غار. (ع اِ) درخت غار. شجرالغار.رند. مابهشتان . دانیمو. برگ بو. سقلیموس .
ذافنی . لوره . باهشتان . لادرس . سنگ . امیر اوفوسدونس . دهمست . نباتی خوشبوی .
(منتهی الارب ) (بحرالفضائل ). || درختی است بزرگ روغن دار و منه دهن الغار.
(منتهی الارب ). درختی است بزرگ کثیرالنفع که پازهر گزیدگی مار است . نام درختی
است در بادیه . (مهذب الاسماء). گیاهی باشد که چون بسوزندش بوی خوش کند و تخم آن
را حب الغار و درخت شجرالغار خوانند. (برهان ). و برهان ذیل دهمست ، آرد: ...
عربان آن را سکران خوانند. و نیز پنج انگشت را غار گویند «ثابتی 199» (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
و این لوریه ٔ یونانی است که از آن تاج میکرده اند و نزد آنان محترم بوده . دهمست
، درخت غار است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). حب الغار. این دارو را نیز الدهمست
گویند. روغن او ماندگی ببرد. مغز او معده راسست کند و قی آرد روغن او هم این فعل
کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). دهمست ، نام فارسی غار است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
در معجم البلدان آرد: نبات طیب الرائحة علی الوقود و منه السوس . و صاحب تاج
العروس گوید: ضرب من الشجر و قیل شجر عظام له ورق طوال اطول من ورق الخلاف و حمل
اصغر من البندق اسود یقشر له لب ّ یقع فی الدواء و ورقه طیب الریح یقع فی العطر
یقال لثمره الدهمشت واحدته غارة و منه دهن الغار. و صاحب اختیارات بدیعی آرد:
درختی بزرگ است و ورق وی درازتر از ورق بید شود و حب وی از بندق کوچکتر شود بمقدار
فستقی و صفت آن گفته شد و به یونانی ذاقنی (ذافنی ) گویند و بعضی بود که ورق آن
باریک بود و بعضی پهن تر بود و هر دو نوع در زمین سنگستان روید و بهترین آن برّی
بود و قوّت وی در ورق بود و طبیعت آن گرم و خشک بود در سیم و وی را طلا کردن با
شراب بر بهق نافع بود و با سویق بر ورقها و درد اعصاب و ضیق النفس و انتصاب را لعق
کردن نیکو بود. صاحب منهاج گوید: چون بر معده تمرح کنند قی را حرکت دهد و درد رحم
و مثانه را نافع بود و سنگ بریزاند و شربتی از وی نیم مثقال بود و دو درم از وی
مستعمل بود، و صاحب جامعگوید چون بیاشامند مرخی معده بود و قی را حرکت دهد و ورق
وی چون تر بکوبند و بر گزندگی زنبور نحل ضماد کنند سودمند بود و پوست بیخ وی چون
چهار دانگ نیم باشراب ریحان بیاشامند سنگ بریزاند و علت جگر را زایل گرداند. صاحب
فلاحه گوید: اگر یک ورق در وی بچینند ورها نکنند که بر زمین افتد و خلف گوش خود
نگاه دارند چندانکه شراب خورد مست نشود و گویند چون چوب وی بیامیزند در موضعی که
طفل در آن موضع خسبد و در خواب ترسد دیگر نترسد و ورق وی چون بپزند با سرکه بدان
مضمضمه کنند درد دندان را نافع بود و بدل غار سنتر است به وزن آن - انتهی . و در
ترجمه ٔ صیدنه ، ابوریحان آرد: به هندوی سنگ گویند و بعضی امیر گویند و به لغت
رومی اوفوسدونس گویند و روغن او را به تازی دهن الغار گویند. و بشر گوید غار را به
لغت پارسی ده مست سنگ گویند و دانه های او به اندازه ٔ لوبیا بود و برگ سپید باشد.
ارجانی گوید دانه ٔ درخت غار به فندق خرد مشابهت دارد و پوست او نیل بود چون به
انگشت فسرده شود و بدو نیمه شکافد و رنگ سیاه بود که به زردی زند و مزه و بوی او
به مشام و مذاق خوش باشد و جرم او چرب بودو طبع درخت غار گرم است در دو درجه و
آماسهاء زهدان تحلیل کند و نیش کژدم را مفید است و دردها که در «اعصانی باشد» جمله
را منفعت کند و بول و خون حیض از رحم و مثانه براند و تافتن و پیچاک را مفید است و
بادهاء غلیظ که در امعا بود تحلیل کند و علت ضیق النفس را سود دارد و پوست بیخ
درخت غار چون به شربت خورده شود سنگ مثانه و گرده را بشکند و بدل او در ادویه پوست
گشنیز خشک است - انتهی . و در تحفه ٔ حکیم مؤمن ذیل غار آمده است : نام درختی است
که تا هزار سال میماند نزد یونانیین به غایت محترم بوده برگش خوشبو و شبیه به برگ
زیتون و قسمی ازآن شبیه به برگ بید و ثمرش بقدر فندق و پوست او رقیق و سیاه و مغز
تخمش سرخ مایل به زردی و خوشبو و تلخ در آخر دوم گرم و خشک و دانه ٔ او گرم تر از
سایر اجزاء و طبیخ برگ او موافق رحم و مثانه و ضمادش جهت گزیدن زنبور و با نان و
به دستور با آرد جو برشته جهت تسکین دردهای حار و مضمضه ٔ طبیخ او با سرکه جهت درد
دندان و پاشیدن آب او در خانه ها جهت گریزانیدن هوام وآشامیدن آن مقئی و افتراش آن
باعث گریختن هوام و مگس است و حب الغار محلل و مدرّ تریاق جمیع سموم و کشنده ٔ
جنین و مقوی فهم و رافع ربو و ضیق النفس و سرفه ٔ کهنه و ریاح غلیظه و مغص و قولنج
و امراض جگر و گرده و مثانه و حصاة و سپرز و وسواس و صرع و درد کمر و مفاصل و
احتباس حیض و با عسل جهت قرحه ٔ امعا و ریه و قطور او با روغن گل و سرکه جهت گرانی
سامعه و دوی و طنین و ضماد او جهت بهق و تحلیل اورام بارده مفید و قدر شربتش یک
مثقال و بدلش ساذج است یا حب محلب یا جنطیانا یا بادام تلخ و مرخی معده و مصلحش
انیسون و مضرّ سینه و مصلح آن کتیرا و فرزجه . حب الغار مسقط جنین و سعوط او جهت
لقوه و جلوس در طبیخ او جهت امراض مقعد و رحم نافع است و پوست بیخ درخت او قدر نه
قیراط جهت اخراج حصاة و امراض بارده ٔ جگر نافع و با خود داشتن چوب او باعث قضای
حاجتها و قبول عامه و ازدیاد جاه و شستن بدن با آب او در حمام مبطل سحر و گویند
چون قبل از طلوع آفتاب روز چهارشنبه بخور کنند کسی که مفقودالزوج باشد ازدواج میسر
گردد و مجرب دانسته اند و روغن غار که دانه ٔ او را پخته آنچه بر روی آب بایستد
بردارند و یا از عصاره ٔ برگ تازه و دانه ٔ او با روغن زیتون ترتیب دهند و مفتح
دهنهای رگها و محلل و رافع اعیا و درد عصب و قشعریره تبهای بارده و درد گوش و
نزلات و جرب و حکه و قوبای بلغمی و داء الثعلب و قروح الریه و اختلاج اعضا و سعوط
او جهت شقیقه . و شربت او کشنده ٔ کرم معده و مغثی است و نوعی از غار می باشد که
به یونانی خاماذافنی گویند. شاخهای او بلندتر وبرگش عریض تر و خشونت آن بیشتر و در
مغرب با آن دباغت میکنند. حمول عصاره ٔ او مدرّ حیض و شرب برگ او با شراب مسکن مغص
است - انتهی . و در فهرست مخزن الادویه ذیل شجرةالغار آرد: دهمشت است ، و ذیل رند
گوید: به عربی آس برّی است و به لغت شام غار و گویند صندل است ، و ذیل ذاقنی (ذافنی
) آرد: اسم یونانی غار است درختی است بزرگ در بادیه و میوه ٔ آن به شکل فندقی خرد
باشدو دهن الغار از آن باشد. و صاحب مخزن الادویه آرد: غاربه فتح غین و الف و راء
مهملة به یونانی وانیمور (دانیمو) و سقلیموس و نزد اهل شام زند؟ (رند) و بفارسی
باهشتان (مابهشتان ) و به فرنگی لادرس نامند... درختی است عظیم تا هزار سال می
ماند و اهل یونان آن را بسیار احترام مینمایند و شاخه ٔ آن را دوست میدارند و
ازخود دور نمیکنند و حکمای ایشان از چوب آن تاج میسازند. برگ آن نرمتر از برگ بید
و بلندتر از آن و تلخ وخوشبو و با انجیر آن را نگاه می دارند آن را خوشبو میگرداند
و مانع کرم زدن آن است و جبلی و سهلی میباشد. برگ جبلی آن باریکتر از برگ سهلی و
مخصوص به بلاد شام است و از آنجا به مصر میبرند و ثمر آن را به یونانی ذاقنی
(ذافنی ) و به فارسی دهمشت نامند و آن بقدر فندقی کوچک و پوست آن نازک سیاه رنگ و
مغز آن دو پارچه و زردرنگ و چرب و خوشبو و چون کهنه گردد مایل به سرخی و تیرگی
میگردد و سیاه آن فاسد. طبیعت آن گرم و خشک و در دوم مغز ثمر آن گرمتر از برگ و
پوست آن و ثمر آن خشکتر از سائر اجزای آن و روغن آن گرمتر از سائر اجزا و گرمتر از
روغن گردکان . افعال و خواص آن : محلل و مفرح و مقوی و مدر و تریاق سموم خصوص حب
آن .
