[1] - اسقولوفندریون . [ اِف َ ]
(معرب ، اِ) اسقولوفندیریون و اسقوروفندیولون بیخ کبر رومیست و تفسیر اوصهاربخت
چنین کرده است و معتقد او و ابومعاذ آن است که نام او اسقردیوس است . و اورباسیوس
گوید که او خنثی است و بیخ خنثی اسراش بود و ابومعاذ از ارباسیوس مثل این نقل
میکند. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ بیرونی ). یونانی و بمعنی مزیل الصفار است و گویند بمعنی
گاو بی سپرز است ، چه گاوی او را خورده بود و سپرز ازو زایل شد. و آن نباتی است بی
ساق و بی شکوفه و بی ثمر و منبت او سنگلاخها که در سایه باشد و برگش شبیه به برگ
بسفایج و طرف اسفل برگ مایل بسرخی و طرف اعلی سبز و مشرف و مزغب . در دوم گرم و در
سیم خشک و لطیف و محلل و مفتح و مسدد و جهت تفتیت سنگ گرده و مثانه و یرقان و فواق
و صرع و امراض سوداوی نافع و جهت سپرز شرباً و ضماداً بی عدیل و چون چهل روز با
سکنجبین تناول نمایند در رفع ورم سپرز گویند مجرب است و تعلیق او مانع حبل و قدر
شربتش تا سه درهم و مضرّ دل و ریه و مصلحش صمغ عربی و مضرّ مثانه و مصلحش عسل و
بدلش پوست بیخ کبر. و گویند دو وزن او کمادریوس است . و گویند مرجان سوخته بدل
اوست و صهاربخت را اعتقاد آن است که اسقولوفندریون بیخ کبر است و شیخ الرئیس به
این معنی اشاره نموده اند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). سقولوقندریون خوانند و
حشیشةالطحال نیز خوانند و در مصر کف ّالنسر خوانند و چنداسم دیگر دارد و در سین
گفته شود. اما سقولو در لغت یونان گاوی است در دریا و قندریون آنرا خوانند که او
را طحال نبود، بسبب تأثیر این دارو در گذرانیدن سپرز این نام نهاده اند و گویند
بیخ کبر رومیست و گویند نوعی از اسقیل است و این هر دو قول خلاف است ، آنچه محقق
است نباتی است بحری بشیرازی آنرا زنگی دارو خوانند و در سین منفعت و طبیعت آن گفته
شود. (اختیارات بدیعی ). || هزارپا. گوش خارَک . گوش خز. گوش خزک . ابواربع و
اربعین . ابوسبع و سبعین . سدپایه . پرپایه . رجوع به هزارپا شود.
//////////////
کف النسر. [ ک َف ْ فُن ْ ن َ ] (ع اِ مرکب ) کف الدابه . حزنبل . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به حزنبل شود. || زنگی دارو. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به سقولوفندریون شود.
//////////////
زنگی دارو. [ زَ ] (اِ
مرکب ) دوایی است که آنرا به عربی عقربان خوانند و آن بیخ کبر رومی است و بعضی
گویند حشیشة الطحال باشدو آن را حشیشة الدودیة نیز گفته اند و به یونانی
اسقولوقندریون خوانند. (برهان ). نباتی است بی ساق و خوشه و ثمر، غالباً در
سنگلاخها روید و برگ آن شبیه است به برگ بسفایج و طرف اسفل برگ آن سرخ رنگ است و
صاحب مخزن و تحفه خواص آن را نوشته گرم و خشک دانند و زایل کننده ٔ سپرز است و اهل
اندلس افریان خوانند و در مصر مشهور به کف النبر است و در شیراز آن را زنگی دارو
خوانند. (انجمن آرا) (آنندراج ). برگ حشیشة الطحال . (ناظم الاطباء). گیاهی است از
رده ٔ سرخس ها جزو تیره ٔ بس پایکها و آن نباتی است پایا و دارای ریزوم کوتاه و
نامنظم و برگهایی به درازای 20 تا 40 سانتیمتر وبه پهنای 4 تا 5 سانتیمتر با دمبرگ کوتاه و پوشیده از کرک . این گیاه در کناره ٔ چشمه
ها و دیواره ٔ چاهها و اماکن سایه دار می روید و قسمت مورد استفاده ، برگهای آن
است که بویی به نسبت مطبوع و طعمی ملایم دارد. ساقه ٔ زیرین آن ضخیم است و در
تداوی به عنوان قابض و مدر بکار می رود. حشیشةالطحال . حشیشةالدود. اسقولوفندریون
. قرقازایاغی . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 170 و کارآموزی داروسازی ص 189 شود.
