۱۳۹۶ مهر ۹, یکشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (شصت و ششم) 13

لق لق
بفتح دو لام و دو قاف معرب لک لک فارسی است
ماهیت آن
از جمله طیور معروفه است کبیر الجثه که در اوائل ربیع می آید و کاه متوطن می کردد و از جائی خود نقل نمی نماید و از خار خانه می سازد برای محافظت بچهای خود از مار زیرا که مار دشمن بچۀ آنست و آن نیز بسبب حرارت و یبوست مزاج خود مار را می بلعد و بآن ضرر نمی رساند و کوشت آن بدبو است برای بودن خوراک آن حشرات و خبائث
طبیعت آن
در آخر سوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
اعضاء الراس و غیرها خوردن کوشت آن جهت فالج و لقوه و خدر و ریاح غلیظه و برودت مستحکمه در اعضا و ضعف باه و سموم منهوشه و کوشت بچۀ آن بهتر از بزرک آن مضر محرورین مصلح آن روغن کنجد و طبخ آن با سرکه و کرفس و کشنیز بسیار و زیت شیرین و با روغن بادام و شراب بر ان نیاشامند و بیضۀ آن در جمیع افعال قویتر از کوشت آن و زهرۀ آن رافع شبکوری است اکتحالا و خون آن جالی و جهت ازالۀ بهق و وضح نافع طلای آن با سرکه و سرکین آن جالی بهق و کلف و آثار جلد و با بیضۀ آن سیاه کنندۀ موی و رافع صرع است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
لقلق . [ ل َ ل َ ] (معرب ، اِ) معرّب از فارسی لک لک . ۞ ج ، لقالق . لقلاق (و هو افصح ). (منتهی الارب ). طائری است مار و ماهی راشکار کند. (غیاث ). حاجی حاجی . حاجی لکلک :
چون صفیری بزند کبک دری در هزمان
بزند لقلق بر کنگره بر ناقوسی .
منوچهری .

لقلق ناموخته گر مار گیرد می چه سود
باز علم آموخته از قدر و عز جوید شکار.
سنائی .

به حکم ، مار دمان را برآری از سوراخ
ز بهر طعمه  راسو و لقمه  لقلق .
انوری .

حکیم مومن گوید: به فارسی لک لک نامند و از طیور معروفه است و در سالی که وبا در بلاد ماوای او شود ترک توطن آنجا میکند. در آخر سوم گرم و خشک و گوشت او جهت جذام و لقوه و ضعف باه و خذر و ریاح غلیظة و برودت مستحکم نافع و مضر محرورین و مصلحش روغن کنجد. و بیضه  او در جمیع افعال قوی ترو سرگین او جالی بهق و آثار و با تخم او سیاه کننده موی و رافع صرع است . و زهره  او رافع شبکوری ، و خون او از سموم و جهت وضح و بهق نافع است . (تحفه  حکیم مومن ). در قاموس کتاب مقدس آمده : یکی از پرندگان سفرکننده است . از کلنگ بزرگتر و بر وزغها و حلزون و حشرات به سر برد [ کذا ]. و در شریعت موسوی در ضمن مرغهای ناپاک محسوب است و چون برپا ایستد ارتفاع آن چهار قدم می باشد و لقلق بر دو نوع است : اول سفیدرنگ که اطراف بالهایش سیاه می باشد و او را ساقهای بلندی است که به یاری آنها در باتلاقها و چالاب ها تواند رفت . نوکش دندانه هائی دارد که رو به طرف انسی ترتیب یافته تا گرفتن شکار بر وی دشوار نباشد. و بر درختان و خرابه ها آشیان کند (مز 104:17) و به واسطه  محبتی که نسبت به جوجه ها و نسبت به ماده  خود دارد مشهور است و از آفریقا طی مسافت کرده به اروپا آید. و بالطبع هنگام مسافرت را نیکو شناسد (ارمیا 8:7) و چون در پریدن بسیار قوی و تواناست ، ضرب المثل شده است (زکریا 5:9) و چقدر نیکو و خوش نماست هنگامی که منقار سرخش در جلوو ساقهای بلند و قرمزش از عقب نمودار میشود. لقلق را صدای طبیعی حقیقی نمیباشد جز اینکه با نوک خود طق طق کند و غالباً بی اذیت است و بدا به حال کسانی که اورا بدون جهت میکشند. دوم لقلق سیاه است که در نیزارها و چالابهای فلسطین یافت شود. از آن سفید کوچکتر و از انسان هراسی ندارد. و رجوع به لکلاک شود.
///////////////
لکلک . [ ل َ ل َ ] (اِ) ۞ لک لک . لقلق . ابوحدیج . قعقع. (منتهی الارب ). لقلاق . مرغی است حرام گوشت و از جمله  طیور وحشی است . طائر آبی است .(غیاث ). زاغور. فالرغس . فالرغوس . بلارج . (برهان ). مرغی است مشهور که گردن و پای دراز دارد و مار شکار کند و چندان از هوا بر روی خار و سنگلاخ رها کند که مجروح و هلاک شود پس به آشیانه برد و بخورد :
لکلک گوید که لک الحمد و لک الشکر
تو طعمه  من کرده ای آن مار ژیان را.
سنائی (از انجمن آرا).

لگلگ با کاف فارسی نیز آمده است . رجوع به لگلگ و لقلق و لقلق شود.
////////////
لک لک پرنده‌ای بزرگ با پاها و گردن دراز و منقار بلند و راست می‌باشد که آهسته به پرواز در می‌آیند و درحال پرواز پاها و گردن را کشیده و اندکی رو به پایین نگه می‌دارند. آرام و کند راه می‌روند. نر و ماده هم‌شکلند. روی درخت‌ها، صخره‌ها یا ساختمان‌ها آشیانه می‌سازند. لک‌لک‌ها یک تیره از راسته لک‌لک‌سانان هستند و گونه‌های مختلفی دارند.

