غافت . [
ف َ / ف
ِ ] (ع اِ) گُلی است لاجوردرنگ درازشکل و شاخهای باریک دارد بدرازی یک وجب و گل و
برگ و شاخ آن همه تلخ است و از کوهستان حوالی شیراز آورند، بوته ٔ آن را حشیش
الغافت و شجرة البراغیث و شوکه ٔ منتنه گویند، نیم مثقال آن حیض را برسد. (برهان
). به فارسی آن را گل خُله گویند و از گیاههای خاردار است ، برگی چون شاهدانه و
گلی چون نیلوفر دارد. (از بحر الجواهر). به لاتینی اوبطوری و به بربری اکرسومنه
نامند و نبات آن را حشیشه الغافت و شجرةالبراغیث و شوکه ٔ منتنه نامند.
ماهیت آن : گیاهی است خاردار و برگ آن دراز و عریض و طولانی و مزغب و از وسط برگهای آن شاخی مجوف خشن روییده وگل آن کبود مایل به بنفشی و طولانی و جمیع اجزای آن بسیار تلخ و از صبر تلختر و با عفوصت و قبض کمی و حرارت چندان ندارد و مستعمل گل آن است با عصاره ٔ آن ، وقوت آن سه سال باقی می ماند. بهترین آن فارسی است که از کوهستان شیراز آورند و رومی نیز. طبیعت آن گرم در اول و خشک در دوم و جمعی برعکس نیز گفته اند و صاحب ارشاد گرم و خشک در دوم دانسته و با قوت قابضه کمی .
افعال وخواص آن : ملطف و مقطع و جاذب و جالی و مفتح سده ٔ جگر و سپرز و تنقیه ٔ مجاری آن و جهت تبهای مرکبه و اسهال اخلاط سوخته و ادرار بول و شیر و حیض و عرق .
اعضاء الغذا، و النفض : آشامیدن حشیش و یا عصاره ٔ آن جهت اوجاع کبد و تفتیح سدد آن و سده ٔ طحال و تقویت کبد و تحلیل اورام آن و اورام طحال و صلابت آن و صلابت معده و سوءالقنیه واستسقاء و ادرار بول و حیض و با شراب جهت قروح امعا و حمول آن مدر قوی حیض بعد از یأس از آن .
القروح : آشامیدن نیم مثقال از حشیش آن با آب شاهتره و سکنجبین و هم چنین گل و عصاره ٔ آن و ضماد گیاه آن با پیه خنزیر کهنه و یا پیه هر حیوانی که باشد سرشته جهت قروح عسرة الاندمال و طلای عصاره ٔ آن جهت جرب و حکه و ذرورآن مجفف و التیام دهنده ٔ زخمها.
الحمی : جهت حمیات مزمنه ٔ کهنه و مرکبه و سوداویه و صفراویه ومحترقه به تخصیص عصاره ٔ آن با عصاره ٔ افسنتین .
الزینة: جهت داء الثعلب و داءالحیة. گویند مضر طحال است ، مصلح آن انیسون ، مقدار شربت آن در غیر مطبوخ تا سه درم و در مطبوخ تا هفت درم ، بدل آن در حمایت به وزن آن اسارون و نیم وزن افسنتین . و طریق اخذ عصاره ٔ آن آن است که گیاه آن را و آب آن را گرفته در آفتاب بگذارند تا منعقد گردد، پس افراص ساخته خشک نمایند. طبیعت آن سرد و خشک و الطف از جرم آن .
افعال و خواص آن : ملطف و مقطع و رافع جرب و حکه و تبهای کهنه و درد جگر با آب شاهتره و سکنجبین ، مقدار شربت آن نیم مثقال تا یک مثقال ، مضر انثیین ، مصلح آن مصطکی ، بدل آن سه وزن آن غافث و گویند سه وزن آن سماق است و تخم آن را چون با شراب بیاشامند جهت قروح امعاءو نهش هوام مفید و حب و اقراص و معجون در قرابادین کبیر ذکر یافت . مؤلف اختیارات بدیعی آرد: بهترین آن فارسی بود که از کوهستان حوالی شیراز آورند و رومی نیز نیکو بود و آن گلی است لاجورد رنگ دراز شکل و شاخهای وی باریک بود و بدرازی یک وجب بود و کوتاه تر نیزبود و گل وی و شاخ وی و ورق وی همه تلخ بود بغایت مانند صبر، و طبیعت آن گرم بود در اول و خشک بود در دویم و گویند معتدل بود در گرمی و سردی و گویند سرد است و وی لطیف بود و در ابتدا داءالثعلب عظیم نافع بود و با پیه کهن بر ریشهایی که دشخوار بود باصلاح آوردو درد جگر و معده و صلابت سپرز و قرحه ٔ امعا و تبهای مزمن و صفرای محترقه بیرون آورد و مقدار شربت از وی نیم مثقال بود و وی حیض براند و گویند مضر بود بسپرز و مصلح آن انیسون است و بدل آن نیم وزن آن افسنتین با یک وزن آن اسارون . (اختیارات بدیعی ). حکیم مؤمن آرد: شکوفه گیاهی است کبود مایل به بنفشی و طولانی وتلخ و با عضوصت و برگش دراز و عریض و زغب دار و از وسط برگها شاخ مجوف خشونت دار می روید و قوتش تا سه سال باقی است . در دوّم گرم و در اول خشک و لطیف و جالی و مفتح سدّه جگر و مقوی معده و جگر و مدر حیض و بول و