دهن الکرجن*
بفتح کاف عجمی و سکون راء مهمله و فتح جیم و نون اسم هندی است
ماهیت آن
روغنی است که از تنۀ درخت بسیار عظیم بلندی که منبت آن اسلام آباد
که شهر سبز نیز باصطلاح قدیم و بهندی چتکام و چات کام نیز می نامند بسیار است بعمل
می آورند بزدن تیشه بر تنۀ درخت آن و نصب کردن ظرفی بدان موضع و بانحای دیکر نیز و
رنک آن روغن در تازکی اندک سرخ رنک رقیق صاف می باشد و چون کهنه کردد سرخ بسیار تیره
مائل بسیاهی غلیظ چسپنده و چون بسیار کهنه کردد غلیظ و چسپندکی آن زیاده می کردد و
برای رفع کرم خوردن بچوب عمارت و تختۀ دروازه و غیر آن در بنکاله اکثر می مالند و نصاری
در رنک آمیزی کشتی و جهازات و عمارات داخل رنکها می نمایند و چوب آن درخت بسیار رخو
و ریشه دار و در تازکی چرب که مانند فتیلۀ دهن آلوده مشتعل می کردد و بکار عمارات بجز
سوختن نمی آید
طبیعت آن
کرم و خشک
افعال و خواص آن
محلل اورام است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
* کرجن: شربین**
دارونامه طوبا
**شربین . [ ش َ ] (اِ) نام درخت قطران
است و آن نوعی از صنوبر باشد. (برهان ) (از آنندراج ). قادریس .درختی عظیم که قطران
از آن گیرند. (یادداشت مؤلف ).درختی است چون سرو اما از آن سرخ تر و خوشبوی تر و
برگ آن پهن تر و میوه ٔ آن خردتر باشد و از آن نیکوترین قطران آید و قسم کوچک آن را عرعر
بری خوانند. (از اقرب الموارد). درختی که از آن قطران میگیرند. (ناظم الاطباء). از
اصناف سرو است ، برگش از آن عریض تر و ثمرش شبیه به بار سرو و از آن کوچکتر و بهترین
قطران از او حاصل شود و بعضی او را از اقسام صنوبر دانسته اند و به سرو شبیه و از آن
کوچکتر است و در اصفهان معروف به درخت نوش است و قسمی از او کوچکتر و خارناک و ثمرش
به قدر گردکان و عرعر بری* گویند. (از مخزن الادویة). || درخت کاج . (از ناظم الاطباء).
|| درخت زرشک . (ناظم الاطباء). رجوع به ارز** شود.
* عرعر بری . [ ع َ ع َ رِ ب َرْ
ری ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسم کوچک شربین است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
** ارز. [ اَ / اُ ] (ع اِ) ۞ صنوبر. (قاموس ) (برهان ) (مؤید الفضلاء). ارز، درخت صنوبر
بی بار است و زفت رطب از آن حاصل میشود. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). || یا صنوبر نر. (منتهی
الأرب ). صنوبر نر که ثمر ندهد. شربین
. فوقا ۞ . || صنوبر صغار. رجوع به صنوبر
صغیر شود. || یا درخت عرعر ۞ . (منتهی الأرب ) (برهان ). || درخت سرو. (برهان )
(مؤید الفضلاء). || درخت انار. (برهان
) (مؤید الفضلاء).
- قطران . [ ق َ ] (ع اِ) شیره ٔ درخت ابهل و شیره ٔ ارز و مانند آن . (منتهی الارب
). قَطْران و قِطْران و قَطِران ، روغنی سیال است که از درخت ابهل و ارز و جز آن گیرند.(اقرب
الموارد). طلائی که بر اشتر گَرگین مالند. (ترجمان علامه ترتیب عادل ). دو نوع از قطران
یافت میشود:1- قطران ذغال سنگ یا قطران معدنی ۞ که از تقطیر ذغال سنگ به دست
می آید. 2- قطران گیاهی و یا قطران چوب که از تقطیر خشک چوب گیاهی از تیره ٔ درخت کاج و صنوبر استخراج میکنند.
در جزو ترکیب تمام قطرانها اجسامی که در جزو عناصر ضدعفونی معطر یافت شده کم وبیش یافت
میگردد و مهمترین آنها به قرار زیر است : قنل ، کره زل ، کره اوزت نفتالین ، اکزیلل
، اسید استیک ، تولوئل ، دی اکسی بنزن و غیره . قطران گیاهی یا قطران کاج یا قطران
نروژ را از تنه ٔ چندین نوع کاج استخراج میکنند،
مایعی است غلیظ به رنگ قهوه ای غلیظ تیره با بوئی مشخص و نامطبوع با فعل وانفعالی اسیدی
تقریباً غیرمحلول در آب و در الکل و اتر و کلرفرم و اسید استیک و اجسام چربی به خوبی
حل میشود. قطران ذغال سنگ یا قطران معدنی مایعی است سیاه غلیظ قلیائی وشفاف با بوئی
مشخص و نامطبوع تقریباً غیرمحلول در آب کمی محلول در الکل و در نفت و بنزین حل میگردد.
درترکیب آنها کاربورها و فنل ها و بازهای مختلف و سایرترکیبات قطران گیاهی یافت میشود.
خاصیت ضدعفونی و خاصیت سمی آن از قطران گیاهی قوی تر میباشد. قطران ذغال سنگ را نباید
در داخل به کار برد، در خارج میتوان برای درمان زخم هائی که دیر التیام می پذیرد و
در امراض انگلی و در بعضی اختلالات جلدی و اکزما به کار برد. اگر قطران را مکرر بر
روی پوست بدن موش بمالند یک نوع سرطان مصنوعی ظاهر می شود. در انسان نیز بر اثر مالیدن
مکرر قطران در روی پوست بعضی انواع نئوپلاسم تولیدمیگردد. اخیراً بعضی کاربورهای مولد
سرطان را از قطران استخراج کرده اند و مصنوعاً نیز توانسته اند این کاربورهای مولد
سرطان را در آزمایشگاه تهیه نمایند. رجوع به درمان شناسی عطایی ج 1 ص 247 و 248 و
249 شود.
- ابهل .[ اَ هََ / اُ هَُ / اَ
هَُ / اِ هَِ ] (ع اِ) وهل .صفینه ۞ . و آن نوعی از عرعر و سرو کوهی و کوکلان و ورس و ارس و
اورس است ۞ و ثمر آنرا تخم وهل و جوزالابهل
خوانند. و آن درختی است بزرگ ۞ که برگش به گز (طرفا) و بارش به نبق ماند و جوهری او را
بغلط عرعر شمرده است . (قاموس ). ۞ و آن بر دو صنف است قسمی برگش چون برگ سرو با خار بسیار
و کوتاه ۞ و قسمی به برگ مانند طرفا و طعمش
چون طعم سرو ۞ . (شیخ الرئیس ابوعلی سینا).
و ربنجنی گوید: ابهل چیزیست که زنان خورند تا بچه بیفکنند. و در تاج العروس به نقل
از تهذیب گوید: ابهل غرب است که قطران از آن گیرند - انتهی . و دمشقی گوید: قسمی درخت
است با بوئی تیز و آن به لُبنان بسیار باشد. و دانه ٔ آنرا حب العرعر گویند ۞ . (منتهی الارب ). و صاحب غیاث
اللغات گوید: ابهل تخم سرو کوهی است که بهندی هاوبیر نامند :
بکوهستان نمتک و نلک و ابهل
به اندر باغ ناکس از به و گل .
لطیفی .
و داود ضریر انطاکی گوید: ابهل ، بیوطس
یونانی است و آن قسمی از عرعار و یا خود عرعار میباشد. بعضی اقسام آن مانندطرفا صغیرالورق
و برخی اقسام آن مانند سرو کبیرالورق است و حجم آن به نبق نزدیک و رنگ آن سرخ است و
چون بکمال رسد رنگ آن سیاه گردد و ورق ورق و خرد گردد مانند نشاره و خاک اره ٔ سیاه در داخل آن هسته ها و استخوان
مختلف الحجم است و آن شیرین و گس و تند است بهترین آن محکم ترین آن است که تازه و سیاه
باشد و غش ّ آن با سرو کنند و سپس خواص طبی آنرا شرح میدهد. رجوع به تذکره ٔ اولی الألباب داود ضریر انطاکی چ مصر جزء
اول ص 36 شود.
- عرعر. [ ع َ ع َ ] (ع اِ) درخت
سرو کوهی است . گویند میان آن درخت و نخل خرما عداوت است و یک جا نرویند. (برهان قاطع).
