۱۳۹۴ اسفند ۱۹, چهارشنبه

سوس، شیرین بیان ترکی آذری، مهک فارسی، میان کردی و ترکی استانبولی، آسه، شوکی، سوسن چینی، مهکوکی هندی

سوس . (ع اِ) اصل . || طبیعت . (منتهی الارب ) (برهان ) (آنندراج ). || گیاه خشکی است مانند اسپست . (برهان ). || درختی است که بیخ آنرااصل السوس و اصابع السوس میگویند. (برهان ). در اروپای قرون وسطی «ریگلیسا» و در فرانسوی «رگلیس » گویند.(حاشیه ٔ برهان قاطع از تاریخ طب لکلرک ). درختی است که بیخ آن شیرین و شاخ آن تلخ میباشد. (منتهی الارب ).به فارسی آنرا درخت مهلک گویند. (جهانگیری ). || بلغت هندی نام خوک آبی است و آن حیوانی باشد مانند مشکی پر از باد و خرطومی نیز دارد. (برهان ).  دهخدا
مهک . [م َ هََ ] (اِ) سوس . شیرین بیان . گیاهی است به نام شیرین بیان و بیخ آن را اصل السوس گویند. و اصابعالسوس نیز و شیره ٔ آن را رب السوس نامند. مهکوکی . مهلوکی .
- بیخ مهک ؛ اصل السوس . اصابعالسوس . ریشه ٔ شیرین بیان .
- ریشه ٔ مهک ؛ چوب شیرین بیان .
|| قمی سنا. (سنای ملکی ) (در بندرعباس ) . || خار مهک . رجوع به خارمهک شود.  دهخدا
/////////////
مهکوکی . [ م َ ] (هندی ، اِ) مهک . مهلوکی . اسم هندی سوس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به مهک شود.  دهخدا
/////////////
شیرین بیان . [ ریم ْ ب َ ] (اِ مرکب ) ریشه ٔ دوایی که به تازی اصل السوس گویند. (ناظم الاطباء). سوس . دارهرم . غلوخزیا. غلوقزیا. عودالسوس . قلوقیریزا. غلوقوریزا. موئینه . (یادداشت مؤلف ). اسم ترکی سوس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گیاهی است علفی و پایا از تیره ٔ سبزی آساها که به ارتفاع 50 سانتی متر تا یک متر می رسد. این گیاه بومی جنوب اروپا و شمال افریقا و نواحی معتدل آسیا می باشد (در اکثر نقاط ایران خصوصاً نواحی شرقی و شمال شرقی و همچنین آذربایجان بفراوانی می روید). برگهای آن مرکب و از 4 تا 7 زوج برگچه به اضافه ٔ یک برگچه ٔ انتهایی تشکیل یافته است . گلهایش مایل به آبی و میوه اش نیام و شامل 5 تا 6 دانه ٔ مایل به قهوه یی است . ریشه و ساقه ٔ زیرزمینی آن مصرف دارویی دارد. عصاره ٔ شیرین بیان به مناسبت شیرینی طعم آن جهت مخفی کردن طعم ناپسند بعضی داروها نظیر کاسیا و گنه گنه مصرف می شود و بعلاوه چون موجب کم شدن انقباضات روده می گردد آنرا بامسهل های قوی مخلوط می کنند تا از پیچش جلوگیری شود. سوس . اصل السوس . عرقسوس . عرق السوس . شجرةالسوس . مهک .
توضیح : ریشه ٔ شیرین بیان در بازار به نام آسه نیز عرضه میشود. (فرهنگ فارسی معین ).
- ریشه ٔ شیرین بیان ؛ عرق سوس . عرق دارهرم . (یادداشت مؤلف ).
- شیرین بیان چینی ؛ گونه ای شیرین بیان که در نواحی شمالی چین و همچنین شمال شرقی ایران (نواحی خراسان ) و افغانستان بفراوانی می روید و طعم ریشه ٔ آن از دیگر انواع شیرین تر است . شیرین بیان خطایی . سوس چینی . سوس شوکی . (فرهنگ فارسی معین ).
- شیرین بیان صحرایی ؛ گونه ای گون که از ریشه و ساقه ٔ زیرزمینی آن عصاره ٔ شیرین مزه ای استخراج می کنند و همان مصارف دارویی شیرین بیان را دارد. (فرهنگ فارسی معین ).  دهخدا
//////////////
سوس‌.  مهک خوانند بپارسی جالینوس گوید منفعت و بیخ آن و عصاره آنست و منفعت عصاره گفته شد و اصل آنهم گفته شد در الف طبیعت آن گرم و خشک بود و گویند معتدل بود و گویند سرد بود صاحب منهاج گوید درد جگر را نافع بود و مقدار مأخوذ از وی یک مثقال بود و گویند مضر بود بسپرز و مصلح آن ورق گل بود جهت بوی بغل و عرق آن و از آن پای نیکو بود تازه بود استعمال کردن
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: بضم سین و سکون واو و سین بفارسی شیرازی مهک و بیخ آن را بیخ مهک و باصفهانی مژو و بترکی شیرین‌بیان و بهندی ملهتی جیتهی مدومرتی نیز و بفرنگی کلیسریزه نامند و آن نباتیست که بر روی زمین پهن می‌شود و می‌چسبد بدان و قریب به ده ذرع دشت را فرامیگیرد و بمکانی که بهم رسیده بدشوار از آن زایل می‌گردد ...
لاتین ‌IQUIRITLA فرانسه‌REGLISE  انگلیسی ‌LIQUORICE
اختیارات بدیعی، ص: 240
///////////////////
شیرین‌بیان (Glycyrrhiza glabra)، که به فارسی مَهْك گفته می‌شود، گیاهی خودرو از تیرهٔ سبزی‌آساها، بومی جنوب اروپا، شمالآفریقا و نواحی معتدل آسیا ست. در اکثر نقاط ایران خصوصاً در شهرستان خاتم مروست و نواحی شرقی و شمال شرقی و همچنینآذربایجان و شهرستان اقليد به فراوانی می‌روید. برگهای آن مرکب است و از ۴ تا ۷ زوج برگ به اضافهٔ یک برگچهٔ انتهایی تشکیل یافته‌است که به سبب ترشح شیره، چسبنده‌اند. گلهایش مایل به آبی و میوه‌اش شامل ۵ تا ۶ دانهٔ مایل به قهوه‌ای است. ریشه وساقهٔ زیرزمینی آن مصرف دارویی دارد..[۱] ریشه‌ها و ریزومهای این گیاه دارای پوستی قهوه‌ای‌رنگ یا سیاه و مغز زردرنگ است.
محتویات
  [نمایش
مشخصات[ویرایش]
شیرین‌بیان از زمرهٔ گیاهان بنشنی و بومی جنوب اروپا و قسمتهایی از آسیاست. این گیاه از رستنیهای علفی چندساله‌است. ارتفاع این گیاه تا یک متر و در نواحی معتدل تا دو متر می‌رسد. طول برگهای باریک آن از ۷ تا ۱۵ سانتیمتر است و شامل ۹ تا ۱۷ برگچه‌است. برگچه‌ها بیضوی بوده، کناره آنها صاف است. گلهای این گیاه به رنگهای ارغوانی، زرد یا بنفش یا آبی مایل به سفید است و به صورت مجتمع در انتهای ساقه‌های گل‌دهنده مشاهده می‌شود. زمان ظهور گلها اوایل تابستان است. میوهٔ این گیاه، غلافی و مستطیل شکل به طول ۲ تا ۳ سانتیمتر است و معمولاً هر میوه دارای ۳ تا ۶ عدد دانهٔ لوبیاشکل است.
شیرین بیان انواع مختلف دارد:
  • گونه اسپانیایی «G. typical» که میوه آن صاف و بدون کرک است و ریزومهای قهوه‌ای به قطر ۶ تا ۱۸ میلیمتر دارد.
  • گونه روسی «G. glandulifera» که برگهای آن چسبناک است و ریشه‌های متعدد به ضخامت ۵ سامتیمتر دارد. پوست ریشه آن فلس‌دار و قهوه‌ای رنگ است و شیرینی ملایم دارد.
  • گونه ترکی «G. pallida» که ضخامت ریشه آن حدود ۸ سانتیمتر است.
  • گونه ایرانی «G. violacca» که ریشه‌های آن نیز نسبتاً ضخیم است.
