن در مقدمه ذکر یافت و اکر در پارچۀ
پیچیده ببخار سرکۀ جوشان بدارند تا بمیرد حکم احراق دارد و باعث تلطیف آن می شود و
استعمال آن مجوز و اکتحال آن جهت ناخنه و ضماد آن با سرکه جهت داء الثعلب و بهق و برص
ناخن و تحلیل اورام بلغمیه و با قیروطی جهت قلع ناخن فاسد و رویانیدن ناخن صحیح و با
سرکه جهت جرب و تقشر جلد و بهق و برص و قوبا و کزیدن عقرب و دفع ثآلیل و قمل و بقایای
حدری و نمش و چون دست و پاهای آن را انداخته در سایه خشک نمایند و در روغن بنفشه بسایند
پس در روغن زیتون بجوشانند تا غلیظ شود قطور آن جهت ثقل سامعه و درد کوش و طلای آن
جهت رویانیدن موی ابرو و داء الثعلب بعد تقرح مفید و باید که چشم را محفوظ دارند که
در ان داخل نشود و چون نوع سیاه منقط سرخ آن را کرفته در روغن اندازند و مدت شش ماه
در آفتاب کذارند جهت قلع فرطه که مقدمۀ کچلی است مؤثر هرچند مزمن شده باشد و طلای محرق
آن با خردل جهت انبات شعر و با قیروطی جهت بیاض اظفار مقدار شربت آن یک عدد سوختۀ آن
و کفته اند سه طسوج و زیاده کشنده است بدرد و تقرح مثانه و مغص و بول اللدم و احتباس
آن و غشی و حمی حاد و اختلاط و ورم قضیب و نواحی آن و التهاب و حرقت دهان و معالجۀ
آن قئ فرمودن بماء الشبت مطبوخ و روغن کاو و آب کرم ممزوج بروغن کنجد و احتقان بکشک
ماء الشعیر مطبوخ با روغن کل و روغن تخم کتان و آشامیدن شیر کاو تازه دوشیده و آب کوشتهای
چرب و آشامیدن آب برک خرفۀ تازه با کره و ادهان بارده و فالودهای لینه و چکانیدن روغن
کل و سفیدۀ بیضۀ مرغ در احلیل و کفته اند پر و پاهای آن تریاق آنست و بعضی بالعکس کفته
اند و همه بی اصل است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////////
ذروح . [ ذُرْ رو / ذُ ] ۞ (ع اِ) باغوجه . (زمخشری ). کوژخار.
(مهذب الاسماء). کاغنه . (زمخشری ). آله
کلو. (ریاض الادویة). دکلوک . باغوچه
. عروسک . (دهار) (زمخشری ). الاکلنگ . کاوِنه . دارساس ، مگسک . (حبیش تفلیسی ) ذُرّوح
. ذُرَّح . ذَروح . ذُرّاح . ذِرّیح . ذَرّوح . ذُرحوح . ذَرنوح . ذُرَّحرَح . ذُراح
. ذَریحَه . ذُرنوح . ذُرَّح . ذُرَحرَحه . ذِرّیحة. ج ، ذراریح .
آنچه در لغت نامه های مترجم آمده است
: کرمی است پرنده سرخ با خالهای سیاه بغایت زهرناک . جانوری است سرخ رنگ با خجکهای
سیاه که می پرد. جنبنده ای خرد است سرخ با خالهای سیاه و می پرد و از ذوات السموم باشد
و گویند در گزیدگی سگ هار سودمند بود. حیوانی است مقدارزنبوری و رنگ زرد می باشد ونقطه
های سرخ دارد و چون او را بگیرند بی توقف بول کند و زهر وی آن است . حیوانی است از
مگس بزرگتر بقدر زنبور سرخ لکن باریکتر و نقطه های سیاه بر آن و آن سم قاتل است و باید
که آنها را در کوزه نو کنند و سر کوزه به لته کتان بسته سرنگون بر بخار سرکه جوشان گذارند تا مخنوق شده بمیرند. و بدل آن طینوث
باشد یا کرم سبز که بر درخت صنوبر می یابند. و در اختیارات بدیعی آمده است : ذراریح
، حیوانی است از مگس بزرگتر بقدر زنبور سرخ اما باریکتر بود و بغایت سرخ رنگ و نقط
سیاه بر آن و آن سم ّ مهلک بود. مولف گوید: یعنی صاحب اختیارات در حوالی همدان و کوهرود
و آن حوالی بسیار باشد هر یک بمقدار زنبوری بزرگ و بر نبات شبرم نشسته باشد و بی حد
باشند در آن صحراها چون خواهند که استعمال کنند در کوزه نو کنندو سر آن با کتان پاره
ای بگیرند و واژگونه بر سر دیگی که سرکه در آن جوشد نهند تا بخار سرکه به ایشان رسد
و خناقشان گیرد بعد از آن استعمال کنند بهترین وی ذهبی رنگ بود. طبیعت وی بغایت گرم
بود و خشک و گویندگرم و خشک بود در دویم . چون بر ثآلیل طلا کنند قلع کند و اگر در
موم روغن کنند برص ناخن را زایل گرداند و ناخن تباه شده بیندازد بزودی و بر برص و بهق
با سرکه طلا کنند نافع بود و با خردل سحق کرده طلا کنند موی برویاند و ورم سرطانی بگدازاند
چون با زیت بپزند تاغلیظ شود و برآن طلا کنند و بر جرب و قوبا طلا کردن نافع بود و
اندکی از وی چون با ادویه ای بود که دفع مضرت وی بکند مدرّ بول بود و گویند اگر در
زیت بجوشانند موی بر داءالثعلب برویاند و اگر گزندگی عقرب بوی حک کنند نافع بود و اگر
در روغن حل کنند و یک هفته درآفتاب نهند و بعد از آن قطره ای در گوش چکانند درد گوش
زایل گرداند و کری ببرد و روغن وی محلل ورمهای بلغمی صلب بود و هر کس که یک درم ذراریح
بخورد گویند کشنده بود و علامت وی آن بود که ورم زهار و قضیب و نواحی آن پیدا کند و
قرحه مثانه آورد و بول ببندد و بعد از آن خون
و گوشت پاره ای به عوض بول بیرون آید و سوزش سخت و اسهال سحجی و غثیان و اختلال عقل
و سوزش حلق و افتادن در وقت برخاستن و غشی و تاریکی چشمها و طعم دهان مانند طعم قطران
یافتن و سه تسوج از وی قرحه مثانه پیدا کند
بخاصیت با وجود اینکه سنگ مثانه بریزاند و اگر خواهند که در دوائی مستعمل کنند یک تسوج
با ادویه ای که مصلح وی بود مانند کتیرا. و مداوای کسی که آن خورده باشد بقی و حقنه
و شیر تازه آشامیدن و لعاب و روغن بادام شیرین و جلاب و مرقهای چرب و بیض نیم برشت
کنند صاحب تقویم گوید مصلح وی حب کاکنج و طین مختوم بود و بدل وی گویند طینوث است و
گویند کرم درخت صنوبر. داود انطاکی در تذکره گوید: طیری باشد و بزرگ تر آن به اندازه زنبوری باشد و گیاهان تازه وتر را دوست گیرد و بیشتر
در اوایل تابستان بر گیاه ارزن گرد آید و بهترین قسم آن است که بسیاهی و سرخی زند و
برآن خطوط زرد پهن بود و پست تر و زبون تر سیاه و سبز و سپس سرخ باشد. و آن گرم و خشک
است در دویم یا سیم یا چهارم . و مقطع و محلل است و به تجربة تفتیح سدد و تفتیت حصی
کند و مدر طمث و بول بود و شرب آن درد طحال را سود بخشد و در گزیدگی سگ هار شرب آن
با شوربای گوشت گاو بی عدیل است . و مصریان آن را با روغن زیتون بسایند و بکسی که از
سگ ترسد (مراد سگ هار گزیده است ) دهند و در حقیقت ذروح دوای مخصوص این بیماری باشد.
