لسان السبع
بفتح سین مهمله و ضم باء موحده و عین مهمله
ماهیت آن
نباتی است بقدر دو ذرع و شاخهای آن پراکنده و برکهای آن طولانی
و اطراف آن تیز و مشرف مانند دندانهای اره و مجعد و صلب و رنک آن سبز مائل بزردی و
سفیدی و بر سر شاخهای آن قبهای مستدیر و کل آن بنفش و بیخ آن سیاه مربع منبت آن زمینهای
سنکریزه و ربیعی است
طبیعت آن
در سوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
آشامیدن طبیخ آن جهت تفتیت سنک کرده و مثانه و فرزجۀ بیخ آن جهت
ادرار حیض و اخراج جنین نافع است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
لسان السبع. [ ل ِ نُس ْ س َ ب ُ ] (ع
اِ مرکب ) نباتی است دوائی ، برگش دراز و اطراف او مانند اره و صلب وسبز مایل به سفیدی
و زردی و شاخها پراکنده و بقدر دو ذرع و بر سر آن قبه ای مستدیر و گلش بنفش و بیخ او
مربع و سیاه و ربیعی است . در سوّم گرم و خشک و طبیخ او جهت حصاة گرده و مثانه و فرزجه بیخش جهت گشودن حیض و اخراج جنین نافع است . (تحفه حکیم مومن ). ورق حدید الاطراف کاسنان المنشار جعد
خشن فیه مرارة وحدة حار یابس فی الثانیة یفتت الحصی قیل عن تجربة و یدرویسقط الاجنة
نقلاً و لانعرفه . (تذکره ضریر انطاکی ).
/////////
//////////
/////////
//////////
&&&&&&
لسان العصافیر
بفتح عین و صاد مهملتین و الف و کسر فاء و سکون یاء مثناه تحتانیه
و راء مهمله بفارسی زبان کنجشک و بهندی اندرجو و بشیرازی تخم اهر خوانند
ماهیت آن
ثمر درختی است از قسم دردار و عظیم و برک آن شبیه ببرک بادام و
ثمر آن در خوشه و در غلافها و هریک از هم متفرق و در هر غلافی یکدانه باریک طولانی
شبیه بزبان کنجشک و ظاهر آن اندک تیره رنک و باطن آن سفید مائل بزردی و با تندی و تلخی
و قوت آن تا ده سال باقی می ماند و در ملک هند و بنکاله کثیر الوجود و دو نوع می شود
یکی تلخ با حدت و دوم شیرین و نبات آن بیشتر در مزرعۀ برنج بهم می رسد و ببلندی نبات
آن از برک نبات برنج باریکتر و نازکتر و خشن تر و سبز تیره شبیه ببرک بید و از ان اندک
پهن تر و سر برکها کج و ثمر آن در خوشه مجتمع و دانهای آن در غلافهای سبزتر شبیه بخار
و کل آن ریزه و از تلخ آن سفید مائل بزردی و از شیرین آن بنفش و ثمر تلخ آن نیز بهیأت
شیرین الا آنکه ثمر شیرین آن بالیده تر و رنک باطن آن بنفش
طبیعت آن
در آخر دوم کرم و خشک و در اول تر نیز کفته اند و با رطوبت فضلیه
افعال و خواص آن
مسکن ریاح و برک آن با قبوضت اعضاء الصدر آشامیدن ثمر آن مسکن درد
پهلو و تهیکاه و جهت خفقان و ضیق النفس و سرفۀ مزمن اعضاء النفض آشامیدن آن جهت مغص
و درد کمر و رحم و ادرار بول و تفتیت حصاه و تقویت اعضای تناسل و تحریک و زیادتی باه
مفید و فرزجۀ آن با عسل و زعفران بعد از طهر معین بر حمل و مجرب کفته اند المضار مصدع
محرورین مصلح آن کشنیز مقدار شربت آن جهت باه بتنهائی تا سه درم و با معینی تا دو درم
بدل آن در تقویت باه بوزن آن جوزبوا و نصف آن بهمن سرخ و با تودری سرخ بوزن آن و یا
مغز کردکان و یا کبابه الجروح و القروح ضماد برک آن منقی و مدمل و ملحم قروح رطبه الات
المفاصل ضماد پوست ان با سرکه جهت کوفتکی عضل نافع
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
لسان العصافیر. [ ل ِ نُل ْ ع َ ] (ع اِ مرکب ) ۞ زبان گنجشک . رجوع به زبان گنجشک
شود. گنجشک زوان . (اختیارات بدیعی ). ون . (نزهةالقلوب ). ثمر شجر دردار باشد. (تاج
العروس ). بار درختی است که به فارسی آن را اَهر گویند و آن بار را تخم اهر و زبان
گنجشک گویند. (منتخب اللغات ). رجوع به اهر شود. دارکیسه . ماقر. طالسفر. و گویند برگ
زیتون هند است . مران . بار بنفش ۞ . حکیم مومن در تحفه گوید: به فارسی زبان گنجشک نامند.
