[1] - قیصوم . [ ق َ ] (ع اِ) نوعی از برنجاسب است که بوی مادران
باشد. (برهان ). برنجاسف* است و آن از اسپرمهاست . (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). شاه
بابک . شاه بانگ . جمسفرم بری . برترف . شجره ٔ ابراهیم . شجره ٔ مریم . (یادداشت
مرحوم دهخدا). گیاهی است و آن بر دو قسم است : نر و ماده . اطراف آن گیاه سودمند
است و دارای شکوفه ای است طلائی و سخت تلخ و برگهایی چون سداب و میوه ای چون دانه
ٔ آس و بسیار خوشبو که در معالجات به کار رود. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
گویند: فلان یمضع الشیح و القیصوم ؛ درباره ٔ کسی که خالص در بدویت باشد. (از اقرب
الموارد از اساس اللغة). مشک چوپان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تحفه ٔ حکیم
مؤمن شود.
* برنجاسف . [ ب ِ رِ س َ ] (معرب ، اِ) معرب برنجاسپ که گیاه بوی
مادران باشد. (از برهان ). حبق الراعی . (از منتهی الارب ). قیصوم است و از
اسفرمهاست . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی : قراباذین ). به عربی قیصوم و به فارسی برتراسک
و بوی مادران که قسمی از افسنتین است و به هندی گنده مار است . (از الفاظالادویة).
نباتی است ساق دار قریب به ذرعی و شاخه های او باریک و برگش ریزه و گلش مثل شبت
چتردار و زرد و سفید و مایل به کبودی نیز می باشد و ثقیل الرایحه و با عطریه و با
نبات آن اندک چسبندگی و در کوه و صحرای سایه دار می روید و او غیر قیصوم است . (از
تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بهترین وی زرد بود و طبیعت وی گرم است . (از اختیارات بدیعی
). گیاهی از تیره ٔ مرکبان که پایاست و دارای ساقه ٔ برافراشته و مستقیم می باشد.
ارتفاع ساقه اش تا یک متر و نیم میرسد و بحد وفور بحالت خودرو کنار جاده ها و
اراضی غیرمزروع نقاط مختلف اروپا و ایران میروید. (فرهنگ فارسی معین ). ارطاماسیا.
ارطامیسیا. ارطمیاس . برتاشک . برترسک . برنجاسپ . برنجاست . برنجاسه . بلنجاسف .
بومادران . بوی مادران . بویمدران . حبق الراعی . شویلا. شویله . عبیثرات .
//////////////
قیصوم
اشاره
در کتب طب سنتی با
نامهای «قیصوم» و «قیسون» و «بابونی» آمده است.
به فرانسوی آن راSantoline وSantoline petit cypres وGarde -robe وAurone femelle و به انگلیسیLavender cotton نامند. گیاهی است از خانوادهCompositae نام علمی آنAchillea santolina L . میباشد.
شلیمر اینگونه را
مترادفArtemisia santonica ذکر کرده و نام
فارسی آن را «درمنه ترکی» و «تخم درمنه ترکی» نیز مینویسد.
مشخصات
قیصوم گیاهی است زینتی
زیرا گلهای طلایی زیبایی دارد. بلندی آن کمتر از 50 سانتیمتر است و یکساله میباشد،
برگهای آن سبز بدون دمبرگ، کوچک، کمی ضخیم و پوشیده از کرک است.
این گیاه در اروپا
و آسیا انتشار دارد. در ایران در سواحل جنوب ایران، ناحیه بلوچستان، بوشهر، در شمال
ایران در منجیل، در آذربایجان، در مرند و تبریز، در کرمان، یزد، اصفهان و در بیشه،
ازنا، کشور و قم (راجرد) دیده میشود.
خواص- کاربرد
در هندوستان این گیاه
را به عنوان داروی تونیک و بادشکن مصرف میکنند و
معارف گیاهی، ج5،
ص: 9
قیصوم
A
- گل
برای معالجه شکمدرد
در بچهها کاربرد دارد و در عین حال حشرهکش است. توجه شود به گیاه دیگری از این خانواده
به نام علمیSantolina
chamaecyparissus L . نیز به انگلیسیLavender cotton گفته میشود که آن معمولا برای دفع کرم مصرف میشود.
گیاه نیمهچوبی مدیترانهای است.
معارف گیاهی، ج5،
ص: 10
هزار برگ آبی
اشاره
گیاه دیگری است که
برگهای آن دارای تقسیمات زیادی میباشد بهطوری که به صورت پر طیور درآمده است و چون
بیشتر در باطلاقها و در آبهای راکد میروید به «هزار برگ آبی» معروف شده است. به فرانسویMyriophylle و به انگلیسیWater milfoil گفته میشود. گیاهی است از خانوادهHaloragaceae و دو گونه آن در ایران میروید:
1.Myriophyllum verticillatum L . که به
فرانسویMyriophylle
verticille گفته میشود.