شیر و عرق و مسهل اخلاط سوخته و حاره و رافع تبهای مرکبه و سدّه ٔ سپرز و جگر و ذرور او مخفف و التیام دهنده ٔ زخمها و حمول او مدر قوی حیض و گویند مضرّ سپرزاست ، و مصلحش انیسون و بدلش مثل او اسارون و نصف آن افسنیتن و شربت او سه درهم و در مطبوخ هفت درهم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ابن البیطار در شرح «غافث » آرد: دیسقوریدوس فی الرابعة اناطوربوس هو من النبات المستأنف کونه فی کل سنة یستعمل فی وقودالنار و یخرج قضیباً واحداً قائماً دقیقاً اسود صلباً خشبیاً. علیه زغب طوله ذراع او اکثر،علیه ورق متفرق بعضه من بعض مشرف تشریفات او اکثر، و هذه الشرف مشرفة مثل تشریف المنشار شبیهة بورق النبات الذی یقال له نیطافلن اوورق الشهدانج و لون الورق الشهدانج و لون الورق الی السواد و علی الساق من نصفه بذر علیه زغب یسیر مائل الی السفل اذا جف یتعلق بالنبات . جالینوس فی السادسة، قوة هذالدواء قوة لطیفة قطاعة تجلو من غیر ان تحدث حرارة معلومة و لذلک صار یفتح سدد الکبد و فیه مع هذا قبض یسیر بسببه صار یقوی الکبد. دیسقوریدویس . و ورق هذا النبات اذا دق ناعماً و خلط بشحم الخنزیر العتیق و وضع علی القروح العسرة الاندمال أبرأها و هذا النبات او بزره اذا شربا بالشراب نفعا من قرحةالامعاء و من نهش الهوام . لی . قد کثر الاختلاف فی هذالنبات بین الاطباء مشرقاً و مغرباً حتی انه لم یثبت له حقیقة عند احد منهم ، فاطباء المغرب الاقصی و افریقیة یستعملون مکانه النبات المسمی بالبربریة. (برهان ). و هو الطابق و رجعوا فی ذلک قول اسحاق بن عمران واحمدبن ابی خالد، و هذا غلط منهم فاحش ، لان البرهلان قد ذکره دیسقوریدوس فی الثالثة و سماه بالیونانیه (فوتیرا) و هو الطابق بالعربیة و قدذکرته فی حرف الصاء، و اما بعض اطباء الاندلس فانهم یستعملون هذالدواءالذی تکلمنا فی هیئته و قوته کدیسقوریدوس و جالینوس و اهل اطباء العراق و الشام والدیار المصریة فلیس یعرفون شیئاً مما ذکرناه و انما یستعملون نباتاً آخر شدیدالمرار، له زهر ازرق الی الطول ماهو، و له قضبان مدورة دقاق تشبه الدقیق من الاسل و لون ورقه و قضبانه الی الصفرة و جمیعه شدید المرارة امر من الصبر و هو اشدّ قوة و اظهر نجحاً فی تفتیح سدد الکبد و غیرها من الدواء الذی قالت التراجمة عنه انه الغافث فی مفردات دیسقوریدوس و جالینوس فاعلمه . وقال بدیغورس و بدله نصف وزنه اسارون و وزنه و نصف وزنه افسنتین . (مفردات ابن بیطار ج 2 ص 144-145). داودضریر انطاکی ذیل «غافت » آرد: نبت عریض الاوراق مزغب فی وسطه قضیب مجوف خشن ، له زهر الی الزرقة، و منه بنفسجی مرالطعم عفص یدرک اواخرالربیع، تبقی قوته ثلاث سنین ، و هو حارُ فی الثانیه یابس فی الاولی او معتدل یسهل الاخلاط الحارة والمحترقه و یفتح السدد و یطفی ءالحمیات بالغاً حتی قیل یبرده و یزیل الطحال و عسرالبول و یدرالفضلات حتی الحیض بعد الیأس ولو احتمالاً، یدمل و یجفف بمطلق الشحوم ذروراً و هو یضرالطحال مع نفعه منه و یصلحه الانیسون و شربة جرمه ثلاثة و مطبوخه سبعة و بدله مثله اسارون و نصفه انیسون . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 259). غافث . اوفطاریون . اوقطاریون شجرةالبراغیث . دوای جگر. شوکة منتنة. بقلة القمل .
ماهیت آن : گیاهی است خاردار و برگ آن دراز و عریض و طولانی و مزغب و از وسط برگهای آن شاخی مجوف خشن روییده وگل آن کبود مایل به بنفشی و طولانی و جمیع اجزای آن بسیار تلخ و از صبر تلختر و با عفوصت و قبض کمی و حرارت چندان ندارد و مستعمل گل آن است با عصاره ٔ آن ، وقوت آن سه سال باقی می ماند. بهترین آن فارسی است که از کوهستان شیراز آورند و رومی نیز. طبیعت آن گرم در اول و خشک در دوم و جمعی برعکس نیز گفته اند و صاحب ارشاد گرم و خشک در دوم دانسته و با قوت قابضه کمی .
افعال وخواص آن : ملطف و مقطع و جاذب و جالی و مفتح سده ٔ جگر و سپرز و تنقیه ٔ مجاری آن و جهت تبهای مرکبه و اسهال اخلاط سوخته و ادرار بول و شیر و حیض و عرق .
