موندی
بضم میم و سکون واو و خفای نون و کسر دال مهمله و یا لغت هندی است
ماهیت آن
نباتی است هندی کثیر المنافع و از قبیل نجم و بیاره با شاخهای مفروش
بر زمین و برک آن شبیه ببرک پودنه و از ان ضخیم تر و مزغب و کل آن سرخ مائل ببنفشی
و مدور شبیه بتکمه و خوش بو فی الجمله شبیه ببوی کلاب و طعم آن اندک تلخ و منبت آن
صحراها و مزارع و در هند و عظیم آباد و بنکاله کثیر الوجود
طبیعت آن
در دوم کرم و تر و با قوت قابضه
افعال و خواص آن
مقوی اعضای رئیسه و قوی و ارواح و معده و محلل و ملطف و مفتح و
در تلطیف و تفتیح قریب بچوب چینی به حدی که از عرق و بول و رائحۀ شارب آن بوی آن می
آید و جهت رفع خفقان و توحش و یرقان و زردی بشره و امراض صفراوی و سوداوی و رحم و حرقه
البول و اورام و بثور مانند خنازیر و دمامیل و اورام جمیع اعضا نافع و آشامیدن عرق
آنکه بدستور کلاب عرق کشند جهت خفقان و وسواس سوداوی و صفراوی و تحلیل مواد بلغمیه
و تقویت قوی و ارواح و سائر امراض مذکوره و جرب و قوبا و حکه و امثال اینها نافع بشرط
مداومت بر ان که از سه مثقال تا پنج مثقال ابتداء شروع نمایند و روزی دو مثقال بیفزایند
تا هر مقدار که موافقت نماید و مرض رو بتخفیف و انحطاط آورد پس بتدریج کم نمایند و
در ایام آشامیدن از حموضات و لبنیات و بقول و اغذیۀ غلیظه و آشامیدن آب بسیار سرد و
یا بسیار کرم و امتلا و حرکات نفسانی و بدنی و جماع و حمام اجتناب نمایند و اکر نمک
را تقلیل نمایند بهتر است و اقتصار بر اغذیۀ لطیفه و آب نیمکرم نمایند و در امزجۀ قویه
شروع از ده مثقال نمایند و بتدریج یک مثقال یا دو مثقال بیفزایند و جرم آن را نیز اهل
هند مستعمل دارند و نبات آن را در هنکام تازکی با بیخ و برک و کل کنده در سایه خشک
می نمایند پس نرم سوده با آرد کندم و روغن و شکر بطریق حلوا پخته روزی موافق برداشت
مزاج می خورند جهت حفظ قوای حیوانی و بدنی و منع موی از سفیدی و اسقاط و نیز بطریق
سفوف با اشربۀ مناسبه می آشامند جهت امور مذکوره و تخم آن را کفته اند اکر با شیر هر
روز مقدار یک کف بخورند قوت حیوانی بخشد و کل آن را اکر تا چهل روز بخورند نیز همان
خاصیت بخشد و نبات آن را قبل از بکل آمدن چون با بهنکره سائیده بروغن و عسل آمیخته
تا چهل روز بخورند موی را سفید نکرداند و نیز نزد اهل هند مشهور است که چون غنچۀ کل
آن را در اول سال درست بلع نمایند در ان سال از ازار رمد محفوظ می مانند یک غنچۀ آن
یک سال دو غنچۀ آن دو سال و همچنین مجرب می دانند و بیخ آن را اکر تا یک سال بخورند
نیز جهت سیاه کردن موی نافع و چون بیخ آن را نیم کوفته در آب بخیسانند آن مقدار که
نم بردارد پس با روغن یاسمین چرب کرده در شیشه کرده بطریق قرع معکوس مقطر نمایند و
هر روز یک دانک آن را با برک تانبول در زمستان بخورند نفع عظیم بخشد و تقویت قوی و
ارواح نماید و امراض باردۀ رطبه را دفع سازد و بدستور چون آب تازه نبات آن را با کل
و بیخ بکیرند و با روغن کنجد بقدر ربع آن با آتش ملائم طبخ دهند تا روغن بماند و صاف
نموده هر روز مقدار دو درم آن را صبح ناشتا بخورند تا چهل و یک روز درین مدت از جماع
و ترشی و بادی پرهیز نمایند تقویت باه بحدی بخشد که شرح نتوان نمود و چون بیخ آن را
در ظرف مسی با دستۀ چوب نیم خوب بسایند و سحق نمایند با آب چندانکه سیاه رنک کردد پس
پنبه پاکیزه را بدان تر نموده خشک کرده نکاه دارند و عند الحاجت قدری از ان پنبه با
آب تر کرده بر چشم صاحب رمد کذارند تسکین درد و وجع آن نماید و نیز نوعی از موندی می
شود که آن را بهندی مهاموندی نامند و کل آن بزرکتر از نوع اول جهت تعدیل اخلاط بسیار
نافع و در باقی خواص و افعال قریب بنوع اول است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
موندی . [ ] (اِ) به هندی کماذریوس است
. (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کماذریوس شود.
