سمسم
بفتح سین و سکون میم و کسر سین مهمله و میم و مشهور بکسر هر دو
سین است بلغت حبشه جلجلان و بفارسی کنجد و بهندی تل بکسر تاء مثناه فوقانیه نامند
ماهیت آن
معروف است و بهترین آن سفید تازه چرب بالیدۀ آن است قوت آن تا دو
سال باقی می ماند و در اکثر بلاد خبازان مقشر آن را بر روی نان می پاشند و حلوائیان
از ان حلوا می سازند و روغن آنکه دهن الحل بحاء مهمله نامند معمول و معروف و در اکثر
ادهان و مراهم داخل است و در بعضی حلاوی نیز داخل می کنند زود متغیر و متکرج و فاسد
نمی کردد بسبب لزوجت و غلظتی که دارد و بزر روغن ناکرفتۀ آن خصوص که مقشر نکرده باشند
دیرتر و مقشر آن زودتر فاسد می کردد
طبیعت آن
در آخر اول کرم و تر و با رطوبت لزجه و در دوم کرم و تر نیز کفته
اند
افعال و خواص آن
مغری و مفتح و صالح الکیموس قلیل الغذا و مسمن بدن و ملین صوت و
خشونت حلق بسبب غرویتی که دارد و مصلح اخلاط سوخته و مواد سوداویه و ملین امعا و مقعده
و محلل اورام حاره و آشامیدن آن با شراب جهت کزیدن عقرب و افعی و با هموزن آن شکر و
خشخاش و نصف آن مغز بادام مقشر و عشر آن بیخ ابیض که هر روز از مجموع آن یک اوقیه تناول
نمایند جهت فربه نمودن بدن و تقویت باه مجرب و مولد پیه کرده و شیرۀ کوبیدۀ آن با نبات
جهت رفع سوزش معده و مری و ترش شدن رطوبت معدۀ سوداوی و حرقت و لذع ادویۀ مشروبه و
خلط حاد و شرب شراب و جهت تلیین معده و امعا و دفع سنک کرده بشرط مداومت بران مدتی
نافع و خوردن دو درم آن با یک درم کردکان سوخته جهت قطع خون بواسیر مجرب و آشامیدن
آب طبیخ آن با نخود مدر حیض و مسقط جنین و چون دو اوقیۀ آب طبیخ آن را با شراب و نقیع
مویز یک اوقیه و نیم روغن کنجد و نیم اوقیه انیسون ناشتا بنوشند جهت رفع خارش دموی
و بلغمی و درشتی جلد و شقاق مجرب دانسته اند و با فانیذ انفع و بدستور با نقیع صبر
و زبیب و لعوق آن جهت سرفه و امراض سینه و قروح شش نافع و با بزر کتان جهت تقویت باه
و ازدیاد منی و آشامیدن سائیدۀ آن با شراب جهت رفع قولنج و قولون و کزیدن مار شاخدار
المضار بطئ الهضم و مصلح آن بریان نمودن و با عسل و یا مری خوردن باعث سرعت انحدار
آن است و بدستور با قشر آن و مورث بدبوئی دهان خصوص که از ان در بین دندانها بماند
و مصدع و مصلح آن عسل مقدار شربت آن پنج درم بدل آن تخم کتان و ضماد آن محلل اورام
و ملین جلد بدن و رافع آثار سیاهی و وشم اخضر و سطبری عصب و قولنج و قولون و کزیدن
مار شاخدار و سوختکی آتش و بعد سوختکی بزودی مانع آبله و تسکین وجع و الم آن و نطول
آب برک آن باعث درازی موی و سیاهی آن و رافع جوش سوداوی سر و ضماد مطبوخ آن با شراب
جهت تحلیل ورم چشم و ضربان آن نافع و بیخ آن را چون در آب بجوشانند و سر و مو را بآن
بشویند باعث درازی و سیاهی موی و رافع نموست و ابریۀ آن است و روغن آن را اکواز کنجد
غیر مقشر بریان بکیرند آن را دهن الحل نامند بفتح حای مهمله و تشدید لام و لزوجت این
زیاده است و اکر از مقشر بریان اخذ نمایند لزوجت آن کمتر و چون آن را نرم بکوبند و
با آب بدست خوب بزنند تا کرم شود و روغن آن جدا کردد بردارند رطوبت آن غالب و آنچه
سائیده در آب جوش دهند تا روغن حاصل کردد آن را طبیخ نامند و سائیده و یا کوبیدۀ آن
را بدون استخراج روغن رهشی نامند که بفارسی ارده کویند و در حرف الرا مذکور شد
طبیعت روغن ان
در دوم کرم و تر و تا هفت سال قوت آن باقی می ماند
افعال و خواص
روغن ان
آشامیدن آن با ادویۀ مناسبه مفتح و ملین و مرطب و مسمن و رافع احتراقات
حادث از خلط حاد و ضیق النفس و سعال یابس و قرحۀ رئه و تشنج یابس قویتر از کنجد و در
حرقه البول مانند کنجد و در مزورهای مرضی بعد از دهن لوز و فستق نافع ترین ادهان و
قطور جوشانیدۀ آن با فلفل سفید و مصطکی جهت کشودن سدۀ کوش و طلای آن با سفیدۀ تخم مرغ
جهت تحلیل سلابات و اورام چشم و غیر آن و با روغن زیتون و زردۀ تخم مرغ جهت رفع ورم
چشم و با بزر قطونا جهت خشونت و خارش بدن و سوختکی آتش و جراحتی که از نوره بهم رسیده
باشد و مالیدن قیروطی آن بر صورت جهت نیکوئی و صفا و براقی و نرمی آن مفید و بدستور
از کنجد و جلوس در ان جهت اکثر امراض یبسی مانند تشنج و غیر آن و همچنین تدهین بدان
مکرر انداختن پارچۀ تر کرده بدان بر عضو و یا اعضا و بدستور تدهین آن جهت زخم جدری
و سوختکی آتش نافع مضر سوداوی مزاج و بطئ الهضم و مرخی معده و مفسد دماغ ضعیف و قریب
الاستحاله بصفرا مصلح آن جوشانیدن آن با پیاز و یا با اندک خمیر و آشامیدن آن با آب
لیمو و آبکامه و امثال آن و یا بعد از ان مقدار شربت آن تا دو درم بدل آن روغن
بادام شیرین است و جوارش سمسم و حلوا و سفوف آن در قرابادین مذکور شد و عصارۀ نبات
آن جهت ازالۀ ابریه موثر است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////
سمسم . [ س ِ س ِ ] (ع اِ) کنجد. سمسمه
یکی . ج ، سماسم . و آن لزج است و مفسد معده و دهن و مصلح آن شهد است و اگر هضم شود
فربه سازد و شستن موی به آب طبیخ برگ آن دراز و نیکو گرداند و بری آنرا جلبهک نامند
و فعل آن قریب فعل خریق است و گاهی مفلوج را نصف درهم تا یک درهم خورانند پس بهتر میکند
و دریک درهم خطر است . (آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به تحفه حکیم مومن ، الفاظ الادویه و اختیارات بدیعی شود.
|| دانه گشنیز. || ماری است . || ریگ توده
. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
- جلجلان (اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی]
joljolān
۱.
