۱۳۹۵ آذر ۱۵, دوشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (سی و چهارم) 8

دمعه الشجر
کویند صمغ لبلاب است
افعال و خواص آن
بغایت جالی و جهت ستردن موی آزموده است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
دمعة. [ دَ ع َ ] (ع اِ) قطره ٔ سرشک . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اشک . ج ، دمع. (دهار). سرشک . اشک . ارس . (یادداشت مؤلف ). || علتی که بدان چشم همواره تر و پرآب باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آب ریزش . بیماریی در چشم . دمع. (یادداشت مؤلف ). علتی است که بسبب آن ، چشم رطوبت دارد و از آن اشک می ریزد. (از قانون چ تهران ص 66).
- دمعةالشجر ؛ لبلاب است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صمغ لبلاب که جهت ستردن موی آزموده است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- دمعةالعشاق ؛ حب النیل است . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- دمعةالکرم ؛ آب تاک که در ایام بهار چکد. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء).
- ذوالدمعة ؛ لقب حسین بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به ذوالدمعة شود.
- لبلاب . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) عشقه . ۞ بقلة الباردة. گیاه پیچک . (منتهی الارب ). حلباب . قسوس . عصبه . پیچه . (دهار). حبل المساکین . مهربانک . (زمخشری ). داردوست . گیاهی است که بر درختان می پیچد و آن را عشق پیچان گویند. عشقه و آن گیاهی باشد که بر درخت پیچید و گاه باشد که درخت را خشک کند و عربان آن را حبل المساکین و بقله ٔ بارده خوانند. (برهان ). ۞ میویزه . بعضی فارسیان او را مویزه و بوک نیز خوانند. (نزهة القلوب ). صاحب بحرالجواهر گوید: عشقه ، یسیل منه لبن اذا قطع، حارٌ یابس فی الاولی . یحلل اورام المفاصل و الاحشاء مع فلوس الخیار شنبر و عصیره مع دهن الورد یسکن وجع الاذن تقطیراً. (بحر الجواهر). رجوع به داردوست و لبلاب کبیر و لبلاب صغیر شود :
ز زیر قطره شکوفه چنان نماید راست
که از بلور نمایند صورت لبلاب .
مسعودسعد.

بس جهان دیده این درخت قدیم
که تو پیچان برو چو لبلابی .
سعدی .


