۱۳۹۵ دی ۱۵, چهارشنبه

مسئله ساداوران Roccella tinctoria

ساداوران
بفتح سین و الف و فتح دال و الف و واو و راء مهمله و الف و نون معرب از سیاه داران است یعنی سیاهی درختان چه دار بلغت فارسی درخت است و الف و نون برای جمع است و بعربی سواد الحکام نامند بجهت آنکه قسمی مداد از ان ترتیب می دهند و آن را سواد القضاه نیز کویند
ماهیت آن
چیزی سیاه مائل بسرخی و براق شبیه بشیح و با اندک تلخی و در جوف درختان هند و بلاد حوالی آن بهم می رسد و کویند آنچه از درخت نارجیل بهم می رسد بهتر است و آنچه تحقیق شده از سمت خطا می آورند و بهندی کوی خطائی نامند و صاحب منهاج کوید صمغی است و صاحب جامع کوید چیزیست مانند صمغ که در اندرون بیخ درخت کردکان که مجوف شده باشد یابند و صاحب اختیارات بدیعی کفته چیزیست که در میان درخت بطم کهنه یافت می شود و آن را آب بن نامند و کفته که صاحب جامع از درخت جوز یعنی کردکان تا درخت بطم سهو کرده و بالجمله از ادویۀ مجهوله الماهیه است و بهترین آن آنست که چون آن را بشکنند اندرون آن براق و چون در آب کرم زمانی بخیسانند محلول آن برنک اشقر باشد و طعم آن با اندک تلخی بود
طبیعت آن
در دوم سرد و خشک و با اندک حرارت محلله
افعال و خواص آن
رادع اورام حاره و با آب بار تنک قاطع نزف الدم همه اعضا است شربا و ضمادا حابس اسهال دموی و التیام دهندۀ زخمها و با سرکۀ شراب جهت ورم قضیب و انثیان و با شراب جهت تحلیل اورام بارده و محلول دو مثقال آن در آب برک مورد تازه که روغن مورد دو سه مثقال داخل کرده بر مو بمالند جهت تقویت بیخ و منع اسقاط آن و با روغن موردجهت منع ریختن موی مؤثر و بغایت مسود آنست و فرزجۀ آن با سرکه و حقنۀ آن بی سرکه جهت قطع خون حیض و تقویت رحم و رفع اسهال نافع و مداومت خوردن آن مولد سودا مصلح آن شکر مقدار شربت آن یک مثقال بدل آن دو وزن آن مورد است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
سادآوران . [وَ ] (سریانی ، اِ) ۞ به لغت سریانی چیزی است مانند صمغ، و آن را در درون بیخ درخت گردکان که مجوف شده باشد یابند. سرد و خشک در دوم و سوم ، خوردن و ضماد کردن آن بر شکم اسهال خونی رانافع باشد، و آن را به رومی قنطار و به عربی خاتم الملک خوانند. (برهان ) (آنندراج ). در اختیارات بدیعی آمده : ساداوران ، قنطار خوانند و معنی ساداوران بپارسی سواد القضاة است و بشیرازی بهک داوران خوانند. صاحب منهاج گوید: صمغی است و این سهو است . صاحب جامع گوید: چیزی است مانند صمغ که در اندرون بیخ درخت گردکان که مجوف شده باشد یابند. مولف [ اختیارات بدیعی ]گوید: چیزی است که در میان درخت بطم کهن میباشد و آن را آب بن خوانند. صاحب جامع از درخت جوز یا بطم سهو کرده است . بهترین آن بود که به سرخی مایل بود و طبیعت آن سرد است در دویم و خشک است در سیم و گویند گرم است ، و منفعت آن آن است که خون را ببندد بخوردن و از بیرون ضماد کردن یا بخود برگرفتن ، و چون سحق کنندو نیم درم از وی بآب لسان الحمل بیاشامند هم خون ببندد و هم قطع سیلان اسهال کند و اگر زنان بسرکه سرشته و فرزجه سازند و به خود بر گیرند قطع خون رفتن کند وقوة عروق و رحم و اورده  آن بدهد. و اگر همچنان به آب لسان الحمل بیاشامند و بدان حقنه کنند همین عمل کند و اگر حل کنند و در آب ورق مورد اضافت کنند و زن موی خود را بدان غلاف سازد و بن موی به آب مورد که آن را در وی حل کرده باشند تر کند چندانکه بخورد قوت موی بدهد و از تساقط منع کند به خاصیتی که در وی است .و اگر نیم مثقال بیاشامند معده و امعاء را پاک گرداند. و اگر بر ورم خصیه و ذکر بسرکه  خمری طلا کنند نافع بود. و بدیغودس (؟) گوید به خاصیت موی را قوت دهدو خوردن وی گویند مضر بود. سیر و مصلح وی زعفران بود و بدل آن به وزن آن فیلزسرج و دو دانگ آن بیخ نی . (اختیارات بدیعی ). در تحفه  حکیم مومن آمده : معرب از سیاه داران است بمعنی سیاهی درختان چه دار به لغت فرس درخت است و به عربی سوادالحکام نامند به جهت آنکه قسمی از مداد از آن ترتیب میدهند. و سوادالقضاة که صاحب اختیارات ذکر کرده اسم عفص است و آنچه گفته که از درخت بطم حاصل میشود اصلی ندارد بلکه چیزی است سیاه مایل به سرخی و براق و شبیه به شبه و با اندک تلخی و در جوف درختان هند و بلاد حوالی آن بهم میرسد و مخصوص آن