ذنب الخیل
بفتح ذال معجمه و
نون و باء موحده و الف و لام و فتح خا و سکون یاء مثناه تحتانیه و لام و در شام
مشهور بذنب الفرس است
ماهیت ان
دو نوع می باشد یک
نوع نباتی است که در قرب آبها و خندقها بسیار می روید و شاخهای آن مجوف و بسیار و
مائل بسرخی و با خشونت و پرکره و کرههای آن بهم متصل و برک آن باریک شبیه بدم اسپ
و برک اذخر و بر اشجار مجاور خود می پیچد و تا بالای درخت می رود و از ان آویخته
می شود شبیه بدم اسپ و بیخ آن خشبی صلب و بی کل و ثمر می باشد و بعضی کویند کل آن
ما بین سفیدی و کبودی و قوت آن مدتها باقی می ماند و نوع دیکر آنکه اطراف آن کوتاه
تر از اطراف نوع اول و از ان سفیدتر و ابو حنیفه کفته لحیه التیس است و در زمین
عرب بسیار و عصارۀ آن در معدن آن منجمد و خشک نشود تا آن را بر زمین دیکر نقل
نکنند و در کتاب حشایش آورده که آن را کرفس کوهی نامند
طبیعت ان
در اول دوم سرد و
در آخر آن خشک
افعال و خواص ان
قابض و بی لذع و
قاطع نزف الدم و نفث الدم زنان و جهت سرفۀ مزمن و امراض سینه و عسر النفس حار و
استسقا و ورم حار جکر و اقسام اسهالات حاره هنکامی که تپ نباشد و قرحۀ امعا و
جراحت مثانه و کثرت شرب آن جهت التحام فتق و التیام رودۀ مقطوع مؤثر شربا و حقنه و
ضماد آن جهت التیام جراحات عظیمه و عصب مقطوع و قیلۀ امعا و ورم مقعده و اورام
حارۀ اعضا و سعوط عصارۀ آن جهت رفع رعاف نافع مقدار شربت آن یک درم و مولد سودا
مصلح آن شکر و روغن بادام بدل آن انجبار و صاحب اختیارات کفته که نوعی از لحیه
التیس است و بسیار استعمال آن مرخی اعصاب و مصلح آن بنفشه و ضماد نوع دوم آن با
سرکه جهت جراحات خبیثه و اورام مقعده و کبد و استسقا مفید است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////////
ذنب الخیل . [ ذَ ن َبُل ْ خ َ ] (ع اِ مرکب ) اَمسوخ . کنیاث
. در ترجمه صیدنه ابوریحان آمده است : ابوحنیفه گوید: او را لحیةالتیس
گویند و در زمین عرب بسیار باشد و عصاره او
درمعدن او منجمد نشود تا او را در زمین دیگر نقل نکنند و در کتاب حشایش آورده که ذنب
الخیل کرفس کوهی را گویند و جبرئیل گوید: به سریانی او را لحیةالتیس گویند و اوریباسیوس
گویند: او را لحیةالعنز هم نامند و در منقول خود، مخلص گوید، او را به سریانی طویورا
و به یونانی فیاوادیس گویند و چنین گویند که منبت او خندقها باشد و شاخهای او را میان
تهی بود. رنگ او به سرخی مایل باشد و جرم او صلب بود و نبات او را گره ها باشد و پیوندها
و قدری درشتی باشد در او و بر هر پیوندی برگی بود و آن برگها به برگ نبات اذخر شبیه
بود ولون او سیاه بود. و ارّجانی گوید: ذنب الخیل سرد است در اوّل و خشک است در دوّم
و در اطلاق شکم نیک بود ودرد دهن را منفعت کند و دمش خون را تسکین دهد و آماس گرم را
سود دارد و ریش امعا را نیکو بود و فتق را مفید است و قروح را پاک کند و گوشت برویاند.
دیسقوریدوس گوید: ذنب الفرس نباتی است که عصاره
او خون بینی را قطع کند - انتهی . و ابن البیطار در مفردات آورده است : دیسقوریدوس
فی الرابعة اقودش هو نبات ینبت فی مواضع فیها ماء و فی الخنادق و له قضبان مجوفة لونها
الی الحمرة فیها خشونة و هی صلبة معقدة و العقد داخل بعضها فی بعض و عند العقدة ورق
شبیه بورق الاذخر دقاق متکاثفة و هذا النبات یستنبت بما قرب من الشجر و یعلو علی الشجر
ثم یتدلی منه اطراف کثیرة شبیهة باذناب الخیل و له اصل خشبی صلب . جالینوس فی السادسة:
هذانبات قوته قابضة مرّ و لذلک صار یجفف غایةالتجفیف من غیر لذع فهو بهذا السبب یدمل
الجراحات العظیمة اذاوضع علیها کالضماد و لو کان العصب فی تلک الجراحات قد انقطع فینفع
من الفتق الذی تنحدر فیه الامعاء و من نفث الدم و من النزف العارض للنساء و خاصة ما
کان من النزف احمر و من قروح الامعاء و سائر انواع استطلاق البطن اذا شرب بالماء و
قد تحدّث عنه قوم انه ادمل فی وقت من الاوقات به جراحة وقعت بالمثانه و الامعاء الدقاق
و عصارته تنفع من الرعاف و من العلل التی تستطلق فیها البطن اذا شرب بشراب مع شی من الادویةالقابضة فان کان هناک حمی فبالماء. دیسقوریدوس
: و هذا النبات قابض و لذلک صارت عصارته تقطع الرعاف جیدة و اذا شرب بشراب نفع من قرحةالامعاء
و قد یدر البول و ورقه اذا دق ناعما و ضمدت به الجراحات یدملها و الحمها و اصل هذا
البنات و النبات ایضاً ینفعان من السعال و من عسرالنفس الذی یحتاج معه الی الانتصاب
و من شدخ اوساط العضل و قد یقال ان ورقه اذا شرب بالماء الحم قطع الامعاء و قطع المثانة
و الکلی و اضمر قیلة الامعاء و قد یکون صنف آخر من اقودش و هو ذنب الخیل له اطراف اقصر
من اطراف الصنف الاخر و اشدّ بیاضا و الین و اذا دق ناعما و خلط بالخل و ضمدت به الجراحات
الخبیثة ابراها. مجهول : ذنب الخیل ینفع من اورام المعدة و الکبد و من الاستسقاء.
(ابن البیطار). ۞ و داود ضریر انطاکی در تذکره
گوید: ذنب الخیل او الفرس ، اصل ُ خشبی صلب یقوم عنه فروع کثیرة عقدة متداخلة العقد.