2.Myriophyllum spicatum L . که به
فرانسویVolant d'eav وMyrio Phylle epi گفته میشود.
مشخصات
گیاهی است که در داخل
آبهای راکد میروید. برگهای آن دارای بریدگی زیاد بهطوری که برگ را به شکل پر طیور
درآورده است. گلهای پایینی آن دندانهدار و دراز است تا حدی که همسطح گلهای بالایی
که کوتاهترند قرار میگیرد.
این گیاه در چین و
در اروپا بخصوص در فرانسه وجود دارد. در ایران در شمال، در خوی و در قرهچال دیده شده
است.
معارف گیاهی، ج5،
ص: 11
خواص- کاربرد
در چین از این گیاه
به عنوان تببر استفاده میشود [روا]. و برای رفع تشنگی و در موارد زکام بخصوص در زکامهای
اطفال کاربرد دارد [استوارت . بهعلاوه در چین از برگهای لهشده آن شیرهای بدست میآورند
که در معالجه اسهال خونی مزمن کاربرد دارد [کروست و پتلو].
هزار برگ آبی
معارف گیاهی، ج5، ص:
//////////////
گندواش
اشاره
گونه دیگری از آرتمیزیا در ایران میروید که
نام محلی آن در اطراف رشت «واش» و «گندواش» و در مازندران «گننما» است. این گیاه که
در چین بطور وسیعی مصرف دارویی دارد و در ایران نیز در تمام سرتاسر شمال ایران در مازندران
و گیلان و بندر گز میروید از خانوادهCompositae است و نام علمی
آنArtemisia annua L . میباشد.
مشخصات
گیاهA .annua
یکساله است، برگهای آن ریشهای، نسبتا دراز با دمبرگ و گلهای آن کوچک
است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در گیاه وجود سینئول
49] یا اوکالیپتول 50]، آرتمیزیاکتون 51]، ایزوآرتمیزیاکتون 52]، کادینن 53] و کاریوفیلن
54]، تأیید شده است [چونگ یائوچی .
معارف گیاهی، ج5، ص: 30
خواص- کاربرد
در چین از تخم گیاه در استعمال داخلی برای
معالجه عرق شبانه [تاناکا اوداشیما]. و رفع نفخ و سوءهاضمه و بیماری سل استفاده میشود
[استوارت .
سرشاخههای علفی و جوان آن برای رفع اسهال
خونی مزمن و بیماریهای چشم کاربرد دارد [روا]. معمولا گیاه را قبل از گل کردن در تابستان
چیده و خشک میکنند. این دارو تلخ و خنککننده است و بخصوص برای کاهش تب و تب مالاریا
و در موارد سرماخوردگی تابستانه با تب و برای رفع جوش و کورک استعمال میشود. در هند
و چین از این گیاه برای معالجه زردی و به عنوان مدّر استفاده میشود. به علاوه برای
کمک به هضم غذا و تقویت برای زنان حامله تجویز میشود [فوکود] و پس از تولد بچه به
عنوان اشتهاآور توصیه میشود [کروست و پتلو].
گونه دیگری از این گیاه آرتمیز یا سابقا در
بازار دارویی ایران به نام قیصوم عرضه میشد و در حقیقت نام آن «قیصوم بستانی» است.
این گیاه در اروپا مصرف دارویی داشته است. به فرانسوی وAurone des jardins
وAbrotane وCitronnelle
و به انگلیسیSouthernwood گفته میشود. گیاهی
است از خانوادهCompositae نام علمی آنArtemisia abrotanum
L . میباشد.
به گیاه دیگری از منسوبین نزدیک بومادران نیز
قیصوم گویند که شرح آن در بخش دیگری از این کتاب آمده است.
مشخصات
گیاهی است چندساله با ساقههای چوبی برگهای
آن با تقسیمات زیاد به شکل نخ باریک درآمده و اگر بین انگشتان فشرده شود بوی لیموترش
از آن استشمام میشود.
بلندی آن تا یک متر است. این گیاه بومی سیبری
و بالکان است. در ایران تاکنون شناسایی نشده است.
معارف گیاهی، ج5، ص: 31
خواص- کاربرد
در کتب طب سنتی این گیاه را گرم و خشک میدانند
و معتقدند که خوردن دمکرده آن برای رفع درد سینه و تنگی نفس، دفع کرم معده و روده
و همچنین بعنوان مدّر مفید است. ضماد پخته گیاه بابه برای تحلیل ورمهای سخت نافع است.
