[1] - سرو. [ س َرْوْ ] (اِ) پهلوی «سرو» (فرهنگ وندیداد ص 206)
و «سرب » (بندهشن ص 116)،طبری «سور» (سرو) (واژه
نامه ص 448)، عربی «سرو»، سریانی
«شربینا» (بضم اول )،اکدی «شورمنو» . اصل کلمه اکدی است . (معجمیات عربیه - سامیه
ص 221). فرانسوی «سیپره » . «کوپرسوس » (ثابتی ص 187).
(از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نام درختی است معروف و مشهور و آن سه
قسم میباشد: یکی سرو آزاد و دیگری سرو سهی و سیم سرو ناز و عربان سرو را شجرةالحیة
خوانند، چه گویند هرجا که سرو هست البته مار هم هست . اگر برگ آن را بکوبند و با
سرکه بیامیزند موی را سیاه کند. (برهان ). درخت معروف و آن سه قسم است : سرو ناز
که شاخهایش متمایل است ، سرو آزاد که شاخهایش راست رسته باشد و سرو سهی که دو شاخش
راست رسته باشد. (رشیدی ) :
آنکه نشک آفرید و سرو سهی
آنکه بید آفرید و نار و بهی .
آنکه نشک آفرید و سرو سهی
آنکه بید آفرید و نار و بهی .
رودکی .
یکی سرو بد سبز و برگش گشن
برو شاخ چون رزمگاه پشن .
فردوسی .
گر سرو را ز گوهر بر سر شعار باشد
ور کوه را ز عنبر در سر خمار باشد.
منوچهری .
حمام وفاخته بر شاخ سرو و قمری اندر گل
همی خوانند اشعار و همی گویند یالهفی .
منوچهری .
ما را بدل خاربنی سروی داد
برداشت چراغکی و شمعی بنهاد.
قطران .
بگویشان که جهان سرو من چو چنبر کرد
به مکر خویش خود این است کار کیهان را.
ناصرخسرو.
گه مرا داد شکّرش بوسه
گاه سروش مرا گرفت کنار.
مسعودسعد.
دست قضا گر شکست شاخ نو از سرو
سرو سعادت به جویبار بماناد.
خاقانی .
بی سرو قد تو جعد شمشاد
بر جبهت بوستان مبینام .
خاقانی .
در ره دین چو نی کمر بربند
تا سرآمد شوی چو سرو بلند.
نظامی .
سرو شو از بند خود آزاد باش
شمع شو از خوردن خود شاد باش .
نظامی .
گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد.
سعدی .
از صفات سرو است : راستین . بلند. سرفراز. سرکش . تازه . جوان . جوانه .نوخاسته . سایه دست . پابرجای . پادرگل . پایدار. چمن زاد. بستانی . بوستان آرای . اگر کنایه از معشوق باشد به این کلمات تعریف کنند: موزون . سیمین . سیم اندام . گل اندام . بهاراندام . لاله رنگ . سمن بار. سهی بالا. صنوبرخرام . طوبی خرام . خوشخرام . پریشان خرام . قیامت خرام . بی پرواخرام . قیامت قیام . خرامنده . خرامان . چمان . یازان . نوان .سبک جولان . هوادار. خوشرفتار. روان . دلجوی . قباپوش . سبزپوش . یکتاپوش . (آنندراج ).
- سرو آزاد ؛ سروی که شاخهایش راست باشد. (آنندراج ). سروی که راست رود و آن را به این اعتبار آزاد گفته اند که از قید کجی و ناراستی و پیوستن به شاخ دیگر فارغ است و بعضی گویند هر درختی که میوه ندهد آن را آزاد خوانند، چون سرو میوه ندهد آن را آزاد خوانند و جمعی گفته اند هر درختی را کمالی و زوالی هست چنانکه گاهی پربرگ و تازه است و گاهی پژمرده و بی برگ و سرو را هیچ یک از آنها نیست و همه وقت سبز و تازه است و از این علتها فارغ و این صفت آزادگان است ، بدین جهت آزادباشد. (برهان ) (آنندراج ):
چو رستم بپیمود بالای هشت
بسان یکی سرو آزاد گشت .
فردوسی .
چو هولک بر دو چشم دلبر افتاد
درون آمد ز پا آن سرو آزاد.
اسدی .
سرو آزاد را جهان دورنگ
رنگ مدهامتان نخواهد داد.
خاقانی .
غمش بر غم فزود آن سرو آزاد
دل خود را بدست سیل غم داد.
نظامی .
- سرو خرامان .
- سرو روان :
یکی بخرام در بستان که تا سرو روان بینی
دلت بگرفت در خانه برون آ تا جهان بینی .
خاقانی .
فرودآمد رقیبان را نشان داد
درون شد باغ را سرو روان داد.
نظامی .
- سرو سهی ؛ سروی باشد دوشاخ و شاخهای آن راست می باشد، چه سهی به معنی راست آمده است .(برهان ) (غیاث ). سروی که دو شاخش راست رسته باشد. (آنندراج ). سرو راست رسته :
ولیت سرو سهی باد سرکشیده به ابر
عدوت سرو مسطح که برنیارد شیر.
مسعودسعد.
در سهی سرو چون شکست آید
مومیایی کجا بدست آید.
نظامی .
