ساداوران
بفتح سین و الف و فتح دال و الف و واو و راء مهمله و الف و نون
معرب از سیاه داران است یعنی سیاهی درختان چه دار بلغت فارسی درخت است و الف و نون
برای جمع است و بعربی سواد الحکام نامند بجهت آنکه قسمی مداد از ان ترتیب می دهند و
آن را سواد القضاه نیز کویند
ماهیت آن
چیزی سیاه مائل بسرخی و براق شبیه بشیح و با اندک تلخی و در جوف
درختان هند و بلاد حوالی آن بهم می رسد و کویند آنچه از درخت نارجیل بهم می رسد بهتر
است و آنچه تحقیق شده از سمت خطا می آورند و بهندی کوی خطائی نامند و صاحب منهاج کوید
صمغی است و صاحب جامع کوید چیزیست مانند صمغ که در اندرون بیخ درخت کردکان که مجوف
شده باشد یابند و صاحب اختیارات بدیعی کفته چیزیست که در میان درخت بطم کهنه یافت می
شود و آن را آب بن نامند و کفته که صاحب جامع از درخت جوز یعنی کردکان تا درخت بطم
سهو کرده و بالجمله از ادویۀ مجهوله الماهیه است و بهترین آن آنست که چون آن را بشکنند
اندرون آن براق و چون در آب کرم زمانی بخیسانند محلول آن برنک اشقر باشد و طعم آن با
اندک تلخی بود
طبیعت آن
در دوم سرد و خشک و با اندک حرارت محلله
افعال و خواص آن
رادع اورام حاره و با آب بار تنک قاطع نزف الدم همه اعضا است شربا
و ضمادا حابس اسهال دموی و التیام دهندۀ زخمها و با سرکۀ شراب جهت ورم قضیب و انثیان
و با شراب جهت تحلیل اورام بارده و محلول دو مثقال آن در آب برک مورد تازه که روغن
مورد دو سه مثقال داخل کرده بر مو بمالند جهت تقویت بیخ و منع اسقاط آن و با روغن موردجهت
منع ریختن موی مؤثر و بغایت مسود آنست و فرزجۀ آن با سرکه و حقنۀ آن بی سرکه جهت قطع
خون حیض و تقویت رحم و رفع اسهال نافع و مداومت خوردن آن مولد سودا مصلح آن شکر مقدار
شربت آن یک مثقال بدل آن دو وزن آن مورد است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
سادآوران . [وَ ] (سریانی ، اِ) ۞ به لغت سریانی چیزی است مانند
صمغ، و آن را در درون بیخ درخت گردکان که مجوف شده باشد یابند. سرد و خشک در دوم و
سوم ، خوردن و ضماد کردن آن بر شکم اسهال خونی رانافع باشد، و آن را به رومی قنطار
و به عربی خاتم الملک خوانند. (برهان ) (آنندراج ). در اختیارات بدیعی آمده : ساداوران
، قنطار خوانند و معنی ساداوران بپارسی سواد القضاة است و بشیرازی بهک داوران خوانند.
صاحب منهاج گوید: صمغی است و این سهو است . صاحب جامع گوید: چیزی است مانند صمغ که
در اندرون بیخ درخت گردکان که مجوف شده باشد یابند. مولف [ اختیارات بدیعی ]گوید: چیزی
است که در میان درخت بطم کهن میباشد و آن را آب بن خوانند. صاحب جامع از درخت جوز یا
بطم سهو کرده است . بهترین آن بود که به سرخی مایل بود و طبیعت آن سرد است در دویم
و خشک است در سیم و گویند گرم است ، و منفعت آن آن است که خون را ببندد بخوردن و از
بیرون ضماد کردن یا بخود برگرفتن ، و چون سحق کنندو نیم درم از وی بآب لسان الحمل بیاشامند
هم خون ببندد و هم قطع سیلان اسهال کند و اگر زنان بسرکه سرشته و فرزجه سازند و به
خود بر گیرند قطع خون رفتن کند وقوة عروق و رحم و اورده آن بدهد. و اگر همچنان به آب لسان الحمل بیاشامند
و بدان حقنه کنند همین عمل کند و اگر حل کنند و در آب ورق مورد اضافت کنند و زن موی
خود را بدان غلاف سازد و بن موی به آب مورد که آن را در وی حل کرده باشند تر کند چندانکه
بخورد قوت موی بدهد و از تساقط منع کند به خاصیتی که در وی است .و اگر نیم مثقال بیاشامند
معده و امعاء را پاک گرداند. و اگر بر ورم خصیه و ذکر بسرکه خمری طلا کنند نافع بود. و بدیغودس (؟) گوید به خاصیت
موی را قوت دهدو خوردن وی گویند مضر بود. سیر و مصلح وی زعفران بود و بدل آن به وزن
آن فیلزسرج و دو دانگ آن بیخ نی . (اختیارات بدیعی ). در تحفه حکیم مومن آمده : معرب از سیاه داران است بمعنی سیاهی
درختان چه دار به لغت فرس درخت است و به عربی سوادالحکام نامند به جهت آنکه قسمی از
مداد از آن ترتیب میدهند. و سوادالقضاة که صاحب اختیارات ذکر کرده اسم عفص است و آنچه