اعضاء الغذا، و النفض : آشامیدن حشیش و یا عصاره ٔ آن جهت اوجاع کبد و تفتیح سدد آن و سده ٔ طحال و تقویت کبد و تحلیل اورام آن و اورام طحال و صلابت آن و صلابت معده و سوءالقنیه واستسقاء و ادرار بول و حیض و با شراب جهت قروح امعا و حمول آن مدر قوی حیض بعد از یأس از آن .
القروح : آشامیدن نیم مثقال از حشیش آن با آب شاهتره و سکنجبین و هم چنین گل و عصاره ٔ آن و ضماد گیاه آن با پیه خنزیر کهنه و یا پیه هر حیوانی که باشد سرشته جهت قروح عسرة الاندمال و طلای عصاره ٔ آن جهت جرب و حکه و ذرورآن مجفف و التیام دهنده ٔ زخمها.
الحمی : جهت حمیات مزمنه ٔ کهنه و مرکبه و سوداویه و صفراویه ومحترقه به تخصیص عصاره ٔ آن با عصاره ٔ افسنتین .
الزینة: جهت داء الثعلب و داءالحیة. گویند مضر طحال است ، مصلح آن انیسون ، مقدار شربت آن در غیر مطبوخ تا سه درم و در مطبوخ تا هفت درم ، بدل آن در حمایت به وزن آن اسارون و نیم وزن افسنتین . و طریق اخذ عصاره ٔ آن آن است که گیاه آن را و آب آن را گرفته در آفتاب بگذارند تا منعقد گردد، پس افراص ساخته خشک نمایند. طبیعت آن سرد و خشک و الطف از جرم آن .
افعال و خواص آن : ملطف و مقطع و رافع جرب و حکه و تبهای کهنه و درد جگر با آب شاهتره و سکنجبین ، مقدار شربت آن نیم مثقال تا یک مثقال ، مضر انثیین ، مصلح آن مصطکی ، بدل آن سه وزن آن غافث و گویند سه وزن آن سماق است و تخم آن را چون با شراب بیاشامند جهت قروح امعاءو نهش هوام مفید و حب و اقراص و معجون در قرابادین کبیر ذکر یافت . مؤلف اختیارات بدیعی آرد: بهترین آن فارسی بود که از کوهستان حوالی شیراز آورند و رومی نیز نیکو بود و آن گلی است لاجورد رنگ دراز شکل و شاخهای وی باریک بود و بدرازی یک وجب بود و کوتاه تر نیزبود و گل وی و شاخ وی و ورق وی همه تلخ بود بغایت مانند صبر، و طبیعت آن گرم بود در اول و خشک بود در دویم و گویند معتدل بود در گرمی و سردی و گویند سرد است و وی لطیف بود و در ابتدا داءالثعلب عظیم نافع بود و با پیه کهن بر ریشهایی که دشخوار بود باصلاح آوردو درد جگر و معده و صلابت سپرز و قرحه ٔ امعا و تبهای مزمن و صفرای محترقه بیرون آورد و مقدار شربت از وی نیم مثقال بود و وی حیض براند و گویند مضر بود بسپرز و مصلح آن انیسون است و بدل آن نیم وزن آن افسنتین با یک وزن آن اسارون . (اختیارات بدیعی ). حکیم مؤمن آرد: شکوفه گیاهی است کبود مایل به بنفشی و طولانی وتلخ و با عضوصت و برگش دراز و عریض و زغب دار و از وسط برگها شاخ مجوف خشونت دار می روید و قوتش تا سه سال باقی است . در دوّم گرم و در اول خشک و لطیف و جالی و مفتح سدّه جگر و مقوی معده و جگر و مدر حیض و بول و شیر و عرق و مسهل اخلاط سوخته و حاره و رافع تبهای مرکبه و سدّه ٔ سپرز و جگر و ذرور او مخفف و التیام دهنده ٔ زخمها و حمول او مدر قوی حیض و گویند مضرّ سپرزاست ، و مصلحش انیسون و بدلش مثل او اسارون و نصف آن افسنیتن و شربت او سه درهم و در مطبوخ هفت درهم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ابن البیطار در شرح «غافث » آرد: دیسقوریدوس فی الرابعة اناطوربوس هو من النبات المستأنف کونه فی کل سنة یستعمل فی وقودالنار و یخرج قضیباً واحداً قائماً دقیقاً اسود صلباً خشبیاً. علیه زغب طوله ذراع او اکثر،علیه ورق متفرق بعضه من بعض مشرف تشریفات او اکثر، و هذه الشرف مشرفة مثل تشریف المنشار شبیهة بورق النبات الذی یقال له نیطافلن اوورق الشهدانج و لون الورق الشهدانج و لون الورق الی السواد و علی الساق من نصفه بذر علیه زغب یسیر مائل الی السفل اذا جف یتعلق بالنبات . جالینوس فی السادسة، قوة هذالدواء قوة لطیفة قطاعة تجلو من غیر ان تحدث حرارة معلومة و لذلک صار یفتح سدد الکبد و فیه مع هذا قبض یسیر بسببه صار یقوی الکبد. دیسقوریدویس . و ورق هذا النبات اذا دق ناعماً و خلط بشحم الخنزیر العتیق و وضع علی القروح العسرة الاندمال أبرأها و هذا النبات او بزره اذا شربا بالشراب نفعا من قرحةالامعاء و من نهش الهوام . لی . قد کثر الاختلاف فی هذالنبات بین الاطباء مشرقاً و مغرباً حتی