۱۳۹۵ دی ۱۴, سه‌شنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (چهل و دوم) 6

زهره
بفتح زای و سکون ها و فتح راء مهمله و ها قرنفل شامی را نامند و در مغرب قرنفلیه نامند و مذکور خواهد شد بفارسی اسم مراره است و بعربی بر رغواه اطلاق می کنند و وج را نیز می نامند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
زهره . [ زَ رَ / رِ ] (اِ) قرنفل شامی و در مغرب قرنفلیه نامند. (تحفه  حکیم مومن ). نوعی است از نبات . (ترجمه  صیدنه ). || به جزایر چین باشد، برگش به برگ عدس ماند. (نزهة القلوب ). گیاهی است که برگ نوعی از آن مانند عدس است . شاخ آن راست برآید بمقدار بدستی و برگ آن نرم بود و بن آن باریک باشد و در زمین شور آفتاب خورده روید و در طعم آن شوری بود. و نوع دیگر آن همانندکماقیطوس است و بهترین رنگ آن ارجوانی آن بود. (از کتاب ادویه  مفرده  قانون ابوعلی سینا، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و شاید این رستنی همان زهرةالملح لغویون باشد. (یادداشت ایضاً). رجوع به زهرةالملح شود.
//////////////
گل قرنفل . [ گ ُ ل ِ ق َ رَ ف ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) caryophylla اسم فارسی زهره است . (تحفه  حکیم مومن ). گلی است از دسته  میخک ها از تیره  قرنفلیان . (گیاه شناسی گل گلاب ص 214).
///////////
میخک صدپر (Clove) نوعی از گیاهان دارویی، درخت این گیاه در تمام طول سال سبز است.گلهای این گیاه دارای بوی معطرقوی می‌باشد و ارتفاع درخت ۱۰ تا ۱۲ متر است و گاهی تا ۲۰ متر هم رشد می‌کند و دارای برگهایی بزرگ و با گل‌هایی سرخ می‌باشد. جوانه‌های گل در ابتدا کم رنگ هستند و به تدریج تبدیل به سبز و پس از ان به رنگ قرمز تبدیل می‌شود، در این هنگام میوه‌های درخت اماده برداشت هستند. و به عنوان ادویه در ترشیجات استفاده می‌شود و از دانه‌های به عنوان داروهای پزشکی نیز استفاده می‌شود.میخک صدپر در حال حاضر در درجه اول در کشورهای هند، اندونزی، ماداگاسکار، زنگبار، پاکستان، ویتنام و سری لانکا برداشت می‌شود. از جمله اقدامات سلطان بوسعید جد اعلای سلطان سعید پادشاه عمان زمانی که زنگبار را به عنوان پایتخت عمان اختیار نمود، این است که در شهر زنگبار کشت میخک را رواج داد و سپس با وجود میخک فراوان در این شهر، کارخانه روغن میخک ایجاد گردید. اکنون از جمله سوغات های این شهر روغن میخک است که از مرغوبیت خوبی برخوردار است.

محتویات  [نمایش]
موارد استفاده[ویرایش]
خوراکی[ویرایش]
میخک صدپر را می‌توان در پخت‌وپز استفاده کرد، هندیها در طول تاریخ از این گیاه در غذاهای خود استفاده می‌کرده‌اند و به عنوان ادویه معطر به برنج اضافه می‌کردند. میخک صدپر کمتر دز غذاهای روزمره استفاده می‌شود و بیشتر خواص طبی دارد و موجب افزایش حرارت بدن می‌شود. میخک صدپر خشک نیز در بعضی از مناطق هند به عنوان عطر چایی استقاده می‌شود به ویژه منظقه گجرات. در غذاهای مکزیکی به همراه زیره و دارچین در خوراک استفاده می‌شود. همچنین در پنیر به همراه زیره سبز و خورش‌ها نیز استفاده می‌شود. مصرف بیش از حد ان موجب بیهوشی می‌شود.

غیر خوراکی[ویرایش]
از نوع صورتی ان برای دفع ادرار و درمان عفونت های ادراری و سوزش آن، ضدعفونی کننده معده و التیام زخم وسردرد و ضدعفونی و تسکین دندان درد استفاده می‌شود. همچنین در چین و ژاپن برای بخوردادن استفاده می‌شود واسانس ان در بسیاری از عطرها استفاده می‌شود. در اندوزی در سیگار هم استفاده می‌شود، سال ۲۰۰۹ در ایالات متحده امریکا این نوع سیگارغیرقانونی اعلام شد.

به دلیل خواص ضدعفونی کننده، در چین برای درمان سکسکه استفاده می‌شده‌است از انجا که این گیاه بسیار گرم کننده‌است مورد استفاده برای افرادی که ناتوانی جنسی داشته اندو جلوگیری از انزال زودرس نیز استفاده می‌شده، از روغن گل میخک صدپر برای درمان اکنه، جوش، کاهش حساسیت‌های پوستی و همچنین درمان سوختگی‌های شدید استفاده می‌شود. همچنین داری خواص دیگری از جمله، دفع پشه، کاهش تب، وکاهش سطح قند خون نیز می‌باشد.

اطلاعات غذایی[ویرایش]
در هر قاشق غذاخوری از میخک صدپر (۶٫۶ گرم)

کالری: ۲۱
چربی: ۱٫۳۲
چربی‌های اشباع شده: ۰٫۳۵
کربوهیدرات: ۴٫۰۴
فیبر: ۲٫۳
پروتئین: ۰٫۳۹
کلسترول: ۰
تاریخچه[ویرایش]
تا قبل از دوران مدرن غرب میخک صدپر مورد استفاده شرق‌ها بوده‌است و با ورود غربی‌ها به شرق با این گیاه اشنا شدند و از ان استفاده کردند، میخک صدپر به همراه جوز و فلفل در روم باستان به شدت با ارزش بوده‌اند و در قرون وسطی به عنوان یک کالای با ارزش در اقیانوس هند در تجارت‌ها استفاده می‌شده‌است ارزش یک کیلوگرم میخک صد پر در ان زمان برابر با ۷ گرم طلا بود است. در اواخر قرن پانزدهم پرتغال مقادیر زیادی از این گیاه را به اروپا اورد. به علت ارزش بالای ان اسپانیا در فکر تجارت این گیاه در اقیانوس هند شد و بعدها موفق به گرفتن این تجارت از پرتغالی‌ها شدند. در قرن هفدهم تجارت ان تحت سلطه هلندی‌ها در امد.

منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Clove»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۱۳ اگوست ۲۰۱۱).

رده‌ها: ادویه‌ها ادویه‌های هند بخورداروهای گیاهی گیاگان اندونزی گیاگان ملوک گیاهان استفاده‌شده در آیورودا گیاهان دارویی گیاه‌های مورد استفاده در طب سنتی چین
////////////
 به عربی قرنفل:
القرنفل (باللاتينية: Syzygium aromaticum) نوع من النباتات من الفصيلة الآسيّة.

بعض حبات القرنفل المجفف
محتويات  [أظهر]
الوصف النباتي[عدل]
النبات شجرة دائمة الخضرة، لها شكل مخروطي، مزهرة ذات زهر رباعي الأجزاء، ولها رائحة عطرية قوية، يبلغ متوسط ارتفاع شجرة القرنفل من 10 إلى 12 مترا ويصل أحيانا إلى 20 مترا. هي واحدة من أقدم وأشهر التوابل، وبذورها تشبه المسامير وهي أكثر أجزائها استعمالا وتسمى كذلك بعود النوار ويكون لونها أحمرا ويتحول إلى البني عندما تصبح يابسة.
تستخدم بذورها المجففة كبهارات في الكثير من الأطعمةويستخدم كبهار للقهوة العربية. بالإضافة إلى تأثيراته الطبية الكثيرة المفيدة. ومن اسمائه الشائعة في جزيرة العرب العويدي او المسمار.
الاستعمالات الطبية[عدل]
يوصف القرنفل بأنه طارد للحمى، مطهر، ومعقم للمعدة، يشفي من القروح وآلام الرأس ويحمي من الأوبئة ويساعد على الهضم ويسكن الام الاسنان ويخفف التهابات الحساسية وينبه القلب والمعدة. و يستخرج من بذور القرنفل زيت طيار يسمى الأوجينول الذي له خصائص علاجية خاصة لآلام الأسنان، ويمكن كذلك استخراج الزيت من سوق شجرة القرنفل وأوراقها عن طريق التقطير. يساعد فى الاقلاع عن التدخين.
**القرنفل الغير مطحون مع الشاي الأحمر يقي سرطان الرئة
ويقضي على الربو وحساسية الصدر والكحة المزمنة .
الطريقة : وضع 100 جرام من القرنفل الغير مطحون.. مع 50 جرام من الشاي الاحمر في لتر الى من ماء الشرب في قارورة وتوضع في حرارة الغرفة لمدة 24 ساعة
ثم يتناول منها في الصباح والمساء وعند الحاجة
لا تخلو عيادة طب الأسنان من زيت القرنفل ذلك لخواصه المضادة للبكتيريا خاصة التي تسبب امراض الفم والأسنان مثل تلك التي تسبب التسوس. ويستخدم الطبيب هذا الزيت لتعقيم الفجوات والجزور السنية اثناء علاجها. وقد ثبت علمياً تأثير زيت الأوجينول على أهم أنواع بكتيريا التسوس في مقالة صدرت عام 2011 [1]
مصادر[عدل]
* د. الحسن شبانه. كتاب النباتات لصحة الفم والأسنان. إصدار 2016. ISBN978-1-326-54753-0
أصل القرنفل[عدل]
موطن القرنفل الأصلي جزر مولوكا بإندونيسيا وجنوب الفلبين و يزرع القرنفل اليوم على نطاق واسع في عدة بلدان مثل تنزانيا ومدغشقر وجبال الأنديز والبرازيل
ت الربيع أو من فسائل شبه ناضجة في الصيف، وتقطف براعم الأزهار غير المتفتحة مرتين في السنة عندما تنمو وتجففها الشمس. يستخدم القرنفل كمخدر موضعي خصوصاً في مجال الأسنان
////////////
به آذری میخِک:
Mixək - mixək ağacının qurudulmuş qönçələridir. 10-15 metr hündürlüyündə hamargövdəli həmişəyaşıl ağac fantastik bir ətir saçır.

Mixək təsərrüfatda da gərəkli olur. Əgər şəkərə qarışqalar daraşıbsa, bankadakı 1 kq şəkərin yanına 8 ədəd mixək qoyun. Mixək güvəyə qarşı da pis vasitə deyil. Qönçələrini cuna kisəyə yığaraq paltar dolabına qoyun. Əgər dayaz boşqaba bir neçə damcı mixək yağını damcıldadaraq masanın üzərinə qoysanız, həmin gün ağcaqanad görməyəcəksiniz.

Kulinariyada bu tünd ədviyyatı əsasən quş ətindən hazırlanmış yeməklərə, paştet, qoyun əti və kolbasaya əlavə edirlər. Mixək şoraba və sous, turşuya da qatılır.
//////////
به باسای اندونزی چنگ کیه:
Cengkih (Syzygium aromaticum, syn. Eugenia aromaticum), dalam bahasa Inggris disebut cloves, adalah tangkai bunga kering beraroma dari keluarga pohon Myrtaceae. Cengkih adalah tanaman asli Indonesia, banyak digunakan sebagai bumbu masakan pedas di negara-negara Eropa, dan sebagai bahan utama rokok kretek khas Indonesia. Cengkih ditanam terutama di Indonesia (Kepulauan Banda) dan Madagaskar; nokia di budidayakan di Zanzibar, India, & Sri Lanka.
///////////
به باسای جاوی چنگ کیه:
Cengkèh iku kuntum kembang kang garing saka wit cengkèh.[1] Cengkèh gampang urip ing laladan tropis.[1] Indonésia salah siji nagara kang terkenal bisa ngasilaké cengkèh.[1] Akèh ditemokaké wit cengkèh ing laladan Maluku.[1]