از لهشده گیاه برای التیام زخم و جراحت استفاده میشود. جوشانده 40 گرم سرشاخههای
خشک گلدار و برگ گیاه که در آب نمک جوشیده شده باشد، محلولی مفید برای معالجه زخمهای
قانقرایایی و زخمهای عفونی در استعمال خارج است. اگر 20- 15 گرم از این گیاه را در
1000 گرم آب جوش، دم کنند برای تقویت و هضم غذا و همچنین به عنوان آرامبخش مفید است.
معارف گیاهی، ج5، ص: 32
//////////////
درمنهها (Artemisia) جنسی از گیاهان
شامل ۲۰۰ تا ۴۰۰ گونه گیاه از تیره گلستارهایها (Asteraceae)
هستند که کپههای خوشهای و گلهایی معمولاً تلخ دارند. رنگ گلهای آنها معلوم
نیست.
بخشی از گونهها[ویرایش]
درمنه (Artemisia absinthium)
برنجاسف جنوبی (برنجاسف کوهی)
مشخصات درخت درمنه[ویرایش]
درمنه، گیاهى است بوتهاى و
خودرو از خانواده ی کاسنی ها که داراى برگ و گلى معطر و خاصیت دارویى است . [۱]
منابع[ویرایش]
·
گونیلی،
ابوالحسن: فرهنگ اصطلاحات کشاورزی، انتشارات پیام، تهران ۱۳۵۲ خورشیدی، ص۷۸.
·
ویکیپدیای
انگلیسی، نسخه ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۶.
/////////////////////
//////////////
الشيح (الاسم العلمي: Artemisia) جنس نباتات عُشبيَّة برّيَّة مُعَمَّر، مُخشَوْشِبَة، من الفصيلة النجمية (المركّبات الأنبوبيَّة الزّهر). أنواعُه عديدة منتشرة في مُعظم أصقاع العالم، منها البريَّة، والطبيَّة،
والصِّناعيَّة، والتّزينيَّة. فُروعُها نحيلة مُخشَوشبة. أوراقها مُتعاقبة، زَبّاءُ النَّصل، أزهارُها دقيقة، رُويسيَّة يغلبُ عليها اللَّونُ الأخضر المُوشّى بالأصفَر، أشهر أنواعه الأفسنتين، والقيصوم، والشُّوَيْلاء، والعَبَيْثَران، جميعها من النّباتات الطبيَّة
الّتي تقطع البلغم، وتُخرج الدّيدان، وتُذهب الفُواق والمغص.
نبات الشيح
محتويات
[أظهر]
1.
الشيح البلدي:
ينتشر في شمال إفريقية وسورية وإيران وتركيا ويحتوي على 3% زيت طيار. وينتشر أيضاً في المناطق الوسطى والشمالية
والشرقية من المملكة العربية
السعودية، وهو يستعمل طبياً لاحتوائه على مادة
«السانتونين» الطاردة للديدان المعوية. ويستخدم في الطب الشعبي علي الشيح
«المصري»: هيئة منقوع يشرب لمدة ثلاثة أيام متتالية قبل النوم لطرد الديدان.
شيح المناطق البحرية: ينتشر في غرب أوروبا وأواسط آسيا. ويستخلص منه مادة
«السانتونين» الفعالة بالإضافة إلى احتوائه على مادة « آرتميزين» والتي ليس
لها مفعول طبي.
1.
الشيبة (شجرة
مريم): يسمى أيضا «دقن الشيح» وهو من الأنواع الطبية التي تحتوى على مادة
«السانتونين». وينمو برياً ولا يزرع.
2.
الترجون: ويسمي
أيضا الطرَّاقون وينتشر في أوروبا الآسيوية. ويزرع في فرنسا لزيته. ولا يحتوى على مادة «السانتونين» ويعتبر من مجموعة نباتات
التوابل حيث تستخدم أوراقه المسحوقة لتحسين نكهة الطعام، خاصة الأسماك المطبوخة.
3.
العناب عويذران،
عاذر: وينتشر في المنطقتين الوسطى والشرقية من المملكة. حيث يستخدم عصيره الطازج
لتسكين آلام الأذن كما يستخدم منقوع النبات كمسهل قوي.
1.
بعيثران، شيح، شيح
بلدى، شيحان: وينتشر هذا النوع أيضا في شمال الحجاز وجنوبه والمنطقتين الوسطى
والشرقية، وكذلك في شبه جزيرة سيناء، وجبل علبة في جمهورية مصر العربية. ويستعمل
منقوع أوراقه وقممه الزهرية لطرد الغازات وإدرار الطمث.
