[1] - درونج . [ دَ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب درونک است و آن دوائی باشد بشکل
عقرب و بسبب آن درونج عقربی خوانندش و گزیدگی جانوران را نافع است . (از برهان ) (از
آنندراج ). صاحب منهاج گوید: دو نوع است فارسی و رومی بود و هر دو را درونج عقربی خوانند
از بهر آنکه بشکل عقرب بود. صاحب جامع گوید: در کوهستان شام و اندلس بسیار باشد و گویندگزندگی
جانوران زهردار را نافع بود. (از اختیارات بدیعی ). به لغت فارسی بیخی است عقربی شکل
خاکستری رنگ گره دار و عدد گره او زیاده از دو سه نمی باشد و با اندک تلخی و خوشبوی
و با صلابت و اندرونش سفید و برگ گیاه او شبیه به برگ بادام و مایل به زردی و بر زمین
فرش می شود، و مستعمل از او بیخ است و قوتش تا ده سال باقی است . و جهت خفقان و رفع
طاعون و گزیدن عقرب و رتیلا و تقویت هاضمه نافع است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).گیاهی
از تیره ٔ مرکبان و از نوع دورونیکوم (این لاتینی از لفظ درونج مأخوذ است ). درونج
عقربی دارای گلهای مرکب زرد و ریشه و برگ آن دارای ماده ٔ سمی است و بر ضد زهر عقرب
بکار میرود. (از دائرةالمعارف فارسی ). درونه . (نزهة القلوب ).عُقَیرَبَه . (یادداشت
مرحوم دهخدا). درونج عقربی .
////////////
درونج. صاحب منهاج گوید دو نوع است فارسی و رومی
و بهترین وی رومی بود و آن را درونج عقربی خوانند از بهر آنکه بشکل عقرب بود و صاحب
جامع گوید در کوهستان شام و اندلس بسیار بود طبیعت وی گرم و خشک است در سیم و عیسی
گوید گرم و خشک است در دوم بادها بشکند و گزندگی جانوران زهردار را نافع بود و درد
رحم که از سردی بود زایل کند و خفقان که از سردی بود را سود دارد و بادهای غلیظ که
در معده و امعاء بود را نافع بود و تحلیل دهد و بر گزندگی عقرب و رتیلا با انجیر ضماد
کردن و همچنان خوردن نافع بود و تقویت دل بدهد و مفرح بود و تریاق همه زهرها بود و
مقوی دل و اولی آن بود که با شراب سیب ممزوج کنند تا سخونت وی کمتر شود و جهت خفقان
با قدری کافور خلط کنند نافع بود و خاصیت وی باقی ماند و کیفیت وی بشکند و ابن زهر
در خواص آورده است که چون قطعه از وی در اندرون خانه بیاویزند طاعون در آنجا نشود و
اگر سوراخ کنند و ریسمان بندند و از میان هر دو ران زن حامله بیاویزند فرزند وی را
نگاهدارد از همه آفتی و اگر دشوار زاید زائیدن آسان کند و زود و اگر بیاویزند سوراخکرده
آن را بطول بر وی ایمن باشد از خوابهای بد و از ترسیدن در خواب و این از خواص اوست
و سفیان آندلسی گوید مسخن دل و معده و جگر بود و هضم طعام بکند و سودمند بود جهت مالیخولیای
امعایی به تحلیل نفخ و تلطیف اخلاط غلیظ و مستعمل از وی یک درم بود و اسحق گوید دو
درم و همو گوید مضر بود بسر و مصلح وی رازیانه و قند بود و رازی گوید بدل وی در دفع
بادها که در رحم پیدا شود بوزن وی زرنباد و دو دانگ وزن آن قرنفل بود و شاپور گوید
بدل وی عاقرقرحا بود و گویند بدل وی دو وزن وی سورنجان بود
صاحب مخزن الادویه مینویسد: درونج بفتح
با و ضم را و سکون واو و فتح نون و جیم لغت فارسی است و آن بیخی است عقربی شکل پوست
آن خاکستریرنگ گرهدار و عدد گره آن دو یا سه عدد و بهترین آن با اندک تلخی و خوشبوی
و با صلابت و اندرون آن سفید است
لاتینDORONICUM
PARDALINAN CHES فرانسهDORANIE انگلیسیROMAN LEOPARD ,S BANE
////////////////
درونج. به فارسى و در كتب طب سنتى «درونك» ، «درونك»
، «دورونج» ، «درونج» و «درونه» ناميده مىشود. بيخ يا ريشۀ گياهى است كه گياه را به
فرانسوى Doronic و Herbe aux pantheres و Mort aux pantheres و به انگليسى
Roman leopard's bane گويند. گياهى است از خانوادۀ Compositae
، نام علمى آن Doronicum Pardalianches
L. مىباشد و نوعى از اين گياه
را «درونج عقربى» نامند و با نام Doronicum scorpioides
ذكر مىشود. به هندى گونۀ D.
