کلز
بکسر کاف و سکون لام و زای معجمه
ماهیت آن
کفته اند حبی است هندی و بسریانی کلزی و برومی سلوفتیج نامند و
کفته اند پوست درختی است هندی و بهندی میده لکری نامند و یحتمل که مغاث هندی باشد جهت
آنکه افعال و خواص این مشابه آنست و غلط کرده کسی که آن را حب کادی و یا بیخ رمان بری
دانسته
طبیعت آن
کرم و تر
افعال و خواص آن
جهت شکستکی استخوان و بی جا شدن عضو و بدر رفتن آن شربا و ضمادا
نافع و در سائر افعال مانند مغاث است و ان شاء اللّه تعالی در حرف المیم خواهد آمد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////
کلز. [ ک ِ ] (اِ) دوایی است که آن را مغاث هندی گویند و آن بیخ
درخت رمان البری است که انار صحرایی باشد، شکستگی و کوفتگی اعضا را نافع است . (برهان
) (آنندراج ). بیخ درخت انار دشتی . (ناظم الاطباء). کلس . قلقلان . (فرهنگ فارسی معین
). حبی است هندی و به سریانی کلزی و به رومی شلوفتیج نامند و گفته اند پوست درختی است
هندی و به هندی میده لکری نامند، یحتمل که مغاث هندی باشد. (از فهرست مخزن الادویه
). و رجوع به کلس شود.
|| کلس . [ ک ِ ] (اِ) بر وزن و معنی کلز است که مغاث هندی باشد.
(برهان ). کلز. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کِلز شود.
|| مغاث . [ م ُ ] (ع اِ) درختی است دو
قیراط از بیخ و ریشه آن مسهل و قی آورنده است
. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). درختی است که به صورت ریشه های ستبر در زمین است
و دارای پوستی است که به سیاهی و سرخی مایل است و برگهایی پهن مانند برگهای ترب ، و
گلی سفید داردو گویند نوعی از سورنجان است . (از اقرب الموارد). بیخ درخت انار صحرایی
است که به عربی رمان البری خوانند و نوعی از آن بغدادی و نوعی هندی است و آن سفید به
زردی مایل می باشد، کوفتگی و شکستگی اعضا را نافع است . (برهان ) ۞ . نام چوب دوایی است و آن پوست
درخت صحرایی است . (غیاث ) (آنندراج ). بیخی است دراز و ستبر و پوست او سیاه مایل به
سرخی و جوفش مابین سفیدی و زردی و بهترین او خوشبوی تلخ مایل به شیرینی است و نزد بعضی
، او بیخ رمان بری است که آن گلنار است و نزد بعضی سورنجان است . و اظهر آن است که
غیر هر دو باشد و از جبال کرخ خیزد و برگش با خشونت و عریض مانند برگ ترب و گلش سفید
و تخمش مانند حب السمنه . و انطاکی گوید قسمی از او در نواحی شام به هم می رسد و در
مصر مستعمل و ضعیف الاثر است . (تحفه حکیم
مومن ). مغاذ. (دزی ج 2 ص 603). معاث . مغیث ۞ . (فرهنگ گیاهی بهرامی ص 464).
بیخ انار دشتی . اصل رمان بری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گیاهی است از تیره پنیر کیان که ریشه آن مورد استفاده دارویی است . رمان بری ، انار صحرایی
.
- مغاث هندی ؛ کلز. (تحفه
حکیم مومن ) (برهان ذیل کلز). و رجوع به کلز شود.
/////////////
/////////
//////////////
Glossostemon bruguieri
From Wikipedia, the
free encyclopedia
|
It has been suggested that this
article be merged into Glossostemon. (Discuss) Proposed since January 2016.
|
Glossostemon bruguieri
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
G. bruguieri
|
Glossostemon bruguieri or Dombeya arabica[1] is a species of flowering plants in the
family Sterculiaceae. It is a shrub with thick long tapering dark colored roots with 70–100 cm in
length and 5–8 cm in breadth,[2] found in Yemen, Iran, Iraq,[3] Egypt,[4] Saudi Arabia, Turkey and Morocco.[5] The dried peeled roots of G.
bruguieri are called in Egypt and Arab countries (Arabic: مُغات moghat). The roots are commonly used
in traditional medicine for many nutritional and medicinal values.
Contents
[show]
Starch is the main component of the dried peeled
roots with 54.5–62.4% (differs according to the climatic region of cultivation)
while protein represents 4.5–8.3%, half of which is aspartic acid. Roots contain high amounts of
non-starch polysaccharides including dietary fibers, pectin and up to 27% of mucilage.[citation needed]
Calcium, magnesium and iron are the main
minerals of the roots. Minor amounts of zinc, manganese and copper have also
been found. Tatakin (4-methoxyisoscutellargin), takakin 8-O-glucoside, takakin 7-O-glucoside, sesamin, chrysophanol, emodin, parietin, bucegin 7-O-glucoside, isoscutellarein, isoscutellarein 7-O-glucoside, methoxsalen, aesculetin, estrone, scopoletin, phytosterols (a mixture of β-sitosterol, stigmasterol and campesterol) and α-amyrin were extracted from G.
bruguieri. The so-called moghatin is a biflavone that has been uniquely discovered in moghat.[citation needed]
Seeds contain around 19.5% protein, 5.0%
mucilage, arabinose (1.8%) and glucuronic acid (14.6%).[citation needed]
In traditional medicine, hot drinks
prepared from dried peeled root powder are used after delivery as a galactagogue. It is used as well for increasing
body weight, as a demulcent agent and for relief of gout pain.[8]
Water extract of G. bruguieri roots
has reversed induced juvenile osteopenia in Sprague Dawley rats. However, human clinical trials are yet to be done.[9]
The unsaponifiable part of the plant leaves was
reported to have stronger acaricidal activity on both the adult and
egg stages of Tetranychus
urticae than other botanical parts of the
plant.[10]
The Italian pharmacist Antonio Bey Figari has mentioned G. bruguieri in his 1864 book entitled
"Studii scientifici sull'Egitto e sue adiacenze, compresa la penisola
dell'Arabia Petrea-Scientific study in Egypt and its surroundings, including
the peninsula of Arabia Petraea." He mentioned that the plant
was coming from Persia to Egypt through the route of Damascus and was prescribed for cachectic patients, tuberculosis, chest diseases, tabes of children
and cases of constitutional syphilis. He thought that Moghat was the main
ingredient of the preparation "Revalenta arabica", that was
being sold in Europe in 18th century, but his idea was wrong because it was
discovered later that the main ingredient of "Revalenta arabica" was
nothing other that lentil. He stated as well that he himself has observed wonderful results using
the plant.[11]
2. Jump up^ Purseglove, J. W. "Tropical
crops, Dicotyledons", 3rd ed.; Wiley: New York, 1974.[page needed]
4. ^ Jump up to:a b Meselhy R. Meselhy (2003), "Constituents from Moghat, the Roots of Glossostemon
bruguieri (Desf.)" (PDF), Molecules, 8:
614–621
5. ^ Jump up to:a b Gamel, T.H.; El-Razek, A.M.
Abd; Damir, A.A. (2010). "Dried Peeled Roots of Glossostemon
bruguieri (Moghat) as a Potential Functional Food". Journal of
Food Processing and Preservation. 34(1): 55–67. doi:10.1111/j.1745-4549.2008.00316.x. INIST:22389984.
