۱۳۹۶ مهر ۹, یکشنبه

مداخل مخزن الادویه (شست و سوم) 4

کبریت
بکسر کاف و سکون با و کسر راء مهمله و سکون یاء مثناه تحتانیه و تاء مثناه فوقانیه لغت عربی است و تاء آخر آن بقول بعضی اصلی و بقول بعضی زائد و بغدادی کفته معرب از نبطی است و عربی الاصل نیست و بیونانی قاریون و بسریانی کبریتا و برومی ثادن و بفارسی کوکرد و بهندی کندمک نامند
ماهیت آن
جسمی است حجری و خوبا جوهر ارضیه متولد از بخار یابس دخانی که با بخار رطب لطیف دهنی ممزوج کشته و بحرارت شمس طبخ یافته و در ان دهنیت و حرارت و لطافت و خفت بهم رسیده باشد و لهذا برسیدن آتش بدان بزودی مشتعل می کردد و چهار صنف می باشد سرخ و زرد مائل بسبزی و سفیدی و مائل بکبودی و سرخ آن شفاف صافی لامع می باشد و در معدن خود شب می درخشد مانند آتش و اطراف معدن خود را روشن می کرداند و معدن آن هرموز از اعمال فارس و جزائر عمان است و نواب معتمد الملوک سید علوی خان قدس سره نوشته اند که دیدم من معدن آن را در جزیرۀ از جزائر عمان که مانند معدن دیکر زمین را حفر نموده کبریت سرخ صافی برمی آورند اما کبریت احمر غیر صافی که معلم اول نوشته کاهی من ندیدم و جالینوس نوشته که کبریت را از معدن حفر نموده برمی آورند و آن سرخ و زرد و سفید و سیاه می باشد و زرد آن مائل بسبزی است و این را مصطکاوی و اصابعی نامند و سفید را کبریت فارسی کویند و مائل بکبودی را کبریت اسود کدر خوانند و مطبوخ آن از آب چشمهای کرم کبریتی و یا از خاک بعضی اماکن اغبر مائل بسیاهی و محرق آن سیاه می باشد و بهترین اقسام آن احمر جید الحمره است بهترین آن صافی سنکین غیر متحجر آنست که بآتش نرسیده باشد و تفلیسی کفته که بهترین اقسام کبریت زرد بدبوی صافی آنست و جالینوس کفته که بهترین هر صنف صافی خالص آنست و قوت آن تا سی سال باقی می ماند و در کبریت احمر اقوال بسیار است انطاکی کفته که معدن ذهب و بغدادی کفته وادی النمل است و بعضی کفته اند جوهری است مصنوع غیر معدنی و بعضی دهن الشعر مقطر دانسته اند و باصطلاح اهل صناعت کیمیا اکسیر مصنوع در غایت سرخی را کبریت احمر نامند
طبیعت آن
در آخر سوم کرم و خشک و کرمی آن زیاده از خشکی آن و بعضی تا چهارم دانسته و در غایت دهنیت
افعال و خواص آن
محلل و مسخن و ملطف و مجفف و جالی و جاذب اعضاء الراس و الصدر و الغذاء و السموم آشامیدن آن با زردۀ تخم نیم برشت و یا زردۀ تخم مشوی نموده جهت زکام و نزله و سرفۀ رطوبی و ربو و اخراج چرک و بلغم از سینه و شش و رفع یرقان و سموم و آشامیدن آن به تنهائی با آب و یا با ادویۀ مناسبه رافع یرقان و مدر حیض و مقارم سموم و ذرور آن نیز رافع ضرر لسع هوام سمی است و طلای آن با حب الغار جهت امراض بارده و با نیم وزن آن صمغ عربی با ماست جهت سعفه و قروح سر و قوبا و جرب رطب مجرب و سعوط آن جهت صرع و سکته و شقیقه و بخور آن رافع صداع و حابس زکام و نزله و رافع کری و مسقط جنین خصوص نوع سرخ آن و قطور آن با ادهان و با ادویۀ مناسبه رافع کری و ثقل سامعه و طلای آن با عسل و بول و آب دهن جهت کزیدن هوام و با راتینج جهت کزیدن عقرب و با سرکه جهت کزیدن عقرب و تنین بحری و با طین قیمولیا جهت سعفه القروح و الجروح و البثور و غیرها آشامیدن آن در بیضۀ مشوی و یا بیضۀ نیم برشت جهت اقسام جرب رطب و خارشها و طلای آن با عاقر قرحا و عسل و سرکه جهت جذام و جوششهای سوداوی عجیب الاثر و با سرکه جهت بهق و با سرکه و نطرون و علک البطم جهت قلع آثار و بیاض ناخن و سائر آثار حادث در بدن و حکه و جرب و بهق و ناخن و تقشر جلد و داء الحیه و الثعلب و اکله و قروح رطبه و با صمغ البطم تنها جهت قلع آثار ناخن و با حنا جهت قوبا و با جند بیدستر جهت تحلیل صلابات و با بورۀ ارمنی و عسل و ادویۀ مناسبه جهت نقرس و ذرور آن بر بدن قاطع عرق و بر موی سفید کنندۀ آن و بخور آن کریزانندۀ هوام و سفید کنندۀ موی و اغتسال بدان جهت حکه بدستور به آب کبریتی مضر معده مصلح آن کثیرا و شیر تازه دوشیده و مضر دماغ مصلح آن بنفشه و شکر مقدار شربت آن از دو دانک تا یک مثقال و بدل هریک دیکر است و مصعد آن جهت تکلیس معدن و رفع چرک آنها بیعدیل و سفید کردۀ آن نائب مناب جوهر زرنیخ و روغن آن جهت جمیع دردهای بارد و جرب و حکه و سعفه و عرق آن بغایت مجفف و سریع النفوذ و جالی و رافع رطوبات و جهت سرفۀ بارد و ضیق النفس بارد رطب و تحلیل ورم طحال و درد دندان و دفع کوشت فاسد بن دندان و کثافات آن و مسخن و محرق اخلاط و مقرح جلد و چون قلیلی از ان را بپنبه آلوده بر دندان دردناک شدید کذارند تسکین دهد و چون بر زخم کردم کذارند سم را جذب کند و چون بر عرق مدنی کذارند تمام آن را بآسانی برآورد و چون قطرۀ از ان را به آب بنوشند صلابت سپرز را تحلیل دهد و اشتهای طعام آورد و وضح و دوای آن برای جمیع امراض بلغمیه و سوداویه و حمیات که با سردی آید و حمیات مزمنۀ حادثه از بلغم و سودا و عرق النسا و اوجاع مفاصل و غیرها نافع به تفصیلی که در قرابادین با نسخ آن و نسخه حب و ادهان و طریق تصفیه تدبیر و عرق آن در قرابادین کبیر ذکر یافت
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
کبریت . [ ک ِ ] (ع اِ) ۞ گوگرد.(برهان ) (دهار) (مفاتیح العلوم ) (مهذب الاسماء). گوگرد و این معرب است . (آنندراج ). گوگرد که به هندی گندیک گویند. (غیاث اللغات ). نَبخَة. (منتهی الارب ). ماده  بسیط معدنی زردرنگ که در آب حل نمی شود و بدان آتش افروزند. (از اقرب الموارد). نوعی از سنگ سنباده  نرم که در معدن مرطوب و سست است . (الجماهر چ حیدرآبادسال 1355 هَ . ق . ص 103). گوگرد که سنگ آتش گیر است یا جوهری است معدنی و آن بخاری باشد دخانی که بعض آن زیرزمین منجمد گردد و بعض آن از شکافها بر آید و درکرانه بسته گردد و گویند معدن آن در وادی النهل ورای تبت است و گویند چشمه است روان چون منجمد گردد کبریت شود و آن بر اصناف باشد سرخ و زرد و سیاه . (منتهی الارب ). معروف است و بزودی (یعنی بسرعت ) مشتعل شود و دودش گلو را زحمت می دهد و در کتاب مقدس وارد است که خداوند بر سدوم و عموره آتش و کبریت از آسمان بارانید. (قاموس کتاب مقدس ). به فارسی گوگرد نامند و آن اصل حارموالید و زیبق اصل بارد آن و چهار قسم می باشد، یکی سرخ و شفاف لامع و کبریت احمر نامند، و یکی زرد مایل به سبزی و آن را مصطکاوی و اصابعی نامند، و یکی سفید و مسمی به گوگرد فارسی است و قسم چهارم مایل به کبودی و او را کبریت اسود و کدر نامند. و آنچه از طبیخ آب چشمه های گرم و از خاک بعضی اماکن بهم می رسد مایل به سیاهی می باشد و بهترین او احمر است . و به اصطلاح اهل کیمیا اکسیر مصنوع در غایت سرخی و مسمی به گوگرد احمر است نه معدنی او. (تحفه  حکیم مومن ). کبریت به الوان می باشد و معادن فراوان دارد، آنچه در ایران است معدن دماوند و بر قله  آن کوه چاهها کنده اند و آن هفتاد چاه است که گوگرد می دهد یکی که بزرگتر است از کثرت بخار نزدیکش نمی توان رفت که بیهوشی آورد، و معدن بامیان چشمه ای است از آنجا آب چنان بر می جوشدکه به مسافتی آوازش می توان شنید و چون بیشتر می رود منجمد میگردد و گوگرد میشود، معدن هوین ۞ به کوه لر کوچک به الوان گوگرد می دهد، و در دیگر ولایات بکوه برانس از توابع اندلس معدن گوگرد است . (نزهةالقلوب مقاله  سیم ص 207) :
