۱۳۹۴ اسفند ۲۸, جمعه

سعتر/صعتر، مردقوش، مرزنگوش مردکوش، مرتقوس، نرم گوش، مشک طرامشیر، مرزه آذری، پودینه کوهی، آویشن کوهی کرت، اوریگانوم، مارجروم

- صعتر. [ ص َ ت َ ] (اِ) سعتر است که پودینه ٔ کوهی باشد و آن را صعترالحمار نیز گویند. آشامیدن آن با شراب گزندگی جانوران را سودمند بود و معده و جگر را بغایت نافع و رائحه ٔ آن هوام را گریزاند و تخم آن در جمیع افعال قوی تر. (منتهی الارب ). و در ذیل کلمه ٔ سعتر آرد: پودینه ٔ کوهی مفتح و محلل بلغم وریاح و مشهی و ملطف اغذیه ٔ غلیظه و منقی معده و خوردن ادویه ٔ مسهله با آب سعتر مطبوخ مانع قی و مخرج تمام کرم است و دافع تخمه و عفونت غذا. (منتهی الارب ). آویشن ، اوشن ، یوشن . زعتر. اوریقانس . نضف . اسم گیاهی است که بترکی ککلیک اودی وبه اصفهانی آویشم نامند بری و بستانی است و بستانی را به فارسی مرزه نامند و برگ بری بعضی مدور و قسمی ریزه و طولانی و اقسام او تند و خوشبو و گل همه کبود است ، در آخر دوم گرم و خشک و کوهی او گرم و خشک تر و در افعال قوی تر از بستانی و مجفف و مفتح و مقطع و باتریاقیت و محلل بلغم و ریاح و مشهی و ملطف اغذیه ٔ غلیظه و منقی معده و جگر و ریه از رطوبات و مانع صعودبخارات بدماغ و گل او با سرکه و نمک مسهل سودا و بلغم و خوردن ادویه ٔ مسهله با آب صعتر مطبوخ مانع مغص و مخرج اقسام کرم و رافع تخمه و عفونت غذا و ترش شدن آن و جهت غثیان و وجع الفؤاد و قولنج ثفلی و ریحی و بلغمی و با ماست جهت قولنج سوداوی مستمری از مجربات و با عسل جهت گزیدن هوام و طبخ او با انجیر جهت ربو و سرفه و با آب کرفس جهت حصاة و عسر بول و با مثل او عناب که با چهارده وزن او آب جوشانیده باشند و بربع رسیده باشد بالخاصیة جهت رقیق کردن خون مجرب و با روغن زیتون جهت انواع مغص و سرکه که در او خیسانیده باشند از آن سکنجبین بسازند یا بتنهائی بنوشند جهت سپرز مجرب و با پنیر تازه جهت تسمین بدن و اکتحال آب او جهت بیاض و قطور او جهت گرانی سامعه و طلای او با عسل جهت تحلیل اورام صلبه و عرق النساء و امثال آن و با روغن زیتون و زیره جهت برآمدگی ناف اطفال و رفع ریاح اندرون ایشان و ضمادمطبوخ او در حمام جهت جرب و حکه و یرقان و مضمضه ٔ او با سرکه و زیره جهت گریزانیدن هوام مؤثر است . و تخم او در جمیع افعال قوی تر و مفتح سدد و دافع یرقان و مهیج باه و خائیدن آن جهت درد دندان و تحریک اشتهاو روغن او شرباً و ضماداً جهت رعشه و فالج و لرز و درد مفاصل بهترین روغنها و مضر ریه و مصدع محرورین و مصلحش سرکه و قدر شربتش تا پنج مثقال است و مربای او با شکر که بدستور گلقندبسازند جهت منع صعود بخارات بدماغ و نزول آب و تقویت ذهن و نیکو کردن رخسار و سموم هوام و سایر امراض قوی الاثر است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع بترجمه ٔ ضریر انطاکی و ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی شود.