درخت او قسمی از درخت دردار و عظیم است برگش شبیه به برگ بادام و ثمرش عریض و طولانی
و متفرق و در جوف هر یک دانه ای از تخم خربزه درازتر شبیه به زبان گنجشک و سرخ و مغز
او سفید مایل به زردی و با تندی و تلخی و قوتش تا ده سال باقی است . در آخر دوم گرم
و خشک و مسکن ریاح غلیظه و درد پهلو و کمر و رحم و تهی گاه و مغص و مدر بول و مفتت
حصاة و با رطوبت فضلیه و بغایت محرک باه و جهت خفقان و ضیق النفس و سرفه مزمن و تقویت اعضای تناسل و فرزجه او با زعفران و عسل بعد از طهر جهت اعانه حمل از مجربات و مصدع محرورین و مصلحش گشنیز و شربتش
تا سه درهم و بدلش جوزبوا بوزن او و نصف آن بهمن سرخ است و نزد بعضی گردگان و تودری
سرخ به وزن او و برگش منقی زخمها و التیام دهنده
آن و ضماد پوست او با سرکه جهت کوفتگی عضلات مفید است - انتهی . صاحب اختیارات
بدیعی گوید: ثمره درختی است که آن را به پارسی
اهر خوانند و به شیرازی تخم آن ثمر را تخم اهر گویند و به پارسی گنجشک زوان و زبان
گنجشک نیز گویند. طبیعت آن گرم بود در دوم و تر بود در اول و ورق درخت وی را قبضی بود.
ماسویه گوید: لسان العصافیر درد خاصره را نافع بود و سنگ بریزاند و باه را زیاده کند
و قوت مجامعت بدهد. بدیغورس (؟) گویدخفقان را نافع بود و بدل آن در تحریک باه به وزن
آن جوز مقشر [ بوا ] بود و بوزن آن تودری سرخ و گویند بدل آن نیم وزن آن بهمن سرخ بود
- انتهی . ابوریحان بیرونی گوید: «بشیر» گوید به پارسی او را مرغ زبانک گویند و زبان
گنجشک نیز گویند و به لغت سندی اندرجو وبسریانی لسنا اصفرا (عصفرا) گویند ابومعاذ گوید
به سجزی او را نامی کرده اند و معنی او به پارسی سرو بودیعنی شاخ حیوان و به زابلی
شنگ گوید. «او» گوید گرم است در دوم تر است در اول . باه را تقویت کند و خفقان را سود
دهد. برگ او سرد است در اول و خشک است قابض بود. ریشهای تر را پاک کند و اگر پوست او
را به سرکه بسرشند و بر برص طلا کنند منفعت کند. بدل او در تقویت باه بوزن او جوز مقشر
است و به وزن او تودری سرخ و نیم وزن او بهمن سرخ . (ترجمه صیدنه ابوریحان
).
////////////
//////////
/////////
درخت زبان گنجشک (نام علمی: Fraxinus excelsior) یکی از گونههای گیاهان
گلدار از راسته نعناسانان است. این درخت بیشتر بومی اروپا است و در شمال اسکاندیناوی
و جنوب شبهجزیره ایبری انتشار دارد همچنین این درخت در جنوب غربی آسیا از شمال ترکیه
تا شرق قفقاز و کوههای البرز میروید.
در ایران نامهای محلی گوناگونی دارد مانند
«درخت ون»، «دردار»، «وند»، «ونو»، «بناو»، «بنو»، «اهر»، «نباوج»، «قوش دیلی»، «تلک
وتلکوچی»، «خوش تباخ»، «لسان العصفور»، «لسان العصافیر».[۱] به خاطر شکل میوههای درخت
است که نام «زبان گنجشک» را برایش برگزیدهاند. میوههای خشک و بیضی شکلی که کمی نوک
تیز میشوند و شبیه زبانِِ گنجشک هستند.[۲] میوه زبان گنجشک «سامار» نیز نامیده میشود.[۳]
زبان گنجشک گل ملی کشور سوئد است.[۴]
////////////
قس مران عالی در عربی:
المُران العالي أو المران الباسق> (باللاتينية: Fraxinus excelsior) نوع نباتي ينتمي إلى جنس المُران من الفصيلة الزيتونية.
الأزهار المذكرة للمُران العالي
1. ^ تعدى إلى الأعلى ل:أ ب مذكور في : الأنواع النباتية، الإصدار الأول،
المجلد 2 — معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي: http://biodiversitylibrary.org/page/359078 — المؤلف: كارولوس لينيوس — العنوان : Species
Plantarum — المجلد:
2 — الصفحة: 1057
/////////////
قس عادی گوآیروس در آذری:
Adi Göyrüş[1](Fraxinus excelsior L. subsp.)-Hündürlüyü 30-35 m olan ağacdır.
Tumurcuqları iri və qara rəngdədir. Cavan budaqları hamar,açıq-boz rənglidir.
