۱۳۹۴ بهمن ۱۹, دوشنبه

خرنوب

[1] خرنوب . [ خ َ / خ ُ ](اِ) غلاف لوبیا. || گیاهی است دارویی ، بتازی خروب گویند. (از ناظم الاطباء). در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده : خرنوب بستانی و بری می باشد و بستانی دو قسم است یکی را خرنوب شامی گویند و درخت او بقدر درخت گردکان با برگش مستدیر و با غلظت و گلش ذهبی و غلاف او بقدر شبری و کوتاه تر و سیاه و ضخیم و دانه های او شبیه بباقلی و از آن در شام و مصر رب می سازند و در اسهال استعمال می کنند و با وجود شیرینی از سایر شیرینیها ابرد است و قسمی درختش خار دارد برگش نرم و مایل بتدویر و غلاف ثمرش شبیه بباقلی و از آن رقیق تر و دانه های او بقدر ترمس و شیرین طعم و در تنکابن کرات گویند و در مازندران و گیلان لالکی نامند. تازه هر دو قسم مسهل بوده و مدر بول و خشک او در حرارت و برودت معتدل و در دوم خشک و شیرینی او مایل بحرارت و دانه ٔ او سرد و خشک و بسیار قابض و مقوی بدن و مدر بول و ضمادپخته ٔ او جهت صدمه و سقطه و امثال آن تازه ٔ خرنوب شامی که از سال نگذشته باشد دیرهضم و بعد از انهضام مولد خلط صالح و با دانه جهت فتق و تسمین بدن و چون داخل شیر کنند شیر را لذیذ کند و اشتها آورد و جهت سرفه ٔ مزمن مجرب دانسته اند. تخمش محلل اورام و جهت بروز مقعد و نزف الدم نافع مضر معده و مخفف اعصاب و مصلحش بهدانه و نبات و بدلش بوزنش از هر یک از قرظ و طراثیث و عفص شربتش تا پنج درهم است . صاحب برهان قاطع گوید: خرنوب چند قسم میباشد: نبطی ، شامی ، هندی . نبطی را بفارسی کَبَر خوانند و آن رستنی باشد خاردار که پرورده کنند و خورند، آنرا کَوَر نیز گویند و بعربی ینبوت و قضم قریش خوانند، و شامی را بفارسی کورزه و بشیرازی کورک کازرونی گویند، و مصری همان نبطی باشد که گفته شد، و هندی خیارچنبر است و آن دوایی باشد معروف . در منتهی الارب آمده : درختی است بری خاردار ثمر آن مانند سیب لیکن بدمزه باشد و قسم دیگر آن شامی است ثمر آن مانند خیارشنبر است مگر نسبت بخیارشنبر اندک عریض باشد و از آن رب گیرند و پست سازند . خارسم . فش . (یادداشت بخط مؤلف ).
///////

فلوس و خرنوب
44. چن تسان ‌ـ‌ كی در Pen ts‛ao ši i كه در نیمه نخست  سده هشتم نگاشته، اطلاعات زیر را دربــاره گیاهی بیگانه به دســــــــــت داده است:’’ a-lo-p‛o     (*a-lak-bwut) در ســـــــــــــــرزمــــــــــین فو‌ـ ‌لین (سوریه) می‌روید، میـــــــــــــوه آن به tsao kia    (Gleditschia ]لیلكی[ یا Gymnocladus sinensis) می ماند اما گردتر و درازتر؛ شیرین است و خوشمزه."1
در Čen lei pen ts‛ao2 آمده است: ’’a-lo-p‛o در سرزمین فو‌ـ ‌شی (Fu-ši)        می‌روید‘‘؛ یعنی بو‌جا (Bhoja)، سوماترا.  سپس همان باز نمود بالا را بر پایه  نوشته چن تسان ‌ـ ‌كی، و p‛o-lo-men tsao kia   را هم همبرابرش آورده است.  به گفته لی شی ‌ـ ‌چن3 در اینجا پو‌ـ ‌لو من (P‛o-lo-men) نام سرزمینی در ســی ‌‌ـ ‌یو (Si-yü)   (’’سرزمین های  باختری ‘‘) و پو‌ـ‌ سه نام سرزمین بربرهای جنوب‌باختری، یعنی پو‌ـ‌سه مالایاست.  وی نام p‛o-lo-men tsao kia را كه بدین ترتیب به معنای ’’Gleditschia ی سرزمین پو‌‌ـ‌لو‌ـ‌من‘‘ است به چن تسان‌ ـ‌ كی نسبت داده، اما در متنی كه از این نویسنده  آورده است چنین نامی نیست.  این سرزمین پو‌ـ‌لو‌ـ منِ همان است كه در Man šu آمده است. 4
تعریفی کمابیش كاملتر از این درخت بیگانه در Yu yan tsa tsu5 آمده است: ’’زیستگاه tsao kia (Gleditschia)‌ی ایرانی در سرزمین پو‌ـ ‌سه (ایران) است و در آنجا آن‌ را hu-ye-yen-mo    می‌نامند، حال آنكه در فو‌ـ ‌لین a-li-k‛ü-fa       نامیده می‌شود. 6 بلندای  درخت بین ده تا دوازده متر است و دورتنه آن یك تا یك‌و‌نیم متر با برگهای چـــــون Citrus medica ]لیمو‌ترش[ (kou yüan    ) اما كوچكتر و كوتاهتر. در فصل سرد خزان نمی‌كند. 7 گل نمی دهد، اما میوه می‌آورد. 8 درازای نیام آن حدود شصت سانتی‌متر است.  درون نیام پوسته‌هایی (ko ko    ) هست . درون هر یك از این پوسته‌ها دانه سرخ و بسیار سخت یك انگشتی هست.  قسمت داخلی ]گوشت آن[ به سیاهی مركب ]چین[ و به شیرینی نبات است. خوردنی است و آن را در قرابادین نیز کنند."
این درخت هنوز شناسایی نشده است، یا دست‌كم در منابع چین‌شناسی چنین نشده است. 1 نام a-lo-p‛o سنسكریت است؛ و صورت باستـــــــــــانی (bud)-bwut (rak , rag) *a-lakآوانگاشت درست  و منطقی aragbadha ، aragvadha ، āragvadha یا ārgvadha ، است؛ همان Cassia یا Cathartocarpus fistula (Leguminosae) كه پیشتر كركه (Caraka) حكیم از آن نام برده و آن را suvarnaka (’’زرین‘‘) و rājataru (’’درخت شاه‘‘) نیز نامیده‌اند. 2 این درخت، كه آن را آبنوس دروغین هند (Indian laburnum) یا فلوس (purging cassia یا pudding pipe tree) می‌نامند؛  بخاطر ماده‌ای كه از غلافهای خاص آن به دست می‌آید (در فرانسه canéficier)، بومی هند، سیلان و مجمع‌الجزایر3 (سوماترا و پوـ سه مالایا در نزد چینی‌ها) است كه ’’وقتی به گل می‌نشیند زیبایی شگفت انگیزی دارد و اندك‌اند درختانی كه در زیبایی به پای انبوه خوشه‌های بلند و آویخته گلهای زرد روشن در میان شاخ و برگهای نورسیده سبز شاداب آن برسند. 4‘‘ میوه، كه در بیشتر بازارهای هند یافت می‌شود، نیامی است قهوه‌ای‌ به درازای نزدیک به شصت و قطر دو سانتی‌متر.  این نیام به شمار ی بیش از چهل  خانه بخش شده و در هر یك از آنها یك دانه خاگی براق و صیقلی جای دارد. ازیراست که چینی‌ها آن را چون نیام Gleditschia دانسته‌اند كه كاملاً بجاست. این نیامها را غلاف فلوس می‌شناسند.  در كــــــــــــتاب ’’گنجیـــــــــــنه گیاه‌شناسی‘‘ [Treasury & Botany] غلاف فلوس را چنین خوانده اند: ’’استوانه‌ای، سیاه‌رنگ، چوبی، به درازای سی تا شصت سانتی‌متر، بی چاك اما دارای سه چین دراز، درونه  آن با تیغه‌هایی عرضی بیرون زده‌ از نهنج به چندین خانه تقسیم شده است. هر خانه میوه دانه ای دارد كه در گوشت میوه جای گرفته و به عنوان مسهلی ملایم بکار رود." من از كشت این درخت در آسیا اطلاعی ندارم؛ گارسیا دا اورتا تأكید كرده كه تنها خودروی آنرا دیده است. 1 بازنمود درخت و میوه آن در Yu yan tsa tsu کمابیش درست است. بلندای  Cassia fistula ]فلوس[ براستی  بین شش تا نه متر است (در جامائیكا بلندای آن حتی به پانزده متر می‌رسد). همانطور كه در این مرجع گفته شده، دانه آن قهوه‌ای سرخ فام و گوشتش سیاه‌رنگ و لزج است.
وقتی شناسائی نام سنسكریت بالا برایم قطعی شد، كاملاً طبیعی بود كه به "Shokubutsu mei-i" نوشته ماتسومورا مراجعه كنم و در شمار ه 754 پی Cassia fistula   بگردم: با شگفتی و خشنودی دیدم كه همانجا آمده است: "Cassia fistula       namban-saikachi". معنای واژه به واژه ی  این نام ژاپنی این است: "Gleditschia japonica (saikači برابر است با همان tsao kia-tse چینی) از بربرهای جنوبی" (همان نان فان/Nan Fan چینی).  بدین ترتیب گیاهشناسان ژاپنی توانسته بودند از روی باز نمود این گیاه به تشخیصی مشابه برسند، هر چند همانگونه که از پیروی آنها از صورت نادرست a-p‛o-lo كه در pen ts‛ao kan mu تأیید شده بر می آید برابری لغت‌شناختی این نام با نام سنسكریت درخت را ندیده‌اند.  این مورد از نظر روش‌شناسی جالب است، زیرا نشان می‌دهد كه پژوهشهای گیاه‌شناختی و زبان‌شناختی چگونه  مكمل و موید یكدیگر توانند بود: پس نتیجه این شناسایی چون و چرا نمی پذیرد؛ فرایند ردّ a-p‛o-lo كامل می‌شود، و نشاندن a-lo-p‛o به جای آن، چنان كه در Čen lei pen ts‛ao آمده، دیگر تنها حدس یا تصحیح لغت‌شناسی نیست بلكه قطعیت یك حقیقت مسلم را می‌یابد.
اعراب میوه این درخت را xarnub hindi ]خرنوب هندی[ (’’indian carob‘‘)2 و xiyār šanbār ]خیار شنبر[ (’’خیار گردنبند ‌دار‘‘ به دلیل رشته‌های دراز گلهای طلایی آن) می‌نامند. 3 ابوالعباس ملقب به النّباتی (’’گیاهشناس‘‘)، كه به سال 1239 در اشبیلیه (سِویل) در گذشت و معلم ابن‌بیطار بود كه قسمتهایی از كتاب از دست رفته وی ]استاد خود[ به نام رحله (’’سفر‘‘) را حفظ كرده می‌گوید Cassia fistula در مصر، بویژه در اسكندریه و اطراف آن بسیار یافت می‌شود و میوه آن از آنجا به سوریه صادر؛4 این درخت در بصره نیز بسیار ‌روید و از آنجا به خاور طالع و عراق صادر می‌شود.  وی شكل درخت فلوس را به گردو و میوه آن را به خرنوب مانند كرده است. اسحاق‌بن‌عمران نیز همین شباهتها را یافته و در برگردان  لوكلر از قول او می‌خوانیم:


