[1] - خوخ. شفتالو، خوخ و هلو [به
کردی فوخ]، Amygdalus
persica
ثمری است معروف و دو نوع میباشد. آنچه
پوست آن نازک و رنگارنگ سفید و سرخ و سبز و زرد و مزغب و از گوشت آن جدا گردد را هلو
نامند و غیر آن را شفتالو و شفتالو نیز دو نوع است لطیف شاداب است و غیر لطیف شاداب
و همه اجزای درخت آن تلخ میباشد از برگ و گل و صمغ و تخم.
طبیعت آن در دوم سرد و تر و بعضی در اول
سرد گفتهاند و سردی و تری هلو از شفتالو زیاده
خواص: ملین و مسکن حرارت های بدن و غلیان
خون صفرا را کم می کند مورد مصرف دیگر آن برای تبرید دماغ و تر نمودن مزاج سوداوی که
از سوختن حاصل شده و علاوه بر این تب های صفراوی خالص و خونی را از بین برده و بدبوئی
دهان را نیز رفع می کند. میوه ای است اشتها آور ولی برای اشخاص تر مزاج مضر و سریع
الفساد است و باعث به وجود آمدن تب های مزمن می شود که مصلح آن عسل و مربای زنجبیل
است
شفتالو غلیظ تر و دیر هضم تر و دارای نیروی
جمع کنندگی و نفاخ است. و موجب به وجود آمدن قولنج مخصوصاً در نوع خام آن دیده می شود
خشک کرده و تلخ آن از نیروی قبض بیشتر برخوردار
و دیر هضم تر است ولی پس از هضم از لحاظ غذائیت بسیار غنی و مانع از جاری شدن مواد
اضافی به معده می شود. شکوفه آن با شکر برای کشتن کرم معده و دانه های کچلی بسیار مصرف
دارد. مالیدن آن بر ناف شکم دافع کرم و ضماد شکوفه آن هر گاه با کلم ترکیب شود برای
درمان جوش و کورک مصرف می شود روغن دانه آن برای درد گوش و کری و باز کردن گرفتگی های
مجاری و درد بواسیر مؤثر و جویدن مغز دانه آن کندی دندان را رفع و یک درم از غشاء پوست
سخت دانه آن برای اسهال مجرب است.
افعال و خواص دیگر آن: ملین و مسکن بخارات
حاره یابسه[1] و تشنگی و غلیان دم و صفرا و جهت تبرید[2] دماغ و ترطیب[3] مزاج سوداوی
که از احتراق باشد و تبهای صفراوی خالص و دموی و رفع بد بویی دهان و در امزجه حاره
معین باه[4] و مشهی[5] طعام و چون آب رسیده آن را گرفته شب بگذارند تا درآن ته نشین
و صاف گردد صبح صافی آن را به قدر نیم رطل با شکر و یا ترنجبین و یا شیرخشت و امثال
اینها بیاشامند اسهال صفرا نماید و جهت رفع اخلاط سوخته حاده نافع است. آشامیدن دو
اوقیه آب برگ آن و به دستور شکوفه آن با شکر جهت کشتن کرم معده و حب القرع[6] بسیار
موثر و طلای آن بر ناف دافع کرم شکم و بر بدن بعد از نوره و خشک آن نیز جهت رفع بدبویی
آن و ضماد شکوفه آن با آب کرنب[7] جهت قطع ثآلیل[8] و ابن رضوان تصریح نموده که یک
دانگ شکوفه آن اسقاط جنین زنده مینماید و روغن دانه آن جهت درد گوش و کری و تفتیح
سده[9] آن و درد بواسیر و خاییدن مغز آن جهت رفع کندی دندان و یک درم از استخوان دانه
آن جهت اسهال مجرب و چون دانه آن را در آتش اندازند تا بسوزد پس مغز آن را برآورده
ساییده بر بثوری و جربی که بر بدن اطفال و پس گوش ایشان بر می آید بمالند سریع الاثر
و مجرب است.
[1]گرم و خشک
[2]خنک گردانیدن
[3]تر کردن و تری در مزاج آوردن
[4]شهوت
[5]اشتها آور
[6]نوعی کرم انگل
[7]کلم است که آن را در طعام کنند و آن
را کرنبا و کرم نیز گفته اند.
[8]زگیل ها
[9]بازشدگی و گشودن مانع و سد
منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد حسین
عقیلی علوی خراسانی شیرازی
//////////////
هُلو (به دری: شفتالو) میوه آبدار درخت
هلو (نام علمی: Prunus Persica در لاتین به معنی آلوی ایرانی) و دارای هستهٔ سخت، گوشت زرد، یا نسبتاً سفید
و پوستی مخملی است. بر اساس چسبیدن گوشت به هسته، این میوه به دو دسته هستهجدا و هستهچسب
تقسیم میشود. یکی از میوههایی که تا حد زیادی با هلو ارتباط دارد شلیل است. ارتباط
شلیلها با هلو تا حدی است که در واقع گاهی اوقات محصولات هلو حاوی تعداد کمی شلیل
است و برعکس. شلیل در واقع نوعی هلو با ژن مغلوب است که میوههای بدون کرک تولید میکند.
