۱۳۹۶ مهر ۹, یکشنبه

مداخل مخزن الادویه (شست و دوم) 3

قلومس
بضم قاف و لام و سکون واو و ضم میم و سین مهمله لغت یونانی است بمعنی اذان الدب و رازی بوسیر* دانسته
ماهیت آن
نباتی است و پنج صنف می باشد و ماهیز و هرج نوعی از ان است صنف اول سفید و برک آن نیز سفید و نر و ماده می باشد و برک مادۀ آن شبیه ببرک کلم و سفیدتر و عریضتر از ان و ساق آن بقدر ذرعی و زیاده بر ان و چیزی مانند پشم بر ساق آن و کل آن مائل بزردی و تخم آن ریزه بیخ آن دراز بسطبری انکشتی و نر آن را برک درازتر و باریکتر از ماده صنف دوم برک آن سیاه و عریضتر و بزرکتر از صنف اول صنف سوم شاخهای آن بسیار دراز و بی ساق و برک آن شبیه ببرک سفرجل و بر سر شاخهای آن قبهای مدور و کل آن زرد طلائی صنف چهارم برک آن شبیه ببرک انجیر و از ان کوچکتر بی ساق و ملاصق زمین صنف پنجم برک آن بزرک و غلیظ و با رطوبت چسپنده و تندبو و ساق آن زیاده بر ذرعی و کل آن سفید مائل بسرخی و تخم آن ریزه و تیره رنک و مدور با حدت و تلخی و این صنف یحتمل که تنباکو باشد و آن در حرف التاء المثناه الفوقانیه مع النون ذکر یافت
طبیعت همه اصناف آن
کرم و خشک در سوم
افعال و خواص آن
محلل و جالی و با قوت قابضه و ریشهای آن در افعال قائم مقام ماهیزهرج است اعضاء الصدر و الغذاء و النفض مدر بول و یک مثقال از بیخ سفید و سیاه آن جهت منع سیلانات و با شراب جهت منع اسهال و طبیخ آن جهت سرفۀ بارده و ضیق النفس و شکاف عضل الاورام و حرق النار و السم ضماد برک مطبوخ صنف سوم آن جهت اورام بلغمی و ورم چشم و با عسل و شراب جهت شقاقلوس و جراحات و کزیدن عقرب و ضماد برک صنف نر آن جهت سوختکی آتش مضر کرده مصلح آن کثیرا مقدار شربت آن تا دو درم بدل آن اناغورس است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
* بوصیر. (ع اِ) لغتی است غیرمعلوم و آن گیاهی باشد دوایی ، که بعربی آنرا آذان الدب یعنی گوش خرس نامند، بسبب شباهتی که بدان دارد. و بعضی گویند: نوعی از ماهی زهره است و آن پوست درختی باشد بغایت سیاه و آنرا بعربی شیکران الحوت گویند و بعضی دگر گفته اند: باقلای شامی است واﷲ اعلم . (برهان ). نباتی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسمی از شوکران . (ناظم الاطباء). جورتاق . بربشکة. سیکران الحوت . اقنقن . فلومس . (یادداشت بخط مولف ). رجوع به بوسیر شود.
////////////////
بوصیر اسود الورق، فلومس اسود،Great Mullein, Aaron,s round, verbascum thapsus, Moth Mulleinگیاهی است علفی به ارتفاع 60 تا 90 سانتیمتر، کم شاخه دارای شاخه چهارگوش برنگ سبز ارغوانی فام. برگهای بی دمبرگ و دراز و نوک تیز به درازای 10 و پهنای متوسط 4 سانتیمتر با گلهای درشت و زیبا که در رأس ساقه پدیدار شود. بومی گرمسیر. دارای خواص داروئی. بر گرفته از گیاهان داروئی زرگری، با اندکی اضافات از مهرداد وحدتی
//////////
بوصیر. ا. ع. . بوسیر
تیره: اسکروفولاریاسه
نام انگلیسی: Mullein -Candlewick plant --feltwort - Flannel plant - torches
نام های فارسی : بوسیر - علف خرگوش، گل خرگوشک، گل ماهور ، علف ماهور ، قلومس ، گوش خرس (به خاطر شباهتش با گوش خرس و خرگوش ) ، اسود ، اسود الورق ،فلومس اسود، بنگ سفید
بوصیر گیاهی است بوته ایی با طول عمر دو سال از راسته ی دو لپه ایی ها و به ارتفاع رشدی صد و شصت سانتیمتر ، گلهای آن به رنگ زرد ، حنایی و سفید و در انواع مختلف همراه با تار و کرک دیده شده است.
بوصیر بیشتر در مناطق کوهستانی و سرد می روید . در مناطق آذربایجان شرقی ، غربی ، چهار محال ،مرکزی ، کردستان ،کرمانشاه و ارتفاعات اورامان در ایران می روید.
در قرن نوزدهم در زبان انگلیسی ، تنها بیش از 40 نام متفاوت رایج بوده است. بعضی از نام های عجیب و غریب این گیاه عبارتند از Hig candlewick ،Bullicks lungwort ، Adamsrod ، Hare’s-beard و Ice-leaf . نام های عامیانه گیاه با توجه به کرک داشتن عبارت است از : Wooly ، velvet یا Bland Mullein (17,13)، Beggar’s ،Moses ،Poor Man’s ، Our Lady’s یا Old Man’s Blanket و Feltwort
بوصیر را در غرب میانی ایالات متحده از جمله تکزاس، کلرادو، نیومکزیکو و آریزونا بوصیر را بیشتر به نام کاغذ توالت کابوی می شناسند. بعضی از نام های گیاه به اندازه و شکل گیاه اشاره داردShepherd’s Club(s) ، Staff یا Aaron’s Rod ( که در گیاهان دیگر دارای گل آذین زرد و طویل مشترک است) و مجموعه ای دیگر از نام ها مانند X’s Rod و X’S staff . نام Mullein Dock یا Velvet نیز ثبت شده است و dock نامی بریتانیایی بوصیر است که برای تمام گیاهان دارای برگ پهن به کار می رود. نام فارسی این گیاه را بوصیر و بوسیر می گویند و در بعضی مناطق ایران علف خرگوش، گل خرگوشک، گل ماهور و علف ماهور نامیده می شود و در کتب طب سنتی با نام های بوصیر،؛ قُلومُوس و آذان الدب ذکر شده است.
فواید بوصیر خواص بوصیر
دانه های بوصیر دارای ماده مخدر بوده و سبب افزایش میل جنسی می گردند.
در درمان آسم و نرم کردن سینه زنان ، برگ در آب جوشیده بوصیر مفید است.
برای درمان اسهال ، پودر ریشه بوصیر را با سرکه مخلوط نموده و هر روز میل نمایید.
دم کرده برگ آن ضد ورم است.
ضد سرماخوردگی و ناراحتی های تنفسی است.
مضرات بوصیر
تخم های بوصیر سمی است و ممکن است مصرف آن سبب مسمومیت شود.
مصرف فرآورده های بوصیر در زنان باردار و شیرده ممنوع بوده و برای دیگر افراد در حد مجاز و زیر نظر پزشک معالج مجاز است.
///////////
/////////
////////////
قلومس پلاسیوس . [ ] (معرب ، اِ مرکب ) زبدالبحر* است . (فهرست مخزن الادویة). رجوع به قلاس پلاسیوس شود.
////////////
قلومس ، گوش خرس

بوصیر تحلیل برنده است و به ویژه آنچه گل طلایی رنگ دارد و به اعتدال زداینده است .

