[1] - سماق . [ س ُ / س ُم ْ
ما ] (اِ) نام دوایی است و آن میوه باشد. (غیاث ) (از آنندراج ). تتری و آن میوه ٔ
درختی است که چون خوشه برآید. دانه های بسیار بر آن چون عدس و بر روی آن دانه پرز
و رطوبتی میان سرخ و زرد و بطعم ترش و همان ترشی را درطعام بکار برند و باقی هسته
و استخوان باشد. (صحاح الفرس ). تتری . (زمخشری ). دانه ای است ترش مزه و قهوه ای
رنگ . (الفاظ الادویه ). گیاهی است از رده ٔ دولپه ای ها جدا گلبرگ که سردسته ٔ
تیره ٔ سماقیان میباشد. این گیاه کوچک بشکل درخت یا درختچه میباشد. برگهایش متناوب
ومرکب و شانه ای است . گلهایش کامل و دو جنسی و در برخی گونه ها گلهای نر و ماده
از هم جدا هستند. میوه ٔ این گیاه سفت و ترش مزه و قابض است . برگش در تداوی
بعنوان تب بر مصرف میشود. گرد میوه اش ترش و خوش طعم و جهت چاشنی اغذیه بکار
میرود. سماک . تتری . تتم . (فرهنگ فارسی معین
) : دفع مضرت (شرابی که آفتاب پرورده باشد) با سکبا و سماق و نار باشد.
(نوروزنامه ).
دست در آش ترش زن که بغایت خوبست
تمر هندی و سماق است و دگر آش انار.
دست در آش ترش زن که بغایت خوبست
تمر هندی و سماق است و دگر آش انار.
بسحاق اطعمه .
رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن ، اختیارات بدیعی ، فهرست مخزن الادویه و جنگل شناسی شود.
- سماق سمی ؛ گونه ای سماق که در آمریکای شمالی فراوان میروید و برگهایش در تداوی در معالجه نقرس و روماتیسم و فلج بکار میرود. مقداری که از این گیاه در تداوی بکار میرود، در حدود 12 تا 30 سانتی گرم است و از بکار بردن بیش از آن باید احتراز کرد چون بسیار سمی است . (فرهنگ فارسی معین ).
- سماق شکی . رجوع به سماق شود. (فرهنگ فارسی معین ).
- سماق کاذب ؛ سماق هرز. (فرهنگ فارسی معین(.
- سماق هرز ؛ گونه ای سماق که در صنعت از صمغ مستخرج از تنه ٔ آن استفاده میکنند و از آن نوعی لاک بنام «لاک ژاپن » میسازند. سماق کاذب. (فرهنگ فارسی معین ).
- سنگ سماق . رجوع به سنگ سماق شود. (فرهنگ فارسی معین (.
//////////////
سماق. طمطم نیز گویند و عرب آن را سماق الدباغین خواند بهترین آن تازه و سرخ
بود طبیعت آن سرد بود در دویم و گویند در اول و خشک بود در سئوم بغایت قابض بود منع
نزف بکند تا بحدی که بعضی گویند که اگر بر خود بیاویزند همین عمل کند و قوت ورق وی
هم قبض بود مانند اقاقیا و طبیخ ورق وی موی را سیاه گرداند و بدان حقنه کردن قرحه امعا
را سود دهد و خوردن و در آن نشستن بهمین سبیل و اگر در گوش چکانند چرکی که از گوش روانه
بود ببندد و ورق وی خشک چون با آب بپزند تا بقوام آید مانند حضض بود در عمل و فعل و
با ثمر وی اگر چنین کنند همین اثر ظاهر کند و چون در طعام اندازند موافق بود کسانی
را که اسهال مزمن داشته باشند و قرحه امعا و چون با آب ضماد کنند منع حمره و ورم قحف
بکند و چون با عسل بیامیزند خشونت اجفان را نافع بود و منع سیلان رطوبات از رحم بکند
و بواسیر زایل گرداند و چون با فحم چوب بلوط سحق کنند منع بواسیر بکند چون بدان نهند
و نقیع ثمر وی چون بپزند تا غلیظ شود فعل وی نیکوتر بود از فعل ثمر و صمغ وی چون بر
سوراخ دندان نهند منع وجع بکند و چون بپزند و آب وی بر وی بریزند متورم نشود و رازی
گوید چون سماق با شراب قابض بیاشامند قطع اسهال بکند و نفث دم و رطوبت از رحم بکند
و کثرت بول را نافع بود و بعضی گویند اگر وی را در پاره صوف سرخ بندند و بر کسی که
خون از وی روانه بود از هر موضع که بود بیاویزند قطع آن بکند و ابن ماسویه گوید که
اشتهای طعام بازدید کند بسبب ترشی که در وی بود طبیعت ببندد بسبب عفوضتی که در وی بود
و اسهال صفراوی که مزمن شده باشد را سودمند بود چون بخورند یا بدان صبغ کنند و اگر
با گوشت دراج یا مرغی بپزند شکم ببندد و اگر بر معده ضماد کنند هم قبض کند و چون در
گلاب خیسانند و از آن گلاب در چشم کشند در ابتدای درد چشم که از گرمی بود یا ماده گرم
بود سودمند بود و حدقه را قوت دهد و سویق وی شکم ببندد و معده را سودمند بود و هیجان
صفرا و اسهال آن را نافع بود و اسحق بن عمران گوید که اگر از نقیع آن در چشم کشند سلاق
را و سوزش چشم و خارش آن زایل کند و اگر کسی که قی دایم کند و هیچ در معده قرار نگیرد
سماق و کمون نیمکوفته کنند در آب سرد بیاشامند قی بازدارد و سماق مقوی معده و دماغ
بود و تشنگی بنشاند و غثیان صفراوی ساکن کند و سجح را نافع بود و ذوسنطاریا را نیز
چون بدان حقنه کنند و سیلان رحم و بواسیر را بغایت نافع بود و شریف میگوید چون ده
درم از وی با هفتاد درم آب بپزند تا قوت به آب بدهد پس خرقه پاک در آن فروبرند و بر
چشمی که جرب داشته باشد و آکله و سلاق تکمید کنند تنها نافع بود و چون بگیرند تنها