اعضاءالرأس - آشامیدن حب آن با شراب جهت صداع بلغمی و ریاح محتبسه و صرع و وسواس و تقویت ذهن و فهم و سعوط آن جهت شقیقه و لقوه و تدهن بدهن آن جهت درد اعصاب و رفع اعیا و اختلاط ذهن و تفتیح دهنهای عروق . الاذن ، قطور سائیده ٔ حب آن در روغن گل و سرکه و یا خمر کهنه جهت اوجاع بارده ٔ گوش و رفع دوی و طنین و ثقل سامعه و باعث تقویت آن و به دستور قطور دهن آن . الفم ، مضمضه ٔ به طبیخ برگ آن جهت درد دندان . الصدر، لعوق برگ و حب آن با عسل یا با طلا جهت امراض بارده و با سکنجبین جهت امراض حاره و ضعف نفس و نفس الانتصاب و سیلان فضول از رئه و سرفه ٔ کهنه و ضیق النفس اعضاء. الغذاء، آشامیدن حب آن جهت تحلیل ریاح غلیظه و مغص و قولنج و امراض جگر و سپرز و با عسل جهت قرحه ٔ امعا و آشامیدن دهن آن آب با شراب انگوری جهت وجع کبد و به دستور قشر آن و آشامیدن طبیخ برگ آن مقیی و آشامیدن دو مثقال حب آن خشک سوده مسکن مغص درساعت . اعضاءالنفض دهن آن مغثی و مقیی ٔ و مدر بول و حیض و طبیخ برگ آن جهت امراض مثانه و رحم شرباً و با عسل جهت امراض بارده و با سکنجبین جهت حاره و نطول وجلوس در آن جهت امراض گرده و مثانه و رحم و آشامیدن یک درهم از قشر آن مفتت حصاة و کشنده ٔ جنین است بسبب تلخی بسیار که دارد و به دستور حب آن نیز مفتت حصاة و حمول آن مسقط جنین الحمی . تمریخ بدهن آن جهت رفعقشعریره .
حمیات السموم - آشامیدن حب آن با شراب جهت گزیدگی مار و عقرب و سائر هوام و به دستور ضماد بدان جهت لسع زنبور و نحل و غیر اینها. الاورام . ضماد آن با نان و یا با سویق جو جهت تسکین ضربان و اورام حاره . المفاصل - آشامیدن آن و دهن آن و تمریخ بدان جهت اوجاع مفاصل و اعصاب و درد کمر و غیرها. الزینة - طلای آن با شراب جهت بهق و کلف و رفع آثار جلد مؤثر. المضار - حب و دهن آن مرخی معده و مغثی و محرک قی ، و مضر صدر، مصلح آن کتیرا. مقدار شربت از حب و برگ آن نیم مثقال و تا دو مثقال آن مسهل ، بدل آن حب المحلب و ساذج و اگر یافت نشود بادام تلخ و سیسنبر نیز گفته اند.
الخواص - طرد الهوام پاشیدن آب طبیخ برگ آن در خانه گریزاننده ٔ مگس و هوام است و به دستور افتراش برگ آن . صاحب فلاحة گوید: چون برگ آن را با دست بچینند بقسمی که بر زمین نیفتد و بر پس گوش خود گذارند هر مقدار شراب که بنوشند مست نگردند و چون در موضعی که طفل خوابد و بترسد در خواب بگذارند دیگر نترسد و با خود داشتن آن مورث جاه و قضای حاجت و تکیه کردن به عصای آن باعث حدت بصر و تقویت همت و اغتسال بدان در حمام باعث رفع تعسر و سحر و چون روز چهارشنبه قبل از طلوع آفتاب زن نماید کسی که از ازدواج و مردی مانده باشد زائل گردد و قادر گردد، و دستور اخذ روغن آن آن است که دانه ٔ آن را نیم کوفته در آب طبخ نمایند و بگذارند تا سرد شود و آنچه بر روی آب ایستد بردارند و با عصاره ٔ برگ و ثمر آن را در آب طبخ دهند تا قوت آن در آب آید، پس با روغن زیتون در قدر مضاعف اگر میسر نباشد به آتش ملایم طبخ دهند تا آب برود و روغن بماند و امانسوزد پس صاف نموده به کار برند - انتهی . و در تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ذیل رند آمده : هوالغار و قیل الاَّس البری و ذیل غار آرد: غار بالیونانیة دانیمو والفارسیة مابهشتان و یسمی الرند و هی شجرة محترمة عندالیونانیین یقال ان اسقلمیوس (اسقلبیوس ) کان فی یده منها قصیب لایفارقه و الحکما تجعل منه اکالیل علی رؤسهم و شجرته تبقی الف عام عریض الاوراق املس و منه دقیق و الکل مر الطعم طیب الرائحة یجعل بین التین فیطیبه و یمنع تولد الدود فیه و لایوجد بمصرمنه الامایحمل بین التین منه من الشام و هو حار یابس فی الثانیة و حبه فی الثالثة کالزیتون ینفرک قشره الرقیق الاسود عن حب احمر ینقسم نصفین یستأصل انواع الصداع کاشقیقة و الضربان والربو و ضیق النفس و السعال المزمن و الریاح الغلیظه و المغص و القولنج و الطحال و جمیع امراض الکبد و الکلی والحصی شرباً بالعسل فی المبرودین و السکنجبین فی المحرورین و یذهب الوسواس و الصرع مطلقا و اوجاع الظهر و المفاصل و النسا و النقرس و الفالج و اللقوة والخدر طلاء و سعوطا کیف استعمل و اصل الشجرة قوی الفعل فی تفتیت الحصی شرباً و جمیعه یحلل الاورام نطولا و امراض المقعدة و الارحام جلوساً فی طبیخه و یدر و یسقط الاجنة فرزجة و حمله یورث الجاه و القبول و قضاءالحوائج و من تبخرت به قبل طلوع الشمس یوم الاربعاءو قد قعدت عن الزواج تزوجت و ان جعل فی المتاع بیع ومن توکاء علی عصا منه احد بصره و قویت همته و ان اغتسل به فی الحمام ازال التعسر و ابطل السحر کل ذلک عن تجربة والحکما تشرفه و ترفع قدره و هو یرخی المعدة و یصلحه المحلب اوالانیسون و یستخرج منه دهن یسمی دهن الغار و زیته ینفع فیما ذکر نفعا عظیما و الحب یحدالفهم و یقع فی التریاق الکبیر و الاربعة و ینفع من السموم کلها حتی افتراشه یطرد الذباب و غیرها و شربته مثقال و بدل الساذج او المحلب او الجنطیانا و ما قبل ان ورقه اذا قطف و لم یسقط و وضع خلف الاذن منع السکر،لیس بشی ٔ - انتهی . و ابن البیطار در مفردات آرد: غار، قال ابوحنیفة هو شجر عظام له ورق طوال اطول من ورق الخلاف و حمل اصغر من البندق اسود القشرله لب یقع فی الدواء و ورقه طیب الریح یقع فی العطر و یقال لثمره الدهشمت و هو اسم اعجمی و هو من نبات الجبال و قد ینبت فی السهل و اهل الشام یسمونه الرند. قال دیسقوریدوس فی الاولی ذافنی و منه ماورقه دقیق و منه ما ورقه اعرض من النبات الاَّخر و کلاهما ملین مسخن و لذلک اذا جلس فی ما ئهما و افق امراض المثانة و الرحم و الطری من ورقهما یقبض قبضا یسیراً و اذا تضمد به مسحوقا نفع من لسع الزنابیرو النحل و اذا تضمد به مع خبز و سویق سکن ضربان الاورام الحارة و اذا شرب ارخی المعدة و حرک القی ٔ. و اما حب الغار فانه اشد اسخانا من الورق و اذا استعمل منه لعوق بالعسل