تحف العقدة منها اوراق کثیرة دقاق وعلی النبت هدب کالشعر و قد تتشبث بما حولها. و لم
نر لها زهراً و لا ثمراً. و قیل ان لها زهراً بین بیاض و زرقة و تکثر بالشام و تدرک
بتموز و تبقی قوتها مدّة طویلة. و هی باردة فی الثانیة، یابسة فی الثالثة.جل نفعها
الالحام و الادمال و قطع النزف مطلقا شربامن داخل و ضماداً من خارج و ذروراً. و تحل
مع ذلک عسرالنفس و السعال الدموی و امراض الصدر و الکبد، خصوصاً الاستسقاء و تحل القیلة
معاینة و ربّما الحمت الفتق اذا کوثر شربها و قال قوم انّها بدل دهن الصبر و هی تولد
السوداء و تفضی الی الجذام و یصلحها السکر ودهن اللوز و شربتها درهم و بدلها مثلها
رامک - انتهی . و صاحب تحفه گوید: ذنب الخیل بیخ نباتی است ، با صلابت و [ آنرا ] نوعی
از لحیةالتیس دانسته اند. منبت اوکنار آبها و شاخهای او بسیار و مجوّف و مایل به سرخی
و با خشونت و پرگره و گرهها با هم متصل و پربرگ و باریک شبیه به برگ اذخر و از گرهها
روئیده و در اطرافش [ ریشه ها ] شبیه به دم اسب و بر اشجار مجاور متشبث میگردد و بی
گل و ثمر و بعضی گویند گلش ما بین سفیدی و کبودی است و قوتش مدتها باقی میماند در اوّل
و دوّم سرد و در آخر آن خشگ و قابض و بی لذع و قاطع نزف الدّم و نفث الدّم و جهت قرحه امعا و جراحت مثانه و سرفه و عسر نفس حاره و اقسام
اسهال حار و استسقا و ورم حار جگر و امراض سینه و کثرت شرب او جهت التحام فتق و التیام
روده مقطوع موثر و ضماد او جهت التیام جراحات
عظیمه و عصب مقطوع و قیله امعا و ورم مقعد
و اورام حاره اعضا و سعوط آب او جهت رفع رعاف
نافع و قدر شربتش یک درهم و مولد سودا و مصلحش شکر و روغن بادام است و بدلش انجبار
است . و صاحب اختیارات آرد:ذنب الخیل نباتی است که در خندقها و گوها روید و قضبان وی
مجوف بود و به سرخی مایل بود و صلب بود و پرگره و بنزدیک گره ورق بود مانند ورق اذخر
باریکتر و اطراف وی بسیار بود، در اول خشک بود در دویم و گویند سرد و خشک بود در دویم
و قابض بود خصوص عصاره وی و مجفف بود بغیر
لذع و قطع خون رفتن بکند و جراحتهای عظیم چون بر وی ضماد کنند به اصلاح آورد اگرچه
عصب بود و فتق را نافع بود و قرحه امعاء و
مجموع انواع شکم رفتن چون به آب بیاشامند نافع بود و عصاره وی رعاف را نافع بود و بیخ وی و حشیش وی سرفه و
عسرالنفس را نافع بود و آن نوعی از لحیةالتیس است و بسیار مستعمل کردن مرخی اعصاب بود.
مصلح وی خمیر (؟) بنفشه بود.
//////////////
ذنب الخیل
نباتی است که در خندقها و کوهها روید و قضبان وی مجوف بود و بسرخی
مایل بود و صلب بود و پرگره و به نزدیک گره ورق بود مانند ورق اذخر باریکتر اطراف وی
بسیار بود مانند ذنب الخیل و بیخ وی صلب بود و طبیعت وی سرد بود در اول و خشک بود در
دوم و گویند سرد و خشک بود در دوم قابض بود خصوصا عصاره وی و مجفف بود غیر لذع قطع
خون رفتن بکند از جراحتهای عظیم چون بروی ضماد کنند باصلاح آورد و اگرچه عصب بود و
فتق را نافع بود در قرحه امعا و مجموع انواع شکم رفتن ضماد کنند چون به آب بیاشامند
سودمند بود و عصاره وی رعاف را نافع بود و ورم معده و جگر و استسقا را بغایت سودمند
بود و وی نوعی از لحیة التیس است و زیاد استعمال کردن مرخی اعصاب بود و مصلح وی خمیر
بنفشه بود
صاحب مخزن الادویه مینویسد ذنب الخیل را در شام ذنب الفرس نامند
بجهت آنکه برگ آن باریک و شبیه به دم اسب است و بر اشجار مجاور خود میپیچد و تا بالای
درخت میرود و از آن آویخته میشود شبیه به دم اسب و نوع دیگر آن سفیدتر و ابو حنیفه
گفته لحیة التیس است و در کتاب حشایش آورده که آن را کرفس کوهی نامند
اختیارات بدیعی
//////////////
دم اسب
اشاره
به فارسی «دم اسبی»، «دم اسب» و «علف هفتبند»
گویند. در کتب طب سنتی با نامهای «ذنب الخیل» و «ذنب الفرس» نامبرده شده است. به فرانسوی
آن راPrele
des champs ،Queue de renard وQueue de cheval و به انگلیسیHorse tail ،Scouring rush ،Pewter wort ،Shave grass ،Corncob plant ،Bottle brush وEquisetum مینامند. گیاهی
است از تیرهEquisetaceae
نام علمی آنEquisetum arvense L . میباشد.
مشخصات
بهطور کلی گیاهان جنس دم اسب از گیاهان
بیگل و نهانزادان آونددار چندساله هستند. همه آنها دارای برگهای کوچک رشد نکرده میباشند
بهطوری که ساقه هوایی آنها ظاهرا بدون برگ است ولی وقتی خوب دقت شود در گرهها و بندهای
متعددی که ساقه دارد برگهای رشد نکردهای به صورت فلسهای کوچک سیلیسی و لخت دیده میشود.
دم اسب دو نوع ساقه هوایی دارد، ساقههای
بارور که در اوایل بهار ظاهر میشوند و رنگ آنها قرمز بدون سبزینه و دیگری ساقههای
نازا که پس از آن ظاهر میشوند و رنگ آن سبز و کمی قطورتر است.
معارف گیاهی، ج6، ص: 495
ساقه بارور که قرمز است از قشر سیلیسی
پوشیده شده که به آن سختی خاصی میدهد و از آن برای صیقلی کردن فلزات و چوب و پاک کردن
ظرفهای فلزی مانند بروس فلزی استفاده میشود و از ساقههای نازا که پس از آن ظاهر میشود
و رنگ آن سبز و کمی قطورتر است در طب گیاهی استفاده میشود.
