ترانه زیبای تایبادی وتربت جامی برای طلب باران/الله بده تو باران به حرمت مزاران
وبلاگ > ترک همدانی، مصطفی - این روزها که دلم از پالم و پارازیت و برنج مصنوعی و بنزین و هوای آلوده خونست...همین روزهاست که ابرها بی آنکه رحمی به دلشان باشد در سوز و سرما از بالای سرمان رژه می روند و دریغ از چکه بارانی... خیر سرمان فناوری هواشناسی و باروری ابرها را هم داریم! ابر را بارور می کنیم ، کشور همسایه را سیل می برد و گوسفندانمان از تشنگی تلف می شوند!
اما دلم به زادگاه مادری ام که پر می کشد می بینم هنوز نشانه های به اعتقاد پاک و ایمان به پروردگارست که می تواند مایه نجات باشد و انسان مغرور باید که سر تعظیم و ادب بر آستان پرودگارش خم کند.
آداب باران خواهی از پروردگار ، آیین زیبا و دلنشینی است که در شرق خراسان و شهرهای تربت جام و تایباد و به ویژه روستاهای محمودآباد سفلی و علیا و لنگر ممتازست.
این مردمان در بخشی از این آیین عده ای از بچه های روستا را شبانه جمع کرده و با چوب و لباس آدمکی درست کرده که به آن چولی قزک می گفتند. یک نفر از بچه ها آنرا بر دوش گرفته جلوی گروه حرکت می نمود .گروه ضمن حرکت در کوچه ها شعر یا دعای « الله بده تو باران » را با صدای بلند می خواندند . این گروه در خانه های روستا را می زدند و اهل خانه آرد ، گندم ، نخود و ... به آنها می دادند . در ضمن بعضی از جوانان خانواده یواشکی با سطلی آب به پشت بام خانه می رفتند و آن سطل آب را بر سر افراد گروه می پاشیدند تا باران بیاید.
در این آیین توجه بیشتری به فقرا و ایتام شده و با همراهی فقرا و کودکان معصوم و بی گناه روستا ، آنها را واسطه ی دعا از پروردگار می کنند. همچنین در این دعا به حرمت صاحبان مزارهای شریف که بسیار برای اهالی محترمند خدای را سوگند داده تا حرمتها را پررنگ تر و نمایان تر کنند و می توان درباره صاحبان این مزارها به مزار شیخ احمد جامی عارف و مزار حضرت امیرالمومنین ع (بنا به اعتقاد دیرینه مردم) در مزارشریف اشاره داشت.
این است دعای باران یا آواز باران که از دلهای پاک بر زبانی پاکتر جاری میگشت و خداوند ندای آن کودکان معصوم و شیرین را میشنید و چنین پاسخ میداد و بـــــاران میبارید و میبارید و میبارید........
دشتها سـرسبز میگشت.
خـــــرمنها پر برکت
گــــوسفندان پروار
اینک "الله بده تو باران" را بشنوید با صدای سعید احمد سرکوهی و دوتار استاد جمشید جوانشیر و گل احمد رستمی
ابر سیاه پر پر خود را کشیده یک بر بارون بباره جر جر
الله بده تو باران به حرمت مزاران
گلهای سرخ لاله بام زر خاک مناله از غم اوو جاله
الله بده تو باران به حرمت مزاران
گندم که سینه چاکه یک گز به زر خاکه از تشنگی هلاکه
الله بده تو باران به حرمت مزاران
هم بزا و هم میشان از تشنگی پریشان حکم خدای ایشان
الله بده تو باران به حرمت مزاران
بزغاله ها شیر مایه چوپونا پنیر مایه مالدار میش سیر مایه
الله بده تو باران به حرمت مزاران
بزغاله ی کر کفتر بغ می زنه سر پل از غم شیر مادر
الله بده تو باران به حرمت مزاران
آهو به کوه چریده خوشه د کم چغیده
به سر چشمه دویده یک چکه اوو ندیده
الله بده تو باران به حرمت مزاران
اونای که دیمه کارن اوویی به جوی ندارن امید با تو دارن
الله بده تو باران به حرمت مزاران......
مصطفی ترک همدانی
وکیل دادگستری
Hamedani_law@yahoo.com