///////////
کماذریوس . [ ک َ ذَ ] (معرب ، اِ) رجوع
به کمادریوس شود.
//////////////
کمادریوس . [ ک َ دَ ] ۞ (معرب ، اِ) لغتی است یونانی
۞ و معنی آن به عربی بلوط الارض
باشد و آن گیاهی است سبزرنگ و بسیار تلخ و آن را در ابتدای استسقا دهند نافع است .
(برهان ) (آنندراج ). ماخوذ از یونانی ، بلوط الارض . (منتهی الارب ). کماذریوس ، معرب
از یونانی .مانداروی تلخ . (فرهنگ فارسی معین ). خامادریوس . (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). معرب از خامادریوس است که به معنی بلوط الارض باشد، نباتی است طولش قریب به
قدرشبری و برگش ریزه و در شکل و رنگ و تشقق شبیه به برگ بلوط و طعم او تلخ و با اندک
تندی و گلش بنفش و ریزه و منبت او سنگلاخها و تخمش ریزه تر از انیسون و باحدت و در
تموز یافت می شود و قوتش تا هفت سال باقی است . (تحفه حکیم مومن ذیل کماذریوس ). شیخ الرئیس در مفردات
قانون گوید: و عشبه یسمی عندالیونانیین بلوط الارض لان له اوراقاً صغاراً شبیهة بورق
البلوط ۞ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
////////////
بلوط الارض . [ ب َل ْ لو طُل ْ اَ ]
(ع اِ مرکب ) گیاهی است که برگ آن به برگ کاسنی ماند. (منتهی الارب ). گیاهی است که
برگ آن به هندباء ماند. (از اقرب الموارد). اسمی است مشترک بر کمادریوس و بربیخ . نباتی
که برگش مثل برگ کاسنی عریض و منبت او ریگزارها. (از تحفه حکیم مومن ). شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید یونانیان
کماذریوس را بلوط الارض گویند چه او را برگهای خرد است مانند برگ بلوط. (یادداشت مرحوم
دهخدا). کماذریوس . (الفاظ الادویة). به لغت اهل خباز جراست . (اختیارات بدیعی ). به
یونانی دربوس است . (مخزن الادویة). کمدریس . (فرهنگ فارسی معین ). خامادریوس .
////////////
/////////
///////////
Conopodium majus
From Wikipedia, the free encyclopedia
Conopodium majus
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. majus
|
Conopodium
majus is
a small perennial herb,
whose underground part resembles a chestnutand is sometimes eaten as a wild or
cultivated root vegetable.
The
plant has many English names (many of them shared with Bunium bulbocastanum,
a related plant with similar appearance and uses) variously including kippernut, cipernut, arnut, jarnut, hawknut, earth
chestnut, groundnut, and earthnut. From its
popularity with pigs come the names pignut, hognut,
and more indirectly Saint Anthony's nut, for Anthony the Great or Anthony of Padua, both patron saints of swineherds. (See groundnut, earthnut, and hognut for
other plants which share these names.)[1]
The
plant is common through much of Europe and parts of North Africa. It grows in woods and fields,
and is an indicator of
long-established grassland.
It
has a smooth, slender, curving stem, up to 1 m high, much-divided leaves,
and small, white flowers in many-rayed
terminal compound umbels.
The
rounded "nut" (inconsistently described by authorities as a tuber, corm,
or root) is similar to a chestnut in its brown
colour and its size (up to 25 mm in diameter), and its sweet, aromatic
flavour has been compared to that of the chestnut, hazelnut, sweet potato, and Brazil nut. Palatable and nutritious, its
eating qualities are widely praised, and it is popular among wild food foragers, but it remains a
minor crop, due in part to its low yields and difficulty of harvest.
Contents
[show]
"A
description of them were needless, for every child knows them. Government and
virtues: They are something hot and dry in quality, under the dominion of
Venus; they provoke lust exceedingly, and stir up those sports she is mistress
of; the seed is excellent good to provoke urine; and so also is the root, but
it does not perform it so forcibly as the seed doth. The root being dried and
beaten into powder, and the powder being made into an electuary, is a singular
remedy for spitting and pissing of blood, as the former chestnut was for
coughs."- Nicholas Culpeper's Complete
Herbal[2]
Never
found on alkaline soils in the wild.[3] See the plants
native habitat for other ideas on its cultivation needs. This species responds
to cultivation by producing larger tubers.[4] With careful
selective breeding it is probably possible to produce a much more productive
plant.[5]
Pignut in early spring in
Scotland.
Seed
- sow spring in a cold frame. Germination is usually quick and good. Prick out
the seedlings into individual pots as soon as they are large enough to handle
and plant them out when in early summer. It is also possible to sow in situ,
though this requires a lot more seed to produce the same amount of plants from
a protected sowing. Division in late summer as the plant dies down.
2.
Jump up^ "Chestnut
(Earth)". Culpeper's Complete Herbal. W. Foulsham and Co.
p. 87. ISBN 0572002033.
5.
Jump up^ Ken Fern Notes from observations,
tasting etc at Plants For A Future and on field trips.