گیاه دماسب
Equisetum arvense
گیاه دم اسب دارای ساقه زیرزمینی بسیار
دراز، افقی و بندبند است و در هر بند تورمی غدهای شکل دیده میشود و ریشکهای آنکه
بر ساقه زیرزمینی اتصال دارند در خاک فرو رفتهاند.
دماسب از علفهای هرز لجوج و مبرم است
که معمولا در نقاط مرطوب در
معارف گیاهی، ج6، ص: 496
جویها و باتلاقها میروید. بلندی آن
60- 50 سانتیمتر است و در طب سنتی از ساقههای نازای گیاه که سبزرنگ و قطورتر است
به عنوان دارو استفاده میشود. این گیاه در اروپا و آسیا انتشار دارد. در فرانسه و
برخی کشورهای اروپایی از داروهای مورد توجه است. در هند در ارتفاعات هیمالیا و در ایران
در مناطق شمال ایران، در گرگان، بندر گز، و پیربازار رشت و در آذربایجان، تبریز و رنجناب
بهطور خودرو دیده میشود.
ترکیبات شیمیایی
در گیاه دماسب وجود روغن چرب، سیلیسیک
اسید، لینولئیک اسید، اکیستونین 642]، اکیستیک اسید[643] و اکیستین 644] تأیید شده
است [چیو]. بعلاوه در گیاه یک ماده تلخ و مقدار کمی اکسالیک اسید، مالیک اسید، نوعی
ساپونین و ... وجود دارد.
در گیاه تازه 15- 3 درصد و در خاکستر گیاه
تا 70 درصد سیلیس یافت میشود.
خواص- کاربرد[645]
معارف گیاهی ؛ ج6 ؛ ص496
آلمان از این گیاه بعنوان مدّر و بندآورنده
خون استفاده میشود. در موارد استسقا، سنگ کلیه و ناراحتیهای کلیوی تجویز میشود.
خاکستر گیاه برای رفع اسیدی معده و سوءهاضمه استفاده میشود.]G .I .M .P[ . در مناطق خاور دور
و در چین معتقدند که گیاه دماسب برای بند آوردن خونریزی مفید است [چیو و روا].
معرّق و مدّر است [کاریونه و کیمورا].
ضد درد و مسکّن و بادشکن است [استوارت .
و برای معالجه روماتیسم، سوزاک و ناراحتیهای
مجاری ادرار مصرف میشود [چونگ یائو تو نونگ یائوچی . از جوشانده آن برای رفع حالت
تب در معده و کبد میخورند [هو]. و آنتی منوراجیک 646] است یعنی برای قطع ترشحات مفرط
زاید بر حد اعتدال عادت ماهیانه مفید است.
گیاه دماسب از نظر طبیعت طبق رأی حکمای
طب سنتی ایران کمی سرد و خشک است و معتقدند که گیاه قابض و بندآورنده خونریزی از اعضای
مختلفه بدن است و
معارف گیاهی، ج6، ص: 497
در بند آوردن خونروی از رحم نافع است.
برای سرفه مزمن در بیماریهای سینه و تنگی نفس (گرم) و استسقا و ورم گرم کبد و اقسام
اسهالهای گرم در مواردی که تب نباشد و برای زخم روده و جراحت مثانه نافع و مفید است.
اگر مدتی خورده شود و یا تنقیه شود برای گوشت آوردن فتق و التیام روده قطع شده مفید
است. ضماد آن برای التیام جراحتهای سخت، عصب قطع شده، ورم مقعد، ورمهای گرم و گرد آن
برای بند آوردن خونریزی از بینی مفید است. مقدار خوراک آن هربار تا 4 گرم است. باید
توجه شود که این گیاه مولد سودا است و از این نظر باید با شکر و روغن بادام خورده شود.
جانشین این گیاه از نظر خواص فوق انجبار است. مصرف دماسب در موارد اخلاط خونی، زخمهای
واریسی و وجود قند در ادرار آثار مفید دارد.
تهیه جوشانده گیاه: در حدود 40 گرم ساقه
نازای گیاه خشک که سبز است در 500 گرم آب در حدود یک ساعت بجوشد و چند بار در عرض
24 ساعت خورده شود.
از گرد گیاه به عنوان بندآورنده خون هربار
در حدود 1 گرم و 4- 3 بار در روز قبل از غذا خورده شود. در فرانسه معمول است جوشانده
80- 50 گرم گیاه خشک در 500 گرم آب که نیم ساعت بجوشد، دو فنجان در روز میخورند برای
قطع خونریزی بواسیر و برای دفع سنگ کلیه و ناراحتی مجرای ادرار و مثانه مفید است.
در دامپروری از این گیاه به عنوان علوفه
برای گاوان شیرده میدهند برای ازدیاد شیر بسیار مؤثر است.]S .G .I .M .P[ .
سایر بررسیهایی که در مورد خواص گیاه
دماسب در جهان به عمل آمده است.
هر چیزی که دارای طلا باشد لازم نیست درخشان
و برّاق باشد، مثلا گیاه دماسب با ساقههای شبیه بامبویی که دارد قادر است که طلای
محلول در آب را جذب نماید، پس در ساختمان گیاه اغلب طلا وجود دارد ولی به هیچ وجه ساقهها
درخشان و برّاق طلایی نیست. و نکتهای که مهم است برای محققان جالب باشد این است که
یکی از طرق جدید مبارزه با التهابهای روماتیسم و آرتروز را برخی از پزشکان استفاده
از ترکیبات طلا میدانند و گیاه دم اسب نیز سابقه طولانی شاید از قرنها قبل به عنوان
گیاه درمانی برای درد مفاصل داشته است.
معارف گیاهی، ج6، ص: 498
ریشهیابی نام گیاه
در فارسی این گیاه را دماسب و به عربی
ذنب الفرس یا ذنب الخیل و به لاتین همHorse tail و به فرانسهQueue de cheval مینامند، تمام این
اسامی به سبب شباهت زیاد ساقههای این گیاه به دماسب است. و در مورد سایر اسامی که
برای این گیاه گذارده شده است، قرنها پیش که کسی نمیدانست گیاه دماسب اغلب در ترکیباتش
طلا دارد، ساقههای زبر و خشن سیلیسی گیاه برای تراشیدن زبریها و تمیز کردن چوب و
ظروف آشپزخانه به کار میرفت به همین جهت به آن نامScour pots (تمیز کردن و پاک کردن
دیگ و ظروف آشپزخانه)،Polish pewter
یاPewter wort (گیاه برای صیقلی کردن و جلا دادن ظروف فلزی بخصوص مفرغی)،Shave grass (علف مخصوص تراشیدن
و پاک کردن) و ... داده شده است.
