۱۳۹۶ مهر ۹, یکشنبه

مداخل مخزن الادویه عقیلی خراسانی (شصت و پنجم) 2

کلیان کاته
بفتح کاف و سکون لام و فتح یاء مثناه تحتانیه و الف و نون و فتح کاف و الف و فتح تاء مثناه فوقانیه و ها
ماهیت آن
نباتی است خاردار بقدر ذرعی و خار آن درشت و در ملک بنکاله در حوالی بردوان و میدنی پور کثیر الوجود
طبیعت آن
کرم و خشک
افعال و خواص آن
چون نیم مثقال پوست بیخ آن را با نیم مثقال ریوند چینی مدبر جهت وجع طحال شدید بخورند در ساعت تسکین یابد و تدبیر ریوند آنست که ریوند را در قدری آب بجوشانند و آب آن را ریخته ریوند را خشک نمایند و سوده استعمال نمایند تکمید بدان جهت استسقا و جمیع اورام و آلام و اوجاع مفید و اکر طرف روی برک آن را بر جراحت بندند زخم را چاق نماید و اکر بر جراحات یا لحوم فاسده طرف پشت آن را بندند لحوم فاسده را بخورد و اکر بر خراج بندند منفجر سازد و چون پوست بیخ آن را کوبیده در کیسه کرده بر ورم استسقا بندند وجع عظیم در ان بهم رسد و ورم دفع کردد اما باید که چون وجع شدید شود آن کیسه را باز کنند و بر موضع دیکر بندند و همچنین بجمیع مواضع ورم و مکرر این عمل نمایند و بجهت ورم طحال و نزول آب نیز نافع است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
&&&&&&&
کلیه
بضم کاف و سکون لام و فتح یاء مثناه تحتانیه و ها لغت عربی است بفارسی کرده و بهندی نیز همین نامند و باصفهانی قلوه و بترکی نوکرک نامند
ماهیت آن
عضوی است از اعضای مرکبه بدن حیوان و در هر حیوان دو عدد می باشد یکی بجانب راست و یکی بجانب چپ مائل بطرف پشت از برای جذب مائیت از کبد و فرستادن بمثانه تا بادرار بول دفع کردد بهترین آن از برای اکل کردۀ کوسفند جوان فربه و بز است که در همان ساعت ذبح کرده اخذ نموده باشند و حیوان عطش نداشته باشد
طبیعت آن
سرد و خشک
افعال و خواص آن
مقوی کرده و کمر و پیه آن ملین اورام صلبه المضار بطئ الهضم ردئ الغذاء سریع الفساد بجهت آنکه ردی ترین کوشتهای اعضا ببدن حیوان است و اقبال طبیعت بسوی آن کما ینبغی نیست مصلح آن طبخ و یا بریان نمودن آنست همان قسم با پیه آن و با روغن زیت و یا روغن کنجد و با نمک و فلفل و دارچینی و کرویا و مصطکی و آبکامه و سرکه مطیب نمودن است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
کلیه . [ ک ُل ْ ی َ / ی ِ ] (ع اِ) گرده . (دهار) (منتهی الارب ). گرده که عضو درونی معروف است . (آنندراج ). گرده و قلیه . (ناظم الاطباء). لغت عربی است به فارسی گرده و به هندی نیز همین نامند به اصفهانی قلوه و به ترکی بوکرک ۞ نامند. (مخزن الادویه ). گرده . قلوه . کلوه . غلوه . ج ، کلی ً وکلیات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). هر یک از دو عضو لوبیایی شکل ۞ که عضو مترشح دستگاه ادراری را بوجود می آورند و به نام قلوه و گرده نیز خوانده می شوند. در اصطلاح پزشکی ، دو عضو لوبیایی شکل که عبارت از دو غده  مترشح ادراراند و در عمق شکم در طرفین ستون فقرات محاذی دوازدهمین مهره  پشتی و اولین و دومین مهره های کمری و در زیر حجاب حاجز و عصب پرده  صفاق شکم قرار گرفته اند. دنده  دوازدهم قفسه  سینه از عقب و وسط هر کلیه می گذرد. طول هر کلیه 12 سانتیمتر و عرض آن 6 سانتیمتر و وزن متوسط آن 150 گرم است . هر کلیه در عمق شکم به واسطه  غلافی لیفی از چربی احاطه شده است . کلیه  راست به واسطه  فشار کبد کمی پایین تر از کلیه  چپ است . هر کلیه به طور قائم قرار دارد و دارای یک سطح خلفی و یک سطح قدامی و یک کنار خارجی محدب و یک کنار داخلی است که مجاور عروق بزرگ می باشد. کنار داخلی کلیه  چپ مجاور آئورت است . کنار داخلی کلیه  راست مجاور ورید اجوف تحتانی است و به علاوه در وسط کنار داخلی ناف کلیه قرار دارد. شریان و ورید کلیوی و مجاری خارج کننده  ادرار نیزدر این قسمت واقعاند. هر کلیه دارای قطب تحتانی و قطب فوقانی است در روی قطب فوقانی کپسول فوق کلیوی قرار دارد. این کسپول ترشح آدرنالین می کند که برای فشارخون لازم است سطح قدامی کلیه  راست مجاور کبد و زاویه  راست قولون و قسمت دوم روده  اثناعشر است . سطح قدامی کلیه  چپ مجاور لوزالمعده و زاویه  چپ قولون و معده و طحال می باشد. اگر مقطع قایمی از کلیه تهیه کنیم ، مشاهده می شود که کلیه از دو قسمت ساخته شده : یکی مرکزی و دیگری ماده  محیطی ، و اگر از ناف کلیه به درون کلیه برویم ابتدا شکاف عمیقی به نام سینوس کلیوی ۞ مشاهده می شود که عروق و اعصاب در این قسمت واقعاند. ماده  مرکزی کلیه از هرمهایی تشکیل شده موسوم به اهرام مالپیقی ۞ . عده  این اهرام در هر کلیه بین 8 تا 12 عدد است و قاعده  اهرام به طرف محیط کلیه و راس به طرف سینوس کلیوی است که برجسته است و این برجستگی ها را پاپی ۞ می گویند. در سرهر پاپی عده  زیادی سوراخ مشاهده می شود که ادرار ازآن سوراخها تراوش می کند. ماده  محیطی اولاً تشکیل شده از عده ای اهرام کوچک که از طرف قاعده بر روی اهرام مالپیقی قرار دارند به طوری که برای هر هرم مالپیقی 400 عدد از اهرام کوچک موجود است که با نام هرمهای فرن ۞ خوانده می شوند. ثانیاًدر بین اهرام فرن تا ماده  محیطی کلیه ، دانه های ریزقرمز رنگی وجود دارند که آنها را دانه های مالپیقی ۞ خوانند. باید دانست که ماده  محیطی بین اهرام مالپیقی نیز پایین می آید و موسوم است به ستونهای برتن ۞ . نسج کلیه اصولاً از لوله های ادراری تشکیل یافته ، هر لوله  ادراری از یک دانه  مالپیقی درست شده که دارای یک کپسول دو لایه است و این کپسول را کپسول بومن ۞ نامند. در داخل کپسول بومن عروق شعریه  شریانی مثل کلاف نیز قرار دارند. بعد از کپسول بومن لوله  پیچ خورده ای است که دنباله اش لوله ای شبیه به حرف U لاتینی است و به نام قوس هنله موسوم است . قسمت انتهایی قوس هنله به توسط قطعه  خمیده یا واسطه به لوله های راستی منتهی می شود که به نام لوله  بلینی موسوم است . همین لوله ها هستند که سوراخشان در راس پاپی ها باز می شود. (فرهنگ فارسی معین ) :
یوحنا گوید که کلیه سرد است وخشک و غذاش بد بود و از همه  جانوران کلیه  بره بهتر است . (الابنیه ، عن حقایق الادویه چ دانشگاه ص 289). و رجوع به فیزیولوژی ، تالیف کاتوزیان ج 2 صص 6-29 شود.
///////////
کُلیه یا قلوه (به فارسی: گُرده)*[۱] یکی از اندام‌های درونی بدن انسان و برخی دیگر از جانداران است. کار کلیه تصفیه خون از مواد زائد و دفع متابولیت‌های بدن می‌باشد.
///////////
قس کلیه در عربی:
الكلية هي عضو هام من أعضاء جسم الإنسان شبيه من حيث الشكل ببذرة الفاصوليا لونه بني مائل للحمرة، ولكن حجمها أكبر من بذرة الفاصوليا حيث يبلغ طولها حوالي 12سم، وتعتبر الكلية العضو المسؤول عن تنقية وتصفية الدم من السموم والعوادم الناتجة عن عملية الأيض (هي عملية تكون في داخل الخلية الحية وفيها يتم هدم المواد الممتصة من الطعام مثل البروتينات والدهون وتحويلها إلى طاقة يستفيد منها جسم الكائن الحي)، وكذلك مسؤولة عن التحكم في حجم السوائل في الجسم وعن ترتيب كمية العناصر الكهربية مثل الأيونات والأملاح، كما و يطلق على العلم الذي يختص بدراسة وظائف الكلى ب طب الكلى (بالإنجليزية: Nephrology).
/////////////
قس بویرک لر در آذری:
Böyrəklər - insan orqanizmində əsas assenizator və filtirdir; onlar sidiyə qanda və toxumalarda yığılan müxtəlif zərərli və artiq maddələri adsorbsiya edirlər.
Tutqun rəngdə, paxla şəklində cüt vəzdir. Böyrəklər qarın boşluğunun arxa divarında bel nahiyyəsində yerləşir. Onların orta hesabla uzunluğu 10-12 sm, eni 6 sm və qalınlığı 3-4 sm-dir. Orta çəkisi 120 qramdır. Xarici səthi hamardır. Hər böyrəyin basıq tərəfindən bir ədəd nazik sidik axarı çıxır.
/////////////
قس در دیوهی(مالدیوی):
މިއީ ކުޑަކަމުދާ ނިޒާމްގައި ހިމެނޭ ގުނަވަނެކެވެ.ކޮންމެ އިންސާނެއްގެ ހަށިގަނޑުގެ ތެރޭގައި ދެ ގުރުދާ ނުވަތަ (އިނގިރޭސި ބަހުންKidneysއަކީ ވެއެވެ.އެއީ ކޮންމެ ފަރާތެއްގައި ގުރުދާ އެކެވެފެހި-އޮށެއްގެ ބައްޓަމަށް އަތް މުށްކެވުމުން މުށެއްވަރުވާ ގުރުދާ އިންސާނާގެ ހަށިގަނޑުގެ ތެރޭގައި އޮންނަނީ ހަޖަމުކުރާ ނިޒާމްގައި ހިމެނޭ ގުނަވަންތަކުގެ ފަހަތުގައެވެއެއީ ގާތްގަނޑަކަށް މޭކަށިތައް ނިމޭ ހިސާބު ގައެވެއަދި މައިބަދައިގެ ކަށިތަކުގެ ތެރޭގައި ހިމެނޭ ލަމްބާރ ވާޓެބްރާތައް ހުންނަ ހިސާބާއި ކައިރީގައެވެގުރުދާގެ ވަށައިގެން މަތީގައި ކޮންމެވެސް ވަރަކަށް ޕެރިނެފްރިކް ފެޓް (އިނގިރޭސި ބަހުންperinephric fatއޭ ކިޔޭ ސަރުބީގެ ވައްތަރެއް ޖަމާވެފައި ހުރެއެވެމިބުނި ފެޓްގެ ތެރޭގައި ކޮންމެ ގުރުދާއެއްގެ މަތީގައި އެޑްރީނަލް ގްލޭންޑް (އިނގިރޭސި ބަހުންAdrenal Gland)އޭ ކިޔޭ ހޯރމޯން ބޭރުކުރާ ގޮށެއް އިދެއެވެ.