/////////////
صعتر.  به شیرازی اوشه گویند و بیونانی اوریفاس است و آن دو نوع است دراز ورق و گرد ورق و بری را ندغ گویند و در قوت مانند حاشا بود و درازورق اقوی بود از گردورق و نیکوترین آن کوچک‌ورق بری بود و طبیعت آن گرم و خشک بود در سیوم ملطف و ملین بود و درد ورک را نافع بود و درد دندان که از سردی و باد بود چون بخایند ساکن گرداند و طبیخ وی چون با شراب بیاشامند گزندگی جانوران را سودمند بود و چون با میختنج بیاشامند و دفع مضرت شوکران و افیون بکند و چون با سکنجبین بیاشامند دفع مضرت جنین بکند و چون با خیارزه بخورند نیکوتر بود جهت کوفتگی عضله و جهت معده و جگر بغایت نافع بود و چون با روغن ایرسا سعوط کنند فضلها از بینی بیرون آورد و اگر با سرکه بیاشامند مطحول را نافع بود و حیض و بول براند و اگر طبیخ وی بیاشامند شکم براند و فضول مراری بیرون آورد و اگر با عسل طلا کنند ملازه و شش را نافع بود و خوردن وی غثیان را بغایت نافع بود و چون آب وی بیاشامند کرم بکشد و حب القرع را بیرون آورد و اشتهای طعام بازدید کند و بادها را تحلیل دهد و تاریکی چشم و شبکوری را که از تری بود زایل کند و نیم مثقال مستعمل بود و روغن وی سینه و شش را سودمند بود و اگر با سویق بر ورمها بلغمی ضماد کنند بگدازاند و خوردن وی هضم طعام بکند و معده و امعا را از بلغم غلیظ پاک کند و غذاهای غلیظ لطیف گرداند و سردی معده و جگر را سودمند بود و سده بگشاید و غضبان وی چون با عناب بپزند خون غلیظ رقیق گرداند و این خاصیت در وی موجود بود چون با انجیر خشک بخورند عرق برانگیزد و لون نیکو گرداند و فقاح وی مسهل مره سودا بود و بلغم و شربتی از وی یک مثقال بخورند و بر آن تکیه کنند جهت دفع نزول آب بغایت مفید بود و از نزول ایمن باشد و ذهن را نیکو گرداند و چون بیاشامند گزندگی عقرب را نافع بود و اگر ضماد کنند بر موضع گزندگی همچنین نافع بود و چون صعتر نزدیک بقولی که مضعف چشم بود بکارند ضرر آن زایل کند و نوعی صعتر بستانی هست که آن را می‌کارند ضعیف‌تر از بری بود در قوت و فعل و در تبریز بسیار کارند و آن را مرزه خوانند و ابن مؤلف گوید در شیراز نیز بکارند و صعتر مضر بود باربیه و مصلح آن سرکه انگور بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: صعتر به فتح صاد و صعتر به سین بجای صاد نیز آمده و لیکن اطبا بیشتر به صاد نویسند تا ملتبس و مشتبه به شعیر نشود و برومی لزموش و بیونانی صعتروس و اوریفاسن و بفارسی ایشن و اوشن و بترکی ککلیک و باصفهانی آویشم و بهندی ساتر نامند و آن برگ گیاهی است و انواع می‌باشد بستانی بری و جبلی و بستانی را بفارسی مرزه نامند ..
. در تحفه نیز می‌نویسد: صعتر به صاد و سین هر دو آمده گیاهی است که بترکی کلکیک اودی و باصفهانی آویشم نامند و بستانی آن را مرزه گویند
لاتین‌THYMUS KOTCHYANUS فرانسه‌SARRIETTE -THYM انگلیسی‌SAVORY
اختیارات بدیعی، ص: 268
//////////////
سعتر (صعتر): لیث گوید از انواع تره‌هاست و او را «نضف» نیز گویند و به لغت عرب یکی را «نضفه» گوید و سعتر دشتی را «ندغ» گویند و از عرب مسمای «ندغ» پرسیدند، گفتند. «ندغ» نباتی است که به صورت «بادرو» ماند و هیچ چیز از حیوان او را نخورد مگر زنبور عسل و او همیشه باشد. و سعتر دو نوع است نوعی از او کوهی و نوعی بستانی. (صیدنه ص 445). به شیرازی اوشه گویند و به یونانی اوریفاس است و آن دو نوع است دراز ورق و گرد ورق و بری را ندع گویند و در قوت مانند حاشا بود و دراز ورق اقوی بود از گرد ورق و نیکوترین آن کوچک ورق بری است. (اختیارات ص 268). به رومی لزموش و به یونانی صعتروس و اوریفاسن و به فارسی آیشن و اوشن و به ترکی ککلیک و به اصفهانی آویشم و به هندی ساتر نامند و آن برگ گیاهی است و انواع می‌باشد بستانی بری و جبلی و بستانی را به فارسی مرزه نامند. (مخزن ص 569).
