۱۳۹۴ اسفند ۲۹, شنبه

صمغ: تن سخت کو نازنینی کند چو صمغی بود کانگبینی کند


[1] - صمغ. [ ص َ ] (ع اِ) چیزی است لزج که از بعض اشجار حاصل شود. به هندی گوند گویند. به فارسی ژَد نامند. (غیاث اللغات ). شلم درخت . (منتهی الارب ). در ترجمه ٔ صیدنه آرد: لیث گوید هرچه از درخت ترشح کند و منجمد شود، عرب او را صمغ گوید و به هندوی جیر گویند. ارجانی گوید: صمغ عربی سرد است در یک درجه و خشک است در دو درجه و قابض است شکم را و ریش روده را و سرفه را سود دارد. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ). ماده ٔ لزج که بر ساق و شاخ درخت طراود و چون گرهی برنگ سفید و یا زرد و یا سرخ و یا سیاه بنددو صمغ عربی از قَرَظ است که آنرا سَلَم گویند. مؤلف تحفه آرد: صمغ رطوبت منجمده ٔ نباتات است که از آن تراوش کرده خشک شود و صمغ هر نبات با او مذکور است ومراد از مطلق او صمغ عربی است که از درخت مغیلان حاصل میشود و بهترین او زرد مایل به سفیدی و سفید صاف براق است ، در گرمی معتدل و در دوم خشک و به اعتقاد جالینوس جمیع صموغ گرم است و قابض و مقوی معده و امعاءو مانع ریختن مواد به سینه و رافع حدت ادویه و جهت اسهال و سرفه و قرحه ٔ ریه و درد سینه و از دو مثقال تا سه مثقال او جهت سحج مجرب و برشته کرده ٔ او با روغن گل قاطع سیلان خون جمیع اعضاست سوای رحم و بواسیر ومداومت او روزی با یک وقیه روغن گاو تا یک هفته قاطع سیلان خون است و طلای او با سفیده ٔ تخم مرغ جهت سوختگی آتش و قطور او با گلاب جهت رمد و سلاق و جرب بغایت مفید و مضر سفل و مصلحش کتیراست . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). شِلِم یا شِلم . (برهان قاطع). اَنگُم :
تن سخت کو نازنینی کند
چو صمغی بود کانگبینی کند.

نظامی .
///////////
صموغ‌.  جالینوس گوید مجموع صمغها گرم و خشک بود لیکن بعضی فاضل‌تر بود و صمغ بشیرازی ازدو خوانند و بپارسی زو [ژد] گویند

صمغ عربی‌.  بهترین صمغها بود و نیکوترین آنکه صافی و بی‌چوب بود و سفید باشد و چون در آب نهند زود گداخته شود و طبیعت آن معتدل بود و گویند گرم بود و گویند سرد و خشک بود و در وی قبضی بود و جغافی بود باعتدال سرفه گرم را نافع بود و آواز صافی کند و قوت معده بدهد و اسهال صفراوی را نافع بود و مقدار مأخوذ از وی دو مثقال بود و خشونت حلق و قصبه شش را نافع بود و حدت ادویه بشکند و اسحق گوید مضر بود به سفل و مصلح وی کثیرا بود و بدل آن صمغ بادام و حب آلاس و گویند مصلح آن شراب صندل و گلاب بود
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: صمغ لغت عربیست و بیونانی فوقمینون و بسریانی قاموز و برومی دینون و بفارسی ارد و بشیرازی ازدو و بهندی کوند نامند و صمغ عربی از درخت ام‌غیلان که مغیلان نیز نامند حاصل می‌گردد
لاتین‌GUMMI ARABICUM فرانسه‌GOMME ARABIQUE انگلیسی‌ACACIA GUM -ARABIC GUM

صمغ اللوز.  بهترین آن بود که سفید بود و از درخت جوان گیرند و طبیعت وی مایل بسردی بود و تر بود صمغ بادام شیرین درد حلق و سرفه و تب دق را نافع بود و فربهی آورد و صمغ بادام تلخ قابض و مسخن بود و چون بیاشامند نفث دم را نافع بود و اگر با سرکه بیامیزند بر قوبا که بر ظاهر پوست پیدا شود بمالند زایل کند و چون با شراب ممزوج کنند و بیاشامند سرفه کهن را نافع بود و سنگ گرده بریزاند و گویند صمغ بادام مضر بود به سپرز و مصلح آن قند و خشخاش بود و بدل آن صمغ عربی و کثیرا بود