Çiçəkləməsi: Aprel-May
Meyvə verməsi: (İyun) İyul-Avqust
/////////////
قس
Adi dişbudak (Fraxinus excelsior), zeytingiller (Oleaceae) familyasından anavatanı Avrupa ve Türkiye olan dişbudak türü.
40 m kadar boylanır.
Gövde kabuğu soluk sarı renklidir. Tomurcuklar siyah renkli, tüysü yaprakları, 7-11 yaprakçıktan meydana gelmiştir.
Yaprakçıklar 5–10 cm uzunlukta, kenarları testere dişli, üst yüzü koyu
yeşil renkli, meyvesi 3–4 cm uzunluktadır. Yaprakları sonbaharda sarı renge
döner.
/////////
قس عادی دیسبوداک در ترکی استانبولی:
Adi dişbudak (Fraxinus excelsior), zeytingiller (Oleaceae) familyasından anavatanı Avrupa ve Türkiye olan dişbudak türü.
40 m kadar boylanır.
Gövde kabuğu soluk sarı renklidir. Tomurcuklar siyah renkli, tüysü yaprakları, 7-11 yaprakçıktan meydana gelmiştir.
Yaprakçıklar 5–10 cm uzunlukta, kenarları testere dişli, üst yüzü koyu yeşil
renkli, meyvesi 3–4 cm uzunluktadır. Yaprakları
sonbaharda sarı renge döner.
/////////////
Fraxinus excelsior — known as the ash, or European ash or common
ash to distinguish it from other types of ash — is a flowering plant species in the olive family Oleaceae. It is native throughout mainland Europe[1] east to the Caucasus and Alborz mountains. The northernmost location is in the Trondheimsfjord region of Norway.[2][3] The species is widely cultivated and reportedly
naturalised in New
Zealand and in scattered locales in the United States and Canada.[4][5][6]
https://en.wikipedia.org/wiki/Fraxinus_excelsior
&&&&&&
لسان الکلب
بفتح کاف و سکون لام و باء موحده بلاطینی امیره کویند شبیه به کلوره
و ببربری نیکوکالنس نامند
ماهیت آن
کویند لسان الحمل است و بعضی حماض دانسته اند و بعضی کفته اند نباتی
است علی حده ساق آن زیاده بر دو ذرع و با شعبهای بسیار و کره دار و باریک و برک آن
شبیه ببرک بارتنک و از ان درازتر و با تقعیر و بسیار نرم املس و اطراف آن تند و کل
آن بنفش و تخم آن باریک و بیخ آن سفید پرشعبه با شعبهای باریک مانند ریسمان و متشبک
درهم و در اول تابستان می روید و منبت آن نزدیک آبها
طبیعت آن
در اول کرم و در دوم خشک
افعال و خواص آن
آشامیدن آن بقدر یکرطل با عسل رافع صلابت طحال القروح و الجروح
ضماد آن ملزق جراحات و جهت التیام زخمهای تازه و کوشت آوردن زخمهای کهنه مؤثر است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
لسان الکلب . [ ل ِ نُل ْ ک َ ] (ع اِ
مرکب ) حماض . نباتی است دوائی . و حماض را بدین اسم باز خوانند. (اختیارات بدیعی
). از گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ و از تیره
گاوزبانیان است ، خشونت برگهای باریک آن بسیار و بواسطه سمیت کمتر مورد استعمال دارد ۞ . (گیاه شناسی گل گلاب ص
242). نزد بعضی لسان الحمل و نزد جمعی حماض صغیر است و مذکور شد و نزد بعضی نباتی است
برگش شبیه به برگ بارتنگ و درازتر و باتقعیر و بسیار نرم و اطرافش تند و ساقش زیاده
بر دو ذرع و شعبه او بسیار و گره دار و باریک
و گلش بنفش و تخمش باریک و اول تابستان میروید و منبتش حوالی آبهاست و بیخش سفید و
پرشعبه و شعبها مثل ریسمان باریک و مشبک . در اول گرم و در دوم خشک و طبیخ او بقدر
یک رطل رافع (؟) سپرز و ضمادش جهت التیام زخمهای تازه و گوشت آوردن زخمهای کهنه موثر
است . (تحفه حکیم مومن ).
///////////
سَگزَبان جنسی از گیاهان علفی دوساله
است.
سگزبان از تیره گاوزبان (Boraginaceae) است.
این جنس در ایران سه گونه دارد:
سگزبان معمولی
سگزبان کرتی
سگزبان تهرانی
سگزبان تهرانی منحصر به ایران است.
منابع[ویرایش]
مظفریان، ولیالله، فرهنگ نامهای گیاهان
ایران: لاتینی، انگلیسی، فارسی تهران: فرهنگ معاصر ۱۳۷۵، ص۱۷۳.
