[1] -
سکات. نام نوعی قارچ.
////////////////
قارچ . (اِ)
رستنی است که مانند چتر مدور باشد. در جاهای نمناک بلا تخم میروید و به هندی آن را
لگرمتا خوانند. (آنندراج ). قارچها رستنی هائی هستند بیگانه خوار که کلرفیل ندارند
و به حالت ساپروفیت بر روی مواد آلی در حال تجزیه میرویند و ممکن است همزیست رستنی
های دیگر شوند. بعضی از آنها مواد معدنی را ممکن است از زمین بدست آورند. ولی
همیشه کربن آنها از مواد آلیه دیگر باید تهیه شود. قارچها دارای رشته های گوناگون
منشعب و به اشکال گوناگون هستند که کلافه نامیده میشود. تکثیر آنها به دو طریق است
. اول تکثیر غیرجنسی به وسیله ٔ هاگهای مختلف و آن مانند قلمه است . دوم تکثیر
جنسی به وسیله ٔ آمیزش دو گامت با یکدیگر و تشکیل تخم . از روی شکل کلافه ها
عموماً قارچها را بدو رده تقسیم میکنند: 1- سیفومیستها
یا قارچهای طبقات پست . 2- اُمیست
ها یا قارچهای طبقات عالیتر. سیفومیست ها دارای کلافه ای هستندکه در آن تیغه های
عرضی دیده نمیشود و به شکل لوله های یکسره ای است ، تکثیر غیرجنسی آنها به وسیله ٔ
هاگ هائی است که گاهی دارای تاژک میباشند و گاهی عده ٔ زیادی از آنها در هاگدانها
قرار گرفته اند. تکثیر جنسی آنها به وسیله ٔ گامت های تاژک دار نر و گامت ماده ٔ
درشتی است که تخمه (اُاُسفر) نامیده میشود. اُمیست ها یا قارچهای حقیقی رستنی هائی
هستند که در کلافه آنها تیغه های عرضی دیده میشود و دستگاه زایشی آنها عموماً با
کلافه ٔ رویشی اختلاف شکل کلی دارد. تکثیر غیرجنسی و جنسی آنها مانند طبقه ٔ اول
است ولی چون در هر نوع آنها دستگاه زایشی شکل مخصوصی دارد آنها را به گروههای
مختلف تقسیم کرده اند. اگر دستگاه زایشی و دستگاه رویشی قارچها هر دو را در نظر
بگیریم آنها را به پنج راسته تقسیم میکنند از اینقرار: 1-
میکسومیست ها . 2 - اُاُمیست
ها . 3 - بازیدومیست ها . 4- اسکومیست
ها . 5 - اوردینه . (گیاه شناسی حسین گل گلاب صص 137 - 142).
///////////////////
قارچ. ازرستنی
هاکه ریشه وبرگ وگل نداردوسبزرنگ نیست, معروفترازهمه قارچ خوردنی است که دنبلان هم
گویند
( اسم ) 1 - گیاهی است از شاخه ریسه داران جزو رده قارچها که به عربی آنرا فطر و کماه خوانند 2 - در تداول عامه به قارچ های خوراکی و قارچهای چتری و کلاهک داری اطلاق می شود که در اماکن نمناک می روید . یا قارچ آتش زنه . غاریقون بلوط . یا قارچ چمنی . غاریقون . یا قارچ خوراکی. 1 - سماروغ 2 - قارچی بنام بولتوس که جزو رده همینومیستها می باشد کماه ماکول . 3 - غاریقون خوراکی . یا قارچ خون بند . قارچ آتش زنه . یا قارچ صحرایی . غاریقون. یا قارچ معمولی . غاریقون . یا قارچها رده بزرگی از گیاهان شاخه ریسه داران که ریسه آنها از رشته های ساده ای تشکیل می شود که آنها را می سلیوم می نامند . چون این گیاهان فاقد کلروفیل هستند و نمی توانند از انیدریدکربنیک موجود در هوا استفاده کنند و مواد غذایی مورد نیاز خود را آماده نمایند بنا بر این برخی از آنها بطور انگل در روی گیاهان دیگر بسر می برند و بیماریهایی به نام بیماریهای قارچی یا نهانزادی بوجود می آورند که در نتیجه گیاه را از بین می برد و خسارات عمده ای وارد می سازد . مانند بیماری زنگ گندم و غیره و برخی دیگر از قارچهای روی باقیمانده های گیاهی و یا دامی و به عبارت دیگر روی مواد آلی به طور گند روی زندگی می کنند . در این دسته اخیر قارچهای کلاهکدار و کپکها قرار دارند . برخی قارچها تک سلولی هستند و نیز فاقد غشائ سلولزی اند و برخی دیگر چند سلولی اند و رشته هایی تشکیل میدهند . این رشته ها ممکنست ساده یا جدارهای عرضی باشند . قارچها را بطور کلی بچهار راسته تقسیم می کنند : 1 - میکسومیستها که تک یاخته ای هستند و فاقد غشائ سلولزی اند . 2 - سیفومیستها که رشته قارچی آن ساده است 3 - بازیدیومیستها که رشته های قارچی آنها دارای جدارهای عرضی است و تولید مثل آنها بوسیله بازید است 4 - آسکومیستها که رشته قارچی آنها دارای جداری عرضی است و تولید مثلشان بوسیله آسک می باشد غارچ ها .
( اسم ) 1 - گیاهی است از شاخه ریسه داران جزو رده قارچها که به عربی آنرا فطر و کماه خوانند 2 - در تداول عامه به قارچ های خوراکی و قارچهای چتری و کلاهک داری اطلاق می شود که در اماکن نمناک می روید . یا قارچ آتش زنه . غاریقون بلوط . یا قارچ چمنی . غاریقون . یا قارچ خوراکی. 1 - سماروغ 2 - قارچی بنام بولتوس که جزو رده همینومیستها می باشد کماه ماکول . 3 - غاریقون خوراکی . یا قارچ خون بند . قارچ آتش زنه . یا قارچ صحرایی . غاریقون. یا قارچ معمولی . غاریقون . یا قارچها رده بزرگی از گیاهان شاخه ریسه داران که ریسه آنها از رشته های ساده ای تشکیل می شود که آنها را می سلیوم می نامند . چون این گیاهان فاقد کلروفیل هستند و نمی توانند از انیدریدکربنیک موجود در هوا استفاده کنند و مواد غذایی مورد نیاز خود را آماده نمایند بنا بر این برخی از آنها بطور انگل در روی گیاهان دیگر بسر می برند و بیماریهایی به نام بیماریهای قارچی یا نهانزادی بوجود می آورند که در نتیجه گیاه را از بین می برد و خسارات عمده ای وارد می سازد . مانند بیماری زنگ گندم و غیره و برخی دیگر از قارچهای روی باقیمانده های گیاهی و یا دامی و به عبارت دیگر روی مواد آلی به طور گند روی زندگی می کنند . در این دسته اخیر قارچهای کلاهکدار و کپکها قرار دارند . برخی قارچها تک سلولی هستند و نیز فاقد غشائ سلولزی اند و برخی دیگر چند سلولی اند و رشته هایی تشکیل میدهند . این رشته ها ممکنست ساده یا جدارهای عرضی باشند . قارچها را بطور کلی بچهار راسته تقسیم می کنند : 1 - میکسومیستها که تک یاخته ای هستند و فاقد غشائ سلولزی اند . 2 - سیفومیستها که رشته قارچی آن ساده است 3 - بازیدیومیستها که رشته های قارچی آنها دارای جدارهای عرضی است و تولید مثل آنها بوسیله بازید است 4 - آسکومیستها که رشته قارچی آنها دارای جداری عرضی است و تولید مثلشان بوسیله آسک می باشد غارچ ها .
گنده قارچ
هر گاه در میوجات و یا سیب زمینی و غیره بر اثر باد یا نیش حشرات و یا
عمل آوردن زمین خراشی وارد شود گنده قارچ وارد آن شده مشغول تغذیه می شود و در
نتیجه میوه ها لهیده و گندیده می شود .
////////////////
دنبلان . [ دُم ْ ب
َ ] (اِ) قسمی از سماروغ مأکول که بدون ساقه و بدون ریشه در زیر زمین پدید می
آید. (ناظم الاطباء). از ترکی طُمَلان . قسمی قارچ که در زیر زمین تولید شود به
رنگ سرخ تیره ٔ اغبر. کماة. نبات الرعد. سماروغ . شحم الارض . (یادداشت مؤلف ).
[از تیره های نوعی قارچ ] دنبلان که آسکهای آنها داخلی است و اطراف آنها را کلافه
ٔ قارچ کاملاً فراگرفته است . (از گیاه شناسی گل گلاب ص 166).
دنبلانها معمولاً دسته دسته در عمق 30 سانتیمتری
در خاک و نزدیک به ریشه های گیاهان و درختها می رویند.کاشت آنها نتیجه ٔ مفید
نداده است ، ولی به حالت طبیعی در بسیاری از زمینهای معتدل دیده می شوند و آنها
رابه وسیله ٔ سگ یا خوک پیدا می کنند. (از دایرةالمعارف فارسی ). || (اصطلاح
عامیانه ) تخم گوسپند. خایه ٔ گوسپند و بز و غیره . بیضه ٔ غنم . خصی المواشی .
بیضه ٔ گوسپند که کباب کرده خورند. (یادداشت مؤلف
(.
///////////////
سماروغ . [ س َ ]
(اِ) رستنی باشد که آنرا خایه دیس گویند چه به تخم مرغ می ماند و کلاه دیوان هم
خوانند در زمینهای نمناک و دیوارهای حمامهاو صحراها روید. میتوان خورد آنچه در
جاهای دیگر بروید بسبب سمیتی که دارد نمی خورند، گویند شیره ٔ آن جلدی بصر دهد و
عوام آنرا چترمار گویند. (از برهان ) (ازآنندراج ). نباتی باشد که بر جایگاه نمناک
روید چون کناره ٔ چاه و دیوار حمام و آنرا چله نیز خوانند و مانند خایه باشد و در
شورستانها نیز روید و آنچه در شوره و صحرا روید توان خورد و آنچه بجای دیگر روید
نخورند چه فصل زهر کند. (صحاح الفرس ). گیاهی باشد که دردوغ کنند. (لغت فرس ).
اکارس . جله . خایه دیس . زماروغ .(از فرهنگ رشیدی ). کماءة. (دهار) (منتهی الارب
). قارچهایی که در مزارع و اماکن مرطوب و دیواره ٔ چاهها و درختان روید از قبیل
آسکومیستها یا هیمنومیست ها . (فرهنگ فارسی معین ). فطر را سماروغ خوانند و کلاه دیوان
نیز گویند. (الابنیه عن حقایق الادویه ) :
یاد نداری که هر بهاری جدت
توبره برداشتی شدی بسماروغ .
یاد نداری که هر بهاری جدت
توبره برداشتی شدی بسماروغ .
منجیک .
ناید زور هزبر و پیل ز پشه
ناید بوی عبیر و گل ز سماروغ .
عنصری .
کجا من چشم دارم در سخایت
گل و لاله نروید از سماروغ .
عنصری .
چو کودک سر فرودآرد بحجره بر سر حمدان
چنان گردد که پنداری سماروغ است یا جله .
عسجدی .
از موالید نباتی ... بعضی آن است که مر او را اصلی و تخمی نیست چو کشمش و سماروغ . (جامع الحکمتین ص 129). وبباید دانست که از خوردن فطر که به پارسی سماروغ گویند ... زفان آماس کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). || در تداول عوام ، هر نوع قارچ خوراکی را سماروغ گویند. (فرهنگ فارسی معین ). غارچ و چترمار. (ناظم الاطباء). رجوع به قارچ شود. || خاک شور و شوره زار. || زمین بی حاصل . (از ناظم الاطباء)
//////////////
فطر. [ ف ُ ] (ع
اِ) نباتی است سفید بشکل نصف تخم مرغ که منکوس باشد و بی برگ و گل و ساقش بسیار
کوتاه و جوف او مملو از صفایح ، و مأکول ، او را به فارسی قارچ [ خوانند ] و فطر
و کماءة اسم جنس مأکول و غیرمأکول آنند... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی
ازسماروغ است و این بدترین همه ٔ انواع است و پوست این زهر قاتل باشد و اگر کمتر
خورند بیهوش گرداند. (برهان ). و بباید دانست که از خوردن فطر که به پارسی سماروغ
گویند.... زفان آماس کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). نام گونه ای قارچ که آن را
دنبلان گویند و خوراکی است .(فرهنگ فارسی معین ). || نام عام قارچهای سمی کلاهک
دار است . در اسماء العقار (ذیل نمره ٔ 192) کلمه ٔ
فطر مرادف با «کما» ذکر شده ، در حالی که کما نام گیاهی از تیره ٔ چتریان است .
(فرهنگ فارسی معین (.
/////////////////
فطر. سماروغ گویند و آن انواع
است یک نوع فقع و یک نوع فوشنه خوانند و فقع را بفارسی هکل خوانند و یک نوع فقیل و
مجموع انواع را کماة خوانند و بدترین همه فطر بود و یک نوع صحرائی بود و یک نوع در
شیب خم شراب روید و آنچه سرخ زهر و آنچه سفید بود پادزهر بود و هرآنچه در شیب خم شراب
روید پوست آن باز کنند و خشک کند هرکرا چند سرانگشتی دهند بیهوش شود و پوست وی زهر
بود و گویند هرکه بناپاک سماروغ بخورد نسل او منقطع گردد و دیگر فرزند از وی حاصل نشود
و خلطی غلیظ بد از وی حاصل شود و خشک کرده وی را بدی کمتر بود و طبیعت فطر سرد بود
و تر در آخر سئوم و گویند در
دویم خدر و سکته آورد و گاه باشد که بکشد و اگر نکشد هیضه و عسر البول
احداث کند و چون بسیار خورده باشد و وی دشوار هضم شود و نوع کشنده ضیق النفس و عرق
سرد آورد و گاه باشد که در روز بکشد و آن در موضعهای عفن یا در موضعی که مقام گزندگان
بود یا در شیب درختان زیتون روید و مصلح وی آنست که مسلوق کرده یا کمثری تر و خشک بخورند
که بخاصیت دفع مضرت وی بکند و شراب سخت بر سر آن خورند و معالجه کشنده وی به مقطعات
کنند مانند سکنجبین و فودنج
______________________________
در مخزن الادویه مینویسد: فطر بکسر فا و بضم نیز آمده بفارسی سماروغ و
شما و بسریانی فطریاثا و برومی موکوطیس و بهندی پهینچهنر و بیونانی اونطریثا نامند
و دیسقوریدوس در ثالثه قنطس و در رابعه موقوطیس نامیده است و آن نباتیست که در زمینهای
نمناک و عقب بارشها میروید بشکل نصف بیضه مرغ که منکوس باشد ماکول آن را بفارسی قارچ
و بشیرازی مردم عوام هیکل و بترکی کیلک و فطر و کماه اسم ماکول و غیر ماکول آنست
لاتین AGARICUS ESCULENTUS فرانسهCHAMPIGNON COMESTIBLE انگلیسی MASHROOM
اختیارات بدیعی، ص: 327
////////////////////
به عربی عیش الغراب [قوت کلاغ]:
عيش الغراب أو المشروم (Mushroom)، هو فطر مثمر الذي
ينمو فوق الأرض. حيث توجد أصناف كثيرة من الفطريات اللحيمة، التي تشبه المظلة في
شكلها. وينمو عيش الغراب بكثرة في الغابات ومناطق الأعشاب.
كان العلماء في الماضي يعتبرون عيش الغراب وكذلك الفطريات الأخرى
نباتات غير خضراء. أما اليوم فينظر إلى الفطريات باعتبارها مملكة مستقلة في عالم
الأحياء. يختلف عيش الغراب، مثل باقي الفطريات، عن النباتات الخضراء في كونه لا
يحتوي على الكلوروفيل، وهو المادة الخضراء التي تستعملها النباتات في صنع الغذاء.
