فاغیة. [ ی َ ] (ع اِ) شکوفه ٔ حنا یا گل یا شکوفه ٔ خوشبوی که از سر به زیر نشاندن شاخش برآید. (منتهی الارب ). به عربی اسم شکوفه ٔ حناست و به سریانی لفجی کفررا و به رومی اورسیقون و به یونانی سداموفور نامند. و در حدیث آن است از حضرت رسول که : احب الریاحین الفاغیة... و بهترین آن تازه ٔ سفید حلوالرایحه است . و معتدل در حرارت و برودت است و جهت اورام حارّه نافع و باعث کرم نخوردن پارچه ٔ پشمی است . (فهرست مخزن الادویه ). || (ص )سخن چین . (منتهی الارب ). رجوع به فاغر و فاغره شود.
فاغیه .[ ی َ / ی ِ ] (اِ) بمعنی فاغر است . (فهرست مخزن الادویه ). فاغر است که گل زردی باشد خوشبوی در هندوستان مانند زنبق ، و به هندی رای چنپا گویند. و گل حنا و درخت حنای گل کرده را نیز گفته اند. (برهان ). || هر شکوفه را نیز گویند که خوشبوی باشد. (برهان (.
/////////////
حنا. همگان میدانند كه زنان و كودكان ناخــــــــــــنهای خود را با بــــــــــــــرگهای Lawsonia alba یا L. inermis ، كه در سرتاسر جنوب چین میروید می رنگند و ازهمینرو آن را či kia hwa ("گل ناخن") نامند. 1 كتاب San fu hwan t‛u4 كه نویسنده و تاریخ نگارش آن شناخته نیست در باره این گیاه چنین گوید: در دوره فرمانروائی فغفور وو از دودمــــان هان (140 تا 87پ م ) از نان یوئه (Nan Yüe) (جنوب چین) به كاخ فوـ لی آورده و كاشته شد. بدون شك این تاریخها با هم نمیخواند یا این مطلب را بعدها به كتاب افزودهاند. باز هم کهن ترین اشاره تاریخ پذیر به این گیاه در كتاب Nan fan ts‛ao mu čwan نوشته كی هان آمده،3 كه گوید درختی است به بلندای یک و نیم تا دو متر با شاخههای سست و نازک و برگهائی چون نارون جوان (Ulmus campestris) ، با گلهائی به سفیدی برف، همچون گلهای ye-si-min و mo-li، هرچند با بویی دیگر. همچنانکه در بالا (ص 329 ) گفتیم سپس می گوید این سه گیاه را مردمان هو از تا تسین آورده در كوانـ تون كاشتند. 4 باری دیگر این پرسش پیش میآید كه این گفته در نوشته نخستین هم بوده است یا نه. چون چرا پذیرد؛ بیشتر ازیرا كه كی هان نام دیگر این گیاه را san-mo شمرده كه همچنانکه دیدیم یكی از نامهای یاسمن است.
كتاب Pei hu lu كه توان كونـ لو (Twan Kun-lu) آن را دور و بر سال 875 ترسائی نوشته، زیر عنوان či kia hwa آمده است: "گل ناخن زیبا و سفید است و بسیار خوشبو . امروزه بربرها آن را می کارند. هنوز این نام بازنمودی نیافته است. افزون بر این گیاه، یاسمن و mo-li نیز سفید اند. این سه را ایرانیان (پوـ سه) به چین آورده كاشتند. گل p‛i-ši-ša (یا "گل اشرفی") (Inula chinensis) را نیز بهمچنین. درآغاز این گیاه تنها خارج از چین کشت می شد، هرچند در سال دوم از دوره تاـتون (Ta-t‛un) (سال 536 م. ، از دودمان لیانگ) برای نخستین بار به چین رسید ( )." در Yu yan tsa tsu1 كه دور و بر پانزده سال پیشتر نوشته شده، میخوانیم: "میگویند گل اشرفی نخست در خارج کشت می شده است. در دومین سال از دوره تاـ تون از دودمان لیانگ (536 م. ) به چین رسید. در دوره فرمانروائی دودمــــــــــــــان لیانگ، مردم كین چو (Kin čou) رسم داشتند در خانههای خود سر سكه زر نرد بازند. وقتی اندوخته سكه به پایان میرسید، به گل اشرفی روی میآوردند. از همین روست كه یو هون (Yü Hun) گفته است: "هر كس گل به كف آرد، پول درآورده است." همچنین در همین کتاب آمده است:2 "p‛i-ši-ša نام دیگر گل اشرفی است،3 كه در اصل بیگانه بود و در نخستین سال دوره تاـتون از دودمان لیانگ (535 م) وارد چین شد." بیشک گل اشرفی مورد نظر توان كونـ لو و توان چنـ شی نمی تواند Inula chinensis باشد كه گیاهی است خودرو و در شمال چین فراوان یافت میشود و پیشتر، هم در Pie lu آمده و هم تائو هونـكین (T‛ao Hun-kin) به آن اشاره كرده است. 4 روشن است كه این گیاه كه در دوره لیانگ وارد چین شده گونهای متفاوت بوده است. تنها راه حل این مسئله تعیین سرنمون p‛i-ši-ša است كه گویا آوانگاشت واژه ای بیگانه باشد. نگفتهاند كه این واژه از كدام زبان است، هرچند از روی ظواهر میتوان حكم به سنسكریت بودن آن داد و به احتمال زیاد میتوان ریشه آن را در صورتی چون *visīsa (یا *viçesa) یافت. به هر روی چنین نامگیاهی در سنسكریت نیست و بسا که سنسكریت نباشد.5
در Pei hu lu نیز به همین ترتیب گل ناخن وارداتی از ایران دانسته شده هرچند اشارهای به محصول آن، حنا، نشده است. در هیچ یك از كتابهای دیگر دوره تانگ اشارهای به حنا ندیدهام. برداشت من این است كه این بزک تا پیش ازدوره سونگ در چین کار نمی رفته و مسلمانان این شیوه کارگیری آن را واردِ (یا دوباره واردِ) چین كردند و در آغاز هم تنها در بین آنها رسم بود. همچنین میدانیم كه بــــــــــــــرگهای Impatiens balsamina ( fun sien) آمیخته با زاج سفید را امروزه برای رنگ كردن ناخن به كار برند و ازیراست که žan či kia ts‛ao ("گیاه رنگ كننده ناخن") مینامند،1 نامی كه نخست در كتاب Kiu hwan pen ts‛ao، كه نخستین سالهای دوره مینگ انتشار یافت مطرح شد. کهن ترین منبعی كه به این رسم اشاره كرده كتاب Kwei sin tsa ši 2 نوشته چو می (Čou Mi) (1320ـ1230) است كه آورده است: " هرچند در باره گونه قرمزِ گلِ (Impatiens balsamina) fun sien باید گفت برگهای آن را در هاون سوده با كمی زاج سفید در آمیخته بکار برند. 3 باید نخست ناخنها را درست تمیز كرد و زان پس خمیر بر آنها گذاشت. شبانگاه تكه ابریشمی روی ناخنها میبندند و ناخن رنگ میگیرد. این کار را سه تا پنج بار میكنند. رنگی که به دست می آید به (Basella rubrum) yen-čiمی ماند. حتی با شستن هم از بین نمیرود و ده روز تمام پایدار می ماند. امروزه در میان بسیاری از زنان مسلمان کاربرد این ماده در رنگ ناخنها رواج دارد و بهر ســـرگرمی سگ و گربه را نیز با آن رنــــگ میكنند." Pen ts‛ao kan mu تنها عبارت آخر این نوشته را آورده است. نوشته ی چو می نشان نمی دهد كه این رسم باستانی بوده است؛ برعكس، گویا کهن تر از دوره سونگ نبوده باشد.