1.
عاذر، غبيرة،
عادر: ينتشر في المنطقة الوسطى الشرقية من صحراء النفود في المملكة. ويستخدم مسحوق
النبات الجاف معلقا في الماء الدافئ مع ملعقة عسل عند النوم ضد الإمساك. كما
يستعمل نفس الخليط مرتين في اليوم قبل الوجبات ضد الروماتيزم. كما يستعمل مغلي
النبات لعلاج البرد.
استعمالات الشيح[عدل]
لأوراقه رائحة عطرية قوية وطيبة، يستعمل في
الطب، ترعاه الماشية، ويصنف كحار يابس. يستعمل النبات كاملاً عدا جذوره والمواد
الفعالة في الشيح زيته ومادة السانتونين المتوفرة فيه والفعالة في طرد الديدان من المعدة، كما أنه يقطع البلغم ويُذهب
الفُواق، والمغص ويستعمل مغليه
لعلاج الحميات ومنقوعه في تخفيف البول السكري.
يُخلَط رمادُها مع أي دهن فيُزيل داء الثّعلب، والحزاز،
وتُستخدم أوراق الشيح كبخور حيث يحرق في المنازل لتطهيرها من الروائح الكريهة
ولطرد الهوام، والثّعابين، والحشرات.
يجب مراعاة عدم المبالغة في استخدامه بسبب
مادة السانتونين ذات الآثار السمية إذا استخدمت بكثرة، أو بصورة مستمرة.
علاج مرض السرطان[عدل]
اكتشف علماء من جامعة كاليفورنيا في الولايات المتحدة
الأمريكيةان نبات الشيح قادر على تدمير اغلب
الخلايا السرطانية في الجسم خلال 16 ساعة فقط[2].[3] وحسب رأي العلماء، عند إضافة الحديد الى هذا المستحضر سوف يدمر 100
بالمائة الخلايا السرطانية في الجسم ويمنع ظهور خلايا سرطانية جديدة [4] [5] [6]
انظر أيضاً[عدل]
مراجع[عدل]
3.
^ https://arabic.rt.com/news/812671-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AD-%D8%A7%D9%84%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%B7%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9/
4.
^ https://elmarada.org/48174/%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AD-%D9%8A%D8%AF%D9%85%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%B7%D8%A7%D9%86%D9%8A%D8%A9.html
5.
^ http://www.almo5tasar.com/health/423043/%D9%86%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AD-%D9%8A%D9%83%D8%A7%D9%81%D8%AD-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D8%B1%D8%B7%D8%A7%D9%86.html
//////////////////
به پشتو ترخه:
ترخه (علمي نوم: Artemisia)
//////////
به عبری:
לַעֲנָה (שם מדעי: Artemisia), סוג של צמחים שבו בסביבות 180 מינים. הלענה נפוצה בקרב המטבח המרוקאי וידועה
בטעם העלים המריר שלה. בין השאר היא משמשת להכנת אבסינת, אוזו ויין ורמוט.
הלענה ידועה באבקניה האלרגנים אשר פורחים בסתיו וגורמים לאלרגיות רבות
בקרב הרגישים אליה.
בישראל נפוצים 5
מינים:
·
לענה חד זרעית (Artemisia monosperma) - הנפוץ ביותר, שיח ירוק בעל עלים בשרניים. בחורף
הענפים רכים והעלים גדולים ואילו בקיץ הענפים מתקשים והעלים קטנים.
עלי הלענה
השיחנית מכילים שמן סנטונין (Santonin) שיש המאמינים שהוא בעל סגולות מרפא.
עלי הצמח מרים
מאוד לכן לא חולטים אותם כפי שהם, אלא מוסיפים אותם לתה רגיל.
·
לענת המכבד (Artemisia
scoparia)
מינים בולטים
נוספים:
·
לענה מצויה
(Artemisia vulgaris) - בשימוש
נרחב ברפואה הסינית העממית.
///////////////
به آذری یُوسان:
Azərbaycan Respublikasında 16 (bəzi məlumatlara
görə 42) növü yayılmış, Tərxun adlanan bir növü isə becərilir. Bəzi növlərində
efir yağları, turşular və s. maddələr var. Acı Yovşan (lat. Artemisia
absinthium), adi yovşan (lat. Artemisia
vulgaris) və başqa növləri dərman bitkisidir. Yarpaqlarından və gövdəsinin
çiçəklənmiş uc hissəsindən hazırlanan dəmləmə, tinktura və ekstraktı
iştahartıran vasitə kimi işlədilir.