به آب سرد قطع سیلان خون از هر موضع که باشد بکند و اگر در چشم مجدور چکانند چون سرخ
شده باشد باشد که ایمن باشد از آنکه آبله در چشم بیاید و چون گرد سماق با گلاب مضمضه
کنند قلاع زایل کند و ورق وی نیز همین عمل بکند و چون ضماد کنند بر شکم بچگان طبیعت
ایشان ببندد و چون ورق وی بپزند و عصاره آن بگیرند چون غلیظ بود قوت اعضا بدهد و در
منع ماده به چشمها در غایت کمال بود و چون حل کنند در آب لسان الحمل و طلا کنند بر
ریشهای پلید در هر محل که باشد و هرچه بود خشک گرداند و چون ضماد کنند بر ناف و بن
قضیب سلس البول که سبب وی استرخای مثانه بود سودمند بود و سماق مضر بود بجگر و مصلح
آن گویند مصطلی بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: سماق بضم سین و بفتح آن نیز آمده است آن را
سماقیل و طمطم و تمتم نیز و بهندی تترک و تماتیر و تتریک و چون در دباغت مستعمل است
اعراب آن را سماق الدباغین نامند و آن ثمر درختی است بقدر عدس و پهنتر از آن و در
خوشه و بر بالای آن پوستی طعم آن ترش و با قبوضت و مستعمل پوست آنست
لاتین RHUS CORIARIA فرانسهSUMAC انگلیسی SUMAC
////////////////
اختیارات بدیعی، ص: 232
///////////////////////
سُماق معرب سماک پارسی
(گونه معروف Rhus coriria)درختچه
ایست کوهستانی که میوههای خوشهای
دارد و میوهٔ آن پس از کوبیده شدن به عنوان چاشنی، همراه با غذاهایی همچون کباب استفاده
میشود.طعم آن گرایش به ترشی دارد.
سماق در قدیم سماک نیز تلفظ میشده[۱] و ریشهٔ واژه، ܣܘܡܩ سُمّاق سریانی است.
درختچه سماق در شمیران، تفرش، خراسان، قم، محلات، شیراز، رودبار، تبریز، و باغات اقلید و بعضی از
کشورهای خاورمیانه میروید. سماق برای دندان درد مفید است و اشتها را تحریک میکند.
لثه را تقویت و از خونریزی معده جلوگیری میکند. به دلیل داشتن تانن فراوان
قابض و پاک کننده معده میباشد. خوردن سماق تازه ایجاد مسمومیت میکند. همچنین
سماق برای بیماران دیابتی بسیار مفید است. یکی از اجزای سفره هفت سین ایرانیان
است. در یونان باستان از چوب سماق به جهت رنگآمیزی پارچههای پشمی استفاده میشده
است و در کشور ایتالیا از این گیاه برای رنگ دادن به چرم نیز استفاده شده است.[۲]
منابع[ویرایش]
2.
پرش به
بالا↑ Oils,
essential, organic, massage, absolutes, blends, extracts, dilution, fragrants,
bases
/////////////////
به عربی، ترکی آذری و استانبولی و زبان ایدو هم سماق:
سماق منفوش
محتويات
[أظهر]
من أنواعه[عدل]
الوصف النباتي[عدل]
النبات شجيرة صغيرة يصل ارتفاعها إلى ثلاثة أمتار،
قليلة التفرع، وأوراقها متناوبة مركبة ريشية الشكل، والوريقات بيضوية مسننة الحافة حادة النهاية،والنورة سنبلة كثيفة، والأزهار صغيرة خضراء مبيضة اللون وغير
جميلة، والثمار صغيرة تغطيها شعيرات كثيفة غدية وتحوي بذرة واحدة.
يزهر في بداية الصيف وتنضج ثماره في شهري آب وأيلول. وينتشر على الجبال الساحلية.
تعتبر أوراق السماق مصدراً هاماً للتانين (بالإنجليزية: Tannin)،
إذ تحتوي على التانيدات بنسبة 25 - 33 % من الوزن الجاف، وتتكون التانيدات من
التانين بنسبة 15 % وحمض الغال رباعي السكر
وإيترمتيلي لحمض الغال وحمض الغال وحمض الغال الحر، كما تحتوي على مواد
فلافونوئيدية (ميريسيترين myricuitrine وفوستين). يستعمل التانين كمادة قابضة
ومطهرة ومضادة للالتهابات كما يستعمل بشكل محاليل أو مراهم في الحروق والقرحات.
ويستعمل داخلا في حالات التهاب الجهاز الهضمي، وتعطى محاليله في حالات التسمم بالقلويدات
وأملاح المعادن الثقيلة.
السماق في الطبخ[عدل]
يعتبر السماق من النباتات الاقتصادية المفيدة،
فله استعمالات طبية وصناعية وعطرية وتزيينية. وبالمقابل له بعض المضار.
البيئة ومناطق الانتشار والموسم[عدل]
عرف السماق على سطح المعمورة، منذ غابر العصور،
بحيث وجدت ثماره محفوظة بشكل مستحاثات، منذ الدور الحواري المتوسط، أما في عهدنا
الحالي، فقد وجد من السماق ما يقارب من 120 نوعاً، منتشرة تلقائياً في الأراضي
الكلسية الجافة، أو الطينية الكلسية، والرملية – الكلسية، من المناطق الحارة،
وماتحت الاستوائية والمعتدلة المحيطة بحوض البحر الأبيض المتوسط جنوب فرنسا:
(القسم السفلي والوسطي من جبال الإلب الساحلية)، جنوب إيطاليا (صقلية)، شمال
أفريقيا (مصر والجزائر)، غرب آسيا: سيناء، فلسطين وخاصة في منطقة سلفيت، جنوب
لبنان وسوريا في الشمال: قرب الحدود السورية التركية (عفرين)، وفي الشمال الغربي
(صلنفة، كسب، البسيط، اللاذقية، والأمانوس، الخ) وفي الشرق والشمال الشرقي: (حمص،
حماه، إدلب، الفرات) وفي الوسط (ضواحي دمشق، دوما، التل، جبال القلمون، جبعدين
التواني ومعلولا ويبرود) وأخيراً في الجنوب، حيث نجده بكثرة في محافظة السويداء
(جبل العرب، تل كليب، تل الأحمر، والشهبا..الخ).