درخت سرو پیوسته سبز، فارسی است . (منتهی الارب ). درختی است از قسم سرو، و این در
اصل فارسی است . (آنندراج ). درختی است که قسمی از سرو باشد و آن سرو کوهی است . و
به هندی آنرا چیر گویند که روغن چوب آن معروف است . (غیاث اللغات ). درخت سرو و آن
فارسی است . یک دانه ٔ آن عرعرة است و گویند آن «ساسم » است . و برخی گویند درختی است
که از آن قطران بعمل آید. (از اقرب الموارد). درختی است شبیه به صنوبر و در دشت روید
و در عربه و وادی موسی یافت میشود. و بسا میشود که بز آنرا نمی چرد.(قاموس کتاب مقدس
). سرو. (دهار) (مهذب الاسماء). ناژ. سرو جبلی . (زمخشری ). آنرا سرو کوهی و قزاونه
و اورس گویند. میوه اش مانند زعرور است بلکه سیاه تر بود. وبوی خوش دارد و آنرا ابهل
خوانند. (نزهة القلوب ) نوعی پیرو که بنام سروکوهی نیز معروف است . و معمولاً دردهات
ایران و نقاط جنگلی شمال در تداول عامه آنچه را که بنام عرعر مینامند اقسام مختلف سروکوهی
و پیرو میباشد. که از تیره ٔ کوپرساسه ۞ هستند. (از فرهنگ فارسی معین ). به تازی درخت سرو را گویند
و به هندی هوه گویند. ارجانی گوید دانه ٔ او گرم و خشک است در سه درجه . و بول
از مثانه و خون حیض از رحم براند. و معده را پاکیزه کند. و علتی را که آنرا اختناق
الرحم گویند منفعت کند. (از تذکره ٔ ضریرانطاکی ). سرو کوهی است و او از سرو کوتاه تر و کوچکتر،
و ثمرش بقدر فندقی و با اندک شیرینی ، غیر ابهل است . گویند نگاه داشتن هشت عدد ثمر
او در سر باعث قبول و عظمت در نظرها است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در قدیم ، سرو کوهی یعنی
پیرو باشد، و آنرا در لاتین ژونی پروس ۞ و در فرانسوی ژنوریه ۞ گویند. و عرعر که در شعرشاعران
آمده است این درخت است نه بمعنی درخت عرعر امروزی . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) :
و اندروی [ شهر بوشنگ ] درخت عرعر است . (حدود العالم ).
///////////
سرو کوهی
اشاره
در کتب طب سنتی انواع آن را با نامهای
«عرعر» و «شجرة الابهل» و در کتب فارسی قدیم انواع آن با نام فارسی «کوکلان»، «ناژون»،
«سرو کوهی»، «ورس»، «آورس»، «سندروس»، «ارس» و تعدادی نامهای دیگر آمده است. به فرانسوی
بهطور کلی جنس آن راGenevrier
و به انگلیسیJuniper
وgeneva
گویند. درختان یا درختچههایی هستند از ردّه سوزنیبرگانConiferae تیرهCupressaceae جنسJuniperus و دارای انواع و
گونههای متعددی است. تعدادی از آنها که از نظر خواص دارویی مورد توجه هستند به ترتیب
به شرح آنها مبادرت میشود.
پیرو
از انواع سرو کوهی است. در ایران با نامهای
محلی مختلفی شناخته میشود از جمله در گرگان «پیرو»، در درفک و شیرکوه گیلان «اربس-
اربز»، در دیلمان «ابرسک»، در نور و کجور «ریس»، در رودسر «ارس» در سوادکوه «لمبیر»،
در ارسباران «چتنه»، در قطور آذربایجان «چچم» و در آذربایجان «آردوش، سلوآغاجی» مینامند.
در کتب طب سنتی با نامهای «عرعر» و «سرو جبلی» و «شیزی» آمده است. به هندی نیز «عرعر»
و در مناطقی از هند «ابهل» نامند. به فرانسویCenevrier و میوه آن راGenievre وBaie de genievre و به انگلیسی درختچه
راGommon juniper
وJuniper bush
گویند. گیاهی است
معارف گیاهی، ج5، ص: 184
از سوزنیبرگان تیرهCupressaceae نام علمی آنJuniperus communis
L
. میباشد که بومی اروپاست و دو تحتگونه آن که در ایران میرویند به نامهایJuniperus communis
sub communis Riedl . (به نام پیرو) و دیگریJuniperus communis sub nana Syme (به نام لمبیر) میباشند.
میوه این درخت را که از داروها میباشد،
«جوز السرو» گویند.
توضیح: عرعر معمولا در ایران به درختی
از پهنبرگان به نامAilanthus altissim
گفته میشود که خواص و شرح آن در سایر مجلدات این کتاب آمده است.
مشخصات
پیرو درختچهای است کوچک یک پایه یا دو
پایه بلندی آن در بعضی نقاط تا 12 متر میرسد ولی اغلب به صورت درختچه کوتاه و گسترده
روی زمین است که با پنجه زدن و خوابیدن ساقه مرتبا تکثیر میشود و بتدریج قطعه زمین
را مفروش میکند.
به همین دلیل یکی از نامهای انگلیسی آن
سرو زمینی(Ground juniper) است.
پوست ساقه آن ابتدا تیرهرنگ و بعدا خاکستری
و قهوهای میشود. برگهای آن سوزنی، راست، نوکتیز مانند سوزن، روی برگ شیاردار و در
طول آن خطی کبودرنگ دیده میشود. ابعاد برگ 18- 4* 1 میلیمتر است. میوه آن تقریبا
گرد و کروی، کبودرنگ به قطر 9- 6 میلیمتر و معمولا دارای 3 عدد دانه سهوجهی است که
در سال دوم میرسد. این درختچه بومی اروپاست و گونه اصلی و تحت گونههای آن در ایران
از گرگان تا ارسباران و در ارتفاعات گدوک و هزار جریب و کندوان و پل زنگوله و در گیلان
در ایسپیلی ییلاق و در آذربایجان در قرهداغ و کوه میشوداغ و کلیبر دیده میشود. در
هند نیز در مناطق غربی هیمالیا انتشار دارد. قسمت مورد استفاده دارویی سروهای کوهی
میوه آن است که در سال دوم وقتی رنگ آن بنفش تیره میشود در ماههای مهر و آبان چیده
شده و در هوای آزاد گسترده و خشک میکنند.
سطح خارجی میوه از یک قشر نازک مومی به
رنگ غباری سفید پوشیده شده است.
میوهها معطّر، طعم آنها تلخ و کمی شیرین،
شبیه طعم تربانتین است. به علاوه از چوب و سرشاخهها و برگ آن نیز در جوشاندهها استفاده
میشود.
در مقطع میوه از خارج به داخل اولا قشر
خارجی میوه دیده میشود ثانیا گوشت داخلی میوه به رنگ سبز مایل به زرد و بالاخره مغز
میوه که 3 عدد دانه با غشاء سخت
معارف گیاهی، ج5، ص: 185
در آن وجود دارد.
ترکیبات شیمیایی
در میوههای سرو کوهی پیرو اکسالیک اسید
و به مقدار جزئی چند اسید دیگر و کمی قند و در حدود 20/ 1- 8/ 0 درصد اسانس یافت میشود.
علاوه بر اسانس در میوه آن در حدود 8 درصد رزین و 36/ 0 درصد یک ماده تلخ جونیپرین
260] مشخص شده است.]G .I .M .P[ .
بررسیهای دیگری نشان میدهد که در میوههای
آن در حدود 83/ 0 درصد اسانس مشخص شده است که شامل دی- آلفا- پینن 261] و به علاوه
از میوه آن ماده مدّری به نام ترپینئول 4[262] جدا شده است. روغنی که از پوست درختچه
گرفته میشود دارای جونیپرول 263] و جونیپرن 264] است. در پوست درخت ترکیبات شیمیایی
لونگی فلن 265]، جونیپرول، بتا- سیتوسترول 266]، استیگماسترول 267] و دیترپن فنول
268] و توتارول 269] مشخص شده است S .G .I .M .P[ . از اسانس میوه آن پس از اکسیده شدن رسوبی
به دست میآورند به نام کافور میوه سرو کوهی و از عطر اسانس میوه آن برای معطّر کردن
برخی آشامیدنیها استفاده میشود.
خواص- کاربرد
دمکرده میوه سرو کوهی از مدّرهای خیلی
قوی است و در مواردی که اشخاص دچار التهاب کلیه هستند باید از خوردن آن پرهیز نمایند
و اگر بخورند و کمی هم اسراف کنند احتمال دارد خون در ادرار آنها دیده شود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 186
در هند از میوه و اسانس آن به عنوان مدّر،
بادشکن و محرّک استفاده میشود. در موارد استسقا و سوزاک، ترشحات زیاد رحم، التهاب
مجاری ادرار و تصفیه خون و برخی بیماریهای جلدی تجویز میشود. از دمکرده میوه آن
در موارد قطع عادت ماهیانه که ناشی از ضعف باشد و نیز دردهای یکطرفه و درد معده نیز
مصرف میشود.
پیرو یا عرعر از نظر طبیعت طبق رأی حکمای
طب سنتی ایران خیلی گرم و خشک است. خواص آن گرمکننده و بازکننده انسداد مجاری و قابض
و مقاوم سموم و بسیار مدّر و قاعدهآور است. خوردن 5 گرم از میوه آن برای باز کردن
گرفتگی مجاری، سرفه، درد سینه، طحال، ضعف معده، رفع دلپیچه و درد رحم خصوصا اگر با
سرکه انجیر خورده شود مفید است. نشستن در دمکرده آن برای رفع اختناق رحم مفید است.
ضماد آن برای قطع عرق و تقویت بدن مفید است. خوردن میوه آن خشونت سینه ایجاد میکند
و برای رفع آن باید کتیرا خورد. مقدار خوراک آن تا 5 گرم است که معمولا به صورت دمکرده
خورده میشود.
خوردن دمکرده 20- 8 گرم میوه عرعر در
1000 گرم آب موجب ازدیاد ترشح ادرار و دفع سنگ کلیه میشود. و برای اینکه تأثیر آن
زیاد شود معمول است که در 2 لیتر آب در حدود 50 گرم جو سفید پوست کنده و در حدود
30 گرم نیز میوه عرعر ریخته و جوشانیده و با مخلوط کردن با عسل یا قند به صورت جوشانده
مطبوعی درمیآورند.