Cengkèh (Syzygium aromaticum) kagolong tanduran kang nduwèni wit kang gedhé lan kayuné atos.[2] Cengkèh isa urip nganti puluhan tahun, malah-malah ana sing atusan tahun.[2] Dhuwure isa nganti 20-30 meter, pang-pange uga akèh.[2]

Cengkèh digunakaké kanggo bahan campuran rokok krètèk, lan kanggo bumbu penyedap masakan.[3] Ambuné cengkèh kang khas dihasilké saka senyawa eugenol, kang dadi senyawa kang paling akèh (72-90%) kang nyusun minyak atsiri cengkèh.[3] Eugenol nduwé sifat antiseptik lan anestetik (bius).[3]
///////////
به عبری سی پوئِن
ציפורן הוא תבלין העשוי מכפתורי פרחים מיובשים של עץ תבלין טרופי ירוק עד בשם אוגניית הציפורן (שם מדעי: Syzygium aromaticum) ממשפחת ההדסיים. שם נוסף לעץ הוא Eugenia aromatica. מוצאו של העץ הוא איי מלוקו, המכונים "איי התבלין", שבמזרח אינדונזיה. ארצות הייצור של התבלין הן זנזיבר שבטנזניה, מאוריציוס וארצות דרום מערב אסיה.
//////////
به سواحلی مکارافو:
Mkarafuu (Syzygium aromaticum) ni mti wa familia Myrtaceae. Macho ya maua yake yaliyokauka huitwa makarafuu yanayotumika kwa kiungo katika chakula kingi. Vikonyo vya maua huitwa makonyo na hutumika kwa badala rahisi ya makarafuu.
//////////
به کردی مِخِک:
Mêxek, qernefîl (dianthus caryophylllus) navê darekê ye ku darik û gulîkên wê tên bikaranîn. Bejna darê 10-15 m bilind dibe. Di pêjgeha kurd de, di gelek xwarin-vexwarinan de tê bikaranîn.
////////////
به پنجابی لونگ:
لونگ میندی ٹبر دا اک بوٹا اے تے اوہدے پھل دا سکیا انگ اے جیہڑا اپنی خوشبو لئی مشہور اے تے کھانیاں چ ورتیا جاندا اے۔ ایہناں دا اصل دیس ملوکو جزیرے نیں جیہڑے انڈونیشیا وچ آندے نیں۔
//////////
به پشتو لونگ:
لونگ يو وږمين بوټی دی چې د مسالې او درملو په توگه هم کارېږي.
////////////////
به کردی سورانی میخِک:
مێخەک (Syzygium aromaticum، Eugenia aromaticum یان Eugenia caryophyllata) خونچەی وشککراوی دارێکە کە خۆماڵیی ناوچەی ئیندۆنیزیایە کە لە زۆربەی وڵاتانی جیھاندا وەک چێشتەخۆشکە بەکاردەبردرێت. لە کوردستاندا زۆرتر بۆ بۆنخۆشکردن بەکاری دەبەن. مێخەک و چەپکەمێخەک لە گۆرانییە فولکلۆرەکانی کوردیدا زۆر دەبیسرێت.
/////////
به اردو لونگ:
لونگ (Clove) لونگ ایک درخت کے خوشبودار پھولوں کی کلیاں ہیں۔ یہ جزائر ملوک، انڈونیشیا کا مقامی پودا ہے، اور عام طور پر ایک مصالحے کے طور پر استعمال کیا جاتا ہے۔ لونگ تجارتی طور پر انڈونیشیا، بھارت، مڈغاسکر، زنجبار، پاکستان، سری لنکا اور تنزانیہ میں کاشت کیا جاتا ہے۔
///////////
به ترکی استانبولی قَرَنفیل (بهارات):
Karanfil ile ilgili birden fazla anlam vardır. Karanfil baharatı Syzygium aromaticum ağacından elde edilirken, Karanfil çiçekleri Dianthus petraeus bitkisinden elde edilirler.
İlk olarak Moluk adalarında bulunmuştur. Karanfil ağacı dört mevsim yeşil kalır ve 10–20 m uzunluğa erişebilir. Karanfil çiçeklerine Karanfil baharatı (Syzygium aromaticum) ile benzer kokuya sahip olduğu için bu ad verilmiştir.
//////////
Clove
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article is about the spice. For other uses, see Clove (disambiguation).
"Cloves" redirects here. For the singer, see Cloves (singer).
Clove
Syzygium aromaticum - Köhler–s Medizinal-Pflanzen-030.jpg
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
S. aromaticum
Syzygium aromaticum
(L.) Merrill & Perry
·         Caryophyllus aromaticus L.
·         Eugenia aromatica (L.) Baill.
·         Eugenia caryophyllata Thunb.
·         Eugenia caryophyllus (Spreng.) Bullock & S. G. Harrison
Cloves are the aromatic flower buds of a tree in the family MyrtaceaeSyzygium aromaticum. They are native to the Maluku Islands in Indonesia, and are commonly used as a spice. Cloves are commercially harvested primarily in Bangladesh, Indonesia, IndiaMadagascarZanzibarPakistanSri Lanka, and Tanzania. Cloves are available throughout the year.
&&&&&&&&
زیبق
بکسر زای معجمه و سکون یا و فتح باء موحده و قاف بفارسی سیماب و جیوه و بهندی پاره و بفرنکی سلواسون نامند
ماهیت آن
از جملۀ فلزات معدنیه است و شبیه بنقرۀ کداختۀ متحرک و معدن آن بلاد چین و فرنک است و اکثر از ان بلاد می آورند در ظرف چوبی و نیز مسموع کشته هرچند بران چندان اعتمادی نیست که در شهر ناو و جنته بان که از ارض جدید ربع جنوبی است قلیلی بتعمل بعمل می آورند بدین قسم که حیوانات مردۀ متعفن شده خصوصا سک را در خمها پر می کنند و سر آنها را بسته تا مدتی مقرر در زیر زمین دفن می کنند پس برمیآورند در آنها سیماب می یابند و اکر از ایام مقرره بکذرد که برنیاورند خمها را خالی می یابند و نیز مسموع شده که در معدن طلق قلیلی تکون می یابد و در طبقات قطعۀ ضخیم طلق نیز می یابند و از خواص آنست که فلزات دیکر را فانی می کرداند چون بدانها رسد و لهذا از چین در ظروف چوبی که آن را بفرنکی بیپ نامند می آورند و چون حرارت بدان رسد خود نیز فانی می کردد و در آب و جاهای پست نمناک مجتمع می شود چنانچه جایی که ملمع کران کار می کنند بنزدیکی آن آب می کذارند در ان قدری جمع می کردد