او بالطلأکان صالحا لقرحة الرئة و عسرالنفس الذی یحتاج فیه الی الانتصاب و الصدر الذی یسیل الیه الفضول و قد یشرب بخمر للسعة العقرب و قد یقلع للبهق ، و اذا خلط کسیه بخمر عتیق و دهن ورد و قطر فی الاذان نفع من دویها و المها و من عسرالسمع و قد یقع فی اخلاط الادهان المحللة للاعیاء و فی اخلاط مسوحات محللة مسخنة و قشر اصل الغار اذا شرب منه مقدار 9 قراریط فتت الحصاة و قتل الجنین و نفع من کانت کبده علیلة. قال جالینوس فی السادسه ورق هذه الشجرة و ثمرتها و هی حب الغار یسخنان و یجففان اسخاناو تجفیفا قویا و خاصة حب الغار و امالحاء اصل هذه الشجرة فهو اقل حدة و حرافة و اشد مرارة و فیه شی ٔ قابض فلذلک یفتت الحصاة و ینفع من علل الکبد و یشرب منه وزن 4 دوانق و نصف بشراب ریحانی . قال الفلاحة من قطف من ورقه واحدة بیده من غیران یسقط الی الارض و یجعلها خلف اذنه شرب من الشراب ماشاء و لم یسکر و زعم قوم انه ان اخذ عود من عود شجرالغار و علق علی الموضع الذی ینام الطفل فیه الذی یفزع دائماً نفعه منفعة کبیرة. قال اسحاق بن عمران حب الغار نافع من وجع الطحال الکائن من الرطوبة اذا شرب مع الراسن و ینفع من وجع الرأس الکائن من البلغم و الریاح الغلیظة. قال الرازی یستعط به للقوة. قال الغافقی ان شرب منه مقدار ملعقتین یابسا مسحوقا سکن المغص من ساعته فان رش نقیعه فی البیت طرد عنه الذباب و ورقه اذا طبخ بالخل نفع من وجع الاسنان - انتهی .
تیره ٔ غاریها - این گیاهان بیشتر در نواحی گرم روئیده اغلب آنها درختانی هستند دارای برگهای دائمی و پیوسته سبز. انواع مهم آن یکی غار دارای برگهای معطر و دیگری کافور است که در چین و ژاپون کاشته میشود و از برگهای آن کافور استخراج میکنند. (در شمال ایران کاشته شده است ). و دارچین که پوست ساقه ٔ آن در ادویه ٔ خوراکی به کار میرود. (از کتاب گیاه شناسی تألیف گل گلاب ص 200). در تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1520 ذیل عنوان نوشته های سترابون در باره ٔ عادات پارسیها آرد: ... اما برای آب وقتی که آنها به دریاچه یا رود یا چشمه ای رسیدند گودالی میکنند و روی آن حیوان را می کشند و مواظبند که خون به آب ترشح نکند. بعد مغها گوشت را روی مورد یاشاخه های درخت غار میگذارند و عصای خود را به آن میرسانند و سرودهائی خوانده روغنی را که با شیر و عسل مخلوط کرده اند به زمین میریزند. و در عیون الانباء ابن اصیبعه آمده : و اذا صوّروا اسقلبیوس جعل علی رأسه اکلیل متخذ من شجرالغار لان هذه الشجرة تذهب بالحزن و لهذا نجد هرمس اذا سمی المهیب کلل بمثل هذا الاکلیل ... او لان هذه الشجرة ایضا فیها قوة تشفی الامراض من ذلک انک تجدها اذا القیت فی بعض المواضع هرب من ذلک المواضع الهوام ذوات السموم . (عیون الانباء ص 19 ج 1). حب الغار. حب الدهمست ، حب الغار است (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). حب ّ رند. در عیون الانباءآمده است : و کذلک ایضا النبت المسمی قونورا و ثمرة هذه الشجرة ایضا و هی التی تسمی حب الغار اذا مرخ بهاالبدن فعلت فیه شبیهاً بفعل الجند بیدستر. (عیون الانباء ابن ابی اصیبعة ص 19و ص 20 ج 1). و رجوع به حب الغار شود. دهن الغار. در تذکره ، داود ضریر انطاکی آرد: دهن الغار ینفع من الامراض الباردة والحکة و یقتل القمل والدیدان من ای موضع کانت و ان وقع فی ادویة القولنج و سائر الریاح نفع نفعاً شدیداً و ینفع المفاصل و عرق النسا و اذا اشعل و اخذ دخانه و اکتحل به قطع الدمعة و ظلمة البصر و شدّ الجفن المسترخی . || (اِخ ) ذات الغار؛ بئر عذبة کثیرة الماء من ناحیة السوارقیة علی نحو ثلاثة فراسخ منها. (معجم البلدان ). قال الکندی قال غُزبرةبن قطاب السلمی :
لقد رعتمونی یوم ذی الغار روعة
باخبار سوء دونهن ّ مشیبی .
(معجم البلدان ).
اعضاءالرأس - آشامیدن حب آن با شراب جهت صداع بلغمی و ریاح محتبسه و صرع و وسواس و تقویت ذهن و فهم و سعوط آن جهت شقیقه و لقوه و تدهن بدهن آن جهت درد اعصاب و رفع اعیا و اختلاط ذهن و تفتیح دهنهای عروق . الاذن ، قطور سائیده ٔ حب آن در روغن گل و سرکه و یا خمر کهنه جهت اوجاع بارده ٔ گوش و رفع دوی و طنین و ثقل سامعه و باعث تقویت آن و به دستور قطور دهن آن . الفم ، مضمضه ٔ به طبیخ برگ آن جهت درد دندان . الصدر، لعوق برگ و حب آن با عسل یا با طلا جهت امراض بارده و با سکنجبین جهت امراض حاره و ضعف نفس و نفس الانتصاب و سیلان فضول از رئه و سرفه ٔ کهنه و ضیق النفس اعضاء. الغذاء، آشامیدن حب آن جهت تحلیل ریاح غلیظه و مغص و قولنج و امراض جگر و سپرز و با عسل جهت قرحه ٔ امعا و آشامیدن دهن آن آب با شراب انگوری جهت وجع کبد و به دستور قشر آن و آشامیدن طبیخ برگ آن مقیی و آشامیدن دو مثقال حب آن خشک سوده مسکن مغص درساعت . اعضاءالنفض دهن آن مغثی و مقیی ٔ و مدر بول و حیض و طبیخ برگ آن جهت امراض مثانه و رحم شرباً و با عسل جهت امراض بارده و با سکنجبین جهت حاره و نطول وجلوس در آن جهت امراض گرده و مثانه و رحم و آشامیدن یک درهم از قشر آن مفتت حصاة و کشنده ٔ جنین است بسبب تلخی بسیار که دارد و به دستور حب آن نیز مفتت حصاة و حمول آن مسقط جنین الحمی . تمریخ بدهن آن جهت رفعقشعریره .
حمیات السموم - آشامیدن حب آن با شراب جهت گزیدگی مار و عقرب و سائر هوام و به دستور ضماد بدان جهت لسع زنبور و نحل و غیر اینها. الاورام . ضماد آن با نان و یا با سویق جو جهت تسکین ضربان و اورام حاره . المفاصل - آشامیدن آن و دهن آن و تمریخ بدان جهت اوجاع مفاصل و اعصاب و درد کمر و غیرها. الزینة - طلای آن با شراب جهت بهق و کلف و رفع آثار جلد مؤثر. المضار - حب و دهن آن مرخی معده و مغثی و محرک قی ، و مضر صدر، مصلح آن کتیرا. مقدار شربت از حب و برگ آن نیم مثقال و تا دو مثقال آن مسهل ، بدل آن حب المحلب و ساذج و اگر یافت نشود بادام تلخ و سیسنبر نیز گفته اند.
