کوسنبل
بضم کاف و سکون واو و ضم سین مهمله و سکون نون و لام لغت تنکابن
و دیلم است و ابن تلمیذ کفته بلغت طبرستان دیوار و بلغت مازندران و دامغان کوزن کیاه
نامند و در تذکرۀ بغدادی با سم کومرثل نوشته و کفته نوعی از تفاح است
ماهیت آن
نباتی است برک آن شبیه ببرک نارنج و ساق آن زیاده بر دو ذرع و تخم
آن سیاه بقدر آلوبالو و ظاهر بیخ آن سیاه و باطن آن سفید و صاحب تحفه کفته که آن غیر
تفاح است و مستعمل از ان و در دیلم برک آنست در اطعمه
طبیعت آن
در آخر دوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
مسکر و مورث بیخوابی و بیهوشی و رافع سلس البول و بول در فراش و
اوجاع مفاصل و امراض باردۀ رطبه مقدار شربت آن از برک آن در اطعمه تا ده درم و از بیخ
آن تا نیم درم و اکثار آن مورث جنون و کشنده و کفته اند از خاصیت بیخ آن است که قالع
در هر حالتی که آن را قلع نماید و بهر قولی تلقی و تکلم نماید شارب آن بیخ را نیز همان
حالت طاری می کردد و همان قول را تکلم می نماید و آزموده است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////
کوسنبل . [ سُم ْ ب ُ ] (اِ) ۞ لغت تنکابن و دیلم است و ابن
تلمیذ گفته به لغت طبرستان دیوار ۞ و به لغت مازندران و دامغان کوزن گیاه نامند و در تذکره بغدادی باسم «کومرثل » نوشته و گفته نوعی از تفاح
است ماهیت آن نباتی است برگ آن شبیه به برگ نارنج و ساق آن زیاده بر دو ذرع و تخم آن
سیاه به قدر آلوبالو و ظاهر بیخ آن سیاه و باطن آن سفید... (فهرست مخزن الادویه ).
////////////
&&&&&&&
کونله
بفتح کاف و سکون واو و خفای نون و فتح لام و ها لغت هندی است
ماهیت آن
ثمر درختی است شبیه بنارنج در جمیع اجزا الا آنکه درخت آن از درخت
نارنج اندک کوچکتر و همچنین برک و بهار و ثمر و تخم بهار آن یعنی کل آن کم بوتر و برک
آن نازک تر و در سبزی کمتر و ثمر آن در خامی سبز و ترش و بعد از رسیدن برنک نارنج و
شیرین و شاداب می کردد و خوش بو و خوش طعم و پوست بعضی نازکتر و املس و بعضی ضخیم تر
و بصلابت پوست نارنج نیست و در تلخی نیز از پوست نارنج کمتر و خوش بو و آنچه پوست آن
نازکتر می باشد شاداب تر از ضخیم آنست و در بنکاله از کوهستان سلهت و رنکپور که آن
هر دو در سرحد آن بلد واقع اند می آورند و در ان هر دو جا خصوص در سلهت بسیار خوب و
وافر می شود و در میدنی پور و کتک از مملکت اودیسه و در شاه جهان آباد و اکبرآباد و
عظیم آباد و لکهنو که رنکتره نامند و نواح آن بلد واقع اند می آورند و در ان هر دو
جا بسیار خوب و وافر می شود و در مملکت هند نیز می شود و لیکن بخوبی و وفور آن هر دو
مکان نیست و در مملکت پرتکال نیز بسیار خوب می شود و در تمام سال می ماند بخلاف آن
اماکن و غیرها از بعض شهرهای مملکت ایران و دکهن و غیرها که موسم رسیدن آن زمستان و
تا بهار است بحسب اختلاف اراضی از دو سه ماه زیاده نمی ماند
طبیعت آن
در اول دوم سرد و در آخر آن تر
افعال و خواص آن
مفرح قلب و رافع خفقان و مسکن حدت خون و صفرا و تشنکی و لهیب معده
و کبد و مدر بول و پوست آن مقوی معده و قائم مقام پوست اترج و نارنج و طلای آن رافع
کلف و مخلل و مربای آن نیز خوش بو و لذیذ و مقوی می باشد و تخم آن در تریاقیت نیز مانند
تخم اترج و چون ثمر بکمال رسیدۀ آن را بتمامه از پوست و مغز و تخم بکذارند تا پوسیده
و خشک کردد پس به آب سائیده حبوب سازند هر حبی بقدر نخودی بزرک شربتی از پنج حب تا
ده حب جهت رفع غثیان و قئ مفرط و اسهال بسیار که در هیضها بهم می رسد بسیار نافع و
مجرب و بهترین از فادزهر معادنی و غیره از حابسات تریاقیه است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////
//////////
پرتقال : Orange
نام علمی : Citrus Sinensis L
خانواده : Rutaceae
نام عربی [هندی!]: کونله
گیاه شناسی:
پرتقال در خت كوچكي است با برگهای سبز، گل ها و ميوهي آن معطر و گلها به رنگ سفيد و پوست ميوه آن نارنجی كمی ناصاف، گوشت آن شيرين و يا ترش و شيرين و بسته به ارقام مختلف دارای رنگ زرد و قرمز می باشد(1).
ترکیبات شیمیایی:
از نظر ترکیبات شیمیایی پرتقال غنی از ويتامين ث می باشد. در پوست آن اسانسی يافت می شود كه دارای دی-لیمونن ، دسايكليك آلدئيد لينالول، دی ال-ترپينئول و ...... میباشد. در برگ تازهی آن مواد ال-استاچيدرين، گليكوزيد و هسپريدين وجود دارد(1).
قسمت مورد استفاده:
از پوست، گوشت و تخم پرتقال استفاده می کنند(2).
طبیعت:
طبیعت پرتقال اول دوم سرد ودر آخر تر است و هر چه شیرین تر باشد طبیعت آن متمایل به تری و گرمی و هر چه ترشتر متمایل به سردی و خشکی می باشد(2).
افعال و خواص پرتقال در طب سنتی:
بهتر از نارنگی و شاداب و خوش طعم و لذیذ و لطیف از جمیع جهات، و از حیثیت منافع بهتر از نارنگی است(3).
مفرح قلب و رافع خفقان و مسكن حدت خون و صفرا و تشنگي و لهيب معده و كبد و ادرارآور است.
پوست آن مقوی معده و قایم مقام پوست اترج و نارنج و طلای آن رافع كلف و مخلل و مربای آن نيز خوشبو و لذيذ و مقوی ميباشد و تخم آن در ترياقيت نيز مانند تخم اترج و چون ثمر به كمال رسيده آن را به تمامه از پوست و مغز و تخم بگذارند تا پوسيده و خشك گردد پس با آب سایيده حبوب سازند هر حبی به قدر نخودی بزرگ شربتی از پنج حب تا ده حب جهت رفع غثيان و قی مفرط و اسهال بسيار كه در هيضهها به هم ميرسد بسيار نافع و مجرب و بهترين از فادزهر معدني و غيره از حابسات ترياقيه است(2).
کاربردها در طب نوین:
تحقیقی در مورد بررسي تاثير اسانس خوراكي پوست پرتقال بر شدت علايم سندرم [عارضه] پيش از قاعدگي انجام شد. این پژوهش بر روی 80 دانشجو مورد بررسی قرار گرفت. و پس از تاييد قطعي تشخيص سندرم پيش از قاعدگي به طور تصادفي به دو گروه40 نفري تقسيم شدند و به مدت دو ماه متوالي با 10 قطره اسانس پوست پرتقال يا دارونما سه بار در روز، حداقل 14 روز قبل از قاعدگي تحت درمان قرار گرفتند. ميزان كاهش شدت علايم سندرم پيش از قاعدگي بعد از مصرف اسانس پوست پرتقال 46.08٪ و در گروه دارونما 14.21٪ بود كه بين ميزان كاهش شدت علايم بين دو گروه اختلاف معني داري وجود دارد (p<0 br="" nbsp=""> 0>همچنين ميزان كاهش شدت علايم جسمي در گروه دارو به ميزان 24.30٪ و در گروه دارونما به ميزان 0.5 و ميزان كاهش شدت علايم رواني بعد از مصرف دارو21.78٪ و در گروه دارونما به ميزان 9.21٪ بود .(p<0 span="">اسانس پوست پرتقال بدون نياز به مصرف در تمام سيكل و فقط مصرف در فاز لوتئال باعث كاهش شدت علائم كلي، جسمي و رواني مي شود. درحالي كه عارضه خاصي ندارد و تغييري در الگوي خونريزي قاعدگي ايجاد نمي كند(4).
پژوهشی بر روی اثربخشی افشرده پرتقال با فلوکستین در درمان اختلال افسردگی اساسی انجام شد. در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی بود، 150 بیمار افسرده اساسی بالای 15 سال، بر اساس ملاک های تشخیصی DSM-IV در سه گروه 50 نفری تحت درمان با فلوکستین (20میلیگرم در روز) و افشرده پرتقال (10و 20 قطره در روز) قرار گرفتند. بیماران طی 6 هفته مورد پیگیری قرار گرفتند.74 بیمار تا انتها در تحقیق باقی ماندند میزان بهبود افسردگی در گروه تحت درمان با فلوکستین بعد از 6هفته 8.15 نمره در آزمون افسردگی هامیلتون بود. این میزان در گروه تحت درمان با 10 و 20 قطره افشرده پرتقال به ترتیب 15.80 و12.00 نمره بود که نشا ندهنده تأثیر بهتر 10 قطره افشرده پرتقال (P=0.001) و تأثیر برابر 20 قطره افشرده پرتقال(P>0.05) با 20 میلیگرم فلوکستین روزانه در بیماران می باشد. میزان عوارض جانبی در هر سه گروه مساوی بود (P>0.05). افشرده پرتقال بخصوص در دوزهای پایین تأثیر بسیار خوبی بر درمان افسردگی اساسی بالغین در طی حداقل 6 هفته درمان دارد که حتی می تواند بیشتر از تأثیر درمانی، داروی کلاسیک ضدافسردگی (فلوکستین) باشد. عوارض درمان با افشرده پرتقال نیز اختلاف معنی داری با درمانهای استاندارد ندارد. بنابراین با وجود محدودیت های تحقیق استفاده از افشرده پرتقال در درمان این نوع اختلال پیشنهاد میشود(5).
اثر پوست پرتقال بر روی سرطان سینه در موش مورد بررسی قرار گرفت. پوست پرتقال منبع فراوان polymethoxyflavones (PMFs) با خواص بالقوه chemopreventive است. پوست پرتقال مورد استفاده در اینجا مخلوط است با tangeretin (19.0%)، heptamethoxyflavone (15.24%)، tetramethoxyflavone (13.6%)، nobiletin (12.49%)،
Hexamethoxyflavone (11.06%) و sinensitin (9.16%). پس از 3 ماه از تغذیه، atypical hyperplasias در غدد پستانی موش توسعه یافت.پس از تغذیه موش با پوست پرتقال
atypical hyperplasiAa کاهش یافت. آپوپتوز در گروههای درمانی با پوست پرتقال(P < .01) با عدم مهار میتوز افزایش یافت. بنابراین با آمادهسازی استاندارد پوست پرتقال با 30٪ PMFs ضایعات atypical hyperplastic را کاهش میدهد و افزایش میدهد آپوپتوز در سلولهای epithelial مجرایی غدد پستانی موش(6).
منابع:
1- معجزات غذایی و درمانی مرکبات(2) (پرتقال، گريپ فروت و.....)،دکتر محمد دریایی،تجسم خلاق، تهران 1384
1 - مخزنالدویه, محمد حسین عقیلی علوی خراسانی,تصحیح دکتر محمد رضا شمس اردکانی, روجا رحیمی و فاطمه فرجادمند, تهران, نشر اندیشه ظهور با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران,1389
1- حفظ الصحه ناصری ، محمد کاظم گیلانی ، تهران المعی ،1387
4- بررسي تاثيراسانس خوراكي پوست پرتقال بر شدت علايم سندرم پيش از قاعدگي، كار آزمايي باليني دو سو كور شاهددار، گيتي ازگلي و همکاران، فصلنامه باروري و ناباروري، دوره 12 ، شماره 2، بهار 1390 ، صفحات:123-129
5- مقایسه اثربخشی افشرده پرتقال با فلوکستین در درمان اختلال افسردگی اساسی، دکتر محمدرضا سرگلزایی و همکاران، افق دانش؛ مجله دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی گناباد، دوره 10،شماره3، سال1383
Chemopreventive Effects of Orange Peel Extract (OPE) II. OPE Inhibits Atypical Hyperplastic Lesions in Rodent (6
Mammary Gland , Kunhua Fan et al , . Journal of Medicinal Food. March 2007, 10(1): 18-24 0>
نام علمی : Citrus Sinensis L
خانواده : Rutaceae
نام عربی [هندی!]: کونله
گیاه شناسی:
پرتقال در خت كوچكي است با برگهای سبز، گل ها و ميوهي آن معطر و گلها به رنگ سفيد و پوست ميوه آن نارنجی كمی ناصاف، گوشت آن شيرين و يا ترش و شيرين و بسته به ارقام مختلف دارای رنگ زرد و قرمز می باشد(1).