گشنیز.۲. تخم گشنیز.۳. دانۀ کنجد.۴. دانۀ چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
//////////
&&&&&&
سمقوطن
بفتح سین و سکون میم و ضم قاف و سکون واو و ضم طاء مهمله مشاله
و نون
در ماهیت آن
اختلاف است بعضی حی العالم دانسته ونچنین است و بغدادی و غیر آن
نوشته اند که بلغت یونانی نام کیاهی است و دو نوع می باشد صخری و سهلی صخری آن در سنک
لاخها می روید و شاخها و برکهای آن شبیه بشیح است و صلب و خشک و خوش بو و طعم آن با
حلاوت و برک آن باریک شبیه ببرک رازیانه و سرهای شاخ آن کوچک مانند سر شاخهای حاشا
و بیخ آن طولانی بسطبری انکشتی و بنفش و مستعمل بزک و سرهای شاخ آن است
طبیعت آن
ظاهر الحرارت با قوت قابضه
افعال و خواص آن
دوائی است شریف نافع جهت امراض ظاهره و باطنه و محلل و مغری و جامع
و مصلب اعضا و قابض و منقی رئه از فضول و چرک منجمد در ان و مضغ آن مسکن عطش حادث از
جفاف و این همه افعال بقوت ظاهرۀ آن است و آشامیدن آن با سرکه و عسل و یا سکنجبین عسلی
جهت فسخ عضل و عصب و مطبوخ آن با شراب جهت قروح امعا و نزف الدم زنان حائض و غیر آن
و جهت وجع کرده و با شراب جهت نزف الدم و قرحۀ امعا و با سکنجبین جهت شدخ عضل و به
آب مورد و یا آب سداب و یا شراب عفص جهت قیله الامعا و ضماد آن جهت فتق و چون با کوشت
طبخ نمایند بزودی کوشت پخته و مهرا و سریع الانحدار کردد مقدار شربت آن از یک درم تا
پنج درم و هرکاه ارادۀ اکثار آن نمایند بهتر آن است که تکرار استعمال آن نمایند نه
آنکه مقدار وزن آن را بیفزایند در اکثر مواضعو اما سمقوطن سهلی نباتی است شاخدار و
پراکنده و خشک و زغبدار و بلندی آن تا دو ذرع و برک آن باریک طولانی و مزغب و نزدیک
یکدیکر شبیه بزبان کاو و در ما بین برکها برکهای کوچک چسبیده ببرک بزرک آن و کل آن
زرد و چون دست ببرک و ساق آن برسانند خارش آورد و رنک ظاهر ریشۀ آن سیاه و باطن آن
سفید و با لزوجت و بی شیرینی و بی عطریت بخلاف اول و منبت این غیر سنک لاخها و مستعمل
ریشۀ آن است
طبیعت آن
قریب بعنصل و از ان در کرمی ضعیف تر و رطوبت فضلیۀ این زیاده و
لهذا بسیار مهیج باه و امنعظ است و دو درم آن با شراب جهت نفث الدم از سینه و شدخ و
قطع عضل و ضماد آن جهت التصاق جراحت تازه و اورام مقعده نافع و چون با کوشت طبخ نمایند
قطعهای آن بعضی با بعضی ملتصق کردند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
سومقوطون. (ا. ع.) (در مخزن الادویه سمقوطن): "سومقوطون:
گويند هميشه بهار است و گويند از تيره مهرگياه است و گويند و گويند. اين گياه دو نوع
دارد قسمى در سنگلاخها رويد و قسمى ديگر سنگلاخى نيست. مزاج: سرد و خشك است و رطوبتى
معتدل الحراره دارد و لطيف و تكه كننده است و لزجى پياز دشتى را دارد كه گدازندگى اش
از آن است و تا اندازه اى جمع كننده و گيرنده است ليكن سردى وخشكى در مزاجش چيرگى دارد.
نه بوى دارد و نه چندان شيرين است. آب دهن را گرد آورد و اجزاى گوشت را در ديك چنان
بهم آرد كه گويى يكپارچه شده است. مفاصل: آب پزش داروى گسستگى در پى و وسط هاى ماهيچه
و كنارهاى ماهيچه است و نمناك ها را بهم جوش مىدهد. سينه: زبرى گلو را از بين مى برد.
خون برآوردن را بند آرد. با عسلاب باشد شش را مى پالايد. اندامان راننده: در علاج قرحه
روده، پوست اندازى روده (سحج) فتق آبى روده، درد گرده، سودمند است و گويند خونريزى
حيض را بند آورد."
قانون (ترجمه شرفكندى)، ج 2، ص 287
////////////
سمقوطن:
بطراوز و معناه أصخري. دیسقوریدوس فی الرابعۀ:
هو نبات ینبت بین الصخور و له أغصان صغار شبیهۀ بأغصان النبات الذي یقال له
أوریعان و ورق دقاق و رؤوس صغار شبیهۀ
برؤوس النبات الذي یقال له بومش و هو الحاشا و أجزاء هذا النبات کلها جاسیۀ و هو
طیب الرائحۀ حلو الطعم، و إذا مضغ حلب
من الفم اللعاب و له أصل مستطیل لونه إلی الفرفیریۀ فی غلظ أصبع السبابۀ. جالینوس فی
8: هذا مرکب من قوي متضادّة و ذلک أن فیه
شیئا قطاعا بسببه صار یمکن فیه أن ینقی القیح المحتقن فی الرئۀ و الصدر و فیه أیضا
شیء یجمع و یشد بسببه صار ینفع من نفث
الدم منها و فیه مع هاتین الخصلتین ثالثۀ و هی رطوبۀ حادة و حرارة معتدلۀ بسببها صار
یجده من ذاقه حلوا فی المذاق طیب الرائحۀ،
و إذا مضغه الإنسان سکن عطشه و إذا تعالج به من به خشونۀ فی قصبۀ رئته شفاه و
بترکیب هذه القوي صار یحلل تحلیلا بلیغا
و یجمع و یشد الأعضاء المحتاجۀ إلی ذلک و لذلک صار یوضع علی الفتق الذي ینزل فیه
الأمعاء و یشرب مع الخل و العسل لقروح
العضل و العصب، فأما الذین یطبخونه بشراب و یسقونه لمن به قروح الأمعاء و النزف
العارض للنساء إذا کان دم النزف أحمر قانئا
فیستعملونه فی هذه الوجوه من طریق أنه یجفف و یجمع و یشد فأما الذین یسقونه لمن به
وجع الکلیتین فإنما یستعملونه من طریق
أنه یقطع و ینقی. دیسقوریدوس: و هذا النبات إذا طبخ بالشراب الذي یقال له ماء ألقراطن
و
شرب منه نقی الفضول التی فی الرئۀ و قد
یسقی منه بالماء لنفث الدم الذي من الصدر و وجع الکلی و یطبخ بالشراب و یشرب
لقرحۀ الأمعاء و نزف الدم من الرحم و قد
یسقی بالسکنجبین لشدخ العضل، و إذا مضغ و ابتلع قطع العطش و وافق خشونۀ الحلق، و
إذا وضع علی الجراحات فی أوّل ما تعرض
ألزقها، و إذا تضمد به صاحب قیلۀ الأمعاء منع من ازدیادها، و إذا طبخ مع اللحم أنضجه.
سمقوطن آخر:
و یسمی بعجمیۀ الأندلس الشبیطۀ. دیسقوریدوس
فی الرابعۀ: له ساق علیه زغب طوله نحو من ذراعین و أکثر مزوّي مجوّف مثل
أنبوبۀ البقل الدشتی و علیه ورق لیس ببعید
بعضه من بعض علیه زغب و هو دقیق إلی الطول ما هو شبیه بالنبات الذي یقال له لسان
البقر و علی الأعضاء عند الزوایا التی
فیما بین الأغصان و الساق الذي یتفرع منه ورق ملتزق و له زهر أصفر و ثمر علی الساق
شبیه بثمر
النبات الذي یقال له فلومس و علی الساق
و علی الورق شیء شبیه بالغبار و الزغب خشن فی اللمس یعرض منه للید إذا مسکته حکۀ و
له عروق لون ظاهرها أسود و لون باطنها
أبیض لزجۀ و إنما تستعمل هی من هذا النبات فقط. جالینوس فی الثامنۀ: و أما سمقوطن آخر
و هو الأکثر فإن قوته شبیهۀ بقوة ذلک و
لکنه إذا ذاقه الذائق لم یجد فی طعمه حلاوة و لا له أیضا طیب رائحۀ إذا شمه الإنسان
بل هو
فی هذه الخصال بعید عن النوع الذي ذکرناه
قبله، و لما کان فیه شیء لزج یهیج الحکۀ صار شبیها بالعنصل من هذا الوجه و هو
صفحۀ 496 من 900 www.Ghaemiyeh.com الجامع لمفردات الادویه
و الاغذیه مرکز القائمیۀ باصفهان للتحریات الکمبیوتریۀ
یستعمل فی جمیع الوجوه التی یستعمل فیها
النوع الذي قبله. دیسقوریدوس: و إذا شرب کان صالحا لنفث الدم من الصدر و من
عرض له فی وسط بعض عضله شدخ و قد یخلط
بورق النبات الذي یقال له أبریفازن، و یضمد به الأورام الحارة و خاصۀ العارضۀ فی
المقعدة و ینتفع بها و إذا ضمدت به علی
الجراحات فی أوّل ما تعرض ألزقها، و إذا طبخ مع اللحم ألزق بعضه ببعض.