یادگار، در دانش پزشکی و داروسازی، متن، ص: 320
////////////
(525). مشك طرامشیر[1]، Mušktirāmušir ، mušktirāmšī ، Origanum dictamnus. "بهترینش از هند خیزد. "  گویند ازسریانی است (ص 267).  اینزلی (Materia Indica, Vol. I, p. 112) آن را آویشن کوهی کرِت می‌نامند و می‌افزاید هیچگاه آن را در هند ندیده است.  راست این است که در هند نمی‌روید و از همینرو گونۀ هندی که ابومنصور نام برده باید، مرزنگوش*، مرزنجوش Origanum marjorana باشد که در سنسکریت phaijjhaka  و در عربی mardakuš یا mizunjuš می‌گویند.
* مردقوش . [ م َ دَ ] (معرب ، اِ) دوائی است که آن را مرزنگوش و مرزنجوش گویند. (از برهان قاطع). مرزنگوش که دوائی است . معرب مرده گوش . (منتهی الارب ). معرب مردگوش . مردکوش . مرزنگوش . مرزنجوش . مرتقوس گیاهی است از تیره ٔ نعناعیان دارای برگهای بیضی شکل و گلهای سفید یا قرمز. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). و نیز رجوع به مرزنگوش در این لغت نامه و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 248 و دزی ج 2 ص 580 و المعرب جوالیقی ص 309 س5و نشوءاللغة ص 93 شود. || آذان الفار . (تاج العروس ) (برهان قاطع). || زعفران . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم گوش . || بوی خوشی است (خوشبوئی است ) مایل به سرخی و سیاهی که زنان بدان شانه آلایند. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
/////////////////
در فهرست مخزن الادویه عقیلی خراسانی اوریگانوم*: Origanum آمده است.
*اوریگانوم مرد قوش، مرزنجوش، مرزنگوش،مرتقوس، مرتقوش،نرم گوش (نام علمیOriganum) نام یک سرده از تیره نعناعیان است.
//////////////////
المردقوش أو الأوريغان (باللاتينية: Origanum) جنس نباتي من الفصيلة الشفوية. يضم الجنس حوالي عشرين نوعا معظمها واطن في بلاد الشام.
من أنواعه الواطنة في بلاد الشام[عدل]
1.      المردقوش الأردني (باللاتينية: Origanum jordanicum) في بلاد الشام
2.      المردقوش الإهرنبرغي (باللاتينية: Origanum ehrenbergii) في بلاد الشام
3.      المردقوش البارغيلي (باللاتينية: Origanum bargyli) في بلاد الشام
4.      المردقوش الدايي (باللاتينية: Origanum dayi) في بلاد الشام
5.      المردقوش الراموني (باللاتينية: Origanum ramonense) في بلاد الشام
6.      المردقوش السوري (باللاتينية: Origanum syriacum) في بلاد الشام
7.      المردقوش الشائع (باللاتينية: Origanum vulgare) في بلاد الشام
8.      المردقوش الصخري (باللاتينية: Origanum petraeum) في بلاد الشام
9.      المردقوش الفونوني (باللاتينية: Origanum punonense) في بلاد الشام
10.  المردقوش القشيب (باللاتينية: Origanum laevigatum) في بلاد الشام
11.  المردقوش قلبي الأوراق (باللاتينية: Origanum cordifolium) في بلاد الشام
12.  المردقوش الكبير (باللاتينية: Origanum majorana) في بلاد الشام
13.  المردقوش اللبناني (باللاتينية: Origanum libanoticum) في بلاد الشام
من أنواعه غير الموجودة في الوطن العربي[عدل]
1.      المردقوش دقيق الأزهار (باللاتينية: Origanum minutiflorum)
2.      المردقوش صغير الأوراق (باللاتينية: Origanum microphyllum) في جزيرة كريت
3.      المردقوش مستدير الأوراق (باللاتينية: Origanum rotundifolium) في القوقاز

توجد في ويكي أنواع معلومات أكثر حول:Origanum

////////////////
به عبری:
אזובית (שם מדעי Origanum) הוא סוג הכולל כ-20 מינים במשפחת השפתניים. מקור השם הלטיני של הצמח, אוריגנום, הוא ביוונית. המילה "אורוס" ביוונית פירושה הוא הר ו"גנוס" פירושה שמחה, כלומר "שמחת ההר". מקורו של הסוג באגן הים התיכון ומשתייכים אליו גם צמחי התבלין החשובים הבאים:
//////////////////
به آذری:
Qaraqınıq (lat. Origanum) — dalamazkimilər fəsiləsinə aid bitki cinsi.