مما سبق نستنتج أن السماق متكيف للعيش في بيئات
مختلفة: فنجده في الأماكن المحجرة، وحول البساتين كسياج ومصد الريح، وعلى حواف
الأخاديد والسواقي، وعلى التلال والصخور البحرية، وفي الحراج الصنوبرية، اعتباراً
من كعب الجبال وحتى ارتفاع 120-800 م وأحياناً 1800 م، وقد نعثر عليه في البادية
والصحراء..الخ.
السماق نبات ربيعي، صيفي، خريفي، يمتد نموه من
شباط – تشرين الثاني هذا ويمكن أن يزرع كنبات اقتصادي في البيئة والظروف الملائمة،
كسوريا التي تزرع سماق الدباغين في جهات القلمون بعليا.
أما فرنسا فقد قامت بزراعة أنواع من السماق
الاستوائية الاقتصادية: الصناعية منها والتزيينية، حيث تأقلمت فيها بسهولة.
== كيفية زراعة السماق في سوريا == بعد أن تجهز
أرضه، تحفر له حفراً بأبعاد 2 × 2.5 م حيث تغرس فيها الفسائل بأن يبقى منها 15 سم
خارج التراب، ثم تحاط الفسيلة بكومة من الحجارة لمنع الشمس وأذى الحيوانات عنها.
أما أهم أنواع السماق في حوض البحر الأبيض المتوسط، وخاصة السورية منها: 1. سماق
الدباغين، سماق الخل...الخ Rhus coriaria L. 2. سماق
الصباغين، السماق السوري، السماق القطني، البقص،، الخ Rhus
cotinus L. 3. السماق
الشوكي، سماق اللك، عرن..الخ Rhus tripartite Urc.
تفسير الاسم الأجنبي:
الوصف النباتي[عدل]
تكون بشكل أشجار أو شجيرات صمغية – راتنجية تعيش
في نفس الشروط البيئية، حيث تنمو تلقائياً، في الأراضي الكلسية الجافة من المناطق
الحارة، وما تحت الاستوائية والمعتدلة، المحيطة بحوض البحر الأبيض المتوسط. تعني كلمة Rhus باليونانية
"أحمر"، وهذا إشارة إلى اللون الأحمر لأوراق أزهار وثمار السماق
عند النضج.
تختلف المواصفات النباتية، بالنسبة لأنواع
السماق، وسندرس منها المحلية السورية، ونستعرض الأخرى التي تنمو خارج البحر الأبيض
المتوسط.
الجذر[عدل]
يتكاثر السماق جنسياً بالبذور، التي تنمو في
الربيع في الظروف المناسبة، وتعطي نحو الأسفل جذوراً قوية، ونحو الأعلى ساقاً
أصلية هوائية. وبالتالي يتكاثر السماق خضرياً بالتفريخ، بحيث يظهر على طول جذوره
الممتدة بعيداً، ومن مسافة لأخرى براعم جانبية عرضية، تعطي كل منها نحو الأعلى
ساقاً طارئة هوائية والمسماة بالشطء أو الفرخ Regeton
فبهذه الطريقة واعتباراً من بذرة واحدة ينشأ جملة من الإشطاء، التي كثيراً ما نجد
بعضها بعيداً عن الساق الأصلية، وبذلك يغطي السماق مساحات واسعة، خلال فترة وجيزة
من الزمن.
تمتد الساق الأصلية والأشطاء نحو الأعلى، التي
تبلغ طولها من 1-5 م في سماق الدباغين، ومن 1-4 م في سماق الصباغين، وفي السماق
الشوكي تتراوح ما بين 1-2 م، وقد تصل حتى 10 م في أنواع أخرى من السماق غير
المحلية كالسماق الطلائي Rhus Vernicifera D.C.
وسماق تيفينا Rhus Typhina L.
تكون الساق قوية متخشبة بلون بني فاتح محمر أو قاتم مسود، مستقيمة أو ملتوية
قليلاً، وتتوج بحزمة من الفروع، التي تكون في بدء تكوينها لينة وبلون أخضر محمر،
ثم تتصلب وتتخشب، وتتفرع بدورها إلى فروع رفيعة، كما في سماق الدباغين والصباغين،
هذا وتجهز كامل الفروع الملتوية بأشواك كما في السماق الشوكي أو القسم العلوي منها
كما في سماق الدباغين.
وأخيراً قد تكون الساق زاحفة أو مستلقية، كما هو
الحال في السماق السام ذي الأصل الأمريكي Rhus Toxicodendron
L. والذي زرع
وتأقلم في الحدائق العامة في فرنسا، فبعض فروعه المعروفة بالأوتاد Stolons تساهم أيضاً في
التكاثر الخضري، وذلك بأن تلامس التربة، وحذاء عقد موزعة على طولها، تنشأ حزمة من
الجذور الضامة نحو الأسفل، التي تثبت وتتأصل في التربة. وبالتالي تعطي نحو الأعلى
ساقاً، وهذا مما يكسب هذا النوع من السماق شكلاً تزيينياً جميلاً.
الأوراق[عدل]
في بداية الربيع، تكون أوراق سماق الصباغين بلون
أخضر مزرق أو مسود، قاتم من الوجهين، أما في الخريف فتأخذ ألواناً مختلفة بين
البني الآجري والأحمر، وهذا مما يكسبها شكلاً تزيينياً جميلاً.