تا بو که یابم آگهی از سایه ٔسرو سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوشخرامی میزنم .
حافظ.
و رجوع به سرو سهی شود.
- سرو کوهی ؛ درختی است که گونه ٔ آن را کوکلان ، ناژون ، ورس ، اورس ، سندروس ، ابهل ، عرعر، ارچه ، ارچاه ، ارسا، ارورج و مای مرز نامند. سه گونه ٔ این درخت در ایران هست و آنها عبارتند از: پیرو، مای مرز و اورس . (یادداشت مؤلف).
/////////////
سرو کوهی (ابهل)
در شمال ایران با نامهای محلی «سرو کوهی» و «مای مرز» در رامیان-
«ریس» در نور- «لمبیر» در سوادکوه شناخته میشود. در کتب طب سنتی با اسامی «ابهل»
و «صافینا» نامبرده شده است. به فرانسوی
Sabine وGenevrier sabine وSabinier و Savinier
و به انگلیسی Savin و Savine گفته میشود.
گیاهی است از ردهConiferae
تیره Cupressaceae نام علمی آن Juniperus sabina L . و مترادف آنSabina officinalis Garcke وJuniperus lycia Pall . میباشد. ثمر درختچه را نیز
«ابهل» یا «تخم وهل» مینامند.
مشخصات
ابهل درختچهای است کوچک کوتاه که معمولا روی دامنههای کوهستان به
شکل پشته میخزد. برگهای آن معطّر به رنگ سبز غباری و برگهای اولیه سوزنی تیز و
برگهای ساقهها فلسی است که اطراف ساقهها را در آغوش گرفته است. میوه آن کوچک،
کمی بزرگتر از نخود، کروی به رنگ آبی تیره غبارآلود با 6- 4 فلس میباشد.
این درختچه در کوهستانهای اروپای مرکزی و جنوبی و غرب آسیا تا شمال سیبریه انتشار دارد. در ایران در ارتفاعات و در مرز فوقانی جنگلهای شمال ایران دیده میشود و در جنگلهای نور و کجور تا ارتفاع 3300 متر بالا میرود. معمولا از
معارف گیاهی، ج5، ص: 195
سرشاخههای این گیاه که پوشیده از برگهای فلسیشکل کوچک و به شکل استوانه باریک و نازک است، به عنوان دارو استفاده میشود و اغلب با گل و گاهی با میوه نیز همراه است.
این درختچه در کوهستانهای اروپای مرکزی و جنوبی و غرب آسیا تا شمال سیبریه انتشار دارد. در ایران در ارتفاعات و در مرز فوقانی جنگلهای شمال ایران دیده میشود و در جنگلهای نور و کجور تا ارتفاع 3300 متر بالا میرود. معمولا از
معارف گیاهی، ج5، ص: 195
سرشاخههای این گیاه که پوشیده از برگهای فلسیشکل کوچک و به شکل استوانه باریک و نازک است، به عنوان دارو استفاده میشود و اغلب با گل و گاهی با میوه نیز همراه است.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در برگها و سرشاخههای گیاه در حدود 3- 2 درصد
اسانس به نام اسانس سابین 274] وجود دارد. به علاوه دارای تانن، رزین و کمی قند میباشد.
در اسانس برگهای گیاه قسمت عمده یعنی در حدود نصف آن الکلی به نام سابینول 275] میباشد.
به علاوه دارای ژرانیول 276]، سیترونلّول 277]، سابینن 278] و ... میباشد. ماده
سابینن در شکل راست آن در اسانس ابهل و همچنین در اسانس پونه کوهی وجود دارد.
خواص- کاربرد
برگ و ساقههای برگدار باریک این گیاه دارای بویی تند شبیه بوی
تربانتین و طعم آن تند و بسیار تلخ است که مربوط به اسانس عامل آن میباشد. ابهل
مانند سداب بهطور کلی بسیار قاعدهآور است و اثر ابهل خیلی بیشتر میباشد تا حدی
که گاهی موجب التهاب خارشآور شدیدی در رحم شده و ممکن است موجب خونریزی شدید رحم
شود و برای سقط جنین به کار میرود که خیلی مؤثر است. از نظر سقط جنین معمولا گرد
آن را در حد خوراک روزانه 5/ 1- 1 گرم در 24 ساعت تجویز میکنند. در مورد استعمال
داخلی و خوردن آن باید خیلی بااحتیاط عمل کرد و زیر نظر پزشک باشد. در استعمال
خارجی نیز برای بیماریهای جلدی نظیر زگیلها مفید است.