وبدلا من ذلك يعتمد عيش الغراب في حياته أساسا على امتصاص المواد الغذائية من
النباتات الحية أو الآخذة في التحلل في البيئة المحيطة. يوجد نوعين من الفطر: فطر
سام وفطر صالح للأكل.
أثبتت التحاليل أن عيش الغراب رغم أنه من المنابع الجيدة والقيّمة
للبروتين والفيتامينات والأملاح، إلا أنه يعد فقيراً في المواد الكربوهيدراتية
مقارنة بالأنواع النباتية الأخرى كالحبوب والبطاطا والبطاطس والتفاح، لأن هذه الكربوهيدرات لا تشكل
سوى 3.5 إلى 5.2% من وزن الفطر، بينما تبلغ نسبة هذه الكربوهيدرات في القمح مثلاً 60
إلى 70%، مشيراً إلى أن الفطر يعد فقيراً كذلك في محتواه من المواد الدهنية التي
تتراوح بين 0.01 إلى 0.2%. إضافة إلى كل ذلك فإن الفطر يحتوي على العديد من
الانزيمات المهمة التي تساعد على عمليات الهضم وقد أثبتت التحاليل أن عدد هذه
الأنزيمات يصل إلى حوالي 24 إنزيماً، كما يحتوي على مواد تعد من فاتحات الشهية
وتحسين حالتها، وأكد أن هذه المكونات تجعل الفطر غذاءً متكاملاً ولكن أهميته لا
تعود إلى ذلك فقط بل تتعدى إلى اعتباره بمثابة الدواء، لأن عيش الغراب نظراً
لاحتوائه على مجموعة فيتامينات «بي» فإنه يحمي الجسم من التهابات الجلد
والأغشية المخاطية والأمعاء والتي تنتج عند نقص هذا الفيتامين في الجسم كما أن حمض الفوليك الموجود
به يحمي الجسم من فقر الدم أو الأنيميا. ووجود الكولين به يحمي الجسم من تراكم
المواد الدهنية ويمنع نزيف الكلى وتضخم الطحال الذي ينتج عن نقص هذه المادة، بخلاف
مواد يجري البحث عنها حول العالم في فطر عيش الغراب مضادة للسرطان، وخصوصاً بعد
فصل مضاد حيوي يدعي Neblarine الذي
يستخدم في علاج الأورام السرطانية والوقاية منها.
وفي دراسة حديثة كشفت نتائجها من أن تناول الأطعمة الغنية بالنحاس مثل
الفطر عيش الغراب يساعد على استعادة أداء القلب الطبيعي في حالات الإصابة بتضخم
القلب. كما نصحت الدراسة بزيادة تناول الأطعمة الغنية بعنصر النحاس مثل السبانخ، السمسم، الباذنجان والكاجو. كما أن بحثا آخر جرى في الولايات المتحدة
أشار إلى أن زيادة تناول الأطعمة منخفضة الطاقة مثل الفطر عيش الغراب تمنع الإصابة
بالبدانة وتقوي الجهاز المناعي.[1]
محتويات
[أخف]
الإنتاج[عدل]
جدير بالذكر أنه يوجد من عيش الغراب 5000 نوع حول العالم، ويبلغ عدد
الأنواع المزروعة منه على نطاق تجاري 10 أنواع فقط تتبع 3 أجناس هي الغاريقون ـ
المحاري ـ الصيني وينتج الفطر في أكثر من 120 دولة وتأتي الولايات المتحدة في
المقدمة وتنتج منه 200 ألف طن سنوياً تليهافرنسا 180 ألف طن
ثم هولندا فالصين فتايوان، والغريب أن زراعة الفطر تجارياً في الوطن العربي ما زالت في
بداياتها الأولى رغم أن العالم ينتج منه 202 مليون طن سنوياً.
الفوائد البيئية لإنتاج عيش الغراب[عدل]
له عدة فوائد بيئية، من أهمها:
·
إنتاج أعلاف للمواشي مما
يتبقى من إنتاج عيش الغراب من حراشيف وأجزاء لا تؤكل. ويتميز هذا العلف برخص ثمنه
وارتفاع قيمته الغذائية.
الأنواع السامة من عيش الغراب[عدل]
هناك بعض الأنواع الأخرى من الفطريات الهامة غير فطر عيش الغراب مثل
البياض والعفن والخميرة منها مايسبب الأمراض والآفات للنباتات والحيوانات ففطر
البنسيليوم هو من أشهر أنواع العفن.
العفن رغم ذلك يستخرج منه المضاد الحيوى العجيب (البنسلين) أما
الخميرة ذلك الفطر الثمين الذي يستخدم في صناعة الخبز والنبيذ والحلوى وكثير من
الصناعات الميكروبية الهامة.
كما أن هناك أنواعاً عديدة وسامة من فطر عيش الغراب تنمو في الغابات
وتعمل على إبادتها بالكامل.
من أمثلة هذه الفطريات السامة : قلنسوة الموت : Death Cap
من أشد أنواع عيش الغراب سمية وهى تسبب العديد من حالات الوفاة
للإنسان والحيوان وهو ينمو في الغابات وله رأس أخضر اللون وخياشيم بيضاء وعلى شكل
الكأس واسمه العلمى أما نيتافاللويدس Amanitap halloitdes
2- عيش
الغراب الأحمق : Foll mushrooms Amanita اسمه
العلمى أمانيتافايرنا وهو أكثر سمية من السابق وهو يشبه عيش الغراب المأكول لأن
الرأس والخياشيم بيضاء
3-عيش
الغراب الشيطانى Devil، Boletusk
اسمه العلمى بولتيس ساتاناس Boletus
satanas وينتمى هذا الفطر إلى جنس سب Cep وهو ينمو
أيضاً في الغابات وضار جداً بالصحة.
4 - عيش
الغراب الذبابة Fly Agaric، Amanita
muscaria
أمانيتا موسكاريا وهو من أجمل أشكال عيش الغراب ولايمكن أن يخطئه
الإنسان لذلك لايسبب الموت بل استخدامه الإنسان في عمل الأشكال واللعب الجميلة
والأدوات المنزلية والمكتبية وصور الأغلفة وميكى ماوس وأفلام الكارتون إلا أن
تناوله يؤدى إلى التسمم واختلال عصبى Mental Disturbance رغم كونه
يستخدم في صناعة المبيدات الحشرية إلا أن بعض القبائل البدائية كانت تستخدمه في
صناعة المبيدات الحشرية بإختيارها كنوع من الإدمان.
كما أن هناك بعض الأنواع الأخرى مثل عيش الغراب المروحة (على شكل
مروحة جميلة) وعيش الغراب المهلك وهو أشد أنواع عيش الغراب سمية بالرغم من كونه
أكثرها جمالاً (الملاك القاتل) وتستخرج منه سموم الأمانتين والمسكارين.
هناك أيضاً عيش الغراب المتوهج والذي يضئىء ليلاً من ذلك يتضح أن هناك
الآلاف من الأنواع السامة وتتدرج في السمية حتى الخطر الشديد ولايوجد طريقة نظرية
لمعرفة السام من الغير سام إلا بالتحليل الكميائى. وقديماً كانو يستخدمون بعض
الأدلة مثل تغييره للون البصل أو اللبن أو الفضة (عملات – ملاعق) وتحويلها إلى
اللون الإسود وتم عمل مصل واق له عام 1973.
يبدأ التأثير السام بحساسية بسيطة وقىء بالمعدة (معظم هذه السمية تضيع
وتختفى عند الغليان أو التجفيف) بعد 12 ساعة تحدث إغماءة وتحدث الوفاة في الحالات
الخطيرة بعد 3 – 5 أيام.
السم يسمى Amantin حيث
يهاجم الكبد والكلية – جهاز الأعصاب في عام 1948 توفى في ألمانيا 200 فرد وفى
أمريكا 50 فرد (هلوسة).
ويستخرج حالياً منه ويستخدم كمبيد حشرى Irosa
Amanite V يبدأ تأثيره بعد ساعتين كما يوجد منه أنواع يمكنها إبادة وتدمير
الغابات.
الإصابة بالحشرات والأمراض وطرق الوقاية منها[عدل]
مثل جميع الكائنات الحية يمكن أن يصاب عيش الغراب بالعديد من الأمراض
والآفات وذلك عند عدم أخذ الوقاية اللازمة باستخدام المطهرات والشروط الصحية عن كل
خطوة من خطوات الزراعة مثل الورمالدهيد أو السافلون ورش الحوائط والأحواض به.
ويصاب المشروم بالعديد من أنواع البكتريا والفطر والخميرة والإكتينومايسيس
والفيروسات وعموماً في البداية عند استخدام بيئة أو كومبوست جيد وتقاوى جيدة (غير
ملوثة) والموقع والأدوات المستخدمة أيضاً كانت نظيفة كلما كان احتمال التلوث أو
الإصابة الفطرية ضئيلاً. فالوقاية خير من العلاج. فكلما كان تعقيم البيئة جيداً
كلما خلا الكومبوست من الميكروبات المنافسة والتي تنمو أسرع من عيش الغراب وتنافسه
في غذائه وكلما كانت البيئة المحيطة نظيفة كلما كانت فرصة الإصابة بالميكروبات
قليلاً.
وللوقاية من هذه الميكروبات أو الآفات يجب التحكم في كمية المياه
المستخدمة في الرش وعدم ترك الثمار مبللة فطرة طويلة ويجب منع تواجد أى من الحشرات
(الذباب – الهاموش) كما أن عدم النظافة يؤدى إلى الإصابة بعدة أنواع من الحلم Mites وهى حيوانات صغيرة تشبه الحشرات وهى متعددة وبألوان مختلفة منها
الأصفر والأبيض حيث تتغذى على الميسليوم وعلى الثمار وأيضاً يمكن الإصابة بالنيماتودا
حيث تتغذى على العصارة داخل هيفات وثمار عيش الغراب.
وتسبب ضعف وموت هذه الثمار وظهور رائحة عفنة أو الرائحة السمكية. نخلص
من هذا أنه عندما نبدأ الزراعة يجب إتباع الشروط الصحية والوقائية المطلوبة حتى
يمكننا الحصول على محصول جيد ووفير.
ويمكن عند ظهور بعض الملوثات استخدام بعض المطهرات الكيماوية مثل
الإجريمايسين بنسبة 15 جم / 20 لتر ماء (صفيحة) مع ماء الرش مرتين يومياً لمدة 3
أيام. أو للقضاء على الحشرات الطيارة (ذبابة المشروم). يمكن وضع 10 – 15 جم لكل
لتر ماء من الملاثيون.
باقى الحشرات أو العناكب الأخرى ترش بمبيد خاص مثل البروبجيت.
إنتاج عيش الغراب (المشروم) في منزلك[عدل]
1.اشترى
أثنين أو ثلاثة أكياس وتأكد من أن النمو الأبيض اللون يشمل كل العبوة وأن بدايات
الأجسام الثمرية قد بدأ ظهورها على السطح وإذا لم تكن ناضجة إتركها حتى تنضج وكلما
كانت الأكياس أكثر نضجاً كلما كانت الإثمار أسرع. 2.إنزع السدادة عن الكيس
البلاستيك وافتح فوهته. وضع الكيس في حوض أو طبق بلاستيك مغطى بطبق آخر مثقب أو
كيس بلاستيك مثقب كما في الرسم. واحفظ الرطوبة والبرودة بواسطة رش رذاذ من الماء
في الداخل مرتين يومياً على الأقل. 3.بعد عشرة أيام يتكون على السطح أجسام ثمرية
صغيرة، هذه الأجسام الثمرية يكتمل نضجها وتكون جاهزة للقطف في اليوم التالى.
4.إقفل الأكياس واقلبها وافتحها من الجهة الأخرى وستظهر الدفعة الثانية من الأجسام
الثمرية بعد عشرة أيام بشرط حفظها تحت درجة حرارة منخفضة وفى وسط رطب، واعمل فتحات
بالمشرط في جوانب الكيس لتخرج منها كذلك أجسام ثمرية أخرى. 5.مزق الكيس البلاستيك
لتعرية المحتويات أو مزق محتوياته كلية فتحصل على أجسام ثمرية أكثر طالما أن ظروف
الرطوبة والتبريد متوافرة. تجنب رش الرزاز على الأجسام الثمرية واستعمل رشاشة
بلاستيك.
مصادر[عدل]
1.
^ عيش
الغراب.. أحدث علاج لتضخم القلب ! - القناة
دوت كوم - تاريخ
النشر 2
مارس-2009 - تاريخ الوصول 5
مارس-2009
/////////////////
به کردی کوارک:
Kuvark (bi latînî: mussirion) yek curayê kuvan e. Gelek
texlîtên kuvarkan bi rengên cuda cuda hene. Heta hin ji wan hene ku jehrî jî di wan
de heye. Her sal gelek kes bi van karokên jehrîdar dimirin.
Karok li Kurdistanê di demsala biharê de li mêrg û terazinan
şîndibin. Karok dema hêj nû ji binê axê derdikevin derva, gelek piçûk in, qurma
wan zirav e û jora wan tar vedigire; girover dibe û keviyên xwe bi jêrê ve
diwergerînin. Karok ji aliyê tara xwe ya binî ve, xetxetkî ye. Bihneke xweş jê
tê û ji bo xwarina mirovan xwerekekî pir hêja, bi adan û nişa ye.
Naverok
Cureyên kuvarkan[biguherîne]
Karok wek xwarin[biguherîne]
Li Cizîra Botan ev xwarin ligel kuvarkan tê çêkirin:
Bêjenasî[biguherîne]
Kuvark yek ji peyvên kevin yê îndo-europî ye. Di zimanê farisî de hatîye
guhartine lê di zimanê sanskrît dakavaka ye.
Di kurdî da peyvên kuvk, kuvark û kevz û peyva
sanskrît kavaka ji yek peyvê tên. Peyva kuvk wek küf derbasa tirkî jî
bûye. Di devokên kurdî da ji bo bi kuvark gellek nav tên gotin. Ku yek li ev
peyvan bi baldar binêre yê eleqeyên wan bi kuvarkê ra bîne:
Ji bo kuvark[biguherîne]
·
Kuvark
Ji bo kuvk[biguherîne]
Ji bo kevz[biguherîne]
////////////////////
به پنجابی کھمبی :
چھتری دی طرح دا بوٹا جیدے نا ای بی ہوندے نے نا ای جڑ نا ای ٹاہنیاں
نا ای پتے نا ای پھل۔ ایدیاں بے شمار قسماں نیں۔ پر کھان دے قابل صرف دو سو نیڑے
نیں۔ پاکستان دے پہاڑی علاقیاں چ رکھاں دے ساۓ تھلے تے پہاڑاں
دیاں ٹہلواناں تے سارا سال کھمبیاں اگدیاں ریندیاں نے۔
کھان آلی کھمبی دی پچھان[لکھو]
اے چٹی دودھ ورگی ہوندی اے ہتھ لاؤ تے ٹٹ جاندی اے خوشبو آلی تے ذائقے
آلی ہوندی اے۔ کھلی تے صاف ستھری جگہ تے اگدی اے ایدا رنگ چبدا تیز چمکدر نئں
ہوندا۔
زہریلی کھمبی دی پچھان[لکھو]
ایدا رنگ چمکدار ہوندا اے۔ ایدے تھلے آلے حصے تے زمین دے برابر پیالی
دی طرح دا چھلا ہوندا اے۔ ایدا ذیقا جلن آلا تے کھٹا ہوندا اے۔ ہتھ لاؤ تے سخت
لگدی اے۔ کھلیاں تھاواں تے نئیں ہوندی درختاں تے وی اگدی اے۔ اس توںپہلاں
////////////////
A mushroom (or toadstool) is the
fleshy, spore-bearing fruiting
body of a fungus, typically produced above ground on soil or on
its food source.