///////////
قس جینجال در باسای اندونزی:
Ginjal adalah organ ekskresi dalam vertebrata yang berbentuk mirip kacang. Sebagai bagian dari sistem urin, ginjal berfungsi menyaring kotoran (terutama urea) dari darah dan membuangnya bersama dengan air dalam bentuk urin. Cabang dari kedokteran yang mempelajari ginjal dan penyakitnya disebut nefrologi.
/////////////
قس در عبری با فیلترشکن!
//////////////
قس جینجِل در باسای جاوی:
Ginjel iku organ ekskresi ing vertebrata sing bentuké mèmper kacang. Minangka bagéyan saka sistem urin, ginjel duwé fungsi nyaring regetan (utamané urea) saka getih lan mbuwang bareng karo banyu mawa wujud urin. Cabang saka kadhokteran sing nyinaoni ginjel lan panyakité diarani nefrologi.
//////////////
قس فیگو در سواحلی:
Figo ni kiungo cha mwili ambacho kazi yake ni cha kutatanisha: mafigo yanafanya kazi mbalimbali muhimu katika mwili wa binadamu. Ila kazi yake kuu ni kusawazisha maji ndani ya mwili kwa kuchuja na kusitiri bidhaa za chembechembe (kama vile urea) na minerali katika damu na kuchuja hizo, pamoja na maji na mkojo.
///////////
قس گورچِک در کردی:
Gurçik (bi latînî:Ren), endam an organekî anatomî ji sîstema mîzê di laşên mirov û canewerên din (movikdar û nemovikdaran) ciyek pêwîst û bingehî digre. Karê gurçikan ne tenê çêkirina mîzî ye; gurçik alîkariya bedenê ji bo regulasyona tansiyonê jî dike. Heke di beden de pir av hebe, tansiyon derdikeve jor. Wê gavê, gurçik wê avê wekî mîz ji bedenê bavêjin der û bi wî awayî jî tansiyon cardin dadikeve jêr.
//////////
قس بویرک در ازبکی:
Buyrak — odam va umurtqali hayvonlarda siydik hosil qiluvchi va uni ajratuvchi juft aʼzo; loviya shaklida, qorin boʻshligʻining orqa tomonida, umurtqa pogʻonasi bel qismining ikki yonida joylashgan, qorin parda B.larning old yuzasini qoplab turadi. Old va orqa yuzalari yassilangan, har bir B.ning boʻyi 10—12 sm, eni 6 sm, yoʻgʻonligi 3—4 sm, ogʻirligi oʻrtacha 140—150 g . Oʻng B. tepasida jigar borligi tufayli, chap B.ka nisbatan bir oz pastroqsa yotadi.
///////////
قس گُردی در پنجابی:
گردے ریڑھ دی ہڈی رکھن آلے جنوراں تے ریڑھ دی ہڈی توں بغیر آلے جنوراں وچ ہوندے نے۔ گردے پیشابی پربندھ دا اہم حصہ نیں تے جسم وچ پانی تے نمکاں دا توازن رکھدے نیں۔ انسان دے پنڈے اندر چوڑی وچ ہوندے نیں۔ گردے لعو صاف کرن دا کم کردے نیں تے گندے مادے کڈ کے پیشابی تھیلی چ پا دیندے نیں۔ گردے موتر بناندے نیں۔ تے اینج اے ستھرائی دا کم کردے نیں۔
/////////////
قس پښتورگی در پشتو:
پښتورگی د انسانانو په بدن کې يو مغلقه غړی دی چې گڼ شمېر ژونپوهنيزې کړنې ترسره کوي. د دغو غړو اهمه دنده، بدن د اوبلنو توکو په هوميوستاتيک توازن کې ساتنه، ده. چې دا د بدن د اوبلنو توکو او ميټابولايټونو د چڼولو او د بدن نه د متيازو له لارې د بېکاره توکو لکه، يوريا، او په وينه کې معدني توکي او آيونونه لکه سوډيم، پوټاشيم،هايډروجن، آکسيجن او تړنگتوکي لکه امينو اسيدونه، کرياټينين، بايکاربونېټ او د گلوکوزو د وېستلو کړنه ده. پښتورگي د وينې فشار په تنظيمولو کې، د گلوکوزو پهميټابوليزم کې او په اېروتروپويېسېز يا د وينې د سروتوکو د جوړېدنې پروسې کې هم ډېر اهم رول لوبوي. د طب هغه څانگه چې د پښتورگو په اړه او ددوي د ناروغيو په اړه په کې زده کړې کېږي د نېفرولوجي په نامه يادېږي.[1] د nephro- يا نېفرو مختاړی د پښتورگي په مانا ده چې همدا ويي د لرغوني يوناني لغت nephros (νεφρός)يا نېفروس څخه اخيستل شوی، همدا ډول د renal يا رينال صفت د پښتورگي ته اړوند په مانا ده چې دا بيا لاتين د ژبې rēnēs يا رېنيس نه راوتلی چې دا وييکه د پښتورگي مانا لري.[2]
////////////
قس بکی در سندی:
بڪي
انساني جسم ۾ ٻه بڪيون (Kidneyٿين ٿيون، جيڪي جسم جي پُٺ جي اندرئين پاسي واري ڀت سان منسلڪ آهن. هرهڪ بڪي رانهين (Bean) وانگر ٿئي ٿي. اِن جو ٻاهريون ڏيک اڀريل گولائي وارو (Convexٻاهر طرف ۽ا ندريون دٻيل گولائيءَ وارو (Concave) -پاسو- ڪرنگهي جي طرف ٿئي ٿو. بڪي تقريباً ساڍا چار -انچ- ڊگهي ۽ ٻه -انچ- ويڪري هوندي آهي. ساڄي پاسي واري بڪي، کاٻي پاسي واريءَ بڪيءَ کان ٿوري مٿي هوندي آهي. هرهڪ بڪيءَ جي دٻيل يا ڪانڪيو (Concave) پاسي مان هڪ نالي نڪري ٿي، جنهن کي ’يوريٽر‘ (Ureter) چئبو آهي. يوريٽرِ هيٺ وڃي مثاني ۾ کلندو آهي. بڪين مان پيشاب يوريٽر وسيلي مثاني ۾ ايندو آهي ۽ جڏهن مثانو پيشاب سان لڳ ڀڳ ڀرجي ويندو آهي ته پيشاب لڳندو آهي.
//////////
قس بوئِر در تاتاری/قرقیزی
Бөер (ren, греч. nephros) —- умырткалыларда сидек бүлеп чыгара торган парлы орган. Бөерләр канда һәм тукымаларда осмотик актив субстанцияләрнең тәңгәллеген саклый, азоталмашы продуктларының калдыкларын чыгара, аксымнар, майлар һәм углеводларның метаболизмы процессында катнашалар. Сидек бөерләрдә кан китергән матдәләрдән ясала.
////////////
قس بوبرِک در ترکی عثمانی:
Böbrekleromurgalılarda bulunan fasulye biçiminde boşaltım organlarıdır. 13 cm boyuna kadar olabilen böbrekler, boşaltım sisteminin bir bölümünü oluştururlar. Bu organlar, başta üre olmak üzere atıkları kandan süzer ve onları su ile birlikte idrar olarak boşaltırlar. Böbrekleri ve böbreklere etki eden hastalıkları inceleyen tıbbi dal nefrolojidir.[1] Nefroloji, adını Yunanca "böbrek" anlamına gelen nephros sözcüğünden alır. Böbrek(ler) ile ilgili anlamında kullanılan renalsözcüğü ise Latince renalis sözcüğünden gelir.[2] Böbreklerin içindeki süzme birimlerine nefron denir. Her böbrekte yaklaşık 1 milyon nefron bulunur.[3]
////////////
قس کلیه در اردو:
كُلیَہ
آزاد دائرۃ المعارف، ویکیپیڈیا سے
Cscr-candidate.svg
پیش نظر مضمون منتخب بنائے جانے کے لیے امیدوار ہے۔ منتخب مضامین ویکیپیڈیا کی بہترین کارکردگی کا نمونہ ہیں چناں چہ نامزد کردہمضمون کا ہر لحاظ سے منتخب مضمون کے معیار پر پورا اُترنا ضروری ہے۔
براہ کرم اس مضمون کو نامزد کریں۔
نیز یہاں خانہ ترمیم میں جائیں اور فہرست کے اوپر{{ویکیپیڈیا:امیدوار برائے منتخب مضمون/كُلیَہ}} کو درج کر دیں۔
·         اسی موضوع پر مقالۂ دیکھیے بنام گردہ۔
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/ur/thumb/2/20/GURDEY.PNG/300px-GURDEY.PNG
شکل 1- انسانی گردوں (کلیتان) کا منظر، جو پشت کی جانب سے دیوار ہٹانے پر نظر آتا ہے۔ تصویر میں دیۓ گئے اعداد کی تفصیل یوں ہے ۔۔۔
1. دائیاں گردہ
2. بائیاں گردہ
3. حُوَيضَہ (pelvis)
4. ہلالی عقدہ (ganglion semilunare)
5. پیر کو چیرتا ہوا عصب حشوی کبیر (greater splanchnic nerve piercing crus)
6. ظرف خلط (Receptaculum chyli)
7. پیر کو چیرتا ہوا عصب حشوی کبیر (greater splanchnic nerve piercing crus)
8. ہلالی عقدہ (ganglion semilunare)
9. فرازی قولون (ascending colon)
10.  نزولی قولون (descending colon)
11.  زیریں ورید جوف (inferior vena cava)
12.  ابھر شریان (aorta)
13.  ورید کلوی (renal vein)
14.  شریان کلوی (renal artery)
کلیہ کو گردہ بھی کہا جاتا ہے اور انگریزی میں اس کو kidney اور renalis یا nephric بھی کہتے ہیں۔ گردے دراصل لوبیۓ کی شکل کے دو عدد اخراجی اعضاء ہیں جو خون میں پیدا ہوتے رہنے والے غیرضروری اجزاء (بطور خاص یوریا) کو خون سے الگ کر کے یا چھان کر، پانی کے ساتھ پیشاب کی شکل میں جسم سے خارج کردیتے ہیں۔
طب و حکمت کی وہ شاخ جس میں گردوں کی تشریح ، فعلیات ، امراضیات اور معالجے کا مطالعہ کیا جاۓ ، اسے علم کلیہ (nephrology) کہتے ہیں۔
///////////
قس بۆرەك در اویغوری
/////////////
قس ویلکِک در زازاکی:
Vılkek, tewranê omırğayınan dı Sistemê veng kerdışi ra yew leteyo. Maneno fasula. Hetana 13 cm dergeya cı esta. Nê Orğani Goni ra heme çi rêznenê u êna awa piya cayê mizi ra çekenê teber. Tıbdı lızgey vılkekan rê vanê nefrolociye.[1]Nefrolociye, namey xo Yunanki ra gêno. A zıwan dı vılkeki rê vanê Nephros. Vılkeka miyan dı avrêci estê inan rê vanê nefron. Her vılkeki tede dı nezdi 1 milyon nefron esto.[2]
//////////
Kidney
From Wikipedia, the free encyclopedia
For other uses, see Kidney (disambiguation).