///////////////
Origanum is a genus of herbaceous perennials and subshrubs in the family Lamiaceae, native to EuropeNorth Africa, and much of temperate Asia, where they are found in open or mountainous habitats. A few species also naturalized in scattered locations in North America and other regions.[2][3][4][5]
The plants have strongly aromatic leaves and abundant tubular flowers with long-lasting coloured bracts. The genus includes the important group of culinary herbsmarjoram and oregano.[6][7]
Origanum species are used as food plants by the larvae of some Lepidoptera species, including Coleophora albitarsella.
Species[2]
1.   Origanum acutidens (Hand.-Mazz.) Ietsw. - Turkey, Iraq
2.   Origanum × adanense Baser & H.Duman - Turkey (O. bargyli × O. laevigatum)
3.   Origanum × adonidis Mouterde - Lebanon (O. libanoticum × O. syriacum subsp. bevanii)
4.   Origanum akhdarense Ietsw. & Boulos - Cyrenaica region of eastern Libya
5.   Origanum amanum Post - Hatay region of Turkey
6.   Origanum × barbarae Bornm. - Lebanon (O. ehrenbergii × O. syriacum subsp. bevanii)
7.   Origanum bargyli Mouterde - Turkey, Syria
8.   Origanum bilgeri P.H.Davis - Antalya region of Turkey
9.   Origanum boissieri Ietsw. - Turkey
10. Origanum calcaratum Juss. - Greece
11. Origanum compactum Benth. - Spain, Morocco
12. Origanum cordifolium (Montbret & Aucher ex Benth.) Vogel - Cyprus
13. Origanum cyrenaicum Bég. & Vacc. - Cyrenaica region of eastern Libya
14. Origanum dayi Post - Israel
15. Origanum dictamnus L. – hop marjoram, Cretan dittany, dittany of Crete - endemic to Crete
16. Origanum × dolichosiphon P.H.Davis - Seyhan region of Turkey (O. amanum × O. laevigatum)
17. Origanum ehrenbergii Boiss. - Lebanon
18. Origanum elongatum (Bonnet) Emb. & Maire - Morocco
19. Origanum floribundum Munby - Algeria
20. Origanum × haradjanii Rech.f - Turkey (O. laevigatum × O. syriacum subsp. bevanii)
21. Origanum haussknechtii Boiss. - Turkey
22. Origanum husnucan-baseri H.Duman, Aytac & A.Duran - Turkey
23. Origanum hypericifolium O.Schwarz & P.H.Davis - Turkey
24. Origanum × intercedens Rech.f. - Greece, Turkey (O. onites × O. vulgare subsp. hirtum)
25. Origanum × intermedium P.H.Davis - Denizli region of Turkey (O. onites × O. sipyleum)
26. Origanum isthmicum Danin - Sinai
27. Origanum jordanicum Danin & Kunne - Jordan
28. Origanum laevigatum Boiss. - Turkey, Syria, Cyprus
29. Origanum leptocladum Boiss. - Turkey
30. Origanum libanoticum Boiss. - Lebanon[8]
31. Origanum majorana L. – (sweet) marjoram - Turkey, Cyprus; naturalized in scattered locations in Europe, North Africa, North + South America
32. Origanum × lirium Heldr. ex Halácsy - Greece (O. scabrum × O. vulgare subsp. hirtum)
33. Origanum × majoricum Cambess. – hardy sweet marjoram - Spain including Balearic Islands (O. majorana × O. vulgare subsp. virens)
34. Origanum microphyllum (Benth.) Vogel - Crete