ابهل از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی گرم و خشک است خواص آن:
ضماد برگ آن به سر برای سرسام مفید است و خوردن میوه آن برای فلج و سستی
نافع میباشد. ریختن قطره روغن میوه آن در گوش برای رفع سنگینی شنوایی بسیار نافع است. و برای تهیه روغن آن میوه را کوبیده در روغن کنجد ریخته در ظرف آهنی میجوشانند تا سیاه شود. اگر مخلوط میوه آن را با عسل و آب غرغره کنند برای رفع درد بن دندان و تعفن دهان مفید است. اگر 40 گرم از میوه آن را با 20 گرم روغن گاو و 20 گرم عسل مخلوط و بخورند برای نفستنگی مفید است. خوردن دمکرده میوه آن برای تحلیل نفخ معده، استسقا، قاعده آوردن و سقط جنین مؤثر است. شیاف آن که با عسل تهیه شود نیز همین خواص را دارد. خوردن 12 گرم آن کرمهای معده را میکشد. اگر 40 گرم پاککرده میوه آن را با روغن گاو به قدری که روی آن را بپوشاند بپزند تا روغن جذب شود بعد آن را ساییده با 40 گرم قند مخلوط و هر روز صبح 8 گرم آن را اشخاص سردمزاج با آب گرم بخورند برای دردهای اعضای پایین بدن و بواسیر و دفع کرمهای روده نافع است. پاشیدن گرد آن روی زخمهای بد و خورنده و التیام زخمهای متعفن مفید است. مالیدن آن با سرکه به سر برای جلوگیری از ریختن موی سر نافع است. مقدار خوراک آن طبق نظر حکمای طب سنتی تا 12 گرم است. مضّر معده و حلق است و از این نظر باید با عسل خورد. مضر کبد گرم است. و از این نظر باید با خولنجان خورد.
گرد ابهل: برگ ابهل به مقدار مورد نظر گرفته و در گرمخانه 25 درجه سانتیگراد بخشکانند و نرم کوبیده از الک ابریشمی 120 بیرون کنند. این گرد میخچه را از بین میبرد و مدّر و قاعدهآور است
گرد مخلوط برای ازدیاد ترشح عادت ماهیانه: گرد ابهل 5 گرم، گرد زنجبیل 5 گرم و قند وانیلدار 40 گرم. اینها را مخلوط کرده در 16 بسته مساوی ببندند و روزی 2- 1 بسته بهطور گرد بخورند.
توجه: تکرار میشود که مصرف داخلی برگ و میوه آن باید زیر نظر پزشک و با احتیاط صورت گیرد.
گونههای دیگری از این جنس نیز در ایران میرویند که خیلی شبیه ابهل و در خواص دارویی نیز شبیه هستند که به ذکر نام و مشخصات و محل رویش چند گونه معروف میپردازیم.
ابهل از نظر طبیعت طبق رأی حکمای طب سنتی گرم و خشک است خواص آن:
ضماد برگ آن به سر برای سرسام مفید است و خوردن میوه آن برای فلج و سستی
نافع میباشد. ریختن قطره روغن میوه آن در گوش برای رفع سنگینی شنوایی بسیار نافع است. و برای تهیه روغن آن میوه را کوبیده در روغن کنجد ریخته در ظرف آهنی میجوشانند تا سیاه شود. اگر مخلوط میوه آن را با عسل و آب غرغره کنند برای رفع درد بن دندان و تعفن دهان مفید است. اگر 40 گرم از میوه آن را با 20 گرم روغن گاو و 20 گرم عسل مخلوط و بخورند برای نفستنگی مفید است. خوردن دمکرده میوه آن برای تحلیل نفخ معده، استسقا، قاعده آوردن و سقط جنین مؤثر است. شیاف آن که با عسل تهیه شود نیز همین خواص را دارد. خوردن 12 گرم آن کرمهای معده را میکشد. اگر 40 گرم پاککرده میوه آن را با روغن گاو به قدری که روی آن را بپوشاند بپزند تا روغن جذب شود بعد آن را ساییده با 40 گرم قند مخلوط و هر روز صبح 8 گرم آن را اشخاص سردمزاج با آب گرم بخورند برای دردهای اعضای پایین بدن و بواسیر و دفع کرمهای روده نافع است. پاشیدن گرد آن روی زخمهای بد و خورنده و التیام زخمهای متعفن مفید است. مالیدن آن با سرکه به سر برای جلوگیری از ریختن موی سر نافع است. مقدار خوراک آن طبق نظر حکمای طب سنتی تا 12 گرم است. مضّر معده و حلق است و از این نظر باید با عسل خورد. مضر کبد گرم است. و از این نظر باید با خولنجان خورد.
گرد ابهل: برگ ابهل به مقدار مورد نظر گرفته و در گرمخانه 25 درجه سانتیگراد بخشکانند و نرم کوبیده از الک ابریشمی 120 بیرون کنند. این گرد میخچه را از بین میبرد و مدّر و قاعدهآور است
گرد مخلوط برای ازدیاد ترشح عادت ماهیانه: گرد ابهل 5 گرم، گرد زنجبیل 5 گرم و قند وانیلدار 40 گرم. اینها را مخلوط کرده در 16 بسته مساوی ببندند و روزی 2- 1 بسته بهطور گرد بخورند.
توجه: تکرار میشود که مصرف داخلی برگ و میوه آن باید زیر نظر پزشک و با احتیاط صورت گیرد.
گونههای دیگری از این جنس نیز در ایران میرویند که خیلی شبیه ابهل و در خواص دارویی نیز شبیه هستند که به ذکر نام و مشخصات و محل رویش چند گونه معروف میپردازیم.
اردوج
نام محلی آن در ایران در ارسباران و زنجان و ترک زبانهای رودبار
«اردوج و آردوج»، در قطور «چچم»، در ارتفاعات رودبار «ارس»، کردهای آذربایجان «اروس» و در آذربایجان مانند سایر گونهها «سلب آغاجی» نامند.