pardalianches را درونج عقربى
مىنامند.
مشخصات
گياهى است چندساله، بلندى ساقۀ آن تا
۵ / ١ متر است. برگهاى پايين آن پهن نزديك به دايره با دمبرگ بلند و برگهاى بالا
كمى بيضى دراز بدون دمبرگ مىباشد.
تمام گياه پوشيده از كرك است. گلها به شكل
طبق، گلبرگها در ٣ - ٢ رديف و زردرنگ است. ريشه ضخيم و متورم است. اين گياه در بهار
گل مىدهد و در جنگلها در كوههاى آلپ و پيرنه اروپا مىرويد. در اسپانيا ريشۀ آن به
عنوان دارو بهطور وسيعى در بازار عرضه مىشود.
در ايران سه گونۀ ديگر از اين گياه به نامهاى
علمى D. macrophyllum Fisch. ،
D. austriacum M. B.
و D. vaginatum C. Koch در جنگلهاى كلاردشت بهطور خودرو ديده مىشود.
درونج كه بيخ يا ريشۀ گياه است، بخصوص نوع
عقربى آن متورم، خاكسترى رنگ، داراى ٣ - ٢ گره و شكل آن خميدگى دارد كه آن را شبيه
عقرب كرده است.
كمى تلخ و خوشبو و سخت مىباشد. مغز آن
سفيد است و مىگويند قدرت دارويى آن تا ده سال حفظ مىشود.
تركيبات شيميايى
از نظر تركيبات شيميايى در ريشۀ گياه مقدار
زيادى مادۀ اينولين ١ يافت مىشود.
خواص-كاربرد
در هند از ريشۀ درونج به عنوان يكى از اجزاى
اصلى داروى قلبى استفاده مىشود و براى ضعف اعصاب و رفع ماليخوليا بسيار مفيد است.
از ضماد آن براى نيشزدگى عقرب استفاده مىشود.
درونج از نظر طبيعت طبق نظر حكماى طب سنتى
خيلى گرم و خشك است و از نظر خواص معتقدند كه محلل بلغم و سودا مىباشد و نفخ را پراكنده
مىكند و براى تقويت حواس، حافظه، قلب و طحال مفيد است. براى خفقان، ماليخوليا، تقويت
هاضمه، تسكين درد رحم و لطيف كردن بادهاى معده و روده، رفع ضرر گزيدن عقرب و ساير جانوران
سمى نافع است، چه از طريق خوردن و چه از طريق استفاده از ضماد آن. اگر با انجير و شكر
خورده شود براى رفع سردردهاى بلغمى و درد سينه نافع است. مضر گرممزاجان است و سردرد
مىآورد و از اين نظر بايد با رازيانه خورده شود و يا با رب غوره و يا رب ريواس. بهترين
مورد مصرف آن در موارد خفقان است كه براى رفع گرمى شديد آن توصيه مىشود با سركه سيب
و كمى كافور خورده شود.
مقدار خوراك آن ٨ - ۴ گرم است. جانشين
آن از نظر خواص در مورد رفع باد و گاز رحم، هموزن آن زرنباد و دو سوم وزن آن قرنفل
است.
///////////
درونج
نام هاى ديگر: درونك- درونگ- دورونج- درونه.
.Mort aux
pantheres- Herbe aux pantheres
چندساله كه بلندى ساقه آن يك و نيم ، Compositae مشخصات: ريشه
گياهى است از خانواده
متر است. برگهاى پايين آن پهن نزديك به
دايره با دمبرگ بلند و برگهاى بالا كمى بيضى دراز
بدون دمبرگ م ىباشد. تمام گياه پوشيده از
كرك است. گلهاى آن به شكل طبق، گلبرگها در دو
يا سه رديف شاخه گلدار داغداغان
-1 گل 2- مقطع گل
اسرار گياهان دارويى، ص: 498
و زردرنگ است. ريشه اى ضخيم و متورم دارد.