//////////////////////
سوقولوقندریون. سوقوقندرون بود
و گفته شد و بیونانی اسقلینس گویند و سفلبون نامند و المینون و قطاریقا هم گویند و
مولف گوید به شیرازی آن را زنگی دارو خوانند و نباتی صخری بود مشابه به کزبرة الپر
و طبیعت آن گرم است در اول و خشک است در دوم و گویند معتدل است در گرمی و خشکی و وی
لطیف و محلل بود و عظیم جهت سپرز نافع بود و چون به سرکه بپزند یا سکنجبین و چهل روز
پیاپی بیاشامند فواق و یرقان را سود دهد و چون سحق کنند و با شراب بیاشامند تقطیر البول
را نیز سود دهد و سنگ گرده و مثانه بریزاند و مقدار مستعمل از وی دو درم بود و دیسقوریدوس
گوید نسیان و فالج و لقوه و وسواس سودایی و صرع را نافع بود و فولس گوید صلابت سپرز
و غلظ آن را نافع بود و با روغن بنفشه سعوط کردن فالج و لقوه و سکته را نافع بود و
چون زن بر خود بیاویزد منع آبستنی بکند و اگر با سپرز استر بود نیکوتر بود ولی مضر
بود به دل و مصلح وی مصطلی بود و مضر بود بمثانه و مصلح وی عسل بود و بدل آن دو وزن
آن کمادریوس و گویند بوزن آن پوست بیخ کبر و نیم وزن آن تخم
اختیارات بدیعی، ص: 225
////////////////
اسقولوقندریون. سقولوقندریون
خوانند و حشیشه طحال نیز گویند و در مصر کف النسر خوانند و چند اسم دیگر نیز دارد و
در سین گفته شود اما سقولو به لغت یونان گاوی بود در دریا که چون بساحل آید این حشیش
بخورد و گویند آن گاو طحال ندارد و قندریون بمعنی طحال نبودنست و بسبب تأثیر این در
گدازانیدن سپرز این نام را نهادهاند و گویند کبر رومی است و گویند نوعی از اسقیل است
و این هر دو قول خلاف است آنچه محقق است نباتی است صخری بشیرازی آن را زنگی دارو خوانند
و در سین گفته شود
صاحب مخزن الادویه مینویسد: اسقوقندریون بضم همزه و قاف و با لغت یونانیست
بمعنی مزیل الصفا و بمعنی کاوی السپرز نیز گفتهاند بجهت آنکه گدازنده و زایلکننده
سپرز است و اهل اندلس اخربان و مصر مشهور به کف النسر است و بشیرازی زنگیدارو نامند
بانگلیسی LEAVES OF SPLEEN -WORT لاتین SCLOPENDRIUM فرانسهSCOLPENDRE
اختیارات بدیعی، ص: 31
//////////////////
به عربی حشیشة الطحال:
حَشِيشَة الطِّحَال[1] أو الطُّحَال[2] (الاسم العلمي:Asplenium) هو جنس من السراخس يتبع الفصيلة الطُّحَالِيَّة من رتبة السرخسيات[3][4][5][6].
سُميت هذه النبتة بحشيشة الطِّحال أو الطُّحَال لأنه كان يعتقد أنها
تصلح لمداواة أمراض الطحال.
أنواعه[عدل]
مراجع[عدل]
5.
^ (إنجليزية) المركز
الوطني للمعلومات التقنية الحيوية NCBI جنس سرخس البلوط تاريخ
الولوج 21 أبريل 2013
/////////////////////////
به ترکی آذری:
/////////////////
Asplenium is a genus of about
700 species of ferns, often treated
as the only genus in the family Aspleniaceae,
though other authors consider Hymenasplenium separate,
based on molecular phylogenetic analysis
of DNA sequences, a different chromosome count, and
structural differences in the rhizomes. The type
species for the genus is Asplenium
marinum.
Many groups of species have
been separated from Asplenium as segregate genera. These include Camptosorus,Ceterach, Phyllitis,
and Tarachia, but these species can form hybrids with
other Asplenium species and because of this are usually
included in a more broadly defined Asplenium.[1]
Some of the older
classifications elevate the Aspleniaceae to the taxonomic
rank of order as Aspleniales. The newer
classifications place it in the subordinal group called eupolypods within the
order Polypodiales. Within the eupolypods, Aspleniaceae
belongs to a clade informally
and provisionally known as eupolypods II.
It has been found that in
some species, the chloroplast genome has evolved in complex and highly
unusual ways. This makes standard cladistic analyses
unsuited to resolve the phylogeny of that particular group of ferns, and even
very sophisticated computational phylogenetics methods
yield little information. In addition to hybridization running rampant in parts
of this genus, there are also some species like the mother
spleenwort (A. bulbiferum) or A. viviparum which
mainly reproduce asexually, essentially cloning themselves
over and over again. While most arediploid or tetraploid,
some species (e.g. A. shuttleworthianum)
are octoploid.[2]
The most common vernacular
name is spleenworts, applied to the more "typical"
species. A. nidus and several similar species are
called bird's-nest ferns, the Camptosorus group
is known as walking ferns, and distinct names are applied to
some other particularly well-known species.