آرایش :گل طلایی آن مو را سرخ می گرداند .

دمل و جوش :برگش را بپزند داروی ورم ها است .

زخم و قرحه :ضمادش که با عسل باشد زخم و زخم را درمان می کند .

مفاصل :در علاج سستی ماهیچه ها سودمند است .

سر :اگر آب پز را در دهان بگردانند درد دندان از بین می رود .

چشم :دوای رمد گرم است .

اندام های تنفسی :در معالجه سرفه خشک مفید است .

بوصیر برگ سفید و برگ سیاه داروی اسهال مزمن است .
//////////////
گل ماهور، خرگوشک (نام علمی: Verbascum) نام یک سرده از تیره گل‌میمونیان است. گلی است خاص در منطقه آسیا و اروپا و مدیترانه. این گیاه دارای حدود ۳۵۰ گونه در جهان است، که حدود ۴۰ گونه آن در ایران است و تعدادی از این گونه‌ها بومی ایران هستند. پراکندگی این گیاه در غرب و شمال غربی ایران بیشتر است.[۱][۲] استفاده از این گیاه از قدیم در طب سنتی برای معالجه سرماخوردگی، آنژین و برونشیت، و تسکین حالت‌های عصبی، اضطراب، اختلال‌های ضربان قلب و ناراحتی‌های معده و همچنین درد مفاصل و بهبود زخم‌ها و سوختگی رواج داشته است.

منابع[ویرایش]
پرش به بالا Sotoodeh, Arash (2014). "Verbascum oreophilum var. oreophilum and Verbascum cheiranthifolium var. asperulum (Scrophulariaceae) two new records for the flora of Iran". Phytoaxa 178 (3): 205–210
پرش به بالا SOTOODEH, Arash; Civeyrel, L.; Attar, F. (19 March 2015). " Verbascum shahsavarensis (Scrophulariaceae), a new species for Flora of Iran ". Phytotaxa 203 (1): 76
مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا، «Verbascum»، ویکی‌پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد (بازیابی در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۵).
/////////////
قس بوصیر، اذان الدب در عربی:
البوصير أو البوصفير أو آذان الدب[2] (باللاتينية: Verbascum) جنس نباتي يتبع الفصيلة الغدبية، وهو يضم أكثر من 350 نوعاً من النباتات الحولية الوبرية. تنمو نباتات البوصير أساسًا في أوروبا وآسيا. وتُعدّ الأماكن الحجرية الجافة في منطقة حوض البحر الأبيض المتوسط مناطق مناسبة لها. ولها حِلية من الأوراق الوردية القريبة من الأرض والتي ينمو منها عنقود زهريّ طويل.
تبقى بذور البوصير قابلة للنمو لفترات طويلة وبعضها قد نبت بعد أن بقي هاجعًا لمدة 100 سنة.
تنمو أنواع البوصير على جوانب الطرق وفي الأراضي المهجورة في أوروبا. ظل هذا النبات مُستخدَمًا لفترة طويلة لعلاج أمراض الربو.
يُزرع البوصير الأبيض الموجود في غرب ووسط أوروبا في الحدائق. ومن أنواعه الجذابة التي تُزرع في الحدائق نبات البوصير البرتقالي وله زهور ذات لون أصفر زاهٍ أو برتقالي، عرضها نحو 4 سم.
أما البوصير الأسود فله زهور أصغر حجمًا وداكنة اللون في وسطها. وقد استخدمت في الماضي في السِّحر، وهي مصدر من مصادر الأصباغ.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/e/ed/Molene.jpg/220px-Molene.jpg
بوصير بورهاف
من أنواعه الواطنة في الوطن العربي[عدل]
1.      البوصير الأردني (باللاتينية: Verbascum jordanicum) في بلاد الشام
2.      البوصير الأرزي (باللاتينية: Verbascum cedreti) في بلاد الشام وتركيا
3.      البوصير الأطلسي (باللاتينية: Verbascum atlanticum) في المغرب العربي
4.      البوصير الأليسي (باللاتينية: Verbascum aliciae) في بلاد الشام وتركيا (نسبة إلى نبات الأليس)
5.      البوصير الأمانوسي (باللاتينية: Verbascum amanum) في بلاد الشام وتركيا
6.      البوصير الأنطاكي (باللاتينية: Verbascum anthiochium) في بلاد الشام (بما فيها لواء اسكندرون) والأقاليم السورية الشمالية وتركيا
7.      بوصير باربي (باللاتينية: Verbascum barbeyi) في بلاد الشام وتركيا
8.      البوصير البترائي (باللاتينية: Verbascum petrae) في بلاد الشام
9.      بوصير بلانش (باللاتينية: Verbascum blancheanum) في بلاد الشام
10.  بوصير بورتر (باللاتينية: Verbascum porteri) في بلاد الشام
11.  بوصير بورهاف (باللاتينية: Verbascum boerhavii) في المغرب العربي وجنوب غرب أوروبا
12.  بوصير بول (باللاتينية: Verbascum ballii) في المغرب العربي (تكريما لعالم الطبيعة الإيرلندي جون بول (بالإنجليزية: John Ball)
13.  البوصير البيروتي (باللاتينية: Verbascum berytheum) في بلاد الشام
14.  البوصير التدمري (باللاتينية: Verbascum palmyrense) في بلاد الشام
15.  البوصير الجداري (باللاتينية: Verbascum gadarense) (نسبة إلى جدارا -أم قيس- حاليا) في بلاد الشام
16.  البوصير الجذعي (باللاتينية: Verbascum scaposum) في بلاد الشام وتركيا
17.  البوصير الجلعادي (باللاتينية: Verbascum gilaedense) في بلاد الشام
18.  البوصير الجليلي (باللاتينية: Verbascum galilaeum) في بلاد الشام وتركيا
19.  البوصير الحلبي (باللاتينية: Verbascum alepense) في بلاد الشام
20.  البوصير الخائن (باللاتينية: Verbascum infidelium) في بلاد الشام وتركيا
21.  البوصير دائري الأوراق (باللاتينية: Verbascum rotundifolium) في بلاد الشام والمغرب العربي وجنوب غرب أوروبا
22.  البوصير الدمشقي (باللاتينية: Verbascum damascenum) في بلاد الشام
23.  بوصير دوكين (باللاتينية: Verbascum decaisneanum) في بلاد الشام
24.  البوصير رباعي الأسدية (باللاتينية: Verbascum tetrandrum) في المغرب العربي
25.  البوصير السلطي (باللاتينية: Verbascum saltense) في بلاد الشام
26.  البوصير السوري (باللاتينية: Verbascum syriacum) في بلاد الشام
27.  البوصير السينائي (باللاتينية: Verbascum sinaiticum) في بلاد الشام وسيناء
28.  البوصير الشائع (باللاتينية: Verbascum thapsus) في المغرب العربي وبلاد الشام وتركيا ومعظم مناطق أوروبا
29.  البوصير الشامي (باللاتينية: Verbascum levanticum) في بلاد الشام
30.  البوصير الشجيري (باللاتينية: Verbascum fruticulosum) في بلاد الشام وسيناء
31.  البوصير شرق الأردني (باللاتينية: Verbascum transjordanicum) في بلاد الشام
32.  بوصير شمبر (باللاتينية: Verbascum schimperianum) في بلاد الشام وسيناء
33.  بوصير شيبرد (باللاتينية: Verbascum shepardi) في بلاد الشام
34.  البوصير الصنوبري (باللاتينية: Verbascum pinetorum) في بلاد الشام
35.  البوصير الصوفي (باللاتينية: Verbascum eriorrhabdon) في بلاد الشام ومصر
36.  البوصير الطبراني (باللاتينية: Verbascum tiberiadis) في بلاد الشام
37.  البوصير طبقي الأوراق (باللاتينية: Verbascum ptychophyllum) في بلاد الشام
38.  البوصير الطرابلسي (باللاتينية: Verbascum tripolitanum) في بلاد الشام والمغرب العربي وتركيا
39.  البوصير العنتابي (باللاتينية: Verbascum aintabicum) في بلاد الشام وتركيا
40.  البوصير العنتري (باللاتينية: Verbascum antari) في بلاد الشام
41.  البوصير غافثي الأوراق (باللاتينية: Verbascum agrimoniifolium) في بلاد الشام
42.  بوصير غاياردو (باللاتينية: Verbascum gaillardotii) في بلاد الشام وتركيا
43.  البوصير القاتم (باللاتينية: Verbascum blattaria) في بلاد الشام والمغرب العربي وتركيا وبعض مناطق أوروبا
44.  البوصير القبائلي (باللاتينية: Verbascum kabylianum) في المغرب العربي
45.  بوصير القريتين (باللاتينية: Verbascum karyeteini) في بلاد الشام
46.  البوصير القليبي (باللاتينية: Verbascum qulebicum) في بلاد الشام
47.  البوصير القيصري (باللاتينية: Verbascum caesareum) في بلاد الشام وتركيا
48.  البوصير الكأسي (باللاتينية: Verbascum calycinum) في المغرب العربي
49.  البوصير كثيف الأزهار (باللاتينية: Verbascum densiflorum) في المغرب العربي ومعظم مناطق أوروبا
50.  البوصير الكريتي (باللاتينية: Verbascum creticum) في المغرب العربي وجنوب غرب أوروبا
51.  البوصير اللزج (باللاتينية: Verbascum lychnitis) في المغرب العربي
52.  بوصير لوتورنو (باللاتينية: Verbascum letourneuxii) في المغرب العربي وسيناء
53.  بوصير ماسغندال (باللاتينية: Verbascum masguindali) (تكريما لعالم النبات يواكيم ماسغندال (بالألمانية: Joaquim Mas-Guindal)) في المغرب العربي
54.  البوصير المتجمع (باللاتينية: Verbascum glomeratum) في بلاد الشام
55.  البوصير المرعشي (باللاتينية: Verbascum germaniciae) (أو جرمانيسي وهو الاسم القديم لمرعش) في بلاد الشام والأقاليم السورية الشمالية وتركيا
56.  البوصير مسنن الأوراق (باللاتينية: Verbascum dentifolium) في المغرب العربي
57.  البوصير المشرشر (باللاتينية: Verbascum laciniatum) في المغرب العربي وإسبانيا
58.  البوصير المشرقي (باللاتينية: Verbascum orientale) في بلاد الشام وتركيا وبعض مناطق البلقان
59.  البوصير المموج (باللاتينية: Verbascum sinuatum) في بلاد الشام ومصر والمغرب العربي وحوض المتوسط
60.  البوصير المنعزل (باللاتينية: Verbascum eremobium) في بلاد الشام
61.  البوصير الموري (باللاتينية: Verbascum maurum) في المغرب العربي
62.  البوصير المختلط (باللاتينية: Verbascum commixtum) في المغرب العربي
63.  بوصير هوكر (باللاتينية: Verbascum hookerianum) في المغرب العربي
من أنواعه الأخرى[عدل]
1.      البوصير خيراني الأوراق (باللاتينية: Verbascum cheirifolium) في تركيا وأرمينيا
المراجع[عدل]
1.      ^ مذكور في : Species Plantarum معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجي: http://biodiversitylibrary.org/page/358196 — المؤلف: كارولوس لينيوس — العنوان : Species plantarum — الاصدارالأول المجلد: 1 الصفحة:  177
2.      ^ http://archive.is/lV6qU
مشاريع شقيقة

