۱۳۹۵ اردیبهشت ۶, دوشنبه

قنه/قنة، بیرزد، بارزد، باریجه


[1] - قنة[ ق ِن ْ ن َ ] (ع اِ) یک تاه ازتاههای رسن یا بخصوص تاه رسن از پوست خرما. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، قِنَن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بیرزد که دارویی است مُدِرّ و مُخرج ریاح و جهت واماندگی و کزاز وترنجیدگی و صرع و درد سر و سدر و درد دندان کرم خورده و درد گوش و اختناق زهدان نافع و تریاق است زهر تیر زهرآلود را و جمیع سموم را و دود آن هوام را دور نماید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوعی از صمغ است ، مانند مصطکی و آن را بارزد و بیرزد گویند. گرم است در دوم . (برهان ) (آنندراج ) .
////////////
ارزد[ زَ ] (اِ) بمعنی بیرزد است و آن صمغی باشد مانند مصطکی و بعربی قِنّه خوانند. دو درم آنرا بآب بنوشند بواسیر را سود دارد.(برهان ) (آنندراج ). تره ای است چون اسپرغم که اطبا بادرونه نویسند و آنرا از ادویه  طبی نامند و بادرنجویه نیز گویندش . (اوبهی ). صمغ درختی است در شام . صمغ درخت ماطونیون است . صمغی که پیرزد نیز گویند و حسن لبه . (ناظم الاطباء). لغت فارسی است بعربی قنه و بترکی قاسنی گویند. (از تحفه  حکیم مومن ). بریزه . صمغ محلل که در طب بکار است . (دِمزن ). صاحب ذخیره گوید: کمافیطوس ، گفته اند برگ و شاخ درخت بارزد است . (ذخیره  خوارزمشاهی ). صمغ گیاه راب یعنی کماه است . (از ذخیره  خوارزمشاهی ). بعربی قنه و بیونانی خلبانی و بترکی قاسنی و بهندی بربجا و بلغتی کنده بهروزه نامند و باین نام معروف است . ماهیت آن : صمغ نباتی است ، برگ آن شبیه ببرگ چنار مشابه نبات سکبینج و ساق آن باریکتر از آن و سفید مایل بزردی و شبیه بکندر بهتر از سرخ و زرد آن است و ثقیل الوزن و آنچه به تحقیق پیوسته و دیده شده لبن درختی است عظیم بقدر سرو، که تنه  آنرا بتیشه و غیر آن جابجا خراشیده از آن تراوش مینماید و برمی آید و مانند لبن بلسان که دهن بلسان نامند می باشد. در اول سفیدرنگ اندک رقیق ولیکن نه به رقت دهن بلسان و بتدریج منجمد و زردرنگ پس زرد تیره پس سرخ و اندک خشک و صلب مانند کندر میگردد و چون بر آتش گذارند گداخته میگردد و تازه آن زردتر و رقیق تر و کهنه  آن دیرتر و غلیظتر میباشد و در بنگاله از کوهستان مورنگ بسیار می آورند و بقیمت ارزان میفروشند... و گفته اند سه نوع میباشد یکی سبک بسیار سفید و خشک و یکی کثیف صلب زرد سنگین و سوم زردرنگ نرم صافی بسیار تندبو و این بهترین همه  انواع است . (از مخزن الادویه ص 129). مولف اختیارات بدیعی آرد: قنه است بپارسی بیزد (بیرزد) و بشیرازی پرز خوانند و آن سه نوعست برّی و بحری و جبلی و گویند دو نوع است یکی سفید سبک و آن خشک بود و یکی نرم بود و زردرنگ مانند عسل صافی تیزبوی و این نوع بهتر بود و طبیعت آن گرم است در سیم و خشک است در دویم و گویند تر است جهت عرق النسا و نقرس بغایت مفید بود. مقدار دو درم چون زن بخود برگیرد و در شیب خود نیز بخور کند حیض براند و بچه بیندازدو چون با شراب و مر صافی بیاشامند بچه مرده بیندازدو دفع زهرها بکند خواه مار و خواه عقرب ، و اگر دو درم بآب بیاشامند بواسیر ببرد و چون سه نوبت بیاشامنددیگر هرگز عود نکند البته . رازی گوید محرورمزاج نشاید که استعمال کند و شیخ الرئیس گوید سودمند بود جهت صداع سرد و درد گوش که از سردی بود و ورم آن تحلیل یابد بی اذیتی و جهت جرب چشم نافع بود. رازی گوید محلل ریاح و منبت لحم بود. و شیخ الرئیس گوید مفسد لحم بود و اگر حل کنند بعسل و لعق کنند سده  گرده بگشایدو سنگ بریزاند و زائیدن را آسان کند اما مضر بود بسر و مصلح آن آشق است . و جالینوس گوید بدل آن دو وزن آن سکبینج است و اسحاق بن عمران گوید بدل آن بوزن آن سکبینج است و نیم وزن آن جاوشیر است . واﷲ اعلم . رجوع به اختیارات بدیعی ، تحفه  حکیم مومن ، تذکره  داود ضریرانطاکی ، بحر الجواهر و ترجمه  فرانسه  ابن بیطار ج 1 ص 201 و بیرزد شود.
/////////////
(زَ) (اِمر.) گیاهی است از تیرة چتریان که دارای برگ های نسبتاً پهن با بریدگی های زیاد می باشد. گل هایش زرد و میوه اش به قطر دو میلی متر و درازی یک سانتیمتر است ؛ اثنان و اسنان نیز گویند.
///// بیرزد. [ زَ ] (اِ) بیرزه . بیرزی . بیرژه . صمغی باشد مانندمصطکی ، سبک و خشک و بوی تیز دارد. و طبیعت آن گرم وخشک است و مانند عسل صافی . علاج عرق النساء و نقرس کند و حیض را براند و بچه  مرده از شکم بیندازد و در مرهمها نیز داخل کنند و معرب آن بارزد باشد. (از برهان ) (از رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). بمعنی بیرزه است . (جهانگیری ). یکی از صمغهای سقزی طایفه  چتری که انزروت و بارزد نیز گویند. (ناظم الاطباء). قنه . خلبانی . دانه چادر. بریجا. (یادداشت مولف ). و رجوع به انزروت ، بارزد، بیزره و بیرزی شود 
/////////////
23. تنها  یک نوشته چینی مربوط به باریجه هست  که در Yu yan tsa tsu آمده:[1] " [1]  (*bit-dzi, bir-zi, bir-zai) p'i-ts'i فر آورده ای است از سرزمین پوـ‌سه (Po-se) (ایران).  "در فوـ‌لین (Fu-lin) آن را  (*xan-bwiδ-li-da) han-p'o-li-t'a می‌نامند. [1] بلندای  درخت به حدود سه ‌ونیم متر و پیرامون تنه اش به بیش از سی سانتی‌متر می‌رسد. پوست تنه سبز، نازک و بسیار روشن است. برگها چون گــــیاه آنغوزه  (a-wei) اند و سه‌تا سه‌تا در انتهای هر شاخه می‌رویند. گل ندهد و میوه نیارد. در کشورهای باختری مردم معمولاً سرشاخه‌ها را در ماه هشتم سال برخو کنند؛ چند باری تا ماه دوازدهم.  بدین ترتیب شاخه‌های نورس بسیار پرآب و سرسبز می‌شوند؛ اگر این شیوه هرس کردن نبود بی گمان شاخه‌ها خشک می‌شد و از بین می‌رفت. در ماه هفتم  با بریدن شاخه‌ها شیرابه‌ای زرد چون عسل و کمی خوشبو  از بریدنگاه تراود که در پزشکی درمان بیماریها را کار گیرند."
هیرت به درست آوانگاشت p'i-ts'i را همان بیرزد birzai  فارسی شمرده که به هر روی مثل دیگر واژه‌های پوـ‌سه در Yu yan tsa tsu باید آن را واژه‌ای پهلوی یا فارسی میانه دانست؛ نام فوـ‌لینی han-p'o-li-t'a را همبرابر  xelbānita آرامی دانسته است که از xelbenāh عبری، یکی از چهار عنصر ترکیب عطر مقدس، گرفته شده است (سفر خروج، باب سی‌ام، آیات 38-34).  در ترجمه هفتادی این نام ، و وولگات گالبانوم  Vulgate galbanum برگردان  شده است.  تئوفراستوس سه جا ازاین ماده یاد کرده است:[1] این ماده در سوریه از گیاه ("درمان همه درد") به دست می‌آید؛ تنها شیره   آن را می‌نامند و " پی مرده زائی و نیز دررفتگی دست و پا و مانند آن و نیز در درمان  گوش و تقویت صدا به کار می‌رفت.  ریشه گیاه در زایمان و بردن نفخ شکم چهارپایان بارکش کار گرفته می‌شد، همچنین با بوی دلپسندش  در ساخت عــطر زنبق ( )؛ اما زور دانه از ریشه بیشتر است. در سوریه می‌روید و در هنگام برداشت گندم آن را می چینند. "[1]