ایرانیان این میوه را از اعراب  و نیز صفحات شمال باختری هند دریافت كردند.  آنها نام عربی xiyār-šanbār ]خیار شنبر[1 را اختیار و آن را به صورت xiyār-čambar ]خیار چمبر[ وارد زبان خود كردند (بسنجید با xiar-šamb ارمنی و    ،     یونانی بیزانسی)؛ و گونه فارسی میانه این الگو را می‌توان در این آوانگاری’’فارسی‘‘ مندرج در Yu yan tsa tsu یافت: hu-ye-yen-mo     كه در دوران باستان آوایش (bäk, bäx) -m'wäk (dzem) -ya-džem (xur) *xut داشته است.  سرنمونی  كه می‌توان بازسازی كرد احتمالاً *xaryadžambax بوده است.  برای همین درخت و میوه واژه فارسی امروزی بکبر bakbar نیز هست.  همچنین آن را کابلی،  kābuli نیز می‌ گویند.
نام فو‌ـ ‌لینی این گیاه    a-li-k‛ü-fa ، -go-vaδ (ri) *a-li است.  لوو2 نام آرامی Cassia fistula را نیاورده و اشاره‌ای هم به این درخت نكرده است و من هم نتوانستم در فرهنگهای آرامی نامش بیابم.  باید توجه داشت كه این درخت بومی سرزمین های  باختر آسیا و مصر نیست و اعراب آن را از هند بدان‌جا بردند. (نک نامهای عربی پیشگفته، ’’خروب هندی‘‘ و ’’خیار هندی‘‘).  واژه فو‌ـ ‌لینی گویا وام‌ واژه‌ای از زبان هندی است، زیرا آوانگاشت *a-ri-go-vaδ درست با واژه سنسكریت ārgvadha همخوانی دارد كه خود با صورت آرامی گمانه ای  *arigbada یا *arigfada همبرابر است.  در بعضی نسخه‌های Yu yan tsa tsu ، واژه فو ـ ‌لینی به صورت a-li یا a-li-fa، *a-ri-vaδ فرونگاشته  شده است. اینها نیز صورتهای محتملی هستند، زیرا گونه سنسكریت ārevata و صورتی در زبانهای بومی هند (گویش پنجابی) یعنی واژه ali نیز هست .
نوشته های  بر‌گرفته از چن تسانک ی و توان چن‌ـ‌ شی، نویسنده  Yu yan tsa tsu كه پیشتر یاد شد شد، فرصتی برای اظهار‌نظر بیشتر پیش می‌گذارند. پلیو3 عقیده داشت نویسنده  دومی كه در اواخر سده نهم می‌زیست اغلب اطلاعات خود را از نویسنده  اولی گرفته است كه در نیمه نخست  سده هشتم می‌نوشت؛1 پلیو، بر این پایه  كه چن در بسیاری موارد نام بیگانه گیاهان بیگانه را می آورد، به این برداشت  کشانده شده كه توان نام فو‌ـ ‌لینی گیاهان را نیز از وی گرفته است. این برداشت بهیچ‌ روی درست نیست.  کمابیش  تمامی نوشته هائی را كه زیر نام چن حفظ شده (یا كتاب وی، Pen ts‛ao ši i) در Čen lei pen ts‛ao و Pen ts‛ao kan mu و همه مطالب توان درباره گیاهان را به دقت خوانده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام كه توان، بجز چند استثنای انگشت‌شمار ، مستقل از چن نوشته است.  در مورد نامهای فو‌ـ‌لینی بای گفت، چن هیچ نام فو‌ـ ‌لینی را ثبت نكرده و متن بالا  تنها متنی است كه نام سرزمین فو‌ـ‌لین در آن آمده، ضمن آنكه تنها  صورت سنسكریت نام این گیاه را آورده است.  در واقع، تمامی  نامهای بیگانه كه چن فرونگاشته از سرزمین  هند و مالایا است.  این نمونه بروشنی نشان می‌دهد كه اطلاعات توان بهیچ روی بر پایه آنچه در  كتاب چن آمده نیست: دو متن هم از نظر باز نمود و هم از نظر نامگذاریها با یكدیگر متفاوت‌اند.  در مورد اطلاعات توان درباره سرزمین فو‌ـ ‌لین، عقیده هیرت2 سراسر درست است: این اطلاعات را راهب وان كه  یکراست از فو‌ـ ‌لین آمده بود در دسترس وی گذاشته بود. 3 روشن نیست كه این راهب کی می‌زیسته اما به احتمال زیاد هم روزگار توان بوده است. بدین ترتیب، نامهای فو‌ـ ‌لینی نه از سده هشتم بلكه از نیمه دوم سده نهم اند.
در این قضیه نكته جالب این است كه هم پو‌ـ ‌سه ایران و هم پو‌ـ ‌سه مالایا در مورد این  درخت و میوه نقشی بازی كرده‌اند.  تا آنجا كه من می‌دانم، این تنها مورد از این دست است. خوشبختانه وضعیت در هر دو سوی قضیه كاملاً روشن است.  این حقیقت كه مراد  توان چن‌ـ ‌شی پو‌ـ ‌سه ایرانی (ایران) است به روشنی پیداست، زیرا نام ایرانی را اضافه كرده است؛ در حالی كه خود درخت در ایران یافت نمی‌شد وتنها میوه آن را از سوریه یا هند به ایران می‌آوردند.  مراد از پو‌ـ ‌سه‌ای كه در Čen lei pen ts‛ao بدان اشاره و گمان شده كه خاستگاه آن كتاب چن تسان‌ـ كی بوده است، بروشنی پو‌ـ ‌سه مالایا است: این نام در كنار نام سوماترا و پو‌ـ ‌لو‌ـ ‌من (P‛o-lo-men) آمده است؛ و گفته شده كه Cassia fistula در آنجا می‌روید و در واقع هم این درخت درمنطقه مالایا می‌روید. از این گذشته، لی‌ـ‌ شی‌ـ ‌چن تعریفی چنان روشن از موقعیت این پو‌ـ ‌سه به دست داده كه هیچ شك و شبهه‌ای در مورد چیستی   آن بر جای نمی‌ماند.
45‌. از شباهت غلاف سنا به غلاف خرنوب یاد شده و دور نیست که چینی‌ها نام ’’لیلكی ایرانی‘‘ را شامل خرنوب نیز دانسته باشند. درخت خرنوب، Ceratonia siliqua، به بلندای نه متر، نیز جنسی از تیره Leguminósae ]پروانه‌واران[ است و نوعاً درمنطقه مدیترانه كشت می‌شود. در غلافهای آن، كه غلاف خرنوب یا لوبیای خرنوب یا گاه غلاف شكر نامیده می‌شوند، مقدار زیادی ماده قندی چسبناك هست كه معمولاً در جنوب اروپا خوراک چهار پایان میشود و گاه در كمبود خوراک، مردم را نیـــز آن کار آید.  نامهـــــای عامــــــــــــــیانه locust-pods ]غلافهای اقاقیا/ ملخ[ یا ’’نانِ قدیس جانِ ‘‘ بر این برداشت استوار است كه غلافها در بادیه خوراك جانِ قدیس بوده است (لوقا، باب پانزدهم، آیه شانزدهم)؛ اما دلایلی قانع‌كننده‌تر نشان می دهد Locustهای قدیس جان ملخ بوده و نه گیاه، و هنوز هم در خاور زمین این ملخها خوراك شوند.  نام سامی رایج  برای این درخت و میوه آن xarūbu آشوری، xārūbā آرامی، xarrūb و xarnub عربی است1 واژه xurnūb یا xarnūb ، و نیز xarrūb فارسی امروز كه واژه تركی عثمانی  xarúp،2 واژه     یونانی نو، carrobo یا carrubo ایتالیایی، algarrobo اسپانیایی، caroube یا carouge فرانسوی از آن گرفته شده‌اند) بر پایه نام سامی است. به گفته شلمیر،3 Leleki ]للكی[ نام فارسی دیگر این درخت تنها در سرزمینهای  گیلان است.
اعراب سه نوع خرنوب می‌شناسند كه دو نوع آنها saidalāni و šābuni نام دارند. 4 روشن است اعراب كه در انتقال این درخت به باختر دست داشتند آن را به ایران نیز منتقل كرده‌اند.  دوكاندول از وجود خرنوب در ایران سخنی نمی گوید.  به هر روی نویسندگان مسلمان كه در مورد ایران نوشته‌اند از آن یاد كرده‌اند.  مقدسی5 و یاقوت6 به كشت آن در ولایت Sābūr ]سابور[ اشاره كرده‌اند.  ابو‌منصور در دارونامه خویش از خواص دارویی میوه این درخت گفته و از خرنوب سوری و نبطی سخن می راند. 7 شلمیر8 می گوید این درخت در جنگل گیلان فراوان است؛ غلاف آن خوراك گاو‌هاست و نیز شربتی شیرین و دلچسب از آن سازند. این درخت هیچ نام سنسكریتی ندارد و در در هند باستان نبوده است. 1
از نظر گیاهشناسی یك مسئله در مورد Cassia fistula حل‌ناشده باقی‌مانده است. دوهالد2 از وجود درختان كاسیا (Cassia fistula) در ولایت یون‌ـ ‌نان در جانب قلمرو آوا (Ava) یاد می‌كند: این درختان کمابیش بلندند و غلافهای دراز می‌آورند و از همین رو چینی‌ها آن را Chang-ko-tse-shu ، درختِ میوه دراز (  ) می‌نامند؛ غلافهای آن از آنچه در اروپا می‌بینیم درازتر است و همچون حبوبات رسمی  از دو پوسته کاو ساخته نشده بلكه به صورت چند لوله‌ میان‌تهی است كه تیغه‌هایی آنها را به خانه‌هایی تقسیم كرده و داخل این خانه‌ها ماده‌ای چون مغز میوه قرار دارد كه از هر لحاظ شبیه به فلوسی است كه ما بکار می گیریم.  ویلیامز3 چنین نوشته است:’’ Cassia fistula    hwai hwa ts‛in، نام غلافهای دراز و استوانه‌ای درخت سنا (Cathartocarpus) است كه چینی‌ها آن را به نام  č‛an kwo- tse šu، یا درخت میوه دراز، می‌شناسند. در كوان‌ـ ‌سی (Kwan-si) این میوه‌ها را برای گوشت و دانه‌شان كه خواص دارویی دارند گرد می آورند.  گوشت میوه سرخ‌رنگ و شیرین است اما به اندازه نوع امریكایی مؤثر نیست؛ چنانچه پیش از رسیدن دانه‌ها آن را بچینند، مزه کمابیش تندی دارد.  میزان صدور آن در باختر دماغه چندان زیاد نیست."  اسمیت4 در برابر این گفته ویلیامز تصریح می‌كند كه این دارو را در مركز چین نمی‌شناسند و در صفحات گیاهنامه‌ها یافت نشده است.  استوارت5 نیز درباره آنچه دوهالد و ویلیامز گفته‌اند می‌گوید: ’’هیچ منبع دیگری به‌وجود این گیاه در چین اشاره نكرده و در گیاهنامه‌ها هم نامی از آن نیست.  در سیاهه گمركات نیز؛ پس ، چنانچهبرپایه ادعای ویلیامز صادر می‌شده از راه زمین بوده است. موضوع شایان تحقیق است." در كتاب فوربز و همزلی نامی از Cassia fistula برده نشده است.
روشن است که درختانی كه دوهالد و ویلیامز دیده‌اند وجود دارند، اما باید روشن شود درست  شناسای كرده‌اند یا نه.  نام hwai كه ویلیامز به كار برده ترجیحاً نام نوعی Sophora ]هُر[ است كه آن نیز غلافی دراز دارد که پذیرای یك تا پنج دانه است و اینكه گوشت میوه را سرخ‌ خوانده با Cassia fistula نمی‌خواند.  بر‌خلاف نظر اسمیت و استوارت، در Pen ts‛ao kan mu گونه ای که ویلیامز نام برده  آمده است. 1 لی‌شی‌ـ‌ چن در تكمله بر مطلع a-p‛o-lo (به جای a-lo-p‛o) به دانـــه‌های گـــــــــــــــیاهی بنام lo-wan-tse      پرداخته و به نقل از Kwei hai yü henči نوشته فان چن‌ـ‌تا (Fan č‛en-ta) (93‌ـ1126) آورده است: ’’زیستگاه آن كوان‌ـ‌‌سی است.  درازای غلافهای آن به چندین سانتی‌متر می‌رسد و به غلافهای fei tsao      (Gleditschia یا Gymnocladus sinensis) و tao tou    (Canavallia ensiformis) میماند.  رنگ ]گوشت میوه[ سرخ استانده    است.  درونش دو یا سه دانه دارد كه وقتی بو دهنــــد خوردنی ‌شوند، شیرین وخوشمزه."2 این lo-wan را Tamarindus indica ]تمر‌ هندی[ دانسته‌اند،3 و به نظر من، گیاهی که ویلیامز یاد کرده نیز باید همین باشد، و جدای از Cassia fistula ؛ زیرا لی‌شی‌ـ ‌چن گیاه دومی را گیاهی كاملاً بیگانه می نماید اما نمی‌گوید كه در چین هست ؛ او lo-wan را هم بابت غلافهای خاص آن تنها گیاه خویشاوند می‌داند: هرچند نه بدین معنی  كه درختانی كه چنین غلافهایی می‌آورند گونه‌های هم خانواده اند.  میوه Tamarindus indica ]تمر هندی[ غلافی است بزرگ و بر آمده به درازای ده تا دوازده سانتی‌متر وآکنده از گوشتی ترش‌مزه در درون.  در هند آن چاشنی خوراكهای كاری و ترشیهایشان و فر‌آوردن ماهی کنند.  با تمر ‌هندی نوشیدنی یا شربتی  خنک نیز سازند.4
////////////
خَرنوب (نام علمی: Ceratonia siliqua) نام یک گونه گیاه دارویی از سرده خرنوب است. میوه‌ای است که از ۵۰۰۰ سال پیش شناخته شده‌است. چند صد سال پیش از این، بجای شکر در پخت شیرینی‌ها از آن استفاده می‌شد و یا به جای شکر خورده می‌شد. نام این گیاه از واژه اکدّی خَروبو گرفته شده و در آرامی به صورت کروبو در آمده‌است.[۱]