توجد في ويكي أنواع معلومات أكثر حول:Verbascum
مشاريع شقيقة

في كومنز صور وملفات عن: بوصير





  • Tela Botanica ID83479 

  • Flora of China ID134474 



  • USDA PLANTS IDVERBA 





  • Nederlands Soortenregister ID120962 

//////////////
قس در آذری:
Adi ayıqulağı (lat. Arctostaphylos uva-ursi)[1] - ayıqulağı cinsinə aid bitki növü.[2]
////////////
قس در ترکی استانبولی:
Arctostaphylos uva-ursifundagiller (Ericaceae) familyasından Avrasya ve Kuzey Amerika'da yetişen, meyveleri yenebilen bitki türü.
Arctostaphylos uva-ursi
From Wikipedia, the free encyclopedia
Arctostaphylos uva-ursi
Arctostaphylos uva-ursi 25924.JPG
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Genus:
Species:
A. uva-ursi
Arctostaphylos uva-ursi
(L.Spreng.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/80/Baerentraube_ML0002.jpg/220px-Baerentraube_ML0002.jpg
Arctostaphylos uva-ursi flowers
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b9/Common_bearberry_%28%22Kinnikinnick%22%2C_Arctostaphylos_uva-ursi%29_-_fruits_and_leaves.JPG/220px-Common_bearberry_%28%22Kinnikinnick%22%2C_Arctostaphylos_uva-ursi%29_-_fruits_and_leaves.JPG
Arctostaphylos uva-ursi subsp. uva-ursi fruit
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/13/Arctostaphylos_uva-ursi_-_K%C3%B6hler%E2%80%93s_Medizinal-Pflanzen-013.jpg/220px-Arctostaphylos_uva-ursi_-_K%C3%B6hler%E2%80%93s_Medizinal-Pflanzen-013.jpg
Arctostaphylos uva ursi from Koehler's 'Medicinal-Plants' (1887)
Arctostaphylos uva-ursi is a plant species of the genus Arctostaphylos (manzanita). Its common names include kinnikinnick and pinemat manzanita, and it is one of several related species referred to as bearberry.[1]
Its specific name uva-ursi means "grape of the bear" in Latin (ūva ursī), just like what the generic epithet Arctostaphylos means in Greek ("bear-grape").[2]
Contents
  [show] 
Distribution[edit]
The distribution of Arctostaphylos uva-ursi is circumpolar, and it is widespread in northern latitudes, but confined to high altitudes further south:
·         in Europe, from Iceland and North Cape, Norway south to southern Spain (Sierra Nevada); central Italy (Apennines) and northern Greece (Pindus mountains);
·         in Asia from arctic Siberia south to Turkey, the Caucasus and the Himalaya;
·         in North America from arctic Alaska, Canada and Greenland, south to California, north coast, central High Sierra Nevada (above Convict LakeMono County, California), Central Coast, CaliforniaSan Francisco Bay Area, to New Mexico in the Rocky Mountains; and the Appalachian Mountains in the northeast United States.
In some areas, the plant is endangered or has been extirpated from its native range. In other areas, such as the Cascade Range, it is abundant.
Description[edit]
Arctostaphylos uva-ursi is a small procumbent woody groundcover shrub 5–30 cm high. The leaves are evergreen, remaining green for 1–3 years before falling. The fruit is a red berry.
The leaves are shiny, small, and feel thick and stiff. They are alternately arranged on the stems. Undersides of leaves are lighter green than on the tops. New stems can be red if the plant is in full sun, but are green in shadier areas. Older stems are brown. In spring, they have white or pink flowers.
Pure stands of Arctostaphylos uva-ursi can be extremely dense, with heights rarely taller than 6 inches. Erect branching twigs emerge from long flexible prostrate stems, which are produced by single roots. The trailing stems will layer, sending out small roots periodically. The finely textured velvety branches are initially white to pale green, becoming smooth and red-brown with maturity. The small solitary three-scaled buds are dark brown.
The simple leaves of this broadleaf evergreen are alternately arranged on branches. Each leaf is held by a twisted leaf stalk, vertically. The leathery dark green leaves are an inch long and have rounded tips tapering back to the base. In fall, the leaves begin changing from a dark green to a reddish-green to purple.
Terminal clusters of small urn-shaped flowers bloom from May to June. The perfect flowers are white to pink, and bear round, fleshy or mealy, bright red to pink fruits called drupes. This smooth, glossy skinned fruit will range from  14 to  12 inch in diameter. The fruit will persist on the plant into early winter. Each drupe contains 1 to 5 hard seeds, which need to be scarified and stratified prior to germination to reduce the seed coat and break embryo dormancy. There is an average of 40,900 cleaned seeds per pound.[3]
Subspecies[edit]
There are at least five reported subspecies:
·         Arctostaphylos uva-ursi subsp. uva-ursiCommon bearberry; circumpolar arctic and subarctic, and in mountains further south.
·         Arctostaphylos uva-ursi subsp. adenotricha. Central high Sierra Nevada.
·         Arctostaphylos uva-ursi subsp. coactilis. North coastal California, central coast California, San Francisco Bay Area.
·         Arctostaphylos uva-ursi subsp. cratericola (J. D. Smith) P. V. WellsGuatemala bearberryendemic to Guatemala at very high altitudes (3000–4000 m).
·         Arctostaphylos uva-ursi subsp. longifoliosa. Various reports from Canada, U.S.A.[4] May be the same as adenotricha or coactilis.
Sources do not agree on the list of subspecies, so some of these may be identical, or may be separate species rather than subspecies. See bearberry and manzanita. For a list of reported North American subspecies and varietals, see USDA Plants Profile in "External links" below. For a complete list of related plants see Arctostaphylos.
(Further research needed to clarify botanical classification.)
Chemical constituents[edit]
Arctostaphylos uva-ursi contains the glycoside arbutin.
Some constituents such as the hydroquinones are hepatotoxic and in cases of urinary tract infections, other treatment options are recommended.[5]
Uses[edit]
Historically it was used by the Blackfoot as food,[6] some say the fruit tastes bland and is mealy.[citation needed]
Smoking[edit]
Bearberry is the main component in many traditional North American Native smoking mixes,[7] known collectively as "kinnikinnick" (Algonquin for a mixture). Bearberry is used especially amongst western First Nations, often including other herbs and sometimes tobacco. Some historical reports indicate a "narcotic" or stimulant effect,[citation needed] but since it is almost always smoked with other herbs, including tobacco, it is not clear what psychotropic effects may be due to it alone. For a full discussion of Amerindian smoking mixtures see kinnikinnick.