/////////////
قس کوپک دیلی در آذری:
////////////
قس کتاجیب در پنجابی:
کتاجیب پھلوالے بوٹیاں دے ٹبر والپتے دی اک جنس اے جیدے وچ 27 دے نیڑے بوٹے نیں۔ ایہدے پتے کھؤرے تے
کتے دی جیب ورگے ہوندے نیں ایس باہجوں ایہ ناں وی پیا۔
//////////
Cynoglossum
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cynoglossum
|
|
Kingdom:
|
|
Clade:
|
|
Clade:
|
|
Clade:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Genus:
|
|
See text.
|
There
are many species in the plant genus Cynoglossum (/ˌsɪnoʊˈɡlɒsəm, ˌsaɪ-,
-nə-/[1][2]). They are
coarse-appearing, small-flowered plants of the family Boraginaceae. Cynoglossum
officinale, the common hound's-tongue, is a native of Asia, Africa, and Europe. It has been introduced into North America, and it is considered to
be a troublesome
weed because
its burs stick to the wool of sheepand to other animals.
Ingestion of this plant can also lead to photosensitivity in grazing animals.
Cynoglossum
virginianum,
known as wild comfrey, is a common plant from New York to Florida. Cynoglossum
boreale occurs in the northern United States as far west
as Minnesota and in Canada.
Cynoglossum
amabile,
known as Chinese Forget-me-not and Chinese hound's tongue, originally a wildflower from
Southwest China, is now found in Europe and North America.
Cynoglossom
grande is
native to California.
In Iran there are 3 species
of this plant from which Cynoglossum tehranicum is only found in
Iran.[3]
·
Cynoglossum tehranicum = Cynoglossum montanum = Cynoglossum nebrodense - mountain hound's
tongue.[3]
3.
^ Jump up to:a b Mozaffarian, V.
1996. A dictionary of Iranian plant names: Latin, English, Persian. Tehran:
Farhang-e Moʻaser.
4.
Jump up^ "Cynoglossum". Australian Plant Name Index (APNI), IBIS
database. Centre for Plant Biodiversity Research, Australian Government,
Canberra. Retrieved 2008-11-26.
////////////
Cynoglossum officinale
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cynoglossum officinale
|
|
Kingdom:
|
|
Clade:
|
|
Clade:
|
|
Clade:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. officinale
|
Flowers and leaves
Cynoglossum
officinale[1][2] (houndstongue, houndstooth, dog's
tongue, gypsy flower, and rats and mice due to
its smell) is a herbaceous plant of the family Boraginaceae, found in most parts
of Europe, and also North America where it was
accidentally introduced.[3]
Contents
[show]
It
can be either annual or biennial, with reddish-purple
flowers blooming between May and September. It lives in wet places, waste land
and hedges.
The
name houndstongue comes from the roughness of the leaf.
Herbalists
use the plant as a treatment for piles, lung diseases and
persistent coughs.[4]Houndstongue ointment is
said to cure baldness and be used
for sores and ulcers.[4] These uses are not
supported by scientific evidence.[4]
In
1725, houndstooth was presented in the family dictionary, Dictionaire
oeconomique, as part of a cure for madness.[5] In that book,
madness was viewed as "a distemper, not only of the
understanding, but also of the reason and memory, proceeding from a cold, which drys up
everything it meets with that is humid in the brain."[5] To cure
madness, Dictionaire oeconomiquenoted:
You
must shave the head of the unhappy patient, and after that, apply to it a pidgeon, or a hen quite alive;
or else bathe it with some brandy distilled
with rosemary, elder, hounds tooth, and the
roots of bugloss[disambiguation needed], or with the oyl
of elder
flowers:
they rub their heads and wash their feet with a decoction of the flowers
of camomile, melilot, balm gentle and laurel; they put into their
noses the juice of comfrey, with either two or three spoonfuls of honey-water,
broth, or white-wine, wherein wormwood and sage are infus'd ; or else they do
for five and twenty days together, mix with their broth in the morning, halt
a dram of the ashes of tortoise, and they put into the
pot bugloss, borage, with a pinch of
rosemary to season it.[5]
In
the 1830s, houndstooth was known in France to be made into
an emollient and diuretic for daily use
in inflammatory diseases, especially of the urinary organs.[6] To prepare as
a diuretic, the houndstooth leaves
were mashed, and then boiled in water to extract oils, volatile organic compounds, and other chemical
substances.[6] The mix could be
sweetened with liquorice to create Ptisan of Dog's-grass.[6] After decoction, the herbal tea was
taken internally a cupful at a time.[6] In 1834, the Hospital of Paris provided a formula
of 2/3 ss—J to Oij of water for houndstooth tea.[6] By the end of the
1830s, doctors in England were using
houndstooth as an antiaphrodisiac to combat venereal
excesses.[7]
In
1891, the U.S. state of Michigan identified hounds
tooth, along with flea-bane, rag weed, burdock, cockle-bur, and stickseed, as some of the worst
weeds in the state.[8]
Cynoglossum
officinale contains tumorigenic pyrrolizidine alkaloids.[9]It is toxic to cows and
is specially dangerous to pasture owners.[10]
5.
^ Jump up to:a b c Chomel, Noel;
Richard Bradley (1725). Dictionaire oeconomique:
or, The family dictionary. Printed for D. Midwinter.