محتویات  [نمایش]
گونه‌های زنده[ویرایش]
سرده زردمنقاران
لک‌لک شیری, Mycteria cinerea
لک‌لک نوک‌زرد, Mycteria ibis
لک‌لک رنگین, Mycteria leucocephala
لک‌لک جنگلی, Mycteria americana
سرده بازمنقاران
بازمنقار آسیایی, Anastomus oscitans
بازمنقار آفریقایی, Anastomus lamelligerus
سرده لک‌لک‌های حقیقی
لک‌لک شکم‌سفید, Ciconia abdimii
لک‌لک گردن‌پشمی, Ciconia episcopus
لک‌لک توفان, Ciconia stormi
لک‌لک ماگوآری, Ciconia maguari
لک‌لک خاوری, Ciconia boyciana (formerly in C. ciconia)
لک‌لک سفید, Ciconia ciconia
لک‌لک سیاه, Ciconia nigra
سرده زین‌منقاران
لک‌لک گردن‌سیاه, Ephippiorhynchus asiaticus
لک‌لک نوک‌زینی, Ephippiorhynchus senegalensis
سرده Jabiru
گردن‌کلفت (پرنده), Jabiru mycteria
سرده لک‌لک‌های گرمسیری
استخوان‌خور کوچک, Leptoptilos javanicus
استخوان‌خور بزرگ, Leptoptilos dubius
لک‌لک کفن‌ودفن, Leptoptilos crumeniferus
تغذیه[ویرایش]
لک‌لک‌ها از ماهی‌ها، دوزیستان، حلزون‌ها و غیره تغذیه می‌کنند.

لک‌لک سفید[ویرایش]

لک‌لک سفید در پرواز
لک‌لک سفید پرنده‌ای به طول ۱۰۰ سانتیمتر است. این پرنده به‌وسیله پر و بال سفید، شاهپرهای بالی سیاه براق، گردن دراز، منقار و پاهای دراز برنگ سرخ و روشن به آسانی تشخیص داده می‌شود. روی درخت‌ها و ساختمان‌ها می‌نشیند و در این حالت اغلب یک پای خود را جمع می‌کند. آرام و با تأنی راه می‌رود. در پرواز آهسته بال می‌زند و اغلب بالباز اوج می‌گیرد و در ارتفاع زیاد پرواز می‌نماید. طرح بدن درحال پرواز با گردن دراز کشیده آن را از حواصیل، پلیکان و کرکس مشخص می‌کند. بصورت گله‌های نامنظم مهاجرت می‌کند. زود انس می‌گیرد.

لک‌لک سیاه[ویرایش]
لک‌لک سیاه به طول ۹۵ سانتیمتر پر وبالش سیاه براق است با جلای زرشکی و سبز و سطح شکمی سفید، منقار، دور چشم و پاهایش سرخ رنگ است. پرنده‌ای است تک زی ودیر انس به تنهائی یا دسته جمعی مهاجرت می‌کند.

لک لک ماداگاسکار[ویرایش]
لک لک ماداگاسکار به طول ۵۰ سانتی متر، بومی جنگل‌های ماداگاسکار می‌باشد.

زیستگاه[ویرایش]
زیستگاه بیشتر لک لک ها تالاب‌ها و مناطق پر درخت و جنگلی و علفزارها است.

نگارخانه[ویرایش]

لک‌لک رنگین (Mycteria leucocephala)


لک‌لک گردن سیاه (Ephippiorhynchus asiaticus)


لک‌لک گردن پشمی (Ciconia episcopus) همراه اکراس سر سیاه


لک‌لک سبزه (لک‌لک آفریقایی -Leptoptilos crumeniferus)
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا Neornithes
پرش به بالا Neognathae
پرش به بالا Neoaves
پرش به بالا Ciconiiformes
منابع[ویرایش]
دکتر:، العلوی، هادی، «(عالم الطیور والحیوانات) »، دارالعودة، بیروت، لبنان، چاپ پنجم سال ۱۹۹۸ میلادی به (عربی).
عطاءالله، سمیر،. (موسوعة المعلومات العامة) . دار عطاءالله للنشر والتوزیع، بیروت، لبنان، چاپ هشتم، سال انتشار ۱۹۸۴ میلادی به (عربی).
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Stork». در دانشنامه ویکی‌پدیای انگلیسی،
/////////////
قس لقلق در عربی:
اللقلق (الاسم العلمي: Ciconiidae) طائر من الطيور المهاجرة كبيرة الحجم ذات الأرجل الطويلة ترى أعشاشه فوق المآذن وأبراج الخطوط الكهربائية وقمم أشجار العالية. تقتات اللقالق على الحشرات والضفادع والفئران الصغيرة وأفراخ الأفاعي.
ويتابعه المتخصصين لدراسة حركة طيرانه وترحاله عن طريق مراقبته ووضع حلقات معدنية حول أسفل رجله تحوي معلومات خاصة يتبادلونها لمساعدتهم لدراسة أحواله.
يستبشر به العامة ويحافظون على أعشاشه فلا يخربونها, وقد يعاني مهندسو الصيانة عند تكليف عمالهم وفنيهم برفع أعشاشه من على الخطوط الكهربائية التي كثيرا ما تسبب دوائر قصر كهربائية خصوصا في الشتاء عندما تبتل أغصان وقش العش, فتراهم لايرفعونها بل يعيدون ترتيبها وأبعادها قليلا عن الأسلاك الكهربائية.
يوجد منها 19 نوعاً، تتميز جميعها بالأرجل الطويلة، وأجنحة واسعة، وتستطيع الوصول بطيرانها إلى ارتفاعات عالية بالجو، وهي تنتشر في معظم أنحاء العالم، أبرزها اللقلق الأبيض
محتويات  [أظهر]
هجرة اللقلق ومميزاته[عدل]
أعداد كبيرة من طائر اللقلق توقفت عن الهجرة وذلك بسبب ارتفاع درجة حرارة كوكب الأرض. وأوضح مولينا أن طائر اللقلق الأبيض طويل الساقين والعنق والمنقار وهو من الطيور التي يعشقها الإسبان وقد بلغت أعدادها في أحدث إحصاء لها وكان ذلك العام 2004 م، 33 ألف زوج, اللقلق طائر جميل يملك عينين رائعتين تساعدانه على رؤية ممتازة أثناء الطيران، كذلك له منقار طويل ومستقيم، يستطيع أن يلتقط به الأسماك والضفادع وبعض الحشرات بسهولة, عندما يطير اللقلق يستطيع أن يميز وجهته ويمكنه بحس الاتجاه الذي زوده به الخالق -سبحانه- أن يسافر إلى المكان الذي يريد دون أن يضيع.
الفصائل[عدل]
تشمل لقالق شرقي أوروبا الأخرى أبا سعن واللقلق الأسود، واللقلق ذا العنق الصوفي. يعيش لقلق ماغوري ولقلق جابيرو في أمريكا الوسطى وأمريكا الجنوبية. وينمو الجابيرو إلى ارتفاع 1,5م ويزيد طول جناحه على مترين.
يعيش لقلق الغابة، وكان يسمى في السابق أبو منجل الغابة، في مستنقعات شجر السرو في فلوريدا بالولايات المتحدة، كما يعيش في المناطق الساحلية بأمريكا الوسطى والجنوبية. ويبلغ ارتفاع هذا الطائر الكبير الأبيض ما يزيد على المتر قليلاً. ويغلب اللون الأسود على جانبي جناحيه السفليين وعلى ريش الذيل.