Cultivation[edit]
There are several cultivars that are propagated for use as ornamental plants. It is an attractive evergreen plant in gardens, and it is also useful for controlling erosion. It is tolerant of sun and dry soils and is thus common groundcover in urban areas.
References[edit]
1.     Jump up^ Casebeer, M. (2004). Discover California Shrubs. Sonora, California: Hooker Press. ISBN 0-9665463-1-8
2.     Jump up^ Wells, Philip V. (2000). The Manzanitas of California. Lawrence, KS: University of Kansas. ISBN 978-0-933994-22-5. The name Arctostaphylos is from Greek: arctos = bear, staphylos = bunch of grapes or berries; hence bearberry, pertaining redundantly to A. uva-ursi (Latin: uva = berry, ursi = of the bear).
4.     Jump up^ Elven, Reidar (editor-in-chief): Pan-arctic Flora
6.     Jump up^ Hellson, John C. (1974). Ethnobotany of the Blackfoot Indians. Ottawa: National Museums of Canada. p. 101.
7.     Jump up^ Moerman, Daniel E. "Arctostaphylos uva-ursi". Native American ethnobotany. pp. 87–88. ISBN 0-88192-453-9.
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Arctostaphylos uva-ursi.
·        Encyclopedia Ethnobotanica
[hide]
·         v
·         t
·         e
Extant Arbutoideae subfamily species
·         Arbutus andrachne
·         Arbutus arizonica
·         Arbutus canariensis
·         Arbutus glandulosa
·         Arbutus madrensis
·         Arbutus menziesii
·         Arbutus occidentalis
·         Arbutus pavarii
·         Arbutus peninsularis
·         Arbutus tessellata
·         Arbutus unedo
·         Arbutus xalapensis
Subgenus Micrococcus
Section Micrococcus
·         Arctostaphylos mendocinoensis
·         Arctostaphylos myrtifolia
·         Arctostaphylos nissenana
·         Arctostaphylos nummularia
Subgenus Arctostaphylos
Section Arctostaphylos
·         Arctostaphylos bakeri
·         Arctostaphylos densiflora
·         Arctostaphylos edmundsii
·         Arctostaphylos franciscana
·         Arctostaphylos gabrielensis
·         Arctostaphylos glauca
·         Arctostaphylos hispidula
·         Arctostaphylos hookeri
·         Arctostaphylos insularis
·         Arctostaphylos klamathensis
·         Arctostaphylos manzanita
·         Arctostaphylos mewukka
·         Arctostaphylos nevadensis
·         Arctostaphylos parryana
·         Arctostaphylos patula
·         Arctostaphylos pumila
·         Arctostaphylos pungens
·         Arctostaphylos rudis
·         Arctostaphylos stanfordiana
·         Arctostaphylos uva-ursi
·         Arctostaphylos viscida
Section Foliobracteata
·         Arctostaphylos andersonii
·         Arctostaphylos auriculata
·         Arctostaphylos canescens
·         Arctostaphylos catalinae
·         Arctostaphylos columbiana
·         Arctostaphylos confertiflora
·         Arctostaphylos cruzensis
·         Arctostaphylos glandulosa
·         Arctostaphylos glutinosa
·         Arctostaphylos hooveri
·         Arctostaphylos imbricata
·         Arctostaphylos luciana
·         Arctostaphylos malloryi
·         Arctostaphylos montaraensis
·         Arctostaphylos montereyensis
·         Arctostaphylos morroensis
·         Arctostaphylos nortensis
·         Arctostaphylos obispoensis
·         Arctostaphylos osoensis
·         Arctostaphylos otayensis
·         Arctostaphylos pajaroensis
·         Arctostaphylos pallida
·         Arctostaphylos pechoensis
·         Arctostaphylos pilosula
·         Arctostaphylos purissima
·         Arctostaphylos refugioensis
·         Arctostaphylos regismontana
·         Arctostaphylos silvicola
·         Arctostaphylos tomentosa
·         Arctostaphylos virgata
·         Arctostaphylos viridissima
·         Arctostaphylos wellsii
Section Pictobracteata
Unassigned
·         Arctostaphylos rainbowensis
·         Arctostaphylos gabilanensis
·         Arctostaphylos ohloneana
Arctous
·         Arctous alpina
·         Arctous rubra
·         Comarostaphylis arbutoides
·         Comarostaphylis discolor
·         Comarostaphylis diversifolia
·         Comarostaphylis glaucescens
·         Comarostaphylis lanata
·         Comarostaphylis longifolia
·         Comarostaphylis mucronata
·         Comarostaphylis polifolia
·         Comarostaphylis sharpii
·         Comarostaphylis spinulosa
·         Ornithostaphylos oppositifolia
·         Xylococcus bicolor
·         Arctostaphylos
·         Flora of Europe
·         Flora of Asia
·         Flora of North America
·         Native American culture
·         Smoking in the United States
·         Garden plants of Asia
·         Garden plants of Europe
·         Garden plants of North America
·         Groundcovers
·         Medicinal plants
 //////////
Bearberry
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Bearberry (disambiguation).
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/95/Arctostaphylos-uva-ursi.JPG/220px-Arctostaphylos-uva-ursi.JPG
Bearberries are three species of dwarf shrubs in the genus Arctostaphylos. Unlike the other species of Arctostaphylos (see manzanita), they are adapted to Arctic and Subarctic climates, and have a circumpolar distribution in northern North AmericaAsia and Europe, one with a small highly disjunctive population in Central America.
Contents
  [show] 
Species[edit]
The name "bearberry" for the plant derives from the edible fruit which is a favorite food of bears.[1]The fruit, also called bearberries, are edible and are sometimes gathered as food for humans. The leaves of the plant are used in herbal medicine.[2]
·         Alpine bearberryArctostaphylos alpina (L.) Spreng (syn. Arctous alpinus (L.) Niedenzu). This is a procumbent shrub 10–30 cm high (3.9–11.8 in). Leaves not winter green, but dead leaves persist on stems for several years. Berries dark purple to black. Distribution: circumpolar, at high latitudes, from Scotland east across ScandinaviaRussiaAlaskaCanada and Greenland; southern limits in Europe in the Pyrenees and the Alps, in Asia to the Altay Mountains, and in North America to British Columbia in the west, and Maine and New Hampshire in the United States in the east.
·         Red bearberryArctostaphylos rubra (Rehd. & Wilson) Fernald (syn. Arctous rubra (Rehder and E.H. Wilson) Nakai; Arctous alpinus var. ruber Rehd. and Wilson). This is a procumbent shrub 10–30 cm high (3.9–11.8 in). Leaves deciduous, falling in autumn to leave bare stems. Berries red. Distribution: in the mountains of Sichuan, southwestern China north and east to eastern SiberiaAlaska and northern Canada east to northern Quebec.