به فرانسویGenevrier en arbre وGenevrier d ?orient و به انگلیسیGreek juniper گفته میشود. گیاهی است از تیرهCupressaceae نام علمی آنJuniperus excelsa M .Bieb . و مترادفهای آنJuniperus sabina Pall .(nonL .) وJ .sabina var taurica Pall . وJ .isophyllos Antoine وJ .foetida var excelsa Spach میباشند.
«اردوج و آردوج»، در قطور «چچم»، در ارتفاعات رودبار «ارس»، کردهای آذربایجان «اروس» و در آذربایجان مانند سایر گونهها «سلب آغاجی» نامند.
به فرانسویGenevrier en arbre وGenevrier d ?orient و به انگلیسیGreek juniper گفته میشود. گیاهی است از تیرهCupressaceae نام علمی آنJuniperus excelsa M .Bieb . و مترادفهای آنJuniperus sabina Pall .(nonL .) وJ .sabina var taurica Pall . وJ .isophyllos Antoine وJ .foetida var excelsa Spach میباشند.
مشخصات
اردوج درختی است یکپایه به ارتفاع حدود 10 متر با تاج مخروطی کبود و
پوست خاکستریرنگ تیره و پوسته پوسته. انشعابات جوان درخت باریک، کوتاه، چهاروجهی
و قهوهای سرخرنگ است. برگهای اولیه آن تخممرغی با انتهای باز و ناویشکل و در
چهار ردیف روی شاخهها تکیه نموده است. رنگ آنها سبز تیره و بر پشت آنها غدّه
کشیدهای وجود دارد. میوه آن منفرد سیاهرنگ و به قطر 1 سانتیمتر میباشد و
معمولا دارای چهار فلس است که در آن 8- 4 دانه تخممرغی یافت میشود.
این درخت در ارتفاعات نیمخشک و آهکی آسیای صغیر، یونان، قفقاز و استپهای شمال ایران، ارسباران و آذربایجان در ارتفاعات البرز تا 2700 متر انتشار دارد و با گونه ارس معمولا مخلوط است و عدهای از گیاهشناسان این دو گونه را با یک نام میشناسند در صورتی که کمی متفاوت هستند.
از نظر ترکیبات شیمیایی سرشاخههای آن دارای اسانس است و از دود سرشاخههای آن برای رفع هذیان تب استفاده میشود.
این درخت در ارتفاعات نیمخشک و آهکی آسیای صغیر، یونان، قفقاز و استپهای شمال ایران، ارسباران و آذربایجان در ارتفاعات البرز تا 2700 متر انتشار دارد و با گونه ارس معمولا مخلوط است و عدهای از گیاهشناسان این دو گونه را با یک نام میشناسند در صورتی که کمی متفاوت هستند.
از نظر ترکیبات شیمیایی سرشاخههای آن دارای اسانس است و از دود سرشاخههای آن برای رفع هذیان تب استفاده میشود.
ارس
در ایران با نامهای محلی مختلفی شناخته میشود و از جمله در درّه کرج
«اورس- هورس»، در خراسان «ارس»، در منجیل «اربس»، در خلخال «اردوج»، در آمل و درّه
هراز «ورس»، در قوشخانه «ارچه»، در بختیاری «ابول» و در کتب طب سنتی با نامهای
«ارچا»- «قرهارشا»- و نوعی ابهل نام میبرند. به فرانسویGenevrier
en arbre و به انگلیسیPersian juniper گفته میشود.
درختی است از
معارف گیاهی، ج5، ص: 198
تیرهCupressaceae نام علمی آنJuniperus polycarpos C .Kech و از مترادفهای آنJ .macropoda Boiss . وSabina polycarpos Ant . میباشند. در مدارک گیاهشناسی هند نامJ .macropoda را نام اصلی گیاه ذکر میکنند.
معارف گیاهی، ج5، ص: 198
تیرهCupressaceae نام علمی آنJuniperus polycarpos C .Kech و از مترادفهای آنJ .macropoda Boiss . وSabina polycarpos Ant . میباشند. در مدارک گیاهشناسی هند نامJ .macropoda را نام اصلی گیاه ذکر میکنند.
مشخصات
ارس درختی است دوپایه بلندی آن متوسط تا 7 متر، مخروطی، سبزرنگ، پوست
تنه آن خاکستری متمایل به سرخ. برگهای آن فلسی تخممرغی یا مثلثی که در 4 ردیف روی
شاخه خوابیده، پشت آنها غدّه تخممرغیشکل دیده میشود. میوه آن کروی نیلی مایل به
سیاه پوشیده از غبار سفید است. میوههای نارس آن غبار بنفش دارد. مانند اردوج 4
فلس دارد و در داخل آن 5- 4 دانه قرار گرفته است.
این درخت در قفقاز، آذربایجان شوروی، گرجستان، آسیای صغیر تا ایران انتشار دارد. در ایران در مشهد، نیشابور، بجنورد، کتل یک چنار، شاهوارکوه، خوشییلاق و در مینودشت، رامیان، کتول تا زیارت و در دامنههای جنوبی البرز و درّههای هراز و در کرج و هرزویل و الموت تا ارسباران و در ارتفاعات زاگروس در سیلاخور کردستان، اشترانکوه، بختیاری، راهبر کرمان، در فارس در خانهزنیان، دشت ارژن، اصطهبانات، دنا، سیسخت و در بندر عباس انتشار دارد.
