شیح . (ع اِ) درمنه را گویند و بهترین آن ترکی است . (برهان
). گیاهی است ، بفارسی درمنه گویند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گیاهی است خوشبو
که انواع مختلفی دارد، شیح بطور مطلق سه نوع است یکی دارای گلهایی زردرنگ که برگ آن
به گیاه سداب ماند و آن ارمنی است و نوع دیگر آن سرخ رنگ دارای برگهای ستبر و آن ترکی
است . نوع دیگر آن عربی است که در سرزمینهای عرب روید و علوفه چارپایان است . (از اقرب الموارد). بفارسی درمنه
گویند و خشک . اقسام او را میسوزانند و آن نباتی است گلش خوشبو و تلخ و بااندک حدت
و شبیه به افسنتین رومی و او را اقسام می باشد، جبلی قویتر از دشتی و گلش مایل به زردی
و برگش شبیه به سداب و نباتش از شبت کوچکتر. (از تحفه حکیم مومن ) (از مخزن الادویه ). بپارسی درمنه گویند،
بهترین آن ارمنی بود و آنرا درمنه ترکی گویند.
(از اختیارات بدیعی ). خنجک . (یادداشت مولف ). گونه ای از گیاه است و دارای انواع
ارمنی و ترکی است . (از بحر الجواهر). ابوریحان گوید اهل زابلستان شیح برگ سرش را گویند
و ابوالخیر گوید نبات سرش را عرب ختنی گویند. (ترجمه صیدنه بیرونی
) : بگیرند افسنتین و شیح که آنرا درمنه ترکی
گویند. (ذخیره خوارزمشاهی ). و نیز رجوع به
تذکره داود ضریر انطاکی ص 225 شود.
- شیح ارمنی ؛ نوعی از گیاه شیح است که دارای گلی زردرنگ و
برگ آن شبیه به گیاه سداب است .(از اقرب الموارد). شیح ارمنی را مستعمل گل اوست .
(تحفه حکیم مومن ).
- شیح الربیع؛ دوائی است که به یونانی اریقارون نامند.
- شیح ترکی ؛ یکی از انواع شیح است که برگ آن سرخ رنگ و ستبر
و خوشبو است . (از اقرب الموارد). درمنه ترکی
. ساریفیون . افسنتین بحری . (یادداشت مولف ). رجوع به افسنتین شود.
- شیح جبلی ؛ نوعی از شیح است که قویتر از شیح دشتی است .
(از تحفه حکیم مومن ). افلیون . (یادداشت مولف
).
- شیح حبشی ؛ فلفل سیاه است . (اختیارات بدیعی ).
- شیح البحری ؛ و آنرا شیح یهودی و سمک یهودی و اهل مغرب نیل
نامند. حیوانی است بحری و در دریای مغرب کثیرالوجود، شبیه به سنگ پشت بحری ولیکن صدفی
است و پوست آن صلب است و سر بینی آن شبیه بگوساله و گویند روز شنبه از جای خود حرکت
نمیکند از این جهت او را سمک الیهودی خوانند. (فهرست مخزن الادویه ). و اما ظاهراً
صحیح شیخ البحر است . رجوع به ماده شیخ البحر
شود.
- شیح رومی ؛ افسنتین است . (از ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به افسنتین* شود.
* افسنتین . [ اَ س َ ] (معرب ، اِ) اپسنتین . نوعی از بوی مادران کوهی است
درد چشم را سود دارد و گل آن به اقحوان و تلخی آن بصبر نزدیک است . (از برهان )
(آنندراج ). زریره . دارای سه قسم و هر سه رادر طب مانند محرکات و ادویه ضد کرم استعمال میکنند. نباتیست مابین شجر و گیاه
شبیه ببابونه گاوچشم . رجوع به تحفه حکیم مومن و فهرست مخزن الادویه شود.
