شوندر
بفتح شین و واو و سکون نون و فتح دال و را در آخر هر دو مهمله
و بضم اول و دوم نیز آمده
ماهیت آن
بغدادی کفته معرب از چغندر فارسی است و ان نوع از لغت است و
بمصر آن را لفت طلیطلی و قومی سلجم احمر نامند و آن شبیه بشلجم است در نبات و صورت
و لیکن برک آن خشن و مشرف نیست بلکه اقرب بسلق است و برک آن را نمی خورند چنانکه
برک شلغم را می خورند بلکه بیخ آن را می خورند و طعم آن با حلاوت و تلخی کمی است و
انطاکی کفته فرقی میان آن و زردک و شلغم نیست مکر آنکه برک آن مشرف نیست بیخ آن
مائل باستداره و طول و بسیار سرخ و شیرین مائل بتلخی و تیزی است و صاحب تحفه نوشته
قسمی از شلغم بری ماکول است و بهترین آن سرخ خالص کوچک تازۀ آنست
طبیعت آن
بارد رطب در دوم و کرم و تر در آخر اول نیز کفته اند رطوبت آن
زیاده از حرارت
افعال و خواص آن
رافع ریاح و عفونت و مسخن و جاذب دم از عروق بظاهر جلد و مهیج
باه بغدادی کفته بنا بر آنکه بارد رطب است که اظهر است مضر باه است و مضر مبرودین
و صاحبان معدۀ بارد و بطئ الهضم و مورث نفخ و قراقر مصلح آن سرکه و خردل و پختن آن
مهرا و مردم بلدان با شیر آن را یا با ماست ترتیب می دهند و بطئ الهضم می کردد و
لیکن لذیذ می باشد و تخم آن بسیار نافع است در ادویۀ قتاله و اکر بیشتر از سم
بخورند سم چندان ضرر نمی کند و فعل آن را باطل می سازد بالمره و لهذا از ادویۀ
تریاق فاروق است و جزوی از اجزای آن بخلاف تخم بستانی آنکه ضعیف است و طبیخ آن جهت
ابرده نافع جلوس و نطول بدان و در سائر افعال قویتر از سایر اقسام شلجم و در شلجم
مذکور شد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
شوندر. [ ش َ وَ دَ ] (معرب ، اِ) معرب
چغندر و در مصر آن را لفت و بعضی شلجم احمر نامند و آن شبیه به شلجم است در نبات و
صورت ولکن برگ آن خشن تر وغیرماکول برخلاف برگ شلجم که آن را میخورند و طعم آن با حلاوت
و تلخی کمی است . انطاکی گفته فرقی میان آن و زردک و شلغم نیست ، بیخ آن مایل به استداره
و طول و بسیار سرخ و شیرین مایل به تلخی و تیزی است . (از فهرست مخزن الادویه ). صوطر.
(داود ضریر انطاکی ص 224).چغندر و زردک و گزر. (ناظم الاطباء). اما گزر و زردک غیر
چغندر است و هر دو با شلجم (شلغم ) فرق دارند.
////////////
چغندر. [ چ ُ غ ُ دَ / دُ ] (اِ) حویجی
باشد که در آشها داخل کنند. (برهان ). معروف است و در آشها کنند. (انجمن آرا) (آنندراج
). سبزه ای است خوردنی مثل ترب که شلغم نیز گویند. (شرفنامه منیری ). بهندی ، کنگلو. (از شرفنامه منیری ). گیاهی که ریشه آن کلفت و لحمی است و بتازی «سلق » نامند و پخته
آن ازاغذیه لذیذ و شیرین است و برگ چغندر و خود آن را در آشها
و بورانی ها داخل میکنند و نیز چغندر را در تغذیه حیوانات بکار میبرند و از نوعی از آن قند و الکل
میسازند. (ناظم الاطباء). سبزیی است خوردنی با ریشه بزرگ . (فرهنگ نظام ). گیاهی دوساله که در سال اول
برگهای گسترده دارد و ریشه آن اندوخته قندی میسازد و در سال دوم ساقه گلدار آن تشکیل یافته اندوخته رابمصرف میرساند. ساکارز
در برگهای بزرگ چغندر در هنگام روز در برابر نور ساخته میشود و شب به ریشه رفته در
آنجا ذخیره میشود و طبقات متوالی ریشه ضخیم میگردد. رنگ ریشه های چغندر ممکن است زرد
یا سفید یا سرخ تیره باشد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 274). نام گیاهی که بیخ و ریشه آن که در زیر زمین رشد میکند انواع گوناگون ریز و
درشت و کم شیرینی و پرشیرینی دارد و نوع معروف آن چغندر قند است که در کارخانه ها بمصرف
تهیه قند میرسد و تفاله یا ملاس این نوع چغندر
را در تغذیه حیوانات مصرف میکنند یا بجای کود
در تقویت بعضی زراعتها بکار میبرند و نوع دیگرش چغندر معمولی است که از پخته آن روستائیان و بعضی اهالی شهرستانها تغذیه میکنند
و خام آن را نیز بمصرف تغذیه حیوانات علفخوار
میرسانند. چقندر. چندر. لبلاب . سِلق .. چکندر. شلغم . شوندر. صوطر :
سراپای بعضی و بعضی کیاکن
چو اندر مغاک چغندر چغندر.