لقلق مطلي
عائلة (أي تحت رتبة) لقلقية Ciconiidae
جنس Mycteria :
لقلق لبني
لقلق أصفر المنقار
لقلق مطلي
لقلق خشبي
جنس Anastomus :
لقلق منفرج المنقار الآسيوي
لقلق منفرج المنقار الأفريقي
جنس Ciconia :
لقلق أبديم
لقلق صوفي العنق
لقلق ستروم
لقلق ماجواري
لقلق الأبيض الشرقي
لقلق الأبيض
لقلق الأسود

لقلق أسود العنق
جنس Ephippiorhynchus :
لقلق أسود العنق
لقلق أبو سرج
جنس Jabiru
جابيرو
جنس Leptoptilos
أبو سعن الصغير
أبو سعن الكبير
أبو سعن الأفريقي
انظر أيضاً[عدل]
قصيدة اللقالق
أيقونة بوابةبوابة طيور أيقونة بوابةبوابة علم الأحياء
مراجع[عدل]
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ت مذكور في : نظام معلومات تصنيفية متكاملة وصلة : ITIS TSN تاريخ الاطلاع: 19 سبتمبر 2013 العنوان : Integrated Taxonomic Information System تاريخ النشر: 2011
^ تعدى إلى الأعلى ل: أ ب ت مذكور في : آي.أو.سي قائمة طيور العالم الإصدار 6.3 وصلة : ITIS TSN العنوان : IOC World Bird List. Version 6.3 — https://dx.doi.org/10.14344/IOC.ML.6.3
^   تعديل قيمة خاصية معرف موسوعة الحياة (P830) في ويكي بيانات"معرف Ciconiidae في موسوعة الحياة". eol.org. اطلع عليه بتاريخ 23 أغسطس 2017.
////////////
قس لِیلِکلَر در آذری:
Leyləklər (lat. Ciconiidae) – leyləkkimilər dəstəsinə aid quş fəsiləsi. Leyləklər fəsiləsi yalnız tropik və subtropik zonalarda yox, mülayim zonalarda da yayılmışdır. Avropada onun yalnız iki növü ağ leylək (Ciconia ciconia) və qara leylək (Ciconia nigra) növləri yuvalayır. Leyləklərin digər iki nümayəndəsi Mycteria ibis və Leptoptilos crumeniferus nadir hallarda köç edirlər.
/////////////
قس بانگو در باسای اندونزی:
Bangau adalah sebutan untuk burung dari keluarga Ciconiidae. Badan berukuran besar, berkaki panjang, berleher panjang namun lebih pendek dari burung Kuntul, dan mempunyai paruh yang besar, kuat dan tebal.
Bangau bisa dijumpai di daerah beriklim hangat. Habitat di daerah yang lebih kering dibandingkan burung Kuntul dan Ibis. Makanan berupa Katakikanseranggacacingburung kecil dan mamalia kecil dari lahan basah dan pantai.
Bangau tidak memiliki organ suara syrinx sehingga tidak bersuara. Paruh yang diadu dengan pasangannya merupakan cara berkomunikasi menggantikan suara panggilan.
//////////
قس در عبری با فیلترشکن!
////////////
قس کورونگو در سواحلی:
Korongo hawa ni ndege wa familia ya Ciconiidae wenye domo refu na nene (korongo wa familia ya Gruidae wana domo fupi na jembamba zaidi). Wanaitwa kongoti pia, hususa korongo mfuko-shingo. Mabawa yao ni marefu sana, yale ya korongo mfuko-shingo yana 3.2 m: marefu kuliko yale ya ndege wote ghairi ya tumbusi wa Andes (Andean condor).
Spishi nyingine huishi mahali pa majimaji nyingine mahali pakavu. Hula vyurasamakiwadudu na nyungunyungu, hata ndege na wanyama wadogo. Korongo hawa hawawezi kutoa sauti. Lakini kwa tago hupiga kelele na domo yao.
////////////
قس لیلَک لَر در ازبکی:
Laylaklar (Ciconidae) — uzun oyoqli qushlar turkumining bir oilasi. 17 turni birlashtirgan 11 urugʻi bor. Asosan, tropik, subtropik va moʻʼtadil mintaqalarda tarqalgan. Oʻzbekistonda oq laylak va qora laylak uchraydi. Oq laylakning tumshugʻi va oyoqlari qizil, pati oq, qanot patlari qora. Vazni 4 kg gacha. Qora laylak oq laylakka qaraganda kichikroq. L. yalangliklarda, togʻlarda va aholi punktlariga yaqin yer larda yashaydi. Uyasini daraxtlarga, qoyalarga va minoralar tomiga quradi. 3—5 ta tuxum qoʻyadi. Ikkala jins ham tuxumini 30 kuncha galma-galdan bosadi. Monogam qushlar. Baqakaltakesaksichqonhasharot va boshqa bilan oziklanadi. Markaziy va Janubiy Afrikada, Jan.-Gʻarbiy Osiyo va Gʻarbiy Xitoyda qishlaydi. Hozirgi L. soni kamayib ketgan.[1]
///////////
قس کمول (مارغه) در پشتو:
کمولان یا کومولان یا لگ لگان (په لاتينCiconiidae) د لویو غوښه خوړونکو مارغانو څخه دې چې اوږدی پشې، مښوکه او غاره لري او خوږو اوبو ته نژدې په گرمو سیمو کې ژوند کوي. نوموړی مارغان په ۱۹ ډولو تقسیم کېږي. د هغو مارغانو څخه مارابو کومول تر ټولو لوی کومول دي چې اوږدوالی یی ۱۵۰ سانتیمترو ته رسېدلای سی. د دی مارغې په مقابله کې ابډیم کومول د کومولانو څخه تر ټولو کوچنی کومول دي چې اوږدوالی یی ۸۰ سانتیمتره وي. کومولان يو ښځمني ژوي دي.
/////////////
قس لکلک کسلر در تاتاری:
Ләкләк кошлар (лат. Ciconiidae) — ләкләксыманнар отрядының кошлар гаиләлеге. Алты ыругыны һәм 19 төрене эченә ала.
Кошлар тропиклар һәм субтропиклардан тыш уртача зоналарда очрыйлар. Аурупада тик ике төре оялыйлар — ак ләкләк (Ciconia ciconia) һәм кара ләкләк (Ciconia nigra).
//////////
قس لِیلَِک گیلِر در ترکی استانبولی:
Leylekgiller (Ciconiidae), Leyleksiler takımına ait, sulak alanlarda yaşayan, leylek diye bilinen kuşları kapsayan bir familyadır.
Familya, 6 cins ve buna bağlı yaşayan 19 türden oluşur.
Uzun boyunlu, kalın gagalı, sığ sularda yaşayan kuşlardır. Akrabaları balıkçıllara göre dünyanın daha ılıman kesimlerinde ve daha kuru habitatlarda yaşarlar.
//////////////
Stork
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Stork (disambiguation).
Stork
Temporal range: Early Oligocene to present
Mycteria leucocephala - Pak Thale.jpg
Kingdom:
Phylum:
Class:
Clade:
Order:
Ciconiiformes
Bonaparte, 1854[1]
Family:
Ciconiidae
J. E. Gray, 1840[1]
Genera
·         Anastomus
·         Ciconia
·         Ephippiorhynchus
·         Jabiru
·         Leptoptilos
·         Mycteria