35. Origanum × minoanum P.H.Davis - Crete (O. microphyllum × O. vulgare subsp. hirtum)
36. Origanum minutiflorum O.Schwarz & P.H.Davis - Turkey
37. Origanum munzurense Kit Tan & Sorger - Turkey
38. Origanum × nebrodense Tineo ex Lojac - Sicily (O. majorana × O. vulgare subsp. viridulum)
39. Origanum onites L. - Greece, Turkey, Sicily
40. Origanum × pabotii Mouterde - Syria (O. bargyli × O. syriacum subsp. bevanii)
41. Origanum pampaninii (Brullo & Furnari) Ietsw - Cyrenaica region of eastern Libya
42. Origanum petraeum Danin - Jordan
43. Origanum punonense Danin - Jordan
44. Origanum ramonense Danin - Israel
45. Origanum rotundifolium Boiss. - Turkey, Caucasus
46. Origanum saccatum P.H.Davis - Turkey
47. Origanum scabrum Boiss. & Heldr. in P.E.Boissier - Greece
48. Origanum sipyleum L. -Turkey, Greek Islands
49. Origanum solymicum P.H.Davis - Antalya region of Turkey
50. Origanum symes Carlström - Islands of the Aegean Sea
51. Origanum syriacum L. - Turkey, Cyprus, Syria, Lebanon, Jordan, Palestine, Israel, Sinai, Saudi Arabia
52. Origanum vetteri Briq. & Barbey - Crete
53. Origanum vogelii Greuter & Burdet - Turkey
54. Origanum vulgare L. - oregano - Europe, North Africa, temperate Asia (Iran, Siberia, Central Asia, China, etc.); naturalized in parts of North America, New Zealand, Venezuela
Formerly placed here[edit]
·         Pogostemon benghalensis (Burm.f.) Kuntze (as O. benghalense Burm.f.)
References[edit]
1.     Jump up^ "Genus: Origanum L.". Germplasm Resources Information Network. United States Department of Agriculture. 2004-09-10. Retrieved 2012-01-05.
3.     Jump up^ Altervista Flora Italiana, genere Origanum includes photos plus distribution maps for Europe + North America
6.     Jump up^ RHS A-Z encyclopedia of garden plants. United Kingdom: Dorling Kindersley. 2008. p. 1136. ISBN 1405332964.
7.     Jump up^ Bouchra, Chebli; Achouri, Mohamed; Idrissi Hassani, L.M; Hmamouchi, Mohamed; et al. (2003). "Chemical composition and antifungal activity of essential oils of seven Moroccan Labiatae against Botrytis cinerea Pers: Fr". Journal of Ethnopharmacology 89 (1): 165–169. doi:10.1016/S0378-8741(03)00275-7.PMID 14522450.

////////////////////
همچنین:
مرزنگوش (Origanum majorana) گیاهی علفی، یکساله ودر بعضی مواقع دوساله با ساقه ای راست و شاخه و برگ های متقابل بیضی شکل است. گلهای سفید و ریز آن از بغل برگها در خوشه های به هم فشرده ای می رویند. میوه آن به صورت فندقه و چهار قسمتی است و فقط در مناطق گرمسیری نشکیل می شود. تمام قسمتهای گیاه دارای عطر خوشایند است.
برای مصرف طبی سرشاخه های آن را هنگامی که گیاه کاملاً گل کرده در هوای آزاد می چینند. گیاه پس از مدتی دوباره جوانه می زند. سرشاخه های چیده شده را به صورت دسته ای در می آورند و در محلی که هوا جریان داشته باشد یا در خشک کن با حداکثر ۴۰ درجه سانتیگراد گرما خشک می کنند. آن ها محتوی ۱ تا ۲ درصد اسانس روغنی که ۶۰ درصد آن ترپینئول است، تانن ها و شیره های تلخ، کاروتن ها و ویتامین C هستند و علیه بیماریهای گوارشی موثرند.