درخت هلو سه نوع شاخه ساده، مرکب و کاذب تولید میکند. شاخههای ساده فقط جوانه رویشی
تولید میکنند. شاخه مرکب، جوانه رویش و زایشی و شاخه کاذب در طول شاخه جوانه زایش
و در نوکم جوانه رویشی تولید میکند که در هنگام هرس نوک شاخه کاذب حذف میشود. جوانه
گل هلو ساده است و در جانب شاخههای یک ساله تشکیل میشود.
خواص[ویرایش]
هلو مثل تمام میوهها خواص ادرارآور و ملین
دارد. گوشت هلو دارای سلولوزهای نرم است و کاملاً هضم میشود. هلو میوهای نسبتاً کم
ترشی است. مواد قندی و نشاستهای آن به آسانی هضم میشود و معده به راحتی هضم آن را
تحمل میکند.
به نظر میرسد که مواد قندی هلو ترشحات
غدههای هاضمه را تقویت میکند و هضم غذا را آسان میسازد.
هلو سرشار از انواع ویتامین هاست، به خصوص
ویتامینهای ب۱، ب۲ و آ.
این ویتامینها به مقدار زیادی در پوست هلو
تمرکز یافته است.[۱]
هلو داری انواع مختلف با گونهها و طعمهای
متفاوت است. از انواع مختلف ای میوه میتوان به بلخی، کاردی، زعفرانی (که دارای دو
نوع هسته جدا وهسته چسب موجود است و مورد استفاده قرار میگیرد)، هلو انجیری، هلو هلندری
(که شباهت فریبندهای به زرد آلودارد) نام برد. از استانهای تولیدکننده عمده هلو میتوان
به استان چهار محال و بختیاری و به صورت عمده شهر گردشگری و زیبای سامان و استان البرز
و شهرکرج اشاره کرد. هلوی بلخی، که بسیار بزرگ و شیرین است، از تولیدش بسیار کاسته
شده است، زیرا بلافاصله بعد تماس لک میشود و چهرهٔ بدی به خود میگیرد.
//////////
3 و 4. در میان میوهها، باختر زمین بیش
از همه بابت شفتالو (Amygdalus persica)
و زردآلو (Prunus armeniace)
وامدار چین است. دور نیست این دو رهاورد را بازرگانان ابریشم نخست به ایران (در سده دوم یا نخست پیش از
میلاد) و از آنجا به ارمنستان، یونان و روم (در سده نخست ترسائی) برده باشند. خیلی دیرتر، در نخستین سده امپراطوری، از یافت شدن
این دو درخت در رم سخن رفته؛ پلینی2 و کولوملا (Columella)
از آنها به نام Persica arbor و Armeniaca arbor یاد کرده اند. تئوفراستوس از هیچ یک از این دو درخت نامی نبرده، بدین معنی
که هیئت همراه اسکندر در اردوکشی وی به آسیا متوجه آنها نشدهاند. 3 دوکاندول با تمام
توان از این نگر پشتیبانی کرده که چین خاستگاه شفتالو و زردآلوست، و انگلر4 نیز بر
همین می رود. میتوان گفت زردآلوی خود رو از
ترکستانِ روسیه گرفته تا سونگاریا، جنوب خاوری مغولستان، و کوههای هیمالیا میروید،
اما این واقعیت تاریخی همچنان پا برجاست که چینیها نخستین مردمی بودهاند که از دوران باستان درخت این میوه را کاشته
اند. نویسندگان پیشین بدرستی رخت کشیدن شفتالو
و زردآلو را به سمت باختر را به داد و ستدهای بسیار میان چین و باختر آسیا در پی مأموریت
چان کیین نسبت دادهاند. 5 در زبان پارسی برای این دو میوه تنها نامهای باز نمودی هست؛ پارسیان هلو "peach" را شفتالو، šaft-ālu
("آلوی فربه") و "apricot"
را zard-ālu ("آلوی زرد") مینامند.
6 در نوشته های پهلوی از هر دو میوه یاد شده (صص 192 و 193 کتاب پیش رو).