بلاد است . مولف تذکره آنچه از درخت نارجیل بهم میرسد بهتر دانسته است ، و در دوم سرد و خشک و با اندک حرارت محلله و رادع اورام حاره و با آب بارتنگ قاطع نزف الدم همه  اعضا است شرباً و ضماداً. و حابس اسهال دموی و التیام دهنده  زخمها است . و با شراب جهت ورم قضیب و انثیان ، و با شراب جهت اورام بارده ، و با روغن مورد جهت منع ریختن موی موثر و بغایت مسود او است . و فرزجه  او با سرکه و حقنه  او بی سرکه جهت قطع خون حیض و تقویت رحم و رفع اسهال نافع. و مداومت خوردن او مولد سودا، و مصلحش شکر، و قدر شربتش یک مثقال ، و بدلش دو وزن آن مورد است . (تحفه  حکیم مومن ). ابن البیطار از ابن وافد آرد که اصل کلمه سیاه داوران است یعنی سیاه [ جامه  سیاه ] قضاة ۞ . سادوران . (دزی ج 1 ص 620). رجوع به آب بن ، طین شاموس و طین مختوم در این لغت نامه شود.
/////////////
ساداوران‌
قنطار خوانند و معنی ساداوران بپارسی سواد القضات بود و ختم الملک نیز گویند و بشیرازی سیهک داوران گویند و صاحب منهاج گوید چیزی است مانند صمغ که در اندرون بیخ درخت گردگان که مجوف شده باشد یابند و مولف گوید که آن چیزی است که در درخت بطم کهن شده یابند و آن را آب بن خوانند و صاحب جامع از درخت جوز تا درخت بطم غلط کرده است و بهترین آن بود که بسرخی مایل بود و طبیعت آن سرد است در دوم و خشک است در سئوم گویند گرم است خون را ببندد خوردن و از بیرون ضماد کردن یا بخود برگرفتن و چون سحق کنند و نیم درم از آن باب لسان الحمل بیاشامند هم خون ببندد و هم قطع اسهال کند و اگر زن بسرکه بسرشد و فرزجه سازد و بخود برگیرد قطع خون رفتن بکند و قوت عروق رحم و اورده آن بکند و همچنین اگر به آب لسان الحمل بیاشامند و چون حقنه کنند بدان رحم را همان عمل کند و اگر حل کنند در آب ورق مورد سبز و سه تا پنج درم مورد اضافه کنند وزن موی خود را بدان غلاف سازد و بن موی به آب مورد که آن را حل کرده باشد تر کند قوت موی بدهد و از تساقط منع کند بخاصیتی که در وی باشد و اگر بیاشامند نیم مثقال معده و امعا را پاک گرداند و اگر بر ورم خصیه و ذکر بر سرکه خمری طلا کنند نافع بود و دیسقوریدوس گوید بخاصیت موی را قوت دهد و خوردن وی گویند مضر بود به سر و مصلح وی زعفران بود و بدل آن بوزن آن فیلزهرج و دو دانک آن بیخ نی
______________________________
صاحب مخزن الادویه ساداوران را معرب از سیاه‌داران نامد یعنی سیاهی درختان و بعربی گوید سواد الحکام گویند و سواد القضات چون از آن قسم مداد ترتیب دهند و آن چیزی سیاه مایل بسرخی و براق شبیه به شیح باشد با اندک تلخی و در جوف درختان هند بهم می‌رسد و آنچه از درخت نارگیل هم رسد را بهتر می‌داند
اختیارات بدیعی، ص: 216
/////////////
Roccella tinctoria
From Wikipedia, the free encyclopedia
Roccella tinctoria
Kingdom:
Division:
Class:
Order:
Family:
Genus:
Species:
R. tinctoria
Roccella tinctoria
DC.
Roccella tinctoria is a species of fungus in the genus Roccellahomotypic synonym of Lecanora tinctoria (DC.) Czerwiak., 1849. It was first described by Augustin Pyramus de Candolle in 1805. It has the following varieties:
·         R. t. var. portentosa
·         R. t. var. subpodicellata
·         R. t. var. tinctoria
and formae:
·         R. t. f. complanata
·         R. t. f. tinctoria
It is used to make litmus, a mixture of several organic compounds.
Orcinol, a natural phenolic organic compound, occurs in many species of lichens[1]including R. tinctoria.
References[edit source]
1.     Jump up^ Robiquet: „Essai analytique des lichens de l’orseille“, Annales de chimie et de physique182942, p. 236–257.
External links[edit source]
·         Roccella tinctoria at Index Fungorum
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/df/Wikispecies-logo.svg/34px-Wikispecies-logo.svg.png
Wikispecies has information related to: Roccella tinctoria

Stub icon
This Ascomycota-related article is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
·         Ascomycota stubs

·         Arthoniomycetes
·         Lichens