6. Jump up^ Ibrahim N, el-Eraky W, el-Gengaihi
S, Shalaby AS (1997). "Chemical and biological evaluation of proteins and
mucilages from roots and seeds of Glossostemon bruguieri Desf. (Moghat)". Plant
Foods for Human Nutrition. 50 (1): 55–61. PMID 9198115. doi:10.1007/bf02436043.
7. Jump up^ El-Sayed NH, Awaad AS, Mabry TJ
(2004). "Phytochemical studies and effect on urine volume of Glossostemon
bruguieri Desf. constituents". Indian Journal of Experimental Biology. 42 (2):
186–9. PMID 15282952. INIST:15422928.
8. Jump up^ Ibn al-Baitar, الجامع لمفردات
الأدوية والأغذية (The Book of Medicinal and
Nutritional Terms)[page needed]
9. Jump up^ Ghareeb DA, El-Rashidy FH,
El-Mallawany S (2014). "Imbalanced Diet Deficient in Calcium and Vitamin D- Induced Juvenile
Osteopenia in Rats; the Potential Therapeutic Effect of Egyptian Moghat Roots
Water Extract (Glossostemon bruguieri)". Iranian Journal of Pharmaceutical Research. 13 (2):
623–35. PMC 4157038 . PMID 25237358.
10.
Jump up^ S. E. EL-GENGAIHI; N. A IBRAHIM;
S. A. A. AMER (April 1999). "Chemical investigation of the lipoidal matter of Glossostemon
bruguieri and the acaricidal activity of its unsaponifiable fraction". Acarologia. 40 (2): 198–204.
11.
Jump up^ Studi scientifici sull'Egitto e le sue adiacenze compresa la Penisola
dell'Arabia Petrea con accompagnamento di carta geografico-geologica del Dott.
Cav. Antonio Figari Bey: t. 2, Band 2. 1865. p. 389.
////////////
حب القلقل
بذر رمان بری بود و بپارسی انار دانهدشتی خوانند و مغاث بیخ
وی است و بمقدار نزدیک بلوبیا بود و در طعم وی اندک تلخی بود و خوشبوی بود و بلون سفید
بود و طبیعت وی گرم و تر بود در دوم و گویند خشک بود و قوت بدنهای مرضی بدهد و فربهی
آورد و چون کنجد و عسل و طبرزد اضافه کنند باه را زیادت کند و بریان کرده نیکوتر بود
و مصلح وی روغن گل و سرکه بود و اگر بسیار خورند هیضه آورد و معده را بگزد اولی آن
بود که با قند یا عسل بخورند و بدل آن بوزن آن تودری سفید بود و چهار دانگ مغز آن مغز
خیارزه و نیم وزن آن ابهل بود و بدل آن بوزن آن مغاث و بوزن آن حب صنوبر بود
صاحب مخزن الادویه مینویسد: قلقل بکسر دو قاف و سکون و دو
لام و به ضم هر دو قاف نیز آمده لغت عربی است و آن را قلاقل و قلقلان بضم قاف اول و
بزر رمان بری نیز گویند بفارسی انار دانهدشتی و بهندی کوارچکنه نامند و بیخ آن مغاث
است و آن نباتی است شبیه به نبات قنب و ساق آن مایل بسرخی است ...
لاتینCASSIAE TORAE SEMINA فرانسهSEMENCES DE CASSE CARREE انگلیسیOVAL
LEAVED CASSIASEEDS
&&&&&&&
کلس
بکسر کاف و سکون لام و سین مهمله لغت عربی است و نیز بعربی نوره
و جیر و بفارسی آهک و بهندی چونه نامند
ماهیت آن
باصطلاح اطبا عبارت از اصداف و حلزونات و قشر بیض و احجاری است
که مبالغه در احراق آن نموده باشند به حدی که خوب سفید و اجزای آن یک سان سوخته شده
باشد و بهترین آن کلس صدف مروارید و پوست تخم مرغ و حجر رخام سفید است که مرمر نامند
و دستور احراق آن آنست که ریزه ریزه نموده در کوزه کرده سر آن را بسته و بکل حکمت کرفته
در تون حمام و یا تنور یک شبانه روز بکذارند پس برآورند و اکر خوب سفید و اجزای آن
یکسان سوخته شده باشد بهتر و الا باز کذارند تا سفید کردد و اکر بسیار خواهند بدستور
خشت خام و کوزۀ خام برای آن کوره سازند و در ان بترتیب چیده و لابلای آن هیزم و بر
بالای آن کل مالیده آتش دهند تا خوب محرق کردد و دستور تکلیس قشر بیض و هرچه خواهند
بهمان نحو است که در کوزه کرده محرق نمایند و نیز دستور احراق قشر بیض مذکور شد هرچند
کلس سفیدتر و اجزای آن متساوی و نرم و خالص باشد بهتر است
طبیعت آب ندیدۀ آن
در آخر اول کرم و در آخر دوم خشک و تا بیست روز قوی القوت و با
حدت و محرق و مقرح جلد می باشد پس ضعیف می کردد و آب دیدۀ قسم حجری آن را تا سه روز
قوت احراق باقی است و بعد از ان مسخن می باشد
افعال و خواص آن
سترندۀ موی خصوصا با زرنیخ که مقوی فعل آنست و مالیدن ثقل عصفر
و برک شفتالو رافع بدبوی آن و روغن کل یاسمین که بهندی روغن چنبیلی نامند با سفیدۀ
تخم مرغ باهم آمیخته نیز و ضماد روغن کل و آرد عدس و توتیای مغسول و کل سرخ سائیده
رافع جراحت آن و کلس مغسول
طبیعت آن
مائل باعتدال
افعال و خواص آن
قاطع نزف الدم و لفوخ آن مکرر و کذاشتن فتیلۀ را که بسفیدی تخم
مرغ آلوده و با آهک آغشته باشند در بینی قاطع رعاف و مالیدن روغن زیتونی که آهک در
ان جوشانیده باشند مانع نزلات و رافع برودت اعضا و ضماد آن مقوی اعضا و حابس اسهال
و محلل اورام بلغمی و نزول آب در اعضا و جهت سوختکی آتش و منع ادرار عرق و با پیه خوک
جهت کشودن دمل و ورم صلب و قروح و جروح نافع و کلس البیض در حبس خون جراحات قویتر خصوص
که با روغن خردل ابیض که بهندی سرسون نامند پارچه تر کرده بدان بر جراحات موضع فصد
و ختنه و غیر اینها کذارند و جهت حکه و جرب و رویانیدن کوشت زخمها و جبر کسر اعضا مجرب
و فرزجۀ آن قاطع خون حیض و سیلان رطوبات از رحم و جریان منی و بدستور خوردن یک حبه
تا دو حبۀ آن با عسل چند روز جهت حبس خون بواسیر و سیلان منی و ودی و مذی مردان و نیز
ضماد آهک صدفی با زردچوبه و قند سیاه هندی که بهندی کر نامند جهت التیام جروح تازه
مجرب و حابس خون آن و تکمید کلس حلزون جهت تسکین اوجاع بارده مؤثر و ضماد نوره مطلقا
با آب زنجبیل تازه و نمک محلل اورام بارده و آب نزول در اعضا که در بنکاله بسیار عارض
می کردد مفید المضار آشامیدن آن قاتل بخشکی دهن و وجع معده و کشیدکی آن و مغص و عسر
البول و غشی و اسهال دموی مصلح آن آشامیدن ادهان و امراق دسمه و لعابات با ادهان مناسبه
و تدهین بدن و سائر تدابیر زرنیخ و زنجفر خورده است و خوردن هرچه در آبی که مکرر آهک
در ان ریخته تصفیه نموده باشند طبخ نمایند کشنده است در اندک زمانی و از اسرار مکتومه
است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
کلس . [ ک ِ ] (معرب ، اِ) ۞ آهک . (منتهی الارب ) (از آنندراج
) (ناظم الاطباء). به عربی آهک را گویند. (برهان ). آهک سفید. (غیاث ). آهک زنده .