پلینی می‌گوید باریجه در کوه آمانوس (Amanus) در سوریه می‌ روید و تراوش  نوعی ferula ست همنام با صمغ  خود و گاه آن را stagonitis ‌نامند. [1] وی جستاری گسترده درباره مصارف پزشکی آن می آورد. [1] دیوسکوریدس[1] در تعریف خود، آن را صمغ  گیاهی می‌داند که ظاهری شبیه ferula دارد، در سوریه می‌روید و برخی آن را metopion می‌نامند. ابومنصور[1] زیر نام عربی قنه quinna  و نام فارسی بارزد  bārzäd از این دارو می گوید. در سده های، از سده چهاردهم به بعد باریجه در اروپا به خوبی شناخته شده بود. [1]
این نتیجه‌گیری متکی بر لغت‌شناسی تاریخی با گواهان گیاه‌شناختی تأیید می‌شود؛ باز نمود توان چن‌ـ‌شی (Twan C'en-ši) که بر پایه  گزارشی است گفتاری، بی‌آنکه خود آن را به چشم دیده باشد، طبعاً کمابیش ناقص است؛ اما به کمک آن می‌توان ویژگیهای نوعی Ferula را باز شناخت.  سراسر درست می‌گوید که برگها مانند فرولای Ferula مولد آنغوزه  است چرا که تنها نگاهی به تصاویر بسیار نیکوی تک‌نگاری بورژچو (همانجا) زدودن هر دو دلی را بس است.  این نیز درست است که برگها در انتهای شاخه‌های جوان و سه‌تا سه‌تا در می‌آیند، اما  نه اینکه درخت گل نمی‌کند و میوه نمی‌آورد. [1] فرایند گردآوری شیره آن به کوتاهی اما خوب باز نمود شده است. هیچ اطلاع قطعی درباره ورود باریجه به چین در دست نیست، هر چند اینزلی[1] درسال 1826 گفت این ماده را از بمبئی به چین می‌فرستند، و استوارت[1] این امر را بس محتمل می‌داند، چنین نظری تنها در حد حدس و گمان باقی می‌ماند و هیچ اطلاعات استواری مؤید آنها نیست: هیچ نام امروزی که بتوان بر این ماده گذاشت نداریم. سه نامی که در فرهنگ انگلیسی-چینی استانده داده شده همه نادرست  است: اولی، a-yü ، نام آنغوزه  است (نک ص 361 کتاب پیش رو)؛[1] دومی،  ، نام Liquidambar orientalis است، و سومی، pai sun hian ("ماده خوشبو  کاج سفید") نام Pinus bungeana است.  در Pen ts'ao kan mu[1] نکاتی درباره p'i-ts'i به پیوست "من" آمده است.  لی شی‌ـ‌چن نیز از چیستی این فرآورده چیزی نمی دانسته و به آوردن نوشته Yu yan tsa tsu و برشمردن خواص درمانی این ماده به شیوه چن تسان‌ـ‌کی از دوره تانگ خرسند مانده است.  تازه در دوره تانگ بود که باریجه در چین شناخته شد.
معمولاً درختانی را که ایـــــــــن فرآورده را از آنها گیرند  Ferula galbaniflua، F. rubricaulis یا F. erubescens دانسته‌اند، که هر دو بومی ایران‌اند.  گویا فرآورده سوری که عبرانیان و مردمان باستان کار می گرفتنداز گونه‌ای متفاوت اما هم خــــــانواده به دست می‌آمد.  F. rubricaulis که به گفته بوزه (Buhse) گیاه‌شناس در فارسی آن را khassuih می‌نامند،[1] در سرتاسر شمال ایران و در کوههای دنا در جنوب این کشور  فراوان است؛ این گیاه در دماوند و دامنه‌های الوند نزدیک همدان نیز بسیار است.[1] گیاه را تیغ نمی‌زنند: تنها  شیره‌ای را که از قسمتهای زیرین ساقه‌ها و پایه برگها خارج می‌شود جمع‌آوری می‌کنند.  صمغ زرد کهربایی است و بوی خوش تندی دارد که البته ناخوشایند  نیست و با فشار انگشتان به سرعت نرم می‌شود. کمی به تلخی می زند. تنها دور و بر  همدان که این گیاه  فراوان می‌روید گردآوری باریجه خودرو صنعتی شده است.
شلیمر[1] دونوع باریجه شناسایی کرده است‌ـ‌ باریجه قهوه‌ای و باریجه سفید زرد فام.
 اولی (که در فارسی آن را بارزد barzed  یا باریجه barijeمی‌گویند) و از Ferula galbaniflua دست می‌آید، در نزدیک دهستان کردان در کوههای ساوجبلاغ بین تهران و قزوین، از دره‌های لار (البرز)، خرقان و ساوه خیزد و در آنجا روستاییانی که آن را جمع‌آوری می‌کنند بالوبو balubu گویند.  نوع دوم از Borema anchezi Boiss به دست می‌آید که بوزه آن را در کوههای پست نزدیک رشم یافت (باریجه سفید).  باریجه را در فارسی kilyānī نیز گویند.
بورژچو در منطقه آرال‌ـ‌خزر گونه‌ای دیـــــگر از Ferula یافت که F. schaïr نامید، برگرفته از نام بومی این گیاه، šair (= شیر فارسی/ شیره). شیره این گونه همان خواص باریجه را دارد، با بوئی چون آن.
ابومنصور[1] از نوعی Ferula به نام sakbīnaj (صورت عربی، sakbīna فارسی) نام برده و مترجم کتاب وی، آخوندوف، طبیب ایرانی، آن را همان صمغ  ساگاپنوم Ferula persica (Sagapenum) دانسته که می‌گویند به باریجه ماند و از کوههای لرستان به دست ‌آید. به گفته فلوکیگر و هانبری،[1] خاستگاه  گیاهی ساگاپنوم دانسته نیست، اما روشن است که این واژه ( در متن دیوسکوریدس، iii, 95، و جالینوس؛ sacopenium در پلینی، xii, 56 که در دارونامه های سده های میانه بیشتر   serapinum فرونگاشته شده، وام واژه ای است پارسی.
آن باریجه‌ که در هند می خورند از ایران به بمبئی ‌برند.  وات[1] سه نوع باریجه را که دادوستد می‌شود برشمرده ‌: باریجه شرق طالع، باریجه جامد ایرانی، و باریجه مایع ایرانی.  اولی محصول شیراز است، دومی بوی تربانتین می‌دهد، و سومی گواشیر، گاوشیر* gaoshir یا جاوشیر jawāshir؛ این یکی صمغی است نیمه‌مایع به رنگ زرد یا سبزفام که معمولاً با ساقه، گل و میوه گیاه آمیخته است.  آن را از ساقه گیاه می‌گیرند که وقتی تیغ می‌زنند مایعی صمغ  ‌مانند به رنگ زرد نارنجی از آن می تراود.  اما معمولاً باریجه بازاری به صورت قطره‌های گردی چسبیده به هم در اندازه ای نزدیک به نخود است، که بیرونشان به رنگ نارنجی قهوه فام و درونشان سفید زرد فام یا آبی سبزفام، بوی آن، برخلاف آنغوزه ، ناپسند نیست و مزه ای  تلخ دارد.
باریجه از نزدیک به 65 درسد  رزین، 20 درسد  صمغ  و بین 3 تا 7 درسد  روغن فرّار تشکیل شده است.
از ساینو-ایرانیکا
/////////
باریجه
اشاره
صمغ رزینی است که در ایران در مناطق مختلفه «باریجه»، «بالیجه» و «بالنبو» و در کتب طب سنتی با نام «بارزد» و به عربی «قنه» و به ترکی «قاسی» و «قاصنی» نامبرده می‌شود. به فرانسوی به آن‌Galbanum و به انگلیسی نیز آن راGalbanum می‌گویند.
این صمغ از گیاهی گرفته می‌شود که از خانواده‌Umbelliferae و نام علمی آن‌Ferula galbaniflua Boiss .et Buhse . و مترادف آن‌Ferula gommosa Boiss . می‌باشد. در بازار هند این گیاه را به نام جواشیر می‌شناسند.
مشخصات گیاه
