[1] - قردمانا. [
ق َ دَ ] (معرب ، اِ) قردامومن
. قردمانه . قردمانی . قاقله ٔ صغار. گرم و خشک است به درجه ٔ سوم ، بیماریهای عصب
و دردسر که از سردی بود و فالج را سود دارد. و طبیخ آن مصروع را سود دارد. (ذخیره
ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به قاقله ٔ صغار شود.
/////////
زیره وحشی(قردمانا)
قردمانا
Lagoecia cuminoides
آن کرویا دشتی است به فارسی تخم آن را که
مستعمل است تخم توخره نامند؛ نبات آن شبیه به کرویا است در برگ و گل و ثمر مگر
آنکه ثمر آن از آن طولانیتر و برگ و بیخ این از آن بزرگتر و شاخ آن بلندتر و خشنتر
و گفتهاند نبات آن شبیه به نبات بابونه است و شاخههای آن متفرق و کج و کم برگ از
بابونه بزرگتر و بیخ آن قویتر و گل آن سفید مایل به کبودی و ریزه و تخم آن دراز
باریک شبیه به کرویا و از آن دراز تر با تندی و تلخی و نوع بری کرویا است.
طبیعت آن در سوم گرم و خشک است.
گیاهی شبیه به کرویاست و بعضی آن را نوع بیابانی کرویا می دانند
خواص آن: جهت صرع و آسم و فلج و لقوه سودمند و مدر بول و شیر است. خارج کننده کرم کدو بوده و گزیدگی عقرب را پادزهری است قوی و در ترکیب با سرکه اگر به سر بمالند برای جرب وکچلی نافع است
افعال و خواص دیگر آن:مسخن[1] و سرخ کننده بشره و گدازنده اخلاط لزجه و مقوی اعضای باطنیه و آشامیدن آن با آب جهت فالج و صرع و استرخا[2] و عرق النساء و وجع[3] ورک[4] بلغمی و کوفتگی عضل. جهت تنقیه سینه و تصفیه صوت و سرفه کهنه و ربو[5]. جهت تحلیل ریاح غلیظه و فواق[6] و سده جگر و سپرز و قولنج و مغص[7] و قتل اقسام کرم معده و امعا و حب القرع[8] و جهت درد گرده[9] و عسر البول و سموم بارده حیوانیه مانند عقرب و غیرها با شراب و با پوست بیخ غار جهت تفتیت حصات[10] و با سرکه جهت عسرالبول رطوبی و حمول و بخور آن قاتل جنین و طلای آن با سرکه رافع جرب و حکه و سعفه[11] و قوبا[12] و کلف[13] و برش[14].
طبیعت آن در سوم گرم و خشک است.
گیاهی شبیه به کرویاست و بعضی آن را نوع بیابانی کرویا می دانند
خواص آن: جهت صرع و آسم و فلج و لقوه سودمند و مدر بول و شیر است. خارج کننده کرم کدو بوده و گزیدگی عقرب را پادزهری است قوی و در ترکیب با سرکه اگر به سر بمالند برای جرب وکچلی نافع است
افعال و خواص دیگر آن:مسخن[1] و سرخ کننده بشره و گدازنده اخلاط لزجه و مقوی اعضای باطنیه و آشامیدن آن با آب جهت فالج و صرع و استرخا[2] و عرق النساء و وجع[3] ورک[4] بلغمی و کوفتگی عضل. جهت تنقیه سینه و تصفیه صوت و سرفه کهنه و ربو[5]. جهت تحلیل ریاح غلیظه و فواق[6] و سده جگر و سپرز و قولنج و مغص[7] و قتل اقسام کرم معده و امعا و حب القرع[8] و جهت درد گرده[9] و عسر البول و سموم بارده حیوانیه مانند عقرب و غیرها با شراب و با پوست بیخ غار جهت تفتیت حصات[10] و با سرکه جهت عسرالبول رطوبی و حمول و بخور آن قاتل جنین و طلای آن با سرکه رافع جرب و حکه و سعفه[11] و قوبا[12] و کلف[13] و برش[14].
منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد حسین
عقیلی علوی خراسانی شیرازی
//////////////
قردمانا: بعضی قردمانا
را قرطمانا گویند و به لغت رومی او را «قرادمومون» گویند و جالینوس «قردمانون» گوید.
او کرویای رومی است و طعم او به کرویای نبطی ماند وحدت در او زیادت است از نبطی منبت
او در زمین ارمینیه و عرب و بلاد هند باشد.