طبیعت آن
در دوم سرد و در سوم تر کفته اند و بعضی کرم و تر دانسته
افعال و خواص آن
حاد و قابض چون مبرود و مرطوب المزاج در هر سالی چند روز پی درپی در ایام زمستان هر روز بقدر یک حبه و بتدریج تا یک دانک از خام آن را بخورد و بالای آن آب کوشت بیاشامد که مانع مغص و معین زود کذشتن آن از امعا و برآمدن آن کردد زیرا که سیماب خام در معده نمی ماند و بزودی برمیآید جهت حفظ صحت بدن و تقویت اعصاب و هاضمه و باه در مزاجی که موافقت کند بیعدیل است و طلای مقدار قلیل آنکه یک مثقال تا دو مثقال باشد بر تارک سر در آخر هر ماه در تحت الشعاع بعد از سر تراشی که شش هفت تیغ خفیفی اندک غائر بزنند به حدی که خون برنیاید و سیماب را با آب برک تانبول و یا با آب برک ریحان و یا با آب دهان و یا با کره ماست و یا بعضی ادهان مناسبه آن مقدار بمالند که سیماب کشته کردد یعنی اجزای آن متلاشی و ناپدید کردد بر آن بمالند تا تمام آن منجذب کردد بعد از لمحه سر را بشویند و بعضی بعد از هر سر تراشی لنک یا پارچۀ صفیقی را در کنار خود فرش می نمایند و مقداری سیماب خام را در پارچۀ بسته بر یافوخ خود می مالند و آنچه از ان ریخته شد از بالای پارچه باز جمع نموده بدستور می مالند تا قریب بیک ساعت و اکر آن را با آب برک تانبول و یا آب برک ریحان و یا آب دهن یا غیر آن کشته بمالند نیز نافع است و اکر در تحت الشعاع اکتفا بمالیدن نمایند نیز خوب است جهت تسخین دماغ بارد رطب و امراض حادث از ان و منع نزلات و مرضی که در بنکاله مشهور است که در انف بهم می رسد و آن را اهوا می نامند مؤثر و مالیدن اندک آن بر کف هر دو دست باعث خشکی جرب رطب و دانهای آتشک است و بدستور مالیدن آن بر دانهای آتشک و قروح و جروح خبیثه با روغن کاو که با یک صد و یک آب شسته یا با موم و روغنهای مناسبه و دود آن نیز همین اثر دارد اما باید که بعد از تنقیۀ بدن در یک هفته سه بار بعمل آورند و در ان بین غذاهای لطیف و بی نمک و یا کم نمک تناول نمایند و لیکن باید که بهمان اعضا برسد و بدهان و حلق و دماغ و کوش نرسد زیرا که بسیار مضر بدماغ و مولد فالج و بطلان قوت سامعه و فساد قوتهای دماغی و زردی رنک رخسار است و هوام مانند مار و عقرب و غیرهما از دود آن می کریزند و اکر نکریزند می میرند و طلای کشتۀ آن با تخم خربزه و بادام تلخ جهت جرب و حکه و رفع جمیع آثار و اکله و سعفۀ رطبه و قروح ساعیه و سائله و دفع قمل و چون با حنا و روغن بر بدن بمالند نیز جهت دفع قمل و چون کشتۀ آن را بریسمانی بمالند و بر کردن و کمر و یا مو بندند مانع تکون قمل کردد و اکر بر کردن حیوانات بندند منع تکون قردان یعنی کنۀ حیوانات کردد و با کندر و راتینج و موم و روغن زیتون طلای آن جهت دانهای آتشک و قروح خبیثه و اکاله از مجربات است و خاک زیبق که در ظرف آن بهم می رسد در جمیع افعال مانند مقتول آنست و در سمیت نیز مانند آن و چون زیبق را بطعامی بسرشند و بخورد موش دهند بمیرد مقدار شربت آن از غیر مقتول تا دو درم بدل آن رصاص محلول و مصعد آن بسیار کرم و با حدت و از سموم قتاله و محرق اخلاط و محلل قوتها و مقطع اعضا و چون غیر مقتول آن را با ورق نقره خوب حل نمایند و بر مس یا برنج که صیقلی باشد و با آب لیمو آن را خوب پاک شسته که چربی در ان مطلقا نباشد بمالند و بر آتش کذارند که سیماب آن صعود نماید پس جلا نمایند مفضض کردد و اکر با طلا حل نمایند بر مس و یا برنج و یا نقره بدستور بمالند مطلا کردد و نیز چون مس و یا برنج و نقره را پاک بشویند با آب خالص و آب لیمو پس سیماب بران بمالند و ورق نقره و یا ورق طلا بران بچسپانند بچسپد یک لاورق و یا دو لاورق بالای هم اکر سنکین و بسیار رنکین خواهند تا سه ورق پس زمانی قلیل بر آتش کذارند تا قدری سیماب آن صعود نماید و مهره نمایند و باز قدری بر آتش کذارند و مهره کنند ملمع نقرئی و یا طلائی می کردد و چون زیبق را در کوش کسی ریزند او را اختلاط عقل عارض کردد و منجر بصرع و سکته و بطلان سامعه شود و مداوای آن آنست که کوش را معکوس بطرف زیر دارند و میلی از رصاص و ذهب در کوش کنند تا زیبق بر ان بچسپد و برآید و اکر بیک دفعه تمام آن برنیاید دو دفعه و سه دفعه تا تمام آن برآید چون زیبق را بسوزانند که مانند رماد کردد و با ادویۀ مناسبه خلط نمایند جهت قولنج خصوصا ایلاوس مفید است و تدبیر کسی که زیبق خورده باشد اکر غیر مقتول است بزودی برآید بمحض آشامیدن آب کوشتهای چرب مزلق و اکر مقتول است و او را وجع بطن و مغص شدید و ثقل زبان و احتباس بول و تورم جسد عارض کردد علاج او آنست که شیر کاو تازه دوشیده بنوشد و قئ کند و با جمیز و افسنتین و بزر کرفس و یا شراب و یا فودنج جبلی و یا زوفای خشک و آشامیدن مرقهای چرب مفید و سائر تدابیری که در زنجفر و اسفیداج مذکور شد و چون غیر مقتول آن را بر پارچۀ کرپاسی بمالند و بطریق عصابه کسی که بر سر