۱۳۹۴ بهمن ۳۰, جمعه

طلا در طب. زر و سونا و قزیل و آلتین و پزشکی سنتی و و سونا و ذهب . زر. طلا عقیان . ذَهبة. تبر. عسجد. سام . عین . نضر. ج ، اَذهاب ، ذُهوب . ذُهبان ، ذِهبان

[1] - ذهب . [ ذَ هََ ] (ع اِ) زر. طلا عقیان . ذَهبة. تبر. عسجد. سام . عین . نضر. ج ، اَذهاب ، ذُهوب . ذُهبان ، ذِهبان . یکی از اجساد کیمیاگران و ارباب صناعت کیمیا از آن بشمس کنایت کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی ) :
من برون آیم به برهانها ز مذهبهای بد
پاکتر ز آن کزدم آتش برون آید ذهب .
ناصرخسرو.


در بیان این سه کم جنبان لبت
از ذهاب و وز ذهب وز مذهبت .
مولوی .


|| زرده ٔتخم مرغ . || نام پیمانه ٔ اهل یمن را. ج ، ذِهاب ، اَذهاب . جج ، اَذاهِب ، اَذاهیب . به پارسی زر وطلا و به ترکی آلتون گویند طبیعتش معتدل است و گویندمایل است به گرمی ضعف دل و خفقان را دفع کند و جمیعمرضهای سوداوی را سودمند آید و چون طلای خالص را از گردن اطفال آویزند از مرض صرع ایمن گردند و مجرب است و محلولش لطیف تر و قوی تر از غیر محلول است و شربتی ازو قیراطی است و گویند دانگی و مصلحش مشک و عسل است و گویند حب الاَّس است و در نوروزنامه ٔ خیام آمده است : اندر یاد کردن زر و آنچه واجب بود درباره ٔ او. زر اکسیر آفتاب است و سیم اکسیر ماه ، و نخست کس که زر وسیم از کان بیرون آورد جمشید بود، و چون زر و سیم از کان بیرون آورد فرمود تا زر را چون قرصه ٔ آفتاب گرد کردند و بر هر دو روی صورت آفتاب مهر نهادند، و گفتند این پادشاه مردمان است اندر این زمین چنانک آفتاب اندر آسمان و سیم را چون قرصه ٔ ماه کردند، و بر هردو روی صورت ماه مهر نهادند، و گفتند این کدخدای مردمان است اندر زمین چنانک ماه اندر آسمان و مر زر راکه خداوند کیمیاست شمس نهارالجد خوانده اند یعنی آفتاب روز بخت و سیم را قمر لیل الجد یعنی ماه شب بخت و مروارید را کوکب سماء الغنا یعنی ستاره ٔ آسمان توانگری ، و گروهی زیرکان مر زر را نار شتاء الفقر خوانده اند یعنی آتش زمستان درویشی ، و گروهی لح لح قلوب الاجله یعنی خرمیهای دل بزرگان و گروهی نرجس روضة الملک یعنی نرگس بوستان شاهی و گروهی قرة عین الدین یعنی روشنائی چشم دین . و شرف زر بر گوهرهای گدازنده چنان نهاده اند که شرف آدمی بر دیگر حیوانات و از خاصیتهای زر یکی آن است که دیدار وی چشم را روشن کند و دل را شادمان گرداند و دیگر آنک مرد را دلاور کند و دانش را قوت دهد و سه دیگر آنک نیکویی صورت افزون کند و جوانی تازه دارد و پیری دیررساند و چهارم عیش را بیفزاید و بچشم مردم عزیز باشد و از بزرگی (ای ) که زر را داشته اند ملوک عجم دو چیز زرین کسی را ندادندی یکی جام و دیگر رکاب . و در خواص چنان آورده اند که کودک خرد را چون بدارودان زرش شیر دهند آراسته سخن آید و بر دل مردم شیرین آید و بتن مردانه و ایمن بود از بیماری صرع و در خواب نترسد و چون بمیل زرین چشم سرمه کنند از شب کوری و آب دویدن چشم ایمن بود و در قوت بصر زیادت کند و خلاخل زرین چون بر پای باز بندند بر شکار دلیرتر و خرمتر رود، و هر جراحتی که بزرافتد زود به شود ولیکن سر بهم نیارد و از بهر این زنان بزرگان دختران و پسران خویش را گوش بسوزن زرین سوراخ کنند تا آن سوراخ هرگز سربهم نیارد و بکوزه ٔ زرین آب خوردن از استسقاء ایمن بود و دل را شادمانه دارد و از این سبب اطباء بمفرح اندر زر وسیم و مروارید افکنند و عود و مشگ و ابریشم بحکم آنک هر ضعفی که دل را افتد از غم یا اندیشه آن را بگوهر زر و سیم توان برد، و آنچ از جهة انقباض افتد بمشک و عود و ابریشم بصلاح توان آورد. و آنچه از غلبه ٔ خون افتد به کهربا و ندّ و آنچه از سطبری خون افتد بمروارید و ابریشم ،
اندر علامت دفینها: هر زمینی که درو گنجی یا دفینی باشد آنجا برف پای نگیرد و بگدازد از علامتهای دفین یکی آن است که چون زمینی خراب باشد بی کشتمند و اندر آن سپرغمی رسته بود بدانند که آنجا دفین بود و چون شاخ کنجد بینند یا شاخ بادنجان بدامن کوه که از آبادانی دور بود بدانندکه آنجا دفین است و چون زمینی شورناک باشد و بر آن بقدر یک پوست گاو خفتن خاک خوش باشد یا گلی که مهر را شاید بدانند که آنجا دفین است و چون انبوهی کرکسان بینند و آنجا مردار نباشد بدانند که آنجا دفین است و چون بارانی آید و بر پاره ای زمین آب گرد آید بی آنک مغاکی باشد بدانند که آنجا دفین است و چون بزمستان جایگاهی بینند که برف پای نگیرد و زود می گدازد و دیگر جایها بر حال خویش باشد بدانند که آنجا دفین است و چون سنگی بینند لعررو چنانک روغن برو ریخته اند وباران و آب که بروی آید به وی اندر نیاویزد و تری نپذیرد بدانند که آنجا دفین است و چون تذرو را بینند و دراج را که هر دو بیک جا فرو می آیند و نشاط و بازی میکنند یا مگس انگبین بینند بی وقت خویش بر موضعی گرد آیند یا درختی بینند که از جمله ٔ شاخهای او یک شاخ بیرون آمد جداگانه روی سوی جایی نهاده و از همه شاخها افزون باشد بدانند که آنجا دفین است اینهمه زیرکان بچاره نشان کرده اند تابه وقت حاجت بر سر این دفینه توانند آمد و هر که زر را بی آنک در خنبره یا چیزی مسین یا آبگینه نهد همچنان در زیر زمین دفن کند چون بعد از سالی برسر آن رود زر را باز نیابد پندارد که کسی برده است ندزدیده باشند لیکن بزیر زمین رفته باشد از بهر آنک زر گران باشد هر روز فروتر همیرود تا به آب رسد. و اندر قوت زر حکایتها اندکی یاد کنیم . حکایت : روزی نوشین روان بباغ سرای اندر حجام را بخواند تا موی بردارد چون حجام دست بر سر وی نهاد گفت ای خدایگان دختر خویش بزنی بمن ده تا من دل [ تو ] از جهت قیصر فارغ گردانم نوشین روان با خود گفت این مردک چه میگوید، از آن سخن گفتن وی عجب داشت ولیکن ازبیم آن استره که حجام بدست داشت هیچ نیارست گفتن جواب داد چنین کنم تا موی نخست برداری چون موی برداشت و برفت بزرجمهر را بخواند و حال با وی بگفت بزرجمهر بفرمود تا حجام را بیاورند وی را گفت تو بوقت موی برداشتن با خدایگان چه گفتی گفت هیچ نگفتم فرمود تا آن موضع را که حجام پای بروی داشت بکندند چندان مال یافتند که آنرا اندازه نبود گفت ای خدایگان آن سخن که حجام گفت نه وی گفت چه این مال گفت بر آنچه دست بر سر خدایگان داشت و پای بر سر این گنج و بتازی این مثل را گویند من یری الکنز تحت قدمیه یسأل الحاجة فوق قدره .حکایت ، بپناخسرو برداشتند این خبر که مردی به آمل [ زمینی ] خرید ویران و برنجستان کرد اکنون از آن زمین برنج میخیزد که هیچ جای چنان نباشد و هر سال هزار دینار از آن برمیخیزد، پناخسرو آن زمین را بخرید بچندانک بها کرد و بفرمود تا آن زمین را بکندند چهل خم دینار خسروانی بیافت اندر آن زمین و گفت قوت این گنج بود که این برنجستان بر این گونه میدارد . حکایت : از دوستی شنیدم که مرا بر قول او اعتماد بودی که ببخارا زنی بود دیوانه که زنان وی را طلب کردندی و با او مزاح و بازی کردند [ ی ] و از سخن او خندیدندی ، روز در خانه ای جامهای دیباش پوشانیدند و پیرایهای زر و جوهر برو بستند، و گفتند ما ترا بشوهر خواهیم داد آن زن چون در آن (زر) و جوهر نگرید و تن خویش را آراسته دید آغاز سخن عاقلانه کرد چنانک مردم را گمان افتاد که وی بهتر گشت از دیوانگی . جدا کردند بهمان حال دیوانگی باز شد. و گویند که بزرگان چون با زنی یا کنیزکی نزدیکی خواستندی کردن کمر زرین بر میان بستندی ، و زن را فرمودندی تا پیرایه بر خویشتن کردی ، گفتندی چون چنین کنی فرزند دلاور آید و تمام صورت و نیکوروی و خردمند و شیرین بود در دل مردمان و چون پسری زادی درستی زر و سیم برگهواره ٔ او بجنبیدی ، گفتندی کدخدای مردمان این هر دواند - انتهی . و در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده است : ذهب بفارسی زر و طلا نامند معتدل مایل بحرارت و مقوی دل و حرارت و رطوبت غریزیه و مفرح و جهت خفقان و وسواس و جذام و جنون و انواع بواسیر و امراض سوداوی و صفراوی و یرقان و سپرز و ضعف گرده و سنگ مثانه و رفع هموم و محلول مستحاله ٔ او که با مروارید در آب ترنج حل کرده باشند جهت جذام مجرب و بدستور جهت زحیر و اسهال دموی و محلول او با نوشادر فقط جهت اخراج سم مجرب و طلای آن محلل اورام و جهت داء الثعلب و داء الحیه و بهق و برص و اکتحال او جهت غلظ اجفان و بیاض و عشا و کمنه و انباشتن او در ثقبه ٔ غرب جهت رفع آن مجرب و میل سرمه که از آن بسازند جهت تقویت بصر ومنع رمد و درد چشم وذرور او جهت آکله و سنون او جهت درد دندان و امساک او در دهان جهت رفع بدبوئی آن و انگشتری او جهت داحس و ام صبیان و مفاصل مؤثر و تعلیق خالص او را جهت رفع فزع اطفال مجرب دانسته اند و لیناوس این خاصیت را مخصوص دانه ٔ حجری بقدر خردلی که در غایت صلابت می باشد و با طلای معدنی متکون میگردد دانسته است و لعب با طلا و دیدن او مورث رفع هموم و باعث سرور و تقویت دل است و چون گوش را با سوزن طلا سوراخ کنند هیچ وقت التیام پذیر نگردد و گویند مضر مثانه و مصلحش عسل و مشک است و اکثر را اعتقاد آنکه اصلاً ضرری در او نیست و چون طلا را بنهجی سحق نمایند که از اجساد چیزی داخل نباشد خصوصاً ادویه ٔ سمیه در آن وقت خوردن او باعث طول عمر و رفع جمیع امراض سوداوی و حفظ صحت است و در این امور چیزی عدیل او نیست و طریق حل و سحق در دستورات مذکور است و قدر شربتش از یک قیراط و نیم است تا یکدانک و بدلش یاقوت محلول و از صاحب تجربه منقول است که چون از طلا شکل هلیله ساخته درخواب و بیداری صاحب توحش مزمن و خفقان و خیالات فاسده در اندک مدتی در دهان نگاهداشته رفع جمیع اعراض مذکور میشود - انتهی . و در اختیارات بدیعی آمده است : ذهب بپارسی زر سرخ گویند طبیعت وی معتدل بود و لطیف . و فولس گوید گرم و لطیف بود نافع بود جهت درد دل و خفقان و تقویت آن و در ادویه ٔ داءالثعلب و داءالحیه طلا کردن نافع بود و سحاله ٔ وی در دهن گرفتن گند بوی دهن را زائل گرداند و در چشم کشند بغایت نافع بود و سحاله ٔ وی یعنی آنچه به سوهان زده باشند در ادویه جهت دفع سودا بغایت نافع بود و محلول وی لطیف تر بود و اقوی از سحاله بود. و صاحب منهاج گوید مقدار مستعمل از وی قیراطی بود و گویند مضر است بمثانه و مصلح وی مشک و عسل بود صاحب تقویم گوید مضر بود بمثانه و آلات بول و مصلح آن حب الاَّس و شاه بلوط بود و شربتی از وی دانگی بود. دیسقوریدوس گوید بدن را فربه گرداند و نافع بود جهت حزن دل و اندوه و غم و بادی که در درون بود و عشق و فزع که از شدت سودا بود و خاصیت وی آن است که نافع است عظیم دل را. و فولس گوید بدن را فربه گرداند و سر کردش را نافع بود و جذام را بغایت نافعبود و چون سحاله ٔ وی در ضمادات مستعمل کنند عرق النساء و نقرس و فالج را سود دهد و چون با ادویه بیاشامند مثل بسفایج و کمادریوس سودمند بود همه دردهای سوداوی را مقوی اعضای اصلی بود. در خواص آورده است که اگر نرمه ٔ گوش دختران بسوزن زرین سوراخ کنند دیگر فراهم نشود و اگر پاره ای زر خالص بر کودکی آویزند نترسدو صرع گرد وی نگردد و این بغایت مجرب است و کسی که داحس داشته باشد و داحس را بشیرازی خوی درد خوانند انگشتری زر در انگشت کند درد ساکن گردد و مجرب است . در خواص آورده اند که نیم دانگ زر سرخ در ده رطل زیبق اندازند غوص کند و اگر هر جسم دیگر باشد یک رطل بیاندازند غوص نکند. و داود ضریر انطاکی در تذکره گوید: رئیس المعادن المطبوعة کلها تطلبه فی تکوینها فتقصر بها الاَّفات و العوارض و هو لایطلب غیر رتبته و