(صیدنه ص 544). مؤلف اختیارات تحت عنوان قرومانا گوید: کرویای
بری بود و کرویای جبلی نیز گویند و مؤلف گوید به شیرازی تخم توخره خوانند و تخم بدران
گویند. (اختیارات ص 341).
////////////
ترخر. [
ت َ رَ خ َ ] (اِ) نوعی از
بدران باشد که ترب صحرایی است و تخم آنرا به یونانی قردمانا و قرطمانا گویند.
(برهان ) (آنندراج ). رشاد برّی . خردل صحرایی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع
به رشاد بری شود.
/////////////
قرومانا
کرویای بری بود و کرویای جبلی نیز گویند
و مؤلف گوید بشیرازی تخم توخره خوانند و تخم بدران گویند و در طعم وی تلخی بود و نیکوترین
آن تازه زرد بود و فربه و طبیعت آن گرم بود در سئوم و خشک بود سینه را پاک کند از اخلاط
و چون باب بیاشامند درد گرده و عسر البول و قولنج را موافق بود و گزندگی عقرب و مجموع
گزندگیها را نافع بود یک درم با بیخ غار سنگ گرده بریزاند و چون سحق کرده با سرکه بر
جرب و سعفه طلا کنند زایل کند و دخان وی بچه در شکم بکشد و مقدار ماخوذ از وی یک مثقال
بود و گویند مضر بود و به سپرز و مصلح آن انیسون بود و بدل آن ادخر و حرمل بود و گویند
بدل مشکطرامشیع بود
صاحب مخزن الادویه تحت عنوان کرویا مینویسد:
بضم کاف و را و سکون واو و فتح یا معرب کراویای لاطینی و یا کراوی سریانیست و بیونانی
از حمیون و برومی فادرونی و بعربی تقده و تقود و کمون رومی و بعضی کرنیاد و کرنقاد
و بفارسی کرویه و زیره رومی و شاهزیره نامند و دیسقوریدوس قاروا نامیده است و آن تخم
نباتیست بستانی و بری
ابو ریحان در صیدنه تحت عنوان قردمانا
مینویسد: بعضی قردمانا را قرطمانا گویند و بلغت رومی او را قردامومون گویند و کرویای
رومی است
باز صاحب مخزن الادویه تحت عنوان قردمانا
مینویسد: بضم قاف و کسر دال قردمانی و قردامون نیز آمده و لغت یونانی است و آن کرویای
دشتی است.
اختیارات بدیعی، ص: 342
////////////
کرویا. کراویا نیز گویند و قرنیاد و قرنقاد گویند و بیونانی
اقارو و به لفظی دیگر تقرد و آن زیره رومی بود و بشیرازی کرویه خوانند و در قوت نزدیک
به انیسون بود و بمعده نیکوتر از زیره بود و طبیعت وی گرم و خشک بود در دویم و گویند
در سیوم و جالینوس گوید گرم و خشک بود در اول و نیکوترین آن بستانی تازه بود بادها
را بشکند و هضم طعام بکند و بول براند و کرم بکشد و حب القرع بیرون آورد و قوت معده
بدهد و شکم ببندد و خفقان که از اخلاط لزج بود سود دهد و مغص را بغایت نافع بود و شربتی
از وی دو درم بود و اگر هر روز بناشتا دو درم در دهن گیرند و رها کنند تا نرم گردد
و بخایند و فروبرند ضیق النفس را بغایت نافع بود و مفتح معده و امعا بود و مثانه را
سودمند بود و درد معده زایل کند چون بدان ادمان کنند بلغم که در معده بود بگدازاند
و جالینوس گوید سده امعا را نافع بود چون با غذا استعمال کنند مسمن بدن بود و مقوی
آن و گویند مضر بود به شش و مصلح وی صعتر بری بود و نیم وزن آن انیسون و ابن مؤلف گوید
بعضی آن را شاهزیره خوانند
در مخزن الادویه مینویسد: کرویا بضم کاف
و را و سکون واو و فتح یا و الف و نیز به فتح کاف و را و سکون واو نیز آمده و معرب
کراویا لاتینی یا کراوی سریانی است و بیونانی از حمیون و بسریانی کراوی و برومی فاف
درونی و بعربی تقده و تقرد و کمون رومی و بعضی کرنیا و کرنقاد و بفارسی کرویه و زیره
رومی و شاهزیره نامند و دیسقوریدوس قاروا نامیده است
______________________________
ابو ریحان مینویسد که کرویا را جالینوس
قارو نام کرده است
کرویای فارسی
و شامیه و کرویای رومیه قرومانا بود و
گفته شد
اختیارات بدیعی، ص: 375
////////////////
زیره کوهی
اشاره
در کتب طب سنتی با نامهای «زیره کوهی»،
«کاشم»، «کاشن»، «کاشم رومی» و «انجدان رومی» آمده است و در مصر تخم آن را «کرفس جبلی»
(مایرهوف) نامند. به فرانسویLevistique officinale وLiveche وAche وAche de montagne وLiveche officinale و به انگلیسیLovage گفته میشود. گیاهی است از خانوادهUmbelliferae ، نام علمی آنLevisticum
officinale Koch
. و مترادف آنLigusticum levisticum L . میباشد.