گیاهی است چندساله بلندی آن تا 2 متر، برگهای آن شبیه چنار ولی با بریدگی‌های بیشتر با چند بار تقسیم به رنگ سبز غباری و پوشیده از تار. گلهای آن زردرنگ. ساقه آن باریک و استوانه‌ای. از ساقه این گیاه در اثر نیش حشره‌ای شیره‌ای خارج می‌شود که بتدریج در مجاورت هوا سفت شده و به رنگ قهوه‌ای یا زرد مایل به سبز یا قرمز درمی‌آید که همان صمغ رزینی باریجه است. البته به‌طور طبیعی در اثر نیش حشره شیره به مقدار کم خارج می‌شود و برای تولید تجارتی معمولا در ساقه شکاف وارد کرده و یا ساقه را قطع می‌کنند که شیره بیشتر و سریع‌تر خارج می‌شود.
گیاه باریجه در ایران در مناطق وسیعی از دامنه‌های مرتفع البرز، در بندسر و دماوند، در خراسان، کوپه‌داغ بین کوشان و لطف‌آباد و جاده اللّه اکبر در ارتفاعات
معارف گیاهی، ج‌6، ص: 198
1800 متر و در کوههای ساوجبلاغ بین تهران و قزوین و درّه خرقان ساوه و در جاده شیراز نزدیک ده گردون شناسایی شده است. نام محلی آن در این مناطق «بالنبو» می‌باشد.
علاوه بر گونه فوق از گونه‌های دیگری از این خانواده نیز صمغ باریجه گرفته می‌شود، از جمله از گونه‌F .rubricaulis Boiss . که در مناطق جنوب و شمال ایران در اشتران کوه و کوه ساس و کوه پرّو در کرمانشاه فراوان دیده می‌شود.
صمغ باریجه
صمغ باریجه نیز مانند اغلب صمغها در بازار به دو صورت اشکی‌Galbanum en larmes و توده‌ای‌G .en sorte عرضه می‌شود. نوع اشکی آن به رنگ سفید مایل به سبز یا قرمز از نظر ابعاد در حد یک فندق و مقطع آن اگر شکسته شود به رنگ زرد شفاف است که در مجاورت هوا تیره می‌شود. اگر به آتش گذارند گداخته می‌شود و مانند کندر می‌سوزد. طعم آن گس و تلخ و گزنده با بوی قوی و نامطبوع است. اگر با آب مخلوط شود به سهولت تبدیل به امولسیون می‌شود و نوع توده‌ای آن به شکل قطعات نامنظم و بزرگتر به رنگ سفید کثیف و مخلوط با مواد خارجی و ناخالص است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی شیره گیاه خیلی شبیه به انغوزه است و در لاتکس یا شیرابه گیاه در حدود 75- 63 درصد رزین و 5/ 19- 10 درصد اسانس و در حدود 10- 5 درصد صمغ یافت می‌شود. رزین آن شامل: گالبانو رزینوتانول 287] و اومبلی فرون 288] است.
خواص- کاربرد
صمغ باریجه در هند به عنوان محرّک، ضدعفونی‌کننده و داروی سینه و در موارد برونشیتهای مزمن و آسم و برای تقویت رحم تجویز می‌شود.
معارف گیاهی، ج‌6، ص: 199
از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی خیلی گرم و خشک است و از نظر خواص معتقدند که ملیّن و گرم‌کننده و محلل گازها و نفخ است. برای تنگی نفس و سرفه کهنه و نرم کردن سینه و اختناق رحم و صرع و بواسیر و بیماری‌های عصبی و ضعف معده و کبد و سپرز نافع است. قاعده‌آور می‌باشد و اگر مخلوط با عسل خورده شود برای خرد کردن سنگ مثانه و کلیه و باز کردن انسداد کلیه و تسهیل زایمان و دفع سموم مفید است. اگر مخلوط با سرکه رقیق و مرّ مکی خورده شود برای خارج کردن جنین مرده و مشیمه نافع است و اگر با آب مخلوط کرده و بخورند برای رفع سوزش مجرای ادرار و بواسیر مفید است و اگر تا سه روز خورده شود بکلی رفع می‌شود. اگر با روغن زنبق مخلوط و قطره آن در گوش ریخته شود درد گوش را تسکین می‌دهد و مالیدن روغن زنبق مخلوط با باریجه برای کزاز و ضماد آن برای تسکین درد پهلو و کمر و تحلیل دملها و خنازیر و ضماد آنکه بر پشت زهار گذارده شود برای تسکین درد رحم مفید است. باریجه برای اشخاص گرم‌مزاج مضرّ است و در مناطق گرم و فصول گرم نیز تجویز نمی‌شود و اگر لازم باشد، مصرف شود باید با روغن بنفشه و کافور مصرف شود. مقدار خوراک آن تا 3 گرم و برای دفع سموم کشنده تا 15 گرم است. جانشین آن از نظر خواص نصف وزن آن سکبینج است.
هر وقت قصد خوردن صمغ باریجه باشد، توصیه این است که آن را در روغن بادام تلخ و یا در آب سداب حل کنند و قبل از مصرف باریجه، اگر از نوع توده‌ای و مخلوط با خار و خاشاک باشد، باید آن را ابتدا در آب گرم بیندازند تا باز شود و فقط قسمت روغن و صاف آن را که روی آب می‌آید بگیرند و با پارچه‌ای بدون فشار صاف کنند و مصرف نمایند در صنعت از باریجه چسبی تهیه می‌شود که بی‌رنگ است و برای چسبانیدن شیشه، الماس و سنگهای قیمتی به کار می‌رود.
معارف گیاهی، ج‌6، ص: 200
///////////
قنه‌.  بادزد است به شیرازی جزر گویند طبیعت آن گرم است در دوم و گویند در سیم و خشک است در دویم و گویند در سیم ملین و محلل بود خنازیر و بثور عدسیه و صداع و کزاز و صرع را سود دهد مصروع چون بوی وی بشنود و بهوش آید و سر را نافع بود و کلف زایل کند و اگر بر دندان کرم‌خورده نهند نافع بود و خناق رحم را چون با شراب بیاشامند نافع بود و وی تریاق پیکان زهردار بود و از دود وی مجموع گزندگان بگریزند و وی مقاومت با مجموع زهرها بکند نزدیک به سکبینج و چون زن بخود برگیرد بچه بیندازد و از خواص وی آنست که مفسد لحم بود و باقی منفعت وی در باب بادزد گفته شد و صاحب تقویم گوید محروری‌مزاج را صداع آورد و مصلح وی روغن بیدمشک و کافور بود یا روغن بنفشه و کافور و صاحب منهاج
اختیارات بدیعی، ص: 358
گوید مصلح وی اشق بود و گویند بدل وی در ضعف معده و جگر یک وزن و نیم ریوند چینی بود
______________________________
ابو ریحان آن را بادزد بفارسی دانسته است‌
////////////
بارزد.  قنه است بپارسی برزد گویند و آن سه نوع است بری و بحری و جبلی گویند دو نوع است یکی سفید و سبک و آن خشک بود و یکی نرم بود زردرنگ مانند عسل صافی تیز بود و این نوع بهتر بود و طبیعت آن گرم است در سیم و خشک است در دوم و گویند تر است جهت عرق النسا و نقرس نافع بود مقدار دو درم چون زن بخود برگیرد و در زیر خود دود کند حیض براند و بچه بیندازد و چون با شراب و مر بیاشامند بچه در شکم بکشد و بیندازد و دفع زهرها بکند خواه مار و خواه عقرب و اگر در مرهم کنند و بخنازیر طلا کنند نافع بود و گویند اگر دو درم با آب بیاشامند بواسیر ببرد و چون سه نوبت بیاشامند دیگر هرگز عود نکند البته و رازی گوید محرور مزاج را نشاید که استعمال کند و شیخ الرئیس گوید صداع سرد را سود دهد درد گوش که از سردی بود و ورم آن را تحلیل دهد بی‌اذیتی و از جهت جرب نافع بود رازی گوید محلل ریاح و منبت لحم بود و شیخ الرئیس گوید مفسد لحم بود و چون حل کنند بعسل و لعق کنند سده گرده بگشاید و سنگ آن بریزاند و زائیدن سهل کند اما مضر بود بسر و مصلح وی باشق است و جالینوس گوید بدل آن دو وزن آن سکبینج است و اسحق گوید بدل آن بوزن آن سکبینج و نیم وزن آن جاوشیر* است
______________________________
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: بارزد بعربی قنه و بیونانی خلبانی و بترکی قاسنی و بهندی بریجا و بلغتی کنده بهروزه نامند و باین اسم معروف است و آن صمغ نباتیست برگ آن شبیه ببرگ چنار مشابه نبات سکبینج و آنچه بتحقیق پیوسته صمغ درختی است عظیم بقدر سرو که تنه آن را بخراشند و صمغ از تراشها پدید آید از بنگاله بسیار آرند.
اختیارات بدیعی، ص: 51