ترکیبات شیمیایی:
از نظر ترکیبات شیمیایی پرتقال غنی از ويتامين ث می باشد. در پوست آن اسانسی يافت می شود كه دارای دی-لیمونن ، دسايكليك آلدئيد لينالول، دی ال-ترپينئول و ...... میباشد. در برگ تازهی آن مواد ال-استاچيدرين، گليكوزيد و هسپريدين وجود دارد(1).
قسمت مورد استفاده:
از پوست، گوشت و تخم پرتقال استفاده می کنند(2).
طبیعت:
طبیعت پرتقال اول دوم سرد ودر آخر تر است و هر چه شیرین تر باشد طبیعت آن متمایل به تری و گرمی و هر چه ترشتر متمایل به سردی و خشکی می باشد(2).
افعال و خواص پرتقال در طب سنتی:
بهتر از نارنگی و شاداب و خوش طعم و لذیذ و لطیف از جمیع جهات، و از حیثیت منافع بهتر از نارنگی است(3).
مفرح قلب و رافع خفقان و مسكن حدت خون و صفرا و تشنگي و لهيب معده و كبد و ادرارآور است.
پوست آن مقوی معده و قایم مقام پوست اترج و نارنج و طلای آن رافع كلف و مخلل و مربای آن نيز خوشبو و لذيذ و مقوی ميباشد و تخم آن در ترياقيت نيز مانند تخم اترج و چون ثمر به كمال رسيده آن را به تمامه از پوست و مغز و تخم بگذارند تا پوسيده و خشك گردد پس با آب سایيده حبوب سازند هر حبی به قدر نخودی بزرگ شربتی از پنج حب تا ده حب جهت رفع غثيان و قی مفرط و اسهال بسيار كه در هيضهها به هم ميرسد بسيار نافع و مجرب و بهترين از فادزهر معدني و غيره از حابسات ترياقيه است(2).
کاربردها در طب نوین:
تحقیقی در مورد بررسي تاثير اسانس خوراكي پوست پرتقال بر شدت علايم سندرم [عارضه] پيش از قاعدگي انجام شد. این پژوهش بر روی 80 دانشجو مورد بررسی قرار گرفت. و پس از تاييد قطعي تشخيص سندرم پيش از قاعدگي به طور تصادفي به دو گروه40 نفري تقسيم شدند و به مدت دو ماه متوالي با 10 قطره اسانس پوست پرتقال يا دارونما سه بار در روز، حداقل 14 روز قبل از قاعدگي تحت درمان قرار گرفتند. ميزان كاهش شدت علايم سندرم پيش از قاعدگي بعد از مصرف اسانس پوست پرتقال 46.08٪ و در گروه دارونما 14.21٪ بود كه بين ميزان كاهش شدت علايم بين دو گروه اختلاف معني داري وجود دارد (p<0 br="" nbsp=""> 0>همچنين ميزان كاهش شدت علايم جسمي در گروه دارو به ميزان 24.30٪ و در گروه دارونما به ميزان 0.5 و ميزان كاهش شدت علايم رواني بعد از مصرف دارو21.78٪ و در گروه دارونما به ميزان 9.21٪ بود .(p<0 span="">اسانس پوست پرتقال بدون نياز به مصرف در تمام سيكل و فقط مصرف در فاز لوتئال باعث كاهش شدت علائم كلي، جسمي و رواني مي شود. درحالي كه عارضه خاصي ندارد و تغييري در الگوي خونريزي قاعدگي ايجاد نمي كند(4).
پژوهشی بر روی اثربخشی افشرده پرتقال با فلوکستین در درمان اختلال افسردگی اساسی انجام شد. در این مطالعه که از نوع کارآزمایی بالینی بود، 150 بیمار افسرده اساسی بالای 15 سال، بر اساس ملاک های تشخیصی DSM-IV در سه گروه 50 نفری تحت درمان با فلوکستین (20میلیگرم در روز) و افشرده پرتقال (10و 20 قطره در روز) قرار گرفتند. بیماران طی 6 هفته مورد پیگیری قرار گرفتند.74 بیمار تا انتها در تحقیق باقی ماندند میزان بهبود افسردگی در گروه تحت درمان با فلوکستین بعد از 6هفته 8.15 نمره در آزمون افسردگی هامیلتون بود. این میزان در گروه تحت درمان با 10 و 20 قطره افشرده پرتقال به ترتیب 15.80 و12.00 نمره بود که نشا ندهنده تأثیر بهتر 10 قطره افشرده پرتقال (P=0.001) و تأثیر برابر 20 قطره افشرده پرتقال(P>0.05) با 20 میلیگرم فلوکستین روزانه در بیماران می باشد. میزان عوارض جانبی در هر سه گروه مساوی بود (P>0.05). افشرده پرتقال بخصوص در دوزهای پایین تأثیر بسیار خوبی بر درمان افسردگی اساسی بالغین در طی حداقل 6 هفته درمان دارد که حتی می تواند بیشتر از تأثیر درمانی، داروی کلاسیک ضدافسردگی (فلوکستین) باشد. عوارض درمان با افشرده پرتقال نیز اختلاف معنی داری با درمانهای استاندارد ندارد. بنابراین با وجود محدودیت های تحقیق استفاده از افشرده پرتقال در درمان این نوع اختلال پیشنهاد میشود(5).
اثر پوست پرتقال بر روی سرطان سینه در موش مورد بررسی قرار گرفت. پوست پرتقال منبع فراوان polymethoxyflavones (PMFs) با خواص بالقوه chemopreventive است. پوست پرتقال مورد استفاده در اینجا مخلوط است با tangeretin (19.0%)، heptamethoxyflavone (15.24%)، tetramethoxyflavone (13.6%)، nobiletin (12.49%)،
Hexamethoxyflavone (11.06%) و sinensitin (9.16%). پس از 3 ماه از تغذیه، atypical hyperplasias در غدد پستانی موش توسعه یافت.پس از تغذیه موش با پوست پرتقال
atypical hyperplasiAa کاهش یافت. آپوپتوز در گروههای درمانی با پوست پرتقال(P < .01) با عدم مهار میتوز افزایش یافت. بنابراین با آمادهسازی استاندارد پوست پرتقال با 30٪ PMFs ضایعات atypical hyperplastic را کاهش میدهد و افزایش میدهد آپوپتوز در سلولهای epithelial مجرایی غدد پستانی موش(6).
منابع:
1- معجزات غذایی و درمانی مرکبات(2) (پرتقال، گريپ فروت و.....)،دکتر محمد دریایی،تجسم خلاق، تهران 1384
1 - مخزنالدویه, محمد حسین عقیلی علوی خراسانی,تصحیح دکتر محمد رضا شمس اردکانی, روجا رحیمی و فاطمه فرجادمند, تهران, نشر اندیشه ظهور با همکاری دانشگاه علوم پزشکی تهران,1389
1- حفظ الصحه ناصری ، محمد کاظم گیلانی ، تهران المعی ،1387
4- بررسي تاثيراسانس خوراكي پوست پرتقال بر شدت علايم سندرم پيش از قاعدگي، كار آزمايي باليني دو سو كور شاهددار، گيتي ازگلي و همکاران، فصلنامه باروري و ناباروري، دوره 12 ، شماره 2، بهار 1390 ، صفحات:123-129
5- مقایسه اثربخشی افشرده پرتقال با فلوکستین در درمان اختلال افسردگی اساسی، دکتر محمدرضا سرگلزایی و همکاران، افق دانش؛ مجله دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی گناباد، دوره 10،شماره3، سال1383
Chemopreventive Effects of Orange Peel Extract (OPE) II. OPE Inhibits Atypical Hyperplastic Lesions in Rodent (6
Mammary Gland , Kunhua Fan et al , . Journal of Medicinal Food. March 2007, 10(1): 18-24
راضیه رضایی
کارشناس کشاورزی( گرایش باغبانی)
Email: ra_rezaei@ymail.com
====================
====================
&&&&&&&
کومه
بضم کاف و سکون واو و فتح میم و ها
ماهیت آن
بلغت اصفهانی نوعی از مری است که مایۀ آن را که فودج است در شیر
حل نموده استعمال می نمایند
افعال و خواص آن
قریب بمری است که بفارسی آبکامه نامند و تجفیف این کمتر از ان و
مضر سینه و سرفه نیست و اما اکثار آن مورث تپهای عفنی و اورام مزمنه است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
کامخ . [ م َ ] ۞ (معرب ، اِ) آبکامه که از آن
نان خورش سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). معرب کامه . (منتهی الارب ). ما خوذ از کلمه فارسی و به معنی آن .
(ناظم الاطباء). آنچه با نان بعنوان نان خورش درآمیزند. معرب است . (از المعرب جوالیقی
ص 298). نان درآمیخته به سرکه ، معرب کامه فارسی . ج ، کوامخ . و
گویند نان خورشی است که آن را مَرّی نامند. و گویند مری از آن پست تر است . و بعضی
آن را به ترشی هائی اختصاص داده اند که برای تشهی غذا بکار میروند. (ازاقرب الموارد).
دیگ افزار و چاشنی غذا. (ناظم الاطباء). ریچالی است که با طعام خورند و آن چنان باشد
که اسپند تازه در شیر کنند تا بسته گردد ترش شود و این معرب کامه است . (از فرهنگ سروری
). نان خورشی است که از شیر و پودنه و دیک افزارها کنند بچندین گونه و تمام اصناف آن
دیرگوار و ناسازگار باشد. (یادداشت مو لف ) : و زیربای معقد ساخته بودند همه بکار داشت واز کوامخ
و رواصیر هیچ احتراز نکرد. (چهارمقاله ).
ز شهر نخشب چون رو به سونخ آوردم
نسیم جور وی آمد به من ز هرفرسخ
به ملح صدرتو پرداختم به قوت طبع
قصیده ای چو شکر در قوافی کامخ .
سوزنی .
و اهل الهند یجمعونه و یکبسونه بالملح
والماء و یعمل بالخل و یکون طعمه کطعم الزیتون سواء و هو اجل الکوامخ الماء کولة عندهم
. (ابن البیطار). کامخ الخردل حار حریف یجلو البلغم . (ابن البیطار). کامخ الخراة.
ردی المراس و یورث السدد. (جزء ثانی مفردات ابن البیطار ص 19). قدم علی اعرابی کامخ
فلم یستلذه و قال مم یصنع هذا قالوا من اللبن والحنظلة فقال کریمان ما ابحنا. (از کشکول
). و رجوع به آبکامه و مری و کلمه (بودج ) در بحر الجواهر شود و گاهی بپلیدی مردم کنایه
کنند. قال فی الصحاح : قدم الی اعرابی خبز و کامخ فلم یعرفه فقیل له هذا کامخ قال علمت
انه کامخ ایکم کمخ به ، یرید سلح به ؛ یعنی کدام کس از شما ریده است این را. (منتهی
الارب ). || کنایه ازپلیدی مردم . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).
&&&&&&&
کویت
بفتح کاف و کسر واو و سکون یاء مثناه تحتانیه و تاء چهار نقطۀ فوقانیۀ
هندیه و کبیت بباء موحده نیز آمده بجای واو لغت هندی است و در بنکاله کتبیل* نامند
ماهیت آن
ثمر درختی است هندی شبیه ببیل و خربزۀ مدور کوچکی و پوست آن صلب
و سفیدرنک و مائل بسبزی و خشن و مغز آن ترش و با عفوصت و چون رسیده کردد میخوش شود
و خوش بو و در دکهن خوب می شود و تخم آن نیز شبیه بتخم بیل و از ان کوچکتر و در غلافی
و یتوع آن نیز مانند یتوع بیل و درخت آن بقدر درخت بیل و کردکان و برک آن شبیه ببرک
بیل و از ان کوچکتر و برک نورسته و شکوفۀ آن در طعم فی الجمله شبیه بطرخون و با عفوصت
بسیار
طبیعت آن
در دوم سرد و خشک
افعال و خواص آن
مفرح و قابض و مقوی قلب حار و معده و کبد اعضاء الفم غرغرۀ آن جهت
جوشش دهان و درد کلو و منع بروز آبله و حصبه در کام و زبان و کلو و مضمضۀ آن جهت استحکام
لثه و اورام آن و بدستور سنون خشک آن اعضاء الغذاء مقوی آنها و امعا و اشامیدن افشرۀ
آن با طعام جهت برانکیختن اشتها مفید السموم خوردن و مالیدن مغز آن دافع سم رتیلا و
اکر بدست نیاید پوست خشک آن را سائیده بر موضع لسع رتیلا بمالند نیز مؤثر است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
*قنبیل: به هندوی کتبیل گویند. گرم و خشک
است در سیوم. چون دو درم از او میل کنند، حبّ القرع و حیّات را دفع کند و چون بر بثره
ها و جوشش هایی که بر سر و روی اطفال به هم می رسیده پاشند، بعد از آن که به روغن گل
چرب کرده باشند، نفع دهد. مضرّ است به فم معده، و مصلحش انیسون و مصطکی است.
/////////////
قنبيل (كنيلا):
تخمهايش ريگمانند و رنگى دهند كه سرخ است
و از سرخى ورس كمر است. مزاج:
در سوم گرم و خشك است. خاصيت: بقول ابن
ماسويه بسيار گيرنده است. اندامان راننده: گويند چه بخورند يا
بمالند كرم و كرم كدو را بيرون آورد.
