کسب
بضم کاف و سکون سین و باء موحده لغت عربی است و نیز بعربی التخ
و بفارسی کنجاره و کشنو و بشیرازی خره و بهندی کهلی نامند
ماهیت آن
ثفل چیزها است که از انها روغن کرفته باشند مانند حبوب و لبوب و
بزور و غیرها و از مطلق آن مراد ثفل دهن کنجد است و بعضی کفته اند جرم آنست که در ان
مطلق دهنیت نمانده باشد
طبیعت و افعال و خواص آن
ثفل هر چیز در طی ذکر آن مذکور شد و می شود ان شاء اللّه تعالی
و بالجمله بسیار ثقیل و ردی الغذاء و مولد نفخ و ریاح و سده است و از خوردن کسب خروع
هیضه عارض می کردد علاج آن علاج تربد خورده است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////
کسب . [ ک ُ ] (ع اِ) کنجاره روغن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ثفل روغن
و عصاره آن و معرب است . (از اقرب الموارد).
نخاله هرتخمی که روغن آن را گرفته باشند.
(یادداشت مولف ). کنجاره . (دهار). کنجاره
روغن و آن ثفل روغن است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). کسبه . (از برهان ) :
قوم گفتندش که هین اینجا مخسب
تا نکوبد جانستانت همچو کسب .
مولوی .
گروهی چو گاوان پروارخسب
تهی مغز و آکنده پیکر ز کسب .
حاج سیدنصراﷲ تقوی (از هنجار گفتار).
|| کنجاره . [ ک ُ رَ / رِ ] (اِ) به معنی کنجار است که نخاله کنجد و هر تخم که روغن آن را کشیده باشند. (برهان
). نخاله کنجد و امثال آن را گویند که روغن
او را کشیده باشند. کنجار. (فرهنگ جهانگیری ). کنجاله . نخاله کنجد و امثال آن که روغن آن را کشیده باشند و ثفل
آن باقی مانده باشد. (انجمن آرا). کسبه باشد. کنجار. (صحاح الفرس ). ثفل مغزی بود که
روغن او را کشیده باشند. (فرهنگ اسدی ). آنچه بعد از کشیدن روغن ثفل کنجد و غیره ماند.
(غیاث ). کذب .عصاره . کنجال . کسب . کزب . شجر. ثفل مغزی که روغن آن را کشیده باشند.
هر چیزی چون انگور و کنجد و کرچک و امثال آنها که کوفته یا فشرده و آب و یا روغن آن
گرفته باشند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
مغزک بادام بودی بازنخدان سپید
تا سیه کردی زنخدان را چو کنجاره شدی
.
اورمزدی .
|| کزب . [ ک ُ ] (ع اِ) کنجاره روغن . (منتهی الارب ). کنجاره روغن و تفاله
میوه ها که عصیر آنها را گرفته باشند. (ناظم الاطباء). کسب و آن تفاله روغن است . (از اقرب الموارد). رجوع به کسب شود.
|| درختی است . (منتهی الارب ). یک نوع درخت صلب . (ناظم الاطباء). درخت صلب . (اقرب
الموارد).
///////////
کنجاله، در قدیم کنجاره، کنجار و کُنجیده هم نامیده میشد.
بازمانده هر چیزی چون انگور، کنجد، سویا، کرچک و امثال آنها که کوفته یا
فشرده و آب و یا روغن آن گرفته شدهباشد کنجاله نامیده میشود. کلزا، تخم پنبه، گوآر، آفتابگردان، هسته زیتون، و... از دیگر دانههایی
هستند که از آنها کنجاله بهدست میآید.
کنجالهها از نظر پروتئین و مواد غذایی غنی هستند و
برای خوراکدهی به ماکیان، ماهیها و دیگر حیوانات
ارزشمند هستند. کنجالهها را معمولاً پیش از فروش به قطعات کوچکتر میشکنند یا
آرد میکنند. کنجاله برخی دانهها از جملهکرچک و درخت جلا برای خوردن سمی است و از آنها تنها به عنوان کود بهره میگیرند.
کنجالههای روغنی به خاطر داشتن میزان پروتئین بالا، میتواند به عنوان مکمل غذایی در نظر گرفتهشود. شماری از کنجالههای
روغنی به ویژه انواع خوراکی آن، برای فرایندهای زیستشناختی به عنوان سوبسترا، پیشنهاد شدهاند. از آنها
در فرایند تخمیر برای تولید آنزیمها، آنتیبیوتیکها، قارچها، ویتامینها و آنتیاکسیدانها و سایر موارد استفاده شدهاست.[۱]
می توان در ترجمه از واژه "کنجاره" یا
"کنجاله" به جای واژه biomass استفاده کرد.
|
- لغتنامه
دهخدا، سرواژه کنجاره
1.
پرش به بالا↑ پیراوی ونک، زهرا و شرقی،
عبدالعلی، کنجالههای روغنی و کاربردهای بیوتکنولوژی آنها، علوم تحقیقات دانشگاه
آزاد اسلامی و پژوهشکده علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
- Encyclopædia Britannica—oil cake.
- Manandhar, Narayan P (April 1, 2002). Plants and People of Nepal.
Timber Press. ISBN 0-88192-527-6. Page 279.
///////////
قس در عبری با فیلترشکن!
/////////////
Press cake
From Wikipedia, the free encyclopedia
Press Cake
|
|
Place of origin
|
|
Oil cakes
Cocoa cake
A press
cake or oil cake is the solids remaining after pressing something to extract the liquids. Their
most common use is in animal
feed.