از نظر ترکیبات شیمیایی دارای اسانس است و خواص آن شبیه سرو کوهی عرعر است.
معارف گیاهی، ج5، ص:
این درخت در قفقاز، آذربایجان شوروی، گرجستان، آسیای صغیر تا ایران انتشار دارد. در ایران در مشهد، نیشابور، بجنورد، کتل یک چنار، شاهوارکوه، خوشییلاق و در مینودشت، رامیان، کتول تا زیارت و در دامنههای جنوبی البرز و درّههای هراز و در کرج و هرزویل و الموت تا ارسباران و در ارتفاعات زاگروس در سیلاخور کردستان، اشترانکوه، بختیاری، راهبر کرمان، در فارس در خانهزنیان، دشت ارژن، اصطهبانات، دنا، سیسخت و در بندر عباس انتشار دارد.
از نظر ترکیبات شیمیایی دارای اسانس است و خواص آن شبیه سرو کوهی عرعر است.
معارف گیاهی، ج5، ص:
/////////////////
سرو. در طبع وی حدتی بود و حراقتی
و مرارتی و عغوضتی و حرارتی و طبیعت وی معتدل بود در گرمی و خشک بود در دوم و گویند
سرد است ورق وی قابض و محلل بود و خون را قطع کند و چون بکوبند و با سرکه بیامیزند
موی را سیاه کند و چون ضماد کنند تنها یا با سویق جو بر حمره و نمله و ورمهای گرم که
در چشم باشد نافع بود و چون با موم و زیت شیرین بیامیزند و بر مقعد نهند مقوی وی بود
و طبیخ وی با سرکه درد دندان را نافع بود و خاکستر وی چون بر سوختگی آتش افشانند و
مجموع ریشهای تر نافع بود و ورق جوز وی چون دود کنند پشه بگریزد و ورق وی بر فتق ضماد
کردن سود دهد و جوز وی در جیم گفته شود و علک وی در عین گفته شود و بدل آن نیم وزن
آن پوست انار است و بوزن آن انزروت سرخ
لاتین Cupressus sempervirens
فرانسه CYPRES COMMUN انگلیسیEVERGREENE CYPRE TREE
اختیارات بدیعی
//////////////
ابهل. جوز الابهل را گویند و
ثمرة العرعر نیز گویند و آن ثمره سرو کوهی است و بپارسی تخم و هل گویند و طبیعت آن
گرم و خشک است در دویم جالینوس گوید در سیم و بهترین وی سیاهرنگ بود و فربه و بهترین
ورق آن سبزرنگ است و منفعت وی آنست که اگر با روغن کنجد بجوشانند در ظرفی آهن تا سیاه
شود و در گوش چکانند کری ببرد و چون بکوبند و بپزند و بر آکله افشانند نافع بود و اگر
سه درم صفوف سازند کرمها را مجموع بکشد و اگر بعسل بسرشند سه درم لعوق کنند حیض را
براند و بچه زنده بکشد و بچه مرده را بیندازد و اگر ثمره ابهل ده درم و پنج درم روغن
گاو و پنج درم عسل باهم بسرشند و لعق کنند ربو را نافع بود و اگر سحق کنند و با سرکه
برداء الثعلب طلا کنند زایل کند و اگر زن بخویشتن برگیرد و یا بخور کند بچه بیندازد
و وی مضر جگر بود و مصلح آن عود آلوج است یا خولنجان و یا حماما و بدل وی جوز السرو
است و دارچینی مساوی و گویند بدل آن بوزن آن سلیخه و بوزن آن جوز السرو است
صاحب مخزن الادویه مینویسد: ابهل قسمی از سرو کوهی است که آن را عرعار
و عرعر و بیونانی براثی و ارقوس و بسریانی بروثار و برومی برون و بروثون و بفارسی اورس
و ایرس و برس غنچه و بترکی ارروح و بهندی او هیروهوهیر نامند و گویند ابهل هندی را
دیودار گویند ...
به لاتینی JUNIPERUS FRUCTUS -JUNIPRUS
OXYCEDRUS
به انگلیسی SEED OF THE MOUNTAIN CYPRESS
بفرانسه GENEVRIER یاGRAINE DE JUNIPERUS
اختیارات بدیعی
//////////////
عرعر. سرو کوهی بود کوچک و بزرگ
بود بشیرازی آن را رهل خوانند و گویند درخت وی گرم بود در سئوم و خشک بود در اول و
ملطف و مسخن بود دخان کردن وی گزندگان بگریزند و نافع بود جهت اختناق رحم و سده بگشاید
و حیض براند و دفع گزندگی جانوران بکند
صاحب مخزن الادویه مینویسد: عرعر بفتح دو عین و سکون دو را لغت عربی است
بفارسی سرو کوهی و بشیرازی رهل و بسریانی سروبیاجبلا و برومی قرنوس و بیونانی سروثمارون
و اروس و سرونمارون نیز نامند و آن دو نوع است یکی بزرگ و از سرو کوتاهتر و ثمر آن
بقدر فندقی و با اندکی شیرینی و دوم کوچکتر و ثمر آن بقدر باقلا و مستدیر و گفتهاند
ثمر عرعر غیر ثمر ابهل است و بعضی ابهل دانسته و بعضی گفتهاند شربین از آن بهم میرسد
لاتینJUNIPERI COMMUNIS BACCAE فرانسهBAIES DE GENIEVRE انگلیسیJUNIPER
اختیارات بدیعی
///////////
پیرو یا اَربَس (نام علمی: Juniperus communis)، (به انگلیسی: common juniper)، گونهای از ارس است که
بیشترین گستردگی را در میان درختان چوبی دارا است و از نیمکرده شمالی از جنوب
آرکتیک تا کوهستانهای عرض جغرافیایی ۳۰ درجه شمالی در شمال آمریکا، اروپا و آسیا میروید.