·         Common bearberryArctostaphylos uva-ursi (L.) Spreng.
Phytochemicals and folk medicine[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/80/Alpine_bearberry_in_Varrio_Nature_Reserve%2C_Finland.jpg/220px-Alpine_bearberry_in_Varrio_Nature_Reserve%2C_Finland.jpg
Arctostaphylos alpina
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/7d/Bearberry.jpg/220px-Bearberry.jpg
Arctostaphylos uva-ursi
The plant contains diverse phytochemicals, including ursolic acidtannic acidgallic acid, some essential oils and resinhydroquinones (mainly arbutin, up to 17%), tannins (up to 15%), phenolic glycosides and flavonoids.[2]
The leaves are picked any time during the summer and dried for use in teas, liquid extracts, medicinal tea bags and tablets for traditional medicine uses.[3]
Bearberry appears to be relatively safe, although large doses may cause nausea, vomiting, fever, chills, back pain and tinnitus.[4] Cautions for use apply during pregnancy, breast feeding, or in people with kidney disease.[3][5]
The efficacy and safety of bearberry treatment in humans remain unproven,[4] as no clinical trials exist to interpret effects on any disease.
History and folklore[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f8/Illustration_Arctostaphylos_uva-ursi0.jpg/150px-Illustration_Arctostaphylos_uva-ursi0.jpg
Common bearberry from Thomé Flora von Deutschland, Österreich und der Schweiz 1885
Bearberry was first documented in The Physicians of Myddfai, a 13th-century Welsh herbal. It was also described by Clusius in 1601, and recommended for medicinal use in 1763 by Gerhard and others. Often called uva-ursi, from the Latin uva, "grape, berry of the vine", ursi, "bear", i.e. "bear's grape". It first appeared in the London Pharmacopoeia in 1788.
In Strathnairn, Scotland there is a hill, known as Brin Mains, but which is known in Scottish Gaelic as "Cnoc nan Cnàimhseag" which means "The hill of the bearberries".
Folk tales suggest Marco Polo thought the Chinese were using it as a diuretic. Bearberry leaves are used medicinally in parts of Europe, and are officially classified as a phytomedicine.[2] Native Americans use bearberry leaves with tobacco and other herbs in religious ceremonies, both as a smudge (type of incense) or smoked in a sacred pipe carrying the smoker's prayers to the Great Spirit. When mixed with tobacco or other herbs, it is referred to as kinnikinnick, from an Algonquian (probably Delaware) word for "mixture". Among the ingredients in kinnikinnick were non-poisonous sumac leaves,[6] and the inner bark of certain bushes such as red osier dogwood (silky cornell),[6] chokecherry, and alder, to improve the taste of the bearberry leaf.[7]
References[edit]
1.     Jump up^ Janice J. Schofield (1989). Discovering wild plants: Alaska, western Canada, the Northwest. p. 217. ISBN 978-0-88240-355-7.
2.     Jump up to:a b c Pegg, Ronald B.; Rybarczyk, Anna and Amarowicz, Ryszard (2008) "Chromatographic Separation of Tannin Fractions from a Bearberry-leaf (Arctostaphylos Uva-ursi L. Sprengel) Extract by Se-hplc – a Short Report" Polish Journal of Food and Nutrition Sciences 58(4): pp. 485–490
3.     Jump up to:a b Blumenthal M (translation from German) (1998). Therapeutic Guide to Herbal Medicines. American Botanical Council. Thieme. ISBN 978-0-9655555-0-0.
4.     Jump up to:a b Allen C. Bowling (2006). Complementary and Alternative Medicine and Multiple Sclerosis. Demos Medical Publishing. p. 127. ISBN 978-1-932603-54-5.
5.     Jump up^ Nordeng H. and Havnen, G.C. (2005) "Impact of socio-demographic factors, knowledge and attitude on the use of herbal drugs in pregnancy" Acta Obstetricia et Gynecologica Scandinavica 84(1): pp. 26–33, note 16, doi:10.1111/j.0001-6349.2005.00648.x
6.     Jump up to:a b Upham, Warren (2001). Minnesota Place Names: A Geographical Encyclopedia. Minnesota Historical Society Press. p. 481. ISBN 978-0-87351-396-8.
7.     Jump up^ Staff (2009) "Bearberry" Discovering Lewis and Clark The Lewis and Clark Fort Mandan Foundation
External links[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Arctostaphylos alpina.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/30px-Commons-logo.svg.png
Wikimedia Commons has media related to Arctostaphylos uva-ursi.
·         Plant common names
·         Arctostaphylos
·         Flora of Canada
·         Flora of Oregon
·         Medicinal plants of Asia
·         Medicinal plants of Europe
&&&&&&&&
قلوماین
بضم قاف و لام و سکون واو و فتح میم و الف و ضم یاء مثناه تحتانیه و نون لغت یونانی است و آن را شجرۀ ابی مالک و اهل دمشق صابون القاف و صابون الثیاب و ظفر القط نیز نامند
ماهیت آن
نباتی است جبلی و بستانی ساق آن مربع شبیه بساق باقلا و برک آن شبیه ببرک لسان الحمل و بر ساق آن غلاف ها و اطراف بعضی مائل بطرف بعضی و کل آن شبیه بکل سوسنی که بیخ آن را ایرسا نامند و بهیأت حیوانی که آن را اربع و اربعین کویند بهترین آن جبلی و کاه از نبات آن نیز مانند آنکه از بیخ آن عصاره می کیرند اخذ می نمایند
طبیعت آن
سرد و خشک
افعال و خواص آن
حابس رعاف و نفث الدم سینه و نزف الدم معده و رحم و ضماد برک نرم کوفتۀ آن جهت الزاق جراحات در ابتدای حدوث و التیام آنها مجرب
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
/////////////
قلوماین . [ ق ُ ی ُ ] (معرب ، اِ) و آن را شجره  ابی مالک و اهل دمشق صابون القاف و صابون الثیاب و ظفرالقط خوانند. نباتی است جبلی و بستانی ساق آن مربع شبیه به ساق باقلا و برگ آن شبیه به برگ لسان الجمل ، برساق آن غلافها و اطراف بعضی مایل به طرف بعضی و گل آن شبیه به گل سوسنی که بیخ آن را ایرسا نامند و به هیات حیوانی که آن را اربع و اربعین (هزارپا) گویند، بهترین آن جبلی و گاه از نبات آن نیز مانند آنکه از بیخ آن عصاره میگیرند اخذ مینمایند. طبیعت آن سرد و خشک و درافعال و خواص حابس رعاف و نفث الدم سینه و نزف الدم معده و رحم و ضماد برگ نرم کوفته آن جهت الزاق جراحات در ابتدای حدوث و التیام آن مجرب . (مخزن الادویة).
/////////////
شجرة ابی مالک ؛ به یونانی فلوماین نامند گیاهی است که دارای دو نوع بری و بحری است و گیاه آن فقط دارای یک ساق مربع سبزرنگ و برخی مایل به سرخی و بنفش باشد و بر روی آن گرههایی از هم دور و بر هر گرهی دو برگ بزرگ به اندازه  کف دستی در برابر یکدیگر و این برگها دارای دندانه های اره مانند و پایین آن برگهای کوچک سفید و کثیرالشعبه و شاخهای آن مجوف و گل آن ریزه و بنفش و ثقیل الرایحه و ثمر آن چون نخودی مدور و تخم آن سیاه و باریک و بیخ آن بزرگ و بیرون آن سیاه و اندرون آن سفید بالزوجت ، که چون در آب زنند از آن کفی مانند صابون برآید و از آن گازران جامه شویند، خوب پاک گردد و آن را صابون القاف نیز خوانند و رستنگاه آن جاهای نمناک و سایه و کنارآبها و میان آنهاست . گفته اند که قسمی از عرطنیثاست و غیر چوه صباغان است . و صاحب اختیارات بدیعی نوشته که : نوعی از گلیم شوی است و در آذربو مذکور شد. (از مخزن الادویه ).