Some
foods whose processing creates press cakes are olives for olive oil (pomace), peanuts for peanut oil, coconut flesh for coconut cream and milk (sapal), grapes for wine (pomace), applesfor cider (pomace),
and soybeans for soy milk (used to make tofu) (this is called okara) or oil. Other common press
cakes come from flax seed
(linseed), cottonseed, and sunflower seeds. However, some specific
kinds may be toxic, and are rather used as fertilizer, for example cottonseed
contains a toxic pigment, gossypol, that must be removed
before processing.[1]
In
Nepal the oil cake of the Persian walnut is used for
culinary purposes, and it is also applied to the forehead to treat headaches.[2] In some regions it
is used as boiler fuel as a means of reducing energy costs, for which it is
quite suitable.[3]
2.
Jump up^ Manandhar, Narayan
P (April 1, 2002). Plants and People of Nepal. Timber Press. ISBN 0-88192-527-6. Page 279.
3.
Jump up^ Clay, Jason W
(January 1, 2004). World Agriculture and the Environment. Island
Press. ISBN 1-55963-370-0. Page 268.
&&&&&&&
کستی
بکاف تازی در بنکاله عنب الثعلب است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
عنب الثعلب . [ ع ِ ن َ بُث ْ ث َ ل َ
] (ع اِ مرکب )میوه گیاهی سرخ و گرد که تاجریزی
و داردست و سپنگور و روپاس نیز گویند. (ناظم الاطباء). سگ انگور. (آنندراج ). سگنگور.
(دهار). نباتی است که بستانی آن کاکنج و بری آن فنا نامیده میشود. (از اقرب الموارد).
رَزَه . (لغت محلی شوشتر - خطی ). رجوع به تاجریزی شود.
|| سگ انگور. [ س َ اَ ] (اِ مرکب ) سگنگور. گیاهی است ۞ علفی و یکساله از تیره بادنجانیان که در حقیقت یکی از گونه های تاجریزی
محسوب میشود. ارتفاعش در حدود نیم متر است و در کنار گردابها و اراضی مزروع اغلب نقاط
اروپا و هندوستان و آمریکای شمالی و ایران (خراسان ) میروید. ریشه اش مایل بسفیدی وساقه
اش راست و برگهایش بیضوی و کامل و کم و بیش دندانه دار و سبز تیره است گلهای آن کوچک
و سفید است . میوه سگ انگور کروی شکل است و
پس از رسیدن بنفش تیره میشود، عنب الثعلب ، تاجریزی سیاه . (فرهنگ فارسی معین ). دارویی
است که آن را بتازی عنب الثعلب گویند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به عنب الثعلب و سگنگور
شود.
//////////////
تاج ریزی سیاه(عنب الثعلب)
دسته بندی
تاج ریزی، عنب الثعلب، انگور روباه
Solanum nigum
به فارسی روباه تربک و روباه تورک نیز
به معنی انگور روباه و به اصفهانی تاجریزی نامند؛ ثمر درختی است و انواع میباشد
از بستانی و بری و جبلی و هر یک نر و ماده دارد و ثمر آن دو خوشه و در هر خوشه ده
دوازده دانه و دانههای آن سیاه مدور رخو میباشد.
بستانی آن در دوم سرد و خشک و با حرارت فاعله و گفتهاند سرد در اول و خشک در دوم و مخدر آن بارد یابس در سوم و مخدر و منوم(دارو که خواب آورد) آن شبیه به افیون و ضعیفتر از آن، عنبالثعلب مجنن(مادۀ بری) در چهارم خشک و از سموم است
خواص آن: لطیف کننده و مسکن حرارت و تشنگی و با نیروی قبض همراه و رادع و حل کننده ورم های گرم است. ضماد برگ کوبیده و نرم آن برای رفع سردرد و تورم پرده های دماغ مفید و با رعایت دستورهای معین محلول و بخور آن برای آب ریزش بینی نافع می باشد استعمال آن در ترکیب با سایر داروها و رعایت دستورات خواب آور بوده و تورم های بناگوش و امراض گوش و حلق و بینی را رفع و عصاره آن برای تسکین و قلع دردهای چشم مفید و مؤثر است. غرغره آب برگ آن تورم های حلق و درد دندان را برطرف و ضماد آن بر معده و برای ورم آن و التهاب سایر اعضا و تورم های گرم مفید و در ترکیب با شکر تمام تورم های داخلی وامراض احشاء را از بین برده و مسهل اخلاط سوداوی و رافع دل پیچه و استفراغ و ورم مقعد و استسقای گرم است. برای علاج جنون و پاک کردن امعاء با توجه به نیروی قبضی که دارد مفید است. حمول آن برای احتباس حیض و رطوبت های ترشحی و تورم ها ی داخلی مفید است و ضماد آن برای جلوگیری از تورم های گرم ظاهری و داخلی پوست و سوختگی آتش و زخم های آبله و چرکی شدن آن و سرطان های مترشح نافع و معالج است. عنب الثعلب مجنن دارای طبع خشک در چهارم و از سموم کشنده است
خواص عمومی حاکی از استعمال آن به میزان یک مثقال(6875/4گرم) تا چهار مثقال کشنده است که دارای علامات خشکی زبان و رنگ پریدگی و سکسکه و استفراغ خون بسیار و ترشح مخاطی است که در دهان شبیه به شیر است. استعمال آن به هیچ وجه تجویز نشده است