ترکیبات شیمیایی[ویرایش]
عصاره ریشه شیرین بیان دارای مقادیری گلوکز، ساکارز، آسپاراژین، مواد آلبومیدی، رزین و اسانس است و در پزشکی، داروسازی وصنایع غذایی و بهداشتی مصارف متعدد دارد.
تاریخچه[ویرایش]
بابلیان در حدود ۴۰۰۰ سال پیش شیرین بیان را به عنوان تقویت کننده بدن می‌شناخته‌اند. همچنین مصریان عهد باستان از ریشه آن عصاره تهیه می‌کرده‌اند؛ چنانکه در سال ۱۹۲۳ میلادی از مقبره توتانخامون ریشهٔ این گیاه یافت شد. پزشکان مصر قدیم عصاره شیرین بیان را جهت کاستن از تلخی داروهای تلخ‌مزه و معالجه امراض کبد و دستگاه گوارش به کار می‌برده‌اند.[۲]
کشت و برداشت شیرین‌بیان[ویرایش]
شیرین بیان از جمله گیاهان دارویی خودروست و کمتر مورد کشت و کار قرار می‌گیرد. این گیاه نورپسند است و در مدت رویش به هوای گرم و رطوبت متوسط نیاز دارد؛ بنا بر این شرایط مطلوب برای رشد این گیاه، خاکهای حاصلخیز در زمینهای کم ارتفاع (از سطح دریا)است که به خوبی زهکشی شده باشد (در مناطقی که سطح آب زمین بالاست). همچنین باید از آفتاب کافی برخوردار باشد.
روش تکثیر این گیاه تقسیم ریزوم و ریشهٔ آن است. در فصل پاییز (آبان‌ماه) ریزوم گیاهان سه تا چهارساله را پس از خروج از خاک به قطعات ۱۵ تا ۲۵ سانتیمتری تقسیم می‌کنند. سپس این قطعات را در ردیف‌هایی با فاصلهٔ ۶۰ تا ۸۰ سانتیمتر می‌کارند. فاصلهٔ مناسب ریزومها از هم ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتر است. پس از کاشت باید آبیاری انجام گیرد.
با کاشت بذر نیز می‌توان به تکثیر این گیاه پرداخت.
برداشت ریشه‌های این گیاه در فصل پاییز سال سوم یا چهارم صورت می‌گیرد. این عمل در سطوح کم وسعت با استفاده از بیل و در سطوح وسیع با ماشین‌های مخصوص انجام می‌گیرد.
ریشه شیرین‌بیان[ویرایش]
ریشه بریده شده شیرین بیان
عصاره شیرین بیان تقریباً حاوی ۱۰۰ کالری در هر اونس (۳۵/۲۸ گرم) است. با جوشاندن ریشهٔ گیاه و تبخیر بخش عمدهٔ آب آن، ماده‌ای سیاه‌رنگ (مایل به قهوه‌ای) به دست می‌آید. این ماده به دو صورت جامد (عصاره) و شیره (رب سوس) عرضه می‌گردد.
کاربرد اصلی این ماده، (در کشورهای غربی) شیرین کردن فراورده‌های غذایی است؛ چون پنجاه برابر از قند (Sucrose) شیرین تر است و علاوه بر این، خواص دارویی دارد. ریشه خشکیده شیرین بیان را می‌توان به عنوان چاشنی جوید.
انواع تنقلات ساخته‌شده از عصاره شیرین‌بیان.
(در کشورهای غربی) طعم عصارهٔ شیرین‌بیان در انواع گسترده‌ای از تنقلات شیرین (همچون آب‌نبات) یافت می‌شود. محبوب‌ترین این شیرینی‌جات در انگلستان Liqourice allsorts است.
در قارهٔ اروپا (به غیر از انگلستان) آب‌نباتهایی با طعم تند و شور (فراورده با شیرین‌بیان) بر انواع دیگر ترجیح دارند. هرچند باید توجه داشت که طعم اغلب این گونه از تنقلات با روغن تخم انیسون (بادیان رومی) تقویت می‌شود و مقدار واقعی شیرین‌بیان در آن بسیار اندک است. به هر حال در هلند – که در آن آب‌نبات شیرین‌بیان موسوم به Drop(قطره) یکی از پرطرفدارترین انواع آب‌نباتهاست- فقط در اندکی از انواع متعدد این تنقلات عرضه شده به بازار، تخم انیسون (بادیان رومی) به کار می‌رود. گرچه مردم ترکیب آن با نعنا، جوهر نعنا یا برگ‌بو را نیز دوست دارند و آمیختن آن با کلراید آمونیوم نوعی آب‌نبات نمکی[۳] می‌سازد که به زبان هلندی به zout drop معروف است. پانتفرکت در یورکشایر نخستین محلی بود که ترکیب شیرین بیان با شکر به عنوان نوعی از شیرینی‌جات، به شکل امروزین مورد استفاده قرار گرفت. شیرینی پانتفرکت در اصل همان‌جا ساخته شد.
شیرین بیان در محاورهٔ مردم یورکشایر با عنوان اسپانیایی شناخته شد؛ ظاهراً به این سبب که راهبان اسپانیایی ریشهٔ شیرین بیان را درصومعهٔ ریوالکس در نزدیکی تیرسک پرورش دادند.
چاشنی شیرین بیان همچنین در نوشابه‌های غیرالکلی به کار می‌رود و نیز ته‌مزه‌ای مطبوع به بعضی جوشانده‌های گیاهی می‌بخشد. این امر همچنین در تغییر دادن مزه‌های نامطبوع برخی داروها نیز کاربرد دارد. جوانان هلندی اغلب خودشان نوشیدنی شیرین بیان را تهیه می‌کنند. همچنین نوشابهٔ محبوب هلندیها نوعی لیکور است که مادهٔ اصلی آن شیرین بیان است. مردم ایتالیا (خصوصاً در نواحی جنوبی) دوست دارند که از شیرین بیان به شکل طبیعی‌اش استفاده کنند؛ به این نحو که ریشهٔ این گیاه از زمین بیرون کشیده شده، پس از شسته شدن به عنوان خوشبو کنندهٔ دهان جویده می‌شود. در سراسر ایتالیا عصارهٔ خالص شیرین بیان (بدون افزودن شکر) به شکل قطعات کوچک سیاه‌رنگ مصرف می‌شود و طعم آن تلخ و تند است. در انگلستان و کالابریا نیز نحوهٔ استفاده از این ماده چنین است.
در آشپزی چینی شیرین بیان همچون چاشنی در پخت غذاهای مطبوع استفاده می‌شود و اغلب برای خوش‌طعم کردن سوپها و غذاهایی که در سوس سویا جوشانده می‌شود، به کار می‌رود.
شیرین بیان در سوریه نیز بسیار خواهان دارد و به صورت نوشیدنی در بازار عرضه می‌شود. این ماده همچنین عنصر اصلی نوشابه غیرالکلی بسیار معروف مصری موسوم بهعرق سوس است.
کاربرد دارویی[ویرایش]
قسمت مورد استفادهٔ شیرین بیان ساقه‌های زیرزمینی و ریشه‌های گیاه است که دارای ترکیبات مختلفی است. مهم‌ترین ماده اصلی که موجب شیرینی شیرین بیان است، ترکیب موجود در ریشه‌های گیاه به نام اسید گلیسریزیک است که پنجاه برابر از شکر شیرین‌تر است و مقدار آن با توجه به شرایط محیطی و گونه گیاه بین ۵ تا ۲۰ درصد است. اسید گلیسریزیک[پانویس ۱] با افزایش سن گیاه افزایش می‌یابد. طعم عصاره بسته به انواع مختلف گیاه، متغیر است؛ مثلاً شیرین بیان اسپانیایی طعم ملایم دارد؛ در حالیکه شیرین بیان یونانی دارای طعمی نسبتاً تلخ است. عصاره این گیاه حاوی ترکیب گلیسیریزین،[پانویس ۲] اسید گلیسریزیک و نمک‌های پتاسیم و کلسیم است. اسید گلیسریزیک و گلیسیریزین برای درمان زخم‌های گوارشی مفید است. ریشه‌های این گیاه حاوی کومارین، فلاون، روغنهای فرار و استرول گیاهی نیز هست.