The standard for the name "mushroom" is the cultivated white
button mushroom, Agaricus
bisporus; hence the word "mushroom" is most often applied to
those fungi (Basidiomycota, Agaricomycetes)
that have a stem (stipe), a cap (pileus),
and gills (lamellae, sing. lamella) on the underside of the cap. These
gills produce microscopic spores that help the fungus spread across the ground
or its occupant surface.
"Mushroom" describes a variety of gilled fungi, with or
without stems, and the term is used even more generally, to describe both the
fleshy fruiting bodies of some Ascomycota and
the woody or leathery fruiting bodies of some Basidiomycota, depending upon the
context of the word.
Forms deviating from the standard morphology usually have more specific
names, such as "bolete", "puffball",
"stinkhorn",
and "morel",
and gilled mushrooms themselves are often called "agarics" in
reference to their similarity to Agaricus or
their place Agaricales. By extension, the term "mushroom"
can also designate the entire fungus when in culture; the thallus (called
a mycelium)
of species forming the fruiting bodies called mushrooms; or the species itself.
Identification[edit]
Morphological characteristics of the caps of mushrooms
Identifying mushrooms requires a basic understanding of their macroscopic structure.
Most are Basidiomycetes and gilled. Their spores,
called basidiospores, are produced on the gills and fall in a
fine rain of powder from under the caps as a result. At the microscopic level
the basidiospores are shot off basidia and
then fall between the gills in the dead air space. As a result, for most
mushrooms, if the cap is cut off and placed gill-side-down overnight, a powdery
impression reflecting the shape of the gills (or pores, or spines, etc.) is
formed (when the fruit body is sporulating). The color of the powdery print,
called a spore print, is used to help classify mushrooms and can
help to identify them. Spore print colors include white (most common), brown,
black, purple-brown, pink, yellow, and creamy, but almost never blue, green, or
red.[1]
While modern identification of mushrooms is quickly becoming molecular,
the standard methods for identification are still used by most and have
developed into a fine art harking back to medieval times
and the Victorian era, combined with microscopic examination.
The presence of juices upon breaking, bruising reactions, odors, tastes, shades
of color, habitat, habit, and season are all considered by both amateur and
professional mycologists. Tasting and smelling mushrooms carries its own
hazards because of poisons and allergens.
Chemical tests are also used for some genera.[2]
In general, identification to genus can often
be accomplished in the field using a local mushroom guide. Identification
to species,
however, requires more effort; one must remember that a mushroom develops from
a button stage into a mature structure, and only the latter can provide certain
characteristics needed for the identification of the species. However,
over-mature specimens lose features and cease producing spores. Many novices
have mistaken humid water marks on paper for white spore prints, or discolored
paper from oozing liquids on lamella edges for colored spored prints.
Classification[edit]
Typical mushrooms are the fruit bodies of members of the order Agaricales,
whose type
genus is Agaricus and type species is the field
mushroom, Agaricus campestris. However, in
modern molecularly defined classifications, not all members of the
order Agaricales produce mushroom fruit bodies, and many other gilled fungi,
collectively called mushrooms, occur in other orders of the class Agaricomycetes.
For example, chanterelles are in the Cantharellales,
false chanterelles such as Gomphus are
in the Gomphales, milk-cap mushrooms
(Lactarius, Lactifluus)
and russulas (Russula),
as well as Lentinellus, are in the Russulales,
while the tough, leathery genera Lentinus andPanus are
among the Polyporales, but Neolentinus is
in the Gloeophyllales, and the little pin-mushroom genus,Rickenella,
along with similar genera, are in the Hymenochaetales.
Within the main body of mushrooms, in the Agaricales, are common fungi
like the common fairy-ring mushroom,shiitake, enoki, oyster
mushrooms, fly agarics and other amanitas, magic
mushrooms like species of Psilocybe,paddy straw
mushrooms, shaggy manes, etc.
An atypical mushroom is the lobster
mushroom, which is a deformed, cooked-lobster-colored parasitized fruitbody
of a Russula or Lactarius, colored and deformed by
the mycoparasitic Ascomycete Hypomyces lactifluorum.[3]
Other mushrooms are not gilled, so the term "mushroom" is
loosely used, and giving a full account of their classifications is difficult.
Some have pores underneath (and are usually called boletes), others
have spines, such as the hedgehog mushroom and other tooth
fungi, and so on. "Mushroom" has been used for polypores, puffballs, jelly
fungi, coral fungi, bracket
fungi, stinkhorns, and cup fungi.
Thus, the term is more one of common application tomacroscopic fungal
fruiting bodies than one having precise taxonomic meaning. Approximately 14,000
species of mushrooms are described.[4]
Etymology[edit]
Amanita muscaria, the most easily recognised
"toadstool", is frequently depicted in fairy stories and on greeting
cards. It is often associated withgnomes.[5]
The terms "mushroom" and "toadstool" go back
centuries and were never precisely defined, nor was there consensus on
application. The term "toadstool" was often, but not exclusively,
applied to poisonous mushrooms or to those that have the classic umbrella-like
cap-and-stem form. Between 1400 and 1600 AD, the terms tadstoles,
frogstooles, frogge stoles, tadstooles, tode stoles, toodys hatte,
paddockstool, puddockstool, paddocstol, toadstoole, and paddockstooles sometimes
were used synonymously with mushrom, mushrum, muscheron, mousheroms,
mussheron, or musserouns.[6]
The word has apparent analogies in Dutch padde(n)stoel (toad-stool/chair,
mushroom) and GermanKrötenschwamm (toad-fungus, alt.
word for panther cap). In German folklore and old fairy tales,
toads are often depicted sitting on toadstool mushrooms and catching, with
their tongues, the flies that are said to be drawn to theFliegenpilz, a
German name for the toadstool, meaning "flies' mushroom". This is how
the mushroom got another of its names, Krötenstuhl (a
less-used German name for the mushroom), literally translating to
"toad-stool".
The term "mushroom" and its variations may have been derived
from the French word mousseron in
reference tomoss (mousse).
The toadstool's connection to toads may be direct, in reference to some species of poisonous toad,[7] or
may just be a case of phonosemantic matching from the German
word.[8] However,
delineation between edible and poisonous fungi is not clear-cut, so a
"mushroom" may be edible, poisonous, or unpalatable. The term
"toadstool" is nowadays used in storytelling when referring to
poisonous or suspect mushrooms. The classic example of a toadstool is Amanita
muscaria.
Cultural or social phobias of mushrooms and fungi may be
related. The term "fungophobia" was coined by William Delisle Hay
of England,
who noted a national superstition or fear of "toadstools".[9][10] He
described the "fungus-hunter" as being contemptible and detailed the
larger demographic's attitude toward mushrooms as "abnormal, worthless, or
inexplicable".[10] Fungophobia
spread to the United States and Australia,
where it was inherited from England.[10][11] The
underlying cause of a cultural fungophobia may also be related to the
exaggerated importance placed on the few deadly and poisonous mushrooms found
in the region of that culture.[12] In
these regions, mushrooms were also sometimes regarded as magic or satanic,
their fruiting bodies appearing quickly overnight from underground. Some
believed they were the Devil's fruit, and others that mushroom rings were
magical portals.[citation needed]
Morphology[edit]
Amanita jacksonii buttons emerging from
their universal veils
A mushroom develops from a nodule, or pinhead, less than two millimeters
in diameter, called a primordium, which is typically found on or near the
surface of the substrate. It is formed within the mycelium, the
mass of threadlikehyphae that
make up the fungus. The primordium enlarges into a roundish structure of
interwoven hyphae roughly resembling an egg, called a "button". The
button has a cottony roll of mycelium, the universal
veil, that surrounds the developing fruit body. As the egg expands, the
universal veil ruptures and may remain as a cup, or volva,
at the base of the stalk, or as warts or volval patches on the cap.
Many mushrooms lack a universal veil, therefore they do not have either a volva
or volval patches. Often, a second layer of tissue, the partial
veil, covers the bladelike gillsthat bear spores. As the cap
expands, the veil breaks, and remnants of the partial veil may remain as a
ring, orannulus, around the middle of the stalk or as
fragments hanging from the margin of the cap. The ring may be skirt-like as in
some species of Amanita, collar-like as in many species of Lepiota, or
merely the faint remnants of a cortina (a partial veil composed of filaments
resembling a spiderweb), which is typical of the genus Cortinarius.
Mushrooms lacking partial veils do not form an annulus.[13]
The stalk (also called the stipe, or stem) may be central and support
the cap in the middle, or it may be off-center and/or lateral, as in species
of Pleurotus and Panus. In other
mushrooms, a stalk may be absent, as in the polypores that form shelf-like
brackets. Puffballs lack
a stalk, but may have a supporting base. Other mushrooms, such as truffles, jellies, earthstars,
and bird's nests, usually do not have stalks, and a
specialized mycological vocabulary exists to describe their parts.
The way the gills attach to the top of the stalk is an important feature
of mushroom morphology. Mushrooms in the genera Agaricus, Amanita, Lepiota and Pluteus,
among others, have free gills that do not extend to the top of the stalk. Others
have decurrent gills
that extend down the stalk, as in the genera Omphalotus and Pleurotus.
There are a great number of variations between the extremes of free and
decurrent, collectively called attached gills. Finer distinctions are often
made to distinguish the types of attached gills: adnate gills, which adjoin
squarely to the stalk; notched gills, which are notched where they join the top
of the stalk; adnexed gills, which curve upward to meet the stalk, and so on.
These distinctions between attached gills are sometimes difficult to interpret,
since gill attachment may change as the mushroom matures, or with different
environmental conditions.[14]
Microscopic features[edit]
A hymenium is
a layer of microscopic spore-bearing cells that covers the surface of gills. In
the nongilled mushrooms, the hymenium lines the inner surfaces of the tubes
of boletes and
polypores, or covers the teeth of spine fungi and the branches of corals. In
the Ascomycota, spores develop within microscopic elongated, sac-like cells
called asci,
which typically contain eight spores in each ascus. The Discomycetes,
which contain the cup, sponge, brain, and some club-like fungi, develop an
exposed layer of asci, as on the inner surfaces of cup fungi or
within the pits of morels. The Pyrenomycetes,
tiny dark-colored fungi that live on a wide range of substrates including soil,
dung, leaf litter, and decaying wood, as well as other fungi, produce minute,
flask-shaped structures called perithecia,
within which the asci develop.[15]
In the Basidiomycetes, usually four spores develop on the tips of thin
projections called sterigmata, which extend from club-shaped cells called
a basidia.
The fertile portion of the Gasteromycetes,
called a gleba,
may become powdery as in the puffballs or slimy as in the stinkhorns.
Interspersed among the asci are threadlike sterile cells called paraphyses.
Similar structures called cystidia often occur within the hymenium of the
Basidiomycota. Many types of cystidia exist, and assessing their presence,
shape, and size is often used to verify the identification of a mushroom.[15]
The most important microscopic feature for identification of mushrooms
is the spores. Their color, shape, size, attachment, ornamentation, and
reaction to chemical tests often
can be the crux of an identification. A spore often has a protrusion at one end,
called an apiculus, which is the point of attachment to the basidium, termed
the apical germ pore, from which the hypha emerges when the spore
germinates.[15]
Growth[edit]
Many species of mushrooms seemingly appear overnight, growing or expanding
rapidly. This phenomenon is the source of several common expressions in
the English language including "to
mushroom" or "mushrooming" (expanding rapidly in size or scope)
and "to pop up like a mushroom" (to appear unexpectedly and quickly).
In reality all species of mushrooms take several days to form primordial
mushroom fruit bodies, though they do expand rapidly by the absorption of
fluids.
The cultivated mushroom as well as the
common field mushroom initially form a minute fruiting
body, referred to as the pin stage because of their small size. Slightly
expanded they are called buttons, once again because of the relative size and
shape. Once such stages are formed, the mushroom can rapidly pull in water from
its myceliumand
expand, mainly by inflating preformed cells that
took several days to form in the primordia.
Similarly, there are even more ephemeral mushrooms, like Parasola plicatilis (formerly Coprinus plicatlis),
that literally appear overnight and may disappear by late afternoon on a hot
day after rainfall.[16] The
primordia form at ground level in lawns in humid spaces under the thatch and
after heavy rainfall or in dewy conditions balloon to full size in a few hours, release
spores, and then collapse. They "mushroom" to full size.
Not all mushrooms expand overnight; some grow very slowly and add tissue
to their fruitbodies by growing from the edges of the colony or by insertinghyphae. For
example, Pleurotus nebrodensis grows slowly,
and because of this combined with human collection, it is now critically endangered.[17]
Yellow flower pot mushrooms (Leucocoprinus birnbaumii) at various
states of development
Though mushroom fruiting bodies are short-lived, the underlying mycelium can
itself be long-lived and massive. A colony of Armillaria solidipes (formerly known
as Armillaria ostoyae) in Malheur National Forest in the United
Statesis estimated to be 2,400 years old, possibly older, and spans an
estimated 2,200 acres (8.9 km2). Most of the fungus is
underground and in decaying wood or dying tree roots in the form of white
mycelia combined with black shoelace-like rhizomorphs that
bridge colonized separated woody substrates.[18]
It has been suggested the electrical stimulus of a lightning bolt
striking mycelia in logs accelerates the production of mushrooms.[19]
Nutrition[edit]
Nutritional value per 100 g (3.5 oz)
|
|
4.3 g
|
|
0.1 g
|
|
2.5 g
|
|
(9%)
0.1 mg
|
|
(42%)
0.5 mg
|
|
(25%)
3.8 mg
|
|
(30%)
1.5 mg
|
|
(0%)
0 mg
|
|
(2%)
18 mg
|
|
(17%)
120 mg
|
|
(10%)
448 mg
|
|
(0%)
6 mg
|
|
(12%)
1.1 mg
|
|
·
Units
|
|
Percentages are roughly approximated usingUS recommendations for adults.
Source: USDA Nutrient Database |
Mushrooms are a low-calorie food eaten cooked, raw or as a garnish to
a meal. In a 100 g (3.5 ounce) serving, mushrooms are an excellent source
(higher than 20% of the daily value, DV) of B vitamins,
such as riboflavin,niacin and pantothenic
acid, an excellent source of the essential minerals, selenium (37%
DV) and copper(25%
DV), and a good source (10-19% DV) of phosphorus and potassium.
Fat, carbohydrate and caloriecontent
are low, with absence of vitamin C and sodium. There are
27 calories in a typical serving of fresh mushrooms (table).
When exposed to ultraviolet (UV) light even after harvesting,[20] natural ergosterols in
mushrooms producevitamin D2,[21] a
process now used to supply fresh vitamin D mushrooms for the functional
food grocerymarket.
In a comprehensive safety assessment of producing vitamin D in fresh
mushrooms, researchers showed that artificial UV light technologies were
equally effective for vitamin D production as in mushrooms exposed to
natural sunlight,
and that UV light has a long record of safe use for production of vitamin D in
food.[22]
Human use[edit]
The Agaricus bisporus, one of the most widely
cultivated and popular mushrooms in the world
Further information: Ethnomycology
Edible mushrooms[edit]
Mushrooms are used extensively in cooking, in
many cuisines (notably Chinese, Korean, European,
andJapanese).
Though neither meat nor vegetable, mushrooms are known as the "meat"
of the vegetable world.[23]
Most mushrooms sold in supermarkets have
been commercially grown on mushroom
farms. The most popular of these, Agaricus
bisporus, is considered safe for most people to eat because it is grown
in controlled, sterilized environments. Several varieties of A. bisporus are
grown commercially, including whites, crimini, and portobello. Other cultivated
species now available at many grocers include shiitake, maitake or hen-of-the-woods,oyster,
and enoki.