حجر مشوی . حجاره مشویه . (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). در اصطلاح علم شیمی ، آهک زنده را گویند که عبارت است از اکسید کلسیم به فرمول
CAO (آهک زنده آهکی است
که در نتیجه حرارت دادن به سنگ آهک (Co3Ca) در کوره بدست می آید).
در حقیقت بر اثر حرارت سنگ آهک تجزیه شده و انیدرید کربنیک آن خارج می گردد و آهک زنده
باقی می ماند، مطابق فرمول زیر:
در اثر حرارت
Cao +Co2 ͢ ____- Ca Co3
آهک زنده + انیدریدکربنیک ی سنگ آهک
آهک زنده را در بنائی بکار می برند و قبل
از بکاربردن روی آن آب می ریزند تا آهک کشته یا شیر آهک (ئیدرات کلسیم ) حاصل شود به
فرمول زیر:
2(OH)Ca ͢ H2O + CaO آهک کشته
(از فرهنگ فارسی معین ). || آهک آمیخته به خاکسترو آن را ساروج
نیز گویند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آهک آمیخته به خاکستر و آن را صاروج نیز
گویند. (آنندراج ). صاروج که با آن بنا کنند. (از اقرب الموارد). آهکی که بدان عمارت
کنند. (غیاث ). صاروج . ساروج . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || پوست مغسول و مسحوق
تخم مرغ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
//////////
/////////
آهک از جمله موادی است که کارآیی آن از
دوران باستان، توسط بشر شناخته شده است و از آن در ساخت انواع بناها و برای اتصال محکمتر
قطعات سنگ یا چوب بکار گرفته میشد.
زمان درازی است که ایرانیان شفته آهکی
(ملات دوغاب آهک و خاک)، ساروج (ملاتدوغاب آهک و خاکستر) و ملات آهک آبی را میشناسند
و با آنها ساختمان میسازند. پس از جنگ جهانی دوم، در کشورهای صنعتی هم برای پایدار
کردن زمین، به ویژه برای پی سازی راه و جلوگیری از روییدن گیاه و رو زدن آب در بستر،
شانهها و دامنههای راه و خیابانهای پرواز و ایستگاههای هواپیما، شفته آهکی مصرف
میشود. با شفته آهکی پی سازی و آب بندی میکنند.[۱]
محتویات [نمایش]
جنس آهک[ویرایش]
جنس آهک بازاری (آهک زنده) بستگی به جسمهای
بیگانه در آن دارد. اگر سنگ آهک بیش از ۹۰٪ وزنش کربنات کلسیم داشته باشد، آهکی که
از آن پخته شود آهک پرمایه و هر گاه کربنات کلسیم کمتر از ۷۵٪ وزنش باشد، آهکی که از آن پخته
شود آهک کم مایه است.[۱]
آهک مرده و آب آهک[ویرایش]
هرگاه بر روی کلسیم اکسید (آهک زنده) آب
ریخته شود، بر اثر واکنش با آب، گرما ایجاد میکند که موجب بخار شدن قسمتی از آب میشود.
در این عمل، آهک بر اثر جذب آب، متورم شده، سپس بهصورت گرد سفیدی در میآید که اصطلاحاً
آهک مرده نامیده میشود (زیرا در تماس با آب، دیگر واکنشی از خود نشان نمیدهد)، این
عمل را شکفته شدن آهک نیز میگویند. هر گاه مقداری آب به آهک مرده اضافه شود، به شیر
آهک تبدیل میشود که اگر آن را صاف کنیم، محلول زلالی که در حقیقت محلول سیرشده کلسیم
هیدروکسید در آب است، حاصل میشود که به آب آهک موسوم است. آب آهک کاربردهای بسیاری
در صنایع شیمیایی دارد. مثلاً در تهیه سدیم هیدروکسید، آمونیاک، هیدروکسید فلزات، پرکلرین
و بهویژه در استخراج منیزیم از آب دریا بکار میرود.[۱]
ویژگیهای آهک[ویرایش]
سفید رنگ است که پس از پختن سنگ آهک به
دست میآید. وزن ویژه آن ۰۸/۳ تا ۳۰/۳ میباشد که بستگی به درجه گرمای پختن سنگ آهک
دارد که هر چه زیادتر شود، آهک پخته، کند تر با آب ترکیب میشود. در گرمای بیش از
۱۰۰۰ درجه، آهک اندکی جمع میشود و سطح رویه اش کمی کاهش مییابد، با آب به کندی ترکیب
شده، شکفتن آن کند میگردد. آهک در گرمای ۲۵۸۰ تا ۲۷۵۰ درجه و فشار یک بار (اتمسفر)
آب میشود. آهک بلوری به شکل مکعب بیرنگ با ته رنگ زرد است. درجه سختی آن به ۳ تا
۴ میرسد. آب به کندی از سطح آهک بلوری به درون آن نشست میکند. اگر گرد بلور آهک را
در آب بریزند ف پس از چند دقیقه با حالت انفجاری مانندی با ترکیب میشود. هر گاه گرد
آهک را در گرمای ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ درجه نگاه دارند، دانههای آن به همدیگر میچسبند و بلور
میگردند که کمکم دانههای بلور شده درشت میشوند.[۱] در عین حال آهک بعنوان یک تنظیم
کننده اسیدی یا بازی بودن مواد مورد استفاده قرار می گیرد در عین حال آهک بعنوان ضد
عفونی کننده در مراکز پرورش دام و طیور مورد استفاده قرار میگیرد.
مصارف[ویرایش]
حرارت: زمانی که آب به آهک زنده اضافه
شود, در طی فراینده هیدراته شدن از خود انرژی گرمایی آزاد می کند.
نور: هنگامی که آهک در حدود 2400 درجه
سانتیگراد حرارت ببیند نوعی درخشش از خود ایجاد می کند. این تولید نور به نور آهک شهرت
دارد و تا قبل از اختراع الکتریسیته کاربرد داشته است.
سیمان: اکسید کلسیم یکی از ضروری ترین
اجزاء تولید سیمان می باشد.
بیو دیزل: در تولید سوخت زیستی بعنوان
یک قلیا کاربرد دارد.
صنایع پتروشیمی: ترکیبی از آهک و فنولفتالین
در منابع ذخیره آب پتروشیمی ها برای تشخیص pH
آب مورد استفاده قرار می گیرد.
کاغذ سازی: از اکسید کلسیم در صنایع کاغذسازی
برای بازیافت هیدروکسید سدیم از کربنات سدیم استفاده می شود.
گچ: مردمان پیش از تاریخ از گچ پایه آهکی
برای ساخت سرپناه استفاده می کردند که برخی از سازه های آن زمان هنوز پس از 19 قرن
پابرجاست.
صنایع شیمیایی و قدرت: از اکسید کلسیم
برای حذف دی اکسید گوگرد از اگزوز در فرایندی معروف به گوگرد زدایی گاز دودکش استفاده
می شود.
نوعي مصرف براي اهك در يكي دو دهه قبل
به وجود امد كه هم سرگرم كننده بود و هم خطرناك
به دليل واكنش سريع اهك با اب اهك را در
بطري هاي پلاستيكي نوشابه مي ريختند و با مقداري اب گرم مخلوط ميكردند بعد از ده دقيقه
گاز حاصله از واكنش اب و اهك بطري را فشرده و منفجر ميكرد (اخطار) اين كار را هرگز
امتحان نكنيد.