این درخت از اروپای مرکزی تا اسپانیا، ایتالیا، ترکیه، شمال آمریکا از ماساچوست تا آلاسکا و نیومکزیکو میروید.
این درخت در ایران در مناطق شمالی و در استانهای گرگان (رادکان،
کتول، علیآباد به طرف کوههای شاهوار، قلعه ماران و خوش ییلاق)، مازندران (گردنه گدوک
نزدیک فیروزکوه، گردنه کندوان سیاهبیشه، دره چالوس و پل
زنگوله)، گیلان (ایسپیلی،
منجیل و رودبار) و آذربایجان (ارسباران،اطراف
کلیبر و خداآفرین) میروید.[۱]
تا ارتفاع ۱۵ متر بلند میشود و راست یا خیزان است. پوستی قهوهای
تیره دارد. شاخههای جوان سه وجهیاند. برگهای سوزنی، نوکتیز و نوکگزا به طول ۸
تا ۱۴ سانتیمتر و عرض ۱ تا ۲ میلیمتر دارد. گلها اغلب دوجنسیاند و مخروط ماده
تخممرغی یا تقریباً کروی برنگ آبی آسمانی تیره دارد که قطری بین ۶ تا ۹ میلیمتر
دارد. دانهها اغلب سهتایی و مستطیلی هستند و نوک کُند دارند.[۲]
پانویس[ویرایش]
//////////////
العرعر الشائع نوع نباتي شجري من جنس العرعر يتبع الفصيلة السروية. هذا النوع هو الأكثر انتشارًا بين جميع
الأنواع الشجرية، حيث ينتشر بين مناطق جنوب القطب الشمالي إلى خط العرض 30 في
أوروبا وآسيا وأمريكا الشمالية.[1]
//////////////
به پنجابی عام صنوبر:
عام صنوبر سرو ٹبر دا اک
عام ملنوالا صنوبر اے۔ پسار
وچ لکڑوالے رکھاں وج ایہ دینا تے سب توں چوکھی تھاں تے پھیلیا اے۔
////////////
به آذری عادی آردیک:
The Plant List saytının məlumatına əsasən adi
ardıcın latınca adının aşağıdakı sinonimlər vardır [3]:
·
Juniperus albanica Pénzes
·
Juniperus argaea Balansa ex Parl.
·
Juniperus borealis Salisb.
·
Juniperus caucasica Fisch. ex
Gordon
·
Juniperus communis var. arborescens Gaudin
·
Juniperus communis var. brevifolia Sanio
·
Juniperus communis subsp. brevifolia (Sanio)
Pénzes
·
Juniperus communis f. crispa Browicz
& Ziel.
·
Juniperus communis subsp. cupressiformis Vict.
& Sennen ex Pénzes
·
Juniperus communis var. erecta Pursh
·
Juniperus communis var. fastigiata Parl.
·
Juniperus communis var. hemisphaerica (J.Presl
& C.Presl) Parl.
·
Juniperus communis subsp. hemisphaerica (J.Presl
& C.Presl) Nyman
·
Juniperus communis var. hispanica Endl.
·
Juniperus communis var. montana Neilr.
·
Juniperus communis var. oblonga Loudon
·
Juniperus communis var. oblonga-pendula Loudon
·
Juniperus communis f. oblonga-pendula (Loudon)
Beissn.
·
Juniperus communis subsp. pannonica Pénzes
·
Juniperus communis var. pendula Carrière
·
Juniperus communis var. pendula-aurea Sénécl.
·
Juniperus communis f. pendulina Kuphaldt
·
Juniperus communis f. pungens Velen.
·
Juniperus communis var. stricta Endl.
·
Juniperus communis var. suecica (Mill.)
Aiton
·
Juniperus compressa Carrière
·
Juniperus cracovia K.Koch
·
Juniperus dealbata Loudon
·
Juniperus depressa Stevels
·
Juniperus difformis Gilib.
·
Juniperus echinoformis Rinz ex
Bolse
·
Juniperus elliptica K.Koch
·
Juniperus fastigiata Knight
·
Juniperus hemisphaerica C.Presl
·
Juniperus hibernica Lodd. ex
Loudon
·
Juniperus hispanica Booth ex Endl.
·
Juniperus interrupta H.L.Wendl. ex
Endl.
·
Juniperus kanitzii Csató
·
Juniperus microphylla Antoine
·
Juniperus niemannii E.L.Wolf
·
Juniperus oblongopendula Loudon ex
Beissn.
·
Juniperus occidentalis Carrière
·
Juniperus oxycedrus subsp. hemisphaerica (J.Presl
& C.Presl) E.Schmid
·
Juniperus reflexa Gordon
·
Juniperus saxatilis Lindl. &
Gordon
·
Juniperus suecica Mill.