Kidney
Gray1123.png
Human kidneys viewed from behind with spineremoved
Details
Identifiers
Ren
Nephros
The kidneys are two bean-shaped organs found on the left and right sides of the body in vertebrates. They filter the blood in order to make urine, to release and retain water, and to remove waste and nitrogen (the excretory system). They also control the ion concentrations and acid-base balance of the blood. Each kidney feeds urine into the bladder by means of a tube known as the ureter. In humans, they are roughly 11 centimetres (4.3 in) in length.
The kidneys regulate the balance of ions known as electrolytes in the blood, along with maintaining acid base homeostasis. They also move waste products out of the blood and into the urine, such as nitrogen-containing urea and ammonium. Kidneys also regulate fluid balance and blood pressure. They are also responsible for the reabsorption of waterglucose, and amino acids. The kidneys also produce hormones including calcitriol and erythropoietin. The kidneys also make an important enzymerenin, which affects blood pressure through negative feedback.
Located at the rear of the abdominal cavity in the retroperitoneal space, the kidneys receive blood from the paired renal arteries, and drain into the paired renal veins.
Renal physiology is the study of kidney function, while nephrology is the medical specialty concerned with kidney diseases. Diseases of the kidney are diverse, but individuals with kidney disease frequently display characteristic clinical features. Common clinical conditions involving the kidney include the nephritic and nephrotic syndromesrenal cystsacute kidney injurychronic kidney diseaseurinary tract infectionkidney stones, and urinary tract obstruction.[1] Various cancers of the kidney exist. The most common adult renal cancer is renal cell carcinoma. Cancers, cysts, and some other renal conditions can be managed with removal of the kidney. This is known as nephrectomy. When renal function, measured by the glomerular filtration rate, is persistently poor, dialysis and kidney transplantation may be treatment options. Although they are not normally harmful, kidney stones can be extremely painful.
&&&&&&&
کماه
بفتح کاف و سکون میم و فتح همزه و تا
ماهیت آن
اسم جنس فطر و کشنج و قعبل و سماروغ است و نزد بعضی
مخصوص بماکول آنست و فطر مخصوص بانواع ماکولۀ آن و هریک مذکور شدند و آن را بترکی قارج و بفارسی سمالو و سماروغ و هوره نیز و بشیرازی هکلو و بیونانی اوزوفا و معرف بادی دولی و بسریانی ارذی و برومی هودیا و بعربی بنات الرعد و بهندی کهنبی بضم کاف و اشمام ها و نون و کسر باء موحده و یا نامند و دیسقوریدوس ودین نامیده
ماهیت آن
بیخی است که از عفونت زمین در هنکام ربیع در زمین های رملی و دامنهای کوه بیشتر بهم می رسد و مدور سرخ رنک بی ساق و بی برک و آن را خام و مطبوخ می خورند و طعمی و رائحۀ غالب ندارد و بهترین آن آنست که در زمینهای مرتفع رملی طیب بهم رسد و متوسط در بزرکی و کوچکی و املس خوش بو تازه و طعمی و رائحۀ غالب نداشته باشد و بعضی کفته اند بهترین آن سفید باوصاف مذکوره است و آنچه بخلاف این اوصاف باشد و در زمین های ردی و زیر اشجار ردیۀ یتوعیه و زیتون و جوز روید و سفید و سرخ تیره و خشک باشد ردی است و با سمیت و سیاه آنکه ظاهر و باطن آن هر دو سیاه باشد مهلک
طبیعت آن
در دوم سرد و تر
افعال و خواص آن
العین در حدیث نبوی صلی اللّه علیه و آله وارد است که کمأه از من است و آب آن شفا است از برای چشم و اطبا کفته اند که آب آن جالی بیاض عین است خصوصا آبی که نزد بریان کردن از ان می چکد و سرمۀ را که با آب تازۀ فشردۀ آن سائیده و پرورده باشند مقوی اجفان و قوت روح باصره و زیاده کنندۀ نور آن و رافع نزول آب آنست اعضاء الغذاء غلیظ ثقیل ردئ الکیموس قلیل الغذاء بطئ الانحدار غلیظ مولد خون بلغمی و بلغم و نفاخ و مولد ریاح در زیر سراشیف و پشت است الضار اکثار آن مولد سکته و فالج و ذبحه و ثقل لسان و عسر نفس و بهق ابیض و قولنج و عسر البول مصلح آن طبخ آن با شبت و یا با آب و نمک و صعتر و پودنه و سداب طبخ جید و مطیب بروغن و مری و ابازیر حاره مانند دارچینی و فلفل و قرنفل و امثال اینها نمودن است و سائر تدابیر فطر است که مذکور شد و ضماد خشک آن با آب بر سر جهت رفع طلع پیش از وقت آن مجرب و ضماد خشک سودۀ آن با سرکه و سریشم ماهی جهت برآمدکی ناف اطفال و فتق ایشان و سائر فتوق مجرب و تازۀ آن را نیز بریان نموده با نمک و فلفل می خورند و خوردن خشک آن مجوز نیست و عند الضروره باید که یک شبانه روز در خاک خالص با آب حل کرده بخیسانند پس پاک شسته بدستور پخته با روغن بسیار بخورندن و اکثار بخوردن آن ننمایند و اکر با آبکامه و خردل بخورند که بهترین مصلحات آنست بهتر است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
کماه . [ ک َ ] (ع اِ) ۞ سماروغ . (فرهنگ فارسی معین ). کماه معروف است در زیرزمین از تاثیر جرم قمر تخم می رویاند چنانچه ۞ گز انگبین از هوا حاصل می شود. (نزهةالقلوب ). و رجوع به کماة و کماءة شود.
|| کماه . [ ک َ ءَ ] (ع اِ) در صحاح الادویه بمعنی انواع سماروغ آمده است اعم از خوشه و خویشه و کشخ و هکل و فطر و غیره که بعضی از آن صحرایی باشد و بعضی در زیر سرگین روید و بعضی از دیوارهای حمام و بعضی از زیر خمهای شراب و آب برآید و انواع آن را عربان بنات الرعد خوانند. (برهان ) (آنندراج ). انواع غارچها از قبیل غوشنه و غویشه و هکل و فطر و دنبلان و جز آنها. (ناظم الاطباء). قارچی ۞ از دسته  آسکومیستها ۞ که در پای درخت بلوط روید. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به «کم ء» و «کماءة» شود.
///////////////
&&&&&&&
کماذریوس
بفتح کاف و میم و الف و فتح ذال معجمه و سکون راء مهمله و ضم یاء مثناه تحتانیه و سکون واو و سین مهمله و بدال مهمله نیز آمده معرب ماذریوس یونانی است بمعنی بلوط الارض و کفته اند لغت رومی است و بیونانی مقیفرون و بفارسی رانداروی تلخ و بشیرازی مانداروی تلخ و بفرنکی کمیداس نامند و دیسقوریدوس کفته بعضی مردم آن را طوفوریوس نامند و کفته اند که بهندی آن را موندی کویند و فی الحقیقت غیر موندی است و موندی ان شاء اللّه تعالی در حرف المیم مع الواو و النون مذکور خواهد شد
ماهیت آن
دیسقوریدوس کفته نباتی است بقدر شبری و برک آن ریزه و شبیه ببرک بلوط در شکل و رنک و تشقق و طعم آن بسیار تلخ و با اندک حدت و کل آن بنفش و ریزه و تخم آن ریزه تر از انیسون و با حدت و بیخ آن ارغوانی رنک و در تموز یافت می شود و منبت آن سنکلاخها باید که بعد رسیدن بتمامه بردارند و نکاه دارند که برک و کل و تخم آن نریخته موجود باشد و نیز کفته نباتی است برک آن عریض سبز شبیه ببرک ترمس بری و نبات آن مفروش بر روی زمین و بلند نمی شود و بیخ آن شبیه ببلوط کوچکی و در طعم شبیه بدان با تلخی و جالینوس کفته قضبا نیست مانند ریحان و از ان غلیظتر و سبز رنک و برک آن ریزه شبیه ببرک بلوط و کل آن ارغوانی رنک و تلخ و بیخ آن نیز ارغوانی و تلخ و کفته اند شاخها و برک آن درخت اشق است و ابن ابی خالد افریقی در کتاب اعتماد تصریح نموده که بیخ نباتی است شبیه ببلوط و اقوال دیکر نیز وارد است و بالجمله بهترین آن تازۀ بری آنست که در ان کل و تخم باقی و نریخته باشد و قوت آن هفت سال باقی می ماند
طبیعت آن
در دوم کرم و خشک و کرمی آن زیاده از خشکی تا آخر دوم و بعضی در سوم کفته اند
افعال و خواص آن