الخواص - طرد الهوام پاشیدن آب طبیخ برگ آن در خانه گریزاننده ٔ مگس و هوام است و به دستور افتراش برگ آن . صاحب فلاحة گوید: چون برگ آن را با دست بچینند بقسمی که بر زمین نیفتد و بر پس گوش خود گذارند هر مقدار شراب که بنوشند مست نگردند و چون در موضعی که طفل خوابد و بترسد در خواب بگذارند دیگر نترسد و با خود داشتن آن مورث جاه و قضای حاجت و تکیه کردن به عصای آن باعث حدت بصر و تقویت همت و اغتسال بدان در حمام باعث رفع تعسر و سحر و چون روز چهارشنبه قبل از طلوع آفتاب زن نماید کسی که از ازدواج و مردی مانده باشد زائل گردد و قادر گردد، و دستور اخذ روغن آن آن است که دانه ٔ آن را نیم کوفته در آب طبخ نمایند و بگذارند تا سرد شود و آنچه بر روی آب ایستد بردارند و با عصاره ٔ برگ و ثمر آن را در آب طبخ دهند تا قوت آن در آب آید، پس با روغن زیتون در قدر مضاعف اگر میسر نباشد به آتش ملایم طبخ دهند تا آب برود و روغن بماند و امانسوزد پس صاف نموده به کار برند - انتهی . و در تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ذیل رند آمده : هوالغار و قیل الاَّس البری و ذیل غار آرد: غار بالیونانیة دانیمو والفارسیة مابهشتان و یسمی الرند و هی شجرة محترمة عندالیونانیین یقال ان اسقلمیوس (اسقلبیوس ) کان فی یده منها قصیب لایفارقه و الحکما تجعل منه اکالیل علی رؤسهم و شجرته تبقی الف عام عریض الاوراق املس و منه دقیق و الکل مر الطعم طیب الرائحة یجعل بین التین فیطیبه و یمنع تولد الدود فیه و لایوجد بمصرمنه الامایحمل بین التین منه من الشام و هو حار یابس فی الثانیة و حبه فی الثالثة کالزیتون ینفرک قشره الرقیق الاسود عن حب احمر ینقسم نصفین یستأصل انواع الصداع کاشقیقة و الضربان والربو و ضیق النفس و السعال المزمن و الریاح الغلیظه و المغص و القولنج و الطحال و جمیع امراض الکبد و الکلی والحصی شرباً بالعسل فی المبرودین و السکنجبین فی المحرورین و یذهب الوسواس و الصرع مطلقا و اوجاع الظهر و المفاصل و النسا و النقرس و الفالج و اللقوة والخدر طلاء و سعوطا کیف استعمل و اصل الشجرة قوی الفعل فی تفتیت الحصی شرباً و جمیعه یحلل الاورام نطولا و امراض المقعدة و الارحام جلوساً فی طبیخه و یدر و یسقط الاجنة فرزجة و حمله یورث الجاه و القبول و قضاءالحوائج و من تبخرت به قبل طلوع الشمس یوم الاربعاءو قد قعدت عن الزواج تزوجت و ان جعل فی المتاع بیع ومن توکاء علی عصا منه احد بصره و قویت همته و ان اغتسل به فی الحمام ازال التعسر و ابطل السحر کل ذلک عن تجربة والحکما تشرفه و ترفع قدره و هو یرخی المعدة و یصلحه المحلب اوالانیسون و یستخرج منه دهن یسمی دهن الغار و زیته ینفع فیما ذکر نفعا عظیما و الحب یحدالفهم و یقع فی التریاق الکبیر و الاربعة و ینفع من السموم کلها حتی افتراشه یطرد الذباب و غیرها و شربته مثقال و بدل الساذج او المحلب او الجنطیانا و ما قبل ان ورقه اذا قطف و لم یسقط و وضع خلف الاذن منع السکر،لیس بشی ٔ - انتهی . و ابن البیطار در مفردات آرد: غار، قال ابوحنیفة هو شجر عظام له ورق طوال اطول من ورق الخلاف و حمل اصغر من البندق اسود القشرله لب یقع فی الدواء و ورقه طیب الریح یقع فی العطر و یقال لثمره الدهشمت و هو اسم اعجمی و هو من نبات الجبال و قد ینبت فی السهل و اهل الشام یسمونه الرند. قال دیسقوریدوس فی الاولی ذافنی و منه ماورقه دقیق و منه ما ورقه اعرض من النبات الاَّخر و کلاهما ملین مسخن و لذلک اذا جلس فی ما ئهما و افق امراض المثانة و الرحم و الطری من ورقهما یقبض قبضا یسیراً و اذا تضمد به مسحوقا نفع من لسع الزنابیرو النحل و اذا تضمد به مع خبز و سویق سکن ضربان الاورام الحارة و اذا شرب ارخی المعدة و حرک القی ٔ. و اما حب الغار فانه اشد اسخانا من الورق و اذا استعمل منه لعوق بالعسل او بالطلأکان صالحا لقرحة الرئة و عسرالنفس الذی یحتاج فیه الی الانتصاب و الصدر الذی یسیل الیه الفضول و قد یشرب بخمر للسعة العقرب و قد یقلع للبهق ، و اذا خلط کسیه بخمر عتیق و دهن ورد و قطر فی الاذان نفع من دویها و المها و من عسرالسمع و قد یقع فی اخلاط الادهان المحللة للاعیاء و فی اخلاط مسوحات محللة مسخنة و قشر اصل الغار اذا شرب منه مقدار 9 قراریط فتت الحصاة و قتل الجنین و نفع من کانت کبده علیلة. قال جالینوس فی السادسه ورق هذه الشجرة و ثمرتها و هی حب الغار یسخنان و یجففان اسخاناو تجفیفا قویا و خاصة حب الغار و امالحاء اصل هذه الشجرة فهو اقل حدة و حرافة و اشد مرارة و فیه شی ٔ قابض فلذلک یفتت الحصاة و ینفع من علل الکبد و یشرب منه وزن 4 دوانق و نصف بشراب ریحانی . قال الفلاحة من قطف من ورقه واحدة بیده من غیران یسقط الی الارض و یجعلها خلف اذنه شرب من الشراب ماشاء و لم یسکر و زعم قوم انه ان اخذ عود من عود شجرالغار و علق علی الموضع الذی ینام الطفل فیه الذی یفزع دائماً نفعه منفعة کبیرة. قال اسحاق بن عمران حب الغار نافع من وجع الطحال الکائن من الرطوبة اذا شرب مع الراسن و ینفع من وجع الرأس الکائن من البلغم و الریاح الغلیظة. قال الرازی یستعط به للقوة. قال الغافقی ان شرب منه مقدار ملعقتین یابسا مسحوقا سکن المغص من ساعته فان رش نقیعه فی البیت طرد عنه الذباب و ورقه اذا طبخ بالخل نفع من وجع الاسنان - انتهی .
تیره ٔ غاریها - این گیاهان بیشتر در نواحی گرم روئیده اغلب آنها درختانی هستند دارای برگهای دائمی و پیوسته سبز. انواع مهم آن یکی غار دارای برگهای معطر و دیگری کافور است که در چین و ژاپون کاشته میشود و از برگهای آن کافور استخراج میکنند. (در شمال ایران کاشته شده است ). و دارچین که پوست ساقه ٔ آن در ادویه ٔ خوراکی به کار میرود. (از کتاب گیاه شناسی تألیف گل گلاب ص 200). در تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1520 ذیل عنوان نوشته های سترابون در باره ٔ عادات پارسیها آرد: ... اما برای آب وقتی که آنها به دریاچه یا رود یا چشمه ای رسیدند گودالی میکنند و روی آن حیوان را می کشند و مواظبند که خون به آب ترشح نکند. بعد مغها گوشت را روی مورد یاشاخه های درخت غار میگذارند و عصای خود را به آن میرسانند و سرودهائی خوانده روغنی را که با شیر و عسل مخلوط کرده اند به زمین میریزند. و در عیون الانباء ابن اصیبعه آمده : و اذا صوّروا اسقلبیوس جعل علی رأسه اکلیل متخذ من شجرالغار لان هذه الشجرة تذهب بالحزن و لهذا نجد هرمس اذا سمی المهیب کلل بمثل هذا الاکلیل ... او لان هذه الشجرة ایضا فیها قوة تشفی الامراض من ذلک انک تجدها اذا القیت فی بعض المواضع هرب من ذلک المواضع الهوام ذوات السموم . (عیون الانباء ص 19 ج 1). حب الغار. حب الدهمست ، حب الغار است (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). حب ّ رند. در عیون الانباءآمده است : و کذلک ایضا النبت المسمی قونورا و ثمرة هذه الشجرة ایضا و هی التی تسمی حب الغار اذا مرخ بهاالبدن فعلت فیه شبیهاً بفعل الجند بیدستر. (عیون الانباء ابن ابی اصیبعة ص 19و ص 20 ج 1). و رجوع به حب الغار شود. دهن الغار. در تذکره ، داود ضریر انطاکی آرد: دهن الغار ینفع من الامراض الباردة والحکة و یقتل القمل والدیدان من ای موضع کانت و ان وقع فی ادویة القولنج و سائر الریاح نفع نفعاً شدیداً و ینفع المفاصل و عرق النسا و اذا اشعل و اخذ دخانه و اکتحل به قطع الدمعة و ظلمة البصر و شدّ الجفن المسترخی . || (اِخ ) ذات الغار؛ بئر عذبة کثیرة الماء من ناحیة السوارقیة علی نحو ثلاثة فراسخ منها. (معجم البلدان ). قال الکندی قال غُزبرةبن قطاب السلمی :
لقد رعتمونی یوم ذی الغار روعة
باخبار سوء دونهن ّ مشیبی .