مشخصات
گیاهی است چندساله، علفی دارای ساقهای
ضخیم به قطر 3- 2 سانتیمتر، استوانهای به بلندی تا 2 متر است. برگهای آن ضخیم، گوشتی
دارای چند برگچه به رنگ سبز تیره و براق میباشد. گلهای آن کوچک زردرنگ به صورت چتر
مرکب است. میوه آن تخممرغی به طول کمتر از یک سانتیمتر به رنگ زرد مایل به قهوهای
بسیار معطر، بوی آن نظیر بوی گلپر میباشد و به طوری که در مخزن آمده است تخم آن همان
گلپر است در صورتی که گلپر نبات دیگری است که در این کتاب بهطور جداگانه شرح آن
آمده است.
این گیاه در مناطق مختلف آسیا میروید
و در بعضی منابع، ایران نیز به عنوان رویشگاه این گیاه ذکر شده ولی تاکنون گزارشی از
گیاهشناسان درباره تأیید وجود و
معارف گیاهی، ج2، ص: 368
زیره کوهی
شناسایی این گیاه در ایران دیده نشده است.
فقط یک گونه از این گیاه به نام علمیLevisticum persicum
Fregn .et Bornm
. در کرمان در کوه هزار بین کرمان و بندرعباس در 3400 متر ارتفاع شناسایی شده است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در ریشه این گیاه
رزین، اسانس و انواعی از قندها وMalic acid وجود دارد. در میوه و دانه این گیاه اسانسی با ترکیب
شیمیایی مانند اسانس ریشه یافت میشود. در طب سنتی ریشه و تخم آن مورد استفاده است.
خواص- کاربرد
درباره خواص آن در کتب طب سنتی قدیم ایرانی
چنین آمده است که از نظر طبیعت خیلی گرم و خشک است و خوردن آن موجب باز شدن گرفتگیهای
کبد و ضد نفخ است. برای سرفه سرد و تنگی نفس مفید است، مقوی معده میباشد و کمک
به هضم غذا میکند و ترشح ادرار را زیاد
کرده و مدر و قاعدهآور است. خوردن آن برای رفع اثر سموم سرد و گزش جانوران سمی مفید
است.
مالیدن آن به موضع در استعمال خارجی برای
فلج و درد پشت و سیاتیک و سایر بیماریهای سرد نافع میباشد و چون مدر است در مورد
استسقا نیز مفید میباشد.
مقدار خوراک آن در دمکرده یا جوشانده
20- 15 گرم ریشه گیاه در هزار گرم آب است که به عنوان مدر و قاعدهآور خورده میشود
و اگر 15 گرم تخم آن را در 400 گرم آب دمکرده و بعد از هر غذا بخورند بادشکن نافعی
است.
در استعمال خارج به عنوان ضد درد به صورت
کمپرس از جوشانده 50 گرم ریشه در هزار گرم آب استفاده میشود.
این گیاه برای اشخاص گرممزاج مضر است
و این قبیل اشخاص میتوانند از خیسانده ریشه در سرکه استفاده کنند و یا اینکه پس از
خوردن دارو کمی سرکه روی آن بیاشامند. به علاوه برای مثانه مضر است و در این قبیل موارد
باید با رازیانه و تخم خیار خورده شود. قدرت دارویی ریشه حد اکثر تا 3 سال میماند.
در اروپا این گیاه را به علوفه دامهای شیری اضافه میکنند، عطر خوبی به شیر میدهد.
معارف گیاهی، ج2، ص: 370
///////////////
انجدان رومی گیاهی است علفی و دارای ساقه ضخیم استوانه است به قطر سه
تا چهار سانتیمتر و به ارتفاع یک تا دومتراست. این گیاه برگهایی ضخیم، گوشتدار، منقسم به برگچههایی
با ظاهر لوزی شکل و دندانههای نامساوی به
رنگ سبز تیره و منتهی به دمبرگ استوانهای مشخص دارد.