خرنوب از میان کشورهای حاشیه دریای مدیترانه، در ایتالیا، اسپانیا و ترکیه به مقدار فراوان پرورش می‌یابد. نزدیک به ۳۵٪ از مواد موجود در خرنوب، کربوهیدرات‌های با ساختار مولکولی ساده می‌باشند و باز نزدیک به ۴۰٪ آن از نشاسته با ساختار مولکولی پیچیده تشکیل یافته‌است. میزان چربی آن بسیار کم و در حدود ۱٪ است. بهترین جایگزین برای استفاده بجای کاکائو می‌باشد. دارای کافنوئیدهای کاکائو نمی‌باشد.

خواص آن را به این صورت ذکر کرده‌اند: علیه تنگی نفس· علیه تنگی نفس آلرژیک· علیه آلرژی‌های حاصل از سردی هوا· علیه ناتوانی جنسی· از بین برنده تورم ریه‌ها· خلط‌آور· پیشگیری کننده سرطان ریه· افزایش دهنده تعداد اسپرم متحرک· علیه آسم· علیه اسهال· علیه یبوست.

محتویات  [نمایش]
ریخت‌شناسی[ویرایش]
گیاهی است که در ۱۵ سال اول زندگی‌اش هیچ میوه‌ای نمی‌دهد. ارتفاع خرنوب به ۸ تا ۱۰ متر می‌رسد دارای شاخه‌های گره دار و برگهائی مرکب از ۸ تا ۱۰ برگچه می‌باشد. گلهای آن عاری از گلبرگ و مجتمع به صورت خوشه است میوه‌اش نیام و ناشکوفا به طول متفاوت ۱۰ تا ۳۰ سانتی‌متر به عرض ۲ تا ۳ سانتی‌متر و دارای وضع آویخته و کاملاً مشخص بر روی شاخه هاست. رنگ میوه قهوه‌ای شفاف و سطح خارجی آن مسطح و قوسی شکل می‌باشد. میان‌بر میوه طعم بسیار شیرین شبیه عسل دارد؛ و در داخل آن ۱۲ تا ۱۶ دانه بسیار سخت شبیه عدس دیده می‌شود. درخت خرنوب دیکلین است یعنی دارای پایه‌های نر و ماده‌است و گاهی بر حسب سنین مختلف جنس خود را تغییر می‌دهد. درخت خرنوب را می‌توان از طریق دانه‌ها تکثیر کرد اما حدود ۸ سال میوه نخواهد داشت. در اینصورت برای آنکه بتوانند از آن به عنوان علوفه‌ای استفاده کنند باید آنها را پیوند نمایند. معمولاً درخت خرنوب در هر جایی که درختان مرکبات وجود داشته باشد بخوبی می‌روید.