* جاوشیر(اِ) صمغی باشد دوایی و معرب گاوشیر است که همان صمغ باشد. (برهان ) (آنندراج ). گاوشیر. چاوشیر. عطری که با صمغ جاوشیر درست کنند. (از فرهنگ نفیسی ). مولف اختیارات بدیعی آرد: بپارسی جواشیر خوانند و گاوشیر خوانند و بشیرازی جاخوشی گویند و آن صمغ درختی است که ساق کوتاه دارد و برگ آن ببرگ انجیر ماند گودتر و کوچکتر و گویند ورق آن بورق زیتون ماند و قول اول اصح است که برگ آن گود است و برگ زیتون دراز است و ساق وی مانند خیار رو کشیده بود و گل وی زردرنگ بود و تخم وی خوشبوی و تیز و صمغ از وی چنان گیرند که ساق وی را شق کنند تا صمغ بیرون آید و بهترین آن آن بود که بلون زعفران و تازه و تیز بود وبوی تیز دارد و زرد بود و در آب زود حل شود و اول که از ساق بیرون آید سفیدرنگ بود و غش آن باشق و موم کنند و طبیعت جاوشیر گرم و خشک بود، و گویند در دویم . و چون خشک شود زرد گردد و چون به آب گذارند برنگ شیر شود و اگر سیاه رنگ بود مغشوش گردد. جالینوس گوید: گرمست در سیم و خشک است در دویم . عرق النساء و درد زانو و مفاصل سر و طلا کردن سود دهد. و بر دندان کرم خورده نهند درد ساکن گرداند و صداع و صرع را نافع بود و در چشم کشیدن جلا دهد و چشم را روشن گرداند و استسقاء و چکیدن گمیز و صلابت زخم را نافع بود. چون با عسل بگدازند و زن بخود برگیرد حیض براند و بچه بکشد و بیندازد و جرب مثانه و بر ذات الجنب ضماد کردن نافع بود. با مویز بر نقرس ضماد کردن سودمند بود و قولنج را نافع بود و گزندگی جانوران و سرفه  کهن که در خلطغلیظ لزج بود سود دهد و بیخ درخت وی چون بخراشند و زن بخود برگیرد بچه بیندازد و ثمره  وی چون با افسنین بیاشامند حیض براند و اگر از راوند بیاشامند گزندگی جانوران را نافع بود و اگر با شراب بیاشامند درد رحم که سبب آن اختناق بود سودمند بود و مقدار شربتی از وی مابین نیم مثقال تا یک مثقال بود بعد از آنکه در مطبوخ جوشانیده باشند و ابن جزاز گوید اگر بچه  سه ماهه یا چهارماهه بود در شکم بمیرد وقتی که از وی جاوشیر بسازند و بخود برگیرند زود بیفتد و جهت صرع وام الصبیان نافع بود و وی مضر بود به اعصاب صحیح و انثیین و مصلح وی مرماخور بود و بدل وی سکنجبین بود و رازی گوید ظن وی لبن التین بود بوزن آن و ابن جزاز گوید بدل آن بوزن آن قنه و گویند یک وزن نیم آن قنه است وگویند بدل آن دو وزن آن صمغ زیتون بود و شیخ الرئیس گوید ظن من آن است که اشق نزدیک است به آن . (اختیارات بدیعی ). و رجوع به ترجمه  صیدنه و تذکره  ضریر انطاکی و بحر الجواهر و تحفه  حکیم مومن و دزی و ترجمه  محاسن اصفهان ص 40 و نزهةالقلوب بخش نباتات شود.
/////////////
بارزد: قنه است به پارسی برزد گویند و آن سه نوع است بری و بحری و جبلی. گویند دو نوع است یکی سفید و سبک و آن خشک بود و یکی نرم بود زرد رنگ مانند عسل صافی تیز بوی و این نوع بهتر بود. (اختیارات ص 50). ارجانی گوید قنه گرم است در سه درجه و خشک است در دو درجه. (صیدنه ص 962). بارزد به عربی قنه و به یونانی خلبانی و به ترکی قاسنی و به هندی بریجا و به لغتی کنده بهروز نامند و به این اسم معروف است و آن صمغ نباتی است برگ آن شبیه به برگ چنار مشابه نبات سکبینج و آنچه به تحقیق پیوسته صمغ درختی است عظیم به قدر سرو که تنه آن را بخراشند و صمغ از تراشها پدید آید از بنگاله بسیار آرند. (مخزن ص 201). به لغت رومی او را «کلتیا» گویند و به لغت سریانی «حلبانیثا» گویند. و به لغت پارسی بادزد گویند و در مقابله ادویه آورده‌اند که دو نوع است. یک نوع از او به وزن سبک است و لون این نوع سپیدتر باشد از انواع دیگر و اما نوع دوم آن است که جرم او ستبرتر باشد و این نوع نیکوتر باشد در منافع. محمد زکریا گوید این نوع از وی آن است که او را اطبا در کتب طب به «سکبینج» تعریف کنند. (صیدنه ص 570).
یادگار، در دانش پزشکی و داروسازی، متن، ص: 284
////////////
گیاه باریجه ( Ferula gummosa boiss ) با نام عمومی GALBANUM ازخانواده Umbelliferae ( Apiaceae ) ،گیاهی چند ساله ، منوکارپیک ( بعد از ۵-۶ سال ساقه ی گلدهنده ظاهر می شود ) ، وحشی و بومی نواحی کوهستانی مرطوب و نیمه خشک ایران و چند کشور حوضه دریای مدیترانه است .این گیاه در قسمت های شمالی و جنوبی کشور رشد می کند.
لاتین: Ferula gumosa Boiss , F.galbaniflua Boiss & Buhse, F.erubescens Bioss.
فارسی: باریجه، اشق، قاسنی، بیرزد، بارزد
عربی: قنه
انگلیسی: Galbanum
آلمانی: Galban Pflanzen, Galbanum
فرانسه: Galbanum
ریخت شناسی:

گیاهی پایا، مونوکارپ و متمایل به خاکستری با ساقه‌ای به ارتفاع cm 100ـ۷۰، قطر بخش میانی ساقه mm15 یا بیشتر، ساقه توپر و در طول رگ‌دار. برگهای قاعده‌ای به ابعاد ۲۰×۳۰ سانتیمتر، چهار بار شانه‌ای با کرکهای متراکم، قطعات انتهائی برگها تقریباً ۱×۵/۱ میلی‌متر با بریدگی شانه‌ای، غلاف برگ فوقانی به ابعاد تقریبی ۴×۵ سانتی‌متر، ضخیم و بدون کرک. دمگل‌ها باز، تعداد انشعاب چترک در حالت میوه ۲۰ـ۱۵ عدد، انشعابات به طول ۴ـ۲ سانتی‌متر، هر چترک واجد ۱۵ تا ۲۰ گل، گلبرگها تقریباً به طول ۵/۱ میلی‌متر، زرد رنگ، فندقه‌ها به ابعاد تقریباً ۸×۱۵ـ۱۰ بال میوه‌ها به عرض ۱ میلی‌متر، حد واسط رگهای پشت میوه‌هایک یا دو شیار وجود دارد .
گیاه شناسی :
دامنۀ انتشار:
گیاه باریجه عموماً در کوهستانها و ارتفاعات بالای ۲۰۰۰ متر مناطق زنجان، تهران (شهرستانک)، دماوند و چهارمحال و بختیاری رویش دارد.
عمده رویشگاههای گیاه در استانهای خراسان ، اصفهان ، تهران ، مازندران ، مرکزی و زنجان می باشد .
شیرابه ای که در اثر خراشهای طبیعی یا مصنوعی از ریشه ، ، ساقه ، برگ و میوه گیاه تراوش می شود اصطلاحا” گالبانوم” گویند.
صمغ حاصل از گیاه ، جز فرآورده های فرعی مرتع بوده و بعنوان یکی از مهمرترین گیاهان دارویی – صنعتی صادراتی کشور محسوب می شود.
گلهای معطر آن هرمافرودیت ( اندام نر و ماده را با هم دارند ) هستند و گرده افشانی آنها توسط مگسها صورت می گیرد . این گیاه خودگشن است . گل های این گیاه در ماههای May تاJune ظاهر می شوند و دانه ها در June تا Agust می رسند.
از آنجایی که این گیاه یک گیاه مجاز مشروط به بهره برداری است ، بهره برداری آن از مراتع مستلزم حفظ بقای آن می باشد و معمولاً این کار برعهده ی بهره بردارن است و بیشتر به روش کپه کاری در مراتع صورت می گیرد . این گیاه در خاکهای سبک ( شنی ) ، متوسط ( لومی ) و سنگین ( رسی ) رشد می کند و نیازمند خاک با زهکشی عالی است و از نظر شیمی خاک ، خاکهای اسیدی ، خنثی و بازی ( قلیایی ) را می تواند تحمل کند و نیازمند خاکهای مرطوب است .
در سایه و همچنین در مناطق خیلی سرد نمی تواند رشد کند . این گونه دماهای پایین در حدود ۵- تا ۱۰- درجه سانتیگراد را تحمل می کند . در گزارش دیگر گفته شده حداقل دمای ۱۵- درجه سانتیگراد را تحمل می کند بنابراین در بسیاری از قسمت های کشور به صورت آزاد ( out doors ) رشد موفقی خواهد داشت . از آنجایی که این گیاه نسبت به آسیب ریشه ی اصلی حساس است و تحمل کمی دارد بهتر است آنرا هر چه زودتر در زمین نهایی غرس کرد .
زمان جمع‌آوری:
با توجه به اینکه گیاه منوکارپ می‌باشد باریجۀ اشکی در سال آخر رویش که ساقه ایجاد می‌شود بدست می‌آید و به منظور جمع‌آوری باریجۀ عسلی برش عرضی یا طولی ریشۀ گیاهان از اواخر خردادماه به مدت ۲ ماه بر حسب شرایط اقلیمی مناطق مختلف انجام می‌گیرد. بوتۀ باریجه در سن ۶ـ۷ سالگی در پی بارندگی زمستانی قابل توجه، رشد و نمو مناسبی خواهد داشت و در بهار ساقه‌های هوائی گل‌دهنده تولید می‌کند و در این صورت با تراوش شیرابه به صورت طبیعی یا با ایجاد خراش‌ بر روی ساقۀ آن، امکان بهره‌برداری باریجۀ اشکلی فراهم می‌شود.
در برداشت باریجۀ عسلی یا باریجۀ نرم، ابتدا خاک پای بوته‌های سه ساله به بالا کنار زده می‌شود. بعد از تمیز کردن یقۀ گیاه روی سطح جانبی ریشه برش عرضی ایجاد می‌کنند. برای حفاظت از باران و تابش نور خورشید روی آن سایه‌بان ایجاد می‌کنند باید دقت شود تا لایۀ زایندۀ باریجه در محور میانی گیاه از بین نرود و حداکثر ۳ برش ایجاد شود، به طوریکه بیش از یک سوم مقدار ریشه را در برنگیرد. شیرابه ترشحه بعد از یک هفته با ابزار مخصوص برداشت می‌شود و در حلب جمع‌آوری می‌گردد. پس از برداشت محصول بسته به کوچکی یا بزرگی و قدرت شیردهی و شادابی بوته برش دیگری داده می‌شود. از این‌رو برداشت شیرابه باریجه از هر بوته بین ۱۵۰ ـ ۵۰ گرم متغیر است .
بهترین زمان برای بذر افشاندن ، بلافاصله بعد از رسیدن دانه است که این کار در پاییز در گلخانه انجام می شود در غیر این صورت بذرافشاندن در Aprill ( در گلخانه ) صورت میگیرد . به محض اینکه نهال ها به اندازه کافی بزرگ شدند بطوریکه براحتی قابل انتقال باشند آن ها را به گلدانهای خاصی منتقل می کنند .
برای این که گیاه کوچک به صدمه ریشه حساس تر است ، آنها را در مکانهای ثابت و در هوای آزاد غرس می کنند . حداقل برای اولین زمستان گیاهان را در یک مالچ حمایتی در هوای آزاد نگهداری می کنند. تکثیر غیرجنسی در پاییز به دلیل اینکه احتمال صدمه ی ریشه وجود دارد ممکن است مضر باشد .
از تمام قسمتهای گیاه به خصوص ریشه ، گم رزین گالبانوم بدست می آید. گالبانوم دارای خاصیت ضد انقباض (Antispasmodic ) ، ضد نفخ و بادشکن ( Carminative ) ، خلط آور ( Expectorant ) و محرک و مهیج (Stimulant ) است .
گم رزینی که از نربری ساقه ( سربری ساقه ) بدست می آید به نوع اشکی معروف است ولی نوع توده ای آن از تیغ زدن ریشه های بوته های سه ساله به بالا بدست می آید .
تیغ زدن از خردادماه به مدت ۲ ماه توسط تیغ های مخصوصی صورت می گیرد . دو نوع روش تیغ زدن داریم :
۱) روش برش طولی که به روش شیرازی معروف است ؛
۲ ) روش برش عرضی که به روش فیروزکوهی معروف است . البته کیفیت شیرابه ی اشکی از شیرابه ی توده ای بیشتر است چون ناخالصی های کمتری دارد .
باید توجه داشت که در هر دو روش برش عرضی و طولی ریشه ، احتمال آسیب به لایه زاینده درونی وجود دارد لذا عمل برش باید با دقت کافی و حتی الامکان با چاقوی تیز و مخصوص صورت گیرد .
صمغ باریجه را براساس مواد غیر محلول شیرابه در الکل ۹۰ درجه به ۴ رتبه ی :
۱ ) باریجه ممتاز ،
۲ ) درجه یک ،
۳ ) درجه دو ،
۴ ) درجه سه تقسیم بندی می کنند .
در هر صورت مقدار خاکستر آن نباید بیشتر از ۱۰ درصد باشد.
فرآوردۀ طبیعی:
فرآوردۀ حاصل از گیاه باریجه دارای بوی قوی، معطر، فاقد و طعم گس و تلخ می‌باشد و به دو شکل سخت و نرم عرضه می‌گردد. باریجه سخت دارای دو نوع باریجه اشکی و توده‌ای می‌باشد.
باریجۀ اشکی در اثر گزش حشرات، خراش طبیعی یا ایجاد شکاف بر روی ساقۀ گیاه به خارج ترشح می‌شود و پس از چند روز شیرۀ حاصل در مجاورت هوا سفت شده از گیاه جدا می‌شود. باریجۀ اشکی به رنگ سفید مایل به زرد یا زرد مایل به سبز یا مایل به قرمز می‌باشد به شکل مدور یا بی‌شکل با سطحی ناصاف و کدر می‌باشد. چنانچه شکسته شود مقطع آن زرد رنگ و شفاف جلوه می‌کند.
اینگونه باریجه مدت‌ها نرمی خود را حفظ می‌کند، ولی بعداً به مرور زمان سخت و شکننده می‌شود به طوریکه در اثر خرد شدن به صورت گرد درمی‌آید. باریجه توده‌ای و حجیم که از تجمع قطعات اشکی نامنظم واقع در یک قسمت بی‌شکل و خمیری تشکیل می‌شود به صورت قطعاتی به ابعاد مختلف و نامنظم در معرض استفاده قرار می‌گیرد غالباً مایل به سبز، سبز قهوه‌ای، سبز مایل به زرد یا تیره است.
در داخل آن، ناخالصی‌های متفاوت نظیر ریزه‌های خاک، خرده‌های ساقه، برگ و دمبرگ گیاه دیده می‌شود. باریجۀ نرم را باریجۀ عسلی می‌گویند و شیرابه‌ای غلیظ شبیه عسل با بوی تند و نافذ و به رنگ قهوه‌ای تیره می‌باشد. در اثر برش طولی یا عرضی قسمت یقۀ گیاه به خارج ترشح می‌شود و واجد ۳۰ـ۲۵% اسانس می‌باشد. باریجۀ عسلی را از پالایش باریجه توده‌ای نیز بدست می‌آورند .