سابقا در دورههای قحطی رومیها از ساقههای
گیاه که شبیه مارچوبه است تغذیه میکردند ولی چه حاصل زیرا ساقههای گیاه دماسب نه
طعم و مزهای دارد و نه دارای مواد مغذی کافی است.
پزشکان قدیم در چین از گیاه دماسب برای
التیام زخم، جراحتها، بواسیر، آرتروز و اسهال خونی استفاده میکردند
جالینوس معتقد بود که گیاه دماسب برای
التیام پیها و رباطها و کمک به قطع خونروی از بینی مؤثر است. و قرنها گیاه دماسب
به عنوان یک داروی التیام زخم شهرت جهانی داشت. در قرن هفدهم کارشناس گیاهدرمانی انگلیسیNicholas culpeper دماسب را گیاه دارویی
نیرومندی برای قطع خونروی و التیام زخمها میدانست و عصاره آن را به صورت مالیدن در
مصرف خارجی و یا جوشانده آن را در مصرف داخلی تجویز مینمود. با گذشت زمان گیاه دماسب
ضمن اینکه شهرت خود را به عنوان التیامبخش زخم حفظ میکرد بتدریج به عنوان داروی مدّر
مؤثری در مورد جمع شدن آب در بدن و ناراحتیهای دردناک مجاری ادرار و سوزاک و عفونتهای
کلیه و بیماریهای قلبی ناشی از جمع شدن آب و ... به کار برده میشد. در قرن نوزدهم
پزشکان امریکا (از گیاه دماسب به عنوان مدّر و برای ضد عفونی کردن مجاری ادرار و درمان
سوزاک و سنگ کلیه و عفونت کلیهها و ناراحتیهای دفع ادرار و بیماریهای قلبی ناشی
از جمع شدن آب تجویز میکردند و کارشناسان گیاهدرمانی معاصر امریکا هماکنون گیاه
دماسب را به صورت مصرف خارجی برای التیام زخم و در مصرف داخلی برای رفع ناراحتیهای
مجاری ادرار و پروستات
معارف گیاهی، ج6، ص: 499
توصیه میکنند.
شفابخشی و کاربرد گیاه دماسب در زمان
حاضر
پژوهشها نشان میدهد که گیاه دماسب طلای
محلول در آب را بهتر از هر گیاه دیگری جذب میکند بهطوری که در هریک تن ساقههای تازه
گیاه در حدود 120 گرم طلا یافت میشود. البته مقدار طلایی که با هر پیمانه (220 گرم)
دمکرده گیاه دماسب خورده میشود بسیار ناچیز است ولی توجه شود که برای درمان روماتیسم
و آرتروز نیز مقدار فرآوردههای طلایی که مصرف میشود بسیار کم است. در حال حاضر در
چین مرسوم است که برای درمان آرتروز از گیاه دماسب استفاده میکنند.
به عنوان داروی مدّر
در گیاه دماسب یک ماده شیمیایی ضعیف مدّر
به نام اکیستونین وجود دارد که شهرت تاریخی مدّر بودن آن را تأیید میکند.
سایر درمانهای احتمالی با گیاه دم اسب
در ساختمان گیاهی دماسب مقدار جزیی نیکوتین
وجود دارد و به همین علت عدهای از حکمای گیاهدرمان این گیاه را برای اشخاصی که قصد
ترک اعتیاد به دخانیات را دارند توصیه میکنند ولی چون مقدار نیکوتین موجود در این
گیاه فوقالعاده جزیی است (فقط در حدود 00004/ 0 درصد)، تصور نمیرود این مقدار نیکوتین
برای اشخاص معتاد قانعکننده باشد و شاید استفاده از سقز معروف نیکوتین به نامNicorette اثر بیشتر و عملیتری
داشته باشد.
مقدار و نحوه مصرف
برای کمک به درمان تجمع آب در بدن و یا
در موارد آرتروزهای روماتیسمی در صورت تجویز متخصص میتوان از دمکرده یا تنطور گیاه
دماسب استفاده کرد.
برای تهیه دمکرده 2- 1 قاشق مربّاخوری
گیاه خشک را در یک پیمانه آب جوش ریخته و 10 دقیقه خیس کنید و تا 2 پیمانه (220 گرم
هربار) در روز بخورید. تنطور را هم 2 بار در روز و هربار نصف قاشق تا یک قاشق مربّاخوری
بخورید. این گیاه نباید به کودکان زیر دو سال داده شود و برای کودکان بزرگتر و اشخاص
بزرگتر از 65
معارف گیاهی، ج6، ص: 500
سال با مقدار کمی آغاز و بتدریج اضافه
شود.
نکات احتیاطآمیز در مصرف گیاه دماسب
گیاه دم اسب نسبتا دارای مقدار قابل ملاحظهای
سلنیوم 647] است. مصرف زیاد سلنیوم ممکن است موجب نقایص مادرزادی شود. بخصوص گیاهان
دماسبی که در پایین دست رودخانهها و نهرهایی که از مزارع حاصلخیز که مقدار زیادی
کود شیمیایی در آنها ریختهاند روییده باشند دارای مقدار سلنیوم بیشتری است. بنابراین
از نظر احتیاط توصیه میشود که زنان باردار از آن استفاده نکنند. بعلاوه گیاه دماسب
دارای ماده شیمیایی اکیستین است که مصرف زیاد آن ایجاد مسمومیت مینماید و حیواناتی
که مقدار زیادی از علف این گیاه خوردهاند مبتلا به تب شده و لاغر میشوند و عضلات
آنها ضعیف و ضربان قلب آنها نامنظم میشود. حتی مواردی تلف شدن دام نیز گزارش شده است
و کودکانی که به عنوان اسباببازی در ساقههای مجوف این گیاه دمیدهاند و مقدار کمی
عصاره گیاه را از این طریق بلع نمودهاند، عوارضی البته نه مرگآور داشتهاند. بنابراین
گیاه باید از دسترس بچهها دور باشد.
به سبب عوارضی که در مورد دام دارد، سازمان
نظارت بر خوراک و دارو امریکا این گیاه را در ردیف گیاهان با عوارض نامشخص طبقهبندی
کرده است و به استثنای زنان باردار و مادران شیرده و اشخاص بالغی که داروی مدّر دیگری
مصرف میکنند، برای بقیه اشخاص استفاده از این گیاه را بلامانع اعلام کرده است که در
حد مجاز و با مشورت و نظارت پزشک متخصص خورده شود و اگر در حین مصرف ناراحتی از قبیل
اختلال در معده و اسهال ایجاد شد، مصرف آن کاسته شود یا قطع شود.