تهیه عصاره میوه عرعر یا عصاره ژانیور:
میوه عرعر که تازه خشک شده باشد 1 واحد، آب مقطر با حرارت 30 درجه 6 واحد. ابتدا میوهها
را در هاون مرمر نیمکوب کرده و در نصف مقدار آب 24 ساعت بخیسانند و با کمی فشار از
پارچه بگذرانند، و نصف باقیمانده آب را روی تفاله ریخته و بعد از 12 ساعت آن را نیز
صاف کنند و هریک از دو صافشده را مجددا جداگانه از پارچه ابریشمی بگذرانند و سپس صافشده
اول را در حمام ماریه تبخیر نمایند تا به غلظت شربت درآید و بعد صافشده دوم را روی
آن بریزند و تبخیر کنند تا به غلظت عصاره نرم درآید. مقدار خوراک از این عصاره 5-
2 گرم است. محرّک معده است و سایر خواص را نیز دارا میباشد.
محلول خلطآور عرعر: دمکرده زوفا 150 گرم،
عصاره میوه عرعر 10 گرم و سکنجبین عنصل 10 گرم. اینها را مخلوط کرده با قاشق کوچک بتدریج
بیاشامند.
دمکرده میوه عرعر: 20 گرم میوه عرعر را
در 1000 گرم آب جوش دم کرده
معارف گیاهی، ج5، ص: 187
صاف کنند و با شربت تلو آن را شیرین کنند
و فنجان فنجان میل کنند.
دود دادن با میوه سرو عرعر: میوه عرعر
250 گرم گرفته منقلی را از زغال پر کرده و میوهها را روی آن ریخته و در بستر مریض
دود دهند. این دود برای رفع روماتیسم و دردهای نقاط مختلف بدن مفید است.
سایر بررسیها و تحقیقات که در مورد خواص
سرو کوهی در مراکز تحقیقاتی جهان به عمل آمده است و مروری بر تاریخ تحول درمانی این
گیاه
طی قرون وسطی در اروپا معتقد بودند که
دود سرو کوهی برای درمان جذام مؤثر است. پس از آن در جنگ بین المللی دوم پرستارهای
فرانسوی از دود میوه سرو کوهی در بیمارستانها برای ضد عفونی کردن بیمارستان استفاده
میکردند. در قرن هفدهم کارشناسان گیاهدرمانی جوز السرو را به عنوان مدّر تجویز میکردند،
بنابراین در مورد استسقا بخصوص جمع شدن آب در ریه در بیماریهای قلبی توصیه میشد.
کارشناس گیاهدرمانی معروف انگلیسی به
نام نیکولا کولپپر[270] جوز السرو را علاوه بر موارد فوق برای درمان سرفه، کوتاهی تنفس،
سل و برای تحریک و ازدیاد عادت ماهیانه و تسریع زایمان مصرف میکرد. سرخپوستان امریکایی
قبل از اینکه با مهاجران اروپایی تماس پیدا کنند خودشان به خواص درمانی این گیاه واقف
بودند و از میوه سرو برای کمک به تسریع زایمان نوزاد استفاده میکردند. زمانی که کاشفان
اسپانیایی اولین بار در سال 1540 به نقطهای در امریکا که حالا نیومکزیکو نامیده میشود
وارد شدند مشاهده کردند زنهای مامای سرخپوست کهZuni نامیده میشدند از میوه سرو برای بهبود زائو پس از زایمان
مصرف مینمایند و به علاوه برای ضد عفونی زخمها و درمان ارتروز نیز به کار میبردند.
در قرن نوزدهم پزشکان در امریکا به خاصیت سرو برای تسریع تولد نوزاد توجهی نداشتند
ولی آن را در ابعاد گستردهای برای درمان استسقا و جمع شدن آب در موارد بیماریهای
قلبی مصرف میکردند. و به علاوه به صورت مصرف خارجی برای درمان اکزما و سودا[271] و
در مصرف داخلی برای درمان سوزاک و عفونتهای مثانه و کلیه و سایر بیماریهای
معارف گیاهی، ج5، ص: 188
مجاری ادرار و تناسلی توصیه میکردند.
کارشناسان گیاهدرمانی معاصر امریکا جوز
السرو یا میوه سرو را در مصرف خارجی به عنوان مایع ضد عفونی و در مصرف داخلی برای رفع
عفونتهای مثانه، کنترل آرتروز، رفع گرفتگیهای رودهای 272] و نقرس توصیه مینمایند.
برخی از آنها برای رفع بوی بد ادرار در موارد عدم تخلیه کامل ادرار تجویز میکنند زیرا
این گیاه ضمن مدّر بودن بوی مطبوع بنفشه دارد. عدهای نیز معتقدند که جوز السرو انواع
قارچهای پوستی را از بین میبرد.
موارد شفابخشی سرو کوهی
در اسانس سرو کوهی یک ماده شیمیایی مدّر
به نام ترپینئول 4 وجود دارد که قدرت تصفیهکنندگی مایعات در کلیه را افزایش میدهد
و این کشف، خاصیت سنتی مدّر بودن سرو کوهی را تأیید میکند.
میوه سرو برای فشار خون
پزشکان اغلب برای کاهش فشار خون داروهای
مدّر تجویز میکنند. فشار خون یکی از شرایط سخت و جدّی است و مستلزم مراقبتهای پزشکی
دقیق میباشد. اگر تصمیم گرفته شود از خاصیت مدّر بودن میوه سرو برای کاهش فشار خون
استفاده شود حتما باید زیر نظر پزشک باشد زیرا مواد مدّر بدن را از ماده مهم و لازم
پتاسیم تخلیه میکنند و باید به موازات داروهای مدّر نظیر سرو کوهی از خوراکیهای غنی
از پتاسیم نیز استفاده شود.
میوه سرو برای کنترل ناراحتی ناشی از جمع
شدن مایع در ریه در موارد بیماریهای قلبی
البته دکترCulpeper انگلیسی در قرن نوزدهم
در اظهار این نظر که سرو کوهی معالج قطعی این بیماری است کمی اغراق کرده است ولی بههرحال
چون میوه سرو کوهی مدّر است میتواند یکی از عوامل کمک به درمان این بیماری باشد.
بیماریهای قلبی پیچیده است و تنها با
خوردن داروهای مدّر درمان نمیشود و سایر
معارف گیاهی، ج5، ص: 189
جوانب امر را نیز باید با دقت زیر نظر
پزشک مورد توجه قرار داد.
میوه سرو دارویی برای رفع ناراحتیهای
زنانه
پژوهشهایی که در مورد جانوران آزمایشگاهی
به عمل آمده، نشان میدهند که میوه سرو کوهی انقباض رحم را تحریک میکند و زنان باردار
باید از خوردن آن اجتناب کنند. البته بجز در موارد استثنایی که پزشک برای تسریع و تحریک
زایمان مصرف آن را لازم میداند. در مورد سایر زنان نیز ممکن است برای تحریک و شروع
عادت ماهیانه نیز از آن استفاده کرد و به علاوه چون مواد مدّر در رفع ناراحتیهای قبل
از عادت ماهیانه که به علت تراکم مایع به شکل نفخ شدید ایجاد میشود مؤثر هستند، زنانی
که از ناراحتی نفخ شدید قبل از عادت ماهیانه رنج میبرند ممکن است در روزهای قبل از
عادت ماهیانه از میوه سرو استفاده کنند.
میوه سرو برای کنترل ارتروز
سرو کوهی ممکن است در مواردی اثر ضد التهاب
داشته باشد و برای درمان ارتروز مؤثر باشد. کاربرد میوه سرو کوهی برای درمان ارتروز
از روشهای کهن هندی است که هنوز هم رواج دارد. در آلمان مرسوم است، پزشکان فرآوردههای
سرو کوهی را برای درمان آرتروز و نقرس تجویز میکنند. در مورد مفید بودن یا نبودن سرو
کوهی برای درمان سوزاک و همچنین برای رفع عفونتهای مثانه و کلیه که سابقا مرسوم بوده
تاکنون هیچ آزمایش و پژوهش علمی انجام نشده و ضمنا ضد قارچ بودن میوه سرو نیز تا حال
از طریق پژوهشهای علمی جدید تأیید نشده است.
مقدار و نحوه مصرف
به عنوان مدّر و برای درمان التهابهای
ناشی از آرتروز و یا برای رفع انسداد عادت ماهیانه میتوان از دمکرده میوه سرو کوهی
استفاده نمود. برای تهیه دمکرده یک قاشق مربّاخوری میوه خردشده سرو کوهی در یک پیمانه
(220 گرم) آب جوش ریخته و 20 دقیقه خیس کنید و 2 پیمانه در روز بخورید. توجه شود که
مصرف این دمکرده بیش از 6 هفته طول نکشد. این گیاه به کودکان زیر دو سال نباید داده
شود و در مورد کودکان بزرگتر و اشخاص بزرگتر از 65 سال دمکرده با مقدار کمتر سرو کوهی
آغاز و بتدریج تا حد مجاز افزایش داده شود.
معارف گیاهی، ج5، ص: 190
نکات احتیاطآمیز از نظر مصرف میوه سرو
کوهی
مصرف مقدار زاید بر حد مجاز یعنی مصرف
دمکرده غلیظتر از حد مجاز کلیهها را تحریک میکند و ممکن است به کلیهها آسیب برساند.