تکونه من هیولانیة الزئبق و الکبریت الخالصین علی نحو ثلث من الاول و ثلثین من الثانی و مؤلفهما قوة صابغة و فاعلها الحرارة و باقی العلل معلومة و یبداء تکونه بشرف الشمس مقابلة للمریخ مسعودة ببرمهات أعنی مارس و یتم بفبرایر و أجوده الکائن بقبرص ثم جبال الحبشة واطراف الهند و اوسطه المصری و أردوءة الانطاکی و اختلافه بحسب غلبة الزئبق و قد ینزل جیده بمزج الفضة منزلة انواعه الاصلیة و قد ترفع انواعه الخسیسة بالعلاج الی ارفعها اذا اتقن جلائها و أجودها ما یرفعه الزاج و البارود متساویین و الشب و الملح علی نحو النصف اذا احکم ذلک بنحو الدفلی و الاَّس و هو اصبر المنطرقات علی سائر الاَّفات و یبقی الی آخر الدهر من غیر تطرق تغیر و قیل الندی یفسد لونه و ان نخالة القمح تحفظه و هو معتدل مطلقاً و قیل حار رطب فی الاولی باطنه کظاهره یقطع الخفقان و الغثیان و مبادی الاستسقاء و الطحال و الیرقان و ضعف الکلی و حصی المثانة و الحرقة و انواع البواسیر و الوسواس و الجنون و الجذام و أمراض الیابسین شربا و الصداع و الهموم مطلقاً و یجلو البیاض و السبل و غلظ الجفن و الغشاء و الکمنة کحلاً و یفرح مطلقاً و یمنع التابعة و أم الصبیان الداحس و وجع المفاصل تختما و وجع الاکلة و وجع الاسنان اذا نبشت به و البخر مسکافی الفم و اذا مرت مراوده فی العین قوت البصر و منع اوجاع العین و الرمد و اذا مسحت به الاذان قوی السمع و اخرج ما فیها من الرطوبات . و الذهب الموروث اذا کبس به الغرب و بواسیر الماق ازالها مجرب و اذا حلت سحالة الذهب و اللؤلؤ بماء الاترج وشربت قطع الجذام مجرب و کذا الزحیر و الذوسنطاریا وطلاؤه یزیل داء الحیة و الثعلب و البرص و البهق و نحوه من الاَّثار کل ذلک عن تجربة و اذا سبک مثقال منه بوزنه من الفضة و القمر و الشمس فی برج ناری و ان اتفقا کان اولی و حمل علی الرأس فی خرقة حمراء منع الخوف و الخیالات و الصرع و الاختناق بالخاصیة و اذا عمل شریط منه و لف سبع لفات علی الید منع الاحلام الردیئةو اسقاط النساء و متی حل بالنوشادر فقط و شرب أخرج السم مجرب و ان طلی حلل الاورام أو قطر فی العین أزال کل علة و قالوا لا ضرر فیه و قیل یضر المثانة و یصلحه العسل و شربته الی قیراط و نصف (و من خواصه ) أن الحبة منه تغوص فی الزئبق و لیس غیره من المعادن کذلک و یلیه الزئبق فی الثقل فالرصاص و معیاره خمسون و اصله بلا تحلیل و ترکیبه من صورتین و مزجه بکمال النسبة و بدله الیاقوت المحلول . و ابوریحان بیرونی در الجماهر فی معرفة الجواهر گوید:
هو بالرومیة خروصون و بالسریانیة دهبا و بالهندیة سورن و با الترکیة آلطن و بالفارسیة زر و بالعربیة بعد الذهب النضار و یقال لما استغنی عنه بخلوصه عن الاذابة العقیان و اظن منه سمی العقیان کذا و هو مثل الموجودفی براری السودان بنادق کالمهرجات یلتقطها من دخلهامن اهل سفاله ال-زنج ق-ال الش-اعر.
کمستخلص العقیان جاد محکه
و طالب علی احمائه حین یوقد.
والتبر یقع علی الذهب و الفضة کما هو قیل أن یستعملا فی عمل و بعضهم یدخل فیهما النحاس و منهم من یوقع التبر علی جمیع الجواهر الذائبة قبل استعمالها الا أنه بالذهب اعرف منه بالفضة و غیرها و قیل ان الذهب سمی بالذهب لانه سریع الذهاب بطی الایاب الی الاصحاب و قیل لان من رآه فی المعدن بهت له و یکاد عقله یذهب و یقال رجل ذهب اذا اصابه ذلک و قیل لدیوجانس ، لم اصفر الذهب ؟ قال ، لکثرة اعدائه فهو یفزع منهم - و فی دیوان الادب ان العسجد هو الذهب - قال و هذا الاسم یجمع الجواهر کلها من الدر و الیاقوت و لیس کذلک فان الذهب وحده اذا سمی عسجدا و لم تسم تلک الجواهر علی حدتها عسجد الزمت الصفة الذهب و فارقتها و کانه ذهب الی تاج من عسجد و قد تضمن تلک الجواهر و ظن ان العسجد وقع علی کل واحد منها و لیس یمتنع ان یقال فی مثله تاج من ذهب لایتجه الاعلی الذهب وحده و لایقع علی شی ٔ معه و لکن یکتفی بذکره عن ذکر ما علیه اذالتاج لایخلو من الترصیعفالعسجد اذا هو الذهب فقط - و من اسمائه الزخرف و هو فی الاصل مازین من القول حتی راح فی معرض الصدق ثم نقل الی التزویق و التزیین فی صناعة التصویر و منه الی الذهب - قال اﷲ تعالی «او یکون لک بیت من زخرف » - مزین منقوش بالذهب و ربما جاد سنخ الذهب فی معدنه و ربما لم یجد کذهب المعدن المعروف بتوث بنک بزرویان فی خضرته و ذهب الختل فی صفرته و ذهب ناحیة تعز و الافغانیة فی خفا اما ذاتیه و اما بنفاخة فیه مملؤة هواء او ماء - ثم منه ما یتصفی بالنار أما بالاذابة وحدها او بالتشویة المسماة طبخاله و الجید المختار یسمی لقطا لانه یلقط من المعدن قطاعا یمسی رکازا و أرکز المعدن اذا وجد فیه القطع سواء معدن فضة او ذهب و ربما لم یخلو من شوب ما فخلصته التصفیة حتی اتصف بالابریز لخلاصه و یثبت بعدها علی وزنه و لم یکد ینقص فی الذوب شیئاً. قال أبواسحاق الصابی :
صلیت بنارالهم فازددت صفرة کذا الذهب الابریز یصفو علی السبک . و قال أبوسعیدبن دوست .
أری الشیخ ینقص فی جسمه
و یزداد بالسن فی حنکته
کما ینقص التبر فی وزنه
و یزداد بالسبک فی قیمته .
و لمثله قیل ، ان الزاهد فی الذهب الاحمر اکرم من الذهب الاحمر - و ربما کان الذهب متحد ابالحجر کانه مسبوک معه فاحتیج الی دقه و الطواحین تسحقه الا أن دقه بالمساحِن اصوب و ابلغ فی تجویده حتی یقال انه یزیده حمرة و ذلک انه ان صدق مستغرب عجیب و لمساحن هی الحجارة المشدودة علی اعمدة الجوازات المنصوبة علی الماء الجاری للدق کالحال بسمرقند فی دق القنب للکواغذ و اذا اندق جوهر الذهب او انطحن غسل عن حجارته وجمع الذهب بالزئبق ثم عصر فی قطعة جلد حتی یخرج الزئبق من مسامه و یطیر مایبقی فیه منه بالنار فیسمی ذهبا زئبقیا و مزبقا و الذهب الذی بلغ النهایة التی لاغایة ورأها من الخلوص کما حصل لی بالتشویة بضع مرات لایؤثر فی المحک کثیر أثر و لایکاد یتعلق به و لکاد یسبق جموده اخراجه من الکورة فیأخذ فیها فی الجمود عند قطع النفخ - و اغلب الظن فی الذهب المشتفشار انه للینه وانه کان فی ایام الفرس محظورا علی العامة من جهة السیاسة و کان للملوک خاصة - و یشبهه فی التشبیه قول ذی الرمة :
کأن ّ جلودهن مموهات
علی ابشارها ذهبا زلالا.
فالزلال من صفات الماءو لکنه لما ذکر التمویه و اصله من الماء وصف المشبه بصفاته و الماء الزلال اصفی الاشیاء و اشرفها فأضاف جلالته الی الذهب کما تقدم فی قول أبی ذویب :
یدوم الفرات فوقها و یموج .
و قال عبیداﷲ بن قیس الرقیات :
کأن ّ متونهن تظل تکسی
شعاع الشمس او ذهبا مذابا.
و ذهب هو ایضا الی التعظیم و الا فالذهب و الفضة و النحاس اذا أذیبت تساوت فی اکتساب الحمرة من النار. و قالت هند بنت عتبة:
فمن یک ذا نسب خامل
فانا سلالة ماء الذهب .
و قال حمزة:
ان سیبه کانت کرة من ذهب محلول تقلبها الملوک و تلعب بها کما تقلب الان اکراللخالخ و کان اذا قبض علیها انساب الذهب من بین اصابعه کأنه عصره فانعصر و المشتفشار هو الشراب المعصور [ بالیدلا ] بالارجل للعوام فاماسیلان الذهب المذکور بالعصر فما ابعده و انما یسیل بعصر المطرقة من بین حدیدتی السکة و لتصدیق الکذب وصفه بالحل . و الذهب المحلول عند الکیمیائین یکون فی الزجاجة ماء اصفرر جراجا قد زالت ذهبیته و صفرته الباقیةکالزرنیخیة. و من امثاله فی کتاب سفر الملوک من کتب الیهود انه کان فی جملة هدایا حیرام ملک صور الی سلیمان علیه السلام درع و درقات و ذهب سائل یطلی ، و توجیه وجه لهذا اسهل لکن قول السخف فی الصحراء سخف . و کان ابانواس او ابن المعتز اخذ من هذا فی قوله :
و زنالها ذهبا جامدا
فکالت لنا ذهبا سائلا.
و الخیوط الذهبیة التی سنذکرها اولی بأن تثهم بالسیلان و لکن حین یوقف علی حقیقة سیلان الذهب بها. وحدث من شاهد عند بعض التجار قطعة ذهب کأنه سیلان الموم من الشمعة خلقة لاصنعة. قال ابوسعید بن دوست :
و هل عار علی الذهب المصفی
اذا وازته سنجات العیار.
و متی رازی الذهب غیره فی الوزن لم یساو حجمه و سنجات العیار فی الاغلب تکون من حدید و نسبة حجم الحدید الی حجم الذهب المتساویین فی الوزن نسبة مائة واحد و خمسین الی ثلاثة و ستین یقنعک فیه ان کفتی میزانک اذا وسعتا شیئا واحدا کانتا متساویتین فی الوزن مضروبتین فی جنس واحد ثم وازنت فیهما ذهبا مع غیره حتی توازنا ثم ادلبتهما معا فی الماء و شلتهما بعد الغوص فی الماء ان کفة الذهب ترحج لان ما دخلها من الماء اکثر مما دخل الکفة الاخری واﷲ اعلم .
فی ذکر اخبار الذهب و معادنه : ماء السند المار علی و یهند قصبة القندهار ویعرف عند الهند بنهر الذهب و حتی أن بعضهم لا یحمد ماؤه لهذا السبب و یسمی فی مبادی منابعه موه ثم اذا اخذ فی التجمع یسمی کرش ای الاسود لصفائه و شذة فی خضرته لعمقه و اذا انتهی الی محاذاة منصب صنم شمیل فی بقعة کشمیر علی سمت ناحیة بلول سمی هناک ماء السند. و فی منابعه مواضع بحفرون فیها حفیرات و فی قرار الماءٌ و هو یجری فوقها و یملاونها من الزئبق حتی یتحول الحول علیها ثم یأتونها و قدصار زئبقها ذهبا و هذا لان ذلک الماء فی مبدئه حاد الجری یحمل الرمل مع الذهب کاجنحة البعوض رقة و صغرا و یمر بها علی وجه ذلک الزئبق فیتعلق بالذهب و یترک ذلک الرمل یذهب و یحکون عن شرغور ان بها عینا هی لوالیهم الخان خاصة لایقربها احد و هو یکسحها کل سنة و یستخرج منها ذهبا کثیرا و لا شک انها من جنس ما ذکرناه من ماء السند قد احتیل لموضع منها محدود حتی برسب فیه الذهب الموجود من ماء جیحون فی حدود ختلان فانها اقرب الی منابعه المنحدرة من علی و عندها تفترقوة الماء الحامل للذهب باقترابه من المستواة فیعجز عن حمله و یخلیه للرسوب فاذا استخرج مع الرمل و التراب میز بالغسل و جعل بالعصر و النار بنادق مزبقة. و أخبرنی من شاهد فی جبال الختل قریة سماها و انها خالیة عن المیرة و النعمة اصلا و انما معاشهم بتربص الامطار الربیعیة فانها اذا جادت و اسالت خرجوا عندهدوها و اقلاعها بسکاکین و اوتاد حدید ینحتون بها عن المسایل و یکشفون طینها عن ذهب کسقائف بیض مضروبة مطولة و کخیوط بالات الصاغة ممدوة و یجمعونها لاثمان ما یحمل الیهم من المیرة و اللحوم و سائر الحوائج و لولا ذلک لما قصدهم احد و لولاه لما أمکنهم سکناهم فیها مدة واﷲاعلم بمصالح خلقه . و وجدوا بزرویان خیط ذهب عدة اذرع علی غایة الدقة کالممد بآلة لخیاطة وجوه الصنادل و المکاعب و الخفاف للتزیین . و ذکر الهند من اهل کشمیر ان فی ارض دردر اهلها یسمون بهتاوران و هم یصاقبون لهم من ناحیة الترک ربما یوجد فی المزارع کاثرظلف البقرفیه قطعة ذهب خفیف متضع القیمة ینسبونه الی ثورمهادیو رئیس الملائکة اتحف بها ثور صاحب المزرعة. و لا محالة ان تلک القطع قلیلة و بالتراب مختلطة فی تلک الارض لایوصل الیها بطلب لقلتها ثم انه یتفق فی الندرة ان یطاها ذوظلف مرتعی او حارث فیتزلق علیها فیظهرثم یجعل جزؤها کلیا و ان کان اقلیا و وجد بزرویان حجر صغیر کانملة علی هیئة الطبل الکراعة متضایق الوسط فیه حلقة ذهب کانها خلخال فی الساق و آخر متطاول کقصبة الزمردمثقب بالطول منسلک فیه قطعة ذهب کالسلک ، و قد وجد فی شعب من جبال شکنان و ماؤه احد منابع جیحون دندانجة ذهب وزنها اربعة عشر رطلا. قال و وجدوا بشاه و خان فی واد بناحیته قطعة ذهب اتزنت ستین رطلا. و وجد احد طلاب الذهب و مستنبطیه فی شعب الشراشت قطعة ذهب وزنها ثمانون رطلا و طالبه دهقان الناحیة فالتوی علیه و خسر فی المطالبة ما کان یملک من العین و ما نفعه حتی اخذ المطلوب منه و ثقه الدهقان للسلسلة و شده بهافی عرصة داره للمباهاة به - و وجد فی معادن سرشنک من زرویان قطعة ذهب