در ایران باستان[ویرایش]
شناخت و استفاده از آهک در ایران از سه
هزار سال پیش آغاز شده است. گورهای چمباتمهای که در ناحیه حسنلو پیدا شده دارای سه
متر ژرفا بوده که از شفته آهک پر شدهاند. تاریخ این تمدن به سدههای هفتم و هشتم پیش
از میلاد میرسد. کف کاخهای تخت جمشید از ملاتی سرخ رنگ که در آن آهک به کار رفته
بود، پوشیده شده است.[۱]
//////////
قس جیر در عربی:
الجير صنف من المواد الكيميائية المحتوية على عنصر الكالسيوم. وأهم صنفيها الجير الحي أو غير المطفأ، والجير المطفأ الناتج عن تأثير الماء فيه[1](ومحلوله المشبع يسمى ماء الجير). أما الجير الغث فيحتوي شوائب ولا ينطفئ بسهولة.[2]
- The National Lime
Association (US & Canada)
- The British Lime Association
- The European Lime Association (EULA)
- Glossary by
Robert W. Piwarzyk, Santa Cruz Public Libraries, Ca
//////////////
قس اِهِگ در آذری:
Əhəng — əhəng daşı və təbaşir kimi karbonat dağ süxurlarının,
müəyyən dərəcədə yandırılması nəticəsində əmələ gəlir. Kimyəvi tərkibinə görə,
o demək olar ki tamamilə, əsasən СаО(Bax Kimya-7ci sinif 2015)tərkibli sərbəst
kalsium və maqnezium oksidlərindən ibarətdir. Tikintidə, eləcə də
müxtəlif kimyəvi maddələrin alınması üçün istifadə olunur.
Əvvəllər bir çox yerdə kustar üsullarla istehsal edilirdi,
evlərin interyerinin və eksteryerinin rənglənməsi, ağacların dezinfeksiyası və bəzi dərman məhlulları üçün
istifadə olunurdu.
Azərbaycanda Bakı yaxınlığındakı Suraxanı kəndində tarixən əhəng
istehsalı ilə məşğul olublar. Bunun üçün yerin təkindən çıxan odun bişirdiyi
əhəng daşı və təbaşirdən istifadə edirdilər.
////////////
قس کیرچ در ترکی استانبولی:
Kireç, kireç taşının çeşitli derecelerde (850-1450 °C) pişirilmesi
sonucu elde edilen, suyla karıştırıldığında, tipine göre havada veya suda
katılaşma özelliği gösteren, beyaz renkli, inorganik esaslı bir bağlayıcı madde
türüdür.
////////////
Lime (material)
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Lime is a calcium-containing inorganic material in which carbonates, oxides, and hydroxides predominate. In the strict sense of the term, lime is calcium oxide or calcium hydroxide. It is also the name of the natural mineral (native lime) CaO which occurs as a product of coal seam fires and in altered limestone xenoliths in volcanic ejecta.[1] The word lime originates with its earliest use as
building mortar and has the sense of sticking or adhering.[2]
These materials are still used in large
quantities as building and engineering materials (including limestone
products, cement, concrete, and mortar), as chemical feedstocks, and for sugar refining, among other uses. Lime industries and the use of many of the resulting
products date from prehistoric times in both the Old World and the New
World. Lime is used extensively for wastewater treatment with ferrous sulfate.
The rocks and minerals from which these
materials are derived, typically limestone or chalk, are composed primarily of calcium carbonate. They may be cut, crushed, or pulverized and chemically altered. Burning (calcination) converts them into the highly caustic material quicklime (calcium oxide, CaO) and, through subsequent addition of water, into the less caustic
(but still strongly alkaline) slaked lime or hydrated lime (calcium hydroxide, Ca(OH)2), the process of which is called slaking of
lime. Lime
kilnsare the kilns used for lime burning and slaking.
When the term is encountered in an
agricultural context, it usually refers to agricultural lime, which is crushed limestone, not a product of a lime kiln. Otherwise it
most commonly means slaked lime, as the more dangerous form is usually described more specifically
as quicklime or burnt lime.
&&&&&&&
کلوی
بکسر کاف و ضم لام و سکون واو و یا لغت هندی است و آن را کرج نیز
نامند
ماهیت آن
نباتی است از جنس لبلاب که بر مجاور خود می پیچد و برک آن مدور
بقدر برک لبلاب کبیر و ضخیم و سبز مائل بزردی و پوست ساق آن سفید و چوب ساق آن سطبر
و خوش ریشه مانند چوب اراک و بی ثمر و بی ریشه و چون چوب آن را غرس نمایند سبز کردد
و مستعمل چوب آنست و طعم آن بسیار تلخ و در مطبوخات چوب آن مستعمل و در معاجین و غیر
آن نشاستۀ آن دستور اخذ نشاستۀ آن آنست که چوب آن را نرم کوفته در ظرفی ریزند و آب
بر سر آن کنند و بعد از زمانی چوبهای که بر سر آمده باشد بردارند و آن آب را بریزند
بملایمت و آنچه ته نشین شده بماند باز آب بریزند و بکذارند تا ته نشین کردد پس آن آب
را بریزند و ته نشین آنکه مانند نشاسته است بردارند و بکار برند و این نیز اندک تلخی
دارد
طبیعت آن
کرم و خشک در اول و بعضی تر دانسته اند و اهل هند سرد و خشک
افعال و خواص آن
جهت سرفه و یرقان و غشی و قئ و تقطیع بلغم و اقسام حمیات صفراویه
و بلغمیه نافع و مبهی و مشهی و مولد منی است و اکر با روغن بخورند ریاح و سودا دفع
نماید و اکر با نبات بخورند حدت صفرا را فرو نشاند و اکر با عسل بخورند تقطیع بلغم
نماید و شیرۀ آن در حالتی که سبز و تازه باشد اقوی بود و اکر تازۀ آن بهم نرسد خشک
آن را در آب جوش دهند و مالیدۀ آب آن را بکیرند و این نوع شیره را بهندی ست ورس نامند
و چون عصارۀ آن را طبخ دهند تا غلیظ کردد که خوب بسته شود و حبوب سازند هر حبی بقدر
نخود بزرکی از یک حب تا دو حب آن جهت حبس اسهالات مزمنه و بواسیر قدیمه و حدیثه مجرب
شربا و کلوی که بر درخت نیم پیچیده و تر و تازه باشد جهت اقسام حمیات حتی حمی دق مؤثر
دانسته اند و با اسهال و بدون اسهال نیز می توان داد و سرفه را نیز مفید کفته اند خواه
تنها استعمال نمایند و خواه مرکب با ادویه مناسبه و جهت حمیات مرکبۀ عتیقه و بلغمیۀ
مزمنه با طباشیر سفید و دانۀ هیل بوا هریک دو درم و نبات سفید چهار درم شربتی از یک
مثقال تا دو درم مجرب کفته اند و ست آن یعنی عصارۀ آن را لطیفتر و سریع الاثر دانسته
اند و در حمیات حاره نقوع آن را و نیز نقوع حابس قئ است و در غیر حاره مطبوخ آن را
کاه اصل السوس مقشر و کاه با مویز منقی و کاه با قصب الذریره بهر نحو و هر دوا که مناسب
داند طبیب حاذق دستور اخذ عصاره یعنی ست آن آنست که کلوی تازه را بکیرند و بشویند و
بکوبند و آب صاف شیرین خصوصا آب باران قدری بر ان بریزند و بیفشرند تا آب آن غلیظ برآید
پس آن آب در ظرف سفالی یا چینی پهن کرده بران پارچه بسته که کردوغبار بران نه نشیند
پس بر آفتاب کذارند تا خشک کردد و این بهتر و الطف است و اکر آن آب افشرده را بجوشانند
بر آتش تا غلیظ و منعقد کردد نیز خوب است و لکن لطافت ان قسم کمتر است و اکر الطف از
ان خواهند کلوی تازه را شسته و از میان دو شق نموده خرد کرده یک شب در آب باران بخیسانند
پس مالیده صاف کرده بدون آنکه آن را بکوبند و آن آب را در آفتاب کذارند تا غلیظ و منعقد
کردد و بکار برند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
کلوی . [ ] (اِ) به هندی بقله است و آن
نوعی از لبلاب است . (فهرست مخزن الادویه ).