در هیچ یك از گیاهنامههای کهن نامی از Lawsonia در میان نیست. نخستین بار این نام در Pen ts‛ao kan mu آمده. همه دانسته های لی شیـ چن که در اینجا آورده تنها همین است كه دو گونه داریم ، زرد و سفید كه طی ماههای تابستان گل میكنند؛ بوی آن مانند بوی mu-si , (Osmanthus fragrans) است؛ و مــــــــــیتوان رنگِ ناخن كرد و در ایـــــــــــــــــــن کار بــــــــــهتر از گل (Impatiens balsamina) fun sien است. چن كان ـ چون (Čen Kan-čun) ، از نویسندهان دوره سونگ، آن را زیر نام ihian hwa؛ ("گل دارای بوی ویژه") میآورد.
تا به امروز باور همگان بر این بوده كه بکار گیری حنا و ورود Lawsonia به چین پیشینه ای بس كهن دارد، هرچند درست این است كه گواهان مؤید این ادعا بسیار ضعیف است. به باور من، پیشینه بکار گیری حنا به پیش از دوره سونگ نمیرسد. باید این را نیز گوشزد کرد كه هیچ نام بیگانه كهنی برای این گیاه یا محصول آن ننوشته اند. اف. پی. اسمیت و استوارت نام hai-na (hinnā / حنّای عربی) را بدون نام بردن از مأخذ آورده اند. صورت این آوانگاشت به خودی خود نشان از کهنگی دارد: در واقع در سده شانزدهم به این نام برمیخوریم؛ در Pen ts‛ao kan mu 1، ســــــپس در K'ün fan p‛u از سال 31630
و Nun čen ts‛üan šu كه سو كوانـكی (Sü Kwan-k‛i) ، دوست و پشتیبان یسوعیان، در سال 1619 انتشار داد. این نام را در Hwakin از سال 16883 نیز مییابیم.
بر همگان روشن است كه از روزگاران دور در باختر زمین حنا (hinnā عربی كه inei مالایایی هم از آن مشتق شده) را فراوان بکار می گرفته اند. مصریان دستهای خود را با برگهای این گیاه قرمز میكردند4 (puqer در زبان مصری، kuper یا khuper در زبان قبطی، kopher در زبان عبری، ، KÚproj، در زبان یونانی). تمامی ملل مسلمان این رسم را پیشه كردهاند و حتی موی خود و نیز یال و دم و سم اسبان راخضاب كنند. 5 گونه ی باختر آسیا كه در بلوچستان و جنوب ایران نیز خودروست مشابه گونه چینی است. 6 ایران باستان واسطه ای مهم در اشــاعه این گیاه بوده است.7 "در میان آنها [ایرانیان] همچنین رسم است كه دستها و بویژه ناخنهای خود را به رنگ قرمز زرد یا نارنجی فام درآورند كه بسیار مانند ناخن های دستان دباغان ماست. برخی پاهای خود را نیز رنگ میكنند. این آرایش برای زنان شوهردار بسیار واجب است طوری كه رنگ را به جشن اروسی آورده میان میهمانان سورِ اروسی پخش میكنند. حتی بدن دخترانی را كه باکره میمیرند حنا میگذارند تا وقتی برابر فرشته پُرسنده (نَكیر) می ایستند آراسته و زیبا باشند. این رنگ را از گیاهی بنام چینی *chinne میگیرند كه برگهایی چون شیرین بیان، یا بیشتر مانند مورد دارد. این گیاه در شهرستان اراك میروید؛ آن را خشك کرده میكوبند تا به نرمی آرد شود، سپس كمی آب انار ترش یا بادرنگ یا گاه تنها آب شیرین به آن افزوده دست ها را رنگ میكنند. اگر بخواهند رنگ دستها تیرهتر شود، بعد از این كار برگ درخت گردو را به دستان خود میمالند. با اینکه چندین بار در روز دستهای خود را میشویند تا پانزده روز نمی رود."1 محتملتر آن است كه این گیاه از ایران وارد چین شده باشد نه از باختر آسیا، هرچند گزارشهای مردم چین در این مورد چنان پیچیده و ناقص است كه نمیتوان به نتیجه روشنی رسید.
گویند Lawsonia alba در دربابار كوروماندل (Coromandel) خود روست. امروزه آن را در سرتاسر هند می کارند . بکارگیری حنا به عنوان بزک در میان همه زنان مسلمان رواج دارد و كم و بیش همین را در میان زنان هندو نیز میتوان دید؛ هرچند در درستی این گفته وات كه این رسم "پیشینه ای بسیار كهن دارد،"2 دودلم. هیچ نام سنسكریت كهنی برای این گیاه یا این بزک نیست (mendhī یا mendhikā واژههای سنسكریت نو هستند) و احتمال قویتر این است كه كاربرد آن تأثیر مسلمانان بوده باشد. ژوره1 بر این باور است كه گرچه درخت حنا می تواند بومی هند بوده باشد، شاید آغاز کشت آن درهند پس از چیرگی مسلمانان باشد. 2
فرانسوا پیرار، كه از سال 1606 تا 1610 در سفر بود، خبر از وجود گیاهی در جزایر مــــــــــــــالدیو میدهد كه از آن حـــــنا گیرند و گــــــــــــــــوید در آنــجا آن را innapa ( hīnā-fai=، "برگ حنا") نام دارد. وی گوید : "برگها را كوبیده بر دستها و پاهای خود گذارند تا سرخ شود كه در نظر آنها اوج زیبایی است. این رنگ هر چه هم بشویند نرود، و تا ناخن رشد نکرده گوشت پوست تازه نیاورد می ماند وزان پس (در پایان پنج یا شش ماه) دوباره بر دست و پای خود حنا میگذارند."3
1. بسنجید با: Notes and Queries on China and Japan, Vol. I, 1867, pp. 40-41 Stuart, Chinese Materia Medica, p. 233.