////////////////
به ترکی یاوسان:
Yavşan ya da Pelin (Artemisia), papatyagiller (Asteraceae)
familyasından 200-400 arasında türü bulunan, genellikle Kuzey ve Güney her iki yarımkürede kuru ya da yarı
kurak habitatlarda yetişen, sert otsu ya da çalımsı bir bitki cinsi. Yavşan otu olarak
da bilinir ve bu adla anılan Veronica ile
karıştırmamak gerekir. Pelin otu (A. absinthium) türü vermut şarabı
yapımında kullanılırken tarhun (A. dracunculus) türü mutfakta
kullanılan baharattır.
Çoğunun yaprağı beya
tüylerle kaplıdır. Türlerinin çoğundan elde edilen uçucu yağlarda güçlü
aromalar ileterpenoid ve seskiterpen lakton bileşiklerinden
kaynaklanan acı tatları vardır. Memelilerce yenmez,
ancak bazıLepidoptera tırtıllarının besin bitkisidir. Çiçekleri
ufaktır ve rüzgârla tozlaşır[1].
Bazı botanikçiler Artemisia cinsini
birtakım cinslere ayırma eğilimindedirler; fakat, DNA analizleri[2]Crossostephium,
Filifolium, Neopallasia, Seriphidium, Sphaeromeria cinslerinin
ayrımını desteklemezken,Stilnolepis, Elachanthemum, Kaschgaria cinslerinin
ayrımını destekler.
/////////////
افسنتین یا افسنتین[۱] (Artemisia
absinthium L, wormwood) گیاهی است علفی، پایا، به
ارتفاع ۸۰–۱۲۰ سانتیمتر. گیاهی است دارویی و در طب سنتی برای دفع کرم روده استفاده
میشده است. همچنین یکی از مواد تشکیلدهنده در شراب ورموتاست.
این گیاه به علت دارا بودن توژون خاصیت روانگردان دارد.
افسنتین کبیر، مروه، کشوثای
رومی، خترق، خاراگوش، قورت اودی، سینسوس، مجری، ربل، دسیسه، شیح رومی، افسنتین
رومی، اسبسنت، سلیسینوس، افنیثون، کمثوثا، گولههنگ، واش، افسنتین بحری، شیح،
افسنتین صغیر، ابسنتین، گندواش و کشوثا
افسنتین یکی از مواد اصلی
نوشیدنی ابسنث است و همچنین برای معطر کردن در نوشیدنیهایی مثل ورموت، شراب
و پلینکوواک به کار میرود. در قدیم به عنوان چاشنی در میانگبین استفاده میشده و در مراکش به همراه چای مصرف میکردند.
1.
پرش به بالا↑ علیاکبر دهخدا و دیگران، سرواژهٔ «افسنتین»، لغتنامهٔ دهخدا (بازیابی در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶).
·
مشارکتکنندگان
ویکیپدیا، «Artemisia
absinthium»، ویکیپدیای انگلیسی،
دانشنامهٔ آزاد (بازیابی در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶).
|
///////////////
شيح ابن سينا (الاسم العلمي:Artemisia absinthium) هي نوع نباتي يتبع جنس الشيح من الفصيلة النجمية.[2][3] [4].
محتويات
[أظهر]
الأفْسَنْتين، أو الأَبْسَنْت، أو الدَّمْسيسَة، أو الشّيح الرُّومي، أو الخُتْرُق، أو شيح ابن
سينا أو الشيبة أو شجرة مريم، أو شيبة
العجوز، أو الشُّوَيلاء.
موئله[عدل]
الموطن الأصلي لنبات الدمسيسة أوروبا واليوم
ينمو في آسيا الوسطى وشرقي الولايات المتحدة الأمريكية ويزرع في الأقاليم المعتدلة
في جميع أنحاء العالم ويتكاثر عن طريق البذور في الربيع أو بتقسيم الجذور في فصل
الخريف وتجنى الأوراق والازهار في نهاية الصيف. ينمو على جوانب الطرقات وفي
البراري.
الوصف النباتي[عدل]
نبات معمر يصل ارتفاعه إلى حوالي متر ساقه خضراء إلى رمادية وأوراقه مركبة ريشية مغطاة بشعيرات كثيفة دقيقة بيضاء اللون ولها رائحة مميزة.الأزهار مركبة ذات لون مصفر والنبات له رائحة عطرية. يعرف بالافسنتين والشيبة
وبالفرعونية شنايت.
المحتويات الكيميائية للدمسيسة[عدل]
تحتوي الدمسيسة على زيت طيار يصل نسبته إلى
حوالي، 03 وزيت ثابت أهم مكوناته مادة السوجون التي لها تأثير قوي في علاج حالات
المغص الكلوي وتسهيل خروج الحصوات وإدرار البول. كما يحتوي الزيت الطيار على
ابروتامين وبيتابوربونين وسيسكوتربين لاكتون والمعروف بالارتيميزينين وكذلك
فيتامين أ. كما يحتوي على جلوكوزيد الأفسنتين.