صمغ الاجاص‌.  بهترین صمغ آن بود که از درخت کهن گیرند و در وی گرمی و خشکی بود و گویند گرم و تر بود درد شش و سینه را نافع بود و چون با شراب بیاشامند سنگ گرده و مثانه بریزاند و چون با سرکه بیامیزند و بر قوبا کودکان بمالند زایل کند و جراحتها را باصلاح آورد و چون در چشم کشند روشنائی زیادت کند و چون در سرکه حل کنند و بر بثرها طلا کنند سودمند بود و اسحق گوید مضر بود به سپرز و مصلح وی قند بود

صمغ السماق‌.  چون در دندان گیرند درد ساکن کند و جراحتها را نافع بود و اگر شافات کند روشنائی چشم زیادت کند

صمغ المحروث‌.  حلتیث بود و گفته شد

صمغ الدامیثا.  نیکوترین آن بود که صافی باشد و مایل بسرخی باشد و در غایت تیزی و تلخی باشد و مؤلف گوید آن را بشیرازی اووک خوانند و از حدود شبانکاره خیزد و در هیچ جای دیگر نبود ملطف بود جهت بادهای غلیظ که در معده و امعا بود و بلغمی که در معده بود لطیف گرداند و بگدازاند و در قوت گویند مانند حلتیث بود و مؤلف گوید جهت درد دندان استعمال کردن مقدار نیم درم نافع بود و اگر سبب آن از باد بود بسیار مفید بود

صمغ السداب‌.  گرم بود در سیوم و خشک بود در دویم و بادها بشکند و ورمهای صلب بگدازاند و ریش چشم را نافع بود چون بران افشانند و خنازیر که در حلق و شیب بغل بود بگدازاند چون دنکی از وی سعوط کنند و بدل آن دو وزن آن حلتیث بود

صمغ الخطمی‌.  سرد و تر بود و تشنگی را ساکن گرداند و شکم ببندد و نافع بود جهت مره صفرا

صمغ الجوز الرومی‌.  کهربا است و گفته شود

صمغ الطرثوث‌.  اشق است و گفته شد

صمغ الکثمری‌.  گویند نیکوترین صمغ آمرود آن بود که از درخت کهن گیرند و طبیعت آن گرم و تر بود درد شش و ریشهای آن را سودمند بود و مقدار مستعمل از وی دو مثقال بود و گویند مضر بود به سپرز و مصلح وی گل ارمنی بود

صمغ البطم‌.  علک البطم است بپارسی نباست گویند و بشیرازی کندر طبیعت آن گرم بود محلل و ملطف بود و در خواص و منفعت نزدیک بود به مصطکی

صمغ السرو.  گرم و خشک بود و در قوت مانند صمغ سداب بود و صمغ صنوبر و چون بدان سعوط کنند رطوبات دماغ را پاک گرداند و چون بر ریشهای سر افشانند با گلنار زایل کند مجموع ریشها را همین تأثیر کند

صمغ الصنوبر.  راتینج است و گفته شد

صمغ الحرشف‌.  کنگر زرد خوانند و بشیرازی کنگری و آن تراب القی بود و در کنگر زرد گفته شود

صمغ الزیتون‌.  اسطرک بود و گفته شد و صمغ بری وی از ادویه قتاله بود و چون در چشم کشند شبکوری و تاریکی چشم زایل کند و بول و حیض براند و چون بر دندان کرم خورده نهند درد ساکن گرداند و جرب ریش‌شده را سودمند بود و بچه بیندازد و بدل آن عصاره طراثیث بود و گویند بدل آن شونیز بود

صمغ البلاط.  صاحب منهاج گوید بیونانی کیثوفلا خوانند و معنی آن بفارسی از سنگ ساخته بود و آن چیزی است که از رخام و سنگ می‌سازند و صاحب منهاج گوید معدنی بود و مرکب بود از صبر و مر و خون‌سیاوشان و علک و انزروت و صمغ عربی هریک جز وی اصل المرجان و زاج هریک نیم جزو کوفته و بیخته با آب صمغ عربی بسرشند و بر دیواری که گچ سفید کرده باشند بزنند تا خشک شود و هرچند کهن‌تر گردد بهتر بود و وی مجفف باشد جراحتها را نافع بود و منع خون وریم بکند و ریشهای تر باصلاح آورد.
/////////////////
صمغ‌های دارویی در طب سنتی

