۱۳۹۵ اردیبهشت ۴, شنبه

مالش بر دانش (پاک کن) چی چی میگه این ضعیفه؟


ایران هفتمین کشور مصرف کننده جهانی لوازم آرایش است


زیبا رویان ایران

پشت هفت قلم آرایش و پیرایش


باورتان میشود که در سالهای دور، زنان گونه های خود را با نیشگون و لب را با گاز گرفتن سرخ می کردند تا هم زیبائی شان به چشم بیاید و هم طبیعی باشد؟


زنان بسیار ساده بودند. بدون هر گونه رنگ و لعاب و بزکی. اشتیاق به آراستگی که البته زن و مرد هم نمی شناسد، پیشینه ای طولانی دارد. زنان از 2000 سال پیش از میلاد، لب ها و گونه ها را قرمز، چشم ها را با آرایش خمار و درشت جلوه می دادند. این را صورت های کشف شده در هفت تپه خوزستان نشان می دهد. در حفاری ها وسایلی مثل آینه – شانه و موچین – سرمه دان و عطردان و حتی تیغ های ریش تراشی پیدا شده.


آرایش برای اولین بار در مصر، با استفاده از عطرهای خوشبو و لوازم آرایش رواج پیدا کرد.

"کلئوپاترا" ملکه مصر قدیم، که 69 سال پیش از میلاد متولد شد از حنا و روغن گردو و با استفاده از مواد آرایشی طبیعی زیبایی و جذابیتش را بیشتر میکرد و شاید از آن بعنوان یک اهرم قدرت هم بهره می گرفت. یونانی ها که تاریخ آنها با فلسفه پیوند دارد، از قرن پنج میلادی کار ساختن مواد آرایشی را شروع کردند و با ابداع عطر نشان دادند در این زمینه هم استعداد و هم توانایی دارند.


زنان یونان شیفته رنگ قرمز بودند و زنان روم رنگ سفید را ترجیح می دادند. تهیه ماسک های صورت برای شفافیت و لطافت پوست ابداع زنان رومی است، تا آنجا که از فضله "کروکودیل" هم نگذشتند و ماسک آن معروف است. استفاده از تنوع رنگی گیاهان هم در تاریخ آرایش به نام افریقائیان است. در ژاپن آرایش کم نظیر و زیبای "گیشاها" نمونه ای از هنر در میان آسیائی ها است. مردم عهد قدیم موها و ناخن خود را با رنگ های خیلی تغییر کرده اس. اگر مصریان برای نرم و شفاف ساختن پوست با آب معطر حمام می کردند، امروز چند کرم همان کار را انجام می دهد.


شاید امروز به طنز"هفت قلم آرایش" را به کار می برند. اما این اصطلاح هم ریشه در تاریخ دارد که به آن "هفت وند" می گفتند. این را هم بگویم هر کسی مجوز هفت قلم آرایش را نداشت، این جور آرایش برای زنان متاهل بود.


دختران ابرو بر نمیداشتند و پیرایش صورت و ابرو برای تشخیص دختران مجرد از شوهردار بود.


در همه فرهنگ های ملل به نوعی این مسئله وجود داشته. مثلا در هند پوشاندن و یا نپوشاندن ناف،


نشان از متاهل بودن یا تجرد دختران داشته.


در قدیم آرایش هفت نوع (هفت قلم ) بود:


حنا - برای خوشرنگ کردن گونه ها و لب ها و رنگ کردن مو

سرخاب – که آن را غازه ی گلگونه هم میگویند به صورت گرد سرخ رنگ برای خوشرنگ کردن گونه ها.

سفیداب، به شکل پودر سفید رنگی که به صورت می مالیدند. سرمه را که بر چشم و مژه می کشیدند که مخلوطی از سولفور آهن بوده و هسته خرمای سائیده شده.

وسمه هم از جمله مواد آرایشی است که برای کشیدن ابرو از گیاهی شبیه مورد استفاده میشد و در آب خیس می‌کردن. ابن سینا آنرا برگ نیل معرفی کرده است.

"زرک" کاغذهای زرد رنگ و طلایی زرورق بود که برای زینت بخصوص در میان موها به کار می رفت. خال پشت لب هم برای زیبا کردن صورت که خود حکایت دیگری است و چه دل ها را که اسیر می کرد. عبارت "هفت قلم" برای لوازم آرایش اولین بار در کتاب "سمک عیار" آورده شد. گرچه امروز طعنه به افرادی است که هفت قلم نه، بلکه صد قلم آرایش دارند. از قرن نوزدهم کم کم لوازم آرایشی هم به کالاهای صنعتی تبدیل شدند و استفاده از مواد طبیعی برای آرایش جای خود را به مواد شیمیائی داد.


تاج السلطنه دختر ناصرالدین شاه اولین بار آرایش زنان اروپائی را به ایران آورد. در تاریخ راوندی آرایش زنان این طور توصیف شده:


رنگ آمیزی دست ها و پاها با حنا، رنگ آمیزی صورت با سرمه، وسمه (یا نیل)، سفیداب، (یا سرخاب) ... و هزاران چیز دیگر که خاتون را زیباتر کند.

از آرایش زنان در دوره قاجار این گونه نوشته اند:

زن ها زلف ها را چین چین و حلقه حلقه نموده، با لعاب و "به دانه" به پیشانی می چسباندند. با وسمه، رنگ و حنا ابروهای پهن و پیوسته می کشیدند و گاه میان آن، خالی کوچک می نهادند. چشم ها را سرمه کشیده، چهره را سفیدآب و سرخاب زیاد می مالیدند...

امروزه با وجود كارخانه های لوازم متنوع آرايشی، زنان و مردان تاب از كف میدهند و هر روز پيرو مد و مكتبی در آرايش و پيرايش می شوند. از تراشیدن ابروان گرفته تا خالکوبی های جور واجور روی بدن.

اشتياق ايرانيان برای استفاده از وسايل آرايش، بحدی ست كه ايران هفتمين كشور پر مصرف مواد آرايشی در جهان است و 30 درصد مواد آرايشی خاورميانه در ایران استفاده می شود. تصور نكنيد كه مصرف اين حجم بالااز مواد آرايشی را بايد به پای خانم ها نوشت، چون علاقه آقايان هم به مواد آرايشی روز به روز بیشتر می شود.


بخوانید که حافظ چه می گوید:


گر غالیه خوشبو شد در گیسوی او پیچید


ور وسمه کمان‌کش گشت در ابروی او پیوست


برگرفته از فیسبوک "نسترن دانش"


https://www.facebook.com/sorayya.rasekh