و طلاء آن در داءالثعلب و حکة و جرب و ریشها و نمش و بقیه آبله گاوی و بهق و برص نافع است . و اکتحال بدو
سفیدی و ناخنه و بیخ سبَل َ را مفید است و مسقط جنین باشد و سبب خناق و کرب و مغص گردد
و پوست را ریش کند و از این رو با آنکه وی بزرگترین داروی روئیدن مو است از استعمال
آن بپرهیزند. و مصلح آن روغنها باشد و نیز در کوزه نهادن و سوختن یا در لته ای پیچیده
و در سرکه ای جوشان آویختن و این عمل در تلطیف هر حیوان سمّی بکار است . و صواب استعمال
تمام ذروح است و بعضی اطراف آن را دور افکنند و برخی برخلاف تنها اطراف را بکار برند
و بدل آن دودالصنوبر است - انتهی . و حکیم مومن در تحفه گوید: ذراریح بحای مهمله حیوانی
است بقدر زنبور و عفن و بدبو و با نباتات تازه می باشد و به ترکی الاکلنگ و به دیلمی
دارساس نامند و به لغت اصفهان قسمی از سین است و بهترین او موجود در گندم زار است که
مایل بسیاهی و سرخی و با خطوط زرد باشد و سبز و سرخ و زرد و منقط بسیاهی و سایر اقسام
غیر مستعمل است در آخر سیم گرم و خشک و بسیار تند و مقرح جلد و از سموم قتاله و مقطع
و مفتح و مفتت حصاة ومدرّ بول و حیض و رافع [ ورم ] سپرز و محرّق او شربا مستعمل است
و خوردن محرق او با مرق گوشت گاو و بدستور با روغن زیتون جهت رفع خوف سگ دیوانه گزیده
بهترین ادویه است و قطعهای خون منجمد با بول شارب او دفعمی شود و عوام را اعتقاد آنکه
سگهای کوچک بسبب گزیدن سگ دیوانه متکون شده و این دوا اخراج آن سگ بچه ها میکند و در
اخراج سنگ گرده و مثانه بغایت موثر است و بجای احراق هرگاه بپارچه پیچیده به بخار سرکه جوشان بدارند باعث تلطیف او می شود و استعمال آن
جایز است و ضماد او جهت داءالثعلب و برص ناخن و با قیروطی جهت قلع ناخن فاسد و رویانیدن
ناخن صحیح و با سرکه جهت جرب و تقشر جلد و بهق و برص و قوبا و گزیدن عقرب و ثالیل و
رفع قمل و بقایای جدری و نمش و اکتحال او جهت ناخنه . و روغن زیتون که در او جوشانیده
باشند جهت رویانیدن موی ابرو در داءالثعلب و گرانی سامعه و درد گوش نافع و قدر شربتش
یک عدد سوخته آن و زیاده کشنده است بدرد مثانه
و مغص و بول الدم و غشی و تب بسیار تند و اختلال عقل و چون قسم سیاه منقط بسرخی را
در روغن کنجد شش ماه در آفتاب گذارند تدهین او جهت منع ابتداء کچلی و قلع مزمن آن مجرّب
است . و در ترجمه صیدنه ابوریحان آمده است : حیوانی است بقدر زنبور و لون
او زرد بود و بر جرم او نقطه های سرخ بود و چون آدمی او را بگیرد بی توقف بول کند و
آن کشنده بود و ابن المظفر گوید: به هیئت از مگس بزرگتر است و بر جرم او الوان مختلف
بود زرد و سرخ و سیاه و او را دو بال بود و آن زهر قاتل است و دفع مضرت او را چنان
کنند که باعدس بیامیزند و علاج سگ دیوانه بدان کنند و جراحت گزیدگی او را بدان دوا
نمایند و رازی در کتاب حاوی می آورد که پایها و بالهای او دافع مضرّت هم اوست . دیسقوریدوس
گوید: نیکترین وی آن بود که در گندم یافت شود و هرچه در لون بالهای او اختلاف بیش باشد
و به هیئت وبه مقدار بنات وردان بود در بزرگی و فربهی قوت او بیش بود و بنات وردان
حیوانی است که در مواضع آبناک بود چون چشمه ها و طریق اصلاح او آن است که او را در
کوزه ای کنند و سر آن را محکم کنند و به آتش نزدیک دارند تا در او بمیرد. پس در ریسمان
کشند و نگاه دارند. [ بیاض ] گوید گرم و خشک است در سیم درجه . جرب را نافع بود چون
از او زیاده بخورند مثانه ریش کند و بکشدو اگر اندک خورند بول براند و برص را سودمند
بود چون با سرکه در موضع آن طلا کنند. و اگر با قیروطی بر برص ناخن طلا کنند زایل کند
- انتهی .