وقد تكون الأوراق في السماق مركبة من 3-25
وريقة، متباينة الأشكال فورقة السماق الشوكي تشبه لحد كبير أوراق الزعرور الثلاثية
الفصوص، فهي مذيلة ومركبة من 3 وريقات لاطئة، بيضوية أو مثلثية الشكل، متوجة
بأسنان في ثلثها العلوي، أما في السماق السام، فالوريقة مذيلة ومركبة من 3 وريقات
كبيرة، قلبية الشكل، تتوسطها عصيبة أساسية ظاهرة، تتفرع عنها بشكل ريشي جملة من
العصيبات الثانوية، وأخيراً قد تصبح الورقة المركبة طويلة ريشية وتربة، تبلغ 50-60
سم في السماق الطلائي و 16-18 سم في سماق الدباغين.
أما عدد وشكل وريقاتها فهو متفاوت، فورقة السماق
الطلائي تضم من 7-13 وريقة، بيضوية حادة بطول 15 سم وعرض 7 سم، أما ورقة سماق
الدباغين وتيفينا فهي تضم 7-15 وريقة، متقابلة ولاطئة، تتوسطها عصيبة أساسية
بارزة، تتفرع عنها بوضع ريشي جملة من العصيبات التالية، أما الوريقة في سماق
الدباغين فهي بيضوية متطاولة، مسننة كالمنشار، وهي دائمة الخضرة في حين أن وريقة
سماق تيفينا فهي كاملة متطاولة أو رمحية الشكل.
التكاثر[عدل]
النورات: يزهر سماق الصباغين في حزيران – آب، وسماق الدباغين ما
بين أيار حزيران، أما السماق الشوكي، فهو يبدي نوراته أثناء آذار – حزيران. قد
يكون السماق وحيد المسكن Monoique
عندها تكون جميع أزهاره خنثى Hermaphrodites كما
في سماق الصباغين، أو تجتمع الأزهار الذكرية والأنثوية في عنقود واحد كما في سماق
الدباغين.
وقد يكون السماق ثنائي المسكن Dioique بحيث أن أزهاره
الذكرية منها على قدم والأنثوية على أخرى.
تجتمع الأزهار وتؤلف بصورة عامة نورات عنقودية
نهائية (بالفرنسية: Grappe Terminale)
وهي قصيرة في السماق الشوكي، أو بشكل شمراخ زهري مخروطي، منتصب وكثيف كما في سماق
الدباغين، أو بهيئة عثكول Panicule
هرمي كما في سماق تيفينا، وقد يتعشب العثكول إلى عدد من الفروع المسترخية،
والمدلاة نحو الأسفل كما هو الحال في سماق الصباغين.
وتكون مجهزة بقنيبة واحدة Bracteole في
سماق الصباغين، وثلاث قنيبات في سماق الدباغين. أما الحوامل الزهرية فقد تكون
جرداء ومثمرة ولا تنمو بعد الأزهار، كما في سماق الصباغين. وأخرى قد تصبح موبرة،
وينتهي بعضها بثمرة، ولاتنمو بعد الأزهار، كما في سماق الصباغين أما أغلبها فتكون
عقيمة، والتي تغدو ريشية، ويختلف لونها حسب مرحلة النضج بين البني والزهر
والبنفسجي، وهذا يكسبها شكلاً تزيينياً جميلاً.
تكون الأزهار في سماق الصباغين جرداء، وفي سماق
الدباغين نوعاً ما موبرة، أما في سماق تيفينا فهي مستورة بأشعار خمرية اللون، تكون
زهرة السماق عادة صغيرة جداً، كروية الشكل، منتظمة وخنثى، نادراً ما تكون رباعية،
وغالباً خماسية، ولاسيما في أنواع السماق السورية، وهي تخضع للقانون الزهري الآتي:
5 ك + 5 ت + 5 ط + (3م)
أ - الغلاف الزهري: وهو مخضر في سماق الدباغين،
ومصفر في سماق الصباغين ويتألف من :
2- التويج:
وهو يضم 5 أوراق تويجية متبادلة مع الأوراق الكأسية.
ب- الطلع: ويشتمل على 5 أسدية،
متبادلة مع الأوراق التويجية وترتكز والغلاف الزهري، على قرص حجابي الشكل، الذي
يستند بدوره على تخت الزهرة وينتهي خيط السداة بمئبر بيضوية، الذي يحتوي على
غبار الطلع.
ج- المتاع:
ويتألف من مبيض سفلي سائب، ويشتمل على 3 أخبية،
تلتحم فيما بينها، بحيث تحدد مسكناً واحداً، الذي يضم بويضة واحدة، معلقة بحبلها
السري من أعلى، مدلاة نحو الأسفل Ovule Eqitrope
يعلو المبيض 3 أقلام قصيرة ومدببة، التي تصبح لاطئة في بعض أنواع
السماق، ويتوج كل منها بميسم كروي.
1- غلاف الثمرة: وهو رقيق ومستور بأوبار غدية
حامضة.
2- لب الثمرة: وهو القسم اللحمي منها.
3- النواة: وهي عظيمة، وتضم بذرة واحدة، عديمة
الألبومين.
أما في سماق الصباغين فالثمرة النووية الناقصة،
جافة وغير لحمية، أي أنها مقتصرة على النواة، التي تشتمل على بذرو واحدة مثلثية.
ومن حيث شكل الثمرة فهي: كلوية مسطحة وموبرة في
سماق الدباغين وقلبية مضغوطة معرقة وجرداء، في سماق الصباغين. يكون لون الثمار عند
النضج، بني محمر، لدى سماق الدباغين وأسمر لامع عند سماق الصباغين وبين الأخضر –
الأصفر لدى السماق السام والطلائي.
المحصول[عدل]
للسماق محصولان:
1- الأوراق : وهي تجنى مع الأغصان، التي
تقطع وتترك إلى أن تجف تماماً، ثم تفصل عن الأغصان وتطحن وتباع.
2- البذور: وهي تستخرج من الثمار، التي تجف
تماماً وتدق.
التركيب الكيميائي للسماق[عدل]
وهو يختلف حسب أنواع السماق ومصدره، وإليه ترجع
سميته ورائحته الصمغية – الراتنجية الخاصة به، هذا مع العلم أن نسبة التركيب تتغير
تبعاً لأجزاء نبات السماق نفسه.