In recent years, increasing affluence in developing countries has led to a
considerable growth in interest in mushroom cultivation, which is now seen as a
potentially important economic activity for small farmers.[24]
Mushroom and truffle output in 2005
A number of species of mushrooms are poisonous; although some resemble certain edible
species, consuming them could be fatal. Eating mushrooms gathered in the wild
is risky and should only be undertaken by individuals knowledgeable in mushroom
identification. Common best practice is for wild mushroom pickers to focus on
collecting a small number of visually distinctive, edible mushroom species that
cannot be easily confused with poisonous varieties. A. bisporus contains carcinogens called hydrazines,
the most abundant of which is agaritine.
However, the carcinogens are destroyed by moderate heat when cooking.[25]
More generally, and particularly with gilled mushrooms, separating
edible from poisonous species requires meticulous attention to detail; there is
no single trait by which all toxic mushrooms can be identified, nor one by
which all edible mushrooms can be identified. Additionally, even edible
mushrooms may produce allergic reactions in susceptible individuals, from a
mild asthmatic response
to severe anaphylactic shock.[26][27]
People who collect mushrooms for consumption are known as mycophagists,[28] and
the act of collecting them for such is known as mushroom
hunting, or simply "mushrooming".
China is the world's largest edible
mushroom producer.[29] The
country produces about half of all cultivated mushrooms, and around 2.7
kilograms (6.0 lb) of mushrooms are consumed per person per year by over a
billion people.[30]
Toxic mushrooms[edit]
Main article: Mushroom poisoning
Young Amanita phalloides, "death cap"
mushrooms
Many mushroom species produce secondary metabolites that can be toxic,
mind-altering, antibiotic, antiviral, orbioluminescent.
Although there are only a small number of deadly species, several others can cause
particularly severe and unpleasant symptoms. Toxicity likely plays a role in
protecting the function of the basidiocarp: the mycelium has expended
considerable energy and protoplasmic material to develop a structure to
efficiently distribute its spores. One defense against consumption and premature
destruction is the evolution of chemicals that render the mushroom inedible,
either causing the consumer to vomit the meal (see emetics), or to
learn to avoid consumption altogether. In addition, due to the propensity of
mushrooms to absorb heavy metals, including those that are
radioactive, European mushrooms may, to date, include toxicity from the
1986 Chernobyl disaster and continue to be
studied.[31][32][33][34][35]
Psychoactive mushrooms[edit]
Psilocybe zapotecorum, a hallucinogenic
mushroom
Mushrooms with psychoactive properties have long played a role in
various native medicine traditions in cultures all around the world. They have
been used as sacrament in rituals aimed at mental and physical healing, and to
facilitate visionary states. One such ritual is the velada ceremony. A practitioner of
traditional mushroom use is theshaman or curandera (priest-healer).[36]
Psilocybin mushrooms possess psychedelic
properties. Commonly known as "magic mushrooms"
or "'shrooms", they are openly available in smart shops in
many parts of the world, or on the black market in those countries that have
outlawed their sale. Psilocybin mushrooms have been reported as facilitating
profound and life-changing insights often described as mystical experiences. Recent scientific work
has supported these claims, as well as the long-lasting effects of such induced
spiritual experiences.[37]
Psilocybin,
a naturally occurring chemical in certain psychedelic mushrooms such as Psilocybe cubensis, is being studied for its
ability to help people suffering from psychological disorders, such as obsessive-compulsive disorder. Minute
amounts have been reported to stop cluster and migraine
headaches.[38] A
double-blind study, done by the Johns Hopkins Hospital, showed psychedelic
mushrooms could provide people an experience with substantial personal meaning
and spiritual significance. In the study, one third of the subjects reported
ingestion of psychedelic mushrooms was the single most spiritually significant
event of their lives. Over two-thirds reported it among their five most
meaningful and spiritually significant events. On the other hand, one-third of
the subjects reported extreme anxiety.
However, the anxiety went away after a short period of time.[39][40]Psilocybin
mushrooms have also shown to be successful in treating addiction, specifically
with alcohol and cigarettes.[41]
A few species in the Amanita genus,
most recognizably A.
muscaria, but also A. pantherina, among others, contain the
psychoactive compound muscimol. The muscimol-containing
chemotaxonomic group of Amanitas contains no amatoxins or phallotoxins,
and as such are not hepatoxic, though if not properlycured will be non-lethally neurotoxic due
to the presence of ibotenic acid. The Amanita intoxication
is similar to Z-drugs in
that it includes CNS depressantand sedative-hypnotic effects,
but also dissociation and delirium in
high doses.
Medicinal properties[edit]
Main article: Medicinal mushrooms
Some mushrooms or extracts are used or studied as possible treatments
for diseases,
such as cardiovascular disorders.[42] Some
mushroom materials, including polysaccharides, glycoproteins and proteoglycans are
underbasic research for their potential to
modulate immune system responses and inhibit tumor growth,[43] whereas
other isolates show potential antiviral, antibacterial, antiparasitic, anti-inflammatory,
and antidiabetic properties in preliminary studies.[44] Currently,
several extracts have widespread use in Japan, Korea and China, as adjuncts to
radiation treatments and chemotherapy,[45][46] even
though clinical evidence of efficacy in humans has not been confirmed.
Historically, mushrooms have long been thought to hold medicinal value,
especially in traditional Chinese medicine.[47] They
have been studied in modern medical research since the 1960s, where most
studies use extracts, rather than whole mushrooms. Only a few specific extracts
have been tested for efficacy in laboratory research. Polysaccharide-K and lentinan are
among extracts best understood from in vitro research, animal
models such as mice, or early-stage humanpilot
studies.[46]
Preliminary experiments show glucan-containing mushroom extracts may
affect function of the innate and adaptive immune systems, functioning asbioresponse modulators.[46] In
some countries, extracts of polysaccharide-K, schizophyllan, polysaccharide peptide, or lentinan are
government-registeredadjuvant cancer therapies.[45][48]
As of June 2014, whole mushrooms or mushroom ingredients are being
studied in 32 human clinical trials registered with the US National Institutes of Health for
their potential effects on a variety of diseases and normal physiological conditions,
including vitamin D deficiency, cancer, bone
metabolism,glaucoma, immune
functions and inflammatory bowel disease.[49]
Other uses[edit]
A tinder fungus, Fomes
fomentarius
Mushrooms can be used for dyeing wool and other
natural fibers. The chromophores of mushroom
dyes are organic compounds and produce strong and vivid colors, and
all colors of the spectrum can be achieved with mushroom dyes. Before the
invention of synthetic dyes, mushrooms were the source of many textile dyes.[50]
Some fungi, types of polypores loosely
called mushrooms, have been used as fire starters (known as tinder
fungi).
Mushrooms and other fungi play a role in the development of new
biological remediation techniques (e.g., usingmycorrhizae to
spur plant growth) and filtration technologies (e.g. using fungi to lower
bacterial levels in contaminated water).[51]
References[edit]
1. Jump
up^ Dickinson C, Lucas J. (1982). VNR Color Dictionary of
Mushrooms. Van Nostrand Reinhold. pp. 9–11. ISBN 978-0-442-21998-7.
3. Jump up^ Volk
T. (2001). "Hypomyces
lactifluorum, the lobster mushroom". Fungus of the Month.
University of Wisconsin-La Crosse, Department of Biology.
Retrieved 2008-10-13.
4. Jump up^ Miles
PG, Chang S-T. (2004). Mushrooms: Cultivation, Nutritional Value,
Medicinal Effect, and Environmental Impact. Boca Raton, Florida: CRC Press.ISBN 0-8493-1043-1.
5. Jump
up^ Harding, Patrick (2008). Mushroom Miscellany. HarperCollins.
p. 149.ISBN 978-0-00-728464-1.
6. Jump
up^ Ramsbottom J. (1954). Mushrooms & Toadstools: a
study of the activities of fungi. London: Collins.
8. Jump up^ "Yahoo!
Babel Fish – Text Translation and Web Page Translation".
Babelfish.yahoo.com. Archived from the
original on July 18, 2011. Retrieved2010-05-30.
9. Jump up^ Hay,
William Deslisle (1887). "An
Elementary Text-Book of British Fungi". London, S. Sonnenschein,
Lowrey. pp. 6–7.
10. ^ Jump up to:a b c Arora,
David (1986). Mushrooms Demystified, A Comprehensive Guide to the Fleshy
Fungi. Ten Speed Press. pp. 1–3. ISBN 978-0-89815-169-5.
11. Jump up^ Leschyn,
Wade. "Identifying
Mushrooms". Peninsula Mycological Circle. Retrieved 2012-01-02.
17. Jump up^ Venturella,
G. 2006. Pleurotus nebrodensis. In: IUCN. 2009. IUCN Red List of Threatened Species.
Version 2009.1.http://www.iucnredlist.org/apps/redlist/details/full/61597/0 Downloaded
on 15 October 2009.
18. Jump up^ Dodge
SR. "And the
Humongous Fungus Race Continues". US Forest Service: Pacific Northwest
Research Station. Retrieved 2011-02-28.
19. Jump
up^ "IEEE
Xplore – Development of an Automatic Electrical Stimulator for Mushroom Sawdust
Bottle". Ieeexplore.ieee.org. 2005-06-17.doi:10.1109/PPC.2005.300675.
Retrieved 2014-01-24.
20. Jump
up^ Kalaras, M. D.; Beelman, R. B.; Elias, R. J. (2012).
"Effects of postharvest pulsed UV light treatment of white button
mushrooms (Agaricus bisporus) on vitamin D2 content and quality
attributes". Journal of Agricultural and Food Chemistry 60 (1):
220–5. doi:10.1021/jf203825e. PMID 22132934.
21. Jump
up^ Koyyalamudi SR, Jeong SC, Song CH, Cho KY, Pang G.
(2009). "Vitamin
D2 formation and bioavailability from Agaricus bisporus button
mushrooms treated with ultraviolet irradiation" (PDF). Journal
of Agricultural and Food Chemistry 57 (8): 3351–5. doi:10.1021/jf803908q. PMID 19281276.
22. Jump
up^ Simon, R. R.; Borzelleca, J. F.; Deluca, H. F.; Weaver, C.
M. (2013). "Safety assessment of the post-harvest treatment of button
mushrooms (Agaricus bisporus) using ultraviolet light". Food and
Chemical Toxicology 56: 278–89. doi:10.1016/j.fct.2013.02.009. PMID 23485617.
23. Jump up^ Haas
EM, James P. (2009). More
Vegetables, Please!: Delicious Recipes for Eating Healthy Foods Each &
Every Day. Oakland, California: New Harbinger Publications.
p. 22. ISBN 978-1-57224-590-7.
25. Jump up^ Sieger
AA (ed.) (1998-01-01). "Spore
Prints #338". Bulletin of the Puget Sound Mycological Society.
Retrieved 2010-07-04.
28. Jump
up^ Metzler V, Metzler S. (1992). Texas
Mushrooms: a Field Guide. Austin, Texas: University of Texas Press.
p. 37. ISBN 0-292-75125-7.
Retrieved2010-08-04.
29. Jump
up^ "China
Becomes World's Biggest Edible Mushroom Producer". Allbusiness.com.
August 21, 2003. Archived from the
original on September 24, 2009. Retrieved 2010-08-04.
31. Jump up^ "Belarus exports
radioactive mushrooms, April 2008". Freshplaza.com.
Retrieved 2014-01-24.
32. Jump up^ Radioactivity
levels in some wild edible mushroom species in Turkey by Seref Turhan et
al. in Isotopes in Environmental and Health Studies, Volume 43,
Issue 3 September 2007, pages 249–56
34. Jump
up^ Hawley C. (July 30, 2010). "A
Quarter Century after Chernobyl: Radioactive Boar on the Rise in Germany". Spiegel
Online International. Retrieved2010-08-04.
36. Jump up^ Hudler
GW. (2000). Magical
Mushrooms, Mischievous Molds. Princeton, New Jersey: Princeton University
Press. p. 175. ISBN 0-691-07016-4.
Retrieved 2010-08-04.
37. Jump
up^ Griffiths R, Richards W, Johnson M, McCann U, Jesse R.
(2008). "Mystical-type
experiences occasioned by psilocybin mediate the attribution of personal
meaning and spiritual significance 14 months later". Journal of
psychopharmacology (Oxford, England) 22 (6): 621–32.doi:10.1177/0269881108094300. PMC 3050654. PMID 18593735.
38. Jump up^ Sewell
RA, Halpern JH, Pope HG. (2006). "Response
of cluster headache to psilocybin and LSD". Neurology 66 (12):
1920–22.doi:10.1212/01.wnl.0000219761.05466.43. PMID 16801660.
39. Jump
up^ Griffiths RR, Richards WA, McCann U, Jesse R. (2006).
"Psilocybin can occasion mystical-type experiences having substantial and
sustained personal meaning and spiritual
significance". Psychopharmacology (Berl). 187 (3):
268–83. doi:10.1007/s00213-006-0457-5. PMID 16826400.
42. Jump
up^ Guillamón, E; García-Lafuente, A; Lozano, M; d'Arrigo, M;
Rostagno, M. A.; Villares, A; Martínez, J. A. (2010). "Edible mushrooms:
Role in the prevention of cardiovascular diseases". Fitoterapia 81 (7):
715–23.doi:10.1016/j.fitote.2010.06.005. PMID 20550954.
43. Jump
up^ Borchers, A. T.; Krishnamurthy, A; Keen, C. L.; Meyers, F.
J.; Gershwin, M. E. (2008). "The immunobiology of
mushrooms". Experimental Biology and Medicine 233 (3):
259–76. doi:10.3181/0708-MR-227. PMID 18296732.
44. Jump
up^ Lull, C.; Wichers, J.; Savelkoul, F. (Jun 2005). "Antiinflammatory
and Immunomodulating Properties of Fungal Metabolites". Mediators
of Inflammation (Free full text) 2005 (2): 63–80. doi:10.1155/MI.2005.63.ISSN 0962-9351. PMC 1160565. PMID 16030389.
45. ^ Jump up
to:a b "Mushrooms
in cancer treatment". Cancer Research UK. 2013. Retrieved 25
June 2014.
46. ^ Jump up
to:a b c Borchers
AT, Krishnamurthy A, Keen CL, Meyers FJ, Gershwin ME. (2008). "The
immunobiology of mushrooms". Experimental Biology and Medicine 233 (3):
259–76. doi:10.3181/0708-MR-227. PMID 18296732.
47. Jump
up^ Khan, M. A.; Tania, M; Liu, R; Rahman, M. M. (2013).
"Hericium erinaceus: An edible mushroom with medicinal
values". Journal of Complementary and Integrative Medicine 10. doi:10.1515/jcim-2013-0001. PMID 23735479.
49. Jump
up^ "Clinical
trials, "mushrooms" as search term". Clinicaltrials.gov.
US National Institutes of Health, Clinical Trial Registry. June 2014.
Retrieved27 June 2014.
50. Jump up^ Mussak
R, Bechtold T. (2009). Handbook of Natural Colorants. New York: Wiley.
pp. 183–200. ISBN 0-470-51199-0.
51. Jump
up^ Kulshreshtha S, Mathur N, Bhatnagar P. (2014). "Mushroom as a
product and their role in mycoremediation". AMB Express 4:
29. doi:10.1186/s13568-014-0029-8. PMC 4052754. PMID 24949264.
Literature cited[edit]
·
Ammirati JF, Traquair
JA, Horgen PA. (1985). Poisonous Mushrooms of Canada: Including other
Inedible Fungi. Markham, Ontario: Fitzhenry & Whiteside in cooperation with
Agriculture Canada and the Canadian Government Publishing Centre, Supply and
Services Canada. ISBN 0-88902-977-6.
