زیبد یکی از روستاهای تاریخی بخش کاخک ، شهرستان گناباد در استان خراسان رضوی است. این روستا مرکز دهستان زیبد است و ۸۵۶ نفر جمعیت دارد که در قالب ۳۰۹ خانوار هستند.[۱]
زیباد به معنای زیبا یک منطقه مشهور باستانی در روایتهای شاهنامه فردوسی میباشد. برطبق شاهنامه هزار سال پیش از میلاد، این روستا محل جنگ معروفی به نام ۱۲ رخ یا ۱۲ قهرمان بین ایران و توران بود.
محتویات
[نمایش]فضاهای تاریخی و باستانی[ویرایش]
قلعه باستانی زیبد[ویرایش]
این قلعه در دوره حکومت والی طبس بر منطقه گناباد محل زندگی نماینده والی طبس بوده است در دوره اسماعیلیان نیز در خراسان از سه قلعه نام بردهاند زیبد- فورک - طبس. مرحوم دکتر زمانی در کتاب خود این قلعه را با قلعهفورگ مقایسه کرده است. بنظر میرسد قلعه زیبد برای مدتی محل اقامت آخرین پادشاه ساسانی یزدگرد سوم و محل جنگ نیزک ترخان و یزدگرد بوده است. نام زیبد در داستان ۱۲ رخ شاهنامه بارها گفته شده است[۲] و محل جنگ ۱۲ رخ بنام سرپیوند در پای دژ زیبد بوده است سپاه ایران به رهبری گودرز در مسیر خود بسوی مرو از زابلستان به این محل آمدندو مدت در این محل خیمه وخرگاه برپا کردند و گودرز در قلعه زیبد زندگی کرد.
دو واقعه تاریخی قبل از اسلام برای این قلعه واقع شده است: ۱- بر اساس تاریخ بلعمی، بهرام چوبین برای جنگ با شا بشاه در بلخ از مسیر اهواز. تبس، جنابذ (گناباد) به بلخ رفت. چون یکی از دو راه اصلی طبس به گناباد از کنار قلعه زیبد میگذرد احتمال اقامت بهرام چوبین در این قلعه وجود دارد. ۲- بر اساس ترجمه فارسی کتاب فتوح البلدان البلاذری ص ۴۴۳ یزدگرد پس از حمله اعراب به اصفهان، استخر فارس، کرمان و سیستان رفت و از آنجا به سوی خراسان و مرو عزیمت نمود ماهویه مرزبان مرو نیزک ترخان را به جنابذ (گنابد) به استقبال او فرستاد او یکماه نزدیزدگرد بود و از دختر شاه خواستگاری نمود اینکار را بر شاه سخت گران آمد که به جنگی خونین منجر شد و شاه در این جنگ کشته شد. بعضی مورخین ادامه دادهاند (که شاه به مرو رفت و توسط آسیابانی به قتل رسید) بنظر میرسد تاریخ بلاذری دقیق تر باشد و یزدگرد در همان قلعه زیبد به قتل رسیده باشد؛ و فیلم مستند «مرگ یزدگرد» ممکن است بیشتر افسانهویدیو در یوتیوببافی باشد. گورستانی که در پای قلعه سال ۱۳۵۴ تخریب شده احتمالاً جنازه سربازان یزدگرد بوده و قلعه شاه نشین نیز همان محل سکونت یزدگرد باشد. حکایتهای شفاهی نیز حکایت از سکونت شاه در قلعه موسوم به شاه نشین دارد که امروزه فط اسم و خرابه آن باقیمانده است. آیا داستان یازده رخ در شاهنامه همان داستان «نیزک ترخان» است؟ و یا داستان متفاوتی است نیز با قاطعیت نمیتوان نظر داد ولی مشابهتهای تاریخی و مکانی در این دو رویدا وجود دارد. در جنگ دوازده رخ سردار ایرانی از این قلعه فرستادهای رابا نامهای دوستانه به مرو و جیحون نزدافراسیاب فرستاد که از تجاوز به ایران خودداری نماید و راه صلح و دوستی پیشه نماید او منتظر پاسخ فرمانده توران در زیبد ماند اما افراسیاب پیام دوستانه وصلح طلبانه را با جنگ افروزی پاسخ داد و گفت ما جز به جنگ راه چارهای بر نگزینیم و برای