معارف گیاهی، ج6، ص: 501
///////////////
ذنب الخیل ← بنجنجشت:
معرب پنجنگشت، و هو ذو الخمسۀ أوراق، و
هو نبات یکاد لعظمه أن یکون شجراً، و المستعمل منه زهره. شدید المباینۀ للباه حتی
إذا فرش من ورقه أو قضبانه شیء تحت الظهر،
منع الاحتلام و الإنعاظ.
حار فی الأولی یابس فی الثالثۀ.
بحرالجواهر
//////////////
ذنب الخیل
(Equisetum ravens Linn Horse
Tail :(Dhanab al -khail
گویند « فیاوادیس » به یونانی ،« طویورا
» (ذ: امسوخ، کنیاث، لحیۀ التیس، کرفس کوهی، لحیۀ العنز نامهاي دیگر آن است به سریانی
در خندقها میروید شاخههاي میانتهی دارد
رنگ آن بسرخی میگراید. جرم آن سخت داراي گرهها و پیوندهاست بر هر پیوندي
برگی است. طبیعت آن سرد است در اول و خشک
است در دوم. در اطلاق شکم نیک و در زخمهاي دهان سودمند است براي
آماس گرم و ریش امعا و فتق سودمند است
زخمها را پاك کند، گوشت را برویاند خون بینی را قطع کند براي زخم روده، مثانه و
تنگی نفس از گرمی و اقسام اسهال از گرمی
و استسقاء و ورم گرم جگر و بیماريهاي سینه و ورم معقد سودمند است (دهخدا))
المنصوري فی الطب (ترجمه)، ص: 682
-ذنب الخیل[ 708 ] (أمسوخ):
سرد، براي شکمروش و خون برآمدن از دهان
و آماس گرم
المنصوري فی الطب (ترجمه)، ص: 231
خوب است.
/////////////
دُماسب (در متون طب سنتی ذنب الخیل) نام
گیاهی است از تیره دماسبیان (Equisetaceae).
محتویات [نهفتن]
۱ کلیات
گیاهشناسی
۲ ترکیبات
شیمیایی
۳ خواص
داروئی
۴ منابع
کلیات گیاهشناسی[ویرایش]
دم اسب گیاهی است که از ۲۷۰ میلیون سال
پیش در روی زمین وجود داشتهاست و بهعنوان گیاه داروئی در اروپا و چین بکار رفتهاست.
دم اسب چون دارای مقدار زیادی سیلیس میباشد بنام سیلیس Silica نیز معروف است. دم اسب دو نوع ساقه هوایی دارد.ساقهای
که برنگ قرمز است و دراوائل بهار ظاهر میشود و دیگری ساقه نازا که برنگ سبز بوده و
بعد از آن رشد میکند و مصرف طبی دارد. دم اسب در کشورهای اروپا، آسیا و ارتفاعات هیمالیا
و شمال ایران بطور خودرو میروید.
ترکیبات شیمیایی[ویرایش]
گیاه دم اسب دارای اسید سال سیلیک، اسید
لیوئیک، اسید مالک، اسید اگزالیک، اکویس تونین، اسید اکویس تیک، دی متیل سولفون، اکوتی
نیک، یک ماده تلخ، یک ماده رزینی، چربی، ساپونین و همچنین دارای مقدارزیادی (در حدود
۷۰٪) سیلیس میباشد آزمایشهایی نشان
دادهاست که دم اسبی مقدار بسیار کمی طلا نیز دارد.[نیازمند منبع]
خواص داروئی[ویرایش]
برا ی رفع گلو درد و ورم گلو جوشانده دم
اسبی را غرغره کنید. کمپرس آن برای برطرف کردن دردهای آرتروز و ورم مفاصل مفید است.
برای درمان التهاب چشم، چشمان خود را با جوشانده دم اسب بشوئید. ضرب خوردگی قسمتهای
مختلف بدن را با کمپرس دم اسب التیام دهید. طرز استفاده: دم کرده: یک قاشق مربا خوری
از گیاه خشک را در یک لیوان آب جوش ریخته و برای مدت ۱۰ دقیقه دم کنید.
جوشانده: مقدار ۱۰۰-۸۰ گرم گیاه خشک را
در یک لیتر آب جوش ریخته و بگذارید برای مدت نیم ساعت بجوشد.سپس آن را صاف کرده و بمقدار
یک فنجان قبل از هر غذا بنوشید.
گرد دم اسب: گیاه خشک شده را در آسیاب
برقی بریزید تا بصورت پودر دراید. مقدار مصرف پودر یک گرم قبل از هر غذا است.
زیانها: این گیاه را نباید اطفال خردسال
و زنان حامله مصرف کنند. مقدار مصرف زیاد آن نیز ممکن است باعث ناراحتی معده و اختلال
در دستگاه هضم و اسهال شود.
منابع[ویرایش]
دانشنامه رشد.
پرش به بالا ↑ Pteridophyta
پرش به بالا ↑ Equisetales
//////////////
به عربی کنباث، ذنب الخیل:
الكُنباث أو ذَنَب الخيل[1] (الاسم العلمي:Equisetum) هو جنس من السراخس
يتبع فصيلة الكنباثية من رتبة الكنباثيات[2][3][4][5][6]. يضم حوالي 15 نوعًا من النباتات.
هذا الجنس هو الوحيد المتبقي في الفصيلة الكنباثية (باللاتينية: Equisetaceae) التي تشكل بدورها
الفصيلة الوحيدة في رتبة أذناب الخيليات (باللاتينية: Equisetales) وصف أذناب الخيليات
(باللاتينية: Equisetopsida). وهو الصف الوحيد في هذه الشعبة : شعبة أذناب الخيليات (باللاتينية:
Equisetophyta). تدعى هذه الشعبة
أيضًا في بعض الكتب القديمة (باللاتينية: Arthrophyta).
الكنباث نبات عديم الزهر والبذور وينمو
في الأرض الرطبة.
تضع بعض الأبحاث الجزيئية الأخيرة جنس
الكنباث ضمن السراخس (باللاتينية: Moniliformopses) في علاقة مع الماراتيات (باللاتينية: Marattiales). لكن هذه النتائج
ما زالت محل جدل حتى الآن. هناك صفوف ورتب أخرى معروفة ضمن السجل الحفوري، الذي يبين
أنها كانت نباتات مهمة في العالم في وقت مضى خلال العصر الكربوني-الحديدي (بالإنجليزية:
Carboniferous).
الانواع[عدل]
النباتات الحية من الكنباث تنقسم إلى فرعين
يعتبران كَجُنَيسَين ، الهجائن في الكنباث شائعة ولكن التهجين (حسب التقارير) يحدث
بين أفراد الجنيس الذي ينتمون اليه[7]، وهناك عدة انواع المعلومات عنها قليلة.