پراکنش[ویرایش]
خرنوب گیاهی است بومی شرق مدیترانه، احتمالاً شرق میانه، که کشت آن حداقل مربوط به مدت ۴۰۰۰ سال قبل بوده‌است، این گیاه به به یونانیان باستان، که دانه‌های این گیاه در یونان و ایتالیا کاشته‌اند نسبت داده‌اند، در ایران نیز درختان کهن‌سال آن در غار شاهپور نزدیک کازرون وجود دارد و احتمال می‌رود که بذر آن زمان حمله اسکندر به ایران از یونان وارد شده باشد؛ و بجای این درخت علوفه‌ای، متقابلاً یونجه را به کشور خود برده باشند.

توصیفات در متون قدیم[ویرایش]
در تحفهٔ حکیم مؤمن آمده: خرنوب بستانی و بری می‌باشد و بستانی دو قسم است یکی را خرنوب شامی گویند و درخت او بقدر درخت گردکان با برگش مستدیر و با غلظت و گلش ذهبی و غلاف او بقدر شبری و کوتاه‌تر و سیاه و ضخیم و دانه‌های او شبیه بباقلی و از آن در شام و مصر رب می‌سازند و در اسهال استعمال می‌کنند و با وجود شیرینی از سایر شیرینیها ابرد است و قسمی درختش خار دارد برگش نرم و مایل بتدویر و غلاف ثمرش شبیه بباقلی و از آن رقیق‌تر و دانه‌های او بقدر ترمس و شیرین طعم و در تنکابن کرات گویند و در مازندران و گیلان لالکی نامند. تازه هر دو قسم مسهل بوده و مدر بول و خشک او در حرارت و برودت معتدل و در دوم خشک و شیرینی او مایل بحرارت و دانهٔ او سرد و خشک و بسیار قابض و مقوی بدن و مدر بول و ضماد پختهٔ او جهت صدمه و سقطه و امثال آن تازهٔ خرنوب شامی که از سال نگذشته باشد دیرهضم و بعد از انهضام مولد خلط صالح و با دانه جهت فتق و تسمین بدن و چون داخل شیر کنند شیر را لذیذ کند و اشتها آورد و جهت سرفهٔ مزمن مجرب دانسته‌اند. تخمش محلل اورام و جهت بروز مقعد و نزف الدم نافع مضر معده و مخفف اعصاب و مصلحش بهدانه و نبات و بدلش بوزنش از هر یک از قرظ و طراثیث و عفص شربتش تا پنج درهم است. صاحب برهان قاطع گوید: خرنوب چند قسم می‌باشد: نبطی، شامی، هندی. نبطی را بفارسی کَبَر خوانند و آن رستنی باشد خاردار که پرورده کنند و خورند، آنرا کَوَر نیز گویند و بعربی ینبوت و قضم قریش خوانند، و شامی را بفارسی کورزه و بشیرازی کورک کازرونی گویند، و مصری همان نبطی باشد که گفته شد، و هندی خیارچنبر است و آن دوایی باشد معروف.
در منتهی‌الارب آمده: درختی است بری خاردار ثمر آن مانند سیب لیکن بدمزه باشد و قسم دیگر آن شامی است ثمر آن مانند خیارشنبر است مگر نسبت بخیارشنبر اندک عریض باشد و از آن رب گیرند و پست سازند. خارسم. فش.[۲]
/////////////
الخَرّوب[3] أو الخرنوب (باللاتينية: Ceratonia siliqua)[4] تذكر المصادر العالمية أن التسمية ذات أصل عربي[5] وهي شجرة دائمة الخضرة تنتمي إلى الأسرة (تحت الفصيلة) (باللاتينية: Caesalpinioideae) من الفصيلة البقولية (باللاتينية: Fabaceae) تعيش بشكل طبيعي في المنطقة المتوسطية بما يشمل المشرق العربي والمغرب العربي[6] ومن الدول العربية الموجودة بها غابات الخروب ليبيا بالقرب من مدينة البيضاء.[7] يستخرج منها شراب حلو المذاق يسمى "الرُب" يضاف أحيانا إلى العصيدة.
بذور الخروب متساوية بشكل كبير مع بعضها في الحجم والوزن مما جعلها الوسيلة الأولى في الوزن قبل انتشار الموازين الحديثة، وهي تساوي 0.2 غرام للحبة أي قيراط.[8]
محتويات  [أظهر]
وصف شجرة الخروب[عدل]

رسم غصن من شجرة الخروب ويلاحظ شكل الأوراق وتوضعها والبذور والقرن والزهرة.

شجرة خروب.
شجرة الخروب شجرة ممتدة الظلال دائمة الخضرة يصل ارتفاعها إلى ما بين 15 و 17 متر. في عمر 18 سنة يبلغ سمك الساق وسطياً 85 سم. الأوراق ريشية تتكون من عنق طويل يحمل من 6-10 وريقات متقابلة، الورقة بيضية الشكل. الحافة مستوية مستديرة عند القمة، الأوراق جلدية خضراء داكنة يبلغ طولها (2.5-6.25 سم).[9]
الأزهار صغيرة حمراء، تتكون من زهرة واحدة مع 6 أسدية ذكرية، والزهور الذكرية ذات رائحة كريهة توجد في نورات ذات حامل أسطواني قصير. تخرج النورات من البراعم الجانبية على طول الأفرع. الأزهار مذكرة ومؤنثة وخنثي توجد على أشجار منفصلة، تزهر الشجرة لأول مرة بعد حوالي 6 سنوات، وتمتد فترة الإزهار من سبتمبر إلى نوفمبر.[10]
القرون بنية خفيفة أو أحمر داكن إلى بنية مستطيلة الشكل أو منبسطة إما مستقيمة أو منحنية قليلاً أو ملتفة قليلاً، ذات حافة سميكة، يبلغ طول القرن من (10-30 سم) ويبلغ عرضة (1-2.5 سم) القرن أملس لامع صلب عندما يجف يحتوى على نسبة عالية من الألياف، اللب طري شبه شفاف عطري منتفخ يتم اكتمال نمو القرن خلال 11 شهرا من التأبير، يحتوي القرن على عدد من البذور يبلغ 10-13 بذرة.[11]