انه لم یثبت له حقیقة عند احد منهم ، فاطباء المغرب الاقصی و افریقیة یستعملون مکانه النبات المسمی بالبربریة. (برهان ). و هو الطابق و رجعوا فی ذلک قول اسحاق بن عمران واحمدبن ابی خالد، و هذا غلط منهم فاحش ، لان البرهلان قد ذکره دیسقوریدوس فی الثالثة و سماه بالیونانیه (فوتیرا) و هو الطابق بالعربیة و قدذکرته فی حرف الصاء، و اما بعض اطباء الاندلس فانهم یستعملون هذالدواءالذی تکلمنا فی هیئته و قوته کدیسقوریدوس و جالینوس و اهل اطباء العراق و الشام والدیار المصریة فلیس یعرفون شیئاً مما ذکرناه و انما یستعملون نباتاً آخر شدیدالمرار، له زهر ازرق الی الطول ماهو، و له قضبان مدورة دقاق تشبه الدقیق من الاسل و لون ورقه و قضبانه الی الصفرة و جمیعه شدید المرارة امر من الصبر و هو اشدّ قوة و اظهر نجحاً فی تفتیح سدد الکبد و غیرها من الدواء الذی قالت التراجمة عنه انه الغافث فی مفردات دیسقوریدوس و جالینوس فاعلمه . وقال بدیغورس و بدله نصف وزنه اسارون و وزنه و نصف وزنه افسنتین . (مفردات ابن بیطار ج 2 ص 144-145). داودضریر انطاکی ذیل «غافت » آرد: نبت عریض الاوراق مزغب فی وسطه قضیب مجوف خشن ، له زهر الی الزرقة، و منه بنفسجی مرالطعم عفص یدرک اواخرالربیع، تبقی قوته ثلاث سنین ، و هو حارُ فی الثانیه یابس فی الاولی او معتدل یسهل الاخلاط الحارة والمحترقه و یفتح السدد و یطفی ءالحمیات بالغاً حتی قیل یبرده و یزیل الطحال و عسرالبول و یدرالفضلات حتی الحیض بعد الیأس ولو احتمالاً، یدمل و یجفف بمطلق الشحوم ذروراً و هو یضرالطحال مع نفعه منه و یصلحه الانیسون و شربة جرمه ثلاثة و مطبوخه سبعة و بدله مثله اسارون و نصفه انیسون . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 259). غافث . اوفطاریون . اوقطاریون شجرةالبراغیث . دوای جگر. شوکة منتنة. بقلة القمل .
//////////////
غاَفث.
بهترین وی فارسی بود که از کوهستان حوالی شیراز آورند و رومی نیز نیکو بود و
آن گلی است لاجوردیرنگ دراز شکل و شاخهای وی باریک بود به درازی یک وجب بود و کوتاهتر
بود و گل وی و شاخ ورق وی همه تلختر از صبر بود و طبیعت آن گرم بود در اول و خشک بود
در دوم و گویند معتدل بود در گرمی و سردی و گویند سرد است و وی لطیف بود در ابتداء
داء الثعلب عظیم نافع بود و با پیه کهن بر ریشهائی که دشخوار بود مفید و باصلاح آورد
و در درد جگر و سده آن و صلابت سپرز و قرحه امعا و تبهای مزمن و صفرایی محترقه بیرون
آورد و مقدار شربت از وی نیم مثقال بود و وی حیض براند و گویند مضر بود به سپرز و مصلح
آن انیسون بود و بدل وی نیم وزن آن افسنتین و یا یک وزن وی اسارون بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: غافث بر وزن آفت
و بکسر فا و ثا نیز آمده و به لاتینی اوبطوری و به بربری اکرسومنه نامند و نبات آن
را حشیشة الغافث و شجرة البراغیث و شکه منتنه نامند و آن گیاهی است خاردار و برگ آن
دراز و عریض و طولانی و مزغب و از وسط برگهای آن شاخی مجوف خشن روئیده و گل آن گبود
مایل به بنفشی و جمیع اجزای آن تلخ و از صبر تلختر و با عفوصت و قبض کمی و حرارت چندانی
ندارد
لاتینAGRIMONIA
EUPATORIA فرانسهEUPATOIRE DES GRECS انگلیسی LIVER -WORT –AGRIMONY
//////////////
غافث
اشاره
به فارسی و در کتب
طب سنتی با نامهای «غافث»، «غافت» و «دوای جگر» معروف است. به فرانسویThe de bois وAigremoine وAigremoine eupatoire و به انگلیسیCommon agrimony وLiver wort گفته میشود.
گیاهی است از خانوادهRosaceae نام علمی آنAgrimonia eupatoria L . و مترادف آنAgrimonia asiatica Juz
. میباشد.
گونه فوق در ایران
شناسایی شده است. گونههای دیگری نیز در ردیف گونه فوق در کشورهای خاور دور به عنوان
دارو مورد توجه هستند که از نظر ترکیبات شیمیایی و خواص دارویی کاملا شبیه میباشند
و شاید واریتههایی از غافث باشند و یا مترادفهای آن، ولی عملا گیاهشناسان نامهای
جداگانهای برای آنها دارند، از آن جملهA .eupatoria var
pilosa Nak .،A .pilosa Ledeb .،A .pilosa var japonica Nak
. وA .viscidula bunge . است.