·
Hall IR, Stephenson SL,
Buchanan PK, Yun W, Cole ALJ. (2003). Edible and Poisonous Mushrooms of
the World. Portland, Oregon: Timber Press.ISBN 0-88192-586-1.
·
Stuntz DE, Largent DL,
Thiers HD, Johnson DJ, Watling R. (1978). How to Identify Mushrooms to
Genus I. Eureka, California: Mad River Press. ISBN 0-916422-00-3.
///////////////////
قارچ دُنبَلان نوعی
قارچ خوراکی گرانقیمت و کمیاب است. این قارچ در گونههای
مختلف به رنگهای قرمز تیره، خاکستری، سفید، بنفش و سیاه یافت میشود ولی لذیذترین
نوع آن دارای پوستهٔ سیاهرنگ است. دو نوع سیاه و سفید این قارچ گرانقیمتترین
قارچهای دنبلان زیرزمینی هستند. بیشترین میزان مصرف قارچ دنبلان در رستورانها، صنایع غذایی، تهیهٔ انواعسسها و روغنهای معطر و نیز داروسازی است.[۶] سر آشپز
معروف فرانسوی، ژان آنتلم بریلا-سوارین، دنبلان را الماس
آشپزخانه لقب داده
است.[۷]
قارچ دنبلان، که در عمق تقریباً ۳۰ سانتیمتری و در مجاورت ریشه گیاهان
رشد میکند، شکلی شبیه سیب زمینی دارد و اندازه آن از یک فندق تا اندازه یک پرتقال
میباشد. دنبلان به حالت طبیعی در بسیاری از مناطق معتدل دیده میشوند و آنها را
به وسیله سگ یا خوک پیدا میکنند.[۸] قارچ
دنبلان کوهی سفید در سال ۲۰۰۱ به قیمت هر کیلو بین ۲۰۰۰–۴۵۰۰ دلار آمریکا بفروش
رفتهاست.[۹] در
دسامبر ۲۰۰۹ آنها به قیمت ۱۴٬۲۰۳ دلار بر کیلوگرم فروخته میشدند. رکورد قیمت یک
دنبلان سفید در دسامبر ۲۰۰۷ زده شد؛ کازینو داری به نام استانلی هو مبلغ ۳۳۰٬۰۰۰
دلار برای خرید یک دنبلان ۱٫۵ یک کیلویی پرداخت کرد.[۱۰]
محتویات
[نمایش]
زمان باستان[ویرایش]
نخستین بار در سنگ-نوشتههای سومریان، در رابطه با خورک دشمنان شان،
به دنبلان اشاره شده است.[۱۱] در نوشتههای
تئوفراستوس، در قرن چهارم پیش از میلاد، نیز از دنبلان یاد میشود. در آن زمان
منشأ این قارچ مرموز بود؛ پلوتارخ و دیگران
فکر میکردند دنبلان از رعد و برق، حرارت و آب در خاک پدید میآید، در طرف مقابل
جوونال اعتقاد داشت منشأ دنبلان رعد و برق و باران است. سیسرو آنها را
کودکان زمین میدانست در حالی که دیوسکوریدس آنها را
ریشههای ناهنجار مینامید[۱۲] در دوران باستان در ایتالیا سه نوع دنبلان به عمل میامد، اما رومیان
تنها نوعی از آن را، که تروفل (تروففلس) نامیده میشد، استفاده میکردند. این قارچها
از کارتاژ و لیبی میامد.
در این مکانها، در قدیم، آب و هوای ساحلی به خشکی امروز نبود.
قرون وسطی[ویرایش]
در دوران قرون وسطی دنبلان بندرت استفاده میشد. در سال ۱۴۸، تاریخنگار
پاپ، بارتلمئو
پلتینا، ضمن اشاره به دنبلان گردی شامه عالی نوعی از خوک را میستاید.[۱۳] طبق
حدیثی که به واسطه سعید ابن زید از پیامبر اسلام نقل شده، دنبلان مانندترنجبین است و آب
آن بیماری چشم را درمان میکند.[۱۴]
رنسانس و عصر جدید[ویرایش]
در دوره رنسانس، دنبلان در اروپا محبوبیت یافت و در دربار فرانسیس اول، پادشاه فرانسه، مورد توجه قرار گرفت. در قرن شانزدهم آشپزهای
اروپایی، بویژه فرانسوی، ادویجات شرقی را بتدریج کنار گذشته و به طعمهای طبیعی
روی آوردند. در سالهای ۱۷۸۰ دنبلان به شهرت تام رسیده بود و تنها در سفره اشراف
یافت میشد. در صفحه 235 جلد اول کتاب خواجه تاجدار اثر ژان گوزه فرانسوی که به
قلم ذبیح الله انصاری ترجمه شده است مندرج گردیده که آقا محمد خان قاجار قبل از
اعلام پادشاهی و در حین تدارکات نظامی پدرش برای از پای دراوردن کریم خان زند در
حدود سالهای 1168 ه.ق به بعد که از منطقه انزلی گذر مینمود، مشاهده کرد اسب های
مردمان محلی با بو کشیدن زمین دنبلان زمینی پیدا میکردند.
در ایران[ویرایش]
قارچ دنبلان در بیشههای منطقه ارسباران، مخصوصاً در نزدیکیهای روستای دریلو به وفور
یافت میشود. همچنین در بخش یامچی در
آذربایجان شرقی نیز بسیار یافت میشود؛ و از محصولات اقتصادی این منطقه میباشد.
دنبلان بخش یامچی دارای
مرغوبیت بالایی هستند و بسیاری از اهالی شهر یامچی در خرید و فروش دنبلان حتی در
بازارهای جهانی نیز نقش دارند، از همین رو نیروهای انتظامی و ارگانهای دولتی
یامچی پیدا کردن دنبلان را توسط افراد غیربومی در فصل دنبلان را ممنوع کردهاند.
قابل توجه است که دنبالان در زبان ترکی متورم معنی میدهد[۱۵]؛ بدین ترتیب که این قارچ
در حین رشد خاکهای بالای خود را اندکی بالا میآورد و اهالی از همین نشانه قارچ
را پیدا میکنند. بعلاوه، همین نام با مسمی بر قدمت استفاده از این قارچ غذایی در
منطقه ارسباران دلالت میکند.
جالب است اشاره کنیم که tuber، ریشه لاتینی کلمه Truffle، نیز تورم یا برآمدگی معنی میدهد.[۱۶] گونهای
از نادرترین قارچهای دنبلان کوهی جهان در برخی از مراتعشهرستان طارم استان زنجان شناسایی
و در دانشگاه زنجان بررسی
شدهاست. قارچ دنبلان کوهی با گیاهان مرتعی همزیستی دارد و در سالهای پر باران و
فصل پاییز و نیز از اول اسفند تا نیمه اول فروردین رشد میکند. بیش از ۱۵ نوعپروتئین در این
قارچها شناسایی شدهاست.[۱۷] گونهای
از دنبلان در کوههای منطقه شهرستان چایپارا واقع در آذربایجان غربی نیز یافت
میشود که در اوایل فصل بهار یکی از تفریحات مردم این منطقه چیدن دنبلان و صحبت در
مورد آن است؛ و به قیمت بالایی به فروش میرسد.
گونه ای از دنبلان سفید و زرد رنگ نیز در کوهای شهرستان زرین دشت،
استان فارس، وجود دارد که از مرغوبیت بسیار عالی بر خوردار است
کشت تجاری[ویرایش]
تلاش برای اهلی سازی و کاشت دنبلان نتیجه بخش بوده است. مردم در طی
قرنها مشاهده کرده بودند که این قارچ فقط در زیر درختان خاصی رشد میکند. ٔبر این
اساس، در سال ۱۸۰۸، ژوزف تالون (Joseph Talon) فرانسوی
میوههای ریخته شده در زیر درختان بلوط را جمع کرده و کاشت. نتیجه موفقیت آمیز
بود: سالها بعد، در زیر درختهای رشد کرده دنبلان مشاهده شد. در سال ۱۸۴۷، آگوست
روسو فرانسوی، با کاشتن میوههای جمعآوری شده از زیر درختانی که قبلاً در آنجا
دنبلان مشاهده شده بود، یک مزرعهای ۷ هکتاری دنبلان ایجاد کرد. او به همین دلیل
در سال ۱۸۵۵ جایزهای از نمایشگاه بینالمللی دریافت کرد. در اواخر قرن نوزدهم آفت
اغلب کرمهای ابریشم را در جنوب فرانسه از بین برد، و در نتیجه باغات توت بلا
استفاده شدند. نتیجه آنکه زمین زیادی برای پرورش دنبلان در دسترس قرار گرفت. در
سال ۱۸۹۰ حدود ۷۵۰۰۰ هکتار درختن تولید کننده دنبلان در فرانسه کشت شده بود.
در قرن بیستم، همراه با صنعتی شدن فرانسه و تخلیه روستاها، اغلب این
مزارع رها شده و جزئی از طبیعت وحشی گردیدند. بعلاوه در نتیجه کشته شدن ۲۰٪ مردان
فرانسوی در طی جنگ جهانی دوم مهارت
کشت دنبلان گم شد. از آنجا که عمر بار دهی مزارع دنبلان ۳۰ سال است، تولید پرورشی
دنبلان در بعد از جنگ شدیداً سقوط کرده و قیمتها به حدی بالا رفتند که در حال حاضر
مصرف دنبلان به طبقه بالای جامعه، آنهم در مناسبتهای خاص، محدود شده است.
در سی سال گذشته تلاشهای جدیدی برای تولید انبوه دنبلان آغاز شده
است. حدود ۸۰٪ دنبلان مصرف شده در فرانسه در مزارع پرورشی بعمل میآید. با اینحال،
هنوز میزان تولید به سطح سال ۱۹۰۰ نرسیده است. مزارع دنبلان در کشورهایانگلیس، ایالات متحده آمریکا، اسپانیا، سوئد، نیوزیلند، استرالیا وشیلی فعال هستند.
روغن دنبلان[ویرایش]
روغن دنبلان بعنوان جاگزینای ارزان قیمت دنبلان، برای ایجاد طعم و
عطر این قارچ، استفاده میشود. اغلب روغنهای دنبلان صرفاً از رغن زیتون و ترکیباتی
مانند ۲٫۴ دیتیاپنتانتشکیل شدهاند و نشانی از دنبلان واقعی ندارند. دانیل پترسن (Daniel Patterson) در روزنامه نیو یورک تایمز گزارش کرده است
که اغلب سر آشپزها از شنیدن این موضوع که «روغن دنبلان شامل دنبلان نیست»، متعجب
میشوند.[۱۸]
منابع[ویرایش]
6.
پرش به
بالا↑ احمدی،
علیرضا، محمدی گلتپه، ابراهیم و مقیمیان، غلامرضا، کشت قارچ دنبلان زیرزمینی خوراکی (توبر)، ناشر: آوای نور،
شابک:۹۷۸-۹۶۴-۵۸۱۹-۷۵-۸
7.
پرش به
بالا↑ Brillat-Savarin, Jean
Anthelme (1838) [1825]. Physiologie
du goût. Paris: Charpentier. English
translation
9.
پرش به
بالا↑ "Education
& Networking | National Restaurant Association | National Restaurant
Association". Restaurant.org. Retrieved 2012-06-16.
13.
پرش به
بالا↑ Benjamin,
D. R. (1995), "Historical uses of truffles", Mushrooms:
Poisons and Panaceas — A Handbook for Naturalists, Mycologists and Physicians,
New York: WH Freeman and Company, pp. 48–50, ISBN 0716726009
15.
پرش به
بالا↑ http://www.loghatnaameh.org/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2K/Zhtio2YTYp9mG
16.
پرش به
بالا↑ Simpson J,
Weiner E.(eds) (1989) Oxford English Dictionary, 2nd edition,
Clarendon Press, ISBN
0-19-861186-2
17.
پرش به
بالا↑http://www.asriran.com/fa/news/391510/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B5-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%82%DB%8C%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C
18.
پرش به
بالا↑ Daniel
Patterson (16 May 2007). "Hocus-Pocus,
and a Beaker of Truffles". New York Times.
Retrieved 2008-05-17. Most commercial truffle oils are concocted by
mixing olive oil with one or more compounds like 2,4-dithiapentane
Species of Truffles,hunting
methods,types,picture gallery[en] Species of Truffles,"hunting"
techniques,types, [en] & [ro]
/////////////
به عبری:
כמהה (ברבים: כמהין; שם מדעי: Tuber נקראת גם: Truffle)
היא פטרייה הגדלה מתחת לפני הקרקע וצומחת מעלה, לכיוון האור (מכאן שמה
העברי: כמהה לאור). לפי טענה אחרת מקור שמה מערבית - "כאמרה" על שם
הקרקע בה היא גדלה. נחשבת לפטרייה היקרה בעולם הן בשל טעמה המשובח, הן בשל הקושי
הרב באיתורה בטבע, ובעיקר בשל הקושי לגדלה באופן מלאכותי.
למציאת הפטרייה משתמשים בחזירים ובכלבים מאולפים, מאחר שאלה נחנו בחוש ריח מפותח דיו כדי לאתרה
ולחפור אותה מהאדמה. לאחרונה הצליחו חקלאים וחוקרים לגדלם בגליל, לאחר מאמץ של מעל
15 שנה.
בארץ ישראל פטרייה ממין כמהת-השמשון (Terfezia
leonis) גדלה בנגב המערבי, בדרך כלל בצמוד לשיח שמשון יושב ומציאת הפטרייה נעשית על ידי גששים בדואים ותושבי האזור,
המכירים את השטח ואת הצורה שיוצרת הפטריה על פני האדמה. בעונה ניתן למצוא אותה
בשוקי באר-שבע וירושלים.
////////////////
به پشتو تور مرخیړی :
تور مرخیړی )په لاتين( Tuber: یو
خوراکي پوڅکۍ ده چې د Tuberaceae په کورنی
او د Tuber په جنس
پورې اړه لري. نوموړي پوڅکی په اروپا او آسيا کې په
گرمو سیمو کې ۲۰ سانتيمتره تر مځکې لاندي شنه کېږي. تور مرخیړی په اروپا کې تر
ټولو قیمتي خواړه ده. دغه مرخیړی په پاڼو لرونکو ځنگلونو کې د بلوط (څیړی( ريشو ته
نژدې د اکټوبر څخه تر نوامبر پورې شنه کېږي.په اوس وخت کې په نړی کې د تور مرخیړی
۸۰ ډوله شته
//////////////////
به انگلیسی (برگردان از مقاله ویکی بزبان ایتالیائی):
To the
genus Tuber belong different species of underground fungi commonly
called truffles , belonging to the family Tuberaceae ,
class of Ascomycetes . Truffles are the fruiting body
underground or underground, and grow naturally in the soil next to the roots of
certain trees or
shrubs, especially oaks and live oaks , with which establish a relationship symbiotic ( mycorrhizal ).
Commonly
for truffles it means the only fruiting body underground that is
identified with the help of dogs and hand-picked. The nose is a highly
prized and sought after, very expensive food. The typical penetrating and
persistent aroma develops only after curing and is designed to attract wild
animals ( pig , wild boar , rate ,dormouse , fox ), in spite
of the ground cover, to spread the spores contained and perpetuate the species.
Under the
naming truffles it is also commonly included Terfezie ,
typically family terfeziaceae , also called desert
truffles . They are endemic of desert and semi-desert areas of the
countries bordering the Mediterranean, where they are much appreciated.
The science that
studies the truffles called idnologia and comes from the greek ὕδνον, Hydnon .
Index
[ Exhibition ]
Features [ change | change wikitext ]
The species of this
genus have the carpophore round, with the outer surface ( the rind )
smooth or warty, the inside ( gleba ) Marbled spores brown,
sub-globose or ellipsoidal, cross-linked or thorny.
