۱۳۹۴ اسفند ۲۲, شنبه

ششبداز، فاشرا، الامليك، روناس كوهي، گشان، هزار نشن، هزار فشان، هزار جُشان، مارداور، سياه‌دارو، كرم دشتي، نخوشي، كرمة‌البيضا، تاك سياه، شش پياز، ششبداز، بوطانيه، عنب‌الخيه و فاشرا (بیخ سیاه تاک، اوریباسوس،صیدنه)، شستبدان (بیخ سپید تاک، . اوریباسوس،صیدنه)

ششبداز.  فاشرا.  گیاهی خاردار، با تارهایی شبیه تاک و میوه ای سرخ رنگ، و خوشه دار و به اندازۀ نخود که به گیا هان و اشیای نزدیک خود می پیچد و مصرف دارویی دارد؛ هزارکشان؛ هزارجشان؛ هزارافشان؛ هزارشاخ؛ سپیدتاک؛ ماردارو؛ ارجالون. 
///////////////
هزارجشان.  [ هََ / هَِ ج َ ] (اِ مرکب ) به معنی هزارفشان است که تاک صحرایی باشد، و آن بسیار بلند می شود و بر درختها می پیچد، و معنی آن هزار گز است ، چه جشان به معنی گز باشد و خوشه  آن زیاده بر ده دانه نمیشود و به جهت دباغت کردن پوست و چرم به کار برند. (برهان ). به معنی هزار ذراع ، نباتی است شبیه به رز در برگ و شاخ . (یادداشت به خط مولف ). ابن بیطار از ابن حسان روایت کند که کلمه  فارسی و به معنی هزار ذراع [ است ]. (از یادداشت دیگر مولف ). فاشرا. هزارافشان . کرم دشتی . (یادداشت به خط مولف ). به فارسی فاشراست . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به هزارافشان و هزارکشان شود.
//////////////
اشرا 
وهزارجشان بالفارسية وباليونانية إينالس لوقي ومعناه الكرمة البيضاء وبالبربرية ورحالوز , قد يسمى أيضاً بروانيا ويسمى أيضاً حالق الشعر.
////////////////
ششبندان .
[ ش َ / ش ِ ب َ ] (اِ مرکب ) درخت تاک صحرایی که به تازی کرمةالسوداء و به شیرازی سیاه دارو گویند. (ناظم الاطباء). درخت تاک صحرایی که مانند عشقه بر درختها پیچد. (از آنندراج ) (از برهان ). کرمةالسوداء. سیاه دارو. (از ذخیره  خوارزمشاهی ). اینالیس مالینا. کرم اسود. کرمةالسوداء. بوطانیة. میمون . فاشرشنین . فاشرستین . هزارجشان . (یادداشت مولف ). || شش روز اول از ماه شوال ؛ یعنی پس از عید فطر که در آن شش روز روزه می دارند. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). ششه .(آنندراج ). شش یندان . رجوع به ششه و شش یندان شود.
////////////////
الامليك، روناس كوهي، گشان، هزار نشن، هزار فشان، هزار جُشان، مارداور، سياه‌دارو، كرم دشتي، نخوشي، كرمة‌البيضا، تاك سياه، شش پياز، ششبداز، بوطانيه، عنب‌الخيه و فاشرا (بیخ سیاه تاک، اوریباسوس،صیدنه)، شستبدان (بیخ سپید تاک، . اوریباسوس،صیدنه)
1. طبع آن گرم و خشك است.
2. براي يبوست 4 گرم از گرد ريشه آن را با كمي كتيرا و عسل مخلوط كرده همراه آب بنوشيد ممكن است حالت استفراغ بوجود آورد طعم آن تلخ است.
3. به علت سمي بودنش با احتياط مصرف شود.
4. جهت بواسير و نواسير مقعد ريشه آن را در روغن زيتون پخته به صورت ضماد بگذاريد.
5. جهت رماتيسم مي‌توان از دمكرده ريشه اين گياه 2 گرم در 200 سي‌سي آب‌جوش استفاده كرد البته تحت نظر پزشك مصرف گردد.
6. براي درمان نقرس و دفع نمك‌هاي سمي بدن مانند شماره 5 استفاده شود.
7. براي رفع لكه‌هاي سياه پوست كه در اثر جراحت و زخم بوجود آمده است ريشه فاشرا را با آرد خلّر و شنبليله مخلوط نموده به صورت ضماد بگذاريد.
8. جهت رفع صرع، فلج و سستي اعضاء از دمكرده ريشه اين گياه با احتياط به مدت 3 4 روز ميل شود.
9. جهت سرفه‌هاي كهنه از دمكرده اين گياه مي‌توان استفاده كرد.
10. براي خناق بلغمي يك يا دو گرم گرد ريشه فاشرا را با عسل مخلوط كرده ميل شود.
11. براي تقويت معده 1 2 گرم برگ گياه را دم‌كرده بنوشيد.
12. افراط در خوردن آن براي طحال مضر است و ايجاد اختلال در عقل و ذهن مي‌نمايد.