مصمتة کانت ذراعا فی ذراع أبرزت من معدنها فی بضعة عشر یوما و علی التقدیر یجب ان کان وزنها مقار باللسته الف رطل فان المکعب الذی ضلعه ذراع اذا کان من الماء اتزن ماهو جزء من تسعة عشر اذا کان ذهبا و کان الیهود وجدوا فی سنگ زریز من زروبان قطعة ذهب کالسبیکة العریضة المنتصبة و لم تنقطع الا بعد قریب من عشرة اذرع و یوجد فی معادن الارض المحب عرق الذهب اذا کان مجتمعاً فاما متزایدا فی غلظه علی دوام الحفر و الاتباع واما متناقصا فیه فاما المتناقص فیفضی بالحفرة الی الاضمحلال و الفناء و المتزاید مرجو ان یبلغ بهم الی المنبع. و ان کان متفرقا فاما متکاثرا و اما متقللا و الحال فیهم ما تقدم فی المجتمع و اما ذلک المنبع فذکروا انه کحجر الرحی و یزدادعلیه و ینقص و تلک العروق متشعبة فی جمیع جهاته کانشعاب الشعاع من الشمس . و منه اخذ عبیداﷲ المقلب بالمهدی الذی هو صاحب مصر و المغرب مسبک ذهبة کاحجار الارحیة المربعة الشکل لما بنی المهدیة علی ساحل البحر وراء بوقة و کان یلقی ذلک الذهب فی دهلیز بابها اذ لیس یقدر المختلس علی استلاب شی ٔ منها بسبب البواب الموکل بها لحفظها و قصر المدة مع شدة الخوف و الروعة و الا فلیس بینها و بین ذلک المنبع الموجود فی ارض البجة فرق الا بالخوف فی ذلک والا من فی هذا و لولاه لافنوها علی الازمنة و للحسوها بالالسنة و ان کانت کالسیوف و الاسنة و کذلک راج المها ملک الزابج و تفسیره ملک الملوک او عظیمهم یسبک دخله لبنات ذهب و یلقیها فی البحیرة فی جزیرة یدخلها الماء بالمد و یستقر فیها التماسیح فاذا ارادوا رفع شی ٔ منها فی التماسیح بکثرة الصیاح من الناس فخلت البحیرة منها و رفع ما احتاج الیه و هی محطوطة و قاصدهابالسرقة یحتاج الی جمع زحمات للتصایح و بسفالة الزنج ذهب فی غایة الحمرة یوجدعلی تدویر الخرز فی ارض سودان المغرب یبلغها الموغل فیها کما قیل فی اعتساف امثال تلک البراری فی مثل المدة المذکورة یتعذر الا بالاقتدار علی حمل المزاد ان کانت الغلة فیها مزاحة ثم نعلق بعد هذا خرافات و ذلک ان من رسم تجارالبحر فی مبایعات الزابج و الزنج ان لایأتمنوهم فی العقود وانما تجی رؤساؤهم و کبارهم و یرهنون انفسهم حتی یستوثق منهم بالقیود و یدفع الی قومهم ما ارادوا من الامتعة لیحملوها الی ارضهم و یقتسموها فیها بینهم ثم انهم یخرجون الی الصحاری فی طلب اثمانها و لا یجد کل واحد من الذهب فی تلک الجبال الابمقدار ما خصه من المبلغ زعموا و یکون الموجودعلی مثال النوی و ما اشبهها فیجیؤن به الی المراکب و یسلمونه الی مراکبهم و رهائنهم حتی یؤدوه و یرفعون الوثاق عنهم و یطلقون بالمبار و التحف و یغسل التجار ذلک الذهب او یحمونه بالنار احتیاطا فانهم یحکون عن واحد أنه جعل من ذلک الذهب قطعة فی فیه فمات لوقته . و الاحتیاط فیما اتهم و جهل امره الاخذ بالحزم - فمن عادة البحریین اذا انکسر بهم المرکب و دفعوا الی البر و لم یعرفوا مأکولاته ان یترصدوا للقردة فماتناولت منها تناولوه و ذلک لتقارب المزاجین بتقارب الهیئتین و علی مثله تکون المبایعة مع من جاء الی المراکب من اهل الجزائر. فی نقائر او صباحة و ذلک ان کل واحد من التجار یلوح صباحة ما عنده للتعارض الی ان یقع التراضی علیهما فیما بینهم ثم تضع التجار متاعهم فی کفة آلة علی هیئة المیزان و یدلونه الی حیث لاتصل اید الواردین و النواتیة تشرف علیه بالمرادی ثم ترسل الکفة الاخری الی الواردین فیضعون فیها ما معهم و تشال مع حط الاخری فیصل کل واحد الی حقه بمثل اختلاس الصید و اذا تغافلوا عن ذلک وثب اولئک الی ما دلی الیهم فغازوا به لادرک لهم و لنقائرهم کالاعرابی الذی جاء الی الحجیج بظبی یبیعه فاشتری منه و وفی الثمن علیه و سألوه کیف اصطاده فقال عدوا و لم یصدقوه فقال اشتروه منی ثانیة و خلوه لاجیئکم به ففعلوا و لما تباعد الظبی تبعه الاعرابی عدوا و هم ینظرون الیه حتی اقتنصه و جاء به و سلمه الیهم و استوفی الثمن الثانی . و قد حفروا لشیه کالقرموص فلما ادرک و وضع علی السفرة بالخبز والالات اخذ الاعرابی خبط السفرة و مده حتی انتوت و حملها و وقف بازائهم و قال ، ایها الفتیان هذا الظبی کان حیا و ما فاتنی مرتین فکیف ینجو منی و هو مذبوح مشوی و انتم اصحاب نعمة زادکم اﷲ و عائلتی جیاع ینتظرون ما اعود به علیهم و قد وسعتم الضیافة علیهم فقبل اﷲ منکم و جازاکم الخیر و ذهب علی مهل یترنم بالشعر کالمستهزی ٔ بهم .و قد یضاف الی ماقلنا أساطیر اخر فی نبت الذهب فی تلک البراری کالخرز و انه لایعثر علیه الا عند طلوع الشمس بلمعان شعاعها علیه . فأما تلک الاراضی و براری السودان کلها فانها فی الاصل من حمولات السیول المنحدرةمن جبال القمر و الجبال الجنوبیة علیه منکبسة کانکباس ارض مصر بعد ان کانت بحر او تلک الجبال مذهبة و شدیدة الشهوق فیحمل الماء الیها بقوته القطع الکبار من الذهب سبائک تشبه الخرز و بها سمی النیل ارض الذهب . و اما وجوده عند طلوع الشمس فلشدة الحر لان ظلام اللیل یمنع عن طلبه و ضوء النهار کذلک لاقتران الحربه و لم یبق غیر الغداة فان آخر اللیل ابرد اوقاته و اول النهار ردیفه لم یحتدم بعد متوعه و لیس بریق الذهب الخالص و لمعانه فی الشعاع بمستبدع خاصة اذا کان غب الندی فطلاب الکنوز فی المدن العتیقة الخربة یقصدونها بعد اقلاع الامطار. و قال ربیعة بن مقروم الضبی :
هجان الحی کالذهب المصفی
صبیحة دیمة یجنیه جانی .
و أما فرض الوجود علی قدر اثمان ماحملوا من الامتعه فاعلمی یا أم عمروان ذلک دلیل علی الغزارة التی تمکن فی کل وقت وجود الحاجة منه فلا تلجی العزة و العوز الی الادخار و الکنز مع سلامة قلوب اولئک فی هذا الباب و خلوهم عن الافکار الباعثة علی اهتمام للغد. فالزنجی اذا تمکن من و ترفی کنکله و وجد من الاطواق السائلة من النار جیل ما یسکره لم یعباء بالدنیا واحتسب ما فیها من ذلک انه ملکها بحذافیرها و فی أرض اولئک السودان معادن لیس فی معادن سائر البلدان اغزر ریعامنها و لا اصفی ذهبا الاأن المسالک الیها شاقةمن جهة المفاوز و الرمال و سکان تلک البلاد ینقبضون عن مخالطة قومنا و لذلک یستعد لها التجار من سجلماسةفی حد تاهرت من اقاصی ارض المغرب بالزاد الکافی و الماء الوافی و یحملون الی السودان الذین هم وراء تلک الفیافی اثواب بصریة تعرف بالمبجبجات عرفوا ولوعهم بها و هی حمرالاطراف ملونةبصنوف الالوان معلمة بالذهب و یبایعونهم بالذهب بالاشارات من بعید و المعاینات بشرط التراضی بسبب العجمة و فرط النفار عن البیضان کنفار البهائم عن السباع و لایرغبون فی شی ٔ غیر تلک الاثواب فانهم یتهافتون علیهاو تلک المعادن فیمابین بواطن السودان و بین زویلة من بلاد المغرب و لان ارض البجة من اشباه تلک الکنائس واواخر بین النیل و بحر القلزم فانها خصت لذلک بمعادن الذهب علی مسافة بضع عشرة یوما من أسوان کما ذکر فی کتاب اشکال الاقالیم ینتهی بعدها الی حصن عیذاب و هو للحبشة و یسمی مجمع الناس هناک لاستنباط الذهب من الرمال و الرضراض تحت الرض مبسوطة لیس فیها جبل العلاقی و وجوه الدخل منها الی مصر. و قد کان یوجد فی زرویان فی عنفوان ظهوره و اقبال شأنه فی جباله و هضباته تجاویف واسعة کالبیوت یسمونها آخرات ای اواری مملوءة من قطاع ذهب کالسبائک کأنها خزائن معدة لطلابهاو کان العاثر علیها یحصل علی غناء الدهر الجماهر بیرونی . (صص 232 - 242).
ابن ابیطار گوید: [ قال ] ابن سینا، معتدل لطیف سحالته تدخل فی أدویة السوداء و افضل الکی و أسرعه براء ما کان بمکوی من ذهب و امساکه فی الفم یزیل البخر و تدخل سحالته فی ادویة داء الثعلب و داء الحیة طلاء و فی مشروباته ویقوی العین کحلاو ینفع من أوجاع القلب و من الخفقان و حدیث النفس و خبثها. غیره : و قیل ان کویت به قوادم أجنحة الحمام ألفت ابراجها و ان طرح منه وزن حبتین فی وزن عشرة ارطال زئبق غاص الی قعره و ان طرح فی هذا القدر مائة درهم او غیرها من الاجسام الثقیلة عام فوقه و لم ینزل فیه و ان ثقبت شحمة الاذن بابرة من ذهب لم تلتحم و ان علق الابریز منه علی صبی لم یفزع ولم یصرع ، مجرب . و ان لبس منه خاتما من فی اصبعه داحس خفف وجعه ، مجرب . (ابن بیطار).
/////////////
ذهب‌بپارسی زر را گویند و طبیعت وی معتدل و لطیف بود و فولس گوید گرم و لطیف بود و نافع بود جهت درد دل و خفقان و تقویت آن در ادویه داء الثعلب و داء الحیه طلا کردن نافع بود و سخاله وی در دهن گرفتن گند دهن زایل کند و در چشم کشیدن قوت باصره بدهد و روشنایی بیفزاید اگر میل زرین هر بامداد در چشم کشند بغایت نافع بود و سخاله وی یعنی آنچه بسوهان زده باشند در ادویه جهت دفع سودا بغایت مفید بود و محلول وی لطیف‌تر و اقوی‌تر بود از سخاله او و صاحب منهاج گوید مقدار مستعمل از وی قیراطی بود و گویند مضر است بمثانه و مصلح او مشک است و عسل و صاحب تقویم نیز گوید مضر بود بمثانه و آلات بول و مصلح آن حب آلاس بود و شاهبلوط و شربتی از وی دانکی و دیسقوریدوس گوید جهت حزن دل و اندوه و غم و بادی که در دل بود عظیم نافع بود و عشق و فزع که از شدت سودا بود نافع بود و خاصیت وی آنست که درد دل را عظیم نافع بود و فولس گوید بدن را فربه کند و سر گردش را نافع بود و جذام را سود دهد و چون سخاله وی در ضمادات مستعمل کنند عرق النسا و نقرس و فالج را نافع بود و چون با ادویه بیاشامند مثل بسفانج و کمادریوس سودمند بود همه دردهای سوداوی را و مقوی اعضای اصلی بود و در خواص آورده‌اند که اگر نرمه گوش بسوزن زرین سوراخ کنند دیگر فراهم نشود و اگر پاره زر خالص بر کودکی آویزند نترسد و صرع گرد وی نگردد و مجرب است و کسی که داخس داشته باشد و داخس بشیرازی خوی درد گویند انگشتری زر در انگشت کند درد ساکن کند و هم در خواص آورده‌اند که اگر نیم دانک زر سرخ در ده رطل زنبق اندازند غوص کند و اگر هر جسم دیگر که باشد یک رطل دراندازند غوص نکند و ابن مولف گوید شرف زر بر دیگر جواهر گدازنده چنان نهاده‌اند که شرف انسان بر حیوانات و از خاصیت‌های وی آنچه بتجربه معلوم شد چشم روشن کند و دل شاد گرداند و نگهداشتن آن خرد را زیادت کند و فهم را تیز گرداند و مردم را دلیر گرداند در کارها و اندیشه را رای صواب نماید و دانش را قوت دهد و جوانی نگاه دارد و پیری دیرتر آورد و عیش خوش کند و عمر بیفزاید و بچشم مردمان عزیز دارد و آرزوها حاصل کند و چون کوردل را بد رود آن دهند در شیر، اراسته سخن آید و بر دل مردمان شیرین بود و بتن خویش مردانه بود و از بیماری و صرع ایمن باشد و آورده‌اند که چون زنگ زرین در پای بازبندند در شکار دلیرتر باشد و از کوزه زر آب خوردن از استسفا ایمنی دهد
______________________________
صاحب مخزن الادویه می‌نویسد: ذهب مفتح ذال بعربی عقیان و عسجد نیز و بفارسی زر و طلا بترکی آنتون و قزل و بهندی سونا و کنچن نیز نامند.
اختیارات بدیعی
///////////////
طلا یا زَر با نشان شیمیایی Au نام یک عنصر است. طلا فلزی نرم و چگال و شکل‌پذیر به رنگ زرد روشن و براق است که در مجاورت هوا و آب زنگ نمی‌زند و تیره نمی‌شود. از نظر شیمیایی، طلا فلزی واسطه است که در گروه ۱۱ جدول تناوبی جای دارد و یکی از کم واکنش ترین عنصرهای جامد در شرایط استاندارد است. پس می‌توان این فلز را به صورت خالص در طبیعت به صورت دانه‌ای یا تکه‌ای در میان سنگ‌ها، کانی‌های بلوری شده و مواد ته نشینی آبرفتی پیدا کرد. همچنین در میان کانی‌ها به صورت ترکیبی با دیگر عنصرها بویژه تلوریم دیده شده اما فراوان نیست. نماد شیمیایی این عنصر، Au از نام لاتین آن aurum به معنی «درخشش سپیده دم» گرفته شده‌است.[۱]