مفتح و مقطع اخلاط غلیظه و ملطف و مسخن بدن العین از ان حبوب ساخته خشک می نمایند اکتحال سائیدۀ آن با شراب جهت قروح عین که غرب و ناصور نامند و همچنین اکتحال طبیخ آن با زیت و ذرور سائیدۀ آن نیز اعضاء الصدر آشامیدن تازه و یا خشک مطبوخ آن جهت سرفۀ مزمن رطوبی سه درم مطبوخ آن با جلاب و یا با عسل چند روز پی هم جهت درد سینه و رئه و برودت نواحی آن اعضاء الغذاء آشامیدن تر و تازۀ آن و یا مطبوخ آن با آب جهت یرقان سوداوی سددی و تحلیل صلابت طحال و سائر امراض طحال و ادرار بول و حیض و اسقاط جنین و شدخ عضل و با شراب جهت تحلیل صلابت طحال سریع الاثر و آشامیدن طبیخ چهار درم آن با هم وزن آن روغن زیتون در یکرطل آب که تا بثلث برسد و چند روز بدان مداومت کنند جهت تفتیت حصاه و سنک کرده و مثانه مجرب و باید که روزی سه اوقیه بنوشند و ضماد پختۀ آن با سرکه آن محلل صلابت طحال و شراب آن جهت رفع سوء الهضم و فساد معده و ابتدای استسقا و یرقان و نفخ رحم و فساد اخلاط و اصلاح مزاج نافع و دستور ساختن شراب آن آنست که در هر رطلی از شراب و یا عصیر عنب در شراب دو درم و در عصیر دو مثقال ریخته و مدتی کذاشته پس صاف کرده روزی تا یکرطل بیاشامند و این هرچند کهنه تر باشد بهتر است السموم ضماد آن جهت نهش هوام نافع القروح ضماد آن با عسل جهت قروح مزمنه و وسخه الزینه مسوخ آن بر بدن باعث کرمی آن دهن آنکه از آب تازۀ آن و یا از آب مطبوخ آن و از کل آن بدستور روغن کل سرخ و ادهان دیکر ترتیب دهند جهت رفع برودت بدن و ریاح مؤثر و در سائر افعال کماذریوس مانند کمافیطوس است مقدار شربت آن سه درم و در مطبوخ تا هفت درم مضر امعا مصلح آن کثیرا بدل آن بوزن آن سیسالیوس و ربع آن سلیخه و نزد بعضی عروق غافث و سلیخه است و اسقولوقندریون نیز کفته اند
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
///////////
کمادریوس . [ ک َ دَ ] ۞ (معرب ، اِ) لغتی است یونانی ۞ و معنی آن به عربی بلوط الارض باشد و آن گیاهی است سبزرنگ و بسیار تلخ و آن را در ابتدای استسقا دهند نافع است . (برهان ) (آنندراج ). ماخوذ از یونانی ، بلوط الارض . (منتهی الارب ). کماذریوس ، معرب از یونانی .مانداروی تلخ . (فرهنگ فارسی معین ). خامادریوس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معرب از خامادریوس است که به معنی بلوط الارض باشد، نباتی است طولش قریب به قدرشبری و برگش ریزه و در شکل و رنگ و تشقق شبیه به برگ بلوط و طعم او تلخ و با اندک تندی و گلش بنفش و ریزه و منبت او سنگلاخها و تخمش ریزه تر از انیسون و باحدت و در تموز یافت می شود و قوتش تا هفت سال باقی است . (تحفه  حکیم مومن ذیل کماذریوس ). شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید: و عشبه یسمی عندالیونانیین بلوط الارض لان له اوراقاً صغاراً شبیهة بورق البلوط ۞ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
////////////
//////////////
////////////
////////////
&&&&&&&
کماشیر
بضم کاف و فتح میم و الف و کسر شین معجمه و سکون یاء مثناه تحتانیه و راء مهمله لغت فارسی است معرب آن قماشیر و بیونانی لوفطیون نامند
در ماهیت آن
اختلاف است بعضی صمغ کماه و بعضی صمغ نباتی بدبو و بعضی صمغ هندی شبیه بجاوشیر و بعضی صمغ نباتی شبیه بجاوشیر و بعضی صمغ کرفس جبلی که تخم آن فراسیون است شبیه بجاوشیر و بعضی شبنمی تیز و تند شبیه بجاوشیر دانسته اند و بالجمله در صمغیت آن اتفاق است و بهترین آن زرد تندبوی تازۀ آنست و در قوت اقوی از جاوشیر
طبیعت آن
در سوم کرم و خشک و در دوم نیز کفته اند
افعال و خواص آن
اعضاء الغذاء و النفض مسهل زردآب و دافع استسقای لحمی و زقی و مدر بول و حیض و مسقط جنین و بدستور حمول آن با صمغ عربی و محلل صلابات شربا و ضمادا مقدار شربت آن از یک دانک تا نیم درم مضر رئه مصلح آن کثیرا است
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
کماشیر. [ ک ُ ] (اِ) صمغی باشد مانند جاوشیر و آن صمغ کرفس کوهی است ، بول را براند و حیض آورد و در مسهلات نیز بکار برند. (برهان ) (آنندراج ). صمغ کرفس کوهی که شبیه به جاوشیر است . (ناظم الاطباء). معرب آن قماشیر. (حاشیه  برهان چ معین ). کناشیر. گاو شیر. (فرهنگ فارسی معین ). صمغ کرفس کوهی شبیه به جاوشیر و گویند اسم هندی جاوشیر است . (تحفه  حکیم مومن ). قماشیرو آن صمغی است که از هند آرند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : احوال او همچون جاوشیر است و این قوی تر است . (ذخیره  خوارزمشاهی ، یادداشت ایضاً).
//////////////
///////////
&&&&&&&
کمافیطوس
بضم کاف و میم و الف و کسر فا و سکون یاء مثناه تحتانیه و ضم طاء مهمله و سکون واو و سین مهمله لغت یونانی و بیونانی الاصل خامانیطس نامند بمعنی صنوبر الارض و بعضی کفته اند بمعنی مفروش بر روی زمین است و اصح اول است و بسریانی زرعا و کرنشا و بفارسی تخم کرفس رومی و بشیرازی ماش دارو و بلاطینی آبی که و بفرنکی جوده و بهندی ککرونده نامند
ماهیت آن
دیسقوریدوس کفته اند از نبات مستانفه ایست که هر سال تازه می روید و اصناف می باشد صنفی از ان را نبات بلند نمی شود و کاه برک و شاخ آن می دود بر روی زمین و شاخهای آن مائل بسرخی و برک آن شبیه ببرک صنوبر و حی العالم و صغیر و مزغب و کثیف ضخیم و تلخ با اندک قبوضت و حرافت با رطوبت چسپنده و بوی آن شبیه ببوی درخت صنوبر و کل آن باریک و زرد و تخم آن از تخم کرفس کوچکتر و بیخ آن سفید و از ثور تا سرطان می ماند و قوت آن تا ده سال باقی است و صنف دیکر را نیز شاخها بقدر یک ذرع شبیه باذخر و شعبهای آن باریک و کل آن شبیه بصنف اول و برک و تخم آن سیاه رنک و در بو شبیه ببوی صنوبر نیز و صنفی دیکر را نر نامند ساق نبات آن خشن و سفید و شاخهای آن باریک و برکهای آن کوچک و باریک سفید مزغب و کل آن زرد کوچک و رائحۀ این نیز شبیه برائحۀ صنوبر و قوت این دو صنف قریب باول و از ان ضعیف تر و جالینوس کفته کمافیطوس شاخهای آن باریک سبز و برک آن مانند برک مرو و کل آن سرخ و در ثور می روید و در سرطان بکمال می رسد و قوت آن تا ده سال می ماند و تلخ آن بهتر از حاد حریف آنست و صاحب اسرار الطب کفته آن را بیونانی حرشف نامند و شاخهای آن باریک و برک آن منبسط بر روی زمین و کل آن سرخ مائل بسیاهی و با قبوضت و حرافت و تخم آن زرد و بعضی کفته اند تخم کرفس رومی است و بعضی کفته اند طرخون رومی و یا هندبای رومی است و رنک آن بنفش و در آخر تخم آن فراسیون می شود و بهترین آن تازۀ بری آن بعضی کفته اند بهترین تازۀ بستانی تندبوی آنست و مستعمل از ان برک و شکوفه و تخم آن
طبیعت آن
در اول دوم کرم و در آخر آن خشک و در دوم کرم و در سوم خشک نیز کفته اند
افعال و خواص آن
مفتح سدد و منقی و جالی اعضای باطنی و بلغم غلیظ و جلای آن زیاده از کرمی آن اعضاء الغذاء و النفض مفتح سدۀ کبد و طحال و با قوت مسهله و مسهل بلغم غلیظ از اکبر ادویۀ طحال است و جهت امراض آن اعضا و استسقا و یرقان اسود و تحلیل ریاح نافع چون هفت روز متوالی بنوشند و مفتح سدۀ رحم و مدر بول و حیض و رافع عسر البول و جهت اوجاع کرده و شکاف عضل و بواسیر مفید و حمول آن با عسل منقی رحم و مخرج جنین و آشامیدن برک آن با شراب هفت روز جهت یرقان و با توبال النحاس و راتینج مسهل عظیم زردآب و منقی رحم از فضول الات المفاصل آشامیدن دو مثقال آن با آب انجیر مطبوخ جهت تنقیۀ معای غلیان نافع و آشامیدن آن با عسل جهت تنقیۀ اعصاب و عرق النسا و وجع ورک و نقرس و مداومت آشامیدن آن تا چهل روز با ماء العسل که با آب باران ساخته باشند و یا با عسل و آب باران جهت عرق النسا و درد کمر و کرده و مغص و ادرار بول و حیض و آشامیدن مسحوق آن با انجیر با دانه سرشته مسهل الجروح و القروح ضماد آن با عسل التیام دهندۀ جراحات و قروح عفنۀ کبار و ملصق جراحات تازه الاورام و البثور ضماد آن با ارد جو جهت تحلیل ورم پستان و تحلیل صلابات و با عسل جهت منع سعی نملۀ ساعیه السموم آشامیدن طبیخ آن دافع ضرر سموم و خانق النمر مضر رئه مصلح آن انیسون مقدار شربت آن از دو درم تا سه درم بدل آن بوزن آن سیسالیوس و نصف آن سلیخه و باید که در هواهای کرم و امزجۀ حاره و اطفال استعمال ننمایند و آنچه در بنکاله می شود و ککرونده نامند در همین باب در فصل کاف مع الکاف مذکور شد
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
کمافیطوس . [ ک َ ] (معرب ، اِ) ۞ لغتی است یونانی و معنی آن به عربی صنوبرالارض باشد و آن حشیشی است که گل آن بنفش رنگ می شود و به آخر تخم می گردد و آن را به شیرازی ماش دارو خوانند و بعضی گویند طرخون رومی است و بعضی دیگر گویند تخم کرفس رومی است . یرقان را نافع باشد. (برهان ) (آنندراج ). ماش دارو. (فرهنگ فارسی معین ). معرب از خامافیطس یونانی است که به معنی صنوبرالارض باشد. نباتی است در بوی شبیه به صنوبر و در طعم تلخ و با اندک قبض و تندی و ساقش بلند نمی شود و برگش در پیچیدگی و تراکم و پری از رطوبت شبیه است و به حی العالم صغیر که به فارسی همیشه بهار نامند و برگش از آن ریزه تر و با زغب و رطوبت چسبنده و شاخهای او مایل به سرخی و گلش زرد و باریک و تخمش از تخم کرفس کوچکتر و بیخش سفید و از ماه نیسان تا سرطان استمرار دارد و قوتش تا ده سال باقیست و مولف اختیارات تصریح نموده که گلش بنفش و برگش شبیه به صعتر است ... (ازتحفه  حکیم مومن ). گفته اند برگ و شاخ درخت بارزد است . (ذخیره  خوارزمشاهی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). صنوبرالارض . خامافیطس . عُرصُف . تخم کرفس رومی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کمافیطس . (ناظم الاطباء).