·
Juniperus taurica Lindl. &
Gordon
·
Juniperus uralensis Beissn.
·
Juniperus vulgaris Bubani
·
Juniperus withmanniana Carrière
·
Sabina dealbata (Loudon) Antoine
·
Thuiaecarpus juniperinus Trautv.
////////////
به ترکی استانبولی آدی آردیک :
Adi ardıç (Juniperus communis), servigiller (Cupressaceae)
familyasından 15 m'ye değin boylanabilen, çoğu kez de çalı halinde olan ardıç türü. Kabuk
kırmızımsı kahverengi, ince kâğıt gibi parçalara ayrılır ve dökülür.
/////////////
Juniperus communis
From Wikipedia, the free encyclopedia
Juniperus communis
|
|
Kingdom:
|
|
Division:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
J. communis
|
Natural range world-wide
|
|
Natural range in North America
|
Juniperus communis, the common juniper, is
a species in
the genus Juniperus,
in the family Cupressaceae.
It has the largest range of any woody
plant, throughout the cool temperate Northern Hemisphere from the Arctic south
in mountains to around 30°N latitude in North America, Europe and Asia.
Contents
[show]
Description[edit]
Juniperus communis is a shrub or
small coniferous evergreen tree, very variable
and often a low spreading shrub, but occasionally reaching 10 m tall. It
has needle-like leaves in whorls of three; the leaves are green, with a single
white stomatal band on the inner surface. It is dioecious,
with male and female cones on separate plants, which are wind pollinated.
The seed cones are berry-like,
green ripening in 18 months to purple-black with a blue waxy coating; they are
spherical, 4–12 mm diameter, and usually have three (occasionally six)
fused scales, each scale with a single seed. The seeds are
dispersed when birds eat
the cones, digesting the fleshy scales and passing the hard seeds in their
droppings. The male cones are yellow, 2–3 mm long, and fall soon after
shedding their pollen in March–April.[2][3][4]
Subspecies[edit]
As to be expected from the
wide range, J. communis is very variable, with several
infraspecific taxa; delimitation between the taxa is still uncertain, with
genetic data not matching morphological data well.[2][3][4][5][6][7][8][9]
·
subsp. communis – Common juniper.
Usually an erect shrub or small tree; leaves long, 8–20(–27) mm; cones small,
5–8 mm, usually shorter than the leaves; found at low to moderate altitude
in temperate climates.
·
subsp. communis var. communis –
Europe, most of northern Asia
·
subsp. communis var. depressa Pursh
– North America, Sierra Nevada in California
·
subsp. communis var. hemisphaerica (J.Presl
& C.Presl) Parl. – Mediterranean mountains
·
subsp. communis var. nipponica (Maxim.)
E.H.Wilson – Japan (status uncertain, often treated as J.
rigidavar. nipponica)
·
subsp. alpina (Suter) Čelak.
– alpine juniper (syn. J. c. subsp. nana, J.
c. var. saxatilis Pallas, J. sibiricaBurgsd.).
Usually a prostrate ground-hugging shrub; leaves short, 3–8 mm; cones
often larger, 7–12 mm, usually longer than the leaves; found in subarctic
areas and high altitude alpine zones in temperate areas.
·
subsp. alpina var. alpina –
Greenland, Europe and Asia
·
subsp. alpina var. megistocarpa Fernald
& H.St.John – Eastern Canada (doubtfully distinct from var. alpina)
·
subsp. alpina var. jackii Rehder
– Western North America (doubtfully distinct from var. alpina)
Some botanists treat
subsp. alpina at the lower rank of variety, in which case the
correct name is Juniperus communis var. saxatilis Pallas,[3] though
the name Juniperus communis var. montana is
also occasionally cited; others, primarily in eastern Europe and Russia,
sometimes treat it as a distinct species J. sibirica Burgsd.
(syn. J. nana Willd., J. alpina S.F.Gray).[10]
Uses[edit]
This section needs additional citations for verification. Please help improve
this article by adding citations
to reliable sources. Unsourced material may be challenged and
removed. (April 2015)
|
Foliage and berries
Cultivation[edit]
Juniperus communis is cultivated in the horticulture trade
and used as an evergreen ornamental shrub in gardens. The
following cultivars have gained the Royal Horticultural Society's Award of Garden Merit:-
·
'Hibernica'[12] (Irish
juniper)
·
'Hornibrookii'[13]
·
'Repanda'[14] (prostrate
form)
Crafts[edit]
Juniperus communis wood pieces, with a U.S. penny for
scale, showing the narrow growth
rings of the species.
It is too small to have any
general lumber usage.
In Scandinavia,
however, juniper wood is
used for making containers for storing small quantities of dairy products
such as butter and cheese, and also
for making wooden butter knives. It was also frequently used for trenails in
wooden shipbuilding by shipwrights for its tough properties.
In Estonia juniper wood is
valued for its long lasting and pleasant aroma, very decorative natural
structure of wood (growth rings) as well as good physical properties of wood
due to slow growth rate of juniper and resulting dense and strong wood. Various
decorative items (often eating utensils) are common in most Estonian handicraft
shops and households.
According to the old
tradition, on Easter Monday Kashubian (Northern
Poland) boys chase girls whipping their legs gently with juniper twigs. This is
to bring good fortune in love to the chased girls.