ارزش طلا به دلیل کمیابی آن، کاربردپذیری آسان، تصفیه راحت، مقاومت در مقابل زنگ زدن و خوردگی، رنگ متمایز، واکنش‌ناپذیری با دیگر عناصر است ویژگی‌هایی که در کمتر فلز دیگری دیده می‌شود. طلا از آغاز تاریخ مکتوب بشر همواره فلزی گران‌بها و محبوب بوده‌است که برای ضرب سکه، ساخت جواهرات و کاربردهای هنری استفاده می‌شده‌است. در گذشته سیاست مالی بسیاری از کشورها بر پایه استاندارد طلا استوار بود یعنی پول هر کشوری معادل مقدار مشخصی از طلا بود. استاندارد طلا از آغاز جنگ جهانی اول در بیشتر کشورهای اروپایی و پس از آن به تدریج در کشورهای دیگر کنار گذاشته شد و سیاست پول بی‌پشتوانه جایگزین آن شد.

طلا علاوه بر کاربرد سرمایه‌ای و استفاده در جواهرات کاربردهای گوناگون دیگری از جمله در دندان‌پزشکی، تولید شیشه‌های رنگی و صنایع الکترونیک دارد و با توجه به رسانایی الکتریکی بالا در سیم‌کشی الکتریکی کاربرد دارد.

بر اساس برآوردها در طول تاریخ بشر تا سال ۲۰۱۲ در مجموع ۱۷۴ هزار تُن طلا استخراج شده‌است.[۲] معادل ۵٫۶ میلیارد اونس تروا و از نظر حجمی معادل ۹۲۶۱ مترمکعب (مکعبی که با اضلاع ۲۱ متری) که بر اساس برآوردها ۵۰٪ آن به صورت جواهرات، ۴۰٪ به صورت شمش‌ها و سکه‌های سرمایه‌گذاری در ذخایر طلای رسمی بانک‌های مرکزی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سرمایه‌های شخصی و حدود ۱۰٪ در بخش صنعت نگهداری می‌شود.[۳]

تولید جهانی طلا در سال ۲۰۱۱ حدود ۲۷۰۰ تن بود که نسبت به ۲۲۶۰ تن سال ۲۰۰۸ افزایش داشته‌است. از دهه ۱۸۸۰ تاکنون بخش بزرگی از تولید طلای دنیا در آفریقای جنوبی انجام شده‌است. در حدود نیمی از کل طلایی که تاکنون استخراج شده از آفریقای جنوبی آمده‌است و از سال ۱۹۰۵ تا ۲۰۰۷ به طور پیوسته همیشه این کشور در صدر فهرست تولید طلا قرار داشت. در سال ۱۹۷۰ این کشور ۱۴۸۰ تن طلا معادل ۷۹٪ کل طلا تولید جهانی را به خود اختصاص بود. سهم آفریقای جنوبی در تولید طلا در سال‌های اخیر به شدت کاهش یافته به طوری‌که چین در سال ۲۰۰۷ با ۲۷۶ تن بزرگترین تولید کننده طلا شد.

هند بزرگترین واردکننده طلا در دهه‌های اخیر بوده‌است که به دلیل تقاضای بالای جواهرات طلا در این کشور است. برآورد می‌شود که ۱۸ هزار تن طلا در خانه‌های هندی‌ها نگهداری می‌شود. هرچند در سال ۲۰۱۳ تقاضای طلا در چین از هند پیشی گرفت. واحد اندازه‌گیری طلا در بازار جهانی اونس تروا معادل ۳۱.۱ گرم است. قیمت طلا در آوریل ۲۰۱۳ معادل ۱۳۰۰ دلار برای هر اونس بوده که معادل حدود ۴۱٬۸۰۰ دلار برای هر کیلوگرم است.

طلا در برابر بیشتر اسیدها پایدار است اما در تیزاب سلطانی (نیترو-هیدروکلریک اسید) حل می‌شود دلیل برگزیدن نام «تیزاب سلطانی» برای توانایی حل کردن طلا است. افزون بر این طلا در محلول‌های آلکالینی سیانور که در معدن کاری کاربرد دارد، و در جیوه با ساخت آلیاژ ملغمه هم حل می‌شود. نیتریک اسید که توان حل کردن نقره و فلزهای پایه را دارد در برابر طلا ناتوان است. این ویژگی نیتریک اسید در آزمون اسید برای شناسایی و تایید طلا به کار می‌آید.

طلا معمولاً به صورت آلیاژ همراه با فلزات دیگر استفاده می‌شود. مس رایج‌ترین فلز برای ساخت آلیاژ طلاست و گاهی از فلزات دیگری مثل نقره، نیکل، و پالادیم هم استفاده می‌شود. درصد طلای موجود در هر مصنوع فلزی به عنوان عیار طلا نامیده می‌شود که معمولاً از واحد ۲۴ یا واحد ۱۰۰۰ بیان می‌شود. مثلاً طلای ۱۸ عیار (۷۵۰) حاوی ۷۵ درصد طلاست و طلای ۹۰۰ شامل ۹۰ درصد طلاست.

محتویات  [نمایش]
ریخت‌شناسی[ویرایش]
طلا شکل کریستالی ویژه‌ای ندارد (اصطلاحاً آمورف یا بی شکل). در طبیعت معمولاً در میان سنگهای آتشفشانی و گاهی در میان رسوبات رودخانه‌ای و دریاچه‌ای یافت می‌شود. در سنگهای آتشفشانی به شکل دندریتی دیده می‌شود و در رسوبات به صورت دانه‌های ریز و درشت. اولین و بارزترین مشخصهٔ طلا، رنگ زرد و برق فلزی آن است. اما در موارد بسیار زیادی ممکن است با طلای ابلهان یا پیریت اشتباه گرفته شود. مهم‌ترین تفاوت در زمان این تشخیص، خاصیت چکش خواری طلا است. در حالی که پیریت با ضربهٔ چکش، خرد می‌شود، طلا در برابر ضربه تنها کمی تغییر شکل می‌دهد. لازم به ذکر است طلا از نظر کریستالوگرافی در رده FCC قرار دارد.

ویژگی‌ها[ویرایش]
طلا شکل‌پذیرترین ماده‌است. یک گرم از این عنصر را می‌توان آن قدر چکش زد تا به اندازهٔ یک ورق با مساحت یک متر مربع پهن شود یا یک اونس را به اندازهٔ ۳۰۰ پا پهن کرد. برگهٔ طلا می‌تواند آن قدر نازک شود تا در پایان شفاف شود در این صورت نور گذرا از آن به رنگ آبی مایل به سبز خواهد بود چون طلا به شدت نور زرد و قرمز را باز می تاباند.[۴] چنین ورقه‌های نیمه شفافی به خوبی پرتوهای فروسرخ را باز می تاباند، این ویژگی در پوشش‌های محافظ در برابر پرتوهای فروسرخ یا پرتوهای گرمایی مانند لباس‌های محافظ در برابر گرما یا در برابر خورشید مانند لباس فضانوردان به کار می‌آید.[۵]

طلا می‌تواند با بسیاری از فلزها آلیاژ شود. این آلیاژها در بدست آوردن سختی و نرمی‌های گوناگون، دمای ذوب مناسب، پدید آوردن رنگ دلخواه و دیگر کاربردهای فلزشناسی مورد نیازند.[۶] طلا رسانای خوب گرما و جریان برق است. از نظر شیمیایی رطوبت هوا و واکنشگرهای ناب خورنده بر آن بی اثرند. به همین دلیل در ساخت سکه و گوهرسازی بسیار مناسب است و البته می‌توانند پوشش مناسب برای دیگر فلزهای واکنش پذیر باشد. دارای میل ترکیبی بسیار پایینی است و در برابر بیشتر اسید و بازها ایستادگی می‌کند. می‌توان گفت طلا عنصری حل نشدنی است هرچند که در تیزاب سلطانی می‌توان آن را حل کرد.