/////////////
////////////
/////////////
////////////
&&&&&&&
کمثری
بضم کاف و فتح میم مشدده و سکون ثاء مثلثه و فتح راء مهمله و الف مقصوره و بضم میم مشدده غلط است لغت عربی است بیونانی لوفیون و آفنوس و انقوس نیز و برومی ابیدی و بفارسی امرود و انبرود و بهندی ناشپاتی نامند
ماهیت آن
ثمر درختی است از سیب بزرکتر و برک آن شبیه ببرک شفتالو و از ان عریضتر و بزرکتر و کل آن مانند کل آن و ثمر آن اصناف می باشد از بری و جبلی و بستانی و هریک شیرین و ترش و شیرین میخوش و عفص و قابض و غیرها و مطلقا در بلاد سردسیر بهتر از کرم سیر می شود و هرچند بلد سردتر باشد بهتر و لطیفتر می کردد و بستانی اقسام می باشد از شاه امرود که خراسانی نامند و چینی که معروف بسکری است و نظری و سنجستانی و غیرها و هریک ازین ها در هر بلدی و شهری و جایی که می شود بنامی مخصوص و نیز هریک در بعضی بلاد و اراضی بهتر از بلاد و اراضی دیکر می شود خصوص در بلاد سردسیر چنانچه ذکر یافت و در بلاد چین خوب می شود و قسم بزرک مدور شیرین شاداب خوش طعم و رائحۀ آن را که کویا شربت قند منجمد با کمال لطافت و لذتی است و پوست آن نرم و نازک و سبز مائل بزردی شاه امرود نامند و ممدوح شیخ الرئیس رحمه اللّه علیه است و این در بلاد دامغان و بلخ خوب می شود و آنچه پوست آن ضخیم و سر آن برآمده فی الجمله صراحی شکل و در سائر اوصاف قریب بدان است آن را حسینی نامند و این در آذربیجان و همدان خوب می شود و چون پوست آن ضخیم است باید که مقشر نموده بخورند و قسم متوسط را که در مقدار از ان کوچکتر و اندک طولانی و در اوصاف مذکوره و لطافت از ان هر دو کمتر نظری نامند و این در اکثر بلاد بهم می رسد و بشیرازی عباسی نامند جهت آنکه بحکم شاه عباس موسوی صفوی رحمه اللّه علیه نهال آن را از همدان باصفهان و بلاد دیکر بردند وفور یافت و قسم صغیر از همه اقسام طولانی تر و صراحی شکل و خوش بو که در اول فصل پیش از همه اقسام بهم می رسد و در جرم آن اندک رملیت است و پوست آن اندک زردرنک و سرخ و در بغداد رخون و بشیرازی کلابی نامند و این قسم جهت اطفال و مرضی بهتر از اقسام دیکر جهت آنکه حلاوت آن بحد اعتدال است و بهترین همه قسم اول و بهترین هریک از اقسام رسیدۀ شیرین شاداب خوش طعم و رائحۀ بزرک مقدار نازک پوست آن است و آنچه بدین اوصاف نباشد بمراتب از قلت و کثرت زبون و تخم همه اقسام شبیه بسیب و به اما لعاب ندارد
طبیعت آن
نضیج شیرین شاداب معروف بشاه امرود و معتدل مائل بحرارت و در دوم تر و معروف بحسینی قریب بدان و اقسام و انواع دیکر در حرارت معتدل و در اول تر بعضی مائل بخشکی
افعال و خواص آن
مفرح و مقوی و جالی و با قوت قابضه و ملینه و بهتر از تفاح است در اکثر امور اعضاء الراس مرطب دماغ و دافع نزلات جهت آنکه مسکن صعود ابخره است بدماغ اعضاء الصدر و الغذاء مفرح و مقوی قلب و معده و هاضمه و رافع خفقان و تشنکی و سوزش مثانه و معدل خون و ملین طبع و با قوت قابضه بعد از تلیین و مانع صعود ابخره بدماغ خصوصا خوردن آن بعد از طعام و ضماد آن حابس و مانع انصباب مواد باعضا السم رافع سمیت فطر و چون فطر را بآن طبخ دهند ضرر آن زائل کردد و جمیع اجزای آن سرد و خشک و شکوفۀ آن مفرح و مقوی دل و قاطع نفث الدم و اسهال و ضماد آن محلل ورم چشم و تخم آن بشع و مغثی و قاتل کرم معده و مخرج آن چون دو مثقال آن را بیاشامند و برک آن حابس اسهال چون پنج درم آن را بیاشامند و ذرور آن مجفف جراحات و التیام دهنده و ملصق آنها و صمغ آن محلل و منضج قوی و سوختۀ چوب و برک آن نائب مناب توتیا است و ذرور آن مجفف قروح المضار مضرت بکمال رسیدۀ شاداب لطیف آن کمتر خصوص در محرور المزاجان قوی مضر مبرودین و ضعیف المعده و اکثار آن مولد نفخ و قولنج خصوص بکمال نارسیدۀ آن مصلح آن زنجبیل مربی و رازیانه و باید که در خلای معده نخورند بلکه بعد انحدار غذا و بالای آن آب نیاشامند خصوص آب سرد و طعام غلیظ نخورند و با کوشت نیز و با امراق طیور بری لطیف بد نیست
مخزن الادویه عقیلی خراسانی
////////////
کمثری . [ ک ُم ْ م َ را ] (ع اِ) ۞ امرود، کُمَّثراة یکی . ج ، کُمَّثرَیات و مذکر می آید، و گویند هذه کمثری واحدة و هذه کمثری کثیرة. کُمَیمِثرَة و کُمَیمِثرِیَه و کُمَثِیرَة و کُمَیمِثرات مصغر آن . (منتهی الارب ). نام میوه ای که به فارسی امرود گویند. (آنندراج ) (از غیاث ). امرود و اسم جنسی است که تنوین داده می شود و مونث می آید و گاه مذکر آید. (از ناظم الاطباء). غالباً به تشدید میم است و بعضی گفته اند تخفیف آن جایز نیست . درختی از میوه هاست که عامه اجاص ۞ نامند واحد آن کمثراة و ج ،کمثریات است . و کمثری به صورت اسم جنس استعمال می گردد و تنوین داده می شود و گویند هذه کمثری واحدة و هذه کمتری کثیرة. (از اقرب الموارد). امرود. (دهار).
///////////
/////////////
گُلابی، اَمرود،[۲] اَرمود،[۳](فارسی شرقی:امروت و ناک) درختی است گلدار از رده دولپه‌ای‌ها، از خانواده گلسرخیان و از زیر خانواده مالیده(Maloideae) می‌باشد.


چهار نوع گلابی، بارلت، دآنجو (D'Anjou)، فورل و بارلت سرخ
در این جنس حدود ۳۰ گونه وجود دارد که بعضی از گونه‌های معروف شامل communis، persica, pyrifolia, syriaca و ussuriensis وجود دارد. گلابی معمولی یا گلابی اروپایی از گونه communis می‌باشد که میوه‌های آبدار با دانه‌های سنگی دارد و اغلب شکل کشیده دارد.

اما انواع دیگری از گلابی وجود دارند که به گلابی آسیایی معروف است که شکل آن‌ها شبیه سیب است. در منابع آلمانی منشأ گلابی را درکوههای البرز ذکر کرده‌اند. انواع مختلف گونه وحشی آن در جنگلهای گیلان و مازندارن وجود دارد که در زبان گیلکی اربه خوج و سنگ خوج و در زبان مازندرانی به سِتِکا معروف اند.

گلابی درختی برگریز می‌باشد که در شرایط آب وهوایی مناطق سرد جهان، جایی که زمستان‌های سرد باعث برطرف شدن نیاز سرمایی زمستان آن می‌شود قابل پرورش و کشت است. میوه این گیاه از لحاظ گیاه‌شناسی پوم است و جزء میوه‌های کاذب به شمار می‌آید. میوه گلابی معمولی عمر انباری کوتاهی دارد به همین دلیل باید قبل از رسیدن کامل برداشت شود تا بتوان به راحتی به بازار رساند.

گلابی اروپایی که در شمال ایران (گیلان)می‌روید،و در زبان گیلکی به آن خوج می‌گویند. که میوه‌ای است سخت با طعم متمایل به ترشی و شیرینی است .
//////////////
قس اجاص و کمثری در عربی:

الإِجَّاص (باللاتينية: Pyrus) ( لفظه في المعاجم الفصيحة : بكسر الهمزة وتشديد الجيم ) أو الكُمَّثْرَى جنس نباتي من الفصيلة الوردية أو العرموطيضم حوالي ثلاثين نوعا مقبولا وعشرات الأنواع التي لم يحسم وضعها بعد.[2]
محتويات
  [أظهر] 
من أنواعه في الوطن العربي[عدل]
الإجَّاص السوري (باللاتينية: Pyrus syriaca) في بلاد الشام
من أنواعه[عدل]
الإجّاص الأوروبي أو الكمثرى (باللاتينية: Pyrus communis) أصيل في معظم مناطق أوروبا ويزرع في المناطق الباردة حول العالم
فوائد الكمثرى[عدل]
تحتوي الكمثرى على بعض المواد الغذائية الضرورية مثل فيتامين ج و هـ و ب2 وأيضاً المعادن مثل النحاس والبوتاسيوم وتحتوي أيضاً على البكتين وهو أحد أنواع الألياف الذائبة. [بحاجة لمصدر]
مراجع[عدل]
^ مذكور في : الأنواع النباتية  معرف مكتبة تراث التنوع البيولوجيhttp://biodiversitylibrary.org/page/358498 — المؤلفكارولوس لينيوس — العنوان : Species plantarum — الاصدارالأول  المجلد: 1  الصفحة: 479
^ موقع قائمة النباتاتجنس الأجاص (بالإنكليزية) تاريخ الولوج 25 كانون الثاني 2013.
مشاريع شقيقة

في كومنز صور وملفات عنإجاص
مشاريع شقيقة

توجد في ويكي أنواع معلومات أكثر حول:Pyrus
//////////////
قس امرود در آذری:
Armud (lat. Pyrus) - gülçiçəyikimilər fəsiləsinə aid bitki cinsidir.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cf/Pears.jpg/220px-Pears.jpg
Armud
Armud ağ çiçəkli bir ağacın yumşaq, sulu və şirin meyvəsidir. Armud sarı-yaşıl arası rənglərdə, lifli, həzmi asan və mineral baxımından olduqca zəngin bir meyvədir.