مشخصات
غافث گیاهی است چندساله
به بلندی 50- 20 سانتیمتر. برگهای آن مرکب و هر برگ دارای 9- 5 برگچه دندانهدار و
بیضی است. ساقه آن پوشیده از کرک است و گلهای آن کوچک، زرد رنگ که در امتداد قسمت انتهایی
ساقه گلدهنده ظاهر میشوند. میوه آن پوشیده از خارهای کج به شکل قلّاب است که وقتی
حیوانات از
معارف گیاهی، ج6،
ص: 11
کنار گیاه میگذرند
میوههای گیاه به پوست و پشم حیوانات میچسبند.
این گیاه در جنگلها
و جاهای سایهدار اغلب مناطق نیمکره شمالی میروید. در اروپا و در آسیا بخصوص در هند
و ایران انتشار دارد. در هند در کشمیر و دامنههای معتدل هیمالیا و در ایران در شمال
ایران در گیلان، رودبار، هرزویل، عمارلو، رامسر، در گرگان، در مازندران در دشت نظیر
درّه هراز، در آذربایجان در شمال غربی اردبیل، در اطراف تهران در کرج در حبلهرود،
در کرمانشاه، در تفرش، در خراسان در درّه اترک و بین شیروان و بجنورد و در کوههای بختیاری
میروید.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
در گیاه اسانس روغنی فرّار و تانن 26] [موزیک و شرام .، مواد لاستیکی 27] و یک فیتوسترول
28] [روا] وجود دارد. ضمنا یک ماده رنگی نیز در آن یافت میشود.
خواص- کاربرد
در هند از ریشه آن
به عنوان قابض، تونیک و مدّر و از برگهای آن به عنوان داروی ضد کرم شکم استفاده میشود.
در چین معمولا تمامی گیاه را در ماههای تیر تا آبان در مواقعی که ظاهرا در بهترین وضع
رشد میباشد، میچینند و آن را تمیز کرده و خوب میشویند و در آفتاب خشک میکنند. تمام
گیاه بخصوص برگهای آن قابض و گرمکننده و تونیک و بندآورنده خون است [چونگ یائوچی
. برای معالجه دیسانتری کاربرد دارد [لیو]. و در اسهالهای ساده نیز داروی خوبی است
[ایچی مورا].
برای تسکین و آرام
کردن ناراحتی رحم و برای معالجه بواسیر نیز نافع است [هو]. از ریشه آن برای معالجه
سل استفاده میشود [لیو]. این دارو برای تقویت قلب مؤثر است [لو]. چیو معتقد است که
در موارد حملههای ناگهانی قلبی ممکن است برای خوردن و استعمال داخلی تجویز شود. رشد
گلبولهای قرمز را تسریع و افزایش میدهد و حشرهکش میباشد [چونگ کوئو تو نونگ یائوچی
.
معارف گیاهی، ج6،
ص: 12
غافث
غافث از نظر طبیعت
طبق نظر حکمای طب سنتی گرم و خشک است. در مورد خواص آن معتقدند که برای باز کردن انسداد
مجاری کبد و طحال مفید است و مدّر میباشد. قاعدهآور است. خوردن عصاره یا دمکرده
گیاه برای تسکین دردهای کبد، باز کردن گرفتگی کبد و طحال و تقویت آنها، تحلیل ورم طحال
و نرم کردن آنها نافع است. شیافی که با عصاره گیاه تهیه شود قاعدهآور نیرومندی است.
خوردن گیاه غافث با آب شاهتره و سکنجبین و همچنین خوردن گل و عصاره آن برای التیام
زخمهای داخلی مفید است. مالیدن عصاره آن در استعمال خارجی به موضع برای التیام جرب
و خارش و پاشیدن گرد آن برای خشک کردن زخمها نافع است. غرغره آن برای تسکین آنژین،
ورم لوزه، درد گلو و ورم حلق نافع است. مقدار خوراک آن تا 12 گرم و در جوشانده و دمکردهها
تا 28 گرم است. در استعمال خارج و غرغرهها،
معارف گیاهی، ج6،
ص: 13
جوشانده با عسل یا
تنها 100 گرم گیاه در 1000 گرم آب که آنقدر بجوشد که 300 گرم بماند استفاده میشود
و اگر به جوشانده زیرفون و مریم گلی، از هریک 50 گرم، اضافه شود اثرش بیشتر است. عصاره
گیاه از نظر طبیعت سرد و خشک است و برای رفع خارش و جرب و درد کبد مفید است. البته
عصاره باید با آب شاهتره و سکنجبین خورده شود. مقدار خوراک عصاره آن 4- 2 گرم است.
برای بیضهها مضّر است از این نظر باید با مصطکی خورده شود.
دکتر شلیمر مینویسد
که این گیاه در موارد انسداد مجاری کبد و طحال مفید است و شیافی که با عصاره آن تهیه
شود، شدیدا قاعدهآور است. در فرانسه دمکردهای از گیاهان زیر تهیه میکنند:
سرشاخه گلدار و برگ
خشک غافث 50 گرم، ریوند 25 گرم، ریشه اونونیس 29] 25 گرم، و سرشاخه گلدار فراسیون ابیض
30] 25 گرم. اینها را تهیه کرده و هربار یک قاشق قهوهخوری از مخلوط خرد کرده آنها
را در یک پیمانه (200 گرم) آب جوش 15 دقیقه دم میکنند و یک پیمانه صبح ناشتا و یک
پیمانه عصر میخورند. برای رفع سنگ صفراوی مؤثر است.