13. براي درمان آسم 4 گرم ريشه فاشرا را در 75 گرم سركه و 50 گرم عسل نيم ساعت جوشانده سپس روزي 2 قاشق سوپخوري ميل كنيد.
///////////////////
ماردارو (فاشرا).  ماردارو ، هزارکشان ، هزار جشان ، ارجالون ، گیاهی است خاردار كه تارهایی مانند تاک دارد و به گیاهان و اشیاءنزدیک خود میپیچد  . این گیاه دیر آشنا که در شیراز به نخوشی و در بین شمالی ها به الاملک و دربین اعراب به کرمه البیضاء مشهور است ، فقط ریشه اش دارای خواص دارویی بوده و از باقی این گیاه به علت سمی بودن کمتر استفاده میشود . ریشه ماردارو ممکن است تا دو ونیم کیلو وزن داشته باشد . این ریشه ادرار آور بوده و ورم و سختی طحال را برطرف می کند . ضماد ریشه ی تازه ی ماردارو ، بر محل نیش افعی زهر را برگردانده و خوردن پنج گرم از آن  مار زده را درمان کرده و از مرگ نجات میدهد . این اثر حتی بر حیواناتی مانند اسب و گاو مارزده مشاهده شده و بصورت تجربی اثبات شده است . همچنین  اگر این ریشه را پخته و زنان  بصورت مرهم استفاده کنند ، عفونتهای رحم را بیرون کشیده و ورم آن را از بین می برد . ریشه ماردارو مسهلی قوی است . جوشانده این ریشه در روغن زیتون خون مردگی زیر چشم را پاک میکند و همچنین جوشانده اش با گندم به شرطی که روزی نیم گرم آن را با سرکه بخورند ، شیر را غلیظ وزیاد میکند . این دارو برای زنان باردار خوب نیست زیرا جنین را میکشد و رحم را پاک می کند . نشستن در آب جوشانده ی غلیظ ریشه ماردارو ، بواسیر و زخمهای آب کشیده ی عفونی و متورم اطراف مقعد رادرمان می کند . ضماد این ریشه درمان کننده ی زخمهای بد خیم ، چرکی و خوره ای و همچنین زخمهای جذام است . زیاده روی در خوردن آن ذهن را کند کرده و برای طحال زیان آور است . توجه :بعضی ازانواع خارجی ماردارو (فاشرا ) سمی هستند واز صمغ آنها گلیکوزید بریونین استخراج میشود همچنین دارای نوعی سم و یک اسانس فراربوده  که ممکن است ایجاد قولنج و اسپاسم کند ولی ، از فراورده های ریشه ی تازه ی آن برای ناراحتی های روماتیسمی و گاهی التهاب مخاطها استفاده میشود .
   منابع تحقیق :
1-       فرهنگ عمید حسن عمید نشر امیرکبیر    1357    
2-       الابنیه عن حقایق الادویه ابو منصو علی الهروی نشر دانشگاه تهران
3-       زبان خوراکیها ج -2 دکتر غیاث الدین جزایری  - نشر امیر کبیر
4-       گیاهان دارویی پروفسور هانس فلوک دکتر توکلی صابری دکتر صداقت نشر روز بهان
/////////////////
بررسي اثرات آللوپاتيكي گياه فاشرا (.Bryonia dioica L) بر رشد گياهچه هاي بذري گندم و تربچه
نویسندگان:  نوجوان مجيد, رضايي مهناز
 چکیده:
اثرات آللوپاتيکي فاشرا بر رشد گياهچه هاي بذري گندم و تربچه مورد بررسي قرار گرفت. ماده بازدارنده موجود در عصاره تر اندامهاي برگ، ريشه، ساقه و ميوه اين گياه از رشد گياهچه هاي گندم و تربچه جلوگيري نمود. اثر عصاره آبي بسيار قوي تر از عصاره آلي بود بنابراين ماده بازدارنده در آب محلول است. اثر عصاره خاکستر همانند شاهد بود و اين موضوع بيانگر آنست که ماده بازدارنده در اثر حرارت از بين رفته است. ماده بازدارنده در خاک نيز از رشد گندم جلوگيري نمود. در اين مطالعه اثر ميوه از همه اندامها قوي تر و اثر ساقه از همه ضعيف تر بود. اثر بازدارندگي ماده موثره بر رشد ريشه و ساقه متمايز بوده و رشد ريشه را بيشتر از ساقه کاهش داد. از طرف ديگر اثر ماده باز دارنده بر گونه هاي مختلف يکسان نبوده و رشد تربچه را بيشتر از گندم کاهش داد. اين يافته خاصيت انتخابي ماده بازدارنده را عيان مي سازد. نتيجه کلي آنکه فاشرا گياهي آللوپاتيک است.
 كليد واژه: آللوپاتي، فاشرا، ماردارو، گياه سمي، مهار انتخابي
///////////////
فاشَرا
  