افعال و خواص دیگر آن: ملطف و مسکن حرارت و تشنگی و با قوت قابضه و رادعه[1] و محلل اورام حاره، (امراض الراس و الصداع) ضماد برگ نرم سائیده آن جهت صداع و ورم مجرای تنفسی دماغ و به دستور نطول[2] بدان و بخور آن جهت نزلات و آشامیدن یک مثقال ریشه بیخ آن با شراب خواب آور، ضماد آن بر بناگوش جهت تحلیل ورم آن و قطره برگ آن نیم گرم چند مرتبه جهت امراض گوش و بینی، غرغره با آب برگ آن جهت اورام حلق و درد دندان، ضماد آن بر معده جهت ورم آن و التهاب آن و سایر اعضا و اورام حاره و آشامیدن چهار اوقیه آن با شکر محلل اورام باطنیه و امراض احشا و مسهل اخلاط مراریه و رافع مغص[3] و زحیر[4] و ورم مقعده و استسقای حار ، آشامیدن تخم مخدر آن مدر بول و شکستن سنگریزه های کلیه و مثانه و مبرد[5] و مانع احتلام[6]، آشامیدن آب آن جهت اورام باطنیه حاره و ضماد آن جهت منع اورام حاره ظاهریه و باطنه و سوختگی آتش و زخم آبله و زخم ساعیه و سرطان متقرح خصوصاً با آرد جو.ن نرم سوده آن جهت صداع و ورم وتتتنتنت
دنانتا
بستانی آن در دوم سرد و خشک و با حرارت فاعله و گفتهاند سرد در اول و خشک در دوم و مخدر آن بارد یابس در سوم و مخدر و منوم(دارو که خواب آورد) آن شبیه به افیون و ضعیفتر از آن، عنبالثعلب مجنن(مادۀ بری) در چهارم خشک و از سموم است
خواص آن: لطیف کننده و مسکن حرارت و تشنگی و با نیروی قبض همراه و رادع و حل کننده ورم های گرم است. ضماد برگ کوبیده و نرم آن برای رفع سردرد و تورم پرده های دماغ مفید و با رعایت دستورهای معین محلول و بخور آن برای آب ریزش بینی نافع می باشد استعمال آن در ترکیب با سایر داروها و رعایت دستورات خواب آور بوده و تورم های بناگوش و امراض گوش و حلق و بینی را رفع و عصاره آن برای تسکین و قلع دردهای چشم مفید و مؤثر است. غرغره آب برگ آن تورم های حلق و درد دندان را برطرف و ضماد آن بر معده و برای ورم آن و التهاب سایر اعضا و تورم های گرم مفید و در ترکیب با شکر تمام تورم های داخلی وامراض احشاء را از بین برده و مسهل اخلاط سوداوی و رافع دل پیچه و استفراغ و ورم مقعد و استسقای گرم است. برای علاج جنون و پاک کردن امعاء با توجه به نیروی قبضی که دارد مفید است. حمول آن برای احتباس حیض و رطوبت های ترشحی و تورم ها ی داخلی مفید است و ضماد آن برای جلوگیری از تورم های گرم ظاهری و داخلی پوست و سوختگی آتش و زخم های آبله و چرکی شدن آن و سرطان های مترشح نافع و معالج است. عنب الثعلب مجنن دارای طبع خشک در چهارم و از سموم کشنده است
خواص عمومی حاکی از استعمال آن به میزان یک مثقال(6875/4گرم) تا چهار مثقال کشنده است که دارای علامات خشکی زبان و رنگ پریدگی و سکسکه و استفراغ خون بسیار و ترشح مخاطی است که در دهان شبیه به شیر است. استعمال آن به هیچ وجه تجویز نشده است
افعال و خواص دیگر آن: ملطف و مسکن حرارت و تشنگی و با قوت قابضه و رادعه[1] و محلل اورام حاره، (امراض الراس و الصداع) ضماد برگ نرم سائیده آن جهت صداع و ورم مجرای تنفسی دماغ و به دستور نطول[2] بدان و بخور آن جهت نزلات و آشامیدن یک مثقال ریشه بیخ آن با شراب خواب آور، ضماد آن بر بناگوش جهت تحلیل ورم آن و قطره برگ آن نیم گرم چند مرتبه جهت امراض گوش و بینی، غرغره با آب برگ آن جهت اورام حلق و درد دندان، ضماد آن بر معده جهت ورم آن و التهاب آن و سایر اعضا و اورام حاره و آشامیدن چهار اوقیه آن با شکر محلل اورام باطنیه و امراض احشا و مسهل اخلاط مراریه و رافع مغص[3] و زحیر[4] و ورم مقعده و استسقای حار ، آشامیدن تخم مخدر آن مدر بول و شکستن سنگریزه های کلیه و مثانه و مبرد[5] و مانع احتلام[6]، آشامیدن آب آن جهت اورام باطنیه حاره و ضماد آن جهت منع اورام حاره ظاهریه و باطنه و سوختگی آتش و زخم آبله و زخم ساعیه و سرطان متقرح خصوصاً با آرد جو.ن نرم سوده آن جهت صداع و ورم وتتتنتنت
دنانتا
منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد
حسین عقیلی علوی خراسانی شیرازی
کلید واژگان
///////////////////
///////////
//////////
عنب الثعلب[2] أو الكشمش الشائك[3][4][5] هو نوع نبات، اسمه العلمي Ribes
uva-crispa أو Ribes
grossularia،
وهو من جنس الكشمشمن الفصيلة الكشمشية، موطنه شمال أوروبا و أمريكا ، النبات جنبة
شائكة يمكن تربيتة علي أسلاك فيأخذ أشكالا مختلفة ثمرته عنبه كبيرة الحجم كروية أو
مطاولة عليها شعرات أو ملساء يختلف لونها تبعا للأصناف فمنها الأخضر الفاتح أو الداكن و الأصفر والأحمر بدرجاته و البنفسجي مخطط بخطوط طويله وتمتاز
بوجود الميسم بطرفها وتؤكل الثمار غضة " طازجة " أو علي هيئة مربي أو في
الفطائر ، وينجح النبات بالبلاد الباردة ويجود بالأراضي الثقيلة الرطبة ، ويتكاثر
بالبذور أو الأوتاد أو الأشطاء أو التقسيم.