الجامع لمفردات الأدویۀ و الأغذیۀ، ج
3، ص: 42
///////////
همه بضاعت پارسی ویکی در مطلع سمقوطن،
سومقوطون این است:
هماور یا گوش خر (نام علمی: Symphytum) نام یک سرده از تیره
گاوزبانیان است.[۱]
جستارهای وابسته[ویرایش]
گیاهان دارویی
پانویس[ویرایش]
//////////
به عربی شَّاغَة، سُّمْفُوطُن، سنفيتون:
الشَّاغَة[1] أو السُّمْفُوطُن أو السنفيتون (الاسم العلمي:Symphytum)
هو جنس من النباتات يتبع الفصيلة الحمحمية من طبقةالنجمياوايات[2][3] .
محتويات
[أظهر]
- سمفوطن إيبيري (الاسم العلمي:Symphytum
ibiricum)
- سمفوطن أبخازي (الاسم العلمي:Symphytum abchasicum)
- سمفوطن أخشن (الاسم العلمي:Symphytum
asperrimum)
- سمفوطن بصيلي (الاسم العلمي:Symphytum bulbosum)
- سمفوطن جزيري (الاسم العلمي:Symphytum
insulare)
- سمفوطن خشن (الاسم
العلمي:Symphytum asperum)
- سمفوطن دافيسي (الاسم العلمي:Symphytum
davisii)
- سمفوطن درني (الاسم العلمي:Symphytum tuberosum)
- سمفوطن شرقي (الاسم العلمي:Symphytum
orientale)
- سمفوطن طبي (الاسم
العلمي:Symphytum officinale)
- سمفوطن طوروسي (الاسم العلمي:Symphytum tauricum)
- سمفوطن عثماني (الاسم العلمي:Symphytum
ottomanum)
- سمفوطن غوسوني (الاسم العلمي:Symphytum
gussonei)
- سمفوطن قلبي (الاسم العلمي:Symphytum
cordatum)
- سمفوطن قوقازي (الاسم العلمي:Symphytum caucasicum)
- سمفوطن كريتي (الاسم العلمي:Symphytum
creticum)
- سمفوطن
كيكلادسي (الاسم العلمي:Symphytum
cycladense)
- سمفوطن ملفوف (الاسم العلمي:Symphytum
circinale)
- سمفوطن ناكسوسي (الاسم العلمي:Symphytum
naxicola)
- سمفوطن أبيض (الاسم العلمي:Symphytum
album)
- سمفوطن أرمني (الاسم العلمي:Symphytum
armenum)
- سمفوطن أزوري (الاسم العلمي:Symphytum
azureum)
- سمفوطن أناضولي (الاسم العلمي:Symphytum
anatolicum)
- سمفوطن بنفسجي (الاسم العلمي:Symphytum
violaceum)
- سمفوطن بوهيمي (الاسم العلمي:Symphytum
bohemicum)
- سمفوطن حرجي (الاسم العلمي:Symphytum
sylvaticum)
- سمفوطن صغير (الاسم العلمي:Symphytum
minus)
- سمفوطن ضيق
الأوراق (الاسم العلمي:Symphytum
angustifolium)
- سمفوطن عينتابي (الاسم العلمي:Symphytum
aintabicum)
- سمفوطن فلسطيني (الاسم العلمي:Symphytum
palestinae)
- سمفوطن كردي (الاسم العلمي:Symphytum
kurdicum)
- سمفوطن لين (الاسم العلمي:Symphytum
molle)
- سمفوطن متغاير (الاسم العلمي:Symphytum
variegatum)
- سمفوطن متفرع (الاسم العلمي:Symphytum
racemosum)
- سمفوطن متوسطي (الاسم العلمي:Symphytum
mediterraneum)
- سمفوطن ملتبس (الاسم العلمي:Symphytum
ambiguum)
- سمفوطن ملكي (الاسم العلمي:Symphytum
regium)
- سمفوطن ملون (الاسم العلمي:Symphytum
pictum)
- سمفوطن منقط (الاسم العلمي:Symphytum
punctatum)
- (الاسم العلمي:Symphytum beckii)
- (الاسم العلمي:Symphytum besseri)
- (الاسم العلمي:Symphytum bornmuelleri)
- (الاسم العلمي:Symphytum borragineum)
- (الاسم العلمي:Symphytum brachycalyx)
- (الاسم العلمي:Symphytum brochum)
- (الاسم العلمي:Symphytum bullatum)
- (الاسم العلمي:Symphytum calcaratum)
- (الاسم العلمي:Symphytum carmosina)
- (الاسم العلمي:Symphytum carpaticum)
- (الاسم العلمي:Symphytum ciscaucasium)
- (الاسم العلمي:Symphytum clusii)
- (الاسم العلمي:Symphytum coccineum)
- (الاسم العلمي:Symphytum coeruleum)
- (الاسم العلمي:Symphytum commune)
- (الاسم العلمي:Symphytum consolida)
- (الاسم العلمي:Symphytum cordifolium)
- (الاسم العلمي:Symphytum dichroanthum)
- (الاسم العلمي:Symphytum donii)
- (الاسم العلمي:Symphytum echinatum)
- (الاسم العلمي:Symphytum elatum)
- (الاسم العلمي:Symphytum euboicum)
- (الاسم العلمي:Symphytum filipendulum)
- (الاسم العلمي:Symphytum foliosum)
- (الاسم العلمي:Symphytum grandiflorum)
- (الاسم العلمي:Symphytum hajastanum)
- (الاسم العلمي:Symphytum hirsutum)
- (الاسم العلمي:Symphytum icaricum)
- (الاسم العلمي:Symphytum incarnatum)
- (الاسم العلمي:Symphytum intermedium)
- (الاسم العلمي:Symphytum jacquinianum)
- (الاسم العلمي:Symphytum laeve)
- (الاسم العلمي:Symphytum
leonhardtianum)
- (الاسم العلمي:Symphytum
longipetiolatum)
- (الاسم العلمي:Symphytum longisetum)
- (الاسم العلمي:Symphytum macrolepis)
- (الاسم العلمي:Symphytum majus)
- (الاسم العلمي:Symphytum microcalyx)
- (الاسم العلمي:Symphytum multicaule)
- (الاسم العلمي:Symphytum pannonicum)
- (الاسم العلمي:Symphytum patens)
- (الاسم العلمي:Symphytum podcumicum)
- (الاسم العلمي:Symphytum popovii)
- (الاسم العلمي:Symphytum
pseudobulbosum)
- (الاسم العلمي:Symphytum savvalense)
- (الاسم العلمي:Symphytum secundum)
- (الاسم العلمي:Symphytum sepulcrale)
- (الاسم العلمي:Symphytum sicyosmum)
- (الاسم العلمي:Symphytum stenophyllum)
- (الاسم العلمي:Symphytum tanaicense)
- (الاسم العلمي:Symphytum uplandicum)
- (الاسم العلمي:Symphytum vetteri)
- سمفوطن
كثير الأزهار (الاسم
العلمي:Symphytum x floribundum)
- (الاسم العلمي:Symphytum x uplandicum)
- (الاسم العلمي:Symphytum x bicknellii)
- (الاسم العلمي:Symphytum x
ferrariense)
- (الاسم العلمي:Symphytum x hidcotense)
- (الاسم العلمي:Symphytum x hyerense)
- (الاسم العلمي:Symphytum x mosquense)
- (الاسم العلمي:Symphytum x norvicense)
- (الاسم العلمي:Symphytum x
perringianum)
- (الاسم العلمي:Symphytum x polonicum)
- (الاسم العلمي:Symphytum x rakosiense)
- (الاسم العلمي:Symphytum x
ullepitschii)
- (الاسم العلمي:Symphytum x
zahlbruckneri)
1.
^ تفسير
كتاب دياسقوريدوس في الأدوية المفردة، ابن البيطار، تحقيق إبراهيم بن مراد، بيت الحكمة، [[|تونس
(مدينة)]] 1990.
2.