Culinary[edit]
Its astringent blue-black
seed cones, commonly known as "juniper
berries", are too bitter to eat raw and are usually sold dried and
used to flavour meats,sauces, and stuffings.
They are generally crushed before use to release their flavour. Since juniper
berries have a strong taste, they should be used sparingly. They are generally
used to enhance meat with a strong flavour, such as game,
including game birds, or tongue.
The cones are used to flavour
certain beers and gin (the
word "gin" derives from an Old French word meaning
"juniper").[15] In Finland, juniper
is used as a key ingredient in making sahti, a traditional
Finnish ale. Also the Slovak alcoholic beverage Borovička and
Dutch Genever are
flavoured with juniper berry or its extract.
Juniper is used in the
traditional farmhouse ales of Norway,[16] Sweden,[17] Finland,[18] Estonia,
and Latvia. In Norway, the beer is brewed with juniper infusion instead of
water, while in the other countries the juniper twigs are mainly used in the
mash, as filters to prevent the crushed malts from clogging the outlet of the
mashing tun.
Traditional medicine[edit]
Juniper
berries have long been used as medicine by many cultures including
the Navajo people.[19] Western
American tribes combined the berries ofJuniperus communis with Berberis root
bark in a herbal tea. Native Americans also used juniper berries as a female
contraceptive.[20]
Gallery[edit]
As the cones need more than a
year to become ripe, both ripe and unripe cones can be seen together, as on
this tree on Saaremaa, Estonia
Juniperus communissubsp. communis on
Lüneburg Heath, Germany
Young shoots, Malá
Fatra
References[edit]
Wikimedia Commons has media related to Juniperus communis.
|
1.
Jump up^ Conifer Specialist Group 1998.
Juniperus communis. In: IUCN 2009. IUCN Red List of Threatened Species. Version
2009.2. . Downloaded on 3 March 2010.
2.
^ Jump
up to:a b Rushforth,
K. (1987). Conifers. Helm ISBN
0-7470-2801-X.
3.
^ Jump
up to:a b c Adams,
R. P. (2004). Junipers of the World: The genus Juniperus. Victoria:
Trafford. ISBN
1-4120-4250-X.
4.
^ Jump
up to:a b Arboretum
de Villardebelle: Juniperus
6.
Jump
up^ Adams, R.
P., Pandey, R. N., Leverenz, J. W., Dignard, N., Hoegh, K., & Thorfinnsson,
T. (2003). Pan-Arctic variation in Juniperus communis: Historical Biogeography
based on DNA fingerprinting. Biochem. Syst. Ecol. 31: 181-192 pdf
file.
7.
Jump
up^ Adams, R.
P., & Pandey, R. N. (2003). Analysis of Juniperus communis and its
varieties based on DNA fingerprinting. Biochem. Syst. Ecol. 31:
1271-1278. pdf
file
8.
Jump
up^ Adams, R.
P., & Nguyen, S. (2007). Post-Pleistocene geographic variation in Juniperus
communis in North America. Phytologia 89 (1): 43-57. pdf
file
11.
Jump up^ Preston, S. J.; Wilson, C.;
Jennings, S.; Provan, J.; McDonald, R. A. (2007). "The status
of Juniperus communis L. in Northern Ireland in 2005". Ir.
Nat. J. 28: 372–378.
12.
Jump up^ "RHS Plant
Selector - Juniperus communis 'Hibernica'". Royal
Horticultural Society. Retrieved 20 May 2013.
13.
Jump up^ "RHS Plant
Selector - Juniperus communis 'Hornibrookii'". Royal
Horticultural Society. Retrieved 20 May 2013.
14.
Jump up^ "RHS Plant
Selector - Juniperus communis 'Repanda'". Royal
Horticultural Society. Retrieved 20 May 2013.
15.
Jump up^ Shorter Oxford English
dictionary, 6th ed. United Kingdom: Oxford University Press. 2007.
p. 3804. ISBN 0199206872.
16.
Jump up^ Brewing and beer traditions in
Norway: The social anthropological background of the brewing industry, Odd
Nordland, Universitetsforlaget, 1969.
17.
Jump up^ Gotlandsdricka: Traditionell kultur
som regional identitetssymbol, Anders Salomonsson, Skrifter utg. av Etnologiska
sallskapet i Lund, 1979, ISBN
917400106X .
18.
Jump up^ Vom Halm zum Fass: Die
volkstumlichen Alkoholarmen : Getreidegetranke in Finnland, Matti Räsänen,
Kansatieteellinen arkisto, 1975.
19.
Jump up^ McCabe, Melvina; Gohdes, Dorothy;
Morgan, Frank; Eakin, Joanne; Sanders, Margaret; Schmitt, Cheryl (2005).
"Herbal Therapies and Diabetes Among Navajo Indians". Diabetes
Care 28 (6): 1534–1535. doi:10.2337/diacare.28.6.1534-a.
20.
Jump up^ Tilford, Gregory L.
(1997). Edible and Medicinal Plants of the West. Mountain Press Publishing
Company. ISBN 0-87842-359-1.
Further reading[edit]
·
Conifer Specialist Group (1998). Juniperus
communis. 2006. IUCN Red List of Threatened Species. IUCN 2006. www.iucnredlist.org. Retrieved on 12 May
2006. Database entry includes a brief justification of why this species is of
least concern