اين گياه در بهار گل م ىدهد و در جنگلها و در
كوههاى آلپ و پيرنه اروپا م ىرويد. در ايران
سه گونه ديگر از اين گياه در جنگلهاى كلاردشت به
طور خودرو ديده م ىشود بخصوص نوعى كه ريشه
آن خاكستر ىرنگ و داراى دو تا سه گروه و
شكل آن خميدگى دارد و آن را شبيه عقرب كرده
است كه آن را درونج عقربى مى نامند و طعم آن
تلخ و خو شبو و سخت م ىباشد و مغزى سفيد
دارد.
طبيعت آن: خيلى گرم و خشك است.
تركيب شيميايى: ماده اينولين در آن وجود
دارد.
خواص درمانى: 1- آن را بخوريد. براى لطيف
كردن بادهاى معده و روده مؤثر است، ضد نفخ است
و هاضمه را تقويت م ىكند، محلّل بلغم و
سودا مى باشد، براى ضعف اعصاب و قلب نافع است،
مقوى حواس و حافظه و طهال است، ماليخوليا
را درمان مى كند، درد رحم را تسكين مى دهد، از
طريق خوردن و يا ماليدن بر روى موضع براى
رفع ضرر گزيدگى عقرب و ساير جانوران سمى نافع
است.
-2 آن را با انجير و شكر بكوبيد و بخوريد.
براى رفع سردردهاى بلغمى و درد سينه نافع است.
-3 اگر با سركه سيب و كمى كافور خورده شود
براى درمان خفقان نافع است.
تذكر: براى گرم مزاجان مضر است و سردرد
م ىآورد.
مصلح آن: رازيانه- رب غوره- رب ريواس
///////////////
پَلَنگکُش یا دُرونَج (به انگلیسی: Doronicum) گیاهی است از خانواده گلستارهایها
(به انگلیسی: Asteraceae).
این جنس در ایران ۵ گونه گیاه علفی چند ساله
دارد. گونههای انحصاری آن در ایران عبارتند از:
پلنگکش الوندی (Doronicum
bracteatum)
پلنگکش ارسبارانی (Doronicum dolichotrichum)
پلنگکش اهری (Doronicum
hyrcanum)
پلنگکش کوهستانی (Doronicum maximum)
پلنگکش شاهرودی (Doronicum Wendelboi)
گونههای برگزیده[ویرایش]
پلنگکش دروغین (Doronicum
pardalianches).
Doronicum altaicum
Doronicum atlanticum
Doronicum austriacum Jacq.
Doronicum briquetii
Doronicum cacaliifolium Boiss.
& Heldr.
Doronicum carpaticum (Griseb.
& Schenk) Nyman
Doronicum carpetanum Willk.
Doronicum cataractarum Widder
Doronicum cavillieri
Doronicum clusii (All.) Tausch
Doronicum cordatum
Doronicum columnae Ten.
Doronicum corsicum (Loisel.)
Poir.
Doronicum dolichotrichum
Doronicum falconeri
Doronicum glaciale (Wulfen)
Nyman
Doronicum grandiflorum Lam.
Doronicum haussknechtii Cavill.
Doronicum hungaricum Rchb. f.
Doronicum kamaonense
Doronicum macrophyllum Fisch.
Doronicum maximum Boiss. &
A. Huet
Doronicum oblongifolium DC.
Doronicum orientale Hoffm. --
Leopard's Bane
Doronicum pardalianches L.
Doronicum plantagineum L.
Doronicum reticulatum Boiss.
Doronicum stenoglossum
منابع[ویرایش]
در
ویکیانبار پروندههایی دربارهٔ پلنگکش موجود است.