^ تعدى
إلى الأعلى ل:أ ب موقع لائحة النباتات (بالإنكليزية) The Plant List جنس السمفوطن تاريخ الولوج 24 شباط 2014
|
/////////////
به آذری خِنده کوتو:
Çoxillik hündür otdur. Tamkənarlı yarpaqları növbəli düzülür.
Qırmızı-bənövşəyi, göy, çəhrayı, sarı, ağ və s. çiçəkləri qıvrım çiçək qrupunda
yerləşir. Ləçəkləri boruvarıdır. Meyvəsi toxumçadır. Avropa, Çənubi Asiya və
Şimali Afrikada 25-dək, Azərbaycanda 3 növü məlumdur. Rütubətli yerlərdə
bitir. Dərman xəndəkotunun (Symphytum
officinalis) kök və kökümsovunda alkaloid və aşı maddəsi var. Tibdə və baytarlıqda iltihaba qarşı və qankəsən
dərman kimi istifadə edilir. Azərbaycanda bitən bərk xəndəkotu (Symphytum asperum) donuz və adadovşanları üçün yemdir. Hər 2 növ yaxşı balverən, həmçinin boyaq
bitkisidir. Yoğunkök xəndəkotu yeyilir. Qafqaz xəndəkotu, iriçiçək xəndəkotu və s. dekorativ bitki kimi becərilir.
////////////
Symphytum
From Wikipedia, the
free encyclopedia
This article is
about the genus. For the use of comfrey in gardening and herbal medicine,
see Comfrey.
Symphytum
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species
|
|
See text.
|
Symphytum is a genus of flowering plants in the family Boraginaceae. Its species are known by the common name comfrey. Some species and hybrids, particularly S. officinale and S. × uplandicum, are used in gardening and herbal medicine.
Species include:
·
Symphytum × uplandicum (S. asperum × S.
officinale, synonym: S. peregrinum) – Russian comfrey, healing
herb, blackwort, bruisewort, wallwort, gum plant
////////////
////////////
آذان الحمار
نام نویسنده تاریخ آذان الحمار
طبقه بندی علمی
مشخصات
آذان الحمار گیاهی پایا، گلدار و پر شاخه
است که بلندی آن به 30 تا 90 سانتی متر (1و2) و گاه یک متر (3) می رسد. ساقه ها راست،زاویه
دار و پوشیده از تارهای زبر برگشته و خمیده بوده و گلها سفید، زرد، صورتی و بنفش است
که در بهار و در فاصله ماههای اردی بهشت تا اواخر تیر ظاهر می شوند(1و2). با آنکه گل
های این گیاه نوش فراوان ایجاد می کنند ولی تا فراخ شدن کامل جام گل ، زنبور عسل نمی
تواند از آن استفاده نماید(1)
برگ های پائین ساقه گیاه خیلی بزرگ بوده
و وگاهی به حدود 1 متر طول می رسند ،بیضی شکل بوده و دارای دمبرگ می باشند ولی برگ
های قسمت بالایی ساقه بدون دمبرگ هستند (1و2)
منابع
1-
گیاهان دارویی، دکتر علی زرگری، دوره 5 جلدی، ج3 ، چاپ چهارم 1368،انتشارات
دانشگاه تهران
2-
معارف گیاهی ،حسین میر حیدر، دوره 8 جلدی، ج 6 ، چاپ چهارم 1382، دفتر نشر فرهنگ
اسلامی
3-
Symphytum
officinalis in Wikipedia
تکثیر
تخم این گیاه خیلی سخت می رسد و کم lحصول است و به این جهت تکثیر گیاه
معمولاً از طریق کاشت پاجوش های گیاه و جوانه های ریشه انجام می گیرد. پاجوش ها و جوانه
های ریشه را در بهار به فاصله100×60 سانتی متر می کارند.
محل رویش
این گیاه در اروپا و بعضی مناطق آسیا از
جمله غرب سیبری و آسیای صغیر پراکندگی دارد ولی در ایران یافت نمی شود(1)
در آمریکا 42 جنس از تیره گاوزبان و 4
گونه سینفیتون وجود دارد.
چند گونه سینفیتون در ایران می رویند که
عبارتند از:
Symphytum Kurdicum Boiss گیاهی است چند ساله
که در غرب ایران و در کردستان می روید و ریشه ضخیمی دارد.
Symphytum peregrinum Ledeb گیاهی است چند ساله
با ریشه ضخیم دوکی شکل و منشعب شبیه سایر گونه های آذان الحمار که در آذربایجان می
روید.
Symphytum asperrimum sims گیاهی است چند ساله
که در رامسر (شمال ایران) و در ارسباران ( آذربایجان) می روید(2)
گونه های فوق از نظر خواص دارویی مورد
ارزیابی قرار نگرفته اند و در اندک مواردی که به مقدار دارویی مجاز مصرف شده اند، نسبت به گونه های اروپائی ،
دارای خواص ضعیف تری بوده اند(2)
منابع
1-
گیاهان دارویی، دکتر علی زرگری، دوره 5 جلدی، ج3 ، چاپ چهارم 1368،انتشارات
دانشگاه تهران
2-
معارف گیاهی ،حسین میر حیدر، دوره 8 جلدی، ج 6 ، چاپ چهارم 1382، دفتر نشر فرهنگ
اسلامی
3-
USDA
Plants profile
قسمت مورد استفاده
قسمت مورد استفاده گیاه ، ریزوم و ریشه
آن است که به صورت قطعات 2 تا 5 سانتی متری در بازار عرضه می شود. سطح بیرونی این قطعه
ها خاکستری تیره یا کاملاً سیاه و دارای خطوط طولی است که پس از خشک شدن مشخص تر می
شوند. درون ریشه سفید و طعم آنها لعابی است.
از گل های گیاه برای تهیه بعضی فرآورده
های نرم کننده سینه استفاده می شود . در بعضی نواحی شاخه های گلدار و ریشه گیاه را
مانند سبزی مورد استفاده قرار می دهند.
از برگ های گیاه نیز استفاده درمانی می
شود.