مواد متشکله:
الئوگم رزین باریجه دارای ۵ـ۳ درصد اسانس، ۷۰ـ۵۰ درصد رزین، ۴۰ـ۲۰ درصد مواد صمغی، ۱۰ـ۱ درصد رطوبت و مواد معدنی می‌باشد . اسانس باریجه از ۷ گروه ترکیبات مختلف تشکیل شده است:
۱ـ هیدروکربن‌های ترپنی که حدود ۷۵ـ۶۳ درصد اسانس را تشکیل می‌دهد و حاوی Bـ ‌پینن ، ـ پینن، دلتا ـ ۳ ـ کارن و هیدروکربن‌های دیگر مانند میرسن، پاراسیمن، لیمونن، ترپینولن .
۲ـ الکل‌های مونوترپنی و استات
۳ـ سزکوئی ترپن‌ها
۴ـ آزولن‌ها
۵ـ استرهای تیول
۶ـ پیرازین‌ها
۷ـ هیدروکربن‌های با اسکلت غیرترپنی:
استرهای تیول، پیرازین‌ها و هیدروکربن‌های با اسکلت غیرترپنی ترکیباتی هستند که با مقادیر کم و ساختمان‌های کاملاً متفاوت مسئول بوی مخصوص و قوی باریجه هستند . مواد صمغی باریجه حاوی کربوهیدراتهای گالاکتوز، آرابینوز، گالاکتیک اسید، ۴ ـ متیل گلوکوروتیک اسید و آمبلی فرون می‌باشد.
شماره Component (GC/MS) ٪ درصد
۱ a-Thujene 3.3
2 a- Pinene 18.3
3 Camphene 0.2
4 Sabinene 3.1
5 b-Pinene 50.1
6 a-Phellandrene 0.3
7 d-3-Carene 6.7
8 Allo-ocimene 2.9
9 b-Phellandrene 2.1
10 Myrtenal 0.5
11 a-Cubebene 0.4
12 a-Elemene 0.9
13 Germacrene-D 0.9
14 b-Gurjunene 1.8
15 a-Muurolene 0.8
16 d- Cadinene 1.2
17 b-Sesquiphellandrene 1.1
آثار فارماکولوژیکی:
باریجه بیشتر مصرف صنعتی دارد و روی آثار فارماکولوژیک آن کمتر مطالعه شده است. یک مورد تحقیق بر روی ملح اسید گالبانیک (گالبانات سدیم) نشان می‌دهد که باعث کاهش فشار سرخرگی و افزایش ادرار در موش گردیده است .
آثار ضد دردی، ضد باکتری و ضد قارچی عصاره‌های خشک هیدروالکلی حاصل از اندام هوائی، ریشه، باریجۀ اشکی و عسلی و همچنین اسانس آن بررسی شده است که در مقایسه با مورفین اثر ضد دردی ریشه و اندام هوائی آن بیشتر و نوع اشکی معادل و نوع عسلی کمتر از مورفین گزارش شده است .
همچنین اسانس باریجه بر میکروبهای مولد آکنه مؤثر بوده و رشد آنها را مهار می‌کند. عصاره‌های آب، هیدروالکلی، کلروفرمی در نگهداری امولسیون‌ها به مدت ۶ ماه بدون تغییر فیزیکی و اختصاصات ظاهری مؤثر بودند .
موارد استعمال:
از باریجه بیشتر به عنوان طعم‌دهنده در محصولات غذائی مانند نوشابه‌های غیرالکلی و فرآورده‌های گوشتی و یا معطرکننده و تثبیت‌کنندۀ عطرها در فرآورده‌های آرایشی مورد مصرف قرار می‌گیرد. از باریجه در گذشته همراه با آنغوزه در ناراحتی‌های عصبی استفاده می‌شده است . بنابر اعتقاد دامداران مصرف بوتۀ باریجه بوسیله حیوانات اهلی در تولید شیر آنها مؤثر است. لذا در مناطقی که دامداران از نظر تأمین علوفه رمستانه در مضیقه می‌باشند می‌توان اجازۀ جمع‌آوری ساقه‌های خشک شده را پس از ریزش بذرهای تولیدی به آنها داد.
موارد استعمال در گذشته:
در طب گذشته، باریجه در اختلالات مقتضی در درمان تنگی نفس و سرفۀ مزمن مصرف می‌شده است . باریجه اثر نیروبخش، ضد نزله و ضد تشنج دارد ولی امروزه، استفاده از آن در طب داخلی به فراموشی سپرده شده است.
خواص درمانی باریجه :
در استعمال داخلی گالبانوم برای معالجه برونشیت مزمن ، آسم ودیگر ناراحتی های قفسه ی سینه مفید است و یک محرک برای هاضمه است و هم چنین نفخ شکم ، دردهای زکام ( آنفولانزا ) و قولنج را کاهش می دهد .
در استعمال خارجی از آن به عنوان ضماد برای تورم های اشتعالی ، زخم معده ، سوختگی ، جراحت و ناراحتی های پوستی استفاده می شود .
البته خاصیت ضد صرع ( Antiepileptic ) و ضد تشنج ( Anticonvulsant ) این گیاه توسط هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشکاه شهید بهشتی تهران طی مطالعه ای روی موشهای آزمایشگاهی در July ، ۱۹۹۷بررسی شد .
همچنین طی این مطالعه ، ترکیبات اسانس میوه F.gummosa توسط روشهای تجزیه ای
Gas Chromatography ( GC )
و Chromatography / Mass Spectroscopy (GS/MS ) Gas تعیین گردید که این ترکیبات به روش تجزیه ای ( GC / MS ) در جدول زیر آمده است :
لازم به توضیح است که گمان می رود اثرات ضد تشنج و سمی بودن آن به ترتیب به ترکیبات pinene و α-thujene موجود در اسانس بر می گردد .
از جمله مصارف صمغ باریجه ، کاربرد آن در صنایع عطر و ادکلن سازی، نقاشی ، نساجی و داروسازی است.
یکی از رویشگاههای با اهمیت باریجه ، حوضه های آبخیز جنوب و غرب کاشان است که براساس آمار سال ۱۳۷۱ ، بیش از یک ششم باریجه صادراتی کشور(حدود یازده تن ) را بخود اختصاص داده است.
بدلیل بهره برداری هر ساله از این گیاه در رویشگاههای مختلف کشور و به منظور یافتن مناسبترین شیوه ی بهره برداری و برآورد میزان توانایی آن در تولید محصول ، بررسیهای مطالعاتی در زمینه شیوه های مختلف بهره برداری در چهار مرتع باریجه خیز کاشان ( اسحاق آباد ، ویدوجا ، نشل و مرق) انجام گیرد.
نتایج حاصله نشان داد که ما بین چهار روش بهره برداری مرسوم ( برش عرضی ، برش طولی، نربری و رویش ایژی ) ، برش طولی ، مناسب ترین شیوه در امر بهره برداری شناخته شد. در این عملیات حداکثر تا چهار برش ، بسته به قطر و سنگ گیاه ، آسیب غیر قابل جبرانی را وارد نیاورده و قدرت بازیابی و ترمیم زخم وارد شده ، امکان پذیر است.
بدلیل کیفیت و مرغوبیت بسیار بالای باریجه ایران نسبت به سایر ممالک حوضه مدیترانه ، سالیانه بیش از دهها تن صمغ ، به شکل خام از کشور صادر و فرآورده های حاصل از آن با چندین برابر قیمت به کشور سرازیر می شود.
مصارف صنعتی:
از باریجه نوعی چسب مخصوص جهت چسباندن سنگهای قیمتی مانند الماس تهیه می‌شود. خاصیت مهم این چسب بی‌رنگی آن است. با این وجود بعلت اکتشاف و تولید چسب‌های سینتیک، کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد. علاوه بر مصارف فوق، اهمیت اصلی باریجه استفاده از آن در صنایع عطر و ادکلن‌سازی است، به طوری که یکی از خریداران اصلی عمدۀ باریجۀ ایران، کشور فرانسه و مؤسسه دیور آن کشور می‌باشد.
//////////////
باریجه، کما یا قسنی (Ferula gummosa) گیاهی خودرو از خانواده چتریان می‌باشد. از شیره ریشه آن ماده‌ای معطر گرفته می‌شود که در زبان‌های اروپایی galbanum خوانده می‌شود و کاربرد دارویی دارد.
محتویات
  [نمایش
گیاهشناسی باریجه[ویرایش]
در کتب قدیم با نام «انجدان» و در زبان سریانی «انگدان اوگاما» خوانده می‌شد. گیاهی جدا گلبرگ و شامل ۱۵۰ جنس و در حدود ۳۰۰۰۰ گونه می‌باشند. باریجه گیاهی پایا با ساقه ضخیم به ارتفاع ۱ تا ۲ متر و برگ‌هایی به رنگسبز مایل به خاکستری و پوشیده از تار به طول ۳۰ سانتیمتر بوده، رشد گیاه بصورت روزت بوده و از سن پنج سالگی به بعد با ایجاد ساقه گل دهنده به مرحله زایشی وارد می‌گردد. گیاه باریجه در طول عمر تنها یک بار به گل نشسته و بذر می‌دهد و پس از آن از بین می‌رود. گل‌های آن زرد و مجتمع به صورت چترهای مرکب و عموماً به صورت دستجات فراهم در قسمت‌های فوقانی ساقه ظاهر می‌گرددمیوه بیضی شکل و دراز به طول ۲/۱۲ تا ۲/۱۵ میلیمتر و عرض ۸/۵ تا ۸/۶ میلیمتر می‌باشد که کناره آن باریک‌تر از نصف قسمت محتوای دانه می‌باشد.
بهره برداری از باریجه[ویرایش]
این گیاه در مناطق کوهستانی مرکزی و شمال شرق ایران می‌روید. ریشهٔ آن در زمین مانند چغندر قند و به رنگ قهوه‌ای مایل به سیاه است. با بریدن لایه‌ای نازک از این ریشه مایعی صمغ مانند به رنگ شیر بیرون می‌زند که در اثر گذشت زمان که در اصطلاح «مدار» خوانده می‌شود به زرد و سپس قرمز تغییر رنگ می‌دهد. ابزارهایی که برای بهره‌برداری از این گیاه استفاده می‌شود عبارتست از: تتیشه برای کندن پای آن که در اصطلاح به این عمل «پاورداری» گفته می‌شود. تیغی دسته دار و به شکل داس با دسته‌ای چوبی و بلند به اندازهٔ ۴۰ سانتیمتر برای بریدن لایه‌ای نازک از روی ریشه که در اصطلاح اهل فن بِبُرّی (با تشدید را) خوانده می‌شود. پیش بند برای بستن جلوی سینه مثل پیش بند آشپزخانه برای جلوگیری از چسبیدن شیرهٔ گیاه به لباس در حین برداشت آن. و کالتیک قوطی حلبی برای انباشتن شیرهٔ قرمز شدهٔ گیاه و انتقال آن به حلب‌های ۲۰ کیلویی. شیرهٔ گیاه که پس از برداشتن لایهٔ نازک برون زده‌است و با گذشت چند روز رنگ آن به زرد و سرخ تغییر کرده با وسیله‌ای به نام «کارد» که ملاقه مانند و بادستهٔ چوبی کوتاه است از روی بدنه ریشه برداشته شده و باز با ببری لایه‌ای دیگر بریده می‌شود. پس از چند روز شیرهٔ بیرون آمده تغییر رنگ داده عمل گرفتن آن از سر گرفته می‌شود. بریدن‌ها و گرفتن‌ها تا جایی که در ریشهٔ گیاه شیر باشد ادامه میابد. فصل انجام این کار از اواخر بهار تا پایان تابستان است. نام محلی آن در زبان مردم اقلید فارس و بیدک وآباده فارس، قاسنی (بر وزن کاسنی) است. و به کسانی که شغل باریجه‌گیری دارند قاسنی‌زن گفته می‌شود. صمغ آن بویی خوش دارد و آتش‌گیر است. برخی دیگر از نامهای قدیم و جدید آن: به فارسی بارْزَد (نیز به صورتهای بیرْزَد/ بیرْژَد / بیرْزَه / بیْرژَه / بیْرزَی؛ ولی مؤلف برهان قاطع بارْزَد را معرّب بیرزد دانسته‌است )، وَشا / وِشا، و جز اینها (به زبان عامّة اندلس؛ ابن بیطار، ج ۴، ص )
مشخصات[ویرایش]
صمغی است با نام علمی Ferula golbaniflua و نام انگلیسی آن galbanum از خانواده Umbelliferae بر اثر شکافی که بر روی ساقه گیاه بوجود می‌آورند و یا در اثر نیش حشرات شیره آن خارج شده و در مجاورت هوا سفت شده به رنگ زرد، قهوه‌ای یا سبز بدست می‌آید. شیره این گیاه شبیه انغوزه‌است.
خواص[ویرایش]
۱. طبع آن خیلی گرم و خشک است. ۲. جهت خردکردن سنگ مثانه و کلیه این صمغ را با عسل مخلوط کرده میل شود. ۳. برای خارج کردن جنین مرده و مشیمه صمغ را با سرکه و مرمکی رقیق کرده میل کنید. ۴. جهت درمان بواسیر کمی از صمغ آن را در آب حل نموده به مدت ۳ روز بنوشید. ۵. جهت تسکین درد پهلو و کمر صمغ را در عرق گزنه حل نموده با روغن زیتون مخلوط نموده به صورت ضماد در محل درد بگذارید.
پانویس[ویرایش]
به علت اینکه این گیاه خیلی کمیاب است و خواص دارویی بسیار دارد و در صنعت داروسازی استفاده میشود چیدن و کندن ان جرم میباشد.
منابع[ویرایش]
·         خواص گیاهان دارویی جلد ۱ - محمدجواد هوشیار
///////////////
به کردی سورانی لو:

لۆ ڕوەکێکی بۆنخۆشە لە تیرەی چەترییەکان کە بە شێوەی خۆڕست لە کێوساندا دەڕوێ. قازانجی دەرمانیی زۆری ھەیە وکالسیۆمی زۆری تێدایە. لە کوردەواریدا وەکوو خۆراکی ئاژەڵان بە کار دێتبێسارانی لە شێعرێکدا ئاماژە بە ئەم گیایە دەکا و دەڵێ:
سوورە ھەراڵە و چنوور و شەوبۆ
گوراڵە و مەرزە و وەرکەمەر و لۆ
سەرچاوە[دەستکاری]
·         گوڵنامەی کوردی
////////////////
به عبری:
חלבנה היא אחת מסממני הקטורת שהוקטר במקדש. היא הוכנסה בכמות של שבעים מנה לתוך הקטורת בכל שנה.
/////////////
Galbanum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Ferula gummosa, from which galbanum comes.
Galbanum flowers, Kurdistanmountains, Hewraman.
Galbanum is an aromatic gum resin, the product of certain umbelliferous Persian plant species in the genus Ferula, chiefly Ferula gummosa (synonym F. galbaniflua) and Ferula rubricaulis. Galbanum-yielding plants grow plentifully on the slopes of the mountain ranges of northern Iran. It occurs usually in hard or soft, irregular, more or less translucent and shining lumps, or occasionally in separate tears, of a light-brown, yellowish or greenish-yellow colour, and has a disagreeable, bitter taste, a peculiar, somewhat musky odour, an intense green scent, and aspecific gravity of 1.212. It contains about 8% terpenes; about 65% of a resin which contains sulfur; about 20% gum; and a very small quantity of the colorless crystalline substance umbelliferone. It also contains α-pineneβ-pinene,limonenecadinene3-carene, and ocimene.[1]
Uses[edit]
Galbanum (Ferula gummosa) essential oil in clear glass vial
In the Book of Exodus 30:34, it is mentioned as being used in the making of a Ketoret which is used when referring to the consecrated incense described in the Hebrew Bible and Talmud. It is also referred to as the HaKetoret (the incense). It was offered on the specialized incense altar in the time when the Tabernacle was located in the First andSecond Jerusalem Temples. The ketoret was an important component of the Temple service in JerusalemRashi of the 12th century comments on this passage that galbanum is bitter and was included in the incense as a reminder of deliberate and unrepentant sinners.
It is occasionally used in the making of modern perfume, and is the ingredient which gives the distinctive smell to the fragrances "Must" by Cartier, "Vent Vert" by Balmain, "Chanel No. 19" and "Vol De Nuit" by Guerlain. The debut of Galbanum in fine modern perfumery is generally thought to be the origin of the "Green" family of scents, exemplified by the scent "Vent Vert" first launched by Balmain in 1945.
Hippocrates employed it in medicine, and Pliny (Nat. Hist. xxiv. 13) ascribes to it extraordinary curative powers, concluding his account of it with the assertion that "the very touch of it mixed with oil of spondylium is sufficient to kill a serpent." The drug is occasionally given in modern medicine, in doses of from five to fifteen grains. It has the actions common to substances containing a resin and a volatile oil.
The Latin name Ferula derives in part from Ferule which is a schoolmaster's rod, such as a cane, stick, or flat piece of wood, used in punishing children.[2] A ferula called narthex (or Giant fennel), which shares the galbanum-like scent, has long, straight and sturdy hollow stalks, which are segmented like bamboo.[3] They were used as torches in antiquity and it is with such a torch that, according to Greek mythology, Prometheus, who deceived his father stealing some of his fire, brought fire to humanity.[4] Bacchae were described using the bamboo-like stalks as weapons.[3]Such rods were also used for walking sticks, splints, for stirring boiling liquids, and for corporal punishment. Some of the mythology may have transferred to the related galbanum which was referred to as the sacred “mother resin.”[5]Galbanum was highly treasured as a sacred substance by the ancient Egyptians. The “green” incense of Egyptian antiquity is believed to have been galbanum. Galbanum resin has a very intense green scent accompanied by aturpentine odor. The initial notes are a very bitter, acrid, and peculiar scent [6][7][8] followed by a complex green, spicy, woody, balsamlike fragrance. When diluted the scent of galbanum has variously been described as reminiscent of pine (due to the pinene and limonene content), evergreen, green bamboo, parsley, green apples, musk, or simply intense green.[9][10] The oil has a pine like topnote which is less pronounced in the odor of the resinoid. The latter, in turn, has a more woody balsamic, conifer resinous character.[11][unreliable source?] Galbanum is frequently adulterated with pine oil.[9][10][11][12]
Galbanum oil is steam-distilled to yield a green, fruity-floral odor reminiscent of fine malt.[13]
References[edit]
3.       Jump up to:a b Encyclopædia Britannica[not specific enough to verify]
5.       Jump up^ Handbook of chemistry, Volume 17, By Leopold Gmelin
6.       Jump up^ Grieve, Maud, A Modern Herbal
7.       Jump up^ The American Heritage Dictionary of the English Language, Fourth Edition copyright ©2000 by Houghton Mifflin Company
8.       Jump up^ Mirriam-webster dictionary 2010
9.       Jump up to:a b LAWRENCE, B.M; "Progress in Essential Oils" 'Perfumer and Flavorist' August/September 1978 vol 3, No 4 p 54
10.    Jump up to:a b McANDREW, B.A; MICHALKIEWICZ, D.M; "Analysis of Galbanum Oils". Dev Food Sci. Amsterdam: Elsevier Scientific Publications 1988 v 18 pp 573 – 585
13.    Jump up^ Richard Alan Miller, Iona Miller, 1990. The Magical and Ritual Use of Perfumes preview in Google books, page 81