استعماله في الطب القديم[عدل]
تعد الدمسيسة من الأعشاب المصرية القديمة
التي كانت وما زالت لها شهرة كبيرة في الوصفات الشعبية العلاجية. وقد استخدمت
قديما في تفتيت الحصوات والتخلص من أورام الرحم على شكل لبوس موضعي. وكان هذا
النبات في الماضي من المنكهات الرئيسية لشراب الفرموت الذي اشتق منه اسم الافستين
الألماني، وكان يستخدم لتنقية كثير من المشروبات. ويعد هذا النبات أحد النباتات
المرة بحق وله تأثير مقو على الجهاز الهضمي وبالأخص على المعدة والمرارة. يقول ابن البيطار أن عشب الافسنتين يستعمل في الهضم والإدرار وطرد الدود. ويصنع منه شراب
كحولي باسمه.
الدمسيسة تكافح البلهارسيا[عدل]
بعض البحوث العلمية ترى ان انعدام
البلهارسيا شمال الخرطوم وحتى الشمالية يعود لنمو نبات (الدمسيسة) بكثرة في
المنطقة الممتدة من الخرطوم وحتى الحدود المصرية شمالاً، وفي نفس الوقت يرجعون
انتشار مرض البلهارسيا في الجزيرة إلى عدم وجود هذه الشجيرات هناك.. فقد ثبت ان
مجرد وجود شجيرات الدمسيسة على حواف الترع ومجاري المياه يقتل القواقع التي تعيش
داخلها ديدان البلهارسيا، وهذا يفسر عدم وجود هذا المرض شمال الخرطوم.. وقد جرت
محاولات لزراعة شجيرات الدمسيسة بالجزيرة لمكافحة البلهارسيا بواسطتها، الا انها
باءت بالفشل ولم تنمو!! ومعروف ان هذا النبات ينمو بكثرة على شاطيء النيل، خاصة
الجزء الشمالي من الخرطوم وحتى مصر، واثبت فعالية في علاج بعض الأمراض مثل: آلام
المعدة، خاصة قرحة المعدة، والإسهال المصحوب بالمغص، ويعمل كمسكن لآلام المرارة،
واضطرا بات الكبد، والإمساك العصبي، خاصة عند النساء، والرمد خاصة عند الشيوخ..
وامراض القوباء في الرأس، وطارد للديدان، وينقي الجسم من السموم خاصة (السموم
الرصاصية) الموجودة بمصانع البطاريات والمطابع، ويقوي الجهاز الهضمي ويقوي
الذاكرة، ويقلل النسيان والشعور بالخجل، ويرفع الروح المعنوية.. كما ان منقوعه
يساعد في تنظيف الرحم من بقايا المشيمة بعد الولادة، ويسهل الولادة أيضا، ويقوي
الطلق، ويساعد على خروج الجنين الميت من الرحم!!.. ومن غرائب نبات الدمسيسة ان
الإكثار من شرب منقوعه يؤدي إلى الجنون!!.. ومعروف أن الدمسيسة تحتوى على نسبة
كبيرة من السميات، واستخدامها في العلاج لا يتم إلا بعد عزل المادة السامة منها!!.[5]
انظر أيضاً[عدل]
مراجع[عدل]
////////////////
به پشتو مستیاره:
مستياره (علمي نوم: Artemísia
absínthium) څو کلن درملي
بوټی دی چې په اروپا او اسيا کې راشنه کېږي. نوموړی بوټی له درملنې پرته په خوړو
او څښاک کې د خوند ښه والي لپاره کارول کېږي.
////////////
به آذری:
////////
به ترکی پلین
اُتو:
Pelin otu (Artemisia absinthium), papatyagiller (Asteraceae)
familyasından Anadolu'da doğal olarak bulunan bir yavşan türü. 120 cm'ye
kadar uzayabilen bu bitki grimsi ya da beyazımsı yeşil renkli, parçalı
yapraklıdır. Itırlı bir bitkidir. Hekimlikle kullanılır. Genellikle Akdeniz
bölgesinde yetişir, kırmızı çiçekleri vardır.