اگر کبریا بینی از ناز شاید
ز کبریت هم کبریایی نیابی .
خاقانی .
////////////
&&&&&&&
کبسون
بفتح کاف و سکون باء موحده و ضم سین مهمله و سکون واو و نون و کفسون بفا بجای باء موحده نیز آمده
ماهیت آن
برک نبات و حبی است که از بلاد حبشه می آورند و آن شبیه بکشنیز شامی و با تندی و تیزی و تلخی و حب آن مدور
طبیعت آن
کرم و خشک در اول بکمان اهل حبشه و تحقیق آنست که در سوم کرم و خشک است
افعال و خواص آن
اهل حبشه بسیار آن را مستعمل دارند جهت اسهال و اخراج دیدان و حب القرع که نرم می کویند و با شکر و یا با عسل سرشته با شیر تازه دوشیده می آشامند به تنهائی و یا با برنک کابلی و ادویۀ مناسبۀ دیکر و بعضی آن را کشوث و بعضی برنک کابلی دانسته اند و اصلی ندارد و آنچه به تحقیق پیوسته نبات آن مشابه بومادرانست در جمیع اجزا و بیخ آن بسیار قوی است در اسهال و اخراج دیدان و حب القرع و طریقۀ استعمال آن آنست که کوبیده در آب با تمر هندی حل می نمایند و صاف کرده می آشامند و اکر از ان قویتر خواهند برنک کابلی نیز بران ضم می نمایند و اکر از ان اقوی خواهند قدری حب النیل نیز اضافه می کنند و اکر ازینها استیصال نام نیابند بیخ آن را سائیده با آب می خورند
طبیعت آن
یحتمل که در سوم کرم و خشک باشد نه در اول چنانچه ذکر یافت
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
کبسون . [ ک َ ] (اِ) برگ نبات وحبی است که از بلاد حبشه می آورند و آن شبیه به گشنیزشامی است و با تندی و تیزی و تلخی و حب آن مدور. (مخزن الادویه ). || برنج . (دزی ج 2 ص 439).
&&&&&&&
کبیکج
بفتح کاف و کسر با و سکون یاء مثناه تحتانیه و فتح کاف و جیم معرب از فارسی است و آن را کف الضبع و بیونانی بطراخیون و سالتین اغرپون و باصفهانی موشک و بترکی ماستواء چچکی و بهندی جل بیل و لستوپری نیز و بفرنکی زتنکل نامند
ماهیت آن
اصناف بسیار است صنفی برک آن شبیه ببرک کشنیز و از ان عریضتر و مائل بسفیدی و با رطوبت لزجه و کل آن زرد و بنفش نیز و ساق آن باریک بقدر یک ذرع و بیخ آن سفید تلخ و متشعب مانند شعبهای خربق و منبت آن قریب آبهای جاری صنف دوم نیز شبیه بصنف اول و از ان بزرکتر و بسیار حریف و کل آن بنفش و این را سالتین اغریون نامند و صنف سوم نبات آن بسیار کوچک و کل آن زرد طلائی و کریه الرائحه و صنف چهارم نیز شبیه بصنف سوم و کل آن سفید برنک شیر
طبیعت اصناف ان
کرم و خشک در آخر دوم و در سوم نیز کفته اند
افعال و خواص آن
حار حاد مقرح و جالی و مقشر جلد و لذاع و محکک اعضاء الراس سعوط بیخ خشک آن معطس و قویتر از کندس و طلای آن از خارج جهت ضربان اسنان و سنون آن جهت تفتیت آنها و نطول مطبوخ آن جهت سعفه الاورام و البثور طلای آن جهت قطع جرب و بثور و ثآلیل مسماریه و غدد آویخته و ضماد تازۀ برک و شاخ آن با اندک زمانی موجب جراحت و درد اعضا و با روغنها جهت جرب انسان و حیوان و قطع برص و بیاض ناخن و اقسام ثآلیل و داء الثعلب و حمول آن مخرج جنین و مشیمه و رافع احتباس حیض و دو مثقال آن کشنده و چون با مثل آن آرد کندم خمیر کنند و بر عضو کذارند نائب مناب داغ است و از داخل استعمال آن جائز نیست بسبب کمال حدت آن و چون کسی آن را بخورد اعراض ازو مانند اعراض اسقیل و بزر انجره خورده است و بدستور مداوای آن
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////////
 کبیکج . [ ک َ ک َ ](اِ) ۞ نوعی از کرفس صحرایی است و آن را به عربی کف السبع و شجرةالضفادع خوانند و به شیرازی کسن ویران و به صفاهانی موسک ۞ گویند و از سموم قتاله است . با سرکه بر داءالثعلب طلا کنند نافع است . (برهان ) (از آنندراج ). || معرب از فارسی است و آن را کف الضبع ۞ و به یونانی بطراخیون و سالتین اغریون و به اصفهانی موشک و به ترکی ماستواء چچکی و به هندی جل و لستوپری نیز به فرنگی زنتکل نامند اصناف آن بسیار است . صنفی برگ آن شبیه به برگ گشنیز و از آن عریضتر و مائل به سفیدی و با رطوبت لزجه و گل آن زرد و بنفش و نیز ساق آن باریک بقدر یک ذرع و بیخ آن سفید تلخ و متشعب مانند شعبه های خربق و منبت آن قریب به آبهای جاری . صنف دوم نیز شبیه به صنف اول و از آن بزرگتر و بسیار ظریف و گل آن بنفش و این را سالتین اغریون نامند. و صنف سوم نبات آن بسیارکوچک و گل آن زرد طلائی و کریه الرائحه و صنف چهارم نیز شبیه به صنف سوم و گل آن سفید برنگ شیر. (مخزن الادویه ). یکی از گونه های آلاله که می پنداشتند حشرات (ازجمله بید) از بوی آن گریزانند. شقیق . وردالحب . آلاله  ایرانی . آلاله  شرقی . کبیکنج . (فرهنگ فارسی معین ). برخی کتب این گونه آلاله را با گونه  دیگری از آلاله هاکه به نام «زرد مرغک » موسوم است یکی دانسته اند (فرهنگ فارسی معین ). || بعضی گویند به سریانی نام مَلَکی است موکل بر حشرات . (برهان ) (آنندراج ).
///////////////
آلاله شرقی(کبیکج)
کبیکج، آلاله شرقی
Ranunculus asiaticus
کبیکه و به اصفهانی موشک نامند؛ اصناف بسیار است صنفی برگ آن شبیه به برگ گشنیز و از آن عریض‌تر و مایل به سفیدی و با رطوبت لزجه و گل آن زرد و بنفش نیز و ساق آن باریک به قدر یک زرع و بیخ آن سفید تلخ و منشعب مانند شعب‌های خربق و منبت آن قریب آب‌های جاری صنف دوم نیز شبیه به صنف اول و از آن بزرگ‌تر و بسیار حریف و گل آن بنفش و این را سالتین اغریون نامند و صنف سوم نبات آن بسیار کوچک و گل آن زرد طلایی و کریه‌الرائحه و صنف چهارم نیز شبیه به صنف سوم و گل آن سفید به رنگ شیر.
 اصناف آن گرم و خشک در آخر دوم و در سوم نیز گفته‌اند
خواص آن: با قوت حرارت و نفوذ و جذب خود تحلیل برد و فانی سازد رطوبات را و پاک کننده و پوست انداز و گزنده و اخلاط زننده را به مسامات بدن جذب کند ولی به درجه ای که تولید جراحت کند نمی رسد. کشیدن بیخ خشک آن در بینی عطسه آور و از کندش قوی تر است. مالیدن آن از خارج برای درد دندان است. محلول جوشانده آن برای ناخن شکسته مفید و مالیدن آن برای از بین بردن خارش و جوش و کورک و غدد به صورت گوشت های آویزان مؤثر است. ضماد برگ تازه و شاخه آن در مدت کمی موجب زخم و درد اعضا می شود و در ترکیب با روغن ها برای جرب انسان و حیوان و رفع برص و سفیدی ناخن و انواع جوش معالج است. حمول آن باعث خارج شدن جنین و رافع احتباس حیض می شود. دو مثقال آن کشنده و استعمال داخلی آن به علت مسمومیت جایز نیست.
منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد حسین عقیلی علوی خراسانی شیرازی
کلید واژگان
درد دندان جوش عطسه آور آلاله شرقی
///////////
///////////
آلاله ایرانی، آلاله قرمز (نام علمی: Ranunculus asiaticus) نام یک گونه از سرده آلاله است.