Storks are large, long-legged, long-necked wading birds with long, stout bills. They belong to the family called Ciconiidae, and make up the order Ciconiiformes. Ciconiiformes previously included a number of other families, such as herons and ibises, but those families have been moved to other orders.[2]
Storks dwell in many regions and tend to live in drier habitats than the closely related heronsspoonbills and ibises; they also lack the powder down that those groups use to clean off fish slime. Bill-clattering is an important mode of communication at the nest. Many species are migratory. Most storks eat frogsfishinsectsearthworms, small birds and small mammals. There are nineteen living species of storks in six genera.
Various terms are used to refer to groups of storks,[3] two frequently used ones being a muster of storks and a phalanx of storks.
Storks tend to use soaring, gliding flight, which conserves energy. Soaring requires thermal air currents. Ottomar Anschütz’s famous 1884 album of photographs of storks inspired the design of Otto Lilienthal's experimental gliders of the late nineteenth century. Storks are heavy, with wide wingspans: the marabou stork, with a wingspan of 3.2 m (10 ft) and weight up to 8 kg (18 lb), joins the Andean condor in having the widest wingspan of all living land birds.
Their nests are often very large and may be used for many years. Some nests have been known to grow to over two metres (six feet) in diameter and about three metres (ten feet) in depth. Storks were once thought to be monogamous, but this is only partially true. They may change mates after migrations, and may migrate without a mate.
Storks’ size, serial monogamy, and faithfulness to an established nesting site contribute to their prominence in mythology and culture.
&&&&&&
لک
بضم لام و کاف و بفتح کاف نیز آمده بفارسی لاک و بهندی لاکهه بخفای ها نامند
ماهیت آن
صمغ نباتی است که در مملکت هند و بنکاله بهم می رسد و از سر شاخهای بعضی اشجار برمی آید و منعقد می کردد و سرخرنک شبیه بتوت سرخ و بعضی حبهای آن تا بقدر لیمونی و نارنج می باشد و این را لاک خام و بهندی لاکهه جهوری نامند و از درخت سدر که بفارسی کنار نامند و درخت پیپل وبر و غیر اینها بعمل می آید و آنچه از درخت کنار بعمل می آید بهتر است و از طبخ لک خام در آب و اخذ آب آن انواع رنکهای سرخ بعمل می آید و هریک را نامی و آنچه از آب مطبوخ آن بانعقاد بعمل می آورند بهندی کلال بکاف عجمی نامند و آنچه آب آن را در پنبه کرفته اقراص نازک ساخته خشک می نمایند بفارسی کتاد و بهندی التاومهاور نیز کویند و ثفل لاک مطبوخ آب کرفته را ورقهای نازک می سازند و آن را بهندی چپرا و بشیرازی دوس می نامند و بهترین آن و مستعمل در طب سرخ شفاف صافی تازۀ خام غیر مطبوخ مغسول آن است زیرا که مغسول آن در بعضی مواد بهتر از غیر مغسول است و بهترین جرم مطبوخ آن نیز سرخ و شفاف صافی تازۀ آن است و این در غیر طب مستعمل و قوت آن تا ده سال باقی می ماند
طبیعت آن
در دوم کرم و در سوم خشک و در اول کرم و در دوم خشک نیز کفته اند و مغسول آن الطف و غیر مغسول آن اقوی
افعال و خواص آن
جالی و محلل و منقی اخلاط و حابس اعضاء الراس و الصدر و الغذاء و النفض آشامیدن آن جهت فالج و نفث الدم و سرفه و ربو و خفقان و تقویت معده و جکر و احشا و تفتیح سدۀ کبد و طحال و استسقای لحمی و زقی و یرقان و ضعف کرده و سائر اعضا و تنقیۀ اخلاط بارده و وجع کبد و تحلیل اورام باطنیه نافع و آشامیدن یک دانک تا دو دانک مغسول آن با شیر بز تازه دوشیده بقدر سی مثقال جهت حبس نفث الدم مجرب مضر سپرز مصلح آن مصطکی مقدار شربت آن تا یک مثقال بدل آن در تفتیح دو ثلث آن ریوند و نیم وزن آن اسارون و ربع آن طباشیر الخواص لاغرکنندۀ بدن است بالخاصیت و چون هر روز یک دانک آن را با سرکه بنوشند تا مدت سی روز یا چهل روز بغایت بدن را لاغر کند و چیزی دیکر بدان نرسد و همچنین چون سه چهار مثقال آن را با سرکه در سه چهار روز بنوشند و چون اشنان سبز را یک شبانروز بخیسانند پس لک خام صافی اضافه نموده بآتش ملایم بجوشانند تا دردی و صافی آن از هم جدا شوند و آب اشنان سرخ درخشنده کردد پس لطیف صافی آن را جدا کرده با صمغ عربی جمع و منعقد نمایند و این را بهندی کلالی نامند و در نوشتن و نقاشی بهتر از رنک شنجرف و ثفل آن را زمور زرکری و زرکران در لحیم و استحکام چیزها مستعمل دارند و در غایت قبض است آشامیدن آن در قطع حیض از مجربات و طریق غسل آنست که بکیرند لک خالص از چوب و خاشاک صافی خام را و در هاون نرم بکوبند و آبی که ریوند چینی و بیخ اذخر در ان جوشانیده باشند اندک اندک بران ریزند و باهستکی بمالند تا یکسان کردد پس در پارچۀ حریری بریزند و بمالند و آنچه در ان بماند باز بدستور با آب مذکور بسایند و از حریر بکذرانند و همچنین تا دیکر چیزی از لک نماند پس آن آبها مخلوط بلطیف لک را بکذارند تا ته نشین کردد آب بالای آن را بریزند و خشک نموده سوده بکار برند و نیز دستور غسل آن در مقدمه مذکور شد و در قرابادین کبیر نیز و دواء اللک نسخ متعدده و سفوفات و اقراص آن نیز ذکر یافت و بدانکه رنک آن مخصوص بابریشم و پشم است بخلاف غیر آن و لیکن باید ابریشم و یا پشم را اولا در مطبوخ آن با طرطیر که صاف کرده باشد یک شب بآتش ملایم بجوشانند و طرطیر باید که پنج جزو و ازلک صد جزو باشد و بدون طرطیر تاثیر ندارد و رنک آن خوب نمی شود
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////////
 لک . [ ل ُ / ل َ / ل َک ک ] (اِ) ۞ صمغ حشیشة یلزق به السکین ، حارّ یابس فی الاولی . (بحر الجواهر). صمغ گیاهی است که به مرو شباهتی دارد و سرخ میباشد. (برهان ). آن دارو باشد که کارد بدان در دسته استوار کنند. (اوبهی ). لکا (توسعاً). دوز. دوژ. دوزه . دوژه . بن لاک . چیزی است که بن کارد بدو در دسته محکم کنند. (حاشیه  لغت نامه  اسدی ). بن لاک باشد و لکا باشد که باز پس مانده بود و در دسته های کارد به کار برند. (حاشیه  لغت نامه  اسدی ) :
هیچ نایم همی ز خانه برون
گوییم درنشاختند به لک .
آغاجی .