منابع
1-
گیاهان دارویی، دکتر علی زرگری، دوره 5 جلدی، ج3، چاپ چهارم 1368،انتشارات دانشگاه
تهران
2-
معارف گیاهی ،حسین میر حیدر، دوره 8 جلدی، ج 6 ، چاپ چهارم 1382، دفتر نشر فرهنگ
اسلامی
ترکیبات شیمیایی
ریشه و ریزوم این گیاه دارای موسیلاژ،
اسید کالیک، آلانتوئین، یک گلوکو آلکالوئید به نام کونسولیدین consolidine، به مقدار بسیار جزئی
آسپاراژین، کولین، اسانس ، قند... است. وجود یک آلکالوئید سمی به نام سینفیتو گلوسین
در ریشه تائید شده که در اثر تجزیه به کونسولیسین consolicine تبدیل می شود. دو
آلکالوئید مذکور هر دو خاصیت سمی دارند ولی چون مقدارشان بسیار اندک است، مصرف ریشه،
هیچ خطری به وجود نمی آورد.(1و2)
نتایج بررسی های دیگر نشان داده است که
آذان الحمار دارای مواد آنتی اکسیدان، ویتامین c، ویتامین Eو بتا کاروتن نیز می باشد (2)
منابع
1-
گیاهان دارویی، دکتر علی زرگری، دوره 5 جلدی، ج3، چاپ چهارم 1368،انتشارات دانشگاه
تهران
2-
معارف گیاهی ،حسین میر حیدر، دوره 8 جلدی، ج 6 ، چاپ چهارم 1382، دفتر نشر فرهنگ
اسلامی
تاریخچه
آذان الحمار در طب عامه به صورت ضماد در
درمان سوختگی ها و زخم ها به کار می رفته است (1). اما مصرف آن به شکل دم کرده یا دمنوش
گیاهی به علت احتمال ایجاد آسیب کبدی مورد اختلاف نظر بوده است (2) . در بعضی موارد
، عده ای از گیاه شناسان وجود مواد سرطان زا را در گیاه گزارش کرده اند (3)
این گیاه از قدیم الایام مورد استفاده
مردم و حکیمان دوران باستان بوده است به طوری که دیوسکویدس و جالینوس ، این گیاه را
داروی اختصاصی التیام زخم ها می دانسته اند و آثار کاهش دهنده ورم بواسیر، رفع خونروی
ها، درمان خلط خونی و خونروی فواصل قاعدگی برای آن قائل بودند(4)
یونانیان قدیم از عصاره آذان الحمار برای
التیام زخم ها استفاده می کرده اند و معتقد بودند این عصاره موجب جوش دادن و نمو گوشت
پاره شده محل زخم و بازگرداندن به خالت طبیعی اولیه می شود (3)
پلینی pliny کبیر طبیعی دان رومی از این گیاه به نحو دیگری استفاده
می کرد، به این ترتیب که با جوشاندن گیاه در آب ، خمیر چسبناکی به دست می آورد و آن
را روی زخم می گذاشت . این خمیر مانند چسب روی زخم را گرفته و آن را التیام می داد
و به هم چسبانیده و پوست را به حالت اولیه در می آورد. خمیر آذان الحمار که به این
ترتیب تهیه می شد، بعد از چند دقیقه مانند گچ شکسته بندی سفت می شد(3) در قرن اول بعد
از میلاد دیوسکوریدس از دم کرده آذان الحمار در بیماری های دستگاه تنفس و ناراحتی های
معده و روده استفاده می کرد (3) در میدان های جنگ
رسم بر این بود که پارچه ای را در خمیر
آذان الحمار فرو کرده و دور زخم ها و بخش های شکسته استخوان ها می بستند. پس از خشک
شدن ، این خمیر ، موضع و عضو را مانند گچ شکسته بندی در خود می گرفت و به این جهت آذان
الحمار به نام های Knitbone
و boneset
نامیده شد(3)
در قرون وسطی این گیاه برای التیام جراحات
و درمان زخم های چرکی مورد استفاده بوده است و بعدها ارزش این گیاه چنان بالا رفته
بود که آنرا داروی مورد نیاز جراحی ها می دانستند (4)
در اوایل قرن پانزدهم ، کارشناسان گیاه
درمانی دیگر از خمیر گیاه برای شکسته بندی ها استفاده نمی کردند ولی در این موارد از
دم کرده آن استفاده می نمودند.(3)
کارشناس معروف گیاه درمانی انگلیسی نیکولاس
کولپپر Nicholas
Culpeper
در قرن هفدهم، در عین حال که از خمیر آذان الحمار استفاده می نمود، مصرف
عصاره ریشه این گیاه را در موارد ناراحتی های درونی و التیام زخم ها و ترمیم شکستگی
ها به صورت خارجی توصیه می کرد.(3)بررسی های آغاز قرن بیستم مخصوصاً پس از استخراج
آلانتوئینallantoine از این گاه سبب شد تا عقاید
پزشکان قدیم در باب بعضی آثار درمانی گیاه کاملاً تائید شود (6و5،4) پزشکان پیشگام
آمریکائی در قرن نوزدهم ،آذان الحمار را در مورد اسهال، اسهال خونی ،سرفه، برنشیت و ناراحتی های عادت ماهانه تجویز می کردند(3)
دکتر چارلز مک آلیستر Charles L.
Macalister
نخستین بار به سال 1911 به قدرت شفا بخش سینفنیتون پی برد و در طبابت
از این گیاه استفاده نمود. نتایجی که وی از این کار به دست آورد و نیز تجزیه شیمیایی
گیاه ثابت نمود که سینفیتون دارای ماده شفا بخش و با ارزشی موسوم به آلانتوئین است.
آلانتوئین موجب تکثیر سلول ها می شود و در برگ و ریشه گیاه وجود دارد(6)
منابع
1-
Symphytum
officinale in Wikipedia
2-
Oberlies,
Nicholas H. et al., "Analysis of herbal teas made from the leaves of
comfrey (Symphytum officinale)", Public Health Nutrition 7 (7): 919–924
3- معارف گیاهی ،حسین میر حیدر، دوره 8 جلدی، ج
6 ، چاپ چهارم 1382، دفتر نشر فرهنگ اسلامی
4-
گیاهان دارویی، دکتر علی زرگری، دوره 5 جلدی، ج3 ، چاپ چهارم 1368،انتشارات
دانشگاه تهران
5-
گیاهان معجزه گر دکتر فرخ سیف بهزاد ص 181 چاپ اول 1378 موسسه نگرش روز
6-
گیاهان معجزه ساز ، دکتر فرخ سیف بهزاد ص 240 چاپ اول 1389 انتشارات تهران
خواص
طبق بررسی های موجود برای آذان الحمار
خواص شفا دهنده زخم (مرهم)، نرم کننده (دمولسنت demulcent)، ضد التهاب، قابض
و خلط آور قا ئلند (1و2)
در تقسیم بندی گیاهان، آذان الحمار در
گروه گیاهان اصلی ضد التهاب، قابض، دمولسنت و خلط آور قرار می گیرد.(2)
منابع
1- گیاهان معجزه ساز ، دکتر فرخ سیف بهزاد
ص 240، چاپ اول 1389 انتشارات تهران
2-HOFFMANN, David; Medical Herbalism, 2nd ed Healing
Art press 2003
کاربرد
ماماهای مکزیک از این گیاه برای جوش دادن
و التیام پارگی اندام تناسلی زنان در جریان زایمان استفاده می کنند (1)
در فیلیپین از این گیاه در درمان آرتروز،
دیابت، عفونت های ریه و حتی لوسمی (سرطان خون leukemia) استفاده می شود شایعه سرطان زا بودن گیاه مانعی برای تجویز آن در مصارف
داخلی ایجاد نکرده است (1و2)
معدودی از کارشناسان گیاه درمانی، به علت
سرطان زا بودن، مصرف این گیاه را فقط به صورت مصارف خارجی توصیه نموده اند(3) ولی غالب
این کارشناسان به مساله سرطان زا بودن گیاه اعتنایی ندارند و از گیاه برای التیام زخم
های داخلی، کولیت های اولسرو (زخمی)، خونروی های داخلی ، برنشیت ، خونروی لثه ها و
ناراحتی های گوارش به صورت خوراکی استفاده می نمایند(4)
ریشه گیاه قابض است و برای قطع اسهال و
خونروش سینه به صورت دم کرده یا خیسانده مصرف می شود (2)
در فرانسه از خیسانده ریشه خشک گیاه برای
التیام زخم معده استفاده می شود(2)
با توجه به مصارف بی شمار و موفقیت در
استفاده از این گیاه ، بسیاری از پزشکان مصرف آذان الحمار را در درمان خلط خونی، بیماری
های ریه و سرفه های مداوم توصیه کرده اند به این جهت می توان از این گیاه در درمان
عوارض بیماری سل استفاده کرد.(4)
نتایج بررسی های آزمایشگاهی در جانوران
حاکی از آن است که مصرف این گیاه، التهاب دستگاه گوارش را تسکین می دهد . ولی در مورد
اثر آذان الحمار در دستگاه تنفس تا به حال ، هیچ پژوهشی انجام نشده است(2)
گیاه درمان معروف سویسی دکتر آلفردوگل
Alfred
vogel،
سینفیتون را یکی از گیاهان با ارزش و شفا بخش می داند (4). او می گوید: از این گیاه
در درمان زخم ها و قرحه های چرکی مقاومی که جوش نمی خورند و نیز زخم های ساق پا با
موفقیت استفاده کرده ام (5) و در ادامه می افزاید : " در درمان خارجی نقرس، بهتر
از این گیاه دارویی نمی توان یافت. باید ریشه خام گیاه رابسیار نرم کرد و مانند ضماد
روی منطقه مبتلا گذاشت. هر گاه به ریشه تازه دسترسی نباشد می توان از تنتور گیاه استفاده
نمود . استفاده از این تنتور در نورالژی ها به ویژه نورالژی عصب صورتی بسیار مؤثر است
"(4)
از آذان الحمار پس از مجاورت با بیسموت
برای قهوه ای رنگ کردن پشم هم استفاده می شود.