ذراریح ۞ حشره کوچک سبزرنگی
است بطول 4 سانتی متر که از آن بوی زننده و عفنی متصاعد میشود این حشره دارای 3 -
5 درصد کانتاریدین است ۞ ذراریح سمی است قوی و 1/5 گرم آن از راه معده باعث مرگ میشود.
مشمع ذراریح از قدیم الایام مرسوم بود آرشیژن ۞ پزشک نرون ۞ آن را بکار برده و تا اواخر قرن
19 نیز استعمال آن بسیار متداول بوده است بطوری که در سال 1885 م . در بیمارستانهای
پاریس متجاوز از 459 کیلوگرم کانتارید مصرف شده بوده است لیکن این اواخر از استعمال
آن بسیار کاسته شده است سابق براین مشمع ذراریح را در اغلب بیماریهای دردناک بکار می
برده اند ولی در این اواخر تنها در پلورزی های مزمن و طولانی و حملات احتقانی سل ریوی
مورد استفاده است . برای ساختن مشمع ذراریح مقداری از گرد ذراریح را با دو برابر وزن
آن موم و روغن باسلیقون ۞ و روغن زیتون مخلوط کرده و ورقه نازکی ازآن را روی پارچه میکشند
و معمولا این مشمع را شب روی ناحیه دردناک
گذارده و صبح برمیدارند. مشمع ذراریح پس از چند ساعت تولید درد و سوزش موضعی کرده جلد
رابشدت سرخ کرده و پس از 6 - 8 ساعت در تمام سطح پوست تاولهای کوچکی تولید کرده و اگر
مشمع را از روی جلدبرندارند و اثر آن ادامه پیدا کند پوست ناسور میشود. ذراریح علاوه
بر آن که درد و سوزش موضعی شدیدی تولید میکند، در سلسله اعصاب اثر مضعف داشته سبب احتقان و التهاب شدید
کلیوی شده درجه حرارت را بالا برده واز راه
تاولهای جلدی بروز عوارض عفونی را در روی پوست تسهیل میکند و بدینجهت بکار بردن آن
در مبتلایان بدولاب (نفریت البومینوری ) و فلج و در نزد اطفال بی مورد است اثر مصرف
آن نیز امتیاز واضحی بر آثار سایر مصرفات ندارد و بهمین جهت است که امروزه استعمال
آن تقریباً متروک مانده است (از کتاب درمانشناسی ج اول ). جالینوس فی الحادیة عشرة.
قد جربناها تجربة لیست بالبسیرة فی علاج الاظفار البرصة فوجدناها اذا وضعت علیهامع
قیروطی کانت نافعة لها او مع مرهم قلعتها حتی یسقط الظفر کله و قد یخلط من الذراریح
مرارا کثیرة معالادویة النافعة للجرب و العلة التی یتقشر معها الجلد و مع ادویة اخر
شانها التغییر و مع ادویة اخرتقلع الثآلیل المنکوسة المعروفة بالمسامیر و قد کان رجل
یلقی شیئاً منها یسیرا فی الدواء المدرّللبول وبعض الناس یلقی اجنحتها و ارجلها فقط
و یزعمون ان الاجنحة و الا رجل تنفع من شرب ابدان الذراریح و قوم آخرون یقولون خلاف
ذلک ان ابدانها تنفع من اجنحتها و ارجلها و طلب به ما یطلب بسم الموت و اما انا فانی
اذا خلطتها الفیتها کما هی باجنحتها و ارجلها. و مما ینفع من جمیعالوجوه التی جربت
فیها الذراریح تلک الذراریح الاخر التی تکون علی الحنطة و فی اجنحتها خطوط بالعرض صفر
و خاصة ان القیت منها فی کوز فخار جدیدو صیرت علی فم الکوز خرقة کتان نظیفة و امسکت
الکوزو الخرقة مشدودة علی فمه و هو مکبوب علی قدر فیها خل حتی یتصاعد منها بخارالخل
فیختنق و علی هذا المثال ینبغی ان یعمل بالحیوان المسمی ببوپرسطس ۞ و هو جنس من الحیوان یشبه الذراریح
فی منظره و قوته و الدود الاخضر الذی یوجد علی شجرالصنوبر قوته هذا القوة بعینها. دیسقوریدیوس
فی الثانیة قیماریدس و هو نوع من الذراریح ماکان منه یتولد بین الحنطة فانه یصلح للجرب
فینبغی ان یصیر فی اناء غیر مقیر و یسد فمه بخرقة سخیفة نقیة و تقلب و تصیر الفم علی
اناء فخار فیه خل ثقیف مغلی و لا یزال الاناء ممسکا علی الفخار حتی یمیت الذراریح و
من بعد ذلک تشدفی خیط کتان و تخزن و اقواها فعلا ماکان منها مختلف اللون فی اجنحتها
خطوط صفر بالعرض و اجسامها کبار طوال ممتلئة شبیهة فی العظم ببنات وردان و ماکان منها
فی لون واحد لایختلف فیه فان فعله ضعیف و کذا یحرق الصنف من الذراریح الذی یقال له
بوپرسطس ۞ و تفسیره نافخ النار ۞ و الصنف من الذراریح الذی یقال
له فنطیون ۞ و هو دودالصنوبر یصیر علی منخل
و یعلق المنخل علی رماد حار و یقلی علی المنخل قلیا یسیرا ثم یخزن و قوّةالذراریح بالجملة
مسخنة معفنة مقرحة و لذلک یقع فی اخلاط الادویة الموافقة للاورام السرطانیة و یبری الجرب المتقرح و القوابی الردئیة اذا خلطت بالفرزجات
الملینة ادرت البول و الطمث و قد زعم قوم ان الذراریح اذا خلطت بالادویة المعجونة نفعت
المحقونین بادرارها البول و من الناس من زعم ان اجنحة الذراریح و ارجلها بادزهر لها