/////////////
قس در دیوهی (مالدیوی):
ނާޝްޕަތީ
ވިކިޕީޑިއާ އިންވިކިޕީޑިއާ
ދިވެހި ނަން ނާޝްޕަތީ
އިގިރޭސި ނަން ޕެއާ
ނާޝްޕަތީގެ ކޮންމެ 100 ގްރާމެއްގައި
ހަކަތަ 58 ކިލޯކެލަރީ
ފެޓް 0.12 ގްރާމް
ކާބޯހައިޑްރޭޓް 13.81 ގްރާމް
ޕްރޮޓީން 0.38 ގްރާމް
ފައިބަރު 3.10 ގްރާމް
ފޮލިކް އެސިޑް 7 މައިކްރޯ ގްރާމް
ނިއެސިން 0.157 މިލިގްރާމް
ޕެންތޮނިކް އެސިޑް 0.048 މިލިގްރާމް
ޕައިރިޑޮކްސިން 0.028 މިލިގްރާމް
ރައިބޯފްލެވިން 0.025 މިލިގްރާމް
ތިއެމިން 0.012 މިލިގްރާމް
ވިޓަމިން ސީ 4.2 މިލިގްރާމް
ވިޓަމިން އޭ 23 އައިޔޫ
ވިޓަމިން އީ 0.12 މިލިގްރާމް
ވިޓަމިން ކޭ 4.5 މައިކްރޯ ގްރާމް
ސޯޑިއަމް 1 މިލިގްރާމް
ޕޮޓޭސިއަމް 119 މިލިގްރާމް
ކެލްސިއަމް 9 މިލިގްރާމް
ކޮޕަރ 0.082 މައިކްރޯގްރާމް
ދަނގަޑު 1.60 މިލިގްރާމް
މެގްނީޒިއަމް 7 މިލިގްރާމް
ފޮސްފަރަސް 11 މިލިގްރާމް
ޒިންކް 0.10 މިލިގްރާމް
ކެރޮޓީން ބީޓާ 12 މައިކްރޯ ގްރާމް
ކްރިޕްޓޯޒެންތިން ބީ 2 މައިކްރޯ ގްރާމް
ލޫޓީން-ޒިއެޒެންތިން 45 މައިކްރޯ ގްރާމް
ނާޝްޕަތީ އަކީ ވެސް ހަށިގަނޑަށް ވަރަށް ފައިދާހުރި މީރު މޭވާ އެކެވެނާޝްޕަތީ ގައި ވިޓަމިން ސީ، ވިޓަމިން ކޭ ފަދަ ފަދަ އެންޓިއޮކްސިޑެންޓް ތަކާއި ޑައެޓްރީ ފައިބަރު، ކޮޕަ އަދި ކެންސަރާ ދެކޮޅަށް މަސައްކަތްކުރާ މާއްދާއެއް ކަމުގައިވާ "ގުލޫޓެތިއޯން"ހުރެ އެވެމިބުނި މާއްދާތަކަކީ ލޭމައްޗަށް ދިއުމާއި ހިތުގެ ބަލިތަކާއި ލޭހޮޅިތަކުގައި ސަރުބީ ޖަމާވެ ހަރުވުން އަދި ސްޓްރޯކް ޖެހުމުން ހިމާޔަތްކޮށް، ދުރުކޮށްދޭ މާއްދާ ތަކެކެވެއަދި ފައިބަރުގެ ވައްތަރެއް ކަމުގައިވާ ޕެކްޓިން އަކީ ސަރުބީ ވިރުވައި ދަށްކޮށްދޭ އެއްޗަކަށް ވުމުން ހިތުގެ ބަލިތަކާއި ލޭހޮޅީގެ ބަލިތަކުން ދުރުކޮށްދެއެވެއާފަލަށްވުރެ ގިނައިން ޕެކްޓިން ނާޝްޕަތީ ގައި ހުރެއެވެކޮޕަރ އަކީ ވެސް ހިތާއި ލޭހޮޅިތަކުގެ ނިޒާމަށް ލިބޭ ގެއްލުން ކުޑަކޮށްދޭ މާއްދާ އެކެވެމިމާއްދާތަކުގެ ސަބަބުން އެކި ވައްތަރުގެ ކެންސަރުން ރައްކާތެރިވުމުގައި ވެސް ނާޝްޕަތީ ބޭނުންކުރުން އެހީއަކަށްވެ އެވެ.
ނާޝްޕަތީ އަކީ "ގްލައިސިމިކް އިންޑެކްސްދަށް މޭވާ އެކެވެގްލައިސިމިކް އިންޑެކްސް ދަށް ކާނާ އަކީ ހަޖަމުވުން ލަސް، އަދި ހަށިގަނޑަށް ނެގުން ލަސް ބާވަތްތަކެކެވެމިހެންވުމުން އެފަދަ ކާނާ ކެއުމަށްފަހު ލޭގެ ހަކުރުގެ މިންވަރު އަދި އިންސިއުލިންގެ މިންވަރު މައްޗަށްދަނީ ވަރަށް ލަސްލަހުންނެވެއެހެންކަމުން ހިތުގެ ލޭހޮޅިތަކުގެ ބަލިތަކާއި، ފަލަބަލި އަދި ހަކުރު ބަލި ޖެހިފައިވާ މީހުންނަށް ބޮޑަށް އެދެވިގެންވަނީ ގްލައިސިމިކް އިންޑެކްސް ދަށް ކާނާގެ ބާވަތްތައް ބޭނުންކުރުމެވެމިއީ އެފަދަ މީހުންނަށް ރައްކާތެރިކަމާއެކު ބޭނުންކުރެވިދާނެ މޭވާ އެކެވެ.
ނާޝްޕަތީގައި ހިމެނޭ ފައިބަރަކީ ވެސް ބަނޑުހިކުން ފަސޭހަކޮށްދިނުމުގައި އެހީތެރިވެދޭ މާއްދާ އެކެވެނާސްޕަތީގައި ގިނަ އަދަދަކަށް "ސޯބިޓޯލްހުރުމާއި ފައިބަރު ގިނަވުމަކީ ބަނޑުހިކުން މެދުވެރިވެފައިވާ މީހުންނަށް ނަމޫނާ ކާއެއްޗަކަށް މިމޭވާ ވެގެންދާ ކަމެކެވެ.
ނާޝްޕަތީގައި "ބޯރޯންމަތީ މިންވަރަކަށް ހުރެ އެވެހަށިގަނޑުގައި ކެލްސިއަމް ހިފެހެއްޓުމަށް ބޯރޯން އެހީތެރިވެދެ އެވެނަތީޖާއެއްގެ ގޮތުން، އުމުރުން ދުވަސްވުމުން ދިމާވާ ކަށިފީވުމުން ރައްކާތެރިކޮށް ހިމާޔަތްކޮށްދެ އެވެބޯރޯން އަކީ ކަށީގައި ހިމެނޭ ކެލްސިއަމް އަދި މެގްނީޒިއަމްގެ މަސައްކަތްތައް ފުރިހަމަކުރުމުގައި އެހީތެރިވެދޭ މާއްދާ އެކެވެމީގެ އިތުރުން ނާޝްޕަތީގައި ކޮޕަރ އަދި ވިޓަމިން ސީ ހިމެނުމަކީ ވެސް ކަށީގެ މަސައްކަތަށް ފުރިހަމަކަން ގެނެސްދޭނެ ކަމެކެވެ.
////////////
قس پیر در باسای جاوی:
Pir (bahasa Inggris:pear) adalah sebutan untuk pohon dari genus Pyrus dan buah yang dihasilkan. Beberapa spesies pohon pir menghasilkan buah yang enak dimakan karena mengandung banyak air, masir dan manis. Pear adalah nama dalam bahasa Inggris.
/////////////
قس در عبری با فیلترشکن!
////////////
قس تنگ در کشمیری:
ٹَنگ
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/c/cf/Pears.jpg/220px-Pears.jpg
ٹَنگ
ٹَنگ چھُ آکھ قٕسم.

 یہٕ چھُہ ونۍ نامکمل مضمون۔ تۄہِیہٕ ہٮ۪کِو اَتھ اضافہٕ کرتھۍ مزید بہتر بنٲتھۍ۔
////////////
قس مپی در سواحلی:
Mipea ni miti midogo wa jenasi Pyrus katika familia RosaceaeMatunda yao huitwa mapea. Jina "mpea" hutumika kwa Persea americana pia lakini afadali jina "mparachichi" litumike kwa mti huu. Asili ya mipea ni kanda ya kaskazini ya wastani na nusutropiki kutoka Ulaya ya Magharibi na Afrika ya Kaskazini mpaka Asia ya MasharikiSpishi mbalimbali zinapandwa katika maeneo ya hewa ifaayo ili kuvuna matunda yao. Nyingine zinapandwa katika bustani.
///////////
قس هِ رِمی در کردی:
Hirmî dareke bi fêkî ye. Rehekê xwe bi sêvan ve ji bin malbata Maloideae (malbata sêvan) de di famîleya Rosaceae(famîleya gulan) de ye. Bi hirmiyên çolê re dibêjin şikok. Navên wê yên din ew in:
·         Girsik
·         Hermî
·         Karçik
·         Keregêj
·         Karçîn
///////////
قس نُک در ازبکی:
Nashvati — xalq seleksiyasi. yoʻli bilan yetishtirilgan nok (olmurut) navlari guruhi. Qishki N., kuzgi oq N., chillaki N., yozgi N. kabi navlar shu guruhga oid. Oʻzbekistonda N.ning murut, olmurut deb ataladigan yovvoyi turi — Korjinskiy noki (P. korshinskyi Litv.) togʻ etaklari va yon bagʻirlarida, soylarda oʻsadi. Mevasi dumaloq yoki noksimon-choʻziq. Oʻzbekistonda qadimdan ekib kelinadi. Madaniy N. navlari koʻchatlari yovvoyi nok urugʻlaridan yetishtirilgan paivandtaglarga payvand kdiib yetishtiriladi. 4—6-yili hosilga kiradi. Daraxti balandligi 8–12 m. Boshka nok navlariga qaraganda erta gullaydi. Mevasi navyga qarab iyun oxiridan okt. boshlarigacha boʻlgan davrda pisha-di, ogirligi 120—250 g (baʼzan 500— 700 g), koʻpchiligi sargʻishkoʻkish, ay-rimlari rangdor, usti moysimon gʻuborli, silliq. Eti och sariq yoki koʻkish-oq, kuvrak, suvli, nordonshirin, urugʻi yirik; kechpisharlari mart—apr.gacha saqlanadi. Akad. R. R. Shreder nomidagi Bogʻdorchilik, uzumchilik va vinochilik i.t. in-tida N. ning Qishki N. 2, kuzgi Qizil N. navlari chiqarilgan va r-nlashti-rilgan.[1]
Nok, nashvati, olmurut (lot. Pýrus) — Atirguldoshlar (Rosaceae) oilasiga mansub mevali va manzarali daraxt va butalar turi.
///////////
قس ناک در پشتو
//////////////
قسهەرمێ در کردی سورانی:
هەرمێ میوەیەكی وەرزی هاوینە یە و دەوڵەمەندە بە ڤیتامینەكانی A،E،هەروەها كانزای دیكەی وەك، كالسیۆم، ئاسن، مانیزیۆم..هتد ئەو مادە فسفۆرەی كە لە هەرمێ دا هەیە هاوسەنگی دەمارەكان رادەگرێ و دەبێتە هۆی ئارامبەخشین بەدەمارەكان. ئەو میوەیە یارمەتی راكێشانی مادەی كالسیۆم دەدات، هەروەها نەخۆشی نەرم بوونی ئێسك بەتایبەتی لە ئافرەتان دا كەم دەكاتەوە و بۆ كۆ ئەندامی هەرس كردن زۆر بەسوودە.
//////////
قس هُک در تاجیکی:
Нокмуруд, амруд (лотинӣPýrus) — меваест маъмул
//////////////.
قس امروت در ترکی استانبولی:
Armutgülgiller (Rosaceae) familyasının Maloideae alt familyasında sınıflanan Pyrus cinsine ait ağaç nitelikli bitki türleriyle, bu türlerden bazılarının yenilebilir meyvelerinin ortak adı. Her iki yarıkürenin ılıman iklim kuşağı ülkelerinde yetiştirilen armut, dünyanın en önemli meyve ağaçlarından biridir. Armut ağacı tepeye doğru genişleyen ve olgunlaştığında 13 m'ye ulaşan boyuyla elma ağacından daha uzun ve daha diktir.