//////////////
شیح. بپارسی دریمنه* گویند بهترین وی ارمنی بود که آن
را درمنه ترکی خوانند و شیح جبلی را فیلون خوانند و طعم وی تلخ بود و طبیعت وی گرم
و خشک بود در سیوم و گویند گرم بود در دوم و خشک بود در سیوم و گویند گرم بود در دوم
و خشک بود در اول محلل ریاح بود و در وی قبضی باشد دون قبض افسنتین و چون بسوزانند
خاکستر وی با روغن بادام بر داء الثعلب طلا کنند نافع بود و منع آکله بکند و عسر النفس
را سودمند بود و کرمها و حب القرع را بکشد و بول و حیض براند و گزندگی عقرب و رتیلا
را نافع بود و مقدار دو مثقال چون بسوزانند و بر ریش که کوتاه بود یا به موضع ریشی
که نروئیده باشد طلا کنند موی برویاند و وی مضر بود باعصاب و مصدع بود و معده را زیان
دارد و مصلح وی ترمس بود و گویند مصلح وی شراب ریباس بود یا شراب اترج و بدل وی در
قاتلات دود برنک کابلی بود و در عملهای دیگر غر ارمنی بدل وی کنند
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: شیح بکسر شین بیونانی ساریقون
و اقدنیا شجرا و سیتابحریا و بفارسی درمنه نامند نباتیست قریب ببلندی شبت و گل آن خوشبو
و تلخ و باندک حدت شبیه به افسنتین رومی و گل آن زرد و سرخ ...
لاتین
ARTEMISIA SANTONICA- ACHILLEA SANTOLINA-
ARTEMSIA CONTRA
فرانسه SEMEN CONTRA انگلیسیWORMWOOD
اختیارات بدیعی، ص: 262
* دریمنه . [ دَ م َ ن َ / ن ِ ] (اِ) درمنه که نوعی از افسنتین
است . (ناظم الاطباء). رجوع به درمنه* شود.
*درمنه . [ دَ م َ ن َ / ن ِ / دَ / دِرَ ن َ / ن ِ ] (اِ)
۞ نوعی از گیاه
دوائی . (غیاث ) گیاهی است که اسبان را چرانند. (شرفنامه منیری ). اسم فارسی شیح است . (فهرست مخزن الادویه
) (تحفه حکیم مومن ). رستنیی که دفع کرم کند.
(ناظم الاطباء). ترکی و ارمنی باشد و درمنه
ترکی بهتر است و آن کرم کش باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). نام گیاهی است که خاصیت
طبی دارد، و این کلمه همان درمان است و درمان و دارو و درواخ جمله از ریشه درو اوستائی به معنی علاج و دوا است . (لغات شاهنامه
). بوته ای دائمی که در آسیای مرکزی و غربی میروید و از آن سانتونین می گیرند و چون
ساقه های باریک آن سخت و نازک است با آن جارو می سازند. (از دائرةالمعارف فارسی ).
خنجک . علف جاروب . ورک . شیح . (منتهی الارب ) (دهار). علف جاروب . ورک . شیح خراسانی
. قیصوم انثی . نبات السنتونین .یوشیو. و رجوع به شیح در ردیف خود شود :
خشک چون شاخ درمنه شده ام
تازه ریحان شوم ان شااﷲ.
////////////
افسنتین یا افسنتین[۱]
(Artemisia absinthium L, wormwood) گیاهی است علفی، پایا،
به ارتفاع ۸۰–۱۲۰ سانتیمتر. گیاهی است دارویی و در طب
سنتی برای دفع کرم روده استفاده میشده است. همچنین یکی از مواد تشکیلدهنده در شراب
ورموت است. این گیاه به علت دارا بودن توژون خاصیت روانگردان دارد.
نامهای دیگر[ویرایش]
افسنتین کبیر، مروه، کشوثای رومی، خترق، خاراگوش، قورت اودی،
سینسوس، مجری، ربل، دسیسه، شیح رومی، افسنتین رومی، اسبسنت، سلیسینوس، افنیثون، کمثوثا،
گولههنگ، واش، افسنتین بحری، شیح، افسنتین صغیر، ابسنتین، گندواش و کشوثا
استفاده[ویرایش]
افسنتین یکی از مواد اصلی نوشیدنی ابسنث است و همچنین برای
معطر کردن در نوشیدنیهایی مثل ورموت، شراب و پلینکوواک به کار میرود. در قدیم به
عنوان چاشنی در میانگبین استفاده میشده و در مراکش به همراه چای مصرف میکردند.
منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ علیاکبر دهخدا و دیگران،
سرواژهٔ «افسنتین»، لغتنامهٔ دهخدا (بازیابی
در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶).
مشارکتکنندگان ویکیپدیا، «Artemisia
absinthium»، ویکیپدیای انگلیسی، دانشنامهٔ آزاد (بازیابی
در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶).
////////////
به عربی شیح ابن سینا
شيح ابن سينا (الاسم العلمي:Artemisia
absinthium) هي نوع نباتي يتبع جنس الشيح من الفصيلة النجمية.[1][2] [3].