در مورد رسیدن کشت شفتالوی چینی به هند
اطلاعات جالبی در روزنامه هوان تسان، زائر
چینی، هست. در فرمانروائی کنیشکه (kaniska) ، پادشاه بزرگ هند و ایشغوز،
که در تمام کشورهای همسایه آوازه ای فرا گیر داشت، قبایل باختر رودخانه زرد (رود هو
ـ سی / Ho-si در کان ـ سو
/ Kan-su) از قدرت وی هراسان بودند
و گروگانهایی به دربارش میفرستادند. کنیشکه
آنان را بزرگ داشته خان و مانی ویژه داده پاسدارانی بر ایشان می گمارد. سرزمینی که گروگانها در زمستان
در آنجا می زیستند (در پنجاب خاوری)، سینابوکتی (Cīnabhukti)
("در اجاره چین") نام گرفت. در این سرزمین و در سرتاسر هند نه گلابی بود
و نه شفتالو. این درختها را همان گروگانها در هند کاشتند. از همینرو شفتالو cīnanī
("میوه چینی") و گلابی cīnarājaputra
("ولیعهد چین") نام گرفت. این نامها
هنوز هم رایج اند. 2 گرچه هوان تــــــسان (Hüan Tsan)
در سال 630 میلادی داستانی گفتاری را که در هند به گوشش خورده بود و به روزگاری بیش
از پانسد سال پیش مربوط میشد نگاشته است، نمیتوان در امانتداری او که همیشه استوار
بوده در این مورد چون و چرا کرد: این داستان به همین ترتیب در هند بوده و در
واقع میتوان خاستگاه آن را رویدادی دانست
که در فرمانروائی کنیشکه رخ داد که تاریخ درست آن هنوز در چون و چراست است. 3 دو دلیل
استوار مرا برآن میدارد تا داستان هوان تسان را بپذیرم. از دید گیاهشناسی، شفتالو
بومی هند نیست. شفتالو در هند تنها به شکل
بستانی یافت میشود و حتی بستانیش هم بار چندان خوبی نمیدهد و میوه اش کیفیتی متوسط
داشته ترش است. هیچ نام سنسکریت کهنی برای
این درخت نیست و بر خلاف چین هیچ نقشی هم در فرهنگ مردم هند ندارد. از این گذشته، در
مورد تاریخ ورود این گیاه به هند نیز باید گفت خواه آن را در پادشاهی کنیشکه، یک سده پیش یا پس از میلاد مسیح بدانیم،
بروشنی با تاریخ آغاز ورود و کشت این درخت در باختر آسیا همزمان است.
//////////
الدراق شجرة تتبع جنس الخوخ (الذي يشمل
معظم اللوزيات) من الفصيلة الوردية.
محتويات [أظهر]
الموئل ومناطق الانتشار[عدل]
الأردن، سوريا، تشيلي، جنوب أفريقيا، فلسطين،
أسبانيا، إيطاليا المغرب مناخ البحر المتوسط على ضفاف البحر المتوسط , جنوب غرب أمريكا
الشمالية و الجنوبية , جنوب غرب إفريقيا
الوصف النباتي[عدل]
الثمرة عبارة عن حسلة. تزهر في فصل الربيع
أزهارها وردية اللون.
لمحة تاريخية[عدل]
فاكهة النكتارين
زرعت شجرة الدراق في دمشق قبل ما يزيد على
2500 سنة وعرفت من ثمار دمشق وفاكهتها، وعرفها الإسكندر المقدوني في دمشق وبعد أن قدمت
له وأعجب بهذه الفاكهه التي لم يعرفها سابقاً فطلب أن تؤخذ إلى روما لزراعتها.
الإنتاج[عدل]
الدراق فاكهة صيفية لذا فلا نشهدها في باقي
الفصول الأخرى كما أنه لا يمكن أن نزرع هذا النبات الغني بالفيتامينات في البيوت البلاستيكية
لأن البيوت البلاستيكية تصلح للنباتات صغيرة الحجم وليس للأشجار.
النكتارين[عدل]
التطور التدريجي لفاكهة النكتارين لمدة
½7 أشهر من بداية الشتاء إلى أواسط الصيف (أنظر إلى صورة الصفحة لمعلومات إضافية)
الأمراض والحشرات والمشاكل[عدل]
تعاني أشجار الدراق كغيرها من اللوزيات
من آفة حفار ساق اللوزيات.
أما بالنسبة للثمار فتعاني من:
إصابات حشرية
العفن (الخارجي، عفن البذرة، عفن العنق)
عيوب القشرة والتلوين، وجود الأتربة، الشقوق
في جسم الثمرة سواء كانت الشقوق صغيرة أو كبيرة
أضرار التبريد والتجميد
الزراعة[عدل]
دراق مقطوع
محصول الدراق
التخزين[عدل]
درجة الحرارة المثالية من صفر إلى 2 درجة
مئوية والرطوبة من 85 % إلى 95 %
المحتويات[عدل]
Peaches (edible part)
القيمة الغذائية لكل (100 غرام)
الطاقة الغذائية 165 كيلو جول (39 ك.ح)
الكربوهيدرات 9.5 g
السكر 8.4
g
ألياف غذائية 1.5 g
البروتين
بروتين كلي 0.9 g
الدهون
دهون 0.3
g
الفيتامينات
فيتامين أ معادل. 16 ميكروغرام (2%)
ملح حمض الفوليك (فيتامين ب9) 4 ميكروغرام (1%)
فيتامين ج 6.6 مليغرام (11%)
معادن وأملاح
الحديد 0.25 مليغرام (2%)
بوتاسيوم 190 مليغرام (4%)
معلومات أخرى
النسب المئوية هي نسب مقدرة بالتقريب
باستخدام التوصيات الأمريكية لنظام الغذاء
للفرد البالغ.