نام انگلیسی: Bryony
نام محلیدر ایران در مناطق مختلف با نام‌های محلی «روناس کوهی» و «هزارنشان» و «هزارفشان» و «گشان» و «هزارجُشان» و «ماردارو» و «سیاه‌دارو» و «کرْم‌دشتی» و «نخوشی» (شیراز) و «اَلاملیک» (مازندران) نامیده می‌شود.
نام فرانسوی: Bryone و Bryone dioïque و Vigne noire و Navet du diable و Couleuvrée
نام علمینام علمی دو گونۀ آن که معروف‌اند، Bryonia alba L. (فاشرای سفید با میوۀ سیاه و تک‌پایه) و Bryonia dioica (فاشرای دوپایه با میوۀ قرمزرنگ)
نام در کتب طب سنّتیفاشَرا» و «کَرْمۀالبیضا» و «تاک سیاه» و «ششبداز» و «شش پیاز» و میوۀ آن «عنب‌الحیه»
خانوادهکدو  Cucurbitaceae
/////////////////
به آذری ایکی اولی کوستوم :
İki evli küstüşam (lat. Bryonia dioica) — küstüşam cinsinə aid bitki növü.
// Bryonia dioica, known by the common names red bryony and white bryony,[1] also English mandrake or ladies' seal,[2] is a perennial climbing vine indigenous to Central and Southern Europe. It is a flowering plant in the cucumber family Cucurbitaceae with five-pointed leaves and blue or white flowers. The vine produces a red berryfruit.
Contents
  [show
Toxicity[edit]
B. dioica is generally toxic to humans. Application of its juice to the skin produces inflammation with a rash or ulcers, and consumption of this juice causes intense gastrointestinal irritation including nausea and vomiting in small doses, and anxietyparalysis, or death in larger amounts.[citation needed]
The seed of this vine, by contrast, is safely edible, and finds use in Western Europe as an ingredient in starchdishes.[citation needed]
Herbalism[edit]
The plant is sometimes used in herbalism. In medieval times the plant was thought to be an antidote for leprosy.[2]
The root can be 75 cm (30 in) long and 75 mm (3.0 in) thick. John Gerard's Herball (1597) states that: "The Queen's chief surgeon, Mr. Wiiliam Godorous, a very curious and learned gentleman, shewed me a root hereof that waied half an hundredweight, and of the bignes of a child of a yeare old."[2]
It can be used fresh at any time of the year. It can also be harvested in the autumn and be dried for later use.
Gallery[edit]
Flowers of Bryonia dioica







References[edit]
  1. Jump up^ Sterry, Paul (2006). Collins Complete Guide to British Wild Flowers. LondonHarperCollins. p. 114. ISBN 978-0-00-723684-8.
  2. Jump up to:a b c Grieve, Maud (1971). A Modern Herbal: The Medicinal, Culinary, Cosmetic and Economic Properties, Cultivation and Folk-lore of Herbs, Grasses, Fungi, Shrubs, & Trees with All Their Modern Scientific Uses, Volume 1. p. 132. ISBN 9780486227986.
Wikimedia Commons has media related to Bryonia dioica.
Bibliography[edit]
  • Creynaud J. La flora del farmacéutico. Ediciones Mundi-Prensa, 2002.
  • Bruneton J. Plantas tóxicas, Acribia, Colección: Ciencias biomédicas, 2001.
  • Font P. Plantas medicinales, Labor, 1980.
  • Díaz T. Curso de botánica, Trea ciencias, 2004.
  • Caron M, Clos H. Plantas medicinales, Ediciones Daimon i Manuel Tamayo de 1973.

Bryonia dioica
Red Bryony (B. dioica)
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Subfamily:
Tribe:
Subtribe:
Genus:
Species:
B. dioica
Bryonia dioica
Jacq. non M.Bieb. non Bojer non Sessé & Moc.