History [ change | change wikitext ]
The term
"truffle" [ change | change wikitext ]
The origin of the word
truffle was long debated by linguists, that after centuries of uncertainty came
to the conclusion, probable but not definite, that truffles derived
from territùfru , vulgarization of the late Latin terrae
Tüfer (outgrowth of the earth), where Tüfer would used instead
of tuber (see Dictionary Italian Sabatini-Coletti , Giunti,
Florence 1999). Although, in fact, the Romans called this
fungus terrae tuber , the proposed etymology seems forced. [ Citation needed ] Recently,
the historian Giordano Berti , Historical Archive creator
Truffle, has convincingly demonstrated that the truffle term comes
from the ground tufule tubera . [2] This
title appears at the top of an illustration of the collection of truffles
contained in Tacuinum sanitatis , illuminated manuscript dating from
the naturalistic content XIV century , known in different
versions. The truffle term was born, according to Berti, from the
similarity in the Middle Ages is discerned between this underground fungus
and tuff ,
porous stone typical of central Italy. The term is then twisted
into the ground tufide and dialecttartùfola , Trifula , tréffla , truffle . The
term truffle began to spread in Italy in the seventeenth century, but in the
meantime the term vulgar was already emigrated to other European countries
taking various conditions: Scams in France , Trüffel in Germany , truffle in England .
The ancient
world [ change | change wikitext ]
The earliest records
about truffles appear in the Naturalis Historia of Pliny
the Elder . In the
first century AD , thanks to the greek philosopher Plutarch of Chaeronea , was passed on
the idea that the precious fungus was born from the combined action of water,
heat and lightning. From here they were inspired various poets; one
of them, Juvenal , explained that the origin of the precious
fungus, at that time called "tuber terrae", is due to a thunderbolt
hurled by Jupiter near an oak tree (tree held sacred
to the father of the gods). As Jupiter was also renowned for his
prodigious sexual activity, truffles have always been attributed as aphrodisiac . Wrote
the physician Galen :
"the truffle is very nutritious and can have the pleasure".
The Middle Ages and the
Renaissance [ change | change wikitext ]
Among the Renaissance
authors of note must mention at least the Umbrian doctor Alfonso Ceccarelli , who wrote a book about
truffles, the ' Opusculus de tuberis ( 1564 ), which
summarizes the opinions of naturalists Greek and Latin, and various historical
anecdotes. From this reading it is that the truffle has always been highly
appreciated food, especially in the canteens of noble and high
priests. For some, its aroma was a sort of "quintessence" that
caused an ecstatic effect on human beings.
Research carried out
by Raoul Molinari and Giordano
Berti of medieval and Renaissance chronicles, chorographic texts of
the Kingdom of Savoy, letters of reporters and travelers seven-nineteenth
century, brought to light an extraordinary amount of information that enhance
the entire Monferrato (area that historically has the Casale,
western Alexandria, the Acquese, the Asti, Langhe and Roero) as a production of
the most excellent and fragrant truffles.
Among the places that
since the Middle Ages are renowned for research and commerce of truffles emerge
in particular two cities: Casale
Monferratowhose truffles, before the annexation to the Kingdom of Piedmont,
were destined for the court of Mantua of the Gonzaga ; Tortona ,
downtown supply for the Visconti - Sforza of Milan .
Production and
use [ change | change wikitext ]
This article or fungi section does not cite the sources necessary or
those present are insufficient .
You can improve
this article by adding citations to reliable sources according to
the guidelines on the use of sources .Follow
the suggestions of the reference design .
|
The truffles are
relatively rare, since their growth is dependent on seasonal factors and
environmental. In certain particular shortage vintages they come to cost
much higher figures (for the Tuber magnatum , the most prized white,
sometimes it has come to 4,500 euro per kilo).
L ' Italy is one
of the world's largest producers and exporters of truffles. Throughout the
Peninsula you can collect all kinds of truffles used in gastronomy .
The most important
production areas of white truffles, because of their geography, are the Piedmont (especially Alba ,
in the province of Cuneo , theprovince
of Asti and a part of the province of Turin ), the Lombardy southeastern
( Carbonara Po , in the province of Mantova , in the protected
Isola Boscone), [3] the
' Emilia-Romagna (the whole Apennines from Piacenza ,
and in particular the people of Bologna and Forli hills), the Tuscany (especially
the municipalities of San Miniato , in the
province of Pisa and San Giovanni d'Asso , in the province of Siena ), the ' Umbria ( Città di Castello , Gubbio and
Norcia, in the province of Perugia ) the Marches (led Acqualagna and Sant'Angelo in Vado , in the province of Pesaro and Urbino ),
l ' Abruzzo with
the country of Ateleta , in the province , and Molise ,
whose most collection areas are those that fall in the municipalities of Larino and Spinete ,
in the province of Campobasso and Frosolone , San Pietro Avellana and Vastogirardi in the province of Isernia .
Much more common
however the black truffle, which sees in Umbria and Molise some of the areas
most suitable for its production, both of summer varieties
(known scorzone ), is the finest winter variety ( Tuber
melanosporum ). Other productions, recently discovered, are
identified in Campania (Sannio and Irpinia ), Calabria , Basilicata and Sicily ,
where the truffles started to be valued only in recent times.
The Po Delta ,
in the Veneto ,
is another area that lends itself well to accommodate the production of
the black truffle , but also of Tuber albidum ,
saidmarzolino or whitebait .
Research with pigs and
dogs [ change | change wikitext ]
In Italy it is always
possible to collect truffles, except for the period of the end of
April. Traditionally, the collection was accomplished using a pig . The
problem with this method is that the pig is fond of truffles, and we must hold
him to prevent him from eating the found.
Nowadays, in Italy it
takes only dogs properly
trained. It takes no particular breeds (except for the Lagotto
Romagnolo ), on the contrary generally choosing a small
mongrel. But in some regions of France, particularly in the Lot and Périgord ,
we are used to this day to go looking for truffles with highly trained
pigs; a habit that in Italy, as he showed a thorough search of Giordano
Berti on a large amount of illustrated magazines and photographs,
disappeared after World War II as a result of the growing demand for truffles
and the consequent development of "schools" for ' of truffle dog
training.
Despite the association
of the image of the wild boar with truffles, gathering with wild boar was
never used, because of the evident difficulty of controlling a wild animal and
not tamed.
Cultivation [ change | change wikitext ]
The cultivation of the
truffle or truffle is at an experimental stage in Italy and
in France . To
create a land suitable for intensive production of truffles or truffle
cultivation , you must choose a ground limestone and low in humus , choose
a variety of truffles and truffle implanting species of trees and shrubs
( oak ,hazel , willow , holm oak ). The
seedlings are previously micorizzate , or the roots are already in symbiosis
with the hyphae chosen
fungal. The results have been disappointing with the truffle the most
prized species of truffle ( Tuber
magnatum ), while with the other, the production achieves excellent
levels of quality and quantity. Given the strong demand we are not yet
strong impact on prices.
Excellent results have
occurred with the installation of additional seedlings mycorrhized in wooded
areas where truffles grow naturally. For truffle controlledmeans a
natural truffle improved with appropriate cultivation practices and increased
with the planting of suitable woody plants and shrubs truffle, previously
mycorrhizal.
Preparation [ change | change wikitext ]
Dumplings filled with
cheese, seasoned with plenty of truffles
It is rarely marketed
whole and fresh, due to the exorbitant cost, the difficulty of transportation
and storage and the characteristic attitude of the nose to be transformed
creatively. It suffices it to a very small amount of truffle to flavor a
dish or a sauce, and the enormous added
value of working stimulates the proliferation of small businesstransformation.
Are normally prepared
jars with whole truffles small, and other products based on the fungus: carpaccio (ie very thin slices), sauces
ready comprising generally a base of mushrooms ,
which lend themselves to the use of crostini,bruschetta ,
paste of durum wheat , pasta or soy, fillet
steaks. Other common preparations are the grappa and
the 'bitter truffle.
The olive
oils flavored with truffles are very popular, but because of
difficulties inherent in the production process, most of them are prepared with
a basis of bis-metiltiometano synthetic aroma: are therefore not natural
products.This fragrance is also often added to sauces with truffle pulp. To
avoid buying synthetic products should be observed if the label also displays
the word "aroma" which means, in practice, based on
bis-metiltiometano. When the product is natural in general it does not
appear any specific or is specified as "natural flavoring." Some
special preparations are emerging thanks to the inventiveness of the
manufacturers, such as peschette truffle d'Abruzzo, prepared with
green dwarf peaches, oil and vinegar.
Legislation [ change | change wikitext ]
The law from 1985,
following the increase of the collection and spread of non-eco-friendly
practices, set the collection of truffles. The Law of 16 December 1985,
n. 752, "Framework legislation regarding the collection, cultivation
and trade of fresh or preserved truffles for consumption" (gu December 21,
1985, n. 300) has mandated the regions to regulate the collection on its
territory, by establishing some common rules:
·
it is forbidden to market unripe truffles or not
belonging to 9 species listed below;
·
the collection of truffles is free in the woods
and uncultivated land, including pastures;
·
the collection in truffle "cultivated"
and for "controlled" competes to holders of their run, if duly authorized,
marked and cordoned off;
·
funding through hoeing, weeding and plowing is
severely punished as it kills the fungus;
·
it is forbidden to use the pig for the truffle
hunting, because of the environmental damage caused by this animal in research.
Species Tuber [ change | change wikitext ]
These are the kinds of
truffles which harvesting is allowed in Italy. There are other species,
slightly toxic and nauseating smell, and therefore do not lend themselves to
the collection. There are very toxic or poisonous species.
1.
White truffle, Tuber
magnatum Pico
2.
Black truffle, Tuber melanosporum Vittad.
3.
Muscat truffle, Tuber brumale var. moschatum De
Ferry
4.
Black truffle, Scorzone, Tuber
aestivum Vittad.
5.
Hooked nose, Tuber
uncinatum Chatin
6.
Black winter truffle, Tuber
brumale Vittad.
7.
White truffle or Marzolino, Tuber
borchii Vittad. = Tuber albidum Pico
8.
Smooth black truffle, Tuber
macrosporum Vittad.
9.
Ordinary black truffle or truffle of
Bagnoli, Tuber mesentericum Vittad., Of little
economic value, considered by some a namesake of Tuber aestivum..
10.
Tuber
excavatum Vittad.
11.
Tuber
puberulum Berk. & Broome
12.
Tuber oligospermum Vitt.
13.
Truffle lipstick, Tuber
rufum Pico
The name Vitt. or
Vittad. It refers to Carlo
Vittadini , discoverer of different species.
Notes [ change | change wikitext ]
1.
^ PA
Micheli, Nova Genera Plantarum , 1729.
References [ change | change wikitext ]
·
Adolphe Chatin , the
scams , Paris, G. Baillière, 1892.
·
Giordano
Berti , nose Companions. Truffle hunters in the nineteenth
magazines , in CHARTA - antiques and collectibles Magazine, # 105,
September / October 2009, pp. 76-79.
Riccardo
Ragni, "Tuber precious", the ancient truffle and current in an
overview , "bio-architecture" year XXII 82 09/2013 Bolzano.
External
links [ edit | edit wikitext ]
·
Terfezia
Other
projects [ change | change wikitext ]
External
links [ edit | edit wikitext ]
historical and cultural
insights
·
In King Truffle
Palace. Multimedia exhibition , istitutograf.org .
·
Stories and
legends about truffles , andareatartufi.com .
·
The Truffle site
entirely dedicated to the truffle world.
·
How
to store truffles: guide and video , benessere.atuttonet.it .
·
Tuber ,
in Tesauro of new subject headings , BNCF , March 2013.
category :
| [Other]
//////////////
به فرانسه:
Tuber est un genre de champignons ascomycètes de
la famille des Tuberaceae dont les sporophorescomestibles
sont appelés Truffe. Par extension, l'ensemble du
champignon, et pas seulement le sporophore, est appelé truffe. Ce genre
inclut Tuber melanosporum dont la
fructification est la très recherchée truffe
noire.
Sommaire
[afficher]
Liste d'espèces[modifier | modifier le code]
Liste d'espèces selon
Fungorum
Fructification et
dissémination[modifier | modifier le code]
Ces champignons sont
exclusivement hypogés, c'est-à-dire que leur sporophore se développe sous
terre. Leur unique stratégie de dispersion semble être la zoochorie ;
leurs spores sont ingérées et/ou transportées par certains animaux (mammifères)
qui le détectent a priori à l'odorat. Les
sangliers semblent jouer un rôle important pour cette dispersion, de même que
les écureuils (démontré chez au moins deux espèces en Amérique du Nord où le
sanglier était absent).
Sciurus
vulgaris en
Europe et Eurasie et l'écureuil roux américain ou le grand
polatouche et peut-être d'autres espèces consomment ces champignons.
Ce faisant ils contribuent à en disséminer les spores et jouent donc un rôle
utile pour la forêt, car ces champignons sont des mycorhisateurs pour des
essences forestières majeures (chêne et noisetier en Europe). Il contribuent
donc indirectement à une la bonne mycorhisation des
arbres mais aussi à la dispersion des truffes et d'autres champignons.
Une étude5 a porté sur le contenu du tractus digestif de Grands polatouches et de 75 écureuils roux nord-américains de forêt boréale : leur tube digestif contenait de grandes quantités de spores de champignons épigés (fructifiant en surface), mais aussi des quantités significatives de spores de Tuber sp.
Une étude5 a porté sur le contenu du tractus digestif de Grands polatouches et de 75 écureuils roux nord-américains de forêt boréale : leur tube digestif contenait de grandes quantités de spores de champignons épigés (fructifiant en surface), mais aussi des quantités significatives de spores de Tuber sp.
Références[modifier | modifier le code]
1.
↑ Référence Index
Fungorum : Tuber [archive] (en) (+ liste
espèces [archive]) (+ MycoBank [archive])
2.
↑ Tuber
Zipcodezoo.com [archive](en)
3.
↑ Truffles
- Tuber names and some related species [archive],
Multilingual multiscript plant name database (en)
5.
↑ R.
S. Currah, E. A. Smreciu, T. Lehesvirta, M. Niemi, and K. W.
Larsen ; Fungi in the winter diets of northern flying squirrels
and red squirrels in the boreal mixedwood forest of northeastern Alberta ;
Can. J. Bot. 78(12): 1514–1520 (2000) ; doi:10.1139/cjb-78-12-1514 ;
NRC Canada
Sur les autres projets Wikimedia :
·
Tuber,
sur Wikimedia Commons
·
Tuber, sur Wikispecies
Liens externes[modifier | modifier le code]
·
Référence Index
Fungorum : Tuber (en) (+ liste
espèces) (+
MycoBank)
·
Référence BioLib : Tuber P. Micheli ex
F.H. Wigg. (en)
//////////////
به ایتالیائی:
Al genere Tuber appartengono
diverse specie di funghi ipogei comunemente chiamati tartufi,
appartenenti alla famiglia Tuberaceae,
classe degli Ascomiceti. I tartufi hanno corpo fruttifero ipogeo,
ovvero sotterraneo, e crescono spontaneamente nel terreno accanto alle radici
di alcuni alberi o
arbusti, in particolare querce e lecci, con i quali
stabiliscono un rapporto simbiotico (micorriza).
Comunemente per tartufo si
intende il solo corpo fruttifero ipogeo che viene individuato con l'aiuto di
cani e raccolto a mano. Il tartufo è un alimento estremamente pregiato e
ricercato, molto costoso. Il tipico profumo penetrante e persistente si
sviluppa solo a maturazione avvenuta e ha lo scopo di attirare gli animali
selvatici (maiale, cinghiale, tasso, ghiro, volpe), nonostante
la copertura di terra, per spargere le spore contenute e perpetuare la specie.
Sotto la denominazione
di tartufo vengono ricomprese comunemente anche le terfezie,
genere della famigliaTerfeziaceae, detti anche tartufi del deserto.