Retrieved October 8,2011.
6.
^ Jump up to:a b c d e Ryan, Michael
(1835). "Collection of
Formula of the Civil and Military Hospitals of France, Germany, Italy, Great
Britain and Ireland". London Medical and Surgical Journal. G. Henderson. 7:
527. OCLC 13350693. Retrieved October
8, 2011.
7.
Jump up^ Ryan, Michael
(1839). Prostitution in London,
with a comparative view of that of Paris and New York, with an account of the nature
and treatment of the various diseases, caused by the abuses of the reproductive
function. H. Bailliere. p. 385.
8.
Jump up^ Seventh Annual Report of
the Secretary of the Michigan Dairymen's Association. Michigan Dairymen's
Association. Robert Smith & Co. 1891. p. 23.
9.
Jump up^ Fu, P.P., Yang,
Y.C., Xia, Q., Chou, M.C., Cui, Y.Y., Lin G., "Pyrrolizidine
alkaloids-tumorigenic components in Chinese herbal medicines and dietary
supplements", Journal of Food and Drug Analysis, Vol. 10, No.
4, 2002, pp. 198-211 [1][permanent dead link]
10.
Jump up^ "Invasive Species:
Plants - Houndstongue (Cynoglossum officinale)". www.invasivespeciesinfo.gov.
National Invasive Species Information Center. Retrieved 2016-02-15.
·
Blanchan, Neltje (2002). Wild Flowers: An Aid to
Knowledge of our Wild Flowers and their Insect Visitors. Project Gutenberg
Literary Archive Foundation.
|
·
Species Profile-
Houndstongue (Cynoglossum officinale), National Invasive
Species Information Center, United States National
Agricultural Library. Lists general information and resources
for Houndstongue.
|
&&&&&&
لصیقی
بفتح لام و کسر صاد مهمله و سکون یاء مثناه تحتانیه و کسر قاف و
یا و آن را اذان الدب نیز نامند و در تنکابن معروف بکاش است
ماهیت آن
نباتی است خاردار که بر جامه می چسپد و از ان جهت آن را لصیقی نامند
و ساق آن زیاده بر ذرعی و بسطبری انکشتی و برک آن شبیه ببرک بارتنک و از ان کوچکتر
و ضخیم تر و تخم آن بقدر فندقی و نخودی
طبیعت آن
در آخر اول کرم و خشک
افعال و خواص آن
محلل و جالی اعضاء الصدر آشامیدن طبیخ آن با عسل جهت سرفۀ بارد
و خشونت سینه و ضماد آن با روغن کل جهت ضربان ورم مقعده بغایت نافع و غسول آن سرخ کنندۀ
رخسار و مغز و تخم آن مبهی است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
لصیقی . [ ل َ ] (اِ) ۞ آذان الارنب . آذان الشاة. آذان
الغزال . ۞ حکیم مومن در تحفه گوید: آذان
الدب نیز گویند. برگش شبیه به برگ بارتنگ و کوچکتر و درشت و ساقش به سطبری انگشتی و
زیاده بر ذرعی و تخمش به قدر فندق و نخود و خاردار و بر جامه می چسبد و لصیقی از این
جهت گویند و در تنکابن معروف به کاش است در آخر اول گرم و خشک و محلل و جالی و طبیخ
او با عسل جهت سرفه بارد و خشونت سینه و ضمادش
با روغن گل سرخ جهت ضربان (؟) و ورم مقعد به غایت مفید و مغزش مبهی و غسول اوسرخ کننده رخسار است . (تحفه حکیم مومن ). نباتی است معروف به آذان الارنب و
آذان الغزال و آن نوع کوچک لسان الحمل است و گفته شد. (اختیارات بدیعی ). || باباآدم*
. اراقیطون ۞ .
* بابا آدم که باردان، فیلگوش و آراقیطون (Arctium)
نیز نامیده میشود گیاهی است علفی و دوساله از تیره گلستارهایها(Asteraceae).
گیاهی است که به اندازه یک متر و نیم تا دو متر ارتفاع رشد میکند. با برگهای درشت
و خشن و سبز رنگ با گلهای توب مانند و به اندازه فندق یا بزرگتر از آن در باغچه و
کنار آبها و یونجه زارها مراتع و مزارع میروید.
این گیاه در اطراف تهران، البرز، راه چالوس، خراسان، کرمان، رودبار، تفرش، اروپا، شمال آمریکا میروید
و در بعضی نقاط پرورش داده میشود.