الانواع هي:
جُنَيس Equisetum:
Equisetum arvense L. –
Field Horsetail, Common Horsetail or Giant Horsetail
Equisetum bogotense Kunth –
Andean Horsetail or Giant Horsetail
Equisetum diffusum L. –
Himalayan Horsetail
Equisetum fluviatile L. –
Water Horsetail
Equisetum palustre L. –
Marsh Horsetail
Equisetum pratense Ehrh. –
Meadow Horsetail, Shade Horsetail, Shady Horsetail
Equisetum sylvaticum L. –
Wood Horsetail
Equisetum telmateia Ehrh. –
Great Horsetail, Northern Giant Horsetail
جُنَيس Hippochaete:
Equisetum giganteum L. –
Southern Giant Horsetail or Giant Horsetail
Equisetum myriochaetum
Schltdl. & Cham. – Mexican Giant Horsetail or Giant Horsetail
Equisetum hyemale L. – Rough
Horsetail, Scouringrush Horsetail
Equisetum laevigatum A.
Braun – Smooth Horsetail
Equisetum ramosissimum
Desf. – Branched Horsetail
Equisetum scirpoides Michx.
– Dwarf Horsetail
Equisetum variegatum
Schleich. ex Weber & Mohr – Variegated Horsetail
غير موضوعة بجنيس محدد:
†Equisetum thermale
- Middle to Late Jurassic, Argentina
الهجائن المعروفة:
Equisetum × moorei (Rough
Horsetail × Branched Horsetail)
Hybrids between species in
subgenus Equisetum
Equisetum × bowmanii
C.N.Page (Equisetum sylvaticum × Equisetum telmateia)
Equisetum × dycei C.N.Page
(Equisetum fluviatile × Equisetum palustre)
Equisetum × font-queri
Rothm. (Equisetum palustre × Equisetum telmateia)
Equisetum × litorale Kühlew
ex Rupr. (Equisetum arvense × Equisetum fluviatile)
Equisetum × mchaffieae
C.N.Page (Equisetum fluviatile × Equisetum pratense)
Equisetum × mildeanum
Rothm. (Equisetum pratense × Equisetum sylvaticum)
Equisetum × robertsii Dines
(Equisetum arvense × Equisetum telmateia)
Equisetum × rothmaleri
C.N.Page (Equisetum arvense × Equisetum palustre)
Equisetum × willmotii
C.N.Page (Equisetum fluviatile × Equisetum telmateia)
Hybrids between species in
subgenus Hippochaete
Equisetum × ferrissii Clute
(Equisetum hyemale × Equisetum laevigatum)
Equisetum × moorei Newman
(Equisetum hyemale × Equisetum ramosissimum)
Equisetum × nelsonii
(A.A.Eaton) Schaffn. (Equisetum laevigatum × Equisetum variegatum)
Equisetum × schaffneri
Milde (Equisetum giganteum × Equisetum myriochaetum)
Equisetum × trachydon
A.Braun (Equisetum hyemale × Equisetum variegatum)
أنظر أيضاً[عدل]
قائمة أنواع الكنباث
مراجع[عدل]
^ قاموس المورد الحديث لمنير ورمزي البعلبكي
دار العلم للملايين ص 404
^ موقع زيبكودزو (بالإنكليزية) Zipcodezoo جنس الكنباث تاريخ
الولوج 21 أبريل 2013
^ نظام المعلومات التصنيفية المتكامل
(بالإنكليزية) ITIS
جنس الكنباث تاريخ الولوج 21 أبريل 2013
^ المركز الوطني للمعلومات التقنية الحيوية
(بالإنكليزية) NCBI
جنس الكنباث تاريخ الولوج 21 أبريل 2013
^ موقع تاكسونوميكون (بالإنكليزية) Taxonomicon جنس الكنباث تاريخ
الولوج 21 أبريل 2013
^ موقع لائحة النباتات (بالإنكليزية) The Plant List جنس الكنباث تاريخ
الولوج 21 أبريل 2013
^ ^ Pigott, Anthony (4 October 2001). "Summary of Equisetum
Taxonomy". National Collection of Equisetum. Archived from the original on
21 October 2010. Retrieved 17 June 2013.
▼ ع ن ت
أنواع الكنباث
كنباث الحقول · كنباث بوغوتي · كنباث حرجي
· كنباث سبخي · كنباث شتوي · كنباث عملاق
· كنباث كاليفورني · كنباث مرجي · كنباث مستنقعي · كنباث نهري
· كنباث منتشر · كنباث ناعم · كنباث كثير الشعيرات · كنباث أفرع
· كنباث صلب · كنباث ديسياني · كنباث خشن الأسنان · كنباث مرقش
· كنباث ألاسكي · كنباث قطبي شمالي · كنباث متطاول · كنباث ينبوعي · كنباث متوسط
· كنباث كوماروفي · كنباث لاي · كنباث أقصى
· كنباث جبلي · كنباث نلسوني · كنباث متفرع
· كنباث ضفافي · كنباث سيبولدي · كنباث فريسي
· كنباث هوكيني · كنباث شاطئي · كنباث مكاي
· كنباث موري · كنباث نلسوني هجين · كنباث شفنري
· كنباث ملديني · كنباث تورجسياني ·
أيقونة بوابةبوابة علم النبات
مشاريع شقيقة في كومنز صور وملفات عن:
كنباث
معرفات الأصنوفة
موسوعة الحياة: 37260 GBIF: 2687913
Tropicos: 40004480 ITIS:
17148 ncbi: 3257 Fossilworks: 55064 السجل
الدولي للأنواع البحرية: 425739 IPNO: 329490-2 GRIN:
ps://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomygenus.aspx?id=17259 FNA:
111897 FOC: 111897 PLANTS: EQUIS
AFPD: 190561
تصنيفات: نباتات أمريكا الجنوبيةنباتات مجتاحةنباتات مجتاحة في
كاليفورنيانباتات مجتاحة في نيوزيلندانباتات مجتاحة في الولايات المتحدةنباتات طبيةكنباثكنباثيةأجناس
السراخسمستحثات حيةحياة نباتية في أوروبانباتات أفريقيانباتات آسياحياة نباتية في أمريكا
الشماليةنباتات أوقيانوسياحشائش
///////////
به آذری قاطرقویروخو:
Qatırquyruğu
(lat. Equisetum)[1] — qatırquyruğu fəsiləsinə aid bitki cinsi.[2]
Təbabətdə[redaktə
| əsas redaktə]
Qatırquyruğunu dəmləyib içmək böyrəklərdə və
sidik yollarındakı daşlaşmanı, kirəcləşməni, oynaqlardakı duzlaşmanı və
ağrıları azaldır, sidik ifrazını asanlaşdırır. Bədən orqanlarında baş verən
ağrıları azaltmaq üçün qatırquyruğunu, şüyüd zoğunu və gicitkəni qaynadıb
suyunda vanna qəbul etmək, sonra ilıq su ilə yaxalanıb, dəmləməsini icmək məsləhətdir.