اکسیدهای معمول طلا عبارتند از طلای یک و سه بار مثبت یا طلا(I) و طلا(III). یون‌های طلا در محلول به آسانی کاهیده می‌شوند در صورت افزودن هر فلز دیگری در نقش عامل کاهش، می‌بینیم که فلز افزوده اکسید و حل می‌شود در مقابل فلز جامد طلا در ظرف ته نشین می‌شود.

طلای پالودهٔ باکیفیت، بی بو، بی مزه و پایدار در برابر خوردگی است.[۷] طلا چگالی بالایی دارد، یک مترمکعب از آن ۱۹٬۳۰۰ kg وزن دارد. برای مقایسه: چگالی سرب 11,340 kg/m۳ و چگالی سنگین ترین عنصر یعنی اسمیم 22,610 kg/m۳ است.

رنگ[ویرایش]

رنگ‌های گوناگون آلیاژهای Ag-Au-Cu
هنگامی که بیشتر فلزهای پالوده (خالص) به رنگ خاکستری، نقره‌ای یا سفید اند، طلا به رنگ زرد است. این رنگ نشان می‌دهد که چقدر الکترون‌های تراز پیوند (والانس) آزادند و در شمار انبوه به این سو و آن سو می‌روند (پلاسمون). بسامد این جابجایی‌ها در بیشتر فلزها در اندازهٔ بازهٔ فرابنفش است اما برای طلا در بازهٔ نور دیدنی (مرئی) می‌افتد. این به دلیل اثرهای نسبیتی-کوانتومی در ابر الکترونی پیرامون اتم طلا است.[۸][۹]

آلیاژهای رنگی طلا مانند طلای قرمز را می‌توان با افزودن اندکی مس و نقره بدست آورد. مثلث کناری رنگ‌های گوناگون آلیاژهای نقره-طلا-مس را نشان می‌دهد. آلیاژهای دیگر طلا مانند نیکل و پالادیم هم در گوهرسازی تجاری مهم اند چون با کمک آن‌ها به آلیاژ طلای سفید دست می‌یابیم. افزودنی‌های دیگر مانند منگنز، آلومینیم، آهن، ایندیم و... می‌توانند رنگ‌های دیگری از طلا بدست آوردند که چندان معمول نیست و کاربردهای دیگری دارد.[۶]

ایزوتوپ[ویرایش]
تنها ایزوتوپ پایدار و طبیعی طلا ۱۹۷Au است. بیش از این، طلا دارای ۳۶ ایزوتوپ پرتوزا است که همگی به صورت آزمایشگاهی پدید می‌آیند و در بازهٔ جرم اتمی ۱۶۹ تا ۲۰۵ جای دارند. پایدارترین آن‌ها ۱۹۵Au است که نیمه‌عمر ۱۸۶٫۱ روزی دارد. از همه ناپایدارتر ۱۷۱Au است که پروتون می تاباند و نیمه‌عمرش 30 µs است. بیشتر ایزوتوپ‌های پرتوزای طلا که جرم اتمی زیر ۱۹۷ دارند در اثر واپاشی آلفا، β+ و پروتون از میان می‌روند. ۱۹۵Au که با جذب الکترون از میان می‌رود و ۱۹۶Au که بیشتر با جذب الکترون (۹۳٪) و کمتر با واپاشی β- از میان می‌رود (۷٪)[۱۰]، تنها استثناهای این پدیده‌اند. همهٔ ایزوتوپ‌های پرتوزای طلا با جرم اتمی بالاتر از ۱۹۷ با واپاشی β- از میان می‌روند.[۱۱]

دست کم ۳۲ هستهٔ همپار شناخته شده‌است که جرم اتمی در بازهٔ ۱۷۰ تا ۲۰۰ داشته‌اند. در میان این بازه تنها ۱۷۸Au, ۱۸۰Au, ۱۸۱Au, ۱۸۲Au, and ۱۸۸Au همپار ندارند. پایدارترین همپار طلا ۱۹۸m۲Au با نیمه عمر ۲٫۲۷ روز و ناپایدارترین ۱۷۷m۲Au با نیمه عمر ۷ ns است. ۱۸۴m۱Au با سه واپاشی β+، گذار ایزومری (تابش گاما) و واپاشی آلفا رو به نابودی می‌گذارد. هیچکدام دیگر از همپار یا ایزوتوپ‌های طلا از سه راه واپاشی نابود نمی‌شوند.[۱۱]

کاربرد[ویرایش]
گوهرسازی[ویرایش]
نوشتار اصلی: جواهر
به دلیل نرمی بالای طلای خالص (عیار ۲۴) آن را با فلزهای دیگر آلیاژ می‌کنند تا استحکام، شکل‌پذیری و خواص دیگر آن بهبود یابد. مس رایجترین فلز در آلیاژهای طلاست و باعث قرمزتر شدن رنگ آلیاژ می‌شود. میزان طلای موجود در هر آلیاژ از واحد ۲۴ یا واحد ۱۰۰۰ بیان می‌شود. طلای ۱۸ عیار به معنی ۱۸ واحد طلا و ۶ واحد فلز دیگر و طلای ۹۰۰ به معنی ۹۰۰ واحد طلا و ۱۰۰ واحد فلز دیگر است.[۱۲]

طلای با عیار ۱۸ که دارای ۲۵٪ مس باشد در طلاسازی سنتی و باستانی روسیه دیده شده‌است. این طلا که قرمز رنگ است برای عموم مردم کاربرد ندارد. طلای ۱۴ با آلیاژ طلا-مس رنگی همانند برخی آلیاژهای برنز دارد که از هر دوی آن‌ها در ساخت نشان پلیس استفاده می‌شود. از آمیختن طلا با آهن به طلای آبی و از طلا با آلومینیم به طلای بنفش می‌رسیم. این رنگ‌های طلا مگر در کارهای بسیار ویژهٔ گوهرسازی، کاربرد چندانی ندارند. طلای آبی تُرد است و به سختی می‌توان با آن کار کرد.[۱۲]


زیباسازی ابزار چوبی با دادن رنگ‌های گوناگون به طلا
طلای ۱۸ و ۱۴ که تنها از آلیاژ طلا-نقره ساخته شده باشند رنگ زرد مایل به سبز دارند و با نام طلای سبز شناخته می‌شوند. طلای سفید از آمیختن طلا با فلزهای سفیدرنگ مثل نقره، پالادیم یا نیکل بدست می‌آید. البته رنگ درخشان طلای سفید رنگ واقعی آن نیست بلکه به دلیل روکش رودیم (فلزی از گروه پلاتین) است که بر روی آن کشیده می‌شود. از انواع رایج طلای سفید، طلای ۱۸ عیار دارای ۱۷٫۳٪ نیکل، ۵٫۵٪ روی و ۲٫۲٪ مس است که به رنگ نقره دیده می‌شود.[۱۲]

با توجه به قیمت بالای پالادیم (معمولاً یک‌سوم تا نصف قیمت طلا) آلیاژهای پالادیم از آلیاژهای نیکل طلای سفید گران‌بهاتر هستند. طلای سفید با عیار بالا نسبت به نقره و نقرهٔ استرلینگ، در برابر خوردگی پایداری بسیار بیشتری دارد. پیشهٔ ویژه‌ای در ژاپن وجود دارد که در آن تلاش می‌شود به صورت لایه لایه رنگ‌های گوناگون به طلا دهند با کمک آن ابزارهای چیدمان چوبی را زیبا کنند. در سمت چپ یک نمونه از این رنگ آمیزی‌های لایه لایه با طلا را می‌توانید ببینید.

پزشکی[ویرایش]
برپایهٔ نشانه‌های بجای مانده، طلا کهن ترین داروی دوران باستان بوده‌است (در یکی از منابع مربوط به پزشکان شمن[۱۳]) همچنین دیوسکوریدس هم آن را می شناخته‌است.[۱۴][۱۵] در قرون وسطی باور بر این بود که طلا برای سلامتی مفید است و نمی‌شود ماده‌ای به این زیبایی و کمیابی به بدن آسیب برساند. امروزه هم برخی علوم خفیه و پزشکی جایگزین بر این باورند که طلا توان درمان دارد.[۱۶] «طلا کردن» در لغتنامه دهخدا اینگونه تعریف شده است. «به اصطلاح اطبا آنچه بر اندام مالند رقیق آن را طلا و غلیظ آن را ضماد گویند و شعرا مطلق بر مالیدن و اندودن اطلاق کنند.»[۱۷] برخی از نمک‌های طلا ویژگی ضد التهابی دارند و در داروسازی و درمان ورم مفاصل و بیماری‌های مانند آن کاربرد دارند. داروهای تزریقی که پایهٔ طلا دارند کمک می‌کنند تا درد و ورم روماتیسم مفصلی و سل بهبود یابد.[۱۸] تنها نمک‌ها و ایزوتوپ‌های پرتوزای طلا ارزش دارویی دارند و فلز خالص طلا برای بدن کاری نمی‌کند.

آلیاژهای طلا در دندان‌پزشکی بازسازی بویژه در پر کردن دندان و روکش همیشگی دندان (بجای یک دندان واقعی) کاربرد دارد. نرمی آلیاژهای طلا کمک می‌کند تا رویهٔ بالایی دندان آسیای پرشده با دندان بالا سری خود بیشتر هماهنگ شود و در مجموع نسبت به دیگر مواد پرکننده نتیجهٔ بهتری بدست آید. در برخی فرهنگ‌ها، دندان‌های پیشین را روکش طلا می‌کنند و این کار را می‌پسندند و برخی آن را نادرست می‌دانند.

طلای-۱۹۸ با نیمه‌عمر ۲٫۷ روز در درمان برخی گونه‌های سرطان و بیماری‌های دیگر با کمک پزشکی هسته‌ای به کار می‌آید.[۱۹][۲۰]

خوردنی و نوشیدنی[ویرایش]
طلا به صورت یک افزودنی با شمارهٔ E175 می‌تواند به خوراکی‌ها افزوده شود.[۲۱]
برگ طلا به صورت گَرد یا پوسته پوسته در پخت یا برای زیبایی روی برخی خوراکی‌های رده بالا و نوشیدنی افراد برجسته و ویژه بکار می‌رود.[۲۲] همچنین در قرون وسطی شاهان و افراد برجسته برای نشان دادن میزان برخورداری میزبان و یا با این باور که چیزی چنین ارزشمند و کمیاب باید برای سلامتی مفید باشد، در نوشیدنی‌ها یا خوراکی‌ها از گَرد یا پوسته‌های طلا استفاده می‌کردند.
Danziger Goldwasser به آلمانی یعنی آب طلای Danziger، یا Goldwasser به معنی آب طلا، نام یک نوشیدنی گیاهی سنتی آلمانی (لیکور) است[۲۳] که امروزه در گدانسک، لهستان، شواباخ و آلمان تولید می‌شود و دارای اندکی برگ طلا است. همچنین نوشیدنی‌های کوکتل دارای برگ طلا هم در دسترس است که نزدیک به ۱۰۰۰ دلار قیمت دارند.[۲۴] یادآوری می‌شود که فلز طلا در ساختار شیمیایی بدن جایی ندارد، هیچ ارزش خوراکی یا مزه‌ای هم ندارد و اصولاً بدن متوجه ورود آن نمی‌شود.[۲۵]
صنعت[ویرایش]

یک نمونه عکس قرمز-قهوه‌ای مربوط به سال ۱۸۹۵، انگلستان

بزرگترین شمش طلای جهان به جرم ۲۵۰ کیلوگرم در موزهٔ توی ژاپن.