اذا شربت . ابن ماسویه : ان اکتحلت نفعت الظفرة. الخوز: بالغة النفع للسعفة لطوخابخل
. ابن سینا: قلیله یعین الادویة المدرة من غیر مضرة و قال بعضهم و یسقی واحد منها لمن
یشکو مثانته و لاینجع فیه العلاج و هو نافع و شرب ثلث طساسیج منه مقرح للمثانة. جالینوس
: تقریحه هو لامالة المادة الحادة الیها التی لایخلو عنها بدن مع خاصیة فیها. الغافقی
: اذا طلی بمسحوقها مع خل قتلت القمل و کانت صالحة للبرص و للزیت الذی تطبخ فیه قوة
ینبت بها الشعر فی داءالثعلب و ان حک ّ به علی لسع العقرب نفع نفعا بینا. سفین الاندلسی
: اذا اضیف من جرمها المجفف المسحوق مقدار حبتّین فی شربةالحصا وصلتها و نفع من ذلک
نفعا بلیغا و دهنها یحل الاورام البلغمیة الصلبة منها و الرخوة جدا. الشریف : اذا اغرقت
فی دهن و شمست فیه اسبوعا و قطر من ذلک الدهن علی الاذن الوجعة شفا المهل و ینفع من
الصمم الحادث و النوع الطیار منها ذوالاجنحة یسمی بالبربریة ارغلال اذا درست و رمیت
فی مرقة لحم بقری و تحساه المعضوض من کلب نفعه نفعا بینا عجیبا لا یعدله فی ذلک شی و علامة شفائه ان المعضوض یبول دودا ذوات روس سود
و اذا اخذ منه النوع الاسود المطرف بالحمرة و غمر فی الدهن العتیق و شمس ستة اشهرثم
من بعد ذلک دهن بالدهن الفرطسة بعد الحلق و الانقاء بالدواء کان ذلک دواء عجیبا لانه
یخرج الفرطسة باصولها و یجفف الرطوبة الفاسدة منها. المنصوری : من سقی من الذراریح
اخذه وجع فی العانة و مغص و تقطیع و حرقةالبول و بال دمامع وجع شدید و ربما احتبس بوله
ثم اندفع مع الدم بلذع و حرقة شدیدة و ربما یورم القضیب و العانة و نواحیها و یعرض
له حرقة فی الفم و الحلق و التهاب شدید و حمی و اختلاط. الطبری : سم الذراریح حار جدا
یقصد المثانة و یحرقها حرقا و یخرج منها الدم و اللحم بالبول و یاخذ منها الغشاء و
تظلم منه العینان و علاجه ان یتقیا بماءالشبت المطبوخ و السمن البقری و یستنقع فی ماء
حار و یتمرخ بدهن الحل و یحقن بماء کشک الشعیر المطبوخ مع دهن الورد و بزرالکتان .
مگسک . ج ، ذراریح به پارسی اله کلو گویند و آن حیوانی است مشابه زنبور سرخ الا آنکه
از او باریکتر است و نقطه های سیاه دارد بهترینش آن است که ذهبی رنگ بود طبیعتش گرم
و خشک است در دوم و از جمله سمومات قتاله است
. چون خواهند که بجهت بعضی از منافع که دارد بکار برند وجهی که ضرر نکند اول آنها را
در کوزه نو اندازند و سر کوزه را به لته کتان بسته کوزه را سرنگون بر سر دیگی دارند که سرکه
در او جوشد تا مخنوق شده بمیرند پس بکار برند چون برثآلیل طلا کنند قلع کند و چون کوفته
و پخته به موم روغن آمیزند برص ناخن را زایل گرداند و ناخن تباه شده را بزودی بریزد
و بهق را نفع دهد و جرب و قوبا را دفع کند و چون یک طسو از او با دو طسو از کتیره کوفته و پخته بهم آمیزند و به ناشتا میل کنند ادرار
بول و حیض کند و سنگ گرده و مثانه بریزاند و گزیدگی سگ دیوانه را سودمند بود و یک طسو
از او کشنده بود و مداوای آن به شیر تازه و قیی
کنند.
///////////////
ذراریح: (Cantharidcs vesicatoria Spanish fly)
(ذراریح: باغوجه، کوژخار، کاغنه، آله،
کلو، دکلوك، عروسک، کاونه، دارساس، مگسک، ذروح، ذراح، ذریح، ذرحوح، ذرنوح، ذریعه
نامهاي دیگر آن است. و جمع آن ذراریح است.
کرمی است پروانهاي سرخ با خالهاي سیاه بغایت زهرناك در گزیدگی سگ هار
سودمند است. بهترین گونه ي آن طلایی رنگ
است. طبیعت آن بسیار گرم و خشک است برص ناخن را زایل کند، ناخن تباه شده
را بیندازد براي برص و بهق و ورم سرطانی
خوبست با خردل بسایند طلا کنند موي برویاند، براي جرب و قوبا نیکو است، مدّر بول
و براي ورم زهار و قضیب و زخم مثانه، داء
الثعلب، حکه، جرب، ریشها، نمش، بقیه آبله گاوي، مفید و مسقط جنین، مدر حیض،
مقطع و مفتت و مفتح سدد وحصات است. (دهخدا))
المنصوري فی الطب (ترجمه)، ص: 681
///////////
Lytta vesicatoria (Spanish fly)
From Wikipedia, the
free encyclopedia
This article is
about an insect species exemplary of blister beetles. For the
isolated chemical (natural product), its
preparations, or its medical/other testing, see Cantharidin. For other uses
of the term Spanish fly, see Spanish fly
(disambiguation).