- امثال :
اثقل من قدح اللبلاب علی قلب المریض . (مجمع الامثال میدانی ).
عُلیق و عُلیقی ، نوعی از لبلاب . (منتهی الارب ). صاحب اختیارات بدیعی گوید: قریوله ۞ خوانند و آن نوعی از قسوس است و معروف بود به عشقه و جلبوب نیز گویند و به شیرازی هرشه خوانند و نبات وی بر هر نبات که نزدیک وی بود پیچیده شود وحبل المساکین گویند و طبیعت آن معتدل بود در حرارت و یبوست و گویند گرم و خشک بود در اول و گویند سرد و تر بود و ملیّن و محلّل بود و اگر عصیر وی با روغن گل به پنبه در گوش چکانند که درد کند سودمند بود. ودرد سر کهن شده را نافع بود و سینه و شش را سود داردو ربو و سده ٔ جگر را مفید بود و ورق آن با سرکه سپرز را سود دارد و آب وی مسهل سودا و صفرای سوخته بود.صاحب منهاج گوید شربتی از وی سی درم بود با نبات بی آنکه بجوشانند. غافتی گوید شربتی از وی نیم رطل کتاب (؟) بود چنانچه چهل وپنج درم بود با بیست درم نبات اگر بجوشانند قوت وی ضعیف شود و جهت سرفه که از حبس طبیعت بود و قولنج که سبب آن خلطی گرم بود و محلل ورمی بود که در مفاصل و احشا باشد چون با فلوس خیار چنبر مستعمل کنند قرحه ٔ امعا را نافع بود و چون با روغن بادام بپزند. و گویند مضر بود به سپرز و مصلح وی نبات بود و لبن لبلاب بزرگ موی بسترد و شپش بکشد و صنف بد وی مسهل خون بود و بدل آن آب ورق خطمی و خبازی -انتهی . حکیم مؤمن در تحفه آرد: اسم جنس نباتاتی است که شاخهای او ممتد شده به مجاور آویزد و هر چه بزرگ باشد کبیر گویند و کوچک را صغیر و لبلاب کبیر سفید و سیاه می باشد سفید را گلش سفید و شبیه به شاخ حجامت و تخمش سپید و برگش مانند برگ لوبیا و در تنکابن ککو ۞ نامند و سیاه را گلش بنفش و دانه اش سیاه و لبلاب صغیر اقسام است سفید و زرد و سرخ و کبود میباشد و برگ همه ریزه و گل کوچک و تخم در غلاف سیاهی مایل به سرخی و قسمی از آن بی ثمر و ساق جمیع اقسام کبیر و صغیر شیردار است و مرکب القوی ونزد جالینوس در دوم سرد و خشک اند و نزد یوحنابن ماسویه گرم اند و مفتح و مسدد و ملین طبع و محلل و آب آن مسهل مرةالصفراء و چون بجوشانند تفتیح او غالب و اسهال آن کمتر و آب افشرده ٔ آن بعکس است و برگ کبیر سفید او که مسمی به حبل المساکین است جهت جراحات عظیمه و سوختگی آتش و دردسر و امراض سینه و آب او جهت سرفه و قولنج حاد و با خیارچنبر جهت ورم مفاصل و احشا و قرحه ٔ امعاء و ربو بی عدیل و سه درهم از گل او جهت قرحه ٔ امعا و ضماد برگ تازه ٔ او جهت درد سپرز و مطبوخ او در روغنها جهت تحلیل اورام و دردها و سعوط عصاره ٔاو با ایرسا و نطرون و عسل جهت دردسر کهنه و با روغن زیتون جهت درد گوش و چرک آن و با موم روغن جهت سوختگی آتش مفید است و قسم سیاه را عصاره اش سیاه کننده ٔ موی و برگش جهت قروح خبیثه و گل قسم اخیر که بی ثمر است آشامیدن و فرزجه ٔ آن مدرّ حیض و بخور او بعد از طهر مانع حمل و آب او شدید الحرارت و حدّت . سترنده ٔ موی و کشنده ٔ قمل و بیخ او با شراب جهت گزیدن رتیلا و برگ تازه ٔ مطبوخ او جهت التیام جراحات خبیثه و سوختگی آتش مفید و از صنف کبیر آنچه برگش با خشونت و درازو مایل بسیاهی مسمی به شحیمة است سرد و خشک و جهت سرفه و قولنج و درد سینه و تبهای مزمنه و ربع و سپرز و رُبع رطل از آب او با دو درهم مغرة قاطع نزف الدم جمیع اعضا و خشک او رافع قروح خبیثه و تازه ٔ او التیام دهنده ٔ جراحات است و اقسام لبلاب مضر عصب و مثانه و مصلحش شکر و مانع حمل و قاطع حیض است و قدر شربت از آبش از یک وقیه تا سی درم و لبلاب صغیر با قوه ٔ محلله و قابضه و مسهل مرةالصفرا و اسلم از سایر اقسام و رافع سرفه که با یبوست طبع باشد و قولنج حاد و محلل ورم مفاصل و با خیارشنبر جهت اورام احشا و تفتیح سدد و اکثر تبها نافع و قدر شربت از آب او تا نیم رطل بابیست درهم نبات -انتهی . ابوریحان بیرونی در صیدنه گوید: به رومی او را اریطوس گویند و به پارسی لوغ و اهل سیستان کوک گویند. شمر گوید عصبه به عربی نباتی را گویند که بر درختی که در جوار اوست پیچد و او را لبلاب نیز گویند و بسبب آنکه او دراز ببالد او را حبل المساکین نیز گویند. اورباسیوس گوید حبل المساکین نوعی است از او، نبات او بزرگ شود و بر درختان پیچیده شود به رومی او را قوسوس گویند. دوس گوید آن بر سه نوع بود رنگ یکنوع او سفید بود و میوه ٔ او هم سفید است و نوع دوم سیاه است و میوه ٔ او نیز سیاه بود و بعضی میوه ٔ این زرد هم بود و نوع سیوم را میوه نبود و شاخهای او باریک بود و برگ او خرد باشد و سفید که به سرخی زند. ابوالخیر گوید او سه نوع است سیاه و سفید چنانکه ذکر رفت و نوع دیگر او را اکیوس گویند برگ او مضاعف بود و او را میوه ای نبود. لس گوید بدروقستوس ضمادی است که از خردل سازند و در وی قلیس به کار برند و قلیس را به لبلاب تفسیر کرده است و در کتاب مجسطی آورده که ستاره ٔ ذنب الاسد که او را هلبه گویند به برگ نوعی از لبلاب تفسیر کرده است که او را بقسیس گویند مشابه است و این مؤید قول بولس است «ص اونی » گوید گرم و خشک است مسهل صفرا و بلغم بود و آماسها را بنشاند و سده ٔ جگر بگشاید و او را پاک سازد و تنقیه ٔ معده بکند آب او با روغن گل سوختگی آتش را سود دارد و چون با روغن گل قطره ای در گوش چکانند درد ساکن کند و چون با سرکه بپزند و بر ورم سپرز طلا کنند نافع بود واگر آب وی در بینی چکانند بوی بد را زایل کند و صداع کهنه را نیکو بود شیر وی شپش بکشد. (ترجمه ٔ صیدنه ٔابوریحان ) ۞ ضریر انطاکی در تذکره گوید: علم علی کل ذی خیوط تتعلق بمایقاربها و ورق کورق اللوبیا و یسمی قسوس و قینالس و عاشق الشجر و حبل المساکین و بمصر یسمی العلیق و هو بحسب الزهر لونا و الثمر و عدمها و حجم الاوراق انواع . الاسود منه فرفیری الزهر و غیره کزهره فی اللون و یکون غالبه ابیض و منه احمر و ازرق و اصفر والبری لا ثمر له . والمستنبت له ثمار صغار بین اوراقه و ازهاره مبهجة و یسمی حسن ساعة و یطول جداوان قطع خرج منه ابیض و کله یتفرع و لاقوة له بل تسقط فی قلیل من الزمان یابس فی الاولی حارٌ فیها او فی الثانیة او هو بارد ینفع من قرحة المعاء عن تجربة و یدمل الجراح و یفجر الدمامیل خصوصاً باللبن و ینفع حرق النار بالشّمع و کذا ورقة ضماد او زیته اوجاع الاذن قطوراً و عصارته الصداع المزمن سعوطاً بالایرسا و العسل والنطرون و یسود خضابا وان طبخ فی ای دهن کان حلل الاوجاع مروخا والاعیاء و المفاصل و اما الشحیمة منه و هوالخشن المستطیل الورق فینفع من السعال و القولنج و مع المغرة من نزف الدم شربا و اوجاع الرئة و السدد و الحمیات و الطحال مطلقاً ولو بلا خل و یحلق الشعر و یقتل القمل طلاء و الاسود یشوّش الذهن و کله یمنع الحیض و الحمل و یضرالمثانة و یصلحه الصمغ و السکر و شربته ثلاثة لاماتحمله ثلاث اصابع(؟) لعدم انضباطه و شرب مائه من اثناعشر الی ثلاثین . (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
//////////////
قسوس*‌
قیسوس گویند و آن معروف بود به حبل المساکین و آن لبلاب بزرگ بود و ورق وی بزرگتر از لبلاب کوچک بود لبلاب بشیرازی هوشه گویند و آن اصناف بسیار است نوعی سفید و نوعی سیاه و یکی قس خوانند و این سه جنس بود آنچه سفید بود ثمر وی سفید بود و آنچه سیاه بود ثمر وی سیاه بود و بعضی با سیاهی مانند لون زعفران بود و بعضی مردمان آن را بربوسیرن خوانند جنس سوم که آن را قس خوانند مشبک بود و هیچ ثمر نداشته باشد و شاخهای باریک بود و ورق کوچک بود و مجموع اصناف قسوس حریف و قایض بود و یک نوع از آن لادن از وی حاصل شود و آن نوع گرم بود و باقی اصناف وی سرد بود عصب را مضر بود و گل وی چون با شراب بیاشامند قرحه امعا را نافع بود و اگر احتیاج خوردن وی بود باید که در روزی دو نوبت بیاشامند و چون بکوبند و سحق کنند و با موم و روغن زیت سازند سوختگی آتش را موافق بود و ورق وی چون سبز و تر بود بسرکه بپزند و بکوبند و بر ورم سپرز ضماد کنند نافع بود و چون ورق وی بکوبند و آن بگیرند و با سرکه و روغن سر را بدان تر کنند درد سر کهن را زایل کند و چون با زیت بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش و ریمی که از گوش روانه بود زایل کند و نوع سیاه چون آب وی بیاشامند بسیار بدن را ضعیف گرداند و ذهن را مشوش کند و چون بگیرند از سرهای وی پنج عدد و نیک بکوبند و آب آن بگیرند و در پوست انار کرم کنند و در گوش مخالف چکانند در دندان ساکن کند و موی را سیاه گرداند و چون ورق وی با شراب بپزند و از وی ضماد کنند و بر ریشهائی که عارض شود از سوختگی آتش نیکو بود و کلف ببرد و آنکه وی را قس خوانند سرهای وی چون بیاشامند حیض براند و چون قضبان وی و ورق وی در عسل فروبرند و زن بخود برگیرد همچنین حیض براند و بچه بآسانی بیرون آورد و چون بکوبند و آب بگیرند و در بینی چکانند گند بینی زایل کند و عفونتی که در وی بود و اصول او چون بکوبند و آن بگیرند و با سرکه بیامیزند و بیاشامند گزندگی رتیلا را سود دارد و دمعه وی که آن را صمغ خوانند و دمعة الشجر گویند چون بر موی طلا کنند شپش بکشد و موی بسترد و صاحب منهاج گوید چون با شراب و مر بیامیزند و بر موی طلا کنند منع ساقط آن بکند
اختیارات بدیعی، ص: 348
* قسوس . [ ق ُ ] (معرب ، اِ) ۞ لبلاب و عشقه را گویند و به فارسی عشق پیچان خوانند، و حبل المساکین همان است . (برهان ). لبلاب کبیر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). معروف به حبل المساکین است . گیاهی است مانند لبلاب و سخت تر از آن ، و دارای انواع و اقسامی است . قسوس سفید دارای تخم سفید است و قسوس سیاه دارای میوه ٔ سیاه و نوع سوم را قس نامند وآن را ثمری نباشد. مجموع اصناف قسوس حِرّیف و قابض بود و یک نوع از آن گرم بود و باقی اصناف آن سرد بود و عصب را مضر بود و گل وی چون با شراب آشامند قرحه ٔامعا را نافع بود و اگر احتیاج به خوردن وی بود باید که در روز دو نوبت بیاشامند و چون بکوبند و سحق کنند و با موم و روغن زیت موم روغن سازند سوختگی آتش را موافق بود و ورق وی چون تر بود به سرکه پزند و بکوبند و بر ورم سپرز ضماد کنند نافع بود و چون ورق وی و سرهای وی بکوبند و آب آن بگیرند و با سرکه و روغن سر را بدان تر کنند درد سر کهن را زایل گرداند و چون با زیت بیامیزند و در گوش چکانند درد گوش و ریم که از گوش روانه بود زایل گرداند و نوع سیاه آن چون آب وی بیاشامند بسیار بدن را ضعیف گرداند و ذهن را مشوش کند و چون بگیرند از سرهای وی پنج عدد و نیک بکوبندو آب آن بگیرند و در پوست انار گرم کنند با روغن گل و در گوش مخالف چکانند که درد کند درد ساکن گرداند و وی موی را سیاه گرداند و چون ورق وی با شراب پزند و از وی ضماد سازند از جهت بسیار ریشها که عارض گردداز سوختگی آتش نیکو بود و کلف ببرد، و آنکه وی را قس خوانند سرهای وی چون بیاشامند حیض براند و چون قضبان وی و ورق وی در عسل فروبرند و زن به خود برگیرد همچنین حیض راند و بچه به آسانی بیرون آید و چون بکوبند و آب آن بگیرند و در بینی چکانند گند بینی زایل گرداند و اصول وی چون بکوبند و آب آن بگیرند و با سرکه بیامیزند و بیاشامند گزندگی رتیلا را سود دهد. (اختیارات بدیعی ) (مفردات ابن بیطار). رجوع به لبلاب شود.
//////////
پیچک (Convolvulus)( در متون طب سنتی لبلاب، به کردی لاولاو)،[۱] تلفظ: /kənˈvɒlvjuːləs/، سرده‌ای از پیچکیان شامل ۲۰۰[و ۱] تا ۲۵۰[و ۲][و ۳] گونه از گیاهان گلدار در تیره پیچکیان، با توزیع جهان‌گستر است.
نام‌های مرسوم این سرده، پیچک، عشقه، داردوست و نیلوفر پیچ است که برای دیگر سرده‌های نزدیک نیز استفاده می‌شود.[۲][۳]
بیشتر گونه‌های پیچک گیاهان پایای سالانه یا ویره علفی، گیاه ساقه‌دار منعطف و (چند گونه) چوبی و درختچه‌ای تا بلندای ۰٫۳-۳ متر هستند. برگ‌های پیچک‌ها آرایش مارپیچی دارند، و گل‌ها ترومپت شکل بوده و بیشتر به رنگ‌های سفید یا صورتی هستند، و در برخی از گونه‌ها گ‌های آبی، ارغوانی، بنفش، و زرد نیز دیده می‌شود.
گونه‌ها[ویرایش]
گونه‌های پیچک عبارتند از:[و ۴][و ۵][و ۶][و ۷]