او شپش بسیار باشد بپیش سر بندند شپش بسیار در ان آید و بمیرد و در چند مرتبه بالکل برطرف کردد و دستور تصفیه و حب و دوا و دهن و ضماد و عقد و قیروطی و مراهم و معجون آن در قرابادین مذکور شد و اطبای فرنک سیماب را مکلس می نمایند بتنهائی و یا بادویۀ مناسبه و مکلس کرده آن را از ملک خود می آورند خصوص فرانسیس و می کویند جهت آتشک و قروح خبیثه و تقویت قوی و ارواح و حرارت غریزیۀ ضعفا و پیران نافع و طریقۀ استعمال آن آنست که تا پنج روز یا هفت روز یا نه روز روزی یک حب آنکه بمقدار فلفلی است صبح ناشته ببلعند و از حموضات و لبنیات و بقولات اجتناب نمایند و هرکاه دهن جوشش نماید آن زمان ترک نمایند بعد از ان نیز تا مدت سی چهل روز پرهیز نمایند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
زیبق . [ ب َ / زَ ب َ ] (معرب ، اِ) معرب جیوه که بمعنی سیماب است . (غیاث ). معرب زیوه که جیوه به جیم تازی مبدل و سیماب مرادف آن است . (آنندراج ). زئبق . معرب ژیوه (جیوه ). (فرهنگ فارسی معین ). ماخوذ از زئبق عربی ، سیماب و جیوه . (از ناظم الاطباء). در اصطلاح ارباب صناعت کیمیا، یکی از ارواح باشد. (مفاتیح ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). معرب ژیوه و جیوه . (یادداشت ایضاً). سیماب . (دهار). به فارسی سیماب و جیوه نامند. از جمله  فلزات و معدنی است شبیه به نقره ای گداخته و از گداز سنگهای سرخ شنجرفی بهم می رسد و در بعضی بلاد بارده مثل مغرب و روم و اقلیم هفتم قطراتی است که از خاک متکون می گردد و در غیر ظروف شیشه و سرب و قلعی و جلد سگ آبی و طلا نقره معدوم میشود... و چون غیرمفتول او را با نقره  خالص حل نموده بر مس بمالند و به آتش برند مس را مفضض گرداند. (تحفه  حکیم مومن ). جسمی است ۞ فلزی بصورت مایع برنگ نقره ای که بزبان عامیانه «ویف -ارژان » ۞ نامند و چون با فلز دیگری ترکیب شود آنرا ملغمه ۞ نامند. این فلز اغلب در طبیعت بصورت سولفور یافت می شود وآنرا «سینابر» ۞ خوانند که آن را پس از حرارت دادن در کوره ۞ بکار برند. در اتریش و کالی فرنیا و اسپانی یافت میشود. علامت آن در شیمی «Hg» و وزن مخصوص آن 13/59 است . سفید و درخشان است و تنها فلزی است که در طبیعت بصورت مایع در حرارت معمولی یافت میشود. این فلزدر برودت «40-» درجه  سانتی گراد منجمد میشود و در حرارت 357 درجه  سانتی گراد به جوش می آید و در فیزیک برای ساختن میزان الهوا و میزان الحراره و دیگر چیزها مورد استفاده قرار دهند و نیز در سفیدگری و ساختن آیینه و مخصوصاً در استخراج زر و سیم که بسهولت با این دو فلز ترکیب میشوند، استفاده می کنند. این فلز همچنین در پزشکی نیز مورد استعمال دارد. ولی تمام نمک های این فلز زهرناک است و جذب آن موجب مسمومیت میشود. (از لاروس ). ... جیوه را چینی و هندیهای قدیم می شناختندو در مقبره های مصری در حدود 1500 سال قبل از میلاد مشاهده شده است . کانه  عمده  آن شنجرف است . از معادن الماذن (المعدن ) بیش از 2500 سال است که بلاانقطاع شنجرف استخراج شده است . قوس جیوه عبارت است از تخلیه  برق در بخار جیوه  محتوی در یک لوله  خلا و از سرشارترین منابع تشعشعات فوق بنفش است . در عادی ترین شکل آن ، یکی از الکترودها از جیوه است و در محفظه  مناسبی در انتهای یک لوله  کوارتزی جا دارد. چون این لوله هامعمولاً با ولتاژ معتدلی کار می کنند باید قبلاً روانه  (جریان ) موقتی از جیوه ، از یک الکترود به الکترود دیگر وارد لوله کرد. در نتیجه  این عمل ، جیوه هادی برق و داغ میشود و لوله را از بخار جیوه پر میکند، پس از آن جریان را قطع می کنند و قوس بر جا می ماند. مورد استعمال عمده  آن برای تبدیل جریان متناوب برق است به جریان مستقیم . برای ضدعفونی کردن آب و در عکاسی نیز بکار می رود. (از دائرة المعارف فارسی ). رجوع به اختیارات بدیعی و تحفه  حکیم مومن و الفاظالادویه و ترجمه  صیدنه و لکلرک و جیوه در همین لغت نامه شود.
//////////
جیوه . [ جی وَ / وِ ] ۞ (اِ) ژیوه . سیماب . زیبق . فرار. آبک . معرب پهلوی زیوندک ۞ (زنده ). فلزی است بصورت مایعی بسیار سنگین ،وزن مخصوص آن 13/6، سیمین فام و درخشان (بهمین مناسبت آنرا سیماب گویند). در 38/9 منجمد شود و در 357 درجه بجوش آید. ابوالارواح . (فرهنگ فارسی معین ). سیماب را گویند، سرد و تر است در دویم شپش و کنه را بکشد، جرب و حکه را نافع باشد. تصعید آن به این طریق کنند که بستانند سیماب را و با نیم وزن آن قلعی داخل کنندو به وزن هر دو زاج سوخته و به وزن زاج خشت پخته و به وزن مجموع تلک بریان کرده که آلوچه ٔ کوهی باشد و همه را در صلایه انداخته با آب ترنج و آن میوه ایست معروف بسایند تا نیک سائیده شود بعد از آن در دیگی نو که بگل اندوده باشند کرده سر آنرا محکم ببندند و آهسته آهسته آتش کنند تا بریان شود و همچنین هفت نوبت با آب ترنج بسایند و در دیگ کنند و بریان سازند بعد از آن در شیشه ای که بگل علکت اندوده باشد، کنند و آتش نرم نرم میکرده باشند تا تصعید کند و همچنین سه مرتبه تصعید کنند تا آنکه مانند دانه ٔ مروارید سفید گردد وآن سم قاتل است و بکارهای دیگر نیز آید. (برهان ).
//////////////
زیبق‌