This article needs
attention from an expert in Insects. The specific problem is: article
still contains too little about this particular beetle wherein it was
discovered (see Krinsky and Gwaltney-Brant in Further reading), and from
which preparations traditionally were made and used. See the talk page for details. WikiProject Insects (or its Portal) may be able to help recruit
an expert.(December 2015)
|
This scientific article needs
additional citations to secondary or tertiary sources such as review articles,
monographs, or textbooks. Please add references to provide context and
establish notability for any primary research articles cited. (December
2015)
|
Spanish fly
|
|
Kingdom:
|
|
Phylum:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
L. vesicatoria
|
Lytta vesicatoria or Spanish fly is an emerald-green beetle in the familyMeloidae, with approximate dimensions of 5 mm (0.20 in) wide by
20 mm (0.79 in) long.[1] The genus and species names derive
from the Greek lytta for rage, and the vesica for
blister.[citation needed] It is one of a number of species that
are collectively called blister beetles;[2][3] it and other such species were used
in preparations offered by traditional apothecaries, often referred to as Spanish
fly.[2][4] L. vesicatoria is
sometimes called Cantharis vesicatoria,[4]although the genus Cantharis is in an unrelated
family, Cantharidae.[5][non-primary
source needed][better source needed]
The terms Spanish fly and cantharides are
synonymous and are used, the latter in particular, to refer to dried insects of
this species, and related preparations.[2][3][4] Cantharides derives from the
Greek kantharis for beetle, and eidos, meaning
form or shape.[4] Although formerly taken internally,
for use as a diuretic,[3] and for supposed aphrodisiac effects,[3][4] and externally as a rubifacient,[3] counterirritant,[2][4] and vesicant,[4] cantharide preparations are
poisonous, taken internally at large doses,[4] and can lead to human and animal
fatalities.[6] Poisoning by Spanish fly/cantharides
is a significant veterinary issue; ingestion of beetles or their extracts—e.g.,
in infested hay or contaminated water—results periodically in serious toxic
symptoms and the need for veterinary intervention, especially, in the U.S., in
horses. Other specific cases of animal poisoning have been described: cattle in
Africa with diarrhea and nephritis as a result of drinking contaminated water.
The perceived aphrodisiac properties
of L. vesicatoria and its dried cantharides preparations are a
result of its toxicology, specifically, irritant effects it has upon the body's
genitourinary tract,[7][non-primary
source needed][better source needed] although such views of this property
are anachronistic alongside modern statements that the effect is painful and
without pleasure.[1] Moreover, seeking this outcome
requires ingestion of the blister beetle preparation, and these, and
preparations available illicitly in particular, can contain high concentrations
of active agent that result in severe toxicity (poisoning).[7] Human poisoning consequences
include oral, gastrointestinal (GI), rectal, and vaginal tissue irritation through to severe
GI hemorrhagingand kidney dysfunction, organ failure, and death. Clinical and postmortem examination—e.g., by
endoscopy and autopsy—reveal the destruction, as do laboratory findings
of hematuria, proteinuria, and other reflections of the underlying pathologies. Management of
cantharidin poisoning is only supportive.
Preparations from L. vesicatoria and
other species have been the sources from which a pure natural compound(naturally
derived chemical compound) called cantharidin has been isolated, which is largely responsible for the pharmacologic activities described.[3] To add to confusion with
nomenclature, the isolated molecule, cantharidin itself, is sometimes also
referred to as "Spanish fly".[7]
Contents
[hide]
Collecting
cantharides, 19th century.
Lytta vesicatoria is a "slender, soft-bodied metallic golden-green beetle,"
and so a Coleopteran.[8] The beetle is described as being approximately
5 mm (0.20 in) wide by 20 mm (0.79 in) long.[1][8]
It is mainly described as southern European
species[9][10] although its range of habitats
is more completely described as being "[t]hroughout southern Europe and
eastward to Central Asia and Siberia,"[8] alternatively as being throughout
Europe, and parts of northern and southern Asia (excluding China).[11]
Adult beetles primarily feed on leaves
of ash, lilac, amur privet, honey suckle and white willow tree while occasionally being found
on plum, rose, and elm.[8][12] The beetle reproductive cycle
begins when eggs are laid in the vicinity of a ground-nesting host bee's nest.[8] The beetles then develop through a
very active first larval instar (the triangulin) that crawls into the
host's nest and parasitizes it; the hypermetamorphosis-type of development then has remaining larval instar stages that are grub-like, and sedentary.[8]
This section needs
additional citations to secondary or tertiary sources such as review articles,
monographs, or textbooks. Please add references to provide context and
establish notability for any primary research articles cited. (December
2015)
|
Cantharidin, the principal active component in
preparations of Lytta vesicatoria-derived Spanish fly, was first
isolated and named in 1810 by Pierre Robiquet, a French chemist living in Paris,[citation needed] who demonstrated that it was the
principle responsible for the aggressively blistering properties of this
insect's egg coating; toxicity comparable in degree to that of the most violent
poisons known in the 19th century, such as strychnine, was asserted.[13][needs update][non-primary
source needed][better source needed]
The active agent has been estimated present
at about 0.2-0.7 mg per beetle, males producing significantly more than
females;[1] each beetle is on the order of 5% by
weight of the active agent, cantharidin.[clarification
needed][1][citation needed]The agent is secreted orally by the beetle,
and is exuded from its joints as a milky fluid.[1][14] The potency of the insect
species as a vesicant has been known since antiquity and the activity has been used in
various ways.[citation needed] This has led to its small-scale
commercial preparation and sale, in a powdered form known as cantharides (the
Greek plural of singular cantharis), obtained from dried and ground
beetles.[citation needed] The crushed powder is of yellow-brown
to brown-olive color with iridescent reflections, is of disagreeable
scent, and is bitter to taste.[1] Cantharidin, the active agent, is a terpenoid, and is also produced by various other
insect species,[citation needed] such as Epicautaimmaculata.[1]
This section needs
additional citations to secondary or tertiary sources such as review articles,
monographs, or textbooks. Please add references to provide context and
establish notability for any primary research articles cited. (December
2015)
|
In man and animals, the cantharidin intoxication/toxicosis caused by the active agent from L. vesicatoria (and
other species of blister beetle that produce cantharidin), broadly speaking, involves
cellular level "disrup[tion of] the integrity of endothelial cells,"
which "leads to tissue destruction";[14][15] at a molecular level, activity
of cantharide preparations has been attributed, at least in part, to the
ability of cantharidin to inhibit the enzyme phosphatase 2A.[16] Depending on dose, its use can
cause topical irritation and blistering, and when taken orally, blistering,
ulceration, and bleeding of the mouth, gastrointestinal (GI) and
urinary tracts, and genitalia (and an accompanying range of
discomfort to severe pain at all these sites); these effects can escalate to
erosion and bleeding of mucosa in each system, followed at times by severe GI hemorrhaging and acute
tubular necrosis and glomerular destruction, resulting in GI and renal dysfunction, by organ failure, and death.[7][14][non-primary
source needed][better source needed][15]
Clinical and postmortem examination—e.g.,
by endoscopy and autopsy—reveal the destruction described, as do laboratory
findings of hematuria, proteinuria, heme-positive stool, and other reflections of the underlying pathology.[7][14][15] The active agent, cantharadin,
has been identified in plasma and urine as well as gastric contents and tissue
preparations,[15][17] using such techniques as high performance
liquid chromatography and gas chromatography,[15] in both of the cases sometimes linked with mass spectrometry,[15][17] one-dimensional or tandem
(e.g., LC-MS-MS),[17] with tandem methods being
described as optimal.[17]
Poisoning by Spanish fly/cantharides is a
significant veterinary issue.[2][6][15] Ingestion of blister beetles in
infested hay or forage causes serious cantharidin toxicosis in animals in the
U.S., especially in horses but also in cattle (with Epicauta spp.