قرن خرنوب والبذور التي في داخله.
البذور ذات لون بني غامق أو باهت لامعة ذات غلاف صلب غير نفوذ للماء، البذور سائبة قبل اكتمال القرن وتصبح ذات خشخشة بعد جفاف القرن، يحتوى القرن غير الناضج على نسبة مرتفعة من التانينات تعطي له المذاق القابض، وعند جفاف القرن يصبح المذاق حلو ولائك. وتحتوى قرون الخروب الجافة على نكهة عطرية وترجع إلى محتويات القرن من حمض الايزوبيوتريك حيث تبلغ نسبته حوالي 1.3%.[12]
وهي ثنائية الجنس وثنائية المسكن، وثمار شجرة الخروب عبارة عن قرون عريضة تتباين أطوالها في الشجرة الواحدة وقد يصل طولها إلى 30 سنتمتراً.[13] وتتميز شجرة الخروب بقدرتها على تحمل الجفاف والبرد والرياح القوية وهي متواضعة في احتياجاتها للنمو والإثمار حيث تعيش في الأراضي الصخرية الوعرة وفي التربة الرملية الفقيرة سواء أكانت حمضية أم قليلة القلوية على أن تكون تربتها جيدة التصريف، وتكتفي شجرة الخروب بمعدل (30) سنتمتراً من الأمطار السنوية وهذه من الأسباب التي جعلتها متكيفة للعيش في مناطق حوض البحر الأبيض المتوسط ومعظم بلدان الشرق الأوسط، وتعيش شجرة الخروب من (200-300) سنة وتزهر عادة ابتداءً من منتصف شهر آب ولغاية تشرين الثاني كما تزهر في مواسم أخرى إذا ما توافرت لها ظروف بيئية مناسبة.[14]
تاريخ شجرة الخروب[عدل]
شجرة الخروب شجرة قديمة جاء ذكرها في الكثير من الوقائع الدينية والكتب التاريخية.
بعض المراجع أعادت أصولها إلى سوريا وفلسطين وكانت تسمى حينها بازلاء البحر المتوسط.[15][16]
كما جاء ذكر هذه الشجرة في كتاب العجاب في بيان الأسباب [17] عندما كان النبي سليمان إذا نبتت الشجرة قال لأي داء أنت فتقول لكذا وكذا فلما نبتت شجرة الخروب قال لأي شيء أنت قالت لمسجدك أخربه قال: تخربينه قالت نعم قال بئس الشجرة.[18]
وجاء ذكر شجرة في الكتاب المقدس، وزرعت في منطقة حوض البحر الأبيض المتوسط قبل حوالي (4000) سنة وكان اليونانيون القدماء على معرفة بالكثير من فوائدها واستعمالاتها، من إسبانيا قام أحد المهاجرين الإسبان بنقلها إلى المكسيك وأمريكا الجنوبية، وعمل الإنجليز على نقلها إلى جنوب إفريقيا والهند وأستراليا، وتبين السجلات التاريخية بأن شجرة الخروب قد نقلت إلى أمريكا عام (1854) وإبان الحملة العسكرية البريطانية إلى إسبانيا خلال الفترة من (1811 - 1812) كانت قرون الخروب تقدم علفاً لخيول سلاح الفرسان البريطاني ولا زالت ثمار الخروب تستعمل في كثير من البلدان لتغذية الحيوانات.[19][20]
كما يرتبط الخروب بقصة النبي زكريا، فتقول الرواية أنه اختبأ في خروبة في قرية سبسطية وقد تبعه جنود القائد الروماني هيرودوس وشاهدوا ردائه من الخروبة التي لم تستطيع حمايته فنجحوا في قتله من خلال منشار. قبل أن يُقذف برأسه في نهر الأردن.
وهناك معتقدات أن هذا النوع من النبات ظهر لأول مرة في المناطق العربية منذ الألفية الثانية قبل الميلاد في مصر بالتحديد، وما يدعم هذه النظرية من خلال تقارير تحتمس الثاني ورمسيس الثالث، أن خشب هذا النبات استخدم كمادة بناء. بالإضافة إلى ذلك فإن شرائط النسيج المستخدمة في تحنيط الموتى مستخرجة من ثمرة الشجرة.[21]
قديما استخدم الكنعانيون وغيرهم بذور الخروب كأداة وزن [a] واكتشفت جرار بزر الخروب في جلجولية وكفرثلث ويعتقد أنها كانت للوزن وربما للعدد.
جلب الرومان الشجرة في القرن الأول قبل الميلاد إلى اليونان وإيطاليا ، كما واصل العرب استخدام وزراعة الشجرة في شرق وجنوب إسبانيا وعلى طول ساحل شمال أفريقيا.[22]
   خروب 
وهو طعام لتسمين الخنازير والمواشي، ولكن كان يَعِزّ على الابن الضال في المثل الذي ضربه المسيح، وقد اشتهى الابن الأصغر عندما جاع في الكورة البعيدة أن "يملأ بطنه من الخرنوب الذي كانت الخنازير تأكله فلم يعطه أحد".
   خروب
(لو 15: 16)، وتقول بعض التقاليد إن المقصود بالجراد الذي كان يأكله يوحنا المعمدان في البرية هو هذا الخرنوب حتى ليسمى أحيانًا "خبز القديس يوحنا"، ومن هنا جاء اسمه في اللاتينية "شجرة الجراد"، ولكن ليس ثمة أساس لذلك.[23]
بعد ذلك وصل هذا النبات إلى جنوب شرق فرنسا ومنطقة تدعى الجرف في البرتغال، بدأ المغتربين في القرن التاسع عشر في نشرها عن طريق البحر. حتى وصلت في عام 1850 أيضا إلى أستراليا و1854 في الولايات المتحدة. جلب المهاجرين الأسبان الصناعات المتعلقة بها إلى المكسيك والأرجنتين وتشيلي وبيرو. في حين حاول البريطانيون بالتالي حظهم في الهند، ومنطقة النمو الرئيسية تقع بين درجة العرض 30 و 45 درجة شمالاً في المناطق شبه الاستوائية.[24]
منذ القرن التاسع عشر، تم تجهيز دقيق الخروب بديلاً عن الكاكاو وإنتاج الكحول والمنتجات السكرية الأخرى.
وفي القرن العشرين بدأت التجهيز الصناعي من الفواكة كبديل القهوة وعلف الحيوانات.[25]
في تفسير الأحلام[عدل]
جاء في كتاب تفسير الأحلام لابن سيرين أن من رأى الخروب في منامه فإنما تدل على مكان خراب واستشهد بذلك من قصة النبي سليمان.[26][27]
كما جاء في تفسير الأحلام لابن شاهين فإن يؤول برجل عسر كسبه قليل بتعب ومشقة، وربما دل نبتها في مكان ما على خرابه.[28]
كما فسر النابلسي حلم رؤيا الخرنوب: يدل في المنام على موت المريض أو خراب جسمه، سواء رأى أنه أكله أو لا، والخروب يدل على الخراب والبوار. وربما دل على الإماء من الزنوج.
الأصناف[عدل]
أميلي (بالإنجليزية:Amele): صنف تجاري قديم تنتشر زراعته في إيطاليا، الأشجار الأنثى: القرون ذات لون بني خفيف مستقيمة أو منحنية قليلاً يبلغ طول القرن 5.5 بوصة (14-16 سم) عرضه 1 بوصة (2-2.5 سم) محتوى القرون من السكريات 53.8 %، ذات نكهة جيدة، تنضج القرون في سبتمبر وأكتوبر.
كاسودا (بالإنجليزية:Casude): تنتشر في أسبانيا بوفرة، الأشجار أنثى: القرون ذات لون بني داكن مستقيمة طولها 4 بوصة (12 سم) عرضها أقل من 1 بوصة (1.5 سم) تحتوي على نسبة عالية من السكريات تتراوح ما بين 51.7 - 56.7%، ذات نكهة جيدة، الأشجار ذات حمل غزير ومنتظم تنضج القرون في أكتوبر.[29]
كليفورد (بالإنجليزية:Clifford): أشجار طرق بذرية، الأزهار خنثى، القرون ذات لون بني خفيف منحنية قليلاً يبلغ طول القرن 4.5 بوصة (13 سم) والعرض 1 بوصة (2 سم) تحتوى القرون على 52.9% سكريات، النكهة شديدة، الحمل غزير ومنتظم تنضج في أكتوبر.
صفاقص (بالإنجليزية: Sfax): ينمو وينتشر في تونس، الأشجار أنثى: القرن بني مائل إلى الاحمرار مستقيم أو منحني قليلاً، طوله 6 بوصة (15 سم) وعرضه 1 بوصة (2سم)، المحتوى من السكريات 56.6%، متوسط، الحمل منتظم تنضج القرون في أغسطس وسبتمبر.
سنتافي (بالإنجليزية:Santafe): الأشجار خنثي خصبة ذاتياً، القرون ذات لون بنى فاتح ملتفة غالبا أو منحنية قليلاً، طول القرن 7 بوصات (18-20سم) وعرضها 1 بوصة (2سم) نسبة السكريات 47.5%، الأشجار ذات حمل منتظم ومحصول جيد تجود زراعتها في المناطق الساحلية ولا تحتاج إلى ري منتظم تنضج القرون في أكتوبر.
تونتيلو (بالإنجليزية:Tontillo): صنف منتشر في جزيرة سيشل، الأشجار خنثي: القرون ذات لون بنى غامق مستقيمة يبلغ طولها 6 بوصة (13-15 سم) وعرضها 1 بوصة (2سم) النكهة جيدة، الأشجار ذات حمل غزير ومنتظم، تنضج القرون في سبتمبر إلى منتصف أكتوبر.
تللريا (بالإنجليزية:Tylliria): تنتشر زراعتها في قبرص و اليونان، الأشجار مؤنثة، القرون ذات لون بني ماهوجني غامق، القرون منحنية قليلاً طول القرن 6 بوصة (15 سم) وعرضه 1 بوصة (2-2.5 سم ) تبلغ نسبة السكريات من 47.4-50.9 %، القرون ذات نكهة جيدة، الحمل غزير ومنتظم، تنضج في خلال المدة من منتصف أغسطس حتى أكتوبر وذلك طبقا للمناطق التي تنتشر فيها زراعة هذا الصنف.[16]
كوندوركا (بالإنجليزية:Koundourka): الأشجار غزيرة التفريغ، القرون ذات لون بنى فاتح، طول القرن حوالي 6.5 بوصة (17 سم) العرض 1 بوصة (2سم) تنشق القرون طولياً، وتحتوي البذور على نسبة 14.7% من المادة اللائكة (اللبان) وتحتوي القرون على 58% من اللبان.
كومبوتا (بالإنجليزية:Koumbota): أشجار كبيرة الحجم، القرون تحتوى على عدد قليل من البذور، ومحتوى السكريات يبلغ 53% وتحتوى البذور على 53% لبان.[30][31][32][33][34][35]
توزع الزراعة والانتاج العالمي[عدل]

خريطة كميات محصول الخروب في بلدان البحر الأبيض المتوسط​​.
تعتبر شجرة الخروب شجرة واعدة من الناحية الاقتصادية على المدى البعيد،[36] ويبلغ حجم الإنتاج الزراعي من بذور الخروب حوالي 330.000 طن سنويا. تعتبر إسبانيا (وخاصة مناطق فالنسيا وكاتالونيا وجزر البليار) من أهم المناطق في زراعة هذه الشجرة وتقدر كمية الانتاج نسبة للانتاج العالمي حوالي 45٪ وتحتل المرتبة الأولى، تليها إيطاليا بنسبة 16٪، ثم البرتغال 9٪، ثم المغرب 7.5٪، ثم قبرص 6٪[16]، ثم اليونان 5٪ [37]، ثم تركيا 4٪. ويتم إنتاج كميات أصغر في الجزائر وتونس وإسرائيل وباقي دول حوض المتوسط.[38]

