۱۳۹۴ بهمن ۲۱, چهارشنبه

خلاف، صفصاف، بید، ولو، وله، اسید سالیسیلیک، آسپرین آ اس آ، گل افزائی گیاهان و دیگر منابع طبیعی سوای بید


[1] - خلاف . [ خ ِ ] (ع اِ) نوعی از بید است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). درخت بید را گویند. چنین گویند که در عهد قدیم تخم او در زمین افتاده و بخلاف معهود درخت او برآمد و بزرگ شد. بدین سبب ، عرب او را خلاف نام نهاد و این تعریف خلیل بن احمد است و گفته اند از انواع نبات هرچه تلخ بوده طبع او گرم بوده الا بید که سرد است بدین واسطه او را خلاف گفته اند و شعری ایراد کرده اند:
کل مر ماخلا الصفصافا
مسخن یدعی کذاک خلافا.
(ترجمه ٔ صیدنه ).
خلاف نوعی از بید است نه بید . (منتهی الارب ).
////////////
صفصاف . [ ص َ ] (ع اِ) درخت بید. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ). بید سپید. (مهذب الاسماء). خِلاف . (بحر الجواهر) (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
///////////
بید(خلاف)
Salix spp
شامل بیدمشک و بید بری و بید موله است و از مطلق آن مراد بید بری است که صفصاف و به فارسی بید ساده نامند. گل آن در دوم سرد و در اول تر و برگ آن سرد و خشک و ثمر آن در اول سرد و تر با اندک قوت قبضی و لذعی و تجفیفیخواص آن شامل لطیف کنندگی و مقوی دماغ و قلب و باز کننده گرفتگیهای کبد و رافع سردرد و چشم درد و خفقان و تشنگی و ضعف معده و تب های گرم و سوزان و صفراوی و بالاخره تمام امراض گرم است. عرق شکوفۀ آن از جرم آن لطیف تر و از عرق برگ آن در فعل و انفعالات قوی تر است. جرم آن قابض و رادع و شیرۀ آن مسهل بلغم و صفرا است و برای صرع نافع و از تب های همراه با لرز جلوگیری نموده و یرقان و خشکی سپرز را از بین برده و مدر بول بوده و اختناق رحم و مفاصل و نقرس و گزیدگی عقرب را داروئی تریاقی می باشد. قطره آن در گوش برای پاک کردن چرک بسیار مفید و نشستن در جوشانندۀ برگ و شاخ آن برای دفع فساد اعضاء بسیار مؤثر است. اگر بر فرشی از برگ آن را بخوابند حرارت کبد و قلب را رفع و میوه آن را به صورت ضماد برای رفع ضربه ای که به حدقۀ چشم وارد شده باشداستعمال می کنند. آشامیدن آب آن برای اسهال های خونی و عرق برگ آن و شاخه آن برای رفع خفقان گرم و تب های گرم و تند مصرف می شود. صمغ آن که از برگ به دست می آید پاک کننده و مقویبینائی و خاکستر چوب آن برای بند آوردن خونریزی زخم و جراحات و در ترکیب با سرکه برای درمان جوش و دمل و تورم پستان و اعضاء ظاهری به کار می رود. ضماد برگ آن را با توجه به دستورات خاص برای زخم های پوستی و آبله و اورام گرم مورد استفاده قرار می دهند. مصرف بید برای تهی گاه مضر و مصلح آن گلاب و شکر است. روغن آن را که به ترتیب روغن گل سرخ به دست می آورند سرد و خشک کننده و مسکن سردرد بوده و به جای روغن گل مورد استفاده قرار می دهند.
افعال و خواص دیگر آن: ملطف و مقوی دماغ و قلب حار و مفتح سده جگر و رافع صداع و رمد[1] و خفقان وتشنگی و ضعف معده و تبهای محرقه و صفراویه و جمیع امراض حاره و عرق شکوفه آن لطیف تر از جرم شکوفه آن و در افعال مذکوره اقوی از عرق برگ آن و جرم برگ آن قابض و رادع[2] و عصاره آن مسهل بلغم و صفرا و سودا و جهت صرع و منع لرز تبها و تفتیح سده جگر و یرقان و صلابت سپرز و ادرار بول و اختناق رحم و مفاصل و نقرس و گزیدن عقرب و ادویه سمیه و قطور آن در گوش جهت پاک کردن چرک آن بسیار نافع است و نشستن در طبیخ برگ و شاخ آن جهت رفع فساد اعضا بغایت موثر و ثمر آن جهت ضربه ای که بر حدقه چشم رسیده باشد ضماداً و جهت نزف الدم[3] و به دستور ضماد برگ تازه آن و آشامیدن آن جهت اسهال دموی و عرق آن جهت خفقان حار و حمی جدری و حمیات حاره و حاده و حمی دق و صمغ آن که از برگ آن بیرون می آید جالی[4] و مقوی باصره[5] و خاکستر چوب آن جهت نزف الدم و ضماد آب برگ تازه آن و جرم برگ آن قابض و رادع است.