صمغ‌های دارویی ترکیبات هیدروکلوئیدی گیاهی هستند که بی‌شکل و نیمه شفاف بوده و به وسیله‌ی خراش دادن گیاهان عالی به وجود می‌آیند بعضی از هیدروکلوئیدی‌های مفید نیز در جنین دانه یا قسمتهای دیگر گیاه به حالت پکتین وجود دارند که Agar و Algin و Carageenan مثالهایی از این نوع می‌باشند.
صمغ‌های دارویی موارد استعمال مختلفی در طب سنتی و در پزشکی دارند به عنوان مثال در دندانپزشکی از خاصیت چسبندگی آنها استفاده می‌شود و در پزشکی از خاصیت مسهلی و در داروسازی به عنوان عامل به هم چسباننده‌ی قرص‌ها، امولسیون کننده، ژلاتین کننده، سوسپانسیون کننده، پایدار کننده و ضخیم‌کننده به کار برده می‌شوند. مهمترین صمغهای دارویی و موارد استعمال آنها در طب سنتی جهت اطلاع و اندیشه عبارتند از:
۱) صمغ کتیرا (Tragacanth) صمغی است که در اثر شکاف دادن ساقه‌های بعضی از Astragalus ها (گونها) از تیره‌ی‌ Leguminosae (نخود) به دست می‌آید Tragacanth یک لغت یونانی است که از دو قسمت تشکیل شده یکی Tragos به معنی بز و دیگری Akantha به معنی شاخ و ظاهراً این اصطلاح به این منظور انتخاب شده که محصول کتیرا شبیه به شاخ بز است. بیشتر گونهایی که از آنها صمغ کتیرا به دست می‌آورند در ارتفاعات ۱۲۰۰ تا ۳۱۰۰ متر می‌رویند. در یک باور قدیمی برای اینکه گیاه صمغ بیشتری تولید کند بعد از شکاف دادن تنه‌ی گون مقداری گیاه در بالای سر درختچه‌ می‌سوزانند و معتقدند گیاه به علت دیدن این منظره متألم می‌شود و اشک می‌ریزد که این اشک همان محصول کتیرا می‌باشد.
کتیرای نوع مرغوب را در داروسازی به عنوان عامل سوسپانسیون کننده گردهای غیر محلول به کار می‌برند علاوه بر این از آن در فرآورده‌های مختلف دارویی برای امولسیون کردن روغنها و رزینها نیز استفاده می‌کنند. صمغ کتیرا را در صنعت قرص‌سازی و حب سازی به عنوان به هم چسباننده و در صنایع آرایشی بالاخص در لوسیونها، کرمهای دست و کرمهای بدون چربی به عنوان نرم کننده‌ و امولسیون کننده به کارمی‌برند. همچنین ازآن به عنوان ماده‌ی چسباننده برای دندان مصنوعی استفاده به عمل می‌آید. نوع مرغوب کتیرا در صنعت پارچه‌بافی بخصوص چیت‌سازی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مورد استعمال در طب سنتی:
مؤمن حسینی در کتاب تحفة المومنین صفحه ۲۱۶ صمغ کتیرا را به عنوان بر طرف کننده‌ی گرفتگی صدا به کار برده و ابن‌سینا ابوعلی‌حسین بن‌ علی در کتاب القانون فی الطب جلد دوم صفحه ۱۹۱ صمغ کتیرا را برای درمان ‌ناراحتی‌های سینه توصیه نموده و برای آن خاصیت ملین و ضد دردهای کلیه و مثانه قائل شده است. علاوه بر این ابن سینا از صمغ کتیرا به عنوان پاد زهر سموم استفاده نموده و آن را بخصوص برای برطرف کردن ناراحتی‌های چشم مورد استفاده قرار می‌داده‌ است.