Convolvulus acanthocladus
Convolvulus aitchisonii
Convolvulus althaeoides – mallow bindweed, mallow-leaf bindweed
Convolvulus ammannii
Convolvulus angustissimus
پیچک صحرایی معمولی (Convolvulus arvensis)
Convolvulus assyricus
Convolvulus betonicifolius
Convolvulus boissieri
Convolvulus calvertii
Convolvulus canariensis
پیچک ایتالیایی
Convolvulus capensis
Convolvulus carrii
Convolvulus cataonnicus
Convolvulus cephalopodus
Convolvulus chilensis
Convolvulus cneorum پیچک صحرایی بوته‌ای، پیچک صحرایی نقره‌ای
Convolvulus compactus
Convolvulus divaricatus
Convolvulus dorycnium
Convolvulus equitans پیچک صحرایی خاکستری، پیچک صحرایی تگزاسی
Convolvulus erinaceus
Convolvulus erubescens پیچک صحرایی سرخ، پیچک صحرایی صورتی، پیچک صحرایی استرالیایی
Convolvulus eyreanus
Convolvulus floridus – guadil, morning-glory-tree, rhodium-wood
Convolvulus fractosaxosa
Convolvulus fruticosus
Convolvulus glomeratus
Convolvulus gortschakovii
Convolvulus graminetinus
Convolvulus hermanniae
Convolvulus holosericeus
Convolvulus humilis
Convolvulus kotschyanus
Convolvulus lanatus
Convolvulus leiocalycinus
Convolvulus lineatus
پیچک آفریقایی پیچک صحرایی آفریقایی
Convolvulus nodiflorus – aguinaldo blanco
Convolvulus nyctagineus
Convolvulus ocellatus
Convolvulus oleifolius
Convolvulus pentapetaloides
Convolvulus persicus
Convolvulus phrygius
Convolvulus pilosellifolius پیچک صحرایی نرم
Convolvulus prostratus
Convolvulus pseudocantabricus
Convolvulus pyrrhotrichus
Convolvulus remotus
Convolvulus rhyniospermus
Convolvulus rottlerianus
پیچک آفریقایی پیچک صحرایی صخره آبی,[و ۸] ground blue-convolvulus
Convolvulus scammonia سقمونیا
Convolvulus scindicus
Convolvulus scoparius – lignum rhodium, rhodium-wood
Convolvulus simulans
Convolvulus spinosus
Convolvulus steppicola
Convolvulus stocksii
Convolvulus suffruticosus
Convolvulus trabutianus
Convolvulus tragacanthoides
پیچک سه‌رنگ dwarf convolvulus, نیلوفر پیچ کوتوله، نیلوفر پیچ کوتاه
Convolvulus valentinus
Convolvulus virgatus
Convolvulus waitaha
Convolvulus wallichianus – Wallich's bindweed
منابع[ویرایش]
پرش به بالا مجموعهٔ واژه‌های مصوّب فرهنگستان زبان فارسی تا پایان سال ۱۳۸۹.
پرش به بالا لغت‌نامه دهخدا
پرش به بالا «پاپیتال». پایگاه اطلاع رسانی گل و گیاهان زینتی نارگیل. بازبینی‌شده در ۱۸ فروردین ۱۳۹۳.
Wikipedia contributors, "Convolvulus," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Convolvulus&oldid=569321705 (accessed April 7, 2014).
که در آن از منابع زیر استفاده شده است:
پرش به بالا Carine, M. A. and L. Robba. (2010). Taxonomy and evolution of the Convolvulus sabatius complex (Convolvulaceae). Phytotaxa 14 1.
پرش به بالا Convolvulus. Flora of China.
پرش به بالا Convolvulus. The Jepson eFlora 2013.
پرش به بالا Convolvulus. Flora of China.
پرش به بالا GRIN Species Records of Convolvulus. Germplasm Resources Information Network (GRIN).
پرش به بالا Convolvulus. Integrated Taxonomic Information System (ITIS).
پرش به بالا Convolvulus species list. Flora of Pakistan.
پرش به بالا Convolvulus sabatius. Royal Horticultural Society.
//////////////
به عربی اللاف،  لبلاب:
اللاف أو اللبلاب[1] جنس نبات من الفصيلة المحمودية، يضم عدة أنواع، منها:
لاف الحقول[2][3] أو اللَبْلاَب الحَقِيقِيّ[4] أو اللَبْلاَب الصَغِير[4] أو المَدَّاد[5] أو طُرْبُوش الغُرَاب[5][6] أو لبلاب الحقول، اسمه العلمي Convolvulus arvensis.
المَدَّاد البَنَفْسَجِيّ[2]، اسمه العلمي Convolvulus dorycnium.
الرُّخَامى[7]، اسمه العلمي Convolvulus cephalopodus.
العَضْرَس[8]، اسمه العلمي Convolvulus Oxyphyllus.
المَحْمُودَة[9] أو السَّقَمُونِيَا[9]، اسمه العلمي.Convolvulus scammonia L.
لَبْلاَب السِيَاجَات[10] أو فِنْجَان القَاضِي[6] أو الشَّاب الظَّرِيف[6]، اسمه العلمي.Convolvulus sepium L.
اللُوَايَة الصَغِيرَة[11]، اسمه العلمي (باللاتينية: Convolvulus tricolor) في المغرب العربي وبلاد الشام.
اللبلاب الختمي (باللاتينية: Convolvulus althaeoides) في بلاد الشام والمغرب العربي وبعض مناطق شمال حوض البحر الأبيض المتوسط وإيران
اللبلاب الخطي (باللاتينية: Convolvulus lineatus) في المغرب العربي وبعض مناطق شمال حوض البحر الأبيض المتوسط
اللبلاب وسادي الأوراق (باللاتينية: Convolvulus pilosellifolius) في الأقاليم السورية الشمالية (جنوب تركيا حاليا)
يستخرج منه شراب للسعال حال للبلغم (بالإنجليزية: Tussipan).
المراجع[عدل]
^ ابن منظور. لسان العرب.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب النباتات العشبية بمنطقة اللجاة السورية.
^ الأعشاب الطبية على موقع هيربافارما.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ابن البيطار المالقي. تفسير كتاب دياسقوريدوس في الأدوية المفردة. تحقيق إبراهيم بن مراد. بيت الحكمة قرطاج (تونس) 1990.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب أ.د. عبد الرحمن سعيد الدبعي، عبد الولي احمد الخليدي. كتاب النباتات الطبية والعطرية في اليمن.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ت مسرد الأعشاب الطبية (فرنسي عربي).
^ الرخامى على موقع نباتات الكويت.
^ العدد 64 من سلسلة بحوث جغرافية على موقع الجمعية الجغرافية السعودية.
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب المعجم الطبي الموحد.
^ بك البنك الآلي السعودي للمصطلحات (باسم).
^ عباس طنجي. الأعشاب في محاصيل القمح والشعير بالمغرب. المعهد الوطني للبحث الزراعي. المملكة المغربية.
//////////////
به آذری سرماشیق:
Sarmaşıq və ya Otsarmaşıq (lat. Convolvulus)[1] - sarmaşıqkimilər fəsiləsinə aid bitki cinsi.[2]
Sarmaşan və sarmaşmayan ot yaxud kollardır. 250-dək növü məlumdur. Bunlardan 8-i Azərbaycan ərazisində rast gəlinir.
Çöl sarmaşığı (Convolvulus arvensis) açıq-çəhrayı çiçəkləri olan çox yayılmış alaqdır. Yarpağında S vitamini var. Yaşıl yem kimi zəhərlidir, quru otu zərərsizdir. Otsarmaşıqların səhra növləri qiymətli yem bitkisidir;
/////////////
به ازبکی پیچک:
Pechak (Convolvulus L.) — pechakdoshlar oilasiga mansub bir yillik va koʻp yillik chirmashuvchi yoki ilashib oʻsuvchi oʻsimliklar turkumibegona oʻt. 250 dan ortiqturi bor. Uzbekistonda 5 turi — dala pechagi yoki qoʻypechak (C.arvensis), soxtakantabrik P. yoki oq partak (C.pseudocantabrica Schrenk.), chimyon pechagi (C.tschimganicus), qalami P. yoki chumchuqoyoq (C.lineatus), da-gʻal tukli P. yoki mingbosh (C.subhirutus) uchraydi. Ulardan Oʻzbekistonning barcha hududlarida oʻsadigan dala pechagi yoki qoʻypechak turi dala ekinlari orasida, shuning-dek, yoʻl yoqalari, kanallar boʻylarida kup uchraydi.
Yoʻqotish qi-yin boʻlgan begona oʻt hisoblanadi. Barglari yoysimon yoki nayzasimon. Gullari toʻgʻri, kar-naysimon, ikki jinsli, yirik, uz. 6—7 sm, kosabarglari 5 ta, tu-tashmagan. Mevasi koʻsakchaiyunokt.da gullab urugʻlaydi. Il-diz bachkilari va urugʻidan koʻpayadi, bir oʻsimlik unish qobiliyatini 2 yilgacha saklaydigan 400—600 urugʻ beradi. Kurash choralari: kuzdayerni chu-qur shudgorlash, ildiz bachkilarini kultivatorlar, lushchilniklar bilan maydalashdon ekinlari maydonlariga 2,4 D, makkajoʻxorizorlarga simazin gerbitsidlarini purkash.[1]
///////////
به پنجابی چکر کندی:
چکر کٹدی پھلوالے بوٹیاں دے ٹبر سجری سویر دا اک ٹوکرہ اے جیدے وچ 200 دے نیڑے بوٹے نیں۔ ایہ سلانہ یا سدا اگے رہنوالے بوٹے تے ویلاں نیں۔ ایہناں دے پھل وڈے واجے ورگے ہوندے نیں۔ پھل گلابی، جامنی، پیلے، نیلے ہوندے نیں۔ کجھ ونڈاں مکن دے ڈر وچ نیں۔ کجھکں نوں سنڈیاں کھاندیاں نیں۔
////////////////
به کردی یورانی لاولاو، لەولاو :
لاولاو یان لەولاو گیایەکە لاسکی زۆر باریکە و زۆریش ناسراوە و کە بە قەد دار و لەق پۆپی دەوروبەریدا ھەڵدەچێ، گوڵگەلێکی شەپووی جوان دەگرێ کە بە چەندین رەنگ خۆیان دەنوێنن. دەڵێن قەدیم شیرەی ئەم گیایەیان بۆ خاوین کردنەوەی مووی سەر و ئەسپێ کوشتن بەکار ھێناوە.