(معجم البلدان ).
////////////////
دهمست .[
دَم َ ] (اِ) درخت غار. دهمشت
. (ناظم الاطباء). برگ بو.غار. شجرالغار. (یادداشت مؤلف ). درخت غار است چنین می
گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). درختی است که چون بسوزند از او بوی خوش آید و عرب
او را غار گوید و به رومی اذقویندیس اذفویندوس و اذفیوس و به سریانی نبات ده سدا
گویند و آن در بهار و زمستان سبز باشد و معنی آن به پارسی این است که ای مرد
برخیز. (از تذکره ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ). اسم فارسی غار است . (تحفه ٔ حکیم
مؤمن ) (اختیارات بدیعی ). نام درختی است که به عربی غار گویند و چون بسوزانند
بوی خوش دهد و در بهار و زمستان سبز باشد و معنی ترکیبی آن ده نفر مست باشد و
عربان سکران خوانند. (از برهان ). حب الغار است واین دارو را نیز الدهمست گویند
روغن او ماندگی ببرد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). میوه ٔ درخت عظیمی است که یکهزار سال
باقی می ماند و در نزد اهالی یونان بس محترم است و شاخه ٔ آن را غالباً در دست می
دارند و آن بیشتردر شامات می روید. چوب آن سخت و برگ آن نرمتر از برگ بید است میوه
ٔ آن به پارسی ده مشت و به یونانی ذاقنی است . خود درخت را به یونانی سقلیموس و به
شامی زندو به فرنگی لاورس و به فارسی باهشتان و به عربی غار خوانند. (از انجمن آرا
و آنندراج در ماده ٔ دهمشت (.
//////////////
باهشتان . [
هَِ ] (اِ) درختی است بومی
مشرق زمین که غار نیز گویند و از مشرق زمین این درخت را به فرنگستان برده و عمل
آورده اند و برگ و میوه ٔ آن را که حب الفار گویند، در طب استعمال می کنند. (ناظم
الاطباء).
//////////
غار.
درختی بزرگ است و ورق وی درازتر از ورق بید است و حب وی از بندقی کوچکتر بود
و بمقدار فستقی و صفت آن گفته شد و بیونانی ذاقی گویند و بعضی بود که ورق آن باریک
بود و بعضی پهنتر بود و هر دو نوع در زمین سنگستان روید و بهترین آن بری بود و قوت
وی در ورق بود و طبیعت وی گرم و خشک بود در سئوم طلا کردن با شراب بر بهق نافع بود
و با سویق بر ورمها و درد اعصاب و ضیق النفس و انتصاب را لعق کردن نیکو بود و صاحب
منهاج گوید چون بر معده تمریخ کنند قی را حرکت دهد و درد رحم و مثانه را نافع بود و
حتی در آن نشستن سنگ بریزاند و شربتی از وی نیم مثقال بود و دو درم از وی مسهل بود
و صاحب جامع گوید چون بیاشامند مرخی معده بود و قی را حرکت دهد و ورق تر وی چون بکوبند
و بر گزندگی زنبور و نحل ضماد کنند سودمند بود و پوست بیخ وی چون چهار دانک و نیم با
شراب ریحانی بیاشامند سنگ بریزاند و علت جگر زایل کند و صاحب فلاحه گوید اگر یک ورق
از وی بچینند و رها نکنند که بر زمین افتد و خلف اذن نگاه دارند چندانکه شراب خورند
مست نشوند و گویند چوب درخت وی بیاویزند در موضعی که طفل در آن موضع خسبد اگر در خواب
ترسد دیگر نترسد و ورق وی چون بپزند با سرکه و بدان مضمضه کنند درد دندان را سودمند
بود و بدل غار سیسنبر بود بوزن آن صاحب مخزن الادویه مینویسد: بیونانی وانیسور و سقلیموس
و نزد اهل شام زند و بفارسی باهشتان و بفرنگی لاورس نامند و آن درختی است عظیم و تا
هزار سال میماند و اهل یونان آن را بسیار احترام مینمایند.
لاتینLAURIS NOBILIS فرانسه
LAURIER انگلیسیBAY -TREE
ابو ریحان در صیدنه مینویسد: غار بلغت رومی
دافنیدوس گویند و بیونانی دفانوس و دفنیقوتون و گویند و به زبان لاتینی لاوروا و روغن
او را بپارسی دهمست گویند ...
اختیارات بدیعی، ص:
314
/////////////
برگ بو با نام علمی لائوروس نوبیلیس (Laurus
nobilis) گیاهی خوشبو و همیشهسبز است که اصل آن از
منطقهٔ مدیترانه است و در تمام مدیترانه به عنوان عطر غذا از آن استفاده میشود.
برگ بو به صورت درختچه و درخت یافت میشود.
معمولاً در تمام فصول سال سبز است و طول درختهای آن به ده متر هم میرسد. در
بسیاری جاها برای تزیین باغها استفاده میشود، اما استفادهٔ اصلی آن در آشپزی و
به عنوان داروی گیاهی است.
در قدیم تاج تهیه شده از برگها را به عنوان
جایزه به برندگان بازیها میدادند.
براساس مدارک موجود، کاشت درخت برگ بو در
ایران از دوره قاجاریه آغاز شده است. ناصرالدین شاه نهالهای آن را از اروپا به ایران آورده و در باغ کاخ گلستان کشت نموده
است. مظفرالدین شاه نیز کشت این درخت را در دیگر باغهای سلطنتی توسعه داد. به
عنوان نمونه، درختانی در کاخ وزارت دارایی وجود داشت و در حال حاضر شش درخت کهنسال
که احتمالاً مربوط به همان دوران میباشد، در ضلع شرقی پارک شهر تهران وجود دارد. از آن به بعد کاشت این درخت در نواحی شمالی ایران،
تهران و دیگر نقاط رواج یافته است.[۲]
محتویات
[نمایش]
برگ بو به صورت درختچه و درخت یافت میشود.
اقسام کلی آن بین پنج تا ده متر رشد میکند. برگ بو درختی است همیشهسبز، دوپایه یا پلیگام که ارتفاع آن در نواحی معتدل به ۸ متر و در مناطق
گرم تا ۲۰ متر میرسد. برگها به صورت منفرد بر روی شاخهها قرار میگیرند. شکل
برگها بیضی کشیده به طول تا ۱۴ و عرض تا ۴/۵ سانتیمتر و لبه آنها موجدار و دندانه
دار است. سطح روی برگ، سبز تیره وبراق، ولی سطح زیرین کمرنگتر است. این برگها
معطرند و با له شدن بوی بیشتری از خود ساطع میکنند. گلها چند تایی و به صورت
خوشه به رنگ زرد هستند. میوه برگ بو به صورت سته و تقریباً
کروی به قطر حدود یک سانتیمتر، به رنگ بنفش مایل به آبی (ارغوانی) و دارای یکدانه
میباشد. قسمت گوشتی میوه دارای روغنی سبز رنگ و معطر معروف به روغن «لوریه» است.
