- صعتر. [
ص َ ت َ ]
(اِ) سعتر است که پودینه ٔ کوهی باشد و آن را صعترالحمار نیز گویند. آشامیدن
آن با شراب گزندگی جانوران را سودمند بود و معده و جگر را بغایت نافع و رائحه ٔ آن هوام را
گریزاند و تخم آن در جمیع افعال قوی تر. (منتهی الارب ). و در ذیل کلمه ٔ سعتر آرد: پودینه
ٔ کوهی مفتح و
محلل بلغم وریاح و مشهی و ملطف اغذیه ٔ غلیظه و منقی معده
و خوردن ادویه ٔ مسهله با آب سعتر مطبوخ مانع قی و مخرج تمام کرم است و دافع تخمه
و عفونت غذا. (منتهی الارب ). آویشن ، اوشن ، یوشن . زعتر. اوریقانس . نضف . اسم گیاهی
است که بترکی ککلیک اودی وبه اصفهانی آویشم نامند بری و بستانی است و بستانی را به
فارسی مرزه نامند و برگ بری بعضی مدور و قسمی ریزه و طولانی و اقسام او تند و
خوشبو و گل همه کبود است ، در آخر دوم گرم و خشک و کوهی او گرم و خشک تر و در
افعال قوی تر از بستانی و مجفف و مفتح و مقطع و باتریاقیت و محلل بلغم و ریاح و
مشهی و ملطف اغذیه ٔ غلیظه و منقی معده و جگر و ریه از رطوبات و مانع صعودبخارات بدماغ
و گل او با سرکه و نمک مسهل سودا و بلغم و خوردن ادویه ٔ مسهله با آب
صعتر مطبوخ مانع مغص و مخرج اقسام کرم و رافع تخمه و عفونت غذا و ترش شدن آن و جهت
غثیان و وجع الفؤاد و قولنج ثفلی و ریحی و بلغمی و با ماست جهت قولنج سوداوی مستمری
از مجربات و با عسل جهت گزیدن هوام و طبخ او با انجیر جهت ربو و سرفه و با آب کرفس
جهت حصاة و عسر بول و با مثل او عناب که با چهارده وزن او آب جوشانیده باشند و بربع
رسیده باشد بالخاصیة جهت رقیق کردن خون مجرب و با روغن زیتون جهت انواع مغص و سرکه
که در او خیسانیده باشند از آن سکنجبین بسازند یا بتنهائی بنوشند جهت سپرز مجرب و
با پنیر تازه جهت تسمین بدن و اکتحال آب او جهت بیاض و قطور او جهت گرانی سامعه و
طلای او با عسل جهت تحلیل اورام صلبه و عرق النساء و امثال آن و با روغن زیتون و
زیره جهت برآمدگی ناف اطفال و رفع ریاح اندرون ایشان و ضمادمطبوخ او در حمام جهت
جرب و حکه و یرقان و مضمضه ٔ او با سرکه و زیره جهت گریزانیدن هوام مؤثر است . و تخم
او در جمیع افعال قوی تر و مفتح سدد و دافع یرقان و مهیج باه و خائیدن آن جهت درد
دندان و تحریک اشتهاو روغن او شرباً و ضماداً جهت رعشه و فالج و لرز و درد مفاصل
بهترین روغنها و مضر ریه و مصدع محرورین و مصلحش سرکه و قدر شربتش تا پنج مثقال
است و مربای او با شکر که بدستور گلقندبسازند جهت منع صعود بخارات بدماغ و نزول آب
و تقویت ذهن و نیکو کردن رخسار و سموم هوام و سایر امراض قوی الاثر است . (از تحفه
ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع
بترجمه ٔ ضریر انطاکی و ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی
شود.