اشخاصی که دارای سابقه عفونت و ناراحتی کلیه هستند نباید سرو کوهی مصرف کنند. و حتی
مقدار مجاز سرو کوهی نیز اگر در مدت دراز بیش از 6 هفته خورده شود مضّر است. نظر کارشناس
آلمانی دکترRudolph Fritz Weiss
این است «هیچوقت سرو کوهی را بیش از 6 هفته متوالی مصرف نکنید». عوارض
زیاد خوردن میوه سرو کوهی علاوه بر آسیب به کلیه، عبارت است از اسهال، دردهای رودهای،
درد کلیه، پیدا شدن پروتئین در ادرار، قرمز شدن رنگ ادرار، تند شدن ضربان قلب و افزایش
فشار خون. بههرحال اگر در جریان خوردن سرو کوهی کوچکترین ناراحتی از انواع فوق احساس
کردید فورا خوردن را متوقف کنید. طبق پژوهشی که در مرکز آلرژیهای کلینیکی انجام شده
است در حدود ثلث اشخاصی که مبتلا به تب ینجه هستند در تماس با میوه سرو کوهی احساس
آلرژی میکنند. بنابراین اگر مبتلا به تب ینجه هستید از خوردن سرو کوهی اجتناب کنید.
سازمان نظارت بر خوراک و دارو در امریکا
سرو کوهی را در ردیف گیاهان به طور کلی بیخطر طبقهبندی کرده است. باستثنای زنان باردار،
مادران شیرده، اشخاصی که سابقه ناراحتی کلیه دارند و اشخاصی که داروهای مدّر دیگری
مصرف مینمایند برای سایر اشخاص مصرف آن را در حد مجاز و زیر نظر پزشک بلامانع اعلام
کرده است.
معارف گیاهی، ج5، ص: 191
سرو کاد
اشاره
از انواع سروهای کوهی است. به فارسی «سرو
کاد» و در گرگان با نام محلی «پیرو» نامیده میشود. در کتب طب سنتی این درختچه را نیز
نوعی عرعر ذکر میکنند. به فرانسویGenevrier cade وCadier وGenevrier oxycedre و به انگلیسیCade -oil -plant وPrickly cedar گفته میشود. گیاهی
است از رده کاج تیرهCupressaceae نام علمی آن:Juniperus oxycedrus L . و مترادفهای آنJ .marschalliana
Stev
. وJ
.rhodocarpa Stev
. وJ
.rufescens Link
. میباشند.
مشخصات
درختچهای است به بلندی 6 متر و قطر حدود
30 سانتیمتر، دو پایه، پوست انشعابات آن خاکستری روشن است. شاخههای آن راست یا کمی
خمیده و شاخههای جوان آن کوتاه و سهضلعی سبزرنگ است. برگهایش سوزنی و هر سه برگ از
یک گره خارج میشود. انتهای برگها تیز مانند سوزن. رگبرگ وسطی آن در پشت برگ برجسته
و ابعاد برگ 20- 15* 5/ 1 میلیمتر است. میوه آن کروی و رنگ آن قرمز و از نظر ابعاد
3- 2 برابر بزرگتر از میوه پیرو است. این درختچه در اروپای جنوبی، ترکیه، قفقاز، عراق
و ایران انتشار دارد. در ایران در زیارت گرگان دیده شده است.
معارف گیاهی، ج5، ص: 192
سرو کاد
ترکیبات شیمیایی
از تنه و شاخههای درخت قطران و روغن کاد
گرفته میشود. در میوه درختچه سرو کاد در حدود 6 درصد رزین، کمی قند ساکاروز و گلوکوز
و اسانس وجود دارد.
معارف گیاهی، ج5، ص: 193
خواص- کاربرد
سرو کاد از نظر طبیعت شبیه سرو کوهی (عرعر)
است یعنی خیلی گرم و خشک میباشد و خوردن میوه یعنی دمکرده میوه آن دارای خواص مشابه
خواص سرو عرعر میباشد و امّا روغن کاد برای تسکین درد دندان استعمال میشود و معمول
است که یک قطره از آن را در دندان کرمخورده که درد میکند میریزند ساکت میشود.
خوردن 20 قطره روغن کاد را سابقا برای
کشتن کرم کدو به کار میبردند.
در استعمال خارجی در دفع جرب و ناراحتی
پوست استعمال میشود و هرگاه یکی دو بار به بدن بمالند و قدری مالش دهند ناراحتی رفع
میشود. روغن کاد در رفع اکزما اعم از ساده یا مرکب و زردزخم 273] و همچنین در بیماریهای
پوستی خشک ریشه احتمالا تأثیر مفیدی دارد ولی در سایر بیماریهای جلدی کماثر است.
اگر مخلوطی از 2 گرم روغن کاد و 4 گرم
روغن بادام و 30 گرم گلیسرین را در موارد شقاق پستان بمالند مفید است. اگر شقاق خیلی
عمیق باشد، مقدار روغن کاد را میتوان بیشتر کرد و قلممو را به محل آلوده نموده و
به موضع مالید بهطوری که کاملا آن را بپوشاند و پس از هربار که بیمار به طفل شیر میدهد
باز این عمل تجدید شود. البته هر بار قبل از شیر دادن باید پستان کاملا تمیز و بدون
آلودگی شود.
روغن کاد در بیماری جلدی برای التیام گال
گوسفندان در دامپزشکی نیز کاربرد دارد.
در مورد اکزما 15 گرم روغن کاد را با
60 گرم روغن بادام شیرین مخلوط و در موضع اکزما میمالند. مصرف فرآوردههای سرو کاد
باید با نظر پزشک انجام گیرد.
معارف گیاهی، ج5، ص: 194
سرو کوهی (ابهل)
اشاره
در شمال ایران با نامهای محلی «سرو کوهی»
و «مای مرز» در رامیان- «ریس» در نور- «لمبیر» در سوادکوه شناخته میشود. در کتب طب
سنتی با اسامی «ابهل» و «صافینا» نامبرده شده است. به فرانسوی Sabine وGenevrier sabine وSabinier و Savinier و به انگلیسی Savin و Savine گفته میشود. گیاهی
است از ردهConiferae تیره Cupressaceae نام علمی آن Juniperus sabina L . و مترادف آنSabina officinalis Garcke وJuniperus lycia
Pall
. میباشد. ثمر درختچه را نیز «ابهل» یا «تخم وهل» مینامند.
مشخصات
ابهل درختچهای است کوچک کوتاه که معمولا
روی دامنههای کوهستان به شکل پشته میخزد. برگهای آن معطّر به رنگ سبز غباری و برگهای
اولیه سوزنی تیز و برگهای ساقهها فلسی است که اطراف ساقهها را در آغوش گرفته است.
میوه آن کوچک، کمی بزرگتر از نخود، کروی به رنگ آبی تیره غبارآلود با 6- 4 فلس میباشد.
این درختچه در کوهستانهای اروپای مرکزی
و جنوبی و غرب آسیا تا شمال سیبریه انتشار دارد. در ایران در ارتفاعات و در مرز فوقانی
جنگلهای شمال ایران دیده میشود و در جنگلهای نور و کجور تا ارتفاع 3300 متر بالا میرود.
معمولا از
معارف گیاهی، ج5، ص: 195
سرشاخههای این گیاه که پوشیده از برگهای
فلسیشکل کوچک و به شکل استوانه باریک و نازک است، به عنوان دارو استفاده میشود و
اغلب با گل و گاهی با میوه نیز همراه است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در برگها و سرشاخههای
گیاه در حدود 3- 2 درصد اسانس به نام اسانس سابین 274] وجود دارد. به علاوه دارای تانن،
رزین و کمی قند میباشد. در اسانس برگهای گیاه قسمت عمده یعنی در حدود نصف آن الکلی
به نام سابینول 275] میباشد. به علاوه دارای ژرانیول 276]، سیترونلّول 277]، سابینن
278] و ... میباشد. ماده سابینن در شکل راست آن در اسانس ابهل و همچنین در اسانس پونه
کوهی وجود دارد.
خواص- کاربرد
برگ و ساقههای برگدار باریک این گیاه
دارای بویی تند شبیه بوی تربانتین و طعم آن تند و بسیار تلخ است که مربوط به اسانس
عامل آن میباشد. ابهل مانند سداب بهطور کلی بسیار قاعدهآور است و اثر ابهل خیلی
بیشتر میباشد تا حدی که گاهی موجب التهاب خارشآور شدیدی در رحم شده و ممکن است موجب
خونریزی شدید رحم شود و برای سقط جنین به کار میرود که خیلی مؤثر است. از نظر سقط
جنین معمولا گرد آن را در حد خوراک روزانه 5/ 1- 1 گرم در 24 ساعت تجویز میکنند. در
مورد استعمال داخلی و خوردن آن باید خیلی بااحتیاط عمل کرد و زیر نظر پزشک باشد. در
استعمال خارجی نیز برای بیماریهای جلدی نظیر زگیلها مفید است.
ابهل از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی
گرم و خشک است خواص آن:
ضماد برگ آن به سر برای سرسام مفید است
و خوردن میوه آن برای فلج و سستی
معارف گیاهی، ج5، ص: 196
نافع میباشد. ریختن قطره روغن میوه آن
در گوش برای رفع سنگینی شنوایی بسیار نافع است. و برای تهیه روغن آن میوه را کوبیده
در روغن کنجد ریخته در ظرف آهنی میجوشانند تا سیاه شود. اگر مخلوط میوه آن را با عسل
و آب غرغره کنند برای رفع درد بن دندان و تعفن دهان مفید است. اگر 40 گرم از میوه آن
را با 20 گرم روغن گاو و 20 گرم عسل مخلوط و بخورند برای نفستنگی مفید است. خوردن
دمکرده میوه آن برای تحلیل نفخ معده، استسقا، قاعده آوردن و سقط جنین مؤثر است. شیاف
آن که با عسل تهیه شود نیز همین خواص را دارد. خوردن 12 گرم آن کرمهای معده را میکشد.