1. ^ تعدى إلى الأعلى ل:أ ب مذكور في : الأنواع النباتية، الإصدار الأول،
المجلد 1 — معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي: http://biodiversitylibrary.org/page/358220— المؤلف: كارولوس لينيوس — العنوان : Species
Plantarum — المجلد:
1 — الصفحة: 201
2.
^ Gooseberry حسب بنك باسم للمصطلحات
العلمية؛ مدينة الملك عبد العزيز للعلوم
والتقنية، تاريخ الوصول: 05 02 2017.
///////////
Gooseberry
From Wikipedia, the free encyclopedia
This article is about one species in the
genus Ribes, the European
gooseberry. For other plants see Ribes and List
of plants known as gooseberry. For other uses, see Gooseberry
(disambiguation).
Gooseberry
|
|
Cultivated Eurasian gooseberry
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
R. uva-crispa
|
The gooseberry (/ˈɡuːsbɛri/ or /ˈɡuːzbɛri/ (American and northern British)
or /ˈɡʊzbəri/ (southern British)),[2] with scientific names Ribes
uva-crispa (and syn. Ribes grossularia), is
a species of Ribes (which also
includes the currants).
It
is native to Europe, northwestern Africa, west, south and southeast Asia.[3] Gooseberry bushes produce an edible
fruit and are grown on both a commercial and domestic basis. The species is
also sparingly naturalized in scattered locations in North America.[4]
Although
usually placed as a subgenus within Ribes, a few taxonomists treat Grossularia as
a separate genus, although hybrids between gooseberry and blackcurrant (e.g., the jostaberry) are possible. The subgenus Grossularia differs
somewhat from currants, chiefly in their spiny stems, and in that their flowers grow one to three together on short
stems, not in racemes. It is one of several
similar species in the subgenus Grossularia; for the other related
species (e.g., North American Gooseberry Ribes hirtellum), see the genus
page Ribes.
&&&&&&&
کسموقا
بفتح کاف و سکون سین و ضم میم و سکون واو و فتح قاف و الف و کسمیوقا
بکسر میم و ضم یاء مثناه تحتانیه و سکون واو نیز آمده اسم نبطی است
ماهیت آن
شیخ ابن بیطار نوشته غافقی کفته که مسعودی در کتاب سموم بیان نموده
که آن حشیشی است منبسط بر روی زمین مدور قطر آن بقدر یک فترکه طول ما بین انکشت سبابه
و ابهام است برک آن شبیه ببرک مرزنجوش طعم آن لزج شبیه بطعم نبق کوچک عفص و آن را خشک
کرده نکاه می دارند
طبیعت آن
کرم و خشک
افعال و خواص آن
عند الحاجت در آب مالیده بعقرب کزیده می خورانند در حال تسکین می
نماید
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
کسول
بضم کاف و سین و سکون واو و لام
ماهیت آن
ابن تلمیذ تصریح نموده که آن ثمری است بقدر انکشتی و در رنک و شکل
شبیه بخیارشنبر اندک عریض و تخم آن بقدر خیارشنبر منبت آن بلاد روم
طبیعت آن
سرد و خشک و بسیار قابض
افعال و خواص آن
آشامیدن یک درم آن قاطع خون و اسهال دموی و ذرور آن در رفع نزف
الدم جراحات بیعدیل است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
کسوندی
بفتح کاف و ضم سین و سکون واو و نون و کسر دال و یا و کسونجی* بجیم
بجای دال نیز آمده لغت هندی است
ماهیت آن
نباتی است هندی تا بیک قامت انسان و زیاده نیز و شاخهای آن انبوه
و مائل به بنفشی و برک آن شبیه ببرک سنامکی و حلبه و کل آن زرد
طبیعت آن
کرم و خشک
افعال و خواص آن
جهت دفع سمیت سموم مشروبه و تعدیل فساد اخلاط و سعال نافع و خورانیدن
آن بدواب جهت سرفۀ آنها که کنار نامند مفید و چون قدری از بیخ نوع سیاه آنکه بهندی
کالی کسوندی نامند با چند دانۀ فلفل نرم سوده حبوب ساخته بمار کزیده بخورانند شفا یابد
و ضماد آب بیخ تازۀ آن با صندل جهت قوبا نافع است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
Negro Coffee Herb
Negro coffee is known as kasundi in Hind and
kasari, kasamarda in Sanskrit. The leaves of this plant are cooked in a variety
of ways and consumed to clear the stomach of impurities. Its leaves, flowers,
seeds, bark and root all possess high medicinal value.
 ITS USES
·
Paralysis: Grind
leaves of Negro coffee with butter and apply regularly on Paralytic part and
you can see the improvement in the movement of the organs.
·
Skin care: Leaves
and root bark is to be washed, dried and ground into fine powder and store in a
bottle. When required take little powder add butter and apply on bruises
injuries, boils, skin infections etc.
·
Prevention from diseases: Roast the seeds and grind them to powder. Add the powder to
boiling water and make decoction. Add milk and sugar to the decoction and drink
the coffee to cleanse your blood from impurities and protect you from diseases.
·
Good for kidneys: Roast the seeds and store powder in a bottle. If you take ½
spoon powder with one spoon honey, it is a sure shot remedy for frequent
urination. It should be taken one hour before meal twice a day.