گلهای انجدان رومی بسیار کوچک به ابعاد سه میلیمتر، به رنگ زرد و مجتمع به صورت چتر مرکب به دوازده شعاع نابرابر هستند و زنبورعسل از گلهای آن، غذای پرارزشی به
دست میآورد. قسمت مورد استفاده گیاه ریشه آن است که بویی معطرو طعمی تلخ، گزنده و کمی
شیرین دارد و دارای خواص دارویی بسیار است.
مصارف دارویی[ویرایش]
ریشه انجدان رومی معده را تقویت میکند و هضم کننده
غذاست و مصرف آن در نارساییهای کبدی و کلیوی موثر است.
این گیاه با نام دیگر کاشن در از بین
بردن بیماریهای پوست مفید است و ضعف عمومی را برطرف میکند. مصرف انجدان رومی در
آب آوردن بافتهای بدن، آب آوردن قوزک پا، ورم کلیه، ورم مثانه، دفع ادرار، رماتیسم موثر ذکر شده است.
این گیاه درمیان سبزیهای اروپاییها
جایگاه ویژهای دارد. مزهٔ آن مانند کرفس است.
پراکنش جغرافیایی در ایران[ویرایش]
منبع[ویرایش]
- ماهنامه ترویجی سبزینه - شماره هفتم
//////////////////
الكَاشَم الرُّومِيّ[2] أو الكَاشِن[2] أو الأَنْجُدَان الرُّومِيّ[2] أو الأَنْجُذَان الرُّومِيّ[3] (الاسم العلمي:Levisticum
officinale، بالإنكليزية:
Lovage) نوعنباتي يتبع جنس الكاشم من الفصيلة الخيمية.
تستعمل أوراقه وبذوره كتابل.
المراجع[عدل]
- ^
- ^ تعدى إلى الأعلى ل:أ ب ت معجم أسماء النبات لأحمد
عيسى. المطبعة
الأميرية بالقاهرة 1349
هـ.
- ^ ترجمة كلمة الأنجذان على موقع معجم المعاني.
(تاريخ الولوج: 11 ديسمبر 2015).
/////////
به عبری:
לאושטיאן (שם מדעי: Levisticum officinale, מרומנית:leuștean)
הוא צמח המשמש כתבלין מאכל, מרכיב חשוב להכנת הצ'ורבה (מרק)
הרומנית.
/////////
به آذری درمان لویستیکی :
//////////////
Lovage (/ˈlʌvᵻdʒ/), Levisticum officinale,
is a tall perennial plant, the sole species in the genus Levisticum in
the family Apiaceae, subfamily Apioideae,
tribe Apieae.[1][2]
Contents
[show]
Description[edit]
Lovage flowers
Lovage is an erect, herbaceous, perennial plant growing to
1.8–2.5 m (5.9–8.2 ft) tall, with a basal rosette of leaves and stems
with further leaves, the flowers being produced in umbels at the top of the
stems. The stems and leaves are shiny glabrous green to yellow-green and smell
somewhat similar to celery when crushed. The larger basal leaves are up to
70 cm (28 in) long, tripinnate, with broad triangular to rhomboidal,
acutely pointed leaflets with a few marginal teeth; the stem leaves are smaller,
and less divided with few leaflets. The flowers are yellow to greenish-yellow,
2–3 mm (0.079–0.118 in) diameter, produced in globose umbels up to
10–15 cm (3.9–5.9 in) diameter; flowering is in late spring. The
fruit is a dry two-parted schizocarp 4–7 mm
(0.16–0.28 in) long, mature in autumn.[3][4][5]
Distribution[edit]
The exact native range is disputed; some sources cite it as native
to much of Europe and
southwestern Asia,[6]others
from only the eastern Mediterranean region in southeastern Europe and
southwestern Asia,[3] and
yet others only to southwestern Asia in Iran and Afghanistan,
citing European populations as naturalised.[4][7] It
has been long cultivated in Europe, the leaves being used
as an herb, the roots as a vegetable, and the seeds as a spice, especially in
southern European cuisine.[3]
Properties and uses[edit]
The leaves can be used in salads, or to make soup or season
broths, and the roots can
be eaten as a vegetable or grated for use in salads. Its flavor and
smell is somewhat similar to celery. The seeds can be used as a spice, similar to fennel seeds.[3] In
the UK, an
alcoholic lovage cordial is traditionally mixed with brandy in the
ratio of 2:1 as awinter drink.[8] In Romania, the
leaves are the preferred seasoning for the various local broths, much more so
than parsley or dill. In the Netherlands it
is the only non salt ingredient of the traditional Asparagus dish.