Armut, genellikle bir yaşındaki anaç armut fidanları üzerine aşılama ya da çelikleme yoluyla üretilir. Armut ağaçları oldukça uzun ömürlüdür (50-75 yıl) ve iyi bakılıp budanmazsa boyları iyice uzar. Dikildikten 4-7 yıl sonra meyve vermeye başlayan bir armut ağacı 8-10 yaşlarındayken 25–50 kg meyve verebilir.
/////////////
قس ناشپاتی در اردو:
ناشپاتی،ایک پھل جو شکل میں امرود سے مشابہ مگر کھٹا مٹھا ہوتا ہے اور سیب کا سستا بدل خیال کیا جاتا ہے۔ اس کا درخت بیج سے پیدا نہیں ہوتا اور اس کی جڑوں سے نئے کونپل پھوٹتے ہیں جن پر پیوند کیا جاتا ہے۔
/////////////
قس ئاموت در اویغوری:
ئامۇت ياكى نەشپۈت
////////////////
Pear
From Wikipedia, the free encyclopedia
"Pear tree" and "Pyrus" redirect here. For other uses, see Pear (disambiguation)Pear Tree (disambiguation), and Pyrus (disambiguation).
Pear
Pears.jpg
European Pear branch with two pears
Pear DS.jpg
Pear fruit cross section
Kingdom:
(unranked):
(unranked):
(unranked):
Order:
Family:
Subfamily:
Tribe:
Subtribe:
Genus:
Pyrus
L.
About 30 species; see text.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/1/12/Pyrus_pyrifolia.jpg/220px-Pyrus_pyrifolia.jpg
Many varieties, such as the Nashi pear, are not "pear-shaped"
The pear is any of several tree and shrub species of genus Pyrus /ˈpaɪrəs/, in the familyRosaceae.
It is also the name of the pomaceous fruit of the trees. Several species of pear are valued for their edible fruit and juices, while others are cultivated as trees.
Contents
  [show] 
Etymology[edit]
The word “pear” is probably from Germanic pera as a loanword of Vulgar Latin pira, the plural of pirum, akin to Greek apios (from Mycenaean ápisos),[2] of Semitic origin ("pirâ"), meaning "fruit". The term "pyriform" is used to describe something pear-shaped.
Description[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/7/78/PearBlossomsCalifornia.jpg/220px-PearBlossomsCalifornia.jpg
Pear blossoms
The pear is native to coastal and mildly temperate regions of the Old World, from western Europe and north Africa east right across Asia. It is a medium-sized tree, reaching 10–17 metres (33–56 ft) tall, often with a tall, narrow crown; a few species are shrubby.
The leaves are alternately arranged, simple, 2–12 centimetres (0.79–4.72 in) long, glossy green on some species, densely silvery-hairy in some others; leaf shape varies from broad oval to narrow lanceolate. Most pears are deciduous, but one or two species in southeast Asia are evergreen. Most are cold-hardy, withstanding temperatures between −25 °C (−13 °F) and −40 °C (−40 °F) in winter, except for the evergreen species, which only tolerate temperatures down to about −15 °C (5 °F).
The flowers are white, rarely tinted yellow or pink, 2–4 centimetres (0.79–1.57 in) diameter, and have five petals.[3] Like that of the related apple, the pear fruit is a pome, in most wild species 1–4 centimetres (0.39–1.57 in) diameter, but in some cultivated forms up to 18 centimetres (7.1 in) long and 8 centimetres (3.1 in) broad; the shape varies in most species from oblate or globose, to the classic pyriform 'pear-shape' of the European pear with an elongated basal portion and a bulbous end.
The fruit is composed of the receptacle or upper end of the flower-stalk (the so-called calyx tube) greatly dilated. Enclosed within its cellular flesh is the true fruit: five cartilaginous carpels, known colloquially as the "core". From the upper rim of the receptacle are given off the five sepals[vague], the five petals, and the very numerous stamens.
Pears and apples cannot always be distinguished by the form of the fruit;[4] some pears look very much like some apples, e.g. the nashi pear. One major difference is that the flesh of pear fruit contains stone cells (also called "grit").
History[edit]
Pear cultivation in cool temperate climates extends to the remotest antiquity, and there is evidence of its use as a food since prehistoric times. Many traces of it have been found in prehistoric pile dwellings around Lake Zurich. The word “pear”, or its equivalent, occurs in all the Celtic languages, while in Slavic and other dialects, differing appellations, still referring to the same thing, are found—a diversity and multiplicity of nomenclature which led Alphonse Pyramus de Candolle to infer a very ancient cultivation of the tree from the shores of the Caspian to those of the Atlantic.
The pear was also cultivated by the Romans, who ate the fruits raw or cooked, just like apples.[5]Pliny's Natural History recommended stewing them with honey and noted three dozen varieties. The Roman cookbook De re coquinaria has a recipe for a spiced, stewed-pear patina, or soufflé.[6]
A certain race of pears, with white down on the undersurface of their leaves, is supposed to have originated from P. nivalis, and their fruit is chiefly used in France in the manufacture of perry (see also cider). Other small-fruited pears, distinguished by their early ripening and apple-like fruit, may be referred to as P. cordata, a species found wild in western France and southwestern England. Pears have been cultivated in China for approximately 3000 years.
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b3/Bradford_9288.JPG/220px-Bradford_9288.JPG
Pyrus calleryana in flower
The genus is thought to have originated in present-day Western China in the foothills of the Tian Shan, a mountain range of Central Asia, and to have spread to the north and south along mountain chains, evolving into a diverse group of over 20 widely recognized primary species.[citation needed] The enormous number of varieties of the cultivated European pear (Pyrus communis subsp. communis), are without doubt derived from one or two wild subspecies (P. communis subsp. pyraster and P. communis subsp. caucasica), widely distributed throughout Europe, and sometimes forming part of the natural vegetation of the forests. Court accounts of Henry III of England record pears shipped from La Rochelle-Normande and presented to the King by the Sheriffs of the City of London. The French names of pears grown in English medieval gardens suggest that their reputation, at the least, was French; a favored variety in the accounts was named for Saint Rule or Regul', Bishop of Senlis.[7]
Asian species with medium to large edible fruit include P. pyrifoliaP. ussuriensisP. × bretschneideriP. × sinkiangensis, and P. pashia.Other small-fruited species are frequently used as rootstocks for the cultivated forms.
Major recognized taxa[edit]
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/b/b2/Assortment_of_pears.jpg/220px-Assortment_of_pears.jpg
(Left to right, top to bottom) Korean pear, Bosc pear, Forelle pear, red D'Anjou pear, Bartlett pear, green D'Anjou pear, Seckel pear, Comice pear
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f4/Pear_tree_in_Hamedan_Iran.jpg/220px-Pear_tree_in_Hamedan_Iran.jpg
Pear tree
·         Pyrus amygdaliformis—Almond-leaved pear
·         Pyrus armeniacifolia—Apricot-leaved pear
·         Pyrus boissieriana
·         Pyrus bourgaeana—Iberian pear
·         Pyrus × bretschneideri—Chinese white pear; also classified as a subspecies of Pyrus pyrifolia
·         Pyrus calleryana—Callery pear
·         Pyrus communis – European pear
·         Pyrus communis subsp. communis—European pear (cultivars include Beurre d'AnjouBartlett and Beurre Bosc)
·         Pyrus communis subsp. caucasica (syn. P. caucasica)
·         Pyrus communis subsp. pyraster — Wild European Pear (syn. (Pyrus pyraster))
·         Pyrus cordata—Plymouth pear
·         Pyrus cossonii—Algerian pear
·         Pyrus dimorphophylla
·         Pyrus elaeagrifolia—Oleaster-leaved pear
·         Pyrus fauriei
·         Pyrus gharbiana
·         Pyrus glabra
·         Pyrus hondoensis
·         Pyrus kawakamii
·         Pyrus koehnei—Evergreen pear of southern China and Taiwan
·         Pyrus korshinskyi
·         Pyrus mamorensis
·         Pyrus nivalis—Snow pear
·         Pyrus pashia—Afghan pear
·         Pyrus × phaeocarpa
·         Pyrus pseudopashia
·         Pyrus pyrifolia—Nashi pear, Sha Li; tree species native to China, Japan, and Korea, also known as the Asian pear
·         Pyrus regelii
·         Pyrus salicifolia—Willow-leaved pear
·         Pyrus × serrulata
·         Pyrus × sinkiangensis—thought to be an interspecific hybrid between P. ×bretschneideri and Pyrus communis
·         Pyrus syriaca—Syrian pear
·         Pyrus ussuriensis—Siberian pear (also known as the Ussurian pearHarbin pear, and Manchurian pear)
·         Pyrus xerophila
Cultivation[edit]
According to Pear Bureau Northwest, about 3000 known varieties of pears are grown worldwide.[8] The pear is normally propagated by grafting a selected variety onto a rootstock, which may be of a pear variety or quince. Quince rootstocks produce smaller trees, which is often desirable in commercial orchards or domestic gardens. For new varieties the flowers can be cross-bred to preserve or combine desirable traits. The fruit of the pear is produced on spurs, which appear on shoots more than one year old.[9]
Three species account for the vast majority of edible fruit production, the European pear Pyrus communis subsp. communis cultivated mainly in Europe and North America, the Chinese white pear (bai liPyrus ×bretschneideri, and the Nashi pear Pyrus pyrifolia (also known as Asian pear or apple pear), both grown mainly in eastern Asia. There are thousands of cultivars of these three species. A species grown in western China, P. sinkiangensis, and P. pashia, grown in southern China and south Asia, are also produced to a lesser degree.
Other species are used as rootstocks for European and Asian pears and as ornamental trees. Pear wood is close-grained and at least in the past was used as a specialized timber for fine furniture and making the blocks for woodcuts. The Manchurian or Ussurian Pear, Pyrus ussuriensis (which produces unpalatable fruit) has been crossed with Pyrus communis to breed hardier pear cultivars. The Bradford pear (Pyrus calleryana 'Bradford') in particular has become widespread in North America, and is used only as an ornamental tree, as well as a blight-resistant rootstock for Pyrus communis fruit orchards. The Willow-leaved pear (Pyrus salicifolia) is grown for its attractive, slender, densely silvery-hairy leaves.
The following cultivars have gained the Royal Horticultural Society's Award of Garden Merit:-
·         'Beth'[10]
·         'Concorde'[11]
·        'Conference'[12]      
·         'Joséphine de Malines'[13]      
·         'Louise Bonne of Jersey'[14]
·         'Onward'[15]
·         'Williams' Bon Chrétien'[16]
Pear production - 2014
Country
Production
millions of tonnes
18.0
0.77
0.75
0.70
0.46
World
25.8
Harvest[edit]
Summer and autumn cultivars of Pyrus communis, being climacteric fruits, are gathered before they are fully ripe, while they are still green, but snap off when lifted. In the case of the 'Passe Crassane', long the favored winter pear in France, the crop is traditionally gathered at three different times: the first a fortnight or more before it is ripe, the second a week or ten days after that, and the third when fully ripe. The first gathering will come into eating last, and thus the season of the fruit may be considerably prolonged.
Nashi pears are allowed to ripen on the tree.