اگر 40 گرم پاککرده میوه آن را با روغن گاو به قدری که روی آن را بپوشاند بپزند تا
روغن جذب شود بعد آن را ساییده با 40 گرم قند مخلوط و هر روز صبح 8 گرم آن را اشخاص
سردمزاج با آب گرم بخورند برای دردهای اعضای پایین بدن و بواسیر و دفع کرمهای روده
نافع است. پاشیدن گرد آن روی زخمهای بد و خورنده و التیام زخمهای متعفن مفید است. مالیدن
آن با سرکه به سر برای جلوگیری از ریختن موی سر نافع است. مقدار خوراک آن طبق نظر حکمای
طب سنتی تا 12 گرم است. مضّر معده و حلق است و از این نظر باید با عسل خورد. مضر کبد
گرم است. و از این نظر باید با خولنجان خورد.
گرد ابهل: برگ ابهل به مقدار مورد نظر
گرفته و در گرمخانه 25 درجه سانتیگراد بخشکانند و نرم کوبیده از الک ابریشمی 120 بیرون
کنند. این گرد میخچه را از بین میبرد و مدّر و قاعدهآور است
گرد مخلوط برای ازدیاد ترشح عادت ماهیانه:
گرد ابهل 5 گرم، گرد زنجبیل 5 گرم و قند وانیلدار 40 گرم. اینها را مخلوط کرده در
16 بسته مساوی ببندند و روزی 2- 1 بسته بهطور گرد بخورند.
توجه: تکرار میشود که مصرف داخلی برگ
و میوه آن باید زیر نظر پزشک و با احتیاط صورت گیرد.
گونههای دیگری از این جنس نیز در ایران
میرویند که خیلی شبیه ابهل و در خواص دارویی نیز شبیه هستند که به ذکر نام و مشخصات
و محل رویش چند گونه معروف میپردازیم.
اردوج
اشاره
نام محلی آن در ایران در ارسباران و زنجان
و ترکزبانهای رودبار
معارف گیاهی، ج5، ص: 197
«اردوج و آردوج»، در قطور «چچم»، در ارتفاعات
رودبار «ارس»، کردهای آذربایجان «اروس» و در آذربایجان مانند سایر گونهها «سلب آغاجی»
نامند.
به فرانسویGenevrier en arbre وGenevrier d ?orient و به انگلیسیGreek juniper گفته میشود. گیاهی
است از تیرهCupressaceae
نام علمی آنJuniperus excelsa M .Bieb . و مترادفهای آنJuniperus sabina Pall
.(nonL
.) وJ
.sabina var taurica Pall . وJ .isophyllos Antoine
وJ .foetida var excelsa Spach
میباشند.
مشخصات
اردوج درختی است یکپایه به ارتفاع حدود
10 متر با تاج مخروطی کبود و پوست خاکستریرنگ تیره و پوستهپوسته. انشعابات جوان درخت
باریک، کوتاه، چهاروجهی و قهوهای سرخرنگ است. برگهای اولیه آن تخممرغی با انتهای
باز و ناویشکل و در چهار ردیف روی شاخهها تکیه نموده است. رنگ آنها سبز تیره و بر
پشت آنها غدّه کشیدهای وجود دارد. میوه آن منفرد سیاهرنگ و به قطر 1 سانتیمتر میباشد
و معمولا دارای چهار فلس است که در آن 8- 4 دانه تخممرغی یافت میشود.
این درخت در ارتفاعات نیمخشک و آهکی آسیای
صغیر، یونان، قفقاز و استپهای شمال ایران، ارسباران و آذربایجان در ارتفاعات البرز
تا 2700 متر انتشار دارد و با گونه ارس معمولا مخلوط است و عدهای از گیاهشناسان این
دو گونه را با یک نام میشناسند در صورتی که کمی متفاوت هستند.
از نظر ترکیبات شیمیایی سرشاخههای آن
دارای اسانس است و از دود سرشاخههای آن برای رفع هذیان تب استفاده میشود.
ارس
اشاره
در ایران با نامهای محلی مختلفی شناخته
میشود و از جمله در درّه کرج «اورس- هورس»، در خراسان «ارس»، در منجیل «اربس»، در
خلخال «اردوج»، در آمل و درّه هراز «ورس»، در قوشخانه «ارچه»، در بختیاری «ابول» و
در کتب طب سنتی با نامهای «ارچا»- «قرهارشا»- و نوعی ابهل نام میبرند. به فرانسویGenevrier en arbre و به انگلیسیPersian juniper گفته میشود. درختی
است از
معارف گیاهی، ج5، ص: 198
تیرهCupressaceae نام علمی آنJuniperus
polycarpos C .Kech
و از مترادفهای آنJ .macropoda Boiss . وSabina polycarpos Ant . میباشند. در مدارک گیاهشناسی هند نامJ .macropoda را نام اصلی گیاه
ذکر میکنند.
مشخصات
ارس درختی است دوپایه بلندی آن متوسط تا
7 متر، مخروطی، سبزرنگ، پوست تنه آن خاکستری متمایل به سرخ. برگهای آن فلسی تخممرغی
یا مثلثی که در 4 ردیف روی شاخه خوابیده، پشت آنها غدّه تخممرغیشکل دیده میشود.
میوه آن کروی نیلی مایل به سیاه پوشیده از غبار سفید است. میوههای نارس آن غبار بنفش
دارد. مانند اردوج 4 فلس دارد و در داخل آن 5- 4 دانه قرار گرفته است.
این درخت در قفقاز، آذربایجان شوروی، گرجستان،
آسیای صغیر تا ایران انتشار دارد. در ایران در مشهد، نیشابور، بجنورد، کتل یک چنار،
شاهوارکوه، خوشییلاق و در مینودشت، رامیان، کتول تا زیارت و در دامنههای جنوبی البرز
و درّههای هراز و در کرج و هرزویل و الموت تا ارسباران و در ارتفاعات زاگروس در سیلاخور
کردستان، اشترانکوه، بختیاری، راهبر کرمان، در فارس در خانهزنیان، دشت ارژن، اصطهبانات،
دنا، سیسخت و در بندر عباس انتشار دارد.
از نظر ترکیبات شیمیایی دارای اسانس است
و خواص آن شبیه سرو کوهی عرعر است.
معارف گیاهی، ج5، ص: 199
///////////
اُرس یا وَرس یا سرو کوهی که به نام های
هُورَس، اَورَس، اُرسا، اَریس،اَرچا و اردوج نیز خوانده میشود، گونهای سرو بسیار
با ارزش و دیرزیست که در مناطق کوهستانی و بیشتر در ارتفاعات بیش از 2500 متر میروید.این
گونه که بومی ایران نیز هست در دامنه جنوبی رشته کوههای البرز، از آذربایجان تا خراسان
و به ویژه در شرق کشور و در ارتفاعات به صورت گسترده یافت میشود. اُرس بسيار پایدار
و سازگار با هر نوع آب و هوا است و برگ هايش مانند دیگر گونه های سرو به شکل سوزنی
می باشد. این درخت دارای عمر طولانی بیش از دو هزار سال است و در برابر بیماری ها و
انگل های طبیعی بسیار مقاوم است، چنانکه آسیب انگلها تنها موجب دیسه مندی این گیاه
و تنوع رخ و ریخت تنه و شاخه های آن شده اند که این خود به زیبایی و جوراجوری اشکال
اُرس در گذر میلیون ها سال فرگشت انجامیده است. پراکندگی این گیاه در سطح کشور ایران
دو میلیون هکتار است که بیشتر در البرز تمرکز دارد. اُرس در ایران از جمله درختان حفاظت
شده به شمار میآید که قطع آن ممنوع است. از دیرباز در فرهنگ ایران اُرس و سرو نماد
جاودانگی و نامیرایی بوده است. اُرس در سه گونه درختی، درختچه ای، و خزنده یافت میشود
که گونه اخیر آن را میتوان در دامنه های شمالی البرز که میزان بارندگی بیشتری دارد
همچون ارتفاعات سماموس و ارفه کوه یافت. منطقه شهرستانک یکی از زیستبوم های گونه درختی
اُرس است که شمار فراوانی از آن را اگرچه تُنُک در خود جای داده است که از آن میان
برخی بسیار کهنسال اند. گمان میرود در روزگاری نه چندان دور سرتاسر البرز پوشیده از
گونه های جوراجور اُرس بویژه گونه درختی بوده است که در گذر زمان به خاطر بیش بهره
برداری از انبوهی آن کاسته شده چنانکه اکنون تنها نشانه هایی از آن پوشش گسترده یافت
میشود که در برخی نقاط مانند هزارمسجد یا شهرستانک و منطقه ماز -دلیچایی میتوان بازمانده
هایی از آن انبوهی گذشته را جُست. در فراسوی البرز در ارتفاعات جیرفت کرمان منطقه سربیژن
نیز این گیاه به صورت انبوه یافت میشود. بهره برداری از این گیاه در گذشته و اکنون
رواج داشته و دارد و موارد بهره برداری شامل: به کار بردن چوب بسیار سخت و استوار و
مقاوم در برابر موریانه در خانه سازی؛ بهره بردن در مصارف عطرسازی و همچنین عطاری بوده
است که مورد اخیر هنوز ادامه دارد. گفتنی ست در گذشته از شاخه اُرس در لابلای پارچه
های پشمی برای گریزاندن حشرات موذی چون بیداستفاده میشده است. درخت اُرس به خاطر رشد
اندکی که دارد-کمتر از یک میلیمتر در سال- میتواند اگرچه با قطری به ظاهر کم عمری
دراز داشته باشد ازینرو در گستره البرز و دیگر نقاط ایران وجود اُرس هایی کهنسال تا
دست کم 1000 سال معمول است هرچند برخی از این درختان اُرس، مانند درخت اُرس روستای
ابرسیج و اُرس شهر دیباجقدمتی چند هزار ساله پیدا کرده و به واسطه در معرض دید بودن
شناس میشوند.اُرس در رشته کوه زاگرس و رشته کوه های مرکزی ایران نیز یافت میشود.