قانون ج. 2 ترجمه شرفکندی
//////////
قنبیل
صاحب منهاج گوید بزوری رملی بود و صاحب
جامع گوید از قول تمیمی که آن یکی از منها بود و از آسمان میافتد در بادیه من و از
قول رازی نیز همچنین گوید و از قول دیگری گوید خاکی است سرخ چون بریان کنند زرد گردد
فی الجمله طبیعت وی گرم و خشک است در سیم و تمیمی گوید گرم و خشک است در اول درجه دوم
و مجففی قوی بود و رازی گوید سرد و خشک است و شیخ الرئیس گوید گرم و خشک است در دویم
و ابن ماسویه گوید در وی قبضی تمام بود و حب القرع بکشد و بیرون آورد و منشف رطوبت
ریشها بود و بثرها که بر سر و روی طفلان پیدا شود که مردمان آن را را به خوانند و اطبا
آن را سعفه گویند چون بروغن گل چرب کنند و قنبیل بر آن پاشند خشک گرداند و نشف رطوبات
بکند و جرب را نافع بود و شربتی از وی دو درم بود و گویند مضر بود به امعا و مصلح وی
شیح ارمنی بود و بدل وی رازیانه است و گویند مصلح وی انیسون بود و بدل وی ترمس و برنک
کابلی و گویند مضر بود به فم معده و مصلح آن مصطلی و انیسون بود.
اختیارات بدیعی
////////////
قنبیل
اشاره
در اغلب کتب طب سنتی با نام «قنبیل» نام
برده شده است. صاحب قرابادین کبیر معتقد است که معرب «کنبیلای فارسی» است. گردی است
قرمز که از گیاهی گرفته میشود که گیاه آن را به فرانسویRottliere des teinturiers وKamala و به انگلیسیKamala tree گویند. گیاهی است
از خانوادهEuphorbiaceae
، نام علمی آنMallotus philippinensis Muell .Arg . میباشد. در بعضی
مدارک از جمله در اسناد گیاهشناسی امریکایی نام آن راMallotus philippensis (Lamk
.) Mull .Arg
. ذکر میکنند. نامهای مترادف آنCroton philippinensis Lam . وRottleria tinctoria Roxb . میباشند.
توضیح: در برخی از مدارک گیاهشناسی برای
نام فارسی درخت کامالا، «قنبیل» و «ورس» ذکر شده است، ولی طبق آنچه که در مخزن الادویه
آمده است ورس و قنبیل نام دو چیز مختلف است و با توجه به مشخصات و خواص کرمکشی که
برای گرد کامالا یا قنبیل در مدارک طب سنتی ایرانی و منابع خارجی ذکر میشود و به علاوه
در بحث سرخسها نیز در این کتاب، قنبیل از نظر خاصیت کرمکشی جانشین سرخس ذکر شده است،
به نظر میرسد که نام گرد کامالا، قنبیل باشد و ورس نام گیاه دیگری است که با گیاه
تولیدکننده گرد کامالا متفاوت است. پارسا نام آن را قنبلیله نوشته است.
مشخصات
قنبیل درختی است کوچک به بلندی کمتر از
10 متر، برگهای آن کامل بیضی،
معارف گیاهی، ج3، ص: 333
خشن بیکرک و به رنگ سبز. گلهای آن دو
پایه میوه آن به شکل چهاروجهی کوچک به قطر حدود یک سانتیمتر و پوشیده از غباری قرمزرنگ
که تارهای غدهای میباشند.
این تارها مرکب از سلولهای ترشحی هستند
که سلول انتهایی تار کمی برجسته است و در آن مواد ترشحی جمع میشود. قسمت قابل مصرف
این گیاه در درمان بیماریها، این ماده ذخیرهای ترشحی میوه درخت است که آن را گرد
کامالا نامند. به عبارت دیگر گرد کامالا از غدهها و تارهایی که سطح میوه را پوشانیدهاند
تهیه میشود.
این درخت در مناطق گرم عربستان، حبشه،
هند، سیلان و استرالیا میروید. از وجود آن در ایران تاکنون گزارشی نداریم.
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی وجود ماده عامل
روتلرین 571]، ایزوروتلرین 572]، رزین، کمی اسانس و یک موم در گرد کامالا تأیید شده
است G
.I .M .P[
.
ماده عامل اصلی در گرد کامالا ماده روتلرین
و در درجه بعدی ایزوروتلرین است که ضد کرم و کرمکش میباشند [خورانا و موتیوالا].
از حل کردن روتلرین در یک محلول قلیایی برای رنگ کردن ابریشم به رنگ زرد آجری استفاده
میشده است.
خواص- کاربرد
گیاه قنبیل شاید معروفترین و گستردهترین
درختی است که در تمام خطه از جنوب چین تا گینه جدید، استرالیا و هندوستان در طب سنتی
مورد مصرف و شناخته شده است. در هند از گرد کامالا که از غدهها و تارهای روی میوه
به دست میآید و ماده تلخی است به عنوان ضد کرم و مسهل قوی و برای قطع خونریزی استفاده
میشود.
در چین از جوشانده برگها و میوه آن برای
رفع سرماخوردگی استفاده میشود [کلکسیونلو]. در شبهجزیره مالایا از جوشانده برگهای
آن برای جلوگیری از خیس کردن شبانه بستر به بچهها داده میشود [برکیل و هانیف . از
گرد کامالا که از غدهها و تارهایی که میوه را پوشانده به دست میآید، قرنهاست که به
عنوان کرمکش استفاده
معارف گیاهی، ج3، ص: 334
میشود [لیو]. بخصوص برای کشتن تیپورم
مؤثر است [سادبک و در عین حال مسهل نیز میباشد [راجر]. در سند دیگری آمده است که برای
کشتن کرم کدو بخصوص نوع بوتری سفال نیز مفید است و چون خاصیت مسهلی دارد دیگر احتیاج
به خوردن مسهل دیگری نمیباشد. مصرف زاید بر حد مجاز که پزشک تجویز کرده عکسالعمل
شدید اسهالی ظاهر میکند و باید در خوردن آن جانب احتیاط مراعات شود. به همین دلیل
مصرف دارویی آن رو به کاهش است و در صورتی که به تجویز پزشک مصرف آن ضروری تشخیص داده
شود، باید با احتیاط و به قدر مجاز طبق نظر پزشک خورده شود.
در هند برای گرد کامالا از طریق خوردن،
خاصیت ضد آبستنی قایل هستند و عامل ضد باروری آن را روتلرین میدانند. قنبیل از نظر
طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی گرم و خشک است و در مورد خواص آن معتقدند که خیلی قابض
است و اگر 8- 4 گرم از آن را ساییده و با داروهای مناسب بخورند اقسام کرم معده و روده
بخصوص کرم کدو را کشته و با خاصیت مسهلی که دارد خارج میسازد. قنبیل مضر رودهها میباشد
و لذا باید با کتیرا و شیح ارمنی خورده شود و برای دهانه معده نیز مضر است و از این
نظر باید با مصطکی و انیسون خورده شود. جانشین آن از نظر این خواص ترمس و برنگ کابلی
پوست گرفته و سکبینج میباشد. پاشیدن گرد نرم ساییده آن برای خشک کردن جراحت و التیام
آنها، برای کچلی و جرب مرطوب نافع است و اگر قبلا موضع را با روغن گل بخصوص در موارد
کچلی و جرب روغنمالی کرده و پس از آن گرد کامالا را مصرف کنند، بیشتر مؤثر است. گرد
کامالا قرمزرنگ و سنگین است، در آب حل نمیشود ولی در الکل حل میشود و رنگ نارنجی
حاصل میشود.
معارف گیاهی، ج3، ص: 335
//////////
Mallotus philippensis
From Wikipedia, the free encyclopedia
Mallotus philippensis
|
|
Mallotus philippensis
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
M. philippensis
|
·
Rottlera tinctoria Roxb.
|
Mallotus
philippensis is a plant in the spurge family. It is known as
the kamala tree or red kamalaor kumkum
tree, due to the fruit covering, which produces a red dye. However, it must
be distinguished from kamala meaning "lotus" in many Indian
languages, an unrelated plant, flower, and sometimes metonymic spiritual or
artistic concept. Mallotus philippensis has many other local
names. This kamala often appears in rainforest margins. Or in disturbed areas
free from fire, in moderate to high rainfall areas.
It
occurs in south east Asia, as well as Afghanistan and Australia. The southern most limit
of natural distribution is Mount Keira, south of Sydney. The species name refers
to the type
specimen being
collected in the Philippines, where it is known
as banato.
Contents
[show]
A
bush to small or medium-sized tree, up to 25 metres tall and a trunk diameter
of 40 cm. The trunk is fluted and irregular at the base. The grey bark is
smooth, or with occasional wrinkles or corky bumps. Small branches are greyish
brown in colour, with rusty covered small hairs towards the end. Leaf scars
evident.
Leaves
are opposite on the stem, ovate to oblong in shape. 4 to 12 cm long, 2 to
7 cm wide with a long pointed tip. The upper surface is green without
hairs, the underside pale grey in colour. With a magnifying glass, small red
glands may be visible. Leaf stems 2 to 5 cm long, somewhat thickened at
both ends. The first leaf vein on either side of the mid rib extends from the
leaf base, to over half the length of the leaf. Veins raised and evident under
the leaf.
Yellow-brown
flowers form on racemes. Racemes up to 6 cm
long. Male and female flowers grow on separate trees. New South Wales flowering period is
from June to November. Flowering period in the Philippines is March to April.
Fruit may appear at any time of the year, three months or so after flowering.
Usually a three lobed capsule, 6 to 9 mm broad, covered in red powdery
substance. This is soluble in alcohol, which produces a golden red dye suited
to colouring of silk and wool.[1] One small black
globular seed in each of the three parts of the capsule, seeds 2 to 3 mm
in diameter.
Fresh
seed is advised for germination.
Mallotus
philippensis is
used to produce red dye and herbal remedies.[3] It produces rottlerin, a potent large
conductance potassium channel opener.
M. philipensis flowers
1.
Jump up^ Anderson, Thomas
(1855). "On the Colouring
matter of the Rottlera tinctoria". The Edinburgh New
Philosophical Journal. 1: 296–301.
2.