Diseases and pests[edit]
Production[edit]
In 2014, world production of pears was 25.8 million tonnes, led by China with 70% of the total (table). Other significant producers included Argentina, the United States, and Italy, whose combined production was only 9% of the world total (table).
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/2/24/2012pear.png/300px-2012pear.png
Pear cultivation in 2012
Storage[edit]
Pears may be stored at room temperature until ripe.[18] Pears are ripe when the flesh around the stem gives to gentle pressure.[18] Ripe pears are optimally stored refrigerated, uncovered in a single layer, where they have a shelf life of 2 to 3 days.[18]
Pears, raw
Nutritional value per 100 g (3.5 oz)
239 kJ (57 kcal)
15.23 g
9.75 g
3.1 g
0.14 g
0.36 g
(1%)
0.012 mg
(2%)
0.026 mg
(1%)
0.161 mg
(1%)
0.049 mg
(2%)
0.029 mg
(2%)
7 μg
(1%)
5.1 mg
(5%)
4.3 mg
(1%)
0.12 mg
(4%)
4.4 μg
(1%)
9 mg
(1%)
0.18 mg
(2%)
7 mg
(2%)
0.048 mg
(2%)
12 mg
(2%)
116 mg
(0%)
1 mg
(1%)
0.1 mg
Other constituents
Water
84 g

·         Units
·         μg = micrograms • mg = milligrams
·         IU = International units
Percentages are roughly approximated using US recommendations for adults.
Source: 
USDA Nutrient Database
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/5d/Pyrus_communis_gestoofde_stoofpeer_Gieser_Wildeman.jpg/220px-Pyrus_communis_gestoofde_stoofpeer_Gieser_Wildeman.jpg
Pears simmered in red wine
Uses[edit]
Pears are consumed fresh, canned, as juice, and dried. The juice can also be used in jelliesand jams, usually in combination with other fruits, including berries. Fermented pear juice is called perry or pear cider and is made in a way that is similar to how cider is made from apples.
Pears ripen at room temperature. They will ripen faster if placed next to bananas in a fruit bowl.[19] Refrigeration will slow further ripening. Pear Bureau Northwest offers tips on ripening and judging ripeness: Although the skin on Bartlett pears changes from green to yellow as they ripen, most varieties show little color change as they ripen. Because pears ripen from the inside out, the best way to judge ripeness is to "Check the Neck": apply gentle thumb pressure to the neck or stem end of the pear. If it yields to gentle pressure, then the pear is ripe, sweet, and juicy. If it is firm, leave the pear at room temperature and check the neck daily for ripeness.[20]
The culinary or cooking pear is green but dry and hard, and only edible after several hours of cooking. Two Dutch cultivars are "Gieser Wildeman (nl)" (a sweet variety) and "Saint Remy (pear) (nl)" (slightly sour).[21]
Pear wood is one of the preferred materials in the manufacture of high-quality woodwindinstruments and furniture, and was used for making the carved blocks for woodcuts. It is also used for wood carving, and as a firewood to produce aromatic smoke for smoking meat or tobacco. Pear wood is valued for kitchen spoons, scoops and stirrers, as it does not contaminate food with color, flavor or smell, and resists warping and splintering despite repeated soaking and drying cycles. Lincoln[22] describes it as "a fairly tough, very stable wood... (used for) carving... brushbacks, umbrella handles, measuring instruments such as set squares and T-squares... recorders... violin and guitar fingerboards and piano keys... decorative veneering." Pearwood is the favored wood for architect's rulers because it does not warp. It is similar to the wood of its relative, the apple tree (Malus domestica) and used for many of the same purposes.[22]
Nutrition[edit]
Raw pear is 84% water, 15% carbohydrates and contains negligible protein and fat (table). A pear in a 100 g serving (small pear) supplies carbohydrates and 57 Calories, and is a good source of dietary fiber, but otherwise provides no essential nutrients in significant amounts (table, USDA National Nutrient Database).
Cultural references[edit]
Pears grow in the sublime orchard of Alcinous, in Odyssey vii: "Therein grow trees, tall and luxuriant, pears and pomegranates and apple-trees with their bright fruit, and sweet figs, and luxuriant olives. Of these the fruit perishes not nor fails in winter or in summer, but lasts throughout the year."
'A Partridge in a Pear Tree' is the first gift in "The Twelve Days of Christmas" cumulative song, this verse is repeated twelve times in the song.
The pear tree was an object of particular veneration (as was the Walnut) in the Tree worship of the Nakh peoples of the North Caucasus – see Vainakh mythology and see also Ingushetia – the best-known of the Vainakh peoples today being the Chechens of Chechnya in the Russian Federation. Pear and walnut trees were held to be the sacred abodes of beneficent spirits in pre-Islamic Chechen religion and, for this reason, it was forbidden to fell them.[23]
See also[edit]
·         List of pear cultivars
·         List of culinary fruits
References[edit]
1.   Jump up^ Potter, D.; Eriksson, T.; Evans, R. C.; Oh, S.; Smedmark, J. E. E.; Morgan, D. R.; Kerr, M.; Robertson, K. R.; Arsenault, M.; Dickinson, T. A.; Campbell, C. S.; et al. (2007). "Phylogeny and classification of Rosaceae". Plant Systematics and Evolution. 266 (1–2): 5–43. doi:10.1007/s00606-007-0539-9. [Referring to the subfamily by the name "Spiraeoideae"]
2.   Jump up^ Harper, Douglas. "pear"Online Etymology Dictionary.
3.   Jump up^ Pear Fruit Facts Page Information. bouquetoffruits.com
5.   Jump up^ Toussaint-Samat, Maguelonne (2009). A History of Food. John Wiley & Sons. p. 573. ISBN 978-1-4443-0514-2.
6.   Jump up^ Grainger, Sally & Grocock, Christopher (2006). Apicius (with an introd. and an Engl. transl.). Blackawton, Totnes: Prospect Books. p. IV.2.35. ISBN 978-1-903018-13-2.
7.   Jump up^ Cecil, Evelyn (2006). A History of Gardening in England. Kessinger Publishing. pp. 35 ff. ISBN 978-1-4286-3680-4.
8.   Jump up^ "Pear Varieties". Usapears.com. Retrieved 9 August 2014.
9.   Jump up^ RHS Fruit, Harry Baker, ISBN 1-85732-905-8, pp100-101.
10.              Jump up^ "RHS Plant Selector Pyrus communis 'Beth' (D) AGM / RHS Gardening". Apps.rhs.org.uk. Retrieved 14 March 2013.
11.              Jump up^ "RHS Plant Selector Pyrus communis 'Concorde' PBR (D) AGM / RHS Gardening". Apps.rhs.org.uk. Retrieved 14 March 2013.
12.              Jump up^ "RHS Plant Selector Pyrus communis 'Conference' (D) AGM / RHS Gardening". Apps.rhs.org.uk. Retrieved 14 March 2013.
13.              Jump up^ "RHS Plant Selector Pyrus communis 'Joséphine de Malines' (D) AGM / RHS Gardening". Apps.rhs.org.uk. Retrieved 14 March2013.
14.              Jump up^ "RHS Plant Selector Pyrus communis 'Louise Bonne of Jersey' (D) AGM / RHS Gardening". Apps.rhs.org.uk. Retrieved 14 March2013.
15.              Jump up^ "RHS Plant Selector Pyrus communis 'Onward' (D) AGM / RHS Gardening". Apps.rhs.org.uk. Retrieved 14 March 2013.
16.              Jump up^ "RHS Plant Selector Pyrus communis 'Williams' Bon Chrétien' (D/C) AGM / RHS Gardening". Apps.rhs.org.uk. Retrieved 14 March 2013.
19.              Jump up^ Scott, Judy & Sugar, David (2011). "Pears can be ripened to perfection". extension.oregonstate.edu. Retrieved 30 August 2011.
20.              Jump up^ "Pear Bureau Northwest". Usapears.org. Retrieved 14 March2013.
22.              Jump up to:a b Lincoln, William (1986). World Woods in Color. Fresno, California, USA: Linden Publishing Co. Inc. pp. 33, 207. ISBN 0-941936-20-1.
23.              Jump up^ The Chechens: A Handbook by Jaimoukha,Amjad. Published by Psychology Press 2005. ISBN 978-0-415-32328-4.
Further reading[edit]
·         Joan Morgan (2015). The Book of Pears: The Definitive History and Guide to Over 500 Varieties. Chelsea Green Publishing. ISBN 978-1603586665.
External links[edit]
Find more aboutPearat Wikipedia's sister projects
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/0/06/Wiktionary-logo-v2.svg/27px-Wiktionary-logo-v2.svg.pngDefinitions from Wiktionary
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/en/thumb/4/4a/Commons-logo.svg/20px-Commons-logo.svg.pngMedia from Commons
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/fa/Wikiquote-logo.svg/23px-Wikiquote-logo.svg.pngQuotations from Wikiquote
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/4/4c/Wikisource-logo.svg/26px-Wikisource-logo.svg.pngTexts from Wikisource
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/fa/Wikibooks-logo.svg/27px-Wikibooks-logo.svg.pngTextbooks from Wikibooks
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/df/Wikispecies-logo.svg/23px-Wikispecies-logo.svg.pngTaxonomy from Wikispecies
·         https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/d/df/Wikibooks-logo-en-noslogan.svg/16px-Wikibooks-logo-en-noslogan.svg.png Pear at Wikibook Cookbooks
[hide]
·         v
·         t
·         e
Pyrus
·         Abate Fetel
·         Bosc pear
·         Choke pear
·         Churchland pear
·         Conference pear
·         D'Anjou
·         Harovin Sundown
·         Huntington pear
·         Le Conte pear
·         Parsonage pear
·         Pêra Rocha
·         Stinking Bishop pear
·         Taylor's gold
·         Warden pear
·         Williams pear
Pear
Species
·         P. amygdaliformis
·         P. anatolica
·         P. armeniacifolia
·         P. boissieriana
·         P. bourgaeana
·         P. calleryana
·         P. communis
·         P. cordata
·         P. elaeagrifolia
·         P. hakkiarica
·         P. nivalis
·         P. oxyprion
·         P. pashia
·         P. pyraster
·         P. pyrifolia
·         P. salicifolia
·         P. serikensis
·         P. syriaca
·         P. ussuriensis
Natural hybrids
·         Pyrus × bretschneideri
·         Pyrus × sinkiangensis
Related topics
·         Herefordshire Pomona
·         List of pear diseases
·         Perry
·         Tottori Nijisseiki Pear Museum
·         Category Category
·         Commons page Commons
·         WdQ434
·         EoL29920
·         FloraBase22626
·         FOC127801
·         GBIF2986532
·         GRIN10194
·         IPNI34002-1
·         ITIS25294
·         NCBI3766
·         PLANTSPYRUS
·         Tropicos40021515
·         VASCAN: 1608
·         LCCNsh85099008
·         GND4006940-0
·         Pears

·         Crops originating from Europe
·         Edible fruits
·         Flora of Asia
·         Flora of Europe
·         Flora of North Africa
·         Fruit
·         Fruits originating in Africa
·         Pyrus