4. Ch. 3, p. 9b (نک : ص 263 کتاب پیش رو).
3. Ch. B, p. 3 (ed. of Han Wei ts‛un šu).
4. نیز بسنجید با: Hirth, China and the Roman Orient, p. 268.
1. Ch. 19, p. 10 b.
2 . Ch. 19, p. 10 a.
3. افزودن پیش ازkin در چاپ Pai hai بی گمان زاده خطاست.
4. نیز بسنجید با: Bretschneider, Bot. Sin., pt. III, p. 158.
5. فرهنگ نوین گیاهان چین (ص 913) گل اشرفی را همان Inula britannica شمرده است. در فرهنگ نگاری بودایی آن را همان jā ti سنسكریت (Jasminum grandiflorum:؛ بسنجید با: Eitel, Handbook, p. 52) دانستهاند. همین واژه به معنی «قِسم، رده» نیز هست؛ viçesa نیز همین طور، و تركیب Jāti-viçesa نمایانگر ویژگیهای خاص این گیاه است (Hoernle, Bower Manuscript, p. 273). پس بسا که بودائیان این گیاه را به معنای ’’گونه Jasminum‘‘گرفته باشند و سرانجام Viçesa به عنوان نام گل باقی مانده باشد.
1. Stuart, Chinese Materia Medica, p. 215; Pen ts‛ao kan mu, Ch. 17B, p. 12 b.
2. , p. 17 (ed. of Pai hai).
3. امروزه نیز به همین روش ساخت میشود.
1. Ch. 17 B, p. 12 b.
2. Kwan k‛ün fan p‛u, Ch. 26, p. 4 b نوشته های مربوط به چاپ نخست این كتاب مشخص شدهاند.
3. Ch. 5, p. 23 b.
4. V. Loret, Flore pharaonique, p. 80; Wœnig, pflanzen im alten Aegypten, p. 349.
5. L. Leclerc, Traité des simples, Vol. I, p. 469; G. Jacob, Studien in arabischen Geographen, p. 172; A. V. Kremer, Kulturgeschichte des Orients unter den Chalifen, Vol. II, p. 325.
6. C. Joret, Plantes dans l'antiquité, Vol. II, p. 47.
7. Schweinfurth, Z. Ethnologie, Vol. XXIII, 1891, p. 658.
1. A. Olearius, Voyages of the Ambassadors to the Great Duke of Muscovy and the King of Persia (1633-39), p. 234 (London, 1669).
بازنمائی باریک بینانه ای را كه شلیمر از روش كار داده است (Terminologie, p. 343) مو بمو میآورم:
"C'est avec la poudre fine des feuilles sèches de cette plante, largement cultivée dans le midi
de la Perse, que les indigènes se colorent les cheveux, la barbe et les ongles en rouge-
orange. La poudre, forme en pate avec de 1'eau plus ou moins chaude, est appliquée
sur les cheveux et les ongles et y reste pendant une ou deux heures, ayant soin de la
tenir constamment humide en empêchant 1'évaporation de son eau; âpres quoi la
partie est lavée soigneusement; 1'effet de 1'application du henna est de donner une
couleur rouge-orange aux cheveux et aux ongles. Pour transformer cette couleur
rougeatre en noir luisant, on enduit pendant deux ou trois autres heures les cheveux
ou la barbe d'une seconde pate formée de feuilles pulverise'es finement d'une espèce
d'indigofère, cultivée sur une large échelle dans la province de Kerman. Ces mani-
pulpations se pratiquent d'ordinaire au bain persan, ou la chaleur humide diminue
Singulièrement la durée de 1'opération." While the Persians dye the whole of their
hands as far as the wrist, also the soles of their feet, the Turks more commonly
only tinge the nails; both use it for the hair.
2. Watt, Commercial Products of India, p. 707.
1. Joret, Plantes dans l'antiquité, Vol. II, p. 273.
2. نیز بسنجید با:
D. Hooper, Oil of Lawsoniaalba, Journal As. Soc., Bengal, Vol. IV, 1908, p. 35.
3. Voyage of F. Pyrard, ed. by A. Gray, Vol. II, p. 361 (Hakluyt Society).
چاپ نخست این کتاب در سال 1611 در پاریس منتشر شد.
ساینو-ایرانیکا
///////////////
حنا
اشاره
به فارسی حنا و در کتب طب سنتی و به عربی «حنأ» و «الهنا» و «رقون» و «رقان» گویند و گل آن را «فاغیه» مینامند. به فرانسویHenne و به انگلیسیTrue alkanna وHenna وCamphire نامیده میشود. گیاهی است از خانوادهLythraceae ، نام علمی گونه بدون خار آنLawsonia inermis L . و مترادف آنLawsonia alba Lam . و گونه خاردار آنLawsonia spinosa L . میباشد.
مشخصات
حنا درختچهای است به بلندی 6- 5 متر که شاخههای آن متقابل، استوانهای و اغلب پوشیده از تارهای خارمانند است. برگهای آن کامل، بیضی، نوکتیز، متقابل به طول 3- 2 سانتیمتر. گلهای آن سفیدرنگ معطر و گروهی. این درختچه گرمسیری در مراکش، مصر، تونس، الجزیره و در آسیا در هند، ایران و اغلب مناطق دیگر آسیا میروید و کاشته میشود. در ایران در کرمان و بلوچستان بومی شده و کاشته میشود.
درختچه حنا باید آبیاری شود و از طریق قلمه و ریشهجوش و کاشت در اوایل بهار تکثیر میشود. تکثیر آن از طریق کاشت بذر آن نیز انجام میشود. برداشت برگهای آن که محصول مستعمل آن است، معمولا در هر سال 3- 2 مرتبه در طول مدت از اواسط تابستان تا اواسط پاییز انجام میگیرد. برگهای حنا خشک شده و به صورت گرد در آمده به بازار عرضه میشود.
معارف گیاهی، ج3، ص: 19
ترکیبات شیمیایی
در برگهای حنا گلوکوزید و ماده رنگی و هنوتانیکاسید[36] وجود دارد. ماده رنگی آن به نام لاوسون 37] مشابه با 2- هایدروکسی- آلفا- نافتوکینون 38] است G .I .M .P[ .