المصدر: قاعدة بيانات وزارة الزراعة الأميركية
للمواد الغذائية
تعديل طالع توثيق القالب
يحتوي الدراق على :
85% من وزنها ماء.
5 غرام سكر.
1 غرام نشويات.
نصف مليغرام حديد ونصف غرام بروتين ودهون.
فسفور، كبريت، ونسبة عالية من الفيتامينات.
100 غرام من الخوخ تحوي:
kcal kJoule ماء دهن كاليوم كالسيوم مغنيزيوم فيتامين سي
41 170-176 87 g 0,1 g 205
mg 8
mg 9
mg 10
mg
مصدر: EU
Nährwertkennzeichnungsrichtlinie (EU NWKRL 90/496/EWG) & Rewe
Nährwerttabelle [1]
الفوائد[عدل]
آكلو الدراق يدركون فوائده في تخفيف الإمساك
لأنه يتضمن كمية عالية من الألياف.
يحمي أيضاً من أمراض القلب ويخفف كمية الكولستيرول
وتمنع أكسدة الـldl.
يساعد على تنشيط المعدة ويساعد على الهضم.
يساعد على إزالة حصى المثانة والبول الدموي.
كشفت دراسة أميركية أن تناول 10 إلى 12
حبة من الخوخ كل يوم قد يمنع عملية ترقق العظم المسبب من الانخفاض في كمية الإستروجين.[بحاجة
لمصدر]
يحتوي الدراق على عنصر البورون الذي يساعد
الجسم على امتصاص الكالسيوم للمحافظة على قوة العظام.[بحاجة لمصدر]
يحمي من أمراض القلب.
يمنع ارتفاع ضغط الدم.
يعالج السعال الديكي و الربو .
يفيد من يعانون من حصى الكلى و التهابات
المثانة.
يساعد في تحسين صحة الجلد ويضيف اللون على
البشرة.
يساعد في إزالة الديدان من الامعاء.
تستعمل زهوره و أوراقه كمسكن.
///////////
به کردی:
قۆخ ئەو میوەیەیە کە بۆ یەکەم جار لە وڵاتی
چین گەشەی کردووە. بەرزی دارەکەی دەگاتە (٤-١٠م).
//////////
به کشمیری: ژنُن
ژٕنُن. یہٕ چھُہ ونۍ نامکمل مضمون۔ تۄہِیہٕ ہٮ۪کِو
اَتھ اضافہٕ کٔرتھۍ مزید بہتر بنٲتھۍ۔
//////////
به عبری:
אפרסק (שם מדעי: Prunus persica) הוא
מין של עץ פרי גלעיני ממשפחת הוורדיים, המשתייך לסוג פרוּנוּס (אליו משתייכים בין השאר
גם השזיף והמשמש). השם אפרסק מתייחס גם לפרי העץ.
פרי האפרסק
פרי האפרסק בירושלים
מאפיינים[עריכת קוד
מקור | עריכה]
מקורם של ששת זני
האפרסק המקוריים (כיום ישנם הרבה יותר) הוא בסין וסביבותיה. מסין הגיע לאיראן (מכאן
גם מקור שמו: פרסי - Persica). הזן המתורבת של עץ האפרסק, Prunus persica
vulgaris, הוא
כיום הזן הנפוץ בעולם. זן זה גודל לראשונה באירופה במאות הראשונות לספירה, ונתפשט ביוון
ובאגן המערבי של הים התיכון בעיקר. כנראה בערך בתקופה זו הגיעו זנים של אפרסק לארץ
ישראל. במהלך המאה ה-16 הגיע האפרסק לעולם החדש.
עץ האפרסק מאופיין
בגובה בינוני, עלים דמוי איזמל ובעלי חוד ארוך, ופריחה בצבעים ורוד או סגול. פרי האפרסק
משתנה בקוטרו בין 2 ל-8 ס"מ; פניו מכוסים בדרך כלל בשכבה של שערות רכות, וצבעו
צהוב או אדום. גלעין הפרי קשה מאוד ומחורץ. האפרסק מותאם לאקלים ממוזג.
כיום ישנם כאלף זנים
חקלאיים של אפרסקים, ביניהם גם הנקטרינה ואפרסק הפיתה.
אטימולוגיה[עריכת
קוד מקור | עריכה]
האפרסק מופיע בתרבות
היהודית כבר בתקופת המשנה ("האפרסקים והשקדים... כלאיים זה בזה", כלאים א,
ד). בכתבי יד עתיקים המילה מופיעה ללא אל"ף פרוסתטית, שהתווספה מאוחר יותר כדי
להקל על ההגייה.
////////////
به پشتو:
د ټولنې تانبې ته ښه راغلاست. دا هغه ځای
دی په کوم کې چې تاسو ځان په دې پوهوی چې په ويکيپېډيا کې څه پېښږي. زده کړئ چې کومې
دندې ترسره کړی او کومې ډلې سره يو ځای شی، او په ويکيپېډيا کې اوسني پيښيدونکي خبرونه
او پيښې سره شريک کړئ.