أماكن توزع زراعة الخروب في كل من إسبانيا والبرتغال.
ووفقاً لمنظمة الأغذية والزراعة فاو، فإن إنتاج الخروب (بالأطنان المترية عام 2012):[39][40]
الانتاج بالطن
احصائيات FAOSTAT (FAO)
الدولة      2012     2003
إسبانيا      40,000  %        67,000  36 %
المغرب    20,500  %        26,000  14 %
إيطاليا      30,841  %        24,000  13 %
البرتغال    23,000  %        20,000  11 %
اليونان     22,000  %        19,000  10 %
تركيا       14,218  %        14,000  8 %
قبرص     5,186    %        7,000    4 %
الجزائر    3,136    %        4,600    2 %
لبنان       2,300    %        3,200    2 %
تونس      -           %        1,000    1 %
دول أخرى -           %        840       0,5 %
إجمالي     330,000 100 %   186,640 100 %
المناخ الملائم[عدل]
يعتبر مناخ المناطق الساحلية والسهول المجاورة لها من أنسب الظروف المناسبة لنمو أشجار الخروب، ولا تجود زراعة أشجار الخروب في الطقس الجاف شديد الحرارة (الصحراوي) الذي تندر فيه الأمطار. وينحصر الحد الأعلى لزراعة الخروب أسفل 600 م (2000 قدم) على المنحدرات. وأشجار الخروب تتعرض لأضرار الصقيع عند درجة -3 م° وعند درجة من 4-6 درجة مئوية تفقد الأشجار المحصول وتسقط الأوراق وتموت الأفرع الحديثة. كما أن الأشجار يمكن أن تنمو في درجات حرارة مرتفعة نوعا ما والتي قد تصل إلى 104-122 ف° (40-50° م) صيفاً ولكن في ظروف توافر الري الجيد وارتفاع نسبة الرطوبة وغالبا تنتج الأشجار قرون صغيرة معرجة في هذه الظروف. وعامة فإن الحد الأمثل لدرجات الحرارة اللازمة أشجار الخروب والحصول على محصول جيد هو 20-30° م.[41]
التربة الملائمة للزراعة[عدل]
رغم أن غالبية أشجار الخروب موجودة في الأراضي الرسوبية والجيرية إلا أنها تنمو أيضاً في الأراضي ذات الأصول البركانية. ولا تجود زراعة الخروب في الأراضي الملحية أو الأراضي الثقيلة الغذقة.
وتعتبر الأراضي الجيرية هي أنسب أنواع التربة الملائمة لزراعة أشجار الخروب إلا أن الزيادة في محتوى الجير تسبب اصفرار المجموع الخضري. كما تجود زراعة الأشجار في الأراضي الخفيفة جيدة الصرف والتهوية.[41]
طرق الاكثار والتكاثر ومواعيدها[عدل]
يتكاثر الخروب جنسياً بالبذرة وخضرياً بالتطعيم وبالعين والقلم القمى والعقلة وزراعة الأنسجة وتزرع شتلات الخروب في الحقل أو المكان المستديم خلا النصف الثاني من فبراير أو أوائل شهر مارس وهي أنسب مواعيد لزراعة الخروب. وقد تزرع خلال سبتمبر وأكتوبر، وتزرع الأشجار في الحقل على مسافات كبيرة فيما بينها (7-9 م) في كل الاتجاهات.[41][42]
الإكثار بالبذرة[عدل]
بذور الخروب صلبة ذات غلاف أملس غير نفوذة للماء ويمكن زراعة البذور بعد إجراء بعض المعاملات مثل الخدش باستخدام صنفرة أو على سطح خشن أو باستخدام حمض الفوسفوريك أو الهيدروكلوريك أو تنقع البذور في الماء لمدة 24 ساعة وقد تستخدم بعض الهرمونات المنشطة للإنبات مثل GA3 بتركيز 500 جزء/مليون (قرص بيرنكس 1/ لتر) وتنقع البذور لمدة 24 ساعة.
وتزرع البذور في الرمل أو خليط من الرمل والبيت موس (1:2)، أو خليط من الرمل والبيت موس والطمي (1:1:2).
وتبلغ نسبة إنبات البذور 54% وتفرد النباتات بعد خروج الورقة الثانية. وعندما يصل طول البادرة 12 بوصة (30سم) تزرع في أصص كبيرة أو في صفوف في المشتل، وتزرع البذور في مهاد أو في صناديق خشبية.[41]
التطعيم بالعين[عدل]
يتم تطعيم الشتلات بالبرعمة وذلك باستخدام عيون من أشجار مثمرة قوية النمو عندما تبلغ النباتات 75 سم ارتفاعاً يبلغ قطر الساق 1 سم. وتجرى عملية التطعيم خلال فبراير ومارس. ويراعى أن تكون البراعم من أشجار خنثي وذلك لأن الأشجار المؤنثة قليلة الإنتاج مقارنة بالأشجار الخنثى.[41]
التطعيم بالقلم القمى[عدل]
يجرى التطعيم بالقلم القمى وذلك لإنتاج أصناف جيدة غزيرة الإنتاج. وكذلك بغرض الإسراع في عمر الإثمار بالنسبة لأشجار الخروب. حيث أن الأشجار البذرية تعطى ثمار بعد 15 سنة في حين أن الأشجار المطعومة تثمر في عمر من 6-7 سنوات.
وتطعم شتلات الخروب عندما يصل عمر الساق 1 سنة. ويتم الحصول على أقلام التطعيم من أشجار خنثي أو مؤنثة ذات صفات جيدة. والأقلام تؤخذ من أفرع تامة النضج بعد عمر سنة مع ملاحظة أن تكون الطعوم طرفية وذلك لارتفاع نسبة نجاحها عند إجراء عملية التطعيم مقارنةً بالأقلام الوسطية والقاعدية.[41]
الإكثار بالعقلة[عدل]
أوضحت نتائج البحوث التي أجرت على إكثار الخروب بالعقلة نجاح هذه الطريقة. ويجرى الإكثار بالعقلة خلال شهر فبراير وأوائل مارس وهي المواعيد المناسبة لذلك مقارنة بالعقل التي أجري عليها التجارب خلال أكتوبر ونوفمبر والتي لم تعط أي نسبة نجاح، وتفضل العقل الطرفية لأنها تعطى نسبة عالية من التجزير مقارنة بالعقل القاعدية، وتؤخذ العُقَل من الأفرع بعمر سنة وسُمك 1 سم، وتعامل قاعدة العقل بواسطة أنزول حمض البيوتريك (IBA) بتركيز 800 جزء/مليون لمدة 5 ثواني، ثم تزرع العقل بعد ذلك في بيئة مكونة من البيتمس والرمل بمعدل 1:2 أو في البيتمس فقد داخل الصوب في وجود ضباب وعلى درجة حرارة 21°م.[41]
زراعة الأنسجة[عدل]
وهذه الطريقة رغم ثبوت نجاحها في إكثار الخروب إلا أنها غير مفضلة بالنسبة لهذا النباتات خاصة وإن نمو بادرات الخروب يكون بطيء جداً في السنوات الأولى من عمر النبات ولذا تستغرق النباتات التي تنتج بهذه الطريقة وقت أطول حتى تصل إلى عمر الإثمار.[41]
العناية بالأشجار بعد زراعتها[عدل]
الري[عدل]
يجب ري أشجار الخروب بشكل منتظم، فالأشجار التي تزرع على الطرق في الغالب لا تحصل على القدر الكافي من الماء وينعكس ذلك على المحصول خاصة الأشجار المؤنثة. ومن الملاحظ أن الأشجار المزروعة على الطرق البعيدة عن المناطق الساحلية والتي يقل فيها سقوط الأمطار ولا تحصل على الماء الكافي من الري المنتظم يقل محصولها من القرون بنسبة عالية مقارنه بالأشجار التي تزرع في المناطق الساحلية غزيرة الأمطار أو الأشجار التي تحصل على كميات منتظمة من الماء عن طريق الري.
وعادة لا تنجح زراعة أشجار الخروب في المناطق الجافة الصحراوية أو المناطق القريبة من هذه البيئة، لذا يجب مراعاة الأشجار بالري خاصة أشجار الطرق بغرض الحصول على محصول جيد من الناحية الاقتصادية.[43]
التسميد[عدل]
معظم منتجي الخروب يعتبرون أن التسميد غير ضروري ولكن الاهتمام بالتسميد والري خاصةً المواسم الجافة يجعل الأشجار أكثر إنتاجية.
ويتم تسميد شتلات الخروب عادة بواسطة النترات أو الأمونيوم أو مركب نترات الأمونيوم يؤدى إلى زيادة مساحة الورقة والمساحة الخضرية الكلية ووزن النباتات وزيادة المجوع الجذري، ويؤدي التسميد النيتروجيني إلى زيادة محتوى السكروز في الجذور والأفرع وتستجيب أشجار الخروب البالغة المثمرة إلى التسميد النيتروجيني بصورة أفضل من التسميد البوتاسي، حيث يؤدي إضافة 800 جرام نيتروجين للشجرة على صورة نترات أمونيوم إلى زيادة النمو الخضري وعدد النورات الزهرية، ولا تستجيب الأشجار إلى التسميد البوتاسي لوحده ولكنه عندما يضاف بجانب النيتروجين يجعل الأشجار أكثر قدرة على امتصاص الماء اللازم للنمو الخضري.[41]
التلقيح[عدل]

زهرة واحدة مع ستة من أسدية ذكرية.