این درخت در ترکی آردئچ، آتوش و آردئش و در کردی (کرمانجی) مَرخ خوانده میشود و اعراب
میوه آنرا ابهل نامند.
جنگل های اُرس در منطقه حفاظت شده پرور
مهدیشهر
طبقه بندی[ویرایش]
ارس (Juniperus) سرده بزرگی مشتمل
بر ۶۰ گونهاست که به طور گسترده در نیمکرهٔ شمالی ، از مناطق سرد و قطبی مانند گرینلند
، شمال سیبری و آلاسکا تا کوههای بلند مناطق گرمسیری انتشار یافتهاست . گونههای این
سرده همیشه سبز ، به صورت درختانی بلند ، کوچک و یا درختچهای و خزنده بوده ، دیر زیستی
و عمر برخی درختان آن بسیار زیاد و حتی تا بیش از ۲۰۰۰ سال میرسد. به جز گونهٔ J. deppeana معمولا پوست به فلسهای
طولی از تنه جدا میشود. شاخههای پیرامونی گسترده و نا منظم هستند ، برگها فلسی و
آرایش انها متقابل متلاقی و یا در چرخههای ۳ تایی ، در درختان جوان همیشه سوزنی یا
نیشتری شکل ، ولی در درختان مسن به صورت یکی از دو نوع نامبرده و یا هر دو با هم دیده
میشوند. معمولا دو پایه ، به ندرت تک پایه ، گلهای نر شاتونی ، به شکل تخم مرغی یا
واژ تخم مرغی و بر روی شاخهها ی کوتاه انتهایی و یا محوری هستند . گل آذین یا مخروط
ماده به شکل کروی و از ۳ تا ۶ فلس تشکیل شدهاست در زیر بعضی و یا همهٔ انها ۱ یا ۲ تخمک وجود دارد.
مخروط کروی شکل ، شفت مانن ، غیر شکوفا و در سال اول و یا دوم از رشد خود رسیده ، فلسها
۳ تا ۶ عدد ، کم و بیش گوشتی به صورت بسته و چسبیده به هم ، معمولا موقع رسیدن به رنگ
آبی تیره و یا از غبار سفید رنگی پوشیده شده و خیلی صمغ دار هستند . در داخل هر مخروط
۱ تا ۱۰ دانه گرد ، تخم مرغی و یا گوشه دار با پوشش سخت و بدون بال قرار دارد. لپه
۲ یا ۴ تا ۶ عدد میباشد.
گونههای این جنس قادرند سرمای شدید و
خشکی هوا را به خوبی تحمل نمایند
برخی از انواع آن:
اردوج foetidissima Juniperus
ارس Juniperus polycarpos =
Juniperus excelsa
ارس چینی Juniperus chinensis
ارس چینی هرمی Juniperus chinensis L.
Pyramidalis(Male)
پیرو communis Juniperus
پیرو خزنده commmunis L.ssp hemisphaerica
Juniperus
ارس ژاپنی conferata Juniperus
ارس خزنده horizontalis Moench
Juniperus
ارس هیبریدی Xmedia Van Melle Juniperus
چتنه oblonga Bieb Juniperus
ریسoxycedrus L.ssp oxycedrus
Juniperus
مای مرز Sabina Juniperus
ارس نپال squamata D.DON ‘Meyeri‘
Juniperus
ارس ویرجینیاvirginiana Juniperus
نشان خرد این یک مقالهٔ خرد زیستشناسی است. با گسترش آن به ویکیپدیا کمک کنید.
در
ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ ارس (سرده) موجود است.
ردهها: ارسها سرویان گیاگان لتونی
///////////
به عربی عرعر:
العرعر (باللاتينية: Juniperus) جنس نباتي يتبع الفصيلة السروية ويضم حوالي
خمسين نوعاً من
النباتات المعمرةودائمة الخضرة.
محتويات
[أظهر]
أنواع العرعر[عدل]
- العرعر الأرزي (باللاتينية: Juniperus
cedrus)
- العرعر السوري (باللاتينية: Juniperus
drupacea) في المشرق العربي
- العرعر الشائع (باللاتينية: Juniperus
communis)
- العرعر الشربيني (باللاتينية: Juniperus
oxycedrus) في المشرق العربي والمغرب العربي
- العرعر الصيني (باللاتينية: Juniperus
chinensis) في الصين
- العرعر الفورموزي (باللاتينية: Juniperus
formosana)
- العرعر الفينيقي (باللاتينية: Juniperus
phoenicea) في المشرق العربي
- العرعر الطويل (باللاتينية: Juniperus
procera) في جنوب غرب الجزيرة العربية وشرق السودان وشرق إفريقيا
- العرعر القاسي (باللاتينية: Juniperus
rigida) في اليابان وكوريا وشرق الصين وشرق روسيا
- العرعر قصير الأوراق (باللاتينية: Juniperus
brevifolia)
- العرعر كبير الثمار (باللاتينية: Juniperus
macrocarpa)
- العرعر كريه الرائحة (باللاتينية: Juniperus
foetidissima) في غرب الجزيرة العربية والمشرق العربيوالمغرب العربي وحوض البحر الأبيض المتوسط
- العرعر الكوماروفي (باللاتينية: Juniperus
komarovii) في الصين
- عرعر المرتفعات (باللاتينية: Juniperus
excelsa) في المشرق العربي وتركيا واليونان
المحتويات
الكيميائية للعرعر[عدل]
يحتوي العرعر
على زيت طيار وانيولين ومواد سكرية وراتنجية وصمغية وشمعية طعمها مر وقد قام
الدكتور جابر سالم القحطاني وزملاؤه بقسم العقاقير بجامعة الملك سعود بدراسة الزيت
الطيار لنبات العرعر فوجدوا انه يحتوي على مركبات كثيرة تصل إلى 80مركباً وكان
أهمها باينين، بايونيك أسد، كامفين، سدرال، سيدرين، وسيسكوتربين كما وجدوا قلويدات
وجلوكوزيدات قلبية واحماض عضوية بالاضافة إلى املاح من اهمها الكالسيوم، ومن أهم
المركبات المفصولة والتي اعطت تأثيراً مضاداً للبكتريا وخاصة البكتريا الخاصة
بالسل الرئوي فصل مركبان قورنت بالمضادات التي تعطى لعلاج السل ووجد ان هذين
المركبين اقوى من تلك المستحضرات.
استعمالات
العرعر[عدل]
خشب العرعر
يستخدم في النجارة. تنمو في المناطق الباردة ويوجد منها ذكر وانثى وهي تشكل
اغلب الغطاء الخضري ابتداءً من الطائف وحتى نهاية سلسلة جبال الحجاز جنوباًَ،
ويقال ان اشجار العرعر تعمر مئات السنين، وهي من الأشجار الجذابة الظليلة وذات
رائحة منعشة لما تحويه من كمية وفيرة من الزيوت الطيارة، كما ان للعرعر رائحة
جميلة عند حرقه، يعتبر نبات العرعر من النباتات عارية البذور، ولقد ثبت ان اشجار
العرعر هي اقدم اشجار العرعر التي تعيش في المملكة إذ ليس من المستغرب ان يكتشف ان
بعض هذه الاشجار تبلغ من العمر آلاف السنين.
يوجد عدة انواع
من العرعر اهمها: J.phoenicea وJuniperus Procera والنوع الاول
هو الأكثر والمعروف لدى عامة الناس وله ثمار عنبية ذات لون أزرق إلى بنفسجي بينما
النوع الثاني له لون بني واصغر عادة في الحجم من النوع الاول، وثمار العرعر لها
طعم حلو تتلوه مرارة مع قبض يسير. تفرز اغصان وجذوع اشجار العرعر مادة راتنجية على
هيئة دموع صغيرة تشبه في شكلها المصطكي إلا ان لونها أغمق.
يستعمل العرعر على نطاق واسع فيستخدم في المناطق التي ينمو فيها لتحضير القطران الأسود وتحضير زيت القطران والذي يسمى "صفوة" ويستعمل القطران وزيته الصافي لاغراض كثيرة فيستخدم في الجنوب لطلاء الأبواب والنوافذ وازيار الماء الفخارية وكذلك دهان الجزء الأسفل من جدران الحمامات القديمة وكذلك كمطهر وقاتل للبكتيريا، كما تدهن به بعض سقوف المنازل الخشبية كمضاد للارضة نوع من النمل الأبيض الآكل للخشب ، اما زيت القطران والمعروف بالصفوة فيستخدم على نطاق واسع لقتل القردان والبراغيث في الاغنام وكذلك الجرب وقتل القمل والصيبان الذي يتكون في شعر الرأس ومن أفضل الأدوية في هذا المجال، تستخدم اوراق العرعر الطازجة شعبياً على هيئة منقوع لعلاج السل الرئوي في المناطق الذي ينمو فيه هذا النبات، كما تستخدم لبعض حالات الربو، بالاضافة إلى ان منقوع اوراق العرعر الجافة تخفف من اليرقان، كما تستعمل ثمار العرعر كربوب للاوعية الجلدية بعد دباغتها وخاصة تلك التي تحفظ السمن والعسل، والطريقة ان تؤخذ الثمار عند تمام نضجها ثم تطبخ مع كمية قليلة من الماء حتى تنصهر وتصبح مثل العسل السميك ثم يبرد ويوضع داخل الوعاء الجلدي الذي يوجد على هيئة قرب صغيرة ويترك هذا السائل في الوعاء لمدة طويلة ثم يخرج منه وبعد ذلك يمكن ان تعبأ بالسمن أو العسل فيمكث السمن أو العسل سنين طويلة لا يحصل له أي تلف أو أي تأثير ولا تتغير رائحته أو طعمه.