being the more predominant source),[15][16][17] where severity varies according
to dose.[2][15] Symptoms range from "mild
depression or discomfort" from abdominal pain, through mucosal erosion
and gastrointestinal (GI) hemorrhaging (e.g., of the upper GI), to "severe pain,
shock, and death."[15][17] Inadvertent animal poisoning
from the beetles via other sources is also known: cattle in Africa have shown
excitement, diarrhea, and nephritis as a result of drinking water contaminated
by such insects.[2]
Veterinary management of poisoning is
through supportive care. Gwaltney-Brant and coworkers note that in veterinary
cases, damage to the GI tract may require broad spectrum antimicrobial
treatment, with aminoglycosides being avoided because of
their nephrotoxicity complicating cantharidin-induced nephrosis.[6] Schmitz and others note that in these
cases, early evacuation of the GI tract (e.g., aided by charcoal or mineral
oil) may be therapeutically useful, and that calcium and magnesium
supplementation for prolonged periods "is almost always indicated,"
alongside administering fluids/diuretics to maintain normal pH and
electrolytes, and analgesics to manage pain.[6][15]
This section needs
additional citations to secondary or tertiary sources such as review articles,
monographs, or textbooks. Please add references to provide context and
establish notability for any primary research articles cited. (December
2015)
|
This section needs expansion with: elaboration on what
specifically is meant by supportive care, below (cf. veterinary
subsection). You can help by adding to it.(December 2015)
|
Preparations from L. vesicatoria and
its active agent have been implicated in both inadvertent[14] and intentional poisonings.[citation needed] Froberg notes a 1954 manslaughter
case where cantharidin was administered in a coconut-flavoured candy as an
intended aphrodisiac, resulting in illness and eventual death of two women
(agent identified postmortem), and in facial blistering and criminal conviction
and imprisonment of the perpetrator.[14]
Karras and coworkers reported on four cases
of Spanish fly poisoning presenting in a U.S. emergency department, with
complaints of "dysuria and dark urine," in a general argument for
medical awareness of its continuing misuse as an experimental sexual stimulant.[7][non-primary source
needed][better source needed] Of these patients, three reported
abdominal pain and one, flank pain; two had occult rectal bleeding and the one
female had vaginal bleeding; other presenting symptoms included hematuria and a first report, in two patients,
of low-grade disseminated intravascular coagulation.[7]Karras more generally notes that symptoms
of poisoning include "burning of the mouth, dysphagia, nausea, hematemesis, gross hematuria, and dysuria," that acute tubular necrosis and
glomerular destruction can result in renal dysfunction, and that erosion
and hemorrhaging of the mucosa can be seen in the upper gastrointestinal
tract (GI tract).[7]
Clinical management of human cantharidin
poisoning is likewise through supportive care.[7][clarification
needed]
This section needs
additional citations for verification. Please help improve this
article by adding citations
to reliable sources.
Unsourced material may be challenged and removed. (December 2015) (Learn how and when to remove this
template message)
|
Clinical presentations associated with
cantharidin toxicosis were summarized at the opening of this section on use of
this natural agent as a toxin, inadvertently or intentionally.[14][15] In the cases of handling
of L. vesicatoria preparations or its active agent, clinical
manifestations include evidence of its characteristic blistering.[14] Laboratory findings following
ingestion include "hematuria, proteinuria, and heme-positive stool."[14] In patients under
treatment, endoscopic examination may reveal hemorrhaging of the GI tract; postmortem, such GI
hemorrhaging has been assigned as cause of death.[14]
Historically, to determine if a human death
had taken place by the effects of Spanish fly, investigators performed vesicación tests,[dubious – discuss][citation needed] for instance, rubbing oil-treated
internal organs of the deceased on the shaved skin of a rabbit to look for the
blistering effect of the cantharides on that skin.[citation needed]
The cantharides derived from L.
vesicatoria are poisonous if taken internally in large doses.[4] As discussed by Karras, "[w]hile
most commonly available preparations of Spanish fly contain [the active
agent] cantharidin in negligible amounts, if at all, [it is nevertheless] available
illicitly in concentrations capable of causing severe toxicity.[7][non-primary
source needed][better source needed] Even so, medical use dates back to
descriptions from Hippocrates.[citation needed] For modern controlled-dose medical
uses, see the main article on cantharidin.