محتويات
الأفْسَنْتين، أو الأَبْسَنْت، أو الدَّمْسيسَة، أو الشّيح الرُّومي، أو الخُتْرُق، أو شيح ابن سينا أو الشيبة أو شجرة مريم، أو شيبة العجوز، أو الشُّوَيلاء.
موئله[عدل]
الموطن الأصلي لنبات الدمسيسة أوروبا واليوم ينمو في آسيا
الوسطى وشرقي الولايات المتحدة الأمريكية ويزرع في الأقاليم المعتدلة في جميع
أنحاء العالم ويتكاثر عن طريق البذور في الربيع أو بتقسيم الجذور في فصل الخريف
وتجنى الأوراق والازهار في نهاية الصيف. ينمو على جوانب الطرقات وفي البراري.
الوصف النباتي[عدل]
نبات معمر يصل ارتفاعه إلى حوالي متر ساقه خضراء إلى
رمادية وأوراقه مركبة ريشية مغطاة
بشعيرات كثيفة دقيقة بيضاء اللون ولها رائحة مميزة.الأزهار مركبة ذات
لون مصفر والنبات له رائحة عطرية. يعرف بالافسنتين والشيبة وبالفرعونية شنايت.
المحتويات الكيميائية للدمسيسة[عدل]
تحتوي الدمسيسة على زيت طيار يصل نسبته إلى حوالي، 03
وزيت ثابت أهم مكوناته مادة السوجون التي لها تأثير قوي في علاج حالات المغص
الكلوي وتسهيل خروج الحصوات وإدرار البول. كما يحتوي الزيت الطيار على ابروتامين
وبيتابوربونين وسيسكوتربين لاكتون والمعروف بالارتيميزينين وكذلك فيتامين أ. كما
يحتوي على جلوكوزيد الأفسنتين.
استعماله في الطب القديم[عدل]
تعد الدمسيسة من الأعشاب المصرية القديمة التي كانت وما
زالت لها شهرة كبيرة في الوصفات الشعبية العلاجية. وقد استخدمت قديما في تفتيت
الحصوات والتخلص من أورام الرحم على شكل لبوس موضعي. وكان هذا النبات في الماضي من
المنكهات الرئيسية لشراب الفرموت الذي اشتق منه اسم الافستين الألماني، وكان
يستخدم لتنقية كثير من المشروبات. ويعد هذا النبات أحد النباتات المرة بحق وله
تأثير مقو على الجهاز الهضمي وبالأخص على المعدة والمرارة. يقول ابن البيطار أن عشب
الافسنتين يستعمل في الهضم والإدرار وطرد الدود. ويصنع منه شراب كحولي باسمه.
الدمسيسة تكافح البلهارسيا[عدل]
بعض البحوث العلمية ترى ان انعدام البلهارسيا شمال
الخرطوم وحتى الشمالية يعود لنمو نبات (الدمسيسة) بكثرة في المنطقة الممتدة من
الخرطوم وحتى الحدود المصرية شمالاً، وفي نفس الوقت يرجعون انتشار مرض البلهارسيا
في الجزيرة إلى عدم وجود هذه الشجيرات هناك.. فقد ثبت ان مجرد وجود شجيرات
الدمسيسة على حواف الترع ومجاري المياه يقتل القواقع التي تعيش داخلها ديدان
البلهارسيا، وهذا يفسر عدم وجود هذا المرض شمال الخرطوم.. وقد جرت محاولات لزراعة
شجيرات الدمسيسة بالجزيرة لمكافحة البلهارسيا بواسطتها، الا انها باءت بالفشل ولم
تنمو!! ومعروف ان هذا النبات ينمو بكثرة على شاطيء النيل، خاصة الجزء الشمالي من
الخرطوم وحتى مصر، واثبت فعالية في علاج بعض الأمراض مثل: آلام المعدة، خاصة قرحة
المعدة، والإسهال المصحوب بالمغص، ويعمل كمسكن لآلام المرارة، واضطرا بات الكبد،
والإمساك العصبي، خاصة عند النساء، والرمد خاصة عند الشيوخ.. وامراض القوباء في
الرأس، وطارد للديدان، وينقي الجسم من السموم خاصة (السموم الرصاصية) الموجودة
بمصانع البطاريات والمطابع، ويقوي الجهاز الهضمي ويقوي الذاكرة، ويقلل النسيان
والشعور بالخجل، ويرفع الروح المعنوية.. كما ان منقوعه يساعد في تنظيف الرحم من
بقايا المشيمة بعد الولادة، ويسهل الولادة أيضا، ويقوي الطلق، ويساعد على خروج
الجنين الميت من الرحم!!.. ومن غرائب نبات الدمسيسة ان الإكثار من شرب منقوعه يؤدي
إلى الجنون!!.. ومعروف أن الدمسيسة تحتوى على نسبة كبيرة من السميات، واستخدامها
في العلاج لا يتم إلا بعد عزل المادة السامة منها!!.[4]
انظر أيضاً[عدل]
مراجع[عدل]
- ^ موقع لائحة
النباتات شيح ابن سينا تاريخ
الولوج 12 ابريل 2012
- ^ موقع لائحة
النباتات أنواع الشيح تاريخ
الولوج 12 ابريل 2012
- ^ موقع zipcodezoo.com شيح ابن سينا تاريخ
الولوج 25 مايو 2012
- ^ دنيا الأعشاب [1].