Jump up^ https://www.florabank.org.au/lucid/key/Species%20Navigator/Media/Html/Mallotus_philippensis.htm
·
Floyd, A.G., Rainforest
Trees of Mainland South-eastern Australia, Inkata Press 2008, ISBN 978-0-9589436-7-3 page 154
&&&&&&&
کهربا
بفتح کاف و سکون ها و راء مهمله و فتح باء موحده و الف لغت فارسی
است و یا معرب از کاه ربای فارسی و بیونانی دیامنیطس و بسریانی حمرما و برومی هیغیرس
و بهندی کپور و بعربی قرن البحر و مصباح الروم نیز نامند
ماهیت آن
صمغ درختی است که از بلاد اروس و بلغار و مغرب و غیر آن آورند و
درخت آن عظیم و آن را حوز بحاء مهملۀ مضمومه و سکون واو و زای معجمه نامند منابت آن
بلاد بسیار سرد و برف نشین است و آن دو قسم می باشد رومی و نبطی رومی آن بهتر است و
صلب و شفاف براق طلائی رنک دیرکداز و چون بدست بمالند که کرم کردد از ان بوی آب لیمو
آید و خورده کاه را برباید و پنبه و ابریشم را نیز چون بدان کرمی رسانند و وجه تسمیۀ
آن بکهربا ازین جهت است و بالوان دیکر نیز می باشد و نبطی آن بدین اوصاف نیست و در
قوت از ان ضعیف تر و کاه در جوف آن کاه و سنک ریزه می باشد که در وقت چکیدن صمغ در
ان مانده منعقد و متحجر شده و حکیم میر محمد مؤمن در تحفه نوشته که حقیر قطعۀ از کهربا
مشاهده نمود که مکسی در ان مانده منجمد و متحجر شده بود و از بعضی ثقه شنیده شد که
در خزانۀ بعض پادشاهان هند قطعۀ کهربائی بود که بچۀ میمونی در جوف آن مانده بود و از
اقوال حکمای ما تقدم ظاهر می کردد که کهربا و سندروس هر دو از یک جنس اند و سندروس
مخصوص ببلاد هند و کهربا مخصوص ببلاد مغرب و شمال و در ربودن کاه هر دو شریک اند الا
آنکه سندروس با اندک حرارتی که از مالیدن دست بهم رساند جذب کاه می نماید و کهربا محتاج
بمالیدن بسیار است و سندروس نرم و بوی آب لیمو از ان نمی آید و جلای بسیار نمی پذیرد
از حکاکی و کهربا صلب و از ان بوی آب لیمو می آید و جلای بسیار می یابد و در حین سوختن
از ان بوی مصطکی و از سندروس بوی کریه و بوی شاخ سوخته می آید و نزد بعضی آب چشمه است
در جزائر مغرب و غافقی کفته کهربا دو صنف است صنفی از بلاد روم و مشرق می آورند و صنفی
یافته می شود در غربی اندلس در سواحل بحر در زیر زمین و بیشتر نزدیک بیخ روم و حراثان
و مزارعان چیز بسیاری جمع می نمایند و یافته می شود در انها قطعهای مصمغ صاف شفاف و
این بهتر از صنف مشرقی و صلب تر و قویتر از ان است در فعل و نوشته که خبر دادند مرا
که آن رطوبتی است که از برک درخت روم می چکد هنکام برآمدن آن درخت از زمین و آن رطوبت
شبیه بعسل است پیش از منجمد شدن و کاه در اندرون قطعهای آن مکس و کاه میخها و سنک ریزها
یافته می شود و مطابق قول غافقی از ثقات نیز مسموع کشته و از اقوال دیکر در ان مذکور
است و چون اصلی نداشت ذکر ننمود و بیان سندروس در حرف السین مع النون کذشت
طبیعت آن
در کرمی و سردی معتدل و در دوم خشک و در اول سرد نیز کفته اند
افعال و خواص آن
مفرح و مقوی دل و حابس نفث الدم و قاطع نزف الدم همه اعضای ظاهری
و باطنی و قابض اعضاء الراس حابس رعاف و نزلات و مانع ریختن رطوبات از دماغ بریه و
داخل ادویۀ عین کرده می شود و از ادویۀ نافعۀ آنست اعضاء الصدر حابس نفث الدم صدر و
رئه با آب سرد بقدر نیم مثقال و یا با ادویۀ مناسبۀ دیکر و نیز حابس خونی که از انقطاع
عرقی از عروق سینه باشد و با کلاب و یا با آب جهت خفقان عارض از صفرا بمشارکت قلب بمعده
اعضاء الغذاء و النفض حابس قئ و اسهال دموی و مانع مواد ردیه از انصباب بمعده و حبس
نزف الدم مقعده و بواسیر و رحم و حیض کبد و مجاری بول و جهت یرقان و حرقت البول و ضعف
معده و کرده و سنک مثانه و با مصطکی جهت تقویت معده و رفع عسر البول و بالخاصیت جهت
زحیر و خلفه و طلای آن با صبر مسقط دانۀ بواسیر القروح و حرق النار و الکسور و غیرها
ذرور آن جهت التیام جراحات و حبس الدم آنها و طلای آن با آب جهت حرق النار و کوفتکی
و شکستکی اعضا و با مورد حابس و قاطع عرق ضعفاء الخواص تعلیق آن مانع رعاف و مقوی دل
و معده و مانع تخمه و با خود داشتن آن دافع خوف و طاعون و یرقان و حافظ جنین است از
اسقاط و کفته اند چون بوزن چهار شعیرۀ آن را در طالع سرطان صورت بوزینۀ قائم الذکر
نقش کنند حامل آن در خود از جماع فقوری نیابد المضار کویند کهربا مضر سر است و اکثار
آن مصدع مصلح آن بنفشه مقدار شربت آن نیم مثقال بدل آن سندروس و اکر یافت نشود دو وزن
آن طین ارمنی و ثلث آن سلیخه و در تفریح مروارید و در رفع طاعون مرجان و دستور احراق
و دهن و سفوف و اقراص کهربا در قرابادین ذکر یافت
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
کهربا. [ ک َ رُ ] (نف مرکب ) رباینده
که (مخفف کاه ). که رباینده
. || (اِ مرکب ) مخفف کاه رباست . هرکه با خود دارد از علت یرقان ایمن باشد. (برهان
) (آنندراج ).ماده سقزی مستحاث زردرنگی که در سواحل دریای بالتیک یافت
می گردد و چون آن را مالش دهند اجسام سبک را جذب می کند و بدین جهت است که کهربا و
کاهربا نامیده می شود. (ناظم الاطباء). از اقوال قدما ظاهر می گردد که کهربا و سندروس
یک جنس باشند و سندروس مخصوص بلاد هندو کهربا مختص بلاد مغرب و شمال باشد و در ربودن
کاه هر دو شریکند و سندروس به اندک حرارتی که از مالیدن او به هم رسد جذب کاه می کند
و کهربا محتاج به مالیدن زیاد است و در سندروس سرخی غالب است و در کهربا زردی و صلابت
و در حین سوختن بوی شاخ سوخته از آن ظاهر گردد. و بهترین کهربا آن است که در ساحل بحر
مغرب و از مزارع مغرب به هم رسد. (از اختیارات بدیعی ). رطوبتی است که از برگ دووم
یعنی درخت مقل مکی چکد چون عسل ، پس بسته شود و چون آن را شکنند چیزهایی از قبیل مگس
و سنگ و کاه در درون دارد و دلیل بر آن است که در اول روان بوده است . و اینکه پاره
ای گویند صمغ درخت جوز رومی ۞ است غلط است . (ازبحر الجواهر) (از یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). کهربا ۞ . خوروسفورون ۞ . ایلقطرون ۞ . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ابن البیطار می گوید همه مترجمان دیسقوریدوس و جالینوس در ترجمه کلمه سوکسینوم ۞ به غلط رفته اند که آن را صمغ
حور رومی شمرده اند چه صفاتی که برای کهربا آمده است ، در صمغ حور رومی نیست و حق با
ابن البیطار است چه کهربا یعنی سوکسینوم عنبر اشهب ۞ است . (از یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). در برخی کتب صمغ مترشح از برخی درختان دیگراز قبیل درخت تبریزی (حور رومی
) را به نام کهربا یاد کرده اند به مناسبت خواص مشابهی که صمغ این گونه درختان با کهربا
دارد. (فرهنگ فارسی معین ) :
هرچه کنون هست زمردمثال
بازنداند خرد از کهرباش .
ناصرخسرو.
/////////
کهربا.[ ک َ رَ ] (معرب ، اِ) کهرباء. صمغ درختی است که چون مالیده
شود کاه را جذب کند، و در این خاصیت با سندروس مشترک است . معرب کاه ربای فارسی است
یعنی جاذب کاه ، و پاره ای آن را کهرباة یا کهرباءة و نسبت بدان راکهربی گویند، و از
آن است : سیال الکهربی . (از اقرب الموارد). رجوع به ماده قبل شود. || نیرویی است
که در بعضی از اجسام بر اثر مالش یا حرارت یافعل و انفعالات شیمیایی پیدا می شود و
جذب کردن و تولید نور و لرزاندن اعصاب حیوانات و تجزیه آب و نمکهااز خواص و آثار
آن است . (از المنجد). الکتریسیته
///////////////
//////////
&&&&&&&
کهرنی
بکسر کاف و خفای ها و سکون راء مهمله و کسر نون و یا لغت هندی است
ماهیت آن
درختی است هندی بسیار عظیم و برک آن بلند و اندک باریک تر از برک
کتهل& و ثمر آن کوچک طولانی بقدر یک بند انکشت
و در خامی سبز و بعد رسیدن زرد می کردد و شیرین با یتوعیت بسیار که بر دست و زبان و
لب می چسپد
طبیعت آن
کرم در اول و تر در دوم و با رطوبت فضلیه
افعال و خواص آن
مفرح و مقوی اعضا و رافع ثقل سر و بیهوشی و تشنکی و مسکن هیجان
اخلاط اربعه و قئ و جهت سرفه و قرحۀ مجاری بول و مشتهی طعام و باه و زیاده کنندۀ منی
و آنچه در ولایت کجرات می شود بهترین است از آنچه در بنکاله می شود و نیز در بعضی اماکن
ثمر آن مدور و بزرک بقدر آلو می باشد و این بسیار کم یاب و در پرنیه از مضافات صوبه
بنکاله یکدو درخت آن موجود است و اکتحال سودۀ تخم آن با شیر دختران رافع جرب و بیاض
و جالی و روشن کنندۀ چشم است و با ناخن فیل در رفع بیاض مجرب است و سعوط آن با کلاب
اهوه را مفید
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
& کتهل. [ ] (هندی ، اِ) اسم هندی رصاص ابیض است . (تحفه حکیم مو من ). درختی است هندی که از ثمره
آن نان پزند. (ناظم الاطباء).
///////////
کهرنی بکسر کاف و خفاء هاء و سکون راء
مهمله و کسر نون و سکون یاء تحتانی و قسمی ازو مسمی به چیک* است درختی است کلان قریب
بدرخت پیپل** و ثمرش زرد رنگ بقدر درازي خسته خرما ازو گنده هر دو قسم سرد و تر و گران
و مقوي اعضاء و دافع تشنگی و بیهوشی و سر گرانی و فساد اخلاط و خون و اگر مغز تخم کهرنی
به آب سائیده در چشم کشند گل آن را ببرد و این خواص در مجریات جد امجد دیدم و راقم
مقوي معده و دل را مییابد و یک نوع عفوصت دارد و قابض و چون پخته بر درخت شود آن را
بسیار نافع نوشته اند و چون تازه بسیار خورده شود بیم قولنج بود و دوغ مصلح اوست و
خسته او تلخ است و اطلاق دارد
تالیف شریفی، متن، ص: 166
* Manilkara zapota
From Wikipedia, the free encyclopedia
Sapodilla
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
M. zapota
|
Sapodilla, raw
|
|
Fruit, cross-section
|
|
Nutritional value per 100 g (3.5 oz)
|
|
347 kJ
(83 kcal)
|
|
19.96 g
|
|
5.3 g
|
|
1.1 g
|
|
0.44 g
|
|
(2%)
0.02 mg
|
|
(1%)
0.2 mg
|
|
(5%)
0.252 mg
|
|
(3%)
0.037 mg
|
|
(4%)
14 μg
|
|
(18%)
14.7 mg
|
|
(2%)
21 mg
|
|
(6%)
0.8 mg
|
|
(3%)
12 mg
|
|
(2%)
12 mg
|
|
(4%)
193 mg
|
|
(1%)
12 mg
|
|
(1%)
0.1 mg
|
|
|
|
·
Units
|
|
Percentages are roughly approximated
using US recommendations for adults.
Source: USDA Nutrient Database |
Manilkara
zapota,
commonly known as the sapodilla (/ˌsæpəˈdɪlə/),[1] is a
long-lived, evergreen tree native to
southern Mexico, Central America and the Caribbean.[2] An example natural
occurrence is in coastal Yucatán in the Petenes mangroves ecoregion, where it
is a subdominant plant species.[3] It was introduced
to the Philippines during Spanish
colonization. It is grown in large quantities in Pakistan, India, Thailand, Malaysia, Cambodia, Indonesia, Bangladesh and Mexico.
The
name "zapota" from the Spanish zapote [θaˈpote] ultimately derives
from the Nahuatlword tzapotl.
Contents
[show]
Sapodilla tree.
Sapodilla
can grow to more than 30 m (98 ft) tall with an average trunk
diameter of 1.5 m (4.9 ft). The average height of cultivated
specimens, however, is usually between 9 and 15 m (30 and 49 ft) with
a trunk diameter not exceeding 50 cm (20 in).[4] It is
wind-resistant and the bark is rich in a white,
gummy latex called chicle. The ornamental leaves are medium green
and glossy. They are alternate, elliptic to ovate, 7–15 cm
(2.8–5.9 in) long, with an entire margin. The white flowers are inconspicuous
and bell-like, with a six-lobed corolla. An unripe fruit has a firm outer skin
and when picked, releases white chicle from its stem. A fully ripened fruit has
saggy skin and does not release chicle when picked.
The fruit is a large berry, 4–8 cm
(1.6–3.1 in) in diameter.[5][6] Inside, its flesh
ranges from a pale yellow to an earthy brown color with a grainy texture akin
to that of a well-ripened pear. Each fruit contains one
to six seeds.[6] The seeds are hard,
glossy, and black, resembling beans, with a hook at one end
that can catch in the throat if swallowed.
The
fruit has an exceptionally sweet, malty flavor. The unripe fruit is hard to the
touch and contains high amounts of saponin, which has astringent properties similar
to tannin, drying out the mouth.
The
trees can only survive in warm, typically tropical environments, dying easily
if the temperature drops below freezing. From germination, the sapodilla tree
will usually take anywhere from five to eight years to bear fruit. The
sapodilla trees yield fruit twice a year,
though flowering may continue year round.[citation needed]
Sapodilla
is known as mispel in the Virgin Islands[1]and Dutch
Caribbean, zapote in Honduras, níspero in Dominican Republic, El Salvador, Costa Rica, Cuba, Guyana, Puerto Rico, Nicaragua, Panama, Colombiaand Venezuela, dilly in the Bahamas, naseberry in Jamaica and other parts of
the Caribbean, sapoti in Brazil (Portuguese
pronunciation: [sɐpuˈtʃi]) and Haiti, chico in
the Philippines and chicosapote or chicozapote in Mexico, Hawaii, and Florida.[7][8]
It
is known as chikoo (chiku, "चीकू") in Northern India and
Pakistan, ("چیکو" chiku and "ਚੀਕੂ" in Punjab) and sapota in
some parts of India ("சப்போட்டா" in Tamil Nadu, "ಸಪೋಟ" in Karnataka, "సపోటా", "sapota"
in Telugu, Andhra Pradesh, "സപ്പോട്ട " in Kerala), sapathilla or rata-mi in Sri Lanka, sobeda/sofeda (সবেদা or সফেদা) in eastern India and Bangladesh, sabudheli ("ސަބުދެލި")
in Maldives, sawo in Indonesia and saos in
the province of West
Sumatra, hồng
xiêm (lit. Siamese persimmon), lồng mứt or xa
pô chê in Vietnam, lamoot (ละมุด) in Thailand, Laos and (ល្មុត) in Cambodia.