پودر ریشهٔ شیرین بیان (ریشهٔ خشک ساییدهٔ گیاه) خلط‌آوری مؤثر است و از زمانهای باستان به این منظور مورد استفاده بوده است؛ مخصوصاً هندوها آن را در داروی Ayurvedic (برگرفته از کلمه سانسکریت ayur-veda به معنی علم حیات) به کار می‌برده‌اند (همچنین به عنوان خمیردندان) و به جاستی‌مادهو (Jastimadhu) معروف بوده‌است. ترکیبات موجود در ریشهٔ گیاه شیرین بیان در مقابله با پوسیدگی دندان نافع است. ترکیبات موجود در ریشهٔ گیاه خاصیت ضدمیکروبی دارد؛ بنا بر این می‌توان از شیرهٔ این گیاه به عنوان مادهٔ ضدپوسیدگی در محلول‌های شستشوی دهان و نیز خمیر دندان‌ها استفاده کرد.
در طب سنتی از این گیاه برای درمان اسپاسم عضلات و تورم، برونشیت، روماتیسم و ورم مفاصل استفاده می‌شود.
امروزه نیز عصارهٔ شیرین بیان یکی از اجزاء ترکیبی شربت سرفه به شمار می‌رود. این ماده به شکل طبیعی‌اش، در درمان زخمهای دهان و دستگاه گوارشی مفید است. شیرین بیان همچنین مدر (ادرارآور) و ملیّن است و می‌توان آن را به عنوان عامل ضدویروس موضعی برای زخم و التهاب زونا، چشم، دهان و دستگاه تناسلی به کار برد. مهم‌ترین خاصیت شیرین بیان، تاثیر بر دستگاه گوارش است. این گیاه درمان‌کننده ورم و زخم معده و اثنی‌عشر است و بر روی سرطان معده تأثیر مطلوب دارد. همچنین برای درمان سوءهاضمه و از بین بردن نفخ شکم مفید است.
شیرین بیان بر سیستم درون‌ریز بدن نیز تأثیرگذار است و مصرف آن ممکن است مقدار تستوسترون خونابه را کاهش دهد. با این حال مشخص نیست که آیا بر میزان تستوسترون آزاد نیز مؤثر است یا خیر.
احتیاطات مصرف[ویرایش]
مصرف بی رویهٔ شیرین بیان یا سایر فراورده‌های آن به سبب تحریک غدد فوق کلیوی و ترشح بیش از اندازهٔ هورمون آلدسترون ممنوع اعلام گردیده‌است. این حالت سبب عوارضی چون اختلال در فعالیتهای متابولیسمی و بالا رفتن فشار خون می‌گردد. در صورت مصرف بیش از ۲۰ گرم در روز، بروز عوارض نامطلوب بعید نیست. استفادهٔ زیاد از شیرین بیان برای طحال نیز مضر است. مصرف بسیار بالای شیرین بیان ممکن است به بروز حالاتی خطرناک نظیر فشارخون و حتی سکتهٔ قلبی منجر شود.
برخی از افراد با مصرف زیاد شیرین‌بیان دچار درد عضله و عده‌ای دیگر با کرخت شدن دست و پا مواجه می‌شوند.
مصرف زیاد این ماده سبب افزایش وزن نیز می‌شود.
در صورت بالا بودن فشار خون یا ناراحتی کلیه، قلب یا کبد باید از مصرف شیرین بیان پرهیز کرد.
مصرف این گیاه و فراورده‌های آن برای زنانی که در دوران بارداری یا شیردهی‌اند، منع شده‌است.
البته با رعایت میزان معقول مصرف شیرین بیان می‌توان از بروز این مشکلات جلوگیری کرده، از خواص بسیار مفید آن بهره برد. در صورت لزوم مصرف طولانی‌مدت شیرین بیان، بهتر است آن را با کتیرا ترکیب کرد.
تصاویری از قسمتهای مختلف شیرین بیان[ویرایش]





جستارهای وابسته[ویرایش]
واژه‌نامه[ویرایش]
  1. پرش به بالا↑ Glycyrrhetinic acid
  2. پرش به بالا↑ Glycyrrhizin
توضیحات[ویرایش]
  1. پرش به بالا↑ فرهنگ معین
  2. پرش به بالا↑ بخشی از مقالهٔ عرقسوس در ویکی عربی
  3. پرش به بالا↑ http://en.wikipedia.org/wiki/Salty_liquorice
منابع[ویرایش]
کتاب‌ها
  • میرحیدر، حسین. معارف گیاهی. ج. ۳. چاپ اول. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۳. ۵۳۲.
  • فرهنگ معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۲
  • قسمتی از مقالهٔ Liquorice در ویکی‌پدیای انگلیسی و عربی
  • Oxford Talking Dictionary. Copyright © ۱۹۹۸ The Learning Company, Inc
////////////////
العرقسوس[1] أو نبات السوس[1] نبات شجري معمر ينبت في كثير من بقاع العالم مثل سوريا ومصر وآسيا الصغرى وأواسط آسيا وأوروبا.
تستخرج من جذور الشجرة مادة العرقسوس، وهي أكثر حلاوة من السكر العادي ويمكن مضغها أو تؤكل كحلويات. وهناك 12 نوع من جذور العرقسوس تختلف في الطعم. كما يضاف العرقسوس إلى البيرة والمشروبات الكحولية ليعطيها رغوة، ويضاف إلى مشروب الكوكاكولا والبيبسي كولا. ويمكن مضغ مسحوق العرقسوس مع بذور اليانسون للكحة أو عمله كشاي.
محتويات  [أظهر]
العرقسوس في الطب القديم[عدل]
عرفت الحضارات القديمة في سوريا ومصر والرومان والعرب هذا النبات وورد وصفه في كثير من المراجع القديمة، وأن منقوعه المخمر يفيد في حالات القيء والتهيج المعدي. وهذا النبات له قيمة علاجية عالية لدى المصريين منذ قديم الأزل، وكان يطلق عليه " شفا وخمير يا عرقسوس " لما له من تأثير شافي للعديد من أمراض الجهاز الهضمي، فهو فعالٌ جداً في علاج حالات قرحة المعدة، وقد أثبتت الأبحاث الحديثة أن العرقسوس يحتوي على مادة الجلسرهيزين Glycerrhizin والمشتق منها مادة كاربن أوكسالون Carbenoxolene التي تساعد علي التئام قرحة المعدة والأمعاء. وعرفت جذور نبتة العرقسوس منذ أكثر من أربعة ألاف سنة عند البابليين كعنصر مقوي للجسم ومناعته, وقد عرفه المصريون القدماء وأعدوا العصير من جذوره, وقد وجدت جذور العرقسوس في قبر الملك توت عنخ أمون الذي تم أكتشافه في عام 1923. فقد كان الأطباء المصريون القدماء يخلطونه بالأدوية المرة لأخفاء طعم مرارتها وكانوا يعالجون به أمراض الكبد والأمعاء. وكان الطبيب اليوناني ثيوكريتوس يعالج به السعال الجاف والربو والعطش الشديد.
وقد عرفه الأطباء العرب حيث كان يستخدم كطعام ودواء ويقول عنه ابن سينا في القانون:
«إن عصارته تنفع في الجروح وهو يلين قصبة الرئة وينقيها وينفع الرئة والحلق وينقي الصوت ويسكن العطش وينفع في التهاب المعدة والأمعاء وحرقة البول " وقال عنه ابن البيطار " أنفع ما في نبات العرقسوس عصارة أصله وطعم هذه العصارة حلو كحلاوة الأصل مع قبض فيها يسير ولذلك صارت تنفع الخشونة الحادثة في المريء والمثانة وهي تصلح لخشونة قصبة الرئة إذا وضعت تحت اللسان وامتص ماؤها وإذا شربت أوققت التهاب المعدة والأمعاء وأوجاع الصدر وما فيه والكبد والمثانة ووجع الكلى وإذا امتصت قطعت العطش وإذا مضغت وابتلع ماؤها تنفع المعدة والأمعاء كما ينفع كل أمراض الصدر والسعال ويطري ويخرج البلغم ويحل الربـو وأوجاع الكبد والطحال وحرقة البول ويدر الطمث ويعالج البواسير ويصلح الفضلات كلها»
.