طبق بررسیهای دیگری گزارش شده که در برگهای آن یک ماده اوکسی- نافتوکینون 39] به نام لاوسون وجود دارد [یونگ کن . این ماده دارای خاصیت آنتیبیوتیک میباشد [پتلو]. گلهای آن معروف است که خوابآور عمیق است.
اسانس روغنی که از گلهای آن گرفته میشود دارای آلفا- یونون 40] و بتا- یونون 41] است [باسلاس که بتا- یونون جزء اعظم آن را تشکیل میدهد [آنتیا و کوشال .
خواص- کاربرد
در هندوچین از برگهای آن برای معالجه جذام، یرقان، شوره سر استفاده میشود [فوکود، کرووست و پتلو** و پروت و هریر*]. دمکرده برگهای حنا را مانند چای به زنها در موقع وضع حمل میدهند. جوشانده ریشه آن مدر است و برای معالجه ترشحات سوزاکی مهبل 42] مصرف میشود و به علاوه برای نرم کردن سینه و برونشیت نیز نافع است [پتلو و مینات*].
در شبهجزیره مالایا: از لهکرده برگهای تازه آن به صورت ضماد در موارد سوزش پا که منشأ آن بیماری بری- بری 43] و کمبود ویتامینB باشد و همچنین برای معالجه ناراحتیهای پوستی استفاده میکنند [ریدلی و هولمز] و به علاوه برای جوش و کورک و زخمهای ختنه و روماتیسم و بزرگ شدن معده به کار میرود [برکیل و
معارف گیاهی، ج3، ص: 20
هانیف . از جوشانده برگهای حنا به صورت غرغره برای رفع پیله دندان استفاده میشود [گیملت و برکیل*]. در مصرف داخلی برای کاهش درد معده بعد از زایمان و همچنین برای رفع خشونت صدا تجویز میشود [برکیل و هانیف**]. قاعدهآور است [ریدلی . مخلوط با گیاه علف دندان 44] برای سقط جنین مصرف میشود [گیملت .
توجه: مصرف داخلی گیاه علف دندان چون خراشدهنده و خطرناک است از نظر میزان و مورد مصرف و ضرورت مصرف و مراقبت در عوارض احتمالی باید حتما نظیر هر داروی غیر مجاز مصرف داخلی، با توصیه و زیر نظر پزشک باشد.
ریشه قابض حنا را خشک و خرد کرده و نرم کوبیده و برای معالجه جوش و کورک سر بچهها به سر آنها میمالند. ضمنا برای معالجه ناراحتیهای چشم نیز به کار میرود [ریدلی . در اندونزی از خمیر برگهای لهشده آن برای معالجه عفونت چرکی نرمهبند دور انگشت دست 45] و سایر بیماریهای ناخن و همچنین برای رفع هرپس 46] استفاده میشود و از میوههای خیلی نارس آن مرهمی درست میکنند که برای رفع خارش مفید است [رامفیوس و هین . در فیلیپین روغن و مرهمی که از برگهای حنا درست میکنند برای نرم کردن زخمها و التیام زخم و ضربخوردگی و رفع خونمردگی به کار میرود [سافورد]. برگ آن را دم کرده مانند چای میخورند از اضافه وزن جلوگیری میکند و پمادی که از میوههای جوان آن درست میشود برای رفع خارش روی پوست میمالند که خیلی مفید است [رامفیوس، هین، بورسما].
حنا از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی ایرانی مرکب القوی مایل به سردی و خشک است. عدهای آن را گرم و خشک نیز گفتهاند. از نظر خواص معتقدند که برای بیماریهای سر و چشم و دهان مفید است. ضماد برگ آن با برگ گردو (نصف و نصف) برای ناراحتی بیضه و سردرد نافع است و اگر با سرکه بر پیشانی مالیده شود رفع سردرد میکند. مالیدن برگهای لهشده آن با روغن زیتون برای رشد موی سر نافع است، خصوصا اگر با آب گشنیز مخلوط شده باشد. مضمضه با آب دمکرده برگ آن برای زخمهای دهان مفید است. خوردن 2 گرم آن و یا خوردن آب خیسکرده 50 گرم آن برای یرقان، طحال، سنگ کلیه، مثانه و سختی دفع ادرار نافع است. جنین را
معارف گیاهی، ج3، ص: 21
حنا 1. گل
سقط میکند و اگر تا ده روز متوالی خورده شود برای التیام زخمهای مجاری ادرار و ازدیاد ترشح ادرار و باز شدن عادت ماهیانه مفید است. برای رویانیدن ناخن اصلی به جای ناخن کج اثر خوب دارد. اگر آن را در آب خیس کرده و آب خیسکرده آن را با شکر بخورند، برای آغاز جذام مفید است و اگر یک ماه این رژیم ادامه یابد جذام تازه شروع شده بکلی مرتفع میشود. شستوشوی پوست با آب دمکرده آن برای سوختگی آتش مفید است و مالیدن آن برای ورمهای گرم که زردآب از آن خارج شود نافع است و با روغن گل برای رفع جرب مجرب است. اگر از برگ خشک کوبیده آن با پیه ضماد درست کنند، برای التیام زخم گوشه ناخن مفید است.
اگر 5 گرم از گل آن را با 100 گرم آب و عسل مخلوط کرده و بخورند برای رفع انواع سردرد و خشک کردن رطوبتها مفید است. روغن گل حنا که آن را «دهن الفاغیه» نامند و مانند روغن گل سرخ تهیه میکنند گرم و محلل مقوی مو و برای روشنی و درخشانی رنگ چهره نافع است.
حنا مضر حلق و ریه است از این نظر باید با کتیرا خورده شود. مقدار خوراک آن تا 5 گرم است و اگر از آن بیشتر خورده شود خطرناک و اسراف موجب هلاکت
معارف گیاهی، ج3، ص: 22
میشود. در مدارک طبی دیگر اطبأ معروف ایران مقدار خوراک از ساییده برگ آن را 5/ 2 گرم و خیس کرده در آب را تا 35 گرم برگ هم میتوان مصرف نمود و بتدریج آن را خورد. بهطوریکه هربار کمتر از 5/ 2 گرم از برگ آن مصرف داخلی شود. حنا برای رفع عرق بدبوی پا بسیار مؤثر است و از ساییده برگ آن که در بازار حنا گفته میشود برای رنگ کردن مو استفاده میشود و جزء قابل ملاحظهای از مواد رنگ کردن مو تجارتی میباشد.
توضیح: از برگهای خشک شده گیاه نیل 47] که به صورت گرد درآمده باشد، مخلوط با برگ حنا گردی به نام رنگ و حنا درست میکنند که برای رنگ کردن مو به کار میرود.