نبرد بسویت لشکر فرستم. پس سپاه توران به این رزمگاه آمد در فاصله ۵۰۰ متری قله زیبد مکانی بنام رزمگاه یا رزگاه وجود دارد که با داستان شاهنامه مطابقت میکند. در این رزمگاه ایرانیان بر سپاه توران پیروز شدند. ابتدا ۱۲ تن از پهلوانان جنگ تن به تن کردند به این دلیل این جنگ را جنگ ۱۲ رخ گفتهاند سپس سرداران ایرانی، تورانیها رااز طریق دشت گناباد بسوی مرو و رود جیهون دنبال کردند. در تپه مشرف به قلعه زیبد که آخرین دژ یزدگرد سوم نیز بوده است در سال ۱۳۵۴ گورستانی کشف شده که دهها گور و اشیاء سفالینه از آنها بدست آمده است. در همان نزدیک در کلاته شهاب- خاتمه- و تشله رستم و تنگل کمچنار نیز چندین گورستان دیگر توسط قاچاقچیان غارت شده است. اهمال کاری که در مورد غارت تمدن هلیل رود و جیرفت و سایر مکانها نیز اتفاق افتاده است. یک کارشناس ارشد باستانشناسی در مطالعهای آزاد از این مکان تمدن این روستا را همزمان با تمدن شهر سوخته وجیرفت دانسته است.[۳] در کوههای زرد (رزو) زیبد همچنین تابوت بزرگ سنگی مربوط به دفن مردگان گبر برجای مانده است آثار گورستان زرتشتیان در کلاته شهاب و تنگل خاتمه در محلی به نام تشله رستم در سالهای ۱۳۵۰–۱۳۵۴ به غارت رفته است اما کوزهای سفالی بزرگی از این گورستان نزد اهالی وجود دارد.
- نمونههایی از شعرهای شاهنامه که نام زیبد در آن آمده:
-
-
- چو گودرز نزدیک زیبد رسید
-
-
- سران را ز لشکر همی برگزید.
-
-
- هزاران دلیران خنجر گزار
-
-
- ز گردان لشکر دلاور سوار.
-
-
- وزان سوی زیبد یکی تیره گرد- (غبارخاک)
-
-
- پدید آمد و دشت شد لاژورد.
-
-
- ز ریبد (زیبد) زمین تا گنابد (گناباد) سپاه
-
-
- در و دشت از ایشان کبود و سیاه
-
-
- چو گودرز نزدیک زیبد رسید
-
درب صوفه پیر[ویرایش]
در تنگه زیبد ایوان (طاق) پیرصوفه قرار دارد که شبیه به طاق بستان است اما فاقد نقوش حجاری است قبلاً در این مکان همانند امامزادهها علم و کتل وجود داشته است و مردم مکان را مزار پیر مقدس میشناختند در اوایل انقلاب علم و کتل وسایل برداشته شده است. در آنجا دو درخت وجود داردیکی انجیر کوهی و دیگری تاقوک در قدیم مردم آب چشمه این ایوان را بر چشم میریختند و بر درخت تاقوک و انجیر و سرو پارچه و رووش (نخ پارچهای) میبستند تا نذرشان برآورده شودو از چشم زخم در امان باشند.
قنات زیبد[ویرایش]
زیبد دارای ۲ قنات زنده است یکی قنات کوه (شهاب) و دیگری قنات قلعه. منبع آب این قنات داری دو شاخه است یک کانال به زیر بستر رودخانه و زیر سد و شاخه دیگر کانالی است که در عمق ۷۰ متری زمین در داخل قلعه جریان دارد. قدمت این قنات دقیقاً مشخص نیست اما عمر آن بیشتر از هزار و پانصد سال برآورد میشود. زیرا این روستا از دورههای هخامنشی هم مسکونی بوده است. دلیل آن نیز وجود قبرستان گبرها در کلاته شهاب و همچنین قبرهایی قلعه زیبد که به سوی غروب آفتاب قرار داشتهاند. حدود ۳۰ سال قبل بطور تصادفی در کشتمان این روستا مجرای قناتی کهن پیدا شد که معلوم نیست مادر چاه و کانال اصلی آن کجا بوده و در چه دورهای متروک شده است. از بخشی از این قنات کهنه برای فاضلاب حمام جدید استفاده کردهاند.