منابع[ویرایش]
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Ranunculus asiaticus»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۴).
//////////////
قس حوذان آسيوي در عربی:
حوذان آسيوي[عدل]
الحوذان الآسيوي
نباتات الحوذان الآسيوي

النطاق:
المملكة:
الفرقة العليا:
القسم:
الشعبة:
الشعيبة:
الرتبة:
الحوذانيات Ranunculales
الفصيلة:
الحوذانية Ranunculaceae
الجنس:
الحوذان Ranunculus
القطاع:
النوع:
الآسيوي asiaticus
Ranunculus asiaticus [1]
لينيوس
 معرض صور حوذان آسيوي  - ويكيميديا كومنز  
الحوذان الآسيوي (باللاتينية: Ranunculus asiaticus) نوع نباتي يتبع جنس الحوذان من الفصيلة الحوذانية.
الموئل والانتشار[عدل]
موطنه الأصلي المشرق العربي وجنوب غرب آسيا وجنوب شرق أوروبا وشمال شرق إفريقيا.
المصادر[عدل]
1.      ^ تعدى إلى الأعلى ل:أ ب مذكور في : Species Plantarum. 1st Edition, Volume 1 معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي: http://biodiversitylibrary.org/page/358571 — المؤلف: كارولوس لينيوس — العنوان : Species Plantarum — المجلد: 1 الصفحة: 552
//////////////
قس  آسیا قیماقچی چِئی در آذری:
Asiya qaymaqçiçəyi (lat. Ranunculus asiaticus)[1] - qaymaqçiçəyikimilər fəsiləsinin qaymaqçiçəyi cinsinə aid bitki növü.[2]
///////////
قس در عبری با فیلترشکن!
//////////////
Ranunculus asiaticus
From Wikipedia, the free encyclopedia
Ranunculus asiaticus
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
R. asiaticus
Ranunculus asiaticus
L.
Ranunculus asiaticus (Persian buttercup) is a species of buttercup (Ranunculus) native to the eastern Mediterranean region in southwestern Asia, southeastern Europe (CreteKarpathos and Rhodes), and northeastern Africa.[1]
It is a herbaceous perennial plant growing to 45 cm tall, with simple or branched stems. The basal leaves are three-lobed, with leaves higher on the stems more deeply divided; like the stems, they are downy or hairy. The flowers are 3–5 cm diameter, variably red to pink, yellow, or white, with one to several flowers on each stem.[2]
It is a protected plant in some jurisdictions, including Israel.
Cultivation and uses[edit]
It is a popular ornamental plant in gardens, and widely used in floristry. Numerous cultivars have been selected, including 'Bloomingdale', 'Picotee', 'Pot Dwarf', and 'Superbissima'. The plants can tolerate light frost, but are not hardy at temperatures below -10 °C.[2]
Some strains such as 'Tecolote' and 'Bloomingdale' produce double flowers (not shown here).
References[edit]
1.   Jump up^ Germplasm Resources Information Network: Ranunculus asiaticus
2.   Jump up to:a b Huxley, A., ed. (1992). New RHS Dictionary of Gardening. Macmillan ISBN 0-333-47494-5.
Wikimedia Commons has media related to Ranunculus asiaticus.