|| صابون انفاق . [ ن ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ عرق الحلاوة. عجما. شجره یاشجیره  ابی مالک است . و آن اشنان ۞ باشد. رجوع به اشنان و شجره  ابی مالک شود.
|| عرق الحلاوة. [ ع ِ قُل ْ ح َ وَ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است از تیره  میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است . ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است . گلهایش بزرگ و معطر و معمولا" گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل پنج کاسبرگ بهم پیوسته و پنج گلبرگ جدا و ده پرچم است . میوه اش کپسول است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک میروید و قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است . برگ وساقه  آن دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف میکند،لذا آن را «صابونی » مینامند. ریشه و ساقه  زیرزمینی این گیاه را در تداوی بعنوان معرق و مدر و تصیفه کننده  خون استعمال میکنند. در روماتیسم های مزمن نیز سابقا" آن را بکار میبردند. ریشه  آن دارای یک ساپوتین و صمغ و مقداری رزین است . غاسول . صابونی . صابونیة.(فرهنگ فارسی معین ). عجما. و رجوع به صابونی شود
|| صابونی . (اِ) ۞ نباتی است از تیره  قرنفلیان و از دسته  میخ»ها که ساقه های زیرین و ساق و برگ آن دارای ماده  لعابی است و مانند صابون در آب کف میکند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 213).
|| ظفرالقط. [ ظُ رُل ْ ق ِطط ] (ع اِ مرکب ) قلومانن ۞ . نباتی است ساقش مربع مثل ساق باقلی و برگش مثل برگ بارتنگ و در ساق او غلافهای سرکج و آمیخته با گلهائی شبیه به گل سوسن کبود برّی است . در دوم سرد و خشک و باقبض و قاطع رعاف وخون زخمهای تازه و نزف الدم اعضاء باطنی و سینه و اسهال و ذرورِ برگ او جهت التیام جراحات موثر است و مضر سفل ۞ و مصلحش صمغ و شربتش یک مثقال و بدلش اقاقیاست . (تحفه  حکیم مومن ).
////////////////
صابونی ( نام علمی : Saponaria officinalis ) نام یگ گونه از سرده صابونی است.
/////////////
قس درمان صابون اتو در آذری:
Dərman sabunotu ( Saponaria officinalis lat. ) [1] - sabunotu cinsinə aid bitki növü. [2]
 /////////////
قس در عبری با فیلترشکن!
///////////////
Saponaire officinale
Saponaria officinalis
Saponaria officinalis
Description of this image, also commented on
Saponaire officinale
Saponaria officinalis
L. , 1753
Description of the image Saponaria officinalis.jpg.
Saponaria officinalis ( Saponaria officinalis ) is a perennial herb of the family Caryophyllaceae . It is also called soap, soap, soap, soap-grass, fuller's grass, ditches, or pit soap.
Summary
·         1Description
·         2Features
·         3Use
o    3.1Medicinal
o    3.3Household
o    3.4Culinary
o    3.5References
·         4See also
o    4.3References
Description [ edit | Change the code ]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/c9/Saponaria-officinalis-plant.jpg/220px-Saponaria-officinalis-plant.jpg
Saponaria officinalis
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/a/a5/Saponaria_officinalis_cv1.jpg/220px-Saponaria_officinalis_cv1.jpg
Soapweed with double flowers.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f3/Saponaria_officinalis_MHNT.BOT.40.40.jpg/220px-Saponaria_officinalis_MHNT.BOT.40.40.jpg
Saponaria officinalis - Museum of Toulouse
It is a glabrous plant with a strong cylindrical stem and lasts from 40 to 80 cm , abundant or even invasive thanks to the development of its rhizomes , easy to grow.
Its opposite oval leaves, tender green, pointed are furrowed by 3 longitudinal veins, the lower petiolate 1 .
Its flowers , which can be single or double, are slightly scented and grow in dense cymes . They have five white or pale pink petals that form a circle about two centimeters in diameter. The flowering period is from June to October. The fruits are dehiscent capsules that contain small brown-black, rounded, bean-shaped seeds about 1.5 millimeters in length. Fruit ripening takes place from September to October.
The number of chromosomes is n = 8.
The double pink flowers are very similar to those of the Phlox or Silenus .
Features [ edit | Change the code ]
·         Reproductive organs
·         Inflorescence type: two-part cyme ;
·         Sex distribution: hermaphrodite ;
·         Type of pollination: entomogamous ;
·         Flowering period: June to September.
·         Seed
·         Fruit type: capsule ;
·         Method of dissemination: anemochore .
·         Habitat and Distribution
·         Habitat type: perennial ruderal perennial pioneers, mesoxerophiles, mid-European, psychrophilic ;
·         Range: cosmopolitan .
Use [ edit | Change the code ]
Medicinal [ edit | Change the code ]
This plant has depurative, diuretic , choleretic and deworming properties . It is used against rheumatism and gout , against certain dermatoses, and as an expectorant for the affections of the oral cavity ( angina , aphthae , etc.). The decoction of Saponaire applied on the face makes it possible to fight effectively against the diseases of the skin such as the acne . The Romans put them in their baths to heal the itching. The leprosaria used it to clean the wounds of the lepers.
Biochemistry [ edit | Change the code ]
The seeds of the saponaria officinale contain saporin , a protein inhibiting the ribosomal activity (N-glycosidase activity) of the family of ricin , curcine and abrin . However, unlike other proteins in the same family, saporin lacks a B-chain allowing it to bind to the cell, making it harmless without specific preparation for entering the A-chain of the protein. This property makes saporin particularly interesting in the targeted use on certain cells in medical research (specific treatment of cancer cells).
Domestic [ edit | Change the code ]
Like Panama wood , flowering tops or rhizomes could replace soap to wash delicate clothes that could discolor. It was also used to clean black aprons. It is because it contains saponin , a substance which has the property of foaming like soap, that the Saponar officinale is also called "soap-grass", "soap of the ditch", "soap-making" , "Flowered laurel", "grass to woman". When dried and cleaned, the roots can be used in the manufacture of a powder that used to be used by the inhabitants to wash their hands. Mixed with soda , it could also degrease and whiten wool and pale lace, hence its other name "fuller's grass" 2and also containing saponosides: Saponosides (2 to 5%) = heterosides Triterpene: gypsogenin and especially quillayic acid
Culinary [ edit | Change the code ]
In the Middle East , the infusion of water and soap is used to prepare desserts requiring gelling, especially an Arab marshmallow called "Native", and for the manufacture of the famous Halva (Turkish Halva).