////////////
به دیوهی (مالدیوی):
ވިކިޕީޑިއާ:ޢާންމު
ހޮޅުއަށި
ވިކިޕީޑިއާ އިން
ފައްނު · ޙަޔާތުނާމާ
· ޖުޣުރާފީ · ތާރީޚު · ރިޔާޟިއްޔާތު · ފަލްސަފާ · ޢުލޫމް · މުޖުތަމަޢު · ޓެކްނޮލޮޖީ
(زبان دیوهی زبانی هندوآریایی است که نزدیک
به ۳۵۰٬۰۰۰ گویشور دارد و زبان رسمی کشور مالدیو به شمار میرود. در جهان حدود ۳۰۰ هزار نفر به زبان دیوهی
صحبت میکنند که اکثر آنها از کشور مالدیو هستند.) (مالدیو کشوری است جزیرهای در اقیانوس هند واقع در در جنوب غربی هند.
پایتخت آن ماله است. جمعیت این کشور ۳۲۸ هزار نفر و واحد پول آن روفیه مالدیو است.
زبان رسمی این کشور دیوهی نام دارد که زبانی
هندواروپایی است و همانندیهایی با زبان سینهالی قدیم دارد. مردم آن از قوم مالدیوی
هستند که تبارشان به مردم سریلانکا و هند (آمیخته آریایی و دراویدی) میرسد و رگههایی
از اعراب نیز در میان آنها وجود دارد. هم زبان و هم مردم آن با نام دیوِهی نامیده
میشوند که واژه دیبـَجات و دیباجات که در فارسی و عربی در قدیم برای مالدیو به کار
میرفت نیز شکلی از همین واژه دیوهی است.
دین رسمی این کشور اسلام است و پیروی از
دیگر ادیان در ملأ عام ممنوع و قابل پیگرد قانونی است. مالدیو در سال ۱۹۶۵ از بریتانیا
مستقل شد.
مالدیو هم از نظر جمعیت و هم مساحت کوچکترین
کشور قاره آسیا است. زمینهای این کشور به طور میانگین ۱٫۵ متر از سطح دریا ارتفاع
دارند و بنابر این کمارتفاعترین کشور جهان بهشمار میآید. بلندترین نقطه این کشور
تنها ۲٫۴ متر ارتفاع دارد. ماله، پایتخت مالدیو ۱۰۴ هزار نفر جمعیت دارد و به طور سنتی
محل اقامت شاه و تاجگذاریها بود.
جزایر مالدیو از مکانهای جذاب برای غواصان
است و ایستگاههای غواصی زیادی در این جزایر وجود دارد. بنا بر روایات تاریخی مالدیو، یک روحانی ایرانی به نام یوسف تبریزی مردم
مالدیو را مسلمان کردهاست. ودر سفرنامه ابن بطوطه آمده است که شخصی به نام ابوالبرکات
بربری که از مغرب (مراکش) به آن محل رسیده بود آنها را به دین اسلام دعوت نمود که خود
پیرو مذهب مالکی نیز بود و آنها دین اسلام را پذیرفتند.
دریانوردان قدیم ایران و عرب آن را دیباجات
و دیبجات میگفتند و به همین شکل در نقشهها ضبط شدهاست. سالهای سال بازرگانان عرب
سر راه دریانوردی به شرق دور در بنادر مالدیو پهلو میگرفتند. اولین اشارهشان به مالدیو
که دیباجاتش مینامیدند از سده دو میلادی است. دیباجات را جزایر پول هم میگفتند زیرا
مقادیر کلانی از صدف نرمتن دریائی کوری (به انگلیسی cowry)
که خرمهره نامیده و در قدیم چون پول بینالمللی کار میگرفتند از آنجا بدست میآوردند.
امروزه صدف کوری نماد نهاد چاپ پول مالدیو است. به احتمال فراوان در روزگار قدیم این
سرزمین را که موج دریا پول به سواحلش میریخت جادوئی میشمردند.)
//////////////
به سندی:
جيڪي به هتي ميمبر آهن انهن جي هڪڙي ئي
خواهش آهي ته سنڌي پيڊيا ترقي ڪري ۽ ان ۾ دوست دلچسپي وٺن. هتان جو وڏي ۾ وڏو مسئلو
درست اکرن يا فانٽس جي استعمال جو آهي. ٻي ڳاله ته هڪ ايڊمن هجڻ سبب ان جي غير موجودگيءَ
۾ غير مناسب لفظن جو استعمال ٿيندو رهي ٿو. ان ڪري مان اوهان اڳيان اها ڳاله رکان ٿو
ته مهرباني ڪري هن پروجيڪٽ کي وڌائڻ ۽ سنوارڻ ۾ اوهان به سرگرم ڪردار ادا ڪيو.