فالأوراق الجافة لسماق الدباغين، تحتوي عادة على
13% من العفص Tanin هذا
وترتفع هذه النسبة في الأصناف الإيطالية والصقلية، بحيث تبلغ حتى 27-33 %.
أما في الساق فتنخفض نسبة العفص إلى 3-4%، كما
تحتوي الساق على 11% من حمض الغاليك Acide Gallique.
أما الثمار فتحتوي على نسبة مرتفعة من حمض
الليمون والخل والماليك Acides: Citrique, Vinique, E.T
Malique وهذا مايكسبها
طعماً حامضاً لاذعاً، كما تضم المالات القلوية L A Malate
Alcalin هذا ويشتمل
سماق الدباغين على سكر العنب Dextrose
وعلى مادة شمعية والمريسيتين Mericetine
وتدعى أيضاً بالاوكسيكيريسيتين Oxyqurereciline
وأخيراً على صباغ أصفر.
أما سماق الصباغين فيضم العفص بجميع أقسامه، هذا
وتتراوح نسبته في الأوراق من 27-29% وذلك حسب مصدره، كما نجد في أوراقه وأزهاره
زيت التربنتين الطيار المعروف باسم Essence de fustel،
أما خشب سماق الصباغين الهنغاري فيحتوي على صباغ أصفر، وعلى غلوكوزيد Glucoside الذي يتحلل
ويعطي فوزتين Fusetine
وعفص.
في حين أن عصارة السماق الطلائي، تحتوي على كحول
سام جداً، غير طيار لطبيعته الزيتية – الراتنجية، كما تضم على خميرة اللاكاز Laccase المؤكسدة
والسريعة الانحلال بالماء، وعلى صمغ اللاك Gomme – Laque
وهذا بالإضافة إلى مادة الأرابان Arabane،
والغالاكتان Galactane
وأخيراً فإن عصارة السماق السام تحتوي على كحول فائق السمية يعرف باسم الكارول Carole أو
توكسيكوداندرول Toxicodendrol.
فوائد واستعمالات السماق[عدل]
يعتبر السماق من النباتات الاقتصادية المفيدة:
يستعمل سماق الدباغين والصباغين وخاصة القلف في الدباغة والصباغة، لأنه يعطي
صباغاً معتبراً يستخدم في تحضير الجلود، كما يحتوي السماق على عصارة Latex لاذعة سامة،
تختلف كميتها ونوعيتها حسب مرحلة النمو، ونوعية السماق، فهي قليلة نسبياً في سماق
الصباغين والدباغين والشوكي، وغزيرة في السماق الطلائي والسام، وهي عصارة صمغية –
راتنجية تعرف في اليابان وأمريكا باسم اللاك Laque وهي
تظهر بمجرد إحداث أي خدش في القلف حيث تنبعث من جهاز إفراز خاص، يتألف من أقنية
موجودة في أجزاء الشجرة السطحية وتدخل في تحضير طلاء لماع بلون أحمر – مسمر،
ويستخرج منه الشمع الياباني.
كما وتستخدم أوراق سماق الدباغين، وأوراق سماق
الصباغين في صناعة الأدوية القابضة والقاطعة للنزف نظراً لاحتوائها على كمية كبيرة
من العفص، والتي تستعمل من الداخل أو خارج في معالجة الحالات الآتية:
الإسهال، والنزف، والحميات الصفراوية، والسيلان
الأبيض، والنزلات الصدرية، والتهابات مخاطية الفم والحنجرة..الخ.
هذا ويستعمل قلف سماق الصباغين بدلاً من الكينا
في طرد الحميات، وتستخدم أوراق السماق السام بشكل لبخات لتهييج الجلد واحمراره،
كما تدخل أوراق سماق الدباغين في تركيب التبغ لتعطيره.
والثمار الناضجة لسماق الدباغين الغنية بحمض
الليمون والخل تدخل في تحضير شراب حامض، أو تؤكل بعد تخليلها وسحقها كتابل يدخل في
تحضير بعض الأطعمة الشعبية كالزعتر، والفلافل، والكبة السماقية، وسماقية
الباذنجان...الخ. أما في هنغاريا فتضاف إلى الخل لزيادة حموضته وإعطائه لوناً
جميلاً.
هذا وتعتبر بعض أنواع السماق من النباتات
التزيينية، التي تزرع في الحدائق العامة لظلها الوارف وجمال منظرها، وبهاء لون وشكل
أوراقها ونوراتها وثمارها، كما هو الحال في سماق الدباغين والصباغين والسام.
وأخيراً لابد من التنويه عن دور سماق الدباغين
كنبات معسل، حيث يجد النحل في أزهاره رحيقاً شهياً مفضلاً لديه.
كما يمكن الاستفادة من السماق في أعمال التحريج
كنبات مقاوم للجفاف، لأن أوراقه الكبيرة تعمل على إيجاد وسط معتدل، كما تحمي وتنشط
نمو الأشجار الحساسة أو البطيئة النمو كالسنديان مثلاً، وأخيراً يستعمل السماق
كمصدات رياح المناطق السورية الهامشية.
مضار السماق[عدل]
يعتبر السماق من الأعشاب الضارة، فيما إذا انتشر
تلقائياً، وبصورة خاصة عشوائية بين محصول اقتصادي آخر، نعول بأن يكون أساسياً، كما
يلاحظ في محافظة السويداء، حيث ينتشر بسرعة سماق الدباغين بين كروم العنب،
باعتباره يتكاثر بعدة طرق كما ذكرنا سابقاً، وبهذه الطريقة يغطي مساحات واسعة بين
الكروم، فيشاركها الغذاء والماء، ويحرمها النور والهواء، وهذا ما يؤدي إلى إيقاف
نموها واصفرارها، وبالتالي تقليل مردودها كماً ونوعاً، وقد تصل إلى الجفاف والموت.
كما يعتبر السماق من النباتات السامة الضارة
بالحيوان والإنسان فالماشية تتجنب رعي المساق غريزياً، ولكن في حالة جدب المراعي
والمجاعة أو اختلاط السماق بالعلف فإنها تتناوله قسراً مما يسبب لها سوء هضم، قد
يكون مميتاً عندما تصبح الكميات المتناولة كبيرة جداً. وهذا ما يحدث للماعز في
مطلع الربيع، عندما ترتاد المسالك الجبلية والحراج، حيث قد يرعى السماق الذي
كثيراً ما ينمو فيها بصورة تلقائية.