یک تکه طلا به قطر ۵ میلی متر را می‌توان آن قدر پهن و نازک کرد تا صفحه‌ای به مساحت نیم مترمربع بسازد. موزهٔ توی، ژاپن
طلا را می‌توان ریسید و آن را نخ کرد و در گل‌دوزی بکار برد.
طلا می‌تواند رنگ قرمز پررنگ و شدیدی را پدید آورد برای همین به عنوان عامل رنگی در ساخت شیشه‌های یاقوتی از آن بهره برده می‌شود.
چون طلا یک بازتابندهٔ خوب پرتوهای الکترومغناطیسی مانند فروسرخ، نور دیدنی و موج‌های رادیویی است. به عنوان پوشش محافظ بسیاری ماهواره‌ها به کار می‌آید. همچنین در صفحه‌های محافظ فروسرخ در لباس‌های مقاوم در برابر گرما، کلاه لباس‌های فضانوردی و در هواپیماهای جنگ الکترونیک مورد نیاز است.
در عکاسی برای جابجایی رنگ‌های چاپ سیاه-سفید نقره برمید، به تُن‌های قهوه‌ای یا آبی و یا برای افزایش پایداری آن، طلا بکار برده می‌شود. کاربرد طلا در چاپ‌های قرمز-قهوه‌ای برای پدید آوردن رنگ قرمز است. شرکت کوداک چندین فرمول برای رنگدانه‌های گوناگون طلا (کلرید طلا) منتشر کرده‌است.[۲۶]
از طلا به عنوان یک عامل بازتابنده در لایهٔ رویی سی‌دی‌های با عمر بلند طلایی استفاده می‌شود.
گاهی در خودروسازی هم از طلا استفاده می‌شود. برای نمونه در مدل اف۱ مک لارن، طلا برای موتور، کارکرد سپرگرمایی دارد. برای همین درون موتور از برگه‌های نازک طلا استفاده می‌شود.[۲۷]
طلا را می‌توان بسیار نازک کرد تا حدی که شفاف شود و نور از آن بگذرد. این ویژگی طلا برای یخ زدایی شیشهٔ اتاقک خلبان برخی هواپیماها بکار می‌آید. به این ترتیب که جریان برق از این لایهٔ نازک طلا می‌گذرد و به دلیل مقاومت طلا، گرما تولید می‌شود. این گرما برای پیشگیری از یخ زدگی شیشه کافی است.[۲۸]
در گوهرسازی از لحیم طلا برای پیوند یک سنگ قیمتی به طلا بهره برده می‌شود. در این فرایند باید اندازهٔ قیراط گوهر، رنگ طلا و فرمول آلیاژ طلا با هم متناسب باشد. لحیم طلا دارای سه ردهٔ آسان، معمولی و سخت است.
الکترونیک[ویرایش]
شمار الکترون‌های آزاد در فلز طلا، ۵٫۹۰×۱۰۲۲ cm−۳ است. طلا رسانای خوب جریان برق است که در جاهایی که با انرژی بالا روبروییم کاربرد دارد. در میان عنصرها تنها نقره و مس دارای رسانایی در یکای حجم بالاتر از طلایند اما طلا به دلیل پایداری اش در برابر خوردگی نسبت به این دو عنصر برتری دارد. برای نمونه می‌توان از سیم کشی پروژهٔ منهتن نام برد.

طلا در برابر حملهٔ مواد کلری آسیب پذیر است اما پایداری بالای آن در برابر اکسیدشدگی و خوردگی در محیط غیرکلری و اسیدهای غیرکلری باعث کاربرد صنعتی گستردهٔ این عنصر شده‌است. طلا در اتصالات برقی مانند کابل یواس‌بی صدا و تصویر به صورت یک لایهٔ پوششی نازک بکار می‌رود. البته کاربرد طلا در این زمینه در مقایسه با فلزهای جایگزین مانند قلع بسیار مورد بحث است. برخی از حرفه‌ای‌های صنعت صدا و تصویر بر این باورند که کاربرد طلا در اتصالات برای بسیاری از کاربران ضروری نیست و این کار تنها برای بازاریابی انجام می‌شود. به هر حال در اتصال‌های برقی کشویی و یا در کلیدهایی که محیط بسیار نمور یا خورنده‌است یا در کاربردهایی که از دست رفتن ارتباط هزینهٔ زیادی به بار می‌آورد مانند فضاپیماها، موتور هواپیمای جت، ابزارهای مخابراتی و یا برخی رایانه‌ها از طلا به فراوانی بهره برده می‌شود.[۲۹] همچنین شکل‌پذیری بالای این عنصر، سمی نبودن، رسانایی بالای آن در برگزیدنش موثر است.[۳۰] در پیوند بخش‌های گوناگون ابزارهای نیمه رسانا هم طلا به کار می‌رود.

شیمی تجاری[ویرایش]
استخراج طلا[ویرایش]
با توجه به غلظت بسیار پایین طلا در بیشتر معادن، استخراج این فلز معمولاً در ذخایر بزرگی که به راحتی قابل معدن‌کاری هستند، مقرون به صرفه است. به طور کلی سنگ‌هایی که نیم میلیگرم در هر کیلوگرم (یک قسمت در هر دو میلیون قسمت) طلا داشته باشند می‌توانند برای استخراج اقتصادی باشند. بیشتر معادن روباز سنگ‌هایی با غلظت طلای یک تا پنج میلی‌گرم/کیلوگرم دارند اما در معادن زیرزمینی غلظت طلا حداقل ۳ میلی‌گرم/کیلوگرم است. میانگین هزینه‌های نقدی استخراج طلا در سال ۲۰۰۷ برای هر اونس تروا ۳۱۷ دلار و میانگین مجموع هزینه‌ها ۴۰۱ دلار بوده‌است. البته این هزینه‌های در معادن مختلف بسیار متغیر است. در حالی‌که میانگین قیمت طلا در همین سال ۶۰۳ دلار و کل تولید طلا نیز ۲۴۷۱ تن بود.[۳۱]

مصرف[ویرایش]
۵۰٪ طلای تولیدی در جهان در گوهرسازی، ۴۰٪ در سرمایه‌گذاری و ۱۰٪ در صنعت کاربرد دارد.

بیشتر طلای بکار رفته در کالاهای هنری، گوهرسازی و... بازیافت می‌شود و در یک چرخه قرار می‌گیرد اما بخشی از طلای بکار رفته در فضاپیماها و ابزارهای الکترونیک هرگز بازیافت نمی‌شود. طلای بکار رفته در این بخش در قالب برگ‌های بسیار نازک و سیم‌های بسیار باریک است برای همین این بخش درصد کوچکی از کل مجموعه را از آن خود می‌کند. حقیقت این است که مقدار طلا در جهان تقریباً ثابت است تنها دارندگان آن جابجا می‌شود.[۳۲] برآورد می‌شود که ۸۵٪ طلایی که تا به حال از معدن‌ها بدست آمده هنوز در دسترس است و در بخش‌های بازیافت شدنی در جریان است و ۱۵٪ آن در کاربردهای صنعتی برگشت ناپذیر برای همیشه از چرخه بیرون رفته‌است.[۳۳]

هند به تنهایی بزرگترین مصرف کننده طلا در جهان است. هندی‌ها ۲۵ درصد طلای جهان را می‌خرند.[۳۴] چیزی نزدیک به سالی ۸۰۰ تُن و البته بیشتر آن را هم در گوهرسازی بکار می‌برند. همچنین هند بزرگترین واردکنندهٔ طلا نیز هست. برای نمونه در سال ۲۰۰۸ هندی‌ها نزدیک به ۴۰۰ تن طلا وارد کردند.[۳۵] خانواده‌های هندی نزدیک به ۱۸،۰۰۰ تن طلا پیش خود دارند که ۱۱٪ سرمایهٔ همگانی را از آن خود کرده و ارزشی برابر با ۹۵۰ میلیارد دلار دارد.[۳۶]

طلای بکار رفته در گوهرسازی در هر کشور (به تُن)[۳۷]
کشور      ۲۰۱۰     ۲۰۰۹     تغییر ٪
 هند        ۷۴۵٫۷۰  ۴۴۲٫۳۷  +۶۹
چین کبیر (جمهوری خلق چین، هنگ کنگ، ماکائو و تایوان)        ۴۲۸٫۰۰  ۳۷۶٫۹۶  +۱۴
 ایالات متحده آمریکا  ۱۲۸٫۶۱  ۱۵۰٫۲۸  −۱۴
 ترکیه      ۷۴٫۰۷    ۷۵٫۱۶    −۱
 عربستان سعودی      ۷۲٫۹۵    ۷۷٫۷۵    −۶
 روسیه    ۶۷٫۵۰    ۶۰٫۱۲    +۱۲
 امارات متحده عربی  ۶۳٫۳۷    ۶۷٫۶۰    −۶
 مصر      ۵۳٫۴۳    ۵۶٫۶۸    −۶
 اندونزی   ۳۲٫۷۵    ۴۱٫۰۰    −۲۰
 بریتانیا    ۲۷٫۳۵    ۳۱٫۷۵    −۱۴
دیگر کشورهای پیرامون خلیج فارس          ۲۱٫۹۷    ۲۴٫۱۰    −۱۰
 ژاپن      ۱۸٫۵۰    ۲۱٫۸۵    −۱۵
 کره جنوبی            ۱۵٫۸۷    ۱۸٫۸۳    −۱۶
 ویتنام      ۱۴٫۳۶    ۱۵٫۰۸    −۵
 تایلند      ۶٫۲۸      ۷٫۳۳      −۱۴
کل         ۱۸۰۵٫۶۰ ۱۵۰۸٫۷۰ +۲۰
دیگر کشورها          ۲۵۴٫۰    ۲۵۱٫۶    +۱
روی هم رفته در جهان            ۲۰۵۹٫۶  ۱۷۶۰٫۳  +۱۷
هجوم برای طلا[ویرایش]
نزدیک به نیمی از طلای دنیا نزد دولتها بصورت شمش (قطعه‌های طلا) نگه داری می‌شود. طلا همیشه ارزش خود را حفظ کرده‌است. از سال ۱۸۴۰ تا ۱۹۰۰ میلادی، هزاران نفر طی جریانی که به هجوم برای طلا یا تب طلا معروف شد، در کالیفرنیا، کلرادو، یوکون در کانادا، آفریقای جنوبی و استرالیاو از همه مهمتر جزایر هاوایی بخت خویش را برای دستیابی به طلا آزمودند.

آلودگی[ویرایش]
تولید طلا با آلودگی‌هایی همراه‌است.[۳۸] سنگ معدن این عنصر علاوه بر طلا گاهی با سیانید سدیم یا جیوه هم همراه‌است. سیانید ماده‌ای به شدت زهرآگین است که اندکی از آن می‌تواند به آسانی هر جانوری را از پای درآورد. بخشی از سیانید همراه با طلا چه در کشورهای پیشرفته و چه در کشورهای در حال توسعه به بیرون نشت کرده[۳۹] و از راه رودخانه‌ها باعث آلودگی و مرگ آبزیان شده‌است. زیست شناسان این رویدادها را فاجعه‌های گستردهٔ زیست محیطی دانسته‌اند.[۴۰][۴۱] هنگامی که از جیوه برای تولید طلا استفاده می‌شود، مقدارهای بسیار اندک ترکیبات جیوه هم می‌تواند وارد آب و آلودگی گستردهٔ آن شود. جیوه بدین وسیله و از راه خوراک‌های دریایی و ماهی‌ها به صورت متیل جیوه وارد چرخهٔ خوراک انسان می‌شود. مسمومیت جیوه باعث از کار افتادگی یا پایین آمدن کارایی بدون درمان مغز انسان می‌شود.