The roots, which contain a heavy, volatile oil, are used as a mild aquaretic.[9] Lovage
root contains furanocoumarinswhich can lead to photosensitivity.[10] In
Romania it's also used dried and with seeds to conserve and to add flavour to
pickled cabbage and cucumbers.[citation needed]
Etymology[edit]
Leaf
Lovage plant
The name "lovage" is from "love-ache", ache being
a medieval name for parsley; this is a folk-etymological corruption
of the older French name levesche, from late Latin levisticum,
in turn thought to be a corruption of the earlier Latin ligusticum,
"ofLiguria"
(northwest Italy), where the herb was grown extensively.[11] In
modern botanical usage, both Latin forms are now used for different (but
closely related) genera, with Levisticum for (culinary)
lovage, and Ligusticum for Scots lovage, a similar species
from northern Europe, and for related species.[4][11] In
Germany and the Netherlands, one of the common names of lovage is Maggikraut (German) or Maggiplant (Dutch) because the plant's taste
is reminiscent of Maggi soup seasoning;[12] however,
the classic German name is Liebstöckel, which is
literally translated as "love stick".[13] Italian levisticoor sedano di monte, French livèche, Romanian leuştean, Hungarian lestyán, Russian любисток lyubeestok, etc. In
Bulgaria, it is known as девесил deveseel. The Czech name
is libeček, and the Polish name is lubczyk, both meaning "love herb". The name in Swedish is libbsticka, Norwegian løpstikke. The
Croatian name for this plant is ljupčac or vegeta (named after a well-known Croatian
meal seasoning similar to Maggi); the Finnish name is liperi or lipstikka, the former meaning "preacher's collar", because in
old ages the plant was cultivated in monasteries or in rectories, while the
latter is from Swedish, which is the second language spoken in Finland.
References[edit]
- Jump up^ Pimenov, M.
G., and Leonov, M. V. (1993). The Genera of the Umbelliferae. Royal
Botanic Gardens, Kew. ISBN 0-947643-58-3.
- Jump up^ Downie, S.
R., Plunkett, G. M., Watson, M. F., Spalik, K., Katz-Downie, D. S.,
Valiejo-Roman, C. M., Terentieva, E. I., Troitsky, A. V., Lee, B.-Y.,
Lahham, J., and El-Oqlah, A. (2001). "Tribes and clades within
Apiaceae subfamily Apioideae: the contribution of molecular data". Edinburgh
Journal of Botany 58: 301–330. doi:10.1017/s0960428601000658.
- ^ Jump up
to:a b c d Huxley,
A., ed. (1992). New RHS Dictionary of Gardening. ISBN 0-333-47494-5.
- ^ Jump up
to:a b c Blamey,
M. & Grey-Wilson, C. (1989). Illustrated Flora of Britain and
Northern Europe. ISBN 0-340-40170-2.
- Jump up^ Interactive
Flora of NW Europe: Levisticum
officinale (Lovage)
- Jump
up^ Den virtuella floran: Levisticum
officinale (Swedish), with map
- Jump up^ Germplasm
Resources Information Network: Levisticum
officinale
- Jump up^ Information
on Lovage Cordial
- Jump up^ "Community
herbal monograph on Levisticum officinale Koch, radix" (pdf).
European Medicines Agency. 2012-03-27. Retrieved 2015-07-28.
- Jump
up^ Ashwood-Smith MJ, Ceska O, Yeoman A, Kenny PG. (May
1993). "Photosensitivity from harvesting lovage (Levisticum
officinale).". Contact Dermatitis. 26 (5):
356–7. doi:10.1111/j.1600-0536.1992.tb00138.x. PMID 1395606.
- ^ Jump up to:a b Oxford English Dictionary
- Jump up^ Udo Pini. Das
Gourmet Handbuch. ISBN 978-3-8480-0584-0.
- Jump up^ Source: http://www.dict.cc/?s=Liebst%C3%B6ckel See
also German Wikipedia article
External links[edit]
/////////////
Lagoecia cuminoides - L.
Common
Name Wild Cumin
Family Apiaceae or Umbelliferae
USDA
hardiness Coming soon
Known
Hazards None known
Habitats In Israel, it grows in herbaceous plant communities
and bathas of the Mediterranean territory
Range Europe - South-eastern Portugal and Bulgaria to the
Mediterranean.