·
A remedy for conception: A handful of Negro coffee leaves powder and 2g (¼ spoon) of
roasted pippal powder (long Pepper) add these two to a glass of cow milk and
consume on empty stomach after the fifth day of your monthly period for one
week and stop again do this next month. If you do this for three consecutive
months, you will definitely conceive.
·
To reduce the swelling in Elephantiasis: The bark of the stem is to washed dried
and powdered. Daily take about 2g (about ¼ of tea spoon) of powder mixed with
pure cow ghee one hour before meal daily twice. You can increase the dosage to
5g (one tea spoon) gradually to affectively reduce the swelling. When you start
taking this you may suffer from loose motions so start from very little and
increase the dosage.
·
Good for respiration: Peel the outer layer of the root clean it, dry and then
powder it. This powder is to be taken 2 to 3g one hour before meal along with
honey to get rid of excess dirty water that is retained in body and gives
relief from breathlessness.
·
To stop the bleeding: Negro coffee leaves can give relief to injuries by stopping
the bleeding. Grind the leaves and press the extract on the injury and then
make poultice of the leaves. This stops the bleeding as well as reduces the
pain and cures the injury faster.
·
Night blindness: Take the flowers of Negro coffee tree crush the flowers and
take the extract by squeezing in a clean cloth. One or two drops of this in the
eyes for one week will cure the night blindness.
·
Anti-dote to poison: It is anti -dote for snake bite. About 20g of leaves and 12
pepper pods grind to paste and take the extract. Give this to the affected
person along with little water. Make poultice of fresh leaves on the snake
bite. If you do this two to three times he will be relieved of snake poison.
These
are a few remedies I have given of this wonderful plant. These remedies come very
handy in an emergency in remote areas where there is no medical facility
nearby.
By
Nibhanapudi Suguna
///////////////
////////////
cassia occidantalis
کسوندی ، کمبا ، کالکا چھنڑا
//////////
Senna occidentalis
From Wikipedia, the free encyclopedia
Coffee senna
|
|
Senna occidentalis flower
|
|
Kingdom:
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
(unranked):
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Subfamily:
|
|
Tribe:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
S. occidentalis
|
Cassia caroliniana, C. ciliata Raf.
C. falcata L. C. foetida Pers. C. laevigata sensu auct. non Prain nonWilld. C. macradenia, C. obliquifolia, C. occidentalis, C. occidentalis L. var. arista sensu Hassk. C. occidentalis L. var. aristataCollad. C. planisiliqua C. torosa Cav. Ditrimexa occidentalis (L.) Britt.& Rose |
Vernacular
names include : ʻauʻaukoʻi in Hawaii, septicweed,[2] coffee senna, coffeeweed, Mogdad coffee, negro-coffee, senna
coffee, Stephanie coffee, stinkingweed or styptic
weed.[citation needed]
The
plant is reported to be poisonous to cattle.[3] The plant contains
anthraquinones. The roots contain emodin[4] and the seeds
contain chrysarobin (1,8-dihydroxy-3-methyl-9-anthrone)
and N-methylmorpholine.[5]
Contents
[hide]
In
Jamaica the seeds are roast, brew and serve as tea to treat Diuretic, hemorrhoids,
gout, laxative, rheumatism, diabetes, rheumatis.
Coffee Senna seeds
Mogdad
coffee seeds can be roasted and used as a substitute for coffee. They have also
been used as an adulterant for coffee. There
is apparently no caffeine in mogdad coffee.
Despite
the claims of being poisonous, the leaves of this plant, Dhiguthiyara in
the Maldivian language,[6] have been used in the
diet of the Maldives for centuries[7] in dishes such
as mas huni and also as a
medicinal plant.[8]
Almost
all parts (leaf, root, seeds) of the plant are used as food and medicine by
tribal populations in India. However, consumption of
Bana Chakunda seeds has been identified as a possible cause of death of tribal
children due to acute Encephalopathy (see Acute HME syndrome). [9] [10] Once the plant was
identified as the cause, the number of deaths plummeted.[11]
C.
occidentalis L. Sp. Pl. 377. 1753; DC. Prodr. 2 : 497.
1825 ; Baker, in Hook. F. Fl. Brit. Ind. 2: 262, 1878; Heinig, Enum. 401.
1907 ; Ohashi in Hara, Fl. E. Himal. 144. 1966; Deb. D.B. Fl. Tripura
State 1 : 119. 1981; C. planisiliqua L. Sp. Pl. 377.
1753; Senna occidentalis Roxb. Fl. Ind. 2 : 343. 1832.
Plant:- Annual undershrub,
subglabrous, foetid, few feet high.
Leaves:- Alternate, compound,
paripinnate; rachis channelled, presence of a gland at the base of the rachis;
stipulate, stipules obliquely cordate, acuminate; leaflets 4–5 pairs, size
(3.7 cm X 2 cm- 7 cm X 3.5 cm),obate to oblong- lanceolate;
acuminate, margin ciliate, glabrous or pubescence.
Inflorescence:- Axillary corymb and
terminal panicle.
Flowers:- Complete, bisexual,
slightly irregular, zygomorphic, pentamerous, hypogynous, pedicelate; bractate,
bracts white with pinkish tinge, thin, ovate- acuminate, caducous; yellow.
Calyx:- Sepals 5,
gamosepalous, tube short, 5 lobed, obtuse, glabrous, imbricate, odd sepal is
anterior.
Corolla:- Petals 5, polypetalous,
alternisepalous, sub-equal, with distinct claw, conspicuously veined, ascending
imbricate, posterior petal is the innermost.