رنگی مشهور که در هندوستان سازند و ساختن آن چنان است که آن شبنمی که در بر درخت کنار و غیر آن نشیند و منجمد گردد آن را گرفته و بکوبند و بپزند و از آن سرخی حاصل شود و با ثفل و نخاله  آن کارد و خنجر و شمشیر را در دسته محکم کنند و به کارهای دیگر هم می آید. (برهان ). دارویی باشد و آن شبنمی است که به سبب برودت هوا بر شاخ درخت کنار و چند درخت دیگر که مخصوص ملک هندوستان است منجمد گردد و آن را کوفته و بپزندو از آن رنگ سرخی حاصل شود که جامهای ابریشمی و پشمی و ریسمانی را بدان رنگ کنند و آن رنگ قراری باشد وبه شستن زایل نگردد و مصوران و نقاشان در تصویر و نقاشی به کار برند و به نخاله و ثفل آن خنجر و شمشیر و کارد و امثال آن را در دسته محکم کنند و جز این نیز در بسیار جا به کار آید... و آن را لاک و لُکا نیز خوانند. (جهانگیری ). رنگ لاک . (بحر الجواهر) ۞ . بعضی گویند هوائی است (یعنی سنگ هوائی است ). و برخی گویند صمغ درختی است . (نزهة القلوب ). حکیم مومن گوید: به فارسی رنگ لاک نامند. صمغ نباتی است شبیه به مر. ساق گیاه او پر شاخ و گلش زرد و تخمش قریب به قرطم و گویند شبنمی است که بر آن نبات می نشیند و در آخر میزان جمع میکنند و بهترین او سرخ و قوتش تا ده سال باقی است و در دوم گرم و در سوم خشک و مستعمل در طب مغسول اوست و طریق شستن آن در دستور اول مذکور است و او مقوی جگر و احشاء و منقح سده  سپرز و جگر و جالی آثار و محلل اورام و منقح اخلاط بارده و بالخاصیة لاغرکننده  بدن و جهت استسقای لحمی وزقی و فالج و یرقان و خفقان و سرفه و ربو و ضعف گرده و سایر اعضاء نافع و مضر سپرز و مصلحش مصطکی و قدرشربتش تا یک مثقال و بدلش در تفتیح دو ثلث اوریوند و نیم وزن او اسارون و ربع او طباشیر است و از خواص اوست که چون هر روز یک دانگ او را سرکه تا سی چهل یوم بنوشند به غایت لاغرکننده و چیزی در این امر به او نمی رسد و اگر سه چهار مثقال او را در سه چهار روز باسرکه بنوشند به دستور همین اثر دارد و رنگ او مخصوص ابریشم و پشم است به خلاف پنبه و غیر آن که رنگ نمی کند و باید ابریشم و پشم را در آب مطبوخ او باطر طیر که صاف کرده باشند یک شب به آتشی نرم بجوشانند و طرطیر باید پنج جزو و از لاک صد جزو باشد و الا بدون طرطیر تاثیر ندارد و چون اشنان سبز را یک شبانه روز در آب بخیسانند، پس لک را اضافه نموده به آتش نرم بجوشانند تا درد و صاف او جدا شده ، آب اشنان سرخ و درخشنده گردد، پس لطیف صاف او را با صمغ عربی جمع نمایند ودر نوشتن امثال آن بهتر از شنجرف است و ثفل او را زرگران در استحکام چیزها استعمال می نمایند و معروف به رموز زرگری است در غایت قبض و شرب او در قطع حیض ازمجریات است . (تحفه  حکیم مومن ). بیرونی در صیدنه گوید: لیث گوید نوعی است از صمغ که رنگ او سرخ باشد ودر سجستان پوست بز را بدان رنگ کنند و آن لفظ معرب است در حاوی از «لس » نقل میکند که آن صمغ نباتی است که به مر مشابهت دارد و خوشبوی بود او را در بخورات استعمال کنند. زه گوید: او را به فارسی فریکانزد گویند و آن صمغ درختی است که در بلاد آراتیا بود و خوشبوی بود. او را در بخورات [به کار آید] و به مر مشابهت دارد. نیفه گوید: صمغ درختی است که چوب درخت خود راتمام فروگیرد و هیچ موضع از چوب خالی نبود و مانند پوست چوب را فروگرفته بود طریق تحصیل او چنان است که صمغ را از او جدا کنند و بپزند و رنگ از او بیرون کنند و تا چنین نکنند او را لک نگویند و به رومی او را لاخاس گویند. ص اونی گوید: گرم است در اول ، خشک است در دوم و سده  جگر بگشاید و یرقان و استسقا و بیماریهای جگر و خفقان را مفید است . (ترجمه  صیدنه  ابوریحان ). صاحب اختیارات گوید: صمغی است که از طرف دریا آورند و مولف کتاب گوید آن را به شیرازی رنگ لاک خوانند و رنگ لکا خوانند و از وی کناو ۞ سازند جهت سرخی زنان و بعضی گویند ثفل آن است و خلاف ثفل ، آن را به شیرازی و روش ۞ خوانند و لک باید که مغسول کنند که غیرمغسول نشاید که استعمال کنند و صفت غسل وی چنان است که بگیرند لک منقی از چوب و سنگ پاک کرده بکوبند و آبی که به ریوند چینی و بیخ اذخر در آن جوشانیده باشنداندک اندک بر آن ریزند و به دسته  هاون تحریک میدهند. بعد از آن به حریری تنک صافی کنند و آنچه در منخل مانده باشد دوم بار همچنان کنند مانند اول و صافی کنند و درهم کنند و رها نکنند تا در بن آب نشینند آهسته آب از وی میریزند تا لک بماند و خشک گردانند. بعد از آن دیگر بار سحق کنند و استعمال کنند و طبیعت آن گرم و خشک بود در اول و اسحاق بن عمران گوید: گرم و خشک بود در دوم ، خفقان و یرقان و استسقا را نافع بود و درد جگر را عظیم سودمند بود و قوت آن بدهد و سده  آن بگشاید و معده را سودمند بود و مقدار ماخوذ از وی یک درم بود تا یک مثقال و چون با سرکه بیاشامند هرروز یک درم پیاپی تا یک مثقال به ناشتا بدن را لاغر گرداند و وی مضر بود به بدنهای لاغر بقوة و گویند مضراست به سر و مصلح وی مصطکی بود بدل وی . رازی گوید: در تفتیح سده و ضعف جگر چهار دانگ وزن آن ریوند و نیم وزن آن اسارون و چهار دانگ وزن آن طباشیر سفید بود. (اختیارات بدیعی ). ضریر انطاکی در تذکره آرد: صمغ نبات هندی یقوم علی ساق و یتفرع و له زهر اصفر یخلف بزراً یقرب من القرطم و منه یستنبت و اللک صمغه فی الصحیح او هو طل یسقط علیه و یستحصل کل سنة عند زوال المیزان و اجوده الرزین الاحمر الحدیث الشبیه بالملح المجلوب من کنبایه و یلیه الشمطری و ماعداهما ردی  والشمطری للحریر انسب و غیره للصوف و تبقی قوة اللک عشر سنین و هو حار فی الثانیة یابس فی الثالثة ینفع من الربو و السعال و الاستسقاء و الفالج و الیرقان و ضعف الکبد و الکلی شرباً و یحلل الاورام و الخفقان مطلقاً و یجلو الاَّثار طلاءً و ملازمة شربه بالخل یهزل تهزیلاً عن تجربة و یفتح السدد و ینقی الاخلاط الباردة و هو یضر الطحال و یصلحه ان ینقی من عیدانه و یقلی فی ماء طبخ فیه الزراوند و الاذخر بالغاً و یصفی و یرمی ثفله فاذا رکد جفف و استعمل و شربته الی مثقال (و من خواصه ) انه لایصبغ الا ما اصله روح کالصوف و الحریر دون نحو