عمعق .
چارارکان مختلف در دیگ آش سرکه هست
رو پیاز و مس چغندر دنبه سیم و گوشت زر.
بسحاق اطعمه .
- امثال :
جائی که گوشت نیست چغندر پهلوان است .
جائی که گوشت نیست چغندر سالار است .
چغندر گوشت نشود دشمن دوست نشود .
زیره بکرمان میبرد چغندر به هرات .
فلان است نه برگ چغندر .
و رجوع به چغندر پخته و چغندر قند و چقندر
و چگندر و چندر و لبو شود.
///////////
...4. کلم شلغمی: به فرانسویChou navet گفته میشود در این
گیاه قسمت قابل مصرف ریشه متورم آن است که در ابعاد شبیه شلغم میباشد نام علمی آنBrassica oleracea
napus میباشد. ریشه این گیاه وقتی که پخته شود درعینحال طعم شلغم و کلم را توأما
دارا میباشد و دو نوع است. نوع اول ریشه آن به رنگ سفید است که همان کلم شلغمی یاChou navet است که مصرف خوراک
انسان دارد. نوع دوم دارای ریشه برنگ زرد مایل به قرمز است که آن را به فرانسویnavet de suede وRutabaga به انگلیسی نیزRutabaga یاYellow turnip یاSwedish turnip و به عربی (شلجم
احمر) و در کتب طب سنتی (شوندر) گفته میشود.
معارف گیاهی، ج1، ص: 226
/////////////
اعراب نوعی هویج برّی و نوعی هویج بستانی میشناختند. هویج برّی را nehšel یا nehsel،6
كه اطلاعات مربوط به آن را دیوسكوریدس در دسترس آنان گذاشت،7 می گفتند و
نوع بستانی آن را jezer ]جزر [، sefanariya (در گویش مغربی، zorudiya) و sabāhīa ]صباحیه
(؟)[ مینامیدند. 8 واژههای عربی dauku یا dūqū، بر
گرفته از
یونانی، نام خاص تخم هویج خودروست. 9
ژوره10 بر این رفته كه ایرانیان
باستان هویج را میشناختند. به هر روی با
گواهی نه چندان پذیرفتنی: Daucus
maximus ]پنیرواش[ كه در باختر ایران میروید تنها گونهای خودروست. این واقعیت
گیاهشناختی اثبات نمیكند كه ایرانیان باستان با Daucus carota بستانی آشنا
بودهاند. از وجود نامی ایرانی برای این گونه چیزی نمی دانیم. تازه در دوره اسلامی
بود كه ایرانیان درباره آن اطلاعاتی به دست آوردند؛ و بعد آن را با نام عربی jazar ]جَزَر[ یا jezer ]جِزِر[ شناختند كه به هر حال احتمال دارد خود این نامها بر گرفته از گزر gazar (gezer)
فارسی بوده باشند. در دارونامه ابومنصور، كه گویا از منابع عربی گرتهبرداری كرده،
هویج زیرنام عربیش آمده است. 1 همچنین از گونهای
خودرو به نام šašqāqul ]
ششقاقل/ شقاقل[ نام میبرد كه به نظر ابومنصور همان Eryngium campestre است. پس چه بسا اعراب هویج را در سده دهم به ایران برده
باشند. نامهای فارسی هویج، فزون برگزر، (gezer) gazar،
زردک، zardak 2 و šawandar ]شوندر/ چغندر[ است
كه دومی برای نامیدن ’’چغندرِ لبو‘‘ و ’’هویج‘‘ به كار میرود.
بهشناخت دو سویه ایران و چین باستان
(ساینو-ایرانیکا)
///////////
قس شمندر در عربی:
الشمندر أو الشوندر أو البنجر أو الباربة
نوع نباتي جذري درني يتبع القبيلة السرمقاوية (أو الرمرامية) من الفصيلة القطيفية.
يقسم الشمندر لنوعين أولهما بنجر السكر،
والثاني يستخدم كمسلوق أو في المخللات. النبات ثنائي الحول ويكون أحياناً معمراً. أما
اللون الأحمر في الشمندر فناتج عن مادة البتايين التي توازن الحموضة (p h) في المعدة وتسهل عملية
الهضم.