Wikispecies has information related to: Ranunculus asiaticus
·         Ranunculus
·         Flora of Lebanon
·         Plants described in 1753
&&&&&&&
کتان
بفتح کاف و تاء مشدد و الف و نون لغت عربی است و بکسر کاف نیز آمده و بهندی السی و تیسی نیز نامند و تخم آن را بعربی بزر کتان بفتح با و سکون زای معجمه و بکسر باء نیز کفته اند بهندی السی کابیج و تیسی نیز نامند
ماهیت آن
نباتی است بقدر ذرعی و ساق و برک آن باریک و کل آن لاجوردی و قبهای آن قریب بجوزی و پر از تخم و تخم آن کوچک اندک پهن طولانی و از پوست درخت آن مانند پنبه و پوست درخت قنب لباس می بافند لبس آن بسیار سرد و خنک می باشد
طبیعت آن
سرد و خشک و کفته اند معتدل مائل ببرودت است
افعال و خواص آن
پوشیدن لباس آن رافع حرارت و باعث تقلیل عرق و نشف آن و جهت جرب و حکه و ورم صلب نافع و از ملابس محرورین و فصل کرما است و شپش در ان از پنبه کمتر جمع می کردد و بهم می رسد بجهت آنکه ببدن خوب نمی چسپد و غیر مغسول آن مجفف خصوصا در زمستان و بخور آن و نبات آن نیز مفتح سدۀ دماغ و زکام و مصلح حال رحم و ذرور سوختۀ آن مجفف و قاطع خون جراحات و التیام دهندۀ آنها و بدستور پر کردن جوف زخمها بخرقۀ کتان شریف کفته اکر خواهند که بدن لاغر کردد در زمستان جامۀ کتان نو پوشند و در تابستان جامۀ کتان شسته اکر خواهند که لاغر نشوند بالعکس و کل آن مفرح و مقوی دل و تخم آن مائل بزردی و تیرکی و املس و پهن اندک طولانی و بعضی مائل بسرخی و قسمی سیاه و نوعی سفید
طبیعت مجموع آن
در اول کرم و خشک و با رطوبت فضلیه
افعال و خواص ان
محلل و جالی و ملین طبع اعضاء الراس و العصب و الصدر ضماد آن با آب سرد جهت صداع ورمی و قوبای دماغی و قروح سر و با بزر قطونا جهت تسکین درد مفاصل و عرق النسا و نقرس و قطور لعاب آن در چشم و مالیدن آن بر چشم دافع سرخی آن و لعوق آن با عسل جهت سرفۀ بلغمی و سه درم آن جهت تنقیۀ سینه و نضج و تحلیل ورم جکر و اعضای باطنی و بریان نمودۀ آن قابض و جهت نفث الدم و سرفۀ رطوبی بغایت مفید اعضاء الغذاء و النفض مداومت هر روز نیم مثقال آن جهت درد امعا و ادرار بول و عرق و شیر و حیض و تلیین طبع و قرحۀ کرده و مثانه و چون یک توله تخم آن را در آب جوش داده لعاب آن مع تخم بنوشند برای ریزانیدن سنک کرده مجرب و با عسل جهت ورم سپرز و با اندک فلفل و عسل جهت تحریک باه مایوسین مجرب دانسته اند و حقنه بطبیخ آن جهت اخراج فضول و لذع امعا و رحم و بدستور جلوس در طبیخ آن و دود آن مصلح حال رحم الاورام و الجروح و القروح و غیرها ضماد آن جهت ورم صلب و قروح سر و با انجیر جهت کلف و با حرف بابلی و عسل جهت شقاق ناخن و بابوره و خاکستر جهت ثآلیل و با روغن کنجد جهت زخمها و رفع درد و لذع آنها و ذرور سوختۀ آن جهت تجفیف جراحات و تسکین درد و لذع آن و بدستور پر نمودن جوف زخم بخرقۀ کتان المضار مظلم بصر مصلح آن کشنیز و مضعف هاضمه مصلح آن سکنجبین و مضر انثیان و مصلح آن عسل مقدار شربت آن سه درم تا چهار درم بدل آن حلبه و روغن تخم آن کرم و تر و حقنۀ آن با روغن کل جهت وجع جراحت امعا و طلای آن جهت وجع فواد و قوبا و جراحت و تسکین درد آن و آشامیدن آن و جوشانیدۀ آن جهت رفع قولنج انسان و دواب و بدستور تدهین بدان مضعف باصره و باه مصلح آن سکنجبین است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
کتان . [ ک َت ْ تا / ک َ ] (ع اِ) ۞ نباتی است بقدر ذرعی ، ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی است و پوست وی را همچون پنبه ریسند و جامه اش معتدل است در گرمی و سردی و خشکی و به اندام نچسبد و رافع حرارت و باعث تقلیل خوی است . (از منتهی الارب ). اعشی الف آن را بضرورت حذف کرده و (کتن ) آورده است . (از اقرب الموارد). نباتی است بقدر ذرعی ، ساق و برگش باریک و گلش لاجوردی و قبه های او قریب به جوزی و پر از تخم و پوست او را مانند پنبه تابیده لباس ترتیب می دهند. (تحفه  حکیم مومن ). بوته  معروفی است که بنی نوع بشر با زحمت فوق العاده فواید کلیه از آن برده اند کتان نازک و لطیف مصر که از این گیاه ساخته می شد از حیث خوبی و لطافت در نوشتجات مقدسه مذکور است . (قاموس کتاب مقدس ). کتان از تیره  کتانیان می باشد و گلهای آبی رنگ آن پنج قسمتی و دارای پنج کاس برگ و ده پرچم و تخمدان پنج خانه است که هر یک دارای رشته های بافتنی بسیار مفید است و دانه های آن دارای ماده  لعابی و روغنی مخصوص است که بسرعت در هوا خشک می شود و در نقاشی به نام روغن بزرک به کار می رود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 215). گیاهی است از تیره  کتانیان ۞ که یکی از تیره های نزدیک به سدابیان ۞ است . برخی از گونه های این گیاه بصورت درختچه نیز در می آیند. برگهایش متناوب و کامل و باریک و بشکل سر نیزه است . گلهایش دارای تقسیمات پنج تایی و زردیا آبی سفید است . گل کتان صبح زود شکفته می گردد و بعد از ظهر بسته می شود. گل آذینش خوشه یی است . میوه اش بشکل کپسول است و حامل ده دانه  بیضی شکل صاف قهوه یی رنگ میباشد. ساقه  کتان دارای الیافی است که از آنها در نساجی استفاده می کنند و پارچه های براق و مرغوب از آنها تهیه می نمایند. از دانه  کتان روغنی میگیرندکه در هوا زود خشک می شود و در نقاشی مورد استعمال دارد و به نام روغن بزرک در بازار عرضه میگردد. کتان از گیاهان بومی نواحی بحرالرومی و قفقاز و خاور نزدیک و خاور میانه است و از بیش از 5 هزار سال قبل الیافش مورد استفاده  بشر قرار گرفته است این گیاه بیشتر در آب و هوای مرطوب می روید (سواحل بحر خزر در ایران بهترین نقطه جهت پرورش کتان است ). در حدود صد گونه از این گیاه شناخته شده است . (فرهنگ فارسی معین ).
- کتان ابریشم نما؛ کتان زلاند جدید. (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتان زلاند جدید شود.
- کتان زلاند جدید ؛کتان ابریشم نما. گیاهی است از تیره  سوسنی ها که زیبا و پایا و دارای ریشه های ستبر و محتوی اندوخته های گیاهی و برگهای منشعب از ریشه است . مجموعه  برگها منظره بادبزن را دارند. گلهایش زرد رنگ و نسبةً درشت است . درازی برگهای این گیاه گاهی تا دو متر هم می رسد. از برگهای آن الیاف بسیار ظریفی حاصل می شود که در تهیه  منسوجات ظریف بکار می رود ولی عیب الیاف این گیاه آن است که بسیار زود فاسد می شود و بنابراین منسوجات حاصل از آنها کم مقاومت و بی دوام است بطوری که از نام این گیاه پیداست خاص جزایر زلاند جدید است . (فرهنگ فارسی معین ). || نوعی از جامه باشد که آن را از علف بافند طبیعت آن سرد و خشک است و پوشیدنش نشف رطوبت و عرق از بدن می کند. گویند اگر کسی خواهد که بدن او لاغر شود در زمستان جامه  کتان نو پوشد و در تابستان جامه  کتان شسته و اگر خواهد که لاغر نشود بر عکس یعنی در زمستان جامه  کتان شسته بپوشد و در تابستان نو. (برهان ). نوعی از جامه باریک که از پوست گیاهی بافند. (غیاث اللغات ). جامه ای است معروف که شاعران پاره شدن آن به سبب نور ماه گفته اند و بعضی گویند که مکرر آزموده شده که این معنی را اصل نیست و بعضی گویند که جامه  مذکور را از پوست ساق درخت کتان بافند چنانکه در شرح نصاب نوشته شده است که در بعضی بلاد پوست ساق درخت کشیده و ریشه ریشه کرده مثل پشم و پنبه ریسند و از آن جامه می بافند و آن جامه در مهتاب قوت ندارد. (آنندراج ). نوعی پارچه که از کتان سازندبدین معنی که ساقه های کتان را در آب می خیسانند و ازآن رشته های سفید حاصل می کنند و آنها را بافته پارچه های کتان بدست می آورند. (فرهنگ فارسی معین ) : و از بصره نعلین خیزد و فوطه های نیک و جامه های کتان . (حدود العالم ). و جامه  ایشان (صقلابیان ) بیشتر کتان است . (حدود العالم ).
ز کتان و ابریشم و موی و قز
قصب کرد پر مایه دیبا و خز.
فردوسی .
...
|| دانه ای را نیز گویند که از آن روغن چراغ گیرند و بعضی گویند به این معنی بکسر اول باشد و بی تشدید (برهان ). تخمی است که روغن چراغ از آن حاصل کنند و به هندی السی نامند. (آنندراج ). ابن السکیت گوید که بفتح کاف بود و به کسر کاف خطاست و گوید او را زیز هم گویند و عمرو از پدر خود روایت کند که او را شریع گویند و مشانه و اصطبه دانه را گویند که به شبه سنگ در میان کتان بود. ابن الاعرابی گوید شریع، کتان نیکو را گویند. و بپارسی تخم کتان بود و دربعض مواضع کوش دانگ گویند. و گفته اند بعض تخم او رابذر گویند و به کسر و به فتح افصح باشد. و سغد و سمرقند و فرغانه زغیر گویند و زغیره هم گویند و به هندی الس گویند. (از ترجمه  صیدنه ). بَزرَک . کشدانک . تخم کتان . یانه . (یادداشت مولف ). و رجوع به بزرک شود. || چغزلاوه . (منتهی الارب ). رجوع به چغزلاوه و چغزاوه شود. || سیل آورد. کف آب . (منتهی الارب ).
////////////
کتان
از ویکی‌پدیا، دانشنامه آزاد
کتان
Linum usitatissimum - Köhler–s Medizinal-Pflanzen-088.jpg
گیاه کتان
طبقه‌بندی علمی
فرمانرو: گیاهان
Division:       گیاهان گلدار
رده:     دولپه‌ای‌ها
راسته:   مالپیگی‌سانان
تیره:     کتانیان
سرده:   کتان
گونه:    لاینوم یوستیشسیمیوم
نام علمی
لاینوم یوستیشسیمیوم
گیاه کتان، بَزرَگ (با نام علمی: Linum Usitatissimum) به معنی «مفیدترین» از دسته گیاهان گلدار، رده دولپه‌ای‌ها، راسته مالپیگی‌سانان، تیره کتانیان، سرده کتان می‌باشد. کتان اصالتاً متعلق به سرزمین‌های ساحل مدیترانه شرقی تا کشور هندوستان می‌باشد و احتمالاً برای نخستین بار در منطقه هلال حاصلخیز توسط کشاورزان پرورش یافت. گیاه کتان به شکل گسترده‌ای در اتیوپی و مصر باستان کشت می‌گردید. در کشور گرجستان، در غارهایی که متعلق به دوران ماقبل تاریخ است، کتان‌های خشک شده‌ای کشف شده‌است که مربوط به ۳۰ هزار سال پیش از میلاد است. کانادا، چین، روسیه، هند، انگلستان، آمریکا، اتیوپی، قزاقستان، اوکراین و آرژانتین به ترتیب ده کشور برتر تولیدکننده کتان در جهان هستند.[۱]