بپارسی سیماب بود وی را نام بسیار بود و به لغت اکسیریان الفیان، الغبیط، الزمزم، الحی، الما، السحاب، النور، الزوادوق، الروحانی، عین الحیوان، اللبن، الحل، الدهن، الابق، القرار الروح، الفافه، الطیار این مجموع بزبان اکسیریان است و ابن مؤلف گوید بزبان اکسیریان چند اسم دیگر دارد همچون: لبان، عطارد، فیدانق، برق، ثقیل، حسد، ماء حیات، عیان، فیبرلا، ماء الشمس، ملک الارض، ماء المداف، العبد الغطایه، الحیه، و العذرا چون مصعد نباشد این اسمها دارد و چون مصعد باشد طلق الحاجی، قندیل الیحروم، رکبة الاسد و بشیرازی حیات و بهترین آن بود که زنده بود و استعمال نکرده باشد بغایت جهنده بود اگر در پاره کرباس کنند و بیفشارند تا بیرون آید و کرباس سیاه شده باشد استعمال کرده باشد طبیعت زیبق گرم و محرق باشد و گویند سرد و تر بود در دوم و وی مصدع و قابض بود مقتول وی جهت قتل شپش خصوصیتی دارد و با قردان حیوانات همچنین بکنند و قردان را بشیرازی کنه خوانند با روغن گل جهت جرب و کله نافع بود و خاک وی چون با شراب بسرشند موش را بکشد و چون با سرکه بر جرب و حکه طلا کنند نافع بود و دخان وی رنجها پدید کند مانند فالج و کری و عقل زایل کند و چشم تاریک کند و لون زرد کند و جستن اندامها پیدا کند و بوی دهن و خشکی دماغ و در موضعی که دود وی برود مار و عقرب و گزندگان بگریزند و بمیرند و زیبق مصعد کشنده بود و اگر زیبق در گوش کسی ریزند اختلاط عقل پیدا کند و باشد که بصرع و سکته کشد و مداوای وی آن بود که میلی از رصاص در گوش او کنند تا زیبق بر وی چسبیده بیرون آورد و آنچه مصعد بود نه مقتول چون بیاشامند در حال از شیب بیرون آید و مضرت بسیار نرساند چون زنده بود علاج کسی که زیبق خورده باشد مانند علاج کسی بود که مردار سنگ خورده باشد و مولف گوید صفت تصعید آن بسیار است این یک نوع گفته شود بستانند زیبق و بیامیزند و با نیم وزن آن اسرب یا قلعی و بسایند با همچندان زاج سوخته یا همچندان خشت پخته و بوزن مجموع نمک بریان کرده و همه را بر صلایه بسایند و آب حماض اترج بر آن بریزند و آهسته بسایند تا بغایت سوده گردد پس آن را بریان کنند با آتش نرم و به شیشه گل‌اندود کنند یا دیگی بگل اندوده کنند و سربسته بآتش نرم بریان کنند و دیگر بار بسایند یک روز و نیم بحماض اترج و دیگر بریان کنند بآتش نرم و هفت نوبت چنین کنند بعد از آن بسایند و در شیشه بگل حکمت اندوده کنند و تصعید کنند سه نوبت تا سفید شود مانند دانه مروارید و آن سم قاتل مهلک بود و الله اعلم بالصواب
______________________________
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: زیبق بکسر زا بفارسی سیماب و جیوه و بهندی پاره و بفرنگی سلوامون نامند
لاتین‌MERCURIUS فرانسه‌MERCURE انگلیسی‌QUICK SILVER
اختیارات بدیعی، ص: 215
//////////////
جیوه، ژیوه[۱][۲][۳] یا سیماب[۴] نام یک عنصر شیمیایی با نماد Hg و عدد اتمی ۸۰ است. جیوه در زبان فارسی به معنی زنده و در زبان‌های دیگر نیز با نام‌های نقرهٔ زنده یا hydrargyrum هم شناخته می‌شود. در یونانی "hydr" به معنی آب و "argyros" به معنی نقره است. جیوه یک عنصر سنگین بلوک دی است و تنها فلزی است که در شرایط استاندارد دما و فشار مایع است. عنصر دیگری که در این شرایط مایع باشد، برم است. فلزهای دیگر مانند سزیم، فرانسیم، گالیم و روبیدیم در دمایی بالاتر از شرایط استاندارد ذوب می‌شوند. جیوه با دمای ذوب ۳۸٫۸۳ °C و نقطهٔ جوش ۳۵۶٫۷۳ °C دارای درازترین بازهٔ مایعی در میان فلزات است.[۵][۶][۷]