&&&&&&&
کلهار
بضم کاف عجمی و سکون لام و فتح ها و الف و راء مهمله و آن را کل
کنول نیز نامند لغت هندی است
ماهیت آن
کل نباتی است که در غدیرها و آبهای ایستاده که بهندی تالاب و جهیل
نامند می روید نبات آن شبیه بنبات نیلوفر و از ان قویتر و برک آن پهن تر و کل آن بزرکتر
از کل نیلوفر و مضاعف و رنک آن سفید و سرخ و درهم آمیخته و بسیار خوش منظر و خوش رائحه
و بعضی سفید فقط و در وسط کل آن تخمهای ریزۀ زرد که آن را بهندی کیسر و کنجلک نیز نامند
طبیعت کل آن
سرد و تر
افعال و خواص آن
جهت حمیات صفراویه و یرقان و تسکین عطش مفرط نافع و عرق آن قریب
الفعل بعرق نیلوفر و زردی میان کل آن سرد و خشک مسکن حدت صفرا و قابض شکم و حابس خون
بواسیر و کوزۀ کل آنکه بهندی کنول کته نامند و بعد ریختن برکهای آن ظاهر می کردد و
بشکل سر فواره و نصف کره و در جوف آن خانها می باشد و در هر خانه دانۀ باد و غلاف یکی
سبز اندک ضخیم و دیکر سفید نازک و مغز آن دو پارچه مانند مغز بادام و سفید و شیرین
طعم لذیذ خصوص نازک آنکه صلب نکشته باشد و در وسط مغز آن زبانۀ سبزرنک و تلخ طعم طبیعت
مغز آن نیز سرد و تر و رسیدۀ صلب آن خشک و دیرهضم و مسکن حدت صفرا و خون و سوزش اعضا
و سبزی میان مغز آن نیز سرد و تر جهت حمیات حاده نافع و ساق کل آن را امرتال و بیخ
آن را شانوک کویند سرد و خشک اند و مبهی محرورین و قابض اسهال و مسکن حدت صفرا و خون
و سوزش اعضا
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
نیلوفر. [ ف َ ] (اِ) ۞ نیلوفر معمولی یا نیلوفر آبی
۞ گیاهی است از تیره نیلوفرهای آبی که نزدیک به تیره آلاله ها است . این گیاه آبزی است و در مناطق گرم
و معتدل می روید. برگهایش قلبی شکل و مسطح است . درازای دمبرگ طویل است و برگها در
سطح آب شناورند. این گیاه را غالباً به عنوان یک گیاه زینتی در استخرها و حوضچه ها
می کارند. ساقه خزنده این گیاه که در کف برکه ها و حوضچه ها می خزد به
عنوان قابض در تداوی به کار می رود. از دانه های آن نیز جهت جلوگیری از ازدیاد قوه
باه استفاده می شود ۞ .
نیلوفربزرگ : گونه ای نیلوفر آبی است که
در برکه ها و حوضچه های نواحی گرم می روید. برگهای این گونه نیلوفر آبی دارای پهنه وسیع و جالب توجهی هستند به طوری که قطر پهنه برگهایش تا دو متر هم می رسد. لبه برگهایش که مانند دایره وسیعی بر سطح آب قرار می گیرند به طرف بالابرگشته
است همین برگشتگی لبه برگهای این گیاه به طرف
بالا با توجه به وسعت پهنه برگها حالت یک قایق
کوچک مدوری را به برگهای این گیاه داده است به طوری که می تواند وزن طفلی را که بر
روی آن قرار گیرد تحمل کند. گلهایش نیز نسبةً بزرگ و داری گلبرگهای فراوانی هستند.
رنگ گلبرگهای محیط گل سفید است و هرچه بیشتر به طرف مرکز گل متوجه شویم رنگ گلبرگها
متمایل به قرمز می شود. میوه اش کروی شکل و خاردار است و دانه هایش محتوی نشاسته فراوان و خوراکی است ازین جهت این گیاه را ذرت آبی
۞ نیز گویند.
نیلوفر سفید: یکی دیگر از گونه های نیلوفر
آبی است که گلهای سفید دارد ۞ .
نیلوفر هندی ۞ : گیاهی است از تیره نیلوفرهای آبی که گلهایی شبیه نیلوفر آبی معمولی
دارد. برگها و گلهایش بر خلاف نیلوفر معمولی از سطح آب در حدود یک متر بالاتر قرار
می گیرد. دوگونه ازاین گیاه شناخته شده است یک گونه آن که دارای گلهای زردرنگ است و خاص مناطق گرم آمریکای
جنوبی است . گونه دیگر دارای گلهای سفید یا
قرمز است و در مناطق گرم آسیا و اروپا می روید. دانه هایش ذخائر غذائی فراوان دارند
و به باقلای مصری و الفول المصری موسومند.
نیلوفر باغی ۞ : گونه ای نیلوفر یا پیچک است
که بیشتر به نام لبلاب موسوم است . این گیاه خودرو است و به سرعت تکثیر می یابد گلهایی
به رنگ سفید یا گلی دارد و در اکثر نقاط ایران در مزارع و باغچه ها می روید و نموش
هم سریع است .این گیاه اگر در زمینی بروید که نزدیکش گیاهی یا تکیه گاهی نباشد روی
زمین می خزد، اما همین که به تکیه گاه یا گیاه دیگری رسید دور آن می پیچد و از آن بالا
می رود. از برگهایش به عنوان سبزی آش استفاده می کنند، خوراک خوبی نیز برای دامها محسوب
می شود. اما این گیاه زیان زیادی به مزارع خصوصاً مزارع غلات و کتان و شاهدانه می رساند
چون از رشد آنها جلوگیری می کند. ریشه کن ساختن آن نیز دشوار است زیرا ریشه های نازکش
در اعماق زمین فرومی رود و از هر تکه کوچک
یک پیچک تازه می روید. نامهای دیگر این گیاه حشیشه مهبوله و لوایه و پیچک باغی و لبلاب و لبلاب صغیر
و علیق و مداد و طربوش الغراب و قهقهه و لبینة و عصب صغیر و بور طخیله است .
نیلوفر پیچ هندی ۞ : گونه ای نیلوفر یا پیچک است
که دارای ساقه های خزنده و برگهائی پوشیده از کرک و گلهائی به رنگهای زیبای ارغوانی
یا بنفش یا سفیداست که به صورت خوشه مجتمع می باشند. منشاء اصلی این گیاه امریکای مرکزی
است اما در شمال افریقا و فرانسه نیز کشت می شود. ریشه های متورم این گیاه دارای
40 درصد مواد نشاسته ای و 20 درصد قندهای مختلف و 4 درصد مواد پروتیدی است ، از این
جهت مورد تغذیه قرار می گیرد و مانند سیب زمینی از آن استفاده می شود. در جنوب ایران
به ویژه بلوچستان گونه هائی از این گیاه می روید که در زبان محلی آن را گجر لاهوری
می نامند. نامهای دیگر این گیاه حب النیل و عجب و قرطم هندی و حسن الساعه وحب العجب
و دمةالعشاق و مرچایی و زیرکی و عجب گیاه و چهارمرجه است .