Androecium:- Stamens 10, free,
unequal in size, 7 perfect and 3 reduced to staminode, filaments unequal,
anther dithecous, basifixed, introrse and dehiscing by terminal pores.
Gynoecium:- Carpel 1, ovary
superiour, unilocular, many ovuled, marginal placentation; style simple; stigma
terminate, capitate.
Fruit:- Pod, dehiscent, woody,
12.5 cm X 0.7 cm, glabrous, recurved, subcompressed, distinctly
torulose, 23-30 seeded.
1.
Jump up^ "Senna
occidentalis (L.) Link". Germplasm Resources
Information Network. United States Department
of Agriculture. 2004-01-22. Retrieved 2009-03-28.
2.
Jump up^ "Senna
occidentalis". Natural Resources
Conservation Service PLANTS Database. USDA. Retrieved 10
November 2015.
3.
Jump up^ Barth, AT;
Kommers, GD; Salles, MS; Wouters, F; de Barros, CS. "Coffee Senna (Senna
occidentalis) poisoning in cattle in Brazil". Vet Hum Toxicol. 36:
541–5. PMID 7900275.
4.
Jump up^ Chukwujekwu,
J.C.; Coombes, P.H.; Mulholland, D.A.; van Staden, J. (2006). "Emodin, an antibacterial
anthraquinone from the roots of Cassia occidentalis". South African
Journal of Botany. 72 (2): 295–297. doi:10.1016/j.sajb.2005.08.003.
5.
Jump up^ Kim, Hyeong L.;
Camp, Bennie J.; Grigsby, Ronald D. (1971). "Isolation of
N-methylmorpholine from the seeds of Cassia occidentalis (coffee
senna)". J. Agric. Food Chem. 19 (1): 198–199. doi:10.1021/jf60173a026.
8.
Jump up^ Xavier Romero-Frias, The Maldive
Islanders, A Study of the Popular Culture of an Ancient Ocean Kingdom. Barcelona
1999, ISBN 84-7254-801-5
10.
Jump up^ "Strange: Now M'giri
kids’ deaths linked to Chakunda Plant rather rich in medicinal properties".
11.
Jump up^ Cassia occidentalis poisoning as the
probable cause of hepatomyoencephalopathy in children in western Uttar Pradesh
|
|
&&&&&&&
کسیرو
بفتح کاف و کسر سین و سکون یاء مثناه تحتانیه و ضم راء و واو لغت
هندی است
ماهیت آن
بیخ نباتی است هندی که در غدیرها که بهندی تالاب نامند و آبهای
ایستاده می روید و از نبات آن بوریا می بافند و بیخ آنکه کسیرو است مدور بقدر جوزبوا
و پوست آن سیاه بعضی اندک مائل بسرخی با ریشهای بسیار باریک سیاه و مغز آن سفید شیرین
لذیذ خوش رائحه و کفته اند بیخ نوعی از بردی است
طبیعت آن
مرکب القوی و سرد و تر در دوم با اندک حرارتی
افعال و خواص آن
با تریاقیت و قوت قابضه جهت تقویت قلب و خفقان و رفع هیضۀ شدید
بعد آنکه قئ و اسهال بسیار شده باشد نه در اول حال و دافع اسهال صفراوی و دموی و سوداوی
و سوزش اعضا و سموم مشروبه و ملدوغه و طاعون را مفید شربا و طلاء و کفته اند حمیات
صفراویه و دمویه را نافع است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
کسیلی و کسیله
بفتح کاف و کسر سین و سکون یاء مثناه تحتانیه و فتح لام و الف مقصوره
و یا و ها بجای آن در لغت دوم اسم نبطی است
ماهیت آن
چوب نباتی است شبیه بروناس و با چسپندکی و سیاهی و سرخی بران غالب
و تخم آن شبیه بحب الرشاد و کویند پوست درختی است در شکل شبیه بسلیخۀ سیاه و در طعم
بدان مشابهت ندارد
طبیعت آن
در دوم کرم و در اول خشک
افعال و خواص آن
سنون آن مسکن درد دندان و رافع تحرک آن و آشامیدن آن مقوی معده
و احشا و مفتح سدۀ رحم و کرده و مدر بول و حیض و جالی کرده و مثانه و کشندۀ کرم معده
و نیکو کنندۀ رنک رخسار و در فربه نمودن بدن بهتر از انزروت و جهت صاحبان بلغم و رطوبت
نافع مقدار شربت آن از سه درم تا پنج درم مضر رئه مصلح آن کثیرا است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
کسیله . [ ک َ س َ ل َ / ل ِ ] (اِ) کسیلا.
نوعی از کسیلاست . (ناظم الاطباء).
|| کسیلی . [ ک ِس ْ سی لا ](ع اِ) یک نوع پوست درختی داروئی
. (ناظم الاطباء).
|| کسیلا. [ ک َ ] (اِ) دارویی مانند دارچین که سلیخه و کسیدا
نیز گویند. (ناظم الاطباء). کسیله . به هندی کهیلا گویند.
|| کهیلا. [ ک َ ] (اِ) کهیله . اسم هندی سلیخه است . (فهرست
مخزن الادویه ). کهیله . سلیخه . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کهیله و سلیخه شود.
|| کهیله . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ) پوست درختی است نازک و تنک
مانند شیطرج ، و آن را در دواها به کار برند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کهیلا و کهیله اسم هندی سلیخه است . (فهرست مخزن الادویه ).