/////////////////
Convolvulus
From Wikipedia, the free encyclopedia
Convolvulus
Convolvulus arvensis bg.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Tribe:
Genus:
Convolvulus
L.
Species
See text.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c5/PikiWiki_Israel_7035_Plants_of_Israel.jpg/220px-PikiWiki_Israel_7035_Plants_of_Israel.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c7/Convolvulus_sabatius0.jpg/220px-Convolvulus_sabatius0.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/7e/Convolvulus_tricolor.jpg/220px-Convolvulus_tricolor.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/79/Convolvulus_althaeoides_1-fruto.jpg/220px-Convolvulus_althaeoides_1-fruto.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/fb/Convolvulus_arvensis_-flower_view_01.jpg/220px-Convolvulus_arvensis_-flower_view_01.jpg
Convolvulus /kənˈvɒlvjuːləs/[1] is a genus of about 200[2] to 250[3][4] species of flowering plants in the bindweed family Convolvulaceae,[5] with a cosmopolitan distribution. Common names include bindweed and morning glory, both names shared with other closely related genera.
They are annual or perennial herbaceous vinesbines and (a few species of) woody shrubs, growing to 0.3–3 m tall. The leaves are spirally arranged, and the flowers trumpet-shaped, mostly white or pink, but blue, violet, purple or yellow in some species.
Many of the species are problematic weeds, which can swamp other more valuable plants by climbing over them, but some are also cultivated for their attractive flowers. Some species are globally threatened.
Convolvulus species are used as food plants by the larvae of some Lepidopteraspecies, including the convolvulus hawk moth, the sweet potato leaf miner(Bedellia somnulentella) and the gem; the leaf miner Bucculatrix cantabricellafeeds exclusively on C. cantabricus.
Species include:[3][6][7][8]
·         Convolvulus acanthocladus
·         Convolvulus aitchisonii
·         Convolvulus althaeoides – mallow bindweed, mallow-leaf bindweed
·         Convolvulus ammannii
·         Convolvulus angustissimus
·         Convolvulus arvensis – lesser bindweed, field bindweed, common bindweed, white convolvulus, creeping jenny, perennial morning glory
·         Convolvulus assyricus
·         Convolvulus betonicifolius
·         Convolvulus boissieri
·         Convolvulus calvertii
·         Convolvulus canariensis
·         Convolvulus cantabrica
·         Convolvulus capensis
·         Convolvulus carrii
·         Convolvulus cataonnicus
·         Convolvulus cephalopodus
·         Convolvulus chilensis
·         Convolvulus cneorum – shrubby bindweed, silvery bindweed, silverbush
·         Convolvulus compactus
·         Convolvulus divaricatus
·         Convolvulus dorycnium
·         Convolvulus equitans – grey bindweed, Texas bindweed
·         Convolvulus erinaceus
·         Convolvulus erubescens – blushing bindweed, pink bindweed, Australian bindweed
·         Convolvulus eyreanus
·         Convolvulus floridus – guadil, morning-glory-tree, rhodium-wood
·         Convolvulus fractosaxosa
·         Convolvulus fruticosus
·         Convolvulus glomeratus
·         Convolvulus gortschakovii
·         Convolvulus graminetinus
·         Convolvulus hermanniae
·         Convolvulus holosericeus
·         Convolvulus humilis
·         Convolvulus kotschyanus
·         Convolvulus lanatus
·         Convolvulus leiocalycinus
·         Convolvulus lineatus
·         Convolvulus mauritanicus – African bindweed, synonym for Convolvulus sabatius
·         Convolvulus nodiflorus – aguinaldo blanco
·         Convolvulus nyctagineus
·         Convolvulus ocellatus
·         Convolvulus oleifolius
·         Convolvulus pentapetaloides
·         Convolvulus persicus
·         Convolvulus phrygius
·         Convolvulus pilosellifolius – soft bindweed
·         Convolvulus prostratus
·         Convolvulus pseudocantabricus
·         Convolvulus pyrrhotrichus
·         Convolvulus remotus
·         Convolvulus rhyniospermus
·         Convolvulus rottlerianus
·         Convolvulus sabatius – blue rock bindweed,[9] ground blue-convolvulus
·         Convolvulus scammonia – scammony
·         Convolvulus scindicus
·         Convolvulus scoparius – lignum rhodium, rhodium-wood
·         Convolvulus simulans
·         Convolvulus spinosus
·         Convolvulus steppicola
·         Convolvulus stocksii
·         Convolvulus suffruticosus
·         Convolvulus trabutianus
·         Convolvulus tragacanthoides
·         Convolvulus tricolor – dwarf convolvulus, dwarf morning glory
·         Convolvulus valentinus
·         Convolvulus virgatus
·         Convolvulus waitaha
·         Convolvulus wallichianus – Wallich's bindweed
References[edit]
1.     Jump up^ Sunset Western Garden Book. 1995. 606–07.
2.     Jump up^ Carine, M. A. and L. Robba. (2010). Taxonomy and evolution of the Convolvulus sabatius complex (Convolvulaceae).Phytotaxa 14 1.
3.     Jump up to:a b Convolvulus. Flora of China.
4.     Jump up^ Press ISBN 978-185918-4783Convolvulus. The Jepson eFlora 2013.
5.     Jump up^ Parnell, J. and Curtis, T. 2012. Webb's An Irish Flora. Cork University Press. ISBN 978-185918-4783
6.     Jump up^ GRIN Species Records of Convolvulus. Germplasm Resources Information Network (GRIN).
7.     Jump up^ Convolvulus. Integrated Taxonomic Information System (ITIS).
8.     Jump up^ Convolvulus species list. Flora of Pakistan.
9.     Jump up^ Convolvulus sabatius. Royal Horticultural Society.
&&&&&&
دمیا
بیونانی نوعی از ماهی است که در مصر و حوالی آن سیسبا* نامند و در حرف السین ان شاء اللّه تعالی مذکور می کردد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
* سیبیا /sibiyā/  (اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹سیسبا› (زیست‌شناسی) نوعی ماهی دریایی شبیه خرچنگ که ظاهر بدنش صدفی است و داخل آن مادۀ سیاه‌رنگی وجود دارد که با آن می‌توان نوشت و در طب برای درمان بیماری پوستی به کار می‌رود؛ ماهی مرکب.
فرهنگ فارسی عمید
//////////////
سیبیا
ماهی معروفی است در ناحیه بیت المقدس و خزفی که در اندرون وی بود آن را لسان البحر خوانند و در بعضی ساحل مغرب بغناط خوانند چون بپزند و حوصله وی بخورند دشوار هضم شود و شکم براند و چون بسوزانند و سحق کنند و بر بهق و کلف و نمش طلا کنند زایل گرداند و دندان را جلا دهد و لعابی سیاه که از وی بیرون آید موی بر داء الثعلب برویاند و مانند مداد سیاه بود و اگر خواهند کتابت بدان توانند کرد
اختیارات بدیعی
////////////////
سِپیداج (در متون طب سنتی دمیا و سیبیا) (که ده‌پا و به اشتباه ماهی مرکب نیز نامیده شده) جانوری نرم‌تن و دریازی است از راستهٔ سپیداجان (Sepiida) و ردهٔ سرپایان.
بررسی‌های تازه نشان می‌دهد که سپیداج‌ها از جملهٔ باهوش‌ترین گونه‌های بی‌مهرگان هستند.[۶] سپیداج‌ها شب‌رو هستند و شب‌ها به شکار خرچنگ‌ها و میگوها می‌پردازند. سپیداج‌ها معمولاً ۸ بازو دارند که دو شاخک گیره‌ای دراز در میان آن‌ها قرار گرفته‌است. این شاخک‌ها تنها به هنگام گرفتن شکار قابل دیدن است.
جنین سپیداج حتی پیش از به دنیا آمدن قادر به مشاهده دنیای پیرامون خود است. سپیداج‌هایی که در دوره جنینی خود در پیرامون خود بیشتر خرچنگ دیده‌باشند در دوران بلوغ بیشتر به شکار خرچنگ می‌پردازند.[۷]
///////////////
به عربی حبار:
حبار[عدل]
اضغط هنا للاطلاع على كيفية قراءة التصنيف
حبار
حبار