مغز گردو و بذر کتان دارای بیشترین اندازه اسید چرب امگا ۳ در میان مواد غذایی گیاهی هستند.[۲][۳]

الیاف کتان[۴][ویرایش]
الیاف کتان[۵] از ساقه گیاهی به همین نام (به انگلیسی فلکس)[۵] استخراج می‌شوند. کتان به عنوان یک گیاه زینتی در باغ رشد می‌کند. الیاف کتان بیشتر از پارچه کتانی کاربرد دارد. کشت این گیاه به طور سالیانه انجام می‌گیرد و حداکثر رشد طولی آن در حدود ۱۲۰ سانتی‌متر است و قطر ساقه آن ۱/۸ تا ۱/۱۶ اینچ است. قسمت بالای ساقه دارای شاخه‌های متعددی است و در روی این شاخه‌ها، گل‌هایی به رنگ‌های سفید، قرمز، بنفش ولاجوردی و آبی دیده می‌شود. کیفیت الیاف به مرغوبیت زمین و شرایط جوّی بستگی دارد. این گیاه در هوای نسبتاً سرد و رطوبی و وجود باران نسبتاً زیاد بهتر به عمل می‌آید. تخم کتان در ماه‌های اردیبهشت و خرداد کاشته می‌شود و مدت رشد آن سه ماه است. پرورش عمده کتان درکشورهای کانادا، چین، روسیه، هند، انگلستان و آمریکا است. ساختمان شیمیایی الیاف کتان مانند پنبه، سلولزی است ولی با وجود شباهت زیاد بین آنها، ساختمان ملکولی کتان از سه جهت از پنبه متفاوت است:

۱-ساختمان داخلی: دیاگرام اشعه ایکس نشان می‌دهد که آرایش مولکولی در ساختمان در ساختمان داخلی الیاف به مراتب بیشتر از پنبه و افزایش کریستالینیتی در ساختمان داخلی باعث شده است که خصوصیات آن با پنبه متفاوت باشد.

۲-الیاف کتان: دارای مواد غیر سلولزی بیشتری نسبت به پنبه است و ناخالصی‌های موجود در کتان عبارت اند از همی سلولز، چربی و مواد رنگی و غیره.

۳-ساختمان فیزیکی[۶] الیاف.

۴-کامبیوم: این قسمت دیوار نازکی است که سلول‌های کورتکس را از چوب جدا کرده است.

۵-چوب: این قسمت را سلول‌های ضخیم و چوبی کوتاه تشکیل می‌دهد که از نظر مکانیکی به رشد گیاه کمک می‌کند.

۶-پیت: این قسمت دیواره نازکی است که قسمت مرکزی ساقه را احاطه می‌کند و در مرکز آن روزنه‌ای است که در سراسر طول ساقه قرار دارد و هوا در آن جریان پیدا می‌کند.

از الیاف کتان به همراه رزین‌های مختلف در تهیه کامپوزیت‌ها استفاده می‌شود که کاربرد آنها از لوازم ورزشی مانند بدنه دوچرخه‌های حرفه‌ای، راکت‌های تنیس، تخته‌های موج سواری و اسکی، تا کاربردهای صنعتی مانند صنعت خوردو سازی و یا هواپیماهای بوئینگ است.


کپسول

گل
thumb|Green Flax seed

دانه‌های کتان[ویرایش]
دانه‌های کتان (ر ک مقاله اصلی تخم کتان) در دو مقوله اساسی آمده است: ۱. قهوه‌ای، و ۲. زرد یا طلایی (همچنین به عنوان تخم کتان طلایی شناخته می‌شود).[۱۸] اکثراً دارای ویژگی‌های تغذیه‌ای مشابه و تعداد مساوی از امگا ۳ اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه هستند. دانه‌های کتان در تولید روغن نباتی شناخته شده و به عنوان روغن بذر کتان یا روغن بزرک، که یکی از قدیمی‌ترین روغن‌های تجاری است کاربرد دارد. این روغن خوراکی به دست آمده توسط expeller فشار دادن، گاهی اوقات توسط استخراج با حلال بدست می‌آید. روغن بذر کتان حلال پردازش شدهای است که قرن‌ها به عنوان یک روغن خشک در نقاشی و پوشش لاک الکل استفاده می‌شود.[۱۹] بذر کتان که گهگاه به آن تخم بزرک هم می‌گویند، منبعی سرشار از مواد مغذی همچون فیبر، منیزیوم، ویتامین B1، اسید چرب آلفا لینولنیک، و امگا ۳ است. این بذر، از درخت کتان گرفته می‌شود، درختی قدیمی که در مصر باستان و چین بار می‌آید. بذر کتان منبعی برای چربی سالم، آنتی اکسیدان، و فیبر است. تحقیقات اخیر یافته‌اند که این تخم می‌تواند در کاهش خطر ابتلا به دیابت، سرطان و بیماری‌های قلبی نیز مؤثر باشد.


دانه‌های قهوه‌ای

Inshell Green Flax seed
آشپزی[ویرایش]
جوانه بذر کتان خوراکی، با عطر و طعم کمی تنداست. مصرف بیش از حد دانه‌های کتان با آب ناکافی می‌تواند باعث انسداد روده شود. دانه‌های کتان مجموع از نظر شیمیایی پایدار است، اما بذر کتان زمین می‌تواند در کمتر از یک هفته فاسد شود، تنها شرایط برودتی و ذخیره‌سازی آن در ظروف در بسته از فاسدشدن آن برای یک دوره طولانی حفظ خواهد کرد.