ان لاءِ صرف هيٺين ٻن ڳالهين تي عمل ڪريو
ته جيئن اسان سڀ گڏجي ”سنڌي پيڊيا“ تي ٻين ٻولين جيان ڄاڻ جو بهترين مجموعو بنائي سگهون.
(مان صلاح ڏيان ٿو)
1 ـ هيٺ ڏنل ايڊريس تي وڃي انگريزيءَ ۾
پنهنجا ڪمينٽس لکي اچو ته جيئن ”ميٽا وڪي“ وارن کي خبر پوي ته هتي اسان سان ڪهڙيون
دشواريون آهن. هيٺ ڏنل ميٽا وڪي ايڊريس کولي ميمبر ٿي پوءِ اوهان اتي صلاح لکو ته بهتر
ٿيندو: (ياد رهي ته اُتي انگريزيءَ ۾ لکڻو آهي.)
/////////////
به ترکی آذری:
Adi şaftalı (lat. Persica) — gülçiçəklilər fəsiləsinin gavalı cinsinə
aid növ.
Doğma yeri Mərkəzi və Şimali Çindir. Adi şaftalı ağacının hünd. 8 m-dək
olur. Yarpaqları növbəli düzülür, çiçəkləri ikicinsiyyətli, meyvəsi çəyirdəkdir.
Kütləsi 20-600 q olur. Adi şaftalı dağlıq rayonlarda becərilir. Meyvəsində
80-90% su, 6-14% şəkər, 0,5-1,2% pektin maddəsi, 0,08-1,02% üzvi turşu (əsasən,
alma turşusu), 9,4-20 mq % C vitamini, 0,6-1 mq % karotin var. Azərbaycanda bir
neçə sortu yetişdirilir. Bəzi fikirlərə görə dünyanın ən dadlı şaftalıları Azərbaycanda,
Xaçmaz rayonunun Nərəcan kəndində yetişdirilir.
////////////
به ترکمنی:
Şetdaly (lat. Prunus persica: "pers garalysy") — bägül
güllüler maşgalasyna degişli ösümlik. Ol badam agajyndan diňe miwesi boýunça
tapawutlanýar.
به ترکی استانبولی: شفتالی
Şeftali (Prunus persica), gülgiller (Rosaceae) familyasından bir yaz
meyvesi. Dünyaya Çin'den yayıldığı düşünülen şeftali, uzun yaşam ve ölümsüzlük
sembolüdür. Bol sulu ve tatlıdır.
Ilıman iklimi seven bir bitkidir. Genellikle 30 yıl yaşar. Türkiye'de en
çok Bursa ve Akdeniz bölgelerinde tarımı yapılır. Meyvesi taze tüketildiği gibi
suyu çıkarılarak meyve suyu yapılır. Bu meyvenin ekonomik değeri yüksek olup
çok tüketilmektedir. Ağaç boyu genellikle 2 ve 2,5 metre olup yaz mevsiminde
meyve verirler. Dona karşı dayanıksızdır.
Şeftalinin içinin geniş kullanım alanının dışında çekirdeği de yakıt
olarak kullanılabilir. Çok sayıda olan ve ağacı örten yaprakları, sapında 2-5
adet balozu bezi bulunan kenarları dişli, yeşil renkli ve ok ucu biçimlidir.
İlkbaharda erkenden ve yaprağından önce açan pembe renkli çiçekleri yabani güle
benzer. Çeşitlerine göre Haziran'dan Eylül ayına kadar olgunlaşan şeftali
meyvelerinin pek çok çeşidi (Türkiye'de yaklaşık 64 çeşit) vardır.
Şeftali çekirdeği, kabuğu yakıt olarak kullanılabilir ayrıca bazı
fiziksel işlemlerden sonra çekirdeğin içerisindeki tanecik hayvan yemi olarak
da kullanılabilir. Şeftali çekirdeğinin kabuğu yakacak olarak kül oranı az ve
kükürt oranı düşük bir temiz enerji kaynağıdır. Fırınlarda, seralarda,
hamamlarda, kalorifer sistemlerinde, tavuk çiftliklerinde kullanılabilen
alternatif bir enerji kaynağıdır. Şeftali çekirdeği gibi ürünler biyokütle
olarak adlandırılan sıvı ve gaz yakıtların dışında tutulan yenilenebilir bir
enerji kaynağı olarak küresel ısınma, kirlilik, doğal kaynakların azalması gibi
sebeplerden dolayı tavsiye edilmektedir.
////////////
The peach (Prunus persica) is a deciduous tree native to the region of
Northwest China between the Tarim Basin and the north slopes of the Kunlun Shan
mountains, where it was first domesticated and cultivated.
It bears an edible juicy fruit called a peach or a nectarine.
The specific epithet persica refers to its widespread cultivation in
Persia, whence it was transplanted to Europe. It belongs to the genus Prunus
which includes the cherry, apricot, almond and plum, in the rose family. The
peach is classified with the almond in the subgenus Amygdalus, distinguished
from the other subgenera by the corrugated seed shell.