در کتابPentsao طب سنتی چین، گیاه حنا(L .alba) را با گیاهی به نامAlkanna tincoria در یک بخش بحث کرده و یکی میداند البته تا حدودی خواص مشترکی دارند، ولی دو گیاه متفاوت هستند. شرح گیاه دوم با نام ابو خلسا که آن را حنا الغول هم میگویند در جلد هفتم این کتاب مشروحا خواهد آمد.
معارف گیاهی، ج3، ص: 23
فاغیه .[ ی َ / ی ِ ] (اِ) بمعنی فاغر است . (فهرست مخزن الادویه ). فاغر است که گل زردی باشد خوشبوی در هندوستان مانند زنبق ، و به هندی رای چنپا گویند. و گل حنا و درخت حنای گل کرده را نیز گفته اند. (برهان ). || هر شکوفه را نیز گویند که خوشبوی باشد. (برهان (.
/////////////
حنا. همگان میدانند كه زنان و كودكان ناخــــــــــــنهای خود را با بــــــــــــــرگهای Lawsonia alba یا L. inermis ، كه در سرتاسر جنوب چین میروید می رنگند و ازهمینرو آن را či kia hwa ("گل ناخن") نامند. 1 كتاب San fu hwan t‛u4 كه نویسنده و تاریخ نگارش آن شناخته نیست در باره این گیاه چنین گوید: در دوره فرمانروائی فغفور وو از دودمــــان هان (140 تا 87پ م ) از نان یوئه (Nan Yüe) (جنوب چین) به كاخ فوـ لی آورده و كاشته شد. بدون شك این تاریخها با هم نمیخواند یا این مطلب را بعدها به كتاب افزودهاند. باز هم کهن ترین اشاره تاریخ پذیر به این گیاه در كتاب Nan fan ts‛ao mu čwan نوشته كی هان آمده،3 كه گوید درختی است به بلندای یک و نیم تا دو متر با شاخههای سست و نازک و برگهائی چون نارون جوان (Ulmus campestris) ، با گلهائی به سفیدی برف، همچون گلهای ye-si-min و mo-li، هرچند با بویی دیگر. همچنانکه در بالا (ص 329 ) گفتیم سپس می گوید این سه گیاه را مردمان هو از تا تسین آورده در كوانـ تون كاشتند. 4 باری دیگر این پرسش پیش میآید كه این گفته در نوشته نخستین هم بوده است یا نه. چون چرا پذیرد؛ بیشتر ازیرا كه كی هان نام دیگر این گیاه را san-mo شمرده كه همچنانکه دیدیم یكی از نامهای یاسمن است.
كتاب Pei hu lu كه توان كونـ لو (Twan Kun-lu) آن را دور و بر سال 875 ترسائی نوشته، زیر عنوان či kia hwa آمده است: "گل ناخن زیبا و سفید است و بسیار خوشبو . امروزه بربرها آن را می کارند. هنوز این نام بازنمودی نیافته است. افزون بر این گیاه، یاسمن و mo-li نیز سفید اند. این سه را ایرانیان (پوـ سه) به چین آورده كاشتند. گل p‛i-ši-ša (یا "گل اشرفی") (Inula chinensis) را نیز بهمچنین. درآغاز این گیاه تنها خارج از چین کشت می شد، هرچند در سال دوم از دوره تاـتون (Ta-t‛un) (سال 536 م. ، از دودمان لیانگ) برای نخستین بار به چین رسید ( )." در Yu yan tsa tsu1 كه دور و بر پانزده سال پیشتر نوشته شده، میخوانیم: "میگویند گل اشرفی نخست در خارج کشت می شده است. در دومین سال از دوره تاـ تون از دودمان لیانگ (536 م. ) به چین رسید. در دوره فرمانروائی دودمــــــــــــــان لیانگ، مردم كین چو (Kin čou) رسم داشتند در خانههای خود سر سكه زر نرد بازند. وقتی اندوخته سكه به پایان میرسید، به گل اشرفی روی میآوردند. از همین روست كه یو هون (Yü Hun) گفته است: "هر كس گل به كف آرد، پول درآورده است." همچنین در همین کتاب آمده است:2 "p‛i-ši-ša نام دیگر گل اشرفی است،3 كه در اصل بیگانه بود و در نخستین سال دوره تاـتون از دودمان لیانگ (535 م) وارد چین شد." بیشک گل اشرفی مورد نظر توان كونـ لو و توان چنـ شی نمی تواند Inula chinensis باشد كه گیاهی است خودرو و در شمال چین فراوان یافت میشود و پیشتر، هم در Pie lu آمده و هم تائو هونـكین (T‛ao Hun-kin) به آن اشاره كرده است. 4 روشن است كه این گیاه كه در دوره لیانگ وارد چین شده گونهای متفاوت بوده است. تنها راه حل این مسئله تعیین سرنمون p‛i-ši-ša است كه گویا آوانگاشت واژه ای بیگانه باشد. نگفتهاند كه این واژه از كدام زبان است، هرچند از روی ظواهر میتوان حكم به سنسكریت بودن آن داد و به احتمال زیاد میتوان ریشه آن را در صورتی چون *visīsa (یا *viçesa) یافت. به هر روی چنین نامگیاهی در سنسكریت نیست و بسا که سنسكریت نباشد.5
در Pei hu lu نیز به همین ترتیب گل ناخن وارداتی از ایران دانسته شده هرچند اشارهای به محصول آن، حنا، نشده است. در هیچ یك از كتابهای دیگر دوره تانگ اشارهای به حنا ندیدهام. برداشت من این است كه این بزک تا پیش ازدوره سونگ در چین کار نمی رفته و مسلمانان این شیوه کارگیری آن را واردِ (یا دوباره واردِ) چین كردند و در آغاز هم تنها در بین آنها رسم بود. همچنین میدانیم كه بــــــــــــــرگهای Impatiens balsamina ( fun sien) آمیخته با زاج سفید را امروزه برای رنگ كردن ناخن به كار برند و ازیراست که žan či kia ts‛ao ("گیاه رنگ كننده ناخن") مینامند،1 نامی كه نخست در كتاب Kiu hwan pen ts‛ao، كه نخستین سالهای دوره مینگ انتشار یافت مطرح شد. کهن ترین منبعی كه به این رسم اشاره كرده كتاب Kwei sin tsa ši 2 نوشته چو می (Čou Mi) (1320ـ1230) است كه آورده است: " هرچند در باره گونه قرمزِ گلِ (Impatiens balsamina) fun sien باید گفت برگهای آن را در هاون سوده با كمی زاج سفید در آمیخته بکار برند. 3 باید نخست ناخنها را درست تمیز كرد و زان پس خمیر بر آنها گذاشت. شبانگاه تكه ابریشمی روی ناخنها میبندند و ناخن رنگ میگیرد. این کار را سه تا پنج بار میكنند. رنگی که به دست می آید به (Basella rubrum) yen-čiمی ماند. حتی با شستن هم از بین نمیرود و ده روز تمام پایدار می ماند. امروزه در میان بسیاری از زنان مسلمان کاربرد این ماده در رنگ ناخنها رواج دارد و بهر ســـرگرمی سگ و گربه را نیز با آن رنــــگ میكنند." Pen ts‛ao kan mu تنها عبارت آخر این نوشته را آورده است. نوشته ی چو می نشان نمی دهد كه این رسم باستانی بوده است؛ برعكس، گویا کهن تر از دوره سونگ نبوده باشد.