Historically, it has been used externally
as a rubifacient,[3] counterirritant,[2][4] and vesicant.[4] With regard to the last of these,
there is report of plasters being made from wings of the beetles, in order to raise blisters.[citation needed]
As it passes through the urinary tract,
cantharides irritate the genitals, resulting in increased blood flow that can
mimic the engorgement that occurs with sexual excitement, leading to their
supposed aphrodisiaceffects.[3][4][7][non-primary
source needed][better source needed] One modern text notes that a male
erection caused by use of such preparations is "pathological, painful and
devoid of sexual pleasure."[1]
Despite the danger and their toxicity,
attempts have been made to use cantharides internally as a diuretic,[3] as an abortifacient,[18] and as a stimulant (since one
of its effects was producing insomnia and nervous agitation).[citation needed]
Preparations containing the active agent
have a history of use as a Chinese herbal medicine,[17] and such preparations appear in
descriptions of homeopathic remedies,[3] where in a relevant medical text they
are listed with "Homeopathic Remedies Lacking Proof of Efficacy"
(with a case study of danger imposed on an infant).[19][20]
In Morocco and other parts of North Africa,
spice blends known as ras el hanout sometimes
included as a minor ingredient "green metallic beetles", inferred to
be cantharides from L. vesicatoria, although sale of this in
Moroccan spice markets was banned in the 1990s.[21] Dawamesk, a spread or
jam made in North Africa and containing hashish, almond paste, pistachio nuts, sugar, orange
or tamarind peel, cloves, and other various spices, occasionally
included cantharides.[citation needed]
In ancient China, the beetles were mixed with human excrement, arsenic, and wolfsbane to make the world's first
recorded stink bomb.[22] In Santería, cantharides are used in incense.[23]
This section needs expansion with: to any other
available sourced descriptions of notable cases. You
can help by adding to it. (December 2015)
|
Simón Bolívar may have been accidentally poisoned by application of Spanish fly.[24][non-primary
source needed][better source needed][page needed]
Arthur Kendrick Ford was convicted and
given a multiyear prison sentence in 1954 for the unintended deaths of two
women surreptitiously given candies laced with cantharidin, which were intended to act as an
aphrodisiac.[14]
1.
^ Jump up to:a b c d e f g h i Aggrawal, Anil, ed. (2007).
"VII. Spanish Fly (Cantharides)". APC Textbook of Forensic Medicine and Toxicology. New Delhi, India: Avichal. p. 652f. ISBN 8177394193. Retrieved 14 December 2015.
2.
^ Jump up to:a b c d e f g h Blood, Douglas Charles;
Studdert, Virginia P.; Gay, Clive C., eds. (2007).
"Cantharides". Saunders Comprehensive Veterinary Dictionary (3rd ed.). Philadelphia, PA, USA: Elsevier. ISBN 070202788X. Retrieved 14 December2015.
3.
^ Jump up to:a b c d e f g h i j Jonas, Wayne B., ed. (2005).
"Cantharides". Mosby's Dictionary of Complementary and Alternative Medicine (3rd ed.). Philadelphia, PA, USA: Elsevier Saunders. ISBN 0323025161. Retrieved 14 December 2015.
4.
^ Jump up to:a b c d e f g h i j k l Anon. (2012) [2009].
"Cantharide". Farlex Partner Medical Dictionary. Huntingdon Valley, PA , USA: Farlex. Retrieved 14
December 2015.
5.
Jump up^ Selander, Richardg B.
(1991). "On the Nomenclature and Classification of Meloidae (Coleoptera)". Insecta Mundi. 5 (2): 65–94.[non-primary
source needed][better source needed]
6.
^ Jump up to:a b c d Gwaltney-Brant, Sharon M.;
Dunayer, Eric & Youssef, Hany (2012). "Terrestrial Zootoxins
[Coleoptera: Meloidae (Blister Beetles)". In Gupta, Ramesh C. Veterinary Toxicology: Basic and Clinical Principles (2nd ed.). London, ENG: Elsevier Academic Press.
pp. 975–978. ISBN 0123859263. Retrieved 14 December 2015.
7.
^ Jump up to:a b c d e f g h i j k l Karras, David J.; Farrell,
S.E.; Harrigan, R.A.; Henretig, F.M.; Gealt, L. (1996). "Poisoning From
"Spanish Fly" (Cantharidin)". Amer. J. Emerg. Med. 14 (5):
478–483. doi:10.1016/S0735-6757(96)90158-8. PMID 8765116. While most commonly available
preparations of Spanish fly contain cantharidin in negligible amounts, if at
all, the chemical is available illicitly in concentrations capable of causing
severe toxicity.[non-primary
source needed][better source needed]
8.
^ Jump up to:a b c d e f Schlager, Neil, Ed. (2004).
"Coleoptera (beetles and weevils)". Grzimek's Animal Life Encyclopedia. vol. 3, Insects (2nd ed.). Farmington Hills, MI, USA:
Thomson-Gale/American Zoo and Aquarium Association. p. 331. ISBN 0787657794. Retrieved 20 December 2015.
9.
Jump up^ Cutler, H.G. (1992). "An
Historical Perspective of Ancient Poisons". In Nigg, H.G; D.
Seigler. Phytochemical Resources for Medicine and Agriculture.
p. 3. doi:10.1007/978-1-4899-2584-8_1.
10.
Jump up^ The Eds. of Encyclopædia
Britannica (2015). "Blister beetle, insect". Encyclopædia Britannica (online). Chicago, IL, USA: Encyclopædia
Britannica. Retrieved 14
December 2015.
11.
Jump up^ Guala, Gerald, ed. (2015).
"Geographic Information: Geographic Division". ITIS Report: Lytta vesicatoria (Linnaeus, 1758), Taxonomic Serial No.:
114404. Reston, VA, USA: U.S. Geological Survey,
Integrated Taxonomic Information System (ITIS). Retrieved 20
December 2015.
12.
Jump up^ Neligan, J.M. & R. Macnamara
(1867). Medicines, their uses and mode of administration; including a complete
conspectus of the three British Pharmacopoeias, an account of all the new
remedies, and an Appendix of Formulae. p. 297.
13.
Jump up^ Robiquet, M (1810).
"Expériences sur les cantharides". Annales de Chimie. 76:
302–322.[non-primary
source needed][better source needed]
14.
^ Jump up to:a b c d e f g h i j k Froberg, Blake A. (2010).
"Animals". In Holstege, Christopher P.; Neer, Thomas; Saathoff,
Gregory B.; Furbee, R. Brent. Criminal Poisoning: Clinical and Forensic Perspectives. Burlington, MA, USA: Jones & Bartlett. pp. 39–48, esp. 41, 43,
45ff. ISBN 1449617573. Retrieved 16 December 2015. Note: the active agent appears variously as cantharidin,:41and "cantharadin":43,45ff or "canthariadin":238 (sic.).
15.
^ Jump up to:a b c d e f g h i j k l Schmitz, David G. (2013).
"Overview of Cantharidin Poisoning (Blister Beetle Poisoning)". In
Aiello, Susan E.; Moses, Michael A. The Merck Veterinary Manual. Kenilworth, NJ, USA: Merck Sharp & Dohme. ISBN 0911910611. Retrieved 14 December 2015.
16.