نیلوفر صحرائی ۞ : یکی از گونه های نیلوفر باغی
است که پایا است و ساقه بالارونده و پیچنده
دارد و گلهایش سفیدرنگ است . بزرگی گلها بین 3 تا 4 سانتی متر است و در اکثر مزارع
و بیابانها به حالت وحشی می روید. نامهای دیگرش : سکرجا و لبلاب کبیر و پیچک صحرائی
و اقسیان و حبل المساکین و عشاق الشجر و عصب و بدسغان و بدشغان و بداسغان و بدشگان
وبدسکان و کف الکلب و راحةالکلب است .
نیلوفر فرنگی :انواع نیلوفر که در عهد
ناصرالدین شاه از اروپا به ایران آوردند. (فرهنگ فارسی معین ). نیلوفر در تداول امروزی
قسمی پیچک است . گل آن چون شیپوری است به رنگ آبی سخت مطبوع یا سرخ کم رنگ و لطیف ،
در نهایت صفا و طراوت که صبح زود باز شود و چند ساعت پس از زدن آفتاب بپژمرد. گل ازرق
. آفتاب پرست . گل کبود. (یادداشت مولف ).
نیلوفر از اسپرغم هاست . (ذخیره خوارزمشاهی ). نیلوفر اسم فارسی است و کرنب الماء
عبارت از اوست ، بیخش مانند زردک و ساقش نرم و طولش به قدر عمق آبها، برگش به سطح آب
و ثمرش به قدر سیبی شبیه به قبه خشخاش و در
آن تخمهای عریض سیاه و بالزوجت و گلش بیرون آب و اکثر او کبود و بعضی سرخ و آن هندی
است و بعضی مایل به زردی و تیرگی و بعضی گویند که بری او نیز می باشد. (از تحفه حکیم مومن ). گلی است معروف که با آفتاب از آب سر
برمی آورد و باز با آفتاب فرومی رود. (از برهان ). نبات او در مرغزارها و آب ها ایستاده
بود و بعضی در آب پنهان باشد و باقی نبات او بر روی آب بود و گل او سفید بود شبیه به
شکوفه سوسن و میان گل او زعفرانی بود. (از
ترجمه صیدنه بیرونی ). آن را نینوفر نیز گویند، فارسی است ،
و آن در آب ایستاده روید. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کلمه ای اعجمی است
و گفته اند که مرکب از دو جزء است : «نیل » که بدان رنگرزی کنند و «فر» که به معنی
پر و جناح است ، فکانه قیل : مجنح بنیل ، لان الورقة کانها مصبوغة بالجناحین . (از
اقرب الموارد). نیلوفر دو قسم باشد آفتابی و ماهتابی ، آفتابی سرخ باشد به وقت طلوع
آفتاب شکفته می شود و به هندی آن را کول [کنول] گویند. دیگر ماهتابی و آن دو نوع است
یکی سفید محض و دیگر سفید مایل به کبودی . این هر دو نوع به وقت شام شکفته می شود و
در ادویه یونانیان همین را به کار برند. و
خان آرزو در چراغ هدایت نوشته که نیلوفر سوای گل معروف است که درآب روید، گلی است دیگر
که بیاره آن بر درخت دیگر پیچد و آن نیلی باشد.
(از غیاث اللغات ). و رجوع به انجمن آرا و فرهنگ رشیدی شود :
کبت نادان بوی نیلوفر بیافت
خوشش آمد سوی نیلوفر شتافت
وز بر خوشبوی نیلوفر نشست
چون گه رفتن فراز آمد نجست .
رودکی .
///////////
لاله مردابی یا لاله تالابی یا لوتوس
(نام علمی: 'Nelumbo nucifera') یا لوتوس هندی (به انگلیسی: Indian Lotus) نام یکی از گونههای
سرده ثعلهباقلا است. یکی از اشتباهات رایج یکی دانستن این گیاه و نیلوفر آبی مصری
یا همان نیلوفر آبی است که با توجه کردن به مرکز گل میتوان به تفاوت این دو گیاه پی
برد.
آغاز دوره گلدهی لاله آبی اواخر خرداد
تا اوایل تیر و پایان دوره گل دهی اواخر تابستان است. لاله مردابی از گیاهان شناوری
محسوب میشود که ریشه آن در داخل آب قرار داشته و ساقه و برگها و گل در خارج از آب
ولی در تماس با آن یعنی به شکل شناور در سطح آب مشاهده میشود.
لاله مردابی گل ملی کشور هند و ویتنام
است.[۱][۲]
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ «ASEAN National Flowers» (انگلیسی). ASEAN. بازبینیشده در ۱
آوریل ۲۰۱۲.
پرش به بالا ↑ «National Flower of India» (انگلیسی). iloveindia. بازبینیشده در ۲
آوریل ۲۰۱۲.
//////////
قس نَّيْلَم جَوْزِيّ، نَّيْلَم هندي،
لوتس مقدس، لوتس هندي در عربی:
النَّيْلَم الجَوْزِيّ أو النَّيْلَم الهندي أو اللوتس المقدس أو اللوتس الهندي (الاسم العلمي:Nelumbo nucifera) ويسمى أيضا ب اللوتس الأفريقي (بالإنجليزية: Indian Lotus) أو (بالإنجليزية: Sacred Lotus) هو نوع من النباتات يتبع جنس النيلم من الفصيلة النيلمية[1][2]. نبات مائي معمر ذو جذور
ريزومية. الأوراق قرصية كاملة الاستدارة، يتوسطها ساق قوي طولها من 30 -100، فتصبح
طافية فوق سطح الماء. الأزهار كبيرة بيضاء أو وردية يصل قطرها من 30 سم وتظهر في
اواخر الربيع والصيف والثمار كثيرة الثقوب.
يتكاثر النبات بالبذور والريزومات.
واحتلت الزهرة دورا هاما في حياة المصريين القدماء فكان يقدمونها للضيوف للتحية،
ونقشوها على معابدهم وقدموها قربانا على مذابح الآلة.
يتميز نبات اللوتس الطويل ذو الجذور
المجوفة بلونه البني ونسيجه المقرمش الصلب.وهو ينمو في المستنقعات وله اوراق خضراء
كبيرة تستعمل لمعالجة مرض ذات الرئة،وتطفو زهرته البيضاء التاجية
الشكل على وجه الماء. وتكثر زراعته في الصين.[3]
محتويات
[أظهر]
يفضل تناول اللوتس مطهواً على طريقة
التقلية السريعة في الخضر الجذرية الأخرى مثل القرطب أو الاعشاب البحرية مثل الاراٌميوالهيجيكي ،أو يسلق على طريقة
(النيشيمي) مع الشيتاكي والفجل الأبيض أو داخل صلصة
التتبيل.كما تتوافر اللوتس بشكل جذور مجففة أو مسحوق أو بذور.
تساعد اللوتس على اذابه الدهون
والمخاط من الرئتين والشعب الهوائية والحلق والجيوب الانفية خاصة الدهون المتكونة
من استهلاك منتجات الالبان أو البيض.كما يساعد شاي جذور اللوتس على تهدئة احتقان
الرئة وازالة اي مشكلات في الجيوب الانفية ،كما يخفف أيضا من
السعال المزمن. وتساعد اللصقة الطبية المصنوعة من جذور اللوتس على تفتيت وازالة
المخاط المترسب في الجهاز التنفسي.