در هیچ یك از گیاهنامههای کهن نامی از Lawsonia در میان نیست. نخستین بار این نام در Pen ts‛ao kan mu آمده. همه دانسته های لی شیـ چن که در اینجا آورده تنها همین است كه دو گونه داریم ، زرد و سفید كه طی ماههای تابستان گل میكنند؛ بوی آن مانند بوی mu-si , (Osmanthus fragrans) است؛ و مــــــــــیتوان رنگِ ناخن كرد و در ایـــــــــــــــــــن کار بــــــــــهتر از گل (Impatiens balsamina) fun sien است. چن كان ـ چون (Čen Kan-čun) ، از نویسندهان دوره سونگ، آن را زیر نام ihian hwa؛ ("گل دارای بوی ویژه") میآورد.
تا به امروز باور همگان بر این بوده كه بکار گیری حنا و ورود Lawsonia به چین پیشینه ای بس كهن دارد، هرچند درست این است كه گواهان مؤید این ادعا بسیار ضعیف است. به باور من، پیشینه بکار گیری حنا به پیش از دوره سونگ نمیرسد. باید این را نیز گوشزد کرد كه هیچ نام بیگانه كهنی برای این گیاه یا محصول آن ننوشته اند. اف. پی. اسمیت و استوارت نام hai-na (hinnā / حنّای عربی) را بدون نام بردن از مأخذ آورده اند. صورت این آوانگاشت به خودی خود نشان از کهنگی دارد: در واقع در سده شانزدهم به این نام برمیخوریم؛ در Pen ts‛ao kan mu 1، ســــــپس در K'ün fan p‛u از سال 31630
و Nun čen ts‛üan šu كه سو كوانـكی (Sü Kwan-k‛i) ، دوست و پشتیبان یسوعیان، در سال 1619 انتشار داد. این نام را در Hwakin از سال 16883 نیز مییابیم.
بر همگان روشن است كه از روزگاران دور در باختر زمین حنا (hinnā عربی كه inei مالایایی هم از آن مشتق شده) را فراوان بکار می گرفته اند. مصریان دستهای خود را با برگهای این گیاه قرمز میكردند4 (puqer در زبان مصری، kuper یا khuper در زبان قبطی، kopher در زبان عبری، ، KÚproj، در زبان یونانی). تمامی ملل مسلمان این رسم را پیشه كردهاند و حتی موی خود و نیز یال و دم و سم اسبان راخضاب كنند. 5 گونه ی باختر آسیا كه در بلوچستان و جنوب ایران نیز خودروست مشابه گونه چینی است. 6 ایران باستان واسطه ای مهم در اشــاعه این گیاه بوده است.7 "در میان آنها [ایرانیان] همچنین رسم است كه دستها و بویژه ناخنهای خود را به رنگ قرمز زرد یا نارنجی فام درآورند كه بسیار مانند ناخن های دستان دباغان ماست. برخی پاهای خود را نیز رنگ میكنند. این آرایش برای زنان شوهردار بسیار واجب است طوری كه رنگ را به جشن اروسی آورده میان میهمانان سورِ اروسی پخش میكنند. حتی بدن دخترانی را كه باکره میمیرند حنا میگذارند تا وقتی برابر فرشته پُرسنده (نَكیر) می ایستند آراسته و زیبا باشند. این رنگ را از گیاهی بنام چینی *chinne میگیرند كه برگهایی چون شیرین بیان، یا بیشتر مانند مورد دارد. این گیاه در شهرستان اراك میروید؛ آن را خشك کرده میكوبند تا به نرمی آرد شود، سپس كمی آب انار ترش یا بادرنگ یا گاه تنها آب شیرین به آن افزوده دست ها را رنگ میكنند. اگر بخواهند رنگ دستها تیرهتر شود، بعد از این كار برگ درخت گردو را به دستان خود میمالند. با اینکه چندین بار در روز دستهای خود را میشویند تا پانزده روز نمی رود."1 محتملتر آن است كه این گیاه از ایران وارد چین شده باشد نه از باختر آسیا، هرچند گزارشهای مردم چین در این مورد چنان پیچیده و ناقص است كه نمیتوان به نتیجه روشنی رسید.
گویند Lawsonia alba در دربابار كوروماندل (Coromandel) خود روست. امروزه آن را در سرتاسر هند می کارند . بکارگیری حنا به عنوان بزک در میان همه زنان مسلمان رواج دارد و كم و بیش همین را در میان زنان هندو نیز میتوان دید؛ هرچند در درستی این گفته وات كه این رسم "پیشینه ای بسیار كهن دارد،"2 دودلم. هیچ نام سنسكریت كهنی برای این گیاه یا این بزک نیست (mendhī یا mendhikā واژههای سنسكریت نو هستند) و احتمال قویتر این است كه كاربرد آن تأثیر مسلمانان بوده باشد. ژوره1 بر این باور است كه گرچه درخت حنا می تواند بومی هند بوده باشد، شاید آغاز کشت آن درهند پس از چیرگی مسلمانان باشد. 2
فرانسوا پیرار، كه از سال 1606 تا 1610 در سفر بود، خبر از وجود گیاهی در جزایر مــــــــــــــالدیو میدهد كه از آن حـــــنا گیرند و گــــــــــــــــوید در آنــجا آن را innapa ( hīnā-fai=، "برگ حنا") نام دارد. وی گوید : "برگها را كوبیده بر دستها و پاهای خود گذارند تا سرخ شود كه در نظر آنها اوج زیبایی است. این رنگ هر چه هم بشویند نرود، و تا ناخن رشد نکرده گوشت پوست تازه نیاورد می ماند وزان پس (در پایان پنج یا شش ماه) دوباره بر دست و پای خود حنا میگذارند."3
1. بسنجید با: Notes and Queries on China and Japan, Vol. I, 1867, pp. 40-41 Stuart, Chinese Materia Medica, p. 233.