معارف گیاهی، ج6،
ص: 14
غافث کنفی
اشاره
از انواع غافث است
به فرانسویEupatoire وChanvre d'eau و به انگلیسیWater hemp ،Hemp agrimony وEupatorium گفته میشود. گیاهی است از خانوادهCompositae نام علمی آنEupatorium cannabinum L . میباشد.
مشخصات
غافث کنفی گیاهی است
چندساله دارای ساقهای کرکدار به رنگ سبز مایل به قرمز، مخطط و به بلندی 5/ 1- 1 متر.
برگهای آن متقابل، مرکب، دارای 5- 3 برگچه و هر برگچه بیضی، نوکتیز و دندانهدار است.
گلهای آن مجتمع در انتهای ساقه گلدهنده به شکل گروهی از گلهای کوچک لولهای به رنگ
قرمز و بندرت سفید است. میوه آن کوچک، قهوهای با کاکل است.
این گیاه در نقاط
مرطوب سایهدار و نزدیک باتلاقها میروید. در اروپا و آسیا انتشار دارد. در شبه قاره
هند به صورت علف هرز در بنگال و آسام دیده میشود. در ایران در شمال در رودبار، دامنههای
البرز، دامنههای مرطوب و آفتابگیر اوشان و اطراف تهران دیده میشود. ریشه این گیاه
دارای بوی نامطبوعی است.
معارف گیاهی، ج6،
ص: 15
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی
در گیاه وجود یک ماده تلخ، اوپاتورین 31]، اینولین 32] و یک رزین 33] تأیید شده است
G .I .M .P[
. در گزارش تجزیه دیگری آمده است که گیاه دارای اوپارین 34]، اوپاتوریوپیکرین 35] و
... میباشد. به علاوه از برگهای آن تریترپن 36] و تاراکساسترول 37] که آلفا- لاکتوسرول
38] نیز نامیده میشود و در حدود 4/ 0 درصد روتین جدا شده است. حد اکثر مقدار ماده
اوپارین در یک گیاه مزروع غافث کنفی در حدود 34/ 0 درصد است.
خواص- کاربرد
در روزگاران کهن این
گیاه از نظر خاصیت ضد سم و یا تریاق داشتن مشهور بوده است. در تاریخ داروهای گیاهی
آمده است که نام این گیاه در ارتباط با این خاصیت است زیرا شخصی به نامMithridate Eupator که در قرن چهارم قبل از میلاد مسیح در سرزمین کهنPont که در شمال شرقی آسیای صغیر واقع بود، حکمرانی میکرده است با استفاده از این
گیاه خود را از سمومی که دشمنان به او میدادند، مصون میکرده است. سابقا از این گیاه
در اروپا به عنوان تونیک، تببر، و ضد عوارض کمی ویتامینC استفاده میکردند و از همه مهمتر در موارد مسمومیت برای خنثی کردن سم، تریاق
بسیار مؤثری بوده است.
در هندوستان از این
گیاه به عنوان داروی معرّق، مدّر، مسهل قوی، مؤثر برای جبران کمی ویتامینC بدن و همچنین قیآور استفاده میکنند و در موارد یرقان مؤثر است و از جوشانده
آن در استعمال خارج برای شستوشوی زخم و جراحت
معارف گیاهی، ج6،
ص: 16
استفاده میشود. در
هندوچین از این گیاه به عنوان داروی قاعدهآور و مسهل استفاده میشود]G .I .M .P[
. اگر 50- 30 گرم برگ خشک گیاه را در 1000 گرم آب بجوشانند. خوردن 3- 2 فنجان آن در
موارد فوق مؤثر است، ضمنا برای تحریک ترشح صفرا، رفع گرفتگی مجاری کبد، در موارد وجود
صفرا در خون و رفع یبوستهای ناشی از تنبلی بعضی غدد، بسیار اثر مفید دارد.
گیاه دیگری از خانوادهCompositae هست که آن را نیز به انگلیسیWater hemp و به فرانسویChanvre aquatique وEupatoire aquatique گویند ولی گیاهی است متفاوت با غافث کنفی. نام علمی
این گیاهBidens tripartita L . و مترادف آنB .cannabina Lam . میباشد که از نظر تشابه نامهای
فرانسوی و انگلیسی به شرح مختصر آن مبادرت میشود.
مشخصات
گیاهی است یکساله،
کوچک در حد یک وجب. برگهای آن متقابل بدون دمبرگ، بیضی، نوکتیز و دندانهدار. گلهای
آن زرد و میوه آن قهوهای و کوچک است.
این گیاه در اروپا،
آسیا، شمال افریقا انتشار دارد. در ایران در اطراف تهران، در اصفهان و در شمال ایران
در گیلان و لاهیجان و در آخر در ارسباران شناسایی و دیده شده است.
خواص- کاربرد
در چین از این گیاه
برای معالجه اسهال خونی مزمن استفاده میشود [روا]. در موارد ناراحتیهای قلبی و به
عنوان خنککننده مصرف دارد [چئو]. به علاوه جوشانده آن برای شستوشوی مواضع مبتلا به
اکزمای مزمن به کار میرود [استوارت .
معارف گیاهی، ج6،
ص: 17
////////////
//////////
محتويات
[أظهر]
يوجد في الأحراج المشمسة ومنحدرات الجبال.
الوصف النباتي[عدل]
الغافث الشائع نبات عشبي معمّر ذو أشواك منتنة. يبلغ ارتفاع النبات مترا واحدا، وساقه مكسوة بشعيرات خشنة، وتحتوي على مسافات متباعدة، وأشواك معقوفة، وأوراق مسننة وسطحها الأسفل مكسو بشعيرات رمادية. أزهارها صغيرة صفراء
بمجموعات عنقودية وذات رائحة عطرية.