قسمت مورد استفاده گیاه، برگ و میوه آن میباشد.[۳]
ساقهٔ آن به صورت راست و مستقیم رشد میکند
و از دور به شکل جام وارونه یا سرو است. برگهای آن ساده و همیشه سبز تیره است و
بین سه تا نه سانتیمتر رشد میکند. میوه (دانههای) این درخت طی ماههای فروردین و
اردیبهشت به بار مینشیند و به رنگ سبز مایل به زرد است که طی ماههای تابستان به سیاهی میگراید. این درخت از
مقاومت خوبی برخوردار است و در مزارع و زمینهای زیادی با تنوع آب و هوایی مختلف
رشد میکند، لیکن در مقابل سرمای زیاد حساس است.
روش تکثیر[ویرایش]
درختچه برگ بو
درخت برگ بو از طریق کشت دانه نشا و قلمه
زنی به دست میآید، لیکن به دست آوردن آن ازطریق کشت دانه پروسهای کند و طولانی
تراست. از درختان کم توقع به شمار میآید و نیازمند توجه و مراقبت زیاد نیست و
نیازمند آبیاری زیادی نیست.
بهرههای گیاهی[ویرایش]
این گیاه استفادهٔ گیاهی و دارویی زیادی
دارد. در اروپا و حوزهٔ مدیترانه، آمریکای شمالی و بخشی از مکزیک برای آشپزی استفاده میشود. باید توجه داشت که برگهای
خشکاندهٔ درخت درآشپزی استفاده میشود و نه برگهای سبز آن، زیرا برگهای سبز ممکن
است خواص منفی داشته باشد. چنانچه برای طعم و عطر بخشیدن به غذا بویژه غذاهای
گوشتی و ماهی از این گیاه استفاده میکنید، لازم است برگ خشکیدهٔ آن را به صورت
درسته و کامل در غذا بیندازید و پیش از سرو غذا آن را از ظرف خارج کنید؛ زیرا
خوردن این برگ معمول نیست و دارای طعمی قوی است. استفادهٔ زیاد از این گیاه (بیش
از چند برگ در غذا) ایجاد مسمومیت میکند.
در پزشکی برای تقویت معده و به عنوان
اشتهاآور و نیز برای هضم غذا و به عنوان ادرارآور استفاده میشود. همچنین از
جوشانده و روغنی که از آن تهیه میشود در تورمهای موضعی استفاده میکنند.
منابع[ویرایش]
///////////////////
به عربی غار:
برگ بو با نام علمی لائوروس نوبیلیس (Laurus
nobilis) گیاهی خوشبو و همیشهسبز است که اصل آن از
منطقهٔ مدیترانه است و در تمام مدیترانه به عنوان عطر غذا از آن استفاده میشود.
برگ بو به صورت درختچه و درخت یافت میشود.
معمولاً در تمام فصول سال سبز است و طول درختهای آن به ده متر هم میرسد. در
بسیاری جاها برای تزیین باغها استفاده میشود، اما استفادهٔ اصلی آن در آشپزی و
به عنوان داروی گیاهی است.
در قدیم تاج تهیه شده از برگها را به عنوان
جایزه به برندگان بازیها میدادند.
براساس مدارک موجود، کاشت درخت برگ بو در
ایران از دوره قاجاریه آغاز شده است. ناصرالدین شاه نهالهای آن را از اروپا به ایران آورده و در باغ کاخ گلستان کشت نموده
است. مظفرالدین شاه نیز کشت این درخت را در دیگر باغهای سلطنتی توسعه داد. به
عنوان نمونه، درختانی در کاخ وزارت دارایی وجود داشت و در حال حاضر شش درخت کهنسال
که احتمالاً مربوط به همان دوران میباشد، در ضلع شرقی پارک شهر تهران وجود دارد. از آن به بعد کاشت این درخت در نواحی شمالی ایران،
تهران و دیگر نقاط رواج یافته است.[۲]
محتویات
[نمایش]
برگ بو به صورت درختچه و درخت یافت میشود.
اقسام کلی آن بین پنج تا ده متر رشد میکند. برگ بو درختی است همیشهسبز، دوپایه یا پلیگام که ارتفاع آن در نواحی معتدل به ۸ متر و در مناطق
گرم تا ۲۰ متر میرسد. برگها به صورت منفرد بر روی شاخهها قرار میگیرند. شکل
برگها بیضی کشیده به طول تا ۱۴ و عرض تا ۴/۵ سانتیمتر و لبه آنها موجدار و دندانه
دار است. سطح روی برگ، سبز تیره وبراق، ولی سطح زیرین کمرنگتر است. این برگها
معطرند و با له شدن بوی بیشتری از خود ساطع میکنند. گلها چند تایی و به صورت
خوشه به رنگ زرد هستند. میوه برگ بو به صورت سته و تقریباً
کروی به قطر حدود یک سانتیمتر، به رنگ بنفش مایل به آبی (ارغوانی) و دارای یکدانه
میباشد. قسمت گوشتی میوه دارای روغنی سبز رنگ و معطر معروف به روغن «لوریه» است.
قسمت مورد استفاده گیاه، برگ و میوه آن میباشد.[۳]
ساقهٔ آن به صورت راست و مستقیم رشد میکند
و از دور به شکل جام وارونه یا سرو است. برگهای آن ساده و همیشه سبز تیره است و
بین سه تا نه سانتیمتر رشد میکند. میوه (دانههای) این درخت طی ماههای فروردین و
اردیبهشت به بار مینشیند و به رنگ سبز مایل به زرد است که طی ماههای تابستان به سیاهی میگراید. این درخت از
مقاومت خوبی برخوردار است و در مزارع و زمینهای زیادی با تنوع آب و هوایی مختلف رشد
میکند، لیکن در مقابل سرمای زیاد حساس است.
روش تکثیر[ویرایش]
درختچه برگ بو
درخت برگ بو از طریق کشت دانه نشا و قلمه
زنی به دست میآید، لیکن به دست آوردن آن ازطریق کشت دانه پروسهای کند و طولانی
تراست. از درختان کم توقع به شمار میآید و نیازمند توجه و مراقبت زیاد نیست و
نیازمند آبیاری زیادی نیست.
بهرههای گیاهی[ویرایش]
این گیاه استفادهٔ گیاهی و دارویی زیادی
دارد. در اروپا و حوزهٔ مدیترانه، آمریکای شمالی و بخشی از مکزیک برای آشپزی استفاده میشود. باید توجه داشت که برگهای
خشکاندهٔ درخت درآشپزی استفاده میشود و نه برگهای سبز آن، زیرا برگهای سبز ممکن
است خواص منفی داشته باشد. چنانچه برای طعم و عطر بخشیدن به غذا بویژه غذاهای
گوشتی و ماهی از این گیاه استفاده میکنید، لازم است برگ خشکیدهٔ آن را به صورت
درسته و کامل در غذا بیندازید و پیش از سرو غذا آن را از ظرف خارج کنید؛ زیرا
خوردن این برگ معمول نیست و دارای طعمی قوی است. استفادهٔ زیاد از این گیاه (بیش
از چند برگ در غذا) ایجاد مسمومیت میکند.
در پزشکی برای تقویت معده و به عنوان
اشتهاآور و نیز برای هضم غذا و به عنوان ادرارآور استفاده میشود. همچنین از
جوشانده و روغنی که از آن تهیه میشود در تورمهای موضعی استفاده میکنند.
منابع[ویرایش]
//////////////
به عربی غار:
الغار أو الرند أو نبات الغار أو ورق الغار (بالإنجليزية:
Bay Laurel) هو عبارة عن اشجار كبيرة معمرة اسمها العلمي
باسم Laurus nobilis.استخدمها
اليونانيون والرومانيون كمادة طبية.تحتوي الاوراق على زيت طيار بنسبة 3% تقريبا.
موطنه الأصلي دول البحر الأبيض المتوسط.
ورق الغار (الرند)
ورق الغار بالإنجليزية Bay
leaf، وفي الاستعمال الشائع يقال له أوراق الغار
ويطلق عليه في بعض الدول العربية اسم ورق موسى، هو نبات عطري من فصائل متهددة من
الفصيلة اللورية. وتستعمل أوراق الغار الطازجة أو المجففة كنوع من التوابل في الطبخ
للاستفادة من الرائحة والنكهة المميزة لذلك النبات. [1]
محتويات
[أظهر]
منذ فجر الحضارة عرف شجر الغار كنبات نبيل
زينت أغصانه هامات القياصرة والأبطال وعرف زيت الغار كزيت سحري لما له من فوائد
عظيمة وتقول الرواية أن نساء شهيرات مثل كليوباترا والملكة زنوبيا استعملوا زيت
الغار ليحافظوا على بشرتهم حية نضرة وعلى عافية شعرهم وصحته.