المادة الفعالة في العرقسوس[عدل]
المادة الفعالة في العرقسوس هي الكلتيسريتسن، وثبت أن عرق السوس يحتوي على مواد سكرية وأملاح معدنية من أهمها البوتاسيوم، الكالسيوم، المغنسيوم، الفوسفور، ومواد صابونية تسبب الرغوة عند صب عصيره، ويحتوي كذلك على زيت طيار. في عام (1955- 1960) تم فصل مركب سيترويدي وأطلق عليه اسم حمض الجلسريزيك glycerrhysic acid من جذور نبات العرقسوس وقد تبين أن هذا الحمض يشبه في بنيته الكيميائية مركب الكورتيزون المعروف إلا أنه يتميز عنه بخلوه تماما من الآثار الجانبية المعروفة عند التداوي بالكورتيزون خصوصا لمدة طويلة.

تعليق
تحتوي الجذور على الغلسرزين في هيئة أملاح الكالسيوم والبوتاسيوم لحمض الجلسرزيك وهذا الحامض له تأثير ملطف للالتهابات وله تأثير فعال في علاج قرح المعدة والإثنى عشر وأمكن بعد ذلك تحضير مشتق منه وهو الكارينكسنول ويستعمل أيضا في علاج قرح المعدة والإثنى عشر ويعمل عن طريق زيادة إفراز الميوسين الذي يحمي جدار المعدة وكذلك يوقف نشاط الأنزيمات التي تثبط إفراز البروستاجلاندينات ولها أهمية في منع حدوث قرح المعدة.
عقار الكاميتداس وهو علاج قوي لقرحة المعدة مستخرج من نبات العرقسوس، ووجد أن المادة الموجودة في العرقسوس { صابونين } هي التي تقوم بالأثر العلاجي وتدخل أيضا في الأدوية المعالجة لآلام والحنجرة والكحة وضعف التنفس كما أنها تصلح كمضاد للإمساك. ويحتوي جذور عرقسوس تسعة مركبات لها تأثير مقشع للبلغم بالإضافة إلى مركب عاشر له تأثير مضاد لسموم الجسم ويؤخذ من مسحوق عرقوس ملعقة صغيرة وتوضع في ملء كوب ماء سبق غليه وتترك لمدة خمس دقائق ثم يصفى ويشرب وتكرر العملية ثلاث مرات في اليوم. مع ملاحظة أن الاستمرار في استعماله لمدة طويلة أو زيادة الجرعة له تأثيرات سلبية مثل الصداع، ارتفاع ضغط الدم واحتباس السوائل ونقص في البوستاسيوم.
ويستعمل الآن العرقسوس لتحضير مستحضرات صيدلية مختلفة تفيد في علاج قرحة المعدة، القيء الذي يصاحب الحمل، الحموضة المعدية، وقد أعطت هذه المستحضرات نتائج مشجعة جدا وتجرى الآن دراسات جدية لزراعة نبات العرقسوس وفصل حمض الجلسرهيزيك وتصنيعه دوائيا.
أما آخر الأبحاث عن قدرة الجلسرين، وهو أحد مكونات خلاصة العرقسوس على شفاء مرضى الالتهاب الكبدي عامة وخاصة الالتهاب الكبدي الناتج من فيروس سي، وقاموا أيضاً بنشر أبحاث توضح فاعلية هذه المادة في وقف نمو السرطان الذي يصيب الكبد، ووصل اقتناع الهيئات الصحية باليابان بهذا الأمر إلى تسجيل مستحضر طبي تحت اسم " نيو مينو فاجن سي القوي " بوزارة الصحة اليابانية، والذي يستخدم بصفة رسمية في الآونة الأخيرة في علاج الالتهاب الكبدي سي.
طرق الاستعمال[عدل]
لعلاج الإسهال وتليين الأمعاء يسحق 40 جراماً من العرقسوس مع 40 جراماً من زهر الكبريت و40 جراماً من الشمر و60 جراماً من السنا مكي و200 جرام من سكر النبات، يمزج الجميع وتؤخذ ملعقة واحدة مساء كل يوم لتليين الأمعاء، وملعقتان صغيرتان مساء كل يوم لإسهال المعدة.
ـ جذور العرقسوس تخلط مع الجنسنغ وتغلى، وتؤخذ يومياً كشراب مقو عام وخاصة للقلب.
ـ يفضل عدم تناول العرقسوس في حالات فرط ضغط الدم؛ لأنه يسبب احتباس السوائل.
وصفة لعلاج القرحة المعدية والاثنا عشرية
500غ مسحوق عرق السوس 100غ عسل نحل منزوع الرغوة، يمزجان جيدا يؤكل منه ملء ملعقة على الريق وقبل النوم.
ويعتبر الأطباء الألمان أكثر انفتاحاً من غيرهم في استعمال الأدوية العشبية ولذلك قامت دراسات موسعة على كثير من الأعشاب التي يمكن ان يستفاد منها في مجال الرعاية الصحية ومن ضمن تلك الأعشاب جذور عرقسوس. لقد اعتبره الدستور الألماني مع بعض الدساتير العالمية الأخرى أحد الأعشاب الهامة في علاج أمراض كثيرة ومن أهمها قرحة المعدة والاثني عشر ويحتوي عرقسوس على عدة مركبات مضادة للقرحة ومن أهمها مركب حمض الجلاسيرازين (Glycyrrhizic acid) الذي يشبه تأثيره تأثير الكورتيزون ولكنه لا يسبب التأثيرات الجانبية التي يسببها الكورتيزون وهو مضاد للالتهابات ويعتبر عرقسوس من أفضل المواد لعلاج عسر الهضم الناتج عن القرحة والجرعة من مسحوق عرقسوس هي ملعقة صغيرة في ملء كوب ماء سبق غليه وتقلب جيداً ثم تغطى مدة ما بين 10 15دقيقة ويشرب بمعدل ثلاثة أكواب في اليوم. ويفضل استخدامه بعد الأكل بساعتين ولا تزيد مدة استعماله على ستة أسابيع وعلى المرضى المصابين بارتفاع ضغط الدم ومرضى السكر ومرضى القلب والذين يعانون من أمراض السمنة والحوامل عدم استعمال عرقسوس ويمكنهم استبداله بأحد الأعشاب الأخرى.
عرقسوس لأمراض الأعصاب
و عرقسوس يكون مؤثرا في علاج حالات الالتهاب الكيسي والتهاب الأوتار مثله مثل الكورتيزون شائع الاستخدام ومن المعروف ان المادة التي تشبه الكورتيزون في عرقسوس هي جلسراتيك لا تسبب الأضرار الجانبية التي يسببها الكورتيزون مثل زيادة الوزن وسوء الهضم واضطراب النوم وضعف المناعة تجاه العدوى، ويمكن استخدام ملء ملعقة صغيرة من مسحوق عرقسوس مرة إلى مرتين في اليوم مع ملاحظة عدم استخدامه من قبل الأشخاص المصابين بارتفاع في ضغط الدم.
عرقسوس لأمراض الصدر
يؤخذ ملء ملعقة من مسحوق جذور عرقسوس ويوضع في ما مقداره ملء كوب ماء مغلي ثم يشرب بمعدل ثلاثة أكواب في اليوم وعلى الأشخاص الذين يعانون من ارتفاع ضغط الدم عدم استعمال هذه الوصفة وهذه الوصفة صالحة أيضاً للأطفال.
أخرى: علاج الكحة فيستعمل مسحوق عرق السوس بمقدار ملعقة صغيرة تذاب في ملء كوب ماء وتشرب مرتين في اليوم.
عرقسوس علاج للصدفية
لقد تحدثنا عن عرقسوس كثيراً الذي يستخدم على نطاق واسع في جميع أنحاء العالم وقد ذكرنا انه يحتوي على مركب يشبه إلى حد ما تأثير الهيدروكورتيزون ولكنه لا يعطي الأضرار الجانبية التي يسببها الكورتيزون والطريقة ان يؤخذ مسحوق عرقسوس الناعم ويخلط مع فازلين وتدهن به المناطق المصابة.