القطن و الکتان و انه لایصبغ الا بالطرطیر لکل ماته خمسة و یصبغ ثفله خاصة بعد ان یسحق و یصفی و یطبخ المصبوغ مع المذکور فیه لیلة علی نار هادیة و ان ثفله یلصق السیوف و نحوها و انه اذا طبخ فی ماء الاشنان الاخضر محکما کان حبرا احمر غایة. (تذکره  ضریر انطاکی ). صمغ درختی است که بدان رنگ سرخ نمایند نه گیاه هندی که لاک است . شرب مقدار درهم آن نافع است جهت خفقان و یرقان و استسقاء و درد جگر و معده و سپرز و سنگ مثانه و لاغرکننده  اندام است . (منتهی الارب ). «قال ابن البلوی فی کتاب الف با: «اللک » مثقلا فهذاالذی یصبغ به ولکن قال ابن درید: لیس بعربی صحیح »... و الذی فی اللسان : «اللیث : اللک یعنی بالفتح : صبغ احمر یصبغبه جلود المغزی للخفاف و غیرها و هو معروف و الک بالضم : ثفله ، یرکب به النصل فی النصاب . قال ابن سیده : اللکة و اللک بضمهما: عصارته التی یصبغ بها. (المعرب جوالیقی متن و حاشیه  ص 300).
////////////////
///////////
Lac
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Lac (disambiguation).
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4b/Kerria-lacca.jpg/220px-Kerria-lacca.jpg
Lac tubes created by Kerria lacca
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b6/Shellac_varities.png/220px-Shellac_varities.png
Resin secreted by the female lac bug on trees is processed and sold as dry flakes.
Lac is the scarlet resinous secretion of a number of species of lac insects, of which the most commonly cultivated species is Kerria lacca.
Cultivation begins when a farmer gets a stick (broodlac) that contains eggs ready to hatch and ties it to the tree to be infested.[1] Thousands of lac insects colonize the branches of the host trees and secrete the resinous pigment. The coated branches of the host trees are cut and harvested as sticklac.
The harvested sticklac is crushed and sieved to remove impurities. The sieved material is then repeatedly washed to remove insect parts and other soluble material. The resulting product is known as seedlac. The prefix seed refers to its pellet shape. Seedlac which still contains 3–5% impurities is processed into shellac by heat treatment or solvent extraction.
The leading producer of lac is Jharkhand, followed by the ChhattisgarhWest Bengal, and Maharashtra states of India. Lac production is also found in BangladeshMyanmarThailandLaosVietnam, parts of China, and Mexico.
Contents
  [show] 
Etymology[edit]
See also: Lacquer
The word lac is derived from the Sanskrit word lākshā' (लाक्षा), which represents the number 100,000. It was used for both the lac insect (because of their enormous number) and the scarlet resinous secretion it produces. This resin has been used for making traditional and tribal bangles,[2] and still used as sealing wax by the India Post.[3] It is also used as wood finish, skin cosmetic and dye for wool and silk in ancient India and neighbouring areas.[4][5] Lac resin was once imported in sizeable quantity into Europe from India along with Eastern woods.[6][7]
Host trees[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/6/61/Pongamia_pinnata.jpg/170px-Pongamia_pinnata.jpg
Pongam or honge (Millettia pinnata) is a native of India and grows in profusion, generally planted as avenue trees by the forest department. It's renowned for its shade and is well known in traditional uses for its medicinal properties. It is also grown as a host plant for lac insects. The tree is also one of the food plants for common cerulean (Jamides celeno).
Kerria lacca can be cultivated on either cultivated or wild host trees.
·         In India the most common host trees are:
·         Dhak (Butea monosperma)
·         Ber (Ziziphus mauritiana)
·         Kusum (Schleichera oleosa) (reported to give the best quality and yield)[8]
·         In Thailand the most common host trees are
·         Rain tree (Albizia saman)
·         Pigeon pea (Cajanus cajan)
·         In China the common host trees include
·         Pigeon pea ([Cajanus cajan)
·         Hibiscus species
·         In Mexico
·         Barbados nut (Jatropha curcas)
Estimated yields per tree in India are 6–10 kg for kusum, 1.5–6 kg for ber, and 1–4 kg for dhak.[9] The bugs' life cycles can produce two sticklac yields per year, though it may be better to rest for six months to let the host tree recover.[10]
Harvesting[edit]
Lac is harvested by cutting the tree branches that hold sticklac. If dye is being produced, the insects are kept in the sticklac because the dye colour comes from the insects rather than their resin. They may be killed by exposure to the sun.[9]
On the other hand, if seedlac or shellac is being produced, most insects can escape because less coloured pale lac is generally more desired.[9]
Uses[edit]
The use of lac dye goes back to ancient times. It was used in ancient India and neighbouring areas as wood finish, skin cosmetic and dye for wool and silk.[4][5][9] In China it is a traditional dye for leather goods. Lac for dye has been somewhat replaced by the emergence of synthetic dyes,[9] though it remains in use, and some juices, carbonated drinks, wine, jam, sauce, and candy are coloured using it.[11]