|| کسیدا. [ ک َ ] (اِ) دارویی است که آن را سلیخه گویند و
به لغت هندی کهیلا خوانند و آن شبیه به دارچینی است . کسیلا هم آمده است . (برهان
). داروئی است شبیه به دارچین که سلیخه نیز گویند. (ناظم الاطباء).
|| سلیخه . [ س َ خ َ ] (ع اِ) پوست درختی است دوایی و بهترین
آن سرخ رنگ و سطبر باشد مانند دارچینی درهم پیچیده بود، گرم و خشک است در سوم . (برهان
). پوست شاخهای درختی است خوشبو. (آنندراج ) (منتهی الارب ). چند نوع است بهترین آن
است که سرخ بود و چوب او باریک بود و پوست سطبر طعم و بوی آن خوش بود و زبان را بگزد
در چوب آن منفعتی نیست در پوست آن است . گرم و خشک است بدرجه دویم بادهای غلیظ تحلیل کند و در وی قوتی است قبض
کننده و بدین قوت داروهای قابض را یاری دهد و بقوت تحلیل کننده داروهای سهل را و بهر
دو وقت اندامها راقوت دهد. رحمت خداوندی و قدرت آفریدگاری این جا پدید آید که مانند
این کارها درهم تعبیه کند از بهر منفعت بندگان فتبارک اﷲ احسن الخالقین . (قرآن
14/23) (ذخیره خوارزمشاهی ). رجوع به الفاظ
الادویه ، تحفه حکیم مومن ، فهرست مخزن الادویه
و اختیارات بدیعی شود.
- سلیخةالسودا ؛ نوعی از سلیخة. (تحفه حکیم مومن ).
|| فرزند. || روغن بار درخت به آن پیش
از آنکه تربیت آن کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سلیخة الرمث و کذا سلیخة العرفج
؛ چوب خشک وی (سلیخة) است که مرعی نباشد. (منتهی الارب ).
/////////////
سلیخه
قسیا خوانند پوست درختی است که آن درخت را سلیخه خوانند و سلخ و
سلیخه بدان سبب گویند که انواع بود نیکوترین وی آنست که سرخرنگ و سبز بود و در طبع
وی اندک تلخی بود و عفوضتی تمام و چون بشکنند مانند ریوند لحمی بود و قصبه وی دراز
بود و سوراخ وی تنگ بود مانند قرفه پیچیده بود و آنچه سیاه باشد بد بود و آنچه رقیق
بود کسیلا بود که بغلط سلیخه فروشند و صفت آن در کاف گفته شود و گویند نوعی از سلیخه
هست که ملحق بود به دارچینی و آن نیکو بود و طبیعت سلیخه گرم و خشک است در درجه سئوم
محلل ریاح غلیظ بود و مقوی اعضا و حیض بسته بگشاید و بول براند و اگر با داروهای چشم
خلط کنند تیزی چشم زیادت کند و درد سینه و پهلو که تولد کند از اخلاط لزج یا از ریاح
غلیظ سودمند بود و مسهل نفث الدم بود و شراب وی جهت معده و جگر سودمند بود و چون دود
کنند بدان رحم را پاک گرداند از رطوبت فاسد عفن و بوی آن نیکو کند و چون با عسل بیامیزند
و بر رطوبتهای لبنی که در روی بود بیندانید زایل کند و گزندگی افعی را نافع بود و چون
بیاشامند بچه بیندازد و مجموع ورمهای گرم که عارض شود در اندرون و درد گرده را بغایت
سود دهد و سده بگشاید و بچه بیندازد و مشیمه بیرون آورد و مقدار مستعمل از وی تا یک
درم بود و گویند مضر است به امعا و مصلح وی کثیرا بود و یحیی بن ماسویه گوید بدل آن
نیم وزن آن دارچینی بود
______________________________
صاحب مخزن الادویه گوید: سلیخه با فتح سین و کسر لام و سکون با
و فتح خا و ها بیونانی اسلیوس و بهندی تج نامند و گفتهاند پوست شاخهای درختی است مانند
لولهای تنگ سوراخ و منبت آن در هند و عمان است و برگ آن شبیه ببرگ سوسن و ساق آن غلیظ
و پوست آن سطبر و سفت جسم است و گویند از درخت دارچینی بهم میرسد و آن مستحیل به دارچینی
میشود و آن پوست درخت نوعی از دارچینی است
لاتین LAURI CASSIAE CORTEX فرانسهCANELLE DE CHINE ET DE JAVA انگلیسی
Cinnamomum cassia, called Chinese cassia or Chinese
cinnamon
////////////
قس سلیخه، قرفة الصينية در عربی:
///////////
قس چین دارچین آغاجی در آذری:
Cinnamomum aromaticum (lat. Cinnamomum aromaticum) — dəfnəkimilər fəsiləsinin darçın ağacı cinsinə aid bitki növü.
//////////
Cinnamomum cassia
From Wikipedia, the free encyclopedia
Cinnamomum cassia
|
|
From Koehler's Medicinal-Plants (1887)
|
|
Kingdom:
|
|
Clade:
|
|
Clade:
|
|
Order:
|
|
Family:
|
|
Genus:
|
|
Species:
|
C. cassia
|
·
Camphorina cassia (L.) Farw.
·
Cinnamomum aromaticumNees
·
Cinnamomum longifoliumLukman.
·
Cinnamomum mediumLukman.
·
Cinnamomum nitidum Hook. nom. illeg.
·
Laurus cassia L.