این سرده در ایران ۴ گونه علفی چند ساله
دارد، بابا
آدم (گیاه) «Arctium lappa»، بابا آدم صغیر «Arctium minus» و دو گونه بابا آدم خویی «Arctium palladinii» و بابا آدم برگه پهن «Arctium platylepis» که علاوه بر
ایران در شرق اروپا، آناتولی، قفقاز، ماورای قفقاز و ترکمنستان نیز میرویند.[۲]
محتویات
[نمایش]
از تجزیه شیمیایی ریشه بابا آدم مواد زیر
بدست آمدهاست: اینولین، پلی
استیلنها، آرکتیک اسید، پروپیونیک اسید، بوتیریک اسید،لوریک
اسید، استئاریک اسید، پالمیتیک
اسید،
هورمونهای گیاهی، تانن و پلی فنولیک اسید. از تجزیه شیمیایی تخم بابا آدم موارد زیر
بدست آمدهاست: یک گلوکزید تلخ بنام Arctin، کلروژنیک اسید، لاپائول A,B، ژرماکرانولید.
از تجزیه شیمیایی برگهای بابا آدم موارد
زیر بدست آمدهاست: آرکتیول، فوکینون، فوکینانولید، بتا- ئودسمول، پتازیتولون،
اِرِموفیلن، تاراکساسترول. بطور کلی دم کرده یا جوشانده برگ، ریشه و تخم بابا آدم
خاصیت ضد میکروبی و آنتی تومور دارد.
ریشه، برگ تخم و میوه بابا آدم برای
درمان سرطانها، رماتیسم، نقرس، ناراحتیهای معده، کلیه، بیماریهای پوستی حتی
ریزش موواگزما، گلو درد، ورم لوزهها، سرفه، سرخک، بر زخمها و آبسهها و مرض قند
کاربرد دارد.
- مظفریان، ولیالله. فرهنگ نامهای گیاهان ایران:
لاتینی، انگلیسی، فارسی. تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۷۵.شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۰-۴.
دکتر محمد صادق رجحان. درمان بوسیله گیاهان دارویی. چاپ دوم. مرکز فرهنگی آبا،
۱۳۷۷.
|
- برگ باباآدم (از پایگاه الکترونیکی خدمات
پزشکی ایران)
- باباآدم
- ریشههای خوراکی
- سبزیجات ساقهای
- سردههای کاسنیان
- فهرستهای خوراکیها
- گلستارهایها
- گونه نامگذاریشده توسط کارل
لینه
- گیاهان دارویی
- گیاهان علفی
//////////
قس ارقیطون در عربی:
بابا آدم که باردان، فیلگوش و آراقیطون (Arctium) نیز نامیده میشود
گیاهی است علفی و دوساله از تیره گلستارهایها(Asteraceae). گیاهی است که به
اندازه یک متر و نیم تا دو متر ارتفاع رشد میکند. با برگهای درشت و خشن و سبز رنگ
با گلهای توب مانند و به اندازه فندق یا بزرگتر از آن در باغچه و کنار آبها و
یونجه زارها مراتع و مزارع میروید.
این گیاه در اطراف تهران، البرز، راه چالوس، خراسان، کرمان، رودبار، تفرش، اروپا، شمال آمریکا میروید
و در بعضی نقاط پرورش داده میشود.
این سرده در ایران ۴ گونه علفی چند ساله
دارد، بابا
آدم (گیاه) «Arctium lappa»، بابا آدم صغیر «Arctium minus» و دو گونه بابا آدم خویی «Arctium palladinii» و بابا آدم برگه پهن «Arctium platylepis» که علاوه بر
ایران در شرق اروپا، آناتولی، قفقاز، ماورای قفقاز و ترکمنستان نیز میرویند.[۲]
محتویات
[نمایش]
از تجزیه شیمیایی ریشه بابا آدم مواد زیر
بدست آمدهاست: اینولین، پلی
استیلنها، آرکتیک اسید، پروپیونیک اسید، بوتیریک اسید،لوریک
اسید، استئاریک اسید، پالمیتیک
اسید،
هورمونهای گیاهی، تانن و پلی فنولیک اسید. از تجزیه شیمیایی تخم بابا آدم موارد زیر
بدست آمدهاست: یک گلوکزید تلخ بنام Arctin، کلروژنیک اسید، لاپائول A,B، ژرماکرانولید.
از تجزیه شیمیایی برگهای بابا آدم موارد
زیر بدست آمدهاست: آرکتیول، فوکینون، فوکینانولید، بتا- ئودسمول، پتازیتولون،
اِرِموفیلن، تاراکساسترول. بطور کلی دم کرده یا جوشانده برگ، ریشه و تخم بابا آدم
خاصیت ضد میکروبی و آنتی تومور دارد.
ریشه، برگ تخم و میوه بابا آدم برای
درمان سرطانها، رماتیسم، نقرس، ناراحتیهای معده، کلیه، بیماریهای پوستی حتی
ریزش موواگزما، گلو درد، ورم لوزهها، سرفه، سرخک، بر زخمها و آبسهها و مرض قند
کاربرد دارد.
- مظفریان، ولیالله. فرهنگ نامهای گیاهان ایران:
لاتینی، انگلیسی، فارسی. تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۷۵.شابک ۹۶۴-۵۵۴۵-۴۰-۴.