Lac is used in folk medicine as a hepatoprotective and anti-obesity drug.[citation needed] It is used in violin and other varnish and is soluble in alcohol. This type of lac was used in the finishing of 18th-century fowling guns in the United States.
Production levels[edit]
India exported significant amounts of sticklac derivatives, especially lac dye, from the 1700s to the late 1800s. Production declined as synthetic dyes emerged, and after the late 1940s, production of seedlac and shellac also declined due to replacement.[9]
In the mid-1950s, India annually produced about 50,000 tons of sticklac and exported about 29,000 tons of lac; by the late 1980s the figures were about 12,000 tons and 7,000 tons, respectively. By 1992-93, India's lac exports fell further to 4,500 tons. In the same period, Thailand's production increased somewhat, with annual lac exports of around 7,000 tons in the 1990s, mainly of seedlac. China exported only about 500 tons of shellac per year in the 1990s but produced more lac internally: 4,000-5,000 tons of sticklac and 2,000-3,000 tons of shellac in Yunnan province, with additional, smaller production in Fujian province. While India, Thailand, and China are the major lac producers, Bangladesh, Myanmar, Vietnam, and Sri Lanka also play small roles.[9]
Species[edit]
·         Kerria lacca - the true lac scale
·         Paratachardina decorella - the rosette lac scale
·         Paratachardina pseudolobata - the lobate lac scale
See also[edit]
·         Carmine (E120) - Another pigment extracted from an insect.
·         Lacquer - A product that was at one time made from lac, but in modern common usage now refers to a separate product with similar properties.
·         Shellac - A protective coating.
References[edit]
1.    Jump up^ Derry, Juliane (2012). "Investigating Shellac: Documenting the Process, Defining the Product" (PDF). Project-Based Masters Thesis, University of Oslo. p. 27. Retrieved 3 July 2014.
4.    Jump up to:a b Franco Brunello (1973), The art of dyeing in the history of mankind, AATCC, 1973, ... The word lacquer derives, in fact, from the Sanskrit 'Laksha' and has the same meaning as the Hindi word 'Lakh' which signifies one-hundred thousand ... enormous number of those parasitical insects which infest the plants Acacia catecu, Ficus and Butea frondosa ... great quantity of reddish colored resinous substance ... used in ancient times in India and other parts of Asia ...
5.    Jump up to:a b Ulrich Meier-Westhues (November 2007), Polyurethanes: coatings, adhesives and sealants, Vincentz Network GmbH & Co KG, 2007, ISBN 978-3-87870-334-1, ... Shellac, a natural resin secreted by the scaly lac insect, has been used in India for centuries as a decorative coating for surfaces. The word lacquer in English is derived from the Sanskrit word laksha. which means one hundred thousand ...
6.    Jump up^ Donald Frederick Lach; Edwin J. Van Kley (1994-02-04), Asia in the making of Europe, Volume 2, Book 1, University of Chicago Press, 1971, ISBN 978-0-226-46730-6, ... Along with valuable woods from the East, the ancients imported lac, a resinous incrustation produced on certain trees by the puncture of the lac insect. In India, lac was used as sealing wax, dye and varnish ... Sanskrit, laksha; Hindi, lakh; Persian, lak; Latin, lacca. The Western word "lacquer" is derived from this term ...
7.    Jump up^ Thomas Brock; Michael Groteklaes; Peter Mischke (2000), European coatings handbook, Vincentz Network GmbH & Co KG, 2000, ISBN 978-3-87870-559-8, ... The word "lacquer" itself stems from the term "Laksha", from the pre-Christian, sacred Indian language Sanskrit, and originally referred to shellac, a resin produced by special insects ("lac insects") from the sap of an Indian fig tree ...
8.    Jump up^ Iwasa, S, 1997. Schleichera oleosa (Lour.) Oken. In Faridah Hanum, I. & van der Maesen, L.J.G. (Eds.): Plant Resources of South-East Asia No. 11. Auxiliary Plants. Prosea Foundation, Bogor, Indonesia. pp. 227-229.
9.    Jump up to:a b c d e f g Green, C. L. (1995). "5: Insect Dyes". Non-Wood Forest Products 4: Natural colourants and dyestuffs. Rome: Food and Agriculture Organization of the United Nations. Retrieved 3 July 2014.
10. Jump up^ Derry, Juliane (2012). "Investigating Shellac: Documenting the Process, Defining the Product" (PDF). Project-Based Masters Thesis, University of Oslo. p. 28. Retrieved 3 July 2014.
11. Jump up^ Flinn, Angel (15 Aug 2011). "Shellac & Food Glaze". Gentle World. Retrieved 3 July 2014.
External links[edit]
·         Insect products
·         Animal dyes
·         Resins
·         Scale insects
//////////
//////////
Ficus septica
From Wikipedia, the free encyclopedia
Ficus septica
Ficus septica.jpg
Ficus septica in Taiwan
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Subgenus:
Sycomorus
Section:
Sycocarpus
Species:
F. septica
Ficus septica
Burm.f.
List[show]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/90/Ceratosolen_sp._on_Ficus_septica_from_South_of_Taiwan.tif/lossless-page1-220px-Ceratosolen_sp._on_Ficus_septica_from_South_of_Taiwan.tif.png