Sono endemici di aree desertiche e semi-desertiche dei paesi che si affacciano
sul Mediterraneo, dove sono molto apprezzati.
La scienza che studia i
tartufi si chiama idnologia e deriva dal greco ὕδνον, hýdnon.
Indice
[mostra]
Caratteristiche[modifica | modifica wikitesto]
Le specie di questo genere
presentano il carpoforo globoso, con la superficie esterna (peridio)
liscia o verrucosa, l'interno (gleba) marmorizzato, spore brune,
sub-globose o ellissoidali, reticolate o spinose.
Storia[modifica | modifica wikitesto]
Il termine
"tartufo"[modifica | modifica wikitesto]
L'origine della parola
tartufo fu per molto tempo dibattuta dai linguisti, che dopo secoli di
incertezze giunsero alla conclusione, ritenuta probabile ma non definitiva, che
tartufo derivasse da territùfru, volgarizzazione del tardo
latino terrae tufer (escrescenza della terra), dove tufer sarebbe
usato al posto dituber (vedi Dizionario Italiano
Sabatini-Coletti, Giunti, Firenze 1999). Anche se, in effetti, i latini
chiamavano questo fungo terrae tuber, l'etimologia proposta
appare forzata.[senza fonte] Recentemente,
lo storico Giordano Berti, creatore dell'Archivio Storico del
Tartufo, ha dimostrato in modo convincente che il termine tartufo deriva
da terra tufule tubera.[2] Questo
titolo appare in testa ad un'illustrazione della raccolta del tartufo contenuta
nel Tacuinum sanitatis, codice miniato a contenuto naturalistico
risalente al XIV secolo, conosciuto in diverse versioni. Il termine
tartufo nasce quindi, secondo Berti, dalla somiglianza che nel Medioevo si
ravvisava tra questo fungo ipogeo e il tufo, pietra porosa
tipica dell'Italia centrale. Il termine si contrasse poi in terra
tufidee nei dialettali tartùfola, trìfula, tréffla, trìfola.
Il termine tartufo cominciò a diffondersi in Italia nel Seicento, ma nel
frattempo la dizione volgare era già emigrata in altri paesi d'Europa assumendo
varie dizioni: truffe in Francia, Trüffel in Germania, truffle in Inghilterra.
Il mondo antico[modifica | modifica wikitesto]
Le prime notizie certe sul
tartufo compaiono nella Naturalis Historia, di Plinio il Vecchio. Nel I
secolo d.C., grazie al filosofo greco Plutarco di Cheronea, si tramandò l'idea che
il prezioso fungo nascesse dall'azione combinata dell'acqua, del calore e dei
fulmini. Da qui trassero ispirazione vari poeti; uno di questi, Giovenale, spiegò che l'origine del
prezioso fungo, a quell'epoca chiamato "tuber terrae", si deve ad un
fulmine scagliato da Giove in prossimità di una quercia (albero
ritenuto sacro al padre degli dèi). Poiché Giove era anche famoso per la sua
prodigiosa attività sessuale, al tartufo da sempre si sono attribuite
qualità afrodisiache. Scriveva il medico Galeno: "il
tartufo è molto nutriente e può disporre della voluttà".
Il Medioevo e il
Rinascimento[modifica | modifica wikitesto]
Tra gli autori rinascimentali
degni di nota occorre citare almeno il medico umbro Alfonso Ceccarelli, il quale scrisse un libro
sul tartufo, l'Opusculus de tuberis (1564), dove sono
riassunte le opinioni di naturalisti greci e latini e vari aneddoti storici. Da
questa lettura risulta che il tartufo è sempre stato cibo altamente apprezzato,
soprattutto nelle mense di nobili ed alti prelati. Per alcuni, il suo aroma era
una sorta di "quinta essenza" che provocava sull'essere umano un
effetto estatico.
Una ricerca svolta da Raoul Molinari e Giordano
Berti su cronache medievali e rinascimentali, testi corografici del
Regno sabaudo, lettere di cronisti e viaggiatori sette e ottocenteschi, ha
portato alla luce una straordinaria quantità di notizie che esaltano
l'intero Monferrato (area che storicamente comprende il
Casalese, l'Alessandrino occidentale, l'Acquese, l'Astigiano, le Langhe e il
Roero) come luogo di produzione dei più eccellenti e profumati tartufi.
Tra i luoghi che fin dal
Medioevo sono rinomati per la ricerca ed il commercio dei tartufi emergono in
particolare due città: Casale
Monferrato i cui tartufi, prima dell'annessione al Regno del Piemonte,
erano destinati alla corte mantovana dei Gonzaga; Tortona, centro
di rifornimento per i Visconti-Sforza diMilano.
Produzione e uso[modifica | modifica wikitesto]
Questa voce o sezione sull'argomento funghi non cita le fonti necessarie o
quelle presenti sono insufficienti.
Puoi migliorare
questa voce aggiungendo citazioni da fonti attendibili secondo
le linee guida sull'uso delle fonti. Segui
i suggerimenti del progetto
di riferimento.
|
I tartufi sono relativamente
rari, in quanto la loro crescita dipende da fattori stagionali, oltre che
ambientali. In certe annate di particolare scarsità arrivano a costare cifre
molto elevate (per il Tuber magnatum, il bianco più pregiato,
talvolta si è arrivati a 4.500 euro al chilo).
L'Italia è uno
dei maggiori produttori mondiali ed esportatori di tartufi. Nell'intera
Penisola è possibile raccogliere tutte le specie di tartufo impiegate ingastronomia.
Le più importanti zone di
produzione di tartufo bianco, per via della loro conformazione geografica, sono
il Piemonte (in
particolare Alba, in provincia di Cuneo, la provincia
di Asti e una parte della provincia di Torino), la Lombardia sud-orientale
(Carbonara
di Po, in provincia di Mantova, nella protetta Isola
Boscone),[3] l'Emilia-Romagna (tutta
la fascia appenninica a partire da Piacenza, e in
particolare i colli bolognesi e forlivesi), la Toscana (specialmente
i comuni di San Miniato, in provincia
di Pisa e San Giovanni d'Asso, in provincia di Siena), l'Umbria (Città di Castello, Gubbio e
Norcia, in provincia di Perugia) le Marche (con
in testa Acqualagna e Sant'Angelo in Vado, in provincia di Pesaro e Urbino), l'Abruzzo con
il paese di Ateleta,
in provincia dell'Aquila, e il Molise, le cui
zone di maggior raccolta sono quelle ricadenti nei comuni di Larino e Spinete,
in provincia di Campobasso, e Frosolone, San Pietro Avellana e Vastogirardi in provincia d'Isernia.
Molto più comune invece il
tartufo nero, che vede in Umbria e in Molise alcune delle zone più vocate alla
sua produzione, sia della varietà estiva (il cosiddetto scorzone),
sia della più pregiata varietà invernale (Tuber melanosporum). Altre
produzioni, di recente scoperta, si individuano in Campania(Sannio e Irpinia), Calabria, Basilicata e Sicilia, dove i
tartufi hanno iniziato a essere valorizzati solo in tempi recentissimi.
Il Delta
del Po, in Veneto, è un'altra zona che bene si presta a ospitare la
produzione dello scorzone, ma anche del Tuber albidum,
detto marzolino obianchetto.
Ricerca con maiali e cani[modifica | modifica wikitesto]
In Italia è sempre possibile
raccogliere tartufi, salvo il periodo di fine aprile. Tradizionalmente la
raccolta era compiuta impiegando un maialino. Il
problema di tale metodo è che il maiale è ghiotto di tartufi, ed occorre
trattenerlo per impedirgli di mangiare il ritrovato.
Al giorno d'oggi, in Italia
si impiegano esclusivamente cani debitamente addestrati. Non si impiegano razze
particolari (a parte il lagotto
romagnolo), al contrario in genere si sceglie un meticcio di piccola
taglia. Invece in alcune regioni della Francia, in particolare nel Lot e nel Périgord,
si usa ancor oggi andare in cerca di tartufi con maiali perfettamente
addestrati; un'abitudine che in Italia, come ha dimostrato un'accurata ricerca
di Giordano Berti su una grande quantità di
riviste illustrate e fotografiche, è scomparsa nel secondo dopoguerra in
seguito alla crescente richiesta di tartufi ed al conseguente sviluppo di
"scuole" per l'addestramento di cani da tartufo.
Nonostante l'associazione
dell'immagine del cinghiale al tartufo, la raccolta con cinghiale non
è stata mai utilizzata, a causa dell'evidente difficoltà di controllare un
animale selvatico e non addomesticabile.
Coltivazione[modifica | modifica wikitesto]
La coltivazione del tartufo
o tartuficoltura è allo stadio sperimentale in Italia ed
in Francia.
Per creare un terreno adatto alla produzione intensiva del tartufo, o tartufaia
coltivata, occorre scegliere un terreno calcareo e povero di humus, scegliere una
varietà di tartufo ed impiantare essenze arboree ed arbustive tartufigene (quercia, nocciolo, salice, leccio). Le
pianticelle sono preventivamente micorizzate,
ovvero le radici sono già in simbiosi con le ife fungine
prescelte. I risultati della tartuficoltura sono stati deludenti con le specie
più pregiate di tartufo (Tuber magnatum), mentre con le altre, la produzione
raggiunge ottimi livelli di qualità e quantità. Data la forte domanda non ci
sono stati ancora forti impatti sui prezzi.
Risultati ottimi si sono
avuti con l'impianto di ulteriori piantine micorrizzate in aree boschive dove
il tartufo cresce naturalmente. Per tartufaia controllata si
intende una tartufaia naturale migliorata con opportune pratiche colturali ed
incrementate con la messa a dimora di idonee piante arboree ed arbustive
tartufigene, preventivamente micorrizate.
Preparazione[modifica | modifica wikitesto]
Fagottini ripieni di
formaggio, conditi con abbondante tartufo
Raramente viene
commercializzato intero e fresco, a causa del costo esorbitante, della
difficoltà di trasporto e conservazione e della caratteristica attitudine del
tartufo ad essere trasformato in modo creativo. È sufficiente infatti una
ridottissima quantità di tartufo per insaporire un piatto o una salsa, e
l'enorme valore aggiunto della lavorazione stimola il
proliferare di piccole imprese di trasformazione.
Vengono preparati normalmente
vasetti con tartufi interi di piccole dimensioni, e anche altri prodotti a base
di tale fungo: carpaccio (ovvero a fettine molto
sottili), salse pronte comprendenti in genere una base di funghi, che si
prestano all'uso su crostini, bruschette,
pasta di grano duro, pasta fresca o di soia, bistecche di
filetto. Altre preparazioni comuni sono la grappa e l'amaro al
tartufo.
Gli oli
d'oliva aromatizzati al tartufo sono molto richiesti, ma a causa di
difficoltà insite nel processo di produzione, la maggior parte di essi vengono
preparati con aroma di sintesi a base di bis-metiltiometano: sono quindi
prodotti non naturali. Tale aroma viene spesso aggiunto anche a salse con polpa
di tartufo. Per evitare di acquistare prodotti sintetici occorre osservare se
sull'etichetta appare la dicitura "aroma" che significa, in pratica,
a base di bis-metiltiometano. Quando il prodotto è naturale in genere non
appare alcuna specifica oppure è specificato come "aroma naturale".
Alcune preparazioni particolari si stanno affermando grazie all'inventiva dei
produttori, come le peschette al tartufo d'Abruzzo, preparati
con pesche verdi nane, olio ed aceto.
Legislazione[modifica | modifica wikitesto]
La legge dal 1985, in seguito
all'incremento della raccolta e al diffondersi di pratiche non eco-compatibili,
ha regolato la raccolta di tartufi. La legge 16 dicembre 1985, n. 752,
"Normativa quadro in materia di raccolta, coltivazione e commercio dei
tartufi freschi o conservati destinati al consumo" (g.u. 21 dicembre 1985,
n. 300) ha dato mandato alle Regioni di regolare la raccolta sul proprio
territorio, stabilendo alcune regole comuni:
·
è vietato commercializzare tartufi immaturi o non
appartenenti alle 9 specie elencate di seguito;
·
la raccolta dei tartufi è libera nei boschi e nei
terreni non coltivati, compresi i pascoli;
·
la raccolta nelle tartufaie "coltivate"
ed in quelle "controllate" compete ai titolari della loro conduzione,
se debitamente autorizzate, delimitate e segnalate;
·
la raccolta tramite zappatura, sarchiatura ed
aratura è severamente punita in quanto uccide il fungo;
·
è vietato l'utilizzo del maiale per la ricerca del
tartufo, a causa dei danni ambientali provocati da questo animale nella
ricerca.
Specie di Tuber[modifica | modifica wikitesto]
Queste sono le specie di
Tartufo la cui raccolta è consentita in Italia. Esistono altre specie,
lievemente tossiche e di odore nauseabondo, e che quindi non si prestano alla
raccolta. Non esistono specie molto tossiche o velenose.
1.
Tartufo bianco pregiato, Tuber
magnatum Pico
2.
Tartufo nero pregiato, Tuber melanosporum Vittad.
3.
Tartufo moscato, Tuber brumale var. moschatum De
Ferry
4.
Tartufo nero estivo, Scorzone, Tuber
aestivum Vittad.
5.
Tartufo uncinato, Tuber
uncinatum Chatin
6.
Tartufo nero invernale, Tuber
brumale Vittad.
7.
Tartufo bianchetto o Marzolino, Tuber
borchii Vittad. = Tuber albidum Pico
8.
Tartufo nero liscio, Tuber
macrosporum Vittad.
9.
Tartufo nero ordinario o tartufo di Bagnoli, Tuber mesentericum Vittad., di scarso
valore economico, considerato da alcuni un omonimo del Tuber aestivum..
13.
Tartufo rossetto, Tuber
rufum Pico
La denominazione Vitt. o
Vittad. si riferisce a Carlo
Vittadini, scopritore di diverse specie.
Note[modifica | modifica wikitesto]
1.
^ P.A.
Micheli, Nova Plantarum Genera, 1729.
3.
^ Dal
26 ottobre al 10 novembre 2013 a Carbonara di Po < Feste del Tartufo 2013
< Archivio 2013 < Eventi < Associazione Strada del Tartufo Mantovano
Bibliografia[modifica | modifica wikitesto]
·
Adolphe Chatin, La
truffe, Paris, G. Baillière, 1892.
·
Giordano
Berti, Compagni di naso. Cercatori di tartufi nelle riviste
dell'Ottocento, in CHARTA - Rivista di antiquariato e collezionismo, n.105,
settembre/ottobre 2009, pp. 76–79.
Riccardo Ragni, "Tuber
prezioso", la tartuficoltura antica e attuale in una visione d'insieme,
«Bioarchitettura» anno XXII n.82 09/2013 Bolzano.
Voci correlate[modifica | modifica wikitesto]
·
Terfezia
Altri progetti[modifica | modifica wikitesto]
Collegamenti esterni[modifica | modifica wikitesto]
Approfondimenti storici e
culturali
·
Nel Palazzo di Re
Tartufo. Mostra multimediale, istitutograf.org.
·
Racconti e
leggende sul tartufo, andareatartufi.com.
·
Il Tartufo Sito
interamente dedicato al mondo dei tartufi.
·
Come
conservare il tartufo: guida e video, benessere.atuttonet.it.