[1] چشم درد
[2] بازدارنده
[3] روانی خون
[4] جلا دهنده
[5] چشم

منبع
مخزن الادویه، تألیف مرحوم سید محمد حسین عقیلی علوی خراسانی شیرازی
/////////////
بید (نام علمی: Salix)، (به انگلیسی: willow)، سرده‌ای از درختان و درختچه‌های برگریز با حدود ۴۰۰ گونه است که در اصل در خاک‌های مرطوب در آب‌وهوای سرد و مناطق معتدل در نیمکره شمالی یافت می‌شود.

ویژگی‌ها
معمولاً شیره پوست آنها حاوی مقادیر بالای اسید سالیسیلیک است. آنها دارای پوست نرم، غالباً خم‌شونده، چوب سخت، شاخه‌های باریک و ریشه‌های بزرگ، فیبروسیت و غالباً ساقه‌دار هستند. ریشه‌های این نوع درختان را به خاطر سختی، اندازه و دوام بالای آنها می‌شناسند و حتی از قسمت‌های بیرون از خاک درخت نیز می‌رویند.

برگ‌ها معمولاً کشیده هستند و ممکن است انتهای آنها تخم‌مرغی نیز باشد و در برخی موارد لبه‌های دندانه‌دار دارند. بیشتر گونه‌های بید برگریز هستند. برخی گونه‌ها نیمه‌همیشه‌سبز هستند. گونه‌های با برگ‌های چرم‌مانند در بیدها کم دیده می‌شود.

گونه‌ها
برخی از گونه‌های مهم آن چنین‌اند:

بید مجنون (نام علمی: Salix babylonica) - گونه‌ای که در اصل متعلق به نواحی خشک شمالی کشور چین بوده اما از طریق جاده ابریشم به دیگر نقاط جهان راه یافته‌است.
بید سفید (نام علمی: Salix alba) - گونه‌ای از بید که در شمال آفریقا، اروپا، آناتولی، عراق، ایران، افغانستان، قفقاز، قفقاز، تالش و سیبری می‌روید.
زردبید (نام علمی: Salix acmophylla) - گونه‌ای از بید که در ایران، افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، عراق، سوریه، فلسطین، سینا، شمال هندوستان و جنوب‌شرق ترکیه می‌روید.
بیدمشک (نام علمی: salix aegyptiaca) - گونه‌ای که در ایران نیز می‌روید و از آن عرق بیدمشک می‌گیرند.
بید قطبی (نام علمی: Salix arctica)، گونه‌ی خزنده‌ی بسیار کوچکی از بید است که خود را برای زنده ماندن در ناحیه‌ی قطبی وفق داده است.
//////
سالیسیلیک از ریشه لاتین نام درخت بید است ( Salix spp ) چرا که اولین بار اسید سالیسیلیک به صورت طبیعی از پوست این درخت استخراج شد.
• بید Salix alba منبع طبیعی اسید سالیسیلیک شناخته میشود.
• هیپوکراتس (قرن پنجم قبل از میلاد) دریافت گرد برگرفته از پوست درخت بید میتواند موجب کاهش آلام و دردها شده و تب بیماران را کاهش دهد.
• اطباء قدیم بین النهرین و بومیان آمریکایی نیز به اثرات پوست درخت بید واقف بوده و از آن برای کاهش تب و درد استفاده می کرده اند.
• قسمت دارویی گیاه، لایه داخلی پوست درخت است. در سال 1826 عصاره فعال حاصل از آن توسط شیمیدان آلمانی، یوهان آندرآس بوخنر، Johann Andreas Buchner سالیسین نامیده شد. با اکسیداسیون سالیسین اسید سالیسیلیک به دست آمد.
اسید سالیسیلیک گیاهی از Phenylalanine (فنی لا لا ناین) بیوسنتز میشود. که پیش ماده این سنتز اسید شیک میک می باشد. در صنعت، اسید سالیسیلیک از واکنش شیمیایی زیر بدست می آید:
نمک سدیمی فنل (سدیم فنولات) را با دی اکسید کربن در فشار 100 اتمسفر و
دمای بالای 116 درجه سانتیگراد (390 کلوین) با روشی موسوم به واکنش Kolbe-Schmitt در حضور NaOH ( هیدراکسید سدیم، سود و آور) وارد واکنش میکنند و سدیم سالیسیلات تولید میشود اسیدی سازی این ماده با اسید سولفوریک اسید سالیسیلیک آرد.
• میوه های نارس طبیعی مانند :کیوی، بلوبری، بل کبری، کشمش، خرما، گواوا ، زردآلو، فلفل سبز، زیتون، گوجه فرنگی، قارچهای خوراکی و ... دارای مقادیری اسید سالیسیلیک هستند.
• برخی سبزیجات و ادویه جات مقدار زیادی اسیدسالیسیلیک دارند.
• مهمترین نقطه مشترک انسان و گیاه در مورد هورمون اسید سالیسیلیک در قرص آسپرین متمرکز میشود.
• استیل سالیسیلیک اسید acetylsalicylic acid)) با نام اختصاری ASA و نام تجاری آسپرین یک داروی ضدالتهاب غیراستروئیدی است که به عنوان تب بر و ضد درد استفاده میشود.
• مصارف آسپرین: مصارف امروزه آسپرین عبارتند از: پیشگیری از بیماریهای قلبی 3۷٫6٪ ورم مفاصل ۲3٫3٪ سر درد 13٫۸٪ بدن درد 1۲٫۲٪ و دردهای دیگر .
• زیاده روی در مصرف: موجب زخمهای سیستم گوارشی و عدم انعقاد خون میشود.
• آسپرین را میتوان بدون نسخه پزشک از داروخانه ها تهیه کرد.
• برخی از دانشمندان معتقدند مصرف روزانه یک عدد آسپرین موجب افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی میشود.
اثر روی گلدهی در برخی گیاهان
 اسید سالیسیلیک در برخی گیاهان گلدهی را تحریک میکند، برای مثال در کشت بافت تنباکو، استفاده از اسید سالیسیلیک میتواند موجب گلدهی کالوس تنباکو شود. SA در ترکیب با کینیتین و IAA تشکیل جوانه را تحریک میکند، از آنجا که مواد دیگر سنتزی نیز میتوانند این اثرات را تولید کنند، لذا محققین معتقدند که این اثر اسید سالیسیلیک یک اثر مستقیم نیست. و اسید سالیسیلیک با تحریک برخی واکنشهای دیگر موجب گل انگیزی میشود. در تحقیقات جدید اثر مثبت SA بر روی گلدهی بنفشه آفریقایی گزارش شده است.
(Voodoo Lily (Sauromatum guttatum این گیاه از تیره آراسه به گیاه شیپوری افسونگر (یا جادو) معروف است. دانشمندان در اواخر قرن هیجدهم به تولید گرما در گیاها  (THERMOGENICITY) پی برده بودند. و از اولین گیاهانی که این اثر در آنها کشف شد، آروم ها (شیپوری ها) بودند. این گیاه پیازدار ابتدا گل تولید میکند و سپس برگها ظاهر میشوند. بوی گیاه بسیار بد و زننده برای انسان بوده و با هدف جذب(کذا!) حشرات مانند مگس تولید میشود.
امروزه ثابت شده است که فرآیند تولید گرما علاوه بر آروم ها در بافتهای زایشی نر در تیره های دیگر گیاهی مانند سیکاسها نیز رخ میدهد. باور عام بر این است که افزایش گرما در میتوکندری گیاه، بوسیله جابجایی الکترون در فرآیندهای شیمیایی خاصی با مصرف زیاد اکسیژن صورت میگیرد. در زمانی که اوج فرآیند تولید گرما رخ میدهد گفته میشود شدت تنفس گیاه قابل مقایسه با زمان پرواز مرغ مگس خوار است.
اثر اسید سالیسیلیک در ایجاد مقاومت به بیماریها و عوامل بیماری زا در گیاهان در برخی گیاهان مقاوم به بیماریها، این گیاهان میتوانند گسترش بیماری را به یک منطقه کوچک در اطراف نقطه آغازین نفوذ آن محدود کنند. این واکنش گیاه را  "واکنش فوق " میگویند. اسید سالیسیلیک با تحریک واکنشهای فوق حساس (Hypersensitive response) باعث جلوگیری از گسترش بیماریها میشود. واکنشهای فوق حساس (HR) عبارتند از خودکشی سریع سلولهای اطراف محلی که توسط یک عامل بیماریزا مورد صدمه واقع شده است. از آنجا که عوامل بیماری زا میتوانند در سلولهای زنده گسترش پیدا بکنند، لذا گیاه با در پیش گرفتن این تدبیر سعی در کنترل گسترش بیماری میکند.  مهدی حکیمی اصل
///////
الصفصاف (باللاتينية: Salix) جنس من الأشجار أو الشجيرات يتبع الفصيلة الصفصافية (باللاتينية: Salicaceae).
ذكر الصفصاف في مخطوطات سومرية وفرعونية قديمة. ينمو في التربة الرطبة في نصف الكرة الشمالي. ويتواجد الصفصاف في الكثير من أنحاء العالم حيث تزرع على جوانب الجداول والسواقي ليستفيد منها القرويين في عمل ظل وكسر سموم الرياح الحارة صيفا والرياح الباردة شتاء, كما تستخدم لعمل مماسك لبعض الأدوات الزراعية وكذلك استخدام الأغصان الصغيرة كحطب. توجد منها ما يصل طولها 30 متر ومنها ما هو قصير حتى 3 متر. تنمو الشجرة من الغصون المتكسرة توجد منها ما هو مذكر وما هو مؤنث. تحتوي قشرة الصفصاف على مادة الاسبرين (aspirin) المعروفة.
الأنواع
ينتمي إلى هذا الجنس نحو 400 نوع، منها:
الصفصاف الأبيض (باللاتينية: Salix alba)
الصفصاف الأذني (باللاتينية: Salix aurita)
الصفصاف الأرجواني (باللاتينية: Salix purpurea)
الصفصاف الأسود (باللاتينية: Salix nigra)
الصفصاف البابلي (باللاتينية: Salix babylonica)
الصفصاف الباكي (باللاتينية: Salix × sepulcralis)
الصفصاف البلدي (باللاتينية: Salix safsaf) أو (باللاتينية: Salix mucronata)
الصفصاف حاد الأوراق (باللاتينية: Salix acutifolia)
الصفصاف خماسي الأسدية (باللاتينية: Salix pentandra)
الصفصاف خوخي الأوراق (باللاتينية: Salix amygdaloides)
الصفصاف الزاحف (باللاتينية: Salix repens)
صفصاف السلالين (باللاتينية: Salix viminalis)
الصفصاف السويسري (باللاتينية: Salix helvetica)
الصفصاف المصري (أو الخلاف) (باللاتينية: Salix aegyptiaca)
صفصاف المعز (باللاتينية: Salix caprea)
الصفصاف الهش أو الصفصاف القصف[1] (باللاتينية: Salix fragilis)
صفصاف رومي: هجين‏ بين الصفصاف الأبيض والصفصاف البابلي. ويسمى كذلك أم الشعور.
//////////
به کردی:
بی یان وی (ناوی زانستی: Silax) دارێکە لە تیرەی بییەکان (Salicinées). ئەم دارە بە زستاندا گەڵاکانی دەوەرێ و بەریشی نیە. بی دارێکە بە زۆری لە پاڵی ئاودا دەڕوێ و جۆری زۆری ھەیە.
///////////
به عبری:

ערבה (שם מדעי: Salix) היא שמם של מספר סוגי עצים נשירים ומספר סוגי שיחים. ישנם 350 מיני ערבה השוכנים בעיקר באזורים הלחים של המקומות הקרים בחצי הכדור הצפוני. הערבה היא צמח נשיר ולרוב עליה מאורכים. במינים מסוימים העלים מעוגלים.

הערבה מתרבה ברבייה מינית על ידי פרחים ממין זכר וממין נקבה המופיעים כתפרחת על צמחים אחרים. התפרחות מופיעות בתחילת האביב, מעט לפני שהעלים מנצים. פרי הערבה הוא הלקט קטן המכיל אין-ספור זרעונים זעירים (בגודל של 0.1 מ"מ בערך) בתוך אבקה לבנה, המסייעת לפיזורם ברוח. זני הערבה השונים יכולים לעשות הכלאה זה עם זה וליצור תת-זנים מעורבים, הן בטבע והן בזנים מתורבתים.

חמישה מיני ערבה גדלים בארץ ישראל:

ערבה לבנה
ערבת שלושת האבקנים
ערבה מחודדת - צמח מוגן בישראל‏[1].
ערבה מדומה
ערבה בוכיה (הכלאה של ערבת בבל)
////////////
به پنجابی: ولو
 به پشتو: وله
//////////
به اردو:
بید مجنون (انگریزی: Willow) بید کی ایک قسم جس کی شاخیں زمین کی جانب نہایت جھکی رہتی ہیں، بعض لوگ اسے بے ثمر خیال کرتے ہیں۔ اسے مجنون سےتشبیہ اس کی خمیدگی اور حالتِ افسردگی کے باعث دی گئی ہے.
////////////
به ترکی آذری:
Söyüd (lat. Salix) - söyüdkimilər fəsiləsinə aid bitki cinsi.