Edibility
Rating
Medicinal
Rating
Care
Moist
Soil Semi-shade Full sun
Summary
Physical
Characteristics
icon of manicon of flower
Lagoecia
cuminoides is a ANNUAL growing to 0.3 m (1ft). The flowers are hermaphrodite
(have both male and female organs)Suitable for: light (sandy), medium (loamy)
and heavy (clay) soils. Suitable pH: acid, neutral and basic (alkaline) soils.
It can grow in semi-shade (light woodland) or no shade. It prefers moist soil.
Synonyms
Lagoecia
cuminoides Wild Cumin
Habitats
Cultivated Beds;
Edible
Uses
Edible
Parts:
Edible
Uses: Condiment.
The
seed can be used as a cumin substitute[46, 61, 177]. The uses of cumin seed are
as follows:- Seed - cooked. Hot and aromatic, it is an important ingredient in
curries, and is also often used as a flavouring in biscuits, cakes and bread
where it also helps in improving the digestion[1, 4, 14, 21, 27, 46, 132, 171,
244]. The seed is harvested when fully ripe and is then dried and stored in
airtight jars[244]. An essential oil from the seed is used as a food
flavouring[46, 61, 171].
Medicinal
Uses
Plants
For A Future can not take any responsibility for any adverse effects from the
use of plants. Always seek advice from a professional before using a plant
medicinally.
//////////////
Bunium bulbocastanum is a plant species in
the family Apiaceae. It is related to cumin (Cuminum
cyminum) and commonly called black cumin[citation needed], blackseed,[citation needed], black
caraway,[citation needed] or great
pignut,[1] and
has a smoky, earthy taste. It is often confused withNigella
sativa (which is also called black
cumin,[2] blackseed,[citation needed] and black
caraway[2]).
Dried Bunium
bulbocastanum fruits are used as a culinary spice in
northern India, Pakistan, Bangladesh, Afghanistan, Tajikistan and Iran. It is
practically unknown outside these areas. The tuber-like root is locally
collected for food; the "pignut" or chestnut" names refer to it.[citation needed]
Contents
[show]
Etymology[edit]
Local
names for that spice are (काला ज़ीरा) kala zeera (black cumin) or shahi zeera (शाहि ज़ीरा)(imperial cumin) in Hindi,
as سیاہ زیرہ ("syah zirah",
"black cumin"), کالا زیرہ ("kaala zirah", "black
cumin") and زيره كوهی ("zirah kuhi", "mountain/wild cumin")
in Urdu, زيره كوهی (zireh kuhi,
"wild cumin") in Persian and
as сиёх дона (siyoh dona, "black seed") in Tajiki,
in Malayalam "സഹജീരകം".
The
commonly used Hindi term shahi zeera may be a distortion
of syahi (black in Persian) zeera. However, in
the Hindustani language, the term syahi also
means "inky black". In Bengali, kalo
zeera also means black cumin, but refers to Nigella,
not B. bulbocastanum. Nigella is
widely used as a spice in Bengalifood,
while B. bulbocastanum is rare.
Growth[edit]
The
plant grows wild in a wide range from southeastern Europe east
to southern Asia.
It reaches about 60 centimetres (24 in) tall and 25 centimetres
(9.8 in) wide, bearing frilly leaves and hermaphroditic flowers; it is
pollinated by insects and self-fertile.[citation needed] The
plants from which one can pick Kala Zeera are seen in the higher-elevation
region of Drass and Kargil sector in the Leh region and in some parts of Spiti
also. The plants are not more than a metre in height and about 60 centimetres
in width.
Black
cumin
Food
uses[edit]
The
bush bears small sized seeds and one can pluck them once the plant/bush is very
dry. Not more than 5 to 8 grams of Zeera can be plucked from each bush,
contributing to the high price of $2 per 10 gms(1987 rates).
The
small, rounded taproot is edible raw or cooked, and said to taste like
sweet chestnuts.[citation needed] The leaf
can be used as an herb or garnish similar
to parsley.
The
seeds are most valued as a garnish to high value, very special Indian dishes,
they should not be ground as their flavor would be reduced.
References[edit]
- Jump
up^ "BSBI
List 2007" (xls). Botanical Society of Britain and Ireland.
Retrieved 2014-10-17.
- ^ Jump
up to:a b "Bunium
persicum information from NPGS/GRIN". www.ars-grin.gov.
Retrieved 2008-03-13.
External
links[edit]