العرقسوس ضد أنواع الإصابات الفطرية
لقد وجد أن العرقسوس يحتوي على 125مركباً مضاداً للفطريات ويعتبر أكثر النباتات المسجلة غنى بهذه المركبات. ويقول الدكتور أدولي أنه لم يجد أنجع علاجاً للفطريات منه والطريقة أن يعمل خلاصة مركزه من عرقسوس وذلك بأخذ حوالي ملء 5ملاعق شاي من المسحوق ووضعها على ملء كوب ماء ثم أدهن المناطق المصابة بالسائل بواسطة قطعة قطن وذلك مرتين إلى ثلاثة مرات في اليوم.
وإذا ما تم خلط العرقسوس بالعسل فإنه يعد علاجًا لفيروس الهربس الذي يصيب الشفاه وسقف الحلق، كما أن به مواد لها تأثير فعال في قتل بعض أنواع الخلايا السرطانية بالإضافة إلى أنه مقوٍّ لجهاز المناعة للجسم، وذلك لقدرته على حفز الجسم على إفراز مادة لها تأثير قوي على وقاية خلايا الكبد من التليف والإصابة بفيروسات الكبد.
ومن المعروف دائمًا أن أي مادة مضادة للالتهاب والروماتيزم تؤثر تأثيرًا سلبيًا على المعدة، وقد يؤدي ذلك إلى حدوث قرحة في المعدة، ولكن من العجيب (سبحان الله) أن نجد مادة طبيعية مضادة للالتهاب والروماتيزم، وهي نفسها تقي وتعالج الجسم من قرحة المعدة والاثني عشر، وذلك لأن هذه المادة تبطن جدار المعدة من الداخل لتساعد أماكن القرح على الالتئام وتحميها من حموضة المعدة.
كما نجد أن هذا النبات يعمل بطريق غير مباشر على حفز خلايا النخاع على تكوين كرات دم حمراء، ما يساعد على علاج الأنيميا ويخفف تقلصات الأمعاء الناتجة عن استخدام بعض أنواع الملينات، كما أنه مهدئ للمعدة والأمعاء، ويستخدم العرقسوس في علاج بلهارسيا المستقيم، لأن المواد الصابونية الموجودة به تساعد على قتل بويضات البلهارسيا.
ولكن لا يستخدم العرقسوس مع مريض الضغط المرتفع لأنه يساعد على الاحتفاظ بالماء داخل الجسم أطول فترة ممكنة، مما يؤدي إلى التورم وزيادة الضغط، وتزول هذه الأعراض بمجرد التوقف عن تناوله، ولكن ينصح مريض هبوط الضغط بتناوله بصورة منتظمة.
عرق السوس لعلاج حرقة القلب " استرجاع محتويات المعدة الحمضية في اتجاه المريء"
تحتوي جذور عرقسوس على مادة صابونية تعرف باسم جلسرايزين ذات طعم حلو تفوق درجة حلاوتها أكثر من خمسين مرة من السكر الناتج من قصب السكر، وعسل النحل وعندما تتحلل مائياً أو انزيميا يتكون مركباجلوكوني يعرف باسم الجليسيريتين مع جزئين من حامض الجلويورونيك. كما يحتوي على سكر ونشا وحمض الجليسيرين واسبارجين وأملاح البوتاسيوم والكالسيوم وهرمونات جنسية وصبغات صفراء.
يقول الدكتور مايكل موراي اخصائي الطب الطبيعي والمشارك في تأليف موسوعة الطب الطبيعي والعديد من الكتب الدراسية عن التغذية والمعالجة بالطبيعة، إن العرقسوس المنزوع منه مادة الجليسريزين يعالج كلاً من حرقة القلب وقرحة المعدة والمريء بنجاح. واثبت العديد من الدراسات ان جذورعرقسوس مضادة للتقلص وهي تقلل إنتاج حامض المعدة وبالتالي تقلل من حرقة القلب. وعرقسوس آمن بجرعات لا تزيد عن ثلاثة اكواب في اليوم والاستعمال لمدة أكثر من 6اسابيع أو تناول كميات أكبر قد يسبب صداعاً وكسلاً واحتباساً للماء والصوديوم وفقداناً زائداً للبوتاسيوم وارتفاعاً في ضغط الدم. ان كوباً من شاي عرقسوس من وقت لآخر يقيك من حرقة القلب ويعد أمناً. نقلا عن جريدة الرياض.
عرق السوس.. مضاد للالتهابات وأمراض الروماتيزم
مرض باجيت الذي يصيب العظام ويتزايد ببطء ومن علاماته الاختلال العضوي وتبادل عمليات الهدم والبناء. فالعظم السليم يتبدل تدريجياً بكمية كبيرة من العظم الشاذ الذي يحتوي على كمية قليلة من الكالسيوم ويفتقد للتركيب المناسب للتقوية المثلى للعظام. ويؤثر مرض باجيت غالباً على عظام الحوض والعمود الفقري والفخذين والجمجمة والوركين وقصبتي الساقين والذراعين العلويين. وينتشر المرض بين الرجال فوق سن الأربعين، ولكن النساء يتأثرن به أيضاً، وفي بعض الحالات تم تسجيل المرض في البالغين الصغار.
وتطرقنا إلى أعراض هذا المرض فذكرنا أن مرض باجيت لا يسبب في مراحله الأولى أي أعراض بالرغم أنه قد يسبب بعض الآلام البسيطة في العظام المصابة. ومع تطور المرض تصبح آلام العظام أكثر حدة وتستمر لفترة أطول، وخصوصاً أثناء الليل، وتزداد الآلام سوءاً مع بذل أي مجهود، ويؤدي مرض باجيت للعظام إلى حدوث آلام في الرقبة أو الظهر وآلام أو تصلب في المفاصل المصابة.
وحدوث كسور غير مفسره، وفقد للسمع، وصداع ودوخة ورنين بالاذن، وقصور في الحركة. ويتبع المرض نمطاً معيناً تتبادل فيه فترات التحسن مع فترات تفاقم حدة المرض. ومع الوقت فإن فترات التفاقم تزداد سوءاً، وفي بعض الأحيان تتأثر بعض المفاصل المجاورة للعظام المصابة وقد يحدث التهاب عظمي مفصلي. ومع مرور الوقت، تظهر تشوهات أيضاً مثل تقوس الساقين وازدياد الشكل البرميلي للصدر، وانحناء العمود الفقري، وتضخم الجبهة.
أما المضاعفات فأشرنا إلى أنها تظهر متأخرة مثل حصوات الكلى وقصور القلب الاحتقاني والصمم أو العمى وارتفاع ضغط الدم، والنقرس. وفي حوالي 5٪ من الحالات تحدث تغيرات سرطانية تؤدي إلى حدوث سرطان العظام، وينخفض إلى حد ما متوسط العمر المتوقع للأشخاص المصابين بمرض باجيت، ولكن بعضهم يعيش بالمرض من 10-15 سنة على الأقل.
نبات معمر يصل ارتفاعه إلى مترين، أوراقه داكنة وازهاره صفراء فاتحة يعرف أيضاً باسم السوس المخزني وعلمياً باسم Glycyrrhiza glabra الموطن الأصلي للنبات في جنوب شرقي أوروبا وجنوب غرب آسيا ولكنه يزرع اليوم على نطاق واسع.
يحتوي جذر عرقوس على صابونينيات ثلاثية التربين وفلافونيدات وسكاكر متعددة وستيرولات وكومارنيات واسباراجين.