Bu müalicə üsulu 10-15 gün davam etdirilsə, müalicə effektli olar, xəstə gecələr
rahat yatar.[3]
//////////
به بهاسای اندونزی پاکو اکور کودا:
Paku
ekor kuda merujuk pada segolongan kecil tumbuhan (sekitar
20 spesies)
yang umumnya terna kecil
dan semua masuk dalam genus Equisetum (dari equus yang
berarti "kuda" dan setum yang berarti "rambut
tebal" dalam bahasa Latin). Anggota-anggotanya dapat dijumpai di
seluruh dunia kecuali Antartika. Di kawasan Asia
Tenggara (Indonesia termasuk di dalamnya) hanya dijumpai satu
spesies alami saja, E. ramosissimum subsp. debile[1], yang
dikenal sebagai rumput betung dalam bahasa
Melayu, tataropongan dalam bahasa
Sunda, atau petongan dalam bahasa
Jawa. Kalangan taksonomi masih memperdebatkan apakah
kelompok ekor kuda merupakan divisio tersendiri,
sebagai Equisetophyta (atau Sphenophyta), atau suatu kelas dari tumbuhan
paku, sebagai Equisetopsida (atau Sphenopsida). Hasil
analisis molekular menunjukkan kedekatan hubungan
dengan Marattiopsida dan paku sejati (Polypodiopsida)[2].
///////////
به عبری
שְׁבַטְבַּט (שם מדעי:
Equisetum) הוא
סוג יחיד במשפחת השבטבטיים והוא שייך לצמחים וסקולריים חסרי זרע. זהו הסוג היחיד הקיים
בימינו במחלקת בעלי הפרקים. באירופה הוא נחשב כעשב שוטה והוא בעל סגולות רפואיות.
//////////
به ترکی استانبولی آتکویروگو:
Sulak çayırlar ve su
kıyılarında yetişen, çok yıllık ve otsu bitkilerdir. Atkuyrukları "yaşayan
fosil" olarak nitelendirilir. Genç sürgünleri ahır hayvanlarında
zehirlenmelere neden olabilir.
/////////////
Equisetum
From Wikipedia, the free encyclopedia
"Candocks" of the Great Horsetail(Equisetum telmateia subsp. telmateia),
showing whorls of branches and the tiny dark-tipped leaves
|
|
Kingdom:
|
|
Division:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text.
|
Equisetum (/ˌɛkwᵻˈsiːtəm/; horsetail, snake
grass, puzzlegrass) is the only living genus in Equisetaceae, a family of vascular plants that reproduce by spores rather than seeds.[2]
Equisetum is a "living fossil" as it is the only living genus of
the entire classEquisetopsida, which for over one hundred million years
was much more diverse and dominated the understory of late Paleozoic forests. Some Equisetopsida were
large trees reaching to 30 meters tall.[3] The genus Calamites of the family Calamitaceae, for example, is abundant in coaldeposits from the Carboniferous period.
A
superficially similar but entirely unrelated flowering plant genus, mare's tail (Hippuris), is occasionally referred to as
"horsetail", and adding to confusion, the name mare's tail is
sometimes applied to Equisetum.[4]
The
pattern of spacing of nodes in horsetails, wherein those toward the apex of the
shoot are increasingly close together, inspired John Napier to discover logarithms.[5]
&&&&&&&
ذنب الخروف
بفتح خاء معجمه و ضم را و سکون واو و فا
ماهیت آن
کیاهی است بیخ آن باریک و شاخهای آن سفید و مجوف و برک آن از هم
دور شبیه ببرک راسن و کل آن زرد شبیه بکل رشاد بری و تخم آن باریک و طعم جمیع اجزای
آن مائل بتلخی و تندی و با اندک لزوجت و در شام خصوصا بیت المقدس کثیر الوجود
طبیعت آن
در آخر دوم کرم و در سوم خشک و کفته اند در آخر دوم کرم و خشک است
و با رطوبت فضلیه
افعال و خواص آن
آشامیدن آن مسکن مغص و محلل ریاح و قاطع خون و رافع سپرز و دافع
اذیت کزیدۀ کلب و بدستور ضماد آن بر موضع کزیدۀ آن و قطور عصارۀ برک آن و بدستور ضماد
سائیدۀ آن جهت رفع بیاض چشم مجرب دانسته اند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
ذنب الخروف.
[ذَ نَ بُلْ خَ] (ع اِ مرکب)صاحب تحفه
گوید: گیاهی است بیخش باریک(1) و شاخهای او سفید و مجوّف و برگش متباعد و شبیه به برگ
راسن و گلش زرد و شبیه به گل رشاد برّی و تخمش باریک و طعم او مایل به تلخی و تندی
و با اندک لزوجت. در آخر دوم گرم و در سیم خشک و عصارهء او، و بدستور سائیدهء برگش
جهت بیاض چشم بی عدیل و جهت گزیدن سگ دیوانه قبل از آن که از آب خوف کند بسیار مؤثر
و مسکن مغص و محلل ریاح و قاطع خون و رافع [ درد ]سپرز و مضرّ گرده و مصلحش نشاسته
و شربتش تا یک مثقال و بدلش ربع آن بخور مریم است. و ابن البیطار گوید: ابوالعباس نباتی
آورده است: ذنب الخروف نامی است که در مشرق اندلس به گیاهی کریّالشکل و حرفی الزّهر
دهند (عبارت ابن البیطار چاپی عربی این است للنبات الکری الشکل الحرفی الزهر). لکن
مترجم فرانسوی این کتاب گوید گیاهی است که شکل لیرون(2) دارد و گل آن شبیه است به گل
حرف [ ترتیزک ] و ظاهراً نسخهء مترجم فرانسوی صحیح است چه در عقب این جمله ابن البیطار
گوید (الاّ انّه اکبر) لیکن از آن بزرگتر است. و ریشه های آن دراز است شبیه به ریشه
های گیاه سطروثیون و طعم گل و دانه و برگ آن میانهء طعم ترب و خردل باشد و این گیاه
همان است که دیسقوریدوس در الثانیة او را لبیدیون نامد و جالینوس او را در میامیر نیز
همین نام دهد. ولکن در افریقیه و نیز به شام، ذنب الخروف نام گیاه دیگر است و ما آن
را در جای دیگر وصف کرده ایم و آن صحیح است و طعمش کمی به تلخی زند و در برگ آن اندکی
لزوجت باشد شبیه به برگ گیاهی که عامهء ما در اندلس رالاقین نامند و گل آن نرم و کروی
الشکل است لیکن اطراف شاخهای وی کمی مایل به سفیدی است و ساق آن مستدیر و مزوّی و دقیق
الاطراف است و بن آن درشت و ضخیم است و بذر خردی دارد و به تجربه معلوم کرده اند که
در زائل کردن سفیدی چشم عصارهء برگ آن سود دارد و این گیاه را در بیت المقدس نیز ذنب
الخروف نامند و من بدانجا دیدم و اهل بیت المقدس گویند که آن را در جراحت سگ هار گزیده
فایده باشد - انتهی.