تاريخ الولوج 3 شباط 2010
به پشتو مستیاره:
مستياره (علمي نوم:
Artemísia absínthium) څو کلن درملي
بوټی دی چې په اروپا او
اسيا کې راشنه کېږي. نوموړی بوټی له درملنې پرته په خوړو او څښاک کې د خوند ښه والي لپاره
کارول کېږي
////////////
به آذری:
//////////////
به ترک پلین اتو:
Pelin otu (Artemisia
absinthium), papatyagiller (Asteraceae) familyasından Anadolu'da doğal
olarak bulunan bir yavşan türü. 120 cm'ye kadar uzayabilen bu bitki grimsi ya da beyazımsı
yeşil renkli, parçalı yapraklıdır. Itırlı bir bitkidir. Hekimlikle kullanılır.
Genellikle Akdeniz bölgesinde yetişir, kırmızı çiçekleri vardır.
Antik
çağda ilaç olarak kullanılmış olan pelin otu, absinth, absinthe, absenta olarak
da bilinen absent adlı
alkollü içkinin ana maddesi olarak kullanılmaktadır. Bu içki rakı ya da brendi
yapımına hazır mayşenin ya da daha önce damıtılmış tarımsal kökenli ispirtonun
pelin otu ve başta anason olmak üzere başka baharatlarla beraber damıtılması
sonucu elde edilir. Pelin otunun alkolle beraber damıtılmasından dolayı thujone
ve anasondan dolayı da anethol içerir. Thujone uyuşturu etkisi olan bir madde
olduğu için absinthlerin içeriğindeki thujone miktarı kontrol edilir ve
üzerlerinde alkol miktarının yazdığı yere not edilir. Bu içki askeri hekimlerce
uzun yıllarca askerlerin savaş motivasyonunu yüksek tutmak amacıyla
kullanılmıştır.
Pelin otu
ayrıca beyaz şarabın brendi ile çeşnilendirilmesi sonucu yapılan vermut
içkisinde de kullanılır.
Dağlarda
yetişen tadı acı olan bir çiçektir ve ilaç-içki yapımında kullanılır. Oldukça
acı bir ottur.
Mide ve
bağırsak ülseri ile böbrek yetmezliği olanlar kullanmamalıdır.
////////////
Artemisia
absinthium (absinthium, absinthe wormwood, wormwood, common
wormwood, green ginger orgrand wormwood) is a species of Artemisia, native to temperate regions
of Eurasia[4] and Northern
Africa and widely naturalized in Canada and
the northern United States.[5] It
is grown as an ornamental plant and is used as an ingredient
in the spirit absinthe as well as some other alcoholic drinks.
Contents
[show]
Description[edit]
Artemisia
absinthium is a herbaceous, perennial
plant with fibrous roots. The stems are straight, growing to 0.8–1.2
metres (2 ft 7 in–3 ft 11 in) (rarely 1.5 m, but, sometimes
even larger) tall, grooved, branched, and silvery-green. The leaves are
spirally arranged, greenish-grey above and white below, covered with silky
silvery-white trichomes, and bearing minute oil-producing glands; the
basal leaves are up to 25 cm long, bipinnate to tripinnate with longpetioles,
with the cauline leaves (those on the stem) smaller, 5–10 cm long, less
divided, and with short petioles; the uppermost leaves can be both simple and
sessile (without a petiole). Its flowers are
pale yellow, tubular, and clustered in spherical bent-down heads (capitula),
which are in turn clustered in leafy and branched panicles. Flowering
is from early summer to early autumn; pollination is anemophilous.
The fruit is
a small achene;
seeddispersal is by gravity.[5]
It grows
naturally on uncultivated, arid ground, on rocky slopes, and at the edge of
footpaths and fields.