It
is called ciku (pronounced chiku) in
standard Malay and sawo
nilo in Kelantanese Malay. In Chinese, the name is mistakenly
translated by many people roughly as "ginseng fruit" (人參果), though this is also the name used for
the pepino, an unrelated fruit; it
should instead be "heart fruit" (人心果) because it is shaped like the heart.[citation needed]
Compounds
extracted from the leaves showed anti-diabetic, antioxidant and hypocholesterolemic (cholesterol-lowering) effects in
rats.[9]
Acetone
extracts of the seeds exhibited considerable antibacterial effects against
strains of Pseudomonas oleovorans and Vibrio cholerae.[10]
·
Achradelpha mammosa (L.) O.F.Cook
·
Achras breviloba (Gilly) Lundell
·
Achras calderonii (Gilly) Lundell
·
Achras conzattii (Gilly) Lundell
·
Achras coriacea Lundell
·
Achras dactylina Lundell
·
Achras gaumeri (Gilly) Lundell
·
Achras latiloba Lundell
·
Achras lobulata (Lundell) Lundell
·
Achras lucuma Blanco
·
Achras mammosa L. nom. illeg.
·
Achras meridionalis (Gilly) Lundell
·
Achras occidentalis Cels ex Ten.
·
Achras paludosa Lundell
·
Achras petenensis (Lundell) Lundell
·
Achras rojasii (Gilly) Lundell
·
Achras sapatilla J.Paul & W.Arnold
·
Achras sapota L. [Spelling variant]
·
Achras striata (Gilly) Lundell
·
Achras tabogaensis (Gilly) Lundell
·
Achras tainteriana Lundell
·
Achras tchicomame Perr.
·
Achras verrucosa Stokes
·
Achras zapota L.
·
Achras zapotilla (Jacq.) Nutt.
·
Calocarpum mammosum (L.) Pierre
·
Calospermum mammosum (L.) Pierre
·
Gambeya mammosa (L.) Pierre
·
Lucuma mammosa (L.) C.F.Gaertn.
·
Lucuma zapota (L.) Urb.
·
Manilkara achras (Mill.) Fosberg
·
Manilkara breviloba Gilly
·
Manilkara calderonii Gilly
·
Manilkara conzattii Gilly
·
Manilkara gaumeri Gilly
·
Manilkara grisebachii (Pierre) Dubard
·
Manilkara meridionalis Gilly
·
Manilkara rojasii Gilly
·
Manilkara striata Gilly
·
Manilkara tabogaensis Gilly
·
Manilkara zapotilla (Jacq.) Gilly
·
Manilkariopsis lobulata Lundell
·
Manilkariopsis
meridionalis (Gilly) Lundell
·
Manilkariopsis petenensis Lundell
·
Manilkariopsis rojasii (Gilly) Lundell
·
Manilkariopsis striata (Gilly) Lundell
·
Manilkariopsis
tabogaensis (Gilly) Lundell
·
Mimusops grisebachii Pierre
·
Nispero achras (Mill.) Aubrév.
·
Pouteria mammosa (L.) Cronquist
·
Sapota achras Mill.
·
Sapota zapotilla (Jacq.) Coville ex
Safford
·
Vitellaria mammosa (L.) Radlk.
** Ficus
religiosa
From Wikipedia, the free encyclopedia
Sacred fig
Ficus religiosa |
|
Leaves and trunk of a sacred fig.
Note the distinctive leaf shape like a heart. |
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
F. religiosa
|
·
Ficus caudata Stokes
·
Ficus peepul Griff.
·
Ficus religiosa var. cordata Miq.
·
Ficus religiosa var. rhynchophylla Miq.
·
Ficus rhynchophylla Steud.
·
Ficus superstitiosa Link
·
Urostigma affine Miq.
·
Urostigma religiosum (L.) Gasp.
|
Ficus
religiosa or sacred
fig is a species of fig native to the Indian subcontinent,[2] and Indochina.[3] It belongs to
the Moraceae, the fig or mulberry
family. It is also known as the bodhi tree,[4] pippala tree, peepul
tree,[2] peepal tree or ashwattha
tree (in India and Nepal).[5]
Contents
[show]
Ficus
religiosa is
a large dry
season-deciduous or semi-evergreen tree up to 30
metres (98 ft) tall and with a trunk diameter of up to 3
metres (9.8 ft). The leaves are cordate in shape with a
distinctive extended drip tip; they are 10–17
centimetres (3.9–6.7 in) long and 8–12 centimetres (3.1–4.7 in)
broad, with a 6–10 centimetres (2.4–3.9 in) petiole. The fruits are small figs
1–1.5 centimetres (0.39–0.59 in) in diameter, green ripening to purple.
The
leaves of this tree move continuously even when the air around is still and no
perceptible wind is blowing. This phenomenon can be explained due to the long
leaf stalk and the broad leaf structure. However, religious minded people in
Hindu/Buddhist religion attribute this movement of the leaves to the fact that
"devas" or "gods" reside on these leaves and make it move
continuously.
The Ficus
religiosa tree is considered sacred by the followers of Hinduism, Jainism and Buddhism. In the Bhagavad Gita, Krishna says, "I
am the Peepal tree among the trees, Narada among the sages, Chitraaratha among
the Gandharvas, And sage Kapila among the
Siddhas."[6]
The Bodhi Tree at the Mahabodhi Temple. Propagated from the Sri
Maha Bodhi, which in turn is propagated from the original Bodhi Tree at this
location.
Gautama
Buddha attained enlightenment (bodhi)
while meditating underneath a Ficus religiosa. The site is in
present-day Bodh
Gaya in
Bihar, India. The original tree was
destroyed, and has been replaced several times. A branch of the original tree
was rooted in Anuradhapura, Sri Lanka in 288 BCE and is
known as Jaya Sri Maha Bodhi; it is the oldest flowering plant (angiosperm) in the
world.[7]
In Theravada Buddhist Southeast Asia, the tree's massive
trunk is often the site of Buddhist or animist shrines. Not
all Ficus religiosa can be called a Bodhi Tree. A
Bodhi Tree must be able to trace its parent to another Bodhi Tree and the line
goes on until the first Bodhi Tree under which Gautama is said to have
gained enlightenment.[8]
Typical example of aerial roots
Sadhus (Hindu ascetics) still
meditate beneath sacred fig trees, and Hindus do pradakshina(circumambulation, or
meditative pacing) around the sacred fig tree as a mark of worship. Usually
seven pradakshinas are done around the tree in the morning time chanting "vriksha
rajaya namah", meaning "salutation to the king of trees." It
claimed that the 27 stars (constellations) constituting 12 houses (rasis)
and 9 planets are specifically represented precisely by 27 trees—one for each
star. The Bodhi Tree is said to represent Pushya (Western star name
γ, δ and θ Cancri in the Cancer constellation).
Plaksa is a possible
Sanskrit term for Ficus religiosa. However, according to Macdonell and Keith(1912), it denotes the
wavy-leaved fig tree (Ficus infectoria) instead. In Hindu texts, the
Plaksa tree is associated with the source of the Sarasvati River. The Skanda Purana states that the
Sarasvati originates from the water pot of Brahma flows from Plaksa
on the Himalayas. According to Vamana Purana 32.1-4, the
Sarasvati was rising from the Plaksa tree (Pipal tree).[9] Plaksa
Pra-sravanadenotes the place where the Sarasvati appears.[10] In the Rigveda
Sutras, Plaksa Pra-sravana refers to the source of the Sarasvati.[11]
Example of fruits
Typical shape of the leaf of the Ficus
religiosa
The Ficus
religiosa tree is known by a wide range of vernacular names,
including:
·
in Indic languages:
·
Tamil — அரசு, அரச மரம் arasa maram (Literally
"king" or "king's tree"; arasu or arasan is
Tamil for "king")
Ficus
religiosa is
grown by specialty tree plant nurseries for use as an ornamental tree, in gardens and parks in tropical
and subtropical climates. Peepal trees are native
to India and thrive in hot, humid weather. They prefer full sunlight and can
grow in most soil types, though loam is the best. When planting, use soil with
a pH of 7 or below. While it is possible for the plant to grow indoors in a
pot, it grows best outside. Young peepal needs proper nourishment. It requires
full sunlight and proper watering.
Ficus
religiosa is
used in traditional medicine for about 50 types
of disorders including asthma, diabetes, diarrhea, epilepsy, gastric problems,
inflammatory disorders, infectious and sexual disorders.[12][13]
2.
^ Jump up to:a b Chisholm, Hugh,
ed. (1911). "Peepul". Encyclopædia Britannica. 21 (11th
ed.). Cambridge University Press. p. 45.
3.
Jump up^ "Ficus
religiosa". Germplasm Resources
Information Network(GRIN). Agricultural Research Service (ARS), United States Department
of Agriculture (USDA). Retrieved 29
January 2017.
5.
Jump up^ "Ficus
religiosa — Peepal". Flowers of India. Archived from the original on February 14,
2012. Retrieved November 3, 2011.
8.
Jump up^ Chisholm, Hugh,
ed. (1911). "Bo-Tree". Encyclopædia Britannica. 4 (11th
ed.). Cambridge University Press. p. 305.
9.
Jump up^ D.S. Chauhan in
Radhakrishna, B.P. and Merh, S.S. (editors): Vedic Sarasvati, 1999, p. 35–44
10.
Jump up^ Pancavimsa
Brahmana, Jaiminiya Upanisad Brahmana, Katyayana Srauta Sutra, Latyayana
Srauta; Macdonell and Keith 1912
12.
Jump up^ Singh D, Singh B,
Goel RK "Traditional uses, phytochemistry and pharmacology of Ficus
religiosa: a review." J Ethnopharmacol. February 3, 2011.
13.
Jump up^ Damanpreet
Singh; Bikram Singh; Rajesh Kumar Goela (April 12, 2011). "Journal of
Ethnopharmacology : Traditional uses, phytochemistry and pharmacology of
Ficus religiosa: A review". Journal of Ethnopharmacology. ScienceDirect. 134 (3):
565–583. PMID 21296646. doi:10.1016/j.jep.2011.01.046.
·
Keith and Macdonell.
1912. Vedic Index of Names and Subjects.
|
Wikimedia Commons has media related to:
|
|
|
&&&&&&&
کیاکو [گیاکو/گیاک!]*
بفتح کاف عجمی و یاء مثناه تحتانیه و الف و ضم کاف و واو
ماهیت آن
از ادویۀ جدیده است که از ارض جدید می آورند و قریب به پنجاه شصت
سال می شود که بر منافع آن مطلع کشته اند و آن چوبی است جوزی رنک بسیار صلب و ریشهای
آن بخلاف ریشۀ چوبهای اشجار دیکر بطول نیست بلکه مورب و صف بصف از یمین به یسار و از
یسار به یمین رفته که کویا ریشهای بعضی صفها ریشهای بعضی صف دیکر را بزوایای حاده در
طول و منفرجه در عرض تقاطع نموده و طعمی غالب ندارد و رائحه قوی نیز و بجهت صلابت کوئی
مسطح وسط غرغرهای مراکب و جهازات و کشتیها را که بزبان فرنکی کپی نامند خواه بزرک و
خواه کوچک که بدان ریسمانها و پردها و آلات مراکب و جهازات و اشیای احمال و اثقال را
بالا می کشند و فرود می آورند در حمل و ثقل اکثر از ان چوب ساخته از ارض جدید می آورند
و کهنه و شکسته آنها را در اکثر بنادر می فروشند و اطبا و داکتران ایشان و غیر ایشان
خریده و براده نموده استعمال می نمایند و بهترین آن تازۀ نو آنست و کهنه مدتها آب و
هوا و آفتاب بدان رسیدن بسیار ضعیف الاثر و قوت آن تا مدتی می ماند
طبیعت آن
یحتمل که تا اول دوم کرم و در سوم خشک باشد
افعال و خواص آن
ملطف و محلل و جالی و مصلح اخلاط محترقه و مجفف قوی و جهت اکثر
امراض بلغمیه و سوداویه و دمویۀ فاسده مانند فالج و استرخا و اوجاع مفاصل و عرق النسا
و نقرس و جذام و اقسام آتشک و قروح خبیثه و امثال اینها نافع و مجرب بلکه در اقسام
آتشک و قروح خبیثه از چوب چینی و عشبۀ مغربیه اقوی است لهذا فرنکان درین اوقات چوب
چینی صرف و همچنین عشبۀ مغربیه را بتنهائی بدون کیاکو استعمال نمی نمایند بلکه هر سه
را باهم بتنهائی و یا با ادویۀ مناسبۀ دیکر بطریق نقوع بیشتر بکار می برند بخلاف مطبوخ
که کم مستعمل دارند بلکه شنیده نشد و بهترین طرق استعمال آنکه مکرر بتجربه رسیده آنست
که بکیرند چوب آن را و بسوهان براده نموده و با چهار وزن آن چوب چینی اعلی نیز براده
نموده و در پنج وزن هر دو عرق قندی دو آتشه بلکه سه آتشه تند بخیسانند و در ظرف چینی
و یا شیشۀ ضخیمی و سر آن را خوب مسدود نمایند که مطلقا بخار آن بیرون نرود و در آفتاب
کذارند تا چهل روز و در بین برهم می زده باشند تا خوب کداخته و مضمحل کردد و هرچند
آن عرق تندتر باشد و بهتر زودتر کداخته می کردد پس صاف نموده در شیشها کنند و سر آن
را بسته در جای سرد نکاهدارند بلکه در ایام کرما میان رمل کذارند تا شیشه را نشکند
و رنک اینکه خوب بعمل آمده باشد سرخ یاقوتی صاف شفاف می باشد و علامت کمال جودت و خوبی
آن آنست که چون قدری از ان را در پیاله کنند و بران آب ریزند تمام آن برنک شیر سفید
کردد و اکر آب نیم رنک کردد خوب ساخته نشده و ضعیف العمل است و عند الحاجت در امزجۀ
متوسطۀ و امراض ضعیفه از یک توله تا یک و نیم توله هر روز و در امزجه و امراض متوسطه
روزی دو توله تا بیست و یک روز یا سی روز و در امزجۀ قویه و امراض شدیده دو توله تا
دو نیم توله نهایت سه توله تا سی و یک روز و نهایت پنجاه روز بنوشند بعون اللّه تعالی
در عشرۀ دوم و الا سوم نفع بین ظاهر می کردد و اکر جروح و قروح باشد هر نوع که بود
رو بخشکی می آورد و بعضی خشک می کردد و خشک ریشه می بندد و در عشرۀ چهارم و پنجم بالکل
زائل می کردد اکر بجای عرق قندی در عرقهای مناسبۀ دیکر مانند عرق کاوزبان و شاهتره
و بادرنجبویه و امثال اینها بطریق نقوع چوب چینی بخیسانند و بنوشند نیز خوب است اما
باید که غذا در ان ایام چلاو بی نمک با شیر باشد و چیزی دیکر نخورد و بجای آب نیز شیر
نیمکرم بیاشامند و بعضی اوقات کباب و قلیه و یخنی با نان یا چلاو و پلاو نیز می تواند
خورد و لیکن باید که همه بی نمک باشد و از هوا و اعراض نفسانیه و جسمانیه و حرکات آن
هر دو و جماع و اکل حبوب و بقول و حموضات و آب سرد و نمک و غیرها اجتناب نمایند و بالجمله
در امر پرهیز بدستوری است که در چوب چینی بتفصیل در قرابادین کبیر ذکر یافت چه در بین
و چه بعد انفراغ و همچنین باید که بعد تنقیۀ تام بدن از اخلاط فاسده از فصد و مسهل
و قئ و غیرها چه در ابتدا و چه در بین استعمال نمایند تا منتفع کردند و متضرر نشوند
و در فصل زمستان در هند و بنکاله استعمال آن اولی است از فصول دیکر باقی العلم عند
اللّه تعالی
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////////
گیّاک
اشاره
به فارسی گیّاک و در کتب طب سنتی با نامهای
«گیاک» و «کیاکو» و «خشب القدیسین» (به چوب آن که مصرف دارویی دارد» آورده شده است.