سی تُن سنگ معدن، زباله می‌شود تایک حلقهٔ انگشتر بدست آید.[۴۲] زباله‌های سنگ معدن طلا منبع بسیاری از عنصرهای سنگین مانند کادمیم، سرب، روی، مس، آرسنیک، سلنیم و جیوه‌است. اگر این عنصرها غلظت بیش از یک ppm در آب داشته باشند، آن آب برای خوراک انسان مناسب نخواهد بود. زباله‌های سنگ معدن طلا را به عنوان زباله‌های بلندمدت خطرناک در کنار ضایعات هسته‌ای در نظر می‌گیرند.[۴۲]

همچنین صنعت بیرون کشیدن طلا از سنگ معدن آن، بسیار انرژی بر است (۲۵ کیلووات ساعت برق برای یک گرم طلای تولیدی).[۴۳]

طلای آب شده[ویرایش]
طلای آب شده یا به اختصار آبشده یک اصطلاح دربازار طلاست و منظور از آن طلاهای بازگشتی مردم که جهت تولید مجدد ذوب می‌شوند را میگویند. شکل آن بصورت غیر منظم و عیار آن مختلف است و با ارسال آن به ری گیری مشخص میگردد. معیار قیمت گذاری طلا با عیار های مختلف در بازار ایران بر اساس طلای آب شده ی ۱۷ عیار ( یا طلای ۷۰۵ ) میباشد . چیزی که مرسوم است از اصطلاح آبشده در برابر سایر متفرقات طلا از قبیل النگو ، انگشتر و سایر میباشد که بدلیل تفاوت اجرت و عیار هیچ یک معیار پایه ای برای بازار طلا نیستند. در ایران بر خلاف بازار طلای جهانی که قالب ۳۱.۱۰۳ گرمی از طلای خالص ۲۴ عیار معیار قمیت دهی مشتقات طلا هستند ، تنها واحد گرمی طلای آب شده معیار میباشد. بر خلاف اصطلاح آب شده برای قیمت سنجی سایر متعلقات طلا ، فرایند تبدیل طلای مستعمل به شمش تمیز را آب کردن مینامند .
///////
به عربی
الذهب هو فلز ثمين جداً وعنصر كيميائي يرمز له بالرمز Au وعدده الذري 79 في الجدول الدوري. ويسمى بحالته الطبيعية قبل الضرب ب التبر. وهو لين ولامع أصفر اللون، استخدم كوحدة نقد عند العديد من الشعوب والحضارات والدول، كما أنه يستخدم في صناعة الحلي والجواهر. يتواجد في الطبيعة على هيئة حبيبات داخل الصخور وفي قيعان الأنهار، أو على شكل عروق في باطن الأرض، وغالباً ما يوجد الذهب مع معادن أخرى كالنحاس والرصاص، واكتشفت أكبر كتلة من الذهب في أستراليا عام 1896 م وكان وزنه 2.280 أونصة، ويمتاز الذهب بقلة التأكل والنعومة كما أنه من أكثر العناصر الكيميائية كثافة.
و قد تواجد الذهب بكثرة عند الفراعنة فكانوا يصنعون منه توابيت ملوكهم وعرباتهم كما أنهم صنعوا منه قناعاً من أجمل الأقنعة التي عرفتها البشرية فكان مصنوعا من الذهب النقي للفرعون توت عنخ أمون.
و يشكل الذهب قاعدة نقدية مستخدمة من قبل صندوق النقد الدولي (IMF) وبنك التسويات الدولي (BIS) كما أن للذهب استعمالات أخرى فهو يستعمل في طب الأسنان والإلكترونيات.
//////////////
به ترکی:
قیزیل یا آلتین کیمیائی ماده نیشانی Au فلز و یوموشاق سیخلی و ایریلن بیر ماده کی آچیق ساری و پارلاق اولور سو وهاوا قاباغیندا پاسلانیر و قارالیر.کئچید متال قوروسوندا و 11 اینجی قورودا, ماده لر ایچره قاریشماسی آز اولور و ایستاندارد اولور.دوغال قیزیل معدنده اولا بیلرکی تیکه لری و دنه لری معدن ایچره تاپیلار.داشلار آراسیندا و سولار تکینده وسوگئدر توپراقدا اولار.معدنده تلوریوم ائیله قاریشیق اولار امما چوخ اولماز اونون آدی  aurum سحر ایشیقی آدیندان گلیب [۱]

قیزیل باهالی اولماسی پاسلانماقی آز اولماق و ایرلماق و اسان صاف اولماسینا و ایشیقلی وپارلاق اولماسینا باغلیدی.اسکی تاریخدن باهالی بیر ماده اولور و سیککه و جواهیر دوزتماقدا ایشلئنیردی چوخلو اولکه لر ایقتصادی ایشلرین قیزیل اوسته گوروردی.و ملی و رسمی پول اولوردی.امما سوندا قیزیل سیز پول اونون یئرین آلدی.

قیزیل اسکی تاریخدن دیش ایشلرینده و جواهیر و بزک ایشلرینده اولوردی و الکترونیک و بویاقدا و الکتریک آخیمی آپاران ماده بعضی سیم چکمه ده اولور.ایلیشتریم والکتورنیکده ایشلئنیر.

2012 اینجی ایلجا چیخان و اله گلن قیزیل اولچولوب کی 174 مین تون قیزیل اولور [۲]کی 506 میلیارد اونس تروا و حجمی 9261 کوب متیر کی 21 متیر ان بؤیدا کوب اولور.اونون یوزه 50سی جواهیر اولوب و یوزه 40ی شیمش و سیککه و قیزیل ساخلانتیسی مرکزی بانکلاردا و مالی صاندیقلاردا و کیمسه لیق ایشلرده . ی.زه 10ی صنعت ایشلرینده ایشلنیب.[۳]

2011 اینجی ایلده تاپیلان قیزیل 2700 تون اولوردی کی 2260 تون 2008 اینجی ایلدن چوخالمیشدی و 1880 ایللرینده چوخلو قیزیل گونی آفریقاده اله گلیب.دونیا قیزیل دوزتمه سینین یاریسی گونی افریقاده اولوبو 1905 دن 2007 جا بو اولکه باش قیزیل اله گتیرن اولکه اولور.1970 ده بو اولکه 1480 تون قیزیل کی دونیاده یوزه 79 اولور اله گتیردی امما ایندی گونی آفریقا قیزیلی آزالیب.چین 2007 ده 276 تون قیزیل اله گتیرماقدا ان بؤیوک قیزیل اولکه سی اولوب.

هین ان چوخ قیزیل آلان اولکه دی کی بو اولکه ده جواهیر چوخ ایستکلی اولور.بئیله بیلینیر 18 مین تون قیزیل هنید ائولیرنده ساخلانیر.2013 ده چین قیزیل آلماسی هیند اولکه سیندن قاباق اولدو .دونیاده قیزیل اولچوسو اونس تروا کی 31.1گیرم اولور اولور.قیزیل ساتیمی 2013 ده 1300 دولار هر اونس دا اولوردی کی 41.800دولار هر کیلوگیرمی اولور.

قیزیل چوخلو اسیدلرده قالارلی اولور امما نیترو هیدورلیک اسید یا سولطانی اریدن اونی اریدر کی قیزیل آلکالین و سیانور دا اولور و جیوه و آلیاژ دوزتماقدا ملغمه اریر .نیتریک اسید گوموشو و باش فلزلری اریدر قیزیلی اریده بیلمئز اونا گوره قیزیل تانیماق بو ماده ده اولور.

قیزیل چوخلو آیری فلزلرینن آلیاژ اولارکی بوروش یا پاخیر و گوموش و نیکل و پالادیوم اولار .اونون چوخلوقو عیار اولار کی 24 یا 18 یا مین دئیلر.18 عیار قیزیل 750 کی 75 یوزده قیزیلدی و 900قیزیل یوزه 90 قیزیلدی.
////////////
به کردی مرکزی*، زیر:
زێڕ یا ئاڵتون (بە ئینگلیزی: Gold) یەکێکە لە توخمە کیمیاییەکان، ھێماکەی (Au) و گەردیلەی ژمارە (٧٩)یە.
* کردی مرکزی یا کرمانجی میانی (به کردی: کوردیی ناوەندی، Kurdîya Nawendî) یکی از گویش‌های کردی است که به اشتباه سورانی گفته می‌شود. ویکی
//////////////
به عبری:
זהב הוא יסוד כימי מתכתי מסדרת מתכות המעבר שסמלו הכימי Au ומספרו האטומי 79. זהב לא נוטה להיקשר כימית ליסודות אחרים ולכן ניתן למצוא אותו בטבע בצורתו הטהורה. נוסף על יצירת תכשיטים הוא משמש רבות גם בטכנולוגיה ותעשייה בזכות מוליכותו החשמלית הגבוהה ועמידותו בפני קורוזיה. בתכשיטים ובסגסוגות ריכוז הזהב נמדד בקרט, ואילו לצורכי מסחר משקל הזהב נמדד באונקיות מסוג טרוי, יחידת מידה ייחודית למתכות יקרות, שמשקלה 31.1034768 גרם.
/////////////
به کشمیری
سۄن چھُ اکھ دھات.
یہٕ چھُہ ونۍ نامکمل مضمون۔ تۄہِیہٕ ہٮ۪کِو اَتھ اضافہٕ کٔرتھۍ مزید بہتر بنٲتھۍ۔
//////////////
به پنجابی سونا:
سونا اک پعاری، نرم، لشکدی تے پیلی دھات اے۔ انسان اینوں ہزاراں وریاں توں گینیاں، نمیش تے پیسے لئی ورت ریا اے۔ ایہ گھٹ لبدی اے تے ایدا ورتن دوجیاں گھٹ لبن والیں دھاتاں توں اسان اے۔ اے بوت مینگی دھات اے تے اینوں انسانی تریخ چ بوہت اہمیت ملی ہوئی اے۔
//////
به اردو سونا:
سونا (Gold) ایک عنصر اور دھات کا نام ہے۔ جو اپنی خصوصیات کی وجہ سے انتہائی مہنگا ہے۔ اسکا ایٹمی نمبر 79 ہے۔ قیمتی دھات ہونے کی وجہ سے یہ صدیوں سے روپے پیسے کے بدل کے طور پر استعمال ہوتی رہی ہے۔ یہ دولت کی علامت ہے، اسکے سکے بنائے جاتے ہیں، زیورات میں استعمال ہوتی ہے، یہ چٹانوں میں ذروں یا پتھروں جیسی شکل میں ملتی ہے، یہ نرم چمکدار اور پیلے رنگ کی دھات ہے جسے کسی بھی شکل میں ڈھالا جاسکتا ہے۔
به کردی زر
Zêr (bi latînî: Aurum) metalek û elementek e.
////////////
به باشقیری
Алтын (Aurum ,Au) — химик элементтарҙың периодик таблицаһында атом һаны буйынса 79-сы элемент.

1) химик элемент (Au); 2) алтын һәм ҡушылмаларҙан — көмөш, баҡыр һ.б. торған минерал. 40-лап минерал билдәле. Алтын асыҡ һары, тоноҡ һары, ҡыҙғылт-һары, йәшкелт төҫтә. Бөртөктәр, тәңкә, тоташ массалар һ.б. хасил итә. Ҡатылығы 2-3, тығыҙлыгы 15,6-18,3 г/см3. Азот һәм тоҙ кислотаһы ҡатнашмаһында, шулай уҡ цианид кислотаһында эрей. Туҙан һамаҡ (5-50 мкм), ваҡ (0,05-2 мм) һәм эре (2 миллиметрҙан артығырак, шул иҫәптән самородок) төрҙәре бар. Төп сығанаҡтарҙа (кварцлы, полиметаллы, комплекслы һ.б.) һәм сәселмәләрҙә осорай.

Төп рудаларҙа алтындың күләме 1-50 г/т һәм артығыраҡ, сәселмәләрҙә 0,05-2 г/м3 һәм артығыраҡ. 2006 йылда донъя күләмендәге запасы 87,1 мең т самаһы, табыш (т/йыл) — 2500, шул иҫәптән ЮАР-ҙа — 279, АҠШ-та — 257, РФ-да — 173).
/////////////
به ترکی آذری:
Qızıl (Au) – təbiətdə saf şəkildə rast gəlinən metal. Kimyəvi elementlərdən biridir (element, kimyəvi yollarla daha bəsit cisimlərə parçalanmayan bir cisim). Kimyəvi elementlərin dövri cədvəlində 79-cu element.
////////////

Qızıl (Au) – təbiətdə saf şəkildə rast gəlinən metal. Kimyəvi elementlərdən biridir (element, kimyəvi yollarla daha bəsit cisimlərə parçalanmayan bir cisim). Kimyəvi elementlərin dövri cədvəlində 79-cu element.
/////////////
به ترکمنی:
ئالتۇن بىرخىل ھەمىيلىك ئېلىمىنت ئاتوم نومۇرى 79 ئۇ بىرخىل ئېغىر مېتال ئىلگىرى پۇل قىلىپ ئىشلىتىلگەن، سودىدا ناھايىتى قىممەتلىك ھېسابلىناتتى، زىننەت بۇيۇمى قىلپ ئىشلىتىلگەن. تارىخنىڭ بەلگىسى بوپقالغان.
/////////////
به ترکی استانبولی آلتین :

Altın, kimyada Au (Latince Aurum dan (ışıldayan-parlayan)) sembolü ile gösterilen yumuşak, parlak sarı renkte kimyasal bir element. Altının parlak sarı rengi, asitlere karşı dayanıklılığı, doğada serbest halde bulunabilmesi ve kolay işlenebilmesi gibi özellikleri, insanların ilkçağlardan beri ilgisini çekmiştir.

Altın, parlak sarı rengi ve ışıltısıyla göz alan çok ağır bir metaldir. Üstelik kolay kolay tepkimeye girmeyen çok kararlı bir element olduğu için havadan ve sudan etkilenmez. Bu yüzden hiçbir zaman paslanmaz, kararmaz ve donuklaşmaz. Bir başka özelliği de saf haldeyken çok yumuşak olmasıdır; bu nedenle kolayca dövülerek biçimlendirilebilir. Altın bütün bu özellikleriyle tarih boyunca en kıymetli metallerden sayılmıştır.
به انگلیسی:
Gold is a chemical element with symbol Au (from Latin: aurum) and atomic number 79. In its purest form, it is a bright, slightly reddish yellow, dense, soft, malleable and ductile metal. Chemically, gold is a transition metal and a group 11 element. It is one of the least reactive chemical elements, and is solid under standard conditions. The metal therefore occurs often in free elemental (native) form, as nuggets or grains, in rocks, in veins and in alluvial deposits. It occurs in a solid solution series with the native element silver (as electrum) and also naturally alloyed with copper and palladium. Less commonly, it occurs in minerals as gold compounds, often with tellurium (gold tellurides).