يستخدم عرق السوس على نطاق واسع فيعتبر من أقوى المضادات للالتهابات ومقشع للبلغم ومسهل معتدل كما يستخدم ضد أمراض الروماتزم حيث يحتوي على مواد تشبه في تأثيرها الهيدروكورتيزون. كما أنه مولد للاستروجين يستخدم بمقدار ملء ملعقة صغيرة من مسحوق الجذر على ملء كوب ماء مغلي ويترك لينقع لمدة عشر دقائق ثم يصفى ويشرب بمعدل ثلاث مرات في اليوم بعد الوجبات. ويجب عدم استخدامه من قبل المصابين بضغط الدم المرتفع.[2] يحتوي عرق السوس على صابونبينات ثلاثية التربين وهي عبارة عن غليسريزين تصل نسبته إلى 6% كما يحتوي على ايزوفلافونات وهي ليكيريتين وايزوليكيريتين وفورمونونينيتين كما يحتوي على متعددات السكايروستيرولات وكومارينات واسباراجين يستخدم عرق السوس كمضاد للالتهابات ومقشع للبلغم ومسهل معتدل. وقد بينت الأبحاث ان الغليسيريزين عندما يتفكك في الأمعاء يكون له مفعول مضاد للالتهاب ومضاد للروماتزم شبيهة بمفعول الهيدروكورتيزون وغيره من الهورمونات الكورتيكورتيزونية، فهو ينبه إنتاج الغدد الكظرية للهورمونات، ويخفض تفكيك السترويدات في الكبد والكلى. يقوم عرق السوس على تخفيض افرازات المعدة لكنه ينتج مخاطاً كثيفاً وقائياً لبطانة المعدة مما يجعله علاجاً فعالاً في حالات التهابات المعدة والأيزوفلافونات الموجودة في عرق السوس مولدة للأستروجين وقد بينت الدراسات في اليابان عام 1985م على أن الغليسريزين فعال في علاج التهاب الكبد المزمن وتشمع الكبد. كما وجد أن عرق السوس يثبط جرثومة المعدة وقد نشرت هذه الدراسة في مجلة العلوم الصيدلية المصرية عام 1993م. يؤخذ عرق السوس بمعدل ملعقة صغيرة تضاف إلى نصف كوب ماء شرب وتمزج جيداً ثم يشرب بمعدل ثلاث مرات في اليوم احداها على الريق والأخيرة عند النوم. مع ملاحظة عدم استخدامه من قبل الأشخاص الذين يعانون من ضغط الدم المرتفع.
ينصح بعدم الإكثار من شرب العرقسوس للمصابين بارتفاع الضغط
خصائص طبية[عدل]
منفث للبلغم
يقوي جهاز المناعة
مضاد للفيروسات
مضاد حيوي يعالج العدوى بالجهاز التنفسي
مضاد للحساسية
يعالج الكحة والتهاب الحلق ويلطفه
يزيد المادة المخاطية التي تحمي جدار المعدة وتقلل إفراز الحامض بها
يساعد علي التئام القرحة.
يعالج الإكزيما (كدهان)
يهضم الطعام
يساعد علي شفاء الالتهاب الكبدي
يفيد في سن اليأس وتنظيم العادة الشهرية.
لكن هناك محاذير عليه لأن به مادة Glycyrrhetinic acid ترفع ضغط الدم وتسبب احتباس الماء بالجسم والإقلال من عنصر البوتاسيوم وزيادة الصوديوم.
السكر الذي يحتويه العرقسوس يمكن تناوله بأمان بواسطة مرضى السكر
مصدر[عدل]
موسوعة الأعشاب الطبية - أحمد محمد عوف
مراجع[عدل]
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب قاموس المورد، البعلبكي، بيروت، لبنان.
^ نقلا عن جريدة الرياض الاثنين 14 رمضان 1426هـ - 17 أكتوبر 2005م - العدد 13629
▼ ع ن ت
الأعشاب والبهارات
أعشاب                           
الحمحم المخزني · إكليل الجبل · بقدونس · بقدونس إفرنجي · بقدونس بري ياباني · بولدو · ثوم معمر · جويسئة · ريحان · حبق تايلندي · حشيشة الليمون · حشيشة الملاك · مليسة مخزنية · حماض · خزامى · رشاد مزروع · ريحان متسلق · زعتر سوري · زوفا طبية · سذاب · شبت · طرخوم · ورق الغار · قرصعنة كريهة الرائحة · قنب · كاشم · كزبرة · كزبرة بوليفية · كزبرة فيتنامية · كزبرة مكسيكية · لويزة ليمونية · مردقوش سوري · مريمية · ندغ · نعناع · ورق كري · شولت هدبي · Epazote · بقدونس فرنسي · Hoja santa · Houttuynia cordata (giấp cá) · Jimbu · آس الليمون · Limnophila aromatica (rice paddy herb) · Perilla (shiso) ·
بهارات                          
بابريكا · بذر الخشخاش · تمر هندي · ثوم · جوزة السودان · جوزة الطيب · حب الرمان · حبة البركة · حلبة · حلتيت · خردل أبيض · خردل أسود · خردل هندي · خولنجان · خولنجان صغير · زعفران · زنجبيل · ساذج هندي · ساسافراس · سماق · سمسم · سنا · شبت · شومر · شونيز · عجمود · عرقسوس · فانيليا · فجل حار · فشاغ · فلفل أسود · فلفل برازيلي · فلفل بيرو · فلفل تسمانيا · فليفلة حارة ·
فلفل حلبي · فلفل سوداني · فلفل طويل · فليفلة حريفة · قرفة · قرنفل · كافور · كراويا · بذور الكرفس · كركم · كزبرة · كمون · ليمون أسود · محلب · ملح الطعام · نانخة · هال · هال أسود · واسابي · ورد جوري · يانسون · يانسون نجمي ·
Chenpi · كبابة · Fingerroot (krachai) · Alligator pepper · فلفل إفرنجي · مانجو · زنجبيل عطري · Charoli · هرقلية فارسية · ثمرة العرعر · Kaempferia galanga (kencur) · غاركينيا انديكا · Litsea cubeba · فلفل سيشوان · فاصولياء تونكا · جدوار · الزرشك · زيست
خلطات توابل                   
أعشاب البروفانس · Adjika · Advieh · أربع بهارات · بزار · خلطة بهارات أفغانية · خلطة بهارات · دقة (توابل) · رأس الحانوت · زعتر حلبي · زعتر نابلسي · سبع بهارات · شطة · فلفل أحمر مطحون · كاري · هريسة · Berbere · Bouquet garni · Buknu · Chaat masala · Chaunk · فلفل أحمر · Fines herbes · Crab boil · مسحوق الخمس بهارات · غارام ماسالا · Garlic salt · خاواييج · Jerk spice · Khmeli suneli · Lemon pepper · ماسالا · Mitmita · Mixed spice · Old Bay Seasoning · Panch phoron · Persillade · تابل فطيرة القرع · Qâlat Daqqa · Recado rojo · ندغ بستاني · شيتشيمي · تابل · تندوري ماسالا ·
قائمة الأعشاب والتوابل       
قائمة أعشاب وتوابل أسترالية · أعشاب صينية  · توابل هندية  · توابل باكستانية  · قائمة أعشاب وتوابل المطبخ العربي
مواضيع ذات علاقة           
التتبيل فرك التوابل
أيقونة بوابةبوابة مطاعم وطعام أيقونة بوابةبوابة علم النبات أيقونة بوابةبوابة صيدلة
مشاريع شقيقة في كومنز صور وملفات عن: عرقسوس
معرفات الأصنوفة             
موسوعة الحياة: 703239 GBIF: 2965732 PlantList: ild-7886 Tropicos: 13019856 ITIS: 26718 ncbi: 49827 IPNO: 496941-1 GRIN: ps://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomydetail.aspx?id=17820 FOC: 242323657 PLANTS: GLGL AFPD: 63187
تصنيفات: أنواع القائمة الحمراء غير المحصنةبقوليةبهاراتمثبطات أوكسيديز أحادي الأمينمحلياتمشروباتنباتات طبيةنباتات مستخدمة في الأيورفيدانباتات مستخدمة في الطب الصيني التقليدينباتات وصفت في 1753
//////////////
به دیوهی (مالدیوی):
ވޭމުއި(އިނގިރޭސި ބަހުން: Glycyrrhiza glabra)ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: Liquorice) އަކީ ބޭހުގެ ތެރޭގައި ގެންގުޅޭ އެއްޗެކެވެ. މިއީ ގަހެއްގެ މުލެކެވެ. ވޭމުއީގައި ކައްކާ ސަރުބަތެއް ހުރެއެވެ. ވޭމުއި ސަރުބަތަކީ މޭގެ އެކިއެކި ބައްޔަށް ރަގަޅު ބޭހެކެވެ. ވޭމުއި ގަސް ހެދެނީ ގާތްގަނޑަކަށް 1 މީޓަރުގެ އުސްމިނަށެވެ. ވޭމުއި ގަހުގެ ފަތުގެ ބޮޑުމިނުގައި 6-3 އިންޗި ދިގުމިން ހުރެއެވެ. ވޭމުއި ގަހުގެ މަލުގެ ދިގުމިން ބައި އިންޗި ވަރު ހުރެއެވެ. ވޭމުއި ގަހުގެ ކޮންމެ ފަތް ކޯންޏެއްގައި ފަރާތަކު 17-7 އާއި ދެމެދުގެ އަދަދަކަށް ވަކި ފަތް ހުރެއެވެ. ވޭމުއި ގަހުގައި އަޅާ ތޮޅީގެ ދިގުމިނުގައި 1 އިންޗި ވަރުހުރެއެވެ. އެތޮޅީގެ ތެރޭގައި ކުދިކުދި އޮށްތަކެއް ހުރެއެވެ. ވޭމުއި އާންމުކޮށޮ ހެދޭ ކަމަށް ފާހަގަ ކުރެވިފައިވަނީ ދެކުނު ޔޫރަޕާއި އޭޝިޔާގެ ގައުމުތަކުގައެވެ.