منابع
1-
گیاهان معجزه گر دکتر فرخ سیف بهزاد چاپ اول 1378 موسسه نگرش روز
2-
معارف گیاهی ، حسین میر حیدر دوره 8 جلدی ج 6 ص 298 چاپ چهارم 1382 دفتر نشر
فرهنگ اسلامی
3-
Weiner
Michael : wieners Herbal
4-
گیاهان معجزه ساز دکتر فرخ سیف بهزاد ص 241 چاپ اول 1389 ، انتشارات تهران
5-
The
Nature Doctor, 7thed. Teufen(AR), Switzerland; Bioforce verlag
6-
گیاهان دارویی دکتر علی زرگری دوره 5 جلدی ج3 ص518 چاپ چهارم 1368 انتشارات
دانشگاه تهران
مقدار مصرف
از آذان الحمار به صورت های زیر استفاده
می شود:
• جوشانده 15 تا 30 گرم ریشه در
یک لیتر آب برای مصرف خوراکی به تدریج در 24 ساعت
• خیسانده 150 گرم ریشه در یک لیتر
آب جوش به مدت 12 ساعت و مصرف آن به مقدار یک فنجان بعد از هر غذا در موارد احساس اسپاسم
های دردناک و احساس سوزش در امعاء
• دم کرده 100 گرم ریشه در یک لیتر
آب جوش برای رفع اسهال
• شربت حاصل از 100 گرم ریشه و
600 گرم آب که پس از صاف کردن، قند به آن اضافه می شود.
• تنتور ریشه به مقدار 10 تا
20 قطره مخلوط با آب
• در استعمال خارج از جوشانده
100 گرم ریشه در یک لیتر آب استفاده می شود به شرط آنکه به مدت ربع ساعت جوشیده باشد
.
• ریشه تازه و له شده یا رنده شده
گیاه را می توان روی زخم ها، قرحه ها، خراش ها، ترک پوست، شقاق نوک نوک پستان قرار
داد. ریشه رنده شود و تازه گیاه اگر روی محل سوختگی قرار داده شود، سریعاً درد و ناراحتی
ناشی از سوختگی سطحی را درمان می کند و در درمان موضعی و بهبود خراش و شقاق مقعد موثر
است.(1)
منبع
1- گیاهان معجزه ساز دکتر فرخ سیف بهزاد
ص 243 چاپ اول 1389 انتشارات تهران
احتیاطات
نتایج پژوهش های انجام شده نشان می دهد
در آذان الحمار، همچون گاو زبان ، ماده ای به نام پیرولیزیدین pyrrolizidine وجود دارد(1و2) و
مصرف دراز مدت این ماده به مقدار زیاد به کبد آسیب رسانده و سبب ایجاد سرطان می شود(1و2)
در بعضی بررسی ها نشان داده شده که مصرف
زیاد آذان الحمار در دراز مدت به کبد آسیب رسانده و موجب بیماری انسداد ورید کبدی
(HVOD) و سندرم بودکیاری
Budd-chiary
syndrome
می شود.
در بعضی کشورها ، مصرف خوراکی دم کرده
این گیاه نیز مانند گیاه پای خر ممنوع اعلام شده است مثل کانادا و لسترالیا . دکتر
بروس ایمز Bruce Ames
رئیس بخش بیوشیمی دانشگاه کالیفرنیا طی نگارش مقاله ای میزان ایجاد سرطان
با خوردن دم کرده آذان الحمار را نسبت به بسیاری از مواد خوراکی بسیار ناچیز می داند
و سازمان نظارت بر غذا و دارو ی آمریکا، مصرف گیاه در حد مجاز و در مدت کوتاه را بلامانع
اعلام کرده است.
منابع
1-
وجدی- دکتر سیاوش، نشریه پزشکی امروز
2-
معارف گیاهی، حسین میر حیدر دوره 8 جلدی ج 6 ص 300 چاپ چهارم 1382 دفتر نشر
فرهنگ اسلامی
داروهای ترکیبی
1-
پماد التیام دهنده زخم
این پماد شامل اجزای زیر است:
• عصاره روان ریشه گیاه 10 گرم
• لانولین 10 گرم
• پماد خیار 40 گرم
این پماد در محل زخم یا خراش مالیده می
شود.
2-
تیزان نرم کننده سینه و رفع سرفه
مواد مورد نیاز این تیزان عبارتند از:
• گل آذان الحمار 20 گرم
• برگ پای خر 20 گرم
• سر شاخه فراسیون سفید 20 گرم
• ریشه خطمی 20 گرم
• سر شاخه گلدار زوفا 20 گرم
اجزای خشک گیاهان فوق را به قطعه های کوچک
تقسیم کرده در 1/5 لیتر آب می جوشانند تا مایع ظرف به نصف حجم اولیه برسد. مخلوط حاصل
را پس از سرد شدن صاف کرده و 4 فنجان در روز
مصرف می کنند. می توان این محلول را با عسل شیرین کرد.
طب گیاهی
آذان الحمار
نام لاتین : .Symphytum officinale L
نام انگلیسی: Comfrey
تیره : گاوزبان Boraginaceae
بخش مورد استفاده : ریشه ، ریزوم و برگ
اجزای تشکیل دهنده : آلانتوئین allantoin ، آلکالوئیدهای پیرولیزیدینی
pyrrolizidine
alkaloids
از جمله اکیمیدین echimidine، سیمفیتین symphytine، لیکوپسامین lycopsmine سیملاندین symlandine (که در برگ های تازه
جوان و ریشه یافت می شود ولی طبق نتیجه دو تحقیق جدا از هم در گیاه خشک وجود ندارد)،
اسیدهای فنلیک phenolic acids (رزمارینیک rosemarinic، کلروژنیک cholorogenic ، کافئیک caffeic و لیتوسپرمیک lithospemic )،موسیلاژ (حدود
29 درصد) مرکب از پلی ساکارید و حاوی گلوکز و فروکتوز و مواد مختلف : کولین choline،آسپاراژین asparagine، اسانس فرار، تانین
ها، ساپونین های استروئیدی steroidal saponins و تری ترپن ها triterpens
خواص: مرهم،دمولسنت ، ضد التهاب، قابض،
خلط آور(2)
موارد استفاده : حداقل بخشی از خواص جالب
ترمیم کننده زخم آذان الحمار به علت وجود آلانتوئین است. این ماده شیمیائی سبب تحریک
تکثیر یاخته شده و در نتیجه از التیام زخم چه از درون و چه از بیرون حمایت می کند.
از آنجا که این گیاه حاوی مقدار زیادی موسیلاژ نرم کننده (دمولسنت) است، ریشه آذان
الحمار یک داروی قوی التیام بخش در اولسرهای معده و دوازدهه ، فتق مری و کولیت اولسر
و به شمار می رود. خاصیت گیاه قابض، آذان الحمار را در ردیف داروهای با ارزش در تمام
موارد خونروی قرار می دهد. به خاطر تاثیر خوب می توان ریشه یا گیاه را در برنشیت و
سرفه تحریکی برای تسکین و کاهش تحریک به کار گرفت،در عین حال که اثر خلط آور هم دارد.
در استعمال خارج، برگ آذان الحمار سبب
تسریع التیام زخم و مساعد شدن شرایط برای ایجاد جوشگاه می شود. اما باید در مورد زخم
های بسیار عمیق دقت نمود زیرا کاربرد آذان الحمار از خارج ممکن است سبب ایجاد بافت
روی زخم شود، پیش از آنکه بافت عمقی التیام یافته و ترمیم شده باشد و این امر به ایجاد
آبسه منتهی شود. در صورتی که گیاه به صورت
کمپرس یا ضماد مورد استفاده قرار گیرد، می توان از آن در درمان هر نوع اولسر (قرحه)
، زخم و شکستگی استفاده کرد. این روش در درمان اولسرهای مزمن واریسی بسیار عالی است.