ذكر شجر الغار في الأساطير اليونانية
والإغريقية القديمة حيث وضعت أغصان الغار كأكاليل نصر على رؤوس الفائزين في
الألعاب الأولمبية كما وكان زيوس كبير الآلهة يضع إكليل غار على رأسه كباقي آلهة
الإغريق والأباطرة والأبطال الرومانيين. ويقوم معبد أبولو على تله تكسوها أشجار
الغار وتقول الأسطورة أن حورية تدعى نيمف دافني هربت من الإله أبولو وتحولت إلى
شجرة غار لذلك قام أبولو بوضع أغصان الغار على رأسه تعبيراً عن حبه الدائم لنيمف
دافني لذلك يسمي اليونانيون شجر الغار باسم دافني، ومن هنا استخدم الأباطرة
اليونانيون أغصان الغار تيمنا بالإله أبولو فوضعوه على رؤوسهم تيجاناً وأكاليل ثم
بعد ذلك استخدموه في طعامهم كمنكه للطعام.
ولم يزل استخدام أوراق الغار حتى يومنا في
معظم الوصفات الغربية رائجاً حيث لا يمكن تصور الأطباق الفرنسية بدون استخدام
أوراق الغار.
التعريف[عدل]
" laurus noboilis " هو الاسم اللاتيني لشجر الغار وحتى لكل الأشجار دائمة الخضرة في حوض
البحر الأبيض المتوسط ولشجر الغار ثمار تشبه ثمار الزيتون ويستخرج من هذه الثمار
زيت عطري معقم يدعى زيت الغار وهو يستخرج بطرق تقليدية يدوية.
شجرة الغار هي أشجار دائمة الخضرة منفصلة الجنس تزهر في منتصف نيسان، إن الأشجار
المذكرة لا تعطي ثماراً والتي عادة ما تشبه ثمار الزيتون مع تميزها عنه بلون بني
داكن وتتوضع الثمار بشكل عناقيد جميلة يتم قطافها في فصل الخريف وتتم عملية القطاف
والعصر بطرق تقليدية يدوية تناقلها القرويون من جيل لأخر.
الاستخدامات تستعمل أوراق الغار كبهارات في وصفات الطعام المتنوعة، وصناعياً يستخرج
زيت الغار من ثماره ليدخل في صناعة الصابون الطبيعي.
التركيب إن الزيت العطري المستخرج من أوراق الغار(0.8% – 3%) تحتوي على (سينول
- يوجينول Euginol - استول
ايجينول - ميثيل d,جينول- الغار
بيتا بينين - فيلا ندرين- لينالول - جيرانيول - تيربينول) كما تحتوي ثمار الغار
(0.6 % – 10 %) من الزيت العطري " تبعاً لطريقة القطف
والتخزين" وهذا الزيت يحتوي (سينول - تيربيتول - ألفا وبيتا بينين - – سيترال
- سيناميل أسيد - ميثيل ايستر) ويحتوي أيضا على دهون ثلاثية من لوريك أسيد وحمض
ميرستيك وحمض أوليك.
المميزات يستعمل زيت الغار في صناعة الصابون الطبيعي لما له من خواص جيدة ولكونه
ينتج صابون رائع وآمن للاستحمام حتى أنه ينصح بالاستغناء عن الشامبو والاكتفاء
بصابون الغار بديلاً جيداً.
المعلومات الغذائية[عدل]
يحتوي كل 100غ من الغار، بحسب وزارة الزراعة
الأميركية على المعلومات الغذائية التالية :
·
السعرات
الحرارية: 313
·
الدهون:
8.36
·
الدهون المشبعة:
2.28
·
الكاربوهيدرات:
74.97
·
الألياف:
26.3
·
البروتينات:
7.61
·
الكولسترول:
0
Gallery[عدل]
الزهور والأوراق
ورقة غار
بذور الزهور
الغار مزروعا في مطبخ
توضيح من القرن التاسع عشر
مقطع تشريحي لداخل ورقة غار
وصلات خارجية[عدل]
//////////////
به عبری اِتسومی
فِلاتس:
עָר אציל (שם מדעי: Laurus
nobilis) הוא צמח ירוק
עד רב שנתי
הגדל כעץ או כשיח. מקור השם ער
הוא בתלמוד. עליו המיובשים משמשים כתבלין ונקראים עלי דפנה. מקור השם הוא
מיוונית. זר עלי דפנה מסמל מן העת העתיקה ועד היום ניצחון
ותהילה. משנת 2000מחולק פרס בינלאומי לספורטאים מצטיינים - Laureus World Sports
Awards.
//////////////////
به آذری نِچیپ
دِفنه آغاچی:
///////////
به ترکی آق دنیز
دِفنسی:
Akdeniz defnesi, (Laurus nobilis), defnegillerden,
her mevsim yeşil kalabilen, güzel kokulu ve yapraklarının kullanım alanı
oldukça geniş olan bir çalı veya ağaç türü. Yemeklere
lezzet kattığı gibi alternatif
tıpta da birçok yararı vardır. Ayrıca Türkiye'nin
tarım ihracatında önemli bir paya sahiptir.
////////////////////
Laurus nobilis is an aromatic evergreen tree or
large shrub with
green, glossy leaves,
native to the Mediterranean region. It is one of the plants
used for bay
leaf seasoning in cooking. It is known as bay laurel, sweet
bay, bay tree(esp. United Kingdom), true laurel, Grecian
laurel,[1] laurel
tree or simply laurel. Laurus nobilis figures
prominently in classical Greek, Roman, and Biblical culture.
Worldwide, many other kinds of plants in diverse
families are also called "bay" or "laurel", generally due
to similarity of foliage or aroma to Laurus nobilis, and the full
name is used for the California bay laurel (Umbellularia),
also in the family Lauraceae.
Contents
[show]
Characteristics[edit]
A laurel shrub
Laurus nobilis in pot
The laurel can vary greatly in size and height,
sometimes reaching 10–18 metres (33–59 ft) tall. Laurus is
a genus of evergreen trees belonging to the Laurel family,Lauraceae.
The genus includes three species, whose diagnostic key characters often overlap
(Mabberley 1997).
The laurel is dioecious (unisexual),
with male and female flowers on separate plants.[2]Each
flower is pale yellow-green, about 1 cm diameter, and they are borne in
pairs beside a leaf. The leaves are 6–12 cm long and 2–4 cm broad,
with an entire(untoothed) margin. On some leaves the margin
undulates.[2] The fruit is a
small, shiny black berry-like drupe about 1 cm long[2] that
contains one seed.[3]
A recent study found considerable genetic diversity
within L. nobilis, and that L.
azoricais not genetically or morphologically distinct.[4]
Ecology[edit]
Further information: Laurel
forest
Laurus nobilis is a widespread relic of
the laurel forests that originally covered much of
the Mediterranean Basin when the climate of
the region was more humid. With the drying of the Mediterranean during
the Pliocene era,
the laurel forests gradually retreated, and were replaced by the more
drought-tolerant sclerophyll plant communities familiar today. Most
of the last remaining laurel forests around the Mediterranean are believed to
have disappeared approximately ten thousand years ago, although some remnants
still persist in the mountains of southern Turkey, northern Syria, southern
Spain, north-central Portugal, northern Morocco, Canary Islands and in Madeira.
Chemical constituents[edit]
The most abundant component found in laurel essential
oil is 1,8-cineole, also called eucalyptol.[2] The
leaves contain about 1.3% essential oils (ol. lauri folii), consisting
of 45% eucalyptol, 12% other terpenes,
8-12% terpinyl acetate, 3–4% sesquiterpenes,
3% methyleugenol, and other α- and β-pinenes, phellandrene, linalool, geraniol,
and terpineol,
contains lauric acid also.
Both essential and fatty oils are present in the
fruit. The fruit is pressed and water-extracted to obtain these products. The
fruit contains up to 30% fatty oils and about 1% essential oils (terpenes,
sesquiterpenes, alcohols, and ketones).
Human uses[edit]
Food[edit]
The plant is the source of several popular herbs and
one spice used
in a wide variety of recipes, particularly among Mediterranean cuisines.[2] Most
commonly, the aromatic leaves are added whole to Italian pasta sauces.
However, even when cooked, whole bay leaves can be sharp and abrasive enough to
damage internal organs,[5] so
they are typically removed from dishes before serving, unless used as a
simple garnish.[6] Whole
bay leaves have a longshelf life of about one year, under normal
temperature and humidity.[6] Whole
bay leaves are used almost exclusively as flavor agents during the food
preparation stage.