به فرانسویGaiac
وGaiac officinal
و به انگلیسیPockwood
گفته میشود. گیاهی است از خانوادهZygophyllaceae نام علمی آنGuaiacum officinale
L
. و مترادف آنGuaiacum bijugum Stokes . میباشد.
مشخصات
درختچهای است با شاخههای کمی متورم برگها
متقابل مرکب از 3- 2 جفت برگچه، هر برگچه بیکرک تخممرغیشکل به رنگ سبز روشن است.
و گلهای آن آبی، میوه آن به شکل کپسول زرد مایل به قرمز دارای دو خانه که محتوی دانههای
آن است.
این درخت بومی مناطق شمالی امریکای جنوبی،
ونزوئلا، کلمبیا میباشد. چوب آن خیلی سخت و در نجاری زینتی مصرف دارد و ضمنا سابقا
برای ساختن چرخهای آسیا و نظایر آن به کار میرفته است.
ترکیبات شیمیایی
در چوب درونی گیاه که مصرف دارویی دارد
رزین مخصوصی یافت میشود که
معارف گیاهی، ج5، ص: 71
از عصاره آن ماده گایاکول 105] با بوی
شبیه کرئوزوت و ماده گایاسن 106] با بوی شبیه بادام تلخ گرفته میشود. بررسی دیگری
نشان میدهد که در رزین گیاه مقدار زیادی اسید گایاکونیک 107] از نوع آلفا و بتا وجود
دارد و همچنین مقداری اسید گایارتیک 108] و اسید گایاسینیک 109]، اسید گایاسیک
110] و یک ماده زردرنگ و وانیلین 111] یافت میشود.
از نظر مصرف دارویی بیشتر چوب آن در بازار
عرضه میشود ولی از پوست و گاهی از ریشه آن نیز استفاده میشود. چوب آن به شکل قطعاتی
بریدهشده منظم فروخته میشود. پوست آن خاکستری و چوب آن سخت و صمغی و دارای طعمی تلخ
است. مغز چوب با رنگ زرد مایل به سبز و دارای بلورهای درخشندهای از اسید بنزوئیک است.
گایاکول که ماده عامل رزین آن است و در کرئوزوت نیز وجود دارد مادهای ت خیلی ضدعفونیکننده
و برای بیحسی موضعی بسیار مؤثر است. در دامپزشکی مصرف زیاد دارد.
خواص- کاربرد
گیاک از گیاهانی است که جدیدا یعنی در
دو سه قرن اخیر در لیست گیاهان دارویی مشرقزمین وارد شده زیرا در کتب سنتی که یکی
دو قرن اخیر نوشته شده و منتشر شده است نام این گیاه نیز برده شده و در مورد خواص آن
بحث شده است. شاید هم قبلا در کشورهای دنیای جدید مورد بحث و فحص حکما بوده است. از
نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی چوب گایاک گرم و خیلی خشک است و از نظر خواص ضدعفونیکننده،
خنککننده و برای اکثر بیماریهای بلغمی، سوداوی و خونی نظیر فلج، سستی، دردهای مفاصل،
سیاتیک، نقرس، جذام، اقسام سیفیلیس و زخمهای بد نافع است. در مورد سیفیلیس و زخمهای
بد معتقدند چوب گیاک اثری قویتر از چوب چینی و عشبه مغربیه دارد و لذا در هر مورد
که در نظر بوده است از
معارف گیاهی، ج5، ص: 72
گیاک دارویی
چوب چینی و عشبه برای معالجه سیفیلیس استفاده
نمایند، خردههای چوب گیاک را با خردههای چوب چینی و عشبه مخلوط کرده و خیسکرده آن
را مصرف مینمودهاند.
روش تهیه این شربت این است که چوب گیاک
را گرفته و با سوهان آن را کاملا ریز و خرد مینمایند و به صورت خاک ارّه درمیآورند
و با چهار برابر وزن آن چوب چینی که آن را هم خرد کردهاند مخلوط کرده و مخلوط را در
5 برابر وزن هر دو چوب عرق تقطیری قند دو آتشه و سه آتشه میخیسانند و در ظرف چینی
و یا شیشهای ضخیمی ریخته و درب آن را خوب مسدود مینمایند که بخار از آن بیرون نرود
و تا 40 روز در آفتاب میگذارند و مرتبا به هم میزنند پس از آن صاف کرده و در شیشه
میریزند. اگر خوب تهیه شده باشد، رنگ شربت حاصل سرخ یاقوتی شفاف میباشد و علامت خوبی
آن این است که اگر قدری از آن را در فنجان ریخته و روی آب بریزند به رنگ شیر درمیآید.
مقدار مصرف این شربت برای مزاجهای معتدل 40- 35 گرم
معارف گیاهی، ج5، ص: 73
در روز، برای اشخاص قوی 70- 60 گرم در
روز است و باید 50- 30 روز این مقدار دارو را مصرف کنند. معمولا پس از 20 روز آثار
بهبودی ظاهر میشود.
ممکن است به جای عرق قند سایر عرقهای مناسب
مانند عرق گاوزبان، عرق شاهتره، عرق بادرنجبویه به کار رود و خرده چوب در آن ریخته
و خیسانده شود. در دوران خوردن این شربت بیمار باید رژیم غذای بینمک داشته باشد، آب
نیمگرم بخورد خلاصه کلیه پرهیزهایی که دستور آن در بخش چوب چینی داده شده مراعات کند.
به علت گرم و خشک بودن گیاک در دوران مصرف
آن عوارضی نظیر خشکی دهان، کم شدن اشتها بروز مینماید. مصرف زاید بر حد مجاز آن عوارض
و ناراحتیهایی در جهاز هاضمه و معده و روده ایجاد میکند لذا باید مصرف آن زیر نظر
پزشک و در حد مجاز باشد.
شربت ضد روماتیسم گیاک: رندهکرده چوب
گیاک 3 واحد، قند 10 واحد، آب مقطر به مقدار کافی. چوب را در 30 واحد آب بجوشانند و
صاف کنند و تفاله آن را در 30 واحد دیگر آب جوشانده و صاف کنند و دو صافشده را مخلوط
کرده تبخیر نمایند. تا 6 واحد بماند. بعد قند را افزوده و تبخیر کنند تا قوام آید و
این شربت معرق و ضد روماتیسم است و مقدار خوراک آن 50- 30 گرم است.
جوشانده گیاک: 50 گرم چوب گیاک رندهشده
را به مدت یک ساعت در مقداری آب بجوشانند که پس از صاف کردن 1000 گرم شود و بگذارند
تهنشین شود و صاف روی آن را بردارند و فنجان فنجان مصرف کنند. اگر 10 گرم گرد مغز
ریشه شیرینبیان به آن اضافه کنند اثر بهتری دارد و محرک و معرّق است.
جوشانده معرّق ضد روماتیسم گیاک: 40 گرم
چوب رندهشده گیاک را در 1500 گرم آب بجوشانند تا نصف شود و صافشده آن را 6 قسمت نمایند
و روزی 3 قسمت صبح و ظهر و شب میل کنند. برای رفع نقرس و روماتیسم مفید است.
عصاره گیاک: چوب گیاک رندهکرده 1 واحد،
آب مقطر 18 واحد. ابتدا چوب رندهشده را در 9 واحد آب مدت یک ساعت بجوشانند و صاف کنند
و تفاله را در 9 واحد دیگر آب مدت یک ساعت بجوشانند و 12 ساعت بگذارند بماند و صاف
روی آن را برداشته با صافشده اولی مخلوط نمایند و تبخیر کنند تا به غلظت عصاره نرم
درآید و بعد 8/ 1 واحد الکل 80 درجه به آن افزوده و خوب مخلوط نمایند و مجددا به قوام
عصاره تبخیر نمایند و حفظ کنند. مقدار خوراک این عصاره که معرّق و ضد روماتیسم است
10- 1 گرم بهطور حب میباشد.
معارف گیاهی، ج5، ص: 74
الکسیر ضد روماتیسم و نقرس: مرّمکی 3 واحد،
رزین گیاک 4 واحد، صبر زرد 4 واحد و الکل 52 درجه 300 واحد. و هریک از مواد را جداگانه
در 100 واحد الکل حل کنند و محلولها را مخلوط نموده با کاغذ صاف کنند برای رفع روماتیسم
و نقرس هر روز صبح 30- 10 گرم از این الکسیر خورده شود. این الکسیر چون صبر زرد دارد
به عنوان مسهل هم اثر خواهد داشت.
معارف گیاهی، ج5، ص: 75
///////////
گیاک. گیاهی است از خانواده Zygophyllaceae درختچه ای است با
شاخه کمی متورم، برگ آن متقابل و مرکب از دو تا سه جفت برگچه، هر برگچه بی کرک و تخم
مرغی شکل به رنگ سبز روشن است. گل آن آبی و میوه
آن به شکل کپسول زرد مایل به قرمز می باشد که دارای دو خانه محتوی دانه آن است. چوب آن به شکل و قطعات بریده شده منظم به بازار عرضه می شود. پوست آن خاکستری و چوب
آن سخت و صمغی و دارای طعمی تلخ است، مغز چوب با رنگ زرد مایل به سبز و دارای بلور
درخشنده میباشد. این درختچه بومی مناطق شمالی آمریکای جنوبی، ونزوئلا و کلمبیا است.
نام دیگر گیاک
کیاکو – خشب القدیسین.
چوب گیاک
طبیعت
گرم و خیلی خشک است.
ترکیبات
در رزین آن ماده گایاکول، ماده
گایا سن، اسید گایاکونیک از نوع آلفا و بتا، اسید گایارتیک، اسید گایاسینیک،
اسید گایاسیک، وانیلین و یک ماده زردرنگ وجود
دارد.
تهیه دارو از چوب گیاک
چوب گیاک را با سوهان نرم بسایید و با
چهار برابر وزن آن چوب چینی ساییده مخلوط کنید و به آنها پنج برابر وزن هر دو چوب عرق
تقطیری قند دو آتشه و سه آتشه و یا عرق گاوزبان یا عرق شاهتره یا عرق بادرنجبویه اضافه
کرده و بخیسانید، بعد در ظرف شیشه ضخیمی ریخته
و درب آن را خوب و محکم مسدودکنید و تا چهل روز در آفتاب قرار دهید، روزی یک تا سه
بار آن را خوب به هم بزنید و پس از چهل روز آن را صاف کرده و آب آن را در شیشه سربسته
نگهداری کنید. کسانی که مزاج معتدل دارند، سی و پنج تا چهل گرم و اشخاص قوی شخصت تا
هفتاد گرم از آن را در روز بخورند و در دوران مصرف این دارو از مصرف نمک، آب سرد، ترشی،
میوه ترش و خوراک نفاخ پرهیز کنند.