Qışdа yаrpаğını tökәn, iki еvli bitkidir. İri ölçülü аğаclаr vә yа хırdа kоllаrdır. Yаrpаqlаrı uzunsоv lаnsetvаridir, dаmаrlаnmаsı lәlәkvаridir, sаplаğı qısаdır. Çiçәk sırğаlаrı sаllаq vә yа dikdаyаnаndır. Yаrpаqlаmаdаn әvvәl vә yа sоnrа, yахud yаrpаqlаmа vахtı çiçәklәyirlәr. Nеktаrlı bitkilәrdir. Söyüd cinsinin yer kürәsindә 600-dәn аrtıq növü mәlumdur. Qаfqаzdа tәqribәn 25 növü, Аzәrbаycаndа isә 15 növü bitir. Çох qәdim cinsdir vә оnun qаzıntı һаlındа tаpılmış nümunәlәri üçüncü dövrә аiddir. Tеz böyüyәn, dеkоrаtiv bitki оlmаqlа gеniş аrеаlа mаlikdirlәr.
به ازبکی:
Tol (Salix) — toldoshlarga mansub daraxtlar va buta, chala butalar turkumi. 300 turi maʼlum. Asosan, moʻʼtadil mintaqada, Yevropa va Shimoliy Amerikada tarqalgan. Oʻrta Osiyoda 22 turi bor. Daraxtlarining xodasi yoʻgʻon, poʻsti dagʻal, barglari navbat bilan joylashgan. Baʼzilari bargi yozilguncha, boshqalari bargi yozilgandan keyin yoki bargi yozilishi bilan bir vaqtda gullaydi. Ikki yoshli novdalari kuchala chiqaradi. Gullari ikki uyli, bir jinsli, mart— aprel oylarida gullaydi. Mevasi koʻsakcha. 25—30 kunda yetiladi. Urugʻi mayda, ochiq va nam yerda tez, yaʼni 5—10 soatda unib chiqadi. 15—20 kundan keyin unish qobiliyatini yoʻqotadi. Qalamchasidan, poya (xoda)sidan, parxishdan yaxshi koʻpayadi.

Oʻzbekistonda oq T., qora T., ignabarg T., majnuntol, suvtol, turon T.i kabi turlari tarqalgan. Oq tolning (S. alba) bal. 10–15 m. yogʻoch tanasi poʻstlogʻi toʻq kulrang , sur. Tanasining diametri 1,5 gacha, Qora tolning (S. excelsa Gmel.) daraxt novdalari rangi qoʻngʻirqizgʻish. Tez oʻsadi. Issiqqa chidamli, shoʻrxok yerlarda ham yaxshi oʻsadi. Qalamchasi va poyasi ekib oʻstiriladi. Obodonlashtirish va xoʻjalik ehtiyojlari uchun koʻp ekiladi. Ignabargli tol (S. acutifolia) — dare boʻylarida, kichikkichik suv havzalari, ariklar, xonadonlar atrofida usadi. Kuryuqchilikka, shoʻrxokka chidamli. Novdalari nozik va ingichka. Bal. 2–4 m; majnuntol (S. babylonica) — bal. 8–10 m ga yetadi. Manzarali daraxt sifatida oʻstiriladi; suvtol yoki Vilgelms toli (S. wilhelmsiana Bieb.) — buta, novdasi ingichka, uzun, choʻl, adir, togʻ zonalaridagi toʻqayzorlarda uchraydi. Olga toli (S. olgae Rgl.) — yirik buta, novdalari rangi korakizil yoki sariq; Nedzvetskiy toli (S. niedzwieckii Goerz) — past boʻyli daraxt, pishgan novdalari qizgʻish yoki qoʻngʻir. Daryo sohillarida oʻsadi. Turon toli (S. turanica Nas.) — togʻ va tog oldi toʻqaylarida toʻptoʻp boʻlib oʻsadi. Katta buta, bal. 5–6 m. Barglari uz. 12 sm, novdasi och sariq. Novdalaridan har xil savatlar toʻqiladi.

Koʻkalamzorlashtirish, obodonlik, ihota oʻrmonzorlari tashkil etish, yogʻoch va xoda olish uchun ekiladi. Qadimdan T. yogʻochidan qurilish materiallari, toqi, ishkom, soʻri, har xil buyumlar, beshik, bolalar oʻyinchoqlari, ketmon va belkurak dastalari yasashda foydalaniladi.
به ترکی استانبولی:
Söğüt (Salix), söğütgiller (Salicaceae) familyasından Salix cinsini oluşturan boylu ağaç veya bodur çalı halinde, çoğunluğu kışın yaprak döken, ender olarak da her dem yeşil kalan odunsu bitkiler. Söğüt ağacının kabuğundan elde edilen salisin vücutta metabolize olarak Aspirin ilacının aktif maddesi olan salisilik asit'e dönüştürülür.
////////
به تاتاری:
Тал (лат. Sálix) — агачсыман үсемлек; Талчалар (лат. Salicaceae) гаиләсенең бер ыруы.
//////////
Willows, also called sallows, and osiers, form the genus Salix, around 400 species[2] of deciduous trees and shrubs, found primarily on moist soils in cold and temperate regions of the Northern Hemisphere. Most species are known as willow, but some narrow-leaved shrub species are called osier, and some broader-leaved species are referred to as sallow (from Old English sealh, related to the Latin word salix, willow). Some willows (particularly arctic and alpine species) are low-growing or creeping shrubs; for example, the dwarf willow (Salix herbacea) rarely exceeds 6 cm (2.4 in) in height, though it spreads widely across the ground.
Description

At the base of the petiole a pair of stipules form. These may fall in spring, or last for much of the summer or even for more than one year (marcescence).
Willows all have abundant watery bark sap, which is heavily charged with salicylic acid, soft, usually pliant, tough wood, slender branches, and large, fibrous, often stoloniferous roots. The roots are remarkable for their toughness, size, and tenacity to life, and roots readily grow from aerial parts of the plant.