حبار
النطاق:
المملكة:
الشعبة:
الطائفة:
الطويئفة:
الرتبة العليا:
الرتبة:
Sepiidae
Sepiida[1][2]  تعديل قيمة خاصية الاسم العلمي للأصنوفة (P225) في ويكي بيانات
Francis Arthur Bather 
، 1888  تعديل قيمة خاصية الاسم العلمي للأصنوفة (P225) في ويكي بيانات
رتيبات وفصائل
ملف:Cuttlefish.ogv
حبّار يضع بيضه.
الحَبَابِير ومفردها الحَبّار[3] (بالإنجليزية: Cuttlefish) هي حيوانات بحرية تتبع طائفة رأسيات الأرجل من شعبةالرخويات.
وطائفة رأسيات الأرجل تشتمل على الحبابير ،والأخاطب ،والنواتيّ ، للحبابير صدفة كلسية داخلية تسمى بلسان البحر(وهي عبارة عن صدفة كلسية داخلية تمتلئ فراغاتها بغاز وبتغيير كمية الغاز يستطيع الحبار أن يتحكم بالطفو والغوص). مدة حياتها تتراوح بين سنة إلى سنتين.
محتويات
  [أظهر] 
تسمية أخرى[عدل]
ورد في المعجم الكبير لمجمع اللغة العربية في مصر أن الخَذّاق سمكة لها ذوائب كالخيوط إذا صيدت خَذَقَت في الماء (معناها ذرقت كما يقال للطير) (عن إبن عباد) ولعله الحبار [4].
يُسمّي الحبار في بعض دول الخليج العربي باسم: الخثّاق.
صفته[عدل]
للحبار بؤبؤان كبيران يتخذان شكل يشبه حرف (W) في الضوء ويتغيّر إلى شكل دائري (O) في الظلام [5]، وُثمانِ أذرع. ومجسّان - مفردها (مِجَسّ) - يحتويان على مِمَصّات مُسننة التي بوساطتها تمسك بالفرائس. أطوال الحبابير تتراوح من 15 إلى 25 سنتيمتراً وأطول أنواع الحبابير يبلغ 50 سنتيمتراً (طول الصدفة الداخلية أو الدثار) ووزنه 10.5 كيلوغرام وهو المسمى بالحبار الأسترالي الضخم (Sepia apama) [6] وفم الحبار عبارة عن منقار يحتويّ على سُميشل الفريسة.
عينا الحبّار تكونان علي شكل حرف W في الضوء الساطع، ولكنها تتحول إلى شكل دائري في الظلام لزيادة استقبال كمية الضوء [5].
التغذية[عدل]
يغتذي الحبار بالرخويات الصغيرة والسرطان والروبيان (الجمبري) والسمك و الأُخطُبوطات والديدان والحبابير الأخرى.
المفترسات[عدل]
المفترسات للحبار تشتمل على الدلافين والقروش والسمك والفُقمات (عجول البحر) والطيور البحرية والحبابير الأخرى.
الدماغ[عدل]
تعتبر الحبابير - حسب الدراسات الحديثة - من أذكى اللافقاريات. وإن نسبة حجم دماغها إلى جسمها هي الأكثر في كل أجناس الفقاريات [7].
أنظر أيضاً[عدل]
شاهد أيضا[عدل]
صور متنوعة[عدل]
  • https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/34/Cuttlefish_eye.jpg/120px-Cuttlefish_eye.jpg
عين الحبّار تكون علي شكل حرف W في الضوء الساطع، ولكنها تتحول إلى شكل دائري في الظلام [5].