مقدار مصرف آن در جوشانده یک قاشق مرباخوری در هر فنجان آب است که روزانه دو فنجان از آن می نوشند. از این گیاه در ترکیب مرهم ها برای درمان روماتیسم استفاده می شود.[۱]
منابع[ویرایش]
1.       پرش به بالا ژان ولاک و ژیری استودولا؛ترجمه ساعد زمان/ گیاهان دارویی.
2.       //////////////
3.       به عربی مردقوش کبیر:
المردقوش الكبير[1] أو البردقوش[2] أو المردكوش (باللاتينية: Origanum majorana) نوع نباتي عشبي معمر يتبع جنس المردقوش من الفصيلةالشفوية، وهو نبات عطري من مجموعة النعانيع.
أزهار المردقوش
محتويات
  [أظهر
موطنه وانتشاره[عدل]
موطنه تركيا وقبرص وانتشر منه في بلاد حوض البحر الأبيض المتوسط[3] (مثل لبنان) وفي إيران وشمال أمريكا والجزيرة العربية والهند. ينمو على المنحدرات المشمسة في المروج والحقول والأراضي الحجرية في الأجواء الجافة. يزرع بكثرة في المناطق الجنوبية من السعودية.
الوصف النباتي[عدل]
المردقوش هو نبات عشبي معمر ارتفاعه 30 ـ 60 سمساقه صلبة مضلعة، وتكسوها شعيرات دقيقة لونها في الأعلى أسمـر ممزوج بالحمرة، والورقة بشكل لسان، وأزهارها بمجموعات مغزلية لونها أحمر فاتح، ولها رائحة عطرية. أزهاره بيضاء تميل إلى اللون القرنفلي.
استعمالاته[عدل]
يستخدم على نطاق واسع في الصناعات الغذائية كتوابل مع اللحوم والخضراوات. وينصح بعدم تناوله أثناء الحمل، لأنه منبه رحمي نشط.
فوائده الطبية[عدل]
الجزء المستخدم من النبات هو جميع أجزائه الهوائية، يحتوي على زيت طيار وأهم مكوناته السابينين وهيدرات السابينين والكارقاكروول ولينالول، كما يحتوي على فلافونيات وحمض الكافئين وحمض الروزمارينيك وتربينات ثلاثية، يستخدم المردقوش على نطاق واسع فقد أورد جون جيرارد أن المردقوش علاج لأمراض الدماغ والرأس الناتجة عن البرد وهو مضاد للتشنج وهو منبه جيد وهو يستعمل للجهاز العصبي، ويجب عدم استخدامه أثناء الحمل. وأشار إلى ان الابحاث التي اجريت حول سمية هذا العشب أثبتت أن خلاصته آمنة تماما حتى تركيز 5 غم لكل كيلوغرام من وزن الجسم. كما لم يسفر الاستعمال المتواصل له لمدة شهرين عن أضرار في وظائف الكبد والكلى وصورة الدم مما يجعله آمناً تماماً عند استعماله بصورة متواصلة. وجد مؤخراً احتوائه على مادة (E-beta-caryophyllene(EBCP وهي مادة مضادة للالتهابات حتى بجرعات صغيرة.
فوائد استخداماته[عدل]
·         لعلاج الجلوكوما.
·         يزيل انتفاخ البطن.
·         ينبه تدفق الصفراء.
·         منشط عام.
·         مضاد للالتهابات الصدرية واللوزتين والسعال والتهابات القصبة والربو.
·         مدر للحيض.
·         جيد لآلام المعدة.
·         ملين ومهضم.
·         يستعمل من الخارج لعلاج الزكام بتدليك الأنف بمرهم عصير العشبة.
·         يفيد مغليه لعلاج التهابات الأنف التحسسية.
·         يستخدم على نطاق واسع في الصناعات الغذائية كتوابل مع اللحوم والخضراوات.
·         منبه رحمي نشط.
·         له أثر فعال في تنظيم هرمونات الرنين، والآلدوستيرون، والبروستاجلاندين، وهي هرمونات الغدة الجار كلوية،وكذلك ينظم هرمون البرولاكتين.