The leaves are typically elongated, but may also be round to oval, frequently with serrated edges. Most species are deciduous; semievergreen willows; coriaceous leaves are rare, e.g. Salix micans and S. australior in the eastern Mediterranean. All the buds are lateral; no absolutely terminal bud is ever formed. The buds are covered by a single scale. Usually, the bud scale is fused into a cap-like shape, but in some species it wraps around and the edges overlap.[3] The leaves are simple, feather-veined, and typically linear-lanceolate. Usually they are serrate, rounded at base, acute or acuminate. The leaf petioles are short, the stipules often very conspicuous, resembling tiny, round leaves, and sometimes remaining for half the summer. On some species, however, they are small, inconspicuous, and caducous (soon falling). In color, the leaves show a great variety of greens, ranging from yellowish to bluish.

Flowers[edit]

Young male catkin
Willows are dioecious, with male and female flowers appearing as catkins on different plants; the catkins are produced early in the spring, often before the leaves, or as the new leaves open.

The staminate (male) flowers are without either calyx or corolla; they consist simply of stamens, varying in number from two to 10, accompanied by a nectariferous gland and inserted on the base of a scale which is itself borne on the rachis of a drooping raceme called a catkin, or ament. This scale is square, entire, and very hairy. The anthers are rose-colored in the bud, but orange or purple after the flower opens; they are two-celled and the cells open longitudinally. The filaments are threadlike, usually pale brown, and often bald.

The pistillate (female) flowers are also without calyx or corolla, and consist of a single ovary accompanied by a small, flat nectar gland and inserted on the base of a scale which is likewise borne on the rachis of a catkin. The ovary is one-celled, the style two-lobed, and the ovules numerous.

Cultivation[edit]
Almost all willows take root very readily from cuttings or where broken branches lie on the ground. The few exceptions include the goat willow (Salix caprea) and peachleaf willow (Salix amygdaloides). One famous example of such growth from cuttings involves the poet Alexander Pope, who begged a twig from a parcel tied with twigs sent from Spain to Lady Suffolk. This twig was planted and thrived, and legend has it that all of England's weeping willows are descended from this first one.[4][5]

Willows are often planted on the borders of streams so their interlacing roots may protect the bank against the action of the water. Frequently, the roots are much larger than the stem which grows from them.

Hybrids
Willows are very cross-fertile, and numerous hybrids occur, both naturally and in cultivation. A well-known ornamental example is the weeping willow (Salix × sepulcralis), which is a hybrid of Peking willow (Salix babylonica) from China and white willow (Salix alba) from Europe.

The hybrid cultivar 'Boydii' has gained the Royal Horticultural Society's Award of Garden Merit.

Ecological issues
Knotted willow and woodpile in the Bourgoyen-Ossemeersen, Ghent, Belgium
Willows are used as food plants by the larvae of some Lepidoptera species, such as the mourning cloak butterfly.[7] Ants, such as wood ants, are common on willows inhabited by aphids, coming to collect aphid honeydew, as sometimes do wasps.

A small number of willow species were widely planted in Australia, notably as erosion-control measures along watercourses. They are now regarded as invasive weeds, and many catchment management authorities are removing and replacing them with native trees.

Willow roots spread widely and are very aggressive in seeking out moisture; for this reason, they can become problematic when planted in residential areas, where the roots are notorious for clogging French drains, drainage systems, weeping tiles, septic systems, storm drains, and sewer systems, particularly older, tile, concrete, or ceramic pipes. Newer, PVC sewer pipes are much less leaky at the joints, and are therefore less susceptible to problems from willow roots; the same is true of water supply piping.

Pests and diseases
Willow species are hosts to more than a hundred aphid species, belonging to Chaitophorus and other genera,[12] forming large colonies to feed on plant juices, on the underside of leaves in particular.[13] Rust, caused by fungi of genus Melampsora, is known to damage leaves of willows, covering them with orange spots.