4. Ch. 3, p. 9b (نک : ص 263 کتاب پیش رو).
3. Ch. B, p. 3 (ed. of Han Wei ts‛un šu).
4. نیز بسنجید با: Hirth, China and the Roman Orient, p. 268.
1. Ch. 19, p. 10 b.
2 . Ch. 19, p. 10 a.
3. افزودن پیش ازkin در چاپ Pai hai بی گمان زاده خطاست.
4. نیز بسنجید با: Bretschneider, Bot. Sin., pt. III, p. 158.
5. فرهنگ نوین گیاهان چین (ص 913) گل اشرفی را همان Inula britannica شمرده است. در فرهنگ نگاری بودایی آن را همان jā ti سنسكریت (Jasminum grandiflorum:؛ بسنجید با: Eitel, Handbook, p. 52) دانستهاند. همین واژه به معنی «قِسم، رده» نیز هست؛ viçesa نیز همین طور، و تركیب Jāti-viçesa نمایانگر ویژگیهای خاص این گیاه است (Hoernle, Bower Manuscript, p. 273). پس بسا که بودائیان این گیاه را به معنای ’’گونه Jasminum‘‘گرفته باشند و سرانجام Viçesa به عنوان نام گل باقی مانده باشد.
1. Stuart, Chinese Materia Medica, p. 215; Pen ts‛ao kan mu, Ch. 17B, p. 12 b.
2. , p. 17 (ed. of Pai hai).
3. امروزه نیز به همین روش ساخت میشود.
1. Ch. 17 B, p. 12 b.
2. Kwan k‛ün fan p‛u, Ch. 26, p. 4 b نوشته های مربوط به چاپ نخست این كتاب مشخص شدهاند.
3. Ch. 5, p. 23 b.
4. V. Loret, Flore pharaonique, p. 80; Wœnig, pflanzen im alten Aegypten, p. 349.
5. L. Leclerc, Traité des simples, Vol. I, p. 469; G. Jacob, Studien in arabischen Geographen, p. 172; A. V. Kremer, Kulturgeschichte des Orients unter den Chalifen, Vol. II, p. 325.
6. C. Joret, Plantes dans l'antiquité, Vol. II, p. 47.
7. Schweinfurth, Z. Ethnologie, Vol. XXIII, 1891, p. 658.
1. A. Olearius, Voyages of the Ambassadors to the Great Duke of Muscovy and the King of Persia (1633-39), p. 234 (London, 1669).
بازنمائی باریک بینانه ای را كه شلیمر از روش كار داده است (Terminologie, p. 343) مو بمو میآورم:
"C'est avec la poudre fine des feuilles sèches de cette plante, largement cultivée dans le midi
de la Perse, que les indigènes se colorent les cheveux, la barbe et les ongles en rouge-
orange. La poudre, forme en pate avec de 1'eau plus ou moins chaude, est appliquée
sur les cheveux et les ongles et y reste pendant une ou deux heures, ayant soin de la
tenir constamment humide en empêchant 1'évaporation de son eau; âpres quoi la
partie est lavée soigneusement; 1'effet de 1'application du henna est de donner une
couleur rouge-orange aux cheveux et aux ongles. Pour transformer cette couleur
rougeatre en noir luisant, on enduit pendant deux ou trois autres heures les cheveux
ou la barbe d'une seconde pate formée de feuilles pulverise'es finement d'une espèce
d'indigofère, cultivée sur une large échelle dans la province de Kerman. Ces mani-
pulpations se pratiquent d'ordinaire au bain persan, ou la chaleur humide diminue
Singulièrement la durée de 1'opération." While the Persians dye the whole of their
hands as far as the wrist, also the soles of their feet, the Turks more commonly
only tinge the nails; both use it for the hair.
2. Watt, Commercial Products of India, p. 707.
1. Joret, Plantes dans l'antiquité, Vol. II, p. 273.
2. نیز بسنجید با:
D. Hooper, Oil of Lawsoniaalba, Journal As. Soc., Bengal, Vol. IV, 1908, p. 35.
3. Voyage of F. Pyrard, ed. by A. Gray, Vol. II, p. 361 (Hakluyt Society).
چاپ نخست این کتاب در سال 1611 در پاریس منتشر شد.
ساینو-ایرانیکا
///////////////
حنا
اشاره
به فارسی حنا و در کتب طب سنتی و به عربی «حنأ» و «الهنا» و «رقون» و «رقان» گویند و گل آن را «فاغیه» مینامند. به فرانسویHenne و به انگلیسیTrue alkanna وHenna وCamphire نامیده میشود. گیاهی است از خانوادهLythraceae ، نام علمی گونه بدون خار آنLawsonia inermis L . و مترادف آنLawsonia alba Lam . و گونه خاردار آنLawsonia spinosa L . میباشد.
مشخصات
حنا درختچهای است به بلندی 6- 5 متر که شاخههای آن متقابل، استوانهای و اغلب پوشیده از تارهای خارمانند است. برگهای آن کامل، بیضی، نوکتیز، متقابل به طول 3- 2 سانتیمتر. گلهای آن سفیدرنگ معطر و گروهی. این درختچه گرمسیری در مراکش، مصر، تونس، الجزیره و در آسیا در هند، ایران و اغلب مناطق دیگر آسیا میروید و کاشته میشود. در ایران در کرمان و بلوچستان بومی شده و کاشته میشود.
درختچه حنا باید آبیاری شود و از طریق قلمه و ریشهجوش و کاشت در اوایل بهار تکثیر میشود. تکثیر آن از طریق کاشت بذر آن نیز انجام میشود. برداشت برگهای آن که محصول مستعمل آن است، معمولا در هر سال 3- 2 مرتبه در طول مدت از اواسط تابستان تا اواسط پاییز انجام میگیرد. برگهای حنا خشک شده و به صورت گرد در آمده به بازار عرضه میشود.
معارف گیاهی، ج3، ص: 19
ترکیبات شیمیایی
در برگهای حنا گلوکوزید و ماده رنگی و هنوتانیکاسید[36] وجود دارد. ماده رنگی آن به نام لاوسون 37] مشابه با 2- هایدروکسی- آلفا- نافتوکینون 38] است G .I .M .P[ .
طبق بررسیهای دیگری گزارش شده که در برگهای آن یک ماده اوکسی- نافتوکینون 39] به نام لاوسون وجود دارد [یونگ کن . این ماده دارای خاصیت آنتیبیوتیک میباشد [پتلو]. گلهای آن معروف است که خوابآور عمیق است.
اسانس روغنی که از گلهای آن گرفته میشود دارای آلفا- یونون 40] و بتا- یونون 41] است [باسلاس که بتا- یونون جزء اعظم آن را تشکیل میدهد [آنتیا و کوشال .