Toxicity[edit]
Artemisia
absinthium contains thujone, a GABAA receptor antagonist that can
cause epileptic-like convulsions andkidney
failure when ingested in large amounts.[6]
Cultivation[edit]
Artemisia
absinthium. Inflorescences
The plant
can easily be cultivated in dry soil. It should be
planted under bright exposure in fertile, mid-weight soil. It prefers soil rich
in nitrogen.
It can be propagated by ripened cuttings taken
in Spring or Autumn in temperate climates, or by seeds in nursery beds.
Artemisia absinthium also self-seeds generously. It is naturalised in some areas away from
its native range, including much of North America and Kashmir Valley of India.[7]
This
plant,[8] and
its cultivars 'Lambrook
Mist'[8] and
'Lambrook Silver'[9] have
gained the Royal Horticultural Society'sAward of Garden Merit.
Uses[edit]
It is an
ingredient in the spirit absinthe, and is used for flavouring in some other spirits and wines, including bitters,vermouth and pelinkovac.
In the Middle Ages, it was used to spice mead, and in Morocco
it is used as tea.[10] In
18th century England, wormwood was sometimes used instead of hops in beer.[11]
Etymology[edit]
Artemisia comes
from Ancient Greek ἀρτεμισία, from Ἄρτεμις (Artemis).[12] In Hellenistic culture,
Artemis was a goddess of the hunt, and protector of the forest and children. absinthum comes
from the Ancient Greek ἀψίνθιον.
The word
"wormwood" comes from Middle
English wormwode or wermode. The form
"wormwood" is attributable to its traditional use as a vermifuge.[13] Webster's Third
New International Dictionary attributes the etymology to Old
English wermōd (compare with German Wermut and
the derived drink vermouth), which the OED (s.v.) marks as "of
obscure origin".
Cultural
history[edit]
Nicholas
Culpeper insisted that wormwood was the key to understanding his 1651
book The English Physitian.Richard
Mabey describes Culpeper's entry on this bitter-tasting plant as
"stream-of-consciousness" and "unlike anything else in the
herbal", and states that it reads "like the ramblings of a
drunk". Culpeper biographer Benjamin
Woolley suggests the piece may be an allegory about bitterness, as
Culpeper had spent his life fighting the Establishment, and had been imprisoned
and seriously wounded in battle as a result.[14]
William
Shakespeare referred to Wormwood in his famous play Romeo and Juliet: Act 1,
Scene 3. Juliet's childhood nurse said, "For I had then laid wormwood to
my dug" meaning that the nurse had weaned Juliet, then aged three, by
using the bitter taste of Wormwood on her nipple.
John Locke,
in his 1689 book titled An Essay Concerning Human
Understanding, used wormwood as an example of bitterness, writing that
"For a child knows as certainly before it can speak the difference between
the ideas of sweet and bitter (i.e. that sweet is not bitter), as it knows
afterwards (when it comes to speak) that wormwood and sugarplums are not the
same thing."[15]
Artemisia
absinthium is traditionally used medicinally in Europe, and is believed to
stimulate the appetite and relieve indigestion.[16]
References[edit]
- Jump
up^ Linnaeus,
Carolus (1753). Species
plantarum:exhibentes plantas rite cognitas, ad genera relatas, cum
differentiis specificis, nominibus trivialibus, synonymis selectis, locis
natalibus, secundum systema sexuale digestas... 2.
Holmiae (Laurentii Salvii). p. 848. Archived from
the original on 4 October 2008. Retrieved 2008-09-08.
- ^ Jump
up to:a b c Christian
Rätsch (25 April 2005). The Encyclopedia of
Psychoactive Plants: Ethnopharmacology and Its Applications. Inner
Traditions/Bear. p. 69. ISBN 978-0-89281-978-2.
Retrieved 27 April 2013.
- Jump
up^ "The Plant
List: A Working List of all Plant Species".
- Jump
up^ Altervista
Flora Italiana, Assenzio vero, Artemisia absinthium L.
- ^ Jump
up to:a b Flora
of North America Vol. 19, 20 and 21 Page 519 Common wormwood, armoise
absinthe, Artemisia absinthium Linnaeus, Sp. Pl. 2: 848.
1753.
- Jump
up^ Olsen RW (April 2000). "Absinthe
and gamma-aminobutyric acid receptors" . Proc. Natl. Acad. Sci.