رسوب‌های جیوه در سراسر زمین پیدا می‌شود، اما بیشتر به صورت شنگرف (سولفیدهای جیوه) این رنگدانهٔ قرمز شنگرفی بیشتر از راه کاهش شنگرف بدست می‌آید. شنگرف بسیار سمّی است بویژه اگر گرد و غبار آن بوییده یا خورده شود. راه دیگر مسمویت جیوه قرار گرفتن در برابر ترکیب‌های حل شدنی جیوه در آب است مانند کلرید جیوه(II) یا متیل‌جیوه، تنفس بخار جیوه یا خوردن خوراک‌های دریایی آلوده به جیوه.

جیوه در دماسنج، فشارسنج (بارومتر، مانومتر)، فشارسنج خون، کلید جیوه‌ای، شیرهای شناور و دیگر ابزارها. البته به دلیل زهرآگین بودن این عنصر، تلاش شده تا از فشارسنج‌های خون و دماسنج‌های جیوه‌ای در بیمارستان‌ها پرهیز شود و بجای آن از ابزارهای الکلی، آلیاژهای اوتکتیک مانند گالینستان، ابزارهای الکترونیکی یا با پایهٔ ترمیستور بهره برده شود. اما همچنان کاربرد جیوه در زمینهٔ پژوهش و ساخت مواد آمالگام دندانی برای پرکردن دندانها پابرجا است. جیوه کاربرد نوری هم دارد: اگر جریان الکتریسیته از بخار جیوهٔ درون یک لولهٔ فسفری گذرانده شود، موج‌های کوتاه فرابنفش پدید می‌آید در اثر این موج‌ها فسفر به درخشش می‌افتد و نور مرئی تولید می‌شود (مانند لامپ مهتابی).
////////////
به عربی زئبق:
الزئبق عنصر كيميائي له الرمز Hg والعدد الذري 80 في الجدول الدوري، وهو سائل فضي، كثافته (13.54 غ/سم3)، يتجمد بلون فضي مائل للزرقة يشبه الرصاص في مظهره وذلك عند (-38.9 درجه مئوية)، ويغلي عند (356.9 درجة مئوية).
عند إمرار شرارة كهربائية في بخار الزئبق، ينبعث منه وميض مبهر، وأشعة فوق بنفسجية.
عـند درجة حرارة (-269 درجة مئوية) يصبح الزئبق كُـثـَافه - لاحظ هنا أن درجة (-271 درجة مئوية هي درجة حرارة السحب الركامية التي تخلفت عن الانفجار الكونى وهي التي تطلق أشعة ميكروويف خلفية الكون (C.M.B.).
و بالتالى يصبح الزئبق (موصلآ فائقأ) - آى تنعدم مقاومته للتيار الكهربى ؛ بينما درجة حرارة الصفر المطلق هي(-273.16 درجة مئوية) وهي درجة الحرارة التي تتوقف عندها حركة الجزيئات.
إن الصفة غير العادية لحالة التوصيل الفائق لا تكمن فقط في انعدام مقاومة التيار الكهربى، وإنما إيضا في إنتاج مجالات مغناطيسية شديدة بدون استخدام ملفات ذات قلوب حديدية، كما يمكن تخزين الكهرباء بداخلها.
///////////
به آذری جیوه:
Civə (Hg) (farsca: جیوه-jive)– D.İ. Mendeleyevin elementlərin dövri sistemində 80-ci element.