·          This article incorporates text from a publication now in the public domainChisholm, Hugh, ed. (1911). "Galbanum". Encyclopædia Britannica (11th ed.). Cambridge University Press.

//////////////



Title:

بررسي ريزازديادي به روش كشت مريستم در گياه باريجه(Ferula gummosa Boiss) 

Authors :

-

Type :text
Genre :thesis
Language :
Content Owner :

کتابخانه دیجیتالی دانشگاه تهران

Descriptor :
Classification :-
Publication Status :
Edition :-
Physical Properties :جلدnull - ص 100
Summary :Galbanum (Ferula gummosa B.) is an valuable medicinal-industrial plant species belonged to Apiaceae family and endemic of Iran. The objective of the research was to find methods for mass propagation of this endangered species. The explants were excised from in vitro grown seedlings obtained by either embryo or seed culture. Vertical method of cultivation was applied for embryo culture and in order to overcome seed dormancy, cold factor was applied mainly. In meristem and shoot tip culture in MS medium supplemented with different concentrations of BA (0-20 mg/l) and NAA (0-0.4 mg/l), the composition of BA (2 mg/l) and NAA (0.1 mg/l) was known to be the most effective combination for the regeneration of both explants. The highest number of shoots per explant and the longest length of shoots was shown to be 8 shoots and 71 mm for meristem tip explants and 5 shoots and 64 mm for shoot tip ones. In somatic embryogenesis process, embryogenic callus was raised from the endosperm tissue of the seed which had been germinated in hormone-free MS1/2 medium. The subculture of embryogenic callus in MS medium supplemented with BA (2 mg/l) and NAA (0.1 mg/l) resulted in the development of the embryonic mass and the formation of global, heart-shaped, torpedo, and mature embryos. A mature embryo was transferred to simple MS1/4 medium, but it couldn’t develop and after sometime, secondary embryos were formed on it. By transferring the secondary embryogenic mass to the MS media supplemented with various plant growth regulators, plantlets were obtained and new somatic embryos formed on some of these mature embryos failed to develop, represented the second cycle of the secondary somatic embryogenesis. In the second embryogenesis phase, using ADS was quite successful in the formation of embryos and their development. The results of this research suggest that applying a combination of hormones such as BA and NAA in low concentrations, is an effective method for micropropagation of F.gummosa.Key words:Ferula gummosa, meristem culture, somatic embryogenesis, MS medium, BA, NAA, ADS
Table of Content :-
Addressed :
Note :
به همراه cd
كتابنامه: به فارسي و انگليسي
چكيده: به فارسي و انگليسي
عنوان به انگليسي:An investigation onmicropropagation of galbanum(Ferula gummosa Boiss) throughmeristem culture
اصلاح نباتات
كارشناسي ارشد
Unique Id :oai:ut.ac.ir:thesis/1-238779
Place :-
Access Condition :-
Creation Date :2011/10/19
Modification Date :2011/11/21
Extension :-
Submission Date :2012/08/02
Digital Content Price :دارای قیمت
Order of digitization Download