الأثر الطبي[عدل]
استخدم الغافث الشائع كعشب علاجي لمدة قرون
طويلة وقد كان أحد أشهر الأعشاب الشافية كدواء قابض للأنسجة ومقوٍ معتدل، مفيد في
الكحات، الإسهال والأمعاء المسترخية، ومدر للبول، وفي معالجة الأمراض الجلدية
واليرقان، الحلوق المتقرحة، التهاب الفم، وكان للغافث سمعة عظيمة في معالجة
الصفراء وشكاوى الكبد الأخرى.
تستعمل الأوراق والأزهار لعمل غرغرة ممتازة
لحلق مسترخي.
الاستخدام على مستوى العالم[عدل]
في كندا استخدمه
السكان الأصليون والكنديون بنجاح كبير في علاج الحالات المتقطعة الخاصة بالحمّى.
أما في فرنسا فيستخدمه الفلاحون الفرنسيون كبديل للشاي.
وصلات خارجية[عدل]
المصادر[عدل]
1. ^ قاعدة
البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات.خريطة انتشار الغافث الشائع (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 28 شباط 2013.
//////////////
به آذری آپتک
گوکتو:
/////////////
به عبری: اَوگانی
فوتسوت:
מאוזן
אופטימי, רואה את החצי המלא של הכוס, עליז, חברותי, בעל חוש הומור, ללא העמדת פנים.
אוהב אדם, יכול לצחוק מהצרות של עצמו. מתייחס בקלות יחסית לכאב או מחלה. אוהב שלום ומשכין שלום. בעל יכולת הקשבה ומשרה על הסובבים אותו הרגשת ביטחון.
לא מאוזן
עוטה מסיכה של חוסר דאגה אך מתחתיה סובל עינויי נפש. מצבו הנפשי נרגש ביותר.
טיפוס AGRIMONY מסתיר את מצבו האמיתי מאחרים. מעדיף שלא להיות לבד, הוא יחפש חברה כדי להימנע מהתמודדות עם בעיותיו.
מחפש התרגשויות חיצוניות במקומות ובהזדמנויות העלולות להיות עבורו הרות אסון, אצל טיפוסי AGRIMONY נפוצה תופעת חוסר מנוחה בלילה בגלל מחשבות טורדניות.
על מנת להפחית מצוקה וסבל הוא עלול להשתמש בסמים, הימורים, אלכוהול או אוכל וזאת כבריחה מהתמודדות רגשית.
טיפוסי AGRIMONY אינם סובלים כל צורה של עימות, ריב או ויכוח.
הם אלו שידברו על מצב קשה באופן מבודח על מנת לתת לסובבים את ההרגשה "שהכל בסדר". על אף פתיחותם לכאורה הם אנשים מאוד מופנמים אשר לא ישתפו אחרים בבעיותיהם. יש להם בעיות תקשורת עם עצמם ועם הסביבה – בשל המסיכה שהם עוטים, (לא רק מפני הסביבה אלא גם מפני עצמם), קשה להם להתמודד עם רגשות, במיוחד רגשות שליליים, שאליהם הם מתכחשים.
התמצית מתאימה לכל המצבים של סבל נפשי ולטיפול בכאבים באופן כללי.
אופטימי, רואה את החצי המלא של הכוס, עליז, חברותי, בעל חוש הומור, ללא העמדת פנים.
אוהב אדם, יכול לצחוק מהצרות של עצמו. מתייחס בקלות יחסית לכאב או מחלה. אוהב שלום ומשכין שלום. בעל יכולת הקשבה ומשרה על הסובבים אותו הרגשת ביטחון.
לא מאוזן
עוטה מסיכה של חוסר דאגה אך מתחתיה סובל עינויי נפש. מצבו הנפשי נרגש ביותר.
טיפוס AGRIMONY מסתיר את מצבו האמיתי מאחרים. מעדיף שלא להיות לבד, הוא יחפש חברה כדי להימנע מהתמודדות עם בעיותיו.
מחפש התרגשויות חיצוניות במקומות ובהזדמנויות העלולות להיות עבורו הרות אסון, אצל טיפוסי AGRIMONY נפוצה תופעת חוסר מנוחה בלילה בגלל מחשבות טורדניות.
על מנת להפחית מצוקה וסבל הוא עלול להשתמש בסמים, הימורים, אלכוהול או אוכל וזאת כבריחה מהתמודדות רגשית.
טיפוסי AGRIMONY אינם סובלים כל צורה של עימות, ריב או ויכוח.
הם אלו שידברו על מצב קשה באופן מבודח על מנת לתת לסובבים את ההרגשה "שהכל בסדר". על אף פתיחותם לכאורה הם אנשים מאוד מופנמים אשר לא ישתפו אחרים בבעיותיהם. יש להם בעיות תקשורת עם עצמם ועם הסביבה – בשל המסיכה שהם עוטים, (לא רק מפני הסביבה אלא גם מפני עצמם), קשה להם להתמודד עם רגשות, במיוחד רגשות שליליים, שאליהם הם מתכחשים.
התמצית מתאימה לכל המצבים של סבל נפשי ולטיפול בכאבים באופן כללי.
//////////////
Agrimonia eupatoria is a species
of agrimony that
is often referred to as common agrimony, church steeples orsticklewort.