  • https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/03/Cuttlefish_eye_closeup.JPG/120px-Cuttlefish_eye_closeup.JPG
صورة مقربة لعين الحبار.

  • https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/1c/Cuttlefish_color.jpg/85px-Cuttlefish_color.jpg
هذا النوع من الحبّار (Sepia latimanus) يستطيع أن يغير تمويهه من اللونين الجوزي والأسمر إلى اللون الأصفر ذي الإنبلاجات (highlights) الداكنة في أقل من ثانية.

  • https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/ef/Cuttlefish_eggs_at_the_Rialto_fish_market_%286295247114%29.jpg/120px-Cuttlefish_eggs_at_the_Rialto_fish_market_%286295247114%29.jpg
بيض الحبّار.

  • https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9f/Dried_cuttlefish_%285184319530%29.jpg/120px-Dried_cuttlefish_%285184319530%29.jpg
حبّار مجفف مُعدّ للطهي.

  • https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/46/Cuttlefish_bone.JPG/120px-Cuttlefish_bone.JPG
لسان البحر (عظمة الحبّار Cuttlefish bone). تكون بداخله، وهي مسامية تجعله يتحكم في مستوي الطفو في الماء عن طريق ملء العظمة بالغاز والسائل (مثل الغواصة)، وهى غنية بالمعادن المطلوبة لتربية الببغاوات والطيور.

  • https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a0/Cuttlefish-Cuttlebone2.jpg/120px-Cuttlefish-Cuttlebone2.jpg
لسان البحر (عظمة الحبّار Cuttlefish bone).

  • https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e1/Cuttlefish-Cuttlebone1.jpg/120px-Cuttlefish-Cuttlebone1.jpg
لسان البحر (عظمة الحبّار Cuttlefish bone).
مراجع[عدل]
1.      ^ مذكور في : نظام معلومات تصنيفية متكاملة — وصلة : ITIS TSN — تاريخ الاطلاع: 22 أكتوبر 2013 عنوان : Integrated Taxonomic Information System — تاريخ النشر: 1999
2.      ^   تعديل قيمة خاصية معرف موسوعة الحياة (P830) في ويكي بيانات"معرف Sepiida في موسوعة الحياة". eol.org. اطلع عليه بتاريخ 5 ديسمبر 2016.
3.      ^ معجم الحيوان للفريق أمين معلوف دار الرائد العربي طبعة 1985 ص 223
4.      ^ المعجم الكبير لمجمع اللغة العربية في مصر الجزء السادس حرف الخاء طبعة 2004 ص 147 و 146
6.      ^ Reid, A., P. Jereb, & C. F. E. Roper 2005. Family Sepiidae. In: P. Jereb & C. F. E. Roper, eds. Cephalopods of the world. An annotated and illustrated catalogue of species known to date. Volume 1. Chambered nautiluses and sepioids (Nautilidae, Sepiidae, Sepiolidae, Sepiadariidae, Idiosepiidae and Spirulidae). FAO Species Catalogue for Fishery Purposes. No. 4, Vol. 1. Rome, FAO. pp. 57–152
7.      ^ Jump up to: a b c NOVA, 2007. Cuttlefish: Kings of Camouflage. (television program) NOVA, PBS, April 3, 2007



Related topics





مشاريع شقيقة

في كومنز صور وملفات عن: حبار

/////////////
به بهاسای اندونزی سوتونگ:

otong atau "ikan" nus adalah binatang yang hidup di perairan, khususnya sungai maupun laut atau danau. Hewan ini dapat ditemukan di hampir semua perairan yang berukuran besar baik air tawar, air payau, maupun air asin pada kedalaman bervariasi, dari dekat permukaan hingga beberapa ribu meter di bawah permukaan. Sotong juga merupakan makanan sejenis seafood.

Sotong sering kali disalahtafsirkan sebagai cumi-cumi. Keduanya berbeda karena sotong bertubuh pipih, sementara cumi-cumi lebih berbentuk silinder. Selain itu, cangkang dalam sotong tersusun dari kapur yang keras, sedangkan pada cumi-cumi lunak
//////////////
به عبری:
הדּיוֹנוּנִים (שם מדעי: Sepiida) הם סדרת בעל חיים ימיים חסרי חוליות. הדיונונים שייכים למערכת הרכיכות, למחלקת סילוניות (Cephalopoda) הכוללת גם את התמנון ונחשבת למחלקה המפותחת ביותר מבחינה אבולוציונית של בעלי חיים ימיים. ישנם מספר סדרות נוספות של יצורים הקרויים דיונונים ושייכים לתת-מחלקת הדיונונאים.
///////////
به سواحلی دومه:
Dome au mafuu ni wanyama wa baharini walio kwenye oda Sepiida. Wao ni wa ngeli Cephalopoda, ambayo pia ni pamoja na ngisi, pweza, na pweza-kome. Dome ana kome ya ndani ya kipekee iitwayo kifuu. Licha ya jina lao la Kiingereza, dome si samaki bali moluska.
///////
به ترکی مُرِکِب بالیخی:
MürekkepbalığıKafadanbacaklılar (Cephalopoda) sınıfının, Onkollular (Decapodiformes) grubundan denizlerde yaşayan bir yumuşakça. Hepsi ayrı eşeylidir. Solungaç solunumu yaparlar. Ağız bölgesinden çıkan 10 adet kolları vardır. İki kolu diğerlerinden daha uzundur. Dinlenme halinde içe çekilmiş olan bu kollarını avlarını yakalamak veya korunmak amacıyla ileri doğru fırlatırlar. Kollarının iç yüzeylerinde çok sayıda vantuz (emeç) bulunur. Vantuzların içleri dişli boynuzsu yapılarla bezenmiştir. Ilıman ve sıcak denizlerin kıyı sularında bol rastlanırlar. Boyları 17 cm ile 17 metre arasında değişen türleri vardır. Çoğu 50–60 cm arasındadır. Türkiye'de Akdeniz kıyılarında avlanırlar. Yırtıcı hayvanlardır. Balıkkaridesyengeç ve diğer yumuşakçalarla beslenirler. Bazen balık sürülerine dalar veya ufak mürekkepbalığı kolonilerini takip edip karınlarını doyururlar. Mürekkepbalığı, avına arkasından yaklaşıp omuriliğini ısırarak kopartır ve felç etmek suretiyle öldürür. Bazen her avdan sadece bir ısırık alıp dinlenmeye çekilir. Vantuzlu dokunaçlarıyla avlarını yakalar, kollarıyla da ağıza götürürler.
///////////
Cuttlefish
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cuttlefish
HPIM1795.JPG
Kingdom:
Phylum:
Class:
Superorder:
Order:
Sepiida
Zittel, 1895
·         Vasseuriina
·         Vasseuriidae
·         Belosepiellidae
·         Sepiina
·         Belosaepiidae
·         Sepiadariidae
·         Sepiidae
Cuttlefish are marine animals of the order Sepiida. They belong to the class Cephalopoda, which also includes squidoctopi, and nautiluses. Cuttlefish have a unique internal shell, the cuttlebone. Despite their name, cuttlefish are not fish but molluscs.
Cuttlefish have large, W-shaped pupils, eight arms, and two tentaclesfurnished with denticulated suckers, with which they secure their prey. They generally range in size from 15 to 25 cm (5.9 to 9.8 in), with the largest speciesSepia apama, reaching 50 cm (20 in) in mantle length and over 10.5 kg (23 lb) in mass.[1]
Cuttlefish eat small molluscs, crabs, shrimp, fish, octopodes, worms, and other cuttlefish. Their predators include dolphins, sharks, fish, seals, seabirds, and other cuttlefish. The average life expectancy of a cuttlefish is about one to two years. Recent studies indicate cuttlefish are among the most intelligent invertebrates.[2] Cuttlefish also have one of the largest brain-to-body size ratios of all invertebrates.[2]
The 'cuttle' in 'cuttlefish' comes from the Old English name for the species, cudele, which may be cognate with the Old Norse koddi ('cushion') and the Middle Low German Kudel ('rag').[3] The Greco-Roman world valued the cuttlefish as a source of the unique brown pigment the creature releases from its siphon when it is alarmed. The word for it in both Greek and Latinsepia, now refers to a brown pigment in English.
Contents
  [show] 
Range and habitat[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c0/Sepia_mestus_%28front_view%29.jpg/220px-Sepia_mestus_%28front_view%29.jpg
S. mestus swimming (Australia)
The family Sepiidae, which contains all cuttlefish, inhabit tropical/temperate ocean waters. They are mostly shallow-water animals, although they are known to go to depths of about 600 m (2,000 ft).[4] They have an unusual biogeographic pattern: totally absent from the Americas, but present along the coasts of East and South Asia, Western Europe, and the Mediterranean, as well as all coasts of Africa and Australia. By the time the family evolved, ostensibly in the Old World, the North Atlantic possibly had become too cold and deep for these warm-water species to cross.[5] Common cuttlefishes, Sepia officinalis, are found in the Mediterranean, and North and Baltic Seas, although populations have been proposed to occur as far south as South Africa. They are found in sublittoral depths, between the low tide line and the edge of the continental shelf, to about 100 fathoms (180 m)."[6]