·         يستخدم العشب في علاج حالات عدم انتظام الدورة الشهرية، وكذلك عسر الطمث وفي علاج حالات تسمم الحمل.
·         ورد استخدامه في الطب النبوي في علاج ضغط الدم، وعسر الطمث عند السيدات، كما أنه يزيل الماء الزائد من الجسم.
·         يعيد الاتزان الهرموني، وإذا أخذه الأصحاء فإنه لا يؤثر في اتزانهم الهرموني، بل يؤدي دوره في إسراع التمثيل الغذائي ومن الغريب في هذا العشب أنه إذا أخذ مساءً فإنه يؤدي إلى الاسترخاء.
·         يستخدم المردقوش في صورة شاي في الولايات المتحدة الأمريكية، ويباع حراً في مخازن الأدوية، على أنه ينظم الهرمونات.
·         يستخدم كمضاد للميكروبات، إذ يوضع مع اللحوم المصنعة كمادة حافظة طبيعية.
·         ثبت حديثاً أن المستخلص المائي المحتفظ بالزيوت الطيارة منه يخفض سكر الدم بنسبة تصل إلى 15 %.
·         له علاقة وثيقة بتوسيع الشعب الهوائية وإزالة الصداع النصفي.
·         يستخدم الزيت الناتج منه في علاج المفاصل، والآلام الروماتزمية، كما أنه مهدئ وطارد للغازات.
·         له تأثيرا مسكنا ومضادا للاكتئاب.
·         أثبتت الأبحاث أن لمستخلص هذا العشب تأثيرا محفزا لجهاز المناعة يساوى تماما التأثير المعروف لحبة البركة.
·         له تأثيرا مضادا للالتهابات وخافضا للحرارة المرتفعة يفوق تأثير بعض الأدوية القياسية المستخدمة في علاج هذه الأمراض.
·         أثبتت التجارب الهرمونية أن لهذا المستخلص القدرة على إحداث التوازن الطبيعي لنسب هرمونات التكاثر والذي يسبب الخلل فيه بالنقص أو الزيادة إلى حدوث العقم سواء عند الذكور أو الإناث.
·         أثبتت الدراسات التي أجريت لبيان التأثير العلاجي لمستخلص نبات "البردقوش"أن له تأثيرا واقيا يمنع تدمير خلايا الكبد وكذلك تأثيرا ضد الأكسدة.
·         يحتوى على مواد فعالة كثيرة منها الثيمول والكافاكرول وحمض الورزمارنيك وهي مواد لها تأثير مضاد لبعض أنواع الفيروسات والميكروبات.
الجرعة وطريقة الاستخدام[عدل]
يأخذ ملء ملعقة شاي صغيره من مسحوق المردقوش الجاف توضع في كوب ثم يصب عليه ماء مغلي ويغطى ويترك ما بين 10 إلى 15 دقيقه ثم يصفى ويشرب مرتين في اليوم صباحا ومساء.
الآثار الجانبية والسمية[عدل]
الأبحاث التي أجريت حول سمية هذا العشب أثبتت أن خلاصته آمنة تماما حتى تركيز 5 جم لكل كيلوجرام من وزن الجسم كما لم يسفر الاستعمال المتواصل له لمدة شهرين عن أضرار في وظائف الكبد والكلى وصورة الدم مما يجعله آمنا تماما عند استعماله بصورة متواصلة، إلا أنه لوحظ أن الإكثار من تناوله يسبب النعاس.
المعلومات الغذائية[عدل]
يحتوي كل 100غ من المردكوش، بحسب وزارة الزراعة الأميركية على المعلومات الغذائية التالية :
·         السعرات الحرارية: 271
·         الدهون: 7.04
·         الدهون المشبعة: 0.52
·         الكاربوهيدرات: 60.56
·         الألياف: 40.3
·         البروتينات: 12.66
·         الكولسترول: 0
المراجع[عدل]
1.       ^ موقع أغروفوك.المردقوش الكبير. تاريخ الولوج 14 أيلول 2012.
/////////////
به عبری:
אֵזוֹב תַּרְבּוּתִי (מוכר גם בשמו הלועזי מיורן או מיורם) (שם מדעי: Origanum majorana) הוא שיח רב-שנתי ממשפחת השפתניים. עלי האזוב משמשים לתיבול ונפוצים מאוד במטבח הים-תיכוני בכלל והאיטלקי בפרט.