//////////////////
به عبری:
שוש קירח (מכונה גם אקסוס, ליקוריץ; שם מדעי: Glycyrrhiza glabra) הוא עשבוני רב שנתי. הפרח פרפרני בהתאם לסוג, והפרי הוא תרמיל שטוח המכיל עד 7 זרעים. הצמח מתפשט באמצעות מערכת של קני שורש המסתעפים בקרקע.

שמו המדעי מגיע מהמילים היווניות מתוק - glykys ושורש - rhiza. מקור השם העברי הוא בארמית, ומוזכר בתלמוד בבלי, מסכת סוכה, דף י"ב, עמוד ב'.
///////////
به کردی سوس، میان:
Sûsmeyan (glycyrrhiza glabra), riwekeke bejî ye, li ser zilekî heşin dibe. Ji famîleya baqilan e. Koka sûsê şîrîn e. Koka wê dikutin û dikin nav avê. Ew av reng digire û wek çayê reşengî dibe. Havînê li bajaran ava sûsê pirr tê firotin.
/////////
به آذری شیرین بیان:
Şirinbiyan (lat. Glycyrrhiza glabra)[1] — biyan cinsinə aid bitki növü.[2]
Şirinbiyan bitkisi Paxlalılar fəsiləsinə daxildir. Biyan latın dilində qlisseraza deməkdir. Lüğəti mənası şirin kök deməkdir. Biyan cinsinin dünya florasının tərkibində 18 növü yayılmışdır. Azərbaycanda 8 növünə təsadüf olunur. Bunlardan ən geniş yayılanı şirinbiyandır – Glyeyrrhiza glabra. Bu, çoxillik yarımkol bitki olub, iri yeraltı kök sisteminə malikdir. Ana kökdən yanlara çoxlu xırda yan köklər ayrılır. Biyanı qiymətli edən də məhz bu kök və kökümsovlardakı müxtəlif mənşəli maddələrdir.
Gövdələri düz, azca qol – budaqlı, hündürlüyü 60 – 80, bəzən də 100 sm – ə çatır. Kökləri şaxələnəndir. Əsas kökü şaquli vəziyyətdə torpağın 2 – 7 m dərinliyində olur. Kökün yan pöhrələrindən yan gövdələr və köklər əmələ gəlir. Köklər tünd – qəhvəyi, kökümsovları isə tünd – sarı və limonu – sarı rəngdə olub, yerin səthinə yaxınlaşdıqca bozarır. Yarpaqlarında 7 – 9 yarpaqcıq vardır. Tacı solğun bənövşəyidir. May – iyun aylarında çiçəkləyir, iyul – sentyabr aylarında isə meyvə verir.
Öz yaşıl rəgini bütün yay boyu, sentyabra qədər saxlayır. Böyük sahələrdə bəzən cəngəlliklər əmələ gətirir. Həmin bitkiyə, eləcə də çayır, yovşan, dəvətikanı və dəvəayağı ( süpürgə ) bitən sahələrdə rast gəlmək olur.
//////////////
به ترکی (استانبولی)
Meyan (Glycyrrhiza glabra), yaklaşık 120–150 cm'e kadar boylanabilen, Baklagiller ailesinden çok yıllık bir çalımsı bitkidir. Anavatanı Rusya ve Çin'dir.
Küçük, mavimsi, mor çiçekleri 0,8–1,2 cm boyundadır. 7–15 santimetre boyunda yaprakları ve toprağın altında boyu 1 metreye ulaşan bir kök yapısı vardır. Akdeniz ülkelerinde, güneydoğu Avrupa'da ve Asya'nın bazı kesimlerinde yetişir.
////////////////
Liquorice, or licorice, (/ˈlɪkᵊrɪʃ/ lik-(ə-)rish or /ˈlɪkᵊrɪs/ lik-(ə-)ris)[2] is the root of Glycyrrhiza glabra from which a sweet flavour can be extracted. The liquorice plant is a herbaceous perennial legume native to southern Europe, India, and parts of Asia. It is not botanically related to anisestar anise, or fennel, which are sources of similar flavouring compounds.
Most liquorice is used as a flavouring agent for tobacco, particularly US blend cigarettes, to which liquorice lends a natural sweetness and a distinctive flavour and makes it easier to inhale the smoke by creating bronchodilators, which open up the lungs.[3][4] Liquorice flavours are also used as candies or sweeteners, particularly in some European and Middle Eastern countries. Liquorice extracts have a number of medical uses, and they are also used in herbal and folk medications. Excessive consumption of liquorice (more than 2 mg/kg/day of pure glycyrrhizinic acid, a liquorice component) may result in adverse effects, and overconsumption should be suspected clinically in patients presenting with otherwise unexplained hypokalemia and muscle weakness.[5]
Contents
  [show
Etymology[edit]
The word liquorice is derived (via the Old French licoresse) from the Greek γλυκύρριζα (glukurrhiza), meaning "sweet root",[6] from γλυκύς (glukus), "sweet"[7] + ῥίζα (rhiza), "root",[8][9] the name provided by Dioscorides.[10] It is usually spelled liquorice in British usage, but licorice in the United States and Canada.
Description[edit]
It is a herbaceous perennial, growing to 1 m in height, with pinnate leaves about 7–15 cm (2.8–5.9 in) long, with 9–17 leaflets. The flowers are 0.8–1.2 cm (1312 in) long, purple to pale whitish blue, produced in a looseinflorescence. The fruit is an oblong pod, 2–3 cm (34–1 16 in) long, containing several seeds.[11] The roots arestoloniferous.[12]
Chemistry[edit]
The scent of liquorice root comes from a complex and variable combination of compounds, of which anethole is up to 3% of total volatiles. Much of the sweetness in liquorice comes from glycyrrhizin, which has a sweet taste, 30–50 times the sweetness of sugar. The sweetness is very different from sugar, being less instant, tart, and lasting longer.
The isoflavene glabrene and the isoflavane glabridin, found in the roots of liquorice, are phytoestrogens.[13][14]
Cultivation and uses[edit]
Liquorice, which grows best in well-drained soils in deep valleys with full sun, is harvested in the autumn two to three years after planting.[11] Countries producing liquorice include India, Iran, Afghanistan, the People’s Republic of China, Pakistan, Iraq, Azerbaijan, Uzbekistan, Turkmenistan, and Turkey.[15]
The world's leading manufacturer of liquorice products is M&F Worldwide, which manufactures more than 70% of the worldwide liquorice flavours sold to end users.[16]
Tobacco[edit]
Most liquorice is used as a flavouring agent for tobacco. For example, M&F Worldwide reported in 2011 that about 63% of its liquorice product sales are to the worldwide tobacco industry for use as tobacco flavour enhancing and moistening agents in the manufacture of American blend cigarettes, moist snuffchewing tobacco, and pipe tobacco.[15] American blend cigarettes made up a larger portion of worldwide tobacco consumption in earlier years,[17] and the percentage of liquorice products used by the tobacco industry was higher in the past. M&F Worldwide sold approximately 73% of its liquorice products to the tobacco industry in 2005.[18] A consultant to M&F Worldwide's predecessor company stated in 1975 that it was believed that well over 90% of the total production of liquorice extract and its derivatives found its way into tobacco products.[3]
Liquorice provides tobacco products with a natural sweetness and a distinctive flavour that blends readily with the natural and imitation flavouring components employed in the tobacco industry. It represses harshness and is not detectable as liquorice by the consumer.[3]Tobacco flavourings such as liquorice also make it easier to inhale the smoke by creating bronchodilators, which open up the lungs.[4] Chewing tobacco requires substantially higher levels of liquorice extract as emphasis on the sweet flavour appears highly desirable.[3]
Food and candy[edit]
Liquorice flavour is found in a wide variety of candies or sweets. In most of these candies, the taste is reinforced by aniseed oil so the actual content of liquorice is very low. Liquorice confections are primarily purchased by consumers in the European Union.[15]
In the Netherlands, where liquorice candy (drop) is one of the most popular forms of sweets, only a few of the many forms that are sold contain aniseed, although mixing it with mintmenthol, or laurel is quite popular. Mixing it with ammonium chloride (salmiak) is also popular. The most popular liquorice, known in the Netherlands as zoute drop (salty liquorice), actually contains very little salt, i.e., sodium chloride.[19] The salty taste is probably due to ammonium chloride and the blood pressure-raising effect is due to glycyrrhizin. Strong, salty sweets are popular in Nordic countries.