/////////////
صعتر. به شیرازی اوشه گویند و بیونانی اوریفاس است و آن
دو نوع است دراز ورق و گرد ورق و بری را ندغ گویند و در قوت مانند حاشا بود و درازورق
اقوی بود از گردورق و نیکوترین آن کوچکورق بری بود و طبیعت آن گرم و خشک بود در سیوم
ملطف و ملین بود و درد ورک را نافع بود و درد دندان که از سردی و باد بود چون بخایند
ساکن گرداند و طبیخ وی چون با شراب بیاشامند گزندگی جانوران را سودمند بود و چون با
میختنج بیاشامند و دفع مضرت شوکران و افیون بکند و چون با سکنجبین بیاشامند دفع مضرت
جنین بکند و چون با خیارزه بخورند نیکوتر بود جهت کوفتگی عضله و جهت معده و جگر بغایت
نافع بود و چون با روغن ایرسا سعوط کنند فضلها از بینی بیرون آورد و اگر با سرکه بیاشامند
مطحول را نافع بود و حیض و بول براند و اگر طبیخ وی بیاشامند شکم براند و فضول مراری
بیرون آورد و اگر با عسل طلا کنند ملازه و شش را نافع بود و خوردن وی غثیان را بغایت
نافع بود و چون آب وی بیاشامند کرم بکشد و حب القرع را بیرون آورد و اشتهای طعام بازدید
کند و بادها را تحلیل دهد و تاریکی چشم و شبکوری را که از تری بود زایل کند و نیم مثقال
مستعمل بود و روغن وی سینه و شش را سودمند بود و اگر با سویق بر ورمها بلغمی ضماد کنند
بگدازاند و خوردن وی هضم طعام بکند و معده و امعا را از بلغم غلیظ پاک کند و غذاهای
غلیظ لطیف گرداند و سردی معده و جگر را سودمند بود و سده بگشاید و غضبان وی چون با
عناب بپزند خون غلیظ رقیق گرداند و این خاصیت در وی موجود بود چون با انجیر خشک بخورند
عرق برانگیزد و لون نیکو گرداند و فقاح وی مسهل مره سودا بود و بلغم و شربتی از وی
یک مثقال بخورند و بر آن تکیه کنند جهت دفع نزول آب بغایت مفید بود و از نزول ایمن
باشد و ذهن را نیکو گرداند و چون بیاشامند گزندگی عقرب را نافع بود و اگر ضماد کنند
بر موضع گزندگی همچنین نافع بود و چون صعتر نزدیک بقولی که مضعف چشم بود بکارند ضرر
آن زایل کند و نوعی صعتر بستانی هست که آن را میکارند ضعیفتر از بری بود در قوت و
فعل و در تبریز بسیار کارند و آن را مرزه خوانند و ابن مؤلف گوید در شیراز نیز بکارند
و صعتر مضر بود باربیه و مصلح آن سرکه انگور بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: صعتر به فتح
صاد و صعتر به سین بجای صاد نیز آمده و لیکن اطبا بیشتر به صاد نویسند تا ملتبس و مشتبه
به شعیر نشود و برومی لزموش و بیونانی صعتروس و اوریفاسن و بفارسی ایشن و اوشن و بترکی
ککلیک و باصفهانی آویشم و بهندی ساتر نامند و آن برگ گیاهی است و انواع میباشد بستانی
بری و جبلی و بستانی را بفارسی مرزه نامند ..
. در تحفه نیز مینویسد: صعتر به صاد و
سین هر دو آمده گیاهی است که بترکی کلکیک اودی و باصفهانی آویشم نامند و بستانی آن
را مرزه گویند
لاتینTHYMUS KOTCHYANUS فرانسهSARRIETTE -THYM انگلیسیSAVORY
اختیارات بدیعی، ص: 268
//////////////
سعتر (صعتر):
لیث گوید از انواع ترههاست و او را «نضف» نیز گویند و به لغت عرب یکی را «نضفه» گوید
و سعتر دشتی را «ندغ» گویند و از عرب مسمای «ندغ» پرسیدند، گفتند. «ندغ» نباتی است
که به صورت «بادرو» ماند و هیچ چیز از حیوان او را نخورد مگر زنبور عسل و او همیشه
باشد. و سعتر دو نوع است نوعی از او کوهی و نوعی بستانی. (صیدنه ص 445). به شیرازی
اوشه گویند و به یونانی اوریفاس است و آن دو نوع است دراز ورق و گرد ورق و بری را ندع
گویند و در قوت مانند حاشا بود و دراز ورق اقوی بود از گرد ورق و نیکوترین آن کوچک
ورق بری است. (اختیارات ص 268). به رومی لزموش و به یونانی صعتروس و اوریفاسن و به
فارسی آیشن و اوشن و به ترکی ککلیک و به اصفهانی آویشم و به هندی ساتر نامند و آن برگ
گیاهی است و انواع میباشد بستانی بری و جبلی و بستانی را به فارسی مرزه نامند. (مخزن
ص 569).