/////////////
به آذری
Mərzə, Mərzənguş, Mayoran və ya Duşitsa (Origanum majorana, syn. Majorana hortensis Moench,Majorana majorana (L.) H. Karst — dərman bitki növü.
///////////////
Marjoram /ˈmɑːrdʒərəm/[citation needed] (Origanum majorana, syn. Majorana hortensis Moench, Majorana majorana(L.) H. Karst[2]) is a somewhat cold-sensitive perennial herb or undershrub with sweet pine and citrus flavors. In some Middle Eastern countries, marjoram is synonymous with oregano, and there the names sweet marjoram andknotted marjoram are used to distinguish it from other plants of the genus Origanum. It is also called pot marjoram,[3] although this name is also used for other cultivated species of Origanum.
The name marjoram (Old French majoraneMedieval Latin majorana) does not directly derive from the Latin wordmaior (major).[4] Marjoram is indigenous to Cyprus and southern Turkey, and was known to the Greeks and Romans as a symbol of happiness.
Leaves are smooth, simple, petiolated, ovate to oblong-ovate, (0.5-1.5 cm) long, (0.2-0.8 cm) wide, with obtuse apex, entire margin, symmetrical but tapering base, and reticulate venation. The texture is extremely smooth due to the presence of numerous hairs.[5]
Contents
  [show
Cultivation[edit]
Marjoram (Origanum majorana) essential oil
Considered a tender perennial (USDA Zones 7-9), [6] marjoram can sometimes prove hardy even in zone 5.
Marjoram is cultivated for its aromatic leaves, either green or dry, for culinary purposes; the tops are cut as the plants begin to flower and are dried slowly in the shade. It is often used in herb combinations such as herbes de Provence and za'atar. The flowering leaves and tops of marjoram are steam-distilled to produce an essential oil that is yellowish in color (darkening to brown as it ages). It has many chemical components, some of which are borneol,camphor, and pinene.
Related species[edit]
Oregano (Origanum vulgare, sometimes listed with marjoram as Origanum majorana) is also called wild marjoram. It is a perennial common in southern Europe in dry copses and on hedge-banks, with many stout stems 30–80 cm high, bearing short-stalked, somewhat ovate leaves and clusters of purple flowers. It has a stronger flavor than marjoram.
Pot marjoram or Cretan oregano (Origanum onites) has similar uses to marjoram.
Hardy marjoram or French marjoram, a cross of marjoram with oregano, is much more resistant to cold, but is slightly less sweet. Origanum pulchellum is known as showy marjoram or showy oregano.
Uses[edit]
Marjoram is used for seasoning soups, stews, dressings, and sauce.[7]
Other[edit]
For the Galaxy Angel Rune characters Kahlua Marjoram & Tequila Marjoram see List of Galaxy Angel characters
References[edit]
  1. Jump up^ "Origanum majorana information from NPGS/GRIN". ars-grin.gov. Retrieved 2008-03-08.
  2. Jump up^ "Germplasm Resources Information Network (GRIN)". Retrieved 2011-11-23.
  3. Jump up^ "BSBI List 2007". Botanical Society of Britain and Ireland. Archived from the original (xls) on 2015-02-25. Retrieved2014-10-17.
  4. Jump up^ Marjoram, Online Etymology Dictionary, Douglas Harper, November 2001
  5. Jump up^ BP Pimple, AN Patel, PV Kadam, MJ Patil. Microscopic evaluation and physicochemical analysis of Origanum majorana Linn leaves. Asian Pacific Journal of Tropical Disease 2, S897-S903. http://www.apjtcm.com/zz/2012s2/71.pdf
  6. Jump up^ Learn 2 Grow: Origanum majorana
  7. Jump up^ M. G. Kains (1912). American Agriculturist, ed. Culinary Herbs: Their Cultivation Harvesting Curing and Uses (English). Orange Judd Company.
External links[edit]
Wikispecies has an entry on: Origanum majorana.

[show]
Culinary herbs and spices
Marjoram
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
O. majorana
Origanum majorana
L.[1]