در طب عامیانه گیاهی اروپا، آذان الحمار از شهرت تاثیر ضد سرطان برخوردار است(3)
ملاحظات ایمنی: نتایج بررسی های دراز مدت
در موش ها ثابت کرده است آلکالوئیدی ها ی پیرولیزیدینی (PA) در آذان الحمار دارای خاصیت هپاتوتوکسیک (سمیت
کبدی hepatotoxic)، کارسینوژنیک ( سرطان
زایی carcino
genic
) و موتاژنیک ( جهش زایی mutagenic) هستند. خاصیت موتاژنیک دو مورد از این آلکالوئیدها در آذان الحمار
در یاخته های سوماتیک گیاه دروزوفیلا با غلظت
3-10×5 به اثبات رسیده است. به این ترتیب، این گیاه را می توان در انسان به عنوان سرطان
زای بالقوه ژنوتوکسیک شناخت. اما به نظر می رسد، احتمال آسیب ژنتیک ناشی از این آلکالوئیدهای
پیرولیزیدینی پائین باشد. یک فنجان معمولی چای برگ تازه آذان الحمار حاوی 3/8 میلی
گرم از این آلکالوئید است. برای به حداقل رساندن احتمال بالقوه این خطر، باید از مصرف
دراز مدت داخلی این گیاه پرهیز کرد. در کاربرد خارجی گیاه، مقدار جذب اندک است (2)
پس از کاربرد خارجی یک عصاره الکلی (مطابق
با دوز 194 میلی گرم آمیزه -N
اکسید آلکالوئید به ازای کیلوگرم) 1/0 تا 4/0 درصد الکالوئید از ادرار
، اساساً به صورت –N
اکسید دفع شد. تجویز خوراکی همین عصاره در مدت زمان مشابه سبب دفع الکالوئید
از ادرار به مقدار 20 تا 50 برابر شد.
مصرف آذان الحمار در استرالیا ممنوع شده
و استفاده از آن در نیوزیلند محدود شده است . در بریتانیای کبیر ، فرآورده های دارویی
خوراکی حاوی آذان الحمار از بازار جمع شده است.
فرآورده ها و مقدار خوراک: مقدار خوراک
تنتور ریشه 2 تا 4 میلی لیتر سه بار در روز است (1 به 5 در 25درصد) . برای تهیه جوشانده
ریشه ، 1 تا 3 قاشق چای خوری گیاه خشک را در یک فنجان آب ریخته، جوش آورده و سپس به
مدت 10 تا 15 دقیقه حرارت می دهند . این مقدار خوراک سه بار در روز مورد استفاده قرار
می گیرد . با افزودن 2 قاشق چای خوری ریشه در یک فنجان آب سرد و خیساندن آن به مدت
6 تا 8 ساعت خیسانده گیاه به دست می آید. بنابر این مصرف شبانه را باید صبح ها و مصرف
صبحانه را شبها تهیه نمود.
در مورد پماد برگ و سایر فرآورده ها برای
کاربرد خارجی ( حاوی 5 تا 20درصد گیاه خشک) ، کمیسیون E توصیه کرده است که مقدار مصرف روزانه نباید از 100 میکرو
گرم الکالوئیدهای پیرولیزیدین با ساختار necine غیر اشباع 1و 2 شامل
–N اکسید های آن تجاوز
کند. به همین ترتیب، در مورد پمادهای ریشه ، و سایر فرآورده ها برای مصرف خارجی (حاوی
5 تا 20 درصد گیاه خشک) ، مقدار کاربرد روزانه آلکالوئیدهای پیرولیزیدین با ساختار
نسین غیر اشباع 1و2 شامل N
اکسیدهای آن نباید از 100 میکرو گرم آلکالوئید پیرولیزیدین تجاوز کند(4)
منابع
1-
Wren
Rc. Potters new cyclopedia of Botanical Drugs and preparations, 8thed
2-
Hoffmann
David: Medical Herbalism,2nd ed ,2003 Healing Arts press
3-
گیاهان معجزه ساز، دکتر فرخ سیف بهزاد ص234 چاپ اول 1389، انتشارات تهران.
4-
Symphytiradix,
in Herbal Drugs and phytopharmaceuticals
///////////
سیمفیتوم یا گاوزبان کامفری:
این گیاه در تسریع ترمیم استخوانها بسیار
مؤثر است. سیمفیتوم یک داروی فوقالعاده در هنگام عدمجوش خوردن استخوانها به یکدیگر
است و میتواند درد مزمن ناشی از شکستگی را کاهش دهد. ریشه و برگهای این گیاه حاوی
آلانتویین است که در التیام زخمها کاربرد دارد.
http://scia.ir/%D8%A8%D9%87%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C/
//////////
Comfrey
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Russian comfrey
(Symphytum × uplandicum)
Comfrey (also comphrey) is a common name for plants in the
genus Symphytum. Comfrey species are important herbs in organic gardening. It is used as
a fertilizer and as an herbal medicine. The most commonly used species is
Russian comfrey Symphytum × uplandicum,[1] which is a cross or hybrid of Symphytum
officinale (common comfrey) and Symphytum asperum (rough
comfrey).
Contents
[show]
Comfrey (Symphytum
officinale L.) is a perennial herb of
the family Boraginaceae with a black, turnip-like root and large, hairy broad leaves that
bears small bell-shaped flowers of various colours, typically cream or
purplish, which may be striped. It is native to Europe, growing in damp, grassy places, and is
locally frequent throughout Ireland and Britain on river banks and ditches.
More common is the hybrid between S. officinale and S. asperum, Symphytum × uplandicum,
known as Russian Comfrey, which is widespread in the British Isles, and which
interbreeds with S. officinale. Compared to S. officinale, S. × uplandicum is
generally more bristly and has flowers which tend to be more blue or violet.[2]
Comfrey has long been recognized by both
organic gardeners and herbalists for its great usefulness and versatility; of
particular interest is the "Bocking 14" cultivar of Russian Comfrey.
This strain was developed during the 1950s by Lawrence D Hills, the founder of
the Henry Doubleday
Research Association (the organic gardening organisation
itself named after the Quaker pioneer who first introduced Russian
Comfrey into Britain in the nineteenth century) following trials at Bocking, near Braintree, the original home of the organization.[3]
The comfrey bed should be well prepared by
weeding thoroughly, and dressing with manure if available. Offsets should be
planted 0.6–1 m (2 ft 0 in–3 ft 3 in) apart with the
growing points just below the surface, while root segments should be buried
about 5 cm (2.0 in) deep. Keep the bed well watered until the young
plants are established. Comfrey should not be harvested in its first season as
it needs to become established. Any flowering stems should be removed as these
will weaken the plant in its first year.[4]
Comfrey is a fast-growing plant, producing
huge amounts of leaf during the growing season, and hence is very nitrogen hungry. Although it is a tenacious
grower, it will benefit from the addition of animal manure applied as a mulch,
and can also be mulched with other nitrogen rich materials such as lawn
clippings, and is one of the few plants that will tolerate the application of
fresh urine diluted 50:50 with water, although
this should not be regularly added as it may increase salt levels in the soil
and have adverse effects on soil life such as worms. Mature comfrey plants can be harvested up
to four or five times a year. They are ready for cutting when about 60 cm
(24 in) high, and, depending on seasonal conditions, this is usually in
mid-Spring. Comfrey will rapidly regrow, and will be ready for further cutting
about 5 weeks later. It is said that the best time to cut comfrey is shortly
before flowering, for this is when it is at its most potent in terms of the
nutrients that it offers. Comfrey can continue growing into mid-autumn, but it
is not advisable to continue taking cuttings after early autumn in order to
allow the plants to build up winter reserves. After the growing season, leaving
comfrey beds fallow may deliver higher yields in future harvests, as the plant
builds up energy reserves in its roots.[5]
Comfrey should be harvested by using either shears, a sickle, or a scythe to cut the plant about 2 inches
above the ground, taking care handling it because the leaves and stems are
covered in hairs that can irritate the skin. It is advisable to wear gloves
when handling comfrey. Despite being sterile, Bocking 14 Russian Comfrey will steadily
increase in size. It is therefore advisable to split it up every few years. It
is however difficult to remove comfrey once established as it is very deep
rooting, and any fragments left in the soil will regrow. Rotovation can be
successful, but may take several seasons. The best way to eradicate comfrey is
to very carefully dig it out, removing as much of the root as possible. This is
best done in hot, dry summer weather, wherein the dry conditions will help to
kill off any remaining root stumps. Comfrey is generally trouble free once
established, although weaker or stressed plants can suffer from comfrey rust or
mildew. Both are fungal diseases, although they rarely seriously reduce plant growth and thus
do not generally require control. However infected plants should not be used
for propagation purposes.[6]
Comfrey is a particularly valuable source
of fertility to the organic gardener. It is very deep rooted and acts as
a dynamic accumulator,[6] mining a host of nutrients from the
soil. These are then made available through its fast-growing leaves (up to
1.8–2.3 kilograms (4.0–5.1 lb) per plant per cut) which, lacking fibres,
quickly break down to a thick black liquid. There is also no risk of nitrogen
robbery when comfrey is dug into the soil as the C:N ratio of the leaves is lower than that of well-rotted compost. Comfrey is
an excellent source of potassium, an essential plant nutrient needed
for flower, seed and fruit production. Its leaves contain 2–3
times more potassium than farmyard manure, mined from deep in the subsoil, tapping into reserves that would not
normally be available to plants.[7]
·
Comfrey as a compost activator – include comfrey in the compost heap to add nitrogen and help to
heat the heap. Comfrey should not be added in quantity as it will quickly break
down into a dark sludgy liquid that needs to be balanced with more fibrous,
carbon-rich material.