Flaxseed
مواد مغذی در هر ۱۰۰ گرم (۳٫۵ اونس)
انرژی   ۲٬۲۳۴ کیلوژول (۵۳۴ کیلوکالری)
کربوهیدرات‌ها   ۲۸٫۸۸ g
قندها    ۱٫۵۵ g
فیبر     ۲۷٫۳ g
چربی   ۴۲٫۱۶ g
چربی اشباع      ۳٫۶۶۳ g
چربی تک‌اشباع‌نشده     ۷٫۵۲۷ g
چربی چنداشباع‌نشده     ۲۸٫۷۳۰ g
امگا-۳  ۲۲٫۸ g
امگا-۶  ۵٫۹ g
پروتئین ۱۸٫۲۹ g
تیامین (ویتامین ب۱)     ۱٫۶۴۴ میلی‌گرم (۱۲۶٪)
ریبوفلاوین (ویتامین ب۲)        ۰٫۱۶۱ میلی‌گرم (۱۱٪)
نیاسین (ویتامین ب۳)    ۳٫۰۸ میلی‌گرم (۲۱٪)
پانتوتنیک اسید (ویتامین ب۵)    ۰٫۹۸۵ میلی‌گرم (۲۰٪)
ویتامین ب۶     ۰٫۴۷۳ میلی‌گرم (۳۶٪)
اسید فولیک (ویتامین ب۹)        ۰ میکروگرم (۰٪)
ویتامین C        ۰٫۶ میلی‌گرم (۱٪)
کلسیم   ۲۵۵ میلی‌گرم (۲۶٪)
آهن     ۵٫۷۳ میلی‌گرم (۴۶٪)
منیزیم   ۳۹۲ میلی‌گرم (۱۰۶٪)
فسفر    ۶۴۲ میلی‌گرم (۹۲٪)
پتاسیم   ۸۱۳ میلی‌گرم (۱۷٪)
روی    ۴٫۳۴ میلی‌گرم (۴۳٪)
Link to USDA Database entry
درصدها نسبی‌اند
منبع: پایگاه اطلاعاتی مواد غذایی آمریکا
دارویی[ویرایش]
دانه‌های کتان در طب سنتی اروپایی در داخل (به طور مستقیم خیس و یا به عنوان چای) و خارجی (به عنوان کمپرس و یا عصاره روغن) برای درمان اختلالات دستگاه تنفسی، چشم، عفونت‌ها، سرد، آنفولانزا، تب، روماتیسم و نقرس استفاده می‌کردند.[۲۷]
///////////
قس کتان در عربی:
الكتان (بالإنجليزيةFlax)، والمعروف أيضا باسم بذر الكتان (بالإنجليزيةlinseed)، (الاسم العلمي: Linum usitatissimum) نبات حولي منالمحاصيل الزيتية ينتمي للفصيلة الكتانية. الموطن الأصلي للكتان يمتد من شرق البحر المتوسط إلى الهند ويعتقد أن بداية استخدامه تمت في منطقة الهلال الخصيب.
الكتان هو نبات حولي أو معمر وينتمي للفصيلة الكتانية ، والاجزاء المستخدمة في نبات الكتان هو الزيت والبذور ، ونبات الكتان يصل ارتفاعه حوالي متر وله ساق نحيلة وأوراق وتتميز زهوره باللون الأزرق، أما البذور فلونها بني . يزرع الكتان في شرق البحر المتوسط الى الهند ويزرع أيضاً في أوروبا.
محتويات
  [أظهر] 
الاستعمال[عدل]
يزرع الكتان لبذوره. كما قد تستعمل أقسام من نبتة الكتان في عدة صناعات منها القماش، الحبر، الورق، شباك الصيد، الصابون ومثبتات الشعر. كما قد تستعمل النبتة للزينة في الحدائق.
الوصف النباتي[عدل]
النبات قائم، يصل ارتفاعه إلى حوالي المتر، ذو ساق نحيلة وأوراقه رمحية وأزهاره زرقاء، عرف وزرع في مصر القديمة منذ عهد الفراعنة، وصنع منه قماش عرف بقماش الكتان الذي استخدم في التحنيط.
أما بذوره فهي زيتية بها 40% زيت به نسبة عالية من أوميجا 3 و22% بروتينات و4% معادن. وزيت الكتان (الحار) به نسبة عالية من (أوميجا 3) الذي يفيد في تقليل الكولسترول. والزيت له رائحة مميزة تزيد مع التخزين. والبذور مقارنة بالزيت، نجدها تحتوي أكثر علي نسبة 98% من مادة ليجنام lignans المضادة للسرطان و97% أكثر من الألياف وأوميجا 3. وهذه المواد تفيد في تقليل الكولسترول وأعراض ما قبل الدورة والإقلال من الوزن ومرض السكر.و كذلك يعالج امراض الكبد وذلك بأخذ ملعقه في الصباح كل يوم ولمدة شهر كامل.
ويدخل زيت الكتان في صناعة الأقمشة وصناعة الأصباغ.
هناك بعض الدعم لاستخدام بذور الكتان كمليّن بسبب محتواه من الألياف الغذائية، ويحتوي على إستروجين طبيعي مهم جداً للمرأة خاصة في فترة مابعد إنقطاع الطمث لتجنب أعراض نقص الإستروجين بعد سن اليأس . لكن الإفراط في استهلاكه من دون سوائل يمكن أن يؤدّي إلى انسداد في الإمعاء. إن استهلاك كميات كبيرة من بذور الكتان قد يضعف من فعالية بعض الأدوية بسبب كميّة الألياف الموجودة فيه.
كما يجب استخدام بذور الكتان الناضجة وعدم استخدام البذور الغير ناضجة. من المهم جداً ان تستخدم بذور الكتان باعتدال وعدم تناولها بإفراط نظراً لمفعولها المسهّل الشديد، ومن المستحسن سحق البذور قبل استخدامها بقليل وذلك تجنّباً لتأكسدها.
وكذلك لا ينصح بتناول بذور الكتان وزيت بذور الكتان في حالة الحمل وعند الإرضاع ولا بد من التوضيح بإن البعض يدّعي بأن بذور الكتان قد تسبب العقم وخاصةً عند النساء، الحقيقة عكس ذلك فالعديد من العلماء والأطباء يرون بأن تناول 10 جرامات من بذور الكتان قد تساعد المرأة على الحمل والإنجاب وخاصةً عندما يكون سبب عدم الحمل هو مشاكل الدورة وعدم المبيض ويعود سبب ذلك إلى غنى بذور الكتان بمادة الليجنين ولكن لا يجب أن تزيد الكمية اليومية عن ما هو مطلوب لان مادة الليجنين لها مفعول مشابه لهرمون الإستروجين في الجسم والمبالغة في استهلاك بذور الكتان يومياً قد يؤدي إلى اضطراب في الدورة الشهرية لذلك فان الاعتدال هو أساس كل شيء.
الموطن الأصلي[عدل]
الموطن الاصلي لنبات الكتان هو المناطق المعتدلة من المشرق العربي وأوروبا وآسيا. يزرع حالياً في جميع أنحاء العالم من أجل أليافه وبذوره وزيته. وقد زرع الكتان من 7000 سنة على الأقل في الشرق الأوسط ولطالما حظي بتقدير متميز كعشبة طبية. عرفه قدماء المصريين وزرعوه.
فوائد بذور الكتان[عدل]
تعتبر بذور الكتان مصدر مهم لهرمون الأستروجين في الجسم الذي يحفز السمات الأنثوية في الجسم ،كما انه لا يمكن لأي شخص عدم الإستفادة من بذور الكتان ولو من باب الوقاية ، حيث يعتبر غنى بذور الكتان بعنصري الأوميجا ثلاثة والأوميجا ستة كنز لكل الراغبين في تقليل أوزانهم والحفاظ على أبدانهم منالأمراض المستقبلية ، حيث يعمل العنصرين على تقليل الوزن بسبب القدرة على إذابة الدهون في الجسم ، كذلك إذابة الدهون الداخلية وتقليل نسبة الكوليسترولبالدم بما يقلل من فرص الإصابة بأمراض الشرايين والقلب . وهي مفيدة بشكل كبير لمرضى ضغط الدم والسكري والمصابين بأمراض القلب والأوعية الدموية، ولمرضى الأورام السرطانية . كذلك فهو من المواد الغذائية الهامة التي تمنع تساقط الشعر وتحسن من نضارة البشرة وتقلل من علامات ظهور الشيخوخة . ويراعى عند طحن بذور الكتان لإستخدامها أن تطحن كمية صغيرة تكفي للإستخدام وعدم طحن كميات كبيرة حيث أنها ستتعرض للتأكسد وتصبح غير نافعة ، فهي مفيدة للشعر وتثبيته، وفيتامين (ها) لمنع تساقطه وتقصفه .
أضرار بذرة الكتان[عدل]
  • هناك تأثير على نشاط الهرمونات لدى النساء من مطحون بذر الكتان، فقد يؤثر على موعد ومدة الدورة الشهرية، وأيضا على الحمل.
  • الزيادة في جرعات بذرة الكتان قد تؤدي الى ضيق التنفس ، والتنفس السريع، ويمكن في بعض الأوقات أن تسبب شلل وبعض النوبات الدماغية.
  • تؤدي إلى آلام في البطن وزيادة في حركات الأمعاء وعددها، وتؤدي إلى الإسهال الشديد.
  • بالنسبة إلى الأشخاص الذين لديهم إرتفاع في الدهون الثلاثية في الدم تجنب بذور الكتان وعدم تناولها قطعيا، لأن لها تأثير واضح على مستوى الدهون الثلاثي.
  • المرضى الذين يعانون من القصور في الغدة الدرقية يجب عدم إستعمال بذور الكتان بتاتا هناك أبحاث أكدت أن عليهم عدم إستعمالها.
  • تؤدي بذور الكتان على ظهور الحساسية عندبعض الأشخاص وتظهر أعراض:- كالعطس متكرر، والحكة شديدة في القدم والكف معا، الطفح الجلدي الأحمر وغيرها من الأعراض.
محتويات بذرة الكتان[عدل]
بذور الكتان تحتوي على العديد من الفوائد التي تستخدم في الوقاية من العديد من الأمراض ، كما يتم استخدامها لأغراض علاجية ، خاصة الزيوت المستخرجة منها. حيث أن نسبة الزيوت الموجودة في بذرة الكتان تقترب من النصف ، والباقي عبارة عن الياف وانزيمات مغذية للغاية.
استخدامات بذرة الكتان[عدل]
  • يمكن إضافة بذور الكتان للكثير من وجباتنا اليومية.
  • تستخدم بذور الكتان حاليا في صناعة الزيوت بشكل كبير ، إلى جانب استخدام السيقان في صناعة الأقمشة.
نصائح[عدل]
  • ينصح باستخدام بذور الكتان الناضجة دون البذور غير الناضجة ، مع تناولها بشكل معتدل وغير مفرط نظراً لمفعولها المسبب للإسهال الشديد في حال الإفراط في تناولها مع تفضيل طحن البذور قبيل .
  • استخدامها بفترة زمنية قليلة تجنبّاً لعدم تأكسدها وبالتالي فقدانها لفائدتها .
مراجع[عدل]
1.      ^ مذكور في : Species Plantarum. 1st Edition, Volume 1 — معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجيhttp://biodiversitylibrary.org/page/358296 — المؤلفكارولوس لينيوس — العنوان : Species Plantarum — المجلد: 1 الصفحة: 277
 //////////////
قس عادی کِتان در آذری:
Adi kətan (lat. Linum usitatissimum)[1] - zəyərək cinsinə aid bitki növü.[2]
//////////////
قس در عبری با فیلترشکن!
//////////
قس لُکه در کردی:
Loke (linum usitatissimum) navê komekê riwekan ji famîleya zegerekan (Lamiaceae) e. Çend cureyên vê komê li Kurdistanê digihên. 15-60 cm bilind dinin. Li gelek welatan çandiniya wê tê kirin. Di bizirên wê de 40-45 % rûn heye. Ev rûn di hilberîna boyaxan de tê bikaranîn. Bizirên ku rûnê wan hatine girtin, didin ajalên malê.