لقد ورد ذكر
العرعر في وصفات فرعونية في بردية "هيرست" و"ايبرز" كوصفات
علاجية لتسكين الآلام وامراض القلب والصرع ولعلاج التهابات المسالك البولية
ولادرار البول ولتسكين المغص الكلوي وضد حالات الحمى ولادرار الطمث ولازالة آلام
المفاصل والروماتيزم. موضعياً لعلاج الحروق، وصنع الفراعنة من ثمار العرعر شراباً
ضد الدودة الشريطية ولعلاج النزلات المعوية ولعلاج السعال والربو، ومما هو جدير
بالذكر ان العرعر جاء في عشرين وصفة معظمها لادرار البول ولمنع الشيب في الرأس،
وقال ابن سينا عن العرعر: "العرعر مسخن وملطف جيد لشدخ العضل واوجاع الصدر
والسعال، ينقي ويفتح السدد فيها، وهو للمعدة شراباً، جيد لضيق الرحم
واوجاعه"، وقال ابن البيطار: "العرعر مسخن ملطف لرفع ضرر لسع الهوام
وطرد الهوام والذباب تدخيناً" وقال داود الانطاكي: "العرعر حار في الاول
وعوده بارد وثمره حار في الثانية وكله يابس في الثالثة يلحم الجراح ويحبس الدم
ملطفاً، ويخفف القروح حيث كانت ويحلل الاورام ويجلو الابخار وخصوصاً البرص طلاءً
وشرباً. الغرغرة بطبخه يسكن اوجاع الاسنان وقروح اللثة ويشد رخاوتها، وثمره طرياً
يشد ويلحم الفتق أكلا وضماداً وان عجن بالعسل ولعق ابرأ السعال المزمن. ثمره
بالماء والخل وطبخه بالدهن لدهان الشعر يسوده ويمنع سقوطه، وكذا يجبر الكسر ورض
المفصل وضعف العصب.
الاستخدامات
الطبية[عدل]
أوراقه وحباته
لها استخدامات طبية كثيرة في طب الأعشاب، لأنها مطهرة ومدرة للبول ومنبهة وطاردة
للريح, ومنقوع حب العرعر يساعد في حالات الانتفاخ وعسر الهضم ويستخدم مغلي الفروع
للمعالجة الروماتزم المفصلي
والعضلي. وتدخل حبات العرعر في صناعة الكثير من الأدوية، لعلاج الديدان الشريطية وعلاج
البطن والشرج والربو يستخدم مغلي خشب العرعر لعلاج الأمراض الجلدية المزمنة.
- اما الطب الحديث فيقول عن العرعر:
جيد لاوجاع
الصدر والغازات المعوية والسعال وضيق الرحم، يستعمل مغلي ثمار العرعر بنسبة 25حبة
لكل كوب ماء والجرعة المناسبة ثلاث اكواب يومياً.
يستعمل مشروب
اوراق العرعر بنسبة 25جم + 180ملي ماء مغلي + 5جم نترات البوتاسيوم + 15جم عسل نقي
والجرعة من 2إلى 3أكواب يومياً وذلك لعلاج عسر البول وحصوات المجاري البولية
والاستسقاء.
يستعمل مغلي
العرعر 20جم لكل كوب ماء والجرعة من 3 4اكواب يوميا وذلك لعلاج الامراض الجلدية
المزمنة والبثور والدمامل. يستعمل حب العرعر في المستحضرات الطبية أكثر مما يستعمل
في المأكولات، ولكن هذا لا يمنع من أن نفيد من خواصه التي تجعل بعض الطيور تقبل
عليه بنهم شديد إلى درجة تصبح معها لحومها ذات رائحة عطرية واضحة ومنفرة لدى الآكلين.
ويُصنع في بعض بلاد أوروبا مسحوقا من حب العرعر والشعير يشرب بدل القهوة.
ويُصنع رُب
العرعر من حبيبات العرعر الناضجة تماما بعد غمرها في الماء وغليها لمدة ساعة، ثم
تسحق وتصفى بالمصفاة ويضاف إليها السكر، ثم تُعاد إلى النار حتى يصبح لدينا سائلا
لزجا يوضع في أوعية ويحفظ كما يحفظ المربى.
ويستعمل حب
العرعر في علاج رائحة الفم الكريهة وثقل المعدة، وذلك بأن يتناول المصاب من ست إلى
عشر حبات، وأما زيت الهارلم الذي يستعمله المصابون بالمغص الكلوي فانه يُستخلص من
تربنتين العرعر. ويفيد حب العرعر في علاج الشهقة حيث يؤخذ مسحوقا ومذابا في الماء
بمعدل خمس وعشرين حبة في اللتر الواحد، ويمكن تحليته بالسكر.
وصلات خارجية[عدل]
المراجع[عدل]
////////////
به آذری عردیک:
Ardıc
(lat. Juniperus)[1] - sərvkimilər fəsiləsinə aid bitki cinsi.[2]
//////////
به عبری عرعر:
העַרְעַר (שם מדעי: Juniperus) הוא סוג של עץ
הנמנה עם משפחת הברושיים. הערער נפוץ בעיקר בחצי הכדור הצפוני ומסוגל לשרוד באזורים
צחיחים או על הרים גבוהים. עליו לרוב מחטניים אך קיימים מינים בעלי עלים דמויי קשקשים
גלדניים. רובם של מיני הערערים הם דו-ביתיים, כלומר זקוקים לשני עצים כדי שתתרחש הפריה,
היות שכל צמח הוא או זכר או נקבה, אך לעתים נדירות ישנם גם ערערים חד-ביתיים. קצב צמיחת
הערערים איטי מאוד.
////////////
به کردی مِرگس:
Merx an melx dareke bê fêkî ye. Ev dar tim kesk e, pelçên wê
zivistanê naweşîne. Nêzîkî 70 cureyên merxan hene. Di navberê 20 û 40 m dirêj
dibe.
///////////
به ازبکی آرچا:
Archa (Juniperus) — sarvdoshlar oilasiga mansub doim yashil daraxt va butalar turkumi. 70 ga yaqin turi bor. A. bir jinsli, bir yoki ikki
uyli, shamol yordamida changlanuvchi, ignabargli
o‘simlik. A.ning erkaklik qubbasi sarg‘ish, 3 — 6 changdonli qipiqsimon changchilardan tashkil topgan. Urg‘ochi qubbalari yashil bo‘lib,
qarama-qarshi yoki ol-dinma-keyin o‘rnashgan urug‘chibarg va urug‘kurtaklardan
iborat. Qubbalari yumaloq (diametri 5 – 20 mm), ichi-da 1 — 10 dona urug‘
bor. A. mart—may oylarida gullaydi. Mevasi qo‘ng‘ir, ik-kinchi yili (sent. —
noyabrda) pishib, qish yoki bahorda to‘kiladi. A. urug‘ini yaxshi undirish
uchun uni yezda stratifikatsiya qilib, kuzda sepiladi. 2 — 3 yoshli ko‘chati
ekiladi. A.ning ko‘pchiligi o‘rta min-taqalarda o‘sadi. Baʼzi turlari tropik
hududlardagi tog‘larda ham uchraydi. J. semiglobosa (sovur A.), J. turkestanica (o‘rik A.), J. sabina (qora A.) va J. seravschanica (Zarafshon A.) kabi turlari O‘rta Osiyo, xususan O‘zbekiston tog‘larida tarqalgan bo‘lib, maxsus archazorlarni tashkil qiladi.
A.ning xo‘jalikdagi ahamiyati katta. Yog‘ochi meʼmorlikda, o‘ymakorlikda va
qalam yasashda ishlatiladi. Baʼzi turlaridan xushmanzara o‘simlik sifatida
foydala-niladi. Qubbalaridan turli moddalar (efir moyi, qatron, qand, mum va organik
kislotalar) olinadi. Qubbasining damlamasi tabobatda
siydik haydovchi, balg‘am ko‘chiruvchi va ovqat hazm qilishni yaxshilovchi dori
sifatida ishlatiladi. O‘rta Osiyodagi turlaridan olinadigan efir moyining
sedrol fraksiyasi esa jarohatni, suyakning teshilib oqishini davolashda
qo‘llaniladi.
//////////
به پنجابی صنوبر:
صنوبر ننگے
بی بوٹیاں دے سرو ٹبر دا اک ٹوکرا اے۔ ایہدے وچ 50 توں 67 تک ونڈاں
نیں۔ ایہ اتلے زمینی تھاں تے آرکٹک توں لے کے ٹراپیکی افریقہ تے وشکارلے امریکہ تک
پھیلے ہوۓ نیں۔
////////
به ترکی استانبولی آردیچ:
Ardıç,
servigiller (Cupressaceae) familyasından Juniperus cinsine ait iğne yapraklı
ağaç ve çalı formundaki taksonların ortak adı.
Üremesi
için bir başka türe bağlı olabilmektedir. Ardıç tohumları yere dökülür ancak bu
tohumlar bir ardıç kuşu tarafından yenmedikçe çimlenme gerçekleşmez. Ardıç
kuşunun sindirim sisteminde ardıç ağacının tohumlarının kabukları açılır. Ardıç
kuşu dışkısı ile birlikte toprağa karışan tohumlar kolayca çimlenir.[1][2]
Şaman
Türkmen'lerde ve Bektaşi - Alevilerde kutsal olarak kabul edilen bir ağaçtır.