دکتر محمد صادق رجحان. درمان بوسیله گیاهان دارویی. چاپ دوم. مرکز فرهنگی آبا،
۱۳۷۷.
|
- برگ باباآدم (از پایگاه الکترونیکی خدمات
پزشکی ایران)
- باباآدم
- ریشههای خوراکی
- سبزیجات ساقهای
- سردههای کاسنیان
- فهرستهای خوراکیها
- گلستارهایها
- گونه نامگذاریشده توسط کارل
لینه
- گیاهان دارویی
- گیاهان علفی
///////////
قس اَپتِراگی در آذری:
///////////
قس کولا فیسَک در کردی:
Gula fişek (bi
latînî, Arctium tomentosum) riwekek e ji famîleya Asteraceae,
wek kereng û givzonikan. Koka wê tê xwarin.
////////////
قس قَرَه کیز در ازبکی:
Qariqiz — murakkabguldoshlar oilasiga mansub ikki yillik begona oʻglar turkumi. Yevrosiyoning moʻʼtadil
ikdimli mintaqalarida 10 turi maʼlum. Oʻzbekistonda uchraydigan bir
yillik yalangʻoch urugʻli Q. turi (А.1эю$регцҳп ]ххг
е1. 8эг§.)ning poyasi tik, olabula qirrali, xira qizgʻish, serbarg . Boʻyi
60—150 sm, barglariyirik, bandli, usti yashil, osti kulrang momiq tukli. Ildiz oldi barglarining boʻyi 50 sm gacha, yuraksimon. Oʻrama
barglari uchi bigizsimon. Gullari toʻq
qizil naysimon, ikki jinsli, savatcha toʻpgul hosil qiladi. Q.larning yosh ildizlarida
uchraydigan inulin moddasi (oshlovchi
modda hamda efir moyi ham mavjud) xalq tabobatida terlatuvchi, siydik
haydovchi vosita. Chorvachilikda yemxashak sifatida ishlatiladi. Tashlandiq (zax va
soya) yerlarda, yoʻl yoqalarida oʻsadi.
/////////////
Arctium
From Wikipedia, the free encyclopedia
Burdock
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Arctium is a genus of biennial plants commonly known
as Burdock, family Asteraceae.[3] Native to the Old World, several species have
been widely introduced worldwide.[4]
Contents
[show]
Arctium lappa (greater burdock)
Plants
of the genus Arctium have dark green leaves that can grow up
to 70 cm (28 in) long. They are generally large, coarse and ovate,
with the lower ones being heart-shaped. They are woolly underneath. The
leafstalks are generally hollow. Arctium species generally
flower from July through to October. Burdock flowers provide essential pollen
and nectar for honeybees around August when clover is on the wane and before
the goldenrod starts to bloom.[5]
The roots of burdock, among
other plants, are eaten by the larva of the ghost moth (Hepialus humuli). The plant is used as a
food plant by other Lepidoptera including brown-tail, Coleophora paripennella, Coleophora peribenanderi, the Gothic, lime-speck pug and scalloped hazel.
The
prickly heads of these plants (burrs) are noted for easily
catching on to fur and clothing. In England, some birdwatchers have reported
that birds have become entangled in the burrs leading to a slow death, as they
are unable to free themselves.[6]Burdock's clinging
properties, in addition to thus providing an excellent mechanism for seed dispersal,[4] led to the
invention of Hook and loop fastener.[7]
A
large number of species have been placed in genus Arctium at
one time or another, but most of them are now classified in the related
genus Cousinia. The precise limits
between Arctium and Cousinia are hard to
define; there is an exact correlation between their molecular phylogeny. The burdocks are
sometimes confused with the cockleburs (genus Xanthium) and rhubarb (genus Rheum).
A dish containing a Japanese
appetizer, kinpira
gobō,
consisting of sautéed burdock root and carrot, with a side of sautéed dried
daikon
The taproot of young burdock
plants can be harvested and eaten as a root vegetable. While generally out of
favour in modern European cuisine, it remains popular in
Asia. Arctium lappa is known as
"niúbàng" (牛蒡) in Chinese, which was borrowed into
Japanese as gobō, and is still eaten in both countries. In Korea
burdock root is called "u-eong" (우엉) and sold as "tong u-eong" (통우엉), or "whole
burdock". Plants are cultivated for their slender roots, which can grow
about one metre long and two centimetres across. Burdock root is very crisp and
has a sweet, mild, and pungent flavour with a little muddy harshness that can
be reduced by soaking julienned or shredded roots
in water for five to ten minutes.
Immature
flower stalks may also be harvested in late spring, before flowers appear;
their taste resembles that of artichoke, to which the burdock is
related. The stalks are thoroughly peeled, and either eaten raw, or boiled in
salt water.[8] Leaves are also
eaten in spring in Japan when a plant is young and leaves are soft. Some A.
lappa cultivars are specialized for this purpose. A popular Japanese
dish is kinpira gobō (金平牛蒡), julienned or shredded burdock root
and carrot, braised with soy sauce, sugar, mirin and/or sake, and sesame oil. Another is
burdock makizushi (sushi filled with pickled
burdock root; the burdock root is often artificially coloured orange to
resemble a carrot).
