۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۱, شنبه

کبد، از غوک تا خر، خواص و مضار، اختیارات بدیعی

کبد

طبیعت جگر گرم و تر بود و نیکوترین آن بود که از اوز فربه گیرند و چون هضم شود غذا بسیار دهد صاحب منهاج گوید خونی محمود از وی متولد شود و بطی الهضم بود و خون غلیظ از وی متولد شود همچنانکه از سپرز و خصیه جالینوس گوید جگر مواشی و حیوانات مالوفه متولد خلطی غلیظ بود و عسر الهضم و دیر از معده بگذرد و از معا و فاضل‌ترین جگرها در جمیع احوال جگری بود که آن را تبنبه خوانند از بهر آنکه حیوان را کاه خشک داده باشند رازی گوید جگر غذای نیکو بسیار دهد خاصه جگر حیوانات مختار مانند چپش و بره و نیکوترین آن جگر مرغ و خروس فربه بود اما ثقیل بود و دشخوار هضم شود و اولی آن بود که با مری و زیت بپزند و بخورند و با نمک و دارچینی و محروری‌مزاج با سرکه و کرویا و گشنیز خشک و جگر مواشی باید که بعضی جوارشات از پی آن خورند نیکوترین جگر مرغها جگر بط فربه بود یا مرغ فربه خاصه چون علف وی فواکه پخته شیرین داده باشند و طبیعت آن گرم و تر بود و خونی محمود از وی متولد شود و مصلح آن زیت و نمک بود

کبد المعز

جگر بز شبکوری را نافع بود خوردن و برطوبت آن کحل کردن و چون بریان کنند و سر بر بخار آن دارند همین عمل کند

کبد الحمار

جگر خر چون بریان کنند و بناشتا مصروع بخورد نافع بود

کبد الضان‌

جگر میش چون بریان کنند و بخورند نافع بود جهت کسی که لینتی در طبیعت داشته باشد
اختیارات بدیعی، ص: 369

کبد الوزغه‌

جگر وزغه چون بر دندان خورده نهند درد ساکن گرداند

کبد الکلب‌

جگر سگ دیوانه نافع بود جهت کسی که گزیده باشد چون بریان‌کرده بخورند منع ترسیدن از آب خوردن بکند

کبد الخنزیر البری‌

جگر خوک بری چون در سرکه نهند گزندگی جانوران را نافع بود

کبد الحجل‌

جگر کبک چون خشک کرده بکوبند یک مثقال از وی مصروع را نافع بود

کبد الذئب‌

درد جگر را نافع بود در آثاناسیا بدل آن نیم وزن آن ریوند و نیم وزن آن دارفلفل بود

کبد الایل‌

جگر گاو کوهی و بز کوهی چون شرحه کنند و دار فلفل بر آن پاشند و بر آتش بریان کنند و رطوبت آن در چشم کشند شبکوری را زایل کند و در ابتدای نزول آب بغایت نافع بود و چون جگر وی خشک کرده سحق کنند و در چشم کشند شبکوری و تاریکی چشم زایل کند
______________________________
صاحب مخزن الادویه تحت عنوان کبد می‌نویسد: بفتح کاف و کسر با و دال و بکسر کاف نیز و سکون با هر دو آمده و بفارسی جگر و بیونانی بروسیا و امروسیا نیز و برومی شفابرا و بترکی بورک و بهندی کلیجا نامند و جمع کبد اکباد و کبود است

فرانسه‌FOIE انگلیسی‌LIVER