Uses
Medicine
The leaves and bark of the willow tree have been mentioned in ancient texts from Assyria, Sumer and Egypt as a remedy for aches and fever, and in Ancient Greece the physician Hippocrates wrote about its medicinal properties in the fifth century BC. Native Americans across the Americas relied on it as a staple of their medical treatments. It provides temporary pain relief. Salicin is metabolized into salicylic acid in the human body, and is a precursor of aspirin.[17] In 1763, its medicinal properties were observed by the Reverend Edward Stone in England. He notified the Royal Society, which published his findings. The active extract of the bark, called salicin, was isolated to its crystalline form in 1828 by Henri Leroux, a French pharmacist, and Raffaele Piria, an Italian chemist, who then succeeded in separating out the compound in its pure state. In 1897, Felix Hoffmann created a synthetically altered version of salicin (in his case derived from the Spiraea plant), which caused less digestive upset than pure salicylic acid. The new drug, formally acetylsalicylic acid, was named Aspirin by Hoffmann's employer Bayer AG. This gave rise to the hugely important class of drugs known as nonsteroidal anti-inflammatory drugs (NSAIDs).

Willow has been listed as one of the 38 substances used to prepare Bach flower remedies, a kind of alternative medicine promoted for its effect on health. However, according to Cancer Research UK, "there is no scientific evidence to prove that flower remedies can control, cure or prevent any type of disease, including cancer".

Manufacturing]
Some of humans' earliest manufactured items may have been made from willow. A fishing net made from willow dates back to 8300 BC.[20] Basic crafts, such as baskets, fish traps, wattle fences and wattle and daub house walls, were often woven from osiers or withies (rod-like willow shoots, often grown in coppices). One of the forms of Welsh coracle traditionally uses willow in the 'lats'. Thin or split willow rods can be woven into wicker, which also has a long history. The relatively pliable willow is less likely to split while being woven than many other woods, and can be bent around sharp corners in basketry. Willow wood is also used in the manufacture of boxes, brooms, cricket bats (grown from certain strains of white willow), cradle boards, chairs and other furniture, dolls, flutes, poles, sweat lodges, toys, turnery, tool handles, veneer, wands and whistles. In addition, tannin, fibre, paper, rope and string can be produced from the wood. Willow is also used in the manufacture of double basses for backs, sides and linings, and in making splines and blocks for bass repair.

Other

Male catkin of Salix cinerea with bee

Willow tree in spring, England

Willow tree with woodbine honeysuckle

The willow tree as seen as the main part of an heraldic escutcheon over the main portal of a patrician house belonging to the Salis family in Chur, Switzerland, circa 1750

Environmental art installation "Sandworm" in the Wenduine Dunes, Belgium, made entirely out of willow
agriculture: Willows produce a modest amount of nectar from which bees can make honey, and are especially valued as a source of early pollen for bees. Poor people at one time often ate willow catkins that had been cooked to form a mash.
Art: Willow is used to make charcoal (for drawing) and in living sculptures. Living sculptures are created from live willow rods planted in the ground and woven into shapes such as domes and tunnels. Willow stems are used to weave baskets and three-dimensional sculptures, such as animals and figures. Willow stems are also used to create garden features, such as decorative panels and obelisks.
Energy: Willow is grown for biomass or biofuel, in energy forestry systems, as a consequence of its high energy in-energy out ratio, large carbon mitigation potential and fast growth. Large-scale projects to support willow as an energy crop are already at commercial scale in Sweden, and in other countries, others are being developed through initiatives such as the Willow Biomass Project in the US and the Energy Coppice Project in the UK. Willow may also be grown to produce charcoal.
Environment: As a plant, willow is used for biofiltration, constructed wetlands, ecological wastewater treatment systems, hedges, land reclamation, landscaping, phytoremediation, streambank stabilisation (bioengineering), slope stabilisation, soil erosion control, shelterbelt and windbreak, soil building, soil reclamation, tree bog compost toilet, and wildlife habitat.
Religion: Willow is one of the "Four Species" used ritually during the Jewish holiday of Sukkot. In Buddhism, a willow branch is one of the chief attributes of Kwan Yin, the bodhisattva of compassion. Christian churches in northwestern Europe and Ukraine often used willow branches in place of palms in the ceremonies on Palm Sunday.
Culture
In China, some people carry willow branches with them on the day of their Tomb Sweeping or Qingming Festival. Willow branches are also put up on gates and/or front doors, which they believe help ward off the evil spirits that wander on Qingming. Legend states that on Qingming Festival, the ruler of the underworld allows the spirits of the dead to return to earth. Since their presence may not always be welcome, willow branches keep them away.[26] In traditional pictures of the Goddess of Mercy Guanyin, she is often shown seated on a rock with a willow branch in a vase of water at her side. The Goddess employs this mysterious water and the branch for putting demons to flight. Taoist witches also use a small carving made from willow wood for communicating with the spirits of the dead. The image is sent to the nether world, where the disembodied spirit is deemed to enter it, and give the desired information to surviving relatives on its return. The willow is a famous subject in many East Asian nations' cultures, particularly in pen and ink paintings from China and Japan.