یادگار، در دانش
پزشکی و داروسازی، متن، ص: 320
////////////
(525). مشك طرامشیر[1]،
Mušktirāmušir ، mušktirāmšī ، Origanum dictamnus.
"بهترینش از هند خیزد. " گویند
ازسریانی است (ص 267). اینزلی (Materia Indica, Vol. I, p. 112) آن را آویشن کوهی کرِت مینامند و میافزاید
هیچگاه آن را در هند ندیده است. راست این
است که در هند نمیروید و از همینرو گونۀ هندی که ابومنصور نام برده باید، مرزنگوش*،
مرزنجوش Origanum marjorana باشد که در سنسکریت phaijjhaka و در عربی mardakuš یا mizunjuš میگویند.
* مردقوش . [ م َ دَ ] (معرب ، اِ) دوائی است که آن را مرزنگوش و مرزنجوش گویند. (از
برهان قاطع). مرزنگوش که دوائی است . معرب مرده گوش . (منتهی الارب ). معرب مردگوش
. مردکوش . مرزنگوش . مرزنجوش . مرتقوس گیاهی است از تیره ٔ نعناعیان دارای برگهای
بیضی شکل و گلهای سفید یا قرمز. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). و نیز رجوع به
مرزنگوش در این لغت نامه و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 248 و دزی ج 2 ص 580 و المعرب جوالیقی ص 309 س5و
نشوءاللغة ص 93 شود. || آذان الفار . (تاج العروس ) (برهان
قاطع). || زعفران . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم گوش .
|| بوی خوشی است (خوشبوئی است ) مایل به سرخی و سیاهی که زنان بدان شانه آلایند.
(از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
/////////////////
در فهرست مخزن الادویه عقیلی خراسانی اوریگانوم*: Origanum آمده است.
*اوریگانوم مرد قوش، مرزنجوش، مرزنگوش،مرتقوس، مرتقوش،نرم گوش (نام علمی: Origanum)
نام یک سرده از تیره نعناعیان است.
//////////////////
المردقوش أو الأوريغان (باللاتينية: Origanum) جنس نباتي من الفصيلة الشفوية.
يضم الجنس حوالي عشرين نوعا معظمها واطن في بلاد الشام.
////////////////
به عبری:
אזובית (שם מדעי Origanum) הוא סוג הכולל כ-20 מינים במשפחת
השפתניים. מקור השם הלטיני של הצמח, אוריגנום, הוא ביוונית. המילה "אורוס"
ביוונית פירושה הוא הר ו"גנוס" פירושה שמחה, כלומר "שמחת ההר".
מקורו של הסוג באגן הים התיכון ומשתייכים אליו גם צמחי התבלין החשובים הבאים:
//////////////////
به آذری:
///////////////
Origanum is a genus of herbaceous perennials and subshrubs in the family Lamiaceae, native to Europe, North Africa, and much of temperate Asia,
where they are found in open or mountainous habitats. A few species also
naturalized in scattered locations in North America and other regions.[2][3][4][5]
The plants have
strongly aromatic leaves and abundant tubular flowers with long-lasting
coloured bracts. The genus includes the important group of culinary herbs: marjoram and oregano.[6][7]
Origanum species are used as food plants by
the larvae of some Lepidoptera species, including Coleophora albitarsella.
31. Origanum majorana L. – (sweet) marjoram
- Turkey, Cyprus; naturalized in scattered locations in Europe, North Africa,
North + South America
33. Origanum
× majoricum Cambess. – hardy sweet marjoram - Spain including Balearic Islands
(O. majorana × O. vulgare subsp. virens)
51. Origanum syriacum L. - Turkey,
Cyprus, Syria, Lebanon, Jordan, Palestine, Israel, Sinai, Saudi Arabia
54. Origanum vulgare L. - oregano - Europe, North Africa, temperate
Asia (Iran, Siberia, Central Asia, China, etc.); naturalized in parts of North
America, New Zealand, Venezuela
1.
Jump up^ "Genus: Origanum L.". Germplasm Resources Information
Network. United States Department of Agriculture. 2004-09-10.
Retrieved 2012-01-05.
3.
Jump up^ Altervista Flora Italiana, genere Origanum includes photos plus
distribution maps for Europe + North America
4.
Jump up^ Flora of China Vol. 17 Page 233 牛至 niu zhi Origanum
vulgare Linnaeus, Sp. Pl. 2: 590. 1753.
6.