أما عند الإنسان، فتناول كمية كبيرة من ثمار
سماق الدباغين الطازجة وغير المتخمرة فإنها كثيراً ما تؤدي إلى التسمم المميت، هذا
وقد أكد العالم كازان Cazin
إننا إذا قبضنا باليد على نورة سماق الدباغين مدة طويلة فإن ذلك كاف لتخديرها
واسترخاءها، وبالتالي إحداث حويصلات وفقاعات فيها، نتيجة تأثيرها المحرق للبشرة،
وإن أقل كمية من الأبخرة الكاوية لعصارة السماق الطلائي والسام، والتي يمكن أن
تظهر من خدش بسيط في القلف، كافية لإحداث بثور مؤلمة جداً في الأيدي والوجه، وعليه
يكون الخطر أعظم على العاملين، الذين يستخلصون عصارته الغزيرة والمعروفة باسم
اللاك، لذلك يجب على العاملين في هذا المجال، اتخاذ جميع الاحتياطات اللازمة
لصيانة الأجزاء المكشوفة من الجسم من الملامسة المباشرة لهذه العصارة، أو التعرض
لأبخرتها التي يمكن أن تنفذ إلى الجسم عن طريق الجهاز الهضمي أو التنفس، أو
الأنسجة الرقيقة : كقرينة العين، الخ,, لذا يجب ستر اليدين، ووقاية الوجه
بدقة، فتحتي الأنف، وخاصة العينين لسرعة تأثرهما، وأخيراً الاعتناء بغسل جميع أجزاء
الجسم مباشرة، التي كانت على تماس مع هذه العصارة أو أبخرتها.
لذا يجدر بالجهات المسؤولة مقاومة السماق كعشب
ضار بالطرق الطبيعية والميكانيكية والكيميائية، وذلك على ضوء المواصفات النباتية
والدراسات الفنية الأخرى.
وبالمقابل العمل على صيانة وحفظ وتحسين وإكثار أنواع
السماق الاقتصادية المحلية وتشجيع زراعة الأنواع غير المحلية، وذلك في البيئة
المناسبة كمحصول اقتصادي قائم بذاته بغية زيادة المردود، والدخل القومي
·
بطمية
·
بهارات
·
نباتات
قائمة التصفح
·
غير مسجل
الدخول
تصفح
·
المواضيع
·
أبجدي
·
بوابات
مشاركة
·
اتصل
بنا
·
مساعدة
·
الميدان
·
تبرع
طباعة
مشاريع أخرى
أدوات
لغات
·
Català
·
Cebuano
·
Čeština
·
Dansk
·
Deutsch
·
Ελληνικά
·
English
·
Español
·
Euskara
·
فارسی
·
Suomi
·
Français
·
Gaeilge
·
Galego
·
עברית
·
Հայերեն
·
Ido
·
Italiano
·
ქართული
·
Kurdî
·
Lietuvių
·
Polski
·
Русский
·
Svenska
·
Türkçe
·
Winaray
·
中文
·
النصوص
منشورة برخصة
المشاع الإبداعي. طالع شروط
الاستخدام للتفاصيل.
//////////////////
به کردی سِماق:
Simaq (rhus) navê dar û fêkiyê wê ye. Dara
simaqê pirr gir nabe. Toximê wê zû belav dibe. Erda ku simaq lê heşîn bûyî zor
e ku were ajotandinê. Ev riwek avê naxwaze, li derê hişk jî diçê. Fêkiya wê pir
tirş e, jê tirşê simaqê çêdibe. Tirşê simaqê
ji zikêşê re pirr rind e. Zêdetirî, ew tirş
dikeve seleteyan.
///////////////
به عبری:
·
אוג איזמלני (Rhus lancea)
·
אוג בורצל (Rhus burchellii)
·
אוג גלוני (Rhus undulata)
·
אוג הקופל (Rhus copallina)
·
אוג חרוק (Rhus crenata)
·
אוג מחופה רשת (Rhus leptodictya)
·
אוג מכחיל (Rhus glauca)
·
אוג מעוין (Rhus rhombocarpa)
·
אוג משולש (Rhus trilobata)
·
אוג משונן (Rhus dentata)
·
אוג סיני (Rhus Chinensis)
·
אוג פנג'אבי (Rhus Panjabensis)
·
אוג פשוט (Rhus ovata)
·
אוג ריחני (Rhus aromatica)
////////////////
به ترکی آذری سماق:
Dünyada 250-ə qədər kol və ağac növləri məlumdur.
Meyvəsinin tərkibində 18 – 20 % aşı maddə, şəkər, üzvi turşular
[alma, çaxır və s.], C, K vitaminləri vardır. Meyvəsindən xalq təbabətində çay
kimi dəmləyib ishala və dezinteriyaya qarşı işlədilir. Elmi təbabətdə duru
ekstrakt hazırlayıb hipertoniyada, eləcə də şəkər xəstəliyində içirlər.
Yabanı sumaq bitkisinə Şimali Qafaqazda, Dağlıq Krımda, Zaqafqaziyanın
dağlıq-meşəlik rayonlarında, Azərbaycanda isə Lənkəran, Göyçay, Quba, Şəki-
Zaqatala rayonlarının dağ meşələrində çox təsadüf edilir. Sumaq iyun-iyulda çiçəkləyir.
Xırda yaşıltəhər göy rəngli tutqun çiçəkləri uzunsov-konusvari süpürgəciyin üzərində
toplanır. Sumağın meyvəsi sentyabr-oktyabrda yetişir. Hər meyvə süpürgəciyinin
üzərində 200-300 və daha çox meyvə olur. Meyvələri nəzəri cəlb edən tünd
qırmızı və girdədir. Dadı turş və büzüşdürücüdür. Meyvələri qurudulub poroşok
halına salındıqdan sonra ət və balıq xörəklərində tamlı qatqı kimi işlədilir.