Heger çandiniya wê bê kirin, li seranser Kurdistanê digihê. Di mehên adar-avrêl û rezber-kewçêrê de tê ajotin. Axa wê bi zibil be baştir e. Bi hezaran salan in çandiniya tê kirin. Rûsya û Poland welatên herî zêde çandiniya lokeyê dikin in. Ji bizirên wê re kirkirk, bizirkitan an bizrê zegerekê dibêjin.
//////////
قس زگ ایر در ازبکی:
Zigʻir (Linum) — zigʻirdoshlarga mansub bir yillik va koʻp yillik oʻsimliklar turkumi, tola va moy olish uchun ekiladigan ekin. Moʻʼtadil va subtropik mintaqalarda tarqalgan. Yer yuzida 230 dan ortiq turi mavjud. Tolasi va moyi uchun ekiladigan madaniy 3. (L.usitatissimum) turi xoʻjalik ahamiyatiga ega. 3. qadimdan Shim. Ispaniya, Xitoy, Misr, Rossiyada maʼlum boʻlgan. Moyli 3. Argentina, AQSH, Kanada, Xitoy, Hindiston, Misr, qisman Oʻrta Osiyoda ekiladi. Jahon boʻyicha umumiy 3. maydonlari 3,4 mln.ga dan ortiq, urugʻi boʻyicha yalpi hosili 2,9 mln. t (1999). Tolali 3., asosan, Rossiyaning Yevropa qismi, Ukraina, Polsha, Ruminiya, Fransiya, Chexiya, Slovakiyada ekiladi (jahon miqyosida tolali 3. maydonlari umumiy ekin maydonining 1/4 qismini tashkil etadi). Tolali zigʻir tola olish uchun ekiladigan bir yillik oʻsimlik. Poyasi ingichka, silliq, tik usadi, och yashil rangli, boʻyi 60—120 sm. Oʻsimlik yetilganda poyasi sargʻishyashil rangli. Bargi oddiy, bandsiz, navbatmanavbat joylashadi, rangi yashil. Gul toʻplami poyaning uchida joylashadi, zangori rangda, oʻzidan changlanadi. Gullash davri 6—10 kun davom etadi. Mevasi koʻsakcha, uz. 6,1—8,3 mm, eni 5,7—6,8 mm, 5 uyali, odatda, uyada 10 ta urugʻ boʻladi. Urugʻi yassi, silliq, seryogʻ (42—49%), 1000 ta urugʻining vazni 2,8—8,7 g . Tolali 3. harorati moʻtadil, bahor va yozda teztez yomgʻir yogʻib turadigan mintaqada ekiladi. Urugʻi 5° issiqda unib chiqadi. Maysasi —3—5° sovuqqa chidaydi. Maysalanish davrida muqobil harorat 9—12°, qolgan davrlar uchun 16—18°. Harorat 22° dan yuqori bulsa tolali zigʻirning oʻsishiga salbiy taʼsir qiladi, poya koʻp shoxlanadi, tola sifati pasayadi. Vegetatsiya davri 75—90 kun, yetilishi uchun 1100—1500° samarali harorat talab qilinadi. Tolali zigʻir uzun kunlik oʻsimlik. Kun yorugʻ boʻlsa shoxlanishi koʻpayadi, ammo soya joylarda poyasi yotib qoladi.
///////////
قس اِلسی در پنجابی:
السی اک بوٹے تے اوہدے بی دا ناں اے۔
//////////
قس السی در سندی:
اِلسي هڪ قسم جو ٻوٽو آهي، جيڪو تيلي ٻجن وارن ٻوٽن ۾ شمار ٿئي ٿو. هيءُ ريشي دار يا تاندورن وارو ٻوٽو آهي، جنهن جا گل نيرا ٿين ٿا. هن جي تاندورن مان ڪپڙو ٺاهيو ويندو آهي. اڄڪلهه تاندورا حاصل ڪرڻ لاءِ ٻيا ڪيترائي ٻوٽا ۽ هٿراڌو شيون وجود ۾ اچي چڪيون آهن، پر اڄ به روس ۽ بيلجم ۾ هن مان ڪپڙو ٺاهيو وڃي ٿو. ان کان سواءِ اِلسيءَ جو ٻوٽو گلڪاريءَ خاطر باغيچن ۾ پوکيو وڃي ٿو. السيءَ جي ٻجن مان تيل به ڪڍيو ويندو آهي، جيڪو وارنش جي تياريءَ ۾ ڪم ايندو آهي. ان کان سواءِ روغني ڪِرِمِچ، مَس ۽ دوائن وغيره ٺاهڻ جي به ڪم اچي ٿو. السيءَ جي ٻجن جو کڙ چوپاين جانورن لاءِ طاقتور غذا آهي. سنڌ ۾ السيءَ کي ڪمائيءَ واري فصل طور پوکيو ويندو آهي. حڪيمن جو چوڻ آهي ته هن جو ٻج طبي لحاظ سان فائديمند آهي.[1][2]
////////////
قس کِتِن در ترکی استانبولی:
Keten (Latince Linum usitatissimum), Ketengiller familyasından keten cinsinin en yaygın türüdür. Haziran-Ağustosayları arasında ipek gibi, mavimsi veya sarı renkli çiçekler açan bir bitkidir.
15–60 cm boylanabilir. Tohumu ve lifi için yetiştirilen bitkinin doğal ve kültür formları bulunur. Yaprakları sapsız, grimsi-yeşil renkli, dik veya yatık gövde üzerinde sıralanmışlardır. Ketenin kimyasal yapısında; %80 selüloz, %3 pektin, %10 su bulunur.
////////////
قس اِلسی در اردو:
السی (Flax) (سائنسی نام: Linum usitatissimum) ایک پودا ہے۔ اسکا استعمال خوراک اور غذا کے طور پر کیا جاتا ہے۔[1]
//////////////
Flax
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Flax (disambiguation).
Flax
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
L. usitatissimum
Linum usitatissimum
L.
·         Linum crepitans (Boenn.) Dumort.
·         Linum humile Mill.
·         Linum indehiscens (Neilr.) Vavilov & Elladi
Flax (also known as common flax or linseed), Linum usitatissimum, is a member of the genus Linumin the family Linaceae. It is a food and fiber crop cultivated in cooler regions of the world. The textiles made from flax are known in the Western countries as linen, and traditionally used for bed sheets, underclothes, and table linen. The oil is known as linseed oil. In addition to referring to the plant itself, the word "flax" may refer to the unspun fibers of the flax plant. The plant species is known only as a cultivated plant,[2] and appears to have been domesticated just once from the wild species Linum bienne, called pale flax.[3]
Contents
  [show] 
Description[edit]
Capsules
Flowers
Several other species in the genus Linum are similar in appearance to L. usitatissimum, cultivated flax, including some that have similar blue flowers, and others with white, yellow, or red flowers.[4]Some of these are perennial plants, unlike L. usitatissimum, which is an annual plant.
Cultivated flax plants grow to 1.2 m (3 ft 11 in) tall, with slender stems. The leaves are glaucousgreen, slender lanceolate, 20–40 mm long, and 3 mm broad.
The flowers are pure pale blue, 15–25 mm in diameter, with five petals. The fruit is a round, dry capsule 5–9 mm in diameter, containing several glossy brown seeds shaped like an apple pip, 4–7 mm long.
History[edit]
The earliest evidence of humans using wild flax as a textile comes from the present day Republic of Georgia, where spun, dyed, and knotted wild flax fibers were found in Dzudzuana Cave and dated to the Upper Paleolithic, 30,000 years ago.[5][6][7] Flax was first domesticated in the Fertile Crescentregion.[8] Evidence exists of a domesticated oilseed flax with increased seed size by 9,000 years ago from Tell Ramad in Syria.[8] Use of the crop steadily spread, reaching as far as Switzerland and Germany by 5,000 years ago.[9] In China and India, domesticated flax was cultivated also by at least 5,000 years ago.[10]
Flax was cultivated extensively in ancient Egypt, where the temple walls had paintings of flowering flax, and mummies were entombed in linen.[11] Egyptian priests only wore linen, as flax was considered a symbol of purity.[12] Phoenicians traded Egyptian linen throughout the Mediterraneanand the Romans used it for their sails.[13] As the Roman Empire declined, so did flax production, but Charlemagne revived the crop in the eighth century CE with laws designed to publicize the hygiene of linen textiles and the health of linseed oil.[14] Eventually, Flanders became the major center of the linen industry in the European Middle Ages.[14] In North America, flax was introduced by the colonists and it flourished there,[15] but by the early twentieth century, cheap cotton and rising farm wages had caused production of flax to become concentrated in northern Russia, which came to provide 90% of the world's output. Since then, flax has lost its importance as a commercial crop, due to the easy availability of more durable fibers.[16]
Uses[edit]
Brown flaxseeds
Golden flaxseeds
Golden flaxseed meal
Flax is grown for its oil, used as a nutritional supplement, and as an ingredient in many wood-finishingproducts. Flax is also grown as an ornamental plant in gardens. Flax fibers are used to make linen. The Latin species name usitatissimum means "most useful".[17]
Flax fibers are taken from the stem of the plant, and are two to three times as strong as those of cotton. Additionally, flax fibers are naturally smooth and straight. Europe and North America depended on flax for vegetable-based cloth until the nineteenth century, when cotton overtook flax as the most common plant used for making rag-based paper. Flax is grown on the Canadian prairies for linseed oil, which is used as a drying oil in paints and varnishes and in products such as linoleum and printing inks. In India, flax seed oil also is known as alsi in Hindi and javas in Marathi. It is mainly used in Savjicurries, such as mutton curries.
Flaxseeds[edit]
Green flaxseeds
Flaxseeds occur in two basic varieties: brown and yellow or golden (also known as golden linseeds).[18] Most types have similar nutritional characteristics and equal numbers of short-chain omega-3 fatty acids. The exception is a type of yellow flax called solin (trade name Linola), which has a completely different oil profile and is very low in omega-3 FAs. Flaxseeds produce a vegetable oilknown as flaxseed oil or linseed oil, which is one of the oldest commercial oils. It is an edible oilobtained by expeller pressing, sometimes followed by solvent extraction. Solvent-processed flaxseed oil has been used for many centuries as a drying oil in painting and varnishing.[19]
Although brown flax may be consumed as readily as yellow, and has been for thousands of years, its better-known uses are in paints, for fiber, and for cattle feed.
Culinary[edit]
A 100-gram portion of ground flaxseed supplies about 534 calories, 41 g of fat, 28 g of fiber, and 20 g of protein.[20]
Flaxseed sprouts are edible, with a slightly spicy flavor. Excessive consumption of flaxseeds with inadequate amounts of water may cause bowel obstruction.[21] In northern India, flaxseed, called tisior alsi, traditionally is roasted, powdered, and eaten with boiled rice, a little water, and a little salt.[22]
Whole flaxseeds are chemically stable, but ground flaxseed may go rancid when left exposed to air at room temperature in as little as one week because of oxidation.[23] Refrigeration and storage in sealed containers will keep ground flax from becoming rancid for a longer period. Under conditions similar to those found in commercial bakeries, trained sensory panelists could not detect differences between bread made with freshly ground flax and bread made with milled flax that had been stored for four months at room temperature.[24] If packed immediately without exposure to air and light, milled flax is stable against excessive oxidation when stored for nine months at room temperature [25]and under warehouse conditions, for twenty months at ambient temperatures.
Three natural phenolic glucosides, secoisolariciresinol diglucosidep-coumaric acid glucoside, and ferulic acid glucoside, can be found in commercial breads containing flaxseed.[26]
Nutrients[edit]
Main article: Linseed oil
Nutrition[edit]
Flaxseed
Nutritional value per 100 g (3.5 oz)
2,234 kJ (534 kcal)
28.88 g
1.55 g
27.3 g
42.16 g
3.663 g
7.527 g
28.730 g
22.8 g
5.9 g
18.29 g
(143%)
1.644 mg
(13%)
0.161 mg
(21%)
3.08 mg
(20%)
0.985 mg
(36%)
0.473 mg
(0%)
0 μg
(1%)
0.6 mg
(26%)
255 mg
(44%)
5.73 mg
(110%)
392 mg
(92%)
642 mg
(17%)
813 mg
(46%)
4.34 mg