Jump up^ RHS A-Z encyclopedia of garden plants. United Kingdom:
Dorling Kindersley. 2008. p. 1136. ISBN 1405332964.
7.
Jump up^ Bouchra, Chebli; Achouri, Mohamed; Idrissi Hassani,
L.M; Hmamouchi, Mohamed; et al. (2003). "Chemical composition and
antifungal activity of essential oils of seven Moroccan Labiatae against
Botrytis cinerea Pers: Fr". Journal of
Ethnopharmacology 89 (1): 165–169. doi:10.1016/S0378-8741(03)00275-7.PMID 14522450.
8.
Jump up^ http://www.theflowerexpert.com/content/flowerbusiness/flowergrowersandsellers/national-native-popular-flowers-of-lebanon
////////////////////
همچنین:
مرزنگوش (Origanum majorana) گیاهی علفی، یکساله ودر بعضی مواقع دوساله با
ساقه ای راست و شاخه و برگ های متقابل بیضی شکل است. گلهای سفید و ریز آن از بغل
برگها در خوشه های به هم فشرده ای می رویند. میوه آن به صورت فندقه و چهار قسمتی
است و فقط در مناطق گرمسیری نشکیل می شود. تمام قسمتهای گیاه دارای عطر خوشایند
است.
برای مصرف طبی سرشاخه های آن را هنگامی که گیاه
کاملاً گل کرده در هوای آزاد می چینند. گیاه پس از مدتی دوباره جوانه می زند.
سرشاخه های چیده شده را به صورت دسته ای در می آورند و در محلی که هوا جریان داشته
باشد یا در خشک کن با حداکثر ۴۰ درجه سانتیگراد گرما خشک می کنند. آن ها محتوی ۱
تا ۲ درصد اسانس روغنی که ۶۰ درصد آن ترپینئول است، تانن ها و شیره های تلخ، کاروتن
ها و ویتامین C هستند و علیه بیماریهای گوارشی موثرند.
مقدار مصرف آن در جوشانده یک قاشق مرباخوری در
هر فنجان آب است که روزانه دو فنجان از آن می نوشند. از این گیاه در ترکیب مرهم ها
برای درمان روماتیسم استفاده می شود.[۱]
2. //////////////
3.
به عربی مردقوش کبیر:
المردقوش الكبير[1] أو البردقوش[2] أو المردكوش (باللاتينية: Origanum
majorana) نوع نباتي عشبي معمر يتبع جنس المردقوش من الفصيلةالشفوية، وهو نبات عطري من مجموعة النعانيع.
أزهار المردقوش
محتويات
موطنه تركيا وقبرص وانتشر منه في بلاد حوض
البحر الأبيض المتوسط[3] (مثل لبنان) وفي إيران وشمال أمريكا والجزيرة
العربية والهند.
ينمو على المنحدرات
المشمسة في المروج والحقول والأراضي الحجرية في الأجواء الجافة. يزرع بكثرة في
المناطق الجنوبية من السعودية.
المردقوش هو نبات عشبي معمر ارتفاعه 30 ـ 60 سم. ساقه صلبة مضلعة، وتكسوها شعيرات دقيقة لونها في
الأعلى أسمـر ممزوج بالحمرة، والورقة بشكل لسان، وأزهارها بمجموعات مغزلية لونها
أحمر فاتح، ولها رائحة عطرية. أزهاره بيضاء تميل إلى اللون القرنفلي.
يستخدم على نطاق واسع في الصناعات الغذائية كتوابل مع اللحوم والخضراوات. وينصح بعدم تناوله أثناء
الحمل، لأنه منبه رحمي نشط.
الجزء المستخدم من النبات هو جميع أجزائه
الهوائية، يحتوي على زيت طيار وأهم مكوناته السابينين وهيدرات السابينين
والكارقاكروول ولينالول، كما يحتوي على فلافونيات وحمض الكافئين وحمض الروزمارينيك
وتربينات ثلاثية، يستخدم المردقوش على نطاق واسع فقد أورد جون جيرارد أن المردقوش
علاج لأمراض الدماغ والرأس الناتجة عن البرد وهو مضاد للتشنج وهو منبه جيد وهو
يستعمل للجهاز العصبي، ويجب عدم استخدامه أثناء الحمل. وأشار إلى ان الابحاث التي
اجريت حول سمية هذا العشب أثبتت أن خلاصته آمنة تماما حتى تركيز 5 غم لكل كيلوغرام
من وزن الجسم. كما لم يسفر الاستعمال المتواصل له لمدة شهرين عن أضرار في وظائف
الكبد والكلى وصورة الدم مما يجعله آمناً تماماً عند استعماله بصورة متواصلة. وجد
مؤخراً احتوائه على مادة (E-beta-caryophyllene(EBCP
وهي مادة مضادة
للالتهابات حتى بجرعات صغيرة.