خواص- کاربرد
در هندوچین از برگهای آن برای معالجه جذام، یرقان، شوره سر استفاده میشود [فوکود، کرووست و پتلو** و پروت و هریر*]. دمکرده برگهای حنا را مانند چای به زنها در موقع وضع حمل میدهند. جوشانده ریشه آن مدر است و برای معالجه ترشحات سوزاکی مهبل 42] مصرف میشود و به علاوه برای نرم کردن سینه و برونشیت نیز نافع است [پتلو و مینات*].
در شبهجزیره مالایا: از لهکرده برگهای تازه آن به صورت ضماد در موارد سوزش پا که منشأ آن بیماری بری- بری 43] و کمبود ویتامینB باشد و همچنین برای معالجه ناراحتیهای پوستی استفاده میکنند [ریدلی و هولمز] و به علاوه برای جوش و کورک و زخمهای ختنه و روماتیسم و بزرگ شدن معده به کار میرود [برکیل و
معارف گیاهی، ج3، ص: 20
هانیف . از جوشانده برگهای حنا به صورت غرغره برای رفع پیله دندان استفاده میشود [گیملت و برکیل*]. در مصرف داخلی برای کاهش درد معده بعد از زایمان و همچنین برای رفع خشونت صدا تجویز میشود [برکیل و هانیف**]. قاعدهآور است [ریدلی . مخلوط با گیاه علف دندان 44] برای سقط جنین مصرف میشود [گیملت .
توجه: مصرف داخلی گیاه علف دندان چون خراشدهنده و خطرناک است از نظر میزان و مورد مصرف و ضرورت مصرف و مراقبت در عوارض احتمالی باید حتما نظیر هر داروی غیر مجاز مصرف داخلی، با توصیه و زیر نظر پزشک باشد.
ریشه قابض حنا را خشک و خرد کرده و نرم کوبیده و برای معالجه جوش و کورک سر بچهها به سر آنها میمالند. ضمنا برای معالجه ناراحتیهای چشم نیز به کار میرود [ریدلی . در اندونزی از خمیر برگهای لهشده آن برای معالجه عفونت چرکی نرمهبند دور انگشت دست 45] و سایر بیماریهای ناخن و همچنین برای رفع هرپس 46] استفاده میشود و از میوههای خیلی نارس آن مرهمی درست میکنند که برای رفع خارش مفید است [رامفیوس و هین . در فیلیپین روغن و مرهمی که از برگهای حنا درست میکنند برای نرم کردن زخمها و التیام زخم و ضربخوردگی و رفع خونمردگی به کار میرود [سافورد]. برگ آن را دم کرده مانند چای میخورند از اضافه وزن جلوگیری میکند و پمادی که از میوههای جوان آن درست میشود برای رفع خارش روی پوست میمالند که خیلی مفید است [رامفیوس، هین، بورسما].
حنا از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی ایرانی مرکب القوی مایل به سردی و خشک است. عدهای آن را گرم و خشک نیز گفتهاند. از نظر خواص معتقدند که برای بیماریهای سر و چشم و دهان مفید است. ضماد برگ آن با برگ گردو (نصف و نصف) برای ناراحتی بیضه و سردرد نافع است و اگر با سرکه بر پیشانی مالیده شود رفع سردرد میکند. مالیدن برگهای لهشده آن با روغن زیتون برای رشد موی سر نافع است، خصوصا اگر با آب گشنیز مخلوط شده باشد. مضمضه با آب دمکرده برگ آن برای زخمهای دهان مفید است. خوردن 2 گرم آن و یا خوردن آب خیسکرده 50 گرم آن برای یرقان، طحال، سنگ کلیه، مثانه و سختی دفع ادرار نافع است. جنین را
معارف گیاهی، ج3، ص: 21
حنا 1. گل
سقط میکند و اگر تا ده روز متوالی خورده شود برای التیام زخمهای مجاری ادرار و ازدیاد ترشح ادرار و باز شدن عادت ماهیانه مفید است. برای رویانیدن ناخن اصلی به جای ناخن کج اثر خوب دارد. اگر آن را در آب خیس کرده و آب خیسکرده آن را با شکر بخورند، برای آغاز جذام مفید است و اگر یک ماه این رژیم ادامه یابد جذام تازه شروع شده بکلی مرتفع میشود. شستوشوی پوست با آب دمکرده آن برای سوختگی آتش مفید است و مالیدن آن برای ورمهای گرم که زردآب از آن خارج شود نافع است و با روغن گل برای رفع جرب مجرب است. اگر از برگ خشک کوبیده آن با پیه ضماد درست کنند، برای التیام زخم گوشه ناخن مفید است.
اگر 5 گرم از گل آن را با 100 گرم آب و عسل مخلوط کرده و بخورند برای رفع انواع سردرد و خشک کردن رطوبتها مفید است. روغن گل حنا که آن را «دهن الفاغیه» نامند و مانند روغن گل سرخ تهیه میکنند گرم و محلل مقوی مو و برای روشنی و درخشانی رنگ چهره نافع است.
حنا مضر حلق و ریه است از این نظر باید با کتیرا خورده شود. مقدار خوراک آن تا 5 گرم است و اگر از آن بیشتر خورده شود خطرناک و اسراف موجب هلاکت
معارف گیاهی، ج3، ص: 22
میشود. در مدارک طبی دیگر اطبأ معروف ایران مقدار خوراک از ساییده برگ آن را 5/ 2 گرم و خیس کرده در آب را تا 35 گرم برگ هم میتوان مصرف نمود و بتدریج آن را خورد. بهطوریکه هربار کمتر از 5/ 2 گرم از برگ آن مصرف داخلی شود. حنا برای رفع عرق بدبوی پا بسیار مؤثر است و از ساییده برگ آن که در بازار حنا گفته میشود برای رنگ کردن مو استفاده میشود و جزء قابل ملاحظهای از مواد رنگ کردن مو تجارتی میباشد.
توضیح: از برگهای خشک شده گیاه نیل 47] که به صورت گرد درآمده باشد، مخلوط با برگ حنا گردی به نام رنگ و حنا درست میکنند که برای رنگ کردن مو به کار میرود.
در کتابPentsao طب سنتی چین، گیاه حنا(L .alba) را با گیاهی به نامAlkanna tincoria در یک بخش بحث کرده و یکی میداند البته تا حدودی خواص مشترکی دارند، ولی دو گیاه متفاوت هستند. شرح گیاه دوم با نام ابو خلسا که آن را حنا الغول هم میگویند در جلد هفتم این کتاب مشروحا خواهد آمد.
معارف گیاهی، ج3، ص: 23