A gisaeng (Korean geisha) named Hongrang, who lived in the middle of the Joseon Dynasty, wrote the poem "By the willow in the rain in the evening", which she gave to her parting lover (Choi Gyeong-chang). Hongrang wrote:

"...I will be the willow on your bedside."

In Japanese tradition, the willow is associated with ghosts. It is popularly supposed that a ghost will appear where a willow grows. Willow trees are also quite prevalent in folklore and myths.

In English folklore, a willow tree is believed to be quite sinister, capable of uprooting itself and stalking travellers. The Viminal Hill, one of the Seven Hills Of Rome, derives it name from the Latin word for osier, viminia (pl.).

Hans Christian Andersen wrote a story called "Under the Willow Tree" (1853) in which children ask questions of a tree they call "willow-father", paired with another entity called "elder-mother".
Old Man Willow in J. R. R. Tolkien's legendarium, appearing in The Lord of the Rings.
"Green Willow" is a Japanese ghost story in which a young samurai falls in love with a woman called Green Willow who has a close spiritual connection with a willow tree. "The Willow Wife" is another, not dissimilar tale. "Wisdom of the Willow Tree" is an Osage Nation story in which a young man seeks answers from a willow tree, addressing the tree in conversation as 'Grandfather'.
In "The Secret of Salix Babylonicus," set in the Babylonian exile, the willow is portrayed benignly as a symbol of sympathy in grief and perseverance in suffering, an upright character who shows solidarity with the exiles and comes to express the spirit of the psalms.
The "Whomping Willow" is a feature of the grounds of Hogwarts School for Witchcraft and Wizardry in the Harry Potter stories.
In Central Europe a "hollow willow" is a common figure of speech, alluding to a person one can confide secrets in. The metaphor was used e.g. in the poem Král Lávra (King Lear) by Czech poet Karel Havlíček Borovský (1854).

Selected species
Main article: List of Salix species
The genus Salix is made up of around 400 species of deciduous trees and shrubs:

Salix acutifolia Willd. – long-leaved violet willow
Salix alaxensis (Andersson) Coville
Salix alba L. – white willow
Salix amygdaloides Andersson – peachleaf willow
Salix arbuscula L.
Salix arbusculoides – littletree willow
Salix arctica Pall. – Arctic willow
Salix arizonica Dorn
Salix atrocinerea Brot. – grey willow
Salix aurita L. – eared willow
Salix babylonica L. – Babylon willow, Peking willow or weeping willow
Salix bakko
Salix barclayi Andersson
Salix barrattiana – Barratt's willow
Salix bebbiana Sarg. – beaked willow, long-beaked willow, and Bebb's willow
Salix bicolor
Salix bonplandiana Kunth – Bonpland willow
Salix boothii Dorn – Booth's willow
Salix brachycarpa Nutt.
Salix breweri Bebb – Brewer's willow
Salix canariensis Chr. Sm.
Salix candida Flüggé ex Willd. – sageleaf willow
Salix caprea L. – goat willow, or pussy willow
Salix caroliniana Michx. – coastal plain willow
Salix chaenomeloides Kimura
Salix cinerea L. – grey willow
Salix cordata Michx. – sand dune willow, furry willow, or heartleaf willow
Salix delnortensis C.K.Schneid. – Del Norte willow
Salix discolor Muhl. – American willow
Salix drummondiana Barratt ex Hook. – Drummond's willow
Salix eastwoodiae Cockerell ex A.Heller – Eastwood's willow, mountain willow, or Sierra willow
Salix eleagnos Scop. - olive willow
Salix eriocarpa
Salix exigua Nutt. – sandbar willow, narrowleaf willow, or coyote willow
Salix floridana
Salix fragilis L. – crack willow
Salix fuscescens - Alaska bog willow
Salix futura
Salix geyeriana Andersson – Geyer's willow
Salix gilgiana Seemen
Salix glauca L.
Salix glaucosericea
Salix gooddingii C. R. Ball – Goodding's willow, or Goodding's black willow
Salix gracilistyla Miq.
Salix hastata L.
Salix herbacea L. – dwarf willow, least willow or snowbed willow
Salix hookeriana Barratt ex Hook. – dune willow, coastal willow, or Hooker's willow
Salix hultenii
Salix integra Thunb.
Salix interior
Salix japonica Thunb.
Salix jepsonii C.K.Schneid. – Jepson's willow
Salix jessoensis Seemen
Salix koriyanagi Kimura ex Goerz
Salix kusanoi
//////
Salix alba 'Vitellina-Tristis'
Morton Arboretum acc. 58-95*1
Scientific classification
Kingdom:           Plantae
(unranked):        Angiosperms
(unranked):        Eudicots
(unranked):        Rosids
Order:   Malpighiales
Family:   Salicaceae
Tribe:    Saliceae
Genus:   Salix
L.
Species
About 400.

See List of Salix species