·
Persea cassia (L.) Spreng.
|
Cinnamomum
cassia,
called Chinese cassia or Chinese cinnamon, is
an evergreen tree originating in
southern China, and widely cultivated there and elsewhere in southern and
eastern Asia (India, Indonesia, Laos, Malaysia, Taiwan, Thailand, and Vietnam).[2] It is one of
several species of Cinnamomum used primarily for their
aromatic bark, which is used as a spice. In the United States,
Chinese cassia is the most common type of cinnamon used. The buds are
also used as a spice, especially in India, and were once used by the ancient
Romans.
The
tree grows to 10–15 m tall, with greyish bark and hard, elongated leaves that are
10–15 cm long and have a decidedly reddish colour when young.
Contents
[show]
Cassia (C. cassia) essential oil
Chinese
cassia is a close relative to Ceylon cinnamon (C. verum), Saigon cinnamon (C. loureiroi),
also known as "Vietnamese cinnamon", Indonesian cinnamon (C. burmannii), also called
"korintje", and Malabar cinnamon (C. citriodorum) from Sri Lanka. In all five species,
the dried bark is used as a spice. Chinese cassia's flavour is less delicate
than that of Ceylon cinnamon. Its bark is thicker, more difficult to crush, and
has a rougher texture than that of Ceylon cinnamon.[3]
Most
of the spice sold as cinnamon in the United States, United Kingdom, and India
is Chinese cinnamon.[3] "Indonesian
cinnamon" (C. burmannii) is sold in much smaller
amounts.[citation needed]
Chinese
cassia is produced in both China and Vietnam. Until the 1960s, Vietnam was the world's
most important producer of Saigon cinnamon, which has a higher oil content[citation needed], and consequently has a
stronger flavor. Because of the disruption caused by the Vietnam War, however, production of
Indonesian cassia in the highlands of the Indonesia island of Sumatra was increased to
meet demand.[citation needed] Indonesian cassia
has the lowest oil content of the three types of cassia, so commands the lowest
price. Chinese cassia has a sweeter flavor than Indonesian cassia, similar to
Saigon cinnamon, but with lower oil content.[citation needed]
Cassia
bark (both powdered and in whole, or "stick" form) is used as a
flavouring agent for confectionery, desserts, pastries, and meat; it is
specified in many curry recipes, where
Ceylon cinnamon is less suitable. Cassia is sometimes added to Ceylon cinnamon,
but is a much thicker, coarser product. Cassia is sold as pieces of bark (as
pictured below) or as neat quills or sticks. Cassia sticks can be distinguished
from Ceylon cinnamon sticks in this manner: Ceylon cinnamon sticks have many
thin layers and can easily be made into powder using a coffee or spice grinder,
whereas cassia sticks are extremely hard and are usually made up of one thick
layer.[citation needed]
Cassia
buds, although rare, are also occasionally used as a spice. They resemble
cloves in appearance and have a mild, flowery cinnamon flavor. Cassia buds are
primarily used in old-fashioned pickling recipes, marinades, and teas.[4]
Dried cassia bark
Chinese
cassia (called ròu gùi; 肉桂 in Chinese) is produced primarily in
the southern provinces of Guangxi, Guangdong, and Yunnan. It is considered one of
the 50 fundamental herbs in traditional Chinese medicine.[5] Due to a
blood-thinning component called coumarin, which could damage the
liver if taken in huge amounts, European health agencies have warned against
consuming high amounts of cassia.[6] Other bioactive
compounds found in the bark, powder and essential oils of C. cassia are cinnamaldehyde and styrene. In high doses these
substances can also be toxic for humans.[7]
Cinnamomum
cassia is
a medicinal plant that contains a range of bioactive substances, including
cinnamic aldehyde. Studies of cinnamic aldehyde treatment in mid-aged rats have
resulted in alleviation of chronic unexpected stress-induced depressive-like
behaviors. Cinnamic aldehyde is an enzyme inhibitor drug, immunologic drug, and
an anti-inflammatory drug. It is administered orally to treat behavioral and
mental disorders, targeting the hippocampus and the frontal cortex. Current findings might
be beneficial in treating subjects in depression. [8]
2.
Jump up^ Xi-wen Li, Jie
Li & Henk van der Werff. "Cinnamomum
cassia". Flora of China. Missouri Botanical Garden, St.
Louis, MO & Harvard University Herbaria, Cambridge, MA. Retrieved 28
March 2013.
5.
Jump up^ Wong, Ming
(1976). La Médecine chinoise par les plantes. Le Corps a Vivre
series. Éditions Tchou.
7.
Jump up^ High daily intakes of
cinnamon: Health risk cannot be ruled out. BfR Health Assessment No. 044/2006,
18 August 2006 15p
8.
Jump up^ Yao, Ying (Mar
13, 2015). "Cinnamic aldehyde
treatment alleviates chronic unexpected stress-induced depressive-like
behaviors via targeting cyclooxygenase-2 in mid-aged rats". BIOSIS. 162:
97–103. doi:10.1016/j.jep.2014.12.047. Retrieved Apr
27, 2015.
·
Dalby, Andrew
(1996). Siren Feasts: A History of Food and Gastronomy in Greece.
London: Routledge.
·
Faure, Paul (1987). Parfums
et aromates de l'antiquité. Paris: Fayard.
·
Paszthoty, Emmerich
(1992). Salben, Schminken und Parfüme im Altertum. Mainz, Germany:
Zabern.
·
Paterson, Wilma
(1990). A Fountain of Gardens: Plants and Herbs from the Bible.
Edinburgh.
Chang,
Chen-Tien; Chang, Wen-Lun; Hsu, Jaw-Cherng (August 2013). "Chemical
composition and tyrosinase inhibitory activity of Cinnamomum cassia essential
oil". Botanical Studies. 54 (1): 10. doi:10.1186/1999-3110-54-10.
Culinary herbs and spices
|
|