·
ينبه تدفق الصفراء.
·
منشط عام.
·
مدر للحيض.
·
ملين ومهضم.
·
منبه رحمي نشط.
·
له أثر فعال في تنظيم هرمونات الرنين، والآلدوستيرون، والبروستاجلاندين، وهي هرمونات الغدة الجار كلوية،وكذلك ينظم هرمون البرولاكتين.
·
ورد استخدامه في الطب النبوي في علاج ضغط الدم، وعسر الطمث عند السيدات، كما أنه يزيل الماء
الزائد من الجسم.
·
يعيد الاتزان الهرموني، وإذا أخذه الأصحاء فإنه
لا يؤثر في اتزانهم الهرموني، بل يؤدي دوره في إسراع التمثيل الغذائي ومن الغريب في هذا العشب أنه إذا أخذ مساءً فإنه
يؤدي إلى الاسترخاء.
·
يستخدم المردقوش في صورة شاي في الولايات
المتحدة الأمريكية، ويباع حراً في مخازن الأدوية، على أنه ينظم الهرمونات.
·
أثبتت الأبحاث أن لمستخلص هذا العشب تأثيرا
محفزا لجهاز المناعة يساوى تماما التأثير المعروف لحبة البركة.
·
له تأثيرا مضادا للالتهابات وخافضا للحرارة المرتفعة يفوق تأثير بعض الأدوية القياسية
المستخدمة في علاج هذه الأمراض.
·
أثبتت التجارب الهرمونية أن لهذا المستخلص
القدرة على إحداث التوازن الطبيعي لنسب هرمونات التكاثر والذي يسبب الخلل فيه
بالنقص أو الزيادة إلى حدوث العقم سواء عند الذكور أو الإناث.
·
أثبتت الدراسات التي أجريت لبيان التأثير
العلاجي لمستخلص نبات "البردقوش"أن له تأثيرا واقيا يمنع تدمير خلايا الكبد وكذلك تأثيرا ضد الأكسدة.
·
يحتوى على مواد فعالة كثيرة منها الثيمول والكافاكرول وحمض الورزمارنيك وهي مواد لها تأثير مضاد لبعض أنواع الفيروسات والميكروبات.
يأخذ ملء ملعقة شاي صغيره من مسحوق المردقوش
الجاف توضع في كوب ثم يصب عليه ماء مغلي ويغطى ويترك ما بين 10 إلى 15 دقيقه ثم
يصفى ويشرب مرتين في اليوم صباحا ومساء.
الأبحاث التي أجريت حول سمية هذا العشب أثبتت أن
خلاصته آمنة تماما حتى تركيز 5 جم لكل كيلوجرام من وزن الجسم كما لم يسفر
الاستعمال المتواصل له لمدة شهرين عن أضرار في وظائف الكبد والكلى وصورة الدم مما
يجعله آمنا تماما عند استعماله بصورة متواصلة، إلا أنه لوحظ أن الإكثار من تناوله
يسبب النعاس.
يحتوي كل 100غ من المردكوش، بحسب وزارة الزراعة
الأميركية على المعلومات الغذائية التالية :
·
السعرات الحرارية: 271
·
الدهون: 7.04
·
الدهون المشبعة: 0.52
·
الكاربوهيدرات: 60.56
·
الألياف: 40.3
·
البروتينات: 12.66
·
الكولسترول: 0
3.
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات.خريطة انتشار المردقوش الكبير (بالإنكليزية). تاريخ الولوج 26 تشرين الثاني 2011.
/////////////
به عبری:
אֵזוֹב תַּרְבּוּתִי (מוכר
גם בשמו הלועזי מיורן או מיורם) (שם מדעי: Origanum majorana) הוא שיח רב-שנתי ממשפחת השפתניים. עלי האזוב משמשים לתיבול ונפוצים
מאוד במטבח הים-תיכוני בכלל והאיטלקי בפרט.