Peach and nectarines are the same species, even though they are regarded
commercially as different fruits. In contrast to peaches, whose fruits present
the characteristic fuzz on the skin, nectarines are characterized by the
absence of fruit-skin trichomes (fuzz-less fruit); genetic studies suggest
nectarines are produced due to a recessive allele, whereas peaches are produced
from a dominant allele for fuzzy skin.
The People's Republic of China is the world's largest producer of
peaches.
Description
Peach flowers
Prunus persica grows to 4–10 m (13–33 ft) tall and 6 in. in diameter.
The leaves are lanceolate, 7–16 cm (2.8–6.3 in) long, 2–3 cm (0.79–1.18 in)
broad, pinnately veined. The flowers are produced in early spring before the
leaves; they are solitary or paired, 2.5–3 cm diameter, pink, with five petals.
The fruit has yellow or whitish flesh, a delicate aroma, and a skin that is
either velvety (peaches) or smooth (nectarines) in different cultivars. The
flesh is very delicate and easily bruised in some cultivars, but is fairly firm
in some commercial varieties, especially when green. The single, large seed is
red-brown, oval shaped, approximately 1.3–2 cm long, and is surrounded by a
wood-like husk. Peaches, along with cherries, plums and apricots, are stone
fruits (drupes). There are various heirloom varieties, including the Indian
peach, which arrives in the latter part of the summer.
Cultivated peaches are divided into clingstones and freestones,
depending on whether the flesh sticks to the stone or not; both can have either
white or yellow flesh. Peaches with white flesh typically are very sweet with
little acidity, while yellow-fleshed peaches typically have an acidic tang
coupled with sweetness, though this also varies greatly. Both colors often have
some red on their skin. Low-acid white-fleshed peaches are the most popular
kinds in China, Japan, and neighbouring Asian countries, while Europeans and
North Americans have historically favoured the acidic, yellow-fleshed cultivars.
Etymology
The scientific name persica, along with the word "peach"
itself and its cognates in many European languages, derives from an early
European belief that peaches were native to Persia. The Ancient Romans referred
to the peach as malum persicum "Persian apple", later becoming French
pêche, hence the English "peach".[7] The scientific name, Prunus
persica, literally means "Persian plum", as it is closely related to
the plum.
Fossil record
Fossil endocarps with characteristics indistinguishable from those of
modern peaches have been recovered from late Pliocene deposits in Kunming,
dating to 2.6 million years ago. In the absence of evidence that the plants
were in other ways identical to the modern peach, the name Prunus kunmingensis
has been assigned to these fossils.
History
Although its botanical name Prunus persica refers to Persia (present
Iran) from where it came to Europe, genetic studies suggest peaches originated
in China,[9] where they have been cultivated since the early days of Chinese
culture, circa 2000 BC. Peaches were mentioned in Chinese writings as far back
as the 10th century BC and were a favoured fruit of kings and emperors. The
history of cultivation of peaches in China has been extensively reviewed citing
numerous original manuscripts dating back to 1100 BC.
The peach was brought to India and Western Asia in ancient times.
Peach cultivation also went from
China, through Persia, and reached Greece by 300 BC.[11] Alexander the Great
introduced the fruit into Europe after he conquered the Persians.[13] Peaches
were well known to the Romans in first century AD,[11] and were cultivated
widely in Emilia-Romagna. Peach trees are portrayed in the wall paintings of
the towns destroyed by the Vesuvius eruption of 79 AD, while the oldest known
artistic representations of the fruit are in the two fragments of wall
paintings, dated back to the 1st century AD, in Herculaneum, now preserved in
the National Archaeological Museum in Naples.
The peach was brought to the Americas by Spanish explorers in the 16th
century, and eventually made it to England and France in the 17th century,
where it was a prized and expensive treat. The horticulturist George Minifie
supposedly brought the first peaches from England to its North American
colonies in the early 17th century, planting them at his Estate of Buckland in
Virginia.[15] Although Thomas Jefferson had peach trees at Monticello, United
States farmers did not begin commercial production until the 19th century in
Maryland, Delaware, Georgia and finally Virginia. In April 2010, an
International Consortium, the International Peach Genome Initiative (IPGI),
that include researchers from USA, Italy, Chile, Spain and France announced
they had sequenced the peach tree genome (doubled haploid Lovell). Recently, IPGI
published the peach genome sequence and related analyses. The peach genome
sequence is composed of 227 millions of nucleotides arranged in 8
pseudomolecules representing the 8 peach chromosomes (2n = 16). In addition, a
total of 27,852 protein-coding genes and 28,689 protein-coding transcripts were
predicted. Particular emphasis in this study is reserved to the analysis of the
genetic diversity in peach germplasm and how it was shaped by human activities
such as domestication and breeding. Major historical bottlenecks were
individuated, one related to the putative original domestication that is
supposed to have taken place in China about 4,000–5,000 years ago, the second
is related to the western germplasm and is due to the early dissemination of
peach in Europe from China and to the more recent breeding activities in US and
Europe. These bottlenecks highlighted the strong reduction of genetic diversity
associated with domestication and breeding activities.