مكوناته[عدل]
يحتوى على 90% من وزنه ماء، 5% ألياف،
2% رماد، والباقى سكاكر و مواد معدنية كالكبريت، البوتاسيوم،الكالسيوم، الفسفور، الحديد،
و النحاس. كما يحتوى الشمندر على الكثير من السكر (سكروز، غلوكوز، فركتوز)، البروتين،
الألياف، الأحماض العضوية وعلى الأحماض الأمينية، إضافةً إلى الفيتامينات والأملاح
المعدنية.[1]
فوائده[عدل]
للشمندر فوائد جمة، إذ يستعمل في علاج
فقر الدم، فضلا عن أنه مصدر لحمض الفوليك، والفيتامينات b2، c، a
إضافة إلى أنه غني بالبوتاسيوم والمغنيزيوم ومدر للبول.
إن البيتايين betaine الموجود في الشمندر
يعمل مع مغذيات أخرى للحدّ من الهوموسيتيين homocysteine الذي يمكن أن يكون
مضرّ للأوعية الدموية وبالتالي يساهم في تقليل إحتمال الإصابة بأمراض القلب، السكتة
الدماغية وأمراض الأوعية الدموية.
استخداماته[عدل]
من المستحسن عدم تناوله مع الأطعمة الأخرى
لأنه صعب الهضم بعض الشئ. وهناك نوع من المشهيات يصنع من البنجر المسلوق واللبن والبقدونس.
المعلومات الغذائية[عدل]
يحتوي كل 100غ من الشمندر، بحسب وزارة
الزراعة الأميركية على المعلومات الغذائية التالية:
السعرات الحرارية: 43
الدهون: 0.17
الكاربوهيدرات: 9.56
الألياف: 2.8
السكر: 6.76
البروتينات: 1.61
وصفات من الشمندر[عدل]
هناك عدة وصفات تحضّر من الشمندر منها
سلطة الشمندر، الشمندر باللبن، متبل الشمندر، خبز بالشمندر وغيرها..[2][3]
مصادر[عدل]
المعلومات الغذائية عن الشمندر
http://www.umm.edu/altmed/articles/betaine-000287.htm
الغذاء لا الدواء، للدكتور صبرى القبانى،
طبعة 1965م.
أنظر أيضاً[عدل]
وصفات-طبخ/الأطباق/سلطة
الشمندر السكري
البنجر (الشمندر) وقاية وعلاج وطعم ونكهة
مراجع[عدل]
^ الشمندر صحيفة الغد 2/7/2011
^ [1]
^ http://www.fatafeat.com/main.php?action=viewrecipe&id=1973&searchq=
[بحاجة لمصدر]
وصلات خارجية[عدل]
الشمندر في الغد الأردنية 2/7/2011
أيقونة بوابةبوابة علم النبات
مشاريع شقيقة شاهد في كومنز صور وملفات
عن: شمندر
معرفات الأصنوفة
موسوعة الحياة: 585884 GBIF: 5383920
PlantList: kew-2675613 Tropicos:
7200163 ITIS: 20681 ncbi: 161934 السجل
الدولي للأنواع البحرية: 426023 IPNO: 164505-1 GRIN: [
https://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomydetail.aspx?id=300073
ps://npgsweb.ars-grin.gov/gringlobal/taxonomydetail.aspx?id=300073]
FNA: 200006793 FOC: 200006793 PLANTS: BEVU2
AFPD: 26735
تصنيفات: خضار جذريةخضراوات ورقيةطب بديلقطيفيةنباتات
الإقليم القطبي القديمنباتات طبيةنباتات طبية في أوروبانباتات طبية في آسيانباتات وصفت
في 1753
////////////
قس عادی چغندر در آذری:
Adi
çuğundur (lat. Beta vulgaris )[1] - çuğundur cinsinə aid bitki növü.[2]
//////////
قس دیوِهی (مالدیوی):
ރަންގުމޫ (ސައިންޓިފިކް ނަން:
Beta
vulgaris)ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުން: beetroot)އަކީ އަޑިއަށް
ނުވަތަ ބިމުގެ ތެރެއަށް ގޮނޑިލައިގެން ހެދޭ ތަރުކާރީގެ ބާވަތެކެވެ. މިހާރު ދިވެހިންގެ
ތެރޭގައި ރަންގުމޫ މަޝްހޫރު ވެފައި އޮންނަނީ ބީޓް ރޫޓް ގެ ނަމުންނެވެ. ރަންގުމޫ ގަސް
ބޮޑުވަނީ އާންމު ގޮތެއްގައި 2-1 މީޓަރުގެ އުސްމިނަށެވެ. ހިތުގެ ބައްޓަމަން ހުންނަ ރަންގުމޫ
ފަތުގެ ފުޅާމިނުގައި 20-2 ސެންޓި މީޓަރުވަރު ހުރެއެވެ. ރަންގުމޫ ގަހުގައި އަޅަނީ ވަރަށް
ކުދި މަލެވެ. މިމަލުގެ ވަށަމިނުގައި ހުންނާނީ 5-3 މިލިމީޓަރު ވަރެވެ.