Pontefract in Yorkshire was the first place where liquorice mixed with sugar began to be used as a sweet in the same way it is in the modern day.[20]Pontefract cakes were originally made there. In County Durham, Yorkshire, and Lancashire, it is colloquially known as 'Spanish', supposedly because Spanish monks grew liquorice root at Rievaulx Abbey near Thirsk.[21]
Liquorice root chips
Dried sticks of liquorice root
In Italy (particularly in the south), Spain, and France, liquorice is popular in its natural form. The root of the plant is simply dug up, washed, dried, and chewed as a mouth freshener. Throughout Italy, unsweetened liquorice is consumed in the form of small black pieces made only from 100% pure liquorice extract; the taste is bitter. In Calabria a popular liqueur is made from pure liquorice extract.
Liquorice is also very popular in Syria and Egypt, where it is sold as a drink, in shops as well as street vendors. It is used for its expectorant qualities infolk medicine in Egypt.
Dried liquorice root can be chewed as a sweet. Black liquorice contains about 100 calories[dubious – discuss] per ounce (15 kJ/g).
Liquorice is used by brewers to flavour and colour porter classes of beers, and the enzymes in the root also stabilize the foam heads produced by beers brewed with it.[22]
Medicine[edit]
See also: Glycyrrhizin
See also: Enoxolone
Glycyrrhizin has also demonstrated antiviral, antimicrobial, anti-inflammatory, hepatoprotective, and blood pressure-increasing effects in vitro and in vivo, as is supported by the finding that intravenous glycyrrhizin (as if it is given orally very little of the original drug makes it into circulation) slows the progression of viral and autoimmune hepatitis.[23][24] In one clinical trial liquorice demonstrated promising activity, when applied topically, against atopic dermatitis.[25] Additionally, liquorice may be effective in treating hyperlipidaemia (a high amount of fats in the blood).[26] Liquorice has also demonstrated efficacy in treating inflammation-induced skin hyperpigmentation.[27][28] Liquorice may also be useful in preventing neurodegenerative disorders and dental caries.[29][30][31]
The antiulcer, laxative, antidiabetic, anti-inflammatory, immunomodulatory, antitumour and expectorant properties of liquorice have been investigated.[32]
The compound glycyrrhizin (or glycyrrhizic acid), found in liquorice, has been proposed as being useful for liver protection in tuberculosis therapy, but evidence does not support this use, which may in fact be harmful.[33]
Folk medicine[edit]
In traditional Chinese medicine, liquorice (甘草) is believed to "harmonize" the ingredients in a formula and to carry the formula to the 12 "regular meridians".[34] Liquorice has been traditionally known and used as medicine in Ayurveda for rejuvenation.[35]
Toxicity[edit]
Its major dose-limiting toxicities are corticosteroid in nature, because of the inhibitory effect its chief active constituents, glycyrrhizin and enoxolone, have oncortisol degradation and include oedemahypokalaemia, weight gain or loss, and hypertension.[36][37]
The United States Food and Drug Administration believes that foods containing liquorice and its derivatives (including glycyrrhizin) are safe if not consumed excessively. Other jurisdictions have suggested no more than 100 mg to 200 mg of glycyrrhizin per day, the equivalent of about 70 to 150 g (2.5 to 5.3 oz) of liquorice.[5]
Gallery[edit]
·        
Sliver of liquorice root

·        
Various liquorice root slivers

·        
Liquorice root with bark

·        
Inflorescence of G. glabra

·        
Various liquorice products

·        
Different flavoured liquorice sticks

·        
Foliage

·        
G. glabra from Koehler'sMedicinal-Plants
References[edit]
1.     Jump up to:a b "Glycyrrhiza glabra information from NPGS/GRIN". www.ars-grin.gov. Retrieved 6 March 2008.
2.     Jump up^ licorice. Merriam-Webster's Medical Dictionary, © 2007 Merriam-Webster, Inc.
3.     Jump up to:a b c d Marvin K. Cook, The Use of Licorice and Other Flavoring Material in Tobacco (April 10, 1975).
4.     Jump up to:a b Boeken v. Phillip Morris Inc., 127 Cal. App. 4th 1640, 1673, 26 Cal. Rptr. 3d 638, 664 (2005).
5.     Jump up to:a b Omar, Hesham R; Komarova,, Irina; El-Ghonemi,, Mohamed; Ahmed, Fathy; Rashad, Rania; Abdelmalak, Hany D; Yerramadha, Muralidhar Reddy; Ali, Yaseen; Camporesi, Enrico M. "How much is too much? in Licorice abuse: time to send a warning message from Therapeutic Advances in Endocrinology and Metabolism"http://www.ncbi.nlm.nih.gov. SAGE Publications. Retrieved 13 January 2015. External link in |website= (help)
6.     Jump up^ γλυκύρριζα, Henry George Liddell, Robert Scott, A Greek-English Lexicon, on Perseus
7.     Jump up^ γλυκύς, Henry George Liddell, Robert Scott, A Greek-English Lexicon, on Perseus
8.     Jump up^ ῥίζα, Henry George Liddell, Robert Scott, A Greek-English Lexicon, on Perseus<
9.     Jump up^ liquorice, on Oxford Dictionaries
10.  Jump up^ google books Maud Grieve, Manya Marshall - A modern herbal: the medicinal, culinary, cosmetic and economic properties, cultivation and folk-lore of herbs, grasses, fungi, shrubs, & trees with all their modern scientific uses, Volume 2 Dover Publications, 1982 & Pharmacist's Guide to Medicinal Herbs Arthur M. Presser Smart Publications, 1 April 2001 2012-05-19
11.  Jump up to:a b Huxley, A., ed. (1992). New RHS Dictionary of GardeningISBN 0-333-47494-5
12.  Jump up^ Brown, D., ed. (1995). "The RHS encyclopedia of herbs and their uses".ISBN 1-4053-0059-0
13.  Jump up^ Somjen, D.; Katzburg, S.; Vaya, J.; Kaye, A. M.; Hendel, D.; Posner, G. H.; Tamir, S. (2004). "Estrogenic activity of glabridin and glabrene from licorice roots on human osteoblasts and prepubertal rat skeletal tissues". The Journal of Steroid Biochemistry and Molecular Biology 91 (4–5): 241–246.doi:10.1016/j.jsbmb.2004.04.008PMID 15336701.
14.  Jump up^ Tamir, S.; Eizenberg, M.; Somjen, D.; Izrael, S.; Vaya, J. (2001). "Estrogen-like activity of glabrene and other constituents isolated from licorice root". The Journal of Steroid Biochemistry and Molecular Biology 78 (3): 291–298.doi:10.1016/S0960-0760(01)00093-0PMID 11595510.
17.  Jump up^ Erik Assadourian, Cigarette Production DropsVital Signs 2005, at 70.
19.  Jump up^ [1] the online Dutch food composition database]
20.  Jump up^ "Right good food from the Ridings". AboutFood.com. 25 October 2007.
21.  Jump up^ "Where Liquorice Roots Go Deep". Northern Echo. Retrieved 9 December2008.
23.  Jump up^ Chien, CF; Wu, YT; Tsai, TH (January 2011). "Biological analysis of herbal medicines used for the treatment of liver diseases.". Biomedical Chromatography 25 (1-2): 21–38. doi:10.1002/bmc.1568.PMID 21204110.

Liquorice
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Subfamily:
Tribe:
Genus:
Species:
G. glabra
Glycyrrhiza glabra
L.[1]
·         Glycyrrhiza glanduliferaWaldst. & Kit.[1]