Cultivation
A peach flower with a bee pollinating it
Peaches grow in a fairly limited range in dry, continental or temperate
climates, since the trees have a chilling requirement that tropical or
subtropical areas generally cannot satisfy except at high altitudes (for
example in parts of Ecuador, Colombia, Ethiopia, India and Nepal). Most
cultivars require 500 hours of chilling around 0 to 10 °C (32 to 50 °F).[17]
During the chilling period, key chemical reactions occur but the plant appears
dormant. Once the chilling period is fulfilled, the plant enters a second type
of dormancy, the quiescence period. During quiescence, buds break and grow when
sufficient warm weather favorable to growth is accumulated.
The trees themselves can usually tolerate temperatures to around −26 to
−30 °C (−15 to −22 °F), although the following season's flower buds are usually
killed at these temperatures, preventing a crop that summer. Flower bud death
begins to occur between −15 and −25 °C (5 and −13 °F), depending on the
cultivar and on the timing of the cold, with the buds becoming less cold
tolerant in late winter.
Another climate constraint is spring frost. The trees flower fairly
early (in March in western Europe) and the blossom is damaged or killed if
temperatures drop below about −4 °C (25 °F). However, if the flowers are not
fully open, they can tolerate a few degrees colder.
Climates with significant winter rainfall at temperatures below 16 °C
(61 °F) are also unsuitable for peach cultivation as the rain promotes peach
leaf curl, which is the most serious fungal disease for peaches. In practice,
fungicides are extensively used for peach cultivation in such climates, with
>1% of European peaches exceeding legal pesticide limits in 2013.[20]
Finally, summer heat is required to mature the crop, with mean
temperatures of the hottest month between 20 and 30 °C (68 and 86 °F).
Typical peach cultivars begin bearing fruit in their third year. Their
lifespan in the U.S. varies by region; the University of California at Davis
gives a lifespan of about 15 years while
the University of Maine gives a lifespan of 7 years there.
Cultivars
There are hundreds of peach and nectarine cultivars. These are
classified into two categories—the freestones and the clingstones. Freestones
are those whose flesh separates readily from the pit. Clingstones are those
whose flesh clings tightly to the pit. Some cultivars are partially freestone
and clingstone, and these are called semi-free. Freestone types are preferred
for eating fresh, while clingstone for canning. The fruit flesh may be creamy
white or deep yellow; the hue and shade of the color depends on the cultivar.
Peach breeding has favored cultivars with more firmness, more red color,
and shorter fuzz on fruit surface. These characteristics ease shipping and
supermarket sales by improving eye appeal. However, this selection process has
not necessarily led to increased flavor. Peaches have short shelf life, so
commercial growers typically plant a mix of different cultivars in order to
have fruit to ship all season long.
Different countries have different cultivars. In the United Kingdom, for
example, the following cultivars have gained the Royal Horticultural Society's
Award of Garden Merit:
'Duke of York'
'Peregrine'
'Rochester'
'Lord Napier'
(nectarine)
Nectarines.
Autumn Red peaches, cross section
Scientific classification
Kingdom: Plantae
(unranked): Angiosperms
(unranked): Eudicots
(unranked): Rosids
Order: Rosales
Family: Rosaceae
Genus: Prunus
Subgenus: Amygdalus
Species: P.
persica
Binomial name
Prunus persica
(L.) Batsch 1801 not
Stokes 1812 nor (L.) Siebold & Zucc. 1845
Synonyms
Synonymy
Amygdalus persica L. 1753
Amygdalus persica var. aganonucipersica (Schübl. & G.Martens) T.T.Yu
& L.T.Lu
Amygdalus persica var. compressa (Loudon) T.T.Yu & L.T.Lu
Amygdalus persica var. scleronucipersica (Schübl. & G.Martens)
T.T.Yu & L.T.Lu
Amygdalus persica var. scleropersica (Rchb.) T.T.Yu & L.T.Lu
Persica platycarpa Decne.
Persica vulgaris Mill.
Persica vulgaris var. compressa Loudon
Prunus daemonifuga H.Lév. & Vaniot
Prunus persica (L.) Stokes
Prunus persica (L.) Siebold & Zucc.
Prunus persica f. aganonucipersica (Schübl. & G.Martens) Rehder
Prunus persica var. compressa (Loudon) Bean
Prunus persica var. lasiocalyx H.Lév. & Vaniot
Prunus persica var. platycarpa (Decne.) L.H.Bailey
Prunus persica subsp. platycarpa (Decne.) D. Rivera, Obón, S. Ríos,
Selma, F. Mendez, Verde & F.Cano
Prunus persica f. scleropersica (Rchb.) Voss
Amygdalus nucipersica (L.) Rchb.
Persica nucipersica (L.) Borkh.
Amygdalus potanini (Batalin) T.T.Yu
Persica potaninii (Batalin) Kovalev & Kostina
Prunus persica