Contents
[hide]
·
1Uses
Uses[edit]
Both the scientific name and
the common name "spleenwort" are derived from an old belief, based on
the doctrine of signatures, that the fern was
useful for ailments of the spleen, due to the spleen-shaped sori on the
backs of thefronds.
"-wort" is an ancient English term that simply means "plant"
(compare German -wurz).
A few of these ferns have
some economic importance in the horticulture trade.
The bird's-nest ferns (A.
nidus and several very similar, closely related species) are
commonly found for sale as a house
plant. The Australian mother
spleenwort (A. bulbiferum) is sometimes available at greenhouses,
and is of interest, along with the related A. viviparum, for the
many small bulblets borne on the fronds that may grow into new plants. This
characteristic is also shared with the eastern North American walking
fern (A. rhizophyllum) and several Mexican species
including A. palmeri. The ebony
spleenwort A. platyneuron is also sometimes sold in
nurseries as a hardy plant. However, many spleenworts are epipetric or epiphyticand
difficult to cultivate.
Asplenium species are used as food plants by
the larvae of
some Lepidoptera species including Batrachedra bedelliella which
feeds exclusively on A. nidus. For diseases of Asplenium,
see List of foliage plant
diseases (Polypodiaceae).
Selected species[edit]
Crow's-nest
fern (A. australasicum), one of the bird's-nest
ferns
Forked
spleenwort (A. septentrionale)
·
Asplenium adiantum-nigrum ssp. adiantum-nigrum
·
Asplenium adiantum-nigrum ssp. serpentini (Tausch)
Koch
·
Asplenium australasicum f. australasicum
·
Asplenium australasicum f. robinsonii
·
Asplenium × jacksonii Alston – Jackson's spleenwort
(sterile, triploid hybrid between Asplenium adiantum-nigrumand Asplenium scolopendrium)[3]
·
Asplenium × microdon T Moore – Moore's spleenwort
(hybrid between Asplenium scolopendrium and Asplenium
obovatum subsp lanceolatum)
·
Asplenium oblongifolium Colenso – shining spleenwort (= A. lucidum auct.
non Burm.f., sensu G.Forst.)
·
Asplenium obtusatum ssp. northlandicum (Brownsey)
Ogle (possibly distinct species)
·
Asplenium obtusatum 'Chile' (possibly distinct species,
sometimes included in A. obliquum)
·
Asplenium onopteris L. – western black spleenwort, Irish
spleenwort (sometimes included in A. adiantum-nigrum)
·
Asplenium scolopendrium var. americanum – American
Hart's-tongue
·
Asplenium trichomanes ssp. quadrivalens D.E.
Meyer
·
Asplenium trichomanes ssp. trichomanes
See also[edit]
References[edit]
1.
Jump up^ Schneider, Harald; Russell, Steve
J.; Cox, Cymon J.; Bakker, Freek; Henderson, Sally; Rumsey, Fred; Barrett,
John; Gibby, Mary; Vogel, Johannes C. (2004). "Chloroplast
Phylogeny of Asplenioid Ferns based on rbcL and trnL-F Spacer Sequences
(Polypodiidae, Aspleniaceae) and its Implications for Biogeography".Systematic
Botany 29 (2): 260–274. doi:10.1600/036364404774195476.
2.
Jump up^ Lara D. Shepherd, Barbara R.
Holland & Leon R. Perrie (2008). "Conflict amongst chloroplast DNA
sequences obscures the phylogeny of a group of Aspleniumferns". Molecular Phylogenetics and
Evolution 48 (1): 176–187. doi:10.1016/j.ympev.2008.02.023.
3.
Jump up^ Murphy, Rosaline J; Page,
Cristopher N; Parslow, Rosemary E; Bennallick, Ian J (2012). Ferns,
Clubmosses, Quillworts and Horsetails of Cornwall and the Isles of Scilly.
Truro: ERCCIS. ISBN 978 1 902864 07 5.
5.
Jump up^ N. Murakami, S. Nogami, M.
Watanabe & K. Iwatsuki (1999). "Phylogeny of Aspleniaceae inferred
from rbcL nucleotide sequences". American Fern Journal 89:
232–243. doi:10.2307/1547233.
6.
Jump up^ "The list
of plant and animal species for which the status of natural rarities was
established". Retrieved August 26, 2010.
|
Wikimedia Commons has media related to Asplenium.
|
Maidenhair spleenwort (Asplenium trichomanes ssp. quadrivalens)
|
|
Kingdom:
|
|
Division:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
(unranked):
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
Asplenium
L. |
About 700, but see text.
|
|
·
Camptosorus
·
Ceterach
·
Loxoscaphe T.Moore
·
Phyllitis
·
Tarachia
and see text
|