Antik çağda ilaç
olarak kullanılmış olan pelin otu, absinth, absinthe, absenta olarak da
bilinen absent adlı
alkollü içkinin ana maddesi olarak kullanılmaktadır. Bu içki rakı ya da brendi
yapımına hazır mayşenin ya da daha önce damıtılmış tarımsal kökenli ispirtonun
pelin otu ve başta anason olmak üzere başka baharatlarla beraber damıtılması
sonucu elde edilir. Pelin otunun alkolle beraber damıtılmasından dolayı thujone
ve anasondan dolayı da anethol içerir. Thujone uyuşturu etkisi olan bir madde
olduğu için absinthlerin içeriğindeki thujone miktarı kontrol edilir ve
üzerlerinde alkol miktarının yazdığı yere not edilir. Bu içki askeri hekimlerce
uzun yıllarca askerlerin savaş motivasyonunu yüksek tutmak amacıyla
kullanılmıştır.
Pelin otu ayrıca beyaz
şarabın brendi ile çeşnilendirilmesi sonucu yapılan vermut içkisinde de
kullanılır.
Dağlarda yetişen tadı
acı olan bir çiçektir ve ilaç-içki yapımında kullanılır. Oldukça acı bir ottur.
Mide ve bağırsak
ülseri ile böbrek yetmezliği olanlar kullanmamalıdır [1]
////////////////
Artemisia absinthium
From Wikipedia, the free encyclopedia
Artemisia absinthium
|
|
Artemisia absinthium growing wild in theCaucasus
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. absinthium
|
·
Absinthium bipedale Gilib., not validly published
·
Absinthium majus Garsault, not validly published
·
Absinthium officinale Brot.
·
Absinthium vulgare (L.) Lam.
·
Artemisia absinthia St.-Lag.
·
Artemisia arborescens var.cupaniana Chiov.
·
Artemisia arborescens f. rehan(Chiov.) Chiov.
·
Artemisia baldaccii Degen
·
Artemisia doonense Royle
·
Artemisia inodora Mill.
·
Artemisia kulbadica Boiss. & Buhse
·
Artemisia pendula Salisb.
·
Artemisia rehan Chiov.
·
Artemisia rhaetica Brügger
|
Artemisia
absinthium (absinthium, absinthe wormwood, wormwood, common
wormwood, green ginger orgrand wormwood) is a species of Artemisia, native to temperate regions of Eurasia[4] and Northern Africa and widely naturalized
in Canada and the northern United States.[5] It is grown as
an ornamental plant and
is used as an ingredient in the spirit absinthe as well as some other alcoholic
drinks.
Contents
Artemisia
absinthium is
a herbaceous, perennial plant with fibrous roots. The
stems are straight, growing to 0.8–1.2 metres (2 ft 7 in–3 ft
11 in) (rarely 1.5 m, but, sometimes even larger) tall, grooved, branched,
and silvery-green. Theleaves are spirally arranged,
greenish-grey above and white below, covered with silky silvery-white trichomes, and bearing minute oil-producing
glands; the basal leaves are up to 25 cm long, bipinnate to tripinnate
with long petioles, with
the cauline leaves (those on the stem) smaller, 5–10 cm long, less divided,
and with short petioles; the uppermost leaves can be both simple and sessile
(without a petiole). Its flowers are pale
yellow, tubular, and clustered in spherical bent-down heads (capitula), which are in turn
clustered in leafy and branched panicles. Flowering is from early summer to
early autumn; pollination is anemophilous. The fruit is
a small achene; seeddispersal is
by gravity.[5]
It
grows naturally on uncultivated, arid ground, on rocky slopes, and at the edge
of footpaths and fields.
Artemisia
absinthium contains thujone, a GABAA receptor antagonist
that can cause epileptic-like convulsions andkidney failure when ingested in large
amounts.[6]
Artemisia absinthium. Inflorescences
The
plant can easily be cultivated in dry soil.
It should be planted under bright exposure in fertile, mid-weight soil. It
prefers soil rich in nitrogen. It can be
propagated by ripened cuttings taken in Spring or Autumn in
temperate climates, or by seeds in nursery beds. Artemisia absinthium also
self-seeds generously. It is naturalised in
some areas away from its native range, including much of North America and
Kashmir Valley of India.[7]
This
plant,[8] and its cultivars 'Lambrook Mist'[8] and 'Lambrook
Silver'[9] have gained
the Royal
Horticultural Society'sAward of Garden Merit.
It
is an ingredient in the spirit absinthe, and is used for flavouring in some
other spirits and wines,
including bitters,vermouth and pelinkovac. In the Middle Ages, it was used to
spice mead, and in Morocco it is used as tea.[10] In 18th century
England, wormwood was sometimes used instead of hops in beer.[11]
Artemisia comes from Ancient Greek ἀρτεμισία, from Ἄρτεμις (Artemis).[12] In Hellenistic culture, Artemis was a
goddess of the hunt, and protector of the forest and children. absinthum comes
from the Ancient Greek ἀψίνθιον.