Dallarına bez baglanarak dilek tutulur veya dalları tekkelerde tütsü olarak
kullanılır.
Türkiye'deki
en eski ardıç ağacının Konya, Taşkent Alata (Balcılar)'da bulunduğu iddia
edilmektedir. Bu iddiaya göre bin veya 2300 yaşında olan bu ağaca yöresel
olarak ağıl ağaç denilmektedir.[3]
Ardıç
tohumları pek çok hastalığın tedavisinde "bitkisel ilaç" olarak
yaygın bir biçimde kullanılmaktadır. Ardıç tohumları yemeklere koku ve tat
vermek maksadıyla da kullanılırlar - özellikle yağlı et yemeklerinde yemeği
"hafifletmek"te de çok yararlıdır.
///////////
به زازاکی مرگسه:
Merxe (be
İngılızki: juniper) nameyê
yew daro.
///////////
Juniper
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Juniper (disambiguation).
Juniperus
|
|
Kingdom:
|
|
Division:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text
|
Junipers are coniferous plants
in the genus Juniperus /dʒuːˈnɪpərəs/[1] of the cypress
family Cupressaceae. Depending on taxonomic viewpoint, between 50 and
67 species of juniper are widely distributed throughout the Northern
Hemisphere, from the Arctic, south to tropical Africa,
from Ziarat, Pakistan east
to eastern Tibetin
the Old World,
and in the mountains of Central America.
The highest-known Juniper forest occurs at an altitude of 16,000 feet
(4,900 m) in south-eastern Tibetand the
northern Himalayas, creating one of the highest tree-lines on earth.[2]
همچنین:
سدر
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
سدر
|
|
سدر لبنانی
|
|
فرمانرو:
|
|
Division:
|
|
رده:
|
|
راسته:
|
|
تیره:
|
|
سرده:
|
سدر
Trew |
سِدر سردهٔ درختی است از تیره مخروطیان که شباهت زیادی با کاج دارد، ولی از کاج بسیار
تنومندتر و بلندتر میشود، و تا بیش از سه هزار سال عمر میکند. شاخههای درخت سدر
کشیده و دور یگدیگر است. سدر بومی کوههای هیمالیای غربی و منطقه مدیترانه میباشد.
شاخههای این درخت کشیده است و برگش مانند کاج سوزنی میباشد. چوب این درخت سفید و
ضخیم میباشد و در برخی گونهها چوب کمی سرختر میباشد. میوه این درخت شبیه کاج
است.
پرچم لبنان با نشان درخت سدر لبنانی
در وسط آن
محتویات
[نهفتن]
خواص سدر[ویرایش]
- قابض است.
- ملین است.
- مسکن است.
- ضد التهاب، ضد انگل، ضد بیماری های مقاربتی، ضد سوزش مجاری ادراری و
صفرا بر است.
گونهها[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- http://nargil.ir/Plant.aspx?Name=cedrus-libani&cid=5665
- http://yasouj.irib.ir/-/درخت-سدر-اظلس
- دکتر احمد حبیب الهی و محمود حبیب الهی. راهنمای جامع گیاهان دارویی.
چاپ هشتم. قم:ابتکار دانش، ۱۳۹۴
////////////
به عربی ارز:
الأرز (باللاتينية: (Cedrus جنس من الأشجار دائمة
الخضرة من الفصيلة الصنوبرية، سريعة
النمو، يتراوح طولها ما بين 30 و45 متراً. ينمو الأرز في جبال الهيمالايا الغربية
والجبال حول البحر
المتوسط على ارتفاع 1500 إلى 3200 متر في الهملايا وارتفاع 1000
إلى 2200 متر حول المتوسط.
أوراق الأرز
اللبناني
أشجار الأرز بمنطقة المغرب
محتويات
[أظهر]
- الأرز الأطلسي (الاسم
العلمي:Cedrus atlantica)
- الأرز
قصير الأوراق (الاسم
العلمي:Cedrus brevifolia)
- الأرز الدوداري (الاسم
العلمي:Cedrus deodara)
- الأرز اللبناني (الاسم
العلمي:Cedrus libani)
ويقسم هذا الأخير إلى نوع فرعي، أو ضرب:
- الأرز التركي (الاسم
العلمي: Cedrus libani var. stenocoma)
وفي التشجير تعتبر الضروب السابقة
أنواعاً مستقلة.
الانتشار[عدل]
أرز الهيمالايا في جبال الهيمالايا
والأرز اللبناني نسبة إلى جبال لبنان ويتواجد في لبنان وسوريا وتركيا والجزائروشمال ووسط الأردن، ويوجد أكبر غابات الأرز في المغرب.
الارز الأطلسي[عدل]
شجرة الأرز الأطلسي هي شجرة تتواجد في
جبال الأطلس في الجزائر والمغرب. منذ آلاف السنين يعتبر نوعا مستقلا من أشجار الأرز
وهي شجرة متوسطة الحجم 30-35 م (نادرا ماتصل إلى 40) ،مع قطر الجذع يصل إلى 1.5-2
م وهي مشابهة جدا من الأرز اللبناني. في حين أن طول الورقة ما بين 10-25 ملم وتأتي
خضراء اللون. يأتي في شكل غابات على سفوح الجبال من 1370 إلى 2200 م، وغالبا في
غابات نقية ووحدها، أو مختلطة مع التنوب النوميدي، العرعر والبلوط والقيقب ويمكن
لهذه الغابات أن توفر مناطق العيش للمكاك البربري، والوشق التي كانت توزع قبل من
الناحية التاريخية أوسع بكثير في شمال المغرب والجزائر.تنتشر في الجزائر في سلسلة
جبال الأطلس التلي من الشرق إلى الغرب خاصة على جبال البابور وجبال جرجرة
والونشريس وجبال زكار وكما تنتشر على قمم جبال الأطلس الصحراوي خاصة على جبال
الاوراس وتمثل المساحة الاجمالية لغابات الارز الجزائري مامجموعه 90 الف هكتار اي
حوالي 5'8 بالمئة من مساحة لبنان بينما يغطي الارز اللبناني مساحة 25'0 بالمئة من
مساحة لبنان وأقدم شجرة ارز بالجزائر عمرها 900 سنة وهي بجبال بابور وتوجد لها صور
رائعة خاصة صورة لمجموعة مستكشفين فرنسيين سنة 1926 م
الية الدفاع عن النفس[عدل]
من الملاحظ أنه حينما تتعرض شجرة
الأرز للهجوم فإنها تنتج براعم ثانوية كآلية من آليات الدفاع عن نفسها، ولكن هذه
البراعم معرضة بدورها للمهاجمة.
طالع أيضا[عدل]
وصلات خارجية[عدل]
- الموسوعة العربية
- الأرز.. شجرة لبنان السامقة استطلاع مصور من مجلة
العربي.
مراجع[عدل]
3.
^ المركز الوطني للمعلومات التقنية الحيوية (بالإنكليزية)
NCBI جنس الأرز تاريخ الولوج 01 أغسطس 2013
|
//////////
به آذری سِدر:
//////////
به عبری اِرِز، خَیم اِرِز:
//////////////
به ازبکی کِدر:
Kedr
(Cedrus) — qaragʻaydoshlar oilasiga mansub doim yashil daraxtlar turkumi. Boʻyi
30—50 m gacha, tanasining diametri 40—50 sm gacha (baʼzan 1,5 m gacha) boradi,
4 turi — Livan K.i (Kichik Osiyo togʻlarida), kalta ignabargli K. (Kipr
orolida), Atlas K.i (Shimoliy Afrikada) va Himolay K.i (Markaziy Osiyoda) bor.
Yogʻochi qizgʻish yoki sargʻish, xushboʻy. Suv inshootlari qurishda va
mebelchilikda ishlatiladi. Kavkaz, Qrim va Oʻrta Osiyoning jan. qismida Livan,
Atlas va Himolay K.lari oʻstiriladi. Atlas K.ining ignabargi qisqa — 2,5 sm
cha, qubbasi silindrsimon, tuxumsimon (5—7 sm). Himolay K.ining ignabargi
ingichka (uz. 2,5—5 sm), qubbasi tuxumsimon (7—10 sm). Livan K.ining ignabargi
15—35 mm, qubbasi bochkasimon (8—10 sm). K. yongʻogʻidan yogʻ, yogʻoch qismining
shirasidan skipidar olinadi. Ignabarglaridan lavshaga qarshi konsentrat
tayyorlanadi. [1]
/////////
به پنجابی دیوادارو:
دیوادارو چیڑ ٹبر دے اک ٹوکرے دا ناں اے جیدے وچ دیار ورگے رکھ آندے نیں۔ دیودارو سنسکرت بولی دا شبد اے جیہدا مطلب اے 'دیوتاواں دا دکھ'۔ ایہ لیندے
ہمالیہ تے رومی سمندر دے دوالے دے تھاں تے اگدے نیں۔ ہمالیہ وچ ایہ 1,500–3,200 میٹر تے رومی سمندر دے دوالے 1,000–2,200 میٹر دی اچائی تے اگدے نیں۔
به ترکی استانبولی سِدر:
Sedir,
çamgiller (Pinaceae) familyasından Cedrus cinsini oluşturan iğne yapraklı ağaç
türlerine verilen ad.
/////////
Cedrus (common
name cedar) is a genus of coniferous trees in the plant family Pinaceae. They are native to the mountains of the western Himalayas and the Mediterranean
region, occurring at altitudes of 1,500–3,200 m
in the Himalayas and 1,000–2,200 m in the Mediterranean.[1]
https://en.wikipedia.org/wiki/Cedrus