Pollinating fig wasp (Ceratosolensp.) collected on Ficus septica from South of Taiwan
Ficus septica (called Hauli tree in the Philippines, 棱果榕 in China[1] and Taiwan) is a shrub or tree of the family Moraceae living at low altitudes from Northeast India to North Australia (Queensland), and throughout Malesia.[2] It lives on the edge of the vegetation, often in degraded environments. The seeds of this species are dispersed by numerous species, including fruit bats (Megachiroptera) when present.[3]
Contents
  [show] 
Taxonomy[edit]
Ficus septica was described first by the Dutch botanist Nicolaas Laurens Burman in 1768. Two centuries later, E. J. H. Corner listed three varieties for Ficus septicaF. septica var. septicadistributed all over the range of the species; F. septica var. cauliflora limited to Queensland, Australia and the Solomon islands; and F. septica var. salicifolia endemic to the Philippines Islands.[4] Then in the latest Flora Malesiana edition, Cornelis Christiaan Berg put all these varieties in synonymy together under the name Ficus septica.[2] Within the genus, Ficus septica belongs to the subgenus Sycomorus section Sycocarpus subsection Sycocarpus.
Description[edit]
Tree or shrub up to 25 meters.[2] The latex of F. septica is characteristically yellow. Leaves and petioles are both glabrous. Leaves are symmetric, elliptic to oblong. Figs grow often in pairs but can be solitary or in groups of up to four. Figs are depressed-globose to ellipsoid, the apex is flat or concave. Seven to twelve ribs towards to ostiole. At maturity, whitish to yellowish dots appear on the fig. The individuals from Philippines have their stems covered by short hairs while those found in Taiwan are glabrous.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/9d/Ficus_septica_pollinated_figs.JPG/189px-Ficus_septica_pollinated_figs.JPG
Ficus septica pollinated figs
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/38/Ficus_septica_female_fig_at_maturity.JPG/189px-Ficus_septica_female_fig_at_maturity.JPG
Ficus septica female fig at maturity in National Taiwan University Campus, Taipei, Taiwan
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/ee/Ficus_septica_branch_with_unpollinated_fig.JPG/189px-Ficus_septica_branch_with_unpollinated_fig.JPG
Ficus septica branch with unpollinated fig in University of the Philippines Diliman campus, Philippines
Habitat[edit]
Ficus septica trees live up to 1800m in montane forests or secondary growth environments. It can be seen often along rivers. In Taiwan, at the northern limit of its distribution, F. septica lives up to 500m in secondary growths and along roads and coastlines.
Ecology[edit]
Ficus septica is pollinated by fig wasps from the genus Ceratosolen. Usually members of the genus Ficus are pollinated by a single species of pollinating fig wasps specific to each fig species, but recent observations of Ficus septica have shown there to be three pollinating species in the South of Taiwan [5] and two in The Philippines.[6]
The figs of Ficus septica have been reported to be eaten by 22 animal species and among them 14 are bats:[3]
·         Double-eyed fig parrot
·         Unspecified fruit dove
·         Black-naped oriole
·         Northern common cuscus
·         Stein's cuscus
·         Common spotted cuscus
·         Mantled guereza
·         Black rat
·         Lesser short-nosed fruit bat
·         Horsfield's fruit bat
·         Greater short-nosed fruit bat
·         Bare-backed fruit bat
·         Lesser naked-backed fruit bat
·         Long-tongued nectar bat
·         Long-tongued fruit bat
·         Common tube-nosed fruit bat
·         Greater musky fruit bat
·         Geoffroy's rousette
·         Common blossom bat
References[edit]
1.     Jump up^ Wu, Z., Raven, P.H. & Hong, D. (2003). "Ulmaceae through Basellaceae". Flora of China. Volume 5: Ulmaceae through Basellaceae. 5ISBN 1-930723-40-7.
2.     Jump up to:a b c Berg, C.C.; Corner E.J.H. (2005). "Moraceae". Flora Malesiana. I. 17ISBN 1-930723-40-7.
3.     Jump up to:a b Shanahan, M.; Compton, S. G.; So, S.; Corlett, R. (2001). "Fig-eating by vertebrate frugivores: a global review" (PDF). Biological Reviews. 76 (4): 529–72. PMID 11762492doi:10.1017/S1464793101005760. Archived from the original(PDF) on October 26, 2009.
4.     Jump up^ Corner, E. J. H. (1965). "Check-list of Ficus in Asia and Australasia with keys to identification". The Gardens' Bulletin Singapore. (digitised, online, via biodiversitylibrary.org). 21 (1): 1–186. Retrieved 5 Feb 2014.
5.     Jump up^ Lin, R.-C., Yeung, C.K.-L., Fong, J.J., Tzeng, H.-Y. & Li, S.-H. (2011). "The lack of pollinator specificity in a dioecious fig tree: sympatric fig-pollinating wasps of Ficus septica in southern Taiwan". Biotropica. 43: 200–07. doi:10.1111/j.1744-7429.2010.00686.x.
·         WdQ5446640
·         FOC242322470
·         GBIF7262531
·         GRIN16980
·         IPNI123269-3
·         NCBI100573
·         Plant Listkew-2812275
·         Tropicos21302014
·         Ficus

·         Flora of Australia
·         Flora of Malesia
·         Flora of Taiwan