·
Tuber,
in Tesauro del Nuovo
soggettario, BNCF, marzo 2013.
| [altre]
//////////////
دمبل گیاهی
است از تیره ریشهداران رده قارچها که در
تداول عامه به قارچهای خوراکی و قارچهای چتری و کلاهکداری اطلاق میشود،
که پس از بارش باران میروید.[۱][۲][۳]
دمبل را در عربی فطر، الکمأ یا الفقع میگویند.[۴]
محتویات
[نمایش]
مردمان جنوب ایران بویژه در کوخرد هرمزگان
دُمبَل را جمع میکنند و پس از شستن و تمیز کردن میپزند و با برنج یا نان میخورند
و یا آن را کباب میکنند. به این خوراک خیر میگویند. خیر خوراکی خوشمزه و مقوی
است.[۵][۶][۷]
در فصل زمستان و بهار و
پس از بارش باران در پشتهها (پشتخههای) کوخرد بویژه در
پشتخههای مدی آباد، او شیرینو، و
بشتخه جابر و بشتخه ترارو و کوه زیر بهترین نوع خیر درست میشود.[۸]
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
1.
پرش به
بالا↑ دکتر:جبرائیل،
جبور، سلیمان، البدو
والبادیه دارالعلم
للملایین: بیرت، چاب اول، انتشار سال ۱۹۸۸ میلادی. (به عربی).
3.
پرش به
بالا↑ محمدیان،
کوخردی، محمد ، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
4.
پرش به
بالا↑ الکوخردی،
محمد، بن یوسف، (کُوخِرد
حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران
Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
5.
پرش به
بالا↑ محمدیان،
کوخردی، محمد ، “ (به یاد کوخرد) “، ج۱. ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
8.
پرش به
بالا↑ الکوخردی،
محمد، بن یوسف، (کُوخِرد
حَاضِرَة اِسلامِیةَ عَلی ضِفافِ نَهر مِهران
Kookherd, an Islamic District on the bank of Mehran River) الطبعة الثالثة، دبی: سنة ۱۹۹۷ للمیلاد.
/////////
به عربی کما، نبات الرعد:
الكمأ أو الترفاس( تسمية
امازيغية) أو الفقع (في الجزيرة) أو نبات
الرعد أو بنت الرعد أو العبلاج (في
السودان) هو اسم لعائلة من الفطريات تسمىالترفزية (باللاتينية: Terfeziaceae) وهو فطر بري
موسمي ينمو في الصحراء بعد سقوط
الأمطار بعمق من 5 إلى 15 سنتيمتر تحت الأرض ويستخدم كطعام عادة ما
يتراوح وزن الكمأة من 30 إلى 300 غرام. ويعتبر من ألذ وأثمن أنواع الفطريات
الصحراوية. ينمو الكمأة على شكل درنة البطاطا في الصحاري، فهو ينمو بالقرب من نوع
من النباتات الصحراوية قريبا من جذور الأشجار الضخمة، كشجر البلوط على سبيل
المثال. شكله كروي لحمي رخو منتظم، وسطحه أملس أو درني ويختلف لونه من الأبيض إلى
الأسود، ويكون في احجام تتفاوت وتختلف وقد يصغر بعضُها حتى يكونَ في حجم حبَّة
البندق، أو يكبُر ليصلَ حجم البرتقالة.
محتويات
[أظهر]
عدة أنواع من الكمأة مثل الزبيدي ولونه يميل إلى البياض وحجمه كبير قد
يصل إلى حجم البرتقالة الكبيرة، والخلاسي ولونه أحمر وهو أصغر من الزبيدي وهو في
بعض المناطق ألذ وأغلى في القيمة من الزبيدي، والجبي ولونه أسود إلى محمرة وهو
صغير جدا، والهوبر ولونه أسود وداخله أبيض وهذا النوع يظهر قبل ظهور الكمأة
الأصلية وهو يدل على أن الكمأة ستظهر قريبا، وهو أردأ أنواع الكمأة.
اماكن وجوده[عدل]
يتواجد عادة في المناطق الصحراوية أو الشبه صحراوية في منطقة البحر الأبيض المتوسط والشرق الأوسط وشمال أفريقيا. ينمو الكمأة بكثرة في السعودية والكويت،
الأنبار غرب العراق،وبادية السماوة جنوب العراق ، وبلاد الشام (البادية السورية،
مدينة السخنة تحديدا)،
وشمال أفريقية، وفرنسا وإيطاليا،في إيران(مدينة يامتشي-یامچی) ويعتبر الكمأ
الموجود في السخنة وما
حولها من أجود الأنواع في العالم. ويعرف مكان الكمأة إما بتشقق سطح الأرض التي
فوقها أو بتطاير الحشرات فوق الموقع.
وينمو متكافلا مع نبات الرقروق ويوجد متصلا بجذوره. وكون الكمأ نوع من
أنواع الفطر فهو نبات طفيلي لا يحتوي على الكلوروفيل فلا يقوم بعملية البناء
الضوئي فهو يعتمد على غذائه بقايا حيوية موجوده في التربة من نباتات وبقايا
حيوانات وجيف حيث يقوم البرق بفك الرابط الهيدروجينية لهذه البقايا مما يساعد
الكما على النمو
كما أن أفضل وقت للبحث عنه هو عند الفجر أو الأصيل حين تكشف أشعة
الشمس الخفيفة أي تغير بسيط يعتري سطح الرمال. وعند العثور عليه يجب حفظه في مكان
مظلم وبارد والأفضل وضعه في سلة وعدم وضعه في كيس بلاستيكي لتجنب فساده وتغير
مذاقه.
(التكافل :
اتحاد نباتين في الوظائف الحيوية للحصول على الغذاء)
تصنيفه[عدل]
أنواع الكمأ الصحراوي التي يبلغ عددها حوالي 30 نوعاً، تنتمي كلها إلى
عائلة تيرفيزيا أو تيرمانيا، وهي قريبة لأنواع الكمأ العطري بيدموند وألبا وأمبريا
الإيطالية و"بيريغورد" الفرنسية التي تنمو حول أشجار البلوط
والبندق.ويصنف على انه من الفصيلة الكمءية من اللا زهريات.
نموه[عدل]
تنمو الكمأة في الصحاري وغالباً بالقرب من نبات «الرقروق» وتتكون من
مستعمرات قوام كل مجموعة من عشر إلى عشرين حبة، وشكلها كروي لحمي رخو منتظم،
وسطحها أملس أو درني ويختلف لونها من الأبيض إلى الأسود. يعرف مكان الكمأة إما
بتشقق سطح الأرض التي فوقها أو بتطاير الحشرات فوق الموقع.و يوجد على سطح الكمأة
تشققات تمتلئ عادة بالتراب، وإذا لم يجمع الفقع فإنه يتحول إلى تراب.[1] في
السودان يتكافل فطر الكمأه[العبلاج]مع أشجار السَّنْط.
المحتويات الكيميائية[عدل]
تبين من تحليل الكمأة احتواؤها على البروتين بنسبة 9% ومواد نشويه
بنسبة 13% ودهن بنسبة 1% وتحتوي على معادن مشابهة لتلك التي يحتويها جسم الإنسان
مثل الفوسفور والصوديوم والكالسيوم والبوتاسيوم. كما تحتوي على فيتامين "ب1،
ب2" وهي غنية بفيتامين أ. كما تحتوي على كمية من النيتروجين بجانب الكربون
والأكسجين والهيدروجين، وهذا ما يجعل تركيبها شبيهاً بتركيب اللحم. وطعم المطبوخ
منها مثل طعم كلى الضأن. تحتوي أحماض امينية الضرورية لبناء خلايا الجسم.[2]
الفوائد[عدل]
في الطب البديل[عدل]
ذكر الكمأ في عدد من مصادر الطب البديل والنبوي، وتستعمل الكمأة شعبياً لعلاج هشاشة الأظافر وسرعة تكسرها أو تقصفها،
وتشقق الشفتين واضطراب الرؤية، وتستعمل الكمأة كغذاء جيد حيث تبلغ قيمتها الغذائية
أكثر من 20% من وزنها حيث تحتوي على كمية كبيرة من البروتين، ويصنع من الكمأة
الحساء الجيد وتزين بها موائد الأكل. ويجب أن تطبخ جيداً ولا تؤكل نيئة حيث تسبب
عسر الهضم. كما يتم غسلها جيداً وتجفيفها وسحقها لتقوية الباءة وذلك بعمل مغلي
منها بشرط ألا يقل زمن الغلي عن نصف ساعة ويستعمل عصير الكمأة لجلاء البصر كحلاً.
كما يتم حك الأثمد مع الكمأة والتكحل به لتقوية النظر والجفون ودفع نزول الماء من
العين. ويستعمل ماء الكمأ لمنع حدوث التليف لدى
مرض التراخوما، وذلك عن طريق التدخل إلى حد كبير في تكوين الخلاياالمكونةللألياف،[بحاجة لمصدر] وعليه
فإن الكمأة تستعمل على نطاق واسع في علاج التراخوما في مراحلها المختلفة.
ما قيل عنه[عدل]
قال عنها الطب القديم هي باردة رطبة في الدرجة الثالثة رديئة للمعدة،
بطيئة الهضم، وإذا أدمنت أورثت السكتة والفالج ووجع المعدة وعسر البول. والرطبة
أقل ضررا من اليابسة ومن أكلها فليسلقها بالماء والملح والزعتر ويأكلها بالزيت
والتوابل الحارة لأن جوهرها أرضي غليظ وغذاءها رديء، لكن فيها جوهر مائي لطيف يدل
على خفتها، والاكتحال بها نافع من ظلمة البصر والرمد الحار. وقد اعترف فضلاء
الأطباء بأن ماءها يجلو العين. والمعروف أن ذكر الكمأة ورد في كتب التراث، وكتابات
الأسلاف، وهي الثمر الوحيد الذي لا يزرع..
ومن هنا يقول عنها الذين يقومون باقتلاعها وجمعها من الأرض:
هي بنت البر والبر حاويها
منغنغة بالدهن وعظام ما فيها
تحذيرات[عدل]
ينصح بعدم أكل الكمأة للمصابين بأمراض في معداتهم أو أمعائهم كما يجب
عدم أكلها من قبل المصابين بالحساسية والأمراض الجلدية، ويجب عدم أكل الكمأة نيئة
وعدم شرب الماء البارد عليها إذا كانت بعد الطبخ لما في ذلك من ضرر على المعدة.
كما يجب تنظيف الكمأة من التراب الموجود في التشققات الموجودة بها.
المعلومات الغذائية عن طبق الكمأ[عدل]
يحضّر هذا الطبق من الفقع أو الكمأ، البصل، الطماطم، معجون الطماطم،
الكركم، الزنجبيل، الزيت، عصير الليمون الحامض، البهار والملح. تحتوي وجبة الفقع
(الكمأ) (200 غ تقريباً) على المعلومات الغذائية التالية:[3]
·
السعرات
الحرارية: 150
·
الدهون:
7
·
الدهون
المشبعة: 1
·
الكوليسترول:
0
·
الكاربوهيدرات:
17
·
البروتينات:
8
معرض الصور[عدل]
وصلات خارجية[عدل]
مراجع[عدل]
·
دکتر:جبرائیل،
جبور، سلیمان، البدو
والبادیة دار
العلم للملایین: بیرت، لبنان، الطبعة الأولى، عام 1988 للميلاد.
////////////////
به انگلیسی:
The Terfeziaceae, or desert truffles, is a
family of truffles (Arabic:
كمأ Kamā') endemic to arid and semi-arid areas of
the Mediterranean Region, North
Africa, and the Middle East, where they live in ectomycorrhizal association
withHelianthemum species
and other ectomycorrhizal plants (including Cistus, oaks,
and pines). This group consists of three genera: Terfezia, Tirmania,
and Mattirolomyces. They are a few centimetres across and weigh
from 30 to 300 grams (1-10 oz). Desert truffles are often used as a
culinary ingredient.
Family description[edit]
Fruit-bodies (ascomata) are large, more or less spherical to turbinate
(like a top), thick-walled, solid; the asci are formed
in marbled veins interspersed with sterile tissue. The asci are cylindrical to
spherical, indehiscent (not splitting open at maturity), and sometimes stain
blue in iodine. Ascospores are hyaline to
pale brown, spherical, uninucleate.[1]
Habitat and ecology[edit]
Desert truffles, as the name suggests, predominantly grow in the desert.
They have been found in arid and semi-arid zones of the Kalahari
desert, the Mediterranean basin, Iran, Iraq, Kuwait, the Sahara, Saudi
Arabia, Qatar, Libya,Spain, Greece, Cyprus, Hungary, Croatia,
and China.[2] [3] It
is commonly said that they are formed where lightning strikes the desert sands,
since they are not the most common of fungi (thus justifying their cost).
Culinary use and commercial importance[edit]
Desert truffles do not have the same flavor as European truffles, but
tend to be more common and thus more affordable. Forest truffles (Tuber genus)
typically cost $100 per kilogram, and Italian truffles may sell for up to $2200 per
kilogram, while Terfezia truffles sold as of 2002 in Riyadh
for $80 to $105 a kilo, and in recent years have reached, but not yet exceeded
$270.[4]
Vernacular names[edit]
Desert truffles go by several different names. In Iran they are
called Donbalan, In Turkey they are called Domalan in
Central Anatolia and Keme on the Syrian border, In Algeria they
are called terfez, in Egypt the Bedouin of
theWestern
Desert call them terfas. The Kuwaitis call
them fagga, the Saudis faq'h, and in Syria, and in libya terfase,
they are known by their classical Arabic name, kamaa. Iraqis call
them kamaa, (or kima or chima depending
on local dialects) and in Oman they are either faqah or zubaydi.
The Hebrew word is kmehin. In
southern Spain,
they are known as turmas or criadillas and in
the Canary Islands they are known as "Papas Crias"."In Botswana
they are called "mahupu". In Iran; they are called Dombal. The Nama-Damara call them !Nabas,
where they are also known as the "Kalahari truffle".
In Saudi Arabia, there are two varieties; khalasi are
oval with a black skin and a pinkish-ivory interior, and zubaidihave
a cream colour but are generally more expensive.
In oceanic countries, there is some confusion regarding the desert
truffle, as the yam is often referred to as thecommon
desert truffle as well.[5]
Species list[edit]
·
Terfezia arenaria
·
Terfezia boudieri
·
Terfezia claveryi
·
Terfezia leptoderma
·
Terfezia terfezioides - phylogenetic analyses
based on nuclear rDNA sequences strongly suggest that this
species be reassigned to the originalmonotypic genus Mattirolomyces.[6]
·
Tirmania nivea
·
Tirmania pinoyi
References[edit]
|
Wikimedia Commons has media related toTerfeziaceae.
|
1. Jump up^ Cannon,
P.F., Kirk, P.M. (2007). Fungal Families of the World. p. 347.
Singapore: CABI Publishing. 456 pp.
2. Jump
up^ Kagan-Zur V. Terfezias, a family of mycorrhizal edible
mushrooms for arid zones. In: Schlissel, Arnold; Pasternak, D.
(2001). Combating desertification with plants. New York: Kluwer
Academic/Plenum Publishers. ISBN 0-306-46632-5.
3. Jump up^ Loizides,
M., Hobart, C., Konstandinides, G., Yiangou, Y. (2012). Desert Truffles: The
mysterious jewels of antiquity. Field Mycology 13 (1): 17-21. doi:10.1016/j.fldmyc.2011.12.004
5. Jump up^ Tedder,
M. M. Yams, a description of their cultivation on Guadalcanal in the Solomon
Islands.(Noumea: South Pacific Commission, 1974) pp. xi
6. Jump up^ Percudani,
R., Trevisi, A., Zambonelli, A., Ottonello, S. (1999). Molecular phylogeny of
truffles (Pezizales: Terfeziaceae, Tuberaceae) derived from nuclear rDNA
sequence analysis. Molec. Phylogenet. Evol. 13(1):169-80.
·
Dıéz J, Manjón JL, Martin
F. (2002) Molecular
phylogeny of the mycorrhizal desert truffles (Terfezia and Tirmania),
host specificity and edaphic tolerance. Mycologia 94(2):247–259.
External links[edit]
Kingdom:
|
|
Division:
|
|
Subphylum:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
Terfeziaceae
|
Genera
|
|
Terfezia
Tirmania Mattirolomyces |