The
word "wormwood" comes from Middle English wormwode or wermode.
The form "wormwood" is attributable to its traditional use as a vermifuge.[13] Webster's Third New International
Dictionary attributes the etymology to Old English wermōd (compare
with German Wermut and the derived drink vermouth), which the OED (s.v.)
marks as "of obscure origin".
Nicholas Culpeper insisted that wormwood
was the key to understanding his 1651 book The English Physitian.Richard Mabey describes Culpeper's entry
on this bitter-tasting plant as "stream-of-consciousness" and
"unlike anything else in the herbal", and states that it reads
"like the ramblings of a drunk". Culpeper biographer Benjamin Woolley suggests the piece may
be an allegory about bitterness, as Culpeper had spent his life fighting the
Establishment, and had been imprisoned and seriously wounded in battle as a
result.[14]
William
Shakespeare referred to Wormwood in his famous play Romeo and Juliet: Act 1,
Scene 3. Juliet's childhood nurse said, "For I had then laid wormwood to
my dug" meaning that the nurse had weaned Juliet, then aged three, by
using the bitter taste of Wormwood on her nipple.
John Locke, in his 1689 book titled An
Essay Concerning Human Understanding, used wormwood as an
example of bitterness, writing that "For a child knows as certainly before
it can speak the difference between the ideas of sweet and bitter (i.e. that
sweet is not bitter), as it knows afterwards (when it comes to speak) that
wormwood and sugarplums are not the same thing."[15]
Artemisia
absinthium is
traditionally used medicinally in Europe, and is believed to stimulate the
appetite and relieve indigestion.[16]
1.
Jump up^ Linnaeus, Carolus (1753). Species
plantarum:exhibentes plantas rite cognitas, ad genera relatas, cum differentiis
specificis, nominibus trivialibus, synonymis selectis, locis natalibus,
secundum systema sexuale digestas... 2. Holmiae
(Laurentii Salvii). p. 848. Archived from the original on 4 October
2008. Retrieved 2008-09-08.
2.
^ Jump up to:a b c Christian
Rätsch (25 April 2005). The
Encyclopedia of Psychoactive Plants: Ethnopharmacology and Its Applications.
Inner Traditions/Bear. p. 69. ISBN 978-0-89281-978-2.
Retrieved 27 April 2013.
5.
^ Jump up to:a b Flora of North America Vol. 19, 20 and 21 Page 519 Common
wormwood, armoise absinthe, Artemisia
absinthium Linnaeus, Sp. Pl.
2: 848. 1753.
6.
Jump up^ Olsen RW (April 2000). "Absinthe
and gamma-aminobutyric acid receptors" . Proc. Natl. Acad. Sci. U.S.A. 97
(9): 4417–8. doi:10.1073/pnas.97.9.4417 . PMC 34311 .PMID 10781032
8.
^ Jump up to:a b "Artemisia absinthium 'Lambrook Mist' AGM".
APPS.RHS.org.uk. Retrieved 31 August 2012.
9.
Jump up^ "Artemisia absinthium 'Lambrook Silver' AGM".
APPS.RHS.org.uk. Retrieved 31 August 2012.
10.
Jump up^ Grieves, M. (1931). "Wormwood, Common". Botanical.com. Archived from the original on 28 May
2010. Retrieved 2010-07-12.
11.
Jump up^ Hartley, Dorothy (1985) [1954]. Food
in England. Futura Publications. p. 456. ISBN 0-7088-2696-2.
13.
Jump up^ "Wormwood". NYU
Langone Medical Center. EBSCO Publishing. July 2012. Retrieved 31
May 2013.
14.
Jump up^ Richard Mabey (2010). Weeds.
The Story of Outlaw Plants. Profile Books Ltd. pp. 102–103. ISBN 978 1
84668 081 6.
16.
Jump up^ Committee on Herbal Medicinal
Products (2009). "Community Herbal Monograph on Artemisia absinthium L.,
Herba" (PDF). European Medicines
Agency. Retrieved2 June 2013.
|
Wikimedia Commons has media
related to Artemisia
absinthium.
|
·
Biodiversity Heritage Library bibliography for Artemisia
absinthium
·
Erowid
Wormwood Vault- information on the use and preparation of wormwood,
along with user experiences.
·
Shafi G, Hasan TN, Syed
NA, Al-Hazzani AA, Alshatwi AA, Jyothi A, Munshi A (2012). "Artemisia
absinthium (AA): a novel potential complementary and alternative medicine
for breast cancer". Molecular Biology Reports 39 (7):
7373–7379. doi:10.1007/s11033-012-1569-0. PMID 22311047.
·
Absinthe