درمان با چوب گیاک
اگر این دارو خورده شود، ضدعفونی کننده
و خنک کننده است، برای درمان اکثر بیماری بلغمی و سوداوی و خونی نظیر فلج، سستی، درد
مفاصل، سیاتیک، نقرس، جذام، اقسام سفلیس و زخم بد نافع می باشد.
///////////
///////////
///////////
گیّاک
نام فارسی: گیّاک
نام عربی: جياك طبي، عود الأنبياء، خشب النبي
نام انگلیسی: Pockwood
نام محلی:
نام فرانسوی: Gaïac و Gaïac officinal
نام علمی: Guaiacum officinale L.
نام در کتب طب سنّتی: «گیاک» و
«کیاکو» و «خشب القدیسین» (چوب آن که مصرف دارویی دارد(
مترادف: Guaiacum bijugum Stokes.
خانواده: Zygophyllaceae
جنس:
مشخصات و ویژگی ها
درختچهای است با شاخههای کمی متورم، برگها متقابل مرکب از 3 ـ 2
جفت برگچه، هر برگچه بیکرک تخممرغی شکل به رنگ سبز روشن است و گلهای آن آبی،
میوۀ آن به شکل کپسول زرد مایل به قرمز دارای دو خانه که محتوی دانههای آن است.
چوب آن خیلی سخت و در نجاری زینتی مصرف دارد و ضمناً سابقاً برای ساختن چرخهای
آسیا و نظایر آن بهکار میرفته است.
//////////////
پاکچوب زبْرْپوسته (Guaiacum
officinale) یکی از درختهایی است که از آن چوب محکمی به نام پاکچوبه بهدست
میآید. این درخت یکی از گونههای گیاهان گلدار است. این درخت بومی کارائیب و سواحل
شمالی آمریکای جنوبی است. درخت همیشه سبزی و کوچکی با رشد بسیار کند است. طول آن حداکثر
به ۱۰ متر و قطر تنه آن ۶۰ سانتیمتر میرسد. گلهای آبی رنگ آن دارای
۵ گلبرگ هستند. پوست میوه آن به رنگ زرد مایل به نارنجی و گوشت آن قرمز رنگ
با دانههایی سیاه است.
پاکچوب زبرپوسته گل ملی کشور جامائیکا است.[۲]
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ "Guaiacum
officinale L.". Germplasm Resources Information Network. United States
Department of Agriculture. 2003-03-05. Retrieved 2010-10-03.
پرش به بالا ↑ “National
Symbols”. Jamaica Information Service. Archived from the original on 7 July
2012. Retrieved 7 July 2012.
///////////////
قس جياك طبي، عود الأنبياء، خشب النبي در
عربی:
جياك طبي[عدل]
جياك طبي
|
|
|
|
النطاق:
|
|
المملكة:
|
|
الفرقة العليا:
|
|
القسم:
|
|
الشعبة:
|
|
الشعيبة:
|
|
العمارة:
|
|
الطائفة:
|
|
الطويئفة:
|
|
الرتبة العليا:
|
|
الرتبة:
|
|
الفصيلة:
|
|
الأسرة:
|
|
الجنس:
|
|
النوع:
|
جياك طبي
|
الجياك الطبي أو عود الأنبياء أو خشب النبي (الاسم العلمي:Guaiacum officinale) هو نوع نباتي يتبع جنس الجياك من فصيلة القديسية[3]. شجرة استوائية أمريكية مستديمة الخضرة. لخشبه الراتنيجي قيمة والصمخ الراتنجي يستعمل في تحضير عقاقير معينة.
يستعمل الخشب والقلف والجذور والراتنج المستخرج
من هذا النبات في الطب، حيث إكتشفه الأندلسيون عام 1508 بعد عودتهم من أمريكا.
وأكثر نفع الخشب في علاج مرض الزهري. ويحتوي خشب الحياة على نسبة (20-25%) مواد
راتنجية بالإضافة إلى زيوت طيارة وأصماغ وبروتين وألياف، وأملاح وحمض (جاياسيك)
ونسبة بسيطة من الفانيللا.
ويستعمل شجر الجيّاك في علاج النقرس والروماتيزم
وكمنبه موضعي وكمادة معرقة وقابضة. ويسوق راتنج خشب الحياة تجاريا على هيئة كتل
منتظمة، سهلة التفتيت، لامعة المكسر، متوسطة الشفافية، خفيفة الوزن، وقد تكون
معتمة لخلطها برمل كثير، ذات لون أسمر، لها رائحة مقبولة تشبه رائحة الجاوي.
محتويات
[أظهر]
شجر شديدة الصلابة, جميل الشكل، أوراقه ريشية،
أزهاره زرقاء اللون. يبلغ ارتفاع الشجرة حوالي ثلاثة عشر مترا
يكثر شجر الجيّاك في أمريكا الجنوبية، وجزر
الهند الغربية.
سمي قديما بالخشب الهندي. وتسمية خشب الحياة من
اللاتيني Lignum vitae.
خشب القديسين, خشب الأنبياء, خشب النبي, خشب هندي, خشب مقدس, باكوت, غاياك, جاياك,
غاياكم, جاياكم, گواياكوم.
- ^ مذكور في : القائمة الحمراء للأنواع
المهددة بالانقراض 2017.1 — القائمة الحمراء للأنواع المهددة بالانقراض: 33701 — تاريخ الاطلاع: 11 يونيو 2017 — العنوان : The IUCN Red List of
Threatened Species 2017.1
- ^ تعدى إلى الأعلى ل:أ ب مذكور في : الأنواع النباتية، الإصدار
الأول، المجلد 1 — معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي: http://biodiversitylibrary.org/page/358400— المؤلف: كارولوس لينيوس — العنوان : Species Plantarum — المجلد: 1 — الصفحة: 381
- ^ موقع لائحة النباتات جياك طبي تاريخ الولوج 10 مارس 2013
|
- أنواع مهددة بالانقراض حسب القائمة الحمراء للاتحاد العالمي
للحفاظ على الطبيعة ومواردها
- أشجار الدومينيكا
- أشجار المارتينيك
- أشجار بورتوريكو
- أشجار جامايكا
- أشجار سورينام
- أشجار غوادلوب
- أشجار غيانا
- أشجار فنزويلا
- أشجار كوبا
- أشجار كولومبيا
- أشجار هيسبانيولا
- أنواع نباتية
- جياك
- رموز جامايكا الوطنية
- قديسية
- لارياوات
- نباتات جامايكا
- نباتات
سانت فينسنت والغرينادين
- نباتات طبية
- نباتات مهددة
بالانقراض
- نباتات وصفت في 1753
///////////////
Guaiacum officinale
From Wikipedia, the free encyclopedia
Guaiacum officinale
|
|
Kingdom:
|
|
Clade:
|
|
Clade:
|
|
Clade:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
G. officinale
|
Guaiacum
officinale, commonly known as roughbark lignum-vitae,[3] guaiacwood or gaïacwood,
is a species of tree in the caltrop family, Zygophyllaceae, that is native to
the Caribbeanand the northern coast
of South
America.[2]
Flowers of G. officinale
Contents
[show]
This
small tree is very slow growing, reaching about 10 m (33 ft) in
height with a trunk diameter of 60 cm (24 in). The tree is
essentially evergreen throughout most of its native range. The leaves are
compound, 2.5–3 cm (0.98–1.18 in) in length, and 2 cm
(0.79 in) wide. The blue flowers have five petals that yield a
bright-yellow-orange fruit with red flesh and black seeds.
Guaiacum
officinale is
one of two species yielding the true lignum vitae, the other being Guaiacum sanctum. Guaiac, a natural resin
extracted from the wood, is a colorless compound that turns blue when placed in
contact with substances that have peroxidase activity and then are exposed to
hydrogen peroxide. Guaiac cards are impregnated
with the resin and are used in determining whether stool contains blood. The
heme portion of hemoglobin contains peroxidase and will catalyze the oxidation
of guaiaconic acid when hydrogen peroxide is placed on the Guaiac card if blood
is present in the stool.[5]
Roughbark
lignum-vitae was listed as an endangered species by the IUCN in
1998. It has been overexploited for its valuable wood and medicinal products.
International trade of this species is restricted because of its placement
in CITES Appendix II.[1]
1.
^ Jump up to:a b Americas
Regional Workshop (Conservation & Sustainable Management of Trees, Costa
Rica, November 1996) (1998). "Guaiacum
officinale". IUCN Red List of
Threatened Species. Version 2010.3. International Union for
Conservation of Nature. Retrieved 2010-10-03. Listed as
Endangered (EN C2a v2.3)
2.
^ Jump up to:a b "Guaiacum
officinale L.". Germplasm Resources Information
Network. United States Department of Agriculture. 2003-03-05.
Retrieved 2010-10-03.
4.
Jump up^ "National
Symbols". Emancipation & Independence. Jamaica
Information Service. Retrieved 2009-01-27.
5.
Jump up^ "46.2b.
Upper Gastrointestinal Bleeding". Walker's Pediatric Gastrointestinal
Disease (5th ed.). p. 1285.
////////////////
پاکچوبه
از ویکیپدیا، دانشنامه
آزاد
قطعهای از شاهتیر یک آسیاب بادی از جنس پاکچوبه.
کوبهای از جنس پاکچوبه.
پاکچوبه[۱] یا جوایاک یک چوب تجاری بومی نواحی گرمسیری قاره
آمریکا است که سخت و سنگین است و صمغ آن کاربرد پزشکی و صنعتی دارد.
پاکچوبه از سنگینترین چوبهای تجاری است و از اهمیت تاریخی
زیادی برخوردار است. پاکچوبههای واقعی روی آب شناور نمیمانند. شهرت این چوب به این
خاطر است که ۲۵ درصد از چوب آن را صمغی چرب تشکیل میدهد. این خاصیت باعث میشود که
این چوب سُرش زیادی داشته باشد و بدون نیاز به روغنکاری از آن بتوان به راحتی برای
قطعات متحرک سازهها ازجمله در اسیابهای بادی استفاده کرد.
این چوب از دو گونه درخت بهدست میآید
که یکی درخت پاکچوب Guaiacum sanctum
و دیگری پاکچوب زبرپوسته Guaiacum officinale نام دارد. گونه اول
درخت ملی باهاما و گل گونه دوم گل ملی جامائیکا است.
نامها[ویرایش]
پاک در فارسی به معنی مقدس است و پاکچوبه
را به فارسی درخت مقدس نیز گفتهاند. پاکچوبه را در زبانهای غربی guaiacum (گوآیاکوم)، و Lignum vitae به معنی درخت زندگی
نیز میگویند. در برخی کشورهای اروپایی با نام آلمانی pockholz (چوب کوفت) معروف است.
در عربی به آن عودالانبیا (به معنی چوب پیامبران)، خشبالنبی، خشبالقدیسین، و جوایاک
میگویند.
از این چوب برای درمان سیفلیس (کوفت) استفاده
میکردند و ریشه نامهایی چون «درخت زندگی»، چوب کوفت، و درخت مقدس نیز به همین تاثیر
درمانی بازمیگردد.
منابع[ویرایش]
پرش به بالا ↑ http://hamariweb.com/dictionaries/lign_urdu-meanings.aspx
The wood database، بازدید: سپتامبر
۲۰۱۳.
http://www.jamaicatravelandculture.com/national-icons/lignum-vitae.htm
رده: چوب
////////////
Lignum vitae
From Wikipedia, the free encyclopedia
Mallet of lignum vitae, all sapwood
Wood of Bulnesia sarmientoi
Lignum
vitae is
a wood, also called guayacan or guaiacum,[1] and in parts of
Europe known as pockholz, from trees of the genus Guaiacum. The trees are
indigenous to the Caribbean and the northern coast of South America and have
been an important export crop to Europe since the beginning of the 16th
century. The wood was once very important for applications requiring a material
with its extraordinary combination of strength, toughness, and density. It is also the national
tree of the Bahamas and the Jamaican national flower.[2]
The
wood is obtained chiefly from Guaiacum officinale and Guaiacum sanctum, both small, slow
growing trees. All species of the genus Guaiacum are now
listed in Appendix II of CITES (the Convention on
International Trade in Endangered Species of Wild Fauna and Flora) as
potentially endangered species. Demand for the wood has
been reduced by modern materials science, which has led to polymer, alloys and composite materials that can take
lignum vitae's place.
Contents
[show]
"Lignum
vitae" is Latin for "wood of
life", and derives its name from its medicinal uses; lignum vitae resin
has been used to treat a variety of medical conditions from coughs to arthritis, and chips of the wood
can also be used to brew a tea.
Other
names for lignum vitae include palo santo (Spanish for
"holy wood") and "bastard greenheart" (not to be confused
with true Greenheart Chlorocardium rodiei, a popular wood in
shipbuilding, cabinetry, and woodturning but a completely
different timber); lignum vitae is also one of the numerous hard, dense woods
loosely referred to as ironwood.