Sumaq ya isti emal zamanı xörəyə qatılır, ya da nəlbəkidə hazır xörəyin yanına
qoyulur. Tikəkabab, lüləkabab, qızardılmış ət, ət qutabı yanında süfrəyə
verilir. Sumağın turş dadı onun tərkibindəki şərab turşusundan irəli gəlir.
Sumaqda, həmçinin C vitamini, karotin, aşılayıcı və rəngləyici maddələr vardır.
Sumağın yarpaqlarında 30-39% aşılayıcı maddə (əsasən tanin) vardır. Ondan
texniki və tibbi məqsədlər üçün tanin alırlar. Sumaq bitkisinin bütün hissələrindən
rəngləyici maddə kimi istifadə edilir. Ipək və yun parçanı onun yarpaqları
qara, qabığı sarı, kökü qəhvəyi, meyvəsi isə qırmızı rəngə boyayır.[3]
////////////////
به ترکی استانبولی سماق:
Sumak (Rhus),(Asurca :ܣܘܼܡܵܩܵܐ "Sumaqa", kırmızı
- kırmızıya kayma - kızarma ) çalı görünümünde bir bitki cinsi.
Sumak,Mısır Çarşısı, İstanbul
Dalında sumak
Sumak bitkisinin meyvesi küre
biçiminde, kırmızımsı, ekşi lezzette olur. Uygun yöntemlerle kurutulduktan
sonra, sofra tuzuyla karıştırılıp öğütülür ve baharatolarak
kullanılan "sumak" elde edilir. Özellikle kokuyu azalttığı için soğan
salatalarında tercih edilir.
Türkiye'de Doğu Anadolu Bölgesi dışında her yerde
yetişir.
Türler[değiştir | kaynağı değiştir]
Afrika
|
Asya
Avustralya, Pasifik
Akdeniz havzası
Kuzey Amerika'nın doğusu
·
Rhus toxicodendron
·
Rhus vernix (syn. Toxicodendron
vernix)
Kuzey Amerika'nın batısı
Meksika ve Orta Amerika
|
Dış bağlantılar[değiştir | kaynağı değiştir]
//////////////////
Sumac (Assyrian:ܣܘܼܡܵܩܵܐ
"Sumaq" red-red shift-turning red, /ˈsjuːmæk/, /ˈʃuːmæk/ or /ˈsuːmæk/; also spelledsumach) is any
one of about 35 species of flowering
plants in the genus Rhus and related genera, in the
familyAnacardiaceae. Sumacs grow in subtropical and temperate regions
throughout the world, especially in Africa andNorth
America.[3][4]
Sumacs are shrubs and small trees that can
reach a height of 1–10 m (3.3–32.8 ft). The leaves are
spirally arranged; they are usually pinnately compound,
though some species have trifoliate or simple leaves. The flowersare in
dense panicles or
spikes 5–30 cm (2.0–11.8 in) long, each flower very small, greenish,
creamy white or red, with five petals. The fruits form
dense clusters of reddish drupes called sumac bobs. The dried drupes of some species
are ground to produce a tangy crimson spice.[5][6]
Sumacs propagate both by seed (spread by birds and other
animals through their droppings), and by new shootsfrom rhizomes,
forming large clonal colonies.
The word 'sumac' traces its etymology from Old French sumac (13th
century), from Mediaeval Latin sumach, from Arabic summāq (سماق), from Syriac summāq (ܣܡܘܩ)-
meaning "red".[7]
Contents
[show]
Cultivation and uses[edit]
Sumac spice
Species including the fragrant sumac (R.
aromatica), the littleleaf sumac (R.
microphylla), the skunkbush sumac (R. trilobata), the smooth
sumac, and the staghorn sumac are grown for ornament,
either as the wild types or ascultivars.
Spice and beverage flavoring[edit]
The fruits (drupes)
of the genus Rhus are ground into a reddish-purple powder used
as a spice in Middle Eastern cuisine to add a lemony taste to
salads or meat.[5] In Arab
cuisine, it is used as a garnish on meze dishes
such ashummus and tashi is
added to salads in the Levant. In Iranian (Persian
and Kurdish) cuisines, sumac is added to rice or kebab. In Jordanian and Turkish
cuisines, it is added to salad-servings of kebab and lahmacun. Rhus
coriariais used in the spice mixture za'atar.[8][9]
In North America, the smooth sumac (R. glabra)
and the staghorn sumac (R. typhina) are sometimes used to make a beverage
termed "sumac-ade", "Indian lemonade", or "rhus
juice". This drink is made by soaking the drupes in cool water, rubbing
them to extract the essence, straining the liquid through a cotton cloth, and
sweetening it. Native Americans also use the leaves and drupes of the smooth
and staghorn sumacs combined with tobacco in
traditional smoking mixtures.
Dye and tanning agent[edit]
The leaves of certain sumacs yield tannin (mostly pyrogallol-type), a substance used in
vegetabletanning.
Notable sources include the leaves of R. coriaria, Chinese gall on R.
chinensis, and wood and roots of R.
pentaphylla. Leather tanned with sumac is flexible, light in weight,
and light in color. One type of leather made with sumac tannins is morocco
leather.[10]
The dying property of sumac needed to be considered when it was shipped
as a fine floury substance in sacks as a light cargo accompanying heavy cargoes
such as marble. Sumac was "especially dangerous" to marble.
"When sumac dust settles on white marble, the result is not immediately
apparent; but if it once becomes wet, or even damp, it becomes a powerful
purple dye, which penetrates the marble to an extraordinary depth."[11]
Medicinal use[edit]
Sumac was used as a treatment for half a dozen different ailments in
medieval medicine, primarily in Middle-Eastern countries (where sumac was more
readily available than in Europe). An 11th-century shipwreck off the coast of Rhodes, excavated
by archeologists in the 1970s, contained commercial quantities of sumac drupes. These could
have been intended for use as medicine, as a culinary spice, or as a dye.[12] Staghorn
sumac is a powerful antioxidant, with ORAC rating over 1500 μmol TE/g.[13]
Other uses[edit]
Some beekeepers use dried sumac bobs as a source of fuel for their
smokers.[14]
Sumac stems also have a soft pith in the center that is useful in
traditional Native American pipemaking. They were commonly used as pipe stems
in the northern United States.[15]
Toxicity and control[edit]
Some species formerly recognized in Rhus, such as poison ivy (Toxicodendron
radicans, syn.Rhus
toxicodendron), poison oak (Toxicodendron diversilobum, syn. Rhus
diversiloba) and poison
sumac (Toxicodendron vernix, syn. Rhus vernix),
have the allergen urushiol and can cause severe allergic reactions.