Civə ağır metal, birləşmələri olduqca təhlükəli maddələr olub atmosferi, suyu, qida məhsullarını çirkləndirir. Tərkibində civə olan üzvi birləşmələr, xüsusən metal-civə daha təhlükəlidir.[1]
//////////
به باسای اندونزی باکسا:
Raksa (nama lama: air raksa) atau merkuri atau hydrargyrum (bahasa LatinHydrargyrum, air/cairan perak) adalah unsur kimia pada tabel periodik dengan simbol Hg dan nomor atom 80.
///////////
به عبری:
כספית (ביוונית בהשפעת לטינית: Hydrargyrum) היא יסוד כימי מסדרת מתכות המעבר שסמלו הכימי Hg ומספרו האטומי 80. זוהי המתכת היחידה אשר מצב הצבירה שלה הוא נוזל.
////////////
به سواحلی زباکی:
Zebaki (jina la kisayansi: hidragiri) ni elementi na metali duniani. Kikemia ni elementi ya mpito yenye kifupi cha Hg na namba atomia 80 katika mfumo radidia.
Majina[hariri | hariri chanzo]
Jina la kawaida "zebaki" lina asili ya Kiarabu زئبق (tamka "zibaq").
Jina la kisayansi "hidragiri" latokana na Kigiriki "ὑδράργυρος" hidragiros. Ndani yake kuna maneno mawili ya ύδωρ (hidor - maji) na Άργυρος (argiros - fedha) yaani hidragiri = "fedha ya majimaji".
Tabia[hariri | hariri chanzo]
Zebaki ni elementi ya pekee pamoja na bromi inayoonekana kama kiowevu kwenye hali sanifu yaani mnamo 0 °C na shindikizo la kawaida. Rangi yake ni kifedha-nyeupe.
Ni nzito sana kiasi cha kwamba chuma kinaelea ndani yake. Kwa binadamu ni sumu. Inajiunga na metali kadhaa kama aloi menginevyo haimenyuki kirahisi.
 ///////////
به کردی زیبق:
Zîbeq (bi farisî: جیوه، ژیوه ’jive, zhive) (lat.: Hydrargyrummetalek û elementek e.
///////////
به ازبکی سیموب:
Simob (lot. Hydrargurum), Hg — [[Mendeleyev davriy sistemasi]]ning II guruhiga mansub kimyoviy unsur; tartib raqami 80, atom massasi 200,59. Tabiiy Simob massa sonlari 196, 198—202 va 204 ga teng boʻlgan 7 ta barqaror izotopdan iborat; bulardan eng koʻp tarqalganlari 2(l0Hg(23,13%) bilan 2O2Hg (29,8%). Simobning sunʼiy radioaktiv izotoplaridan 2()3Hg(T1/2=46,9 kun) va 205Hg (T|/2=5,5 min) amaliy ahamiyatga ega. Simob juda qadimdan maʼlum. Yer poʻstining massa jihatdan 710"6% ini tashkil etadi. Tabiatda baʼzan tugʻma holda uchraydi, asosan, birikmalar holida boʻladi. Simobning asosiy minerali — kino var HgS. Undan tashqari, Simobning 30 ga yaqin minerallari mavjud. Ispaniya, Kavkaz, Ukraina, Oʻrta Osiyo, Italiya va AQShda Simob konlari bor. Simob — odatdagi trada yaltiroq, kumush rang suyuq metall, zichligi 13,52 g/sm³, suyuqlanish temperaturasi —38,97°, qaynash temperaturasi 357,25°. Simob oʻzida boshqa metallar (mas, natriy, kaliy, kumush, oltinni eritib, oʻsha metallarning amalgamasini hosil qiladi. Oʻz birikmalarida 1 yoki 2 valentli. Kimyoviy jihatdan turgʻun modda. Asl metallar singari quruq havoda oksidlanmaydi; Simob kislorod bilan faqat yuqori trada reaksiyaga kirishadi. Galogenlar va oltingugurt bilan oson birikadi. Xlorid kislotada va suyultirilgan sulfat kislotada erimaydi, lekin zar suvida, nitrat kislotada, qaynoq konsentrlangan sulfat kislotada eriydi. Simobning ionlanish potensiali katta bulganligidan birikmalari beqaror, qizdirilganda parchalanadi. Bir valentli Simob birikmalari qizdirilganida Simobga va 2 valentli Simob birikmalariga parchalanadi; mas, Hg2(NO3)2 <=* Hg+Hg(NO3)2. Simob juda koʻp asboblar (mas, barometr, termometr, yukrri vakuum nasoslari)da, oltin va kumushni rudalardan ajratib olishda, elektrotexnikada, radiotexnikada, portlovchi moddalar, kunduzgi, katod va kvars lampalari, kalomel elektrodlari tayyorlashda, harbiy maqsadlarda ishlatiladi.
///////////
به پنجابی: پاره
//////////////
به پشتو پاره:
پاره يو کيميايي عنصر دی چې سمبول یېHg او اټومي شمېره ېې ۸۰ ده. دغه عنصر د سپينوب او سيماب په نومونو هم يادېږي. او همداسې د هايډرارگېرم ورته وايي. چې هايډر د اوبو مانا لري او ارگېروس د سپينو زرو مانا لري. پاره يوازينۍ فلز دی چې په معينه حالت کې په معينې تودوخې او ځانگړي پشار سره اوبه کیږي. همدارنگه بل عنصر چې ځانتيا ېې د پارې په ډول يو حالت لري بروماين نومېږي.[1] ددې سړـ پوله ۳۸.۸۳ c ډگري سلسيوس او ايشنپوله ـ ۳۵۶.۷۳ c ډگري سلسيوس دی .
/////////////
به کردی سورانی جیوه، زیوه:
جیوە یان زیوەە ئینگلیزی: Mercury) یەکێکە لە توخمە کیمیاییەکان، هێماکەی (Cu) و گەردیلەی ژمارە (٢٩)یە.
////////////
به اردو: پاره
////////////
به ترکی استانبولی:
چیوه:
Cıva (Farsça: جیوه- jive), sembolü "Hg" ve atom numarası 80 olan kimyasal element. "Hg" sembolü, Latince'deki hydrargyrum (sulu/sıvı gümüş) sözcüğünden gelir. Cıva için İngilizcede ise iki sözcük kullanılır: "mercury" ve "quicksilver" (akıcı gümüş).
Cıva, hava, su ve toprakta birkaç şekilde bulunur. Bunlar, elementel cıva, inorganik ve organik cıva bileşikleri şeklindedir.
///////////
Mercury is a chemical element with symbol Hg and atomic number 80. It is commonly known as quicksilver and was formerly named hydrargyrum (/haɪˈdrɑːrdʒərəm/).[4] A heavy, silvery d-block element, mercury is the only metallic element that is liquid at standard conditions for temperature and pressure; the only other element that is liquid under these conditions is bromine, though metals such as caesiumgallium, and rubidium melt just above room temperature.
Mercury occurs in deposits throughout the world mostly as cinnabar (mercuric sulfide). The red pigment vermilion is obtained by grinding natural cinnabar or synthetic mercuric sulfide.
Mercury is used in thermometersbarometersmanometerssphygmomanometersfloat valvesmercury switchesmercury relaysfluorescent lamps and other devices, though concerns about the element's toxicity have led to mercury thermometers and sphygmomanometers being largely phased out in clinical environments in favor of alternatives such as alcohol- or galinstan-filled glass thermometers and thermistor- or infrared-based electronic instruments. Likewise, mechanical pressure gauges and electronic strain gauge sensors have replaced mercury sphygmomanometers. Mercury remains in use in scientific research applications and in amalgam for dental restoration in some locales. It is used in fluorescent lighting. Electricity passed through mercury vapor in a fluorescent lamp produces short-wave ultraviolet light which then causes the phosphor in the tube to fluoresce, making visible light.
Mercury poisoning can result from exposure to water-soluble forms of mercury (such as mercuric chloride or methylmercury), by inhalation of mercury vapor, or by ingesting any form of mercury.