·
Comfrey liquid fertilizer – can be produced by either rotting leaves down
in rainwater for 4–5 weeks to produce a ready-to-use "comfrey tea", or by stacking dry leaves
under a weight in a container with a hole in the base. When the leaves
decompose a thick black comfrey concentrate is collected. This must be diluted
at 15:1 before use.
·
Comfrey as a mulch or side dressing – a two-inch layer of comfrey leaves placed around a
crop will slowly break down and release plant nutrients; it is especially
useful for crops that need extra potassium, such as fruit bearers but also
reported to do well for potatoes. Comfrey can be slightly wilted before
application optionally but either way, avoid using flowering stems as these can
root.
·
Comfrey as a companion plant for trees and other perennials
– soil tests confirm[10] that soil nutrients increase in
the presence of comfrey even when it is not used as mulch, side dressing, or
liquid fertilizer, but just allowed to grow.
·
Comfrey potting mixture – originally devised to utilize peat, now
environmental awareness has led to a leaf mold-based alternative being adopted instead;
two-year-old, well decayed leaf mold should be used, this will absorb the
nutrient-rich liquid released by the decaying comfrey. In a black plastic sack
alternate 7–10 cm (2.8–3.9 in) layers of leaf mold and chopped
comfrey leaves. Add a little dolomitic limestone to
slightly raise pH. Leave for between 2–5 months depending on the season, checking that it
does not dry out or become too wet. The mixture is ready when the comfrey
leaves have rotted and are no longer visible. Use as a general potting compost,
although it is too strong for seedlings.[11]
Bocking 14 is sterile, and therefore will
not set seed (one of its advantages over other cultivars as it will not spread
out of control), thus is propagated from root cuttings. The gardener can produce his or her
own "offsets" from mature, strongly growing plants by driving a spade
horizontally through the leaf clumps about 7 cm (2.8 in) below the
soil surface. This removes the crown, which can then be split into pieces. The
original plant will quickly recover, and each piece can be replanted with the
growing points just below the soil surface, and will quickly grow into new
plants. When choosing plants to divide, ensure that they are strong healthy
specimens with no signs of rust or mildew. When dividing comfrey plants, take care
not to spread root fragments around, or dispose of on the compost heap, as each can re-root, and
comfrey can be a very difficult plant to get rid of. Offsets can also be
purchased by mail order from specialist nurseries in order to initially build
up a stock of plants.[12]
Contemporary herbalists have a mixed view
of comfrey, despite widespread historical use. Its traditional names of
knitbone, boneset and the derivation of its Latin name Symphytum (from
the Greek symphis, meaning growing together of bones, and phyton,
a plant), speak to its longstanding reputation as a therapeutic herb.[13][14] Comfrey was historically used
to treat a wide variety of ailments ranging from bronchial problems, broken
bones, sprains, arthritis, gastric and varicose ulcers, severe burns, acne and
other skin conditions. It was reputed to have bone and teeth building
properties in children, and have value in treating "many female disorders".
The plant contains the small organic
molecule allantoin, which is thought to stimulate cell growth and repair while also
depressing inflammation.[15] Constituents of comfrey also
include mucilage, steroidal saponins, tannins, pyrrolizidine
alkaloids, inulin, and proteins.[16]
The flowers of
Russian comfrey
In modern herbalism, comfrey is most
commonly used topically. Some experts say that comfrey should be restricted to
topical use, and should never be ingested, as it contains dangerous amounts
of hepatotoxic pyrrolizidine
alkaloids (PAs).[17][18] Studies associating comfrey
with veno-occlusive
disease (VOD), do not differentiate between
Russian and common comfrey, plants with very different levels of PAs. VOD can
in turn lead to liver failure, and comfrey has been implicated in at least one death,
though the type of comfrey being consumed, and other dietary, physiological and
pharmacodynamic factors were not accounted for.[19] In 2001, the United States Food and Drug
Administration issued a ban of comfrey
products marketed for internal use, and a warning label for those intended for
external use.[20][21] In addition to restrictions on
oral use, some experts recommend applying comfrey extracts no longer than 10
days in a row, and no more than 4–6 weeks a year.[15][22]
2.
Jump up^ Stace, Clive (2010). New
Flora of the British Isles (3rd ed.). Cambridge, UK: Cambridge University
Press. ISBN 978-0-521-70772-5{{inconsistent
citations}}, p. 557
3.
Jump up^ N.A. "The history of Garden Organic". Garden Organic - the national charity for organic growing. Garden
Organic. Retrieved 25 March 2014.
5.
Jump up^ Teynor, Putnam, Doll, Kelling,
Oelke, Undersander, and Oplinger. "Comfrey". Alternative
Field Crops Manual. University of Wisconsin, Extension, Cooperative-Extension.
Retrieved 25 March 2014.
7.
Jump up^ permaculturebrittancy. "Everything you always wanted to know about COMFREY but were afraid to
ask.". Not Dabbling In Normal. Not
Dabbling In Normal. Retrieved 25 March 2014.
8.
Jump up^ Don, Monty. "Comfrey for compost: The superfood for plants". Mail Online. Daily Mail Online. Retrieved 25 March 2014.
9.
Jump up^ Nick, Jean. "Comfrey Power". Organic
Gardening. Organic Gardening. Retrieved 25 March 2014.
10.
Jump up^ Stallings, Ben. "Does Comfrey Really Improve Soil?". Permaculture News. Permaculture Research Institute.
Retrieved 27 June 2014.
13.
Jump up^ Staiger, C (2013). "Comfrey root: from tradition to modern clinical trials". Wiener Medizinische Wochenschrift. 163 (3–4):
58–64. doi:10.1007/s10354-012-0162-4. PMC 3580139
. PMID 23224633.
14.
Jump up^ Yarnell, E (1999).
"Misunderstood "Toxic" Herbs". Alternative &
Complementary Therapies. 5: 6–11. doi:10.1089/act.1999.5.6.
16.
Jump up^ N.A. "Comfrey Leaf". Comfrey
Leaf - Mountain Rose Herbs. Mountain Rose
Herbs. Retrieved 25 March 2014.
17.
Jump up^ Miskelly, FG; Goodyer, LI
(1992). "Hepatic and pulmonary complications of herbal medicines". Postgrad Med J. 68 (805): 935–936. doi:10.1136/pgmj.68.805.935. PMC 2399473
. PMID 1494521.
18.
Jump up^ Miller, LG (1998). "Herbal
medicinals: selected clinical considerations focusing on known or potential
drug-herb interactions". Arch Intern Med. 158 (20):
2200–2211. doi:10.1001/archinte.158.20.2200. PMID 9818800.
19.
Jump up^ Yeong M.L.; Swinburn, Boyd;
Kennedy, Mark; Nicholson, Gordon; et al. (1990). "Hepatic veno-occlusive
disease associated with comfrey ingestion". Journal of
Gastroenterology and Hepatology. 5 (2): 211–214. doi:10.1111/j.1440-1746.1990.tb01827.x. PMID 2103401.
20.
Jump up^ "FDA/CFSAN - FDA Advises Dietary Supplement Manufacturers to Remove
Comfrey Products From the Market". Retrieved 2007-06-01.
21.
Jump up^ Koll, R; Klingenburg, S (2002).
"herapeutic characteristance and tolerance of topical comfrey
preparations. Results of an observational study of
patients". Fortschr Med Orig. 120 (1): 1–9. PMID 14518351.
22.
Jump up^ Stickel, F; Seitz, HK (2000).
"The efficacy and safety of comfrey". Public Health Nutr. 3 (4(A)):
501–508. doi:10.1017/s1368980000000586.