Ground bay leaves, however, can be ingested safely and
are often used in soups and stocks,
as well as being a common addition to a Bloody Mary.[6] Dried
laurel berries and pressed leaf oil can both be used as robust spices, and the
wood can be burnt for strong smoke
flavoring.[6]
Alternative medicine[edit]
Lauris nobilis essential oil in clear
glass vial
Aqueous extracts of
bay laurel can also be used as astringents and
even as a reasonable salve for open wounds.[7]
In massage
therapy, the essential oil of bay laurel is reputed to alleviate arthritis
and rheumatism, while in aromatherapy,
it is used to treat earaches and high blood pressure.[8] A
traditional folk remedy for rashes caused by poison ivy, poison oak,
andstinging nettle is a poultice soaked
in boiled bay leaves.[9]
The chemical compound lauroside B isolated from Laurus
nobilis is an inhibitor of human melanoma (skin
cancer) cell proliferation at high concentrations in-vitro.[10]
Other uses[edit]
Bay is widely cultivated as an ornamental
plant in regions with Mediterranean or oceanic
climates, and as a house plant or greenhouse plant in colder regions. It is
used in topiary to
create single erect stems with ball-shaped, box-shaped or twisted crowns; also
for low hedges. Together with a gold form, L. nobilis 'Aurea',[11] it
has gained the Royal Horticultural Society'sAward of Garden Merit.[12]
Laurel oil is a main ingredient, and the
distinguishing characteristic of Aleppo
soap.
Symbolism[edit]
Europe
Bay laurel was used to fashion the laurel
wreath of ancient Greece, a symbol of highest status. A wreath
of bay laurels was given as the prize at the Pythian
Games because the games were in honor of Apollo, and the
laurel was one of his symbols.
The symbolism carried over to Roman
culture, which held the laurel as a symbol of victory.[13] It
is also the source of the words baccalaureate and poet
laureate, as well as the expressions "assume the laurel" and
"resting on one's laurels". Ovid tells the
story in the Metamorphoses that laurel tree was first
formed when the nymph Daphne was changed into a laurel tree
because of Apollo's pursuit of her. Daphne is
the Greek name for the tree.[14]
In the Bible, the laurel is
often an emblem of prosperity and fame. In Christian tradition, it symbolizes
the resurrection of Christ.
In Italy, graduating college students wear crowns of laurel
instead of the normal graduation hat.[citation needed]
East Asia
An early Chinese etiological
myth for the phases of the moon involved a great forest
or tree which quickly grew and lost its leaves and flowers every month. After
the Sui and Tang dynasties, this was sometimes connected
to a woodsman named Wu Gang, sentenced to cut at a self-repairing tree as a
punishment for varying offenses. The tree was originally identified as a 桂 (guì)
and described in the terms of the osmanthus (Osmanthus
fragrans, now known in Chinese as the 桂花 or
"gui flower"), whose blossoms are still used to
flavor wine and confections for the Mid-Autumn Festival. However, in English, it is
often associated with the more well-known cassia (Cinnamomum
cassia, now known in Chinese as the 肉桂 or
"meat gui") while, in modern Chinese, it has instead
become associated with the Mediterranean laurel. By the Qing
dynasty, the chengyu "pluck osmanthus in the Toad Palace"
(蟾宫折桂, Chángōng zhé guì) meant passing the imperial examinations,[15][16][17] which
were held around the time of the lunar festival. The similar association in
Europe of laurels with victory and success led to its translation into Chinese as
the 月桂 or
"Moon gui".
See also[edit]
References[edit]
1.
Jump up^ Brown,
R.W. (1956). Composition of scientific words: A manual of methods and a
lexicon of materials for the practice of logotechnics. Washington, D.C.: Smithsonian
Institution Press.
3.
Jump up^ Konstantinidou,
E.; Takos, I.; Merou, T. (2008). "Desiccation and storage behavior of bay
laurel (Laurus nobilis L.) seeds". European Journal of Forest
Research 127 (2): 125–131. doi:10.1007/s10342-007-0189-z.
4.
Jump up^ Arroyo–García,
R., Martínez–Zapater, J. M.., Fernández Prieto, J. A., & Álvarez–Arbesú, R.
(2001). "AFLP
evaluation of genetic similarity among laurel populations
(Laurus L.)". Euphytica 122: 155–164.doi:10.1023/A:1012654514381?LI=true
(inactive 2015-01-14). line feed character in |author= at
position 45 (help)
5.
Jump up^ M.
Moghtader and H. Salari (March 26, 2012). "Comparative
survey on the essential oil composition from the leaves and flowers of Laurus
nobilis L. from Kerman province" (PDF). Journal of Ecology and
the Natural Environment Vol. 4. Retrieved October 19, 2014.
8.
Jump
up^ Encyclopedia of Herbs. "Bay Laurel:
Laurus nobilis". AllNatural.net.Archived from
the original on 19 November 2010. Retrieved 2010-12-31.
10.
Jump up^ Panza,
E; Tersigni, M; Iorizzi, M; Zollo, F; De Marino, S; Festa, C; Napolitano, M;
Castello, G; et al. (2011). "Lauroside B, a megastigmane glycoside from
Laurus nobilis (bay laurel) leaves, induces apoptosis in human melanoma cell
lines by inhibiting NF-κB activation". Journal of Natural Products74 (2):
228–33. doi:10.1021/np100688g. PMID 21188975.
11.
Jump up^ "RHS Plant
Selector – Laurus nobilis 'Aurea'". Royal Horticultural
Society. Retrieved 21 May 2013.
12.
Jump up^ "RHS Plant
Selector – Laurus nobilis". Royal Horticultural Society.
Retrieved 20 May 2013.
15.
Jump
up^ Brendon, Juliet & al. The Moon Year: A Record of
Chinese Customs and Festivals, p. 410.
Kelly & Walsh, 1927. Reprinted Routledge (Abingdon), 2011. Accessed 13
November 2013.
17.
Jump up^ 杜近芳 [Du
Jinfang]. 《红楼梦汉英习语词典》 ["A
Dictionary of Chinese Idioms in the Dream of the Red Chamber"]. 2003.
Accessed 13 November 2013. (English) & (Chinese)
·
De Cleene, Marcel;
Lejeune, Marie Claire (2003). Compendium of symbolic and ritual plants in
Europe, Volume 1. Man & Culture. OCLC 482791069.
·
Green, Aliza
(2006). Field
Guide to Herbs & Spices. Philadelphia: Quirk Books. ISBN 1-59474-082-8.
Retrieved 2010-12-31.
·
Nayak, S; Nalabothu, P;
Sandiford, S; Bhogadi, V; Adogwa, A (2006). "Evaluation of
wound healing activity of Allamanda cathartica. L. and Laurus nobilis. L.
extracts on rats". BMC Complementary and Alternative
Medicine 6: 12. doi:10.1186/1472-6882-6-12. PMC 1456996. PMID 16597335.
·
Wood, Jamie; Steinke,
Lisa (2010). The
Faerie's Guide to Green Magick from the Garden. New York: Random
House. ISBN 1-58761-354-9.
Retrieved2010-12-31.
·
Vaughan, John Griffith; Geissler, Catherine
(2009). The
New Oxford Book of Food Plants. Oxford: Oxford University Press. ISBN 0-19-954946-X.
Retrieved 2010-12-31.
Examples of biological activity of bay laurel[edit]
·
Simic, M; Kundaković, T;
Kovacević, N (September 2003). "Preliminary assay on the antioxidative
activity of Laurus nobilis extracts". Fitoterapia 74 (6):
613–6. doi:10.1016/S0367-326X(03)00143-6. PMID 12946729.
·
Sayyah, M.; Saroukhani,
G.; Peirovi, A.; Kamalinejad, M. (August 2003). "Analgesic and
anti-inflammatory activity of the leaf essential oil of Laurus
nobilis Linn.". Phytother Res 17 (7):
733–6. doi:10.1002/ptr.1197. PMID 12916069.
·
Sayyah, M; Valizadeh, J;
Kamalinejad, M (April 2002). "Anticonvulsant activity of the leaf
essential oil of Laurus nobilis against pentylenetetrazole- and
maximal electroshock-induced seizures". Phytomedicine 9 (3):
212–6. doi:10.1078/0944-7113-00113. PMID 12046861.
·
Talmud Bavli; Pessachim
56a: Laurel extract is used as part of a mixture to assist in grafting Palm
trees.
Bay laurel
|
|
Bay laurel (Laurus nobilis) flower buds and
leaves
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
L. nobilis
|