Gold's atomic number of 79 makes it one of the higher atomic number elements that occur naturally in the universe. It is thought to have been produced in supernova nucleosynthesis from the collision of two neutron stars[4] and to have been present in the dust from which the Solar System formed. Because the Earth was molten when it was just formed, almost all of the gold present in the early Earth probably sank into the planetary core. Therefore, most of the gold that is present today in the Earth's crust and mantle is thought to have been delivered to Earth later, by asteroid impacts during the late heavy bombardment, about 4 billion years ago.

Gold resists attacks by individual acids, but it can be dissolved by aqua regia (nitro-hydrochloric acid, literally "royal water"). The acid mixture causes the formation of a soluble gold tetrachloride anion. Gold metal also dissolves in alkaline solutions of cyanide, which are used in mining and electroplating. It is insoluble in nitric acid, which dissolves silver and base metals, a property that has long been used to refine gold and to confirm the presence of gold in items, giving rise to the term acid test; it dissolves in mercury, though, forming amalgam alloys, but this is not a chemical reaction.

This metal has been a valuable and highly sought-after precious metal for coinage, jewelry, and other arts since long before the beginning of recorded history. In the past, a gold standard was often implemented as a monetary policy within and between nations, but gold coins ceased to be minted as a circulating currency in the 1930s, and the world gold standard was finally abandoned for a fiat currency system after 1976. The historical value of gold was rooted in its medium rarity, easy handling and minting, easy smelting, corrosion resistance, distinct color, and non-reactivity to other elements.

A total of 183,600 tonnes of gold is in existence above ground, as of 2014.[5] This is equivalent to 9513 m3 of gold. The world consumption of new gold produced is about 50% in jewelry, 40% in investments, and 10% in industry.[6] Gold’s high malleability, ductility, resistance to corrosion and most other chemical reactions, and conductivity of electricity have led to its continued use in corrosion resistant electrical connectors in all types of computerized devices (its chief industrial use). Gold is also used in infrared shielding, colored-glass production, gold leafing, and tooth restoration. Certain gold salts are still used as anti-inflammatories in medicine.

Etymology
"Gold" is cognate with similar words in many Germanic languages, deriving via Proto-Germanic *gulþą from Proto-Indo-European *ǵʰelh₃- ("to shine, to gleam; to be yellow or green").[7][8]

The symbol Au is from the Latin: aurum, the Latin word for "gold".[9] The Proto-Indo-European ancestor of aurum was *h₂é-h₂us-o-, meaning "glow". This word is derived from the same root (Proto-Indo-European *h₂u̯es- "to dawn") as *h₂éu̯sōs, the ancestor of the Latin word Aurora, "dawn".[10] This etymological relationship is presumably behind the frequent claim in scientific publications that aurum meant "shining dawn".[11]

Characteristics
Gold is the most malleable of all metals; a single gram can be beaten into a sheet of 1 square meter, or an ounce into 300 square feet. Gold leaf can be beaten thin enough to become transparent. The transmitted light appears greenish blue, because gold strongly reflects yellow and red.[12] Such semi-transparent sheets also strongly reflect infrared light, making them useful as infrared (radiant heat) shields in visors of heat-resistant suits, and in sun-visors for spacesuits.[13] Gold is a good conductor of heat and electricity and reflects infrared radiation strongly.
In addition, gold is very dense: a cubic meter has a mass of 19,300 kg. By comparison, the density of lead is 11,340 kg/m3, and that of the densest element, osmium, is 22,588 ± 15 kg/m3.[14]
...
Medicine
Metallic and gold compounds have been used for medicinal purposes historically and are still in use. The apparent paradox of the actual toxicology of the substance suggests the possibility of serious gaps in the understanding of the action of gold in physiology.[46]

Gold (usually as the metal) is perhaps the most anciently administered medicine (apparently by shamanic practitioners)[47] and known to Dioscorides.[48][49] In medieval times, gold was often seen as beneficial for the health, in the belief that something so rare and beautiful could not be anything but healthy. Even some modern esotericists and forms of alternative medicine assign metallic gold a healing power.[50]

In the 19th century gold had a reputation as a "nervine," a therapy for nervous disorders. Depression, epilepsy, migraine, and glandular problems such as amenorrhea and impotence were treated, and most notably alcoholism (Keeley, 1897).[51]

Only salts and radioisotopes of gold are of pharmacological value, since elemental (metallic) gold is inert to all chemicals it encounters inside the body (i.e., ingested gold cannot be attacked by stomach acid). Some gold salts do have anti-inflammatory properties and at present two are still used as pharmaceuticals in the treatment of arthritis and other similar conditions in the US (sodium aurothiomalate and auranofin). These drugs have been explored as a means to help to reduce the pain and swelling of rheumatoid arthritis, and also (historically) against tuberculosis and some parasites.[52]

Gold alloys are used in restorative dentistry, especially in tooth restorations, such as crowns and permanent bridges. The gold alloys' slight malleability facilitates the creation of a superior molar mating surface with other teeth and produces results that are generally more satisfactory than those produced by the creation of porcelain crowns. The use of gold crowns in more prominent teeth such as incisors is favored in some cultures and discouraged in others.

Colloidal gold preparations (suspensions of gold nanoparticles) in water are intensely red-colored, and can be made with tightly controlled particle sizes up to a few tens of nanometers across by reduction of gold chloride with citrate or ascorbate ions. Colloidal gold is used in research applications in medicine, biology and materials science. The technique of immunogold labeling exploits the ability of the gold particles to adsorb protein molecules onto their surfaces. Colloidal gold particles coated with specific antibodies can be used as probes for the presence and position of antigens on the surfaces of cells.[53] In ultrathin sections of tissues viewed by electron microscopy, the immunogold labels appear as extremely dense round spots at the position of the antigen.[54]

Gold, or alloys of gold and palladium, are applied as conductive coating to biological specimens and other non-conducting materials such as plastics and glass to be viewed in a scanning electron microscope. The coating, which is usually applied by sputtering with an argon plasma, has a triple role in this application. Gold's very high electrical conductivity drains electrical charge to earth, and its very high density provides stopping power for electrons in the electron beam, helping to limit the depth to which the electron beam penetrates the specimen. This improves definition of the position and topography of the specimen surface and increases the spatial resolution of the image. Gold also produces a high output of secondary electrons when irradiated by an electron beam, and these low-energy electrons are the most commonly used signal source used in the scanning electron microscope.[55]

The isotope gold-198 (half-life 2.7 days) is used, in nuclear medicine, in some cancer treatments and for treating other diseases.[56][57]

Food and drink
Gold can be used in food and has the E number 175.[58]
Gold leaf, flake or dust is used on and in some gourmet foods, notably sweets and drinks as decorative ingredient.[59] Gold flake was used by the nobility in medieval Europe as a decoration in food and drinks, in the form of leaf, flakes or dust, either to demonstrate the host's wealth or in the belief that something that valuable and rare must be beneficial for one's health.
Danziger Goldwasser (German: Gold water of Danzig) or Goldwasser (English: Goldwater) is a traditional German herbal liqueur[60] produced in what is today Gdańsk, Poland, and Schwabach, Germany, and contains flakes of gold leaf. There are also some expensive (~$1000) cocktails which contain flakes of gold leaf.[61] However, since metallic gold is inert to all body chemistry, it has no taste, it provides no nutrition, and it leaves the body unaltered.[62]
Cultural history

The Turin Papyrus Map

Funerary mask of Tutankhamun

Jason returns with the golden fleece on an Apulian red-figure calyx krater, ca. 340–330 BC.

Ancient golden Kritonios Crown, funerary or marriage material, 370–360 BC. From a grave in Armento, Campania
Gold artifacts found at the Nahal Kana cave cemetery dated during the 1980s, showed these to be from within the Chalcolithic, and considered the earliest find from the Levant (Gopher et al. 1990).[70] Gold artifacts in the Balkans also appear from the 4th millennium BC, such as those found in the Varna Necropolis near Lake Varna in Bulgaria, thought by one source (La Niece 2009) to be the earliest "well-dated" find of gold artifacts.[71] Gold artifacts such as the golden hats and the Nebra disk appeared in Central Europe from the 2nd millennium BC Bronze Age.

Egyptian hieroglyphs from as early as 2600 BC describe gold, which King Tushratta of the Mitanni claimed was "more plentiful than dirt" in Egypt.[72] Egypt and especially Nubia had the resources to make them major gold-producing areas for much of history. One of the earliest known maps, known as the Turin Papyrus Map, shows the plan of a gold mine in Nubia together with indications of the local geology. The primitive working methods are described by both Strabo and Diodorus Siculus, and included fire-setting. Large mines were also present across the Red Sea in what is now Saudi Arabia.

The legend of the golden fleece may refer to the use of fleeces to trap gold dust from placer deposits in the ancient world. Gold is mentioned frequently in the Old Testament, starting with Genesis 2:11 (at Havilah), the story of The Golden Calf and many parts of the temple including the Menorah and the golden altar. In the New Testament, it is included with the gifts of the magi in the first chapters of Matthew. The Book of Revelation 21:21 describes the city of New Jerusalem as having streets "made of pure gold, clear as crystal". Exploitation of gold in the south-east corner of the Black Sea is said to date from the time of Midas, and this gold was important in the establishment of what is probably the world's earliest coinage in Lydia around 610 BC.[73] From the 6th or 5th century BC, the Chu (state) circulated the Ying Yuan, one kind of square gold coin.

In Roman metallurgy, new methods for extracting gold on a large scale were developed by introducing hydraulic mining methods, especially in Hispania from 25 BC onwards and in Dacia from 106 AD onwards. One of their largest mines was at Las Medulas in León (Spain), where seven long aqueducts enabled them to sluice most of a large alluvial deposit. The mines at Roşia Montană in Transylvania were also very large, and until very recently, still mined by opencast methods. They also exploited smaller deposits in Britain, such as placer and hard-rock deposits at Dolaucothi. The various methods they used are well described by Pliny the Elder in his encyclopedia Naturalis Historia written towards the end of the first century AD.

During Mansa Musa's (ruler of the Mali Empire from 1312 to 1337) hajj to Mecca in 1324, he passed through Cairo in July 1324, and was reportedly accompanied by a camel train that included thousands of people and nearly a hundred camels where he gave away so much gold that it depressed the price in Egypt for over a decade.[74] A contemporary Arab historian remarked:

Gold was at a high price in Egypt until they came in that year. The mithqal did not go below 25 dirhams and was generally above, but from that time its value fell and it cheapened in price and has remained cheap till now. The mithqal does not exceed 22 dirhams or less. This has been the state of affairs for about twelve years until this day by reason of the large amount of gold which they brought into Egypt and spent there [...].

— Chihab Al-Umari, Kingdom of Mali[75]
The European exploration of the Americas was fueled in no small part by reports of the gold ornaments displayed in great profusion by Native American peoples, especially in Mesoamerica, Peru, Ecuador and Colombia. The Aztecs regarded gold as the product of the gods, calling it literally "god excrement" (teocuitlatl in Nahuatl), and after Moctezuma II was killed, most of this gold was shipped to Spain.[76] However, for the indigenous peoples of North America gold was considered useless and they saw much greater value in other minerals which were directly related to their utility, such as obsidian, flint, and slate.[77] Rumors of cities filled with gold fueled legends of El Dorado.

Gold played a role in western culture, as a cause for desire and of corruption, as told in children's fables such as Rumpelstiltskin, where the peasant's daughter turns hay into gold, in return for giving up her child when she becomes a princess; and the stealing of the hen that lays golden eggs in Jack and the Beanstalk.

The top prize at the Olympic games is the gold medal.

75% of all gold ever produced has been extracted since 1910.[78] It has been estimated that all the gold ever refined would form a single cube 20 m (66 ft) on a side (equivalent to 8,000 m3).[78]

Sun symbol
Circled dot, the alchemical symbol for gold
One main goal of the alchemists was to produce gold from other substances, such as lead — presumably by the interaction with a mythical substance called the philosopher's stone. Although they never succeeded in this attempt, the alchemists did promote an interest in systematically finding out what can be done with substances, and this laid the foundation for today's chemistry. Their symbol for gold was the circle with a point at its center (), which was also the astrological symbol and the ancient Chinese character for the Sun.

Golden treasures have been rumored to be found at various locations, following tragedies such as the Jewish temple treasures in the Vatican, following the temple's destruction in 70 AD, a gold stash on the Titanic, the Nazi gold train – following World War II.


The Dome of the Rock on the Jerusalem temple site is covered with an ultra-thin golden glasure.[clarification needed] The Sikh Golden temple, the Harmandir Sahib, is a building covered with gold. Similarly the Wat Phra Kaew emerald Budha temple in Thailand has ornamental gold statues walls and roofs. Some European king and queen's crowns were made of gold, and gold was used for the bridal crown since antiquity. An ancient Talmudic text circa 100 AD describes Rachel, Rabbi Akiba's wife asking for a "Jerusalem of Gold" (crown). A Greek burial crown made of gold was found in a grave circa 370 BC.