شجرة الخروب، النورات "المؤنثة".
أشجار الخروب تكون مؤنثة أو مذكرة أو خنثي أو أشجار تحمل نورات عديدة الجنس.
ويتم تخصيب البويضة خلال 48 ساعة من عملية التلقيح وتتكشف الثمار خلال 48 ساعة وتستغرق عملية التلقيح لتكوين القرن 5 أيام حتى يكتمل التلقيح، ودرجة الحرارة المناسبة لنمو أنابيب اللقاح من 21-22°م وتقل النسبة في درجات الحرارة 31-33°م، والتلقيح اليدوي يؤدى إلى زيادة عدد الثمار إلا أن هذه الزيادة تكون أقل في النورات التي تحمل أزهار خصبة قابلة للتلقيح.
وعادة تتركز الثمار العاقدة في الجزء القمي في أخر النورة الراسيمية وتقل الثمار كلما اتجهنا إلى قاعدة النورة، وعادة يلعب الذباب والدبور دوراً هاماً في عملية التلقيح وتتركز زيادة هذه الحشرات في الجزء القمى من النورة.
إذا زرعت الأشجار المؤنثة لابدّ من زراعة الملقحات المذكرة، ففي اليونان و إيطاليا يزرع 3 أشجار مذكرة لكل 100 شجرة مؤنثة، وهي نسبة غير كافية، أما في أسبانيا و قبرص و جزيرة كريت وسيشل فليلجأ الزارعون إلى تطعيم الأشجار المؤنثة بعيون أو أقلام من الأشجار المذكرة.
ويلاحظ أن كرمشة وجفاف القرون تكون ناتجة من زراعة الأشجار في المناطق الحارة مرتفعة الحرارة مع عدم كفاية الرطوبة في هذه المناطق.[41]
تربية الأشجار[عدل]
لا تحتاج أشجار الخروب أي عناية إلا من وقت لأخر فتزال بعض النباتات الجافية التي تنمو محيطة بها كما نجد أن الظروف المحيطة بالأشجار هي التي تتحكم في تشكيلها. وعمر أشجار الخروب يصل إلى مائة عام في المتوسط. ومحصول الثمار غزير خاصة عند القرون الحجم النهائي لها ويكون لونها ما زال أخضر حيث يكون الماء من 70-75 % من وزن القرون. وخشب القرون ذات لون جيد براق سهل الإصابة بالأمراض وسهل الكسر مما يؤدى إلى عفن الخشب. فتخرج كثير من الأفرع من منطقة واحدة بزاوية وتعتبر مأوى جيد للفئران والوطواط. لذا يفضل تشكيل الأشجار والتقليم الجيد والتخلص من تشابك الأفرع وتقليل عدد الأفرع الخارجة من نقطة نمو واحدة كأي شجرة فاكهة أخرى.
الطريقة المتبعة في حالة أشجار الخروب: هي أن تربى خمسة أفرع رئيسية على الجذع الرئيسي للشجرة، بحيث تكون على مسافات مناسبة من بعضها ويجب أن يكون الجذع رأسي قائم وخالي من الجروح، وبذلك تربى الأشجار المطعومة والأشجار البذرية بطريقة القائد الرأسي بحيث تربط الأفرع غير المرغوب فيها لأسفل ولا تكسر ويجب تلافي الجروح في أشجار الخروب.[41]
المحصول[عدل]

موسم قطف الزيتون (نفس المبدأ يتم لشجرة الخروب).
تعطي الأشجار المطعومة والبالغة من العمر 6 سنوات حوالي 22.5 كجم من القرون وعندما تبلغ الأشجار بتقدم العمر حتى أن الأشجار في عمر 25-30 سنة تعطي في المتوسط 90 كجم من القرون. وفى بعض المناطق تعطي الأشجار التي تبلغ عمرها 18 سنة بعد التطعيم ما يقارب 204-227 كجم من القرون ولا تتوقف إنتاجية الأشجار من ثمار القرون عند هذا الحد فبعض الأشجار القديمة النامية في منطقة حوض البحر المتوسط يبلغ إنتاجها الموسمي 1360 كجم من القرون في الموسم الواحد.[41]
جمع المحصول (الحصاد)[عدل]
يجب أن تجمع القرون قبل موسم الأمطار، ويتم جمع المحصول باستخدام خطاف طويل حيث تميل الأفرع ثم تقص القرون باستخدام مقصات الجمع الصغيرة، ويتم نشر القرون في الشمس لمدة تتراوح من يوم إلى يومين حتى تنخفض نسبة الرطوبة من 70-75 % إلى 8% أو أقل من ذلك. وتخزن القرون بعد الجفاف في مكان جيد التهوية جاف وتوضع على حوامل خشبية لا تلامس الأرض.[41]
القيمة الغذائية[عدل]
يحتوي لب قرون الخروب على مواد غذائية عدّة من أهمها السكر بنسبة 55% وبروتين عالي الجودة بنسبة 15% ودهون بنسبة 6% أمّا مسحوق البذور فيحتوي على 60% بروتين وكميات وافرة من الزيوت الخالية من الكوليسترول كما يوجد في ثمار الخروب فيتامينات (أ، ب1، ب2، ب3، د) وعناصر معدنية مهمة مثل: البوتاسيوم، والكالسيوم، والحديد، والفسفور، والمنغنيز، والباريوم، والنحاس، والنيكل، والمغنيزيوم، وغيرها، وتخلو الثمار من حمض الأوكساليك (Ox) الذي يحول دون امتصاص الكالسيوم والعناصر المعدنية الأخرى وهذا من شأنه تسهيل عملية امتصاص الأمعاء لهذه المعادن والإفادة منها بشكل كبير، ويتميز بكتين الثمار بعدم تسببه بظهور أعراض الحساسية.[41][44]
الآفات[عدل]
الفئران[عدل]
تتسلق الأشجار ومما يساعد على ذلك هو كثافة التفرع في أشجار الخروب، حيث تقوم الفئران في قرض الأفرع مما يسبب في جفافها كما تقوم بجرح الأفرع الغضة وتصاب بعد ذلك هذه الأفرع بالعفن.[41]
سوسة الخروب[عدل]
حيث تضع البيض على الأزهار والقرون الحديثة فتدخل اليرقات إلى القرون وتسبب تلفها وتنتشر في منطقة البحر المتوسط، وتعالج الأشجار بالرش بمبيد (أفكس Aphox) بمعدل 50 جم/100 لتر ماء.[41]
الحشرات القشرية[عدل]
الحشرات القشرية والحشرة القشرية الحمراء وبعض الحشرات الرخوة وبعض الحشرات المحارية تصيب الأوراق والأفرع مسببة أضرار كبيرة حيث تمتص العصارة النباتية وتؤدي إلى إصفرار الأوراق وجفاها وسقوطها.[41]
كما يمكن تمييز الحشرات القشرية الرخوة من خلال فرزها ندوة عسلية تؤدي إلى ظهور لون أسود هبابي نتيجة لنمو العفن الأسود الهبابي وتراكم الأتربة مما يؤثر على الإنتاج وبصفة عامة تؤثر الحشرات القشرية على نمو القرون وتؤدي إلى جفافها وسقوطها في حالة الإصابة الشديدة.[41]
الفطريات[عدل]
عند هطول الأمطار في شهر أغسطس ينبت بجانب أشجار الخرنوب فطر يسمى بالإيطالية:(Laetiporus sulphureus) وخاصة في بعض أجزاء صقلية وبازيليكاتا حيث يؤدي تناولها إلى آثار سيئة على الجهاز الهضمي للإنسان.[45]
مكافحة الآفات[عدل]
تقلم الأفرع المصابة وحرقها.
الاهتمام بتنشيط دورة الأعداء الحيوية وذلك بعدم الرش بأي مركبات في فترات النشاط واختيار المبيدات الأقل سمية على هذه الأعداء الحيوية.
خنفساء (Cerambyx Velutinus) والتي تحدث تلف الجذع حيث تقوم بعمل ثقوب وأنفاق في جذوع الأشجار مما يؤدي إلى جفافها وموتها، والعلاج عن طريق الرش بمبيد موسبيلان Sp 20% بمعدل 25 جم/100 لتر ماء.
يمكن اللجوء إلى المكافحة الكيميائية في حالة الإصابة الشديدة وذلك باستخدام:
المركبات الفسفورية مثل أكتيليك ACTELLIC® وسوميثيون Sumithion® بمعدل 150 سم/100 لتر ماء.
الزيوت المعدنية مثل Kz أو سوبر رويال أو سوبر مصروناً بمعدل 1.5%.[41]
الأمراض[عدل]
تتعرض أشجار الخروب للعديد من الأمراض النباتية المؤثرة على إنتاجها كماً ونوعاً، وتنقسم أهم الأمراض التي تصيب أشجار الخروب إلى :
1 - أمراض المجموع الجذري: تصاب جذور شتلات وأشجار الخروب بالعديد من الأمراض التي تتسبب عن الكائنات الدقيقة المرضية ساكنة التربة مثل أمراض الذبول الناتجة عن الإصابة بالعديد من الفطريات مثل (Fu-Sarium Oxysporum) المسبب للذبول الفيوزاريومي أو الفطر (Verti- cilium dahlia) المسبب لذبول الفرتيسليومي.
2 - أمراض أعفان الجذور: والتي تنشأ نتيجة الإصابة بالعديد من فطريات التربة مثل:
(Fusarium spp)
(Fusarium solani)
(Rhizoctonia solani)
(Phymatotrichum sp)
(Pythium spp)
(Phytophthora spp)
3 - أمراض المجموع الجذري والثمار: ومن أهمها: (البياض الدقيقي) - (التقرح الهبابي).
4 - أمراض تبقعات الاوراق: (التبقع السركسبوري) - (التبقعات الميتة على الأوراق).[41]
الاستعمالات العادية والصناعية والطبية[عدل]
Crystal Clear app kdict.png مقالات مفصلة: شوكولا الخرنوب شراب الخروب دبس الخروب
استعمالات نبات الخروب متعددة فمن الممكن أن يكون شراباً حلو المذاق ويستعمل أيضا كعلاج طبيعي للكثير من الأمراض و العوارض، كما أن لهذا النبات زبائن رئيسيين هي صناعة الأغذية (أغذية الأطفال، والمثلجات، والصلصات، والجبن، ومنتجات السكري، وعصير الليمون)، ومستحضرات التجميل وصناعة الأدوية (أقراص الايدز) والمنتجات العضوية والطبيعية.
يستخدم لانتاج شراب الخرنوب الذي يعد من أشهر المشروبات في شهر رمضان عند المسلمين.[46][47]
يستخدم لانتاج الدبس.[48]
تستخدم قرون الخروب المطحونة في إعداد المشروبات مثل الكاكاو وتضاف إلى اللبن الساخن أو البارد.[49]
تستخدم الأوراق في صناعة شوكولا الخرنوب[50][51] ومسحوق الحبوب في صنع شوكولا المصنوع من الكاكاو.[52][53][54][55]
يخلط دقيق الخروب إلى القمح لصناعة الخبز والفطائر.[56]
يحتوى الخروب المعد من القرون والبذور على نسبة عالية من الألياف مما يعطيه قيمة غذائية عالية.
كما يحتوي دقيق القرون على نسبة 57% من المادة اللائكة كما تحتوي البذور على 10-20% من هذه المادة ويصنع منها لبان لزيادة الوزن وعلاج النحافة.[57]
تكوّن البذور من 7.5 إلى 13.5% من وزن القرون الجافة وتحتوي البذور على نسبة عالية من مادة تراجازول (Tragasol) الهامة في الصناعات الغذائية مثل المخبوزات والمثلجات.[58]
تستخدم متبقيات دقيق البذور بعد فصل المادة اللائكة في صناعة النشا والسكريات الحرة كما تحتوي هذه المتبقيات على أكثر من 60 % بروتين.
تخلط البذور في كل من ألمانيا وأسبانيا ببذور البن لإعداد القهوة.
معدل السكريات التي يحتويها قرن الخروب كالآتي : (7:1:1:5) تمثل سكروز – جلوكوز- فركتوز- و مالتوز على التوالي.
تحتوي القرون على نسبة عالية من الفتامينات خاصة قبل النضج وتصل هذه النسبة إلى 1.5%.
تحتوي قرون الخروب على العديد من مضادات الأكسدة.
صمغ الخروب من المواد الهامة والمؤثرة في كثير من الصناعات وتتراوح نسبة البذور: الصموغ في قرون الخروب إلى 1:3 وفي اليونان تصل هذه النسبة إلى 1:2 حيث تكون لزوجة الصمغ أعلى وتستعمل الدرجات منخفضة الجودة من الصموغ في صناعات الورق والنسيج والدرجات المتوسطة في أعمال الصيدلة وإنتاج ألوان الوجه وصبغات الشعر، أما الدرجات العالية الجودة فتستخدم في الصناعات الغذائية المختلفة مثل الكاتشب والمايونيز والمثلجات وصناعات أخرى.[59]
دقيق بذور الخروب الناتج الثانوي عند تصنيع الصمغ تستخدم في إنتاج العلف البروتيني للحيوان.
تتم معالجة ثمرة شجرة الخروب في البرتغال لإنتاج المسكرات مع 18٪ و 54٪ مع الكحول.[15]
يستخرج من الجروب أحد أنواع المواد الحافظة وقد تم ترميز هذا العنصر في المنتجات الغذائية بالرمز (E410).[21]
الاستعمالات الدوائية والاستطبابات[عدل]
يستخدم مسحوق ثمار الخروب حيث يؤخذ ملعقة منه وتضاف إلى ملء كوب ماء مغلي وتركه لمدة 10 دقائق ثم يحرك بالملعقة ويشرب جميع محتويات الكأس مرة واحدة على الريق. أو يمكن أكل ثمرة كاملة من الخروب على الريق وهذه الوصفة خاصة بالإسهال الناتج من بكتيريا السالمونيلا أو الفيروسات.[60]
مفيد للمغص.[15]
طارد للديدان ومدّر للبول.
يستخدم لمضمضة الأسنان واللثة.
يهدئ من الحركة الزائدة لعضلات الأمعاء ويجعل قوام البراز نصف جاف فيقلل من فقدان الأملاح وعدم توازنها بالجسم أيضا ينصح بإضافة خلاصة الخروب إلى لبن الأطفال الرضع كي ينظم عملية الإخراج ويقلل من حالات الإسهال عندهم.
يعالج القولون العصبي بفاعلية كبيرة حيث أن لشراب الخروب فائدة كبيرة في الحفاظ على نضارة الجسم وحمايته من الجفاف فهو يقلل من فقد الجسم للسوائل وبالتالي يحافظ علي توازن نسبة الأملاح في الجسم.
مفيد في امتصاص بعض السموم والإفرازات الضارة في المعدة.
الخروب مفيد لمرضى السكر إذا خلط مسحوق الخروب مع الترمس والحلبة ويسف.
يخفض نسبة السكري في الدم، ونسبة الكوليسترول [61][62][63]، كما يفيد في إنقاص سكر الدم الزائد في الأمعاء.[21][64]
الأهمية البيئية[عدل]
تعتبر شجرة الخرنوب من الأشجار التي تحمي التربة وتساعد في الحد من تهديد الجفاف وتساعد على التقليل من أضرار العواصف، كما أنها توفر الغذاء والسكن للكثير من الحيوانات، هذا عدا عن كونها تحافظ على المناظر الطبيعية.
كما أن هذه الشجرة تعد في مدن ولاية أريزونا وكاليفورنيا وهاواي في الولايات المتحدة.[65][66] وفي بعض أجزاء من أستراليا [67] للزينة حيث تفيد في تصميم المناظر الطبيعية للحدائق والمتنزهات والمناظر الطبيعية والتجارية العامة. و تؤمن الظل [68]
الجدوى الإقتصادية[عدل]
في عدة دراسات حكومية وأكاديمية تبين أن شجرة الخروب شجرة ذات عائد منخفض لكنه طويل الأمد وبسبب الفوائد الثانوية الأخرى على الصعيد البيئي و مواجهة الرياح والأعاصير وانجراف التربة.
لذلك فأن زراعة مساحة هكتار واحد لا تدر أرباح تتعدى 400 دولار أمريكي في السنة وفي أحسن الأحوال في حال تم بيع منتجات الخروب كالدبس فإن الأرباح قد تصل إلى 600 دولار لذلك فإن شجرة الخروب تعتبر محصولاً ذات عائد ثانوي وتزرع غالباً لتقويم أراضي هامشية.
في الفترة الراهنة وبعد تطور الزراعة بدأ تهجين وزراعة أصناف وتطعيم أصناف أخرى بأنواع ذات انتاجية عالية مما أدى لظهور مزارع مستقلة تعمل على نطاق اقتصادي أكبر.[69]
الأسعار العالمية لثمار الخروب تتراوح بين 1000 دولار و 7000 دولار أمريكي للطن الواحد تتراوح الأسعار حسب النوعية والجودة وكمية العرض والطلب.[70][71]
////////////
به عبری:
חרוב מצוי (שם מדעי: Ceratonia siliqua) הוא עץ ירוק עד דו-ביתי ממשפחת הקסאלפיניים, שמתנשא לגובה של 10‏-15 מטרים. נופו רחב ועגול ותפוצתו באזורים נרחבים של ארץ ישראל, בגליל, בהרי ירושלים וברכסי הכורכר. תכולת המים בפרי החרוב נמוכה במיוחד ומכאן שמו (בעברית, יובש = חרבה), אם כי יש הסבורים שהשם ניתן על שום דמיון הפרי לחרב.