^ Jump up to:a b Evans, T.J. & Hooser,
S.B. (2010). "Comparative Gastrointestinal Toxicity (Ch. 16)". In
Hooser, Stephen & McQueen, Charlene. Comprehensive Toxicology (2nd ed.).
London, ENG: Elsevier Academic Press. pp. 195–206, esp. 202. ISBN 0080468845. Retrieved 14 December 2015.
17.
^ Jump up to:a b c d e f g Wilson, C.R. (2010).
"Methods for Analysis of Gastrointestinal Toxicants (Ch. 9)". In
Hooser, Stephen; McQueen, Charlene. Comprehensive Toxicology (2nd ed.).
London, ENG: Elsevier Academic Press. pp. 145–152, esp. 150. ISBN 0080468845. Retrieved 14 December 2015.
18.
Jump up^ Giannini, A.J. & Black, H.R.
(1978). The Psychiatric, Psychogenic and Somatopsychic Disorders
Handbook, p. 97, Garden City, NY, USA: Medical Examination
Publishing, ISBN 0874885965.
19.
Jump up^ Pray, W. Steven (2006).
"Homeopathy (Ch. 47)". Nonprescription Product Therapeutics. Philadelphia, PA, USA: Lippincott Williams & Wilkins.
pp. 817–824, esp. 818ff, 823. ISBN 0781734983. Retrieved 16 December 2015.
20.
Jump up^ The following is the case study,
presented with citation of the primary source, in Pray's text:
"A 2-month-old girl experienced what
her parents thought was atopic eczema, for which they administered topical
and oral homeopathic products.42 At 7 months of age [i.e., after a ~5 mo. course of
homeopathic treatment], intense itching began, with emergence of bullous
lesions on her palms and soles. Practitioners in a homeopathic hospital
prescribed homeopathic remedies containing tuberculosis, poison ivy, Spanish fly (cantharidin), mercury, sulfur, lycopodium, calcium carbonate, and sepia. With this unproven and potentially
dangerous treatment, the lesions spread to the entire body until she lost 25%
of her body weight. Eventually a legitimate
physician diagnosed bullous pemphigoid, prescribing prednisone; she experienced rapid improvement in 2 weeks. The [primary study] authors
highlighted the homeopathic process of alleging that whenever symptoms worsen,
it is a favorable reaction to treatment, which caused the homeopaths treating
the child to continue treatment despite her rapidly progressing downhill course."
[Pray, op. cit., p. 823, emphasis added]
21.
Jump up^ Davidson, Alan (1999). Jaine, Tom,
ed. The Oxford Companion to Food. Vannithone, Soun (illustrator). Oxford, ENG: Oxford University Press.
p. 671f. ISBN 0-19-211579-0. Retrieved 13 December 2015.
23.
Jump up^ Gonzalez-Wippler, Migene
(2002). Santería: The Religion. Llewellyn Publications. p. 221. ISBN 1-56718-329-8.
24.
Jump up^ Ledermann, W. (2007) Simón
"Bolívar y las cantáridas," Rev. Chil. Infectol., 24:(5).[non-primary
source needed][better source needed][page needed]
·
"Cantharides", Encyclopædia Britannica, 9th ed., Vol. V, New York:
Charles Scribner's Sons, 1878, pp. 31–32.
·
"Cantharides", Encyclopædia
Britannica, 11th ed., Vol. V, Cambridge: Cambridge University Press, 1911, pp. 212–213.
·
Guala, Gerald, ed. (2015). "Geographic Information: Geographic
Division". ITIS Report: Lytta vesicatoria (Linnaeus, 1758), Taxonomic Serial No.:
114404. Reston, VA, USA: U.S. Geological Survey,
Integrated Taxonomic Information System (ITIS). Retrieved 20
December 2015.
·
Krinsky, William L. (2009). "Beetles (Coleoptera)". In Mullen,
Gary R.; Durden, Lance A. Medical and Veterinary Entomology (2nd ed.). London, ENG: Elsevier Academic Press. pp. 101–114,
esp. 104–105. ISBN 0080919693. Retrieved 14 December 2015.
·
Gwaltney-Brant, Sharon M.; Dunayer, Eric & Youssef, Hany (2012).
"Terrestrial Zootoxins [Coleoptera: Meloidae (Blister Beetles)]". In
Gupta, Ramesh C. Veterinary Toxicology: Basic and Clinical Principles (2nd ed.). London, ENG: Elsevier Academic Press.
pp. 975–978. ISBN 0123859263. Retrieved 14 December 2015.
·
Schmitz, David G. (2013). "Overview of Cantharidin Poisoning (Blister
Beetle Poisoning)". In Aiello, Susan E.; Moses, Michael A. The Merck Veterinary Manual. Kenilworth, NJ, USA: Merck Sharp & Dohme. ISBN 0911910611. Retrieved 14 December 2015.
·
Froberg, Blake A. (2010). "Animals". In Holstege, Christopher P.;
Neer, Thomas; Saathoff, Gregory B.; Furbee, R. Brent. Criminal Poisoning: Clinical and Forensic Perspectives. Burlington, MA, USA: Jones & Bartlett. pp. 39–48, esp. 41, 43,
45ff. ISBN 1449617573. Retrieved 16 December 2015. [Note: the active agent appears variously as cantharidin,:41 and
"cantharadin":43,45ff or "canthariadin":238 (sic.).]
·
Dunbar, George (1840). "ΚΑΝΘ: Κανθαρις". A New Greek and English, and English and Greek Lexicon, with an Appendix
Explanatory of Scientific Terms, Etc. Part 1. Edinburgh, Scotland: MacLachlan, Stewart. p. 301.
Retrieved 14 December 2015.
·
The Eds. of Encyclopædia Britannica (2015). "Blister beetle, insect". Encyclopædia Britannica (online). Chicago, IL, USA: Encyclopædia Britannica. Retrieved 14 December 2015.
·
Milsten, Richard (2000). The Sexual Male: Problems and Solutions. W.
W. Norton & Company. ISBN 0-393-32127-4.[page needed]
·
Reichl, Ruth, ed. (2004). The Gourmet Cookbook. Houghton
Mifflin. ISBN 0-618-37408-6.[dubious – discuss][page needed]
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Pioneers
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Related
|