ساعت آبی،ساعت آبی ساعتی است که در ابتدا برای تعیین زمان استفاده آب قنات توسط سهامداران اختراع شد ولی بعدها برای تعیین بزرگترین روز سال - بزرگترین شب- طولانیترین روز- روز برابری شب و روز و تعیین اوقات شرعی در دوره اسلامی بکار برده شد این ساعت قدمت دست کم ۲۵۰۰ سال دارد از ابتدای ساخت قنات گناباد مورد استفاده بودهاست مدیریت این ساعت آبی توسط دستکم دو نفر در شبانه روز انجام میشده و دقیقهها بر اساس تعداد پر آب شدن فنجان و با تعدای تشله یا سنگ گرد محاسبه میشدهاست تصویر مربوط به ساعت آبی قنات زیبدگناباد است که تا سال ۱۳۵۴ فعال بودهاست؛ و سپس ساعتهای جدید برای تقسیم سهام و حق آبه هر فرد بکار گرفته شده و این ساعت برای همیشه به موزه تاریخ سپرده شدهاست. هر فنجان قدیم معادل ۷ دقیقه به ساعتهای فعلی بودهاست.
طریقه کار ساعت آبی بدین گونه بوده که میر آب با چشم دوختن به فنجان با هر بار پر شدن و غرق شدن آن و خوردن آن به کف دیگ یک فنجان یا هفت دنگ یا ۷ دقیقه محاسبه میشدهاست.
- آسیاب آسیاب آبیزیبد نیز از آثار تاریخی بوده که در جریان سد سازی از بین رفته است.
کشاورزی[ویرایش]
درآمد اصلی مردم از کشاورزی و به ویژه زعفران - گندم -گاورس- ارزن- خربزه- پنبه - انگور - کشمش و خشکبار است و در قدیم کشت کوکنار تریاک و خشخاش درآمد عمده مردم بوده است. زیبد در مسیر جاده ابریشم و از نقاط باستانی ایران است و قلعهای تاریخی از دوران باستان در آنجا وجود دارد که تا اوایل دوره صفویه نیز قابل استفاده بوده است. دیوارهای آن در دوره اشکانیان از سنگ و گل بوده و تخریب شده است در کنار دیوارههای گلی در دوره ساسانی دیوارهای سنگی بنا کردهاند.
زعفران[ویرایش]
زیبد یکی از قدیمترین روستاهای ایران در زمینه کشت و برداشت زعفران است. یک نوع زعفران طبیعی یا دیمی یصورت خودرو در کوههای زیبد میروید.
.[۴] سالهاست که ماههای مهر و آبان فصل پاییز هر سال برای روستائیان بخشهایی از ایران به ویژه در مناطق جنوبی خراسان به دلیل برداشت محصول زعفران فصل پر کاری است. گل زعفران محصولی است که در مدت دو یا سه هفته باردهی در سرمای پائیز، هر روز پگاه و قبل از بالا آمدن خورشید باید چیده شود و نخ قرمز (سرگل) آن از گلبرگ جدا شود در غیر این صورت محصول از بین میرود و جدا کردن گل و سرگل دشوار و یا غیرممکن خواهد شد. بنا بر این در این مدت دانش آموزان، در تمامی مقاطع از کودک و بزرگ، زن و مرد همگی باید دوش بدوش یکدیگر در تمام مدت روز گاهی اوقات تا ۱۸ ساعت کار کنند از اذان صبح تا پاسی از شب تا محصول از بین نرود. گاهی اوقات مدارس بکلی در مناطق روستایی تعطیل میشود. طریقه کار با زعفران را روستائیان گناباد و قائنات از نسلی به نسل دیگر منتقل کردهاند شاید از صدهها سال قبل.