Lignum
vitae is hard and durable, and is also the densest wood traded (density: 1.23
g/cm3);[3] it will easily sink
in water. On the Janka Scale of Hardness, which measures hardness
of woods, lignum vitae ranks highest of the trade woods, with a Janka hardness
of 4500 lbf (compared with African Blackwood at 2940 lbf, Hickory at
1820 lbf, red oakat 1290 lbf, Yellow Pine at 690 lbf, and Balsa at 100 lbf).
Various
other hardwoods may also be called lignum vitae and should not be confused with
it. The best-known come from Bulnesia arborea and Bulnesia sarmientoi (in the same subfamily as Guaiacum)
and are known as Verawood or Argentine lignum vitae; they
are somewhat similar in appearance and working qualities as genuine lignum
vitae. Some hardwoods from Australasia (e.g., Vitex lignum-vitae and some species
of Acacia and Eucalyptus) are also referred to as
lignum vitae.
Due
to the density of the wood, cricket bails, in particular
"heavy bails" used in windy conditions, are sometimes made of lignum
vitae. It is also sometimes used to make lawn bowls, croquet mallets, and skittles balls. The wood
also has seen widespread historical usage in mortars and pestles and for wood
carvers' mallets.
It
was the traditional wood used for the British police truncheon until recently, due
to its density (and strength), combined with the relative softness of wood
compared to metal, thereby tending to bruise or stun rather than simply cut the
skin.
The belaying pins and deadeyes aboard USS Constitution and many other
sailing ships were made from lignum vitae. Due to its density and natural oils,
they rarely require replacement, despite the severity of typical marine
weathering conditions, and also resisted jamming in their mortise holes.
The sheaves of blocks on sailing vessels
were made of lignum vitae until the introduction of modern synthetics.
Due
to lignum vitae's toughness, it can also be used as a lap in the process of
cutting gems.[citation needed] The wood is covered
with powdered industrial diamond, attached to a spindle, and used to smooth
rough surfaces of gems.
Master
clockmaker John
Harrison used
lignum vitae in the bearings and gears of his pendulum clocks and his first
three marine chronometers (all of which were
large clocks rather than watches), since the wood is self-lubricating. The use
of lignum vitae eliminates the need for horological lubricating oil; 18th-century
horological oil would get gummy and reduce the accuracy of a timepiece under
unfavourable conditions (including those that prevail at sea).
For
the same reason it was widely used in water-lubricated shaft bearings for ships
and hydro-electric power plants,[4] and in the stern-tube bearings of ship propellers [5] until the 1960s saw
the introduction of sealed white metal bearings. According to the San Francisco Maritime
National Park Association website, the shaft bearings on the WWII
submarine USS Pampanito (SS-383) were made of this
wood.[6] The aft main shaft
strut bearings for USS Nautilus (SSN-571), the world's first
nuclear-powered submarine, were composed of this wood. Also, the bearings in
the original 1920s turbines of the Conowingo
hydroelectric plant on the lower Susquehanna River were made from
lignum vitae. The shaft bearings on the horizontal turbines at the Pointe du
Bois generating station in Manitoba are made from lignum vitae. Other
hydroelectric plant turbine bearings, many of them still in service, were
fabricated with lignum vitae and are too numerous to list here.[7]
The United Railroads of San Francisco (an ancestor of
the San Francisco Municipal Railway) began installing lignum
vitae insulators to support heavy feeder wires for their trolley system in
1904. The reason for the adoption of lignum vitae was its ability to withstand
the high stress at high temperature, a problem posed by heavy cables turning
corners heated by high current overloads. Many of these insulators survived
the 1906 earthquake and fires, despite
temperatures high enough to soften the iron poles and melt the copper cables.[8][9] Many of these
lasted into the 1970s with a small number remaining in service into the first
decade of the 2000s (most of these came down when the overhead 600 V DC feeders
were replaced with a new system of underground feeders, the rest coming out of
service as aging crossarms supporting the remaining overhead feeders were
replaced).
Pete Seeger with his extra-long, lignum
vitae banjo neck
Pioneering calypsonian/vaudevillian Sam Manning recorded a song
entitled "Lignum Vitae" in the 1920s.[10] His reference was
doubly salacious, referring to both the bark tea's contraceptive qualities and the
phallic symbolism of the hard wood.
According
to T.
H. White's
version of the King
Arthur story The Once and Future King, lignum vitae, from
which the wand of Merlin is made, has
magical powers.
Gabriel García Márquez's novel Love in the Time of Cholera includes a bathtub
made of this wood in one of the main characters' homes. His novel Chronicle of a Death Foretold also refers to the
use of this wood in making a cane for the blind Poncio Vicario.
In Charles Dickens' novel Bleak House, one of the characters,
Matthew Bagnet is referred to as lignum vitae, "... in compliment to the
extreme hardness and toughness of his physiognomy."
A hand plane with a lignum vitae sole,
likely Bulnesia, and a pearwood body
Example of the original construction
53 lb/yd (26 kg/m) inverted "U" rail aka "Bridge"
rail, "screw" spike, and lignum vitae tie used to build
the Panama
Railroad from
1851 to 1855.
2.
Jump up^ National Symbols of
Jamaica,
Jamaica Information Service, archived from the original on 2006-06-19
6.
Jump up^ History and Crew OF USS Pampanito (SS-383), San Francisco Maritime
National Park Association, retrieved 2009-07-12
7.
Jump up^ Discussions with
various utilities operating these plants, beginning with an affiliate of the
Nebraska Public Power District in 1976. In 1976, NPPD affiliates were still
using lignum vitae when turbine bearing replacements were needed. Some of those
replacements are likely to still be in service. Lignum vitae bearings are also
found in larger units at several dams in the Pacific Northwest.
8.
Jump up^ S. L. Foster (June
9, 1917), "Taking Care of
Corner Stresses from Large D.C. Feeders", The Electric
Railway Journal, Vol. XLIX, No. 23, pages 1051–1053.
9.
Jump up^ Wood Insulators, National Insulator
Association, retrieved 2009-07-12 This cites Padgett,
Fred; Ruedrich, Walter P. (2000), Wood Amongst the Wires:
The Temporary Solution
10.
Jump up^ Cowley, John
(2006), "Chapter 7: West Indies Blues", in Robert Springer, Nobody Knows Where the
Blues Come From: Lyrics and History, University Press of
Mississippi, p. 215, ISBN 978-1-57806-797-8
&&&&&&&
کیک واشه
بفتح کاف و سکون یاء مثناه تحتانیه و کاف و فتح واو و الف و شین
معجمه و ها لغت عجمی است
ماهیت آن
و افعال و خواص آن
که کیاهی است که چون آن را فرش نمایند کیک بکریزد و کفته اند اسم
طبری نوع نباتی است که بیونانی آن را دوقس نامند و تخم آن را چون سائیده بر فرش و رخوت
پاشند کیک از ان بکریزد و دوقس مذکور شد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
* حشیشه البراغیث
بفتح باء موحده و راء مهمله و الف و کسر
غین معجمه و سکون یاء مثناه تحتانیه و ثاء مثلثه بلغت شام کیاه دوقس را نامند و در
عراق مراد از ان کیاهی است که کیک را دفع می نماید و در طبرستان کبک و لرش نامند و
قسمی از دوقس را شمرده اند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
کیک واشه . [ ک َ / ک ِ ش َ / ش ِ ] (اِ
مرکب ) اسم فارسی حشیشةالبراغیث است ، وصاحب تحفه گفته اسم طبری قسمی از دوقس است
. (فهرست مخزن الادویه ). کیک به فتح کاف معروف است و واش به زبان تبرستانی علف است
، معنی ترکیبی آن یعنی علف کیک ، چون آن را در خانه و لباس بریزند کیکان بگریزند. و
به یونانی آن را دوقس نامند. (انجمن آرا) (آنندراج ).
/////////
دوقو. [ دَ ] (معرب ، اِ) دوقوس . تخم
گزربری . (ناظم الاطباء). تخم زردک دشتی ، و معرب ذوقوست . تخم زردک صحرایی یا کوهی
. دوقوا. طامل . بزرالجزر. تخم حویج . (یادداشت مؤلف ). تخم جزر دشتی یاکوهی و لغتی
است یونانی . (از منتهی الارب ). تخم زردک صحرایی است و بیخ آن شقاقل است و گیاه آن
را خرس گیاه خوانند چه خرس آن را بسیار دوست می دارد. این لغت یونانی است . (از آنندراج
) (از برهان ). گویند دوقو تخم کرفس بری است و خلاف است و به یونانی دوقوس خوانند وبهترین
دوقو تازه ٔ زردرنگ بود. دوقو بول براند و
حیض نیز، و مفتح سده بود و فضلهای بلغمی از سینه پاک کند و سرفه که به سبب آن بود زایل
گرداند و گزندگی عقرب را نافع بود و شهوت باه برانگیزاند. (از اختیارات بدیعی ) (از
تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 163 شود.
//////////////
حشیشة البراغیث . [ ح َ ش َ تُل ْ ب َ
] (ع اِمرکب ) کیک واش . مؤلف تحفه گوید: به لغت شام گیاه دوقس را نامند و در عراق
مراد از آن گیاهی است که کیک را دفع کند. و در طبرستان کیک واش گویند و قسمی از دوقس
شمرده اند - انتهی . کیک واسه . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). قُمَیْلَة. و آن نوعی از
دوقس است . || قطونا. رجوع به حشیش بزرقطونا شود.
//////////
دوقوس . [ دُ ] (معرب ، اِ) دوقو. (ناظم
الاطباء) (از آنندراج ). دوقو و برخی گویند نوعی از آن است . برخی گفته اند تخم کرفس
صحرایی است . (از برهان ). زردک صحرایی . رجوع به دوقو شود.
////////////
دوقو
تخم گزر دشتی باشد و به تخم کرفس ماند
و گویند به تخم نانخواه ماند. از تخم «نانخواه» خردتر باشد و در طعم او تیزی و تلخی
به هم آمیخته باشد و جالینوس گوید او را «قوقولاوس» گویند و در موضعی «دوتوس» گفتهاند
و مصنف کتاب کافی گوید اهل ری او را «نهمنک» گویند. (صیدنه ص 298). تخم جزربری است
و بیخ آن شقاقل است و گیاه وی را خرس گیاه خوانند و خرس بغایت وی را دوست دارد و گویند
دوقو تخم کرفس بری است و خلاف است و به یونانی دوقس خوانند و دوقس نوعی از آن است و
به شیرازی بدران گویند. (اختیارات ص 173).
یادگار
////////////
دوقو
تخم جزربری است و بیخ آن شقاقل است و گیاه
وی را خرس گیاه خوانند و خرس بغایت ویرا دوست دارد و گویند دوقو تخم کرفس بری است و
خلاف است و بیونانی دوقس خوانند و دوقس نوعی از آن است و به شیرازی بدران گویند و صفت
آن در قاف در قوقاس گفته شود و بهترین دوقو تازه زردرنگ بود و طبیعت وی گرم است در
سیوم و خشک است در اول و گویند گرم و خشک است در دویم و عیسی گوید گرم است در سیوم
و خشک بود در دویم مغص را ساکن کند و بول براند و حیض براند و سجح اطفال را نافع بود
و مقدار شربتی از وی یک درم بود و مفتح سده بود و فضلهای غلیظ بلغمی از سینه پاک کند
و گزندگی عقرب را نافع بود بغایت چون بپزند و آب آن بیاشامند یا بر موضع گزندگی ریزند
روفس گوید قوت معده بدهد و هضم طعام بکند و منی زیاده کند و جالینوس گوید شهوت باه
را برانگیزد و نعوظ آورد و اربیاسوس گوید استرخای مفاصل را نافع بود و سنگ مثانه بریزاند
و فولس گوید کرمها و حب القرع را بکشد چون با شیح ارمنی یا ترمس بیاشامند دو وزن آن
و دیسقوریدوس گوید که مهیج شهوت جماع بود و مدر طمث و صاحب تقویم گوید مضعف مثانه بود
و مصلح آن تخم مورد بود با بلوط و صاحب منهاج گوید مضر بود بمثانه و شهوت جماع ببرد
و مصلح آن مصطلی بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه مینویسد: دوقو به ضم
دال و سکون واو و ضم قاف و سکون واو لغت یونانی است و آن را دوقو اغریا و دوقوبری نیز
نامند و ماهیت آن تخم جزر بری است و بیخ آن را مستسقاقل و گیاه آن را خرس گیاه نامند
و به شیرازی آن را بدران نامند و آن شبیه به نانخواه است از آن ریزتر و با اندک تندی
...
لاتینDAVCI CAROTAE SEMINA فرانسهSEMENCES DE CAROTTE انگلیسیCARROT SEEDS
اختبارات بدیعی
&&&&&&&
کینتی
بفتح کاف عجمی و سکون یاء مثناه تحتانیه و خفای نون و کسر تاء مثناه
فوقانیه و یا لغت بنکالی است
ماهیت آن
نباتی است از قبیل نجم و بیاره مفروش بر زمین و بر مجاور خود می
پیچد و برک آن شبیه ببرک انار و از ان باریکتر و سر برک آن و نیز کل آن برنک کل کاسنی
و کوچک
طبیعت آن
کرم و خشک
افعال و خواص آن
سعوط برک خشک سودۀ آن جهت رفع سمیت مار کزیده نافع
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
/////////