السعرات الحرارية الموجودة في 100 غ
من الكوزو = 347 سعرة حرارية.
اللوتس
- النيلومبو
- نباتات تعرف بإسم لوتس أو لوطس
- قائمة نباتات مصر القديمة
- زنبق الماء المصري الأبيض
- بشنين
أزرق
- النيلوفر
- النينوفر
- زهرة الأهوار
- طعام المايكروبيوتك الموسع لمرين نور وكمال مزوق(بتصرف).
//////////
قس فیندیقچالی شاناگوله؟! در آذری:
Fındıqcalı
şanagüllə
Vikipediya, açıq
ensiklopediya
?Fındıqcalı
şanagüllə
|
||||||||||||||
|
||||||||||||||
Elmi adı
|
||||||||||||||
Fındıqcalı şanagüllə və ya Hind lotusu(lat. Nelumbo nucifera)[1] — şanagüllə cinsinə
aid bitki növü.[2]
/////////////
قس در دیوهی (مالدیوی):
////////////
قس کمال در هندی:
कमल (वानस्पतिक नाम:नीलंबियन न्यूसिफ़ेरा (Nelumbian nucifera)) वनस्पति जगत का एक पौधा है जिसमें बड़े और सुन्दर फूल खिलते हैं। यह भारत का राष्ट्रीय पुष्प है। संस्कृत में इसके नाम हैं - कमल, पद्म, पंकज, पंकरुह, सरसिज, सरोज, सरोरुह, सरसीरुह, जलज, जलजात, नीरज, वारिज, अंभोरुह, अंबुज, अंभोज, अब्ज, अरविंद, नलिन, उत्पल, पुंडरीक, तामरस, इंदीवर, कुवलय, वनज आदि आदि। फारसी में कमल को 'नीलोफ़र' कहते हैं और अंग्रेजी में इंडियन लोटस या सैक्रेड लोटस, चाइनीज़ वाटर-लिली, ईजिप्शियन या पाइथागोरियन बीन।
कमल का पौधा (कमलिनी, नलिनी, पद्मिनी) पानी में ही उत्पन्न होता है और भारत के सभी उष्ण भागों में तथा ईरान से लेकर आस्ट्रेलिया तक पाया जाता है। कमल का फूल सफेद या गुलाबी रंग का होता है और पत्ते लगभग गोल, ढाल जैसे, होते हैं। पत्तों की लंबी डंडियों और नसों से एक तरह का रेशा निकाला जाता है जिससे मंदिरों के दीपों की बत्तियाँ बनाई जाती हैं। कहते हैं, इस रेशे से तैयार किया हुआ कपड़ा पहनने से अनेक रोग दूर हो जाते हैं। कमल के तने लंबे, सीधे और खोखले होते हैं तथा पानी के नीचे कीचड़ में चारों ओर फैलते हैं। तनों की गाँठों पर से जड़ें निकलती हैं।
//////////
قس سروجا در باسای اندونزی:
Seroja atau lotus (Nelumbo
nucifera Gaertn.) adalah spesies tumbuhan
air tahunan dari genus Nelumbo yang berasal dari India. Di Indonesia tanaman ini sering kali
disebut teratai (Nymphaea) walaupun sebenarnya keduanya tidak
berkerabat. Seroja memiliki tangkai bunga tegak dan bunganya tidak mengapung di
permukaan air, sebagaimana pada teratai. Seroja pernah dikenal dengan nama
binomial Nelumbium speciosum (Willd.) atau Nymphaea
nelumbo.
////////
قس هاسه در ژاپنی:
//////////
قس کنول در پنجابی:
کنول پھلوالے بوٹیاں دے پدمنی ٹبر دی اک ونڈ اے۔ ایہ اک سدابہار پانی بوٹا اے جیہڑا ٹراپیکی ایشیاء دا واسی اے. دنیا دیاں کئی تھانواں تے پھلواریاں وچ اگایا جاریا اے۔ ایہ ھندستان دا سرکاری پھل اے۔
کنول پانی دا بوٹا اے۔ ایہدی جڑ اسفنج ورگی ہوندی اے تے چھپڑ یا تلآ وچ پانی دے تھلے مٹی دے اندر ہوندی اے۔ پانی دی پدھر تے پتے تردے نیں۔ پتیاں دا گھیر 60 سینٹی میٹر تک ہوندا اے۔ پھل 20 سینٹی میٹر تک گھیر دا ہوسکدا اے۔ کنول گلابی چٹے تے کریم رنگ دے پھلآلا بوٹا اے۔ اے چھپڑاں تے پانی چ اگدا اے تے ایدے پتے پانی تے تردے ریندے نیں۔ ایدا تنا کنڈیاں نال پریا ہوندا اے۔
ایہ پاکستان توں لے کے ویتنام تک ہوندا اے۔ مسجداں، مندراں، تے گردواریاں دے گنبد کنول دے پھل ورگے ہوندے نیں اس لئی اینوں مزہبی طور تے اہم سمجھیا جاندا اے۔
///////////
قس هینت لوتوس در ترکی استانبولی:
Hint lotusu (Nelumbo nucifera), Nelumbonaceae familyasına bağlı bir su bitkisi
türü. Hint lotusu, günümüz Vietnam'ından Afganistan'a kadar uzanan geniş bir alanda hem süs
hem de besin amacıyla yetiştirilmektedir. Hindistan ve Vietnam'ın ulusal çiçeğidir. Antik
Mısır'da, bu bitki türü
bilinmiyordu, daha sonraları Pers akınları zamanında bu ülkeye sokulmuştu. Eski
Mısırlılar mavi nilüfer, ya da diğer adlarıyla "mavi lotus" ve
"kutsal lotus" çiçeği olan Nymphaea caerulea'ya kutsal çiçek olarak inanıyorlardı.
///////////
قس کنول در اردو:
کنول تالابوں جھیلوں اور ندی نالوں میں پایا جانے والا سدا بہار پودا اور اسکا پھول ہے۔ کنول افغانستان سے لے کر ویتنامتک پھیلے ہوے علاقے میں پایا جاتا ہے۔ مغربی یورپ میں اسے ماہر فطرت جوزف بینکس 1787ء میں لے گیا۔
اس پودے کی جڑیں تو مٹی کے اندر ہوتی ہیں جب کہ پتے پانی کی سطح پر تیرتے رہتے ہیں۔ پھول کی ڈنٹھل پانی کی سطح سے کافی انچ اوپر اور مضبوط ہوتی ہے۔ ایک پودا 3 میٹر کے علاقے میں پھیل سکتا ہے۔ اس کے پتے کا قطر 60سنٹی میٹر اور اسکے پھول کا 20 سنٹی میٹر ہو سکتا ہے۔
//////////
Nelumbo nucifera
From Wikipedia, the
free encyclopedia
Nelumbo nucifera
|
|
Kingdom:
|
|
Clade:
|
|
Clade:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
N. nucifera
|
·
Nelumbium speciosum Willd.