U.S.A. 97 (9): 4417–8. doi:10.1073/pnas.97.9.4417 . PMC 34311 . PMID
10781032
- Jump
up^ Shafi et al., 2012
- ^ Jump
up to:a b "Artemisia
absinthium 'Lambrook Mist' AGM". APPS.RHS.org.uk. Retrieved 31
August 2012.
- Jump
up^ "Artemisia
absinthium 'Lambrook Silver' AGM". APPS.RHS.org.uk. Retrieved 31
August 2012.
- Jump
up^ Grieves, M. (1931). "Wormwood,
Common". Botanical.com. Archived from
the original on 28 May 2010. Retrieved 2010-07-12.
- Jump
up^ Hartley, Dorothy (1985) [1954]. Food
in England. Futura Publications. p. 456. ISBN 0-7088-2696-2.
- Jump
up^ "absinthium". Wiktionary. Wikimedia Foundation. 2010. Retrieved 2010-07-12.
- Jump
up^ "Wormwood". NYU
Langone Medical Center. EBSCO Publishing. July 2012. Retrieved 31
May 2013.
- Jump
up^ Richard Mabey (2010). Weeds.
The Story of Outlaw Plants. Profile Books Ltd. pp. 102–103. ISBN 978 1 84668 081 6.
- Jump
up^ http://www.gutenberg.org/ebooks/10615
- Jump
up^ Committee on Herbal Medicinal
Products (2009). "Community
Herbal Monograph on Artemisia absinthium L., Herba" (PDF).
European Medicines Agency. Retrieved 2 June 2013.
Artemisia
absinthium
|
|
Artemisia
absinthium growing wild in theCaucasus
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. absinthium
|
|
//////////////
//////////////
به پشتو درمنه:
درمنه (علمي نوم: Artemisia
cina) يو درملي بوټي دي چې د تريز ډوله بوټي په کورنۍ او د تريز بوټي په جنس پورې اړه لري. نوموړي بوټي په ځانگړي ډول په منځنۍ آسیا کې شنه کېږي. دغه بوټي درملي طبیعي
توکه سانټونین لري چې پر چخکو یا اسکاريس
لومبريکويډېس باندي
وژونکي آغېزه لري.
////////////
////////////////
Artemisia cina, commonly known as santonica (zahr
el shieh el -khorasani), Levant wormseed, and wormseed,
is an Asian species of herbaceous perennial in the daisy family.[2][3] Its
dried flowerheads are the source of thevermifugic drug santonin since
ancient times.[4] Its
common names arise from its known ability to expel worms. The powder is
grayish-green in colour with an aromatic odour and a bitter taste.
The plant
is characterised by its spherical pollen grains, which are typical in the Asteraceae family,
a fibrous layer onanthers, lignified,
elongated, hypodermal sclerids, and clusters of calcium
oxalate crystals.
It is
native to China, Kazakhstan,
and Kyrgyzstan.[5]
Biochemistry[edit]
In
addition to santonin, the above-ground parts of the plant contain betaine, choline, tannins, pigments, and anessential
oil. The essential oil is largely composed of 1,8-cineole,
but contains a wide variety of other compounds as well.[6]
Other uses
for name[edit]
Dysphania ambrosioides is
another plant with the common name wormseed, called epazote in Mexican
cuisine.[7]
References[edit]
- Jump up^ 1897
illustration from Franz Eugen Köhler, Köhler's Medizinal-Pflanzen
- Jump up^ Berg,
Otto Karl 1959. Darstellung und Beschreibung samtlicher in der
Pharmacopoea borussica aufgefuhrten offizinellen Gewachse 4(29): chapter
29c
- Jump up^ The
International Plant Names Index
- Jump
up^ Grieve, Maud. A Modern Herbal
(Volume 2, I-Z and Indexes). Dover Publications. ISBN 978-0-486-22799-3.
- Jump up^ "Artemisia
cina O. Berg", GRIN Taxonomy for Plants
- Jump up^ Zh.
K. Asanova1, E. M. Suleimenov, G. A. Atazhanova1, A. D. Dembitskii1, R.
N. Pak, A. Dar and S. M. Adekenov (January 2003), "Biological
Activity of 1,8-Cineole from Levant Wormwood", Pharmaceutical
Chemistry Journal 37 (1): 28–30, doi:10.1023/A:1023699012354, ISSN 1573-9031
- Jump up^ Tina
Danze, The Dallas Morning News. 1998. Mexican Magic: Epazote's Special
Flavor
Artemisia
cina
|
|
1897
illustration[1]
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
A. cina
|
Artemisia
cina
|