/////////////
به آذری
Mərzə, Mərzənguş, Mayoran və
ya Duşitsa (Origanum majorana, syn. Majorana hortensis Moench,Majorana
majorana (L.) H. Karst — dərman bitki növü.
///////////////
Marjoram /ˈmɑːrdʒərəm/[citation needed] (Origanum majorana,
syn. Majorana hortensis Moench, Majorana majorana(L.)
H. Karst[2])
is a somewhat cold-sensitive perennial herb or
undershrub with sweet pine and citrus flavors. In some Middle Eastern countries,
marjoram is synonymous with oregano, and there the names sweet marjoram andknotted
marjoram are used to distinguish it from other plants of the genus Origanum.
It is also called pot marjoram,[3] although
this name is also used for other cultivated species of Origanum.
The name marjoram (Old French majorane, Medieval
Latin majorana) does not directly derive from the Latin wordmaior (major).[4] Marjoram
is indigenous to Cyprus and southern Turkey, and was known to the Greeks and
Romans as a symbol of happiness.
Leaves are smooth, simple, petiolated, ovate to oblong-ovate, (0.5-1.5 cm) long, (0.2-0.8 cm) wide, with obtuse apex, entire margin, symmetrical but tapering base, and reticulate venation. The texture is extremely smooth due to the presence of numerous hairs.[5]
Leaves are smooth, simple, petiolated, ovate to oblong-ovate, (0.5-1.5 cm) long, (0.2-0.8 cm) wide, with obtuse apex, entire margin, symmetrical but tapering base, and reticulate venation. The texture is extremely smooth due to the presence of numerous hairs.[5]
Contents
[show]
Cultivation[edit]
Marjoram (Origanum majorana) essential oil
Considered a tender perennial (USDA Zones 7-9), [6] marjoram
can sometimes prove hardy even in zone
5.
Marjoram is cultivated for its aromatic leaves, either green or dry, for culinary purposes;
the tops are cut as the plants begin to flower and are dried slowly in the
shade. It is often used in herb combinations such as herbes de Provence and za'atar.
The flowering leaves and tops of marjoram are steam-distilled to produce an essential
oil that is yellowish in color (darkening to brown as it ages). It has
many chemical components, some of which are borneol,camphor, and pinene.
Related species[edit]
Oregano (Origanum
vulgare, sometimes listed with marjoram as Origanum majorana)
is also called wild marjoram. It is a perennial common in southern
Europe in dry copses and on hedge-banks, with many stout stems
30–80 cm high, bearing short-stalked, somewhat ovate leaves and clusters
of purple flowers. It has a stronger flavor than marjoram.
Pot marjoram or Cretan oregano (Origanum
onites) has similar uses to marjoram.
Hardy marjoram or French marjoram, a cross of marjoram with oregano, is
much more resistant to cold, but is slightly less sweet. Origanum pulchellum is known as showy
marjoram or showy oregano.
Uses[edit]
Marjoram is used for seasoning soups, stews, dressings, and sauce.[7]
Other[edit]
For the Galaxy Angel Rune characters Kahlua Marjoram
& Tequila Marjoram see List of Galaxy Angel characters
References[edit]
- Jump up^ "Origanum
majorana information from NPGS/GRIN". ars-grin.gov. Retrieved 2008-03-08.
- Jump up^ "Germplasm
Resources Information Network (GRIN)". Retrieved 2011-11-23.
- Jump up^ "BSBI List 2007".
Botanical Society of Britain and Ireland. Archived from the original (xls) on
2015-02-25. Retrieved2014-10-17.
- Jump up^ Marjoram,
Online Etymology Dictionary, Douglas Harper, November 2001
- Jump up^ BP
Pimple, AN Patel, PV Kadam, MJ Patil. Microscopic evaluation and
physicochemical analysis of Origanum majorana Linn leaves. Asian Pacific
Journal of Tropical Disease 2, S897-S903. http://www.apjtcm.com/zz/2012s2/71.pdf
- Jump up^ Learn 2 Grow:
Origanum majorana
- Jump up^ M.
G. Kains (1912). American Agriculturist, ed. Culinary
Herbs: Their Cultivation Harvesting Curing and Uses (English).
Orange Judd Company.
External links[edit]
- Origanum
majorana List of Chemicals (Dr. Duke's Databases)
- Origanum
majorana (Plants For A Future database)
Wikispecies has
an entry on: Origanum majorana.
|
Marjoram
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
O. majorana
|