۲) صمغ‌ عربی را از شیره‌‌ی خشک شده ساخته و شاخه‌های گیاهی به نام Acacia Senegal از تیره‌ی Leguminosae (نخود) در اثر شکاف دادن به پوست ساقه به دست می‌آورند. اصولاً کلمه‌ی‌ صمغ عربی اصطلاح غلطی به نظرمی‌رسد که به این دارو داده شده است زیرا این صمغ در عربستان و بعضی از کشورهای عربی دیگر به مقدار بسیارکم یافت می‌شود و مقدار آن به قدری ناچیز است که صادر نمی‌شود ولی چون پزشکان قدیم ایرانی کتب خود را به زبان عربی که زبان رسمی آن زمان بوده تألیف نموده‌اند. به این نام معروف شده است اکثر قریب به اتفاق کتب پزشکی به زبان عربی را طبیبان ایرانی تألیف نموده‌اند. صمغ عربی را در داروسازی به عنوان امولسیون کننده و سوسپانسیون کننده و به علت داشتن خاصیت چسبندگی آن در قرص سازی به مصرف می‌رسانند.
موارد استعمال در طب سنتی:
ابوریحان بیرونی در کتاب الصیدنه صفحه ۴۴ از صمغ عربی به عنوان جلوگیری کننده از خونروی‌های شکمی استفاده کرد و علاوه بر این آن را به عنوان داروی ضد اسهال به کار برده است. مؤمن حسینی، نجیب محمد در کتاب تحفة‌المومنین صفحه ۳۰ ضماد صمغ عربی را به عنوان مقوی بدن و برطرف کننده‌ی دردهای عصبی توصیه نموده است. ابن سینا، ابوعلی حسین بن‌حسن‌بن علی در کتاب القانون فی الطب جلد ۲ صفحه ۲۴۲ صمغ عربی را برای معالجه‌ی سوختگیهای آتش و التهابات رحم و مقعد به کار برده است.
۳) صمغ کاریا از شیره‌ی‌ خشک شده گیاهی به نام Sterculiaurens از تیر‌ه‌یSterculiaceae به دست می‌آید. این صمغ بی‌رنگ یا زرد رنگ و نیمه شفاف بوده و در طب سنتی به خاطر خاصیت مسهلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این صمغ در داروسازی به عنوان عامل امولسیون و سوسپانسیون کننده به مصرف می‌رسد و به علت خاصیت چسبندگی آن در دندانپزشکی نیز مورد استفاده قرارمی‌گیرد. علاوه بر این در لوسیونهای پوستی صنایع بافندگی چاپ دار فرآورده‌های غذایی نیزبه مقدار زیاد به مصرف می‌رسد.
۴) صمغ گوآر از قسمتهای اندوسپرم دانه‌ی گیاهی به نام Cyanopsistetragonolibus از تیره‌ی Leguminosae به دست می‌آید. در پزشکی سنتی این صمغ به عنوان ملین، مسهل و کم کننده‌ی اشتها توصیه شده و آن را جهت درمان زخم معده به کار می‌برند. درداروسازی صمغ گوآر به عنوان ضخیم‌ کننده وبه هم چسباننده‌ی قرصها مورد مصرف قرار می‌گیرد. یکی ازمهمترین موارد کاربرد آن در صنایع غذایی و کاغذ سازی است.
۵) صمغ خرنوب از قسمت هیدروکلوئید پودر شده‌ی اسپرم دانه‌های درخت Ceratunia Siligua از تیر‌ه‌ی Leguminosae به دست می‌آید. در ترکیب این صمغ گالاکتومانان وجود دارد و به عنوان مسهل، ملین و کم کننده‌ی اشتها در طب سنتی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این صمغ در داروسازی به عنوان ضخیم‌ کننده و پایدار کننده و به هم چسباننده‌ قرصها به کارمی‌رود و در صنایع دیگری نیز که احتیاج به مواد هیدروکلوئیدی می‌باشد مورد مصرف قرار می گیرد.
۶) صمغ گزانتان در اثر میکروارگانیسم Xanthomonas Campestris روی کربوهیدراتهای مناسبی به دست می‌آید. صمغ گزانتان به علت داشتن خصوصیات امولسیون و سوسپانسیون کنندگی بسیار خوب در داروسازی مدرن به مصرف می رسد علاوه براین به علت داشتن خاصیت شبیه پلاستیک، آن را در ساختن خمیر دندان و بعضی از پمادهای دیگر به کار می‌برند.
دکتر شهره فتاح پور
دکتر سعیدرضا شیخی
داروساز
منبع : هفته نامه پزشکی امروز