ރަންގުމޫ ގެ ތަފާތު ވައްތަރުތައް
ހުރެއެވެ. ބައެއް ވައްތަރުގެ ރަންގުމޫ ގަހުގެ ފަތް ވެސް ކައިއުޅެއެވެ. އާންމު ގޮތެއްގައި
ރަންގުމޫ ބޭނުންކޮށް އުޅެނީ ކައްކައިގެން ކެއުމަށެވެ. އަދި ބައެއް ފަަހަރު ކެއްކުމަށްފަހު
އެއިން ތަފާތު ސަލަޑް ތައް ހެދުމުގައި ބޭނުންކުރެެއެވެ.
////////////
قس بیت گولا در باسای اندونزی:
Bit
gula (Beta vulgaris) adalah sebuah tanaman berbunga dalam familia
Chenopodiaceae[1], yang aslinya berasal dari daerah pesisir barat dan selatan
Eropa, dari Swedia selatan dan Kepulauan Britania ke selatan Laut Mediterania.
Tanaman ini penting karena varitasnya yang dikembangkan, fodder beet, bit dan
bit gula yang menghasilkan gula.
//////////
قس سِلِه؟ در عبری:
סלק מצוי (שם מדעי: Beta
vulgaris), הקרוי לרוב סלק, הוא צמח דו שנתי השייך למשפחת הסלקיים (Chenopodiaceae), והצמח
היחיד מסוג סלק הצומח בישראל.
///////////
قس سلق در کردی:
Silk
an silq (bi latînî, Beta vulgaris) riwekeke pelçgir e. Ji pelçên silkê sarme
çêdibin. Fêkiyê silkê wek kertolan di bin erdê de girdibe û ew di hilberîna
şêkir de tê bikaranîn.
///////////
قس پَنکَر؟ در ترکی استانبولی:
Pancar (Beta vulgaris), bir çiçekli bitkiler ailesinden olan Amaranthaceae
(ıspanakgiller) içinde bulunan Betacinsinin en bilinen türüdür. Güney İsveç ve Britanya Adaları'ndan başlayarak Avrupa'nın
batı ve oradan da tüm Akdeniz kıyılarınca uzanan bir bölgeye has olan pancar, yumru kökleri ve yaprakları ve şeker pancarı gibi çeşitleriyle, ekonomik
olarak önemli bir bitkidir.
Türkiye'nin bazı
yörelerinde pazı (yaban
pancarı) bitkisi de pancar olarak bilinir. Doğu Karadeniz bölgesinin birçok
yerinde de kara lahana, "pancar" olarak adlandırılır. İç
Anadolu bölgesinde oldukça fazla yetişir
///////////
Beta vulgaris
From Wikipedia, the free encyclopedia
Beta vulgaris
|
|
Beta vulgaris subsp. vulgaris
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
B. vulgaris
|
·
Beta cicla L.
·
Beta crispa Tratt.
·
Beta esculenta Salisb. (nom. illeg.)
·
Beta sulcata Gasp.
·
Beta vulgaris subsp. esculentaCout.
|
Beta
vulgaris (beet)
is a plant which is included in Betoideae subfamily in the Amaranthaceae family. It is the economically
most important crop of the large order Caryophyllales.[2] It has several
cultivar groups, the sugar beet, of
greatest importance to produce table sugar; the root vegetable known as the beetroot or garden beet; the leaf
vegetables chard and spinach beet; and mangelwurzel, which is a fodder crop. Three subspecies are typically recognised. All
cultivars fall into the subspecies Beta vulgaris subsp. vulgaris.
The wild ancestor of the cultivated beets is the sea beet (Beta vulgaris subsp. maritima).
2. احتمالاً بر گرفته از ’’زرد‘‘. گویند mūrāmūn فارسی نام نوعی هویج
خودرو ]گزر دشتی[ است. هویج را درتركی عثمانی
هووج، hawuj مینامند .
3. John Fryer, New Account
of East India and Persia, Vol. II, p. 310 (Hakluyt Soc., 1912).
4. درباره نامهای تبتی هویج، نک
یادداشتهای من در: T‛oung Pao, 1916, pp. 503-505.
5. Schlimmer, Terminologie,
p. 176.
6. S. Karžinski, Vegetation
of Turkistan (in Russian), p. 51.