مسواک الراعی
(1) - Cardarix. Cardaria. Lydium (شیترة) یا
(2) - *Lepidium reseda.
* Lepidium
From Wikipedia, the free encyclopedia
Lepidium
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
about 175-220, see
text
|
Lepidium is a genus of
plants in the mustard/cabbage family, Brassicaceae. The genus is widely distributed in the
Americas, Africa, Asia, Europe, and Australia.[1] It includes familiar species such
as garden cress, maca, and dittander. General common names include peppercress, peppergrass,
and pepperwort. Some species form tumbleweeds.[2]
- Reseda (plant)
From Wikipedia, the free encyclopedia
Reseda
|
|
Reseda
lutea (wild
mignonette)
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text
|
Reseda (mignonette)
is a genus of fragrant herbaceous plants native to the Europe, southwest Asia and North Africa, from the Canary Islands and Iberiaeast to northwest India. The genus includes herbaceous annual,
biennial and perennial species 40–130 cm tall. The leaves form a basal rosette at ground level,
and then spirally arranged up the stem; they can be entire, toothed or pinnate,
and range from 1–15 cm long. The flowers are produced in a slender spike, each
flower small (4–6 mm diameter), white, yellow, orange, or green, with four
to six petals. The fruit is a small dry
capsule containing several seeds.
///////////
Lepidium draba
From Wikipedia, the free encyclopedia
Whitetop
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
L. draba
|
Subspecies
|
|
·
Lepidium draba subsp. draba(= Cardaria
draba)
·
Lepidium draba subsp. chalepense (L.) P.Fourn.(=Cardaria chalepensis)
|
|
Cardaria draba (L.) Desv.
|
Lepidium
draba (whitetop or hoary
cress[1]) is a rhizomatous perennialflowering plant in the cabbage family Brassicaceae. It is native to western Asia and
southeastern Europe and widely introduced elsewhere.
//////////
Sedum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Sedum
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Subtribe:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
Sedum is a large genus of flowering plants in the family Crassulaceae, members of which are commonly known
as stonecrops. The genus has been described as containing up to 600
species[2] updated to 470.[3] They are leaf succulents found primarily in the Northern
Hemisphere, but extending into the southern hemisphere in Africa and South
America.[3] The plants vary from annual and creeping herbs to shrubs. The plants have water-storing leaves. The
flowers usually have five petals, seldom four or six. There are typically
twice as many stamens as petals.
Various
species formerly classified as Sedum are now in the segregate
genera Hylotelephium and Rhodiola.
Well-known
European Sedums are Sedum acre, Sedum album, Sedum dasyphyllum, Sedum reflexum (also known
as Sedum rupestre) and Sedum hispanicum.
- مسواک الراعی . [ م ِس ْ کُرْ را ] (ع اِ مرکب ) شامل زوفرا
و شیطرج است . (تحفه حکیم مومن ). بعضی گویند
زوفراست و بعضی گویند شیطرج است و این صحیح است . (ابن البیطار). و رجوع به زوفرا و
شیطرج شود.
- زوفرا. [ ف َ ] (اِ) تخم دارویی
است که آن را به شیرازی آهودوستک خوانند و برگ آن مانند کرفس باشد. گزندگی عقرب را
نافع است . (برهان )(آنندراج ). قسمی از خرای بری است . (تحفه حکیم مومن ). خرا. دینارویه ۞ . فاناقس . اسقلیپوس ۞ و بعضی گویندخرا، زوفرا نباشد.
(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). انیسون بری . (ناظم الاطباء). رجوع به ترجمه صیدنه و اختیارات بدیعی و خرا و دینارویه و لکلرک
ج 2 ص 225 شود.
- شیطرج . [ طَ رَ ] (اِ) دارویی
است هندی و بسیار تیز و تند. (ناظم الاطباء). گیاهی است از تیره برغست ها که علفی و نسبتاً زیباست . ارتفاعش بین
30 سانتی متر الی 1/2 متر می باشد. این گیاه دارای ساقه های منشعب و شاخه های زاویه
دار است که به حالت خودرو در برخی نقاط اروپا و ایران و آسیای صغیر و شمال افریقا می
روید. برگهای قاعده آن بیضوی و بزرگ ولی سایر
برگها نوک تیز و باریک و کوچکند. بر روی شاخه های متعدد آن گلهای گلی یا بنفش رنگ ظاهر
می شوند. حشیشةالاسنان . (فرهنگ فارسی معین ). به هندی چتر را گویند.برگ آن به برگ
سپندان ماننده است و درازی قصبه او تا یک گز
باشد و آن دو نوع است : پارسی و هندوی . (از تذکره صیدنه ابوریحان
بیرونی ). رجوع به تحفه حکیم مومن و اختیارات
بدیعی و ذخیره خوارزمشاهی شود.
///////////////
ذنب الخروف:
أبو العباس النباتی: اسم أندلسی
بأحواز شرق الأندلس للنبات الکری الشکل الحرفی الزهر إلا أنه أکبر و أصوله طوال تشبه
النبات المسمی بالیونانیة سطرونیون و طعم الزهر و البزور، و الورق ما بین طعم الفجل
و الخردل، و هو البنبدیون المذکور عند دیسقوریدوس فی الثانیة الموصوف عند جالینوس فی
الثامنة، و ذنب الخروف أیضاً فیها عند أهل أفریقیة و أهل الشام نبات آخر غیر هذا، و
هو الصحیح و قد وصفناه فی مواضع أخر طعمه إلی المرارة ما هو بیسیر لزوجة، و فی ورقه
مشابهة من ورق البنات الذی یسمیه عامتنا بالأندلس بالأقین و زهره لین کری الشکل إلا
أنه علی أطراف أغصانه إلی البیاض قلیلًا و قضیبه مستدیر مزوی دقیق الأطراف ضخم أسفله،
و له بزر دقیق. و صحت التجربة عندهم فیه النفع من البیاض فی العین، أعنی عصارة ورقه
و رأیته بالبیت المقدس کرمه الله تعالی و یسمونه أیضاً بذنب الخروف و هو عندهم مجرب
فی النفع من عضة الکلب الکلب.
الجامع لمفردات الادویه و الاغذیه