همچنبن:
به عربی حَبّار، سبـياء، سيـبـيا ، صبـياء
سيبيا[عدل]
اضغط هنا للاطلاع على كيفية قراءة التصنيف
سيبيا
العصر: Miocene – Recent[1][2]
حبار من جنس السبياء
حبار من جنس السبياء

المملكة:
الشعبة:
الطائفة:
الرتبة:
الفصيلة:
الجنس:
سيبيا Sepia
Sepia[3][4]  تعديل قيمة خاصية الاسم العلمي للأصنوفة (P225) في ويكي بيانات
Acanthosepion Rochebrune, 1884

Anomalosepia Khromov, 1987
Doratosepion Rochebrune, 1884
Hemisepius Steenstrup, 1875
Rhombosepion Rochebrune, 1884
Sepia Linnaeus, 1758

الحَبّار[5] أو سبـياء[5]، وقد ورد سيـبـيا وصبـياء ودمياء [6] جنس من رأسيات الأقدام به غدة تفرز مادة سوداء اللون تنتشر حولها في الماء فتخفيها عن الأنظار [7].
محتويات
  [أظهر] 
تصنيف[عدل]
الأنواع ذات ال(*) تدل على أن حالتها (غير محددة) من ناحية كونها نوع في جنس السيـبـيا أو مجرد مرادف (مرادف لاسم علمي آخر) ، وعلامة الإستفهام (؟) تدل على أن حالة هذه الأنواع (مشكوك بها) من ناحية صحة تصنيفها ضمن جنس السيـبـيا.
جنس Sepia
الجنيس غير محدد (undetermined)
جنيس Acanthosepion
Sepia brevimana, حبار قصير الهراوة
Sepia esculenta حبار ذهبيّ اللون
Sepia lycidas, حبار ذو الشفتين المُقَـبِّلَة
Sepia recurvirostra, حبار ذو (عمود فقاريّ أو شوكة) مقوّسة
Sepia savignyi, حبار عريض الظهر
Sepia smithi, smith's cuttlefishحبار سَمِيث أو صَمِيث أو إسْمِث أو إصْمِث
جنيس Anomalosepia
Sepia omani, حبار عمان
جنيس Doratosepion
Sepia andreana, حبار أندِريا
Sepia braggi, الحبار النحيل
Sepia kobiensis, حبار كوبي kobi
Sepia longipes, حبار طويل المجس (ذراع)
Sepia trygonina, حبار ذو رمح ثلاثي الشعب
جنيس Hemisepius
جنيس Rhombosepion
Sepia elegans, حبار أنيق
Sepia madokai, حبار مَدُوكِي madokai
Sepia orbignyana, حبار ورديّ (زهريّ)
جنيس Sepia
Sepia apama, الحبار الأستراليّ العملاق
Sepia bandensis, حبار ذو أشواك مُجدّعَة (أشواك مقصوصة النهايات)
Sepia latimanus, حبار الهراوة العريضة
Sepia mestus, حبار حاصد
Sepia officinalis, حبار شائع أو نموذجيّ
Sepia papuensis, حبار بابويّ (بابويّ من دولة بابوا غينيا الجديدة)
Sepia plangon, حبار نادب (نادب من النُدبة أي الحِدَاد)
الأنواع المنقرضة[عدل]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b2/Fossils_-_Museu_Geol%C3%B2gic_del_Seminari_de_Barcelona_38.JPG/220px-Fossils_-_Museu_Geol%C3%B2gic_del_Seminari_de_Barcelona_38.JPG
أحفورة من عصر البليوسين للسان البحرلرخوي من نوع Sepia rugulosa
عدة أنواع منقرضة من عصر النيوجين في أوربة والمرجح أن أكثر هذه الأسماء العلمية هي مترادفات.[9] وتشمل:[9]
Sepia bertii Foresti, 1890
Sepia complanata Bellardi, 1872
Sepia craversii Gastaldi, 1868
Sepia gastaldii Bellardi, 1872
Sepia granosa Bellardi, 1872
Sepia harmati Szörenyi, 1933
Sepia hungarica Lörenthey, 1898
Sepia isseli Bellardi, 1872
Sepia michelotti Gastaldi, 1868
Sepia rugulosa Bellardi, 1872
Sepia stricta Bellardi, 1872
Sepia verrucosa Bellardi, 1872
Sepia vindobonensis Schloenbach, 1869
معرض صور أنواع مختلفة من جنس السيبيا[عدل]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e0/Sepia_apama_2.jpg/120px-Sepia_apama_2.jpg
نوع من الحبار وإسمه العلميّ Sepia apama

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/36/Sepia_elegans.jpg/120px-Sepia_elegans.jpg
Sepia elegans

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5d/Sepia_latimanus_%28Broadclub_cuttlefish%29.jpg/120px-Sepia_latimanus_%28Broadclub_cuttlefish%29.jpg
Sepia latimanus

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cd/HPIM1795.JPG/120px-HPIM1795.JPG
Sepia officinalis

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/59/Sepiapharaonis.jpg/120px-Sepiapharaonis.jpg
Sepia pharaonis

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8d/Cuttlefish_-_Sepia_prashadi.jpg/120px-Cuttlefish_-_Sepia_prashadi.jpg
Sepia prashadi

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/57/Cuttlefish_komodo.jpg/120px-Cuttlefish_komodo.jpg
نوع من الSepia
المراجع[عدل]
^ Whiteaves, J.F. 1897. On some remains of a Sepia-like cuttle-fish from the Cretaceous rocks of the South SaskatchewanThe Canadian Record of Science 7: 459–462.
^ Hewitt, RPedley, H. M. (1978). "The preservation of the shells of Sepia in the middle Miocene of Malta". Proceedings of the Geologists' Association. 89 (3): 227–237. doi:10.1016/S0016-7878(78)80013-3edit
^ مذكور في : نظام معلومات تصنيفية متكاملة — وصلة : ITIS TSN — تاريخ الاطلاع: 22 أكتوبر 2013 — عنوان : Integrated Taxonomic Information System — تاريخ النشر: 1999
^   تعديل قيمة خاصية معرف موسوعة الحياة (P830) في ويكي بيانات"معرف Sepia في موسوعة الحياة"eol.org. اطلع عليه بتاريخ 5 ديسمبر 2016.
تعدى إلى الأعلى ل:أ ب معجم البيولوجيا في علوم الأحياء والزراعة، مجمع اللغة العربية بمصر، ص ١٢٧
^ معجم الحيوان للفريق أمين معلوف دار الرائد العربي طبعة 1985 ص 223
^ مجموعة المصطلحات العلمية والفية لمجمع اللغة العربية في مصر المجلد 17 ص 56
^ Neethiselvan, N. & V.K. Venkataramani 2010A New Species of CuttlefishSepia vecchioni (Cephalopoda, Sepiidae) from Colachal Coast, South India. بي دي إف Journal of American Science 6(4): 12–21.
تعدى إلى الأعلى ل:أ ب (باللغة ألمانية) Hiden, H.R. 1995Sepia vindobonensis (Cephalopoda, Coleoida) aus dem Mittel-Miozän von Retznei (Steiermark, Österreich). بي دي إف Mitteilungen der Abteilung für Geologie und Paläontologie am Landesmuseum Joanneum 52/53: 111–124.
مشاريع شقيقة