עצי החרוב פורחים באוקטובר וזהו העץ הים תיכוני היחיד שפורח במועד זה. לפרחי הזכר יש ריח אופייני. סיום ההבשלה באוגוסט של השנה שאחרי, ואיסוף הפירות בחודשים ספטמבר-נובמבר. פריחתו אדומה או צהובה.

מוצאו של החרוב הוא במזרח הים התיכון והוא גדל גם במקומות אחרים, לפרי ולנוי.
//////////
به ترکی آذری:
Buynuzcuqlu seratoniya (lat. Ceratonia siliqua) - seratoniya cinsinə aid bitki növü.

Garroves.JPG
JBaum.JPG
Ceratonia siliqua flower.jpg

Ceratonia siliqua
İngilis dilində "carob" deyilsə də, ümumiyyətlə "St.Johns Bread" kimi tanınır. Alman dilində "johannisbrot" deyilir. Hər iki dildə də "Yaqub Peyğəmbərin çörəyi" mənasına gəlir. Yaqub peyğəmbərin səhrada çörək yerinə istifadə etdiyi bir meyvədir. Təqribən 5000 ildir ki, tanınır.
به ترکی استانبولی:
Keçiboynuzu (Ceratonia siliqua) veya harnup, baklagiller (Fabaceae) familyasından olup Akdeniz ikliminin hüküm sürdüğü yerlerde doğal olarak yetişen ve baklaları (meyveleri) yenen, herdem yeşil çalı ya da ağaç formunda olan bir bitki türü.
//////////

Ceratonia siliqua, commonly known as the carob tree, St John's-bread,[1] or locust bean[2] (not to be confused with the African locust bean) is a species of flowering evergreen shrub or tree in the pea family, Fabaceae. It is widely cultivated for its edible pods, and as an ornamental tree in gardens. The ripe, dried pod is often ground to carob powder, which is used to replace cocoa powder. Carob bars, an alternative to chocolate bars, are often available in health-food stores.

The carob tree is native to the Mediterranean region, including Southern Europe, Northern Africa, the larger Mediterranean islands, the Levant and Middle-East of Western Asia into Iran; and the Canary Islands and Macaronesia.[3][4] The word "carat", a unit of mass for gemstones and a unit of purity for gold alloys, was possibly derived from the Greek word kerátion literally meaning a small horn, and refers to the carob seed as a unit of weight.
Illustration of components of the carob tree (Ceratonia siliqua).
Scientific classification
Kingdom:           Plantae
(unranked):        Angiosperms
(unranked):        Eudicots
(unranked):        Rosids
Order:   Fabales
Family:   Fabaceae
Genus:   Ceratonia
Species: C. siliqua
Binomial name
Ceratonia siliqua

L.