References [ edit] | Change the code ]
1.     Tela Botanica, 60403 [ read online ]
2.    Monica Closson, Clean as in the Middle Ages , Historama No. 40, June 1987
See also [ edit | Change the code ]
Related articles [ edit | Change the code ]
·         saponin
·         Soap
·         Hygiene
·         Toxicology
On other Wikimedia projects:
·             Saponaire officinale , on Wikimedia Commons
External Links [ edit | Change the code ]
·         ITIS Reference: Saponaria officinalis ( en ) ( english version )
·         Reference INPN : Saponaria officinalis ( + status + description ) ( en )
Bibliography [ edit | Change the code ]
·         David Streeter , Delachaux Guide of flowers of France and Europe , Paris, Delachaux and Niestlé, May 2011 , 704 p. ISBN 978-2-603-01764-7 ) , p. 138-139
·     This section is empty, insufficiently detailed or incomplete. Your help is welcome!
·         Portal of the botany Portal of the botany
·         Flore (vernacular name)
·         Caryophyllaceae
//////////
////////////
///////////
//////////
////////////
Salsola
Image illustrating the flora
This article is a draft about the flora .
You can share your knowledge by improving it ( how? ) According to the recommendations of the corresponding projects .
See the list of tasks to be performed on the discussion page .
Salsola
Description of this image, also commented on
Salsola kali
Salsola
L.
The genus Salsola contains species of plants of the family Amaranthaceae or Chenopodiaceae according to the classical classification of Cronquist (1981) .
Summary
·         2Uses
·         3Species
·         4Photo gallery
·         5Notes and references
·         6External links
Distribution and living environment [ edit | Change the code ]
They are halophyte plants, present in salt meadows , on the sandy coast.
Uses [ edit | Change the code ]
Until the nineteenth century , these halophytes were used to make soda , useful for making soap or for making glass . It is obtained after burning of the plant. The ashes then contain 30% sodium carbonate (Na 2CO 3 ) or " natural soda ". After caustication of the ash (addition of lime ), the caustic soda is obtained:
 {2} {2} {2} {2}} {left}} leftrightarrow CaCO_ {3} +2 (Na ^ {+} + OH ^ {-})}
This process has been supplanted by chemical methods from sea ​​salt , these are the Leblanc process and then the Solvay process .
Thus, the term alkaline comes from alkali , a French word of Arabic origin which denoted the natural soda produced from the plant Salsola kali .
Species [ edit | Change the code ]
·         Salsola kali
·         Salsola soda
·         Salsola melitensis
·         Salsola tragus (Russian thistle 1 )
Photo Gallery [ edit | Change the code ]
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/93/Salsola_soda_Rignanese.jpg/80px-Salsola_soda_Rignanese.jpg
Salsola soda
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/ce/Salsola_soda.jpg/120px-Salsola_soda.jpg
Salsola soda
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/03/Salsola_kali_habito.jpg/120px-Salsola_kali_habito.jpg
Salsola kali
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/29/Salsola_kali_hojas_modificadas.jpg/120px-Salsola_kali_hojas_modificadas.jpg
Salsola kali
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/18/Salsola_kali_detalle_de_la_flor.jpg/94px-Salsola_kali_detalle_de_la_flor.jpg
Salsola kali
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5d/Salsola_kali_flowers.jpg/120px-Salsola_kali_flowers.jpg
Salsola kali
Notes and references [ edit | Change the code ]
On other Wikimedia projects:
·             Salsola , on Wikimedia Commons
External Links [ edit | Change the code ]
·         ITIS Reference: Salsola L. ( en ) ( english version )
·         Reference Tela Botanica ( France underground ): Salsola L. ( en )
·         Portal of the botany Portal of the botany
Category : 
·         Chenopodiaceae (Cronquist)
&&&&&&&&
قمری
بضم قاف و سکون میم و کسر راء مهمله و یاء نسبت منسوب بقمر است که نام بلدی است از بلاد مصر و کفته اند که آن بلد اسکندریه است جهت مشابهت رنک این بخاک آن بلد و واحد آن قماری آمده و کفته اند جمع اقمر است مانند احمر و حمر یا جمع قمری است مانند رومی و روم و زنجی و زنج و مادۀ آن را قمریه نامند و نر آن را ساق حر و جمع قماری غیر منصرف است و آن را بهندی توترو نامند
ماهیت آن
مرغی است از فاخته کوچکتر و با طوق و بسیار مانوس و خوش منظر و خوش آواز و کفته اند که لفظ یا کریم کامل الحروف از صوت آن ظاهر می کردد دو نوع می باشد سفید و زرد و از غرائب آثار آن آنکه ابن اثیر در تاریخ خود نوشته که از جملۀ مدایا که بعضی ملوک بقاع هند هدیه برای سلطان محمود سبکتکین فرستاده بودند قمری بود که چون طعام زهردار را می دید چشمهای آن سرخ و اشک از ان جاری و متحجر می کشت و چون آن حجر را سوده بر جراحات دهن کشاده می پاشیدند بزودی چاق می شد
طبیعت آن
در دوم کرم و خشک
افعال و خواص آن
موافق مبرودین و مرطوبین و مولد خلط فاسد و اکثار آن محدث وسواس و جذام مصلح آن ادهان و ادویۀ لطیفه است تدهین بدهن آن باعث سرعت حرکت اطفال و تخم آن را چون بطفل بیاشامند باعث سرعت تکلم آنست قبل از هنکام آن الخواص کفته اند بودن آن در خانه باعث عدم تاثیر سحر و رد آن و چشم بد است از صاحب آن خانه
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
//////////
قمری . [ ق ُ ] (اِ) پرنده ای است ، ماده  آن را قمریه نامند و نر آن را ساق جر و جمع آن قماری ، غیرمنصرف است و آن رابه هندی توترو نامند. مرغی است از فاخته کوچکتر و با طوق و بسیار مانوس و خوش منظر و خوش آواز و گفته اندکه لفظ یا کریم کامل الحروف از صوت آن ظاهر میگردد و دو نوع میباشد، سفید و زرد و از غرایب آثار آن آنکه ابن اثیر در تاریخ خود نوشته که از جمله هدایا که بعض ملوک بقاع هند برای سلطان محمود سبکتکین فرستاده بودند قمری بود که چون طعام زهردار را میدید چشم های آن سرخ و از آن اشک جاری و متحجر میگشت و چون آن حجررا سوده بر جراحات دهن گشاده میپاشیدند بزودی چاق میشد. طبیعت آن در دوم گرم و خشک است افعال و خواص آن موافق مبرودین و مرطوبین و مولد خلط فاسد و اکثر آن محدث وسواس و جذام و مصلح آن ادهان و ادویه  لطیفه است . رجوع به مخزن الادویه شود. در لغت نامه های عربی آن را جنسی از فاخته گفته اند و آنچه را که در زمان ماقمری میگویند مرغی است به اندازه  بچه  کبوتری ولی باریک اندام تر و پرهای سیاه دارد و آن را مانند طوطی الفاظی چند آموزند. (یادداشت مولف ). مرغی است معروف خوش آواز نر آن را وَرَشان و ساق حُر نیز گویند حشرات از آواز قمری میگریزند. قزوینی گوید از اختصاصات قمریان این است که هرگاه نر آنها مرد ماده  آنها ازدواج نکند. رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 73 شود :
پیاده همی رفت [ رستم ] جویان شکار
به پیش اندر آمد یکی مرغزار
همه بیشه و آبهای روان
به هرجای دراج و قمری نوان .
فردوسی .
/////////////
یاکریم (نام علمی: Streptopelia decaocto) یک گونه از تیره کبوتریان و بومی آسیا و اروپا است.