In
the second half of the 20th century, burdock achieved international recognition
for its culinary use due to the increasing popularity of the macrobiotic diet, which advocates its
consumption. It contains a fair amount of dietary fiber (GDF, 6 g per 100
g), calcium, potassium, amino acids,[9] and is low in
calories. It contains a polyphenol oxidase,[10] which causes its
darkened surface and muddy harshness by forming tannin-iron complexes. Burdock
root's harshness harmonizes well with pork in miso soup (tonjiru) and with
Japanese-style pilaf (takikomi gohan).
Dandelion and burdock is today a soft drink that has long been
popular in the United Kingdom, which has its origins
in hedgerow meadcommonly drunk in
the mediæval
period.[11] Burdock is believed
to be a galactagogue, a substance that
increases lactation, but it is sometimes
recommended to be avoided during pregnancy based on animal studies that show
components of burdock to cause uterus stimulation.[12]
In
Europe, burdock root was used as a bittering agent in beer before the
widespread adoption of hops for this purpose.
Folk
herbalists considered dried burdock to be a diuretic, diaphoretic, and a blood purifying agent.[citation needed] The seeds of A.
lappa are used in traditional Chinese medicine,[citation needed] under the
name niubangzi (Chinese: 牛蒡子; pinyin: niúbángzi;
some dictionaries list the Chinese as just 牛蒡 niúbàng).
Burdock
is a traditional medicinal herb used for many
ailments. Burdock root oil extract, also called Bur oil, is used in Europe as a
scalp treatment.[citation needed] Modern studies
indicate that burdock root oil extract is rich in phytosterols and essential fatty acids (including rare
long-chain EFAs).[13][unreliable medical
source?]
The
green, above-ground portions may cause contact dermatitis in individual with
allergies as the plant contains lactones.
In
Turkish Anatolia, the burdock plant was believed to ward off the evil eye, and as such is
often woven
into kilims for
protection. With its many flowers, the plant also symbolizes abundance.[14]
After
taking his dog for a walk one day in the late 1940s (1948), George de Mestral, a Swiss inventor,
became curious about the seeds of the burdock plant that had attached
themselves to his clothes and to the dog's fur. Under a microscope, he looked
closely at the hook system that the seeds use to hitchhike on passing animals
aiding seed dispersal, and he realized that the same approach could be used to
join other things together. His work led to the development of the hook and loop fastener, which was initially
sold under the Velcro brand name.[7]
"Black from dust but
still alive and red in the center. It reminded me of Hadji Murad. It
makes me want to write. It asserts life to the end, and alone in the midst of
the whole field, somehow or other had asserted it."
–Russian author Leo Tolstoy, in his journal (July,
1896) of a tiny shoot of burdock he saw in a ploughed field
Serbian and Croatian languages use the
same word, čičak, for burdock and velcro;[15] Turkish does the
same with the name pitrak, while in the Polish language rzep means
both burr and velcro. The German word for burdock is Klette and
velcro is Klettverschluss (= burdock fastener). In Norwegian burdock is borre and velcro borrelås
which translates to burdock lock.
The man holding this burdock leaf is 180
centimetres (5 ft 11 in) tall
5.
Arctium minus (Hill) Bernh. - Europe +
southwestern Asia; naturalized in North and South America, Australia, New
Zealand
15.
Arctium tomentosum Mill. - northern and
eastern Europe, Turkey, Iran, Caucasus, Siberia, Xinjiang; naturalized in North
America
6.
Jump up^ "Chapter Begins
Burdock Removal Project". Greater Bozeman, MT: Sacajawea Audubon
Society. August 2012. Retrieved December 13, 2012.
7.
^ Jump up to:a b Strauss, Steven
D. (December 2001). The Big Idea: How
Business Innovators Get Great Ideas to Market. Kaplan Business.
pp. 15–pp.18. ISBN 0-7931-4837-5. Retrieved May
9, 2008.
8.
Jump up^ Szczawinski,
A.F.; Turner, N.J. (1978). Edible Garden Weeds of Canada. National Museum
of Natural Sciences.
10.
Jump up^ Extraction, Partial
Characterization, and Inhibition Patterns of Polyphenol Oxidase from Burdock
(Arctium lappa). Mie S. Lee-Kim, Eun S. Hwang and Kyung H. Kim, Enzymatic
Browning and Its Prevention, Chapter 21, pp. 267–276, doi:10.1021/bk-1995-0600.ch021
11.
Jump up^ "Mead Recipes:
Dandelion and Burdock Beer". Dyfed Lloyd Evans.
Archived from the original on 17 October 2012.
Retrieved December 17, 2011.
12.
Jump up^ "Burdock (Arctium
lappa): MedlinePlus Supplements". Nlm.nih.gov. July 20,
2010. Archived from the original on 17 July 2010.
Retrieved September 12, 2010.
15.
Jump up^ "čičak (Hrvatski
jezični portal)" (in Croatian). Novi Liber.
Retrieved September 17, 2013.
|