·         Units
·         μg = micrograms • mg = milligrams
·         IU = International units
Percentages are roughly approximated using US recommendations for adults.
Source: 
USDA Nutrient Database
In a 100 gram serving, flaxseed contains high levels (> 19% of the Daily Value, DV) of proteindietary fiber, several B vitamins, and dietary minerals.[27][28] Flaxseeds are especially rich in thiaminemagnesium, and phosphorus (DVs above 90%).
As a percentage of total fat, flaxseeds contain 54% omega-3 fatty acids (mostly ALA), 18% omega-9 fatty acids (oleic acid), and 6% omega-6 fatty acids (linoleic acid); the seeds contain 9% saturated fat, including 5% as palmitic acid.[27][28] Flaxseed oil contains 53% 18:3 omega-3 fatty acids (mostly ALA) and 13% 18:2 omega-6 fatty acids.
Health effects[edit]
Consuming flaxseed or its derivatives reduces total and LDL-cholesterol in the blood, with greater benefits in women and those with high cholesterol.[29]
Toxicity[edit]
Flaxseed and its oil have repeatedly been demonstrated to be nontoxic and are generally recognized as safe for human consumption.[30] Like many common foods, flax contains small amounts of cyanogenic glycoside;[31] these are nontoxic when consumed in typical amounts, but may be toxic when consumed in large quantities of such staple foods such as cassava.[32]Typical concentrations (for example, 0.48% in a sample of defatted dehusked flaxseed meal) can be removed by special processing.[33]