گفته که از درخت بطم حاصل میشود اصلی ندارد بلکه چیزی است سیاه مایل به سرخی و براق
و شبیه به شبه و با اندک تلخی و در جوف درختان هند و بلاد حوالی آن بهم میرسد و مخصوص
آن بلاد است . مولف تذکره آنچه از درخت نارجیل بهم میرسد بهتر دانسته است ، و در دوم
سرد و خشک و با اندک حرارت محلله و رادع اورام حاره و با آب بارتنگ قاطع نزف الدم همه
اعضا است شرباً و ضماداً. و حابس اسهال دموی
و التیام دهنده زخمها است . و با شراب جهت
ورم قضیب و انثیان ، و با شراب جهت اورام بارده ، و با روغن مورد جهت منع ریختن موی
موثر و بغایت مسود او است . و فرزجه او با
سرکه و حقنه او بی سرکه جهت قطع خون حیض و
تقویت رحم و رفع اسهال نافع. و مداومت خوردن او مولد سودا، و مصلحش شکر، و قدر شربتش
یک مثقال ، و بدلش دو وزن آن مورد است . (تحفه حکیم مومن ). ابن البیطار از ابن وافد آرد که اصل
کلمه سیاه داوران است یعنی سیاه [ جامه سیاه
] قضاة ۞ . سادوران . (دزی ج 1 ص
620). رجوع به آب بن ، طین شاموس و طین مختوم در این لغت نامه شود.
/////////////
ساداوران
قنطار خوانند و معنی ساداوران بپارسی سواد
القضات بود و ختم الملک نیز گویند و بشیرازی سیهک داوران گویند و صاحب منهاج گوید چیزی
است مانند صمغ که در اندرون بیخ درخت گردگان که مجوف شده باشد یابند و مولف گوید که
آن چیزی است که در درخت بطم کهن شده یابند و آن را آب بن خوانند و صاحب جامع از درخت
جوز تا درخت بطم غلط کرده است و بهترین آن بود که بسرخی مایل بود و طبیعت آن سرد است
در دوم و خشک است در سئوم گویند گرم است خون را ببندد خوردن و از بیرون ضماد کردن یا
بخود برگرفتن و چون سحق کنند و نیم درم از آن باب لسان الحمل بیاشامند هم خون ببندد
و هم قطع اسهال کند و اگر زن بسرکه بسرشد و فرزجه سازد و بخود برگیرد قطع خون رفتن
بکند و قوت عروق رحم و اورده آن بکند و همچنین اگر به آب لسان الحمل بیاشامند و چون
حقنه کنند بدان رحم را همان عمل کند و اگر حل کنند در آب ورق مورد سبز و سه تا پنج
درم مورد اضافه کنند وزن موی خود را بدان غلاف سازد و بن موی به آب مورد که آن را حل
کرده باشد تر کند قوت موی بدهد و از تساقط منع کند بخاصیتی که در وی باشد و اگر بیاشامند
نیم مثقال معده و امعا را پاک گرداند و اگر بر ورم خصیه و ذکر بر سرکه خمری طلا کنند
نافع بود و دیسقوریدوس گوید بخاصیت موی را قوت دهد و خوردن وی گویند مضر بود به سر
و مصلح وی زعفران بود و بدل آن بوزن آن فیلزهرج و دو دانک آن بیخ نی
______________________________
صاحب مخزن الادویه ساداوران را معرب از
سیاهداران نامد یعنی سیاهی درختان و بعربی گوید سواد الحکام گویند و سواد القضات چون
از آن قسم مداد ترتیب دهند و آن چیزی سیاه مایل بسرخی و براق شبیه به شیح باشد با اندک
تلخی و در جوف درختان هند بهم میرسد و آنچه از درخت نارگیل هم رسد را بهتر میداند
اختیارات بدیعی، ص: 216
/////////////
Roccella tinctoria
From Wikipedia, the free encyclopedia
Roccella tinctoria
|
|
Kingdom:
|
|
Division:
|
|
Class:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
R. tinctoria
|
Roccella
tinctoria is
a species of fungus in the genus Roccella, homotypic synonym of Lecanora
tinctoria (DC.) Czerwiak., 1849. It was first described by Augustin
Pyramus de Candolle in 1805. It has the following varieties:
·
R. t. var. portentosa
·
R. t. var. subpodicellata
·
R. t. var. tinctoria
and formae:
·
R. t. f. complanata
·
R. t. f. tinctoria
It
is used to make litmus, a mixture of
several organic compounds.
Orcinol, a natural phenolic organic compound,
occurs in many species of lichens[1]including R.
tinctoria.
1. Jump up^ Robiquet: „Essai analytique des
lichens de l’orseille“, Annales de
chimie et de physique, 1829, 42,
p. 236–257.
Wikispecies has information related to: Roccella
tinctoria
|
This Ascomycota-related article is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
|