·
Nymphaea nelumbo
·
Nymphaea stellata
|
Nelumbo nucifera, also known as Indian lotus, sacred lotus, bean
of India, Egyptian bean or simply lotus, is
one of two extant species of aquatic plant in the family Nelumbonaceae. The Linnaean binomial Nelumbo nucifera (Gaertn.) is the currently recognized name for this species, which has been
classified under the former names, Nelumbium speciosum (Willd.) and Nymphaeanelumbo, among others. (These names are obsolete
synonyms and should be avoided in current works.) This plant is an aquatic
perennial. Under favorable circumstances its seeds may remain viable for many
years, with the oldest recorded lotus germination being from that of seeds
1,300 years old recovered from a dry lakebed in northeastern China.[1]
Native to Tropical Asia, and Queensland, Australia,[2][3] it is commonly cultivated in water gardens. It is also the national flower of India, and Vietnam.
Lotus root, cooked, no salt
|
|
Nutritional value per 100 g
(3.5 oz)
|
|
278 kJ (66 kcal)
|
|
16.02 g
|
|
0.50 g
|
|
3.1 g
|
|
0.07 g
|
|
1.58 g
|
|
(11%)
0.127 mg
|
|
(1%)
0.01 mg
|
|
(2%)
0.3 mg
|
|
(6%)
0.302 mg
|
|
(17%)
0.218 mg
|
|
(2%)
8 μg
|
|
(5%)
25.4 mg
|
|
(33%)
27.4 mg
|
|
(3%)
26 mg
|
|
(7%)
0.9 mg
|
|
(6%)
22 mg
|
|
(10%)
0.22 mg
|
|
(11%)
78 mg
|
|
(8%)
363 mg
|
|
(3%)
45 mg
|
|
(3%)
0.33 mg
|
|
Other constituents
|
|
Water
|
81.42 g
|
|
|
·
Units
|
|
Percentages are
roughly approximated using US recommendations for adults.
Source: USDA Nutrient Database |
The distinctive dried seed heads, which resemble the spouts
of watering cans, are widely sold
throughout the world for decorative purposes and for dried flower arranging.
Boiled, sliced lotus roots used in various Asian cuisines
The flowers, seeds, young leaves, and "roots"
(rhizomes) are all edible. In Asia, the petals
are sometimes used for garnish, while the large leaves are used as a wrap for
food, not frequently eaten (for example, as a wrapper for zongzi). In Korea, the leaves and petals
are used as a tisane. Yeonkkotcha(연꽃차) is made with dried petals of white lotus and yeonipcha (연잎차) is made with the leaves. Young lotus stems are used as a salad ingredient
in Vietnamese cuisine. The rhizome (called ǒu (藕) in pinyin Chinese, ngau in
Cantonese, Nelum Ala(නෙළුම් අල) in Sinhala, thambou in Meitei, kamal kakri in Hindi, renkon (レンコン, 蓮根) in Japanese, and yeongeun (연근) in Korean) is used as a vegetable in soups,
deep-fried, stir-fried, and braised dishes; the roots are also used in
traditional Asian herbal medicine. The petals, leaves, and rhizomecan also all be eaten raw, but there
is a risk of parasite transmission (e.g., Fasciolopsis buski): it is therefore
recommended that they be cooked before eating.
Lotus rootlets are often pickled with rice vinegar, sugar, chili and/or garlic. It has
a crunchy texture with sweet-tangy flavours. In Asian cuisine, it is popular with salad, prawns, sesame oil and/or coriander leaves. Lotus roots have been
found to be rich in dietary fiber, vitamin C, potassium, thiamin, riboflavin, vitamin B6, phosphorus, copper, and manganese, while very low in saturated fat.[citation needed]
The stamens can be dried
and made into a fragrant herbal tea called liánhuā cha (蓮花茶) in Chinese, or
(particularly in Vietnam) used to impart a
scent to tea leaves. This Vietnamese lotus tea is
called trà sen, chè sen, or chè ướp sen.
The lotus seeds or nuts
(called liánzĭ, 蓮子; or xiān
liánzĭ, 鲜莲子, in Chinese) are quite versatile,
and can be eaten raw or dried and popped like popcorn, phool makhana. They can
also be boiled until soft and made into a paste, or boiled with dried longans and rock sugar to make a tong sui (sweet soup). Combined with
sugar, lotus seed paste becomes one
of the most common ingredients used in pastries such as mooncakes, daifuku, and rice flour pudding.[10]
In South Indian states, the lotus stem is sliced, marinated with
salt to dry, and the dried slices are fried and used as a side dish. In Kerala
(in Malayalam "താമര") and Tamil Nadu, this end product is called " Thamara
Vathal". In Sri Lanka, finely sliced lotus rhizome cooked with coconut
milk and spices is a popular curry known as Nelum Ala Vyanjanaya (නෙළුම් අල ව්යංජනය). In Vietnam, the
bitter tasting germs of the lotus seeds are also made into a tisane (trà tim
sen).
A unique fabric from the lotus plant fibers is produced only
at Inle lake, Union of Myanmar and is used for weaving special
robes for Buddha images
called kya thingahn (lotus robe).
Vishnu holding the
lotus, also sitting on it and wearing a lotus-bud crown.
Hindus revere it
with the divinities Vishnu and Lakshmioften portrayed on a pink lotus in
iconography. In the representation of Vishnu as Padmanabha (Lotus navel), a lotus issues
from his navel with Brahma on it.
Goddess Sarasvati is portrayed
on a white-colored lotus.
Often used as an example of divine beauty, Vishnu is often
described as the "Lotus-Eyed One". Its unfolding petals suggest the
expansion of the soul. The growth of its pure beauty from the mud of its origin
holds a benign spiritual promise. In Hindu iconography, other deities, like Ganga and Ganesha are often depicted with lotus
flowers as their seats.
One who performs his duty without
attachment, surrendering the results unto the Supreme Lord, is unaffected by
sinful action, as the lotus is untouched by water.
I love the lotus because while growing from mud, it is
unstained.
Many deities of Asian religions are depicted as seated on a
lotus flower. In Buddhist symbolism, the lotus
represents purity of the body, speech, and mind as if
floating above the muddy waters of attachment and desire. According to legend[citation needed], Gautama Buddha was born with the ability to
walk with lotus flowers blooming everywhere he stepped. In Tibet,
Padmasambhava, the Lotus-Born, is considered the Second Buddha, having brought
Buddhism to that country by conquering or converting local deities. In
Christianity, the St. Thomas Cross features a lotus underneath a
cross.
In the classical written and oral literature of many Asian
cultures the lotus is present in figurative form, representing elegance,
beauty, perfection, purity and grace, being often used in poems and songs as
an allegory for ideal feminine attributes.
In Sanskrit the word lotus (padma पद्म) has many synonyms. Since the lotus thrives in
water, ja (denoting birth) is added to synonyms of water to
derive some synonyms for the lotus, like ambuja (ambu= water +
ja=born of), neerja (neera=water + ja= born of), pankaj, pankaja, kamal, kamala, kunala, aravind, arvind, nalin,nalini and saroja[13] and names derived from the
lotus, like padmavati (possessing lotuses) or padmini (full
of lotuses).[14]These names and derived versions are
often used to name girls, and to a lesser extent boys, in India, Nepal and Sri Lanka, as well as in many other countries
influenced by Indic culture, like Thailand, Cambodia, Indonesia and Laos.
Drawing in turn on these beliefs, the international Bahá'í community
adopted this symbolism in the design of the Lotus Temple in New Delhi, India.
The lotus flower is also the state flower of several Indian
states, including Karnataka, Haryana, and Andhra Pradesh.[15]
The flavonol miquelianin (Quercetin 3-O-glucuronide), as
well as the alkaloids (+)-1(R)-coclaurine and (−)-1(S)-norcoclaurine, can be found in the leaves of N.
nucifera.[16] The plant also contains nuciferine and aporphine.
/////////////
/////////////