Poison sumac may be identified by its white drupes, which are
quite different from the red drupes of true Rhus species.
Mowing of sumac is not a good control measure, since the wood is
springy, resulting in jagged, sharp-pointed stumps when mown. The plant will
quickly recover with new growth after mowing.[17] Goats have long
been considered an efficient and quick removal method, as they eat the bark,
which helps prevent new shoots. Sumac propagates by rhizome. Small shoots will
be found growing near a more mature sumac tree via a shallow running root quite
some distance from the primary tree. Thus root pruning is a means of control
without eliminating the species altogether.
Taxonomy[edit]
Drupes of a staghorn sumac in Coudersport, PA
A young branch of staghorn sumac
Rhus lancea fruit
Staghorn sumac bob, Hamilton, Ontario
Winged Sumac leaves and flowers
Rhus malloryi fossil. ~49.5 million years
old. Early Ypresian, Klondike Mountain Formation, Washington
At times Rhus has held over 250 species. Recent molecular phylogeny research suggests
breaking Rhus sensu lato intoActinocheita, Baronia, Cotinus, Malosma, Searsia, Toxicodendron,
and Rhus sensu stricto. If this is done, about 35
species would remain in Rhus. However, the data are not yet clear
enough to settle the proper placement of all species into these genera.[18][19]
Selected species[edit]
Africa (all of these species have been transferred to the genus Searsia)
Asia
Australia, Pacific
Mediterranean Basin
Middle East (all of these species have been transferred to the genus Searsia)
Eastern North America
Western North America
Mexico and Central America
See also[edit]
References[edit]
1. Jump up^ "Rhus L.". Germplasm
Resources Information Network. United States Department of Agriculture.
2009-11-23. Retrieved 2010-02-09.
5. ^ Jump up to:a b Sumac
is also used as a tea substitute by boiling the dried leaves.Sumac - Ingredients -
Taste.com.au
7. Jump
up^ Etymology of Sumac at Etymonline.com and
also at [1] and [2].
Etymology of Rhus at Quattrocchi, Umberto (2000). CRC World Dictionary of Plant
Names: Common Names, Scientific Names, Eponyms, Synonyms, and Etymology. IV
R-Z. Taylor & Francis US. p. 2306. ISBN 978-0-8493-2678-3.
8. Jump
up^ Christine Manfield, Charlie Trotter, Ashley Barber -Spice 2008
- Page 28 "Sumac This reddish ground spice is made from the berries of the
sumac bush,"
9. Jump
up^ Aliza Green Field Guide to Herbs & Spices: How to
Identify, Select, and Use ... 2006 - Page 257 "In Lebanon, Syria,
and Egypt, sumac is cooked with water to a thick sour paste, which is added to
meat and vegetable dishes; this method was also common in Roman times. Sumac
appears in the Jordanian spice mixture za'atar (page 288) ..."
10. Jump
up^ Davis, Charles T. The Manufacture of Leather. Pub: Henry Carey
Baird 1885. May be downloaded from:http://archive.org/details/manufactureoflea01davi
11. Jump
up^ Lee, Arthur (1888). Marble and marble workers: a
handbook for architects, artists, masons and students. London: Crosby Lockwood
& Son. p. 19.
12. Jump
up^ Bass, George Fletcher; Allan, James W. (2003). Serçe Limanı: An
Eleventh-century Shipwreck. Texas A&M University Press. p. 506. ISBN 978-0-89096-947-2.
13. Jump
up^ "Evaluation
of antioxidant activities and chemical characterisation of staghorn sumac fruit
(Rhus hirta L.).".
14. Jump
up^ Avitabile, Alphonse. Sammataro, Diana. The Beekeeper's
Handbook. Publisher: Comstock 1998. ISBN
978-0801485039
15. Jump
up^ Lewis, Thomas H. The Medicine Men: Oglala Sioux Ceremony and
Healing. Publisher: University of Nebraska Press. 1992. ISBN
978-0803279391
16. Jump
up^ Hoadley, R. Bruce (2000). "Chapter 5: Other Properties
of Wood".Understanding
Wood: a Craftsman's Guide to Wood Technology (2 ed.). Taunton Press.
pp. 105–107. ISBN 978-1-56158-358-4.
17. Jump
up^ Ortmann, John; Miles, Katherine L.; Stubbendieck, James H.;
Schacht, Walter (1997). "Management
of Smooth Sumac on Grasslands". University of Nebraska-Lincoln.
18. Jump
up^ Miller, Allison J.; Young, David A.; Wen, Jun (2001).
"Phylogeny and Biogeography of Rhus (Anacardiaceae) Based on ITS Sequence
Data".International Journal of Plant Sciences 162 (6):
1401–1407.doi:10.1086/322948.
19. Jump
up^ Pell, Susan Katherine (2004-02-18). "Molecular
Systematics of the Cashew Family (Anacardiaceae)". Louisiana State University: 103–108.
20. Jump
up^ Miller, A. 2004. Rhus sp. nov.
A. 2006 IUCN Red List of
Threatened Species. Downloaded on 23 August 2007.
Further reading[edit]
·
RO Moffett. A
Revision of Southern African Rhus species FSA (Flora of South Africa)
vol 19 (3) Fascicle 1.
·
Schmidt, Ernst; Lötter,
Mervyn author3 = McCleland, Warren (2002). Trees and Shrubs of Mpumalanga
and Kruger National Park. Jacana Media. ISBN 978-1-919777-30-6.