في كومنز صور وملفات عن: سيبيا

//////////
به ترکی سپیا:
SepiaMürekkep balığının bir çeşididir. Etine gömülü olan kalkerli kabuğu, kafes kuşlarına kireç kaynağı olarak verilir. Kafes kuşları bu kabuğu zevkle gagalarlar. Mürekkep kesesindeki zengin kahverenkli pigmentli mürekkebi, sanatkarlar tarafından tercihen kullanılır.
///////////
Sepia (genus)
From Wikipedia, the free encyclopedia
Sepia
Temporal range: Miocene – Recent[1][2]
O
S
D
C
P
T
J
K
N
Sepia1.jpg
Kingdom:
Phylum:
Class:
Order:
Family:
Genus:
Sepia
Linnaeus, 1758
Acanthosepion Rochebrune, 1884
Anomalosepia 
Khromov, 1987
Doratosepion 
Rochebrune, 1884
Hemisepius 
Steenstrup, 1875
Rhombosepion 
Rochebrune, 1884
Sepia 
Linnaeus, 1758
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/e0/Sepia_apama_2.jpg/220px-Sepia_apama_2.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/36/Sepia_elegans.jpg/220px-Sepia_elegans.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5d/Sepia_latimanus_%28Broadclub_cuttlefish%29.jpg/220px-Sepia_latimanus_%28Broadclub_cuttlefish%29.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cd/HPIM1795.JPG/220px-HPIM1795.JPG
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/59/Sepiapharaonis.jpg/220px-Sepiapharaonis.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/8d/Cuttlefish_-_Sepia_prashadi.jpg/220px-Cuttlefish_-_Sepia_prashadi.jpg
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/57/Cuttlefish_komodo.jpg/220px-Cuttlefish_komodo.jpg
Sepia sp.
Sepia is a genus of cuttlefish in the family Sepiidae encompassing some of the best known and most common species. The cuttlebone is relatively ellipsoid in shape. The name of the genus is the Latinized form of the Ancient Greek σηπία, sēpía, cuttlefish.
File:Partes de la sepia.ogv
Parts of a sepia
Contents
  [show] 
Classification[edit]
·         Genus Sepia
·         Subgenus undetermined
·         Sepia bartletti
·         Sepia baxteri *
·         Sepia dannevigi *
·         Sepia elliptica, ovalbone cuttlefish
·         Sepia filibrachia
·         Sepia mira
·         Sepia plana
·         Sepia senta
·         Sepia subplana
·         Sepia whitleyana, Whitley's cuttlefish
·         Subgenus Acanthosepion
·         Sepia aculeata, needle cuttlefish
·         Sepia brevimana, shortclub cutttlefish
·         Sepia esculenta, golden cuttlefish
·         Sepia lycidas, kisslip cuttlefish
·         Sepia prashadi, hooded cuttlefish
·         Sepia recurvirostra, curvespine cuttlefish
·         Sepia savignyi, broadback cuttlefish
·         Sepia smithi, Smith's cuttlefish
·         Sepia stellifera
·         Sepia thurstoni
·         Sepia vecchioni[3]
·         Sepia zanzibarica
·         Subgenus Anomalosepia
·         Sepia australis, southern cuttlefish
·         Sepia omani, Oman cuttlefish
·         Sepia sulcata, grooved cuttlefish
·         Subgenus Doratosepion
·         Sepia adami
·         Sepia andreana, Andrea cuttlefish
·         Sepia appellofi
·         Sepia arabica, Arabian cuttlefish
·         Sepia aureomaculata
·         Sepia bathyalis
·         Sepia bidhaia
·         Sepia braggi, slender cuttlefish
·         Sepia burnupi
·         Sepia carinata
·         Sepia confusa
·         Sepia cottoni
·         Sepia elongata
·         Sepia erostrata
·         Sepia foliopeza
·         Sepia incerta
·         Sepia ivanovi
·         Sepia joubini
·         Sepia kiensis *
·         Sepia kobiensis, Kobi cuttlefish
·         Sepia koilados
·         Sepia limata
·         Sepia longipes, longarm cuttlefish
·         Sepia lorigera, spider cuttlefish
·         Sepia mascarensis
·         Sepia mirabilis
·         Sepia murrayi, frog cuttlefish
·         Sepia pardex
·         Sepia peterseni
·         Sepia rhoda
·         Sepia saya
·         Sepia sewelli
·         Sepia sokotriensis
·         Sepia subtenuipes
·         Sepia tala
·         Sepia tanybracheia
·         Sepia tenuipes
·         Sepia tokioensis
·         Sepia trygonina, trident cuttlefish
·         Sepia vercoi
·         Sepia vietnamica
·         Subgenus Hemisepius
·         Sepia dubia
·         Sepia faurei
·         Sepia pulchra
·         Sepia robsoni
·         Sepia typica
·         Subgenus Rhombosepion
·         Sepia acuminata
·         Sepia cultrata, knifebone cuttlefish
·         Sepia elegans, elegant cuttlefish
·         Sepia hedleyi, Hedley's cuttlefish
·         Sepia hieronis
·         Sepia madokai, Madokai's cuttlefish
·         Sepia opipara
·         Sepia orbignyana, pink cuttlefish
·         Sepia reesi
·         Sepia rex
·         Sepia vossi
·         Subgenus Sepia
·         Sepia angulata *
·         Sepia apama, Australian giant cuttlefish
·         Sepia bandensis, stumpy-spined cuttlefish
·         Sepia bertheloti, African cuttlefish
·         Sepia chirotrema
·         Sepia dollfusi
·         Sepia elobyana, Guinean cuttlefish
·         Sepia gibba
·         Sepia hierredda
·         Sepia insignis
·         Sepia irvingi
·         Sepia latimanus, broadclub cuttlefish
·         Sepia mestus, reaper cuttlefish
·         Sepia novaehollandiae, New Holland cuttlefish
·         Sepia officinalis, common cuttlefish
·         Sepia papillata
·         Sepia papuensis, Papuan cuttlefish
·         Sepia pharaonis, pharaoh cuttlefish
·         Sepia plangon, mourning cuttlefish
·         Sepia plathyconchalis
·         Sepia ramani
·         Sepia rozella, rosecone cuttlefish
·         Sepia simoniana
·         Sepia tuberculata
·         Sepia vermiculata
The species listed above with an asterisk (*) are questionable and need further study to determine if they are a valid species or a synonym. The question mark (?) indicates questionable placement within the genus.
Extinct species[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b2/Fossils_-_Museu_Geol%C3%B2gic_del_Seminari_de_Barcelona_38.JPG/220px-Fossils_-_Museu_Geol%C3%B2gic_del_Seminari_de_Barcelona_38.JPG
Fossil cuttlebone of the Pliocenespecies Sepia rugulosa
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/03/Epiidae_-_Sepia_stricta.JPG/220px-Epiidae_-_Sepia_stricta.JPG
A number of extinct species have been described from the Neogene of Europe, though many of these are likely synonyms.[4] They include:[4]
·         Sepia bertii Foresti, 1890
·         Sepia complanata Bellardi, 1872
·         Sepia craversii Gastaldi, 1868
·         Sepia gastaldii Bellardi, 1872
·         Sepia granosa Bellardi, 1872
·         Sepia harmati Szörenyi, 1933
·         Sepia hungarica Lörenthey, 1898
·         Sepia isseli Bellardi, 1872
·         Sepia michelotti Gastaldi, 1868
·         Sepia rugulosa Bellardi, 1872
·         Sepia stricta Bellardi, 1872
·         Sepia verrucosa Bellardi, 1872
·         Sepia vindobonensis Schloenbach, 1869
References[edit]
1.     Jump up^ Whiteaves, J.F. 1897. On some remains of a Sepia-like cuttle-fish from the Cretaceous rocks of the South Saskatchewan. The Canadian Record of Science 7: 459–462.
2.     Jump up^ Hewitt, R.; Pedley, H. M. (1978). "The preservation of the shells of Sepia in the middle Miocene of Malta". Proceedings of the Geologists' Association. 89 (3): 227–237. doi:10.1016/S0016-7878(78)80013-3.
3.     Jump up^ Neethiselvan, N. & V.K. Venkataramani 2010. "A New Species of Cuttlefish, Sepia vecchioni (Cephalopoda, Sepiidae) from Colachal Coast, South India.". Journal of American Science 6(4): 12–21.
4.     Jump up to:a b (German) Hiden, H.R. 1995. "Sepia vindobonensis (Cephalopoda, Coleoida) aus dem Mittel-Miozän von Retznei (Steiermark, Österreich)." (PDF). Mitteilungen der Abteilung für Geologie und Paläontologie am Landesmuseum Joanneum52/53: 111–124.
External links[edit]
·         CephBase: Sepia
·         Cuttlefish
·         Cephalopod genera

دمیا
در مفردات جالینوس رمیا خوانند و چنین گویند که سرطان بحری است و به تحقیق که ماهیئی است که سنبا گویند و گفته شود و لسان البحر نیز گویند و هم گفته شود