گیاهان دارویی[ویرایش]
کوههای زیبد و دشت زیبداز مناطق منحصر به فرد گیاهان دارویی است یکی از گونههای منحصر به فرد خار انگبین یا خرنگوی است این گیاه از گونه خار است و در شهریور ماه شیره یا عسلی از آن خارج میشود که به آن انگبین یا خرانگوی میگویند و بعد بصورت بلور دانه خشک میشود. این دارو برای درمان و دارو سازی اعجاز آور است. ریواچ یا ریواس - شاتره- تلخک- زیره -بیخ- شاهدانه- نعنا - پونه- کمای- تاقوک-تاگ- پسته کوهی - انجیر کوهی و ... از گیاهانی است که بصورت خودرو و طبیعی در این دهستان میرویند. ریواس ساقه بلند و یا ریواچ قاقوری که از ساقه آن شربت تهیه میکنند یک نوع ریواس است که در حاشیه کویر در دشت زیبد میروید. فصل تهیه قاقوری یا ساقه شربتی آن ۲۵ اسفند تا آخر اردیبهشت است. مزه این نوع شربت مشابهه طعم انار شیرین است. صحب شلغم ضهر توگی نماشم اش سرموکی همچنین گلهای یاس - لاله - شقایق و انواع گلهای دیگر از جمله ریباییهای این منطقه نیمه کویری در کوهپایه زیبداست
غذاهای سنتی[ویرایش]
درجغرافیای فرهنگی قهستان و جنوب خراسان مانند شهرهای بیرجند- گناباد-[۲] فردوس - قاین - و منطقه براکوه آش جوش پرهغذای عمومی و سنتی فراگیر و مورد علاقه محسوب میشود همچنین نان سرموکی و آش پختیک همچنین اشکنه کشک یا کله جوش (قبل از جوش آمدن نباید به جوش آیدچون میبرد) از دیگر غذاهای سنتی جنوب خراسان است. اصلیترین غذای محلی این خطه آش است که انواع بسیار متنوعی دارد. آش جوش پره، آش محلی، آش لخشک، آش بلغور ترش، قلیه آش، آش بلغور شیر،آش انار، آش آباح، آش گوشواره، آش دوغه، آش قیحه تنها چند غذای این منطقه است. مشهد و دیگر شهرهای استانهای خراسان شمالی و جنوبی و رضوی به قدری تنوع غذایی دارند که حتی نمایش غذاهای محلی این سرزمین خود جاذبهای جالب محسوب میشود. در کنار انواع آش، آبگوشت، اشکنه، کال جوش، شولی پتو، بلغور شیر، خورش ریواس و پلوها و چلوها هم از دیگر جاذبههای خوراکی این منطقه هستند. ریواچ (ریواس) دشت زیبد نوعی کمنظیر در دنیا است که ساقه میوهای آن را قاقوری میگویند و خربزه و انگوراین روستا در قدیم از شهرت بسیاری برخوردار بوده است. غذاهای زمستانی مردم برای صبحانه (ناشتا) شلغم (چغندر و شلغم پخته)، برای نهار، توگی (نوعی پختنی که با ارزن و گاورس آسیاب شده با شیر و یا با جزغاله و قیمه) تهیه میشود شام نماشوم (شب) آش سرموکی همچنین میتوان به بورانی، آش جوشپره، نان سرموکی، اشکنه شیره، اشکنه اوجز، اشکنه کل جوش (کشک سائیده و گردو) نیمه جوش قبل از جوش کامل غذا پخته میشود کل جوش یعنی نیمه جوشیده، آماج و کماج و انواع نان محلی وتفتون جزغاله - تفتون شیرمال- ... اشاره نمود. اسامی روستاهای این دهستان همگی از زبان پارسی کهن برآمده است مانند روچین روچی که در زبان اوستایی همچم «روشن» است یا رزو که به معنی قرمزی و خورشید است.
سرگرمیها[ویرایش]
فرهنگ مردم این منطقه بیشتر از سه منبع ریشه میگیرد.
- آداب دینی.
- رسوم و آداب ملی، مانندنوروز و سیزده بدر و شب چله یا شب یلدا که در این منطقه تاریخ بسیار کهنی دارد.
- آداب محلی و سنتی مانند جشن عروسی و حنابندان در حمام عمومی- جشن خرمن، جشن پاییزی و برداشت زعفران و فصل شیر گیری از گوسفندان
یکی از سرگرمیهای مردم منطقه در قدیم الک دولک بازی بوده که بسیار شبیه کریکت است. سرگرمی دیگر آمدن کولیها بصورت فصلی و ایجاد کارگاههای ساخت و تعمیرادوات کشاورزی مانند چاقو - پکی- چکچکی - بیل- چارشاخ- خرمن کوب - داس- سوزن - درووش - پالون دوزی- جوال دوزی - توبره دوزی - و ... سرگرمی دیگر مردم تماشای معرکه گیری (نشان دادن مار افعی) و نمایش پرده توسط درویش و بچه درویش بود.