یاکریم بزرگتر از دیگر گونه‌های قمری است و رنگ آن شنی صورتی یا نخودی کمرنگ است و نیم طوق سیاهی روی گردن دارد. پرواز این پرنده با سرعت کم است و بال‌هایش را بسیار کم تکان می‌دهد.[۱]

قمری خانگی نیز گاه «یاکریم» نامیده می‌شود.[۲][۳]
////////////
قس یمامه مطوقه در عربی:
اليمامة المطوقة[4]
قال الأَصمعي: اليَمام ضرب من الحمام برِّيّ، قال: وأَما الحمام فكلُّ ما كان ذا طَوْق مثل القُمْريّ والفاختة وأَشباهِها، واحِدته: حَمامة. وهو طائر صغير الحجم خفيف الجسم، طائر مهاجر شتوي، ومقيم معشش وعابر إلى حد ما، في الخريف وهي طائر معروف جدا بشمال أفريقيا حيث يتواجد تقريبا في كل بقاعها، ويتواجد في المناطق شبه الصحراوية والواحات وبالقرب من القرى والمسطحات الزراعية، والسدود كـ سد بست كز، وسد جابر وسد بز، وسد جاويد وتابلتابل وبواطن الأودية وسد القصب وسد جرف التربة وواد مزي وواد الطويل وشط الحضنة وشط ملغيغ والسهول كسهل لاور كالون وسهول باغ زرد، والمناطق الزراعية الممتدة على ساحل نهر مهران حيث تكثر فيها المزارع النخيل والمستنقعات المائية. وتكثر فيها الوديان والشعاب، وتصب فيها مجاري الأودية.
///////////
قس یاخالیق قورقور در ترکی:
یاخالیق‌لی قورقور (اینگیلیسجه: Eurasian collared dove، فارسجا: یاکریم، آنادولو تورکجه‌سی: Kumru، روسجا: Кольчатая горлица، آلمانجا: Türkentaube) گؤیرچین‌کیمی‌لر دسته‌سینه عایید حئیوان نؤعو.
Yaxalıqlı qurqur (lat. Streptopelia decaocto) - Göyərçinkimilər dəstəsinə daxil olan quş növü.
//////////
قس در عبری با فیلترشکن!
///////////////
قس کِوکورک، تیویلک در کردی:
Kewkûrk an jî tivîlk (Streptopelia decaoctoçûkekî çolê ye lê zarok hez dikin ku wan xwedî bikin. Hêlinê xwe li ser daran çêdike. Hêlinê xwe ji pûş çêdike; ew pir kort nabe, ya pan e.
/////////////
قس بورونگ پوتاران در باسای مالایائی:
Burung Putaran atau nama saintifiknya "Streptopelia decaocto", merupakan salah satu daripada spesies yang digambarkan oleh William Farquhar yang terdapat di Tanah Melayu[2]
//////////
قس کالروالی کگی در پنجابی:
کالروالی کگی یا عام بولی وچ صرف کگی، کگیاں دی اک ونڈا اے۔ ایہ پنجاب وچ عام دسنوالی کگی اے۔ ایہ نہ وی دسے تے  ایہدی کگوں-کوں دی واز اندی اے۔
///////////////
قس کُمرو در ترکی استانبولی:
Kumrugüvercingiller (Columbidae) familyasından park, bahçe ve ufak koruluklarda çiftler halinde yaşayan güvercine benzer bazı kuş türlerinin ortak adı.
Kumru teriminin teknik bir önemi yoktur. Güvercin adı genellikle daha iri, tombul, kuyrukları küt ya da yuvarlak cinslere, kumru adı ise daha küçük ve zarif, sivri kuyruklu türlere verilir. Genellikle kahverengi tüylüdür. Şeklen güvercine benzemekle beraber, ondan daha küçük ve zarif yapılıdırlar.
/////////////
Eurasian collared dove
From Wikipedia, the free encyclopedia
"Collared dove" redirects here. For the Turkish sandwich, see Kumru (sandwich).
Eurasian collared dove
Streptopelia decaocto -balcony -two-8.jpg
Streptopelia decaocto

MENU
0:00
Call
Kingdom:
Phylum:
Class:
Order:
Family:
Genus:
Species:
S. decaocto
Streptopelia decaocto
(Frivaldszky, 1838)
Streptopelia decaocto range map.png
The Eurasian collared dove (Streptopelia decaocto), most often simply called the collared dove,[2][3][4][5] also sometimes hyphenated as Eurasian collared-dove,[6] is a species of dove native to warm temperate and subtropical Asia, and introduced in North America in the 1980s.
Collared doves are sometimes kept in aviculture, and form strong relationships with each other.
The genus name Streptopelia is from Ancient Greek streptos, "collar" and peleia, "dove". The specific decaocto is a latinisation of the Greek word for "eighteen", from deca, "ten", and octo, "eight". In Greek mythology, a servant complained bitterly about pay of just 18 pieces a year, and the gods changed her to a dove that still cries mournfully.[7]
https://en.wikipedia.org/wiki/Eurasian_collared_dove