مظفریان، ولیالله، فرهنگ نامهای گیاهان
ایران: لاتینی، انگلیسی، فارسی تهران: فرهنگ معاصر ۱۳۷۵،
پرش به بالا ↑ Doronicum
plantagineum
پرش به بالا ↑ Angiosperms
پرش به بالا ↑ Eudicots
ردهها: سردههای کاسنیانسنسیونه
/////////////
الدرونق[1] (باللاتينية: Doronicum) جنس نباتي يتبع الفصيلة
النجمية أو المركبة (باللاتينية: Asteraceae)
ويضم سبعة وأربعين نوعا مقبولا وأكثر من عشرين نوعا لم يحسم أمرها بعد.[2]
من أنواعه الواطنة في الوطن العربي[عدل]
الدرونق الربلي (باللاتينية: Doronicum plantagineum) في المغرب العربي وجنوب
غرب أوروبا
الدرونق الشرقي (باللاتينية: Doronicum orientale) في بلاد الشام وتركيا وجنوب
أوروبا والقوقاز
من أنواعه الأخرى[عدل]
الدرونق الشبكي (باللاتينية: Doronicum reticulatum) في تركيا
الدرونق كبير الأزهار (باللاتينية: Doronicum grandiflorum) في غرب أوروبا
الدرونق الكورسيكي (باللاتينية: Doronicum corsicum) في جزيرة كورسيكا
الدرونق المجري (باللاتينية: Doronicum hungaricum) في شرق أوروبا
المراجع[عدل]
^ قاعدة البيانات الأوروبية-المتوسطية للنباتات.
الدرونق. تاريخ الولوج 29 حزيران 2013.
^ موقع لائحة النباتات. الدرونق (بالإنكليزية).
تاريخ الولوج 29 حزيران 2013.
//////////////
Doronicum is a genus of flowering plants in the sunflower family. They
are all herbaceous perennials native to Europe, southwest Asia and Siberia.
They produce yellow, daisy-like flowerheads in spring and summer.[2]
Species
Doronicum ×excelsum (N.E.Br.) Stace
Doronicum ×halacsyi Eichenfeld
Doronicum altaicum
Doronicum austriacum Jacq.
Doronicum bauhini Saut. ex Rchb.
Doronicum bithynia
Doronicum briquetii
Doronicum cacaliifolium Boiss. & Heldr.
Doronicum carpaticum (Griseb. & Schenk) Nyman
Doronicum carpetanum Willk.
Doronicum cataractarum Widder
Doronicum clusii (All.) Tausch
Doroniucym columnae Ten. --Eastern leopard's bane
Doronicum conaense Y.L.Chen
Doronicum corsicum (Loisel.) Poir.
Doronicum dolichotrichum
Doronicum falconeri
Doronicum gansuense Y.L.Chen
Doronicum glaciale (Wulfen) Nyman
Doronicum grandiflorum Lam.
Doronicum haussknechtii Cavill.
Doronicum hungaricum Rchb.f.
Doronicum kamaonense
Doronicum latisquamatum C.E.C.Fisch.
Doronicum macrophyllum Fisch.
Doronicum maximum Boiss. & A.Huet
Doronicum oblongifolium DC.
Doronicum orientale Hoffm. -- Leopard's bane
Doronicum pardalianches L. -- Leopard's bane
Doronicum plantagineum L. -- Plantain-leaved leopard's bane
Doronicum pubescens Pérez Morales, Penas, Llamas & Acedo
Doronicum reticulatum Boiss.
Doronicum schischkinii Serg.
Doronicum stenoglossum
Doronicum thibetanum Cavill.
Doronicum tianshanicum C.H.An
Doronicum turkestanicum Cavill.
Doronicum wendelboi J.R.Edm.
References[edit]
^ Jump up to: a b
Flann, C (ed) 2009+ Global Compositae Checklist, advanced search for Doronicum
Jump up ^ RHS A-Z encyclopedia of garden plants. United Kingdom: Dorling
Kindersley. 2008. p. 1136. ISBN 1405332964.
External links
Wikimedia
Commons has media related to Doronicum.
Pink, A. (2004). Gardening for the Million. Project Gutenberg Literary
Archive Foundation.
Stub icon This
Senecioneae-related article is a stub. You can help Wikipedia by expanding it.
Categories: SenecioneaeAsteraceae generaSenecioneae stubs
Doronicum plantagineum
Scientific classification
Kingdom: Plantae
(unranked): Angiosperms
(unranked): Eudicots
(unranked): Asterids
Order: Asterales
Family: Asteraceae
Subfamily: Asteroideae
Tribe: Senecioneae
Genus: Doronicum
L.
Synonyms
Aronicum Neck. ex Rchb.
Aronicum Neck.
Fullartonia DC.
Arnica Boehm. 1760, illegitimate homonym, not L. 1753
Grammarthron Cass.