The whole plant is dark
green with numerous soft hairs. The soft hairs aid in the plant's seed pods
sticking to any animal or person coming in contact with the plant. The flower
spikes have a spicy odor like apricots. In the Language of Flowers Agrimony
means thankfulness or gratitude.[1]
Contents
[show]
Description[edit]
Agrimonia eupatoria flower from June to September
the hooked, burr-like seed heads, helping dispersal as
they attach to passing animals
Vegetative characteristics[edit]
The common agrimony grows as a deciduous, perennial herbaceous
plant and reached heights of up to 100 cm (39 in). Its roots
are deep rhizomes,
from which spring the stems. It is characterized by its typical serrated
edged pinnateleaves.[2]
Generative characteristics[edit]
The short-stemmed flowers appear from June to
September, in long, spike-like,racemose inflorescences.
The single flower has an urn-shaped curved flower cup, the upper edge has
several rows of soft, curved hook-shaped bristles, 1–4 mm
(0.039–0.157 in) long. The hermaphrodite flower
has fivefold radial symmetry. There are five sepals present
. There are five yellow, roundedpetals.[2] The
petals and the five to 20 stamens rise above the tip of the flower cup . The two
medium-sized carpels in
the flower cups are sunk into, but not fused with it. The flowers with their
abundant pollen supply attract hoverflies,flies and honey bees.
The pollinated flowers develop fruits with burs. These attach to passing
grazing animals such as cattle, sheep and deer and are spread over a large
area.[2]
In folklore[edit]
Agrimony has been stated to have medical and magical
properties since the time of Pliny
the Elder. It is ruled astrologically by Cancer, according to Nicholas
Culpeper. Common folklore held that it could cure musket wounds
and ward off witchcraft.
Chemistry[edit]
Contains volatile
oils, flavonoids, apigenin, luteolin, quercetin, kaempferol, tiliroside, triterpene glycosides includingeuscapic acid and tormentic
acid, phenolic acids, and 3%–21% tannins.[3]
Notes[edit]
2.
^ Jump
up to:a b c Grieve,
Mrs M. "Agrimony". A
Modern Herbal. Botanical.com. Retrieved 2011-06-23.
3.
Jump up^ Frances
Watkins, Barbara Pendry, Alberto Sanchez-Medina, Olivia Corcoran (2012).
"Antimicrobial assays of three native British plants used in Anglo-Saxon
medicine for wound healing formulations in 10th century England Original Research
Article Pages 408-415". Journal of Ethnopharmacology 144 (2):
225–456. doi:10.1016/j.jep.2012.09.031.
References[edit]
·
Howard, Michael. Traditional
Folk remedies (Century, 1987, pp 96–97)
///////////////////
Agrimonia eupatoria is a species of agrimony that
is often referred to as common agrimony, church steeples orsticklewort.
The whole plant is dark
green with numerous soft hairs. The soft hairs aid in the plant's seed pods
sticking to any animal or person coming in contact with the plant. The flower
spikes have a spicy odor like apricots. In the Language of Flowers Agrimony
means thankfulness or gratitude.[1]
Contents
[show]
Description[edit]
Agrimonia eupatoria flower from June to September
the hooked, burr-like seed heads, helping dispersal as
they attach to passing animals
Vegetative characteristics[edit]
The common agrimony grows as a deciduous, perennial herbaceous
plant and reached heights of up to 100 cm (39 in). Its roots
are deep rhizomes,
from which spring the stems. It is characterized by its typical serrated edged pinnateleaves.[2]
Generative characteristics[edit]
The short-stemmed flowers appear from June to
September, in long, spike-like,racemose inflorescences.
The single flower has an urn-shaped curved flower cup, the upper edge has
several rows of soft, curved hook-shaped bristles, 1–4 mm
(0.039–0.157 in) long. The hermaphrodite flower
has fivefold radial symmetry. There are five sepals present
. There are five yellow, roundedpetals.[2] The
petals and the five to 20 stamens rise above the tip of the flower cup . The two
medium-sized carpels in
the flower cups are sunk into, but not fused with it. The flowers with their
abundant pollen supply attract hoverflies,flies and honey bees.
The pollinated flowers develop fruits with burs. These attach to passing
grazing animals such as cattle, sheep and deer and are spread over a large
area.[2]
In folklore[edit]
Agrimony has been stated to have medical and magical
properties since the time of Pliny
the Elder. It is ruled astrologically by Cancer, according to Nicholas
Culpeper. Common folklore held that it could cure musket wounds
and ward off witchcraft.
Chemistry[edit]
Contains volatile
oils, flavonoids, apigenin, luteolin, quercetin, kaempferol, tiliroside, triterpene glycosides includingeuscapic acid and tormentic
acid, phenolic acids, and 3%–21% tannins.[3]
Notes[edit]
2.
^ Jump
up to:a b c Grieve,
Mrs M. "Agrimony". A
Modern Herbal. Botanical.com. Retrieved 2011-06-23.
3.
Jump up^ Frances
Watkins, Barbara Pendry, Alberto Sanchez-Medina, Olivia Corcoran (2012).
"Antimicrobial assays of three native British plants used in Anglo-Saxon
medicine for wound healing formulations in 10th century England Original
Research Article Pages 408-415". Journal of Ethnopharmacology 144 (2):
225–456. doi:10.1016/j.jep.2012.09.031.
References[edit]
·
Howard, Michael. Traditional
Folk remedies (Century, 1987, pp 96–97)
Common agrimony
|
|
Agrimonia eupatoria
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. eupatoria
|