مسائل فرهنگی[ویرایش]
شب نشینی یا چراغان عموماً فقط در زمستانها و پای کرسی انجام میشده که به آن چراغوو (چراغان) و یا شب چراغ میگفتهاند. چند خانواده برای شب نشینی و فصه و داستان و گفتگو با هم قرار میگذاشته و به خانه فرد مشخصی میرفتهاند. چراغانی نوبتی و گردشی بوده است
کرسی جایگاهی ویژه در فرهنگ و سنت ایرانی داشتهاست و از لوازم فرهنگ سنتی آن به شمار میرفتهاست. شب یلدا، یکی از جشنهای سنتی ایرانیان در اوایل زمستان است که نقش کرسی در جمع کردن اعضای خانواده به دور گرمای آن مشهود بودهاست.
در زیبدشب چله یا یلدا معمولاً با چراغونی همراه بوده است از آنجا که هر میهمانی برای رفتن به شب نشینی، چراغی را همراه خود میبرده و به دلیل فراوانی چراغها عبارت چهل چراغ که نشانه کثرت است بکار میبردند.ویدیو در یوتیوبیکی از سنتهای مهم برگزاری مراسم سرحمومی در شب چله بوده است. سرحمومی مراسمی است که داماد در حمام عمومی مردانه و عروس در حمام زنانه طی مراسم با شکوهی به حمام میبردند و با رقص و پایکوبی و چوب بازی مراسم حنا بندان بعد از شستن و کیسه کشی داماد انجام میدادند و در مراسم حنا بدان آواز امشب حنا میبندیم... بر دست و پا میبندیم ... را بصورت گروهی میخواندند؛ و درپایان لباس نو بر عروس و داماد و اقوام نزدیک آنها میپوشیدند این مراسم گاهی تا سحر طول میکشید و مقدمه مراسم عروسی در روز بعد بود. افراد دعوت شده در صحن حمام جمع میشدند اما جوانان و افراد غیر مدعو تا پایان مراسم در بیرون از حمام جمع می شدندو شوخی و بازی سیاه بازی و انتر بازی در میآوردند. هدیه دادن داماد برای نامزدش نیز یک امر اجباری بوده است در این شب به داماد این امتیاز بزرگ داده میشد که با بردن هدیه برای نامزدش شب در خانه بااو در یک اتاق و دوتایی بخوابد. داماد تا قبل از شب زفاف فقط در مناسبتهای خاص و از جمله شب چله مجاز به خوابیدن با نامزدش بوده است که به آن نامزد بازی میگفتند. کف زدن از سنتهای قدیمی زیبد است ریشه درخچه بیخ را درآب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند؛ و با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را برای ساعتها هم میزنند تا به صورت کف سفت درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف و سپس سفت شود خشک شده آن مانند گز اصفهان میشود.
جستارهای وابسته[ویرایش]
پانویس[ویرایش]
- ↑ ۱٫۰۱٫۱ «نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۰، جمعیت و خانواد تا سطح آبادی». وبگاه رسمی مرکز آمار ایران.
- ↑ سلطانحسین تابنده گنابادی. تاریخ و جغرافیای گنابادچاپ دوم ۱۳۷۹ شمسی، انتشارات حقیقت. تهران
- ↑ قنات میراث فرهنگی علمی ایرانیان، همایش ملی قنات، گناباد1383، دکترعجم.[۱] آفتاب
- ↑ / طلای سرخ (زعفران) همشهری 1386. محمد عجم
منابع[ویرایش]
- زمانی، عباس. سه اثر تاریخی زیبد. مجله بررسیهای تاریخی، شماره ۴۱، مهر و آبان ۱۳۵۱ (۲۴ صفحه - از ۴۳ تا ۶۶)[۳]
- لباف خانیکی، رجبعلی. گناباد خاستگاه حماسههای پنهان. انتشارات مراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳ خورشیدی
- تابنده، حاج سلطانحسین. تاریخ و جغرافی گناباد. انتشارات حقیقت، چاپ دوم، ۱۳۷۹ خورشیدی
- هجرتی، محمدحسن. جغرافیا توسعه روستایی بررسی منطقه گناباد. انتشارات ابا، ۱۳۷۹ خورشیدی
- نصراللهی، محمود. بر کران زندگی (گزیدهای از آداب رسوم باورها و مثلهای دیار گناباد). انتشارات مرندیز، ۱۳۸۶ خورشیدی